مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۲۴٬۸۳۳ مورد.
مدارس نوین در مشهد از اواخر دوره ی قاجار، با وجود چالش های فرهنگی اجتماعی، شروع به فعالیت کردند. تجار نقش مهمی در تأسیس و تداوم فعالیت این نهادهای فرهنگی داشتند. برخی از آنان تحول خواه و مؤثر بر تحولات فرهنگی و سیاسی جامعه بودند و به خاطر مسافرت به روسیه، قفقاز و اروپا اهمیت آموزش نوین را درک کردند. همچنین شرایط مالی به آنان امکان داد به صورت فردی و گروهی نقش مؤثری در ایجاد مدارس نوین ایفا کنند. با وجود این، نقش مؤثر تجار در امر آموزش تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است؛ از این رو، پژوهش حاضر به شیوه ی توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مطبوعات و کتابچه ی جمع و خرج مدارس خیریه مشهد به این موضوع اختصاص یافته است. نویسندگان به دنبال پاسخگویی به این پرسش ها هستند که تجار مشهد چه جایگاهی در تأسیس مدارس نوین داشتند؟ شیوه ی حمایت آنان چگونه بود؟ چهره های شاخص در این زمینه چه کسانی بودند؟ نتایج حاصل نشان می دهد تجار با کمک های مالی خود نقش کلیدی در تأسیس مدارس نوین مشهد داشتند؛ برخی از آنان نظیر محمدعلی مدیر، حاج اسدالله خامنه، معین التجار و رئیس التجار در تأسیس مدارس همت، مظفری، معرفت و معینیه نقش داشتند. تجار در قالب انجمن خیریه ی سعادت به تأسیس و تداوم فعالیت چهار مدرسه ی رحیمیه، اتحادیه، علمیه و معرفت نیز کمک کردند؛ حاج عبدالرحیم صراف از چهره های مؤثر در این انجمن بود؛ علاوه بر آن، مدارس احمدی، صناعی و ضیاء نیز توسط تجار تأسیس شد. تجار مشهد با پرداخت اعانه، مستمری، شهریه و در اختیار قراردادن اماکن آموزشی به تأسیس و تداوم فعالیت مدارس نوین کمک کردند.
بررسی پراکندگی و کارکرد ارجاعات درون متنی در مقالات چاپ شده به زبان فارسی در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش حاضر بررسی ارجاعات درون متنی در مقالات علمی به زبان فارسی و طبقه بندی کارکردهای آنها و معرفی شیوه های صحیح استفاده از ارجاعات درون متنی است. در این پژوهش به طور خاص کیفیت ارجاعات و کارکرد آنها در درون متن مقالات علمی پژوهشی رشته های علوم انسانی مورد مطالعه قرار گرفت. روش مطالعه تلفیقی و شامل کدگذاری کیفی ارجاعات و بررسی کمی آنها بود. پیکره ی زبانی مورد مطالعه شامل مقالات نشریات علمی پژوهشی چهار رشته ی ادبیات فارسی،علوم دینی، علوم تربیتی و روانشناسی بود که به شیوه تصادفی انتخاب شد و حجم نهایی پیکره شامل 60 مقاله کامل از مجلات مندرج در فهرست نشریات معتبر وزرات علوم بود. کدگذاری ارجاعات مورد استفاده در مقالات بر اساس چارچوب نظری توسط پژوهشگران متخصص این حوزه انجام گرفت. داده های استخراج شده وارد برنامه نرم افزاری SPSSشده و جداول فراوانی برای بررسی کمی شکل و کارکرد ارجاعات و آمار استنباطی برای بررسی تفاوتهای بین رشته ای بکار گرفته شد. نتایج نشان داد که: 1- بیشترین فراوانی استفاده از ارجاعات مربوط به رشته های علوم دینی است.2- ارجاعات کامل اسمی دارای بیشترین فراوانی هستند. 3- کارکرد ارجاع ها از نوع ارجاع ایده به مرجع اصلی، و تقویت ادعای نویسنده اند و از سایر کارکردها ارجاع مانند تعیین هویت با فعل گزارشی و مقایسه یافته های نویسنده با یافته های تحقیق دیگران کمتر بهره برده شده است. نتایج این تحقیق نکات ارزشمندی در راستای درک گفتمان علمی و تناسب کارکرد ارجاعات با بافت گفتمانی مقالات و نکات کلیدی قابل ملاحظه در تدوین مطالب و آموزش نگارش دانشگاهی دربر دارد.
توقف در ورشکستگی بانک ها و مؤسسات مالی و نقش بانک مرکزی در احراز آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
215 - 232
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بانک ها و مؤسسه های مالی به دلیل نقش محوریی که در تأمین مالی و گردش پول و ثروت در جامعه دارند، نیروی محرکه اقتصاد هر کشور محسوب می شوند. هر گونه اختلال در عملیات آنها آثار بسیار مخربی بر نظام مالی کشورها بر جای خواهد گذاشت که می تواند به بحران های پولی منجر شده و تبعات اقتصادی و حتی اجتماعی، سیاسی و امنبتی غیرقابل پیش بینی ای را در پی داشته باشد؛ ازاینرو در نظام های پولی دنیا چگونگی برخورد با این پدیده اهمیت ویژه ای داشته و با حساسیت بسیار انجام می شود. هدف مقاله حاضر، بررسی توقف در ورشکستگی بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری و نقش بانک مرکزی در احراز ورشکستگی و عملیات تسویه است. مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است. ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد بانک مرکزی در احراز توقف و تصفیه امور ورشکستگی بانک ها و مؤسسات مالی نقش نظارتی دارد و این نظارت استصوابی است. نتیجه: ملاک توقف در ورشکستگی بانک ها و مؤسسات مالی آستانه نظارتی است که در مقررات پولی و بانکی تعیین می شود.
شناسایی مولفه های سواد قومی - نژادی در آموزش متوسطه اول: سنتز پژوهی بر اساس مدل روبرتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
86 - 114
حوزههای تخصصی:
سواد قومی- نژادی یکی از اَشکال نوظهور سواد با هدف پوشش دادن موضوع مهم قومیت و نژاد در جهان می باشد. هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های سواد قومی- نژادی در آموزش متوسطه اول است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش آن سنتزپژوهی بر اساس مدل روبرتس است. جامعه پژوهش از ۲۸۹ مقاله داخلی و خارجی در خصوص سواد قومی- نژادی در بازه زمانی ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ میلادی و از مجلات معتبر، تشکیل شده است. نمونه پژوهش بر اساس نمونه گیری هدفمند شامل ۴۰ مقاله علمی پژوهشی است که از صافی معیار های خاصی عبور کرده اند. جهت روایی و پایایی داده ها از چندین پژوهشگر استفاده شد و میزان توافق پژوهشگران ۷۶ درصد محاسبه گردید. تجزیه تحلیل داده ها به صورت کدگذاری باز، محوری و منتخب بود. طبق یافته ها مؤلفه های سواد قومی- نژادی در ۶ بعد و ۲۱ عامل طبقه بندی شدند. مؤلفه های سواد قومی- نژادی عبارتند از ۱- مفهوم شناسی نژاد و قومیت ۲- آشنایی قومی- نژادی ۳- آگاهی از نژادپرستی و قوم گرایی ۴- برابری و عدالت ۵- هویت یابی ۶- اخلاق و احترام. نتایج نشان می دهد که نظام آموزشی می تواند با گنجاندن مؤلفه های سواد قومی- نژادی شناسایی شده در برنامه درسی متوسطه اول، دانش آموزانی آگاه از موضوع نژاد و نژادپرستی، دوستدار عدالت برای همه اقوام و نژادها، اهل تعامل و دوستی با همه اقوام ، آشنا به هویت قومی- نژادی خود و در عین حال پایبند به مولفه های هویت ملی تربیت نماید.
مفهوم سازی کلان استعاره «استدلال به مثابه جنگ» در فرهنگ قرآن کریم بر اساس نظریه استعاره های مفهومی لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اساسی زبانشناسیِ شناختی که توسط مارک جانسون و جورج لیکاف مطرح شده، استعاره مفهومی است که در آن یک حوزه مفهومی بر اساس حوزه ای دیگر استنباط و دریافت می گردد و برای درک و بیان مفاهیم انتزاعی و غیر ملموس به تبیین نگاشت هایی از همه سطور زندگی می پردازد. بر این اساس کلان استعاره نوعی استعاره مفهومی است که در روساخت متن حضور ندارد، بلکه در سراسر متن به شکل مفهومی نمود پیدا می کند و ساختار ذهنی متن را تشکیل می دهد. در واقع این کلان استعاره است که به تمامی خُرده استعاره های مورد استفاده متن انسجام می بخشد و آ ن ها را حول یک محور ثابت گرد می آورد. قرآن کریم با دعوت به تعقل و تفکر، پیوسته حقایق مورد نظر خود را به واسطه ی استدلال های مستقیم و غیر مستقیم به مخاطب عرضه می دارد. از این رو پژوهش حاضر به روشی توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر نظریه استعاره های مفهومی لیکاف و جانسون به مفهوم سازی کلان استعاره "استدلال به مثابه جنگ" در آیات قرآن کریم پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در زنجیره استعاری زبانِ جنگ، آنچه با عناصر این قلمرو ارتباط دارد مانند حمله، ضد حمله، عقب نشینی، شکست، تسلیم و غیره، همگی در قلمرو مفهوم استدلال و احتجاج قرآنی انعکاس یافته اند. در این زنجیره، کلان استعاره کنش های "استدلال، جنگ است" به عنوان برجسته ترین استعاره مفهومی شناخته شده که در انسجام بخشی به آیات قرآن کریم نقش موثری داشته است.
تأثیر ویژگی های نوآورانه و نگرش بر قصد استفاده از برنامه های کاربردی خرید مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده با نقش میانجی ارزش ادراک شده
منبع:
راهبردهای نوآورانه توسعه کسب و کارها دوره ۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
131 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف: فناوری واقعیت افزوده، امکان ایجاد تجربه ای تعاملی و جذاب را برای مصرف کنندگان در بازاریابی فراهم می آورد. این فناوری می تواند منجر به بهبود تجربه مشتریان، بهینه سازی فرآیندهای تولید و افزایش فروش گردد. امروزه صنعت غذا یکی از سودآورترین صنعت های موجود است که می توان آن را با فناوری های جدید وفق داد. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر ویژگی های نوآورانه و نگرش بر قصد استفاده از برنامه های کاربردی خرید مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده با نقش میانجی ارزش ادراک شده است.روش پژوهش: این پژوهش، از نوع کاربردی و همچنین از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش مشتریان برنامه های خرید غذا و رزرو رستوران هستند و اعضای نمونه در این پژوهش با استفاده از نرم افزار G*Power برابر با 381 نفر بوده است. اطلاعات پژوهش حاضر با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردیده که روایی صوری و روایی سازه آن ها مورد تأیید قرار گرفته است. در نهایت از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS3 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.یافته ها: بر اساس نتایج، از 13 فرضیه ای که در این پژوهش مطرح شده است، 11 فرضیه (با توجه به موقعیت جغرافیایی انتخاب شده برای پرسش نامه) مورد تأیید واقع شده است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که نگرش بر ارزش ادراک شده و قصد استفاده از برنامه های خرید مبتنی بر واقعیت افزوده تأثیر دارد. انگیزه لذت جویانه، سازگاری ادراک شده، پیچیدگی ادراک شده، مشاهده پذیری ادراک شده، مزیت نسبی ادراک شده و سودمندی ادراک شده نیز بر نگرش تأثیر دارد. هچنین ارزش ادراک شده بر قصد استفاده از برنامه های خرید مبتنی بر واقعیت افزوده، میزان استفاده و تنوع استفاده مؤثر است.
Predicting the trend of the total index of the Tehran Stock Exchange using an image processing technique(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study explores the considerable significance of candlestick chart patterns as a foundational asset within the realm of stock market analysis and prediction. As a graphical representation of historical price movements and patterns, Candlestick charts offer a distinct and valuable perspective for understanding how the financial market operates. This perspective assists us in accurately pinpointing the most advantageous times for making decisions to buy or sell financial securities, such as stocks or bonds. These charts provide insights into market trends and potential trading opportunities. We adopt an innovative approach by harnessing image processing techniques to extract and analyze patterns from Candlestick charts systematically. Our findings underscore the pivotal role of visual data in financial analysis, particularly in times of market volatility and uncertainty. Investors often resort to technical analysis strategies when confronted with erratic market trends, often relying on insights derived from chart-based analysis to guide their decision-making processes. By meticulously extracting essential insights from candlestick charts, our study aims to provide investors with more efficient and less error-prone tools. Ultimately, this endeavor contributes to the enhancement of decision-making precision and the mitigation of risks inherent in participating in the dynamic stock market landscape.
The Mediation Role of Emotional Quotient in the Relationship of Work Gratification And Career Quality of Life
حوزههای تخصصی:
The present research aimed to examine how emotional quotient mediates the link between work gratification and career life quality for employees at Sistan and Baluchestan University in Zahedan, Iran. The statistical population for this study comprised all staff at Sistan and Baluchestan University, and a sample of 155 employees was selected using convenience sampling. Participants completed the Work Gratification Questionnaire created by Brayfield & Rothe (1951), the Emotional Quotient Questionnaire by Chadha (2001), and the Career Quality of Life Scale established by Van Laar, Edwards, & Easton (2007). The results showed that work gratification significantly and positively influenced all dimensions of quality of work life. Emotional quotient did not notably affect the components of career quality of life. Work gratification did not exert an indirect influence through emotional intelligence on the career quality of life. Emotional quotient did not significantly influence the relationship between work gratification and career quality of life for staff in the University of Sistan and Baluchestan.
تحلیل میزان اثربخشی تجربیات تفریحی بر پرورش مهارت های اجتماعی و ارتقای هوش هیجانی کودکان (مطالعه موردی: خانه کودک باغ کتاب تهران)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز که رشد اجتماعی و هیجانی کودکان به عنوان یکی از دغدغه های اساسی تربیتی مطرح است، نقش محیط های فیزیکی و فضاهای تفریحی در شکل گیری این مهارت ها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، شناخت دقیق چگونگی تأثیر طراحی فضاهای کودک محور بر توانمندی های هیجانی و اجتماعی کودکان، همچنان نیازمند بررسی های علمی و میدانی است. هدف این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی تجربیات تفریحی در فضاهای کودک محور بر پرورش مهارت های اجتماعی و ارتقای هوش هیجانی کودکان است. در همین راستا، خانه کودک باغ کتاب تهران به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد. این تحقیق با روش ترکیبی کمی- کیفی انجام گرفت. جامعه آماری شامل کودکان 4 تا 12سال و مربیان مرتبط با آن ها بود که داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شد. برای تحلیل داده های کمی از آزمون های آماری شامل همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه و تحلیل عامل تأییدی (CFA) استفاده شد و مدل نهایی در نرم افزار AMOS شبیه سازی گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه هایی چون بازی های خلاقانه، تعاملات گروهی، تحریک حواس و حرکت، و فعالیت های اجتماعی ساختاریافته تأثیر مثبتی بر ابعاد مختلف هوش هیجانی از جمله خودآگاهی هیجانی، همدلی، مدیریت احساسات و همچنین مهارت های اجتماعی همچون همکاری، ارتباط و حل مسئله اجتماعی دارند. نتایج پژوهش نشان می دهد همچنین بر اهمیت طراحی هوشمندانه فضاهای تفریحی در ارتقاء قابلیت های فردی و اجتماعی نسل آینده تأکید می کند. بر اساس نتایج، پیشنهاد می شود طراحان شهری و معماران با رویکردی خلاقانه و مبتنی بر نیازهای رشدی کودکان، بسترهای مناسبی برای تجربه، تعامل و یادگیری هیجانی- اجتماعی در فضاهای تفریحی فراهم آورند.
شناسایی ویژگی های عناصر برنامه درسی سبز در نظام آموزشی: یک مطالعه موردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
محیط زیست، مکان مشترکِ متعلق به انسان ها و گونه های گیاهی و جانوری ای است که در آن زیست می کنند. این مکان بدون مرز با گذشت زمان و در نتیجه تعاملات غیرمنطقی، گرفتار چالش ها و بحران هایی شده است. از این رو حفاظت از این زیستگاه ارزشمند، با اهمیت تلقی می گردد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر شناسایی ویژگی های عناصر برنامه درسی سبز در نظام آموزشی می باشد. طرح پژوهش حاضر کیفی و روش مورد استفاده، مطالعه موردی کیفی بوده است. مشارکت کنندگان پژوهش شامل اساتید متخصص مطالعات برنامه درسی، متخصصان محیط زیست و دبیران زیست بودند که روی هم رفته، با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 20 نفر به اشباع نظری رسید. اعتبار و روایی پژوهش براساس اعتبار، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان و قابلیت تأیید، بررسی و تأیید گردید. روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل مضمون (فراگیر، سازمان دهنده و پایه) بود. نتایج به دست آمده در قالب 126مضمون پایه، 4 مضمون سازمان دهنده مرحله اول، 24 مضمون سازمان دهنده مرحله دوم و یک مضمون فراگیر، طبقه بندی شد. مضامین سازمان دهنده مرحله اول؛ شامل عناصر هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی-یادگیری و ارزشیابی بوده است. مضامین سازمان دهنده دوم در مضامین اهداف و محتوا شامل؛ آب، هوا، اقلیم، تنوع زیستی، اکوسیستم های طبیعی، پسماند، خاک و انرژی و در مضمون راهبردهای یاددهی-یادگیری شامل؛ ویژگی های معلم، ویژگی های دانش آموز، مواد و منابع، فضای آموزشی و روش تدریس و در مضمون ارزشیابی، ارزشیابی از حوزه های دانش ، مهارت و نگرش استخراج شد.
تأثیر سرمایه انسانی بر انتشار دی اکسید کربن با تأکید بر آموزش در کشورهای درحال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
در این تحقیق با استفاده از روش تخمین معادلات هم زمان (3SLS) به بررسی رابطه هم زمانی بین سرمایه انسانی، آموزش و انتشار دی اکسید کربن در کشور های در حال توسعه طی دوره زمانی 1996-2020 پرداخته شد. نتایج نشان دادند که یکی از ابعاد سرمایه انسانی یعنی سلامت تأثیر منفی بسزایی بر انتشار گاز دی اکسیدکربن دارد و موجب افزایش کیفیت محیط زیست در کشورهای موردمطالعه در این تحقیق می شود. همچنین، افزایش در سطح آموزش سرمایه انسانی موجب بدتر شدن جلوه محیط زیست و افزایش انتشار گاز دی اکسیدکربن در این کشورها است. چراکه آموزش نه تنها در راستای بهبود کیفیت محیط زیست و سرمایه انسانی نبوده، بلکه بیشتر مصرف گرایی مورد اولویت قرار داده شده و سیاست های توسعه پایدار در این کشورها موردتوجه کافی قرار نگرفته است؛ بنابراین؛ سیاستمداران باید با توزیع مناسب فرصت های آموزشی و بها دادن به کیفیت آموزشی در راستای سیاست های توسعه پایدار جهانی بیداری زیست محیطی عموم مردم را بهبود بخشند. همچنین، با اتخاذ تعرفه های گمرکی سنگین جهت جلوگیری از ورود فناوری های آلوده- بر و سوق دادن سیاست های آموزشی به سمت توسعه فناوری های سبز می توانند از نخبگان در طراحی و ساخت فناوری های سبز جهت حفظ محیط زیست حمایت کنند.
مقایسه تطبیقی شاخص های تاب آوری در تالاب ها و اکوسیستم های ساحلی توریستی تالاب انزلی و تالاب چِساپیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۰
32 - 45
تاب آوری به عنوان مفهومی جدید در مبانی نظری مرتبط با پایداری، درک جدیدی از رابطه بین انسان و محیط را ایجاد کرده و باوجود اهمیت روزافزون تاب آوری تالاب های توریستی در مدیریت محیط زیست، مطالعات موجود در این حوزه به طور جامع به بررسی مقایسه ای و ارزیابی آثار و تجارب موفق نمی پردازند. درحالی که کشورهایی مانند ایالات متحده با استفاده از تجارب موفقی مانند برنامه های تالاب چساپیک، به دنبال بهبود وضعیت و تاب آوری اکوسیستم های گردشگری خود هستند، در ایران چالش هایی به ویژه در حوزه های آلودگی، تغییرات اقلیمی و ناکارآمدی های مدیریتی در تالاب ها و سواحل گردشگری کشور وجود دارد. به همین دلیل، با توجه به بحران های زیست محیطی و اجتماعی ناشی از گردشگری غیرمسئولانه در تالاب ها و اکوسیستم های ساحلی گردشگری، این پژوهش به بررسی و تحلیل مفهوم توسعه پایدار و گردشگری مسئولانه در تالاب توریستی انزلی و مقایسه آن با خلیج چساپیک در ایالات متحده می پردازد. این پژوهش براساس روش دلفی انجام شده است که شامل جمع آوری نظرات کارشناسان و ذی نفعان مرتبط با صنعت گردشگری و محیط زیست در ارتباط با تالاب انزلی و تالاب چساپیک در ایالات متحده است. با استفاده از پرسشنامه های ساختاریافته و مصاحبه های عمیق به جمع آوری داده ها پرداخته شد و نتایج به کمک تحلیل های کیفی و کمی بررسی شد. نتایج نشان می دهد که اکوسیستم توریستی تالاب انزلی با چالش هایی جدی نظیر آلودگی آب ناشی از ورود فاضلاب های شهری به آن، تخریب زیستگاه های گیاهی و جانوری و عدم آگاهی عمومی مواجه است. مقایسه شاخص های تاب آوری استحصال شده از تالاب انزلی و مقایسه آن با تالاب چساپیک به تفاوت بین شاخص های انتخاب شده به دلیل تفاوت در دانش ذی نفعان و نوع ساختار می پردازد. همچنین، پیشنهادهای مختلف ازجمله استفاده از فناوری های نوین برای پایش وضعیت تالاب، آموزش جوامع محلی درباره اهمیت حفاظت از این تالاب توریستی و اکوسیستم آن و توسعه برنامه های گردشگری پایدار مطرح شد. یافته ها نشان می دهد که مشارکت مؤثر جوامع محلی در فرایندهای تصمیم گیری و مدیریت، می تواند نقش به سزایی در حفاظت از این تالاب توریستی و ارتقای حس مسئولیت پذیری در برابر محیط زیست ایفا کند. بنابراین، پیشنهاد می شود که سیاست گذاران و مدیران محلی، از نتایج این پژوهش بهره برداری و برنامه های جامع برای مدیریت و حفاظت از تالاب را بر مبنای اصول توسعه پایدار طراحی و اجرایی کنند.تاب آوری به عنوان مفهومی جدید در مبانی نظری مرتبط با پایداری، درک جدیدی از رابطه بین انسان و محیط را ایجاد کرده و باوجود اهمیت روزافزون تاب آوری تالاب های توریستی در مدیریت محیط زیست، مطالعات موجود در این حوزه به طور جامع به بررسی مقایسه ای و ارزیابی آثار و تجارب موفق نمی پردازند. درحالی که کشورهایی مانند ایالات متحده با استفاده از تجارب موفقی مانند برنامه های تالاب چساپیک، به دنبال بهبود وضعیت و تاب آوری اکوسیستم های گردشگری خود هستند، در ایران چالش هایی به ویژه در حوزه های آلودگی، تغییرات اقلیمی و ناکارآمدی های مدیریتی در تالاب ها و سواحل گردشگری کشور وجود دارد. به همین دلیل، با توجه به بحران های زیست محیطی و اجتماعی ناشی از گردشگری غیرمسئولانه در تالاب ها و اکوسیستم های ساحلی گردشگری، این پژوهش به بررسی و تحلیل مفهوم توسعه پایدار و گردشگری مسئولانه در تالاب توریستی انزلی و مقایسه آن با خلیج چساپیک در ایالات متحده می پردازد. این پژوهش براساس روش دلفی انجام شده است که شامل جمع آوری نظرات کارشناسان و ذی نفعان مرتبط با صنعت گردشگری و محیط زیست در ارتباط با تالاب انزلی و تالاب چساپیک در ایالات متحده است. با استفاده از پرسشنامه های ساختاریافته و مصاحبه های عمیق به جمع آوری داده ها پرداخته شد و نتایج به کمک تحلیل های کیفی و کمی بررسی شد. نتایج نشان می دهد که اکوسیستم توریستی تالاب انزلی با چالش هایی جدی نظیر آلودگی آب ناشی از ورود فاضلاب های شهری به آن، تخریب زیستگاه های گیاهی و جانوری و عدم آگاهی عمومی مواجه است. مقایسه شاخص های تاب آوری استحصال شده از تالاب انزلی و مقایسه آن با تالاب چساپیک به تفاوت بین شاخص های انتخاب شده به دلیل تفاوت در دانش ذی نفعان و نوع ساختار می پردازد. همچنین، پیشنهادهای مختلف ازجمله استفاده از فناوری های نوین برای پایش وضعیت تالاب، آموزش جوامع محلی درباره اهمیت حفاظت از این تالاب توریستی و اکوسیستم آن و توسعه برنامه های گردشگری پایدار مطرح شد. یافته ها نشان می دهد که مشارکت مؤثر جوامع محلی در فرایندهای تصمیم گیری و مدیریت، می تواند نقش به سزایی در حفاظت از این تالاب توریستی و ارتقای حس مسئولیت پذیری در برابر محیط زیست ایفا کند. بنابراین، پیشنهاد می شود که سیاست گذاران و مدیران محلی، از نتایج این پژوهش بهره برداری و برنامه های جامع برای مدیریت و حفاظت از تالاب را بر مبنای اصول توسعه پایدار طراحی و اجرایی کنند.
بررسی تأثیر گرایش احساسی سرمایه گذاران و عدم تقارن اطلاعاتی بر قیمت گذاری اختیار معامله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
425 - 446
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر گرایش احساسی سرمایه گذاران و عدم تقارن اطلاعاتی بر قیمت گذاری اختیار معامله است. گرایش های احساسی سرمایه گذاران، میزان خوشبینی و بدبینی سهامداران نسبت به یک سهام است که معمولا به علت مشکل در ارزش گذاری شرکت ها رخ می دهد که منجر به تصمیم گیری مبتنی بر قضاوت های ذهنی می شود. در صورتیکه اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم گیری، به صورتی نامتقارن بین افراد توزیع شود، می تواند منجر به نتایج متفاوت نسبت به موضوع تصمیم شود. جامعه آماری پژوهش، تمامی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشند که اختیار خرید یا اختیار فروش، در بازار اختیار معامله بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 01/01/1396 تا 30/12/1399 مورد معامله قرار گرفته است. فرضیه های پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش داده های ترکیبی با اثرات ثابت آزمون شده اند. نتایج پژوهش نشان داد گرایش احساسی سرمایه گذاران بر قیمت گذاری اختیار معامله تأثیر مستقیم و معنی داری دارد. سرمایه گذاران به قیمت اختیار معامله یک شرکت، که ناشی از خوش بینی ایشان نسبت به وضعیت شرکت است، منجر به افزایش ارزش اختیار معامله آن شرکت در بازار سرمایه شده است. و بر عکس عدم گرایش سرمایه گذاران نسبت به قیمت اختیار معامله شرکتی که برگرفته از بدبینی آن ها از وضعیت آینده آن شرکت است، کاهش ارزش اختیار معامله آن شرکت را در بر خواهد داشت. عدم تقارن اطلاعاتی سرمایه گذاران بر قیمت گذاری اختیار معامله اثر مستقیم و معنی دار دارد. عدم تقارن اطلاعاتی سرمایه گذاران، که نتیجه در بر داشتن اطلاعات خاص و محرمانه شرکت ها توسط برخی سرمایه گذاران است، منجر به تأثیرگذاری بر نحوه قیمت گذاری اختیار معامله شرکت ها می شود.
اثر تعدیل کنندگی معاملات با اشخاص وابسته بر رابطه بین تخصص حسابرس در صنعت با تاخیر در گزارش حسابرسی مستقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به موقع بودن صورت های مالی یکی از ویژگی هایی است که مربوط بودن آن را به صورت قابل توجهی تحت تاثیر قرار می دهد و اهمیت زیادی برای سرمایه گذاران و دیگر استفاده کنندگان دارد. این مشخصه ارتباط نزدیکی با تاخیر در گزارش حسابرسی مستقل دارد. بنابراین تاخیر در گزارش حسابرسی مستقل می تواند بر محتوای اطلاعاتی صورت های مالی اثرگذار باشد. عوامل متعددی بر تاخیر گزارش حسابرسی مستقل اثر دارد. در این تحقیق رابطه بین تخصص حسابرس در صنعت با تاخیر در گزارش حسابرسی مستقل و نیز اثر تعدیل کنندگی معاملات با اشخاص وابسته بر رابطه مذکور مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این تحقیق شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران طی سال های 1390 تا 1400 می باشد. فرضیه های این تحقیق با استفاده از رگرسیون خطی مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان داد که بین تخصص حسابرس در صنعت با تاخیر در گزارش حسابرسی مستقل رابطه منفی معنی داری وجود دارد. همچنین معاملات با اشخاص وابسته رابطه منفی بین تخصص حسابرس در صنعت با تاخیر در گزارش حسابرسی مستقل را تضعیف می کند.
ارزیابی تاثیر لحن گزارشگری مالی و خوانایی صورتهای مالی بر ارزش آفرینی شرکتها از دیدگاه سهامداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهامداران و سایر استفاده کنندگان به منظور اتخاذ تصمیمات مناسب، نیازمند اطلاعات سودمند هستند. در میان اطلاعات سودمند، اطلاعات مربوط به گزارشات مالی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا گزارشات مالی در ارزیابی چشم انداز آتی شرکتها نقش مهمی ایفا می نماید؛ بطوریکه بازار سرمایه نسبت به قابلیت اتکای گزارشات مالی کاملاً حساس است در سال های اخیر جنبه های مختلف اطلاعات کیفیِ گزارشهای مالی، مورد توجه قانون گذاران، نهادهای ناظر و نهادهای حرفه ای فعال در بازار سرمایه قرار گرفته است. در این تحقیق سعی گردید از سایر جنبه هایی که از دیدگاه سایر محققین مغفول مانده است مورد بررسی قرار گیرد بنابراین هدف اصلی این تحقیق ارزیابی تاثیر لحن گزارشگری مالی و خوانایی صورتهای مالی بر ارزش آفرینی شرکتها از دیدگاه سهامداران می باشد.برای انجام این تحقیق نمونه ای از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از روش نمونه گیری انتخاب گردید . این پژوهش، برای دوره 1394 الی 1399 در بورس اوراق بهادار تهران صورت گرفت. روش آماری مورد استفاده در این تحقیق روش رگرسیون چند متغیره به شیوه پانل دیتا می باشد.نتایج حاصل شده از آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد که بهبود در لحن گزارشگری مالی و خوانایی صورتهای مالی باعث افزایش در میزان ارزش آفرینی شرکتها از دیدگاه سهامداران شده است.
برنامه ریزی سیستم های حمل ونقل یکپارچه با رویکرد الگوریتم جستجوی گرانشی توسعه یافته مبتنی برکنترلر فازی جهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۲
151 - 180
حوزههای تخصصی:
الگوریتم جستجوی گرانشی یک الگوریتم فراابتکاری تازه ظهوری است در این الگوریتم به دو روش میتوان نیروی گرانشی میان پاسخ ها را محاسبه کرد. در روش اول یک پاسخ از فضای همسایگی محلی پاسخ جاری انتخاب شده و نیروی گرانشی بین این دو پاسخ محاسبه می شود. در روش دوم، نیروی گرانشی بین تمام پاسخ های همسایه در فضای همسایگی پاسخ جاری محاسبه می شود و به یک پاسخ همسایه محدود نمی شود. این الگوریتم در برخی از مسائل بهینه سازی دچار همگرایی زودرس شده و در بهینه محلی گیر می کند و پیشرفتی برای پیدا کردن جواب بهینه ندارد که این مشکل جزء معایب این الگوریتم محسوب میشود. در مقاله این مشکل را در مرحله اول با مقایسه دو روش نامبرده تحت آزمون قرار گرفت که نتیجه آن بدینگونه می باشد: روش اول برتری نسبی از نظر پارامتر سرعت رسیدن به جواب و جواب برتر دارد و سپس با تعریف یک تابع جهش ابتکاری، که از کنترلر فازی جهت کنترل کردن میزان جهش استفاده می کند، برطرف میکند. روش پیشنهاد شده بر روی توابع محک استاندارد که شامل توابع تک مدی و چند مدی است ارزیابی شده است و نتایج حاصل از ارزیابی این دو روش با الگوریتم جستجوی گرانشی استاندارد (GSA) و الگوریتم جمعیت ذرات گرانشی (GPS)، الگوریتم بهینه ساز جمعیت ذرات (PSO) و الگوریتم وراثتی حقیقی (RGA) مقایسه شده است.آزمایشات مشاهده شده، نشان دهنده این است که این روش ارائه شده نتایج بهتری نسبت به دیگر الگوریتم های مقایسه شده دارد.
واکاوی پدیدارشناسانه چگونگی تاثیر شهروند معنوی بر استفاده از فضای مجازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، واکاوی پدیدارشناسانه چگونگی تاثیر شهروند معنوی بر استفاده از فضای مجازی بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور بود. ابزار گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. داده ها با مصاحبه از 17 نفر از معلمان مدارس متوسطه تهران جمع آوری گردید. روش تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مضمون صورت گرفت.جهت تامین اعتبار تحقیق، معیارهای لینکن و گوبا مورد استفاده قرار گرفت.تحلیل حاصل از مصاحبه ها حاکی1 مضمون فراگیر 3 مضمون سازمان دهنده سطح اول و 11 مضمون سازمان دهنده سطح دوم و 23 مضمون پایه بود. و با بهره گیری از نرم افزار ماکس کیدای 16 اقدام به تحلیل گردید.نتایج پژوهش حاکی از آن بود که واکنش شهروند معنوی در استفاده از فضای مجازی شامل مواردی چون حل تعارضات مدرنیته و مذهب،حفظ هویت مذهبی در فضای پرتلاطم مجازی، پرهیز از گناه در فضای مجازی،ترویج اخلاقیات حسنه در فضای مجازی،عدم آُسیب پذیری در برابر مسائل منفی اخلاقی مجازی، نهادینه شدن افکار مثبت در برابر بعد منفی فضای مجازی، آگاهی سازی و آگاهی بخشی در فضای مجازی، تغذیه ذهنی سالم در فضای مجازی،رژیم ذهنی سالم در فضای مجازی، توجه به یادگیری عمیق در فضای مجازی،کنکاش دانش و تمیز بین دانش دروغین و واقعی، رعایت اخلاق کاربری در فضای مجازی، تفکر انتقادی در فضای مجازی،خودآگاهی و خودباوری در فضای مجازی، آگاهی از ارزش ها و ضد ارزش های در فضای مجازی،استفاده از نکات مثبت فضای مجازی و طرد نکات منفی آن، ساخت بازی های معنوی در فضای مجازی،یادگیری سواد رسانه ای، فرهنگ سازی در فضای مجازی،خودکنترلی در فضای مجازی،فیلترسازی در فضای مجازی،رعایت اعتدال در استفاده از فضای مجازی، شالوده فکری مستحکم در فضای مجازی و خود مراقبتی و دگرمراقبتی خردورزانه می شود.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی در جامعه ی ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی در جامعه ی ایرانی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی افراد جامعه ی ایران در سال 1403 که اطلاعات مقدماتی در زمینه ی کامپیوتر و هوش مصنوعی داشتند بود که بالای 20 سال سن داشتند و از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 340 نفر (137مرد، 203 زن) انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی، پرسشنامه ی انگیزه های استفاده از هوش مصنوعی و فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی جمع آوری شدند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی چهار عامل آگاهی ، استفاده ، ارزیابی و اخلاق را برای مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی تأیید کرد. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون برای بررسی روایی همزمان (همگرا و واگرا) مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی نشان داد که بین خرده مقیاس های، مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی و خرده مقیاس پرسشنامه ی انگیزه های استفاده از هوش مصنوعی و خرده مقیاس پذیرش هوش مصنوعی در فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی همبستگی مثبت معنادار و با خرده مقیاس ترس از هوش مصنوعی در فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. همسانی درونی خرده مقیاس های، مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی بر حسب آلفای کرونباخ با ضرایب همبستگی 72/0 تا 82/0 مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی برای سنجش این سازه در نمونه ای از جامعه ی ایرانی از ویژگی های روانسنجی مناسبی برخوردار است و می تواند ابزاری مفید برای پژوهشگران در زمینه ی پژوهش های مرتبط با دانش استفاده از هوش مصنوعی باشد.
ارزیابی کارایی الگوی GARCH-ARMA در بررسی ناهمگنی رفتار سهامداران نویزی مبنی بر رابطه قیمت-حجم در دوره ی بحران، قبل و پس ازآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
393 - 424
حوزههای تخصصی:
در دوره بحران فعالان بازار ممکن است اطلاعات مالی را متفاوت تفسیر کنند چراکه وقوع شکست های ساختاری در قیمت های بازار باعث می شود که آن ها به دلیل احساسات و واکنش به روند بازار، در برابر استراتژی های معاملاتی خود رفتار نامتقارنی نشان دهند. لذا هدف این مطالعه بررسی و مقایسه تأثیر حجم معاملات در پایداری نوسانات بازده، در طول بحران، قبل و بعد از وقوع بحران نزول اساسی شاخص بورس اوراق بهادار می باشد. لذا بر اساس داده های روزانه از فروردین ماه 1399 الی مهرماه 1400 ابتدا نقاط شکست ساختاری تعیین شده و در رژیم های متفاوت قیمت 3 دوره مختلف شناسایی گردید. تابع همبستگی متقابل نشان داد اکثر وقفه های معنی دار، در قبل و بعد از بحران حاکی از آن است که علیت در واریانس مربوط به حجم معاملات گذشته بر بازده فعلی بوده و بین باقیمانده های مجذور استانداردشده حجم معاملات گذشته و بازده فعلی، نشانه ای ناسازگار برای این همبستگی ها وجود دارد که به عنوان شواهد متقاعدکننده ای از ماهیت معامله گر نویزی در معاملات عمل می کند. قبل از بحران، هر دو نوسانات حجم معاملات گذشته و بازده فعلی در یک بازه زمانی نسبتاً بلندمدت همبستگی مثبت و همچنین همبستگی منفی در کوتاه مدت را نشان می دهند. بر اساس داده های بحران، هیچ اثر سرریز نوسانی مشاهده نشد که این نشان دهنده حضور معامله گران نویزی است چراکه باور بدبینانه ای نسبت به این موضوع دارند که نمی توانند باور خود را در مورد بازده آتی با روشی منطقی بیان کنند. در دوره پس از بحران، هر دو نوسانات حجم معاملات گذشته و بازده فعلی در یک بازه زمانی کوتاه همبستگی مثبت دارند.
اجرای خط مشی های عمومی اکوسیستم کارآفرینی آموزش عالی کشور مبتنی بر سیاست های کلی اشتغال مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۷
87 - 118
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار کشور مستلزم پایه گذاری و شکل گیری نظام نوآوری و صنعت دانش بنیان و دانشگاه کارآفرین است و این امر منوط به رابطه مبتنی بر همزیستی و همکاری متقابل میان حوزه صنعت و نظام علمی و آموزش عالی است. رویکرد نظام مند به مقوله ی کارآفرینی و نوآوری در ایران از زمان تدوین برنامه چهارم توسعه آغاز گردید و به تدریج در دیگر اسناد بالادستی، به ویژه سیاست های کلی اشتغال ابلاغی رهبری، این موضوع محوری مورد تأکید قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای اجرای خط مشی های عمومی اکوسیستم کارآفرینی آموزش عالی کشور مبتنی بر سیاست های کلی اشتغال مقام معظم رهبری شکل گرفت. رویکرد مطالعه حاضر، این پژوهش را در دسته ی تحقیقات کاربردی با رویکرد اکتشافی قرار می دهد. جمعیت آماری پژوهش را متخصصان دانشگاهی تشکیل می دهند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی انتخاب گردیدند. در راستای گردآوری داده های مورد نیاز و بر مبنای اصل اشباع نظری، دوازده مصاحبه ی عمیق نیمه ساختارمند با جامعه ی آماری انجام پذیرفت. تجزیه و تحلیل داده های مستخرج از مصاحبه ها با بهره گیری از روش تحلیل محتوا صورت گرفت. درنهایت 60 شاخص و 13 مقوله شناسایی که براساس نمودار قدرت نفوذ-وابستگی در شش سطح طبقه بندی شدند و متغیرهای سیاست های کلی اشتغال مقام معظم رهبری، زیرساخت فرهنگی و محیط کلان (زمینه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی) بالاترین تأثیرگذاری را داشته اند. درنهایت، به منظور شناسایی و طراحی مدل پژوهش از روش مدل سازی ساختاری – تفسیری و نرم افزارمیک مک استفاده گردید.