فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
145 - 174
حوزههای تخصصی:
متناقض نما یا پارادوکس به عنوان یک شیوه آشنایی زدایی در اشعار عرفانی جایگاه ویژه ای دارد و شاعران عارف مسلک به ویژه حافظ و مولوی با تأثیرپذیری از عرفان اسلامی در غزلیات خود از صنعت پارادوکس برای انتقال مفاهیم عرفانی به ذهن خوانندگان و شنودگان استفاده نموده اند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با مقایسه پارادوکس های مولوی و حافظ، ارتباط پارادوکس با تجارب عرفانی در افکار و اندیشه دو شاعر بررسی و وجوه اختلاف و اشتراک در دو اثر مشخص می شود. نتیجه ای که از این تحقیق به دست می آید، آن است که وجوه مشترک در اندیشه های مولوی و حافظ، بسیار به هم نزدیک است؛ زیرا افکار و اندیشه هر دومبتنی بر عرفان عاشقانه است و در پرتو این نگرش، همه دوگانگی ها به وحدت و یگانگی می رسند. همچنین در هر دو اثر، نشانه هایی از چهار ویژگی تجربه عرفانی، توصیف ناپذیری، کیفیت معرفتی، زودگذری و حالت انفعالی دیده می شود و چون صاحب مکاشفه در رویارویی با این تجارب نمی تواند آنچه دیده و شنیده است را به مخاطب معرفی کند، از زبان پارادوکس استفاده می نماید، اما وجوه تفاوت دیدگاه مولوی و حافظ، بیشتر ظاهری است. مولانا بیشتر از پارادوکس ترکیبی و حافظ بیشتر از پارادوکس معنایی استفاده نموده است.
شاخصه های پایداری و چگونگی بازتاب آن ها در سروده های احمد شاملو و بشاره الخوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
17 - 48
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو در نظر دارد تا با روش تحلیلی توصیفی، شاخصه های پایداری و چگونگی بازتاب آن ها را در شعر احمد شاملو (شاعر ایرانی) و بشاره الخوری (شاعر لبنانی) مورد بررسی قرار داده و به این طریق وجوه مشترک و متمایز این دو ادیب را به خواننده بنمایاند. یافته ها نشان می دهد: شاملو و الخوره اگر چه با یکدیگر بیش از نیم قرن فاصله زمانی داشته و از دو قوم و نژاد متفاوت اند، اما تحت تأثیر نفوذ استعمار (در لبنان نفوذ ترکان عثمانی و در ایران کشورهای متفق) در جریان جنگ جهانی اول و دوم و نیز سیطره حاکمان خودکامه در هر دو بلاد، بسیاری از شاخصه های پایداری را در شعر فراخوانی می کند، جز آنکه خطاب و عتاب الخوره در تشویق و تهییج مردم ملت لبنان و نیز همه ملت های عرب بوده، حال آن که مورد خطاب شاملو کل ملت های ستمدیده جهان است. دیگر آن که چالش شاملو در مبارزه با استبدادِ داخلی کشورش سهمناک تر از چالش بشاره در این خصوص به چشم آمده است. در نهایت: احمد شاملو و بشاره الخوری به عنوان ادیب و روشنفکر طلایه دار مبارزه ادبی با استعمار و استبداد بوده و به اصطلاح آوانگارد هستند. اگر چه بنا به شرایط جغرافیایی و تاریخی، مفاهیم مبارزه در میان این دو مشترک، لیکن مصادیق تا حدودی با یکدیگر متفاوت بوده. بالاخره، زاویه نگاه شاملو برخلاف بشاره در ایجاد یک جامعه آرمانی فراملی تر (= مدرن تر) می نماید.
نکات تعلیمی در منظومه های حماسی با تکیه بر مثنوی شهنشاه نامه سلیمانی (شاهنامه عارف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
1 - 16
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی گونه ای از ادبیات فارسی است که دربرگیرنده تعالیم اخلاقی و آموزش دهنده آن است. این گونه ادبی که از دیرباز مورد توجه بزرگان ادبیات فارسی بوده، با اندرزنامه هایی که بازمانده از ایران باستان و دوره ساسانی است، آغاز شده و با آثار شاعرانی چون فردوسی، سنایی، سعدی و... ادامه یافته است. در میان انواع ادبی، حماسه نیز این تعالیم را در خود دارد و در ادامه این مبحث، آثاری همچون مثنوی شنهشاه نامه سلیمانی که اثری حماسی و دربرگیرنده تعالیم اخلاقی است، خودنمایی می کند. در این اثر که از فتح الله عارف از شعرای سده دهم هجری است، مواردی یافت می شود که نگارندگان را بر آن می دارد تا درباره ادبیات تعلیمی در این اثر دست به پژوهش بزنند. با طرح این پرسش ها که دسته بندی ادبیات تعلیمی در ادب فارسی چگونه است و شاخصه های ادبیات تعلیمی در مثنوی شهنشاه نامه سلیمانی کدام است، پس از بررسی ها مواردی همچون ستایش خرد و خردمندی، حمد خدا، شنیدن پند پیران و احترام به والدین، اطاعت محض از پادشاهان، نکوهش جهان سپنجی، نکوهش رذایل اخلاقی، دادگری و احسان پادشاهان، یاد مرگ کردن، تأثیرپذیری از آیات و احادیث مورد توجه قرار گرفت و تحلیل شد.
بررسی تطبیقی شخصیت های اصلی دو رمان عاشقانه های یونس در شکم ماهی و یک شب فاصله از منظر توانمندی آنان در مؤلفه های مهارت های زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی شخصیت های اصلی دو رمان عاشقانه های یونس در شکم ماهی و یک شب فاصله از منظر توانمندی آنان در مؤلفه های مهارت های زندگی چکیده هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی کنش های شخصیت اصلی دو رمان عاشقانه های یونس در شکم ماهی نوشته جمشید خانیان و یک شب فاصله نوشته ی جنیفر اِی نیلسون، بر اساس انواع مهارت های زندگی است. شخصیت اصلی رمان خانیان (سارا) و شخصیت اصلی رمان نیلسون (گرتا)، دو دختران نوجوان 12 ساله هستند که برای عبور از وضعیت های بغرنج و شرایط غیرعادی پیرامون خود تلاش می کنند. تحلیل محتوای قیاسی هر دو اثر و مقایسه ی آن ها روشن می سازد که همه ی مهارت های زندگی در شخصیت سارا، در مقایسه با گرتا ضعیف تر است و گاه به جای همکاری در رفع مشکلات، خود به مشکل بزرگ تری برای دیگران تبدیل می شود. همچنین کاربرد مهارت های زندگی از سوی شخصیت اصلی در اثر خانیان بسامد کمتری نسبت به اثر دیگر دارد. بااین همه به نظر می رسد شخصیت سارا، به دلیل بی عیب و نقص نبودن و نیز بروز واکنش های هیجانی متناسب با سن و شرایطی که در آن قرار دارد تا حدودی واقعی تر و ملموس تر از گرتا است که همیشه و در هر وضعیتی می تواند مهارت های زندگی را به درستی به کار ببرد. بااین همه هرکدام از دو اثر مخاطب نوجوان را به شیوه ای متفاوت با زندگی و مسائل آن درگیر ساخته و زمینه ی توانمند شدن او را فراهم می سازند.
بررسی شاخص های دو گانه پست مدرنیسم در رمان «هست یا نیست» اثر سارا سالار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
113 - 139
حوزههای تخصصی:
پست مدرنیسم در شمار سومین دوره از ادوار سه گانه تاریخ تفکّر انسانی قرار می گیرد. در این دوره که از پایان قرن نوزدهم تا به امروز را شامل می گردد، خلق واقعیت جانشین کشف واقعیت می شود. بسیاری از داستان نویسان معاصر امروز ایران نیز، تحت تأثیر آثار نویسندگان پسامدرن غرب به نوشتن این سبک از داستان پرداخته اند. از جمله این نویسندگان سارا سالار است که در رمان«هست یا نیست» با مؤلّفه هایی چون انکار حقیقت، شک اندیشی و عدم قطعیت، تناقض، اصالت دادن به ذهن خواننده و زمان پریشی، هنر خود را به عنوان نویسنده ای پست مدرن معرفی نموده است. این پژوهش ضمن برشمردن مؤلّفه های پست مدرن در رمان هست یا نیست، درصدد ارائه پاسخی مستدل به این سوال است که سارا سالاردر این رمان بیشتر از کدام عناصر پست مدرن استفاده کرده است؟ و در میان داستان نویسان پست مدرن چه جایگاهی دارد؟ در این پژوهش نویسندگان با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی، به طور خاص به تعریف ویژگی های داستان های پسامدرن و مقوله های آن پرداخته و یافته های پژوهش نشان دهنده این موضوع است که عامل تغییر زاویه دید و عدم قطعیت مهمترین شاخصه های پسامدرن در این رمان است.
بررسی تطبیقی «سنگ های شیطان» منیرو روانی پور و «قرعه کشی» شرلی جکسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
127 - 155
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی «سنگ های شیطان» منیرو روانی پور و «قرعه کشی» شرلی جکسون می پردازد.مساله اصلی مقاله این است که شباهتهای متناظر و هم ارز این دو داستان چه می باشند؟ روانی پور و جکسون در حالیکه در دو نقطه متفاوت زندگی می کنند از نمادهای همسان و هم ارز و شخصیت های متوازی استفاده کرده اند. زیرا ریشه تمام همه اینها تفکرات خرافی است که پایان غم انگیز نیک خواهان را رقم می زند. این مقاله با بهره گیری از مکتب ادبیات تطبیقی امریکایی به وجود شباهت های دو داستان پرداخته و وجه ابتکار و افتراق هر دو را کنترل کرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد دو نویسنده محیط روستایی و کوچک را برای بیان مضمونی بزرگ یعنی خرافه ستیزی انتخاب کرده و پیروی کورکورانه از خرافه ها را سرزنش می کنند. هر دو نویسنده از استعاره سنگ استفاده کرده و انسانها را مشبه و سنگها را مشبه به بکار می برند تا وجه شبه را سنگدلی این انسانها به خواننده ارایه دهند.شخصیت ها در دو داستان توازن و تساوی دارند، برای مثال دایه پیر و وارنر پیر در نقش هشدار دهنده در دو داستان از مردم می خواهند از خرافه پیروی کنند زیرا اینان رزق و روزی و قوام و دوام خود را در پیروی کورکورانه مردم از خرافه می بینند. همچنین دایه پیر شباهت شگفت انگیزی با آقای سامرز دارد مبنی بر اینکه هر دو به عنوان متولیان روستا نازا و ناکارآمد هستند و بقای خود را در حفظ خرافات می دانند.
گزاره های منطق گریز و حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی مفهوم گزاره های منطق گریز و نقش آنها در زبان و تجربه های شهودی می پردازد. این گزاره ها که از قواعد منطقی پیروی نمی کنند، در حالت هایی خارج از آگاهی معمولی به کار می روند و معنایی متفاوت از معنای قراردادی کلمات دارند. براین اساس، استدلال می شود که این گزاره ها نه برای متکلم و نه برای مخاطب اعتباری ندارند؛ زیرا در حالت آگاهی پدید نیامده اند و بر معنی معینی دلالت نمی کنند که اهل زبان از آن برداشتی یکسان داشته باشند. در این پژوهش همچنین به تفاوت های بین دیدگاه های پیشامدرن و پست مدرن اشاره می شود. در نگاه اول، معنی یگانه ای برای متن های مرکب از این گزاره ها وجود دارد که تنها برای خواص دست یافتنی است؛ درحالی که پست مدرن ها هیچ حقیقت یگانه ای را قبول ندارند و معتقدند که هر فرد می تواند حقیقت خود را از متن استخراج کند. به لحاظ روش شناختی، پژوهش حاضر با اتکا بر نظریه هلیدی، به نقش های کاربردی زبان و تقسیم بندی آنها می پردازد که شامل نقش اندیشگانی، بیناشخصی و متنی است. این نقش ها، کلمات را به عنوان نشانه هایی سمبلیک معرفی می کنند که بر معنای قراردادی دلالت دارند و برای ساماندهی زندگی اجتماعی ضروری هستند. درنهایت، به تجربه های شهودی ای پرداخته می شود که در آنها زبان برای بیان تجربه هایی به کار می رود که نه به عالم عین مربوط است و نه در آگاهی و هشیاری صورت می گیرد. این تجربه ها شامل شعر غنایی، رؤیاها و تجربه های روحانی هستند که همگی در تعطیل عقل و حس تجربه می شوند.
شکل شناسی طنز در داستان های فریدون تنکابنی بر اساس نظریّه فوناژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
95 - 125
حوزههای تخصصی:
طنز، مهم ترین نوع ادبی است که ادیبان و پژوهشگران به آن توجّه کرده اند و امروزه به حوزه های تحقیقات زبان شناسی راه یافته و یکی از ویژگی های برجسته ادبیّات داستانی معاصر ایران شده است که نویسندگان از آن برای انتقال پیام ها و انعکاس واقعیّت های اجتماعی و فرهنگی خود استفاده کرده اند. در مورد طنز و چگونگی ایجاد آن، نظریّه های مختلفی وجود دارد. یکی از نظریّه های مهمّ معاصر درباره طنز، نظریّه ایوان فوناژی (2662-7326)، زبان شناس مجارستانی است. فوناژی در کتاب ها و مقالات خود، مفصّلاً از راه های ایجاد طنز در آثار ادبی صحبت کرده است و از آنجا که طنز را هم از زاویه زبانی و هم غیر ِزبانی بررسی کرده، نظریّه او می تواند به عنوان معیاری خوب برای شکل شناسی طنز در آثار ادبی و به ویژه در ادبیّات داستانی معاصر باشد. طنز، کارکردهای تفریحی، انتقادی و زیباسازی دارد. فریدون تنکابنی یکی از برجسته ترین طنزپردازان معاصر ایران با آثار متعددی در زمینG داستان نویسی و طنزنگاری شناخته شده است. نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی شگردهای طنزنویسی در چهار مجموعه داستان به نام های اسیرخاک، یادداشت های شهر شلوغ و اندیشه ها، ستاره های شب تیره و سرزمین خوشبختی پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهند که بزرگ نمایی و اغراق، پربسامدترین شگرد طنزنویسی تنکابنی است که با استفاده از آن، انتقادات اجتماعی و سیاسی خود را با زبان طنز بیان کرده و همچنین از شگردهای کوچک نمایی، بازی با شخصّیت های داستانی، طنز لغت نامه ای، طنز موقعیت و تعلیل طنز نیز برای بیان نکات ظریف ادبی خود بهره گرفته است.
ماهیت زدایی اسطوره های سفیدپوستان: خوانش دلوزی- باروکی از نمایش نامه بی ثباتی های ناهیودا درثِرد کینگ دام اثر سوزان- لوری پارکز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
1 - 23
حوزههای تخصصی:
این پژوهش اولین شاهکار نمایشی سوزان-لوری پارکز، بی ثباتی هایِ ناهیودا در ثِرد کینگ دام، را از دیدگاهی جدید بررسی می کند. سبکِ تو در تویِ نمایش نامه نویسی وی -در حالی که داستان های در هم تنیده، یادآور سبک قصه گویی شهرزاد ایرانی است- به ترسیم گذشته پایمال شده سیاه پوستان از سوی قدرت مسلطِ تاریخ نویسی سفیدپوستان تمرکز دارد. این مقاله با دیدگاه دلوزی-باروکی زوایای کمتر دیده شده یا نادید شده سبک دراماتورژی وی را می کاود. پارکز در این نمایش نامه، بر بومی به سبک نئوباروکی، تلفیقی از معماری، موسیقی، اسطوره و هنرهای اجرایی اجرا می کند. فیگورهای نمایش نامه وی که توسط گفتمان مسلط، در ابتدا به «بدن های بدون اندام» تبدیل شده اند، در حال «شدن» به «بدن های اسکیزوفرنی» در طی «مسیر گریزِ» موسیقیایی جازی هستند؛ در حالی که حماسه ستم های رفته بر سیاه پوستان را سر می دهند. در پایان این نتیجه حاصل می شود که نویسنده به عنوان نمایش نامه نویس زن آفریقایی-آمریکایی، سبک دراماتورژی خویش را، در اولین شاهکار نمایشی اش با الهام از ساختاری دلوزی-باروکیِ، از سایر نویسنده های زن سیاهپوست متمایز کرده و به عنوان ابزاری برای مبارزه و مقاومت در مقابل نظام سلطه گر به کارگرفته است. پارکز همان شهرزاد قصه گو است که نه تنها از جان خویش گذشته(ازجان گذشته ای گم شده) بلکه سبک نمایش نامه نویسی سیاهپوستان را نیز بهبود و در نهایت نجات بخشیده است.
بررسی تأثیر افکار قرمطیان بر شعر متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
19 - 32
حوزههای تخصصی:
متنبی از جمله شاعران بزرگ قرن چهارم بود که آوازه اشعارش در عصر عباسی طنین افکن بود. دیوان او بیانگر این است که، زندگی شعری این شاعر بزرگ، به چهار دوره تقسیم شده است . در این ادوار، متنبی ملازم امیران و بزرگان بسیاری بود که آنان بر زندگی شعری وی، تاثیر گذار بودند. او دراین دوران به علت حضور در بادیه، با فرقه قرمطیان آشنا شد و دراین میان در خدمت ، امیرانی بود که خود به فرقه قرمطیان گرایش داشتند . اما باید مدایحی از وی را در این دوران از بقیه مدایح وی، استثناء کنیم . و برای دستیابی به این مهم از طریق این پژوهش سعی شده است با استدلال و دلایل عقلی و نقلی و با مراجعه به دیوان وی به بررسی شواهدی از اشعار او، پرداخته شود. و نتیجه حاصله بر این شد که تاثیرات قرمطیان بر افکار متنبی ، در غالب ادعای نبوت توسط رهبران و پیروان این فرقه و اعتقاد به حلول روح امام در وجود رهبران و باور به وجود ائمه مستور و .. بر شعرش نمایان شده است.
هم سنجی حکایت شیخ صنعانِ حسن الأمرانی با شیخ صنعانِ عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
51 - 72
حوزههای تخصصی:
فرید الدین عطار (540 ق)، شاعر پرآوازه ایران زمین، و حسن أَمرانی (1949م) شاعر سرشناس کشور مغرب، دو تن از شاعران برجسته در ادبیات جهان هستند که هر دو در آثارشان به فراخوانی و دخالت دهی عارف نامی «شیخ صنعان» پرداخته و هر یک از رهگذر آن شخصیت کهن، ارزش والای عشق و دلدادگی را ترسیم نمودند. در این پژوهش دو متن با دو زبان متفاوت و با مضامین و موضوعات واحد مورد واکاوی قرار می گیرد؛ متن نخست، حکایت شیخ صنعان اثر فرید الدین عطار، و متن دوم، حکایت شیخ صنعان اثر حسن الامرانی است. در پرتو اهمیت مسأله، پژوهش حاضر -که بر اساس مکتب فرانسوی در حوزه ادبیات تطبیقی و به شیوه توصیفی_ تحلیلی شکل گرفته- در پی هم سنجی و تحلیل این دو منظومه است و تلاش دارد با توجه به اصل حکایت، به ارائه برخی شباهت ها و تفاوت ها بپردازد . یافته های پژوهش نشان می دهد که عمده ترین شباهت این دو اثر، انتخاب هدفمند دالّ حکایت شیخ صنعان در عنوان دو سروده، کثرت عبادت و مریدان شیخ صنعان است. از جمله تفاوت ها می توان به اختلاف در نحوه خواب دیدن و کیفیت عشق، نصیحت مریدان و تفاوت در تحلیل ساختاری اشاره کرد.
پژوهشی در واژه های دیوان ذوالفقار شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
53-74
حوزههای تخصصی:
سید قوام الدین حسین بن صدرالدین علی معروف به ذوالفقار شروانی (د: 689ه.ق.) و متخلص به ذوالفقار و قوام از شاعران فصیح فارسی گو و از مادحان خوارزمشاهیان و اتابکان لُر و قراختائیانِ کرمان است. با وجود اینکه وی از شاعران توانا و دانشمند ادب فارسی به شمار می رود، پژوهشگران چندان به آثار وی توجّهی نشان نداده اند چرا که تا امروز چاپی حروفی از دیوان وی در دسترس نیست و چاپ عکسی نسخه دیوان وی تنها یک بار در 1934م. منتشر شده است. با بررسی دیوان وی درمی یابیم که تعداد قابل توجّهی واژه بسیط یا بسیط گونه که در فرهنگ های رایج فارسی مدخل نشده است و یا شواهد چندانی در متون فارسی ندارد در اشعار وی به کار رفته است. وجود این لغات در دیوان ذوالفقار شروانی می تواند ناشی از گویش ذوالفقار شروانی باشد. پژوهش حاضر که از روش کتابخانه ای بهره برده است کوششی است برای خوانش صحیح دیوان ذوالفقار شروانی و بحث درباره لغات نادرِ اشعار وی. در این پژوهش با مراجعه به پیکره های زبانی و فرهنگ های متداول فارسی، درباره این لغات صحبت شده است تا راه برای افزودن این لغات و شواهد به فرهنگ های فارسی و نیز تصحیح انتقادی و شرح این دیوان در آینده هموار شود. همچنین نویسندگان مقاله حاضر با بررسی دقیق دیوان ذوالفقار شروانی، نکاتی را درباره زندگی وی یافته اند که از دید تذکره نویسان و پژوهشگران پیشین پنهان مانده است.
بررسی نگاره های منطق الطیر اثر کمال الدین بهزاد از منظر عشق شناسی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی مفهوم عشق از دیدگاه شیخ اشراق در نگاره های منطق الطیر عطار نیشابوری اثر کمال الدین بهزاد می پردازد. مفهوم عشق از دیدگاه سهروردی یک دیدگاه منحصر به فرد بوده و به واسطه دیدگاه عقل محور بودن عشق از نگاه شیخ اشراق، این نظریه عشق شناسی با رویکردهای عرفانی و زیبایی شناسی به عشق تفاوت دارد. هدف از این مقاله کشف و تحلیل عناصر و مؤلفه هایی است که بازتاب دهنده ی دیدگاه عشق شناسانه ی شیخ اشراق باشد، همچنین مقاله حاضر در پی یافتن پاسخ به این سؤال است: 1. با توجه به محوریت عقل در نگاه سهروردی به عشق، کدام یک از اجزاء نگارگری آثار کمال الدین بهزاد در منطق الطیر را می توان از این منظر تحلیل کرد؟ در این پژوهش با بهره مندی از شیوه توصیفی-تحلیلی و روش کیفی در تجزیه و تحلیل داده ها، چهار نگاره ی هدهد و پرندگان، مویه بر مرگ پدر، مرد مغروق، و شیخ صنعان و دختر ترسا مورد بررسی قرارگرفته است. شیوه ی گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج حاصل از تحلیل نگاره ها حاکی از آن است که ارتباط میان مفهوم عشق از منظر سهروردی و بازتاب آن در نگاره های ترسیم شده توسط کمال الدین بهزاد به درستی بر عقل محور بودن دیدگاه شیخ اشراق نسبت به عشق دلالت دارند. تقابل میان دیدگاه مادی و معنوی نسبت به عشق در قالبی نمادین از طریق عناصرگوناگون مورد تأکید قرارگرفته است. عنصر درخت به عنوان یکی از اصلی ترین نشانه ها در این نگاره ها، نماد حیات بوده که در فلسفه عشقِ سهروردی همان نور و بینشی است که درک آن موجبات وصال به نورالهی و خداشناسی را فراهم می کند.
نشانه شناسی لایه ای «اَلست» در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
15 - 48
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی در پی کشف قراردادهایی است که به تولید معنا می انجامد و هر واژه را به عنوان یک نشانه در فرایند دال و مدلول و دلالت، تحلیل و موجبات درک عمیق تر واژه را فراهم می کند. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و با تکیه بر علم نشانه شناسی لایه ای، به تحلیل واژه «اَلست» به عنوان یک نشانه انتزاعی که مدلول های متنوعی را می طلبد پرداخته است؛ زیرا مولانا این واژه را مانند دیگر واژگان قرآنی دستخوش تحول معنایی کرده و تصرفات بدیعی در آن ایجاد نموده است و هرگاه به این عبارت استناد می کند، پیوندهای معنایی خاصی را با مفهومی خاص بیان می کند. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که مولانا این واژه را در حوزه های معنایی با کارکرد هنری ویژه ای بکار برده و با این حوزه های معنایی ارتباط برقرار کرده است و با تسلط بر دقایق علوم عرفانی، فلسفی، تاریخی، روانی و از همه مهم تر قرآن و احادیث، توانسته مفاهیم این علوم را در خلال این واژه بگنجاند و صرفا قصد لفاظی و سخن آرایی از این واژه را نداشته است.
بازخوانی اسطوره های برجسته در شعر معد جبوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
171 - 194
حوزههای تخصصی:
کاربست اسطوره و میراث سنتی از شاخصه های بارز شعر معاصر عربی به شمار می رود. شاعر معاصر برای القای مفاهیم موردنظر خود به شیوه غیرمستقیم و با عدول از معیارهای رایج زبانی، از اسطوره بهره می گیرد تا بتواند تجربه معاصر خود را بیان کند. در این راستا معد جبوری، شاعر معاصر عراقی، نیز برای زیباسازی شعر و بیان اندیشه خود از میراث اساطیری الهام گرفته است تا آرمان ها و دغدغه های مردم عراق و جهان عرب را فریاد زند. شاعر با درک فضای حساس زمانه، درصدد آگاهی بخشی به ملت های مسلمان است تا بتوانند به این آرمان ها دست یابند. نگارندگان در این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و با هدف بیان دغدغه های شاعر در عرصه های سیاسی و اجتماعی، در پی یافتن مهم ترین دلالت های معنایی اسطوره در شعر معد جبوری برآمده اند. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که جبوری با الهام از میراث اساطیری از گونه های متنوع هنجارگریزی در راستای معنا آفرینی و برجسته-سازی متن بهره برده است. این اسطوره ها به شکل های گوناگون از آرزوها، اشتیاق ها و دغدغه های شاعر خبر می دهد. شخصیت های اسطوره ای در شعر جبوری همگی دغدغه های سیاسی و اجتماعی دارند و از درد مشترکی می نالند. گذشته از این خواهان استقلال و آزادی سیاسی عراق و برقراری عدالت اجتماعی در این کشور هستند.
تطبیق سبک سفر نامه نویسی در ادبیات معاصر لبنان و ایران؛ بررسی موردی سفرنامه های کشف المخبأ عن فنون أروبا و از پاریز تا پاریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خداوند برای اینکه آدمی بتواند سرنوشت همه انسان ها را ببیند، توصیه به سفر فرموده است تا آنجا که می گوید «قل سیروا فی الأرض» دنیا آنقدر بزرگ و آدمیزاد آنقدر گونه گونه است که هر انسانی را محو آفرینش جهان می کند. در این پژوهش سعی شده با تکیه بر روش نقد ادبیات تطبیقی به شیوه مکتب آمریکایی، به مقایسه دو سفرنامه از احمد فارس شدیاق و محمد ابراهیم باستانی پاریزی بپردازیم. از نظر اسلوب نگارش نیز با هم تفاوت هایی دارند؛ به نظر می رسد باستانی پاریزی در کتاب خود با بهره گرفتن از شوخی، حکایت، خاطره، شعر و ضرب المثل متن خود را زیباتر و ساده تر کرده است که اصولا به کارگیری این سبک، باعث می شود مخاطب سفرنامه وی، از خواندن خسته نشود و شیفته تر از سفرنامه را دنبال کند. هدف اصلی وی از انتخاب این سبک، مخاطب محوری و تلطیف واقعیت های خشک و بی روح سفر و حوادث آن و تبدیل آنها به متنی ادبی تر و جذاب تر برای مخاطب بوده است. در مقابل به نظر می آید در مورد برخی موضوعات، فقط شدیاق است که سخن به میان آورده، مثل مسئله زنان و حجاب، استخدام اعداد و ارقام، وصف دقیق و با جزئیات معماری ها، سبک گزارش گونه سفرنامه که باعث می شود سفرنامه وی بیش از پیش مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. به نظر می رسد این تفاوت در ایدئولوژی این دو نویسنده به نوع جهان بینی آنان برمی گردد که هر کدام چه مسائل برایشان با ارزش تر و کم ارزش تر است.
«اسب تازی نهاد» سعدی و «باز شکاری» بوکاچو؛ توارد و تشابه یا تأثیر و تأثر؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
129 - 157
حوزههای تخصصی:
بررسی تشابه مضمونی و تأثیر و تأثر شاعران و نویسندگان از/ بر یکدیگر ضرورت دارد چرا که به درک بهتر آثار آنان کمک می کند. این پژوهش، از رهگذر فولکلور تطبیقی، به بررسی مشابهت مضمونی شعری از سعدی و داستانی از بوکاچو می پردازد و به پرسش های زیر پاسخ می دهد: آیا مشابهت مضمونی میان شعر «اسب تازی نهاد» سعدی و داستان «باز شکاری» از مقوله توارد و تشابه است، یا از مقوله تأثیر و تأثر؟ آیا این تشابه مضمونی از مقوله «قصه های سرگردان» یا «قصه های بین المللی» است؟ آیا احتمال دارد هر دو از یک منبع مشترک متأثر باشند؟ به علت وجود قرب تاریخی جغرافیایی، و وجود وسایل و طرق مشخص نقل و انتقال (مانند جنگ های صلیبی، اسپانیای سده های میانه، و تجارت با کشورهای خاور نزدیک) حکایت «اسب تازی نهاد» سعدی و داستان «باز شکاری» بوکاچو بر خلاف مشابهت مضمونی نه از مقوله توارد و تشابه بل از مقوله تأثیر و تأثر است و تصور اخذ و اقتباس مستقیم این دو داستان از یکدیگر بعید و آشنایی بوکاچو با داستان سعدی و حتی عوفی، مقدم بر سعدی، نامحتمل است. به علاوه، به خاطر شباهت های زیاد در جزئیات، در مشابهت مایگانی و در ترتیب و توالی دو داستان، شاید بتوان دو داستان را دو روایت از یک نوع داستان دانست که هر دو داستان از یک اصل منشعب شده اند. به احتمال زیاد روایت شفاهی یا کتبی اصل عربی این داستان به وسیله صلیبی ها و از رهگذر زبان لاتین به عنوان زبان میانجی به اروپا راه یافته و بوکاچو از آن متأثر شده است
خوانشی تطبیقی از داستان «زال و رودابه» فردوسی و «بهرام و گل اندام» کُردی از دیدگاه تاریخ گرایی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد تاریخ گرایی نو در تقابل با تاریخ گرایی سنتی شکل گرفته است. وارونه تاریخ گرایی سنتی که از تأثیر یک سویه تاریخ بر ادبیات سخن می گوید، تاریخ گرایی نو به تأثیر متقابل ادبیات و تاریخ بر یکدیگر باور دارد. داستان بهرام و گل اندام از منظومه های قابل توجه در ادبیات کُردی است که از آن ها با عنوان «بیت» نام برده می شود. بیت ها داستان هایی عامیانه با وزن هجایی هستند که به وسیله بیت خوان ها خوانده می شوند. می توان گفت میان داستان بهرام و گل اندام و زال و رودابه از برخی جهات شباهت هایی وجود دارد. از همین رو قابلیت سنجش این دو داستان با یکدیگر هست. در این پژوهش با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و با رویکردی تحلیلی تطبیقی کوشیده ایم خوانشی از دو داستان مورد نظر برپایه انگاره های تاریخ گرایی نو به دست بدهیم. یافته ها نشان می دهد که هر دو داستان اگرچه ظاهراً عاشقانه هستند وکشمکش ها بر سر عشق و ازدواج است؛ اما در باطن داستان، قدرت و منافع گفتمانی مسأله بنیادین است. هرگفتمانی می کوشد تا منافع سیاسی و اجتماعی خود را حفظ کند.
مطالعه تطبیقی عناصر فرمی قالی طرح هزارگل گورکانیان هند و ناظم قشقایی فارس در راستای روابط میان فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
111 - 130
حوزههای تخصصی:
هنر فرش، از عرصه های ظهور روابط میان فرهنگی در دوره صفوی و گورکانیان هند بوده است که طرح های هزارگل و ناظم، این روابط عمیق را به خوبی نشان می دهند. هدف پژوهش حاضر، شناخت و دستیابی به ویژگی های سبکی طرح هزارگل و ناظم در دو نمونه منتخب قالی های گورکانی و صفوی است که این مهم با شناسایی تفاوت ها و اشتراکات در عناصر فرمی (طرح، نقش، رنگ و ترکیب بندی) دو نمونه مربوط به دو پیکره مطالعاتی صورت پذیرفته است. در راستای این هدف، این پرسش اصلی مطرح می شود که تأثیر روابط میان فرهنگی در ساحت دو طرح ناظم ایران و هزارگل هند چگونه به بیانی مشترک در زمینه تمهیدات فرمی انجامیده است. دو نمونه انتخابی این پژوهش به روش هدفمند نمونه شاخص، انتخاب و به روش کیفی، تحلیل شده اند و داده های گردآوری شده اسنادی این پژوهش به روش تطبیقی-تحلیلی از نوع مجزاسازی بررسی شده اند. نتایج نشان می دهد که گونه های مختلف روابط میان فرهنگی در شکل گیری تشابهات فرمی فرش های دو منطقه، تأثیرات قابل توجهی داشته است و درضمن ویژگی های سبکی خاص هر منطقه وجه تمایز و تفاوت نقوش و طرح های قالی های مورد مطالعه است. به کارگیری نقوش مشابه، استفاده از رنگ های روناسی در متن و سرمه ای در زمینه حاشیه، از وجوه بارز اشتراکات هستند. باوجود وجوه اشتراک، افتراقات چشمگیری نیز مانند ظرافت نقوش، تنوع رنگی و خطوط دورگیری دیده می شود؛ درنتیجه ویژگی های سبکی متفاوت، دو فرهنگ فرش بافی متفاوت را به وجود آورده است.
حکمت متعالیه از ساختارگرایی تا پساساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
73 - 102
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در فلسفه عرفان، نقش ساختارهای تجربه گر در محتوای تجارب عرفانی و نسبت این تجارب با یکدیگر است که باعث شکل گیری رویکردهای پرینالیزم، ذات گرایی، ساختارگرایی و زمینه زدایی شده است. در این تحقیقِ تحلیلی تطبیقی پس از معرفی اجمالی هر یک از این مواضع، به جست وجوی پاسخ ملاصدرا به این مسئله پرداخته شد. یافته ها: در رویکرد ملاصدرا، ساختارهای شخصی، نقش مهمی در تجارب عرفانی دارد؛ به طوری که عارف ازطریق انعکاس و تجربه آن در واقعیت درونی با حقایق متعالی ارتباط برقرار می کند و به همین جهت نقش استعداد، باورها، رفتارها، انتظارات، تمایلات و توجهات در این تجارب بارز است؛ در عین حال تجارب عرفانی موازی در سنت های متمایز حاکی از تأییداتی در راستای رویکرد پرینالیزم است. ملاصدرا برخی تجارب یا داده های عمودی را خیالی دانسته و موضع ساختارگرایی محض را برمی گزیند و در مرحله فنا، نیل به تجارب ناب و گذار از رویکرد ساختارگرایی به پرینالیزم را ترجیح می دهد. به عبارتی دیدگاه صدرالدین، رویکرد ساختارگراییِ تشکیکی است؛ یعنی هرچه تجربه گر به مراتب بالاتری از حقیقت سیر می کند و زهد و حریت در او بیشتر می شود، نقش ساختارهای فردی کم رنگ تر و واقع نمایی و همگرایی عرفا در تجارب موازی بیشتر می شود. در این موارد در تحلیل ادبیات عرفانی، تحلیل زمینه ای را برمی گزیند.