فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۴۹۹٬۰۲۴ مورد.
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
94 - 101
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه بین آموزش مهارت های ارتباطی و تأثیر آن بر سلامت روانی و کاهش استرس در دانش آموزان پرداخته است. در دنیای امروز، مهارت های ارتباطی به عنوان یکی از عوامل کلیدی در بهبود کیفیت زندگی و سلامت روانی شناخته می شوند. با توجه به افزایش فشارهای روانی و استرس های ناشی از محیط های آموزشی، آموزش این مهارت ها می تواند به دانش آموزان کمک کند تا به طور مؤثرتری با چالش ها و مشکلات روزمره خود مواجه شوند. این مطالعه با استفاده از یک نمونه آماری شامل 324 دانش آموز از مقاطع مختلف تحصیلی انجام شده است. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد جمع آوری و با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی به طور معناداری بر سلامت روانی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد و همچنین منجر به کاهش سطوح استرس در آن ها می شود. یافته ها حاکی از آن است که دانش آموزانی که مهارت های ارتباطی را فراگرفته اند، توانایی بیشتری در مدیریت احساسات و برقراری ارتباط مؤثر با دیگران دارند که این امر به بهبود سلامت روانی و کاهش استرس کمک می کند. این تحقیق می تواند به عنوان مبنایی برای طراحی برنامه های آموزشی در مدارس مورد استفاده قرار گیرد و به مدیران و معلمان توصیه می شود که به آموزش مهارت های ارتباطی به عنوان یک ابزار مؤثر در ارتقاء سلامت روانی و کاهش استرس دانش آموزان توجه بیشتری داشته باشند. در نهایت، پیشنهاد می شود که پژوهش های بیشتری در این زمینه انجام شود تا به درک عمیق تری از تأثیر مهارت های ارتباطی بر سلامت روانی و استرس در دانش آموزان دست یابیم.
The Application of Game Theory in Determining Performance Tax Rates and Influential Factors(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The implementation of an effective tax system requires specific conditions, among the most critical being equity and efficiency. Taxation on income must align with the principle of the ability to pay; therefore, governments strive to set tax rates appropriately and impactfully. An disproportionate increase in income tax rates can lead to significant social repercussions on income distribution and public welfare. Consequently, calculating the optimal tax rate to maximize social welfare is deemed essential. This paper models the strategic interaction between taxpayers and the tax authority to achieve an optimal tax rate and identifies the factors influencing this rate. By designing a game among taxpayers, assumed to be uniformly distributed within the interval [0, 1], and evaluating the revenue generation of the tax authority, the paper delves into the game formulation and analyses the results. Findings indicate that the optimal tax rate exhibits an inverse relationship with the assessment rates set by investigating groups. Additionally, under specific conditions, the optimal performance tax rate has been determined to be 18%.
نقد و تحلیل شبهات عبدالکریم سروش در باب قلمرو دین (مطالعه موردی آیه 3 سوره مائده)
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
49 - 65
حوزههای تخصصی:
بحث از قلمرو دین و قرآن از جمله مباحثی است که همچنان مورد بحث و گفت و گو بوده، در عرصه های مختلف زندگی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بشر مورد توجه و اهتمام اندیشمندان بسیاری قرار گرفته است. سوال اصلی نوشتار حاضر، معطوف به عرصه های یادشده، این است که آیا قلمرو دین در این عرصه ها، اَقلی است و یا آن که می توان با استمداد از ادله عقلی و نقلی و ترسیم درست بحث قلمرو دین در عرصه های مختلف یادشده، قرائت درستی از آن ارائه داده، پاسخ شبهات اندیشمندانی؛ همچون عبدالکریم سروش را تدارک دید. وی با اقامه ادله ای؛ همچون «تمایز مفهومی بین جامعیت و کمال دین»، «اَقلی و ثبوتی بودن کمال دین در سه قلمروِ فقه، اخلاق و اعتقادات»، «عدم تنافی کمال اَقلی و ثبوتی دین با بسط و کمال تاریخی آن» و همچنین این دلیل که «اساس جهت گیری دین و قلمروِ آن، حیات اُخروی است»، می کوشد تا قلمروِ اَقلی از دین ارائه نماید. در مقابل، نوشتار حاضر با تمسک به پاره ای از ادله عقلی و نقلی به نقد و تحلیل مدعیات سروش مبادرت ورزیده، تلاش می کند اثبات نماید ادله برون و اَحیاناً درون دینی وی بر بنیان محکمی استوار نیست. نتایج پژوهش بیانگر این حقیقت است که ادله مورد استناد سروش در تعیین قلمرو اَقلی دین، وافی به مقصود نبوده، ریشه در استقرای ناقص و برداشت های شخصی وی دارد. روش پژوهش در این نوشتار، توصیفی- تحلیلی و همچنین روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
مفهوم سازی کلان استعاره «استدلال به مثابه جنگ» در فرهنگ قرآن کریم بر اساس نظریه استعاره های مفهومی لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اساسی زبانشناسیِ شناختی که توسط مارک جانسون و جورج لیکاف مطرح شده، استعاره مفهومی است که در آن یک حوزه مفهومی بر اساس حوزه ای دیگر استنباط و دریافت می گردد و برای درک و بیان مفاهیم انتزاعی و غیر ملموس به تبیین نگاشت هایی از همه سطور زندگی می پردازد. بر این اساس کلان استعاره نوعی استعاره مفهومی است که در روساخت متن حضور ندارد، بلکه در سراسر متن به شکل مفهومی نمود پیدا می کند و ساختار ذهنی متن را تشکیل می دهد. در واقع این کلان استعاره است که به تمامی خُرده استعاره های مورد استفاده متن انسجام می بخشد و آ ن ها را حول یک محور ثابت گرد می آورد. قرآن کریم با دعوت به تعقل و تفکر، پیوسته حقایق مورد نظر خود را به واسطه ی استدلال های مستقیم و غیر مستقیم به مخاطب عرضه می دارد. از این رو پژوهش حاضر به روشی توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر نظریه استعاره های مفهومی لیکاف و جانسون به مفهوم سازی کلان استعاره "استدلال به مثابه جنگ" در آیات قرآن کریم پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در زنجیره استعاری زبانِ جنگ، آنچه با عناصر این قلمرو ارتباط دارد مانند حمله، ضد حمله، عقب نشینی، شکست، تسلیم و غیره، همگی در قلمرو مفهوم استدلال و احتجاج قرآنی انعکاس یافته اند. در این زنجیره، کلان استعاره کنش های "استدلال، جنگ است" به عنوان برجسته ترین استعاره مفهومی شناخته شده که در انسجام بخشی به آیات قرآن کریم نقش موثری داشته است.
تحلیل و بررسی نگاشت های استعاری و طرح واره های تصویری در سروده های رضوی کودکانه «درخت پُر گل سیب» بر اساس نظریه جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۹
7 - 33
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای استعاره مفهومی، طرح واره تصویری است که در آن به بیان ساز و کارهای ذهنی و شناختی می پردازد، نقش مهمی در ساماندهی معانی و مفاهیم دارد. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و در چهارچوب نظریه معناشناختی، میزان کارکرد طرح واره حوزه حجمی، حرکتی و قدرتی با تکیه بر نظریه معناشناسی، نشان می دهد. برای این منظور، از میان 24 بیت برگزیده از مجموع 50 بیت این قصیده، 10 مورد از طرح واره های تصویری جهت القای مفهوم در ذهن خواننده استفاده شده اند. از این میانگین، 4 طرح واره مربوط به طرح واره های حجمی و 2 طرح واره مربوط به طرح واره های قدرتی و باقی را طرح واره حرکتی تشکیل می دهد. از نظر فراوانی، طرح واره حرکتی بالاترین سهم را در القای مفهوم به مخاطب و همچنین همسو با شعر رضوی بازنمود اصلی را داراست. و علت آن این است که مفاهیم انتزاعی مانند شادی و نشاط، کوشش و کار، خلاقیت و نوآوری کودک، نیازمند حرکت، جنبش و فعالیت کودک است. افزون براین، طرح واره تصویری قدرتی نیز بعد از طرح واره حرکتی جایگاه دوم را در سروده های کودکان به خود اختصاص داده است. این امر نیز به خاطر موانعی است که خواسته یا ناخواسته در مسیر دنیای پاک کودکانه قرار می گیرد و کودک می خواهد آن مانع دور زده یا از سر راه اهداف خویش بردارد. همچنین طرح واره حجمی کمترین حضور را در شعر کودک دارد. حضور میزان کم این طرح واره هم در راستای بیان مفاهیم انتزاعی همچون غم و غصه است تا آن را برای کودکان ملموس و عینی سازد. در مجموع این سه طرح واره بیشتر با جهان کودک سازگار است.
تبارشناسی انگاره ی معراج پیامبر(ص) (تطبیق گزاره های معراج پیامبر(ص) با مصادیق مشهور عروج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"عروج(روایات سفرهای دیگرجهانی)"؛ در ادبیّات اساطیری شرق و غرب بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ روایی رابطه انسان و خدایان، و نمونه ای اعلا از ارتباط با غیب است. در ادیان ابراهیمی نیز مصادیق متعدّدی به عروج مشهورند. هدف نوشتار پیش رو کشف نسبت تطّور دیدگاه ها مسلمانان صدر اسلام به معراج پیامبر(ص) با سایر مصادیق مشهور عروج دوره ی پیشاقرآنی است. بدین منظور آرای مسلمانان جزیزه العرب، در دو قرن نخست هجری پیرامون معراج پیامبر(ص) به روش تحلیل-توصیفی و با رویکرد تاریخ انگاره کاویده شده. فرضیه آن است که با گذر زمان دیدگاه مسلمان به معراج پیامبر(ص)، فاصله اش نسبت به دیدگاه باورمندان سایر مصادیق عروج کمتر شده است. نتایج ضمن متبلور شدن ریشه های ماهوی عروج طیِّ دو قرن نخست هجری در معراج پیامبر(ص) و نزدیکی معراج پیامبر(ص) به تبار عروج در ادیان ابراهیمی، این فرضیه را تأیید می نماید(هر چند تفاوتی هایی در مسیر پیموده شده و سایر گزاره ها هست)، در چرایی این نتیجه علاوه بر تعامل مسلمانان با صاحبان کتب، نقش کهن الگوها و داشته های ناخودآگاه جمعی اعراب موثر دانسته شد.
آینده نگاری سیستم های تولید غذا با تأکید بر کسب و کارهای کشت گلخانه ای در ایران؛ مورد مطالعه: ناحیه روستایی یزدآباد، فلاورجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
175 - 208
حوزههای تخصصی:
فهم چشم انداز پیش روی سیستم های تولید کشاورزی محافظت شده و عمقی، به ویژه کشت های گلخانه ای، با توجه به مسائل و شرایط زمینه ای، اهمیت شایانی دارد. تحقیق حاضر با هدف ترسیم تصاویر آینده در واحدهای بهره برداری گلخانه ای در ایران انجام شده است. با اتخاذ دو رویکرد اکتشافی و هنجاری در مطالعات آینده، روش های تحلیل مضمون، مثلث آینده و تجزیه وتحلیل لایه ای علّی«CLA» جهت پاسخ به پرسش پژوهش به کار گرفته شد. مصاحبه هایی با افراد کلیدی حوزه کشت وکار گلخانه ای در پس کرانه غربی شهر اصفهان انجام و اخبار و مطالعات پیشین نیز جمع آوری شد. با تحلیل مضمون روی گزاره های کلامی شرکت کنندگان، سه تصویر اولیه؛ «آرمان شهری»، «ویران شهری» و «شاهین شهری» به دست آمد. با توجه به اهمیت روندها و رویدادهای گذشته و حال، وزن تاریخ، فشارهای حال و کشش های آینده نیز شناسایی شدند و در مثلث آینده قرار گرفتند. «توسعه گلخانه های کشور» به عنوان کششی برای آینده، گرچه طرح هدف و مورد حمایت دولت است اما بر اثر سنگینی وزن گذشته، کم قوتی فشارهای حال و کشش ناچیز مثلث آینده، امکان چرخش کافی را نداشته است. در ادامه، ادراکات مختلف آینده در چهار لایه «CLA» تحلیل شد. نتایج نشان داد که در عمیق ترین لایه؛ یعنی استعاره، مشکلی وجود ندارد و معیوبی لیتانی ها و کاستی های نظام مند، بیشتر ریشه در لایه میانی یعنی گفتمان و جهان بینی ای دارد که حاکی از کشاورزی بهره کشانه و اقتصاد ناپایدار است. با مرور مطالعات موجود و تجمیع نظر متخصصان، یک گفتمان جایگزین و سناریوی واقع بینانه متناظر با آن پیشنهاد شد که براساس آن رشد کمّی زیربخش گلخانه ای بخش کشاورزی، با تحمل شوک ها و فشارهای ناشی از یک اقتصاد ضعیف و ناپایدار، از سوی بازیگران تولیدکننده ادامه خواهد داشت و تنها تولیدکنندگانی که در خوشه های صنعتی حضور دارند و با تعاونی ها و بازارهای موفق مرتبط هستند، می توانند چرخه های توسعه کیفی داشته باشند.
Excavations at Tepe Rabat, and Its Ancient Name(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۸, January ۲۰۲۵
3 - 18
حوزههای تخصصی:
Rabat Tepe, an ancient site in northwestern Iran near the Little Zab River, reveals insights into two distinct periods from the Iron Age. The primary focus of excavations has been on the layers dating back to the first millennium BC. Notable discoveries at Rabat include a striking pebble mosaic pavement, fortified walls, and various decorative bricks. The site’s size, architectural remains, and uncovered artifacts point to its significant role during the first millennium BC. Through multiple excavation seasons, researchers have gleaned valuable information about the site’s layout and historical eras. Evidence suggests that a thick wall once enclosed the entire area, around 3 meters in width. Artifacts found at Rabat share similarities with those from Qalaichi, a well-known Mannaean site. While initially attributed to Mannaean culture, this association is now under debate. Excavations between 2006 and 2008 unearthed inscribed bricks inscribed with Neo-Assyrian cuneiform script. These findings sparked discussions and identified Rabat with ancient cities like Paddir/Šurdira and Hubushkia, although these identifications face significant challenges. Rabat was an independent religious-royal city-state.
مسئله شرور و محدودیت های معرفت بشری ما(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
7 - 39
حوزههای تخصصی:
در باب مسئله شر، مهم ترین چالش پیشِ روی ما محدودیت معرفت بشری در فهم ابعاد پیچیده آن است. دلیل وجود این چالش، اهمیت نقش پررنگ خدا در ایجاد یا مشارکت او در تحقق برخی شرور است؛ درحالی که انسان در شناخت هدف و نحوه دخالت الهی، توان معرفتی لازم را ندارد؛ ولی خداوند قادر و عالم مطلق است. پس محدودیت معرفت بشری مانع از شناخت دقیق و همه جانبه ابعاد پیچیده شروری است که در زندگی خود، با آنها مواجه هستیم. برخی متفکران از این ویژگی، با عنوان رویکرد خداباوری شکاکانه تعبیر کرده اند. برخی با تمسک به این رویکرد، تلاش دارند دلیل خداناباوران را در رد وجود خدا به دلیل نیافتن توجیه های منطقی برای شرور جهان، به ویژه شرور گزاف، به طور جدی، به نقد و رفع ادله خداناباوران در باب رد وجود خدا بپردازند؛ با این استدلال که محدودیت معرفتی ما در نیافتن دلایل خدا در ایجاد برخی شرور، دلیل بر وجودنداشتن چنین دلایل موجهی برای خدا نیست. در این تحقیق، به روش تحلیل محتوا نشان داده می شود که اگرچه تأکید بر محدودیت معرفتی ما در فهم مسئله شر تا حدودی در نقض دلایل خداناباوری موفق است؛ اما تأکید بیش از حد، بر شکاکیت معرفتی انسان درباره نحوه دخالت خدا، سبب شکاکیت معرفتی عام می شود. راهکار پیشنهادی، توجه به قابلیت های معرفتی انسان از انواع مختلف، توجه به اهمیت خدایِ دارای صفات مطلق و استفاده از آنها برای پاسخگویی به مسئله شر است.
تحلیل شیوه های برداشت از تاریخ در معماری ایران در دوره های پهلوی اول و دوم
حوزههای تخصصی:
معماری ایران در دوران پهلوی شاهد تغییرات گسترده ای است، تلفیق عناصر تاریخی و سبک های مدرن غربی تلاشی برای تعریف هویت نوین در معماری است. این دوران، بستری برای بازنمایی تاریخ و فرهنگ ایران در قالب معماری معاصر فراهم کرد به طوری که هم زمان تحت تأثیر سیاست های ملی گرا و مدرنیزاسیون قرار داشت. مسئله اساسی این پژوهش، بررسی شیوه های مختلف برداشت از تاریخ در معماری این دوره و تأثیر آن بر شکل گیری هویت معماری معاصر ایران است. تحقیق حاضر با استفاده از رویکرد توصیفی-تحلیلی و روش اسنادی-تاریخی، به تحلیل کالبدی بناها و مطالعه زمینه های اجتماعی و سیاسی پرداخته است. منابع کتابخانه ای، تحلیل اسناد تصویری و بازدیدهای میدانی از بناهای شاخص، داده های اصلی تحقیق را فراهم کرده است. یافته ها نشان می دهد که شیوه های برداشت از تاریخ در معماری پهلوی شامل استفاده مستقیم از نمادهای باستانی، ترکیب عناصر سنتی و مدرن و تلفیق سبک های مختلف غربی با معماری ایرانی بوده است. این برداشت ها، گرچه در برخی موارد با نقدهایی مواجه شدند، اما توانستند نقش مؤثری در شکل دهی به هویت معماری معاصر ایفا کنند. بسیاری از بناهای خلق شده در این دوره بازتابی از تلاش برای توازن میان سنت و مدرنیسم است.
ارائه الگوی برندسازی شخصی افراد کارآفرین در راستای افزایش سودآوری صنعت خودرو کشور مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
331 - 354
حوزههای تخصصی:
در محیط به شدت رقابتی، کارآفرینان در راه اندازی و مدیریت کسب و کار با چالش های متنوعی از جمله افزایش هزینه های سربار و ورشکستگی مالی رو به رو هستند؛ کارآفرینان کسب و کار می توانند با اتخاذ رویکردها و سیاست های اجرایی، نقش مهمی را در پیشگیری و جلوگیری از ورشکستگی و همچنین افزایش سودآوری صنایع به ویژه صنعت خودرو داشته باشند. با توجه به رشد روزافزون فعالیت های کارآفرینانه، برندسازی شخصی به عنوان یکی از راهکارهای اصلی می تواند در توسعه صنایع و بسترسازی زمینه های سود و رشد به ویژه در صنعت خودرو مؤثر واقع شود. با توجه به اهمیت این موضوع، در مقاله حاضر سعی شده است عوامل مؤثر بر برندسازی شخصی افراد کارآفرین در راستای افزایش سودآوری صنعت خودرو بر اساس نظرات خبرگان به صورت نمونه گیری در دسترس و هدفمند که به تعداد 12 نفر تعیین شده از طریق مصاحبه، در قالب نظریه داده بنیاد، الگوسازی شود. براساس نتایج تحقیق، عوامل اصلی تأثیرگذار بر تقویت برندسازی شخصی افراد کارآفرین در صنعت خودرو در قالب الگوی پارادایمی نظریه ی داده بنیاد و نظر خبرگان شناسایی و تدوین گردید. متغیرهای علّی شامل عوامل پیش برنده فردی و عوامل پیش برنده محیطی می باشد، متغیرهای مداخله گر شامل تسهیل گرها می باشد، متغیرهای زمینه ساز شامل بهره گیری از فناوری، به کارگیری روش های نوین صنعت و مشتری محوری می شود، متغیرهای راهبردی شامل راهبردهای قدرت برندسازی شخصی افراد کارآفرین می گردد و پیامد مدل موجب توسعه نوآوری، افزایش سودآوری و سهم بازار خواهد شد.
بن مایه های عرفانی در رمان «چاه بابل» اثر رضا قاسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
23 - 38
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی بن مایه های عرفانی در رمان «چاه بابل» اثر رضا قاسمی پرداخته شده است. روش تحقیق کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی و اهمیت و ضرورت انجام تحقیق، بسامد قابل توجه بن مایه های عرفانی در رمان است. در همین راستا، مهم ترین بن مایه های عرفانی به کاررفته در رمان از جمله ضرورت کسب آرامش در زندگی پردغدغه مدرن، غربت اندیشی، فرشتگان، مراقبه، خودشناسی، تقلّای عروج، عالم ذرّ، تقدّس عدد هفت، عشق و انواع آن بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که قاسمی در رمان «چاه بابل» شخصیت هایی خلق کرده که به دلیل بحران هویت و دل زدگی از روزمره های زندگی به عرفان و معنویت روی آورده اند. این شخصیت ها خود را همانند مجسمه هایی با بال های بریده می پندارند که در دنیا اسیر ملکوت ملال شده اند و شوق عروج به آسمان حقیقت در نهاد آن ها شعله می کشد. در مجموع، رضا قاسمی با اقتباس از داستان «هاروت و ماروت» داستانی آفریده که شخصیت های آن همانند هاروت و ماروت در دنیا مرتکب گناهانی شده اند و عقوبت آن، هبوط در دنیایی است که لذّت آن زودگذر و رنج و غم آن جان گداز است و میل به عرفان و صعود از فرش به عرش در تمامی ابعاد زندگی آن ها مشاهده می شود.
Application des textes écrits ou oraux des œuvres d’art contemporaines: De la base théorique de Zugganzes à l’hypothèse de l’ontologie appliquée(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cet article présent, nous ne projetons en aucune façon d'établir ou de définir ce qu'est l'art, dont l'œuvre d'art en ontologie. Ce n'est pas notre préoccupation aujourd'hui, et non plus davantage de la plupart des artistes contemporains. À la recherche d'une ontologie bien particulière sur l’œuvre d’art contemporain, Roger Pouivet, le philosophe contemporain français, l'appelle « l'ontologie appliquée ». Il s’agit de considérer l'œuvre en tant que telle, sans se préoccuper des catégories fondamentales qui la possèdent. À ce stade, il paraît nécessaire de parler du changement de paradigme dans le champ d’arts plastiques, qui résulte de l'apparition des œuvres des textes écrits ou oraux.
En ce qui concerne le concept de « Zugganzes » de ’Heidegger, il faut bien comprendre, quoi qu'il en soit, le cumul des éléments nécessaires jusqu’à ce que l’établissement d’un système s’achève. Cela veut dire que pour un processus de créer une œuvre d'art contemporain il explique qu’à la fois chaque élément a son rôle clé, même indispensable, et une mission pour compléter le rôle des autres éléments.
Au fur et à mesure de cet article, nous répondrons aux questions de recherche : 1) Comment peut-on mettre en avant un processus de détermination d'une œuvre d'art qui s'enrichit des textes écrits ou oraux, en époque contemporaine ? 2.) Pourquoi et pour quelle raison a-t-on choisi de mettre en lien les deux concepts de « Zugganzes » et de l'hypothèse de « l'ontologie appliquée » dans ce travail de recherche ?
Cette recherche essaye de nous montrer que: les œuvres d'art contemporaines qui sont considérées comme des textes visuels enrichissent des textes écrits ou oraux. En effet, cet acte vise à attirer l'attention des spectateurs en tout temps et en tous lieux. À la fin, on comprendra qu’il est possible de créer visuellement des textes symboliques en pratiquant simultanément les textes écrits ou oraux comme des éléments visuels et en profitant de leurs contextes.
واکاوی هویت اکسیر بی مرگی (گیاه هوم) در اسطوره های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
73 - 115
حوزههای تخصصی:
در دین زرتشت به گیاه مقدس هوم برمی خوریم که جایگاهی ایزدی پیدا کرده است. گیاهِ اسطوره ای هوم که هندیان آن را سومه خوانند دو جلوه مینوی و گیتیانه دارد. در اوستا جلوه گیتیانه آن به صورت گیاهی خودرو بر زمین می روید. روحانیان زرتشتی در مراسمی ویژه از این گیاه، نوشیدنی سکرآوری تهیه می کنند که هم نامِ هوم است. هویت این گیاه در گذشت زمان و جابجایی مراکز مهم دین زرتشت، به دست فراموشی سپرده شده است. زرتشت در ابتدای تبلیغ دین، استفاده از هوم را ممنوع اعلام کرد، اما پس از زرتشت نوشیدنی هوم به شکلی تعدیل شده به آیین او بازگشت. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به شناسایی هویت و کیفیت این گیاه در دوره های قبل و بعد از ظهور زرتشت می پردازیم. به طور حتم آنچه بعد از زرتشت به عنوان نوشیدنی هوم معرفی می شود با آنچه در آیین کهن، نمود داشته، متفاوت است. بر اساس یافته ها، نوشیدنی هوم در آیین کهن، ترکیبی از فشرده گیاه اِفِدرا، بَنگ و احتمالا دانه خشخاش بوده است که بعد از زرتشت به دلیل اثرات مخرب این ترکیب، تنها گیاه اِفِدرا به عنوان هوم، معرفی می گردد.
بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
254 - 234
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن در دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات روانسنجی بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان مدارس دوره ی متوسطه ی اوّل شهر گرمی (استان اردبیل) در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل می دادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 314 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن گرهام و همکاران (2023) و مقیاس نیازهای بنیادین روانشناختی دانش آموزان در مدرسه تیان و همکاران (2014) استفاده شد. برای بررسی پایایی از روش ضریب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) و برای بررسی روایی از تحلیل عاملی تاییدی و روایی همگرا استفاده شد. تحلیل ها با استفاده از نرم افزار 25SPSS و نرم افزار 8/8LISREL انجام گرفت. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، هفت عامل کنجکاوی، مشارکت، شناخت اجتماعی، نمرات، رقابت، تنظیم هیجان، و رفع بی حوصلگی را برای پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن تأیید کرد. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون برای بررسی روایی همزمان پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن نشان داد که بین نمره ی دانش آموزان در پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن با مقیاس نیازهای بنیادین روانشناختی دانش آموزان در مدرسه رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. همسانی درونی پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن بر حسب ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه شد و با ضرایب همبستگی 73/0 تا 81/0 مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین، براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن برای سنجش این سازه در نمونه های دانش آموزان ایرانی از روایی و پایایی کافی برخوردار است.
کاربرد الگوریتم KNN در بهینه سازی کاربری اراضی شهری با تأکید بر خطر زلزله نمونه موردی: شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۱۴۳-۱۲۶
حوزههای تخصصی:
وقوع زلزله و تلفات و آسیب های ناشی از آن همواره به عنوان تهدیدی جدی برای شهر، ساکنان و دارایی ها، برنامه ریزان و مدیران شهری را بر آن داشته، تا با ارایه راه حل های منطقی و علمی، به ایمن سازی شهرها مبادرت ورزند. ایمن سازی شهر در مقابل زلزله فقط با ایجاد سازه های مستحکم عملی نخواهد شد و باید با بهینه سازی کاربری اراضی شهری در مسیر کاهش آسیب پذیری شهری گام برداشت. هدف از این پژوهش تعیین پهنه های بهینه شهری به منظور توسعه شهر با هدف کاهش آسیب پذیری شهر سنندج می باشد. برای این منظور از روش KNN به عنوان یک مدل با دقت نسبتاً بالا جهت ارزیابی کاربری اراضی بهینه شهر سنندج با تأکید بر خطر زلزله استفاده شده است. آنچه از خروجی مدل به دست آمده نشان می دهد، که حدود 32 درصد از مساحت شهر در وضعیت بهینه قرار گرفته و منطقه 2 با 42.78 درصد معادل 406 هکتار و منطقه 4 با 50.85 درصد معادل 658 هکتار شرایط بهینه ای را برای توسعه شهر در راستای کاهش آسیب پذیری شهری و افزایش بهینگی کاربری های شهری ارایه می دهند. وضعیت کلی شهر از لحاظ بهینگی مناسب نبوده و محلات واقع در مناطق 1 و 2 با توجه به تراکم بالای جمعیتی و مسکونی، نفوذپذیری بسیار پایین و سازگاری پایین کاربری ها، در وضعیت نامناسب و بسیار نامناسب قرار دارند. در ارزیابی مدل، مقدار سطح زیر منحنی عدد 0.951 به دست آمده، که حاکی از عملکرد بسیار مطلوب مدل در بررسی موضوع است.
بررسی و تحلیل عوامل و محرک های موثر بر همگرائی و انسجام ملی (مورد پژوهی: قوم بلوچ در جنوب شرق کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۱۷۷-۱۶۲
حوزههای تخصصی:
عوامل و محرک های مؤثر بر همگرایی و واگرایی که در تعیین چگونگی و کیفیت انسجام ملی نقش عمدهای دارند، مفاهیمی منفک از هم نیستند، بلکه متغیرهایی هستند که دارای پیوندی معکوس و متأثر از هم می باشند که شناسایی و تحلیل آن ها نقش و تأثیر مهمی بر همگرائی و انسجام ملی و در نتیجه تأمین امنیت کشور دارد. با توجه به اهمیت این موضوع پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل عوامل و محرک-های مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی در جنوب شرق کشور انجام گرفته است. در همین راستا، مقاله حاضر که به لحاظ هدف بنیادی و اطلاعات آن به روش کتابخانه ای و اسنادی فراهم آمده است در پی پاسخ به این سؤال بوده است که مهم ترین عوامل و محرک های مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی قوم بلوچ در جنوب شرق کشور کدم اند؟ یافته های پژوهش نشان داد که عوامل مختلفی بر همگرایی و واگرایی قوم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان اثرگذار هستند، این عوامل را می توان به دو دسته عوامل و محرک های داخلی و خارجی دسته بندی نمود. نتایج تحقیق نشان داد که اعتماد متقابل-رضایت مندی مردم، تمرکززدایی و تجمع زدایی صنایع و مراکز تصمیم گیری، تقویت هویت قومی در راستای هویت ملّی، ظرفیت های اسناد بالادستی و نقش آن ها در انسجام ملّی، پیوستگی تاریخی بلوچ و استان سیستان و بلوچستان با ایران، آداب ورسوم اجتماعی مشترک، نقش مؤثر و مثبت نخبگان قومی و ملی این قوم و استان را می توان به عنوان مهم ترین عوامل داخلی و گسترش فرامرزی قوم بلوچ در جنوب شرق کشور و کانونیت فرهنگی قوم بلوچ در جنوب شرق ایران، سیاست تنش زدایی منطقه ای، ارتباطات اقتصادی تاریخیِ تجاری با کشورهای هم جوار و رواج بازارچه های مرزی امروزی با کشورهای افغانستان و پاکستان مهم ترین عوامل و محرک های خارجی مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی قوم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان و در جنوب شرق کشور می باشند
ارزیابی شاخص های کیفیت مسکن با استفاده از فرایند تحلیل شبکه (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۳۴۳-۳۲۶
حوزههای تخصصی:
مسکن اولین فضایی است که تجربه روابط انسانی در آن آزموده و چارچوبی فیزیکی است که در آن منابع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فرد آمیخته می شود. عرصه مسکن به منظور تأمین رشد اجتماعی علاوه بر خود واحد مسکونی محیط پیرامون آن را نیز در برمی گیرد توجه به شاخص های کیفیت مسکن زمینه دستیابی به مسکن پایدار را فراهم آورده و مسکن پایدار زمینه های دستیابی به شهرپایدار را مهیا می سازد روند روبه رشد تقاضای مسکن و توسعه نگرش تک بعدی و کمیت گرا به مسکن سبب شده است تا توجه لازم به مسئله بنیادین کیفیت مسکن به معنای واقعی آن اعمال نشود. عدم دسترسی به مسکن مناسب، می تواند سبب بروز یا افزایش اختلالات روانی و مشکلات گوناگون شود. از این رو پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن شناسایی شاخص ها و مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت مسکن، با فرض یکسان نبودن وزن شاخص ها و مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت مسکن به رتبه بندی و اولویت بندی این شاخص ها بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. در راستای دستیابی به هدف موردنظر در این پژوهش از مدل تحلیل شبکه (Anp) به منظور تعیین وزن و اولویت بندی هریک از شاخص ها و مؤلفه های کیفیت مسکن استفاده گردیده است. براین اساس پس از ارزیابی شاخص ها با استفاده از مدل تحلیل شبکه نتایج بیانگر آن است که از بین شاخص های موردبررسی، شاخص تسهیلات و امکانات مسکن (0.318)، امنیت مسکن (0.218) آسایش مسکن (0.145)، هم جواری با کاربری های سازگار (0.142)، استحکام مسکن (0.109) و همسازی مسکن با اقلیم (0.065) به ترتیب بیشترین وزن را به خود اختصاص داده اند.
تحلیل ژئوپلیتیکی فروپاشی امپراتوری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمانی که امپراتوری ها و کشورهای بزرگ افول می کنند، دلایل مختلفی برای آن وجود دارد که میان آن ها ارتباط وجود دارد. امپراتوری به عنوان یک قدرت نظم دهنده در جهان محسوب می گردد که با مطالعه تاریخ می توان پی به وجود چندین امپراتوری مهم در دورانهای مختلف برد. باتوجه به اینکه امپراتوری در ارتباط با دانش ژئوپلیتیک و مفاهیم تشکیل دهنده آن (قدرت، سیاست و فضا) قرار دارد بنابراین از این منظر می تواند مورد بررسی و کاوش قرار گیرد. هدف از این پژوهش تحلیل ژئوپلیتیکی فروپاشی امپراتوریها است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش میدانی درصدد بررسی عوامل ژئوپلیتیکی فروپاشی امپراتوری ها (پارس، رم، بیزانس، عثمانی، بریتانیا، روسیه، اسپانیا و عرب) است. جامعه آماری 50 نفر از متخصصین و خبرگان در حوزه مطالعات ژئوپلیتیکی می باشند. برای آزمون مدل مفهومی تحقیق از روش دیمتل بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد متغیرهایی مانند بی کفایتی و هوسرانی حاکمان، فروپاشی اقتصاد داخلی، فزونی خواهی و فساد دولت مردان، ستمگری و برده داری، شورش های داخلی و ... نشان دهنده تعامل بالا و ارتباط سیستمی قوی با سایر متغیرها هستند. یعنی مادامی که کشوری از منظر نیروی انسانی و حکمروایی با این چالش ها مواجه شده است نتوانسته است در برابر سایر مشکلات ناشی از این عوامل دوام آورد و این عوامل زمینه ساز بروز بحران و فروپاشی امپراتوری گردیده است.
کاربست تئوری نردبان مشارکت آرنشتاین، در آسیب شناسی سبد آراء انتخابات شورای شهر، نمونه پژوهشی: شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
91 - 118
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف آسیب شناسی سازوکارهای مدیریت شهری، بر پایه تئوری نردبان مشارکت آرنشتاین و تبیین پراکش محله ای سبد رای گروه های برنده و بازنده انتخابات شورای شهر انجام شده. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی و گردآوری داده ها به روش پیمایشی و پرسشنامه محقق ساخته؛ با حجم نمونه 385 واحد و روش نمونه برداری تصادفی دو مرحله ای بوده است. لذا از انواع مدل های استنباط آماری Phi-Coefficient، Cramer's V، Lambda، cross tab، اسپیرمن، کای دو و ... بهره گیری شد یافته ها نشان داد؛ سبد آراء لیست برنده و بازنده انتخابات با چهار شاخص نسبتا کلیدی یعنی سواد، محله سکونت، بعد خانوار و قومیت رای دهندگان، ارتباطی معنی دار و تبیین کننده دارد. به این اعتبار که سبد رای پیروز انتخابات نتوانسته دربرگیرنده اقشار متوسط و بالای شهر باشد و در همراه ساختن قشرهای کارآفرین، خلاق و فرهیخه جامعه ناکام بوده است. وانگهی وام دار شدن منتخبین به رای دهندگان سبد رای شان و متعاقبا اولویت یافتن تمایلات این رای دهندگان، در برنامه ریزی ها و مدیریت شهر از یکسو و همچنین تمایل طبیعی منتخبین هر دوره به انتخاب مجدد در دوره بعدی (یعنی بازتولید جایگاه خویش در مدیریت شهری)، سبب تداوم و تشدید سیکل معیوب فوق می گردد و رخنمون یافتن آسیب هایی را در پی دارد. آشکار است، پیامد این سیکل، سرخوردگی طبقه کارآفرین، کنار ه گیری طبقه خلاق، نگرانی فرهیختگان، به حاشیه رانده شدن اقشار متوسط و بالاتر و از پس آن، کاهش احساس تعلق به مکان و سرانجام سستی و ضعف شالوده های اقتصادی واجتماعی شهر بوده است. لذا بازنده نهایی، کلیت شهر و همه شهروندان (صرف نظر از هرگونه قشربندی) بوده و خواهند بود. این پژوهش اساسا، نمی باید و نمی تواند به نقد منتخبین و ارزیابی صلاحیت فردی، تخصصی و عملکردی منتخبین شورای شهر بپردازد. بلکه به آسیب شناسی سازوکار های انتخابات، گونه شناسی سبد رای برنده و بازنده انتخابات و پیامدهای خواسته وناخواسته حاصل از این فرایندها، پرداخته است.