پروانه مهرسرشتان

پروانه مهرسرشتان

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

معرفی و بررسی نام آواهای فارسی وعربی در نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نام آوا نام آوای فارسی اسماء أصوات عربی نفثه المصدور زیدری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۹۷
نام آوا (اسم صوت) از مقوله اسم است. به صداهای طبیعی و غیر طبیعی پیرامون انسان اطلاق می گردد. از عناصر زنده و پویای زبان است و متعلّق به هر قوم و ملّتی است که از زبان استفاده می کند. شهاب الدین محمد زیدری نسوی مؤلّف نفثهالمصدور (قرن هفتم)، درکنار جلوه های بلاغی فراوان از ظرفیت های زبانی (نام آواها) در این اثر بسیار استفاده نموده است. نفثهالمصدور به دلیل آمیختگی با زبان عربی از نام آواهای متعدّد عربی نیز در کنار نام آواهای فارسی بسیار بهره مند گردیده است. در پژوهش حاضر ابتدا نام آواهای فارسی و سپس عربی معرفی شده است، سپس تأثیرشان بر متن تحلیل گردیده است. هدف از پژوهش، با توجه به بسامد چشم گیر نام آواهای فارسی و عربی، تأثیر و جایگاه آن ها در یک متن ادبی- تاریخی است. نام آواهای عاطفی و غیر عاطفی در این متن به منظور توصیف حوادث تاریخی، مصائب و شکواهای فردی- اجتماعی استفاده شده است که بر فضاسازی، عینیت بخشی، تجسّم حوادث تاریخی و انتقال مفاهیم بثّ الشکوی تأثیر بسیاری گذاشته است. نام آواهای غیرعاطفی شامل اسامی حیوانات و صدای آن ها، مظاهر طبیعت، اشیاء و نیز اصواتی با منشأ انسانی هستند. افزون بر این استفاده از نام آواهای متفرقه فراوان فارسی و توالی نام آواهای عربی با منشأ اصوات انسانی، بر تأکید نویسنده و تأثیرگذاری این ظرفیت زبانی صحه می گذارد.
۲.

«بررسی تلویح گفتاری «بدنشان» در شاهنامه فردوسی با تکیه بر اصول گرایس»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه بدنشان تلویح اصول گرایس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۱
تلویح گفتاری «بدنشان» در شاهنامه فردوسی در بافت های مختلفی به کار رفته است. این تلویح، مدلول های ضمنی متعددی را القاء می کند. تلویح، ابزاری زبانی است که به شکلی هنرمندانه ، معانی ضمنی را منتقل می کند. « پل گرایس» ( Grice Paul )، عامل مهم ایجاد تلویح را تخطّی از چهار اصل در گفت وگو می داند. این پژوهش با رویکرد اصول گرایس به تحلیل و بررسی تلویح «بدنشان» پرداخته است. هدف از این پژوهش، تحلیل منطق محاکاتی و تکرار این تلویح در بافت های مختلف و استنباط مدلول های مناسب در داستان های شاهنامه است. فواید این پژوهش، شامل واکاوی بافت های زبانی، غیرزبانی، درک و دریافت مدلول های مناسب «بدنشان» است. همچنین درک و فهم متون کلاسیک، تأثیر تلویحات در مناسبات انسانی و تقویت مهارت استنباط، از فواید دیگر این پژوهش است. در این جستار، ابتدا مفهوم گفتار تلویحی، انواع آن و اصول چهارگانه گرایس، تبیین گردیده است و سپس یافته ها با منابع کتابخانه ای تحلیل و توصیف شده اند. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که این تلویح در دو نوع قراردادی و خاص بازتولید شده است. نوع قراردادی خارج از مکالمه است و گفتمان، بافت و معانی ضمنی در ایجاد آن تأثیری نداشته است. امّا نوع خاص که هدف اصلی این پژوهش و در فضای مکالمه است؛ بافت زمان، مکان و گفتمان در ایجاد آن تأثیر بسیاری داشته است و معانی ضمنی متعددی دارد. همچنین تلویح «بدنشان» در بستر باورهای فلسفی، مذهبی، طبقاتی، سیاسی، اجتماعی و روان شناختی ایجاد شده است. در نهایت، با توجه به اصول گرایس، تلویح «بدنشان» در شاهنامه زمانی ایجاد شده که اصول کمیت، کیفیت، موضوعیت و شیوه در مکالمه رعایت نشده است.  

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان