فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۶ مورد.
منبع:
جامعه مهدوی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
91 - 116
حوزههای تخصصی:
راهیابی به اندیشه نگارنده یک اثر، از راه های گوناگونی چون شناخت سبک نویسنده ممکن می شود. سبک شناسی شیوهٔ کاربرد زبان در یک بافت معیّن به وسیله شخص معیّن و برای هدفی مشخّص است و کاربست این روش در بررسی آثار پیشینی در عرصه مهدویت، داده های نوینی در اختیار پژوهشگران این حوزه قرار می دهد. شیخ صدوق را باید یکی از غیبت نویسان سرآمد در سده چهارم قمری دانست که با کتاب کمال الدین و تمام النعمه، روشی نوین در طرح مباحث مهدویت درانداخته است. سبک شناسی شیخ صدوق در کتاب کمال الدین با آگاهی از حوزه مباحث واژگانی و معنایی، ساختار متن، مباحث مرتبط با بن مایه متن و روش شناسی بدست می آید. مقالهٔ حاضر با توصیف و تحلیل داده های کتاب کمال الدین شیخ صدوق درصدد شناخت سبک وی برآمده است. شیخ بر خلاف دانشیان پیش از خود چون صفّار و کلینی، «خلیفه» را به عنوان واژگان کلیدی و به تکرار زیاد بکار می برد. کندوکاو در سبک صدوق نشان از آن دارد که ایشان در نظریه های کلامی خویش، «خلیفه» را نمایان گر ماهیت اصلی امامت می داند و پایداری نظام هستی را در گرو وجود خلیفه می داند؛ همچنین بازشناسی این واژه را مدخل مناسبی برای پیوند با مسائل غیبت می یابد. واژه «غیبت» نیز در سراسر کتاب در معنای پنهان بودن و در برابر «عدم» دنبال می شود. افزون بر آن در مسائل مرتبط با مهدویت از همانندیابی امام مهدی(عج)با انبیای گذشته بهره می برد و بخش روایات کمال الدین با تئوری های کلامی اثر، سازگار است.
مقایسۀ سه مرحلۀۀ استکمال نفس نزد ابن طفیل و شیخ اشراق: کودکی تا بلوغ نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
113-131
حوزههای تخصصی:
مسئله استکمال نفس و رسیدن انسان به سعادت از مباحثی بوده است که در بین فلاسفه ی اسلامی از جمله ابن طفیل و شیخ اشراق حائز اهمیت فراوانی بوده است. این فیلسوفان در باب استکمال نفس، مراحل و شرایط و مقدماتی را ذکر نموده اند. همین امر نشان از توجه فیلسوفان اسلامی به بحث سلوک و عرفان عملی دارد. از آنجا که تحقیق درباره نفس و غایت و کمال او تاثیر عمده ای بر نگرش انسان به زندگی دارد و موجب اصلاح رفتار و اعمال انسان ها می گردد، در این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی بدنبال مقایسه میان نظر ابن طفیل و سهروردی در باب استکمال نفس و نحوه رسیدن به سعادت حقیقی هستیم. بر اساس یافته های این پژوهش، طبق دیدگاه ابن طفیل و شیخ اشراق، استکمال نفس انسانی در گرو گذر از سه مرحله است که در برخی از آنها مشابهت هایی یافت می گردد. هرچند وجوه افتراق نیز دیده می شود. بر این اساس مرحله اول به زعم هر دو فیلسوف خودآگاهی می باشد. اما مرحله دوم از نظر ابن طفیل تشبه به اجسام سماوی و نفوس فلکی است که یکی از مراحل استکمال نفس و رسیدن به سعادت است، همچنین مرحله دوم از نظر سهروردی مراجعه به طبیب روحانی است. اما مرحله سوم نزد ابن طفیل ارتباط مستقیم با واجب الوجود معرفی شده است در حالیکه این مرحله نزد شیخ اشراق اتصال به آفتاب جهان افروز معرفی شده که هم قابل تحلیل به عقل فعال است و هم واجب الوجود. نهایتا بررسی نظر این دو فیلسوف ما را به این نتیجه می رساند که سعادت در گرو علم و عمل توأمان می باشد که از علم به خود شروع و با وصول به ماورا طبیعت ختم می شود.
راز حیرت و سکوت در مرتبۀ احدیت ذات؛ بر اساس اندیشه های ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
199-226
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان مسلمان در آثار الهیاتی خود پس از اثبات واجب الوجود، معمولاً یگانگی و سایر صفات او را تبیین می کنند. آن ها در این نوع مباحث، ذات را با همراهی صفات مورد بررسی قرار می دهند و در باره ذات بدون ملاحظه صفات سکوت می کنند. ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی در برخی از آثار خود به چرایی سکوت در این باره اشاره دارند. شیخ الرئیس بر مبنای اصل بساطت و تنزه ذات از هر نوع ترکیب و کثرت، به نظریه اتحاد مفهومی صفات می رسد و صفات ذاتی چون علم و قدرت را به عنوان لوازم ذات و متأخر از ذات به شمار می آورد. از دیدگاه صدرالمتألهین، همه تعینات در ذات احدی فانی هستند و صفات، اسماء و مظاهر آن ها در مرتبه واحدیت به صورت جمعی حضور دارند. علامه طباطبایی هر یک از صفات کمالی خدا را شامل کمالات دیگر می داند. طباطبایی با تکیه بر اطلاق ذات، و نیز تفکیک دو مقام احدی و واحدی، اسماء و صفات را متأخر از مقام ذات می داند. بر اساس توصیف ناپذیری ذات، هر گونه سخن گفتن در باره ذات احدی ناشدنی است. نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی سعی دارد با واکاوی اندیشه های ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی، سکوت حکیمانه در مواجهه با ذات احدی را مورد بررسی قرار دهد.
جایگاه تحلیل معناشناختی در تفسیر آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) ( با تأکید بر تفسیر سوره مبارکه مجادله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوه نامه فقه و علوم اسلامی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰
23 - 40
حوزههای تخصصی:
تأمل در متون دینی به ویژه قرآن کریم و چگونگی فهم گزاره های گوناگون این متون از مشغله های دیرین دین پژوهان است و تلاش های تفسیری صورت گرفته، دلیل بر صحت این مدعا می باشد. توجه به قرآن به مثابه یک متن آسمانی تحریف نشده، فرصت بهره گیری از روش های نوین بررسی متون را فراهم می آورد. یکی از این روش های نوین، بررسی های معناشناسانه است که می تواند با توجه به ظرفیت های موجود در این روش، در خدمت قرآن و فهم معارف آن قرار گیرد. پژوهش حاضر نیز، براساس روش کتابخانه ای و تحلیل متن شکل گرفته که تحلیل متن نیز بر روش معناشناسی شناختی استوار است.یکی از تفاسیر تقریریافته در سده حاضر، تفسیر قرآن کریم توسط آیت الله خامنه ای است. در تفسیر مذکور، به منظور بررسی برخی سور، از روش تفسیر قرآن به قرآن و روش تفسیر عقلی مدد گرفته شده است. گزینش این روش های تفسیری و نیز نوع نگاه ایشان، سبب وجود برخی ملاحظات معناشناسانه گشته است: توجه به کشف معنا به جای ساخت معنا، توجه به روابط بینامتنی، توجه به بافت، سیاق و نظام معنایی آیات و توجه به مباحث الفاظ ازجمله این ملاحظات می باشد. ازآنجاکه در زمان تقریر تفسیر مذکور، بحث های معناشناسی اساساً مطرح نبوده و به طریق اولی به کارگیری آن در تفسیر قرآن کریم انجام نشده، ازاین رو تفسیر معظمٌ له را نمی توان در زمره تفاسیر با رویکرد معناشناسی قرار داد، هرچند که تفسیر ایشان به دلیل اجتهادی بودن از ملاحظات معناشناختی خالی نیست.
هم سنجی دیدگاه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) و علامه جعفری (ره) در باب «بیان»؛ مبتنی بر آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوه نامه فقه و علوم اسلامی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
61 - 76
حوزههای تخصصی:
«بیان» از ریشه ب ی ن، به معنی سخن، گفتار و پیدا و آشکار شدن به کار رفته است. اگرچه که «بیان» معمولاً همراه با آزادی استعمال می شود. اما این جُستار، بیان را موضوعی می داند و به دنبال این است که آیا یکی از حقوق بنیادین بشری است یا تکلیفی اجتماعی؟ بی تردید گزینش هریک از این دو، آثاری را دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به ضرورت مبتنی سازی هرگونه اظهارنظر در این مسأله بر آموزه های دینی، پرسش اصلی که نگارنده در پی ارائه پاسخ به آن می باشد، این است که موضع آموزه های دینی نسبت به «بیان» چیست تا مبتنی بر آن، دیدگاه علامه جعفری و آیت الله خامنه ای را هم سنجی کند. برآیند از تتبع و تحقیق در منابع دینی این شد که «بیان»، «بماهوبیان» موضوع حکم اباحه است و درنتیجه یکی از حقوق بنیادین می باشد و از این رو، شارع مقدس برای آن چارچوبی را تعیین کرده است که عبارت از عدم تجاوز به حقوق، اعم از حقوق شخصی دیگران و حقوق عمومی مجتمع اسلامی و عدم ارتکاب محرمات الهی می باشد. در این میان ادله متقنی یافت می شود که دال بر لزوم به کارگیری «بیان» است که آن را موضوع حکم وجوب قرار می دهد. درخصوص هم سنجی دیدگاه علامه جعفری و آیت الله خامنه ای هم این مطلب استنتاج شد که هر دو متفکر، متأثر از مبانی دینی، علاوه بر حق پنداشتن بیان، در برخی موارد حکم به وجوب آن می دهند که هر دو، یعنی حق بودن یا مشمول حکم وجوب بودن، باید در راستای رشد و تعالی معنوی یا به تعبیری حیات معقول باشد. برجستگی خاصی که در بیانات معظم له بود، حکایت از این داشت که نه تنها ایشان موضوع بحث را بسته به نیاز فضای عمومی حاکم بر جامعه اسلامی، مطرح می کند؛ بلکه سیره عملی ایشان نیز حکایت از التزام ایشان به وجوب بیان در مقاطع مقتضی دارد.
بهجت نامه اثر میرزا طاهر اصفهانی یا میرزا اسدالله کاشانی؟
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ دی و بهمن ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۲۱۰)
373 - 378
حوزههای تخصصی:
آثار تقوای جمعی بر تهذیب نفس در جامعه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
267 - 284
حوزههای تخصصی:
پرورش فضیلتهای اجتماعی که برآیند توجه به فضائل فردی است، یکی از مهمترین آموزه های کتابهای مقدس ادیان است، قرآن جهت حفظ و پرورش فضایل فردی اوامر و نواهی شرعی را برای حفظ شخصیت انسانی و رشد آن مطرح کرده و با ارتقای سطح تعالیم کتاب مقدس، فصل جدیدی از تعامل و رویکردهای اخلاقی در روابط انسانی ایجاد کرده است، تورات کتاب مقدس دیگری است که از این بعد مورد مطالعه قرار گرفته است، اما بر خلاف قرآن، در قانون اخلاقی تورات بین شخص یهودی و غیریهودی دیواری از تمایز وجود دارد که سبب عدم امکان تعمیم تعالیم آن به همه نوع بشرشده است، در تعالیم آن آمده است: مهر و عاطفه یهودی نباید به سطح غریبه ها برود، در این تعالیم مثلاً سود ربا برای هم کیش خود ممنوع و برای غیر هم کیش مجاز دانسته شده است و در موارد متعددی پیروان سایر ادیان را دون افراد یهودی و از آنها به عنوان برده و کنیز یاد شده است. در این تحقیق بین تعالیم قرآن و تورات در خصوص فضایل فردی و اجتماعی مقارنه ای صورت گرفته و در آن سعی شده است به دور از تعصب مذهبی و بر پایه حقایق، زمینه را برای دستیابی مخاطبان به تفاوت دیدگاه قرآن و تورات در این زمینه فراهم کند.
تبیین «تصور» در جایگاه مقسم، قسم و قسیم از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
21 - 34
حوزههای تخصصی:
در تقسیم علم حصولی به تصور و تصدیق، علاوه بر اینکه یکی از اقسام، «تصور» است، مقسم نیز «تصور» است. قواعد تقسیم اقتضا میکند مقسم و قسم از لحاظ مفهومی، عین یکدیگر نباشند، از اینرو، برای دفع اشکال «اتحاد قسم و مقسم» یا «انقسام شیء به خود و غیر خود»، باید «تصور»ی که در مقسم است با «تصور»ی که در قسم است، تفاوت داشته باشد. این مقاله مهمترین تبیینهای منطقدانان مسلمان از این مطلب را بررسی کرده و مواجهه ملاصدرا با دیدگاه آنها را تحلیل نموده است. همچنین بر اساس عبارات ملاصدرا و نیز مبانی حکمت متعالیه، تصور در سه جایگاه قسم، قسیم و مقسم در دو مقام تبیین شده است: یکی مقام تقرر ماهوی که مقتضای تقسیم تصور (مطلق علم حصولی) به دو قسم بسیط «تصور» و «تصدیق» است و چیستی آن دو را مشخص میکند و دیگری مقام تحقق و وجود، که ابتنای تصدیق بر تصورِ قسمی را نشان میدهد و مستفاد از عبارات ابن سیناست.
الگوهای اخلاق بنیاد صدرایی در باب تعامل انسان با محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
51 - 70
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر درصدد استخراج و تحلیل اصول اخلاقی مواجهه با محیط زیست بر مبنای اندیشه ملاصدراست. برای تحقق این هدف، مقدماتی درباب انسان، اخلاق و جایگاه اخلاق زیست محیطی در فلسفه ملاصدرا بیان شده است. پس از آن، با استناد به آموزه هایی مثل خلافت انسان، و انواع و مراتب این خلافت، حکمت متعالیه، اصول اخلاقی مواجهه با محیط ز یست از نگاه ملاصدرا تبیین گردیده است. انسان، خلیفه خدا بر روی زمین و تنها موجود عالم ساز پس از خداوند است و برای عالم سازی از دو ابزار علم و قدرت بهره میبرد. از نظر صدرالمتألهین، خلافت انسان، انواع و مراتبی دارد. علم و قدرت نیز بتناسب دو نوع خلافت ظاهری و باطنی، به دو نوع ظاهری و باطنی تقسیم میشوند. ازجمله اقتضائات خلافت انسان و نیز نحوه وجود وی، عمران دو نشئه دنیا و آخرت است. همراهی عمران زمین با بحران حداقلی، تنها در پرتو اصول حکمی میسر میگردد. انسان برای تحقق، حفظ و تشدید مقام خلافت اللهی و هویت انسانی خویش، باید بهره برداری از محیط زیست را در پرتوی از پروا و مراقبه انجام دهد و به رعایت عدالت و تکریم طبیعت پایبند باشد. همچنین، بر اساس رویکرد وجودی صدرالمتألهین، اصل یگانگی و اتحاد با طبیعت، در این حوزه جایگاهی خاص پیدا میکند.
بررسی مسئله تنهایی انسان از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
113 - 128
حوزههای تخصصی:
هرچند تنهایی خود یک بیماری مستقل تلقی نمیشود، اما منشأ بسیاری از امراض جسمی و روانی است. ما در این مقاله انواع تنهایی را معرفی نموده و به بررسی آثار جسمی و روحی آن خواهیم پرداخت. در بخش دوم، نظریه ملاصدرا درباب رابطه انسان و خدا را بیان میکنیم. بر اساس مبانی حکمت متعالیه، انسان عین ربط و فقر به خداوند است و هیچگونه انفصال و جدایی برای او متصور نیست. در چنین فضایی، اساساً مسئله تنهایی منحل خواهد شد. بعبارت دیگر، احساس تنهایی بواسطه جهل به ساختار هستی است، پس با رفع این غفلت، میتوان احساس تنهایی و تبعات منفی آن را برطرف نمود. چنین رویکردی با روان درمانی شناختی قرابت دارد. بر اساس این نوع از روان درمانی، احساسات و عواطف ما، صرفاً حاصل مواجهه مستقیم ما با جهان بیرون از ذهن نیست، بلکه تفسیر و نگرش ما در شکلگیری احساسات و عواطفمان مهم است. روشن است که با تغییر تفسیرها و نگرشهای فردی، میتوان احساسات و افکار را تغییر داد. تغییر در جهانبینی انسان منجر به تغییر تحلیل او از شرایط زندگی و جایگاه وی در هستی میشود. انسانی که جهانبینی خود را بر اساس حکمت متعالیه تنظیم میکند، احساس جدایی از جهان هستی ندارد، بنابرین مسئله تنهایی برای او مطرح نیست.
تحلیل انتقادی ماهیت و عوامل مؤثر بر خُلق در مکتب اخلاقی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
137 - 157
حوزههای تخصصی:
بررسی خُلقیات با نگاه وجودشناختی امری حائز اهمیت است. براساس این نگاهْ جایگاه خُلقیات در نفس و تأثیر آن در ساحات نظر و عمل ازمنظر فلسفی تبیین می شود. این مقاله درنظردارد ازنظر ابن سینا به این بحث بپردازد. ازنظر وی حقیقت خُلقیات در رابطه ای که نفس با بدن ازطریق قوا دارد، شکل می گیرد. اگر عقل عملی نسبت به قوای حیوانی واجد هیئت استعلائی باشد، نفس واجد ملکه توسّط می شود و اگر هیئت استعلائی متعلق به قوای حیوانی باشد، ملکه افراط یا تفریط بر نفس عارض می شود. این عروض به واسطه عقل فعال و با سه علت مُعدّه اعتیاد، مزاج و اجتماع انجام می گیرد و در ساحت های نظری و عملی نفس اثرگذار است. در حیطه نظر اگر تزکیه نفس صورت گرفته باشد، نفس آمادگی بیشتری برای دریافت معقولات پیدامی کند و در حیطه عمل، شکل گیری خُلقیات منجر به استمرار فعل و شکل گیری عادات می شود که این عادات می تواند تعیین کننده خُلقیات بعدی باشد. ابن سینا علی رغم بیان دقیق تری که نسبت به حکمای گذشته از این بحث دارد، ازآنجاکه نفس را مجرد محض و تحولات نفس را از نوع تحولات عرضی می داند، نمی تواند تبیین مناسبی از نحوه استکمال انسان ازطریق خُلقیات ارائه دهد.
دشواره جریان تواتر در امور نامحسوس؛ برون شدی معرفت شناختی با تأکید بر مبانی منطق سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
159 - 177
حوزههای تخصصی:
منطق دانان متواترات را ازجمله یقینیات برشمرده اند. آنان حصول یقین ازطریق تواتر را مشروط به جریان تواتر در حوزه محسوسات دانسته اند؛ به این معنا که آنچه به طور متواتر نقل شده است، درصورتی مفید یقین است که به امری محسوس تعلّق داشته باشد. آنان با این شرط، تواتر امور معقول را کنارزده و آن را مفید یقین ندانسته اند. مسئله اصلی نوشتار کنونی بررسی جریان تواتر در حیطه امور نامحسوسِ مشهود، مانند تجربیات نزدیک به مرگ، است؛ اموری که نه محسوس اند تا تواتر آن ها به اتفاق منطق دانان مفید یقین باشد و نه ازطریق تفکر و استدلال به دست آمده اند تا گزارش متعدد آن ها به اتفاق ایشان یقین منطقی نداشته باشد؛ بلکه بدون وساطت حواس ظاهری و تفکر، مشهود و معلوم به علم حضوری انسان اند. آیا نقل متعدد این چنین وقایعی ازمنظر منطق سینوی و مبانی آن، همچون تواتر امور محسوسْ مفید یقین منطقی است؟ روشن است که قبول حصول یقین ازطریق تواتر امور نامحسوسِ مشهود زمینه را برای به کارگیری آن ها در مقدمات برهان فراهم می سازد. نوشتار پیشِ رو با تحلیل روند حصول یقین در تواتر محسوسات ازمنظر منطق سینوی و با تبیین بازگشت متواترات به مجرّبات سپس به اولیات، می کوشد امکان حصول یقین ازطریق تواتر امور نامحسوسِ مشهود را اثبات کند.
تصحیح انتقادی رساله «وحدت هویّت و شیئیّت حقّه» اثر علیقلی بن قرچغای خان
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
129 - 151
حوزههای تخصصی:
علیقلی بن قرچغای خان، از جمله حکیمان متألّه مدرسه فلسفی اصفهان است. وی رسائل و کتاب های گوناگونی در زمینه های مختلف مانند فلسفه، تفسیر قرآن و حدیث نگاشته است. از جمله رساله های کوتاهی که وی به رشته تحریر درآورده است، رساله وحدت هویّت و شیئیّت حقّه است که تاکنون تصحیح نشده است. وی در این رساله کوشیده است تفسیری دقیق از مفاهیمی مانند شیء، لاشیء، ظلّ، اعتباری بودن حقایق اشیاء و صفات انسانی ارائه دهد و وجوه اشتراک و اختلاف میان دیدگاه خود و رویکرد صوفیّه را تبیین نماید. در جستار حاضر تلاش شده است افزون بر تحقیق و تصحیح رساله، برخی از مطالب مطرح شده، تحلیل و بررسی گردد. «ناکافی بودن تفسیر وی از موهوم بودن ممکنات و مخلوقات»، «نادرست بودن تشبیه مخلوقات به تصویر فرد دوبین» و «عدم اتّصاف خداوند به تعیّن موجودات امکانی» سه نقدی است که درنهایت به دیدگاه های مصنّف در این رساله وارد است.
معقولیت ایمان عمل گرایانه به خدا به مثابه ارزشی متعالی از منظر جاشوا گلدینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جاشوا گلدینگ، در تقریر نوین خویش از استدلال های عملی، به ایمان به خدا به عنوان ارزشی متناهی ولی متعالی اشاره می کند. به باور او، دستیابی به ارتباط خوب با خدا دارای ارزش بالقوه متعالی است و حصول ارتباط خوب با خدا را از طریق سبک زندگی مؤمنانه از احتمال بالاتری نسبت به سبک زندگی نامؤمنانه می داند. گلدینگ با افزودن مؤلفه ارزش متناهی متعالی به استدلال خود سعی در رفع اشکال استدلال عملی پاسکال و توجیه عمل گروانه زندگی مؤمنانه دارد. از آنجا که گلدینگ ارزش عملی ایمان به خدا را بالاتر از بدیل های نامؤمنانه می داند، این مقاله می کوشد به دفاع از ادعای گلدینگ بپردازد. به دلیل آن که استدلال گلدینگ مبتنی بر ارزش شناسی خداباوری است، استدلال های موافقان و مخالفان ارزش شناسی خداباوری نیز در این مقاله بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد ادعای مخالفان ارزش وجود خدا در سطح غیرشخصی از مقبولیت برخوردار نیست. در سطح شخصی نیز استدلال معنای زندگی مخالفان ارزش وجود خدا قابل دفاع نیست. مدافعان برهان اختفای الهی نیز، با انکار بحث ارزش شناسی خداباوری، استدلال مخالفان ارزش وجود خدا را با اشکال مواجه می کنند. بنابراین، با توجه به استدلال موافقان ارزش وجود خدا، خدا به عنوان موجود خیری که به لحاظ اخلاقی کامل است ضرورتاً به ارزش هر وضعیت اموری که در آن وجود دارد می افزاید. از این رو، ادعای استدلال عمل گروانه گلدینگ در تلقی ارزش مدارانه از ارتباط خوب با خدا قابل دفاع است.
بخشش خطاهای اخلاقی در قرآن کریم و تبیین های تکاملی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان ها نسبت به انسان های دیگر انواع خطاهای اخلاقی انجام می دهند. یکی از واکنش های اخلاقی نسبت به این خطاها بخشش آن هاست. قرآن کریم توصیه نموده که برخی خطاها بخشیده شوند و برخی نشوند. نظریه تکامل به ویژه با انتخاب طبیعی تبیین هایی برای آن توصیه ها ارائه می کند. انتخاب طبیعی در سطوح مختلف عمل می کند. دو سطح مهم فرد و گروه است. بخشش به حفظ روابط ارزشمند زیستی با نزدیکان کمک می کند. بنابراین انتخاب فرد چنین بخشنده هایی را بر انتقام گیرندگان ترجیح می دهد. بخشش در آیات قرآن کریم فراتر از جبران است. تحقیقات در نظریه بازی هم نشان می دهد که چنین است، ولی در نهایت جبران را تقویت می کند. انتخاب گروه بین بخشش درونی ها و بیرونی ها، و بین درونی های رعایت کننده اخلاقیات گروهی و رعایت نکننده، و بین بیرونی های قابل درونی شدن و ناقابل تفکیک می نهد. توصیه های بخشش دشمن و خوبی کردن در برابر بدی او، یا نبخشیدن او را در قرآن کریم با این تفکیک ها بهتر می توان فهمید. انتخاب گروه فرهنگی هم گسترش توصیه های اخلاقی قرآن کریم درباره بخشش را تبیین می کند.
اندیشه مهدویت در متصوفه غرب آفریقا (تیجانیه، مریدیه، عثمانیه)
حوزههای تخصصی:
تعامل و مواجهه با تصوف از سوی مذاهب اسلامی، نوعاً انفعالی و با دید منفی صورت گرفته است. درحالی که تصوف در نگاه راهبردی، بستر و فرصتی برای گسترش تشیّع و مبارزه با افراط گرایی است. تصوف در آفریقا از گستردگی بسیاری در تمام ابعاد، اعم از کمی (تعداد پیروان) و کیفی (فعالیت در عرصه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی) برخوردار است. در این میان سه جریان تیجانیه، مریدیه و عثمانیه در آفریقای معاصر بیشترین تأثیرگذاری را داشته و دارند. موعودگرایی به عنوان فصل مشترک ادیان ابراهیمی که مدل اسلامی آن مهدویت و اعتقاد به حضرت مهدی(عج) است را می بایست نقطه مهمی در جهت هم گرایی تشیّع با گروه های تصوف دانست. ازاین رو، پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به دنبال پاسخ به این پرسش است که ویژگی های موعود مورد نظر و مختصات اندیشه مهدویت در متصوفه غرب آفریقا چیست؟ یافته ها نشان داد که مهدویت در جریان تیجانیه و عثمانیه قرابت بیشتری با تشیّع دارد و در مقابل، مهدویت در مریدیه، دستخوش تحریفات بسیاری شده است.
حکمرانی فرهنگی در خوانش دینی آیت الله مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمرانی سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیای ۳)
255 - 286
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال پی ریزی الگویی برای حکمرانی فرهنگی در دولت اسلامی است؛ به طوری که این الگو، دربرگیرنده شاخص هایی باشد که هویت رویکرد دینی را به حکمرانی فرهنگی نشان بدهد و گونه ای نظریه پردازی اسلامی در این گستره به شمار آید. کوشش شده است با تکیه بر آثار آیت الله مصباح یزدی، گروهی از تدبیرها درباره حکمرانی فرهنگی ارایه شوند تا از آن ها به عنوان نسخه حکمرانی استفاده شود. در این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. یافته هایی که در این هندسه، صورت بندی شده اند عبارتند از: برآمدن «امر فرعی و امر اصیل» از منزلت فرهنگ، برآمدن «تساوی و ترجیح» از دیگری های فرهنگی، برآمدن «بی طرفی و مسئولیت» از نقش آفرینی دولت، برآمدن «تکثرگرایی و انحصارگرایی» از منبع تجویز، برآمدن «مصالح مادی و مصالح معنوی» از آزادی، برآمدن «زور و زمینه سازی» از سازوکارها، برآمدن «حریم خصوصی و حریم عمومی» از گستره تدبیر، برآمدن «اقلّی و اکثری» از جامعه مدنی و برآمدن «دینی و سکولار» از همبستگی.
عدالت در توزیع بیت المال در دوره عباسی با تأکید بر آرای خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
۷۶-۵۳
حوزههای تخصصی:
بیت المال از مهمترین نهادهای اسلامی است که از سوی حاکم برای انجام وظایف حکومتی و مصالح عامه مسلمانان، هزینه و یا میان ایشان تقسیم می شد. توزیع آن توسط خلفا مطابق با مباحث فقهی اسلامی به روش های گوناگون برای مخارج سپاهیان، کارکنان دولت، کارهای عمومی و عمرانی انجام می شد. این پژوهش با هدف تبیین عدالت از نظر خواجه نصیرالدین طوسی و مقایسه آن با چگونگی توزیع بیت المال در دوره عباسی انجام شده است. از نظریات خواجه درباره عدالت 3 مؤلفه: 1- تفاوت استعدادهای طبقات چهارگانه 2- منصب افراد، متناسب با استعداد و استحقاق و 3- سهم خیرات مساوی و متناسب با اهلیت و استحقاق استخراج شد. پرسش اصلی مقاله این است که آیا باتوجه به مؤلفه های خواجه در تبیین عدالت، توزیع بیت المال در دوره عباسیان عادلانه بود؟ یافته های پژوش نشان می دهد که طبقات چهارگانه خواجه منطبق بر طبقات اجتماعی دوره عباسیان است. در آن زمان هر فردی براساس استعداد و مهارتش در رده، صنف و طبقه خود قرار می گرفت. در آن دوره بر اساس نزدیکی فرد به خلافت، گرفتن رشوه، معرفی و توصیه، به افراد منصب و مقام می دادند. اگرچه این نوع اعطا عمومیت نداشت و گاه نیز افراد لایق و مستحق در جایگاه درست قرار می گرفتند. منافع عمومی به صورت پرداخت مخارج عمرانی و فرهنگی و ایجاد بسترهای بهداشتی و اقتصادی از بیت المال هزینه می شد تا همه طبقات از آن منتفع می شدند. دو طبقه اهل قلم و اهل شمشیر علاوه بر دریافت مواجب و مقرری از بیت المال، گاه عطایای بسیاری دریافت می کردند که این عطایا هرگز شامل طبقات دیگر نمی شد. بنابراین، بر اساس مؤلفه های نظر خواجه، توزیع بیت المال در دوره عباسیان عادلانه نبود.
ساز و کار تأثیر معارف حِکمی بر اخلاق عملی با تأکید بر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۴
۱۰۸-۸۵
حوزههای تخصصی:
یکی از ریشه ها و علل رفتارهای انسان به طور کلی مربوط به شناخت های اوست. هدف این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی، نشان دادن چگونگی تأثیر سازنده معارف حکمی در عرصه رفتار انسان و مولفه های همراه آن(اخلاق عملی) و با تأکید بر نهج البلاغه است. حاصل بررسی های به عمل آمده که به شیوه ی کتابخانه ای فیش برداری شده آن است که تأثیر معارف حکمی در اصلاح و رعایت اخلاق در چند جایگاه است. این معارف در کیفیت بخشی به هدفمندی انسان نقش سازنده داشته و در انطباق فعل با اهداف او نیز موثرند. همچنین در فراهم کردن مقدمات معرفتی ایمان نقش کلیدی داشته و بالاخره در رفع موانع فعل اخلاقی نیز مؤثرند. انسان جهت اصلاح رفتار و اخلاق خود در کنار دیگر عوامل سازنده اخلاق، نیازمند فراگیری معارف حکمی نسبت به مبداء و منتهای عالَم و همچنین انسان است. لذا ورود آموزش های عقلی و فلسفی در متون درسی جهت تربیت اخلاقی متوازن، ضروری به نظر می رسد.
تحلیل انتقادی رنج گریزی و عاطفه گرایی در نظریه معنویت گرایِ «عقلانیت و معنویت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۴
۱۹۳-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
نظریه «عقلانیت و معنویت» از مهمترین پروژه های معنویت گرایی محسوب می شود. این نظریه به دنبال کسب رضایت باطن، آرامش و کم نمودن درد و رنج انسان است. در این نظریه مطابق با مؤلفه های دنیای مدرن، ویژگی های انسان معنوی بیان می گردد. «رنج گریزی» و «عاطفه گرایی» از جمله ویژگی های انسان معنوی مورد نظر مصطفی ملکیان در این نظریه است. انسان معنوی در این نظریه، انسانی رنج گریز معرفی می شود که رضایت باطن خود را در رفع و دفع رنج و عاطفه گرایی جستجو می کند. تحقیق پیش رو در پی آن است که از طریق مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی_تحلیلی، مبنای رنج گریزی انسان معنوی و عاطفه گرایی او را در نظریه معنویت گرای عقلانیت و معنویت مورد بررسی و خوانش انتقادی قرار دهد. مهمترین نقدها عبارتند از: عاطفه گرایی نتیجه فردگرایی اومانیستی و سکولاریسم، نسبی شدن اخلاق و معنویت، امکان کنترل عوامل غیرمعرفتی در معرفت یابی، نقص استدلال عاطفه گرایی و عدم توجه این نظریه به حقیقت رنج های انسان ساز عارفانه و الهی.