محمد مینویی

محمد مینویی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین خودمهارگری و اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اهمال کاری خودکارآمدی خود مهارگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۱۲
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین خود مهارگری و اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه پیام نور-واحد بین المللی عسلویه در سال تحصیلی 1403-1402 بود. در این مطالعه 208 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (ASEQ؛ اون و فرامن، 1988)، مقیاس اهمال کاری تحصیلی دانشجویان (APQ؛ سولومون و راثبلوم، 1984) و مقیاس خود مهارگری (SCS؛ تاجنی و همکاران، 2004) استفاده شد. تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. نتایج نشان داد خود مهارگری و خودکارآمدی به طور مستقیم بر اهمال کاری تحصیلی اثر منفی و معنادار داشتند؛ همچنین خودمهارگری به طور مثبت بر خودکارآمدی اثر معنادار داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که خودکارآمدی بین خود مهارگری و اهمال کاری تحصیلی نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که خود مهارگری یک عامل مهم در کاهش اهمال کاری تحصیلی دانشجویان است، همچنین این رابطه به وسیله خودکارآمدی میانجی گری شد؛ در واقع خود مهارگری به واسطه بهبود خودکارآمدی می تواند نقش مهمی در کاهش اهمال کاری تحصیلی دانشجویان داشته باشد.
۲.

اثربخشی آموزش مدیریت زمان بر درگیری تحصیلی و تفکر خلاق دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت زمان درگیری تحصیلی تفکر خلاق آزمایش کنترل شده تصادفی دانش آموزان دبیرستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۲۹
هدف: هدف از این مطالعه ارزیابی اثربخشی برنامه آموزش مدیریت زمان بر افزایش درگیری تحصیلی و تفکر خلاق در میان دانش آموزان دبیرستانی بود.   روش: این مطالعه با استفاده از طرح نیمه آزمایشی کنترل شده تصادفی و با دو گروه انجام شد: یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل، هر یک شامل ۳۰ شرکت کننده بودند. داده ها در سه نقطه زمانی جمع آوری شدند: قبل از مداخله، بلافاصله پس از آن، و سه ماه پس از مداخله. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری استفاده شد که توسط آزمون تعقیبی بونفرونی برای بررسی تفاوت های خاص بین گروه ها دنبال شد. تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS-27 انجام شد.   یافته ها: نتایج نشان داد مداخله به طور معناداری درگیری تحصیلی و تفکر خلاق را در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل بهبود بخشید. در پس آزمون، گروه آزمایشی شاهد افزایش معناداری در نمرات درگیری تحصیلی از میانگین ۶۸.۲۰ (انحراف معیار = ۷.۴۵) به ۷۶.۳۴ (انحراف معیار = ۸.۱۵) و در تفکر خلاق از ۷۰.۱۱ (انحراف معیار = ۸.۹۰) به ۷۵.۲۸ (انحراف معیار = ۹.۳۰) بود. در مقابل، گروه کنترل تنها بهبودهای جزئی را نشان داد. نتایج تحلیل واریانس نشان دهنده تأثیرات معنادار گروهی (0.001>p، 13.84=(1،58)F) برای هر دو متغیر بود.   نتیجه گیری: بنابراین، برنامه آموزش مدیریت زمان به طور مؤثری درگیری تحصیلی و تفکر خلاق دانش آموزان دبیرستانی را بهبود بخشید. یافته ها نشان می دهند که آموزش ساختارمند مدیریت زمان می تواند افزودنی ارزشمندی به استراتژی های آموزشی با هدف بهبود نتایج دانش آموزان در حوزه های تحصیلی و خلاق باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان