فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۶۷ مورد از کل ۱۶۷ مورد.
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
597 - 620
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در عصر حاضر با تغییراتی که در نتیجه ورود شبکه های مجازی به حیات اجتماعی و اعتیاد به آن پدید آمده است، احساس بیگانگی اجتماعی به یکی از مهم ترین دل نگرانی های جوامع تبدیل شده است که می تواند اختلالات اجتماعی جدی را به همراه داشته باشد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی و احساس بیگانگی اجتماعی در بین شهروندان شهر قزوین به رشته تحریر درآمده است.
روش و داده ها: تکنیک مورد استفاده در این پژوهش، پیمایش بوده و جامعه آماری شامل کلیه شهروندان واقع در سنین 59-15 سال شهر قزوین است که از این تعداد 390 نفر از طریق فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای جهت گردآوری اطلاعات انتخاب شدند.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که رابطه بین متغیر اعتیاد به فضای مجازی با تمامی مولفه های بیگانگی اجتماعی به لحاظ آماری رابطه ای مثبت و معنادار بوده است. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که متغیرهای عدم خودکنترلی، اختلال در عملکرد فردی، اتلاف وقت و اختلال در کنش اجتماعی بیشترین تاثیر را بر متغیر احساس بیگانگی اجتماعی داشته و در مجموع، توانسته اند 5/39 درصد از تغییرات این متغیر را پیش بینی نمایند.
بحث و نتیجه گیری: از آنجا که اعتیاد به فضای مجازی، شهروندان را به عنوان کانون جامعه از مأمن و جایگاه خود منزوی ساخته و احساس بیگانگی اجتماعی را ایجاد می کند، لذا، ایجاد محیط های آنلاین ایمن از طریق پلات فرم هایی که به اجتماعات و گروه ها در جهت تقویت حس تعلق یاری رساند و افزایش آگاهی عمومی در مورد پیامدهای استفاده نامتناسب از فضای مجازی و افزایش سطح سواد رسانه ای، بیش از پیش ضروری می نماید.
پیام اصلی: پایش ملی و ارزیابی مستمر وضعیت بیگانگی اجتماعی در میان گروه های مختلف و انعکاس آن در میان دستگاه های ذی ربط و رسانه های جمعی امری ضروری است. این اقدام می تواند به برجسته سازی ابعاد مساله مند بیگانگی اجتماعی کمک نماید و از طریق ایجاد اجماع و وفاق عمومی در قبال آن، به برنامه ریزی های اثربخش و استفاده مطلوب و سازنده از فضای مجازی بینجامد.
پوزیتیویسیم ایرانی: میرزاملکم خان ناظم الدوله، آگوست کنت و اندیشه ی تغییر و پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
353 - 379
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: میرزاملکم خان ناظم الدوله، از یک سو رجل سیاسی بانفوذی است که نقش مؤثری در قدرت سیاسی حاکم داشته و از سوی دیگر روشنفکری آرمان گراست که سودای فراتر رفتن از وضع موجود و حرکت در مسیر پیشرفت جامعه ی ایران را در سر می پرورانده است. این دوگانگی در نقش آفرینی او، موجب شده است که چهره ای متناقض و حتا متضاد از او ترسیم گردد. هدف تحقیق حاضر عبارت است از فهم رابطه ی بین کنش های سیاسی میرزاملکم خان با اندیشه های وی.
روش و داده ها: این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و به کارگیری چارچوب نظری پوزیتیویسم، به ویژه آراء آگوست کنت انجام شده است. بر این اساس، مقولات بنیادینی چون «جبری و جهان شمول بودن حرکت تاریخ»، «اندیشه ی ترقی و اعتقاد به پیشرفت»، «علم گرایی»، «محوریت نظم و قانون گرایی»، «تقسیم کار و تخصصی شدن»، و «نخبه گرایی و دیوان سالاری» از آثار ملکم خان استخراج و تحلیل شدند. روایی و پایایی تحقیق نیز با انتخاب چارچوب نظری مناسب و تدوین مقولات جامع و مانع به دست آمد.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که تمامی عناصر شش گانه ی پوزیتیویسم کنت، با قوت در اندیشه های ملکم خان وجود دارد. ازین منظر، می توان وی را پیرو پوزیتیویسم کنت دانست که راه برون رفت از عقب ماندگی ایران را در پیروی از همان سنت پوزیتیویستی جستجو می کرد.
بحث و نتیجه گیری: ریشه های دوگانگی در کنش ها و اندیشه های میرزاملکم خان را می توان در تأثیرپذیری او از پوزیتیویسم اروپایی و به ویژه آراء کُنت یافت. این تأثیرپذیری، بسیاری از اقدامات و موضع گیری های سیاسی و اجتماعی وی هم چون موافقت با اعطای امتیازات به بیگانگان و پیروی بی چون وچرا از اصول تمدن جدید را توجیه می کند. این اقدامات را نمی توان صرفاً به انگیزه های شخصی نسبت داد، بلکه باید آن ها را بازتابی از بن مایه ی اندیشه های او دانست که ریشه در پوزیتیویسم داشت.
پیام اصلی: اندیشه ی پوزیتیویسم، در ایرانِ آن زمان تنها منحصر به میرزاملکم خان نبوده و نتیجه ی این پژوهش را می توان بر سایر کنشگران اجتماعی و سیاسی هم عصر وی و پس از آن نیز قابل اطلاق دانست. این یافته ها، علاوه بر روشن کردن بخشی از تاریخ فکری ایران، می تواند به درک بهتر نقش اندیشه های غربی در تحولات اجتماعی و سیاسی معاصر ایران کمک کند.
سرمایه اجتماعی، امید به آینده، و تمایل به مهاجرت بین المللی: مطالعه ای در میان دانشجویان دانشگاه های شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
381 - 411
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مهاجرت بین المللی از مبدأ و تمایل به آن به ویژه در میان جوانان تحصیل کرده یکی از مهم ترین چالش های پیش روی جوامع در حال توسعه است. هدف پژوهش حاضر آن است تا با رهیافتی اجتماعی در تبیین علل تمایل به مهاجرت بین المللی، رابطه دو متغیر امید به آینده و سرمایه اجتماعی (با محوریت اعتماد نهادی و شبکه اجتماعی) را با متغیر وابسته مورد بررسی قرار دهد. روش و داده ها: روش پژوهش، پیمایش می باشد و داده های به صورت پرسشنامه جمع آوری شده است. جامعه آماری را دانشجویان دانشگاه های شهر کرمان (دانشگاه های شهید باهنر، علوم پزشکی، آزاد اسلامی و پیام نور) در تمامی مقاطع تحصیلی تشکیل می دهند. نمونه آماری 511 نفر است که با روش نمونه گیری طبقه بندی شده، انتخاب گردیده اند. یافته ها: یافته ها بیانگر آن است که امید به آینده و شبکه اجتماعی رابطه ای معنادار با متغیر وابسته دارند. همچنین بر مبنای تحلیل مسیر، اعتماد نهادی به صورت غیرمستقیم بر تمایل به مهاجرت بین المللی مؤثر است. در نهایت مدل برآمده از متغیرهای مستقل قابلیت تبیین 26 درصد از واریانس کل متغیر وابسته را داراست. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که اعتماد به نهادهای داخلی کشور و امید به آینده دارای رابطه منفی و معنادار با تمایل به مهاجرت هستند. بنابراین هرچه افراد اعتماد بیشتری به نهادهای کشور خود داشته باشند و به آینده امیدوارتر باشند، تمایل کمتری به مهاجرت از کشور نشان می دهند. از سوی دیگر، شبکه های اجتماعی در مقصد مهاجرت نقش مهمی در افزایش تمایل به مهاجرت بین المللی دارند. پیام اصلی: تقویت سرمایه اجتماعی و افزایش امید به آینده در میان دانشجویان می تواند به کاهش تمایل به مهاجرت بین المللی منجر شود. این پژوهش نشان می دهد که اعتماد به نهادهای داخلی و داشتن شبکه های اجتماعی قوی در مقصد مهاجرت تأثیر مهمی بر تصمیم گیری دانشجویان برای مهاجرت دارد. بنابراین، سیاست گذاری ها باید بر تقویت این عوامل متمرکز شود تا از پدیده مهاجرت نخبگان جلوگیری شود و زمینه برای پیشرفت و توسعه داخلی فراهم گردد.
تجربه زیسته فرماندهان انتظامی استان سیستان و بلوچستان در همگرایی قومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از چالش های استان ، وجود تعارضات قومی و فعالیت های تجزیه طلبانه برخی گروهک های تروریستی از روزنه مطرح کردن مطالبات قومی به ویژه در بین تندروهای قوم بلوچ می باشد که با واگرایی در پی ایجاد چالش های متنوع و متکثر و ناامن سازی این استان مرزی هستند، به منظور دستیابی به سازوکاری علمی، متقن و اثربخش کوشیده ایم، مستفاد از تجربه زیسته فرماندهان انتظامی، عوامل همگرا ساز قومی در استان سیستان و بلوچستان را شناسایی کنیم.روش: تحقیق، ازنظر هدف کاربردی و به لحاظ روش شناختی، پژوهشی کیفی مبتنی بر تحلیل مضمون با رویکرد پدیدارشناسی است. جامعه آماری شامل فرماندهان و مدیران ارشد انتظامی استان بودند که با بهره از روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری با 14 نفر مصاحبه شد؛ روش گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها از فن تحلیل موضوعی استفاده شدیافته ها: یافته های تحقیق نشان داد؛ عوامل همگراساز مشتمل بر 73 مضمون پایه ای بوده که مستفاد از آن ها 42 مضمون سازمان دهنده استخراج شد. این مضامین و عناصر همگراساز در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی – فرهنگی و سیاسی صورت بندی شدند. در این راستا عوامل اقتصادی 12 مضمون، عوامل سیاسی 9 مضمون و عوامل فرهنگی – اجتماعی 21 مضمون را به خود اختصاص دادند. نتیجه گیری: بر اساس نظر جامعه خبرگان می توان نتیجه گرفت که بیشترین گزاره ها در تعمیق همگرایی قومی در سطح استان سیستان و بلوچستان، در حوزه فعالیت های فرهنگی-اجتماعی است، لیکن نباید از عوامل اقتصادی و سیاسی غافل بود
تئودور آدورنو و دالاس اسمیت: صنعت فرهنگ / صنعت آگاهی و اقتصاد سیاسی رسانه ها و ارتباطات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
151 - 174
حوزههای تخصصی:
توضیح سردبیرمفهوم "صنعت فرهنگ" که جامعه شناسان مکتب انتقادیِ فرانکفورت از پیشگامان معرفی و طرح بحث هایی در باره آن در شرایط جهان سرمایه داری پس از جنگ جهانی اول به شمار می آیند، یکی از آن دسته مفهوم های مهمی است که امروزه، در شرایط جهانی شدن و گسترش مهار ناپذیر نفوذ شبکه های اجتماعی نوین در زندگی افراد و جامعه ها، برای فهم فرایند های تحول و توسعه نظام جهانی از اهمیت تبیینی و تحلیلی زبادی برخوردار اند. گو آنکه این مفهوم امروزه دیگر مفهوم نو و ناشناخته ای نیست، و اگرچه برنامه کار مجله جامعه شناسی ایران اساسآ منحصر و محدود به چاب و انتشار مقاله های علمی پژوهشی در حوزه جامعه شناسی ایران است؛ اما اهمیت کاربردی مفهوم صنعت فرهنگ موجب شد که با توجه به در دست بودن برگردان فارسی قابل استفاده ای از مقاله خوب و آموزنده ای که رابرت بیب در باره دیدگاه های تیودور آدورنو و دالاس اسمیت در این حوزه نوشته و در آن دیدگاه های نوینی را در باره این موضوع مطرح کرده، مازاد بر تعداد مقرر مقاله های علمی - پژوهشی هر شماره ، به چاپ این مقاله در مجله جامعه شناسی ایران اقدام کنیم. امید است که این مقاله بتواند به فراهم سازی درک بهتر و روشن تری از نقش صنعت فرهنگ و صنعت آگاهی، از بعد اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی، در جهان معاصر ما منجر شده و برای خوانندگان علاقمند مجله جامعه شناسی قابل استفاده و مفید باشد.سردبیر
نگاهی انتقادی به ترجمه های پژوهشی پلیس؛ مطالعه موردی دانشگاه علوم انتظامی امین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقالیه حاضر، بررسی دقیق معضلات نگارشی، به منظور اصلاح و صحت متون ترجمیه پلیسی در فراجا است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و منبع داده های آن اسنادی است و از نظر رویکرد پژوهش در ارائیه گزارش یافته ها و نتایج از نوع توصیفی-تحلیلی است. جامعیه آماری پژوهش، 13 کتاب ترجمه شده در دانشگاه علوم انتظامی امین است که در مرحلیه ویراستاری نگارشی و ادبی قرار داشتند. بر اساس یافته های به دست آمده از تحلیل متون ترجمه ای، از پربسامدترین خطاهای ترجمه، گرته برداری های ناصواب نحوی و معنایی است که شامل انواع ناهنجاری زبانی و نگارشی در متون مترجم پلیس می شود. به طورکلی، آمار و میزان خطاهای دستوری، فراتر از پنداشت نخستین نویسندگان و نشان دهندیه وجوب دقت بیشتر در انتخاب مترجمان، و ضرورت توجه به هنجارها و الگوهای زبانی در فراجاست. بایسته است که متولیان امور ترجمه در معاونت پژوهشی، با نظارتی دقیق تر، بر کیفیت ترجمه ها و صحت آن ها بیفزایند.
نقش فرهنگ عمومی در پیشگیری از بروز نارضایتی های صنفی: مطالعه موردی استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر جامعه ای مواردی مانند نارضایتی های صنفی، اعتصاب، تعطیلی بازار، تجمع مقابل ادار ه های دولتی و ... می تواند امنیت روانی جامعه را برهم زده و زمینه ساز تشدید سایر نارضایتی های اجتماعی گردد. با درک اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر به بررسی نقش فرهنگ عمومی در پیشگیری از بروز نارضایتی های صنفی استان همدان پرداخته شده است. این مطالعه از نظر هدف کاربردی، از لحاظ روش، کیفی و از لحاظ گردآوری داده ها، میدانی از طریق مصاحبیه عمیق ساختاریافته است. مشارکت کنندگان پژوهش، شامل 14 نفر از خبرگان حوزیه فرهنگ عمومی بودند. پس از انجام 14 مصاحبه، عوامل اصلی و فرعی در مصاحبه های قبلی تکرار گردید و پژوهشگران به اشباع نظری رسیدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون در بستر نرم افزار maxqda بهره گرفته شد. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که اگر سازمآن ها و ارگآن های دخیل در امر ارتقای سطح فرهنگ عمومی به وظایف خود درست عمل نمایند، افراد جامعه در سطوح مختلف به رشد و بالندگی عقلی، اخلاقی، دینی و اجتماعی می رسند و با درک صحیحی که از شرایط جامعه دارند، با نگاهی واقع بینانه با موضوعات اجتماعی و اقتصادی مواجه می شوند و آن ها را تحلیل می نمایند. بنابراین، نارضایتی های صنفی یا به وجود نخواهد آمد و یا این که مسیر درست، منطقی و قانونی خود را طی خواهند کرد.