فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۳۵٬۳۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مطالعه باهدف بررسی رابطه بین مصرف رسانه ای در فضای مجازی با سبک زندگی با توجه به نقش متغیرهای جمعیت شناختی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی انجام شده است. به لحاظ روش شناختی، این پژوهش از نوع مطالعات کمّی، مقطعی و کاربردی و در قالب پیمایش است که دارای رویکردی توصیفی و تحلیلی بوده و به ارزیابی مسئله اصلی پژوهش در میان جوانان شهر تهران می پردازد. جامعه آماری، جوانان 18 تا 34 ساله شهر تهران و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 400 نفر بوده که این افراد با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی در 10 محله از 5 منطقه (1، 4، 6، 15، 22) در میان مناطق 22گانه شهر تهران انتخاب شده اند. داده های به دست آمده از پرسش نامه از طریق نرم افزار Spss مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای «مصرف رسانه ای در فضای مجازی و ابعاد سازنده آن (دیداری-شنیداری و نوشتاری) و مدت استفاده از فضای مجازی، میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و میزان استفاده از رسانه های مختلف» رابطه مستقیم و معناداری با سبک زندگی جوانان دارند. همچنین بین مصرف رسانه ای در فضای مجازی و سبک زندگی جوانان بر حسب جنس، وضعیت تأهل، سن، منطقه زندگی و میزان درآمد و متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی تفاوت معناداری وجود ندارد، از طرفی بین مصرف رسانه ای در فضای مجازی و سبک زندگی جوانان بر حسب تحصیلات و شغل تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین مصرف رسانه ای زمینه تغییر سبک زندگی از سنتی به میانه (ترکیبی) و از میانه به مدرن (غربی) را فراهم می آورد.
معرفی و گونه شناسی نقوش دستبافت های سنتی و بومی تبرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
105 - 129
حوزههای تخصصی:
درکتب تاریخی، تبرستان یکی از سه منطقه عمده تولیدات بافته های نفیس ایران به شمار می رود و هنر بافندگی آن تا امروز در ارتفاعات این منطقه ادامه دارد. ولی اطلاعات کمی درباره نقوشِ بافته های تبری وجود دارد. از آنجا که وضعیت جغرافیایی تبرستان و دوربودن از حکومت های مرکزی، سبب حفظ ویژگی های فرهنگی این منطقه، در دوران تاریخی بوده است، از این رو شناسایی نقوش بافته های تبرستان می تواند بستری برای شناخت عناصر تصویری و هویت فرهنگی منطقه باشد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی نقوش سنتی دستبافت های محدوده تبرستان است. این پژوهش از نوع کیفی است و به شیوه توصیفی-تحلیلی داده ها را مورد مطالعه قرار داده است. اطلاعات نقوش به صورت میدانی و با نمونه برداری از اصل دستبافت های سنتی حوزه های بافندگی در مناطق تاریخی تبرستان بدست آمد و برای تحلیل از منابع اسنادی استفاده گردید. یافته های پژوهش، 150 نقش با ارزش بافته های سنتی تبرستان را نشان می دهند که به لحاظ اشکال و مضمون قابل تقسیم به نقوش گیاهی، جانوری، نقوش هندسی و انتزاعی هستند و بن مایه های زیادی از نقوش باستانی مانند: اشکال ترنج مانند، گلهای چهارپر، پرندگان متقابل، درخت متقارن و نقش سواستیکا، در این نقوش دیده می شوند. با توجه به وجود نقوش کهن در بافته های تبری و مقایسه آنها با نقوش صنایع هنری قرون اولیه اسلامی در تبرستان، به نظر می رسد این نقوش قبل از اسلام و در دوره ساسانیان در بافته های تبرستان بکار میرفته اند و کاربرد آنها تا امروز دردستبافتهای سنتی ارتفاعات البرز در تبرستان استمرار داشته است.
تحلیل هم نشینی و جانشینی نشانه های نوشتاری و تصویری در لوگوهای فارسی برنامه کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۵)
131 - 154
حوزههای تخصصی:
لوگوی فیلم یک نشانه است که علاوه بر انتقال مفاهیم نوشتاری از جنبه های بصری و زیبایی شناختی نیز برخوردار است. تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که رابطه نشانه های تصویری و نوشتاری در لوگوتایپ (نشانه نوشته) های تلفیقی برنامه کودک چگونه است و این روابط در فرایند انتقال معنا چه نقشی دارند. هدف تحقیق، تحلیل روابط هم نشینی و جانشینی نشانه های تصویری و نوشتاری در این لوگوتایپ ها و توصیف کارکرد ارجاعی آن ها با محتوای فیلم است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری مطالب ترکیبی از روش کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی و مشاهده های میدانی از طریق ارائه پرسش نامه باز و مصاحبه با کودکان است. تجزیه تحلیل یافته ها کیفی است. یافته های تحقیق نشان می دهد رابطه هم نشینی و جانشینی نشانه های نوشتاری و تصویری در لوگوتایپ های برنامه کودک به شکل ویژه ای قابل شناسایی است. هم نشینی این نشانه ها وجه آشنایی زدایی و منحصربه فرد بودن آن را تقویت می کند و نتیجه آن ایجاد جذابیت بصری و تمایز نسبت به سایر لوگوتایپ هاست. در مواردی این روابط، خوانایی لوگو را تحت تأثیر قرار می دهد. رابطه جانشینی زمانی رخ می دهد که نشانه هایی از فیلم یا محتوای آن، جایگزین حروف لوگو می شود و خوانش هم زمان نوشتار و درک تصویری آن با توجه به محتوای فیلم برای مخاطب کودک صورت می گیرد.کلیدواژه: رابطه هم نشینی، رابطه جانشینی، نشانه های تصویری، نشانه های نوشتاری، لوگوتایپ (نشانه نوشته) فارسی، برنامه کودک.
ارائه مدلی برای موفقیت تبلیغات با محوریت سلبریتی ها در تجارت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به توسعه روز افزون تجارت، تبلیغات به عنوان یکی از اساسی ترین ابزارهای آن اهمیت بالایی پیدا کرده، طوری که در عصر فعلی و با همه گیر شدن وسعت شبکه های اجتماعی تصور دنیای کسب وکار بدون تبلیغات مدرن دشوار است، استفاده از شهرت سلبریتی ها در روند تبلیغات سلبریتی محور یکی از استراتژی های کاهش ریسک موفقیت تبلیغات است؛ از این رو، هدف پژوهش حاضر، ارائه ی مدلی برای موفقیت تبلیغات با محوریت سلبریتی ها در تجارت اجتماعی است. روش پژوهش با استفاده از شیوه استقرایی و با رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد بوده و جامعه آماری پژوهش اساتید دانشگاه و کارمندان باتجربه در امور رسانه های اجتماعی می باشد. روش نمونه گیری به صورت گلوله برفی و تعداد افراد 13نفر، تا رسیدن به حد اشباع نظری و حد تکامل پیش رفته است؛ نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که شرایط علی جهت تبلیغات سلبریتی محور عبارتند از: ویژگی های سلبریتی، محتوای متناسب و نهادینه کردن مسئولیت اجتماعی و شرایط مداخله گر: عوامل تکنولوژیک، تشابه ادراک شده میان منبع و گیرنده پیام و اگاهی بخشی مخاطبان؛ بستر حاکم: نگرش منفی نسبت به برخی سلبریتی ها، قابلیت های تجارت اجتماعی، محدودیت های شبکه های اجتماعی و هزینه تبلیغات سلبریتی محور؛ راهبردها: مدیریت ارتباطات، موقعیت شناسی و مدیریت راهبردی تبلیغات؛ و درنهایت پیامدها شامل: تقویت سرمایه اجتماعی، برند سازی، توانایی نفوذ در مخاطبان هدف و وفاداری مشتریان می باشند.
بررسی تأثیر سواد زیست محیطی بر فرهنگ مصرف سبز با نقش میانجی مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی (مطالعه موردی: شهروندان جهرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
14 - 25
حوزههای تخصصی:
در مدرنیته متأخر، بخش عظیمی از تلاشها و برنامه های نهادها و کنشگران در خدمت رشد سواد و مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی به منظور برقراری تعامل انسانی با محیط زیست است. پژوهشها نشان می دهند که سواد زیست محیطی با اقدامات و نگرش های محیط زیستی ارتباط دارد و بر مشارکت فعال مردم در مسائل زیست بوم تأثیر بسیار دارد. مطالعه حاضر نیز، با هدف واکاوی نقش میانجی مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی در ارتباط بین سواد محیط زیستی و فرهنگ مصرف سبز انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق ساکنان 18 سال به بالای شهر جهرم و نمونه آماری 424 نفری که با استفاده از روش پیمایش و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. نتایج توصیفی تحقیق نشان داد که نمره میزان فرهنگ مصرف سبز و سواد زیست محیطی بالاتر از حد متوسط و نمره میزان مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی در حد متوسط می باشد. نتایج روابط دو متغیره نیز نشان داد که میان سواد زیست محیطی و مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی با فرهنگ مصرف سبز همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج روابط ساختاری نیز نشان داد که متغیرهای مستقل تحقیق در مجموع توانسته اند 21 درصد از تغییرات فرهنگ مصرف سبز را تعیین کنند که در این میان، تاثیر مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی بیش از سواد محیط زیستی می باشد.
ارزیابی آثار تقلید از سبک زندگی غربی از منظر آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
140 - 173
حوزههای تخصصی:
در عصر جهانی شدن و ارتباطات گسترده، الگوپذیری از فرهنگ ها و سبک های زندگی مختلف امری اجتناب ناپذیر است؛ اما الگوپذیری صرفاً تقلیدی از یک فرهنگ خاص، به ویژه زمانی که با ارزش ها و اعتقادات دینی و ملی مغایرت داشته باشد، می تواند آثار منفی بسیاری به همراه داشته باشد. یکی از مهم ترین چالش های فرهنگی در جوامع اسلامی، الگوپذیری از سبک زندگی تقلیدی از غرب است. این پدیده که در بسیاری از موارد به عنوان یک تهدید برای هویت اسلامی تلقی می شود، دارای ابعاد مختلف و نیازمند بررسی دقیق و همه جانبه است. هدف از پژوهش پیش رو بررسی این موضوع و ارزیابی و تحلیل مستندات قرآنی آیت الله خامنه ای از این ابعاد بود. این تحقیق توصیفی تحلیلی از حیث هدف کاربردی و با روش اسنادی و منابع کتابخانه ای است. مهم ترین یافته های این نوشتار، تبیین تفاوت بنیادین میان مبانی الگوپذیری سبک زندگی اسلامی و غربی، همراه با ارزیابی مستندات قرآنی بیانات رهبری در مناسبت های مختلف درباره الگوپذیری از سبک زندگی غربی و آثار مخرب آن در حوزه هایی مانند اخلاق فردی و جمعی، خانواده، علم و فناوری، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و محیط زیست بود.
تدوین مدل سیاست گذاری شهریِ رونقِ اقتصادِ فرهنگ در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله برگرفته پژوهشی از طرح با عنوان «.تدوین سند جامع اقتصاد فرهنگ » با شماره قرارداد 137/ 288746 با حمایت مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران انجام شده است. اقتصادِ فرهنگ یکی از حوزه هایی است که ذیل مفهوم «صنایع فرهنگی»، شکل دهنده جهت توسعه اقتصادی در دنیای امروز شده است و تمرکز آن بر نقش خلاقیت مردم (شهروندان) در تولید است. بر اساس دسته بندی سازمان ملل، بخش های مختلف صنایع فرهنگی عبارت از هنر، کتاب، فیلم، نقاشی، فستیوال ها، صنایع دستی، موسیقی، طراحی، پویانمایی و بازی های ویدیویی است. این بخش ها از طریق خلق دارایی های فکری و نیز ایجاد اشتغال تأثیر مثبتی بر رشد اقتصادی منطقه فعالیت خود می گذارند. از این منظر، نقش بالقوه حکومت های محلی، خصوصاً شهرداری ها، در حمایت از رشد این صنایع، نسبت به سایر صنایع پررنگ تر است. پژوهش حاضر باهدف توسعه یک مدل سیاست گذاری مدون و اثربخش برای حمایت شهرداری از رونق اقتصادِ فرهنگ در شهر تهران انجام شده است. جهت گیری پژوهش در وهله اول بنیادی است اما با توجه به الزامات اسناد بالادستی پروژه، خصوصاً برنامه توسعه سوم شهر تهران، یک پژوهش کاربردی محسوب می شود. داده ها که مشتمل بر داده های اولیه (مشاهدات و پرسش های مستقیم) و داده های ثانویه (مطالعه اسناد، تجارب مکتوب و درس آموخته ها) است، با استفاده از استراتژی نشریه مبنایی تحلیل شده اند. این استراتژی در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، به استخراج الگوی نهفته در داده ها می پردازد. الگوی استخراج شده از این مراحل، مشتمل بر مقوله محوری، علت ها، شرایط زمینه ای و مداخله گر، راهبردها و درنهایت پیامدها می شود که به صورت مدل پارادایمی ارائه شده است. علاوه بر استخراج الگو، با استفاده از مدل SWOT، نقاط قوت و ضعف (عوامل داخلی اثرگذار بر سیاست ها) و فرصت ها و تهدیدها (عوامل بیرونی اثرگذار بر سیاست ها) از بطن مصاحبه ها واکاوی و پیشنهاد های راهبردی بر مبنای آن ها نیز ارائه شده است. راهبردهای پیشنهادی حول چهار محور اصلی بسترسازی، تسهیل گری، آموزش و درآمدزایی تدوین شده است. با توجه به رویکردهای مختلف توسعه یافته نسبت به مقوله اقتصادِ فرهنگ، رویکرد غالب برای رونق این حوزه و نیل به وضع مطلوب، رویکرد اقتصادی است. ویژگی های اصلی این رویکرد، تأکید بر کارکردهای اقتصادی صنایع فرهنگی مانند خلق ثروت و یا ابعاد اقتصادی آن مانند رشد اقتصادی است.
مردم نگاری انتقادی: یک ارزیابی نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
183 - 202
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیق و گفتگو پیرامون انسان همواره در طول تاریخ محل بحث و مناقشه بوده است. علوم اجتماعی در این میان مسئولیت مطالعه و بررسی رفتارها و کنش های تغییرپذیر انسانی را عهده دار بوده است. به دلیل قابلیت کنشگری خلاقانه انسان در کنار فعالیت های عقلانی وی، حصول شناخت کامل در این حوزه بسیار مورد تردید قرار می گیرد. از جانب دیگر، علوم اجتماعی نیز به نوبه خود محدودیت ها و اریب هایی در ذات خود نهفته دارد که مربوط به نقش محقق در تحقیق است. به همین دلیل اندیشمندان زیادی به این روند انتقاد کردند و سعی نمودند انواع متفاوتی از روش های تحقیق در علوم اجتماعی را ابداع نمایند. در این مسیر، مردم نگاری انتقادی از جمله کارآمدترین و جدیدترین روش های موجود در علوم اجتماعی به شمار می رود. در این مقاله سعی می شود بنیان های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی این روش بررسی شود. روش و داده ها: روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع مطالعه اسنادی است. یافته ها: مردم نگاری انتقادی و به خصوص روش ویژه کارسپیکن، فرصتی را برای به کارگیری طیف وسیعی از روش های جمع آوری داده ها، از عکاسی و رسانه های ترکیبی گرفته تا روش های تحلیل گفتمان ارائه می دهد. این بدان معناست که نه تنها محقق می تواند روش هایی را که ترجیح می دهد انتخاب کند، بلکه ممکن است رویکردی باشد که به احتمال زیاد بینش های جدید و جالبی را ایجاد می کند و می تواند به طور متفاوت برای پروژه های مختلف به کار گرفته شود. بحث و نتیجه گیری: با کاربرد روش مردم نگاری انتقادی، محقق علوم اجتماعی سعی می کند بین پارادایم های غالب حرکت کند و از توانایی آنها با بندزنی های پراگماتیستی، از رویه های اتیک و امیک استفاده کند و در نهایت به فهم و بینش جامعه شناختی بیفزاید که البته این بینش سراسر انتقادی است. پیام اصلی: کارسپیکن در روش مردم نگاری انتقادی خود با گره زنی های پارادایمیک، روشی جدید خلق می کند که سراسر انتقادی است. این روش فرصتی را برای به کارگیری طیف وسیعی از روش های جمع آوری داده ها، از عکاسی و رسانه های ترکیبی گرفته تا روش های تحلیل گفتمان ارائه می دهد.
تکلیف ناگهانی؛ مردم نگاری از جشن تکلیف دختران 9 ساله در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
158 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف: جشن تکلیف در کشور ایران دو سال بعد از برپایی جمهوری اسلامی، در عرصه عمومی به مثابه آیین گذار مذهبی برای دختران تعریف شد. با گذشت زمان این جشن تبدیل به یک رویداد مهم برای دختران گردید تا جایی که با تبلیغات گسترده در رسانه ملی و حتی حضور شخصیت های سیاسی تراز اول مملکت برگزار گشت، از طرفی این جشن در عرصه های عمومی همچون حرم مطهر رضوی، تالارها، هتل ها و مدارس برگزار می شود. هدف این مقاله بررسی دقیق چگونگی برگزاری جشن تکلیف به مثابه آیین گذار و مبدائی برای انجام فرایض دینی برای دختران در عرصه عمومی بود.روش شناسی: ما در این پژوهش با شرکت در چند جشن تکلیف برای شناسایی اینکه چه اتفاقاتی در آن رخ می دهد و چگونه رخ می دهد نیازمند روش کیفی و رویکردی مردم نگارانه بودیم. به این منظور میدان های مطالعاتی این پژوهش 4 مدرسه دخترانه، حرم مطهر رضوی، تالارها و هتل های منتخب برای برگزاری جشن در شهر مشهد در نظر گرفته شدند. داده ها با استفاده از مشاهده مشارکتی و گفت وگوی غیررسمی جمع آوری و مقوله بندی شد و سپس یک روایت کلی از این جشن در جهت ایجاد یک فهم تئوریک ارائه شده است.یافته ها: براساس یافته های این پژوهش، هفت مقوله ی مشترک از دل 4 جشن تکلیف برگزارشده، استخراج شد که به ترتیب عبارتند از: 1- تولدی دیگر؛ پرتاب از کودکی به بزرگ سالی، 2- مداحی بر وزن ترانه؛ جبران در مرحله ی بحران، 3- سرودها؛ آوای انتظارات جامعه از دختران، 4- پوشش خاص؛ ارائه تصاویر یک وجهی 5- هدایای مذهبی، 6- مسابقه ای برای آموزش و تحکیم مرزهای جنسیتی، 7- سوگندنامه؛ غلبه ی فرایض سیاسی بر فرایض دینی.نتیجه گیری: این آیین گذار مذهبی به دنبال تعریف هویتی جدید برای دختران است. آن چه از یافته های مطرح در جشن دریافت می شود این است که کودکان توسط جشن تکلیف، طبق نظریه ون جنپ و ترنر مرحله پیشاگذار را طی کرده و در مرحله گذار یا بحران قرار دارند. در این مرحله این جشن ها نه تنها برای پذیرش تکالیف دینی بلکه برای تعهد به ارزش های انقلابی نیز طراحی شده اند. این جریان در سوگندنامه ها، سخنرانی ها و سرودها به وضوح دیده می شود. به علاوه این جشن به دنبال پررنگ کردن و مهم جلوه دادن برخی از واجبات دینی و ارائه تصاویری یک وجهی از آن است. در این رابطه مشخصا رعایت حجاب و خواندن نماز برای دختران به عنوان مهم ترین واجب شرعی معرفی شده و تاکید بر آن در مقوله هایی مثل سرودها، پوشش خاص و هدایای مذهبی دیده شده است. از طرفی داشتن حد و مرز با نامحرم با تعریف هویت جدید و پرتاب به بزرگسالی قرابت دارد چراکه با تعریف هویت جدید برای کودکان می شود این قبیل مرزبندی ها و قبول واجبات شرعی دیگر را عملی کرد. مجموع این مقوله ها نقش مهمی در شکل گیری هویت دینی و انقلابی دختران دارند. در نهایت این مقاله توصیف عمیقی از جشن تکلیف و چگونگی برگزاری آن با رویکرد انتقادی ارائه کرده است
میراث فرهنگی ناملموس، بن مایه بقا و حیات تکایا در شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
139 - 173
حوزههای تخصصی:
میراث فرهنگی ناملموس پلی است که گذشته را به حال و حال را به آینده پیوند می دهد. توجه به میراث ناملموس هر قوم و ملتی در کنار میراث فرهنگی ملموس شان و حفظ آنها، امروزه بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است. میراث ناملموس گرگان نیز از دیرباز تا به امروز با جریان داشتن در کانون های محله ای و شهری گرگان، یعنی تکایای شهر، هویت بخشی، پویایی و سرزندگی بافت تاریخی گرگان را به ارمغان آورده است. مقاله حاضر با هدف «معرفی و مستند ساختن میراث ناملموس و فرهنگ زنده زیست بوم گرگان در ارتباط با کانون های شهری و محله ای شهر (تکایا)»، متکی بر اسناد مکتوب و شفاهی، از مسیر مطالعه اسنادی و مصاحبه، به ثبت و معرفی این میراث همواره در خطر فراموشی گرگان پرداخته است. مطالعه ای که نشان می دهد، برخی از این مواریث همچنان پویا (مانند توق بندان، حلیم پزی، صبح روسیاه و شام غریبان، اطعام دهی)، تعدادی از آنها دست خوش تغییر (مانند دسته گردانی، پامنبری، دسته چوبی) و بخشی از آن ها (مانند تعزیه زنان (رسم گفتگو) و اسکان فقرا) نیز به دست فراموشی سپرده شده اند. با توجه به رابطه هم بسته میان کالبد تکایا و میراث ناملموس شهر، این رابطه دوگانه خود موجبات حفاظت بهتر را فراهم آورده است.
طراحی الگوی شایستگی اعضای هیأت علمی (مورد مطالعه دانشگاه فرهنگیان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
141 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف طراحی الگوی شایستگی اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان استان تهران انجام شده است. شناسایی و ارزیابی شایستگی های مورد نیاز اعضای هیأت علمی به منظور بهبود کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاه ها از اهداف اصلی این مطالعه بوده است.
روش شناسی: این پژوهش از نظر اهداف، کاربردی و از نظر داده ها، آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان حوزه مدیریت آموزشی در بخش کیفی و کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان استان تهران در بخش کمی است. ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته در بخش کیفی و پرسشنامه در بخش کمی بود. داده ها با استفاده از روش های کدگذاری نظری و تحلیل عاملی تاییدی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که الگوی شایستگی های اعضای هیأت علمی شامل چهار بعد اصلی شایستگی های اخلاقی، علمی، ارتباطی و فناوری اطلاعات است. هر یک از این ابعاد شامل مولفه ها و شاخص های متعددی است که می تواند به بهبود کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاه فرهنگیان کمک کند. به عنوان مثال، شایستگی های اخلاقی شامل مولفه هایی نظیر قاطعیت در انجام وظایف کاری و برقراری عدالت در کلاس درس است.
بحث و نتیجه گیری: الگوی شایستگی های تدوین شده می تواند به عنوان یک ابزار کاربردی برای ارزیابی و بهبود شایستگی های اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان مورد استفاده قرار گیرد. این الگو می تواند به شناسایی نقاط قوت و ضعف اعضای هیأت علمی کمک کرده و برنامه های آموزشی و توسعه ای مناسب برای بهبود عملکرد آنان ارائه دهد.
شناسایی مؤلفه های زیربنایی در گرایش به روان شناسی کاذب: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
326 - 338
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: روان شناسی کاذب به شیوه ای از ارائه اطلاعات نادرست، ناروا یا گمراه کننده ی روان شناختی اطلاق می شود که فاقد شواهد یا اعتبار علمی و حرفه ای و اغلب شامل تفسیرهای نادرست از رفتار، ایده های بی اساس، توضیحات اغواگر و ساده انگارانه از پدیده های پیچیده روانی بوده و آسیب ها و صدمات مخاطره آمیزی در سطوح عاطفی، مالی، اخلاقی، مداخله غیراصولی و انگ را برای مراجعان رقم می زند. مطالعه حاضر در پی پاسخ به این سئوال بود که چرا به روان شناسی کاذب و روان شناسان کاذب اعتماد می شود؟ به دیگر سخن، تلاش شده است تا عوامل مرتبط با گرایش مردم به روان شناسی کاذب را بررسی، به شناختی عمیق از این پدیده دست یافته و از بروز و شدت یافتن عواقب جلوگیری شود.
روش: بدین منظور از روش پدیدارشناسی استفاده شد و با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختاریافته، با 24 نفر که به شیوه هدفمند انتخاب شده و تجربه مستقیم مواجهه با روان شناسی کاذب را داشتند، مصاحبه انجام شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کُلایزی تحلیل شد.
یافته ها: تحلیل داده ها به شناسایی 132 عبارت مهم، دسته بندی آن در قالب 21 زیرمضمون و در نهایت طبقه بندی آن در قالب سه مضمون اصلی شامل «جذابیت خدمات روان شناسی کاذب»، «دسترسی پذیری» و «ضعف عملکرد جامعه روان شناسی و سازمان های مرتبط»، به عنوان عوامل زیربنایی افزایش اقبال عمومی به روان شناسی کاذب منجر گردید.
نتیجه گیری: نتیجه ی این مطالعه گویای این مطلب است که وقتی جامعه روان شناسی و سازمان های ذی ربط در ارائه خدمات علمی و موثر روان شناختی و همین طور برخورد و جلوگیری از گسترش و افزایش نفوذ روان شناسی کاذب ضعیف عمل می کنند، مردم برای رفع نیاز خود به خدمات روان شناختی، در دام روان شناسی کاذب و روان شناسان کاذب می افتند. تبعات این کم توجهی به اطلاع رسانی دقیق و جامع به مردم و نظارت ناکافی و قوانین و برخوردهای غیربازدارنده، زمینه بروز و تشدید خطراتی برای جامعه و آسیب دیدن مراجعان و فرهنگ مراجعه به متخصص را ایجاد کرده است.
تحلیل محتوای کتاب فارسی چهارم ابتدایی مبتنی بر هوش معنوی و هوش موفق به منظور تدوین بسته آموزشی و اثربخشی آن بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
361 - 369
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش تحلیل محتوای کتاب فارسی چهارم ابتدایی بر اساس هوش معنوی و هوش موفق به منظور تدوین بسته آموزشی و ارزیابی اثر بخشی آن بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان است.
روش شناسی: این پژوهش آمیخته از تحلیل محتوای کیفی (تحلیل مضمون به روش قیاسی) و روش شبه تجربی (پیش آزمون – پس آزمون)، دلفی فازی و آنتروپی شانون در بخش کمی استفاده کرده است. بخش کیفی شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 10 نفر از اساتید روان شناسی و برنامه ریزی درسی بود. در بخش کمی، 120 دانش آموز چهارم ابتدایی به صورت تصادفی به گروه های کنترل و آزمایشی تقسیم شدند. بسته آموزشی تدوین شده اجرا و تاثیر آن با استفاده از تحلیل کوواریانس ارزیابی شد.
یافته ها: تحلیل محتوا نشان داد که کتاب درسی شامل عناصر هوش معنوی و هوش موفق است و بیشترین وزن ها مربوط به عناصری مانند احترام و مهربانی، درک متعالی، معنا بخشیدن به زندگی و خودانگیختگی است. اجرای بسته آموزشی تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان نشان داد.
بحث و نتیجه گیری: ادغام هوش معنوی و هوش موفق در برنامه درسی می تواند به طور معناداری عملکرد تحصیلی را بهبود بخشد. این مطالعه پیشنهاد می دهد که استراتژی های آموزشی شامل این عناصر می تواند برای دانش آموزان مفید باشد.
گذری بر فرهنگ کشاورزی سنتی در ندوشن
منبع:
فرهنگ یزد سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۴
7 - 27
حوزههای تخصصی:
برخی از ساکنان شهر تاریخی ندوشن یزد برزیگرانی هستند که به شیوه بسیار کهن به کشت وکار مشغول هستند. کشاورزی سنتی ندوشن مانند بافت تاریخی اش اصالت و قدمت خود را تا حدی حفظ کرده است. علی رغم نوشدگی ها، بنیان کار همان است که تا نیمه قرن گذشته بر کشاورزی ایران حاکم بود. عمده آب کشاورزی از قنات است و اگر مشاغلی مثل دشتبانی و بارپازی منسوخ شده است، اما افرادی را می توان یافت که خودشان به این حرفه ها اشتغال داشتند. هدف از نوشتن این مقاله، دستیابی به چگونگی شیوه کشت وکار در گذشته و شناخت بهتر مبانی تاریخ اجتماعی مردم است. پژوهش به روش تحقیقی توصیفی انجام گرفته و داده های مورد نیاز از طریق میدانی (مشاهده و مصاحبه) و مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است. ابتدا چگونگی کار، سنت ها و قوانین نانوشته حاکم بر کشاورزی ندوشن تشریح و تجزیه وتحلیل شده و عملکرد کشاورزان این محل با نواحی مشابه مقایسه شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کشاورزی سنتی در ندوشن، سازمان اجتماعی دقیق و منظمی بوده است و با شرایط انسانی و طبیعی محلی هماهنگی دارد، پس باید از کشاورزی سنتی ندوشن به عنوان یک میراث فرهنگی مهم نگهداری کرد.
الزامات فرهنگی تحقق جهاد تبیین از دیدگاه فرماندهان انتظامی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهاد تبیین، یکی از مهم ترین مفاهیم مرتبط با نظم و امنیت، نیازمند فراهم سازی مقدمات و الزامات به وسیله نهادهای مختلف، ازجمله نیروی انتظامی است. به همین دلیل، هدف پژوهش حاضر تبیین ابعاد و مؤلفه ها و الزامات فرهنگی تحقق جهاد تبیین براساس دیدگاه فرماندهان انتظامی استان کرمانشاه است. رویکرد پژوهش کیفی است و با روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه مورد مطالعه، کلیه فرماندهان انتظامی استان کرمانشاه بود که براساس رویکرد نمونه گیری هدفمند قضاوتی و روش معیار و با توجه به اشباع نظری، تعداد 24 نفر از آنان مورد مصاحبه قرار گرفتند و داده ها و اطلاعات از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته و عمیق جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با الگوی کلایزی (1978) انجام گرفت. الزامات فرهنگی تحقق جهاد تبیین با محوریت فرماندهان انتظامی و نقش آنان در این امر، در قالب سه جدول با عناوین «شرایط و زیرساخت ها»، «اهداف و چشم انداز» و «اثرات و نتایج» در قالب 98 مضمون فرعی و 11 مضمون اصلی با عناوین «آموزش، شرایط و زیرساخت، خلاقیت و نوآوری، کیفیت (شرایط و زیرساخت ها)، روانی- جسمانی، فردی- اجتماعی، ملی و بین المللی(ابعاد)، مقاومت و پایداری، اعتماد و سرمایه اجتماعی، رشد و پیشرفت، اتحاد و انسجام (اثرات و نتایج)» طبقه بندی و شناسایی شدند. این مضامین از الزامات فرهنگی مهم تحقق جهاد تبیین هستند و تقویت آن در جامعه با تأکید بر نقش فراجا قابل انجام است.
تحلیلی بر الگوی رفتار مصرفی با تأکید بر کنش اقتصادی و ارزش ها در میان شهروندان اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
184 - 220
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مؤثر بر زندگی مصرفی افراد جامعه، ارزش ها است که به مثابه پدیده ای اجتماعی، نقش اساسی در شکل گیری، کنترل و پیش بینی کنش ها و گرایش های افراد جامعه دارد و عنصری محوری در ساختار فرهنگی جوامع به شمار می روند؛ لذا هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین نقش کنش اقتصادی و ارزش های مؤثر بر الگوی رفتار مصرفی است که با سه مؤلفه مصرف ارتباطی، مصرف انفعالی و مصرف ابداعی سنجش شده است. این پژوهش با روش پیمایشی بر روی 370 نفر از شهروندان شهر اصفهان اجرا شد که با روش نمونه گیری خوشه ای و بر مبنای مناطق 15 گانه اصفهان انتخاب شده بودند. نتایج نشان داد که کنش اقتصادی و تقویت خود تأثیر مستقیم، و تمایل به تغییر و محافظه کاری تأثیر غیرمستقیم بر الگوی رفتار مصرفی دارند. به طورکلی نتایج پژوهش بیانگر آن است که شهروندان اصفهانی بیشتر مصرف گرا هستند و مصرف آنان بیشتر انفعالی و در مرحله بعدی ابداعی بوده است؛ لذا الگوی رفتار مصرفی، یک مسئله چندوجهی است که ابعاد فردی، اجتماعی و اقتصادی را به طور همزمان در برمی گیرد که وجه فردی و اقتصادی آن بیشتر در نمونه مورد مطالعه، نمود داشته است. در پایان پیشنهادهایی برای سیاست گذاری در این زمینه در سطح خرد و کلان ارائه شده است.
طراحی الگوی ابعاد شخصیتی موثر بر میزان مهارت های ارتباطی مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مهارت های ارتباطی مدیران یکی از مهم ترین عوامل استمرار موفقیت در هر سازمانی است و برای این منظور شناخت ویژگی های شخصیتی مدیران برای ارتقای مهارت های ارتباطی آنان مهم و ضروری می باشد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی الگوی ابعاد شخصیتی موثر بر میزان مهارت های ارتباطی مدیران بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه پژوهش مدیران و معاونین شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران بودند که حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 191 نفر تعیین، اما 210 پرسشنامه بین مدیران و معاونین توزیع شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته ابعاد شخصیتی مدیران (35 سوال) و پرسشنامه مهارت های ارتباطی مدیران (18 سوال) بودند. داده ها با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Amos تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که تعداد 10 پرسشنامه به دلیل ناقص بودن از تحلیل ها حذف شدند و تحلیل ها برای 200 نفر انجام شد. یافته های تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که تعداد 9 سوال به دلیل بار عاملی کم از پرسشنامه ابعاد شخصیتی مدیران حذف و فرم نهایی 26 سوال در 6 مولفه صداقت، برون گرایی، وجدان کاری، انعطاف پذیری، سازگاری و مسئولیت پذیری داشت و این شش مولفه توانستند 37/80 درصد از واریانس کل را تبیین کنند. همچنین، میزان بار عاملی هر شش مولفه بالاتر از 70/0 و میزان میانگین واریانس استخراج شده همه آنها بالاتر از 50/0 و پایایی آلفای کرونباخ و ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 به دست آمد. علاوه بر آن، الگوی ابعاد شخصیتی موثر بر میزان مهارت های ارتباطی مدیران برازش مناسبی داشت و در الگوی مذکور هر شش مولفه صداقت، برون گرایی، وجدان کاری، انعطاف پذیری، سازگاری و مسئولیت پذیری بر مهارت های ارتباطی مدیران اثر مستقیم و معنی دار داشتند (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از تاثیر هر شش مولفه صداقت، برون گرایی، وجدان کاری، انعطاف پذیری، سازگاری و مسئولیت پذیری بر مهارت های ارتباطی مدیران بود. بنابراین، برای بهبود مهارت های ارتباطی مدیران می توان از طریق بهبود شرایط کاری و کارگاه های آموزشی زمینه را برای افزایش و ارتقای ابعاد شخصیتی مدیران فراهم نمود.
شناسایی و واکاوی ابعاد و مولفه های ارتقاء هوش اجتماعی در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
204 - 213
حوزههای تخصصی:
هدف: نیروی انسانی هر سازمانی عامل تعیین کننده ای در سازمان خود می باشد و ارتقاء هوش اجتماعی در نیروی انسانی سازمان های آموزشی می تواند سبب بهبود کیفیت خدمات آموزش و یادگیری شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و واکاوی ابعاد و مولفه های ارتقاء هوش اجتماعی در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان انجام شد. روش: روش اجرای مطالعه حاضر آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی خبرگان حوزه مدیریت آموزشی، مدیریت فرهنگی، مدیریت منابع انسانی و روانشناسی اجتماعی در سال 1400 و در بخش کمّی اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. نمونه پژوهش در بخش کیفی طبق اصل اشباع نظری 20 نفر تعیین که این افراد با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در بخش کمّی طبق فرمول کوکران 260 نفر تعیین که این افراد با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس رشته تحصیلی انتخاب شدند. داده ها در بخش کیفی با مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش تحلیل محتوا در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند و در بخش کمّی با پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند. یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که هوش اجتماعی در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان دارای 55 شاخص، 9 مولفه و 3 بعد شامل ویژگی های فردی (با مولفه های ویژگی های شخصیتی و ارزیابی)، دانش و فناوری اجتماعی (با مولفه های کاربرد دانش، کاربست فناوری اطلاعات و تکنولوژی آموزشی) و مهارت های اجتماعی (با مولفه های روابط درون و برون سازمانی، روابط عمومی، توانمندی در رشته تخصصی و مهارت های مدیریتی) بود. یافته های بخش کمّی نشان داد که بار عاملی، روایی محتوایی، میانگین واریانس استخراج شده و پایایی ابعاد و مولفه ها تایید شد. افزون بر آن، مدل هوش اجتماعی بر هر سه بعد ویژگی های فردی، دانش و فناوری اجتماعی و مهارت های اجتماعی و هر یک از سه بعد مذکور بر مولفه های خود اثر مستقیم و معنی دار داشتند (P<0.05). نتیجه گیری: متخصصان و برنامه ریزان نظام آموزش عالی با توجه به ابعاد و مولفه های شناسایی شده می توانند از طریق ارتقاء هوش اجتماعی زمینه را برای بهبود آموزش و یادگیری دانشجویان فراهم آورند.
مطالعه عوامل مؤثربر رواداری اجتماعی با رویکرد فراترکیب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
159 - 194
حوزههای تخصصی:
در گفتمان های صلح محور، رواداری اجتماعی و نقش آن در توسعهانسانی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مدارا و پذیرش تفاوت ها، یکی از معیارهای سلامت اجتماعی است و عملکرد انسان ها در روابط اجتماعی را بهبود می بخشد. میزان و سطح رواداری اجتماعی شیوه تفکر اعضای هر جامعه نسبت به «دیگری» را باز می نمایاند؛ بنابراین شناسایی عوامل مؤثر بر مدارای اجتماعی می تواند گامی در جهت شناسایی و رفع موانع مدارا وتوسعه انسانی باشد. این پژوهش بر مبنای پارادایم تفسیری، رویکرد استقرایی، روش فرا مطالعه و استراتژی فراترکیب به مطالعه پژوهش های انجام شده در زمینه عوامل مؤثر برمدارای اجتماعی پرداخته است. فراترکیب یکی از شیوه های دقیق برای مطالعه نتایج پژوهش ها است که این امکان را برای محقق فراهم می سازد تا به شیوه ساختارمندی از یافته های استخراج شده از مطالعات مرتبط با موضوع تحقیق استفاده کند. فراترکیب با فراهم کردن نگرش سیستماتیک برای محققان، از طریق ترکیب پژوهش های مختلف، به کشف موضوعات و استعاره های جدید و اساسی می پردازد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و برحسب نحوه گردآوری داده ها، از نوع اسنادی- فراترکیب است. جامعه آماری شامل مقالات پیشین در زمینه «مدارای اجتماعی» است که در بانک اطلاعات نشریات کشور «مگیران» نمایه شده اند و در محدوده زمانی 1390 تا 1400 انجام شده اند. در زمینه نمونه گیری، مرتبط ترین مطالعات با استفاده از رویکردی هدفمند انتخاب شده اند و پس بررسی های انجام گرفته، 19 پژوهش انتخاب شده است. تحلیل داده ها با رویکردی کیفی صورت گرفته است یافته ها و نتایج این پژوهش دستاورد پژوهش های پیشین در این حوزه مفهومی است و بر این اساس عوامل مؤثر بر ابعاد مختلف مدارا اعم از مدارای هویتی، مدارای سیاسی و مدارای رفتاری، در 6 مقوله کلی سرمایه انسانی، سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، سرمایه نمادین و متغیرهای جمعیتی دسته بندی و ابعاد هر کدام از این مفاهیم استخراج و مقوله بندی شده اند.
فهم تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از فرودستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۲
9 - 43
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فهم فرودستی و مسائل برخواسته از آن یکی از دغدغه های مهم علوم اجتماعی است. مهم ترین گروههایی که همواره فرودستی را تجربه کرده و زیست می کنند، کودکان، زنان (به ویژه زنان سرپرست خانوار) و افراد سالخورده هستند. پژوهش حاضر قصد دارد به مطالعه تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار تحت پوشش مراکز مثبت زندگی سازمان بهزیستی کاشان از فرودستی بپردازد. رویکرد نظری پژوهش الهام گرفته از نظریات فریره، گرامشی و مارگارت لدویت است. لدویت با ترکیب آرای فریره و گرامشی به مدلی از توسعه جماعت محور و توسعه از پایین به بالا اشاره می کند که دارای عناصر قدریابی برای رهایی از فرودستی، آگاهی نقادانه افراد درگیر فقر، تأکید بر مسئله عدالت اجتماعی و پایداری محیط زیست است.
روش: رویکرد پژوهش از نوع کیفی است که برای گردآوری داده از مصاحبه عمیق و برای تحلیل داده از روش تحلیل تماتیک استفاده شده است.
یافته ها: تجربه زنان از فرودستی را می توان به کمک مضامین و مفاهیمی نظیر باور به وجود تبعیض در اجتماع، احساس درماندگی، شرایط اقتصادی ناایمن، احساس بی قدرتی، روابط خانوادگی نامستحکم، عطش حمایت بیرونی و حمایتهای سازمانی غیرتوانمندساز توضیح داد.
بحث: زنان به واسطه شرایط اقتصادی ناپایداری که دارند و به واسطه اینکه در اجتماع مورد تبعیض واقع می شوند، از دسترسی به منابع قدرت در اجتماع محروم بوده و همواره احساس درماندگی می کنند و این عامل سبب می شود که نه تنها برای خروج از این چرخه فقر و فرودستی اقدامی انجام ندهند، بلکه بستر وابستگی آنها نسبت به حمایتهای بیرونی افزایش پیدا کند.