فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
107 - 123
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: بحث مهدویت و منجی، از جمله مسئله هایی است که از سال 2000 میلادی به بعد در فیلم های هالیوودی شدت گرفت. بدین صورت که باور انتظار از طریق تخریب شخصیت منجی مورد هدف قرار گرفته است. اهمیّت فرهنگ انتظار ازآن جهت است که امید در آن محور اصلی بوده، که باعث زنده نگهداشتن روحیه ی نشاط و مسئولیت و تعهد می باشد. اعتقاد به منجی، روشن انگاشتن آینده ی جهان و آخر خطر ندانستن وضعیت کنونی جهان است. (پورسید آقایی، 1400، ص56) وقتی انسان امید به آینده روشن داشته باشد، در جهت خودسازی خود تلاش کرده و از هیچ تلاشی فرو نمی گذارد. این تلاش به نوبه خود در تعالی جامعه نیز تاثیر داشته و باعث ارتقا جامعه اسلامی می شود. بدیهی است که صهیونیست با رشد جامعه اسلامی مشکل داشته و تمام توان خود را برای عقب نگهداشتن آن به کار می برد. بنابراین یکی از آن راهکارهای دشمن برای مقابله با مسلمانان، استفاده از ابزار رسانه در جهت ترویج تفکر منجی ستیزی و از بین بردن امید می باشد. با توجه به لزوم دشمن شناسی، ضروری است از روش های دشمنان خود آگاه باشیم تا بتوانیم متناسب با آن اقداماتی را برای حفظ تفکرات اسلامی و مقابله با دشمنان انجام دهیم. بنابراین هدف از پژوهش موردنظر بررسی تکنیک های هالیوود علیه ترویج باور منجی ستیزی و چگونه معرفی شدن حضرت مهدیf به مردم جهان با توجّه به رسانه های هالیوودی است.روش تحقیق: از منظر روش شناختی، این مطالعه در زمره مطالعات کیفی از نوع توصیفی - تحلیلی با رویکرد تحلیل گفتمان قرار می گیرد. تحلیل گفتمان یک فن و روش جدید در مطالعه متون رسانه و فرهنگ هاست. در این روش محقّق بر آن است که رابطه بین بیننده و فیلم را نشان دهد و مشخص کند چه زمینه ها و عوامل اجتماعی فرهنگی سیاسی و... در تولید گفتمان تاثیر دارند. نتایجتأثیر رسانه بر مخاطب: رسانه تأثیر بسیاری بر شخصیت فردی و جامعه انسانی دارد. به طور مثال انسان به هنگام مشاهده فیلم های سینمایی تحت تأثیر شخصیت های فیلم قرار گرفته؛ تاحدی که با شخصیت بازیگران پیوند می خورد، به طوری که بسیاری از رفتارهای بینندگان به صورت ناخودآگاه، از روی رفتارها، تکیه کلام ها و حتی نوع رفتارهای شخصی بازیگران کپی می شود. این درحالی است که مخاطبین از تغییرات به وجودآمده در لایه های فکری و ذهنی خود کاملاً بی اطلاع هستند. در استعمار فرانو هدف تسخیر ذهن، افکار، علایق و درنهایت تغییر رفتار انسان است که با ابزار رسانه، به صورت ناخودآگاه این نفوذ انجام می شود. در نتیجه رسانه به صورت غیر مستقیم بر هویت و فرهنگ سازی در جامعه اثر دارد. بنابراین باور به منجی نیز که در برخی فیلم های هالیوودی نشانه گرفته شده می تواند مورد هجمه وافع شود.تحریف منجی در سینمای هالیوود فردی که به عنوان منجی بوده، فردی با شاخص های نژاد انگلوساکسون است. این منجی در تمام فیلم های آخرالزمانی از کشورهای غربی به ویژه آمریکا برای نجات جهان ظهور می کند. مانند فیلم (I robat به بیان دیگر ریشه نجات جهان از مشکلات، به دست افراد غربی است. منجی به تصویر کشیده شده در سینمای آخرالزمانی اغلب از دستاوردهای دانش بشری استفاده اغراق آمیز می کند. در این نگاه اگر معجزه ای توسط منجی حادث شود، تحت تأثیر دانش و فناوری صورت گرفته است. مرد آهنی نمونه ای از منجی با رویکرد افراطی به دانش انسانی است که نجات نهایی توسط فردی دانشمند با سلطه صرف بر ابزار پیشرفته و به دور از بحث های متافیزیکی صورت می گیرد. در فیلم من افسانه هستم نیز دانش پزشکی و تلاش های مداوم انسانی خردورز است که سبب چشم انداز نجات مردم خواهد گردید. (ستاری، 1395، ص27) بدین معنا که در این عصر مفاهیمی مانند معجزه، امور مقدّس، پیامبر و منجی از اعتبار افتاده اند و به جای آنها علم، تکنولوژی، دانش ابزاری و تجربی و دانشمندان هستند که می توانند نقش منجی مردم جهان را ایفا کنند. در سه فیلم نامبرده در بالا از منجی جهان تقدّس زدایی شده و نماد یک انسان سکولار می باشد.در تحریف دیگر، بعد شخصیت و هویت انسانی منجی مورد تردید قرار گرفت و به صورت یک حیوان در آخرالزمان نشان داده شد. یعنی حتماً نباید منجی انسان باشد، یک حیوان هم می تواند از عهده ی نجات جهان بربیاید. مانند فیلم افسانه نارنیا که در سال 2005 اکران شد. که در آن شیری به نام «اسلان» نقش منجی را برعهده داشت. در فیلم «سیاره میمون ها» نیز میمونی به نام «سایموس» با تیپ آمریکایی و چشمانی آبی که کراوات دارد، منجی می شود.در مرحله آخر که تمرکز اصلی رسانه های هالیوودی بر این مرحله است، ایجاد تفکّر منجی ستیزی می باشد و ایجاد وحشت نسبت به منجی می باشد. که در ادامه به آن اشاره می گردد.فیلم کنستاتتین: حضرت مهدیf به عنوان دجّال آخرالزّمان است.فیلم تلماسه: منجی حاصل روابط نامشروع بوده و در آخر دجّال معرفی می شود.فیلم لژیون: مادر مسیح بدکاره بوده و مسیح دقیقاً در این فیلم سالروز ولادت حضرت عیسی به دنیا می آید. اما زنازاده بوده و حتی مادرش هم نمی خواهد او را نگه دارد.تبدیل شوندگان: رباتی که انسان ها یازده برادرش را کشته اند و برای انتقام به زمین پس از غیبت طولانی می آید.مردان ایکس: منجی از زیر آوار بعد مدت ها بیرون آمده و نامیرا بوده درحالی که عبا و شال سبز به گردن دارد.لیگ عدالت: مرد شرور(منجی) از کنار مکعب کعبه شکل برخواسته و سپس به آن سجده کرده و در آخر توسط تک چشم از بین می رود.جاودانگان: نام مهدی به عنوان مرض و جنون است و ظهور مساوی نابودی و کشتار می باشد.نتیجه گیری: در جهان امروز، رسانه با رسالت انتقال اطلاعات و مبادله افکار و عقاید عمومی، نقش بزرگی را برعهده دارد. و این درحالی است که صهیونیسم جهانی، همگام با پیشرفت رسانه، از آن به نفع خود استفاده کرده و در خدمت اهداف خود درآورده است. یکی از موضوعات مهمی که یهودیان هزینه های بسیاری برای آن کرده اند، بحث منجی ستیزی است. صهیونیست ها از ابزار رسانه و صنعت هالیوود برای ترویج این تفکر بهره گرفته، و برای آن مبالغ هنگفتی را صرف کرده اند. بنابراین ما نیز باید تلاش کنیم که با استفاده از صنعت رسانه، فیلم و آموزش و پرورش فعّالیّت هایی برای افزایش آگاهی نسل جوان نسبت به موضوع مهدویت انجام دهیم. برخی از راهکارها و پیشنهادات به شرح زیر است:جشنواره ساخت فیلم با موضوع مهدویت ساخته شود و از کارشناسان خارجی نیز برای حضور در آن دعوت به عمل آید.نشان دادن تحلیل های فیلم هالیوودی ضدمسیح در مدارس برای آگاهی دادن به نوجوانان.توجه به استفاده از نمادهای اسلامی و مهدوی که به صورت غیرمستقیم مفاهیم و معارف اسلامی را منتقل می کنند.ساخت فیلم های مهدوی متناسب با سنین مختلف مانند کودک، نوجوان، جوان.ساخت بازی های رایانه ای با هدف ترویج مهدویت.برگزاری مسابقات سالیانه تولید محتوای الکترونیک با موضوع مهدویت.اختصاص یافتن مقداری از بودجه سالیانه مجلس برای کار فرهنگی در حوزه مهدویت.اختصاص دادن یک روز در هفته در مدارس به مهدویت مثلاً سه شنبه های مهدوی.
اثربخشی گروهی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر تاب آوری و رفتارهای پرخطر دانش آموزان دارای تجربه آسیب به خود در شهرستان راز و جرگلان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۳
339-366
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر رفتارهای پرخطر و تاب آوری دانش آموزان دارای تجربه آسیب به خود در شهرستان راز و جرگلان انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش، همه دانش آموز مقطع متوسطه شهرستان راز و جرگلان است. نمونه پژوهشی شامل 40 دانش آموز است که از میان دانش آموزان دارای سابقه آسیب به خود به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند.
پس از آن به گروه آزمایش هر هفته یک جلسه یک ساعت و نیم و درمجموع طی 10 جلسه مهارت ذهن آگاهی آموزش داده شد. داده های پژوهش از طریق مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و مقیاس ریسک نوجوانان ایرانی زاده محمدی و احمدآبادی (2008) جمع آوری شد. پس از اتمام آخرین جلسه آموزش، به طور هم زمان و در شرایط یکسان پس آزمون برای دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد؛ و داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره (MANCOVA) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج به دست آمده تأثیر آموزش ذهن آگاهی را بر افزایش تاب آوری و کاهش رفتارهای پرخطر و مؤلفه های آنها در گروه آزمایشی را تأیید می کند.
بحث: در توصیف یافته های این تحقیق می توان گفت، آموزشهای مبتنی بر ذهن آگاهی یکی از رویکردهای مؤثر آموزشی و درمانی درزمینه بهبود سلامت روانی و غنی سازی زندگی افراد است که دارای ساختار مطلوبی برای کار روی مسائل مختلف مراجعان ازجمله افزایش تاب آوری و کاهش رفتارهای پرخطر است.
نقش شخصیت های سخنوی متحرک در تبلیغات رسانه ای (رویکرد تعامل فرا اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای پر رقابت فروش کالا و خدمات، بسیاری از موسسات بازرگانی به دنبال شیوه های بدیع تبلیغات هستندو از آنجایی که امروزه یکی از راه های موثر شناسایی برند، طراحی یک وب سایت خوب برای کسب و کارها است، باید به دنبال روشهایی برای افزایش شمار بازدیدکنندگان وب سایت و جذابیت بیشتر تبلیغات بود. استفاده از شخصیت های سخنگوی متحرک برند(BASC )یکی ازاین روشها است.این شخصیتها در واقع،شخصیتهای کارتونی هستند که با ویژگیهای انسان گونه خود،تعاملات اجتماعی-گونه خوبی با افراد ایجاد می کنند.این مطالعه،ویژگیهای شخصیتهای سخنگوی متحرک رادر مورد چگونگی ایجاد اثر تبلیغاتی در وب سایت های دفاتر خدمات مسافرتی تهران مورد بررسی قرار داد.پرسشنامه هایی در اختیار 384ذنفر از مشتریان این دفاتر قرار گرفت و یافته های زیر به دست آمد: لوگوهای وب سایت به عنوان شخصیت های سخنگو متحرک بر تعامل فرا اجتماعی و براثر تبلیغات تأثیر مثبت و معناداری دارند. اثر تبلیغات نیز بر قصد خرید تأثیر مثبت و معناداری دارد که این نتایج در تطابق کامل با نتایج تحقیقات پیشین بود. نتایج این تحقیق پیشنهادهایی را برای استفاده بخش های مختلف جامعه اعم از صاحبان کسب وکارها، خریداران، مراکز فرهنگی سایر بخش ها دربرداشت.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر اعتماد جوانان شهر تهران به اخبار رسانه ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهه کنونی عرصه رقابت رسانه ها بوده و ادامه حیات هر رسانه منوط به میزان توانایی آن در جلب اعتماد مخاطب است. هدف از پژوهش حاضر، شناخت میزان اعتماد جوانان شهر تهران به اخبار رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن است. جامعه آماری عبارت از جوانان 35-18 سالشهر تهران است که با استفاده از جدول کوهن مورگان و کرجسای، 384 تن از آنان به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد و با استفاده از روش تصادفی طبقه ای توزیع به نسبت، اقدام به نمونه گیری شد. برای گردآوری داده ها از شیوه پیمایش و ابزار پرسش نامه محقق ساخته، و برای تجزیه وتحلیل آن از نرم افزار آماری spss استفاده شد. برای تعیین روایی این پرسش نامه از روش اعتبار صوری و برای پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و با توجه به آنکه ضریب مذکور در تمامی موارد بیش از 7/0 بود پایایی آن تایید شد . نتایج تحقیق حاکی از آن است که، 8/13 درصد از پاسخگویان میزان اعتماد خود به اخبار صداوسیما را بسیار کم،2/24 درصد کم،8/37 درصد متوسط،8/20 درصد زیاد و 4/3 درصد نیز بسیار زیاد ارزیابی کرده اند، این یافته ها همچنین گویای آن است که بین میزان دین داری، اعتماد به نظام سیاسی، مصرف رسانه و اعتماد به عملکرد رسانه ای با میزان اعتماد به اخبار رسانه ملی رابطه همبستگی از نوع مستقیم وجود دارد ، در تبیین این روابط می توان استنباط کرد که باتوجه به استقرار حکومت دینی در ایران و وابستگی رسانه به نظام سیاسی، افرادی که از میزان دین داری بیشتری برخوردار هستند، اعتماد بیشتری به نظام سیاسی داشته، عملکرد رسانه را قابل اعتماد دانسته و به استفاده از آن پرداخته و اعتماد بیشتری به اخبار این رسانه دارند.
شناسایی مدل استفاده از شبکه های اجتماعی برای برندسازی شخصی وشغلی مبتنی بر شایستگی های فردی (مورد مطالعه: اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناسایی وتدوین مدل استفاده از شبکه های اجتماعی به منظور برندسازی شخصی وشغلی مبتنی بر شایستگی های فردی وازطریق مطالعه موردی اینستاگرام انجام شده است. این پژوهش با روش کیفی و مصاحبه عمیق با 20 تن از استادان و صاحب نظران درزمینه تبلیغات،برندسازی ورسانه تا مرحله اشباع نظری تا جایی که امکان دست یابی به داده های جدید دیگر فراهم نبود، ادامه یافته است. تحلیل داده ها با استفاده از روش گراندتئوری و با نرم افزار مکس کیودا صورت گرفت که در نهایت منجر به شناسایی و تدوین مدل مطلوب استفاده از شبکه های اجتماعی به منظور برندسازی شخصی وشغلی مبتنی بر شایستگی های فردی با محوریت شبکه اجتماعی اینستاگرام شد. پس از بررسی برازش مدل اندازه گیری و ساختاری، با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی اقدام به تجزیه و تحلیل داده ها گردیده است. یافته های تحقیق شامل 120 کد اولیه با 263 مرتبه تکرار در قالب 28 مقوله فرعی می باشد که گویای مدلی است که ضرورت، شاخص ها، بسترها و زیرساخت ها، موانع و عوامل مزاحم، راهبردها و پیامد های استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی را نشان می دهد، اینستاگرام براساس ویژگی ها وشاخصه هایی نظیررسانه اجتماعی عکس وفیلم محور، داشتن جذابیت بصری بالا ، شناخته شدن به عنوان یک رسانه کسب وکار اینترنتی، داشتن مخاطبان گسترده وجهانی، گرایش نسل جوان به استفاده از این شبکه اجتماعی و... می تواند در کمک به برند سازی شخصی وشغلی نقش تعیین کننده ای را ایفا کند.
تأثیر تعامل معلم و زبان آموز در پیشرفت تحصیلی و یادگیری زبان: بررسی شیوه های خودتنظیمی در بستر تغییرات اجتماعی - فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی تعامل بین معلم و زبان آموزان که نقش مهمی در یادگیری و موفقیت تحصیلی آنها در مطالعه زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی دارد، انجام شده است. به این منظور راهکارهای یادگیری خودتنظیمی و تاثیر غیر مستقیم آن در بستر تغییرات اجتماعی – فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه ای متشکل از ۲۱۸ زبان آموز )۱۰۲ مرد و ۱۱۶ زن( از میان ۶۴۵ زبانآموز انتخاب شده اند.این افراد بین دامنه سنی ۱۸ الی ۴۵ و از بین دانشجویان رشته زبان انگلیسی دانشگاه آزاد تبریز انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های یادگیری خودتنظیمی و تعامل بین معلم و دانش آموز و هم چنین از معدل آنها استفاده شد و داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های همبستگی و تحلیل عاملی بررسی و تحلیل شدند. روش آزمون فرضیه مدل معادلات ساختاری نشان داد که رابطه بین معلم و زبان آموز به صورت مستقیم و چشمگیری بر روی پیشرفت تحصیلی آنها تأثیر می گذارد (0.45=r). به علاوه، نتایج به دست آمده نشانگر این بود که تأثیر رابطه بین تعامل معلم و زبان آموز در پیشرفت زبان آموزان به واسطه تأثیر یادگیری خود تنظیمی انجام شده است(0.47 =r) . مشارکت سببی عوامل اجتماعی که شامل تعامل بین معلم و زبان آموز و یادگیری خودتنظیمی است در پیشرفت تحصیلی آنها اثبات شد. این نتایج ضرورت توجه جدی برنامه ریزان آموزشی، مشاوران، و معلمان به موضوع پیشرفت تحصیلی فراگیران با استفاده از راهکارهایی چون افزایش میزان تعامل و یادگیری خودتنظیمی را نشان می دهد
کاربست برنامه ریزی راهبردی در توسعه گردشگری میراث فرهنگی (مورد مطالعه: آثار و ابنیه تاریخی شهرستان کلات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
87-122
حوزههای تخصصی:
جاذبه های گردشگری میراث فرهنگی در یک منطقه، زمینه ساز بهره مندی از ظرفیت های مستتر جهت پاسخگویی به نیازها، بهبود شرایط و خلق موقعیت های جدید می باشد. شهرستان کلات علی رغم برخورداری از چنین جاذبه هایی، در غیاب برنامه ای جامع برای مدیریت هماهنگ در این حوزه، بِطور شایسته و بایسته در جایگاه والای خود مورد توجه کافی قرار نگرفته؛ لذا پژوهش حاضر با کاربست برنامه ریزی راهبردی به منظور توسعه گردشگری میراث فرهنگی در این منطقه (با تأکید بر آثار و ابنیه تاریخی آن)، تحت رویکرد توصیفی- تحلیلی و روش های تحلیل کمی و کیفی و ابزارهای کتابخانه ای (شناخت چارچوب نظری و تجربی) و پیمایشی (مشاهده، جلسات هم اندیشی کارگروهی و مصاحبه به روش نمونه گیری گلوله برفی) به جمع آوری اطلاعات پرداخته و با اعمال نظر کارگروه های تخصصی در ماتریس ارزیابی عوامل درونی و بیرونی، موقعیت راهبردی منطقه را تبیین نموده و با تدوین بیانیه چشم انداز، جایگاه مورد انتظار را متصور گشته است؛ سپس در مواجهه عوامل ماتریس SWOT، به ارائه راهبردهای چهارگانه و اولویت بندی آن ها در مدل QSPM پرداخته؛ در نهایت نیز جهت تحقق هدف، سیاست ها و برنامه های اقدام را ارائه نموده است. نتایج تحقیق حاکی از اهمیت راهبردهای «رونق بخشی اقتصادی جاذبه های میراث فرهنگی» و «تحکیم هویت و موجودیت جاذبه های میراث فرهنگی» به عنوان اولویت های اول و دوم برنامه توسعه می باشد؛ سپس به ترتیب راهبردهای «تأمین نیازمندی های مادی، معنوی و غنای روحی گردشگران»، «حفظ کیفیت و تداوم ارتباط کالبدی و بصری میان جاذبه های میراث فرهنگی» و «تثبیت حقوقی و سیاسی- اداری منطقه»، اولویت های سوم تا پنجم برنامه را به خود اختصاص داده اند.
ارزش های مادی گرایانه و شی ءانگاری بدن (مورد مطالعه: دانشجویان دختر دانشگاه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جامعه مصرفی امروز، زنان به گونه ای اجتماعی می شوند که بدن خود را به مثابه کالا درنظر بگیرند. از این حیث، بدن متنی است که به کالایی همواره مسئله دار بدل شده که بازنمایاننده هویت و پایگاه طبقاتی فرد است. هدف این پژوهش بررسی شی ءانگاری بدنی دانشجویان و رابطه آن با ارزش های مادی گرایانه است. روش پژوهش پیمایشی است و داده ها با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دختر دانشگاه ارومیه است که 182 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند. یافته های تحقیق نشان داد میانگین ارزش های مادی گرایانه دانشجویان 28/61 درصد و میانگین شی ءانگاری بدنی 67/59 درصد است. بررسی آماره های توصیفی مربوط به ابعاد شی ءانگاری بدنی نشان می دهد بعد نظارت بدنی حائز بیشترین میانگین (22/65 درصد) و بعد شرم بدنی دارای کمترین میانگین (40/48 درصد) بوده است. از بین متغیرهای زمینه ای، دانشکده محل تحصیل، درآمد ماهیانه خانوار و طبقه اجتماعی شی ءانگاری بدنی دانشجویان را تحت تأثیر قرار می دهند. ارزش های مادی گرایانه با شی ءانگاری بدنی دانشجویان رابطه مثبت و معنی دار دارد (307/0=r). در میان ابعاد شی ءانگاری بدنی، ابعاد کنترل ظاهر بدن و شرم بدنی با ارزش های مادی گرایانه ارتباط مثبت و معنی دار دارند، به جز بعد نظارت بدنی که ارتباط معنی داری با ارزش های مادی گرایانه ندارد. مدل رگرسیونی نشانگر آن است که ارزش های مادی گرایانه 11 درصد از تغییرات واریانس شی ءانگاری بدنی را تبیین می کنند. می توان گفت شی ءانگاری بدن دانشجویان دختر، ناشی از تمایل آن ها به ارزش های مادی گرایانه است.
تفسیر گیرتزی فاصله خود واقعی و خود ایده آل در بستر واقعیت اشتغال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
83 - 98
حوزههای تخصصی:
مسئله محوری این پژوهش ادراک و تفاسیری است که افراد پس از ورود به عرصه اشتغال از فاصله خود واقعی و خود ایده آل شان پیدا می کنند، فاصله ای که به عنوان مسئله ای تولیدکننده سایر مسائل اجتماعی کمتر موردتوجه جامعه شناسان قرار گرفته است. این مطالعه به لحاظ روش شناسی کیفی و با کاربست تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. پژوهشگران از طریق مصاحبه با 33 دانشجو و دانش آموخته از دانشگاه تهران درصدد پاسخگویی به این پرسش برآمده اند که پدیده ورود دانش آموختگان به عرصه اشتغال و تغییراتی که به تبع این امر در خودانگاره آنها حاصل می شود به پیدایش کدام نوع مسائل اجتماعی دامن می زند. نتایج نشان می دهد که بی هنجاری، ستیز فرهنگی و اختلال سه مسئله اجتماعی است که جامعه دچار بی سازمانی باید خود را برای مواجهه با آنها آماده کند. این مطالعه همچنین روشن می کند که فاصله خود واقعی تا خود ایده آل می تواند به بی سازمانی اجتماعی و بی سازمانی شخصیتی منتهی گردد. در بحث بی سازمانی اجتماعیِ اختلال، عدم تخصص گرایی، عدم توجه به مقررات کسب وکار، عدم وجود مقررات کسب وکار، فساد اداری و عدم شایسته سالاری و دربحث بی سازمانی اجتماعیِ ستیز فرهنگی، ورود به مسائل غیرقانونی، مهاجرت،عدم منزلت شغلی و مدرک گرایی مورد توجه قرار می گیرد. بی سازمانی شخصیتی هم در کدهای یأس فلسفی، خشم، احساس شرم، عدم استقلال،مادی گرایی و خساست علمی توصیف می شود. .در این پژوهش دانشجویان و دانش آموختگان رشته روانشناسی کمتر از سایر رشته ها مشکلات داشتند و این نشان می دهد که ساختار این رشته درمقام نماد علوم نرم صلابت بیشتری دارد.
مداخلات کودک محور مددکاری اجتماعی در مواجهه با تغییرات کووید19: مرور نظامند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
235 - 257
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شرایط بحرانی ناشی از شیوع ویروس کرونا و تغییرات بحرانی که سلامتی کودکان را تهدید می کند، مددکاران اجتماعی را برآن داشت تا مداخلات مؤثر و نوینی را در جهت حمایت از کودکان آغاز کنند. هدف در این پژوهش بررسی مداخلات کودک محور مددکاری اجتماعی در مواجهه با تغییرات کووید19 بر کودکان است.
روش و داده ها: این پژوهش از نوع مرور نظامند است. استخراج مطالب از بین مقالات داخلی و خارجی مرتبط با مداخلات مددکاران اجتماعی برای حمایت از کودکان در دوران کرونا، از سال های 2020-2024 استفاده شد. در نهایت تعداد 23 مقاله برای بررسی دقیق تر انتخاب شد که پس از بررسی آن ها، مضامین اصلی استخراج و تفسیر گردید.
یافته ها: مداخلات کودک محور مددکاران اجتماعی برای حمایت از کودکان در دوران کرونا در چهار حوزه سلامت و بهداشت، خانواده و مراکز خدمات اجتماعی، سیاستگذاری ها، اقدامات جامعه محور و در نهایت مداخلات در فضای آنلاین و مجازی، به عنوان مضامین اصلی استخراج شد. یافته ها نشان می دهد در طی شرایط پیش آمده، مداخله در بحران به عنوان یکی از روش های اصلی در چهار حوزه نام برده شده ادغام گشته و به نوعی راهنمای مددکاران اجتماعی بوده است.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به اثرات نامطلوب بیماری کووید-۱۹ بر سلامت کودکان در ابعاد گوناگون، انجام مداخلات ارزیابی شده توسط مددکاران اجتماعی در مراکز بهداشتی-درمانی، درسطح جامعه و خانواده، اهمیت فراوانی دارد که می بایست با سیاستگذاری در جهت حمایت از این متخصصان، برگزاری دوره های آموزشی برای مداخله در شرایط بحرانی، تهیه منابع و امکانات مورد نیاز مددکاران اجتماعی، همراه باشد.
پیام اصلی: بحران و پیامدهای ناشی از کووید 19 را نمی توان تنها به زمان وقوع آن محدود کرد، بنابراین در راستای حفظ سلامت کودکان، متخصصانی همچون مددکاران اجتماعی نقش مهمی در محافظت و تأمین سلامت و رفاه کودکان در مواقع بحرانی ایفا می کنند.
شناسایی ابعاد و مولفه های متاورس در آموزش علوم مدارس متوسطه دوره اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
78 - 89
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش شناسایی ابعاد و مؤلفه های کلیدی متاورس در آموزش علوم در مدارس متوسطه دوره اول بود. این پژوهش به بررسی نقش متاورس به عنوان یک فناوری نوین در بهبود کیفیت آموزش و افزایش مشارکت دانش آموزان در یادگیری مفاهیم علمی پرداخت.
روش شناسی: این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و به کارگیری روش های تحلیل محتوا انجام شد. جامعه آماری شامل دو بخش اسناد علمی و خبرگان آموزشی بود. اسناد علمی شامل مقالات، نشریات و پایان نامه های مرتبط با موضوع پژوهش از سال 1390 تا 1403 به زبان فارسی و از سال 2000 تا 2024 به زبان انگلیسی بودند. بخش دوم شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 12 نفر از خبرگان آموزشی با حداقل 5 سال سابقه مدیریتی و اجرایی در مدارس بود که داده های آن ها با استفاده از نرم افزار MaxQDA کدگذاری و تحلیل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که متاورس می تواند از طریق عواملی مانند سواد رسانه ای، بلوغ تکنولوژیکی، زیرساخت های فناوری و سیاست های حمایتی به بهبود کیفیت آموزش علوم در مدارس کمک کند. همچنین، مسائل مربوط به حریم خصوصی و امنیت اطلاعات به عنوان چالش های مهم شناسایی شدند. راهبردهای پیشنهادی شامل توسعه آموزش تعاملی و شخصی سازی محتوا، بهبود زیرساخت های فناوری و آموزش معلمان در استفاده از متاورس بود.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که متاورس می تواند به عنوان یک ابزار نوآورانه در بهبود کیفیت آموزش علوم در مدارس متوسطه دوره اول به کار گرفته شود. با این حال، برای موفقیت در پیاده سازی این فناوری، نیاز به توجه به عواملی مانند سواد رسانه ای، زیرساخت های فناوری، و سیاست های حمایتی وجود دارد. همچنین، توجه به مسائل امنیتی و حریم خصوصی نیز ضروری است.
اثربخشی آموزش مدیریت زمان بر درگیری تحصیلی و تفکر خلاق دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
418 - 427
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه ارزیابی اثربخشی برنامه آموزش مدیریت زمان بر افزایش درگیری تحصیلی و تفکر خلاق در میان دانش آموزان دبیرستانی بود.
روش: این مطالعه با استفاده از طرح نیمه آزمایشی کنترل شده تصادفی و با دو گروه انجام شد: یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل، هر یک شامل ۳۰ شرکت کننده بودند. داده ها در سه نقطه زمانی جمع آوری شدند: قبل از مداخله، بلافاصله پس از آن، و سه ماه پس از مداخله. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری استفاده شد که توسط آزمون تعقیبی بونفرونی برای بررسی تفاوت های خاص بین گروه ها دنبال شد. تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS-27 انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد مداخله به طور معناداری درگیری تحصیلی و تفکر خلاق را در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل بهبود بخشید. در پس آزمون، گروه آزمایشی شاهد افزایش معناداری در نمرات درگیری تحصیلی از میانگین ۶۸.۲۰ (انحراف معیار = ۷.۴۵) به ۷۶.۳۴ (انحراف معیار = ۸.۱۵) و در تفکر خلاق از ۷۰.۱۱ (انحراف معیار = ۸.۹۰) به ۷۵.۲۸ (انحراف معیار = ۹.۳۰) بود. در مقابل، گروه کنترل تنها بهبودهای جزئی را نشان داد. نتایج تحلیل واریانس نشان دهنده تأثیرات معنادار گروهی (0.001>p، 13.84=(1،58)F) برای هر دو متغیر بود.
نتیجه گیری: بنابراین، برنامه آموزش مدیریت زمان به طور مؤثری درگیری تحصیلی و تفکر خلاق دانش آموزان دبیرستانی را بهبود بخشید. یافته ها نشان می دهند که آموزش ساختارمند مدیریت زمان می تواند افزودنی ارزشمندی به استراتژی های آموزشی با هدف بهبود نتایج دانش آموزان در حوزه های تحصیلی و خلاق باشد.
الگوی کاربرد شبکه های اجتماعی مجازی در فرآیند جرم یابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۲)
113 - 163
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ویژگی ها و کارکردهای شبکه های اجتماعی مجازی موجب شده تا سازمان های بسیاری از جمله پلیس در صدد استفاده مؤثرتر و تخصصی تر از آن ها باشند. هدف اصلی تحقیق حاضر، ارائه الگوی کاربرد شبکه های اجتماعی در فرآیند جرم یابی است.روش: این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است که به روش آمیخته اکتشافی انجام شده است. مشارکت کنندگان حوزه کیفی، شامل کلیه مطلعان کلیدی درون و برون سازمانی حوزه رسانه و ارتباطات و فضای مجازی است که داده ها به روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری با 18 نفر با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. همچنین در مرحله کمی جامعه آماری تحقیق را کلیه کارشناسان حوزه ارتباطات و رسانه ها و خبرنگاران معاونت اجتماعی فراجا و اساتید دانشکده های ارتباطات و رسانه، کارآگاهان و جرم یابان تشکیل می دهند که تعداد 132 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و با استفاده از ابزار پرسشنامه مستخرج از داده های کیفی و نظریه های مرتبط داده ها گردآوری شدند.یافته ها: یافته های تحقیق، کاربرد شبکه های اجتماعی مجازی در فرایند جرم یابی شامل 5 بُعد، 14 مؤلفه و 99 شاخص است؛ که بُعد ارتباطی شامل مؤلفه های تعامل های ارتباطی کاربران و تعامل های سازمانی؛ بُعد اطلاعاتی شامل مؤلفه های انتقال اطلاعات، تجزیه و تحلیل اطلاعات، جمع آوری و جذب اطلاعات و مستندسازی اطلاعات؛ بُعد اقناعی شامل مؤلفه های شفافیت و درک پیام، و صداقت و استحکام در پیام؛ بُعد آموزشی شامل مؤلفه های آموزش همگانی و تولید رسانه ای؛ و بُعد ساختاری شامل مؤلفه های ساختار انسانی، فنی، قانونی و محیطی می باشد.نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که رسانه ها به ویژه شبکه های اجتماعی مجازی باید در فرایند جرم یابی بیش از پیش مورد توجه کارآگاهان و کارشناسان جرم یابی و کشف علمی جرم در پلیس های تخصصی (فتا و آگاهی) قرار گیرند.
چالش های کار و خانه: مطالعه موردی زنان مدیر بخشِ صنعت در مشهد
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقش عمده زنان در طول تاریخ، انجام فعالیت های درون خانه بود اما عصر صنعتی باعث بازاندیشی در نقش های زنان گردید. در دوران معاصر، زنان به طور گسترده وارد عرصه های مختلف اجتماع شده اند. با این حال، شواهد نشان می دهند، نابرابری های گسترده ای در حوزه های آموزش، بهداشت، اقتصاد و سیاست بین زنان و مردان وجود دارد. این نابرابری ها در حوزه اقتصاد چشمگیرتر است. علی رغم رشد نگرش مثبت نسبت به مدیریت زنان و مساعد بودن شرایط جهانی برای تفویض پست های مدیریتی به زنان، هنوز زنان با موانع زیادی مواجه اند. این امر در ایران نیز ملموس است و سهم آنان در پست های مدیریتی به ویژه در بخش صنعت بسیار ناچیز است. با توجه به اینکه کمتر پژوهشی به چالش های زنان مدیر در بخش صنعت پرداخته است، پژوهش حاضر تلاش کرده است، با تمرکز بر زنان مدیر بخش صنعت به واکاوی چالش های پیش روی این دسته از زنان بپردازد.روش: این پژوهش در چارچوب روش شناسی کیفی و با استفاده از روش تحلیل تماتیک انجام شده است. میدان تحقیق شهر مشهد و به طور خاص، سازمان های صنعتی این شهر بود. مشارکت کنندگان در پژوهش، 12 تن از زنان مدیر بخش صنعت بودند که به شیوه هدفمند، به تدریج طی فرایند جمع آوری و تحلیل داده ها انتخاب و با آنها مصاحبه به عمل آمد. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. هر مصاحبه بین 75 تا 120 دقیقه به طول انجامید. تمامی مصاحبه ها در محل کارخانه و با تعیین وقت قبلی و هماهنگی های لازم صورت گرفت. پس از مصاحبه و رسیدن به اشباع، مصاحبه ها متوقف شد. در نهایت، اعتمادپذیری داده ها با تکنیکِ ارزیابی توسط مشارکت کنندگان حاصل شد.یافته ها: به طورکلی، تحلیل مصاحبه ها منجر به استخراج شش تِم یا مضمون اصلی گردید. این تم ها عبارتنداز: 1) چالش خانه داری وکارخانه داری، 2) چالش مادری و مدیریت، 3) چالش تیمارداری، 4) چالش همسرداری، 5) فرصت نابرابر مستلزم تلاش مضاعف و 6) چالش ناامنی. هریک از این تم ها، به تفصیل مورد بحث قرار گرفته اند.نتیجه گیری: زنان مدیر در بخش صنعت، در قیاس با همتایان مرد خود، علاوه بر چالش های متعارف، با چالش های خاص و مضاعفی مواجه هستند که غلبه بر آن، مستلزم توانمندی و منابع بیشتری است. زنان مدیر با این که مسئولیت سنگینی در خصوص کارشان دارند اما همچنان خانه داری برای آنان اصل است و همواره به دنبال برنامه ریزی برای ایجاد تعادل بین خانه داری و کار خانه داری هستند تا لطمه به هیچکدام وارد نشود. بدون تردید، زنان نیمی از جامعه و نیمی از توسعه هستند و استفاده از ظرفیت های آنان، مستلزم رفع موانع پیش روی آنهاست.
نقش ارزش های مذهبی و نگرش های جنسیتی در بروز اخلاق کار مردانه و زنانه در کارگاه های مشمول قانون کار در استان بوشهر
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
61 - 75
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اخلاق کار به عنوان مجموعه ای از ارزش های اخلاقی مبتنی بر سخت کوشی و پرتلاشی، یکی از موضوعات اساسی جامعه صنعتی نوین است. اخلاق کار از نیازهای اساسی هر کشوری است زیرا نیروی انسانی برخوردار از اخلاق کار پیشرفته، نقش مؤثری در پیشبرد اهداف و توسعه ملی کشورها دارد. اخلاق کار، مهمترین عامل فرهنگی در توسعه اقتصادی محسوب می شود. با ورود گسترده زنان به بازار کار که متصف به اخلاق مبتنی بر جمع گرایی، وظیفه شناسی، و انسجام بخشی، هستند، انتظار می رود سویه جدیدی از اخلاق کار در سازمان ها پدید آمده باشد. اما این موضوع در ایران چندان مطمح نظر نبوده است. هدف این پژوهش بررسی رابطه نگرش جنسیتی و باورهای مذهبی با اخلاق کار زنان و مردان شاغل در کارگاه های مشمول قانون کار استان بوشهر با استناد به نظریه دنیای زنانِ جسی برنارد است.روش: این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری، زنان و مردان شاغل در کارگاه های مشمول قانون کار استان بوشهر در سه بخش صنعت، کشاورزی و خدمات است که تعداد 400 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه های محقق ساخته استفاده شد. اعتبار آنها از طریق اعتبار صوری و پایایی آنها از طریق همسانی درونی به روش آلفا کرانباخ، مورد سنجش قرار گرفت. روابط بین متغیرها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد، نگرش جنسیتی و باورهای مذهبی رابطه معناداری با اخلاق کار دارند. هرچه، نگرش جنسیتی سنتی تر باشد، اخلاق کار در بعد انسجام بخشی و جمع گرایی قوی تر می شود اما اخلاق کار در بعد وظیفه شناسی کمتر می شود. به علاوه، هرچه باورهای مذهبی قوی تر باشد، اخلاق کار در ابعاد انسجام بخشی و جمع گرایی قوی تر می شود اما وظیفه شناسی کاهش می یابد. همچنین، یافته های پژوهش نشان داد، تفاوت معناداری بین زنان و مردان در اخلاق کار و ابعاد سه گانه انسجام بخشی، جمع گرایی، و وظیفه شناسی وجود ندارد.نتیجه گیری: نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که نگرش های جنسیتی و باورهای مذهبی به طرق متفاوتی بر اخلاق کار تاثیر می گذارند. به علاوه، زنان و مردان به لحاظ اخلاق کاری، تفاوتی ندارند. علیرغم اینکه، زنان همواره، وظیفه شناسی، انسجام بخشی و جمع گرایی را به عنوان اخلاق کار در خانه، از خود بروز داده اند، اما در اخلاق کار بیرون از خانه و در محیط های کاری رسمی بیرون از خانه، تفاوتی با مردان ندارند. این امر نشان دهنده مشابهت زنان با مردان در ورود به بازار کار در جامعه معاصر صنعتی است.
Identifying the Dimensions of the Teacher-Student Relationship Construct(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aims to develop a comprehensive scale for assessing the teacher-student relationship by integrating elements from various established theories in educational psychology. Methodology: The study employed a systematic review approach, following the framework by Oakley and Shabrams (2010), to synthesize dimensions from attachment theory, interpersonal theory, social support theory, and self-determination theory. Items for each dimension were adapted from existing validated questionnaires. The initial scale comprised 80 items and was subjected to face and content validity assessment by an expert panel. Content Validity Ratio (CVR) and Content Validity Index (CVI) were calculated to ensure the relevance and essentiality of the items. Findings: Six core dimensions were identified: emotional support, conflict, autonomy and independence, self-worth and competence, instrumental support, and informational support. The final student version comprised 32 items, while the teacher version included 30 items. The validation process confirmed that the items accurately reflect the theoretical constructs and are relevant to the educational context. The findings align with existing literature, emphasizing the importance of emotional and instrumental support, effective conflict management, and the role of autonomy in enhancing student engagement and academic performance. Conclusion: The developed scale provides a comprehensive and validated tool for assessing the teacher-student relationship, integrating key dimensions from multiple theoretical perspectives. This tool can be used for both research and practical applications, helping educators to foster positive interactions that enhance student engagement, a
آداب و سبک رفتاری کارکنان در سازمان ها از منظر اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
117 - 142
حوزههای تخصصی:
سازمان ها اداره کننده امور جامعه هستند و کارکنان نیروی محرکه سازمان ها. متفکران سازمان با استفاده از ابزارهای مختلف، مانند ساختار سازمانی و قوانین و مقررات، درصددند که اداره سازمان ها را تسهیل بخشند. اخلاق حرفه ای در چند دهه گذشته برای بهبود روابط کارکنان، در جایگاهی فراتر از ساختارها و قوانین در سازمان به کار گرفته شد و تأثیری سودمند داشت. اگر آداب را رعایت ظواهر رفتار و سبک ظاهری متناسب با عرف جامعه بدانیم، می توان با به کارگیری آن در سازمان، زیست سازمانی را بهبود بخشید، روابط همدلانه بین کارکنان ایجاد کرد و روابط سازمان با ارباب رجوع را با کمترین هزینه آسان تر ساخت. نوآوری این مقاله این است که توانسته بر اساس یک مطالعه موردی و تحلیل آن با سبک زندگی اسلامی، ابعاد سبک زندگی رفتاری کارکنان را شناسایی و به صورت کاربردی معرفی کند. این مطالعه بر اساس جمع آوری داده ها به شیوه نظرخواهی و روش تحلیل محتوا تلاش کرده است که ابعاد فردی، شغلی و سازمانی آداب کارکنان را تحلیل و با نگاه اسلامی، زمینه توجه مدیران را به آن جلب کند. در بُعد فردی آداب خیرخواهی برای ارباب رجوع، سبک پوشش، سبک گفتار و سبک تماس بررسی شده است. در بُعد شغلی به آداب رازداری، حساسیت کاری و تحمل سخن دیگران توجه شده است. در بُعد سازمانی نیز آداب رعایت حریم شخصی، وقت شناسی، ارتباطات سودمند و تعامل سلسله مراتبی مطرح شده است. هر یک از این آداب با تکیه به منابع اسلامی و یافته های دانش مدیریت شناسایی شده است.
واکاوی مردم شناختی چالش های اجتماعی- فرهنگی پیش روی جامعه معلولین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف-معلولیت پدیده ای زیستی، اجتماعی است که تمام جوامع صرف نظر از میزان توسعه یافتگی با آن مواجه هستند. گروه هایی که توجه به نیازهای زیستی آنان در محیط اجتماعی می تواند امکان حرکت مستقل و فارغ از کمک دیگران را برای ایشان فراهم کند، در نتیجه بر پویایی زندگی این گروه تأثیر شایان دارد. در پژوهش حاضر که با عنوان «ریشه ها و علل بروز آسیب های اجتماعی پیش روی زنان معلول تهرانی» انجام شد. هدف از انجام این مطالعه واکاوی تجربه زیسته زنان معلول تهرانی از آسیب های اجتماعی بود.
روش شناسی-به منظور دستیابی به هدف تحقیق، رویکرد کیفی پدیدارشناسی انتخاب شد. روش نمونه گیری نیز به صورت ترکیبی از دو رویکرد نمونه گیری در دسترس و نمونه گیری گلوله برفی بود که تا اشباع نظری ادامه یافت. فرآیند شناسایی نمونه ها و آماده سازی و مصاحبه با 30 شرکت کننده حاصل شد. و داده ها با استفاده از رویکرد کلایزی تحلیل شد.
یافته ها-یافته ها حاکی از آن است که ریشه ها و علل بروز آسیب های اجتماعی پیش روی زنان معلول تهرانی عبارتند از: ضعف قوانین و مقررات؛ ضعف برنامه ریزی در حوزه آموزش و توانمندسازی زنان معلول؛ ضعف در آگاهی بخشی و فرهنگ سازی؛ همچنین نحوه مواجه زنان معلول با این پدیده عبارتنداز: عدم پذیرش و پنهان سازی پذیرش و مواجهه و خودتوانمندسازی می باشد.
نتیجه گیری- در جامعه با افراد دارای معلولیت به نحوی برخورد می شود که آن ها را ناتوان جلوه داده و فعالیت های اجتماعی و حضور در اجتماع را از آن ها سلب می کنند و یا به نحوی با آن ها رفتار می شود که خودشان از حضور در جامعه احساس خوبی نداشته باشند و ترجیح دهند در خانه بمانند. آگاهی کلی فرهنگ در مورد نحوه درمان و تعامل با معلولیت، از ابتدا نیاز به تغییر دارد؛ باید به فرزندان آموخت که تفاوت دوستان معلول شان را نه تنها مسخره نکنند، بلکه آن تفاوت و تلاش های فرد معلول را بستایند. اگر کودکان این چنین بیاموزند و چنین آموزه هایی از سنین ابتدایی صورت بگیرد، تمایز بین اقشار مختلف جامعه کاسته و مشارکت اجتماعی بیشتری صورت خواهد گرفت
مطالعه مساله زیبایی بدن در هویت یابی دختران نوجوان:، مطالعه شهر خرم آباد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
86 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی درک دختران کمتر از پانزده سال شهر خرم آباد از زیبایی در فرآیندهای هویت یابی است. این پژوهش از نوع کیفی است و به شیوه پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دختران نوجوان زیر پانزده سال شهر خرم آباد بود. روش گردآوری داده ها به صورت میدانی بوده و پژوهشگران، پس از انجام مصاحبه نیمه ساخت یافته با ۲۱ نفر از این افراد، به اشباع نظری دست یافتند و این نکته دریافت شد که انجام مصاحبه جدید، حاوی هیچ نوع اطلاعات تازه ای نخواهد بود. شیوه نمونه گیری در این پژوهش به صورت هدفمند و غیراحتمالی بوده است و افرادی به عنوان نمونه مورد مطالعه قرارگرفته اند که ضمن تمایل به انجام مصاحبه، زیبایی بدن خود را به عنوان یکی از مرجع های هویت بخش، مهم عنوان نموده اند. کُدگذاری داده های این پژوهش با استفاده شیوه تحلیل داده های کلایزی[1]<!--[endif]--> انجام شده است. بنا بریافته ها، مضمون های «این همان شدن با سلبریتی»، «تأیید شدن در تعامل»، «کسب سرمایه اجتماعی»، «استفاده از فرصت ها» و «ایده آل گرایی جسمی» درک و تصور دختران کمتر از پانزده سال سن بوده است که در فرآیندهای هویت یابی شان پیگیری می شود. نتیجه کلّی این پژوهش حاکی از این است که، رغبت و توجه به «مسئله زیبایی بدن» دربین دختران کمتر از پانزده سال بسی بیشتر از انتظاراتی است که جامعه از این افراد دارد. به گونه ای که غالب این نوجوانان «زیبایی بدن» را همانند افراد بزرگ سال و جوانان درک می کنند. علاوه بر این رفتار بسیاری از نوجوانان در رابطه با زیبایی در عمل تفاوت معنی داری با رفتار دختران جوان ندارد و موضع گیری آنان نسبت به زیبایی، بخش قابل توجهی از فرآیند هویت یابی و هویت سازی آن ها را دربرگرفته است.
تحلیل جامعه شناختی پدیده قتل ناموسی با رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، پدیده قتل ناموسی را با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی تحلیل می کند. رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی با تأکید بر بینش برساخت گرایانه اجتماعی، بر این باور است که کنشگران اجتماعی نقش اصلی در ساخت و بازسازی زندگی اجتماعی خود دارند و به گونه ای بازاندیشانه و آگاهانه در برابر محیط و تغییرات آن می اندیشیدند و عمل می کنند. قتل ناموسی تلاشی برای دفاع از ناموس و شرف خانوادگی و محافظت از زندگی اجتماعی محلی و سنتی از طریق انتظام درون گروهی مبتنی بر کنترل های اجتماعی غیررسمی در پاسخ به تغییرات و تحولات خانواده و تغییرات سبک زندگی، تحت تأثیر مدرنیته در گذار اجتماعی، به عنوان کنشی برای رهایی از فشارهای درونی فردی و بیرونی اجتماعی، فهم و تفسیر می شود. روش پژوهش حاضر، کیفی است، جامعه آماری آن نیز در بر گیرنده 18 نفر قاتل در زندان شامل 16 مرد و 2 ز ن و افرادی است که تجربه ارتکاب قتل داشتند. همچنین برای انتخاب نمونه هم، از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. قلمروی جغرافیایی پژوهش، استان آذربایجان غربی بوده و از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته برای گردآوری داده ها استفاده شده است. برای تحلیل داده ها و ارائه مدل، از روش نظریه زمینه یابی با رویکرد ساخت گرای چارمز[1] (2006) استفاده شده است. یافته های به دست آمده شامل 35 مفهوم به عنوان کد های اولیه، 6 مفهوم ثانویه شامل تعین های س اختاری، انتظام درون گروهی، ورود عناصر مدرنیته، تضعیف سنت ها، برون فرهنگ یابی و تقابل فرد و جامعه و 4 مفهوم اصلی به عنوان کدهای کانونی خانواده سنت بنیاد درون انتظام، تغییرات سبک زندگی، خانواده مدرن برون انتظام و برخورداری از فرصت های نامشروع است که مقوله هسته یا نظری این بررسی «تعارض در نظام جدید خانواده (تأخر فرهنگی در حوزه خانواده)» است که مقولات عمده فوق را در بر می گیرد.
[1] Charmaz