فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۶٬۷۰۲ مورد.
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
181-201
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در بررسی جنبه عشرت شهری در عصر صفوی از خلال سفرنامه منظوم «محیط الکونین» سالک قزوینی است و نشان می دهد که چگونه شاعر با ترکیب سنت و نوآوری شعری، زندگی روزمره و تجارب شخصی خود را در شعر بازگو کرده است. این مقاله با تمرکز بر سفرنامه سالک، که شهر را مکان اصلی برای بیان تجارب و احساسات خود در نظر می گیرد، به دنبال نشان دادن «تجربه شهری» و پیچیدگی عواطف شاعر نسبت به مکان های شهری است. در این مطالعه دو مفهوم عشرت و زیارت از میان تجارب شهری سالک بررسی می شود و روایت شعری او حول این مفاهیم بازخوانی می شود. از طریق این بازخوانی، که متکی بر روش تحلیل تاریخیِ متون دست اول است، نشان می دهیم که شهر لزوماً تعریف واحدی ندارد و بخشی از آن تعریف در پیچیدگی احساسات و فردیت آدمی شکل می گیرد. سالک هم در مقام زائر و هم ناظر سفرش را روایت می کند. هم تجربه زیارت را بازگو می کند و هم تجربه لذت و عشرت و این دو را در تضاد نمی داند. همچنین این مطالعه بر اهمیت منابع شعری عصر صفوی یا همان «طرز تازه» بخصوص سفرنامه های منظوم برای خوانش تجارب و روایت های شهری تاکید دارد.
مطالعه ی غزلیات حافظ بر اساس تئوری روان شناختی اکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
137 - 162
حوزههای تخصصی:
حافظ مهر همیشه فروزان آسمان ایران و جهان است که پژوهشگران از زوایایی مختلف پرتوهای سروده های چندوجهی او را هم چنان می کاوند. هدف پژوهش مطالعه ی غزلیات حافظ بر اساس دیدگاه روان شناختی اکت بود. روش پژوهش از نوع کیفی و تحلیل محتوا و توصیفی- تحلیلی از نوع مقایسه ای است که به طریق کتابخانه ای انجام شد. تلاش حافظ در مقام شاعری ژرف بین و دغدغه مند و انسان شناسی که در مورد انسان و پیچیدگی های ذهنی و روانی او اندیشیده است و تئوری روان شناختی اکت، دستیابی انسان به انعطاف پذیری روان شناختی جهت زندگی معنادار و ارزش محور است. از نتایج پژوهش این است که اگر چه دیدگاه اکت می تواند در نوع مواجهه ی انسان با چالش های زندگی، موثر باشد ولی در غزلیات حافظ نه تنها فرایندهای تئوری اکت، نقش آفرینی می کنند، فراتر از آن ها، متناسب مورد، کنش های متهعدانه و ارزش مدارانه ی فراوانی جهت زندگی کامل و معنامند پیشنهاد شده است که گذر زمان اعتبار همیشگی و پیشرو بودن اندیشه های روان شناختی او را آشکار می کند.
ساخت اطلاع زبان و بازنمایی معنایی آن بر اساس نظری لمبرکت؛ بررسی ترجمه اسلوب حال در سوره بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت اطلاعی زبان یکی از مباحث بنیادین زبان شناسی نوین به شمار می آید که به تحلیل رابطه بین ساختار جملات و بافت های زبانی یا فرازبانی که این جملات در آن ها به کار می روند، می پردازد. در این حوزه، پژوهش ها به بررسی حالات ذهنی گوینده و شنونده، ساختار اطلاعاتی و جنبه های ارتباطی زبان می پردازند. مفاهیمی نظیر ساخت بی نشان ونشان دار از جمله موضوعات محوری این حوزه اند که هرکدام از این ساخت ها نقش ویژه ای در انتقال معنا ایفا می کنند؛ اهمیت این موضوع در متون دینی به ویژه قرآن کریم دوچندان می شود، چراکه قرآن کریم از ساختارهای زبانی پیچیده ای بهره می برد و هرگونه تغییر در ترتیب عناصر یا عدول از الگوهای معمول، حامل معانی پنهان و ظرایفی است که بازنمایی آن ها در زبان مقصد مستلزم دانش عمیق زبانی و شناخت دقیق ساخت اطلاعی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تحلیل نمونه های استخراج شده از ترجمه فولادوند از قرآن کریم صورت گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که اسلوب حال در قرآن کریم از ساختارهای گوناگون نشان دار و بی نشان برخوردار است که متناسب اهداف خاصی به کار رفته اند. با این حال مترجم در بسیاری از موارد از انعکاس دقیق این ساختارها بازمانده و تفاوت های معنایی ساخت اطلاعی را به طور دقیق منعکس نکرده است. بررسی ترجمه های موجود نشان داده است که استفاده از نظریه های زبان شناسی نوین، همچون نظریه ساخت اطلاعی لمبرکت می تواند ابزاری مؤثر در تحلیل و بازتولید دقیق تر مفاهیم قرآنی در زبان مقصد باشد و افق های جدیدی را پیش روی مطالعات ترجمه متون دینی بگشاید.
بررسی و تحلیل مشرب عرفانی شیخ امین الدّین بَلیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امین الدّین محمد بن زین الدّین علی بلیانی کازرونی معروف به امین بلیانی، از عارفان قرن هشتم و بنیان گذار یکی از معتبرترین طریقه های عرفانی در فارس، شخصیت های بزرگی همچون حافظ و خواجوی کرمانی را مجذوب خود کرد. باوجود جایگاه و اهمیت خاص امین الدین در تاریخ تصوف تاکنون تحقیق روشمندی در باب مشرب عرفانی او به انجام نرسیده است. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده کوشش شده است ازطریق پاسخ به پرسش هایی در باب مبدأ سلوک، نام، شمار و ترتیب منازل میان مبدأ و مقصد، میزان اهمیت منازل، توانایی های کسب مواهب هر منزل و آداب کسب آنها که در قالب الگویی روشمند قرار دارد، برخی شاخص های مشرب عرفانی این عارف تبیین شود. پس از رجوع به منابع موثق، برخی از یافته های این پژوهش بدین قرار است: امین الدین از پیروان سنت اول عرفانی بوده و سلوک او و مریدانش از منزل جذبه یا یقظه آغاز شده و پس از درک منازلی دیگر به کمال یعنی بالاترین مرتبه معرفت منتهی می شود. در طریقه امین الدین احوال عرفانی ذیل مقامات قرار دارند و طی هر مقام مشروط به درک احوال خاص آن مقام است. مناسبات امین الدین با ملامتیه و مسیحیان در اهمیت یافتن برخی ارکان مشرب عرفانی او اثرگذار بوده و همچنین انحطاط اخلاقی صوفیه و رواج ریاکاری میان صوفیان در دوره حیات او توجه بیشتر شیخ را به موضوع اخلاص در پی داشته است.
أثر ألف لیله ولیله فی روایه ألف لیله فی لیله لسوسن جمیل حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
27 - 44
حوزههای تخصصی:
النّص کشفُ خطاب السرد النسویّ التی یَفتحُها الرّاوی فی العمل الرّوائی محاولهٌ للإفصاحِ عن مکانهِ الأنثی وحقیقتِها. کما بان لنا أنّ شهرزاد، فی القصّه الافتتاحیه لکتاب ألف لیله ولیله، استطاعتْ بفعل السردانیّهِ تناولَ صوره المرأهِ والحفاظ علی بقاءها أمامَ «شهریار یمثّل جنس الرّجل». من هذا المنطلقِ، أبدعتْ سوسن جمیل حسن روایتَها ألف لیله فی لیله مستلهِمهً من ألف لیله ولیله، کنموذجٍ روائیٍ نسائیٍ، مجالاً لصوتها کی تَتکلّمَ عن قضیه الأنوثه تحت سلطهِ الرجوله فی المجتمع عبر محاور مختلفهٍ. فروایتُها تحملُ عنوانًا ما یتضمّنُ اللیلَ وما یشیرُ إلیه من السّهرِ والحکی، عدا أنّ الرّاویه «دیمه» تخاطبُ رجلاً ما بلقب «المولی»، وتشیر إلى نفسِها بکلمه شهرزاد عبرَ حکایات متوفّرهٍ، تعدّ مِن ذکریات الرّاویه وتجاربها الشخصیّه.
المنهج الوصفی المقارن هو المنهج البحثی المستخدم فی هذه الدراسه للمقارنه بین روایه ألف لیله فی لیله والقصّه الافتتاحیّه لألف لیله ولیله.
العنوان یتضمن اللیل وما یشیر إلیه فی السهر والکلام، الراویه "دیمه" تخاطب رجلاً بلقب "مولای" وتشیر إلى نفسها بکلمه شهرزاد من خلال القصص المتوفره التی تعتبر تجارب ذکریات الرّاویه. فی روایه جمیل، العنوان له دلالته وهدفه الخاص. بالإضافه إلی ذلک، ثمّه اختلافاتٌ بین کیفیّهِ تجلّی شهرازد الأسطوریه ودیمه ممثّله هوّیه المرأه العربیّه. لکنّها لیست هی تماماً علی الطریقهِ الشهرزادیّهِ، و کذلک إضاءهٌ على هوّیه «الأنا» للمرأهِ فی المجتمعِ العربیّ المعاصر، بتعلّقها بحیاهِ دیمه التی تنیرُ تجربتها الحیاتیّه والبیئیّهَ والمرحلهَ الزمنیّه التی عاشت فیها أمام متطلبات «الأنا» لشهرزاد.
تحصل سوسن على تقنیات سردیه جدیده عن مسار إعاده التراث فی تجربه معاصره، فأضافت دوراً جدیداً إلى الدور التقلیدی لشهرزاد وشهریار، وفتحت باباً للتأمل عن قرب فی ما یدلّ على العلاقه بین الذکر والأنثى وما یعلن عن علاقتهما، وسعت إلى وصف صوره حیه للذات فی الطرف الآخر، مع التعبیر عن رأیها من خلال دیمه على شکل انطباعات فکریه، ساعیهً إلى إثبات ذاتها الأنثویه من خلال السرد.
تحلیلی شناختی بر اشعار عربی مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
43 - 70
حوزههای تخصصی:
جلال الدین محمد بلخی در تبیین معارف مثنوی برخی از صور برجسته هنری و مضامین ویژه عرفانی را در قالب اشعار عربی می نهد. این پژوهش از طریق بررسی ابیات و مصاریع تمام عربیِ مثنوی، جنبه های زبانی و ادبی این نوع اشعار را بررسی می کند و میزان نوآوری ها و نکته سنجی ها را در ساختار آن ها برمی شمارد و از گذر اشعار عربی به مهم ترین مقاصد مولانا در بیان مفاهیم توجه می کند. هدف، تحلیل موازین هنری اشعار عربی، بدعت های مولانا در حوزه ساختاری این اشعار و کیفیت تشریح مفاهیم مورد توجه او برای بیان محتواست. به شیوه تحلیل محتوایی و در رویکردی زیبایی شناختی، چگونگی تلفیق ابیات عربی با ابیات فارسی مطالعه می شود تا ضرورت وجود اشعار عربیِ مثنوی را تشریح کرد. با این هدف 123 بیت و 99 مصراع در شش دفتر مثنوی بررسی شد. نتایج نشان می دهد در مواردی زمینه بیان معنا، جز به زبان عربی امکان پذیر نیست؛ اصلی ترین دلیل این امر علاوه بر نقد منش نحویون، خروج از هنجارهای عادی زبان، آمیختگی توأمان افکار و یافته های مولانا از منابع عربی و فارسی، آفرینش معانی متعدد در فرمی نو و تعمیق تجارب عرفانی از طریق پدیدآوردنِ زبان ویژه مثنوی است. در این سیر و رهیافت تکاملی، اولویت های زبانی خاصی در ساخت و فرم روی می نماید. در همین راستا، مولانا برای تعمیق مبانی اندیشگی مثنوی دست به خلاقیت های عدیده ای می زند و از این طریق مسیر پیچ درپیچ مضامین مثنوی را در انتقال اغراض گوناگون آن هموار می سازد.
حکایات الصّالحین به مثاب منبعِ جنبی در تصحیحِ پند پیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پند پیران یکی از متون کهن صوفیّه است که بیست باب دارد و هر بابِ آن حاوی ده حکایت از پارسایان و زاهدان است. جلال متینی این کتاب را براساسِ یک نسخه خطی تصحیح و منتشر کرد؛ امّا چون در آن نسخه نام کتاب مذکور نبود، مصحّح عنوانِ «پند پیران» را بر آن گذاشت. این کتاب پیش از سال 1060ق به دستِ مترجمی ناشناس به عربی ترجمه شده است که عنوانِ آن «حکایات الصّالحین» است. از آنجاکه حاجی خلیفه در کشفُ الظُّنّون کتابی به فارسی با نامِ «حکایات الصّالحین» و با همین ساختار، تألیفِ عثمان بن عمر الکهف معرّفی کرده است، به احتمالِ قوی نامِ اصلیِ پند پیران، حکایات الصّالحین و نامِ نویسنده آن نیز عثمان بن عمر الکهف است. ضمناً در شبه قارّه هند، حبیب رکن الدّین پهواری قریشی که از وجودِ اصلِ فارسیِ حکایات الصّالحین بی خبر بوده، متن عربی را در سال 1060ق به فارسی ترجمه کرده است. در تصحیحِ پند پیران، استفاده از حکایات الصّالحین به عنوانِ منبعِ جنبی ضرورت دارد و ضبط های صحیح و شایان توجّه متنِ عربی، به ویژه در اسامی خاص، می تواند در تصحیحِ متن فارسی یاریگرِ مصحّح باشد.
بررسی تطبیقی داستان های پری کوچک دریایی هانس کریستین اندرسن و ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی بر مبنای تئوری انتخاب و واقعیت درمانی گلاسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
185 - 220
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع رویکردهای نقد و بررسی آثار ادبی نقد از منظر روانشناسی است. با توجه به محوریت عنصر شخصیت در هر دو حوزه ادبیات و روانشناسی به جنبه های مشترک فراوانی بین این دو حوزه پی می بریم. بسیاری از مؤلفه های تعریف شخصیت در علم روانشناسی قابل مشاهده در آثار ادبی هستند. در این پژوهش از نظریه انتخاب گلاسر که یکی از روانشناسان مطرح قرن اخیر است استفاده شده تا جنبه های مختلف نظریه انتخاب و واقعیت درمانی در داستان های برگزیده صمد بهرنگی و هانس کریستین اندرسون به عنوان نمایندگان مطرح داستان کودک و نوجوان بررسی شود. این جستار در پی بررسی داستان های ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی و پری دریایی کوچولو هانس کریستین اندرسن بر مبنای نظریه انتخاب ویلیام گلاسر است. هدف از مقاله تبیین وجوه اشتراک و افتراق این دو داستان شناخته شده به منظور دستیابی به افق دید علمی و روشنی برای نویسندگان کودک و نوجوان عصر جدید است. این مطالعه به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای-اسنادی است. داده های تحقیق نشان می دهد که نظریه انتخاب قابل تبیین در داستان های بهرنگی و اندرسن است. همچنین همه پنج نیاز تعریف شده گلاسر و مفاهیم کنترل بیرونی و دنیای مطلوب در هر دو داستان وجود دارند. بهرنگی و اندرسن هر دو به خلق شخصیت هایی می پردازند که با واقعیت مواجه می شوند، مسئولیت زندگی خود را می پذیرند و انتخاب های درستی دارند.
واکاوی بن مایه آزادی در شعر قاسم حدّاد و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
73 - 98
حوزههای تخصصی:
شعر آزادی شاخه ای از شعر است که در آن شاعر به بیان ایده ها، احساسات و اندیشه های خود بدون محدودیت های سنتی، اجتماعی یا سیاسی می پردازد و از تحریم ها و محدودیت های زبانی و ساختاری رها می شود. در این نوع شعر، شاعر اغلب به بیان اندیشه های نو، تجربیّات شخصی و نگرش های متفاوت به جوامع و مسائل اجتماعی می پردازد. شعر آزادی با ابتکار، خلاقیّت و زبان شاعرانه می تواند بر مخاطبان خود تأثیر بگذارد و به عنوان ابزاری برای انتقاد از قدرت ها و نهادها و تبیین آرمان های فردی و اجتماعی استفاده شود. در میان عرب زبانان و فارسی گویان، شاعران برجسته ای در زمینه آزادی شعر سروده اند که از آن جمله می توان به قاسم حدّاد از بحرین و احمد شاملو از ایران اشاره کرد. اشعار این دو شاعر مملو از مفاهیم آزادی است که به عنوان میراثی ارزشمند در عرصه شعر آزادی در ادبیّات معاصر شناخته می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، درون مایه های آزادی دو شاعر را بررسی و شباهت ها و تفاوت های آن را استخراج می کند تا عوامل ظهور مضامین آزادی در شعر هر دو تبیین شود. یافته های پژوهشی حاکی از آن است که عوامل اجتماعی، سیاسی و تاریخی از مهم ترین انگیزه های دو شاعر در بیان مضامین آزادی هستند. مهم ترین درون مایه های مشترک آزادی در شعر هر دو عبارتند از: برخورد با ظلم و ستم، حقوق انسانی، بیان اندیشه ها و ایده ها، انکار زنجیرها و محدودیت ها، تجربه زندان و زندگی در محدودیت.
نقش ترجمه خیام در دنیای عرب براساس نظریه نظام چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
107 - 127
حوزههای تخصصی:
تأثیر ادبیات ملل مختلف بر یکدیگر امری غیر قابل انکار می باشد. ادبیات پارسی از دیرباز تاکنون تأثیر قابل توجهی بر ادبیات جهان داشته است. بررسی «نوشتار» بهترین شیوه ی فهم رابطه میان ادبیات و جامعه است. در عین حال این بررسی نیازمند چهارچوبی نظری است که رابطه دو سویه میان کارکردهای ادبی و اجتماعی را تبیین نماید؛ بنابراین استناد به "نظریه نظام چندگانه" ایتامار اون زهر به دلیل دارا بودن چنین قابلیتی در بررسی ادبیات ترجمه شده در تحقیق حاضر توجیه پذیر است. از جمله آثار تأثیرگذار بر ادبیات جهان رباعیات حکیم عمر خیام می باشد. نکته قابل تأمل در این باب نقش ترجمه است، ازاین رو این پژوهش بینارشته ای بر آن است تا اندیشه های خیام و تأثیر ایدئولوژی وی بر اندیشمندان جهان عرب را بررسی نماید. از این رو از رهگذر ادبیّات تطبیقی و از منظر نظریه نظام چندگانه به بررسی «تحلیلی-توصیفی» ترجمه های رباعیّات خیام (مستقیم/غیر مستقیم) می پردازد. در پایان اذعان می دارد آن دسته از مترجمانی که رباعیات را از زبان فارسی به عربی بازگردانده اند، نسبت به کسانی که رباعیات را از زبان های دیگری به عربی ترجمه کرده اند، در انتقال دقیق تر و سنجیده تر اندیشه های خیام توفیق نسبتاً بیشتری داشته اند، و ترجمه اشعار از منبع اصلی یعنی زبان فارسی باعث ورود تفکرات ناب و اصیل وی به دنیای عرب شده است.
مطالعه پدیدارشناسانه اجرای برنامهدرسی تاریخ ادبیات دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
159-179
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مطالعه پدیدارشناسانه اجرای برنامه درسی تاریخ ادبیات دوره دوم متوسطه است. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش پژوهش پدیدارشناسی انجام گرفت. جامعه آماری شامل 8 نفر از معلمان و 3 نفر از استادان زبان و ادبیات فارسی است. به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده ها از طریق فرایند کدگذاری باز و محوری اشتراوس و کوربین تحلیل شدند. مضامین استخراج شده در این مطالعه شامل 4 مضمون اصلی، 10 مضمون فرعی و 66 کد باز بود. نتایج یافته ها نشان داد مضمون اصلی چالش های آموزش محتوا در تاریخ ادبیات بر اساس تجارب زیسته دبیران شامل 3 مضمون فرعی عدم استقلال برنامه درسی، پایین بودن سطح کتاب درسی و سازمان دهی نامناسب مطالب؛ و عدم گیرایی و جذابیت می باشد. مضمون اصلی روش های تدریس شامل سه مضمون فرعی روش های تدریس مبتنی بر نمایش، روش های تدریس مبتنی بر فعالیت و روش های تدریس مبتنی بر انتقال می باشد. مضمون اصلی فرصت های یاددهی و یادگیری شامل دو مضمون فرعی فعالیت های دانش آموز و فعالیت های معلم است. مضمون اصلی ارزشیابی نیز شامل دو مضمون فرعی روش آزمون و روش نمره دهی است. نتایج حاصل از این مطالعه می تواند مورد استفاده برنامه ریزان درسی، مؤلفان و دبیران درس تاریخ ادبیات قرار گیرد.
تحلیل تطبیقی رویکرد فرهنگی زنانه نویسی در رمان ذاکرة الجسد و هرس بر پایه نظریه الین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
1 - 23
حوزههای تخصصی:
امروزه ایده ها و الگوهای فمینستی، ابزار مناسبی برای شناخت فمنیستی بودن یک اثر ، نویسنده آن و نیز میزان برخورداری اش از سازوکارهای فمنیستی است. در این میان، نظریه رویکردهای چهارگانه «الین شوالتر» منتقد و نظریه پرداز مطرح آمریکایی قرن بیستم، اعم از رویکرد زیست شناختی، فرهنگی روانکاونه و زبانی این فرصت را برای نقد سنت نوشتار زنانه اثر فراهم می سازد و با اتکا بر آن می توان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و نویسندگان مرد شناخت. از این رو پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی سعی نموده تا یک رمان احلام مستغانمی با عنوان ذاکره الجسد و یک رمان از نسیم مرعشی با عنوان هرس را برای نقد نوشتار زنانه انتخاب کند و آن را بر حسب رویکرد فرهنگی از رویکردهای چهارگانه الین شوالتر، مورد واکاوی قرار دهد تا تصویر روشن تری از وضعیت زنان و ایده ها و آرمان های آنها بدست آورد. مطابق با دستاوردهای تحقیق و با توجه تعلق رمان های مورد بحث به مرحله فمینیسم از سنت نوشتاری الین شوالتر نشانه های رویکرد فرهنگی زنانه نویسی در هر دو اثر مورد بحث نمایان است، و مطابق مولفه مصداق های حاکمیت مردسالاری، حاکمیت تابوهای سنتی و عادت ها و باورهای زنانه، در هر دو اثر ذاکره الجسد احلام مستغانمی و هرس نسیم مرعشی بیشتر بازتاب کرده است.
بررسی تطبیقی کاربرد ادب اصلاح در لزومیات ابوالعلاء معرّی و موش و گربه عبید زاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
99 - 117
حوزههای تخصصی:
با بررسی آثار شاعران و نویسندگان در طول تاریخ با ادیبان و شاعرانی مواجه می شویم که از وضعیت موجود جامعه خود در زمینه های مختلف بیزاری جسته اند. این ناقدان به دلیل برخورداری از روحیه ای انتقادی نمی توانند به راحتی از این ناهنجاری ها بگذرند؛ بنابراین به شیوه های گوناگون بسته به شرایط حاکم بر جامعه، کاستی ها و انحرافات را به منظور آگاه کردن مردم و اصلاح این ناهنجاری ها مورد انتقاد قرار می دهند. در این ارتباط ابوالعلاء معرّی و عبید زاکانی دو تن از ادیبان بزرگ در ادب عربی و فارسی هستند که ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی دوران خود را در قالب نقد اجتماعی بیان کرده اند. لذا در این پژوهش بر اساس«روش تطبیقی» نقد هر یک از این دو شاعر بر اوضاع اجتماعی دوران خود را مورد بررسی قرارداده ایم که با بررسی زمینه های مشترک اجتماعی در اشعار این دو شاعر دریافتیم، هر دو از شعر خود به عنوان سلاحی برنده برای بیان مسائل اجتماعی استفاده کرده تا بتوانند ناهنجاری هایی نظیر: بی عدالتی و ستمگری طبقات حاکم، حیله و فریب کاری، زهد ریایی، جهل و سادگی مردم و دیگر انحرافات موجود در جامعه خود را مورد انتقاد قرار دهند.
خوانشی بر طرحواره های ناسازگار اولیه همسان در دو رمان «یومیات مطلقه» هیفاء بیطار و «وانهاده» سیمون دوبووار بر اساس نظریه ی جفری یانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان های پست مدرن «یومیات مطلقه» هیفاء بیطار و «وانهاده» سیمون دوبووار به شیوه اول شخص روایتگر زندگی روزمره ی دو زن مطلقه به عنوان قهرمان رمان های یاد شده هستند. اهمیت این پژوهش از آن جهت است که شخصیت روان رنجور هر دو رمان این امکان را فراهم می سازد که با دیدی روان کاوانه به قهرمان دو رمان نگریسته و به بررسی طرحواره های ناسازگار اولیه جفری یانگ در شخصیت آن ها با روشی تطبیقی پرداخته شود. این پژوهش، بر شیوه ی توصیفی- تحلیلی استوار است. این پژوهش برآن است تا نگرش ملموس به جامعه سوریه و فرانسه داشته و از عوامل مؤثر در شکل گیری این طرحواره ها در قهرمان دو رمان پرده برداشته و با شاهد مثال آن ها را مورد تدقیق نظر قرار دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که قهرمان این دو رمان هر دو توسط شوهرشان وانهاده شده و از طرحواره های ناسازگار اولیه یکسانی رنج می برند. هر دو قهرمان رمان از میان انواع طرحواره های ناسازگار اولیه از طرحواره های وابستگی/ بی کفایتی، نقص/ شرم و رهاشدگی/ بی ثباتی (ترک شدن) رنج می برند، که به ترتیب خاستگاه آن ها، طرحواره ی وابستگی/ بی کفایتی در آنها ناشی از استمداد از پدر در انجام تمامی وظایف روزمره حتی انجام تکالیف به ویژه در سن نوجوانی که مرحله رسیدن به استقلال و خودکفایی است. افزون بر این، طرحواره نقص/ شرم برخاسته از وانهادن آنان توسط همسرانشان و طلاق دادن آنان توسط ایشان، و نیز طرحواره طرد شدگی/ بی ثباتی ناشی از روابط متزلزل آنان است.
تحلیل مؤلفه های کاربردی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
9 - 28
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی فرهنگی آن بخشی از دیپلماسی است که پیگیر توسعه مناسبات بین المللی و بین الدولی از دریچه فرهنگ، هنر و مؤلفه های تمدن ساز است. جمهوری اسلامی ایران با دارا بودن مؤلفه های فرهنگی، تمدنی، دینی و اشتراکات فراوان قادر به نقش آفرینی فعال تر در حوزه دیپلماسی فرهنگی در هند است. در این پژوهش کاربردی سعی می شود با استفاده از مهم ترین آثار و منابع کتابخانه ای دردسترس به روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش باشد که مؤلفه های کاربردی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در هند کدام است؟ فرضیه این پژوهش عبارت از این است که مؤلفه های دینی-ارزشی، فرهنگی-هنری و تمدنی-هنجاری می تواند با توجه به روابط فرهنگی و تمدنی چندهزارساله، وجود جامعه گسترده مسلمان، حضور هشتصدساله زبان و ادبیات فارسی و شخصیت های فرهنگی و ادبی مشترک، به ارتقای قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران کمک شایانی کنند؛ بنابراین پژوهش حاضر از منظر نظریه سازه انگاری به تحلیل موضوع خواهد پرداخت.
اندیشل سیاسی هند باستان؛ بررسی موردی مهابهاراتا، بهاگاوادگیتا، رامایانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
83 - 96
حوزههای تخصصی:
آیا می توان از اندیشه سیاسی هند باستان براساس ادبیات اساطیری و حماسی آن سخن گفت؟ این پرسشی است که در مقاله حاضر، بدان پرداخته شده است. به منظور پاسخ به این پرسش، ابتدا بحثی در باب چیستی اندیشه سیاسی و چگونگی فهم آن ارائه شده است. در این تعریف، اندیشه سیاسی، نوعی از اندیشه ورزی معطوف به عمل سیاسی دانسته شده است که از دغدغه انسانی کردن سیاست ازطریق معنوی و مردمی کردن این قلمرو نشئت می گیرد. این اندیشه ورزی، پنج مرحله بحران شناسی، علت شناسی، دلالت آرمان شهری، دلالت هنجاری و دلالت انتقادی را طی می کند. بازخوانی ادبیات اساطیری حماسی هند باستان از این منظر نشان دهنده این واقعیت است که عمل سیاسی در هند باستان بعد از به افراط وتفریط کشیده شدن، به شکل گیری اندیشه سیاسی منتهی شده است. این اندیشه سیاسی نیز بعد از عبور از نظریه افراطی حاکم حکیم، به تعادل گراییده است و کامل ترین شکل خود را در قسمت نهایی ادبیات حماسی هند باستان به نمایش گذاشته است. فهم و از آن خود کردن این نظریه سیاسی می تواند به انسان مدرن در گذر از هرگونه بنیادگرایی و بنیادستیزی معرفتی و سیاسی کمک کند. روش تحقیق مقاله حاضر، تحلیل و توصیف سه اثر مهابهاراتا، بهاگاوادگیتا و رامایانا، با استفاده از ابزار کتابخانه ای است.
شی وارگی زنان در مناسبات فرهنگ قبیله ای در افغانستان (با تکیه بر رمان «نقش شکار آهو»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
167 - 184
حوزههای تخصصی:
انسان در فرهنگ قبیله ای، بیشتر از هر فرهنگ دیگر، مورد تبعیض قرار می گیرد. روشن است که زنان در صف اول این قربانیان قرار دارند. در مناسبات چنین فرهنگی فرایند قربانی شدن، سیّال و دگرگون شونده است. شناوری موقعیت افراد، تشخیص مقصر اصلی را در سطح جامعه دشوار می کند و اگر نگوییم ناممکن، حداقل پژوهشگر را دچار مغالطه می سازد؛ چون مشکل در گزاره های فرهنگی است که به افراد هویت می بخشد و نقش قطب نما را بازی می کند. کالاشدگی در مناسبات فرهنگ قبیله ای، سویه های متفاوت دارد. گاه فرد در حد پدیده های مادی تنزل ماهیت پیدا کرده، بسان کالا، مبادله جنس به جنس می شود. گاه انباشته از عقده و انتقام بوده، در چنین وضعیتی تهی از منطق و استدلال است. منتقم پوک شده از عقلانیت، بسان باروت عمل می کند و کارکرد تخریبی دارد یا در خوش بینانه ترین حالت، کتمان واقعیت می کند. کتمان واقعیت، منتج به جعل هویت می شود. فرهنگ قبیله ای از وارونه سازی ارزش ها تغذیه می کند. رمان «نقش شکار آهو»، موضوعات بالا را در حوزه زنان بازتاب داده است. شخصیت های این رمان، دو خواهر هستند که در زنجیره مناسبات قبیله ای، محروم از حقوق انسانی شان شده اند. این نوشتار، تلاش کرده است تا نشان دهد زنان در افغانستان، پیش از آنکه قربانی نگرش مردسالارانه باشند، در میان چرخه باورهای قبیله ای محروم از حقوق اولیه شان می شوند.
بازتاب افق افکار و مشرب حلّاج در طیف کلام و اشعار فخرالدین عراقی (منصوریّات عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار با هدف پی جویی جلوه های افکار حلّاج در کلام عراقی، به روش توصیفی - تحلیلی و استشهادی، بررسی می شود. محور افقی زندگی منصور حلّاج، نمایشگر سیر زمان و محور عمودی آن، نمودار حوادث زندگی وی است. اندیشه های حلّاج در بسیاری از آثار ازجمله آثار عراقی جلوه گری می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عراقی با انسجام و استواری کلام، ژرفای اندیشه های عرفانی حلّاج را با پیوند این دو محور در اشعارش به شکل متقارب و همگرا به تصویر می کشد. نفوذ تعالیم حلّاج و صورت معانی و حقایق در کلام عراقی به گونه ای ا ست که دو رأس سخن عرفانی یعنی؛ «وحدت وجود» و «سیر نزول و صعود اسرار» با بی باکی و ابراز آن در کسوت عاشق و معشوق نمایان می شود. عراقی جهان را نوعی دایره هستی تلقی می کند و با آمدن و رفتن انسان (قوس نزول و صعود)، مقام فنا (نقطه وحدت) را برای انسان ترسیم می کند؛ اما در این وادی با الگوبرداری از اندیشه حلاج و دیگر عارفان (توجه به عشق عرفانی و گریز از منِ شخصی) و قالب رمزی و مبتنی بر عرفان عاشقانه، وحدت وجود را به عنوان یکی از آموزه های اصلی عرفان نشان می دهد.
بررسی کارکرد تصویرپردازی های هنری در قصیدۀ «ملحمة النبی» عمر ابوریشه و شعر «طلوع محمد» مهدی سهیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
129 - 144
حوزههای تخصصی:
تصویر پردازی یکی از شگردهای ادبی است که برخی از شاعران زبردست از آن بهره می برند تا از این رهگذر بتوانند با انتقال بهتر مفاهیم مورد نظر خویش، خوانندگان را تحت تأثیر قرار دهند. در پژوهش پیش رو که با رهیافت توصیفی تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای نوشته شده است، تلاش شده تا کارکرد تصویر پردازی هنری نزد یک شاعر عرب یعنی عمر ابوریشه و یک شاعر فارسی زبان یعنی مهدی سهیلی مورد واکاوی قرار گیرد. عرصه ی بررسی تصویر پردازی در این پژوهش، قصیده ی ملحمه النبی از عمر ابوریشه و شعر طلوع محمد از مهدی سهیلی است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که هر دو از فن تشبیه، استعاره و کنایه بهره بردند؛ با این توضیح که عمر ابوریشه به دو فن ادبی تشبیه و کنایه و مهدی سهیلی به دو فن استعاره و کنایه بیشتر نظر داشته اند. همچنین نباید فراموش کرد که این دو شاعر از عنصر مجاز بهره نبرده اند.
بررسی تطبیقی عاشقانه های رمانتیکی در سروده های سید قطب و رهی معیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
23 - 45
حوزههای تخصصی:
عشق پاسخی به معمای وجود انسان و جوابی کامل به ژرف ترین نیازهای او برای غلبه بر جدایی و رهایی از زندان تنهایی خویش است. عشق به عنوان یکی از شاخص های رمانتیکی، در اشعار رهی معیری، شاعر معاصر ایران و سید قطب، شاعر معاصر مصر، از بسامد قابل توجهی برخوردار است و غزل های این دو سراینده، یکی از زیباترین جلوه گاه های تجلی عشق در شعر معاصر فارسی و عربی است؛ به نحوی که نگاه دو شاعر به مقوله ی عشق را می توان از جهاتی با هم مقایسه نمود. نگاه حسرت آمیز سید قطب و معیری به اموری چون فراق، عهد گسیختن معشوق، افسوس بر ایام گذشته، و ...، عشق را در نزد این دو، در هاله ای از غم و ماتم فرو برده است، تا جایی که می توان این دو شاعر را در ادبیات معاصر ایران و مصر، به عنوان ((دو عاشق غمگین)) قلمداد نمود. روش پژوهش در این مقاله، به شیوه ی معنایی و با تکیه بر مکتب آمریکایی در ادبیات تطبیقی است؛ به این شکل که محتوا و مضمون غزل های دو شاعر با هم مقایسه شده است و از این رهگذر، شباهت های معنایی و مفهومی قابل توجهی ملاحظه شده است.