فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
271 - 300
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکردی نقادانه و اعتبارسنجی الگوی جامع شایستگی های دیجیتال معلمان در بافت ایران، به روش مرور نظام مند و جست وجو در پایگاه های علمی معتبر، در بازه زمانی سال های 2010 تا 2020 شایستگی های دیجیتال معلمان و الگوهای مطلوب را بررسی کرده است. در همین راستا، با تکنیک تحلیلی مقایسه ای، ده الگو بررسی گردید. نتایج نشان داد شایستگی های ارائه شده در این الگوها با یکدیگر تفاوت های جزئی دارند. همچنین، در نوع طبقه بندی شایستگی ها هم راستا هستند. در نهایت، الگوی اتحادیه اروپا، به عنوان الگویی جامع در شایستگی های دیجیتال معلمان، انتخاب شد. سپس، الگو اتحادیه اروپا در بافت نظام تعلیم وتربیت ایران، با تکنیک دلفی اعتبارسنجی شد. همچنین در این پژوهش، دلایل مربوط به اهمیت یا مغفول ماندن برخی از این شایستگی ها در فرآیند توسعه حرفه ای معلمان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
تأثیر کج فهمی های مفاهیم شیمی در آموزش مباحث زیست شناسی دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
147 - 172
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر پژوهشی کیفی است که با هدف بررسی تأثیر کج فهمی های مفاهیم شیمی در آموزش مباحث زیست شناسی متوسطه دوم انجام شده است. نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی ساده است. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم تجربی منطقه جوادآباد استان تهران در سال تحصیلی 140۱-140۰ تشکیل می دهند. نمونه ای شامل ۳۷ دانش آموز از دو مدرسه متوسطه دوم برای پاسخ گویی به سؤال های پرسش نامه انتخاب شدند. پرسش نامه شامل ۱۰ سؤال زیست شناسی مرتبط با مفاهیم شیمی بود که براساس اطلاعات به دست آمده از مصاحبه با دبیران زیست شناسی و شیمی طراحی شده بود. در این مصاحبه دبیران شیمی به مفاهیمی که دانش آموزان بیشتر در آن ها دچار کج فهمی می شوند اشاره کردند و دبیران زیست شناسی مباحثی را که ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم شیمی دارند و کج فهمی در آن ها آموزش را دچار اختلال می کند مشخص کردند. بعد از بررسی پاسخ های دانش آموزان در مصاحبه ای از آن ها خواسته شد در خصوص پاسخ های خود توضیح دهند تا درک و برداشت آنان و چرایی شکل گیری برداشت غلط در ذهن دانش آموزان مشخص شود. سپس به بررسی کج فهمی های رایج دانش آموزان و دلایل ایجاد این کج فهمی ها پرداخته شد. نتایج به دست آمده نشان داد علت اصلی کج فهمی دانش آموزان در بعضی از مباحث زیست شناسی وجود کج فهمی در مفاهیم شیمی پیش نیاز آن ها ست. در نهایت راهکارهایی برای رفع این کج فهمی ها پیشنهاد شده است.
بررسی انعکاس سازه رهبری و مسوولیت پذیری در آینه کتاب های درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
50 - 64
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی میزان انعکاس مفاهیم رهبری و مسئولیتپذیری در کتب دوره ابتدایی است.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر ماهیت توصیفی و از نظر روش از نوع تحلیل محتوا با به کارگیری روش «آنتروپی شانون» است. جامعه آماری شامل کلیه کتاب های دوره ابتدایی است، نمونه آماری این پژوهش، شامل کتاب های بخوانیم شش پایه دوره ابتدایی در سال 1399- 1400 است. ابزار پژوهش چک لیست و فیش برداری بود. واحد تحلیل محتوا در این پژوهش، کلیه متن کتاب ها، فعالیت ها، تصاویر و پرسش های مستقیم یا غیرمستقیم (مفهوم آنها) درباره هر یک از مؤلفه هایرهبری و مسئولیت پذیری می باشد؛ بیان شده است. سپس کتاب های بخوانیم دوره ابتدایی به طور عمقی و هدفمند مطالعه شد و جملاتی که شامل مؤلفه ها و زیرمؤلفه های و یا دارای مفهومی شبیه به آنها بود، ثبت گردید. پس از گردآوری نمونه های آماری به خلاصه کردن، کدبندی و دسته بندی آنها اقدام شد و در نهایت پردازش شدند. در این فرآیند، جداول توزیع فراوانی به ازای هر کتاب تنظیم و واحدهای محتوا مورد شمارش و تحلیل با روش آنتروپی شانون انجام گرفت.یافته ها: نتایج تحلیل محتوای کتاب های بخوانیم پس از تفسیر داده ها بر اساس ضریب اهمیت بدست آمده؛ نشان داد بعد اخلاقی- فرهنگی با ضریب اهمیت (206/0) در رتبه اول، بعدهای اجتماعی- سیاسی و محیط زیست (201/0) در رتبه دوم و بعد قانونی با ضریب اهمیت (195/0) کم ترین اولویت را در بین سایر ابعاد مسئولیت پذیری به خود اختصاص داده است.بحث و نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که ضریب اهمیت ابعاد رهبری و مسئولیت پذیری در کتاب های درسی یکسان نیستند.
آسیب شناسی برنامه ی درسی ریاضی دوره ی ابتدایی بر اساس مولفه های برنامه ی درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، آسیب شناسی برنامه ی درسی ریاضی دوره ی ابتدایی با تأکید بر مولفه های اصلی برنامه ی درسی هدف، محتوا، اجرا، ارزشیابی و مواد و منابع بود. روش ها: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، ترکیبی؛ کمی( توصیفی پیمایشی) و کیفی (مصاحبه) است. جامعه ی آماری در هر دو بخش کمی و کیفی شامل کلیه ی آموزگاران شهرستان های چالدران، شوط و چایپاره بودند که در بخش کمی به روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی 260 نفر انتخاب شدند و در بخش کیفی نیز، به روش نمونه گیری هدفمند، با 20 نفر از آموزگاران تا اشباع نظری داده ها مصاحبه به عمل آمد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه 46 سوالی محقق ساخته، بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت و مصاحبه بود. برای برآورد روایی پرسشنامه و مصاحبه از روایی محتوایی و صوری استفاده شد. پایایی پرسش نامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ در حد 94/0 تعیین گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS.21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل 7 مرحله ای کلایزی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که برنامه ی درسی ملی ریاضی دوره ی ابتدایی در هر پنج مولفه ی هدف، محتوا، اجرا، ارزشیابی و مواد و منابع دارای آسیب های مختلفی است. بین دیدگاه معلمان مرد و زن در مورد آسیب های وارده از بعد هدف ها، تفاوت معنادار آماری وجود ندارد. از دیدگاه معلمان مرد، آسیب بیشتری در بعد اجرا، محتوا و ارزشیابی در برنامه ی درسی ریاضی ابتدایی وجود دارد.
شناسایی نیازهای آموزشی نو معلمان در نظام تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی نیازهای آموزشی نو معلمان انجام شد. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گرده آوری یافته ها کیفی و به شیوه مرور نظام مند بوده است. به منظور تحقق هدف پژوهش به مرور منظمپیشینه پژوهشی بر مبنای الگوی سندلوسکی و باروسو (2006) در پایگاه های اطلاعاتی داخلی (مگیران، مرکز اطلاعات جهاد دانشگاهی و سیویلیکا) پرداخته شد.سپس از بین 650 سند پژوهشی شناسایی شده، 22 مورد انتخاب و با استفاده از راهبرد تحلیل مضمون بررسی گردید. به منظور تعیین اعتبار از ابزار برنامه مهارت های ارزیابی اساسی گلین (2006) و پایایی تحقیق نیز از طریق روش توافق بین دو کدگذار و با مقدار کاپای 73% برآورد شد. تحلیل یافته های حاصل از بررسی مستندات نهایی منجر به شناسایی 24 مفهوم اصلی گردیدکه براساس مدل شایستگی در قالب 4 مؤلفه کلی تر شامل؛ نیازهای مرتبط بادانش (تسلط بر محتوای درسی، سواد ICT، دانش مرتبط با پداگوژی، رویکردهای یادگیری و هنرهای نمایشی)، نیازهای مرتبط بامهارت (به کارگیری ICT در فرایند یاددهی – یادگیری، تجزیه وتحلیل محتوای درسی، برقراری ارتباطات اجتماعی، مدیریت زمان، نظارت و ارزشیابی مبتنی بر شایستگی و پژوهشگری)، نیازهای مرتبط با توانایی (توانایی بیان سریع و شفاف ایده، ایجاد انگیزه در دانش آموزان، حل مسئله و تفکر انتقادی، برقراری عدالت در برخورد با دانش آموزان و مدیریت بر خود) و نیازهای مرتبط با نگرش (نگرش مثبت به کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند یاددهی-یادگیری، ارزش قائل شدن به حرفه ی معلمی، علاقه به کسب علم و دانش و به روزرسانی آن، تعهد به حرفه ی معلمی، نگرش مثبت به تفاوت های فرهنگی، مذهبی و قومی، شوخ طبعی، اعتقاد به یادگیری مادام العمر) دسته بندی گردید
اعتباریابی مقدمانی نسخه فارسی پرسشنامه چند بعدی مذهبی/ معنوی (فرم کوتاه) و مقایسه پایبندی مذهبی/ معنوی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
277 - 291
حوزههای تخصصی:
پرسشنامه چندبعدی پایبندی مذهبی/معنوی (فرم کوتاه) برای ارزیابی سازه های مختلف مذهبی و معنوی که با سلامت روحی و جسمی افراد رابطه دارند ساخته شده و غالبا در جوامع غربی/مسیحی مورد استفاده قرار می گیرد. این پرسشنامه تا کنون در جامعه ایرانی به کار گرفته نشده است.هدف پژوهش حاضر تحلیل اعتبار و پایایی پرسشنامه چندبعدی مذهبی/ معنوی و نیز مقایسه پایبندی مذهبی/ معنوی نمونه ای از دانشجویان رشته های مختلف تحصیلی دانشگاه فرهنگیان بود. جامعه پژوهش متشکل از کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان اهواز بود که 216 دانشجوی شرکت کننده با استفاده از نمونه گیری در دسترس شامل 175 دختر و 41 پسر انتخاب شدند و پرسشنامه مذهبی/ معنوی را تکمیل کردند. ضرایب آلفای کرونباخ نشان داد که این پرسشنامه و خرده مقیاس های آن از پایایی مناسبی برخوردار هستند. شواهد روایی همگرا نیز از طریق همبستگی نمره کل پرسشنامه چند بعدی مذهبی/ معنوی با پرسشنامه تعهد دینی( (RCI )نشان داد که این پرسشنامه از روایی مناسبی برخوردار است همچنین برای بررسی بیشتر روایی پرسشنامه پایبندی مذهبی/ معنوی، تحلیل عامل تاییدی انجام گردید. یافته ها ساختار هفت عاملی پرسشنامه پایبندی مذهبی/معنوی (ایمان آرامبخش تجربی، تعامل مذهبی منفی، معنویت شخصی، تنبیه خداوند، حمایت گروه مذهبی، اعمال مذهبی خصوصی، و بخشش)را در نمونه ایرانی تایید کردند.تحلیل واریانس یکراهه وآزمون تعقیبی توکی نیز نشان داد که بین نمرات کل پایبندی مذهبی/ معنوی دانشجویان رشته های مختلف تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد.
تاثیرآموزش شفقت به خود بر تنظیم شناختی هیجان و ترس از صمیمیت در نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش شفقت به خود بر تنظیم شناختی هیجان و ترس از صمیمیت در نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مشغول به تحصیل مقطع متوسطه دوم شهرستان بویین زهرا در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. روش نمونه گیری از نوع هدفمند بود. حجم نمونه پژوهش بر اساس پژوهش های آزمایشی انجام شده، شامل 30 نفر از جامعه مذکور بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای یک بار در هفته آموزش دیدند و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، مصاحبه بالینی بر اساس معیارهای DSM-5، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایچ (2006)، پرسش نامه ترس از صمیمیت دسکاتنر و ثلن (1991) و مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای هومرسون و همکاران (2006) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش شفقت به خود منجر به افزایش استفاده از راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان و کاهش استفاده از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و همچنین، کاهش ترس از صمیمیت در نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای می شود (05/0p<). لذا، می توان از آموزش شفقت به خود در جهت بهبود تنظیم شناختی هیجان و کاهش ترس از صمیمیت در نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای، استفاده نمود.
گونه شناسی مشکلات عاطفی دانش آموزان در مواجهه با برنامه های درسی با تکیه بر دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی موانع و مشکلات عاطفی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی در مواجهه با برنامه درسی با تکیه بر دیدگاه معلمان انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک اشتراوس و کوربین بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش، معلمان پایه ششم شهر مهاجران و اراک بودند که بر اساس استعلام صورت گرفته، تعداد آن ها 669 نفر بودند. حجم نمونه به روش نمونه گیری هدفمند ملاک مدار انتخاب گردید و فرایند گزینش و مصاحبه با معلمان تا مرحله اشباع نظری تداوم یافت. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. پس از اجرای مصاحبه ها، با نفر نوزدهم داده ها به اشباع رسید و از نفر بیستم نیز کد جدیدی قابل دریافت نبود. تجزیه و تحلیل یافته های حاصل با استفاده از روش اشتراوس و کوربین انجام شد. در کدگذاری باز تعداد 59 مفهوم اولیه از مصاحبه ها استخراج شد و در مرحله دوم کدگذاری، مفاهیم در قالب 3 مفهوم مرتبط با عوامل مؤثر بر بروز مشکلات عاطفی 8 مفهوم مرتبط با موانع و مشکلات عاطفی کدگذاری شدند. درنهایت، در این پژوهش گونه شناسی مشکلات عاطفی دانش آموزان ششم ابتدایی در مواجهه با برنامه درسی مطرح و معرفی شد. بر اساس یافته های حاصله؛ عوامل فردی و عوامل آموزشی به عنوان شرایط علی، عوامل خانوادگی و اجتماعی به عنوان شرایط زمینه ای و پیامدهای مرتبط با همسالان و مدرسه نیز به عنوان شرایط مداخله گر شناسایی شدند.
واکاوی نقادانه فهم نو معلمان دوره ابتدایی از مفهوم «تربیت»: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی باهدف واکاوی نقادانه ی فهم نومعلمان دوره ابتدایی از مفهوم تربیت است که با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری انجام گرفته است. روش نمونه گیری در این پژوهش، روش نمونه گیری هدفمند با معیار اشباع نظری است. بدین منظور، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15نفر از نومعلمان که در سال تحصیلی 1402-1401 در مدارس ابتدایی شهرستان فِلارد از توابع استان چهارمحال وبختیاری در حال تدریس بودند، به دست آمد. پرسش های مصاحبه برپایه ی چارچوب نظری پژوهش در دو مرحله طراحی و ویرایش شدند. هم چنین داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها بیانگر آن است که شش انگاره یِ تربیت مؤمن پرور، تربیتِ آداب دان، تربیت شهروندمدار، تربیت آگاهانه، تربیت نوگرا و تربیت سرسِپرده به عنوان مقوله های فرعی و سرانجام مقوله ی اصلیِ آشفتگی در نظر پریشانی در عمل، نماینده ی فهم نومعلمان از مفهوم تربیت است. برپایه ی رهیافت های پژوهش، فقدان ادراک معنای تربیت واقعی ممکن است سبب شود که در فعالیت های تربیتی آن چه در واقع وسیله ای بیش نیست هدف انگاشته شود و جریان رشد در نیمه ی راه متوقف گردد. سخن دیگر این پژوهش و البته جانِ کلام آن، پرهیز از ساده اندیشی و سهل نگری پیرامون مفهوم و عملِ تربیت است. برای روگردانی از این آفت، موضوع تربیتِ معلم، قبل از شروع معلمی و بعد از آن، نیازمند دقت نظری ژرف اندیشانه و همه جانبه است.
بررسی رابطه رهبری تحول آفرین بر عملکرد نوآورانه و میانجی گری ساختار سازمانی در معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
17 - 34
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف:یکی ازعوامل استراتژیک و حیاتی که می تواند عملکرد نوآورانه کارکنان را تشویق نماید، مفهوم رهبری می باشد. لذا هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه رهبری تحول آفرین بر عملکرد نوآورانه و میانجی گری ساختار سازمانی در معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون بود.
روش شناسی پژوهش: روش پژوهش با توجه به ماهیت تحقیق، توصیفی- همبستگی از شاخه میدانی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون به تعداد 250نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 151 نفر به عنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه رهبری تحول آفرین بس و اولیو(1985)، پرسشنامه عملکرد نوآورانه چوپانی(1390) و پرسشنامه ساختار سازمانی رابینز(1989) استفاده شد. روائی پرسش نامه ها توسط اساتید محترم مورد تأیید قرار گرفت و پایائی آن ها نیز با اجرای اولیه در نمونه ای به تعداد 25 نفر تأیید شد. ضریب پایایی پرسشنامه ها برای متغیر رهبری تحول آفرین849/0، عملکرد نوآورانه801/0 و ساختار سازمانی799/0 برآوردشده است.یافته ها: بین رهبری تحول آفرین بر عملکرد نوآورانه و میانجی گری ساختار سازمانی در معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون رابطه معناداری وجود دارد.نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت رهبری تحول آفرین پتانسیل، عزم و فرهنگ نوآوری را در سازمان خود افزایش میدهد. همچنین ساختار سازمانی مناسب، پیش فرضی برای موفقیت و نوآوری و تغییر در سازمان است.کلید واژه ها: کلید واژه ها: رهبری تحول آفرین، عملکرد نوآورانه، ساختار سازمانی، معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون
The comparative study of teacher vs. peer scaffolding on improving Iranian EFL learners’ speaking skill(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۳ , ۲۰۲۴
103 - 122
حوزههای تخصصی:
This study investigated the impact of teacher and peer scaffolding on the speaking performance of Iranian EFL learners. Utilizing a quasi-experimental design, 60 intermediate-level female learners were selected from a population of 75, divided into three groups: teacher scaffolding, peer scaffolding, and a control group. The study employed the Preliminary English Test (PET) and speaking pretest and posttest to ensure homogeneity and measure the participants’ progress in speaking proficiency. The results of a One-way ANOVA indicated significant improvements in speaking performance for both scaffolding groups compared to the control group. However, no significant difference was found between the effects of teacher and peer scaffolding. These findings suggest that both types of scaffolding are equally effective in enhancing L2 speaking skills, supporting the theoretical framework of Vygotsky’s Zone of Proximal Development (ZPD). The study underscores the importance of incorporating scaffolding into language instruction to foster better speaking outcomes.
ادراک معلمان از چالش های تدریس یادگیری خودتنظیمی در کلاس درس: یک مطالعه کیفی پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی ادراک معلمان از چالش های تدریس یادگیری خودتنظیمی در کلاس درس بود. پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شد. جامعه پژوهش تمامی معلمان شاغل در مدارس ابتدایی دوره دوم شهرستان تربت حیدریه و روش نمونه گیری، هدفمند بود. با 12 نفر از جامعه پژوهش در سال تحصیلی 403-1402 بر اساس اشباع نظری داده مصاحبه شد. برای حصول اطمینان از روایی پژوهش از راهبردهای بررسی توسط اعضا و کسب اطلاع از همگنان و به منظور تحلیل داده ها از روش کلایزی و کدگذاری، مقوله بندی و استخراج مضمون های اصلی استفاده شد. بر مبنای نتایج، 162 مفهوم و 34 مقوله حاصل شدند که در پنج مضمون مربوط به چالش های تدریس یادگیری خودتنظیمی با عناوین «شایستگی حرفه ای ناکافی معلم»، «کاستی های دانش آموزی»، «معضلات فیزیکی و انسانی مدرسه»، «فرهنگ آموزشی نامتناسب والدین» و «محدودیت و ضعف در امور سازمانی» دسته بندی شدند. کاربست و توجه به چالش های تدریس یادگیری خودتنظیمی که در پژوهش حاضر مطرح شد به افزایش آگاهی معلمان، مدیران و مسئولان آموزش وپرورش از این سازه مهم منجر خواهد شد و راه برای طراحی مداخلات و برنامه ریزی مؤثر به منظور بهبود کیفیت آموزش و توسعه یادگیری خودتنظیمی دانش آموزان که متغیری اساسی در موفقیت تحصیلی و یادگیری مادام العمر است، هموارتر خواهد کرد.
مقایسه تنیدگی والدگری و سرمایه روان شناختی والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای و کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
205 - 230
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و نافرمانی مقابله ای، از شایع ترین اختلال های دوران کودکی است که پیامدهای مخرب متفاوتی را برای والدین به همراه دارند. این پیامدها منجر به ایجاد چرخه معیوبی می شود که هم به والدین و هم به کودکان آسیب می رساند. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه تنیدگی والدگری و سرمایه روان شناختی والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی، نافرمانی مقابله ای و کودکان بهنجار بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی والدین دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی (پایه یکم تا سوم) با اختلال های نارسایی توجه-فزون کنشی، نافرمانی مقابله ای و بهنجار در سال تحصیلی 98-97 شهر کاشان، تشکیل می داد که از این میان 149 کودک داوطلب واجد شرایط انتخاب شد. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه تشخیص علائم مرضی کودکان اسپیرافکین وگادو (1984)، پرسشنامه تنیدگی والدگری آبیدین (1991) و سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) بود و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغییری، کروسکال والیس و یومان ویتنی تحلیل شد. نتایج حاکی از آن بود که بین سرمایه روان شناختی وتنیدگی والدگری والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای و کودکان بهنجار تفاوت معناداری دارد (05/0>P). نتایج نشان داد که حضور یک کودک با اختلال های رفتاری و هیجانی، تنیدگی زیادی بر والدین و اعضای خانواده وارد می کند و می تواند جنبه هایی از سلامت روان آن ها را دستخوش تغییر کند؛ بنابراین آگاهی از این عوامل منجر به تسهیل ارائه خدمات آموزشی و درمانی خواهد شد.
واکاوی و تبیین رابطه بین شعرخوانی با بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان از دیدگاه معلمان مقطع ابتدایی شهر قدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
24 - 32
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف واکاوی و تبیین رابطه بین شعرخوانی با بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان از دیدگاه معلمان مقطع ابتدایی شهرقدس به انجام رسیده است.روش: روش پژوهش توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی است.جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرقدس به تعداد 1425 می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 302به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای انتخاب نمونه ها از روش تصادفی ساده استفاده شده است.در این پژوهش برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه محقق ساخته(1402) شامل چهار مولفه خلاقیت در شعرخوانی،کیفیت شعرخوانی، نوع شعر و آمادگی ذهنی و روحی و روانی معلمان و دانش آموزان با 33 گویه استفاده گردید.پایایی پرسشنامه مذکور با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ 71/0 برآورد گردید. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون در نرم افزار آماری SPSS26 انجام پذیرفت.یافته ها:نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که خلاقیت در شعرخوانی با 652/0، کیفیت شعرخوانی با 641/0،نوع شعر با 359/0 و آمادگی ذهنی و روحی و روانی معلمان و دانش آموزان با 399/0 با بهبود مهارت های خواندن در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری دارد.این بدان معناست که با افزایش میزان هر یک از مولفه های مورد مطالعه؛ مهارت های خواندن در دانش آموزان نیز بهبود پیدا می کنند.نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش و پژوهش های مشابه صورت گرفته در داخل و خارج از کشور باید گفت شعرخوانی یکی از ابزارهای کارآمد برای تقویت و بهبود مهارت های خواندن در دانش آموزان است که با استفاده درست از آن در نظام آموزشی کشور می توان به درست خوانی و بهبود یادگیری دانش آموزان کمک شایان توجه کرد.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی تحصیلی و خودتنظیمی انگیزشی بر اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی تحصیلی و خودتنظیمی انگیزشی بر اضطراب امتحان بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه عبارت از کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه نواحی پنج گانه آموزش و پرورش شهر تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۰ – ۱۴۰۱ بود. از بین جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، تعداد ۷۷ دانش آموز که نمره بیشتری از نمره برش مقیاس اضطراب امتحان داشتند، به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای اندازه گیری داده ها پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون بود. بسته آموزش مهارت های زندگی تحصیلی در گروه آزمایشی اول و بسته آموزش راهبردهای خودتنظیمی انگیزش بر روی گروه آزمایشی دوم انجام شد. بر روی گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد میزان اثربخشی آموزش مبتنی بر مهارت های زندگی تحصیلی و راهبرد های خودتنظیمی انگیزش بر اضطراب امتحان (01/0P< ، 67/8 = (48 و 1)F) متفاوت بوده است. می توان نتیجه گرفت که تأثیر راهبردهای خودتنظیمی انگیزش بر اضطراب امتحان بیشتر از آموزش مهارت زندگی تحصیلی بوده است.
بررسی تطبیقی برنامه درسی آموزش جغرافیا در نظام آموزشی ایران با فنلاند
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در زمینه بهبود آموزش جغرافیا در ایران بااستفاده از مطالعه تطبیقی آموزش جغرافیا در کشور فنلاند است. هدف این تحقیق توسعه مهارت های کاربردی و اجتماعی دانش آموزان در درس جغرافیا و ارزش نهادن، تصمیم درست و منطقی در زمینه محیط زیست می باشد. روش تحقیق تطبیقی– توصیفی و با بهره مندی از روش کتابخانه ای تهیه شده است. یافته های این تحقیق به بررسی ساختار نظام آموزشی ایران و فنلاند و همچنین آموزش جغرافیا در این دو کشور پرداخته شده است سپس تفاوت ها و شباهت های نظام آموزشی با تأکید بر محتوا آموزش جغرافیا در این دو کشور پرداخته شده است. نتیجه این تحقیق آشنایی با نقاط مثبت و منفی و نقطه اشتراکات نظام آموزشی ایران و فنلاند در درس جغرافیا بود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که باتوجه به نظام آموزشی متمرکز در ایران استانداردهای معینی آموزش جغرافیا را تحت تأثیر قرار داده است و کتاب ها و منابع مشخصی برای هر مقطع جهت تدریس در نظر گرفته می شود. نحوه اجرای جغرافیا در فنلاند نشان می دهد که محتوای درسی با یکدیگر در ارتباط و رابطه طولی با یکدیگر دارند.
آسیب شناسی سامانه های آموزش ضمن خدمت مجازی فرهنگیان در جهت بهبود و ارتقای مهارت های حرفه ای تدریس دبیران مطالعات اجتماعی (نمونه موردی: شهرستان های حوزه جنوب استان ایلام)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: آموزش و بهسازی مداوم معلمان به عنوان قلب تپنده نظام آموزش و پرورش در قالب ارائه دوره های آموزشی ضمن خدمت مجازی را می توان در راستای به روز شدن، بهبود و ارتقای حرفه ای و شغلی معلمان در دنیای مجازی و الکترونیکی دانست. هدف این پژوهش، بررسی آسیب شناسی سامانه های آموزش ضمن خدمت مجازی ارائه شده سامانه جامع مدیریت یادگیری و آموزش فرهنگیان (LTMS)، سامانه مدیریت یادگیری رایادرس (rayadars) و سامانه مدارس یادگیرنده مرآت (meraat) در جهت بهبود و ارتقای مهارتهای حرفه ای تدریس از دیدگاه دبیران درس مطالعات اجتماعی متوسطه اول و دوم در شهرستان های حوزه جنوب (آبدانان، دره شهر، بدره و دهلران) در استان ایلام در سال تحصیلی ۱۴۰۳/۱۴۰۲ بود. روش: این پژوهش جزء تحقیقات کاربردی و به شیوه توصیفی - پیمایشی بود و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته، استفاده شد و حجم جامعه ۲۵ نفر بوده حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد ۲۴ نفر(۱۲ مرد و ۱۲ زن) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. یافته ها: مشخص شد، طولانی بودن برگزاری و ثبت نمره در برخی از سامانه ها، نبود تناسب استاندارد برخی از سؤالات آزمون ها، نبود نظارت و امنیت لازم و کافی برای شرکت هر کاربر به صورت خود واقعی، نداشتن تعامل دوسویه و فعال کاربر با مدرسان دوره ها، تاکید بیش از حد بر ارزیابی کمی و نمره نهایی، قطع و وصل شدن و سرعت پایین اینترنت و مشکلات پرداخت آنلاین هزینه ثبت نام در برخی از سامانه ها از مهمترین آسیب ها بودند. نتایج: در کنار آسیب شناسی، سامانه های مذکور در زمینه های هدف گذاری، محتوا و راهبردهای یاددهی - یادگیری، عملکرد نسبتاً مطلوبی داشتند و باعث شناخت بیشتر دبیران از مهارتهای حرفه ای تدریس نظیر: طرح درس، تعیین هدف های آموزشی، سنجش و ارزشیابی، آشنایی با روشهای و الگوهای خلاقانه و متنوع تدریس مجازی، ارتباط و مدیریت کلاس درس و ارائه انواع تکالیف مهارت محور شدند.
تبیین رویکرد زمینه محور در برنامه درسی علوم تجربی پایه ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
177 - 189
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین رویکرد زمینه محور در برنامه درسی علوم تجربی پایه ششم انجام شد و از نظر هدف کاربردی، از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی و از نظر نوع پژوهش پیمایشی است. جامعه آماری شامل معلمان پایه ششم ابتدایی شهرتهران به تعداد750 نفر است، حجم نمونه با جدول کرجسی– مورگان، تعداد 256 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعیین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد 34 سوالی استفاده شد. این پرسشنامه هفت بعد(یادگیری معنا دار، کسب شایستگی علمی، ایجاد موقعیت های واقعی حل مساله، درگیرنمودن دانش آموزان در کارهای گروهی، ایجاد زمینه جهت رشد و توسعه استدلال های علمی دانش آموزان، برقرای ارتباط بین چهار عرصه خود، خالق، خلق و خلقت، ارزشیابی به عنوان یک فرایند) را مورد بررسی قرار داد. روایی پرسشنامه به وسیله روایی صوری مورد تایید خبرگان قرار گرفت و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفا کرانباخ(86/ 0) تایید شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس، آمار توصیفی(شاخص های آماری فراوان، میانگین، انحراف استاندارد و نمودار) و آمار استنباطی(آزمون تی تک نمونه ای) استفاده شد. نتایج نشان داد که در اجرای برنامه درسی علوم تجربی پایه ششم با رویکرد زمینه – محور، امکان یادگیری معنا دار، کسب شایستگی علمی، ایجاد موقعیتهای واقعی حل مساله، ایجاد زمینه لازم جهت رشد و توسعه استدلال های علمی و برقرای ارتباط بین چهار عرصه خود، خالق، خلق و خلقت فراهم شده است ولی امکان ارزشیابی به عنوان یک فرایند برای دانش آموزان فراهم نشده است و این رویکرد دانش آموزان را درگیر در کار گروهی نکرده است.
نقش کیفیت آموزش کارکنان در بلوغ همراستایی راهبردی فناوری اطلاعات در فدراسیون های ورزشی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش کیفیت آموزش کارکنان در بلوغ همراستایی راهبردی فناوری اطلاعات در فدراسیون های ورزشی جمهوری اسلامی ایران انجام شد. بدین منظور داده ها در دو بخشی کیفی و کمی گردآوری گردید. نمونه گیری در بخش کیفی از میان صاحبنظران، مدیران ارشد فدراسیون ها و اساتید دانشگاه در رشته های مربوط به روش گلوله برفی انجام شد (12=n) و داده ها با استفاده از مصاحبه ساختاریافته گردآوری شد. برای تحلیل کیفی از روش تحلیل مضمون نرم افزار MaxQDA استفاده شد و تایید مفاهیم و مقوله های بدست آمده با استفاده از روش دلفی فازی انجام گردید. در بخش کمی، نمونه گیری از میان کارکنان فدراسیون های ورزشی و به روش تصادفی طبقه ای انجام شد (300=n) و داده ها با استفاده از پرسشنامه گردآوری شد. این پرسشنامه بر اساس شاخص های بدست آمده از مرحله کیفی تنظیم گردید و پایایی و روایی آن تایید شد. تجزیه و تحلیل داده های کمی توسط آزمون آماری همبستگی پیرسون و نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد.یافته ها نشان داد 52 شاخص در 6 دسته بندی کلی شامل 1-ارتباطات، 2-شایستگی/ارزش، 3-مدیریت/ اختیار، 4-مشارکت، 5-حیطه عمل/معماری و 6-منابع انسانی/مهارت ها، بلوغ همراستایی راهبردی فناوری اطلاعات در فدراسیون های ورزشی ایران را تعیین می کند. همچنین یافته ها نشان داد که از میان 52 شاخص شناسایی شده، تعداد 15 شاخص همراستایی راهبردی با کیفیت آموزش کارکنان فدراسیون های ورزشی رابطه معناداری دارد. نتایج تحقیق حاضر تایید کرد که کیفیت آموزش می تواند بر شاخص های بلوغ همراستایی راهبردی فناوری اطلاعات در فدراسیون های ورزشی ایران اثرگذار باشد و کیفیت آموزش نیز با توسعه این شاخص ها مربوط است.
رویکردهای آموزش و مهارت های درک متون ادبی عربی معاصر
حوزههای تخصصی:
مهارت خواندن و درک متن یکی از مهارت های مهم زبان که برای فهم معنا و افکار موجود در متن بکار می رود. توجه به این مهارت در دروس متون ادبی معاصر یکی از مهم ترین موضوعات حوزه ی آموزش زبان به شمار می رود. استفاده از روش های صحیح تدریس می تواند در تقویت مهارت درک متن ادبی نقش بسزایی داشته باشد. با این وجود ملاحظه می شود که متون ادبی با روش های قدیمی تدریس می شوند و بسیاری از استادان از راهبردهای جدید و مناسب تدریس این متون استفاده نمی کنند. این امر سبب شده است که دانشجویان چندان نتوانند در دست یابی به مهم ترین اهداف متون ادبی موفق باشند.پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی رویکردهای آموزش و مهارت های درک متون ادبی عربی معاصر و همچنین به ارائه راه کارهای مناسب تدریس می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد اساتید رشته زبان و ادبیات عربی به میزان کم از روش تدریس مناسب و نوین برای درک و فهم متون ادبی استفاده می کنند. از آنجایی که انتخاب روش تدریس در فرایند تدریس از اهمیت ویژه ای برخوردار است، ضروری است که اساتید متون ادبی توجه بیشتری به انتخاب آن داشته باشند. مشاهده می شود که اساتید غالباَ از روش سخنرانی برای تدریس متون ادبی استفاده می کنند که در مقایسه با سایر راهبردها، روشی سنتی محسوب می شود، اما از راهبردهای همچون بحث گروهی، بارش مغزی، حل مسئله و یادگیری مشارکتی که راهبردهای جدیدی هستند به ندرت استفاده می کنند.