فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
جلوه های مسئولیت پذیری و استقلال در قصه ی کُردی «هَپلی هَپاو» از منظر نظریه ی وابستگی و تحول روانی دونالد وینیکات چکیده قصه های کودکانه ی عامه یکی از منابع ارزشمند برای تحلیل های بینارشته ای، به ویژه خوانش های روانکاوانه، به شمار می آیند. این قصه ها در زبان کُردی از بسامد بالایی برخوردارند و همین امر مجال مناسبی را برای خوانش های روان شناختی فراهم می کند. هَپلی هَپاو یکی از داستان های شفاهی کُردی است که در آن به رابطه ی مادر و کودک توجه شده است که بسیاری از نکات مطرح در آن را می توان با دیدگاه های تازه ی روانکاوی کودک همسو دانست. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر آراء دونالد وینیکات درباره ی تحول روانی کودک، جلوه های مسئولیت پذیری و استقلال در قصه ی هپلی هپاو بررسی می شود. این بررسی دربرگیرنده ی دیدگاه وینیکات درباره ی وابستگی و تحلیل داستان گفته شده در بستر نظرات مطرح شده است. به باور نویسنده، این قصه بیانی نمادین از سه مرحله ی وابستگی، یعنی وابستگی مطلق (حضور در خانه)، وابستگی نسبی (رفتن به بازار) و حرکت به سوی استقلال (ازدواج و سفر) بوده است و بر شیوه ی تعامل مناسب میان والد و کودک در رسیدن به مرحله ی سوم تاکید می کند. بازنمایی مسئولیت پذیری و چگونگی رسیدن به استقلال پرسش اساسی این تحقیق را تشکیل می دهد. در پاسخ، قصه ی مدّنظر، مسئولیت پذیر و مستقل شدن کودک را در گرو وجود رابطه ا ی «به اندازه ی کافی خوب» (نه بیش از حد خوب یا بد) میان والد (مادر) و کودک و همچنین وجود محیطی تسهیل کننده که در آن کودک می تواند به تجربه ورزی و کشف جهان بپردازد، می داند.
مقایسه و تحلیل مقام زهد و تسلیم در دیوان عماد فقیه کرمانی و شوکت بخاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
محیط اجتماعی، مؤثرترین عامل در پدیدآمدن آثار ادبی خاصّه ادبیات عرفانی است. عرفا اعتقاد دارند. انسان برای رسیدن به قلّه رفیع معرفت، باید به طور کامل مقامات را طی کند. در واقع عرفان مکانیزمی دفاعی است تا شاعر و نویسنده بتواند بر التهاب ها و تشویش های درونی خود که بر اثر شرایط سیاسی – اجتماعی حاکم بر جامعه زیست بوم خویش بوجود آمده، فائق آید. در هر دو دیوان شعری تلطیف نگرش و معرفت شاعر همراه با بکارگیری مفاهیم خوشایند و ناخوشایند در کنار یکدیگر، برای ارائه تصویری مطلوب از اهداف و ویژگی های درونی با مطالعه کتابخانه ای و رهیافتی توصیفی- تحلیلی میسر نموده است. در سایه توجه عمادفقیه در قرن هشتم به مقام زهد و تسلیم با71 بسامد در مفهوم ساختاری و معانی اصیل عرفانی ارزش گذاری شده است؛ در حالیکه در عصر صفویه که تمرکز حاکمان وقت بر ترویج مذهب شیعه بوده است، شوکت بخاری مقام زهد و تسلیم را با 48 بسامد برای بیان مسائل سیاسی–اجتماعی، بهره برده است. در واقع زبان شعری عماد فقیه، در بیان مضامین عرفانی مانند شاعران آسمانی عمل کرده است؛ اما شوکت بخاری مضامین عرفانی را همچون ابزاری برای بیان تحولات سیاسی–اجتماعی، اندیشه ها و تجربیات درونی خود بکار برده است
بازتاب افق افکار و مشرب حلّاج در طیف کلام و اشعار فخرالدین عراقی (منصوریّات عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار با هدف پی جویی جلوه های افکار حلّاج در کلام عراقی، به روش توصیفی - تحلیلی و استشهادی، بررسی می شود. محور افقی زندگی منصور حلّاج، نمایشگر سیر زمان و محور عمودی آن، نمودار حوادث زندگی وی است. اندیشه های حلّاج در بسیاری از آثار ازجمله آثار عراقی جلوه گری می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عراقی با انسجام و استواری کلام، ژرفای اندیشه های عرفانی حلّاج را با پیوند این دو محور در اشعارش به شکل متقارب و همگرا به تصویر می کشد. نفوذ تعالیم حلّاج و صورت معانی و حقایق در کلام عراقی به گونه ای ا ست که دو رأس سخن عرفانی یعنی؛ «وحدت وجود» و «سیر نزول و صعود اسرار» با بی باکی و ابراز آن در کسوت عاشق و معشوق نمایان می شود. عراقی جهان را نوعی دایره هستی تلقی می کند و با آمدن و رفتن انسان (قوس نزول و صعود)، مقام فنا (نقطه وحدت) را برای انسان ترسیم می کند؛ اما در این وادی با الگوبرداری از اندیشه حلاج و دیگر عارفان (توجه به عشق عرفانی و گریز از منِ شخصی) و قالب رمزی و مبتنی بر عرفان عاشقانه، وحدت وجود را به عنوان یکی از آموزه های اصلی عرفان نشان می دهد.
مطالعه ی غزلیات حافظ بر اساس تئوری روان شناختی اکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
137 - 162
حوزههای تخصصی:
حافظ مهر همیشه فروزان آسمان ایران و جهان است که پژوهشگران از زوایایی مختلف پرتوهای سروده های چندوجهی او را هم چنان می کاوند. هدف پژوهش مطالعه ی غزلیات حافظ بر اساس دیدگاه روان شناختی اکت بود. روش پژوهش از نوع کیفی و تحلیل محتوا و توصیفی- تحلیلی از نوع مقایسه ای است که به طریق کتابخانه ای انجام شد. تلاش حافظ در مقام شاعری ژرف بین و دغدغه مند و انسان شناسی که در مورد انسان و پیچیدگی های ذهنی و روانی او اندیشیده است و تئوری روان شناختی اکت، دستیابی انسان به انعطاف پذیری روان شناختی جهت زندگی معنادار و ارزش محور است. از نتایج پژوهش این است که اگر چه دیدگاه اکت می تواند در نوع مواجهه ی انسان با چالش های زندگی، موثر باشد ولی در غزلیات حافظ نه تنها فرایندهای تئوری اکت، نقش آفرینی می کنند، فراتر از آن ها، متناسب مورد، کنش های متهعدانه و ارزش مدارانه ی فراوانی جهت زندگی کامل و معنامند پیشنهاد شده است که گذر زمان اعتبار همیشگی و پیشرو بودن اندیشه های روان شناختی او را آشکار می کند.
بررسی تطبیقی اشعار نزار قبّانی و منوچهر آتشی از منظر کهن الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
243 - 267
حوزههای تخصصی:
در ادبیات ملل گوناگون کهن الگوها به صورت مشترک وجود دارند و به وسیله ی آن، تمام تجربیات بشر از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. لایه ی جمعی ناخودآگاه، شامل زمان قبل از کودکی یعنی مضامین بازمانده از حیات اجدادی ست. بسیاری از کهن الگوها برخاسته از مناطق جغرافیایی خاصی هستند، که با باورهای عامیانه و تصاویر بومی گره خورده اند. در اشعار نزار قبانی و منوچهر آتشی نمادهای ازلی مانند آنیما، وطن، رنگ، عشق و مرگ، باغ و درخت، نقاب، سایه، خود مثالی به طور مشترک وجود دارد و تصاویر تیره و روشن ذهن این دو شاعر، حاصل تأثیر جنبه های مثبت و منفی کهن الگوهاست. نقد اشعار نزار قبانی و منوچهر آتشی با رویکرد کهن الگویی، در واقع راهی برای دستیابی به عقاید و ایدئولوژی، حالات روحی و عاطفی، نوع دیدگاه به دنیای پیرامون، غم و شادی و رنگ و بوی زندگی این دو شاعر است. کهن الگو در شعرهای هر دو شاعر برخاسته از باورهایی ست که در مواقعی با تلفیق اسطوره، شیوه ی زندگی، اقلیم جغرافیایی و زیستگاه شاعر را به مخاطبان عرضه می کند.
تطبیق گُردیه در شاهنامه با آتنا در ایلیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
105 - 138
حوزههای تخصصی:
الهه گان کلان کردار هندو اروپایی همچون آتنا، ضمن آنکه خود، برخی از ویژگی ها را از فرهنگ اجتماعی اقوام زنان کهن همچون سکاها برگرفته و در خود ادغام کرده اند؛ رفته رفته در بستر زمان بر اثر علل یا عواملی، پاره ای از صفاتشان را به شخصیّت های حماسه های ملل هندو اروپایی بخشیده اند و آن خصوصیّات در میان شخصیت های حماسی تقسیم شده است. بر همین اساس، بررسی در پیرامون شخصیّت خدابانوی کبیری مانند آتنا و مقایسه آن با گُردیه زن حماسی ایران، نشان می دهد که گُردیه تحت تأثیر تحوّل طبیعی اسطوره و نیز تعاملات فرهنگی دو ملّت ایران و یونان، بعضی از خصوصیّات کلی و جامعِ آتنا را از او برگرفته باشد. هدف از پژوهش حاضر آن است که وجوه تشابه و همچنین تفاوت های گردیه، شخصیّت تاریخیِ شاهنامه فردوسی و آتنا الهه اساطیر یونان را به روش توصیفی تطبیقی مورد واکاوی قرار گیرد. این دو قهرمانِ زن در ویژگی هایی همچون زیبایی، والاتباری، حکمت، کُنش گری، جنگاوری و مهارت در به کار بردن رزم افزارها، مشترک هستند. عمده ترین وجه تفاوت این دو، آن است که آتنا سرشت ایزدینه دارد و گردیه از این ویژگی برخوردار نیست. یافته پژوهش این انگاره را سامان می دهد که گُردیه، خود، قطعه شکسته و پراکنده ای از آتنا در اساطیر یونان است؛ زیرا جنبه هایی از وجوه شخصیّت او در کالبد گردیه، آشکارا قابل بازشناسی است.
اقوال و احوال صوفی محتضر، در آینه حکایات تذکره الاولیا عطار و نفحات الانس جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۸
9 - 38
حوزههای تخصصی:
مرگ معمایی است که بشر از آغاز حیات تاکنون با آن مواجه بوده و تدقیق او در چیستی این پدیده، راهگشا نبوده است. گروه های مختلف جامعه باتوجه به عقاید، افکار، محیط و سبک زندگی نگرش های متفاوتی به مرگ دارند و برخوردشان در مواجهه با آن گوناگون است. در این نوشتار کوشیده ایم مجموعه اقوال و احوال صوفیان را در واپسین لحظات حیاتشان در کتاب های تذکره الاولیای عطار و نفحات الانس جامی، بررسی کنیم. مطمح نظر ما در این مقاله فقط مرگ طبیعی است، چه عارفان در کنار مرگ طبیعی به مرگ ارادی نیز معتقدند و بر این باورند که چنین مرگی تنها با غلبه بر هواهای نفسانی میسر می شود. بر این مبنا ایشان پیش از فرارسیدن مرگ جسمانی، به موت ارادی می رسند و قبل از مرگ طبیعی که برای همه انسان ها اتفاق می افتد، مرگ اختیاری را تجربه می کنند. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده با گردآوری آخرین گفته های عارفان که شامل نیایش و استغفار، وصیت به اطرافیان و جز آن است و نیز احساسات و حالات ایشان، دریافتیم که صوفیان در بسیاری از موارد در حالت احتضار و تجربه مرگ طبیعی، اقوال و احوال مشابهی داشته اند. باوجود این تفاوت هایی نیز در این لحظات خطیر در اقوال و احوال ایشان مشاهده می شود. این تفاوت ها بیشتر ازآن جهت است که تفکر و مشرب صوفیانه آن ها و به طور کلی روان شناسی صوفیان، در برخی عوامل و مؤلفه هایی که با مرگ در پیوند است با هم تفاوت داشته است.
اشعار نویافته از شوریده شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
75-102
حوزههای تخصصی:
هدف بنیادین ما در این مقاله این است که دریابیم با مطالعه اسنادی غیر از مکتوبات نیز می توان ابیاتی از شاعران را رصد کرد که چه بسا در مجموعه اشعار ایشان گرد نیامده باشد؛ چنان که برای شوریده چنین بوده و ما توانسته ایم 113 بیت از این شاعر را به دست آوریم که در دیوان وی دیده نمی شوند. وانگهی پیامد این جست و جوها، شناخت و معرفی چهره های جدیدی از فرهنگ و هنر کشور است که گاه هرگز در جایی از آن ها نامی به میان نیامده است. این پژوهش به شیوه منبع پژوهی مستقیم انجام شده است و با دشواری و زحمتی تمام، به مدت چند سال، اغلبِ سنگ قبرهای گورستان قدیمی شیراز، نامور به دارالسلام، از نظر گذشته اند. ابیات حک شده پس از بازخوانی و تصحیح، نهایتاً در نسخه های موجود دیوان شاعر کاویده و بررسی شده اند و با اطمینان از عدم ضبط در نسخه ها، به عنوان ابیات نویافته ارائه شده اند. مهم ترین دستاورد، شناسایی و معرفی بیش از یکصد بیت از اشعار شوریده شیرازی است که با توجه به درج تخلص در آن ها، صحت انتسابشان قطعی است. این مهم به تکامل دیوان این شاعر نیز کمک شایانی می نماید. دیگر، ماخذیابی تعدادی از حکایت ها یا داستان های عامیانه شیراز است که تا پیش از این شأن تاریخی بودن آن ها مشخص نبوده است.
تجربه شهری در عصر صفوی؛ بازخوانی تجربه سیاحت و زیارت شهر در سفرنامه محیط کونینِ سالک قزوینی، شاعر عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
181-201
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در بررسی جنبه عشرت شهری در عصر صفوی از خلال سفرنامه منظوم «محیط الکونین» سالک قزوینی است و نشان می دهد که چگونه شاعر با ترکیب سنت و نوآوری شعری، زندگی روزمره و تجارب شخصی خود را در شعر بازگو کرده است. این مقاله با تمرکز بر سفرنامه سالک، که شهر را مکان اصلی برای بیان تجارب و احساسات خود در نظر می گیرد، به دنبال نشان دادن «تجربه شهری» و پیچیدگی عواطف شاعر نسبت به مکان های شهری است. در این مطالعه دو مفهوم عشرت و زیارت از میان تجارب شهری سالک بررسی می شود و روایت شعری او حول این مفاهیم بازخوانی می شود. از طریق این بازخوانی، که متکی بر روش تحلیل تاریخیِ متون دست اول است، نشان می دهیم که شهر لزوماً تعریف واحدی ندارد و بخشی از آن تعریف در پیچیدگی احساسات و فردیت آدمی شکل می گیرد. سالک هم در مقام زائر و هم ناظر سفرش را روایت می کند. هم تجربه زیارت را بازگو می کند و هم تجربه لذت و عشرت و این دو را در تضاد نمی داند. همچنین این مطالعه بر اهمیت منابع شعری عصر صفوی یا همان «طرز تازه» بخصوص سفرنامه های منظوم برای خوانش تجارب و روایت های شهری تاکید دارد.
پژواک میراث در شعر سیمین بهبهانی و بشری البستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
113 - 135
حوزههای تخصصی:
میراث هر کشوری نشان از اصالت و هویّت آن کشور دارد؛ بسیاری از شاعران با پرداختن به میراث گذشتگان، نقش ارزنده ای در جهت حفظ آن داشته اند. در این میان، شاعران زن، دوشادوش مردان به این امر توجه داشته و با آنان همنوا شده اند. سیمین بهبهانی و بشری بستانی، به دلیل شناخت فراوانی که در حوزه ادبیات و تاریخ دارند، توانسته اند در بهره گیری از میراث گذشته خویش موفق عمل کنند. آنها اگرچه از دو اقلیم متفاوت هستند اما در به کارگیری میراث ملی و دینی، اشتراکات فراوانی دارند. این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی، به تطبیق میراث در اشعار این دو شاعر پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بهره گیری از مفاخر گذشته در اشعار آنها به روشنی منعکس شده است؛ به طوری که سیمین از پادشاهان ساسانی، حافظ و سعدی سخن می گوید و بشری از پادشاهان عراق، متنبی و ابوتمام نام می برد که این امر بیانگر تسلط دو شاعر به فرهنگ غنی خویش است. از آنجا که دو شاعر حوادث مشترکی همچون جنگ را تجربه کرده اند، بنابراین ظلم ستیزی، از مظاهر بارز شعر آنهاست. بشری افزون بر اسطوره های عربی از اسطوره های روم و یونان استفاده کرده است در حالی که نگاه سیمین بیشتر به اسطوره های ایرانی است.
چگونگی شکل گیری هویت کودک و نوجوان در داستان های کودکانه «محمدحسین محمدی» براساس دیدگاه «اریکسون» و «گیدنز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی شکل گیری هویت کودک و نوجوان در داستان های کودکانه «محمدحسین محمدی» براساس دیدگاه «اریکسون» و «گیدنز» چکیده موضوع این مقاله بررسی چگونگی شکل گیری هویت کودک و نوجوان در داستان های کودکانه «محمد حسین محمدی» براساس دیدگاه «اریک اریکسون» و «آنتونی گیدنز» است که با روش تحقیق توصیفی تحلیلی، به بررسی عوامل هویت ساز پرداخته است. کودکان، با تجربه ی فقر، بعد شرم نهادینه شده و همچنین پنهان کردن احساسات خود، هرگز به مجموعه ای سازمان یافته ای که بتواند یک واحد متشکل از شخصیت و هویت آنان را بسازد، دست نخواهند یافت که می تواند سرمنشا بحران های آتی آنان باشد. در این پژوهش مراحل رشد به صورت پیرنگ وار در سه داستان بررسی شد و نتایج ذیل به دست آمد: مرحله ی اول شکل نگرفتن اعتماد بنیادین در کودک که نتیجه ی زندگی در جوامعی با زیرساخت های معیوب، چالش رفتاری و بحران هویتی است؛ مرحله ی دوم بیگانگی کودک با خویشتن در قالب انعکاس خود در بازی به علت فقدان پدر و اشتغال مادر و مشکلات اقتصادی و مرحله ی سوم، الگویابی و تلاش لیبیدویی و درنهایت ناتوانی برای یافتن هویت شغلی و جنسی نوجوان در جوامع سنتی با وجود محدودیت ها از بروز «خود های متعدد».
بررسی کُهن الگوهای «خود» و «سایه» در دو داستان «شامِ سرو و آتش» شهریار مندنی پور و «رویِ آب» گی دو موپَسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کُهن الگوها بن مایه های سازنده و صفات موروثی بشر هستند که رفتار وی را تحت شعاع قرار داده و در اسطوره و نماد و تصاویر صورت تحقق به خود می گیرند. کُهن الگوها محتوای ناخودآگاه داشته و در طول هزاران سال در روان بشریت شکل گرفته اند. کُهن الگوهای «خود» و «سایه» نیز در بین سایر کُهن الگوها به عنوان مفاهیم بنیادی در روان شناسی یونگی، به تفسیر هویت فردی و تضادهای درونی انسان ها کمک می کنند. در داستان «شامِ سرو و آتش»، جستجوی هویت و خودآگاهی شخصیت از طریق عشق و روابط پیچیده انسانی به تصویر کشیده می شود. در مقابل، در داستان «رویِ آب»، شخصیت در مسیر شناخت نیمه دیگرِ «خود» یعنی «سایه» قرار می گیرد و با بحران های و ترس های وجودی اش مواجه می شود. تحلیل عمیق عناصر داستانی نشان می دهد که دریافت و تحلیل شخصیت های داستانی در قالب کُهن الگوها از یک طرف دارای ساختار روانی و نمادین بوده و از طرف دیگر محتوای ناخودآگاه را با خود حمل می کنند، فضای ذهنیِ فرهنگ های بشری را نمایان کرده و الگو های رفتاری و تجربیِ انسان را از دوران پیدایش تجربه و اصالتِ انسان بازگو می کنند. در مجموع، این پژوهش به بررسی کُهن الگوهای «خود» و «سایه» در دو داستان «شامِ سرو و آتش» اثر شهریار مندنی پور و «رویِ آب» اثر گی دو موپَسان می پردازد. نتایج این مطالعه بر اهمیت ادبیات به عنوان ابزاری برای کاوش در روانشناسی انسانی و ارتباطات اجتماعی تأکید دارد و نشان می دهد ادبیات می تواند به عنوان آینه ای برای بازتاب عمق وجودی انسان ها عمل کند.
تأثیر تجربه های تلخ زیسته بر درون مایه، لطافت زبان و تصویر های شعری با تأملی درکابوس نمایی های موجود در شعر شفیعی کدکنی و امل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
103 - 128
حوزههای تخصصی:
اهی رخدادهای تلخ زندگی، روح انسان و به ویژه روح لطیف شاعران را که عاطفهای به شدت شکننده دارند، به اندازهای مکدر میکند که پدیدهها و اشیای زیبای طبیعت، در چشم و دل آنها به کلی، رنگ می- بازد و شکلی کابوسگونه به خود میگیرد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی مبتنی بر مقایسه، این رویکرد را در نمونه اشعاری، از دو شاعر برجسته معاصر، شفیعی کدکنی و امل دنقل بررسی نموده و کوشیده به این پرسش، پاسخ گوید که کابوسگونگی در شعر این دو شاعر، چگونه نمود پیدا کرده و چه تأثیری بر زبان و تصویرهای شعری آنها گذاشته است. یافتههای پژوهش نشان میدهدکه در شعر این دو شاعر دغدغهمند معاصر، کابوسهای شعری ترسناک بسیاری یافت میشود و در بسیاری از اوقات، رخدادهای ناگوار زندگی، شاعر را مجبور به انتخاب درونمایهای خشن و زمخت و به تبع آن، نواختن نغمه- هایی ناهمسو با لطافت ذاتی شعر سوق داده است در این نمونه اشعار، بیرحمی و تلخی حوادث، احساس شاعر را به گونهای ناگوار ساخته که وصف دلپذیر پدیدههای زیبای طبیعت و لطافت زندگی که ویژگی اتی شعر است، جای خود را به توصیف رخدادهای دلخراش داده و در پی آن، لطافت زبان و خیال شاعرانه، دستخوش یک نوع دگردیسی بنیانی شده است.
نگاهی تطبیقی به شیوه تاریخ نگاری «طبری» و «مسعودی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
14 - 27
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری ایرانی، به مثابه بخشی از سنت تاریخ نگاری اسلامی، در قرون نخستین به ثمر نشستن دین مبین اسلام از دل مکتب تاریخ نگارانه عراق برآمد و برخی از بزرگ ترین مورخان مسلمان را در دل خود پروراند. هرچند تاریخ نگاری اسلامی ، هم زمان با تکوین تمدن اسلامی به سرعت رو به رشد نهاد، اما پویایی و رشد فلسفی چندانی نداشت. در بهترین حالت با رویکردی کلامی و با روشی متأثر از قاعده علوم حدیث و رجال بررسی می شد. البته چهره هایی استثنایی همانند طبری و مسعودی تا حدودی متفاوت تر از دیگران عمل کرده و نگاه مشخص تری به موضوع داشته اند . یکی از دلایل معروف بودن طبری را در طی قرون متوالی، می توان ثمره روش تاریخ نگاری او دانست؛ روشی که به شدت متاثیر از روش محدثان است؛ هم در جمع آوری داده های تاریخی و هم در نگارش آنها. از طرف دیگر مسعودی مورخ برجسته سده های سوم و چهارم هجری،یکی از بنیان گذاران تاریخ نگاری تحلیلی و عقلی به شمار می رود که با تالیف آثار خود، نگرش خاصی در تاریخ نگاری تحلیلی بر پایه عقل اعمال نمود. بر این مبنا در این پژوهش سعی خواهیم کرد با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی به مقایسه سبک تاریخ نگاری طبری و مسعودی بپردازیم.
بررسی تطبیقی مفهوم «حقیقت محمدیه» در فتوح السلاطین عبدالملک عصامی و خمسه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
185 - 202
حوزههای تخصصی:
قالب منظوم در ادبیات فارسی از دیرباز ابزاری برای ترویج مفاهیم مذهبی و سیاسی در سطح عموم جامعه بوده است. یکی از مهم ترین مفاهیم ارائه شده در این قالب، «حقیقت محمدیه» یا انسان کامل است. این مفهوم به معنای تعین اول از ذات الهی و جامع صفات خداوند در شخص پیامبر اکرم (ص) است. در این میان، عبدالملک عصامی در فتوح السلاطین و نظامی گنجوی در خمسه، از این مفهوم برای بیان اهداف خویش بهره برده اند. عبدالملک عصامی هم زمان با تأسیس سلسله بهمنیان در دکن می زیست و نظامی گنجوی، شاعر دوران سلجوقیان متأخر است. زمینه تاریخی و نحوه زیست دو شاعر در چگونگی بیان مفهوم «حقیقت محمدیه» مؤثر بوده است. در این پژوهش، این سؤال مطرح است که مفهوم «حقیقت محمدیه» در دو اثر خمسه نظامی و فتوح السلاطین عصامی چگونه انعکاس یافته است. با استفاده از روش توصیف و تحلیل تاریخی، می توان به این مدعا پرداخت که بازتاب مفهوم حقیقت محمدیه در دو اثر مذکور، برای تکمیل حلقه مشروعیت بخشی به ساختار سیاسی زمانه بوده است. دستیابی به این مطلب که عصامی در فتوح السلاطین برای مشروعیت بخشی به ملوک زمانه خویش (بهمنیان دکن) از روش انتقال خرقه از خلفای اربعه به سلطان زمان بهره برده است، ازجمله دستاورد این پژوهش به شمار می رود.
بررسی تطبیقی اشعار سهراب سپهری و مِری اولیور از منظر طبیعت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
217 - 242
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری و مری اولیور دو شاعری هستند که هردو اشعار ارزشمندی را آفریده اند و تأثیر شگرفی بر شعر سرزمین خود گذاشته اند. این دو شاعر با تفاوت فرهنگ و زبان، در آثارشان به دنبال کمال و حقیقت انسانی بوده اند و به دلیل تجربه های زیستی مشترک، اشعاری با درون مایه نسبتاً مشابه خلق کرده اند که البته این موضوع را می توان، در میان آثار شاعران بسیاری که تفکر و جهان بینی مشابه داشته اند، مشاهده کرد. از همین رو پژوهش حاضر طبیعت گرایی را در اشعار آنها به شیوه ای تطبیقی بررسی کرده است و در چهاربخش صورت شعر، مضامین معنایی، نشانه شناسی و آرایه ها به شیوه ای توصیفی-تحلیلی انجام شده است. به جز صورت شعر، توجه به طبیعت در سه بخش دیگر از اشتراکات این دو شاعر نمایان است. سپهری طبیعت را موجود زنده ای می داند و همه انسان ها را به بازگشت به آن دعوت می کند. از طرف دیگر اشعار اولیور نیز اکثراً دررابطه با طبیعت و الهام از آن سروده شده است. نتایج به دست آمده در بین مؤلفه ها، درصد بیشتر اشتراکات را در مؤلفه مضامین معنایی در شعر اولیور را نسبت به سپهری نشان می دهد.
نمادها و نمادواره های ابداعی در مصیبت نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
167 - 197
حوزههای تخصصی:
نماد مفهومی بسیار گسترده است که تعاریف متعددی در کتب مختلف از آن ارائه شده است. در دسته بندی نمادها یکی از اقسام نمادهایی که از آن نام برده شده، نمادهای ابداعی است که با عناوینی دیگر چون نمادهای تصادفی، اختصاصی، شخصی و خاص در کتب مختلف ذکر شده است. هریک از شاعران نمادپرداز، در تصاویر نمادین خود نمادهای ابداعی دارند که پیش از آن ها کسی آن را به کار نگرفته است. عطار هم ازجمله شاعرانی است که در اشعار خود موفق به تدوین یک نظام منسجم نمادین شده و در میان شاعران عارف به سبکی یگانه دست یافته است. او در نمادپردازی ابداعاتی دارد که در این پژوهش برآنیم تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع و اسناد مکتوب و الکترونیکی این نمادها را در مصیبت نامه استخراج کنیم و از این رهگذر هم شیوه های نمادپردازی عطار را به دست آوریم و هم فراگیر شدن یا نشدن این نمادها بعد از عطار بر ما مکشوف گردد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که عطار اغلب نمادهایش را در قالب اضافه های تشبیهی به کار می برد، همچنین برخی از نمادهای ابداعی عطار را تاکنون هیچ شاعری جز عطار به کار نبرده، اما برخی دیگر به صورت نمادهای فراگیری در شعر شاعران پس از عطار درآمده است. نمادهای ابداعی عطار در سه شکل اضافه های تشبیهی، استعارات و حکایات تمثیلی بیان شده اند که اغلب موارد استخراج شده، به صورت اضافه های تشبیهی است.
مطالعه تطبیقی یادگیری تجربی توسط میانجی گرهای انسانی و فناوری: تفکر انتقادی، درک مطلب و افزایش واژگان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
24 - 51
حوزههای تخصصی:
مسئولان آموزشی بر این باورند که تجربه و فناوری می تواند پیشرفت تحصیلی کودکان خردسال را افزایش دهد و سطح پنهان تفکر انتقادی آنها را فعال کند. بنابراین، هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر میانجی گرهای انسانی و فناوری بر تفکرانتقادی ، درک مطلب، و توسعه واژگان زبان آموزان کودک با استفاده از تئوری یادگیری تجربی بود. به همین منظور، دو گروه شصت نفری فراگیر (سی دانش آموز در هر گروه) در طی چهار ماه در معرض دو نوع میانجی گر قرار گرفتند: معلم و تکنولوژی. از پیش آزمون و پس آزمون برای سنجش میزان پیشرفت زبان آموزان در تفکر انتقادی، درک مطلب و تسلط بر واژگان استفاده شد. نتایج نشان داد که فراگیران در گروه آزمایش با واسطه فناوری نسبت به گروه با واسطه معلم در سطح تفکر انتقادی، توسعه واژگان و درک مطلب برتری داشتند. این نشان می دهد که فراگیرانی که به واسطه کامپیوترو فناوری در تعامل هستند، از کسانی که با یک واسطه انسان، یعنی معلم تعامل دارند، پیشی می گیرند. یافته های ما پیشنهاد می کند که واسطه های غیرانسانی (فناوری) از انسان ها قانع کننده تر هستند، احتمالاً به دلیل ویژگی های فریبنده شان که انگیزه و الهام یادگیرندگان را افزایش می دهد.
سفر شخصیت افریقایی به مثابه ی فردی الهی به دنیای سیاسی میمون دلالت گر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
215 - 226
حوزههای تخصصی:
African Figure's Journey as a Divine Trickster Character to the Political World of the Signifying Monkey Abstract Esu-Elegbara is repeated throughout black oral narrative traditions and cultures and is a mediator and the messenger of the gods who interprets the will of the gods to man and carries the desires of man to the gods. This significant trickster figure has survived the horrible passage; however, its shape has transformed in Western Black cultures into The Signifying Monkey a political character. This study reveals his change or metamorphosis from a minor role to a major one. This research is a library-based descriptive qualitative one and surveys the diachronic journey of Esu-Elegbara, the divine trickster figure from the Western Coast of Africa to African-American Literature in the United States and its metamorphosis into The Signifying Monkey, a political figure. Keywords: Esu-Elegbara, a trickster figure, African Tradition, Henry Louis Gates, African Literature, divine character
تمنای دوزخ: بازجست نگاه و نگرش عرفا به دوزخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شطحیات در اصطلاح عرفان و تصوف، کلمات و سخنانی است که عارفان در حال وجد، ذوق، مستی و بی خودی بر زبان می آورند که گاهی کفرآمیز و خلاف آموزه های الهی است. یکی از این شطحیات تمنای دوزخ است. در واقع نگاه عارفان به دوزخ نگاهی متناقض نماست. آنان باور دارند که می توان با شکستن الگوهای منفی نسبت به دوزخ به حقیقت دست یافت. مشایخ متصوفه در موقعیت های مختلف با انگیزه های گوناگون این شطح را بر زبان رانده اند و دلایل و انگیزه های گوناگونی را برای ورود به دوزخ بیان داشته اند. نویسندگان پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی و با هدف بازجست نگرش عرفا به دوزخ به بررسی و تحلیل متون مختلف نثر عرفانی تا قرن هفتم پرداخته اند. از دلایل و انگیزه های دوزخ طلبی عارفان می توان موارد ذیل اشاره کرد: طلب شفاعت برای خلق، ایثار و شفقت، مفاخره به قدرت معنوی، رضا به قضای الهی، بی اعتنایی به دوزخ، شوق وصال دوست؛ این طرز نگاه به دوزخ در میان اقوال عرفا، در تذکره الاولیا بیشتر از سایر کتب عرفانی به چشم می خورد و دوزخ طلبی در سخنان مشایخ بزرگی چون خرقانی، بایزید، شبلی نسبت به دیگر عرفا، بسامد بیشتری دارد.