خوانشی بر طرحواره های ناسازگار اولیه همسان در دو رمان «یومیات مطلقه» هیفاء بیطار و «وانهاده» سیمون دوبووار بر اساس نظریه ی جفری یانگ (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
رمان های پست مدرن «یومیات مطلقه» هیفاء بیطار و «وانهاده» سیمون دوبووار به شیوه اول شخص روایتگر زندگی روزمره ی دو زن مطلقه به عنوان قهرمان رمان های یاد شده هستند. اهمیت این پژوهش از آن جهت است که شخصیت روان رنجور هر دو رمان این امکان را فراهم می سازد که با دیدی روان کاوانه به قهرمان دو رمان نگریسته و به بررسی طرحواره های ناسازگار اولیه جفری یانگ در شخصیت آن ها با روشی تطبیقی پرداخته شود. این پژوهش، بر شیوه ی توصیفی- تحلیلی استوار است. این پژوهش برآن است تا نگرش ملموس به جامعه سوریه و فرانسه داشته و از عوامل مؤثر در شکل گیری این طرحواره ها در قهرمان دو رمان پرده برداشته و با شاهد مثال آن ها را مورد تدقیق نظر قرار دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که قهرمان این دو رمان هر دو توسط شوهرشان وانهاده شده و از طرحواره های ناسازگار اولیه یکسانی رنج می برند. هر دو قهرمان رمان از میان انواع طرحواره های ناسازگار اولیه از طرحواره های وابستگی/ بی کفایتی، نقص/ شرم و رهاشدگی/ بی ثباتی (ترک شدن) رنج می برند، که به ترتیب خاستگاه آن ها، طرحواره ی وابستگی/ بی کفایتی در آنها ناشی از استمداد از پدر در انجام تمامی وظایف روزمره حتی انجام تکالیف به ویژه در سن نوجوانی که مرحله رسیدن به استقلال و خودکفایی است. افزون بر این، طرحواره نقص/ شرم برخاسته از وانهادن آنان توسط همسرانشان و طلاق دادن آنان توسط ایشان، و نیز طرحواره طرد شدگی/ بی ثباتی ناشی از روابط متزلزل آنان است.A reading on the initial incompatible schemas of Hasan in the two novels "Yumyat Absolute" by Haifa Bitar and "Inhade" by Simon de Beauvoir based on Jeffrey Young's theory
The postmodern novels "Divorced Diaries" by Haifa Bitar and "Vanhadeh" by Simon de Beauvoir are the first-person narrators of the daily lives of two divorced women as the protagonists of the mentioned novels. The importance of this research is because the neurotic character of both novels makes it possible to look at the hero of the two novels with a psychotic perspective and to investigate Jeffrey Young's initial inconsistent schemas in their characters with a comparative method. This research is based on descriptive-analytical method. This research aims to have a concrete view of the society of Syria and France and reveal the effective factors in the formation of these schemas in the hero of two novels and scrutinize them with the example of the witness. The research results indicate that the heroines of these two novels are both abandoned by their husbands and suffer from the same primary incompatible schemas. Both protagonists of the novel suffer from various primary maladaptive schemas of dependence/incompetence, defect/shame, and abandonment/instability (abandonment), which, in the order of their origin, depend on/incompetence in them. Relying on the father in doing all the daily tasks, even doing the homework, especially at the teenage age, which is the stage of reaching independence and self-sufficiency. In addition, there is a schema of defect/shame arising from their being rejected by their spouses and their divorce by them, as well as a schema of rejection/instability caused by their shaky relationships.
Psychoanalytic criticism,Jeffrey Young's schemas,primary maladaptive schemas,Haifa Bitar,Simone de Beauvoir,
تبلیغات
