فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی طرح واره نقص و شرم در کودکان بر اساس کنترل و اقتدار والدین انجام شد.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال می باشد که تعداد آن ها 38000 نفر می باشد .تعداد اعضای نمونه 390 نفر در نظر گرفته شد و پس از اجرای پرسشنامه ها 382 نمونه باقی ماند.داده های اصلی این پژوهش با استفاده از پرسشنامه طرح واره یانگ-کوتاه (1994)،کنترل والدین توسط لسلی همکاران(1986) و اختیارات والدین بوری (1991) به دست آمد.در تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون همبستگی و رگرسیون) استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد که بین کنترل والدین و طرح واره نقص و شرم رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین ابعاد اقتدار والدین (سبک استبدادی،سبک سهل انگیز و سبک مقتدرانه منطقی) با طرح واره نقص و شرم رابطه معناداری وجود دارد.به این ترتیب سبک سهل گیرانه و مستبدانه رابطه مثبت و معناداری و سبک مقتدر منطقی با طرح واره نقص و شرم در کودکان رابطه منفی معنادار دارد. نتایج پژوهش نشان داد که کنترل و اقتدار والدین می تواند طرح واره نقص و شرم را در کودکان پیش بینی کند.
Predicting Marital Satisfaction based on Attitudes Towards Gender Roles and Identity Styles in Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study investigates the prediction of marital satisfaction based on attitudes toward gender roles and identity in married couples.
Methods: The research method employed for this purpose is descriptive and correlational. Therefore, A cluster sampling method was used to select 350 married individuals from the residents of the second municipality district of Mashhad in 2022, including 150 women and 150 men. Data was collected using the Tagras scale, Smith identity styles, and Enrich marriage satisfaction questionnaire. Correlation and regression models were employed to analyze the data.
Results:The findings reveal significant relationships between attitudes toward gender roles, identity styles, and marital satisfaction. Additionally, it is important to note that the significance of these relationships differed among males and females. After analyzing the data using regression analysis, it was found that attitudes towards gender roles and identity styles have the ability to predict marital satisfaction by %26 and %34, respectively and at the p<0.01 significance level.
Conclusion: Hence, based on the results, it can be concluded that individuals who hold egalitarian attitudes toward gender roles tend to experience higher levels of marital satisfaction. Conversely, those who adhere to traditional gender roles are more likely to experience lower levels of marital satisfaction. Furthermore, it was observed that an informational identity style positively predicts marital satisfaction, while a diffuse identity style negatively predicts it.
اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر دشواری در تنظیم هیجان در افراد مبتلا به افسردگی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از شایع ترین اختلال های روان شناختی حال حاضر دنیا افسردگی است، و به نظر می رسد که یکی از مؤلفه های مهم در ابتلا یا حفظ افسردگی، دشواری در تنظیم هیجان است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر دشواری در تنظیم هیجان در افراد مبتلا به افسردگی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام بیماران دارای تشخیص افسردگی مراجعه کننده به کلینیک درمانی یارا در سال 1401 در شهر تهران تشکیل دادند که از میان آنها 30 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و گواه جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (1961) و مقیاس دشواری های تنظیم هیجان گراتز و روئمر (۲۰۰۴) بود. شرکت کنندگان گروه مداخله 12 جلسه 60 تا 180 دقیقه ای، روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده را دریافت کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد تفاوت میانگین نمرات مؤلفه های دشواری در تنظیم هیجان در مراحل پیش آزمون- پس آزمون و پیش آزمون- پیگیری به لحاظ آماری معنادار (05/0>P)، اما تفاوت میانگین آن نمرات در مراحل پس آزمون- پیگیری غیر معنادار است (05/0<P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت منجر به کاهش دشواری در تنظیم هیجان در مبتلایان به افسردگی می شود. آگاهی مشاوران، روانشناسان و سایر متخصصان از این درمان بر فرآیندهای تنظیم هیجان و مکانیسم های دفاعی در بیماران افسرده می تواند کمک کننده باشد.
تجربه زیسته نوجوانان پسر دارای سابقه مصرف مواد: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
63 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد تجربه زیسته نوجوانان پسر دارای سابقه مصرف مواد بود. در این مطالعه از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه موردمطالعه شامل نوجوانان پسر با سابقه مصرف مواد بود که در سال 1400 در کانون اصلاح و تربیت استان تهران تحت نگهداری بودند. نمونه پژوهش شامل 17 نفر بود که به روش نمونهگیری هدفمند ملاکی انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از مصاحبههای نیمهساختاریافته استفاده گردید. برای تحلیل دادهها از روش هفتمرحلهای کلایزی استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها منجر به شکلگیری سه مضمون هستهای شد: «عوامل گرایش به مصرف» (شامل دو مضمون اصلی «عوامل فرافردی گرایش به مصرف» و «عوامل فردی گرایش به مصرف»)، «عوامل موثر بر میزان مصرف» (شامل دو مضمون اصلی «عوامل تداوم و افزایش مصرف» و «عوامل کاهش مصرف») و «پیامدهای مصرف مواد» (شامل دو مضمون اصلی «پیامدهای مثبت مصرف مواد» و «پیامدهای منفی مصرف مواد»). به عبارت دیگر، مشارکتکنندگان پژوهش در مورد تجربه مصرف مواد خود به عواملی اشاره داشتند که آنان را بهسوی مصرف مواد سوق داده بود؛ آنها همچنین به عواملی اشاره کردند که موجب تداوم، افزایش و کاهش مصرف مواد در آنها شده بود. بعلاوه، مصرف مواد نوجوانان را با پیامدهای آسیبزا و متعددی روبهرو میسازد که ضرورت برنامهریزی و اقدامات پیشگیرانه و درمانی را بیش از پیش نمایان میسازد.
اثربخشی آموزش گروهی ذهن مشفق بر بلاتکلیفی پریشان کننده و اسناد خصمانه در نوجوانان پسر مستعد به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
171 - 180
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی ذهن مشفق بر بلاتکلیفی پریشان کننده و اسناد خصمانه در نوجوانان پسر مستعد به اعتیاد بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر محلات در نیمه دوم سال 1402- 1401 بود. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از نوجوانان پسر مستعد اعتیاد بود که به صورت هدفمند انتخاب به صورت تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 15 نفر در گروه آزمایش جایگزین شد. داده ها با استفاده از مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی فریستون (IUS، 1994) و اسنادخصمانه (HDS، آرنتز و همکاران، 2003) جمع آوری شد. مداخله آموزش گروهی ذهن مشفق طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار انجام شد. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس آمیخته (بااندازه گیری مکرر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در متغیر اسناد خصمانه تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p) و پیش آزمون پیگیری (05/0>p) و در متغیر بلاتکلیفی پریشان کننده نیز تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p) و پیش آزمون و پیگیری (05/0>pd) معنادار بود. با توجه به یافته های پژوهش حاضر نتیجه گیری می شود آموزش گروهی ذهن مشفق بر بلاتکلیفی پریشان کننده و اسناد خصمانه در نوجوانان پسر مستعد به اعتیاد موثر است.
کاربرد هوش مصنوعی (یادگیری ماشینی) در روانشناسی یادگیری: رونمایی از بینش ها و جهت گیری های جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۱۹۷-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: تلاقی هوش مصنوعی (AI)، روانشناسی و زبان شناسی کاربردی به ویژه در حوزه یادگیری زبان، مسیری جذاب را برای کاوش در فرآیندها و مکانیسم های پیچیده زیربنایی شناخت انسان باز کرده است. الگوریتم های یادگیری ماشینی این پتانسیل را دارند که اصول اساسی یادگیری زبان به ویژه درک مطلب را به عنوان متغیر اصلی یادگیری زبان روشن کنند ولی بررسی ادبیات این حوزه نشان داد تاکنون مطالعه ای به بررسی مهم ترین ویژگی های نحوی و واژگانی مؤثر بر درک مطلب زبان آموزان انگلیسی با تکنیک های یادگیری ماشین انجام نشده است. هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی مهم ترین ویژگی های نحوی و واژگانی مؤثر بر درک مطلب زبان آموزان انگلبسی با تکنیک های یادگیری ماشین نظارت شده بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری در این مطالعه شامل همه دانش آموزان متوسطه دوم شهر تهران در سال 1402 بود که زبان انگلیسی را در مؤسسات آموزش زبان یاد می گیرند. از این میان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 360 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل آزمون BALA (یانگ، 2022) به صورت کتبی و گفتاری بود. برای تحلیل داده ها از الگوریتم های موجود در بسته نرم افزاری COVFEFE (کمیلی و سایرین، 2019) تحت نرم افزار Python استفاده شد. یافته ها: 260 ویژگی از متون کامپیوتری تهیه شده از پاسخ های گفتاری و نوشتاری زبان آموزان با استفاده از الگوریتم های پردازش زبان طبیعی (NLP) استخراج شد. سپس از مدل های یادگیری درخت تصمیم، نزدیک ترین همسایه، روش بردار پشتیبان، شبکه عصبی و روش خطی منظم برای پیش بینی درک مطلب با استفاده از ویژگی های زبانی استخراج شده استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تغییرات درک مطلب خواندن زبان آموزان را می توان با استفاده از ویژگی های دستوری و واژگانی استخراج شده به خوبی مدل سازی کرد. علاوه بر این، بیست ویژگی که بیشترین نقش را در تبیین واریانس دارند، شناسایی شد. این مطالعه نشان می دهد که روش های ML می توانند بررسی دقیق فرآیندهای زبانی مربوط به درک مطلب را تعیین کنند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی زنان مبتلا به بیماری پوستی ویتیلیگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی زنان مبتلا به بیماری پوستی ویتیلیگو بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به ویتیلیگو (لک و پیسی) مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی پوست و زیبایی شهر تهران در سال 1402 بود که از بین آنها 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی و کرایج-نسخه کوتاه (2006،CERQ ) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف- نسخه کوتاه (۲۰۰۲،RSPWB ) بود. گروه آزمایش تحت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای هفته ای دوبار قرار گرفت و گروه کنترل هیچ گونه مداخله درمانی دریافت نکرد. جهت تجزیه و تحلیل از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین تنظیم هیجان و بهزیستی روانشناختی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در تنظیم هیجان منفی و مثبت و بهزیستی روان شناختی وجود دارد (۰۰۱/0>P). یافته های این پژوهش نشان داد که درمان گروهی مبتنی پذیرش و تعهد بر کاهش تنظیم هیجان منفی و افزایش تنظیم هیجان مثبت و بهزیستی روان شناختی زنان مبتلا به ویتیلیگو اثربخش بوده است.
تبیین مهارت اجتماعی فرزندان بر اساس تنظیم هیجان والدین: بررسی نقش میانجی گری روابط والد-کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
93 - 108
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه گری روابط والد- کودک در رابطه بین تنظیم هیجان والدین با مهارت اجتماعی فرزندان بود.
روش: جامعه آماری این پژوهش را اولیای دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند که از این تعداد 300 نفر به روش خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس های رابطه والد-کودک پیانتا (1992)، نقص تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) و نظام رتبه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) بودند. جهت تحلیل داده ها از معادلات ساختاری به روش حد اقل مربعات جزئی (PLS-SEM) استفاده شد.
یافته ها: بر اساس یافته ها تنظیم هیجانی (468/0= p ) به طور مستقیم پیش بینی کننده مهارت اجتماعی فرزندان نبود؛ در حالی که آگاهی هیجانی (001/0= p ) مهارت اجتماعی فرزندان را پیش بینی می کند. تنظیم هیجانی (033/0= p ) و آگاهی هیجانی (033/0= p ) پیش بینی کننده منفی تعارض والد-کودک بودند؛ اما تنظیم هیجانی (036/0= p ) و آگاهی هیجانی (001/0=p ) به طور مثبت نزدیکی والد-کودک را پیش بینی کردند. بر اساس یافته ها تنظیم هیجان (045/0= p ) و آگاهی هیجانی (001/0= p ) به واسطه ای افزایش نزدیکی در روابط والد-کودک می توانند مهارت اجتماعی فرزندان را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: می توان گفت که اگر چه تنظیم هیجان در والدین به تنهایی تبیین کننده مهارت اجتماعی در فرزندان نبود؛ اما به واسطه افزایش نزدیکی والد-کودک می تواند منجر به مهارت اجتماعی در فرزندان شود. در نتایج پژوهش حاضر نقش متمایز آگاهی هیجانی نسبت به سایر مؤلفه های تنظیم هیجان مورد توجه قرار گرفت.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر کاهش تحریک پذیری و پرخاشگری نوجوانان دارای اختلال بی نظمی خلق مخرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
96 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش تحریک پذیری و پرخاشگری در دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر کرمانشاه بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر بود که در سال تحصیلی 1402-1401 در شهر کرمانشاه مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 39 نفر (19 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) بودند که با روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودگزارشی اختلال بی نظمی خلق مخرب بودجریدا و همکاران (2022)، واکنش پذیری هیجانی استرینگاریس و همکاران (2012)، مقیاس پرخاشگری نوجوانان آخنباخ (1991) و مصاحبه بالینی نوزبام (2013) بود. گروه آزمایش 10 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) تحت رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفتند و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکرد. در پایان جلسات پس آزمون و در نهایت بعد از 3 ماه پیگیری به عمل آمد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس تک متغیره انجام شد. نتایج نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی بر کاهش تحریک-پذیری و پرخاشگری در مراحل پس آزمون و پیگیری تاثیر معنی دار داشته است. یافته های این پژوهش اطلاعات ارزشمندی را در ارتباط با رفتار درمانی دیالکتیکی فراهم می کند و مشاوران و روان شناسان می توانند برای کاهش رفتارهای مخرب مانند تحریک پذیری و پرخاشگری در نوجوانان دارای اختلال بی نظمی خلق مخرب از این درمان استفاده کنند.
تاثیر اصلاح سوگیری شناختی بر تاب آوری و کمال گرایی دانشجویان ورزشکار کمال گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
147 - 155
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دنیای امروز که پیشرفت و دستاورد جزو ارزش های فردی محسوب می شود، داشتن معیارها و شاخص های خود ارزیابی ضروری است، اما گاهی این خود ارزیابی ها از حالت عادی فراتر رفته و آسیب رسان می شوند. به عبارت دیگر، میل به بی نقص بودن، داشتن استانداردهای عالی و ارزشیابی های انتقادی از عملکرد خود و حساسیت بالا نسبت به اشتباهات، خصایص برجسته شخص می شوند. این کمال گرایی ناسازگارانه در ورزشکاران نیز رایج بوده و به عنوان مانعی برای عملکرد موثر آن ها عمل می نماید.هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی اصلاح این سوگیری ها بر کمال گرایی و تاب آوری دانشجویان ورزشکار کمال گرا اجرا گردید.روش: روش تحقیق در این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانشجویان ورزشکار کمال گرای دانشگاه خلیج فارس در سال تحصیلی 1402-1401بودند که براساس معیارهای پرسشنامه چند بعدی کمال گرایی شناسایی شدند. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از دانشجویان ورزشکار کمال گرا بودند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و با استفاده از شیوه گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برنامه مداخله ای اصلاح سوگیری شناختی با استفاده از تکلیف دات پروب (کاوش نقطه)، به صورت فردی، و در طی 8 جلسه ی 30 تا 40 دقیقه ای اجرا گردید.یافته ها: به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، از تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که اجرای برنامه مداخله ای اصلاح سوگیری شناختی کمال گرایانه دانشجویان ورزشکار کمال گرا، ضمن کاهش میزان سوگیری شناختی کمال گرایانه (0/05>P) و ابعاد کمال گرایی دانشجویان (0/05>P)، منجر به افزایش برخی از مولفه های تاب آوری از جمله سخت رویی، هدفمندی، کنترل و معنویت گردید (0/05>P).نتیجه گیری: اصلاح سوگیری شناختی کمال گرایانه، این فرصت را برای ورزشکاران فراهم می کند تا ارزیابی واقع بینانه تری نسبت به توانایی ها و عملکرد خود داشته و در مواجهه با مشکلات و چالش ها تاب آوری بیشتری داشته باشند.
نظریه ای میانی برای هدایت برنامه جامع تربیت مشاور در ایران: مطالعه نظریه برپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
۲۲۷-۱۹۶
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، ارائه نظریه ای برای هدایت برنامه جامع و با کیفیت تربیت مشاور در ایران است. روش: با اتخاذ رویکرد کیفی و روش نظریه برپایه، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، در زمینه برنامه های تربیت مشاور در ایران با نمونه گیری هدفمند، جمع آوری و برای تحلیل آن ها از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. یافته ها: یافته ها مقوله اصلی «رشد شخصی و توسعه مستمر حرفه ای مشاور و ارتقاء کیفیت مشاوره» را مشخص ساختند. مقوله های مهم دیگر و زیرمقوله ها عبارت بودند از «تعالی شناختی» (تقویت تفکر انتقادی، تقویت خلاقیت)، «ارتقاء عملکرد حرفه ای» (تقویت ارزیابی و تأثیرگذاری مناسب، رشد و توسعه مستمر مهارت های ارتباطی و مشاوره ای) و «یادگیری فعال کارورز محور» (تعاملات آموزشی و حرفه ای، تکالیف رشددهنده، خودسازی پیوسته). نتیجه گیری: در نتیجه این پژوهش نظریه ای میانی برای تسهیل هدایت برنامه جامع تربیت مشاور فرمول بندی شد که به ذی نفعان کمک می کند تا از کیفیت و کفایت این برنامه اطمینان حاصل کنند. همچنین نرخ فارغ التحصیلان آماده ورود به حرفه مشاوره بهبود پیدا کند و اتلاف منابع کاهش یابد. سیاست گذاران و اداره کنندگان برنامه های مختلف تربیت مشاور می توانند از این نظریه بعنوان مرجعی جهت فراهم آوردن محیط آموزشی و تربیتی غنی و حمایت گر برای کمک به رشد شخصی و توسعه مستمر حرفه ای مشاوران آینده استفاده کنند؛ چنین امری در نهایت به ارتقاء کیفیت آموزش و خدمات مشاوره خواهد انجامید شماره ی مقاله: ۷
مقایسه سرعت پردازش، توجه انتخابی، برنامه ریزی و ناگویی هیجانی در کودکان طلاق و کودکان عادی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طلاق و پیامدهای رفتاری آن برکودکان اثرات نامطلوب زیادی دارد به همین دلیل بررسی عوامل روانشناختی موثر بر این پیامدها از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف: این پژوهش با هدف مقایسه سرعت پردازش، توجه انتخابی، برنامه ریزی و ناگویی هیجانی در کودکان طلاق و کودکان عادی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی–مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی 8 تا ۱2 سال مناطق 14 و 15 شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود که تعداد 80 نفر کودک طلاق و 80 نفر کودک عادی به روش نمونه گیری در دسترس و به صورت هدفمند انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس عصب- روان شناختی کانرز (2004) و مقیاس ناگویی هیجانی بگبی و همکاران (1994) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل به کمک نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: آزمون تی، تمام متغیرهای پژوهش شامل سرعت پردازش، توجه انتخابی، برنامه ریزی و ناگویی هیجانی در دو گروه کودکان طلاق و کودکان عادی تفاوت معناداری دارد (05/0>P). بر این اساس، در متغیرهای سرعت پردازش، توجه انتخابی و برنامه ریزی میانگین نمره گروه کودکان عادی بالاتر از گروه کودکان طلاق بود، اما در مؤلفه های ناگویی هیجانی شامل دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی میانگین کودکان طلاق از گروه کودکان عادی بیشتر بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت طلاق والدین عاملی برای بروز مشکل در سرعت پردازش، توجه انتخابی، برنامه ریزی و ناگویی هیجانی کودکان محسوب می شود، بنابراین توجه و رسیدگی به فرزندان طلاق اهمیت دارد.
رابطه سبک های دلبستگی با دشواری در تنظیم هیجان شناختی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش رابطه بین رابطه سبک های دلبستگی با دشواری در تنظیم هیجان شناختی در یک نمونه دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت. طرح این پژوهش غیرآزمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان دانشگاههای آزاد مراجعه کننده به مراکز مشاوره دانشگاه های آزاد شهر تهران با شکایت عمده در حوزه روابط بین فردی در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند که از این تعداد 400 نفر به شیوه نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. از آزمودنی ها خواسته شد پرسشنامه های دلبستگی هازن و شیور (1987) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گرتز و رومر(2004) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با دشواری در تنظیم هیجان شناختی و مولفه های آن رابطه منفی معنادار و بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با دشواری در تنظیم هیجان شناختی و مولفه های آن رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی با دشواری در تنظیم هیجان شناختی و مولفه های آن همبستگی دارند.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
97 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن بود.
روش: با توجه به گمارش تصادفی آزمودنی ها و گروه مقایسه کنترل روش پژوهش نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان زن مبتلا به سردرد تنشی مزمن به کلینیک تخصصی درد بیمارستان فوق تخصصی خاتم الانبیاء شهر تهران در سال 1401 بود که از بین آنها تعداد 34 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه 17 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه درجه بندی درد مزمن (ون کوروف و همکاران، 1990)، پرسشنامه کیفیت خواب (بویس و همکاران، 1989) و پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، 2004) استفاده شد. گروه آزمایشی به مدت دو ماه و نیم در 10 جلسه 60 دقیقه ای درمان مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری را دریافت نمودند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، آزمون پیش فرض های آماری و آنالیر کوواریانس چندمتغیری با SPSS نسخه 26 انجام شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که آموزش مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی- رفتاری بر بدتنظیمی هیجانی (000/0=P)، کیفیت خواب (035/0=P) و شدت تجربه درد (004/0=P) تاثیر معنادار دارد.
نتیجه گیری: درمان مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن دارای اثربخشی و کارایی بود
پیش بینی اضطراب سلامتی از طریق مسیر ترس از کووید-19، روان رنجوری، نظام بازداری رفتاری و راهبردهای منفی نظم جویی شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ترس از کووید-19 و اضطراب سلامتی با میانجی گری روان رنجوری، نظام بازداری رفتاری و راهبردهای منفی نظم جویی شناختی هیجان بود. روش: پژوهش حاضر از لحاظ روش، از نوع توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و از لحاظ هدف، کاربردی بود. جامعه پژوهش را افراد رده سنی بین 18 تا 60 سال شهر مشهد در سال 1400-1401 شامل شدند که از بین آن ها به صورت روش نمونه گیری بلوکه بندی و در دسترس، 450 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه ترس از کووید-19 (2020)، پرسشنامه اضطراب سلامتی (1989)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (2010)، مقیاس نظام های فعال سازی و بازداری رفتاری (1994) و فرم کوتاه پرسشنامه 5 عاملی شخصیت نئو (1992) بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل مسیر بود که با استفاده از آن مسیر پیش بینی متغیرهای پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارتباط ترس از کووید-19 چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم به واسطه روان رنجوری، نظام بازداری رفتاری و استفاده از راهبردهای منفی نظم جویی هیجان قادر به پیش بینی اضطراب سلامتی بود. می توان نتیجه گرفت که در دوران کووید-19 روان رنجوری، نظام بازداری رفتاری و به تبع آن ها، مهارت نظم جویی هیجان نقشی کلیدی در میزان اضطراب سلامتی افراد دارد.
Designing a Learning model for personal brand digital storytelling(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research was to design a personal brand digital storytelling learning model.The present research was conducted with a qualitative approach and research methods of content analysis and theme analysis. The research community is all the written sources, articles, books and researches related to the digital storytelling of personal brands in various scientific bases in the years 2000 to 2024 and all specialists and experts in the field of personal branding. The purposeful sampling method is of the criterion type and the criterion for determining the sample size is to reach the saturation volume. The data collection tool was a semi-structured interview and a researcher-made questionnaire. Qualitative analysis and thematic analysis were used to collect data. In this way, the theoretical foundations of storytelling were studied and analyzed, and semi-structured interviews were conducted with 11 experts from educational, commercial, and industrial fields familiar with personal brand storytelling at Allameh Tabataba'i University, and thematic analysis was done, and finally based on The model was created based on the data of content analysis and theme analysis. The research findings showed that the personal brand digital storytelling learning model has 4 dimensions: personal branding, personal brand storytelling, personal brand story content production, and personal brand story content evaluation, and includes 15 components and 57 indicators. The results showed that the personal brand digital storytelling learning model for students is a multi-dimensional and multi-component process and its realization demands the comprehensive attention of higher education officials and students.
بررسی رابطه سلامت معنوی، تنظیم هیجانی و دلبستگی به خدا با کیفیت زندگی پرستاران
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۵۴۴-۵۳۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سلامت معنوی، تنظیم هیجانی و دلبستگی به خدا با کیفیت زندگی پرستاران انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود، جامعه آماری شامل کلیه پرستاران غرب استان مازندران در سال 1401 بود. از این میان 150 نفر با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ کیفیت زندگی (SF-36)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان گراس (ERQ)، پرسشنامه سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (SWBS) جمع آوری شدند. نتایج نشان داد بین سلامت معنوی با کیفیت زندگی پرستاران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0/05 = p)، بین تنظیم هیجانی و ابعاد آن مانند ارزیابی مجدد شناختی و بازداری هیجانی با کیفیت زندگی پرستاران رابطه معناداری وجود دارد (0/05 = p)، همچنین بین دلبستگی به خدا با کیفیت زندگی پرستاران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0/05 = p)، همچنین سلامت معنوی، تنظیم هیجانی و دلبستگی به خدا قابلیت پیش بینی معنادار کیفیت زندگی پرستاران را دارد (0/05 = p). بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت، افزایش سلامت معنوی، ارزیابی مجدد شناختی و دلبستگی به خدا و کاهش بازداری هیجانی با افزایش معنادار کیفیت زندگی پرستاران همراه است.
روابط ساختاری ابعاد سرشتی شخصیت با نشانه های روانشناختی اختلال نشانه جسمی با میانجیگری بدتنظیمی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش تعیین روابط ساختاری ابعاد سرشتی شخصیت با نشانه های روانشناختی اختلال نشانه جسمی با میانجیگری بدتنظیمی هیجانی بود. روش و مواد: در راستای این هدف، از جامعه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۰–۱۴۰۱ تعداد ۳۸۰ نفر به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و با استفاده از پرسشنامه دشواری تنظیم هیجانی، شکایت روان تنی، فرم کوتاه سیاهه نشانگان اختلال و پرسشنامه ابعاد سرشت و منش کلونینجر (TCI) نسبت به اندازه گیری متغیرها اقدام شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری نشان داد عامل های نوجویی، پاداش وابستگی و پشتکار قادرند تغییرات علایم روانشناختی را به طور منفی و معنی دار تبیین نمایند. عامل آسیب پرهیزی و بدتنظیمی هیجانی قادرند تغییرات علایم روانشناختی را به طور مثبت و معنی دار تبیین نمایند. پاداش وابستگی و پشتکار قادرند تغییرات بدتنظیمی هیجان را به طور منفی و معنی دار تبیین نمایند. نوجویی و پاداش وابستگی به طور منفی و عامل آسیب پرهیزی به طور مثبت می تواند به واسطه بدتنظیمی هیجانی تغییرات علایم روانشناختی را تبیین نماید. نتیجه گیری: سه متغیر سرشتی نوجویی، آسیب پرهیزی و پاداش وابستگی توانستند تغییرات نشانه های جسمی را با واسطه گری بدتنظیمی هیجانی تبیین نمایند. این یافته ها نشان می دهد که اختلال علایم جسمی از عوامل شخصیتی تأثیر می پذیرد و ناکارآمدی در تنظیم هیجان نیز این اختلال را تشدید می کند. همچنین این یافته ها نشان می دهد بدتنظیمی هیجانی متغیر مهمی در رابطه بین ابعاد سرشت و نشانه های جسمی است.
تبیین تجربه زیسته مادران با داشتن دو فرزند پیاپی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
93 - 118
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجربه زیسته مادران با داشتن دو فرزند پیاپی انجام گردید . پژوهش حاضر از نوع رویکرد پدیدار شناسی می باشد که با استفاده از تحلیل مضمون انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته است که تعداد 32 مادر که دارای دو فرزند پیاپی در فاصله سنی یک تا سه سال بودند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مصاحبه از این مادران تا رسیدن به نقطه اشباع ادامه پیدا کرد. داده های مصاحبه با استفاده از نرم افزار مکس کیودا تحلیل شد وکدگذاری از طریق سه مرحله باز، محوری و گزینشی انجام شد تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که تجربه مادران از داشتن دو فرزند پیاپی در 5 مقوله اصلی که شامل آموزشی، عاطفی، مالی، خانوادگی و اجتماعی می باشد مقوله های اولیه عبارتند از درس نخواندن، کمک همسر در مسائل آموزشی، علاقه زیاد به بازیهای کامپیوتری، بحث در خصوص برنامه تلویزیونی ، حسادت نداشتن، عدم همکاری در کارهای خانه، حسادت به همدیگر، ظلم شدن در حق بچه اول ، عصبانیت و خستگی ، فرق گذاشتن پدر بین دو کودک، تفاوت شخصیتی بین دو کودک، مشکلات مالی، تمایل به داشتن گوشی، اتاق و اسباب بازی مستقل ، تمایل به جشن تولد مستقل، تفاهم نداشتن زوجین در تربیت دو کودک، روابط زناشویی مناسب، مشکل در روابط جنسی، کمک همسر در کارهای خانه، هماهنگی در تربیت فرزند، نداشتن روابط اجتماعی ، عدم سازش دو کودک، بهتر شدن روابط اجتماعی می باشد
تدوین و آزمون الگویی از برخی پیامدهای شغلی سبک های دلبستگی سازمانی اضطرابی و اجتنابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
127 - 137
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین و آزمون الگویی از اثر سبک های دلبستگی سازمانی اضطرابی و اجتنابی بر بهزیستی شغلی وافسردگی شغلی با میانجی گری عملکرد انطباقی انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کارکنان سازمان آب و فاضلاب شهر اهواز بودند. نمونه پژوهش شامل 200 نفر از این کارکنان بود که باروش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های دلبستگی سازمانی (فینی و همکاران،2020)، عملکرد انطباقی (کاربانی – وارونی و همکاران،2010) ، بهزیستی روانشناختی در محیط کار (داگنایس-دمایس و ساوی،2011)و افسردگی شغلی (بیانکی و شونفلد،2020) استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از از مدل الگویابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای Spss-24 و Amos-24 و روش بوت استراپ استفاده شده است. نتایج نشان دادند که الگوی طراحی شده از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین یافته ها نشان دادندکه مسیرهای دلبستگی سازمانی اضطرابی به عملکرد انطباقی، بهزیستی شغلی و افسردگی شغلی در سطح 0/001 معنادار بودند. علاوه بر آن مسیرهای دلبستگی سازمانی اجتنابی به عملکرد انطباقی، بهزیستی شغلی و افسردگی شغلی 0/001 معنادار بودند. همچنین نتایج تحلیل مسیرهای غیرمستقیم نشان دادند که عملکرد انطباقی اثرات دلبستگی سازمانی اضطرابی و اجتنابی بر بهزیستی شغلی و افسردگی شغلی را میانجی گری نمود. بنابر این می توان نتیجه گرفت که عملکرد انطباقی توانسته است تأثیر دلبستگی سازمانی اضطرابی و اجتنابی را بر بهزیستی شغل و افسردگی شغلی تبیین کند.