فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۵۱۱٬۹۱۸ مورد.
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
19 - 32
حوزههای تخصصی:
با تشکیل حکومت صفویه، مناطق ایلی غلزایی و ابدالی نشین تحت سیطره قرار گرفتند که موجب آشنایی دستجات الحاقی آنان با ساختار نظامی و شیوه های نبرد قزلباشان شد. با وجود این، دسته جات افغان بر شیوه های خاصی از نبرد تأکید ویژه ای داشتند. ازاین رو، در پژوهش کنونی با توجه به جهت گیری منابع تاریخی، به این سؤال پاسخ داده می شود که دسته جات نظامی افغان در دوره فترت حکومت صفویه از چه شیوه های نبردی استفاده می کردند؟ به منظور پاسخ گویی، پژوهش کنونی با استفاده از روش تحقیق تاریخی مبتنی بر شیوه جمع آوری داده های کتابخانه ای از منابع دست اول تاریخی پس از توصیف و طبقه بندی شگردهای نبرد دسته جات افغان و قزلباش به تحلیل و تفسیر این ویژگی ها و تأثیرات آن بر تحولات نظامی دوره موردنظر می پردازد. با توجه به فقدان پژوهش منسجمی پیرامون شیوه های نبرد در دوره فترت افغان، یافته های پژوهش نشان می دهد که دسته جات افغان بر شگردهای خاصی از نبرد از قبیل شبیخون چندجانبه، هجوم و یا عقب نشینی یک باره و دسته جمعی تأکید ویژه ای داشتند که هرچند در کوتاه مدت موجبات پیروزی آنان را فراهم آورد ولی در بلندمدت، کاربست شیوه های مشابه توسط قزلباشان به شکست دسته جات غلزایی و ابدالی انجامید.
بررسی مؤلفه شعر درمانی و کاهش ناامیدی در پنج گنج نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر به عنوان زبان حدیث نفس، زبان حال و نمایانگر حالات مختلف عاطفی انسان به شمار می رود. امروزه روان درمانگران سعی دارند، از شعر به عنوان مداخله گری در جهت بهبود، حل معضلات روحی و رفتاری انسان ها استفاده کنند. شعر شاعرانی مثل نظامی که احساس ها تخیّل ها و افکار متعالی اخلاقی و تعلیمی خود را با داستان های منظوم بیان کرده اند، انگیزه هایی نهفته است که می تواند به عنوان محرکی سودمند برای عبور از سختی ها و مقابله با ناامیدی باشد. به همین منظور پژوهش حاضر بر آن است تا با رو ش های توصیفی-تحلیلی، مبتنی بر مطالعات میان رشته ای؛ همچنین به صورت تجربی پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه گواه و آزمایش به بررسی چگونگی تأثیرگذاری مجموعه شعرهای پنج گنج نظامی بر مخاطب بپردازد تا از این طریق روان درمانگران را به استفاده علمی و اصولی از شعرهای نظامی به عنوان یکی از مداخله های درمانیترغیب کند و به این سؤال پاسخ دهد که نظامی چه راهکارهایی را برای مواجهه و کاهش ناامیدی پیشنهاد می دهد؟ نتیجه نشان می دهد در مواردی که فرد بخاطر ناملایمات زندگی ناامید شده و تحمّل واقعیات تلخ زندگی را ندارد، خواندن برخی از شعرهای نظامی می تواند همچون دارویی عمل کند
How Value Added of Intellectual Coefficient affect Iranian Banking Performance (A CAMEL Approach)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Finance, Volume ۹, Issue ۲, Spring ۲۰۲۵
107 - 125
حوزههای تخصصی:
Today, numerous studies have investigated the role and effects of intangible assets on companies' performance. The existence of extensive literature regarding the use of intangible assets as a competitive advantage, in addition to the importance of performance dimensions affected by these assets, is the focus of the attention of various researchers. Regarding examining the performance dimensions of banks, the CAMEL model can be a suitable basis for evaluating the effects of intellectual capital. Although there are many models for calculating intellectual capital, the added value of the intellectual coefficient is still one of the most common methods. Therefore, in the current research, the effects of intellectual capital (based on the calculation model of the coefficient of added value of intellectual capital) on the performance of banks (based on the CAMEL model) have been investigated. Also, the shape of the function (linear or nonlinear) has been investigated in this research. The results show that the value added of the intellectual capital coefficient in the ninth quantile has a significant relationship with the variable of capital adequacy. The form of the relationship is nonlinear and inverted U. This variable affects the quality of assets in the seventh to ninth quantiles, management in the eighth and ninth quantiles, income in the first and second and sixth to ninth quantiles, and liquidity in the first to fourth quantiles. The shape of the function is U, inverse U, and inverse U, respectively.
A Decolonial Study of Postethnic Illusions: Universality vs. Pluriversality in Klara and the Sun and The Ministry of Utmost Happiness
حوزههای تخصصی:
Through a decolonial approach, this study questions the concept of postethnicity, proposed by David Hollinger, arguing that Hollinger’s vision of a rooted cosmopolitanism – a globally connected society built on shared values – is based upon narrow ‘universal’ values which solely align with Western standards. Decolonial critics like Walter D. Mignolo, in return, advocate for a ‘pluriversal’ world where multiple perspectives and voices coexist without being subsumed under a dominant Western narrative. The study uses two novels, Kazuo Ishiguro’s Klara and the Sun and Arundhati Roy’s The Ministry of Utmost Happiness, to illustrate this debate. It argues that Ishiguro’s novel, while exploring universal themes, is ultimately rooted in a Western ethnocentric perspective, reflecting a zero-point view where Western paradigms are presented as global patterns. On the other hand, Roy’s novel is situated in India, addressing local issues and challenging Western standards. The study concludes that Ishiguro’s approach at best leads to rewesternization – a reassertion of Western perspectives even while attempting to move beyond them, while Roy’s by integrating indigenous traditions, individual and local singularities, and global issues, contributes to the decolonization of Western paradigms advocating a pluriversal world where multiple voices are valued.
تبیین رابطه خدا با انسان در آثار منظوم و منثور ملاصدرا و اسپینوزا: از فلسفه تا ادبیّات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
220 - 257
حوزههای تخصصی:
اسپینوزا و ملاصدرا، از جمله فیلسوفان برجسته ای هستند که با رویکردهای متفاوت به مسئله شناخت مستقیم خداوند پرداخته اند. یکی از نقاط تمایز مهم در اندیشه اسپینوزا و ملاصدرا، مفهوم بی نهایت و ذات در فلسفه آنهاست. اسپینوزا، که به شدت تحت تأثیر عقل گرایی و ماتریالیسم فلسفی بود، معتقد است که دانش بی واسطه تنها از طریق شناخت نسبی امکان پذیر است و حقیقت این نوع معرفت در ارتباط آن با نسبیت نهفته است. در مقابل، ملاصدرا که به سنت فلسفی اسلامی تعلق دارد، بر این باور است که شناخت مستقیم خداوند محدود به ذات و وجود مخاطب است و این شناخت، فراتر از هر گونه ادراک حسی و عقلانی، در سطحی از وجود تحقق می یابد که بالاترین مرتبه دانش و معرفت محسوب می شود. نویسنده در این پژوهش با شیوه اتوصیفی - تحلیلی به بررسی ارتباط خدا با انسان از دیدگاه ملاصدرا و اسپینوزا پرداخته است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که از منظر ملاصدرا، علم بی واسطه به خداوند یک معرفت وجودی است که بر اساس وحدت وجود و شناخت مستقیم از طریق حضور و شهود به دست می آید.. در مقابل، اسپینوزا بر این باور است که معرفت بی واسطه از طریق ادراک شهودی از یکپارچگی طبیعت با خداوند حاصل می شود. در نهایت، مقایسه دیدگاه های اسپینوزا و ملاصدرا نشان می دهد که هر یک از این دو فیلسوف، با توجه به نظام فلسفی خود، به نوعی شناخت بی واسطه خداوند رسیده اند که در نهایت، عالی ترین نوع دانش و معرفت را تشکیل می دهد و به نوعی نشان دهنده بالاترین سطح تعامل انسان با حقیقت الهی است.
تلمیح، کنایه و تمثیل در آثار شیخ محمود شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
127 - 142
حوزههای تخصصی:
زبانی که برای بیان مباحث عرفانی به کار برده می شود دارای ویژگی های خاصی است. عرفا از نوعی زبان رمز آمیز و کنایی برای بیان مطالب خود بهره می گیرند که برای همگان قابل فهم نیست. در این زبان از رمز و کنایه و تمثیل و آرایه های بدیعی و معنوی به فراوانی استفاده می شود که در مواردی برای گشودن مطلب بار رفته و گاهی نیز موجب پیچیدگی آن می شود. شیخ محمود شبستری عارف قرن هفتم کتابهایی در زمینه عرفان به نظم و نثر دارد که ویژگی های زبان عرفانی در آنها به کار برده شده است. در این پژوهش بر اساس کتابهای گلشن راز، حق الیقین و مرآت المحققین به بررسی توصیفی-تحلیلی عناصر تلمیح، کنایه و تمثیل پرداخته و به این نتیجه رسیدیم که زبان شبستری اغلب رمزی بوده و با استفاده از تلمیحات مذهبی و تمثیلات توضیحی مطالب خود را بیان نموده است. تمثیلاتی که به کار می رود برای بیان مباحث مشکل و غیر قابل فهم است اما کنایات زبان وی چندان قابل اعتنا نیست . آرایه های مذکور در کتاب گلشن راز که اثری رمزی-تمثیلی است بیشتر کاربرد دارد اما کتاب الیقین به دلیل کاربرد بیش از حد اصل آبات، مجال دیگر ارایه ها را ندارد. مرات المحققین نیز نثری نسبتا ساده دارد که تنها آرایه تمثیل در آن به کار رفته است.
اثربخشی آموزش درس زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی بر بهبود مهارتهای خواندن و نوشتن دان شآموزان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش درس زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی بر بهبود مهارت های خوا ندن و نو شتن دا نش آموزان با ا ختلال یادگیری بود. روش: طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر با اختلال یادگیری در دوره اول ابتدایی ناحیه 1 شهر کرمان در سال تحصیلی 02 - 1401 تشکیل دادند که از بین آنها 30 نفر داوطب واجد شرایط به عنوان نمونه انتخاب و به 2 گروه 15 نفری آزمایشی و گواه تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه خواندن و نارساخوانی کر می و مرادی ) 1378 ( و آزمون نوشتن فلاح چای ) 1374 ( بود. برای گروه آزمایشی آموزش زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی، به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفته ای 2 بار اجرا شد و گروه گواه در این مدت مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش های آماری نظیر میانگین، انحراف ا ستاندارد و تحل یل کواریا نس تجزیه وتحل یل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی بر بهبود مهارت های خواندن و نوشتن دانش آموزان با اختلال یادگیری تأثیر معنادار داشت ) 01 / .)P>0 نتیجه گیری: نتیجه می شود که آموزش زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی موجب بهبود مهارت های خواندن و نوشتن دانش آموزان با اختلال یادگیری شده است.
نقد و بررسی آراء افلاطون درباره خانواده و زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
7 - 28
حوزههای تخصصی:
افلاطون از جمله فلاسفه بزرگی است که در تمامی حوزه های مهمّ متافیزیکی و اجتماعی و سیاسی و تربیتی و فرهنگی آراء ارزشمندی دارد. اهمیت آراء افلاطون در ساحت فلسفه به قدری فراگیر است که هیچ دوره ای نبوده که با مسئله ای از افلاطون گرائی مواجه نبوده باشیم. این فیلسوف اهتمام جدی به مقوله تربیت و امور اجتماعی دارد و دیدگاه هایی در زمینه خانواده و زنان دارد که بیشترین نقدها به نظرات او در این بخش است. نظریه لغو مالکیت خصوصی و اشتراک در خانواده را در آراء افلاطون اغلب به عنوان خطاهای فاحش این فیلسوف در نظر گرفته شده است؛ حتی مارکسیست ها که علی القاعده باید به این جهت گیری علاقه مند باشند، ضمن تأیید این تفکر، آن را ناکافی و غیرمستحکم می دانند؛ از آن جهت که این فیلسوف به زیربنای اقتصاد در تفکر و تحولات اجتماعی باور نداشته است. در این مقاله تلاش شده که اول معلوم گردد حوزه و قلمرو این بحث نزد افلاطون چه میزان است؛ یعنی عموم مردم است یا فقط حاکمان؟ دوم آیا افلاطون در این آراء نظری جدّی ارائه کرده یا برای او نیز محل تردید بوده است؟ و سوم برخی از نقدهای فلاسفه متأخّر و معاصر در این باره چقدر وجاهت دارد؟ مفسران افلاطون در این باره آراء مختلفی دارند. در این مقاله یک تقسیم بندی محتوایی از آراء آنان صورت گرفته و نشان داده شده است که افلاطون در این باره نظر قطعی ندارد و در ضمن، محدودهٔ آن دربارهٔ اشتراکی بودن اقتصاد و خانواده صرفاً مربوط به طبقه حاکمان و نظامیان است نه عموم مردم؛ البته در همین حدّ هم از نظر مؤلف و بسیاری از مفسران قابل پذیرش نبوده و دارای نقدهای جدّی است.
ارزیابی آثار کلان اقتصادی تکانه نرخ ارز در چهارچوب بانکداری ذخیره جزئی و کامل: رهیافت DSGE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی آثار تکانه نرخ ارز بر متغیرهای کلان اقتصاد ایران در شرایط بانکداری ذخیره جزئی و کامل است. برای دستیابی به این هدف، یک الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی کینزین های جدید با در نظر گرفتن سیستم بانکداری ذخیره جزئی و کامل (FRB) و با لحاظ واقعیت های اقتصاد ایران، طراحی و سپس به بررسی آثار تکانه نرخ ارز تحت دو نوع بانکداری پرداخته شده است. پس از تعیین مقادیر ورودی الگو و برآورد پارامترها با استفاده از داده های فصلی اقتصاد ایران طی دوره 1401-1370، به روش تخمین بیزین، نتایج حاصل از شبیه سازی متغیرهای مدل ، بیانگر اعتبار مدل در توصیف نوسانات اقتصاد ایران است. نتایج الگو حاکی از آن است که، در اثر تکانه ارز، نرخ رشد پایه پولی و به تبع این حجم پول، تحت تأثیر قرار می گیرد. تحت بانکداری ذخیره کامل به دلیل ذخیره گیری کامل سپرده ها، این امر منجر به افزایش کمتر تورم و هزینه نهایی شده است؛ اما در بانکداری ذخیره جزئی، به دلیل کنترل کمتر سیستم بانکی با وجود در اختیار داشتن دو ابزار کنترل رشد پایه پولی و نرخ ارز اسمی، تورش و نوسانات بالاتری را در نرخ تورم و سایر متغیرهای کلان اقتصادی ایجاد خواهد کرد. به عبارت دیگر، الگوی مطالعه نسبت به الگوی پایه در مواجهه با تکانه ارزی، هم از بعد دامنه و هم، از بعد طول نوسان، اندکی متفاوت بوده است.
<div class="msocomtxt" id="_com_1" language="JavaScript" onmouseout="msoCommentHide('_com_1')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_1','_com_1')">
شناسایی شرایط و امکانات ایجاد شبکه تلویزیون روستایی در روستاهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
163 - 182
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اگر فرض گرفته شود که دسترسی به رسانه ها و شبکه های دیداری و مصرف آنها، یکی از علل اصلی دگرگونی اجتماعی و حرکت در مسیر پیشرفت و تحقق اهداف توسعه پایدار به معنای عام آن است، مسأله اساسی این است که وضعیت مصرف رسانه ای در مناطق روستایی ایران، خواه رسانه های سنتی و جمعی و خواه رسانه های نوین، به چه نحو است؟ و یا برآورد شرایط و امکانات ایجاد شبکه تلویزیون روستایی در روستاهای ایران چگونه است؟
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی شرایط و امکانات ایجاد شبکه تلویزیون روستایی در روستاهای ایران، انجام شده است.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و با رویکرد کیفی؛ دارای ماهیت ژرفانگر و اکتشافی است. بر این اساس، به منظور شناسایی شرایط و امکانات ایجاد و توسعه شبکه تلویزیون روستایی در کشور، از مدل نظریه زمینه ای (گراندد تئوری)، و روش دلفی استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی: قلمرو پژوهش کل روستاهای ایران را شامل شده است.
یافته ها: یافته های حاصل از مصاحبه با متخصصان، مجموعه عوامل و شرایط موثر بر ایجاد شبکه تلویزیونی روستایی را مشخص کرد. این عوامل به پنج دسته اصلی تقسیم می شوند: (1) شرایط و امکانات علّی که شامل مطالعات جامع درباره نیازهای روستاهای ایران، آگاهی رسانی و آموزش برای بهره برداری بهینه از تلویزیون در روستاها، و تأمین منابع مالی لازم است. (2) شرایط و امکانات زمینه ای که شامل شناخت اهمیت توسعه روستایی از طریق رسانه، مشارکت جوامع محلی، مدیریت یکپارچه، نوآوری در رویکردها، توسعه زیرساخت های فنی و ساماندهی مناطق روستایی است. (3) دسته شرایط مداخله گر که شامل رویکردهای غیرمتمرکز، ارزیابی مستمر، برنامه ریزی جامع، بهره گیری از تجربیات جهانی، همکاری جوانان روستایی و استفاده حداکثری از ظرفیت های محلی است. (4) تدوین چشم انداز روشن برای روستاهای مجهز به تلویزیون، تقویت مدیریت یکپارچه، رفع موانع توسعه، و افزایش فعالیت های سازمان های مردم نهاد از جمله راهبردهای پیشنهادی است. (5) پیامدها که حاکی از آنست که ایجاد شبکه تلویزیونی روستایی می تواند به توسعه اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی روستاها و همچنین تقویت حاکمیت خوب در مناطق روستایی کمک کند. (6) موانع اصلی که شامل محدودیت های ساختاری و نهادی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی در روستاها، ساختار سیاسی کشور، چالش های دیجیتالی و برخی محدودیت های داخلی سازمان صدا و سیما است.
نتیجه گیری: پیاده سازی شبکه تلویزیون روستایی در روستاهای کشور ممکن نمی شود، مگر با اجرای سیاست های خاصی مانند دگرگون سازی، این عبارت به این معناست که نیازهای روستاییان باید در جایگاه نخست قرار بگیرد.
جست وجویی در منابع تأثیرپذیری شاعران دوره مشروطه در موضوعات صوفیانه و زهدآمیز از شاعران سبک عراقی(با تأکید بر شعر خاقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
159 - 189
حوزههای تخصصی:
تصوّف در دوره مشروطه، نظام اجتماعی فعّالی نیست. از آنجایی که دوره مشروطه، دوره شور انقلاب و آزادی خواهی است؛ جامعه ایستای ایرانی در این دوره به سبب آشنایی با فرهنگ غرب، تکانی به خود داده و در مسیر مدرنیته گام برداشته است. شعر فارسی نیز چون جامعه ایرانی در تلاش است کسوتی نو پوشد و نوگرایی در مفاهیم را محور حرکت به سمت مدرنیسم قرار دهد و در همگامی با حرکت انقلابی مردم از آنچه متعلّق به سنّت است تبرّی جوید. درواقع، عرفان در این دوره در کشاکش انقلاب های مردمی، رنگ باخته است. اگر نوری کم رنگ از آموزه های عرفانی در این دوره دیده می شود ریشه در سنّت و تأثیرپذیری شاعران این دوره از گذشتگان و بالاخص شاعران سبک عراقی دارد. در این میان، شاعران سنّت گرای اواخر قاجار و عصر مشروطه بیش از همه از خاقانی که مضامین عرفانی از عناوین اصلی مضامین شعری او و زمینه های سخن اویند متأثّر شده اند. بر این اساس این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، عرفان گرایی را با تأکید بر تأثیر از خاقانی مورد مطالعه قرار داده و جلوه های عرفانی اشعار ادیب پیشاوری، ادیب الممالک فراهانی، قآانی شیرازی و محمدتقی بهار را در موضوعاتی چون «زهد و دنیاگریزی»، «فقر»، «عزلت»، «استغناء»، «اهمیت جان (روح)» و «فلسفه ستیزی» بازکاویده است. نتایج پژوهش حاضر نشان از تأثیرپذیری شاعران موضوع پژوهش در بازتاب مفاهیم عرفانی از خاقانی دارد.
مفهوم اسطوره ای اسپاراگموس و رابطۀ آن با اسطورۀ باروری یونانی (مطالعۀ موردی: نمایش نامۀ باکخانت ها اثر اوریپیدس)
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
245 - 264
حوزههای تخصصی:
اسطوره یکی از مهم ترین مبانی موجود در متون ادبی ملت ها است و یونان نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این میان، ایزد دیونوسوس به عنوان اصلی ترین ایزد مرتبط با تراژدی همواره با کردارهای باروری ارتباط داشته و خویشکاری های متعدد باروری به او منسوب شده است. مفهوم اسپاراگموس به عنوان یکی از مضامین اسطوره ای مرتبط با کشتار زایشی است که در اسطوره و به دنباله آن در تراژدی بروز یافته است. هدف اصلی این پژوهش، واکاوی مفهومی اسطوره ای در ادبیات و هنر نمایش یونان باستان است تا روابط میان اسطوره و انواع هنری روشن تر شود. روش پژوهش، تحلیل گزاره های مرتبط به اسپاراگموس و باروری به عنوان دو مؤلفه اسطوره ای بوده است تا از طریق آن بتوان درک کاربردی بهتری از هنرهای نمایشی و مشخصاً تراژدی یونان باستان به دست آورد. مبتنی بر آنچه در نمایش نامه باکخانت ها سروده اوریپیدس آمده، مجازات سر بریدن و مثله شدن که دیونوسوس برای پنتئوس در نظر گرفت، چون به دلیل کفر و ناسپاسی او بود، امری قدسی و مذهبی تلقی می شود و از این نظر آن را اسپاراگموس می توان قلمداد کرد. از طرفی، چون دیونوسوس که دستوردهنده اجرای اسپاراگموس است، دارای خویشکاری های زایشی و گیاهی است، ارتباط کشتار در اسپاراگموس و زایش در معجزات او به خوبی بیانگر نوعی ارتباط است. بدین صورت که دیونوسوس به عنوان ایزدی گیاهی و زایشی، کاملاً از اسپاراگموس به عنوان تنبیهی آیینی (و نه معمولی) برای به ثمر رساندن باروری استفاده می کند. مهم ترین نتایج این پژوهش به غیر از آنچه ذکر شد این است که اولاً اسپاراگموس به آن مجازاتی گفته می شود که شخصیت محوری یک اسطوره به دلیل کفر دینی به آن گرفتار شود و ثانیاً دیونوسوس به عنوان ایزد باروری، در حقیقت با صدور دستور اجرای اسپاراگموس درصدد به ظهور رسانیدن زایشی دوباره است.
قواعد فقهی پالایش آثار هنری در حکمرانی فرهنگی
منبع:
مطالعات نظری هنر دوره ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸
85 - 125
حوزههای تخصصی:
با گسترش روز افزون ابعاد هنری و ابزارهای انتقال آن، و تاثیرات فزاینده آن در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، نظیم گری و حمایت از سوی حکمرانان بیش از پیش مورد نیاز است تا جایی که برای جلوگیری از سست شدن نظام های مبتنی بر حکمرانی و نیز سیاست گزاری ها و تنظیم گری قوانین، نیازمند مبانی و چارچوب های علمی دقیق متناسب با هنجارسازی دینی می باشیم که این مهم بر عهده دانش شریف فقه است. مواجهه حکمرانی با رویدادهای هنری با توجه به نوع حکومت و ارزش های حاکم آن نیازمند پشتیبانی تئوریک است که تلاش این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و اجتهادی، استخراج قواعد فقهی اعمال حکمرانی و تعیین حدود و ثغور آن بر پالایش آثار هنری است به گونه ای که محدوده حق و تکلیف حاکمیت با حق آزادی بیان و گردش اطلاعات در تعارض نباشد. در این پژوهش قواعدی مانند حرمت اهانت به شعائر و محترمات الهی، قاعده نفی سبیل، قاعده فقهی وجوب حفظ نظام، قاعده ارشاد جاهل و تنبیه غافل، قاعده حرمت تغریر جاهل یا اغراء به جهل، قاعده تقیه، قاعده لزوم دفع ضرر محتمل و قاعده حرمت اضرار به نفس، مورد بررسی قرار گرفته است و با مصادیق امروزی آن تطبیق و انطباق شده است.
بررسی تاثیر افزایش سطح زیر کشت و رشد جمعیت بر منابع آب سطحی حوضه آبخیز سد مهاباد با استفاده از مدل WEAP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
299 - 324
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل رشد جمعیت، ارتقای سطح بهداشت و رفاه عمومی، گسترش صنعت و رشد فعالیت های اقتصادی و کشاورزی، سرانه مصرف آب به شدت افزایش یافته است.همچنین با توجه به کمبود شدید آب و عدم توازن بین عرضه و تقاضا، مدیریت منابع آب بسیار پیچیده و با اهمیت شده است. در همین راستا مدل های مختلفی از جمله مدلWEAP به منظور شبیه سازی مدیریت یکپارچه منابع آب و ارزیابی چگونگی تخصیص منابع آبی محدود میان مصرف کنندگان مختلف توسعه یافته اند. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی وضعیت منابع آبی حوضه آبخیز سد مهاباد و تاثیر سناریوهای افزایش تقاضا بر نحوه تامین نیازها می باشد. در این تحقیق پس از جمع آوری اطلاعات هواشناسی ازجمله بارش های روزانه و دمای حداقل و حداکثر روزانه، اطلاعات هیدرولوژیکی از جمله دبی های روزانه و مشخصات فیزیوگرافی حوضه فایل ورودی مدل WEAP تشکیل داده شد. داده های مقادیر حجم و تراز مشاهداتی سد مخزنی مهاباد در بازه زمانی 1371 تا 1390 و 1391 تا 1400 به ترتیب برای واسنجی و اعتبارسنجی مدل مورد استفاده قرار گرفتند. در ادامه سناریوهای بهره برداری از مخزن سد تدوین و اجرا شده و نتایج بدست آمده مورد ارزیابی قرار گرفت. سناریوهای مورد استفاده شامل سناریوی افزایش سطح زیرکشت20،10 و 30 درصدی نسبت وضعیت کنونی و سناریوی افزایش جمعیت می باشند. نتایج نشان می دهد که سد مهاباد طبق سناریو مرجع با کمبود 8/18 میلیون مترمکعب و براساس سناریوهای S1، S2، S3 و S4 به ترتیب با کمبود 30، 41، 52 و 21 میلیون متر مکعب روبه رو خواهد شد. بیشترین نیاز تأمین آب در افق 17 ساله مربوط به کاربری کشاورزی می باشد. از میان سناریوهای اجرایی، سناریو مرجع به دلیل اینکه دارای بیشترین درصد تامین آب بوده و شاخص اطمینان پذیری بالایی دارد، به عنوان سناریو برگزیده انتخاب گردید.
معناشناسی گارگویل های عصر گوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷)
103 - 113
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناخت نقش گارگویل ها در تلفیق مفاهیم دینی و مبانی ساختاری معماری گوتیک و تأثیر آنها بر هنر و فرهنگ آن عصر است. گارگویل ها به عنوان مجسمه های سنگی در نمای کلیساهای گوتیک، از مصداق های بارز هنر این عصر محسوب می شوند. این موجودات هرچند در آغاز بیشتر جنبه کاربردی داشتند اما به تدریج جنبه های زیبایی شناختی و نمادین آنها پررنگ تر شد. حال مسئله این است که گارگویل ها چگونه توانستند بین مفاهیم مذهبی و معنوی عصر گوتیک با زندگی مادی و واقعی انسان آن دوره پیوند ایجاد کنند و اینکه گارگویل ها به عنوان عنصری نمادین، چگونه واسطه میان جهان مذهبی کلیسا و جنبه های سکولار زندگی مردم در عصر گوتیک شدند؟ ازهمین رو پژوهش به روش تاریخی توصیفی، ضمن بررسی کارکردهای چندگانه گارگویل ها در کلیساهای گوتیک اروپا، به تحلیل زیبایی شناسی و نمادین آنها می پردازد. یافته ها نشان می دهد که گارگویل ها، علاوه بر کارکرد محافظتی به ویژه به عنوان دفع کننده شیاطین، با الهام از اساطیر پیشامسیحی، زندگی روزمره و روایت های تاریخی، به تدریج از کارکردهای صرف مذهبی فاصله گرفتند و به نمادی از آزادی هنری و پیوند مذهب با فرهنگ سکولار تبدیل شدند. این روند، بستری برای ظهور اندیشه های رنسانس فراهم کرد و نشان داد که گارگویل ها نه تنها بازتابی از هویت مذهبی جامعه بودند، بلکه عاملی برای تعامل هنر دینی با عناصر دنیوی محسوب می شدند.
بررسی و تحلیل زیارت وارث براساس جنبه های شش گانه مفهوم «تاریخ قدسی» هانری کربن
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۴ شماره ۴۰
101 - 118
حوزههای تخصصی:
هانری کربن در مفهوم تاریخ قدسی، تصویری عمیق و چندبعدی از تاریخ روحانی ارائه می دهد که فراتر از تاریخ نگاری سنتی است. این رویکرد بر شش جنبه استوار است: 1. سلسله مراتب روحانی انتقال دانش الهی از طریق پیامبران و اولیا؛ 2. پیامدهای انسان شناختی بازتعریف رابطه انسان و امر الهی؛ 3. زمان مندی چرخه ای و کیفی جایگزین زمان خطی؛ 4. تمایز تاریخ مادی و روحانی؛ 5. رویکرد هرمنوتیکی برای کشف لایه های معنوی وقایع؛ 6. تداوم حقایق روحانی در طول تاریخ. تاریخ قدسی، پلی میان مشهود و نامشهود است و با تخیل فعال و واسطه های معنوی، درک ژرف تری از واقعیت الهی ارائه می دهد. زیارت وارث، نمونه این رویکرد است که امام حسین را وارث معنوی پیامبران از آدم تا خاتم و نماد انسان کاملِ رسیده به یقین معرفی می کند. این زیارت، عاشورا را از رویداد مادی به حقیقت فراتاریخی و جاودانه ارتقا می دهد. با زبان تمثیلی و هرمنوتیکی، مخاطب را به تأمل در عمق معنوی عاشورا فرا می خواند. تأکید بر تداوم حقایق روحانی، عاشورا را بخشی از جریان بی پایان حقیقت الهی نشان می دهد و آن را به الگوی معنوی برای پیوند انسان و امر قدسی تبدیل می کند.
معاصر سازی شخصیت حضرت زینب (س): الگویی تمدنی برای زن مسلمان در رویارویی با بحران های هویتی و رسانه ای جهان معاصر
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۴ شماره ۴۰
29 - 44
حوزههای تخصصی:
در رویارویی با بحران های هویتی و هجمه های تمدنی عصر حاضر، بازخوانی شخصیت های تاریخ ساز اسلامی از جمله حضرت زینب(س)، ضرورتی بنیادین در راستای بازتولید گفتمان زن مسلمان به شمار می رود. پژوهش حاضر با رویکردی تمدنی و گفتمانی، به تحلیل چندوجهی شخصیت حضرت زینب(س) می پردازد و بر لزوم معاصر سازی الگویی آن حضرت در عرصه های هویتی، فرهنگی، اجتماعی و رسانه ای تأکید دارد. این پژوهش نشان داد که حضرت زینب(س)، نه تنها راوی نهضت عاشورا، بلکه کنشگری فعال، خردورز، رسانه ای و مقاوم در برابر نظام سلطه بود و این ویژگی ها می توانند به مثابه سرمایه های گفتمانی زن مسلمان امروز در تقابل با سلطه روایت های غرب محور و نابرابری های تمدنی عمل کنند. معاصر سازی شخصیت حضرت زینب(س)، به معنای احیای عقلانیت معطوف به معنا، کنشگری اخلاق محور، و روایت گری حق طلبانه در زیست بوم امروز است. این پژوهش با تکیه بر منابع اسلامی، مطالعات زنان، جامعه شناسی دین و گفتمان پژوهی، چارچوبی نظری برای الگوبرداری تمدنی از شخصیت حضرت زینب(س) پیشنهاد می دهد و راهکارهایی برای پیاده سازی این الگو در نظام آموزشی، سیاست گذاری فرهنگی و تولید رسانه ای ارائه می کند.
بررسی تأثیر گرایش احساسی سرمایه گذاران و عدم تقارن اطلاعاتی بر قیمت گذاری اختیار معامله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
425 - 446
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر گرایش احساسی سرمایه گذاران و عدم تقارن اطلاعاتی بر قیمت گذاری اختیار معامله است. گرایش های احساسی سرمایه گذاران، میزان خوشبینی و بدبینی سهامداران نسبت به یک سهام است که معمولا به علت مشکل در ارزش گذاری شرکت ها رخ می دهد که منجر به تصمیم گیری مبتنی بر قضاوت های ذهنی می شود. در صورتیکه اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم گیری، به صورتی نامتقارن بین افراد توزیع شود، می تواند منجر به نتایج متفاوت نسبت به موضوع تصمیم شود. جامعه آماری پژوهش، تمامی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشند که اختیار خرید یا اختیار فروش، در بازار اختیار معامله بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 01/01/1396 تا 30/12/1399 مورد معامله قرار گرفته است. فرضیه های پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش داده های ترکیبی با اثرات ثابت آزمون شده اند. نتایج پژوهش نشان داد گرایش احساسی سرمایه گذاران بر قیمت گذاری اختیار معامله تأثیر مستقیم و معنی داری دارد. سرمایه گذاران به قیمت اختیار معامله یک شرکت، که ناشی از خوش بینی ایشان نسبت به وضعیت شرکت است، منجر به افزایش ارزش اختیار معامله آن شرکت در بازار سرمایه شده است. و بر عکس عدم گرایش سرمایه گذاران نسبت به قیمت اختیار معامله شرکتی که برگرفته از بدبینی آن ها از وضعیت آینده آن شرکت است، کاهش ارزش اختیار معامله آن شرکت را در بر خواهد داشت. عدم تقارن اطلاعاتی سرمایه گذاران بر قیمت گذاری اختیار معامله اثر مستقیم و معنی دار دارد. عدم تقارن اطلاعاتی سرمایه گذاران، که نتیجه در بر داشتن اطلاعات خاص و محرمانه شرکت ها توسط برخی سرمایه گذاران است، منجر به تأثیرگذاری بر نحوه قیمت گذاری اختیار معامله شرکت ها می شود.
چالش های توسعه گردشگری هوشمند شهری در یک مقصد گردشگری در حال توسعه: مطالعه موردی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای سراسر جهان به طور فزاینده ای مفهوم گردشگری شهری هوشمند و استراتژی های مرتبط را به عنوان ابزاری برای رقابت پذیری بالاتر، رشد بیشتر و بهینه سازی محیط های پایدار می شناسند. بااین حال، اکثر مطالعات انجام شده، محدود به شهرها و کشورهای توسعه یا عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری و مزایای آن بوده است. به طوری که موانع توسعه گردشگری هوشمند در شهرهای درحال توسعه در مطالعات قبلی نادیده گرفته شده است. ازاین رو، برای پر کردن شکاف تحقیقاتی ذکرشده، مطالعه حاضر موانع توسعه گردشگری هوشمند در شهر تبریز را موردبررسی قرارداد. هدف این مطالعه بررسی موانع توسعه گردشگری هوشمند شهری است. روش مصاحبه کیفی (روش داده بنیاد) با استفاده از پرسشنامه نیمه ساختاریافته با سؤالات باز در پژوهش حاضر اتخاذ شد. داده ها از مصاحبه با 16 مطلع کلیدی به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار MAXQDA-2018 انجام شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که موانع توسعه گردشگری هوشمند در شهر تبریز از هفت منظر کلان زیرساخت ها، دولتی-نهادی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، زیست محیطی و بازاریابی قابل بحث است. مطالعه حاضر مباحثی کلیدی را در سطوح مختلف کلان و خرد مورد کنکاش قرارداد که می تواند بینشی جامع به سیاست گذاران و حاکمان مقاصد گردشگری برای اصلاح و بهبود طرح های توسعه گردشگری هوشمند شهری ارائه نماید.
تحلیل سیستم ژئوتوریسم در شهرستان فیروزکوه و ارائه مدل توسعه آن از منظر قابلیت ژئوپارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم یکی از گونه های مهم اکوتوریسم با رویکردی مسئولانه و حفاظت محور است که بر مردمی کردن علوم زمین و توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه بومی تاکید می کند به منظور ارزیابی و تبیین شرایط ژئوتوریسم یک منطقه و قابلیت های یک مقصد برای تبدیل شدن به یک ژئوپارک، ضرورت دارد تا مدل بهینه و مطلوب توسعه ژئوتوریسم مقصدهای گردشگری ارائه و تبیین شود. شهرستان فیروزکوه با داشتن سرمایه های متعدد میراث زمین، یکی از مناطق مستعد ژئوتوریسم محسوب می شود. با توجه به توان بالای ژئوتوریسم برای توسعه به عنوان یک ژئوپارک و عدم بهره گیری لازم از این توانها در توسعه شهرستان، ضرورت دارد تا مدل بهینه ای برای تحلیل توسعه قابلیت ژئوپارک در شهرستان ارائه شود. در این پژوهش از طریق روش های کتابخانه ای و پیمایشی و با استفاده از روش های ارزیابی ژئوتوریسم شامل روش فاسیلاس، روش GAM و روش محوطه های تنوع زمینی، ژئوسایتهای شهرستان مورد تحلیل قرار گرفت. عمده ژئوسایتهای منطقه علیرغم داشتن نمایانگری و قابلیت آموزشی بالا و ارزش زیبایی شناختی، ارتباط ضعیفی با جامعه بومی دارند و سطح آسیب پذیری و خطر اضمحلال آنها رو به افزایش است. همچنین از منظر سنجش قابلیتهای ژئوپارک مشخص شد که این شهرستان در حال حاضر، قابلیت تبدیل شدن به یک ژئوپارک مستقل را ندارد بر همین اساس مدلی برای توسعه قابلیت شهرستان برای تبدیل به یک ژئوپارک ارائه شده است که این مدل عمدتا مدیریت مشارکتی، کارآفرینی، گردشگران چند منظوره و گونه شناسی ژئوتوریسم و غیره تاکید دارد.