ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
۱۰۱.

رابطه عزت نفس با عدم صداقت تحصیلی با نقش میانجیگری شادکامی در دانش آموزان متوسطه دوم شهر ایلام

کلیدواژه‌ها: عزت نفس عدم صداقت تحصیلی شادکامی دانش آموزان متوسطه دوم شهر ایلام

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۷۱
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه عزت نفس و عدم صداقت تحصیلی با نقش میانجیگری شادکامی در دانش آموزان متوسطه دوم شهر ایلام است. روش تحقیق توصیفی- همبستگی، جامعه آماری دانش آموزان متوسطه دوم شهر ایلام بود. 371 نفر با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران به روش خوشه ای مرحله ای انتخاب، اطلاعات از طریق پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت، عدم صداقت تحصیلی استفنز و گلباچ و شادکامی آکسفورد جمع آوری، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS22 صورت پذیرفت. روش آماری مورد استفاده تحلیل داده ها، ضریب همبستگی پیرسون، بارون و کنی و بوت استرپ بود. نتایج رابطه معنا دار بین عزت نفس و عدم صداقت تحصیلی بر اساس نقش میانجیگری شادکامی در دانش آموزان مورد مطالعه نشان داد. ضریب همبستگی بین عزت نفس با عدم صداقت تحصیلی 66/0-، بین عزت نفس با شادکامی 58/0 و بین شادکامی با عدم صداقت تحصیلی73/0- بود. دستاوردهای پژوهش می تواند به صورت برنامه های مدیریتی مناسب به منظور جلوگیری از عدم صداقت تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم طراحی و اجرا شود.
۱۰۲.

مرورنظام مند نارسایی های شناختی در بیماران مالتیپل اسکلروزیس وارائه الگوی جامع نارسایی های شناختی در این: مطالعه مروری (مرور نظام مند)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نارسایی شناختی مرور نظام مند مولتیپل اسکلروزیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۸
مولتیپل اسکلروزیس (ام. اس) یک بیماری التهابی مزمن دستگاه عصبی مرکزی است که نشانه های این اختلال شامل دامنه گسترده ای از علایم بالینی از جمله اختلال شناختی می باشد. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگویی جامع از نارسایی های شناختی افراد مبتلا به این بیماری است. این پژوهش که مطالعه ای بنیادی و مبتنی بر روش مرور نظام مند است، به بررسی مطالعات داخلی و خارجی در مورد نارسایی های شناختی و انواع آن در بیماری ام. اس پرداخته است. پایگاه های داده های معتبر انگلیسی مانند ساینس دایرکت و اسکوپوس در بازه زمانی سال های 2015 تا 2023 و پایگاه های داده های داخلی مانند مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و بانک اطلاعات نشریات کشور در بازه زمانی سال های 1394 تا 1402 به طور نظام مند مورد بررسی قرار گرفتند. پس از استخراج 2250 مقاله و انجام سه مرحله غربالگری شامل مطالعه مقدمه، چکیده و نتیجه گیری مقالات، 153 مقاله مرتبط باقی مانده و مورد بررسی کامل قرار گرفتندمقالات به زبان های انگلیسی یا فارسی و در بازه های زمان ذکر شده و مرتبط با نارسایی شناختی در این پژوهش وارد شدند.و معیار خروج آن ابتلا به سایر اختلالات سالمندی و رشدی و بالینی غیر مرتبط با بیماری ام.اس در نظر گرفته شد.تحلیل این مقالات نهایی منجر به شناسایی چهار متغیر اصلی نارسایی شناختی شامل حافظه، توجه، سرعت پردازش اطلاعات و خستگی شناختی شد. الگو جامع نارسایی های شناختی در بیماران ام. اس بر اساس این متغیرها ارائه شد. با توجه به دامنه گسترده اختلالات و نارسایی های شناختی ناشی از بیماری ام. اس، این مطالعه توانست به مهم ترین و اصلی ترین نارسایی ها دست یابد و با ارائه الگوی جامع، توجه محققان را به عوامل اصلی در تدوین و برنامه ریزی درمان های شناختی جلب کند.
۱۰۳.

مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و شفقت درمانی بر تعارض زناشویی و تمایزیافتگی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طرحواره درمانی شفقت درمانی تعارض زناشویی تمایزیافتگی خود خیانت زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۴
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و شفقت درمانی بر تعارض زناشویی و تمایزیافتگی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی انجام شد. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و دو گروه درمانی بود که در آن ۴۰ زن آسیب دیده به طور تصادفی در دو گروه طرحواره درمانی و شفقت درمانی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های معتبر تعارض زناشویی و تمایزیافتگی خود جمع آوری و با تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در کاهش تعارض زناشویی و افزایش تمایزیافتگی مؤثر بوده و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود داشت. طرحواره درمانی در بهبود ابعاد خاصی از تعارض زناشویی تأثیر بیشتری داشت، در حالی که شفقت درمانی تأثیر قوی تری بر ابعاد تمایزیافتگی نشان داد. این یافته ها بیانگر نقش مهم مداخلات تخصصی روان درمانی در بازسازی سلامت روانی و ارتقای کیفیت روابط زوجی در زنان آسیب دیده از خیانت است و تأکید می کند که انتخاب رویکرد درمانی باید مبتنی بر نیازها و ویژگی های فردی بیماران باشد. همچنین، نتایج این پژوهش زمینه ای علمی برای استفاده تلفیقی و هدفمند از این دو رویکرد درمانی در مراکز مشاوره و روان درمانی فراهم می آورد.
۱۰۴.

مقایسه سبک زندگی و نشاط معنوی در بین سالمندان بالای 80 مبتلا به اختلال آلزایمر و بدون ابتلا به اختلال آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سالمندی نشاط معنوی سبک زندگی آلزایمر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۳۱
زمینه: بزرگسالی بخصوص دوران سالمندی یکی از دوره های مهم و حساس هر شخص می باشد، سبک زندگی و نشاط معنوی به عنوان مولفه هایی تاثیرگذار بر بهزیستی جسمی و روانشناختی در این دوره سنی می تواند نقش آفرینی کند. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک زندگی و نشاط معنوی در سالمندان بالای 80 سال با و بدون آلزایمر بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر زمانی گذشته نگر و به لحاظ شیوه ی گردآوری داده ها به طرح علی_مقایسه ای تعلق دارد که به شیوه ی میدانی جمع آوری گردید. جامعه آماری را کلیه سالمندان (با اختلال آلزایمر و بدون اختلال آلزایمر) تشکیل می دادند که از بین آن ها نمونه ای شامل 80 نفر سالمند در نظر گرفته شد. ابزارهای اندازه گیری پژوهش نیز پرسشنامه سنجش و اندازه گیری سبک زندگی، پرسشنامه نشاط معنوی که بین افراد توزیع گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس تک متغیره استفاده شده است. یافته ها: بین گروه با اختلال آلزایمر و افراد بدون اختلال آلزایمر در متغیرهای وابسته ترکیبی سبک زندگی از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود داشت (54/61F= ؛ 013/0P= ؛ 99/0= لامبدای ویلکز؛ و 02/0 = مجذور اتای تفکیکی). بین گروه با اختلال آلزایمر و افراد بدون اختلال آلزایمر در متغیرهای وابسته ترکیبی در متغیر نشاط معنوی از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود داشت (72/41F= ؛ 019/0P= ؛ 99/0= لامبدای ویلکز؛ و 03/0 = مجذور اتای تفکیکی). نتیجه گیری : مطابق یافته های پژوهش، سبک زندگی و مولفه های آن و نشاط معنوی تاثیر مثبتی بر پیشگیری از اختلال آلزایمر در سالمندان دارد و می تواند باعث کاهش آلزایمر در سالمندی گردد. گسترش مهارت آموزی و اصلاح سبک زندگی و ارتقای نشاط معنوی بخصوص در سالهای جوانی و کودکی و ارتقای روزبه روز آن از آن در کشور می تواند برنامه مقابله ای خوبی جهت پیشگری از آلزایمر در جمعیت سالمندی باشد.
۱۰۵.

مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای با بازی درمانی شناختی- رفتاری بر بهبود کارکردهای اجرایی دانش آموزان نارساخوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: بازی درمانی شناختی- رفتاری توان بخشی شناختی رایانه ای کارکردهای اجرایی نارساخوانی نرم افزارکاپیتانزلاگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۱
اهداف هدف پژوهش، مقایسه اثربخشی توا ن بخشی شناختی رایانه ای کاپیتانزلاگ با بازی درمانی شناختی- رفتاری بر بهبود کارکردهای اجرایی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی بود. مواد و روش ها این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان نارساخوان مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری ناحیه 1 کرج در سال تحصیلی 1400-1401 بود. 45 دانش آموز به صورت هدفمند وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل ( هرگروه 15 نفر) قرارگرفتند. دانش آموزان گروه آزمایش طی10 جلسه به صورت 2 جلسه در هفته تحت مداخله توان بخشی شناختی رایانه ای کاپیتانزلاگ و بازی درمانی شناختی- رفتاری قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل فهرست رتبه بندی رفتار عملکرد اجرایی (جیویا و همکاران، 2000)، نرم افزار کاپیتانزلاگ ( نسخه 2018) و بسته مداخله ای بازی درمانی شناختی- رفتاری (اصغری نکاح و آقامحمدیان، 1393) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها یافته ها نشان داد برنامه توان بخشی شناختی رایانه ای کاپیتانزلاگ (0/05>P) و بازی درمانی شناختی- رفتاری (0/10>P) به طور معنی داری موجب افزایش کارکردهای اجرایی در دانش آموزان نارساخوان شده اند و این نتایج در پیگیری 1 ماهه دارای ماندگاری است. بااین حال در مراحل پس آزمون و پیگیری بین دو روش مداخله تفاوت معنی داری (0/05>P) وجود دارد و مداخله توان بخشی شناختی رایانه ای بهتر عمل کرده است. نتیجه گیری براساس یافته های به دست آمده به کمک توان بخشی شناختی رایانه ای کاپیتانزلاگ و بازی درمانی شناختی- رفتاری می توان گام مؤثری در بهبود کارکردهای اجرایی دانش آموزان نارساخوان برداشت.
۱۰۶.

نیاز به احیای سامانه عمومی خدمات سلامت روان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: سلامت روان همه گیری مداخله در بحران مشاوره روان شناختی سلامت عمومی حمایت اجتماعی مصاحبه تلفنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۲
سازمان بهداشت جهانی در ژانویه سال 2020 گسترش کووید-19 را به عنوان یک فوریت بهداشت عمومی اعلام کرد و در مارس سال 2020 این وضعیت را به عنوان یک بیماری دنیاگیر شناسایی کرد [1]. پس از اعلام رسمی ظهور موارد کووید-19 در ایران و در پاسخ به درخواست وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سامانه تلفنی 4030 در هشتم اسفند سال 1398 برای ارائه خدمات پزشکی جهت رفع نیازهای مرتبط با کووید-19 راه اندازی شد. این سامانه دارای چندین شاخه بود که به پرسش های مردم درباره علائم، سیر، پیشگیری، درمان و اخبار مربوط به کووید-19 پاسخ می داد. یکی از این شاخه ها به پرسش های مردم درباره سلامت روان می پرداخت (می پردازد) و همه می توانستند با شماره تلفن 4030 تماس بگیرند تا از مشاوره با یک فرد حرفه ای در زمینه سلامت روان برخوردار شوند.
۱۰۷.

نقش میانجیگر دلبستگی به خدا در رابطه پریشانی روان شناختی و سلامت روان شناختی با بخشش(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: دلبستگی به خدا پریشانی روان شناختی بهزیستی روان شناختی بخشش سلامت روانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۹
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگر دلبستگی به خدا در رابطه پریشانی روان شناختی و سلامت روان شناختی با بخشش انجام شد. جامعه آماری را بزرگسالان شهر تهران تشکیل دادند. نمونه شامل ۴۰۷ نفر (339 خانم و 68 آقا) در دامنه سنی ۱۸ ۵۷ سال بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک، پرسش نامه دلبستگی به خدا (AGS)، مقیاس سلامت روانی (MHI-28)، پرسش نامه اضطراب، افسردگی، استرس (Dass-14) و مقیاس بخشش هارتلند (HFS) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون سوبل استفاده شد. یافته ها نشان داد که بخشش بر روی سلامت روانی و دلبستگی به خدا و همچنین دلبستگی به خدا بر سلامت روانی اثر مثبت و معنی داری دارند؛ همچنین همبستگی معکوس و معنی دار بین سلامت روانی و افسردگی، اضطراب و استرس نیز دیده شد. بررسی اثر میانجی دلبستگی به خدا بر رابطه بخشش و سلامت روانی نشان داد که دلبستگی به خدا می تواند اثر میانجی معنی داری داشته باشد. شاخص های ارزیابی مدل نیز نشان داد که مدل ساختاری برازش لازم برای هدف تعیین میانجیگری و پیش بینی را داراست و می توان با تقویت دلبستگی به خداوند، رابطه بین بهزیستی روان شناختی و بخشش را تحکیم کرد.
۱۰۸.

Investigating the Low Motivation of Young Couples for Childbearing in Shiraz Through Developing a Conceptual Model Using a Quantitative Approach(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Childbearing Population Control Fertility Supportive Policies

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۳
Objective: Considering the significance of population and its optimal growth in Iran, the present study examined the low motivation of young couples for childbearing in Shiraz by developing a conceptual model using a quantitative approach. Methods: This research is applied in terms of its goal. The statistical population of this study includes all young couples without children in Shiraz in 2021 (based on the 2016 census, approximately 14% of couples are childless). According to the population size, the number of questions, Cochran's formula, and the G-power sample adequacy index, the approximate sample size consisted of 300 young childless couples, who were selected using the convenience sampling method. Data were collected using a researcher-made questionnaire, and based on factor analysis, the conceptual model of factors was explained and extracted. To test the model, the structural equation modeling approach was employed. The software used in this research was SPSS and AMOS. Findings: The results showed significant differences between the component of economic support and the components of personal growth inhibition, body self-concept, semantic attitude, communicative attitude, and social judgment. According to the model's fit indices, it was observed that the X2/df index was equal to 3.70, which is at an acceptable level. Additionally, the values of the RMSEA index were 0.08, CFI was 0.843, FMIN was 3.21, NFI was 0.798, ECVI was 3.70, and IFI was 0.844, all of which were at an appropriate level. Therefore, the model had a good fit. Conclusion: Based on the research findings, it is recommended that researchers focus on improving attitudes in the areas of body self-concept, social judgment, semantic attitude, and communicative attitudes regarding childbearing.
۱۰۹.

نقش میانجی حساسیت بین فردی در رابطه ذهنیت های طرحواره ای با حل ناسازگارانه تعارض زنان تک والد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حساسیت بین فردی ذهنیت های طرحواره ای حل ناسازگارانه تعارض زنان تک والد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۷۱
زمینه: ذهنیت های طرحواره ای به عنوان الگوهای پایداری از افکار، احساسات و رفتارها که در دوران کودکی شکل می گیرند، می توانند در شیوه های مقابله با تعارضات نقش اساسی ایفا کنند. حل ناسازگارانه تعارض، به ویژه در زنان تک والد، می تواند با این ذهنیت ها در تعامل باشد و تحت تأثیر حساسیت بین فردی قرار گیرد. حساسیت بین فردی، به عنوان توانایی درک و پاسخ دهی به احساسات دیگران، ممکن است نقش میانجی در این رابطه ایفا کند. با این حال، تحقیقات موجود کمتر به بررسی نقش حساسیت بین فردی در این زمینه پرداخته اند، و شکاف پژوهشی در تبیین این روابط وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی حساسیت بین فردی در رابطه ذهنیت های طرحواره ای و حل ناسازگارانه تعارض در زنان تک والد بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان 20 تا 30 ساله شهر تهران در نیمه ی دوم (شش ماه دوم) سال 1402 بودند. تعداد 359 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه حساسیت بین فردی (پارکر و بایس، 1989)، ذهنیت های طرحواره ای (یانگ و همکاران، 2003) و حل ناسازگارانه تعارض (توماس و کیلمن، 1974) بود. به منظور تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل براساس داده های تجربی برازش مطلوب دارد و همچنین ذهنیت های طرحواره ای اثرمستقیم بر سیک حل ناسازگارانه تعارض و نیز ذهنیت های طرحواره ای اثرغیرمستقیم به واسطه حساسیت بین فردی بر سبک حل ناسازگارانه تعارض در زنان تک والد دارد (05/0 >P). همچنین حساسیت بین فردی اثرمستقیم بر سبک حل ناسازگانه تعارض زنان دارد (05/0 >P). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش می تواند کاربردهای مهمی در حوزه مشاوره و مداخله های روانشناختی برای زنان تک والد داشته باشد. تقویت حساسیت بین فردی از طریق آموزش های مهارتی یا درمان های روانشناختی می تواند به بهبود شیوه های حل تعارض کمک کند و از تأثیرات منفی ذهنیت های طرحواره ای ناسازگار جلوگیری کند. این نتایج می توانند به طراحی برنامه های حمایتی برای این گروه آسیب پذیر کمک کنند و کیفیت زندگی آن ها را بهبود بخشند.
۱۱۰.

عوامل اجتماعی مؤثر در کاهش بازگشت معتادان به مصرف مجدد مواد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حمایت اجتماعی مشارکت اجتماعی یادگیری اجتماعی ولع مصرف عود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۸۷
زمینه: بیشتر مطالعات حوزه اعتیاد بر شاخص های تأثیرگذار بر اعتیاد متمرکز شده اند و مطالعات معدودی به تأثیر عوامل عوامل اجتماعی در بازگشت مجدد به مصرف مواد متمرکز شده اند. بنابراین با توجه به چند بعدی بودن گرایش به مصرف مواد مطالعه در خصوص گرایش مجدد به مواد از طریق عوامل زیستی، اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی یک ضرورت اساسی است. هدف: این مطالعه با هدف عوامل اجتماعی مؤثر در کاهش بازگشت معتادان به مصرف مجدد مواد انجام شده است. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه جوانان دامنه سنی 15 تا 30 سال شهر ایذه در سال 1403 تشکیل دادند که بر اساس گزارش سازمان مبارزه با مواد مخدر شهر ایذه 3200 نفر می باشند. نمونه پژوهش 345 نفر از جوانان مصرف کننده مواد مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد شهر ایذه بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های یادگیری اجتماعی، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی محقق ساخته و ولع مصرف صالحی فدردی و همکاران (1389) جمع آوری شد. به منظور تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار SPSS.26 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به روش همزمان استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین یادگیری اجتماعی، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی با ولع مصرف رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (05/0 >P). نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیری نشان داد که به ترتیب حمایت اجتماعی 35، مشارکت اجتماعی 62 و یادگیری اجتماعی 13 درصد از واریانس وسوسه مجدد مصرف مواد را در جوانان تبیین می کنند. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد افرادی که آمادگی بیشتری برای مصرف مجدد مواد دارند، دارای سطح پایین تری از حمایت، مشارکت و یادگیری اجتماعی هستند. بنابراین، توجه به این متغیرها و تدوین برنامه های آموزشی مبتنی بر این متغیرها در کاهش مصرف مجدد مواد در مصرف کنندگان پیشنهاد می شود.
۱۱۱.

مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر طرحواره و آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز بر سازگاری تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز آموزش مبتنی بر طرحواره سازگاری تحصیلی دانشجویان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۷۲
زمینه: سازگاری تحصیلی یکی از مؤثرترین عوامل در عملکرد تحصیلی است و تعیین تأثیر مداخله های متعددی بر سازگاری تحصیلی دانشجویان موضوع پژوهش های مختلفی بوده و نتایج متفاوتی از آن گزارش شده است؛ به این صورت که در برخی موارد بهبود سازگاری تحصیلی با آموزش مبتنی بر طرحواره و در برخی دیگر آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز گزارش شده است؛ ولی مطالعه ای به بررسی مقایسه ای این دو رویکرد و نتیجه آن بر سازگاری تحصیلی نپرداخته است. هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز و آموزش مبتنی بر طرحواره بر سازگاری تحصیلی دانشجویان بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه به همراه پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه امام جواد شهر یزد در سال 1402 بود که از میان آن ها 60 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند 20 نفر آن ها در گروه گواه و در هر گروه آزمایش 20 نفر قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه سازگاری تحصیلی (بیکر و سریاک، 1984) استفاده شد. برای مداخلات آموزشی گروه های آزمایش نیز از بسته های آموزشی تیپ شناسی شخیصتی کاترین مایرز و لیندا کربی ترجمه آرسام هورداد (1400) و بسته آموزش مبتنی بر طرحواره (یانگ و همکاران، 1950) استفاده شد. اعضای گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و همچنین تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مبتنی بر طرحواره و آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز منتج به افزایش سازگاری تحصیلی میان دانشجویان می شود (05/0 >p). همچنین نتایج نشان داد که بین اثربخشی آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز و آموزش مبتنی بر طرحواره بر سازگاری تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد (05/0 >p) و اثرگذاری گروه آموزش مبتنی بر طرحواره بیشتر از آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز است. نتیجه گیری: مهم ترین کاربرد
۱۱۲.

اگوی هوش هیجانی، هوش معنوی و حمایت اجتماعی با خلاقیت و انگیزه دانش آموزان با نقش میانجی گری خودسازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش هیجانی هوش معنوی حمایت اجتماعی خلاقیت انگیزه خودسازی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۸۱
زمینه: حمایت اجتماعی قدرتمندترین نیروی مقابله ی دشواری برای رویارویی موفقیت آمیز و آسان در زمان درگیری با شرایط تنش زا شناخته شده و تحمل مشکلات را برای بیماران تسهیل می کند. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هوش هیجانی و معنوی و حمایت اجتماعی بر خلاقیت و انگیزه با نقش میانجی گری خودسازی بوده است. روش: پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دانش آموزان در درس هنر پایه ی چهارم ادبی استان المثنی به تعداد ٦٣٣ نفر بود، با استفاده از فرمول کوکران تعداد ٨٤١ نفر از آنان با روش نمونهگیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمعآوری داده_های پژوهش، از شش پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی گلمن )2001(، هوش معنوی کینگ )2008(، حمایت اجتماعی زیمنت و همکاران)1988(، خودسازی کوپر )1997(، خلاقیت تورنس و انگیزه تحصیلی هارتر )1981( استفاده شد، روایی پرسشنامه به تایید رسید و پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ در یک بررسی مقدماتی برای پرسشنامه هوش هیجانی ٩٨/٠، هوش معنوی ٤٨/٠، حمایت اجتماعی ٩٨/٠، خلاقیت ٧٨/٠، انگیزه تحصیلی ١٩/٠ و خودسازی ٩٧/٠ مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده با استفاده از تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزارهای آماری SPSS و Lisrel صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد هوش هیجانی، معنوی، حمایت اجتماعی و خودسازی بر خلاقیت و انگیزه دانش آموزان تاثیر مثبت و معنی داری دارد، همچنین نتایج نشان داد که نقش میانجی خودسازی در تاثیر گذاری هوش هیجانی، معنوی و حمایت اجتماعی بر خلاقیت و انگیزه دانش آموزان مثبت و معنی دار می باشد. نتیجه گیری: حمایت اجتماعی، از طریق ایفای نقش واسطه ای میان عوامل تنش زای زندگی و بروز مشکلات جسمی و روانی و همچنین تقویت شناخت دانش آموزان، باعث کاهش تنش و افزایش انگیزه در دانش آموزان می شود.
۱۱۳.

ساخت، طراحی و ویژگی های روان سنجی پرسشنامه تسهیل گرهای مشارکت والدینِ دانش آموزان در دوره های آموزش خانواده مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتبار و روایی تسهیل گرهای مشارکت والدین دوره های آموزش خانواده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۷
زمینه: مدارس اصلی ترین نهاد تعلیم و تربیت قلمداد می گردند و عملکرد موفق این نهاد بدون حضور پررنگ و مشارکت همه جانبه والدین قابل تحقق نمی باشد. از سوی دیگر والدین اولین معلمان کودکان به شمار می آیند و اهمیت مشارکت و توانمندسازی آن ها در دوره های آموزشی بر هیچ یک از متخصصان امر آموزش و پرورش و سیاست گذاران آموزشی پوشیده نیست. هدف: هدف پژوهش حاضر، ساخت، طراحی و بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه تسهیل گرهای مشارکت والدین در دوره های آموزش خانواده بود. روش: روش پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی بود که در مرحله اول پژوهش کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شد و در مرحله کمی یک مطالعه توصیفی از نوع توسعه ای- کاربردی طراحی و اجرا شد. جامعه آماری در بخش کیفی کلیه متخصصان حوزه روانشناسی خانواده و روان سنجی استان زنجان بود؛ نمونه پژوهش 12 نفر از متخصصان نامبرده بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمّی کلیه والدین دانش آموزان شهر زنجان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه پژوهش 2217 نفر از والدین دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، با استفاده از نرم افزار SPSS.26 و AMOS.24 انجام شد. یافته ها: نتایج روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به صورت کیفی و کمّی تأیید شد. همچنین، با انجام تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه های اصلی روی گویه های این پرسشنامه، پنج عامل با نام های «تسهیل گرهای شخصی و خانوادگی»، «تسهیل گرهای مربوط به مدرسه»، «تسهیل گرهای مربوط به مدرّس و محتوای دوره ها»، «ترجیحات و نیازهای والدین»، «انگیزه های بیرونی والدین» استخراج و نام گذاری شدند. همسانی درونی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ برای هر کدام از مؤلفه ها بالاتر از 60/0 بود. یافته های تحلیل عامل تأییدی نیز نشان داد که پرسشنامه تسهیل گرهای مشارکت والدین برازنده داده هاست (001/0p<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که پرسشنامه مذکور به عنوان ابزاری معتبر و پایا می تواند مورد استفاده پژوهشگران حوزه خانواده و تعلیم و تربیت قرار گیرد.
۱۱۴.

پیش بینی بهزیستی روان شناختی دانشجویان در اپیدمی کرونا بر اساس ویژگی های شخصیتی با توجه به نقش میانجی گر تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهزیستی روان شناختی- ویژگی های شخصیتی- تاب آوری- دانشجویان - اپیدمی کرونا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۴
زمینه: اپیدمی کرونا ویروس به عنوان یک بحران جهانی، تأثیرات عمیق و قابل توجهی بر سلامت روان و بهزیستی روانشناختی افراد، به ویژه دانشجویان، داشته است. در این دوران بحرانی، دانشجویان با چالش های متعددی از جمله تغییرات ناگهانی در شیوه های آموزشی، محدودیت های اجتماعی و نگرانی های بهداشتی مواجه شدند که می تواند به بروز اضطراب و افسردگی منجر شود. ویژگی های شخصیتی، به عنوان عوامل کلیدی در تعیین نحوه ی واکنش افراد به استرس و چالش ها، نقش مهمی در پیش بینی بهزیستی روانشناختی ایفا می کنند. همچنین تاب آوری، به عنوان توانایی فرد در مقابله با فشارها و بازگشت به حالت عادی، می تواند به عنوان یک میانجی گر در این فرآیند عمل کند. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی روانشناختی دانشجویان در اپیدمی کرونا براساس ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی گری تاب آوری بود. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در سال تحصیلی 1400-1399 با تعداد 9720 نفر بود که از این تعداد 369 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی مک کری و کاستا (2008) و پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) بودند. جهت تحلیل داده ها، از مدل سازی معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد بین بهزیستی روانشناختی و تاب آوری با ویژگی های روان رنجوری همبستگی منفی و معناداری در سطح (001/0) وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین بهزیستی روانشناختی و تاب آوری با ویژگی های برون گرایی، گشودگی، موافق بودن و با وجدان بودن همبستگی مثبت و معناداری در سطح (001/0) وجود دارد. شاخص های برازش بدست آمده در مجموع نشان از برازش قابل قبول داده ها با مدل مفهومی دارد و مدل پژوهش از برازش نسبتا مناسبی برخوردار است و مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای در سطح معناداری قرار دارند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که ویژگی های شخصیتی دانشجویان به طور معناداری بر بهزیستی روانشناختی آن ها در دوران اپیدمی کرونا تأثیرگذار است و تاب آوری به عنوان یک عامل میانجی گر، نقش مهمی در این رابطه ایفا می کند. به طور خاص، دانشجویانی که از ویژگی های شخصیتی مثبت و تاب آوری بالاتری برخوردار بودند، توانستند بهتر با چالش های ناشی از اپیدمی مقابله کنند و به سطح بالاتری از بهزیستی روانشناختی دست یابند.
۱۱۵.

اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر شفقت بر اجتناب شناختی و نشخوار فکری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر شفقت اجتناب شناختی نشخوار فکری دیابت نوع دو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۴
زمینه: بیماران مبتلا به دیابت نوع دو اغلب با چالش های روانشناختی مانند اجتناب شناختی و نشخوار فکری مواجه هستند که می توانند مدیریت بیماری را دشوارتر کنند. آموزش درمان مبتنی بر شفقت (CFT) به عنوان یک رویکرد روانشناختی نوظهور، پتانسیل کاهش این مشکلات را دارد. با این حال، مطالعات محدودی به بررسی اثربخشی این روش در بیماران دیابتی پرداخته اند، که نشان دهنده شکاف پژوهشی در این حوزه است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر شفقت بر اجتناب شناختی و نشخوار فکری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شهر اراک انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 (غیر وابسته به انسولین) شهر اراک در مهر ماه سال 1401 بود که تعداد 40 نفر از بیماران، به شیوه نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 N=) و گواه (20 N=) گمارش شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه نشخوار فکری (نولن- هوکسیما و مارو، 1991) و اجتناب شناختی (سکستون و داگاس، 2008) بود. برای گروه آزمایش، درمان مبتنی بر شفقت به صورت هشت جلسه گروهی هفته ای دوبار به مدت 80 دقیقه برگزار شد و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. در این پژوهش، جهت تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد. یافته ها: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که آموزش درمان مبتنی بر شفقت به طور معناداری باعث کاهش اجتناب شناختی (05/0 P<) و نشخوار فکری (05/0 P<) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شد. همچنین، این بهبودی در دوره پیگیری نیز پایدار و معنادار بود (05/0 P<). نتیجه گیری: یافته های این مطالعه حاکی از آن است که آموزش درمان مبتنی بر شفقت می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر در کاهش مشکلات روانشناختی بیماران دیابتی مورد استفاده قرار گیرد. این رویکرد می تواند در برنامه های مراقبت جامع دیابت ادغام شود تا به بهبود کیفیت زندگی و مدیریت بهتر بیماری کمک کند.
۱۱۶.

نقش میانجی همجوشی شناختی در رابطه بین اجتناب شناختی و بدشکلی بدن: مطالعه ای روی متقاضیان جراحی زیبایی

کلیدواژه‌ها: همجوشی شناختی بدشکلی بدن اجتناب شناختی جراحی زیبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۰
مقدمه: نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است که متقاضیان جراحی زیبایی با مشکلات روانشناختی متعددی روبرو هستند به همین دلیل بررسی عوامل روانشناختی موثر بر این مشکلات از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف: هدف پژوهش حاضر نقش میانجی همجوشی شناختی در رابطه بدشکلی بدن با اجتناب شناختی در متقاضیان جراحی زیبایی بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل متقاضیان جراحی زیبایی در شهرهای زاهدان، مشهد و بجنورد در سال 1403-1402 بود که از بین آنها 261 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های همجوشی شناختی گیلاندرز و همکاران (2014)، اختلال بدشکلی بدن ربیعی و همکاران (2011) و اجتناب شناختی سکستون و دوگاس (2009) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر به کمک نرم افزارهای SPSS نسخه 24 و smart PLS نسخه 3 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: اجتناب شناختی تاثیر مثبت، غیر مستقیم و معنی داری بر اختلال بدشکلی بدن (01/0p<) داشت. اجتناب شناختی تاثیر مثبت، مستقیم و معنی داری بر عامل های همجوشی و گسلش داشت (01/0p<). عامل های همجوشی و گسلش تاثیر مثبت، مستقیم و معنی داری بر اختلال بدشکلی بدن (01/0p<) داشتند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که همجوشی شناختی نقش واسطه ای معنی داری در رابطه اختلال بدشکلی بدن با اجتناب شناختی متقاضیان جراحی زیبایی داشت و پیشنهاد می گردد که تحقیقات بیشتری در این زمینه صورت گیرد تا نتایج دقیق تری به دست آید.
۱۱۷.

آینده روان درمانی: بررسی ادغام و پیامدهای هوش مصنوعی در شیوه های درمانی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شیوه های درمانی معاصر هوش مصنوعی روان درمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۹
هدف: این مطالعه با هدف بررسی ادغام و پیامدهای هوش مصنوعی در شیوه های درمانی معاصر انجام شده است. روش شناسی: در این پژوهش مروری ابتدا جستجوی مقالات انگلیسی و فارسی زبان نمایه شده در فاصله سال های 2015 تا 2025 در پایگاه های اطلاعاتی معتبر ملی و بین المللی شامل SID, PubMed, Science Direct, Web of Science و نیز موتور جستجوی Google Scholarبا استفاده از واژگان کلیدی روان درمانی، هوش مصنوعی، اختلالات روانی،شیوه های درمانی معاصر،اینترنت صورت گرفت. مقالات بازیابی و مرور شدند، سپس پیامدهای هوش مصنوعی در شیوه های درمانی معاصر استخراج و تحلیل گردید. در انجام این مطالعه اسنادی کلیه موارد اخلاقی شامل استناد بی طرفانه، اصالت متون و حفظ امانتداری رعایت شده است. یافته ها: این رویکرد می تواند شکاف موجود در استفاده از فناوری های هوش مصنوعی در مقایسه با سلامت جسمی را پر کرده و نقش مهمی در بهبود سلامت روان ایفا کند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که تحقیقات بیشتری برای ارزیابی عوامل تعدیل کننده و تغییرات روان درمانی با ادغام هوش مصنوعی برای کارایی بیشتر آن مورد نیاز است. لذا، بر اساس مرور انجام شده یک دستور کار تحقیقاتی آینده پیشنهاد می شود تا بستری برای پژوهش های بیشتر در جامعه ایران در این زمینه ایجاد گردد.
۱۱۸.

اثربخشی بازی درمانی عصب شناختی بر کارکردهای اجرایی و حافظه کاری کودکان دارای اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارکردهای اجرایی حافظه کاری بازی درمانی عصب شناختی اختلالات یادگیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۴
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی عصب شناختی بر کارکردهای اجرایی و حافظه کاری کودکان دارای اختلالات یادگیری انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان پایه ابتدایی با اختلالات یادگیری مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود که از بین آنان تعداد 30 نفر از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه گواه و 15 در گروه آزمایش) جایگذاری شدند. جهت جمع آوری داده ها از چهارمین ویرایش آزمون هوش وکسلر کودکان (2003WISC-IV, )، آزمون عصب شناختی کولیج (2002، CNI) و آزمون حافظه کاری کورنولدی و همکاران (1998،CWMT ) استفاده شد. مداخله بر اساس پروتکل بازی درمانی عصب شناختی در یازده جلسه 60 دقیقه ای و هفته ای دوبار صورت گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین پس آزمون حافظه کاری و توجه در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت. علاوه بر این نتایج نشان داد که این مداخله توانسته تأثیر خود را در طول زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (۰۰۰۱/0>P). در نتیجه بازی درمانی عصب شناختی می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای افزایش حافظه کاری و توجه در کودکان دارای اختلالات یادگیری مورد استفاده قرار گیرد.
۱۱۹.

مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی و درمان پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و دشواری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طرحواره درمانی هیجانی درمان پذیرش و تعهد تحمل پریشانی تنظیم هیجان اختلال افسردگی اساسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۸
زمینه: تحمل پریشانی و تنظیم هیجان از جمله چالش های رایج در افسردگی است هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و دشواری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی شهر زنجان در سال 1402 بودند که از آن میان تعداد 45 داوطلب واجد شرایط مبتلا به اختلال افسردگی اساسی به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شده و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) گمارش شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر شامل مقیاس دو افسردگی (بک، 1961)، مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس دشواری تنظیم هیجان (گراتز و رونمر، 2004) بود. گروه آزمایش اول تحت 9 جلسه طرح واره درمانی هیجانی و گروه آزمایشی دوم تحت 8 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت هر هفته یک جلسه و هر جلسه نود دقیقه قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره، تحلیل کوواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 05/0 با نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو درمان بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان اثربخش بودند (05/0> p). این در حالی است که نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد هیچ یک از درمان ها در میزان تأثیر بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان بر یکدیگر ارجحیت نداشته و هر دو به یک اندازه مؤثر بودند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان اظهار داشت که طرح واره درمانی هیجانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می توانند مداخله هایی مفید و نوید بخش برای افزایش تحمل پریشانی و کاهش دشواری تنظیم هیجان در افراد افسرده باشند.
۱۲۰.

بررسی رابطه وابستگی به فضای مجازی و افت تحصیلی با نقش میانجی خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وابستگی به فضای مجازی افت تحصیلی خودتنظیمی هیجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۱
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه وابستگی به فضای مجازی و افت تحصیلی با نقش میانجی خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان بود. روش شناسی: در این مطالعه توصیفی- همبستگی، کلیه دانش اموزان دختر پایه سوم متوسطه دوم ناحیه 2 ساری بود که بنا بر استعلام از معاونت آموزشی اداره آموزش و پرورش ناحیه 2 ساری، برابر با 950 نفر بود که در سال تحصیلی 1404-1403 مشغول به تحصیل بودند. برای تعیین حجم نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی و مورگان برابر با 265 نفر به دست آمد. از پرسشنامه وابستگی به فضای مجازی صادق زاده و همکاران (1397)، افت تحصیلی موسوی پناه و همکاران (1394)، خودتنظیمی هیجانی هافمن و کاشدان (2010) برای گردآوری داده ها استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کلموگروف- اسمیرنف، آزمون همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart PLS استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد اثر مستقیم وابستگی به فضای مجازی بر خودتنظیمی هیجانی با ضریب مسیر (518/0) و (925/3= t)، اثر مستقیم خودتنظیمی هیجانی بر افت تحصیلی با ضریب مسیر (540/0) و (069/2= t) و اثر مستقیم وابستگی به فضای مجازی بر افت تحصیلی با ضریب مسیر (601/0) و (665/5 = t) معنادار و مثبت است و با توجه به این نتایج رابطه بین متغیرهای پژوهش تأیید می شود. مقدار ضریب اثر غیرمستقیم وابستگی به فضای مجازی بر افت تحصیلی برابر 880/0 است که نشان می دهد نقش میانجی خودتنظیمی هیجانی در رابطه بین وابستگی به فضای مجازی بر افت تحصیلی معنی دار است. نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که مداخلات آموزشی و روان شناختی با هدف تقویت مهارت های خودتنظیمی هیجانی می توانند نقش مهمی در کاهش وابستگی به فضای مجازی و بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان ایفا کنند. آموزش مهارت های تنظیم هیجان در برنامه های درسی و مشاوره ای مدارس می تواند یکی از راهبردهای مؤثر در این زمینه باشد. همچنین آگاه سازی والدین و معلمان نسبت به این پیوند می تواند آنان را در حمایت مؤثرتر از دانش آموزان یاری رساند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان