فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
35 - 54
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در دهه های اخیر، به دنبال ارتقاء سطح سرمایه های اقتصادی و اجتماعی زنان و توانمندی بیشتر آنان در جامعه ایران، نقش آفرینی آنان در حوزه های مختلف زندگی خانوادگی و اجتماعی بیشتر شده است. افزایش نقش آفرینی زنان از جمله زمینه های عمده تغییرات اجتماعی خانواده ایرانی بوده است. به نظر می رسد میزان نقش آفرینی اقتصادی زنان در خانواده، تابعی از درجه اشتراک و همسانی زنان در شاخص های اجتماعی و اقتصادی با همسران خود می باشد. بطوری که زنانی که از موقعیت ها و منزلت های همانندی با همسران شان برخوردارند، از قدرت و استقلال تصمیم گیری بیشتری نیز برخوردارند. هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش همسان همسری در تبیین تفاوت های مربوط به تصمیم های اقتصادی زنان در خانواده در شهر اسلام آباد غرب بوده است.
روش و داده ها: روش پژوهش کمی و جامعه آماری زنان دارای همسر شهرستان اسلام آباد غرب در سال ۱۴۰۱ بوده که ۳۷۷ نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و مورد پیمایش قرار گرفتند. یافته ها: میانگین شاخص تصمیم گیری در حوزه های مختلف اقتصادی اقتصادی توسط زنان در خانواده 05/3 از ۵ بوده است. میانگین تصمیم گیری زنان در خرید مواد غذایی، تحصیل فرزندان، خرید پوشاک و لوازم خانگی بیشتر از بقیه موارد بوده است. همسان همسری در تحصیلات، پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانواده زن و همسر، تعداد اعضای خانواده زن و همسر و رتبه تولّد زن و همسر بیشتر بوده است. میانگین تصمیم گیری اقتصادی زنان در وضعیّت همسان همسری و عدم همسان همسری به نفع زنان، بیشتر از وضعیّت عدم همسان همسری به نفع مردان بوده است. بحث و نتیجه گیری: برمبنای یافته ها می توان نتیجه گرفت که همسان همسری عینی یعنی همانندی زن و شوهر در سن، تحصیلات، درآمد، اشتغال و ... بیشتر شده است و این امر، باعث تغییر در تصمیم های مهم خانواده از جمله تصمیم های اقتصادی شده است که قبلاً کاملاً مردانه فرض می شد. پیام اصلی: با وجود نابرابری جنسیّتی در خانواده و جامعه و همچنین مشارکت اقتصادی کمتر زنان در مقایسه با مردان، نقش زنان در تصمیم های اقتصادی خانواده به دلیل همسان همسری بیشتر شده است. بنابراین، همسان همسری یکی از مکانیسم های تغییر در الگوهای سنتی خانواده و بتدریج تغییرات جامعه خواهد بود.
Teacher Training and Professional Ethics(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Explaining and analyzing the professional and religious ethical needs of the human resources at Farhangian University, with an emphasis on the esteemed faculty members of this university, can be a positive step towards achieving the critical mission of teacher training and education in the country. As indicated by the title of the article, the goal of this research is to analyze the needs of instructors and faculty members in the domain of professional and religious ethics. This article aims to answer the following questions: 1) What professional ethical characteristics do Farhangian University professors need? 2) Do Farhangian University professors possess these characteristics? 3) How can these characteristics be created and reinforced?
Methodology: The research methodology of the present study follows a mixed paradigm and employs descriptive-analytical and descriptive-survey methods.
Findings: In summarizing the findings, it was concluded that: empathy and the development of a spirit of cooperation among students by the professor, campus presidents, providing a foundation for self-confidence, preventing rigid and dogmatic discipline in the educational environment, and adherence to the scientific and cultural norms and regulations of the university are crucial. Therefore, it is expected that the planners and managers of Farhangian University, in addition to issuing directives and regulations, also pay special attention to implementation and practice. Thus, considering the important fact that in universities, education alone does not have a meaningful impact; rather, the educational process includes teaching ethics and institutionalizing it in order to properly implement the quality charter of Iran's teacher training university.
Conclusion: The study underscores the necessity for Farhangian University to integrate ethical training into its educational practices to fulfill its mission effectively.
ادوارد سعید و نظریه های پسا-کلونیال: امکان عبور از «مرکز» مبتنی بر مفهوم «عصیان اونتولوژیک»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی این پژوهش این است که آیا می توان از غرب مرکززدایی کرد؟ برای پاسخ به این پرسش، آراء ادوارد سعید محور پژوهش و مورد تحلیل قرار می گیرد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که ادوارد سعید با توجه به وضعیت اگزیستانسیال خود، در برابر استعمار غربی، مفهوم «عصیان اونتولوژیک» را مطرح می کند. بر اساس این مفهوم، انسان شرقی که توسط سوژه ی غربی به عنوان ابژه و در وضعیت «شیءوارگی» درنظر گرفته می شود، برای صورتبندی وضعیت خود و عبور از آن، باید به «عصیان اونتولوژیک» روی آورد. عصیان اونتولوژیک زمینه را برای «مرکززدایی از غرب» فراهم می کند. اما این مهم صرفاً با تکیه بر مفاهیم یورسنتریکی و اورینتالیستی حاصل نمی شود؛ بلکه ما نیازمند «عصیان اپیستمولوژیک» از غرب و بازسازی سنت فکری خود هستیم. سپس این عصیان به عرصه های دیگر و به ویژه به عرصه ی عمل نیز سرایت می کند و منجر به شکل گیری ساختارهای غیریوروسنتریکی و مرکززدایی از غرب می شود که انقلاب ایران را می توان مصداقی از آن دانست.
بازنمایی جنبش های اجتماعی زنان در فیلم های سینمایی (حق رأی، سرزمین شمالی، فرشته های آرواره آهنین، داستان رزا پارکس) از دهه (2016-1920) باروش نشانه شناسی چارلز سندرس پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به موضوع بازنمایی جنبش های اجتماعی زنان در فیلم های سینمایی حق رأی، سرزمین شمالی، فرشته های آرواره آهنین، داستان رزا پارکس از دهه (2016-1920) ، پرداخته می شود. جنبش زنان، جنبشی سازمان یافته برای دستیابی به حقوق زنان وایدئولوژی برای دگرگونی جامعه است که هدف آن رویای دفع انواع تبعیض وستم نژادی می باشد.در این مقاله نویسنده با بررسی چهار فیلم سینمایی با روش کیفی و با بهره گیری از رویکرد نشانه شناسی چارلز سندرس پیرس و با نظریه کنش جمعی چارلز تیلی و نظریه های بنیادی فمینیسم می خواهد به این تحلیل برسد که فیلم های سینمایی تا چه حد در بازنمایی جنبش های اجتماعی زنان موثر خواهد بود. به نظر می رسد که فیلم های سینمایی نقش پررنگی در بیان و بازنمایی جنبش های اجتماعی زنان در جامعه دارند. یافته های تحقیق حاکی از آن بودند که معناهایی که در فیلم ها بازنمایی شده اند شامل: نفی وضع موجود وهویت ما محور، داشتن برنامه و رفتار جمعی سازمان یافته، مشخص بودن اهداف، داشتن ایدئولوژی، تعهدو الزام، مخالفت با رفتارهای خشونت آمیز، جنبش رادیکال، ارزشمندی، تعهّد، وحدت بوده است.
کاربست روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی با تحلیل یکی از پرطرفدارترین صفحات اینستاگرامی کودک محور ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
63 - 100
حوزههای تخصصی:
در اینستاگرام، بخش بزرگی از معنای برساخت شده با تصاویر و ویژ گی های بصری به مخاطب منتقل می شود و به همین دلیل نیاز است که متون اینستاگرامی با رویکردی چندوجهی تحلیل شوند. روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی، همچون سایر انواع تحلیل گفتمان انتقادی به مفاهیم قدرت و ایدئولوژی و نیز به بافت و زمینه دﺧﯿﻞ در اﻣﺮ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺘﻦ توجه دارد و در عین حال، به دلیل توجه بر چندوجهی بودن و استفاده از رویکرد نشانه شناسی اجتماعی به منظور تحلیل وجه تصویر، برای تحلیل متون اینستاگرامی مناسب است. هدف مقاله حاضر، معرفی روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی و بیان چگونگی کاربست آن به عنوان روشی مناسب برای انجام تحلیل گفتمان در اینستاگرام است. ساخت هویت، یک حوزه اصلی موردعلاقه برای مطالعات گفتمان انتقادی به شمار می رود. از طرفی، رسانه های اجتماعی مبتنی بر تصویر همچون اینستاگرام، توانایی تصویر برای برساخت هویت و انتقال آن به دیگران را ارتقا داده اند. به همین دلیل، مطالعه برساخت هویت کودکی، مادری و پدری در صفحات کودک محور اینستاگرامی برای مطالعه موردی انتخاب شد. برای این منظور، ابتدا الگوی تحلیلی کرس و ون لیوون در تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی و چگونگی تحلیل هر یک از فرانقش های اندیشگانی، بین فردی و ترکیبی شرح داده شد. سپس تنها صفحه کودک محور خواهربرادری که در دسته اینفلوئنسرهای سطح بالای اینستاگرام ایرانی قرار دارد، با استفاده از این روش تحلیل شد. یافته ها به تفکیک تحلیل متنی و تحلیل پیکره ای بیان شد که به دنبال آن، دو گفتمان مردسالاری و سرمایه داری در این صفحه شناسایی شدند. در ادامه، ارتباط این دو گفتمان با زمینه های اجتماعی و صنعتی شرح داده شد. یافته ها همچنین سیال شدن و هم زمانی شدن هویت ها، متأثر از ظهور رسانه های اجتماعی را نشان داد.
ارزش های مادی گرایانه و شی ءانگاری بدن (مورد مطالعه: دانشجویان دختر دانشگاه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جامعه مصرفی امروز، زنان به گونه ای اجتماعی می شوند که بدن خود را به مثابه کالا درنظر بگیرند. از این حیث، بدن متنی است که به کالایی همواره مسئله دار بدل شده که بازنمایاننده هویت و پایگاه طبقاتی فرد است. هدف این پژوهش بررسی شی ءانگاری بدنی دانشجویان و رابطه آن با ارزش های مادی گرایانه است. روش پژوهش پیمایشی است و داده ها با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دختر دانشگاه ارومیه است که 182 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند. یافته های تحقیق نشان داد میانگین ارزش های مادی گرایانه دانشجویان 28/61 درصد و میانگین شی ءانگاری بدنی 67/59 درصد است. بررسی آماره های توصیفی مربوط به ابعاد شی ءانگاری بدنی نشان می دهد بعد نظارت بدنی حائز بیشترین میانگین (22/65 درصد) و بعد شرم بدنی دارای کمترین میانگین (40/48 درصد) بوده است. از بین متغیرهای زمینه ای، دانشکده محل تحصیل، درآمد ماهیانه خانوار و طبقه اجتماعی شی ءانگاری بدنی دانشجویان را تحت تأثیر قرار می دهند. ارزش های مادی گرایانه با شی ءانگاری بدنی دانشجویان رابطه مثبت و معنی دار دارد (307/0=r). در میان ابعاد شی ءانگاری بدنی، ابعاد کنترل ظاهر بدن و شرم بدنی با ارزش های مادی گرایانه ارتباط مثبت و معنی دار دارند، به جز بعد نظارت بدنی که ارتباط معنی داری با ارزش های مادی گرایانه ندارد. مدل رگرسیونی نشانگر آن است که ارزش های مادی گرایانه 11 درصد از تغییرات واریانس شی ءانگاری بدنی را تبیین می کنند. می توان گفت شی ءانگاری بدن دانشجویان دختر، ناشی از تمایل آن ها به ارزش های مادی گرایانه است.
شناسایی ابعاد و مولفه های شیوه های آموزشی نوآورانه در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
355 - 365
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش عالی به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای جامعه، نیازمند نوآوری در شیوه های آموزشی برای پاسخگویی به تغییرات سریع و پیچیده جهان مدرن است. هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد و مولفه های شیوه های آموزشی نوآورانه در آموزش عالی است.
روش شناسی: این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیل محتوا انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با صاحب نظران و اعضای هیات علمی دانشگاه های تهران در سال 1401-1402 جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار NVivo و به روش تحلیل مضمون صورت گرفت.
یافته ها: در این پژوهش، پنج بعد اصلی شناسایی شد که شامل تدریس نوآورانه، هوش مصنوعی در نوآوری آموزش عالی، مدیریت هوشمند نوآوری، توسعه نوآوری و کارآفرینی، و فناوری اطلاعات بودند. هر یک از این تم ها به مولفه ها و مفاهیم مختلفی تقسیم شدند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که نوآوری در شیوه های آموزشی می تواند به بهبود کیفیت آموزش و یادگیری در دانشگاه ها کمک کند. همچنین، چالش هایی مانند مشکلات فنی و نیاز به تغییرات فرهنگی نیز مورد توجه قرار گرفت. برای دستیابی به نتایج مطلوب، لازم است که تمامی اعضای جامعه دانشگاهی در فرآیند نوآوری مشارکت کنند و از تجربیات و دانش یکدیگر بهره مند شوند.
طراحی مدل پایداری اجتماعی در محیط های شهری و بررسی تطبیقی آن در شهرهای تهران و زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
199 - 245
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی مدل پایداری اجتماعی در محیط های شهری و بررسی تطبیقی آن در شهرهای تهران و زاهدان است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی-توسعه ای بوده و در زمره تحقیقات آمیخته اکتشافی قرار می گیرد. در مرحله کیفی، از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و تکنیک تحلیل مضمون (تم) استفاده شد. بدین منظور، با 21 نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی در زمینه مدیریت شهری که به صورت هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. در مرحله کمی نیز به منظور اعتبارسنجی مدل، از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Amos استفاده گردید. بدین منظور، از 136 نفر از مدیران ارشد شهرداری تهران و زاهدان که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، با ابزار پرسش نامه نظرخواهی شد. براساس یافته های تحلیل مضمون، برای پایداری اجتماعی هفت مؤلفه شامل آموزش، فقر، بیکاری، اینترنت، سلامت، افزایش جمعیت و نابرابری اقتصادی و 78 شاخص شناسایی شد. یافته های بخش کمی نیز نشان داد که متغیرهای شناسایی شده و مدل تحقیق مورد تأیید است. همچنین، بررسی تطبیقی پایداری اجتماعی در شهرهای تهران و زاهدان با تحلیل آماری نشان داد که بیشترین شکاف مربوط به وضعیت آموزش و کمترین شکاف نیز مربوط به فقر و نابرابری اقتصادی است. نتایج تحقیق نشان داد که پایداری اجتماعی در محیط های شهری پدیده ای چندبعدی و پیچیده است و برای تحقق آن مجموعه ای از متغیرها باید مدنظر قرار گیرد. علاوه بر این، براساس یافته های تحقیق وضعیت پایداری اجتماعی در شهرهای تهران و زاهدان به عنوان دو نماینده از شهرهای ایران چندان قابل قبول نیست و از طرفی، فاصله زیاد این دو شهر در شاخص های مختلف وجود دارد.
مطالعه جامعه شناختی نقش مداخله گرایانل سرمایه اجتماعی در تأثیرگذاری حکمرانی خوب بر ادراک حق به شهر (مورد مطالعه شهروندان بالای بیست سال شهر ماکو )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
273 - 299
حوزههای تخصصی:
مفهوم حق بر شهر جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی هانری لوفور (۱۹۶۸ )، به شرح تأثیر منفی اقتصاد سرمایه داری بر شهرها می پردازد. براساس این نظریه شهر تبدیل به کالایی شده است که فقط برای انباشت سرمایه به کار می رود. وی برای معکوس ساختن این پدیده، از برخورداری ساکنان شهر، از شاخص هایی مانند عدالت فضایی، شمولیت اجتماعی، مشارکت شهری، تعلق شهری و ... دفاع می کند. تحقیق حاضر با چنین موضعی به بررسی ادراک حق به شهر در بین ساکنین شهر ماکو پرداخته است. روش تحقیق مورد استفاده، پیمایشی و جامعه آماری تحقیق شامل کلیه شهروندان بالای 20 سال ساکن شهر ماکو به تعداد 33328 نفراست که از این تعداد، 500 نفر طبق فرمول تعیین حجم نمونه کوکران با واریانس به دست آمده از پیش آزمونی به تعداد 50 پاسخگو و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. در بررسی فرضیه های تحقیق رابطه معنادار آماری بین متغیرهای سرمایه اجتماعی و حکمرانی خوب شهری اثبات شد. برای برآورد اثرات غیرمستقیم، مستقیم و اثرات کل متغیرهای مستقل بر متغیر ادارک حق به شهر، از تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد متغیر حکمرانی خوب به طور مستقیم، 56 درصد و به صورت غیرمستقیم (از طریق سرمایه اجتماعی) 13 درصد و متغیر سرمایه اجتماعی نیز به طور مستقیم، 25 درصد بر متغیر یاد شده، تأثیرگذار است. با لحاظ اثرات کل حکمرانی خوب 69 درصد بر متغیر ادراک حق به شهر تأثیر گذاشت؛ مجموع متغیرهای مانده در مدل رگرسیونی توانستند 53 درصد از تغییرات متغیر ادراک حق به شهر را تبیین نمایند. در تحلیل نهایی تمرکز بر متغیرهای حکمرانی خوب شهری و سرمایه اجتماعی و تقویت آن ها در فضای اجتماعی شهر می تواند به رشد و گسترش اصول و شاخص های حق به شهر منجر گردد.
کودکان رنج کش و تقلای اخلاقی: پژوهشی مردم شناختی در محله ای حاشیه نشین در تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
5 - 26
حوزههای تخصصی:
آثار مردم نگارانه اولیه کودکان را دریافت کنندگان منفعل فرهنگ بازنمایی می کردند ، اما آثار اخیر آن ها را همچون سوژه هایی تجربه کننده و دارای معنا و ارزش می دانند که باید برای علم اجتماعی جدی گرفته شوند. این مقاله با تکیه بر پژوهش میدانی مردم نگارانه ، چگونگی تجربه کودکی در یک محله حاشیه نشین را بررسی می کند. تحقیق میدانی در محله قُپانلار در تبریز طی سال های 1394 تا 1399 انجام شده و جمع آوری داده ها از طریق مشارکت، مشاهده و گفت وگو صورت گرفته است. این مطالعه مردم شناختی بر شرایط واقعی زیست کودکان، انتظارات خانواده ها و سازمان های غیردولتی از آن ها و واکنش کودکان به زندگی فقیرانه متمرکز است.
روایت مردم نگارانه کودکان حاشیه نشین از دوران جنینی آغاز می شود ؛ زمانی که کودکان تحت تأثیر کالایی سازی خدمات بهداشتی، دچار ضعف و نقص می شوند . سپس کودکان گرسنگی و میل های سرکوب شده را تجربه می کنند. آن ها دوران بیکاری شدید پدرهای کارگر و زندگی در کوچه های صدپله ای و خانه های روی تپه ها با سقف های ترک خورده و در حال ریزش را تجربه می کنند. کودکان قُپانلار به هفت سالگی که می رسند ، قربانی خشونت نمادین سازمان های غیردولتی و خانواده هایشان می شوند ؛ چون در شرایط کالایی سازی آموزش، سبک زندگی طبقات بالاتر بر آن ها تحمیل می شود. با وجود این، واکنش کودکان به چنین شرایطی «تقلایی اخلاقی» است. آن ها که پدر و مادرهایشان را در رویارویی با فقر تنها می یابند ، با دوختن کفش و زباله گردی، از آن ها حمایت می کنند.
احساس پس زدگی سیستمی تا تنگناهای هجران؛ واکاوی مهاجرت مردم سیستان و بلوچستان به یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت مردم استان سیستان و بلوچستان به شهر یزد هر ساله در جریان بوده و عللی موجب شده است، تا این مردم اقدام به مهاجرت کنند؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر واکاوی مهاجرت مردم سیستان و بلوچستان به شهر یزد است که با استفاده از روش کیفی و رویکرد تحلیل مضمون در سال 1402 در شهر یزد انجام شد. داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند و به شیوه مصاحبه نیمه ساختاریافته با 13 نفر از افرادی جمع آوری شد که از استان سیستان و بلوچستان به شهر یزد مهاجرت کرده اند. یافته های تحقیق نشان داد که مهاجرت مردم سیستان و بلوچستان دارای عوامل مختلفی است و فرصت شغلی نامناسب و درآمد ناکافی که معیشت مشقت بار را برای آنان به همراه دارد، عامل اصلی شکل دهنده مهاجرت بوده است؛ اما این عامل تنها عامل شکل دهنده مهاجرت این مردم نبوده است، بلکه باتوجه به هدف پژوهش که واکاوی مهاجرت این مردم است، مضامین دیگری نیز احصا شد. به صورت کلی 6 مضمون اصلی و 16 مضمون فرعی ساخته شده پژوهش حاضر عبارت اند از: بستر نامساعد، معیشت مشقت بار، احساس پس زدگی سیستمی، تنش زدایی، تنگناهای هجران و ترقی یابی. توجه به مسائل اقتصادی مردم سیستان و بلوچستان دارای اهمیت شایانی است، اما یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که عوامل اجتماعی و فرهنگی نیز در امر مهاجرت این مردم دخیل است که نیازمند توجه سیاست گذاران به این عوامل است تا با صورت گرفتن اقدامات لازم شرایط بهتری برای مردم این استان فراهم شود و کشور با مسائل عدم توازن جمعیتی در مناطق روبه رو نشود و موقعیت استراتژیکی استان های مرزی حفط شود.
شناسایی ابعاد و مولفه های متاورس در آموزش علوم مدارس متوسطه دوره اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
78 - 89
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش شناسایی ابعاد و مؤلفه های کلیدی متاورس در آموزش علوم در مدارس متوسطه دوره اول بود. این پژوهش به بررسی نقش متاورس به عنوان یک فناوری نوین در بهبود کیفیت آموزش و افزایش مشارکت دانش آموزان در یادگیری مفاهیم علمی پرداخت.
روش شناسی: این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و به کارگیری روش های تحلیل محتوا انجام شد. جامعه آماری شامل دو بخش اسناد علمی و خبرگان آموزشی بود. اسناد علمی شامل مقالات، نشریات و پایان نامه های مرتبط با موضوع پژوهش از سال 1390 تا 1403 به زبان فارسی و از سال 2000 تا 2024 به زبان انگلیسی بودند. بخش دوم شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 12 نفر از خبرگان آموزشی با حداقل 5 سال سابقه مدیریتی و اجرایی در مدارس بود که داده های آن ها با استفاده از نرم افزار MaxQDA کدگذاری و تحلیل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که متاورس می تواند از طریق عواملی مانند سواد رسانه ای، بلوغ تکنولوژیکی، زیرساخت های فناوری و سیاست های حمایتی به بهبود کیفیت آموزش علوم در مدارس کمک کند. همچنین، مسائل مربوط به حریم خصوصی و امنیت اطلاعات به عنوان چالش های مهم شناسایی شدند. راهبردهای پیشنهادی شامل توسعه آموزش تعاملی و شخصی سازی محتوا، بهبود زیرساخت های فناوری و آموزش معلمان در استفاده از متاورس بود.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که متاورس می تواند به عنوان یک ابزار نوآورانه در بهبود کیفیت آموزش علوم در مدارس متوسطه دوره اول به کار گرفته شود. با این حال، برای موفقیت در پیاده سازی این فناوری، نیاز به توجه به عواملی مانند سواد رسانه ای، زیرساخت های فناوری، و سیاست های حمایتی وجود دارد. همچنین، توجه به مسائل امنیتی و حریم خصوصی نیز ضروری است.
بازنمایی گفتمانی سوژه معتاد در سینمای ایرانِ پسانقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۹۱-۴۷
حوزههای تخصصی:
بازنمایی گفتمانی مسئله اعتیاد و سوژه های معتاد در سینمای ایران و نسبت آن ها با مناسبات اجتماعی زمانه خود طی دهه های پس از انقلاب اسلامی، دستخوش تغییرات عمده ای شده است. این مقاله با استفاده از روش تحلیل گفتمانی فوکو، به بررسی چگونگی بازنمایی سوژه اعتیاد و معتادان و تحولات آن در فیلم های سینمایی سال های پساانقلاب می پردازد. در راستای این هدف، پنج فیلم شاخص (تیغ و ابریشم، باد و شقایق، بوتیک، سنتوری، ابد و یک روز) که هر یک معرّف دوره ای از تحولات تاریخی-سیاسی چهار دهه اخیر در بازنمایی اعتیاد و سوژه برآمده از آن بوده اند، به روش نمونه گیری هدفمند برای تحلیل گفتمانی برگزیده شده اند. یافته ها نشان داد در سال های اولیه انقلاب، بازنمایی اعتیاد در فیلم های سینمایی عمدتاً در قالب یک دستور کار سیاسی-انقلابی و با حمایت نهادهای حاکمیتی برای مدیریت و کاهش اعتیاد انجام می شد. اما در دهه های بعد، این بازنمایی ها از کنترل رسمی خارج شد و به تکثیر گفتمان هایی انجامید که گاه با اهداف اولیه در تضاد بودند. درمجموع، اگرچه سینمای ایران تلاش داشته است تا همگام با تحولات قدرت و کردارهای گفتمانی همبسته آن در هر دوره، درکی نوین از مسئله اعتیاد و سوژه معتاد ارائه دهد؛ درعین حال، در پی این نیز بوده که از طریق بازنمایی های خود به بازاندیشی درباره معضل اعتیاد بپردازد و شیوه جدیدی از اندیشیدن به مضمون پیش گفته را به لطف تصویر بنا نهد. این بازنمایی ها تأثیری معنادار بر ادراک اجتماعی، سیاست گذاری های فرهنگی و برداشت عمومی از سوژه های معتاد داشته است. این مقاله بر اهمیت تحلیل تاریخی گفتمان های سینمایی برای درک بهتر نسبت اعتیاد با مناسبات قدرت، فرهنگ، و سیاست تأکید دارد.
شرم اجتماعی بیکاری: مطالعه زمینه ای در میان کارگران بیکارشده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۱۶۰-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
این مطالعه بر اهمیت توجه به ابعاد اجتماعی و روانی بیکاری و نقش نهادهای حمایتی در کاهش آثار منفی آن تأکید دارد. در شرایط دشوار اقتصادی و تنگناهای حاکم بر بنگاه های تولیدی، توجه بیش ازپیش به کارگران به عنوان سرمایه های ارزشمند کشور و موتور محرک توسعه اقتصادی ضروری به نظر می رسد. ناامنی شغلی و بیکاری می تواند تأثیر عمیقی بر زندگی شخصی و آینده شغلی افراد داشته باشد و آن ها را با بحران هایی نظیر ازدست دادن هویت، مشکلات اقتصادی و خانوادگی مواجه کند. این مقاله با بررسی تجربه بیکاری و پیامدهای روانی و اجتماعی آن در میان کارگران بیکارشده در تهران، در پی فهم فرآیند مواجهه و کنارآمدن کارگران با بیکاری و آسیب های ناشی از آن است. مطالعه حاضر با رویکرد تفسیری-کیفی و روش نظریه زمینه ای (داده بنیاد) برساخت گرا اجرا شده است. پژوهشگران برای گردآوری داده های موردنیاز، در سه نقش کارگر، محقق و کارمند یکی از نهادهای حمایتی در میدان تحقیق حضور یافته اند و داده ها از طریق مصاحبه با ۳۷ کارگر بیکارشده گردآوری شد. مشارکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند از نوع دردسترس و نظری انتخاب شدند. داده ها نیز در چهارچوب نظریه زمینه ای برساخت گرا، طی سه مرحله کدگذاری اولیه، متمرکز و نظری تحلیل شد. یافته ها نشان داد تجربه بیکاری دارای ابعاد گوناگونی ازجمله ننگ اجتماعی بیکاری، بحران هویت، بحران اقتصادی، بحران خانوادگی، تجربه شرمساری و روان رنجوری است که درنهایت همگی ذیل مقوله «شرم اجتماعی بیکاری» صورت بندی شده اند. این مقوله ابعاد مختلفی از تجربه طرد، تجربه شکست شخصی و ناتوانی در کامیابی را به دنبال دارد.
آینده مسئله حجاب در ایران با تجزیه و تحلیل روندها و پیشران ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مروری بر تاریخ ایران زمین نشان دهنده فراز و فرودهایی در مسئله حجاب بانوان می باشد. این پژوهش درصدد بررسی آینده حجاب باتوجه به وضعیت فعلی پوشش زنان ایران، با روش تحلیل کیفی و باهدف تخمین آینده حجاب در ایران، به تجزیه وتحلیل روندهای گذشته و پیش ران های موجود برآمده و مباحث آن در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی سامان یافته است. تاریخ، فرهنگ، تمدن، دین و مذهب، مخالفت های مردمی و دولتی از جمله روندها و عناصر پیشران ایجابی به شمار می روند که در مقابل عناصر سلبی چون عمل به مظاهر غرب، تأثیرپذیری سیاستمداران از دیگر کشورها، سیاست حکومت قرار دارند. از سوی دیگر در عصر جمهوری اسلامی ایران در تحلیل روندها و پیشران های ایجابی می توان به فرهنگ دینی، ماهیت فرهنگی انقلاب، حساسیت شرعی، اجتماعی اشاره داشت که در مقابل روندها و پیشران های سلبی چون توجیه نبودن نخبگان و مجریان، فقدان برنامه یا قانون یا عدم اجرای برنامه یا قانون، تساهل و تسامح، غفلت و انفعال در بخش متولیان و ناآگاهی از فلسفه حجاب، عدم آگاهی از قوانین حجاب، فضای مجازی و تأثیرات آن در بخش شهروندان قرار دارند. یافته ها نشان می دهد ایرانیان پیشینه مستحکمی در مسئله حجاب دارند و تلاش های پادشاهان درگذشته و معاندان انقلاب در زمان حاضر در جهت کشف حجاب موفقیت آمیز نبوده و تجری های صورت گرفته توسط برخی از بانوان در عصر حاضر با وضع قانون کارآمد و اجرای دقیق آن بر طرف خواهد شد. هر چند نمی توان انفعال و سردرگمی مسئولان را در مواجهه با کشف حجاب های موردی نادیده گرفت.
تحلیل محتوای اخبار میراث فرهنگی در رسانه های سراسری و محلی (مطالعه موردی خبرگزاری ایسنا اصفهان و خبرگزاری ایرنا)
حوزههای تخصصی:
تحقیق پیش رو به «تحلیل محتوای اخبار میراث فرهنگی در رسانه های سراسری و محلی(مطالعه موردی خبرگزاری ایسنا اصفهان و خبرگزاری ایرنا)» پرداخت. هدف این پژوهش بررسی تفاوت معنادار اخبار میراث فرهنگی در این دو رسانه بود. این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای کیفی انجام شد. جامعه آماری مورد نظر تمام محتوای بارگذاری شده در سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری ایرنا و خبرگزاری ایسنا اصفهان در سال 1402 و ابزار مورد استفاده، پرسشنامه معکوس بود. نتایج تحقیق نشان داد بین عناصر خبری و ارزش های خبری مورد استفاده در محتوای میراث فرهنگی دو رسانه تفاوت معناداری وجود داشت. با این وجود تفاوت معناداری بین درصد استفاده از انواع سوژه در پوشش خبری این دو خبرگزاری مشاهده نشد.
تبیینی دیگر پیرامون اندیشه پیشرفت با نقدی بر نقش «کار جمعی» نزد انسان نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
281-324
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش شده از منظری غیرمدرن به بررسی یکی از نظریات مدرن کلاسیک در حوزه جامعه شناسی پرداخته شود تا قوت این منظر تازه نضج یافته در برابر نظریات معتبرجامعه شناسی محک زده شود. به همین منظور نظریه تقسیم کار اجتماعی دورکیم برای بررسی برگزیده شده است. روشی که در این مقاله برگزیده شده بررسی فرانظری یک نظریه است. اگر چه از این منظر می توان ابعاد مختلف یک نظریه را مورد بررسی قرار داد ولی در اینجا برای تمرکز بیشتر بر مقایسه میان دو منظر غیر مدرن مدرن و مدرن، موضوع همبستگی اجتماعی از منظر تقسیم کار اجتماعی مورد بررسی واقع شده است. ضمن این مقاله ابتدا موضوع تقسیم کار اجتماعی از دو منظر غیر مدرن و مدرن شرح داده شده و سپس نشان داده می شود که با توجه به واقعیات زندگی انسان غیر مدرن، وی ترجیح می دهد به جای تقسیم کار از تفکیک کار بهره ببرد. در نهایت دیده خواهد شد که تقسیم کار حتی در زندگی انسان مدرن نیز اثری بیش از وابستگی اجتماعی بر جای نمی گذارد و انسان مدرن برای دست یابی به همبستگی اجتماعی نیازمند اعمال تغییرات اساسی در شیوه زندگی جمعی خویش می باشد.
نقش ورزش در تاب آوری اجتماعی ورزشکاران: مطالعه ای در شهر کرمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۴)
106 - 121
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناخت نقش ورزش در تاب آوری اجتماعی ورزشکاران آمادگی جسمانی شهرکرمان در بازه زمانی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی است. روش گرانددتئوری است. جامعه آماری در این پژوهش ورزشکاران آمادگی جسمانی شهر کرمان بود. حجم نمونه تا اشباع مفهومی ادامه داشت که این مهم با با ۱۶ مصاحبه عمیق در بین ورزشکاران آمادگی جسمانی شهر کرمان ممکن شد. روش نمونه گیری هدف مند بود داده ها با نرم افزار MAXQDA ورژن ۲۰ کدگذاری شد. جهت اعتباریابی کدها دو متخصص دیگر کدگذاری ها را مجدد انجام دادند که ضریب توافق کدگذاری ها ۷۷/۰ به دست آمد. یافته ها نشان داد که ورزش بر تاب آوری اجتماعی ورزشکاران اثرگذار است. به تعبیری دیگر، ورزش با تغییر شیوه حل مسئله و ایجاد عادت های تاب آور در ورزشکاران، ایجاد همبستگی اجتماعی ویژگی رفتاری تاب آوری را در ورزشکاران افزایش می دهد. در نتیجه می توان ورزش را به عنوان یک عامل مهم در ایجاد تعادل روانی اجتماعی و به عنوان یک راه حل مناسب برای گذار از بحران برای افراد معرفی کرد.
Teachers' Perspectives on Handling Socio-Political Issues in the Classroom(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This qualitative study explores the perspectives of teachers on integrating socio-political issues into classroom discussions, aiming to understand the challenges and strategies employed by educators in various educational contexts. The objective was to illuminate the factors influencing effective teaching practices concerning socio-political topics, thereby informing educational policies and teacher training programs.
Methodology: This study utilized a qualitative research design, with data collected exclusively through semi-structured interviews involving 30 teachers from different educational levels and geographic locations. Participants were selected using purposive sampling to ensure a diversity of experiences and perspectives. Data analysis was performed using NVivo software to facilitate thematic analysis, ensuring theoretical saturation was achieved to validate the consistency and comprehensiveness of the findings.
Findings: The analysis revealed three main themes: Teacher Preparedness, Student Engagement, and Institutional Support. Under Teacher Preparedness, subthemes included Training and Professional Development, Personal Comfort with Topics, and Curriculum Integration, indicating the need for improved resources and training. Student Engagement was characterized by varying levels of participation and the impact of classroom dynamics on learning, highlighting the influence of teaching methods and environment. Institutional Support emerged as critical, with subthemes like Administrative Guidance and Resources emphasizing the need for stronger institutional backing and adequate resources to support teachers.
Conclusion: The study underscores the complexities of discussing socio-political issues in educational settings and the pivotal role of teachers in facilitating these discussions. Effective socio-political education requires comprehensive teacher training, supportive institutional frameworks, and resources that together foster an environment conducive to open and critical discussions. Addressing these factors is crucial for preparing students to participate thoughtfully in democratic processes.
موانع و محرک های اجرای مسئولیت اجتماعی در بانک های تجاری کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
373 - 419
حوزههای تخصصی:
بانک های تجاری را می توان اصلی ترین نهادهای بازار پول دانست، که به ایجاد رشد اقتصادی مثبت در کشور و همچنین ثبات اقتصادی کمک می کنند. رسیدگی به مسئولیتهای اجتماعی توسط بانکها علاوه بر نقش مثبت در توسعه ی پایدار می تواند بانکها را در بهبود برند، خلق ارزش بیشتر و کسب سود و افزایش وفاداری مشتریان و همین طور کسب اعتماد و اطمینان مشتریان یاری نماید. مسئولیت اجتماعی نه تنها یک عامل رقابتی متمایز کننده، بلکه به عنوان یک عامل بقاء محسوب می گردد و وجه تمایز بانکهای موفق و ناکاراست؛ در این مقاله تلاش شده است با استفاده از بررسی دیدگاههای خبرگان بانکی و مشتریان، موانع و تسهیلگرهای اجرای مسئولیتهای اجتماعی در بانکهای تجاری ایران، شناسایی شود. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، کیفی از نوع تحلیل محتواست و طریقه ی گردآوری و اخذ دیدگاههای مشتریان و خبرگان بانکی، مصاحبه های عمیق بوده و تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافته است. در نهایت 22 مصاحبه (11 مصاحبه با مشتریان و 11 مصاحبه با خبرگان بانکی) انجام شده است. پس از بررسی و تحلیل دو دیدگاه ذکر شده، موانع و تسهیلگرهای مسئولیت اجتماعی بانکها (شرایط مدیریتی بانکها، عملکرد ذینفعان اثرگذار، فرآیندهای سازمانی، جایگاه بانک در اذهان مشتریان، عوامل محیطی، قوانین و مقررات) تعیین گردید.