مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
استادان دانشگاه
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی و مقایسه دیدگاه های استادان دانشگاه و مدیران برگزار کننده مسابقات ورزشی فدراسیون ها در خصوص شایستگی های مدیران رویداد های ورزشی بود. این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی و پیمایشی است و به شکل میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش کلیه استادانی که بیش از سه سال سابقه تدریس دروس مرتبط با مدیریت رویداد ورزشی را در دانشگاه ها داشتند (39 نفر) و مدیران برگزاری مسابقات ورزشی فدراسیون های کشور ( 50 نفر) بود و نمونه آماری برابر با جامعه آماری 89 نفر بود. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه 65 سؤالی بسته پاسخ شایستگی مدیران رویدادهای ورزشی COSEM (تاه، 1997) بود که روایی محتوای آن توسط استادان دانشگاه تأیید شد و ضریب پایایی آن 87/0 به دست آمد. از آزمون تحلیل عاملی تأییدی با چرخش واریماکس و آزمون کولموگروف اسمیرنوف و آزمون t گروه های مستقل در قسمت آمار استنباطی استفاده شد. نتایج نشان داد که شیوه های برنامه ریزی و مدیریت رویداد، مدیریت اماکن و تجهیزات ورزشی و مدیریت تحقیق و بازاریابی رویداد از مهم ترین شایستگی های مدیران رویدادهای ورزشی است. همچنین تفاوت معنا داری بین نظرهای استادان دانشگاه و مدیران برگزاری مسابقات فدراسیون های ورزشی کشور مشاهده نشد.
طبقه متوسط جدید و فرهنگ مردم سالاری در ایران بررسی موردی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم مردم سالاری گر چه بیشتر برنوعی نظام سیاسی دلالت دارد که در آن مناصب و تصمیمات سیاسی به رأی و نظر عامه مردم متکی است، اما بیانگر نوعی از فرهنگ هم هست. از این نقطه نظر،نظام سیاسی مردم سالار با گونه های خاصی از ارزش ها و گرایش های سیاسی و اجتماعی تناظر و همنشینی دارد. بسیاری از صاحبنظران و پژوهشگران، به ویژه در چند دهه اخیر بر ارتباط مردم سالاری سیاسی با اندازه طبقه متوسط جدید شهری از یک سو و میزان ارزش ها و گرایش های مردم سالارانه در میان اعضای این طبقه تأکید کرده اند. اصولاً این انگاره رواج دارد که گرایش به فرهنگ مردم سالارانه در میان طبقه متوسط جدید شهری در سطح بالایی قرار دارد. سوال این است که آیا چنین وضعیتی در جامعه امروز ایران نیز قابل مشاهده است؟ در این مقاله میزان گرایش به فرهنگ مردم سالارانه در میان استادان دانشگاه و معلمان دوره متوسطه شهر همدان مورد پیمایش قرار گرفته است. دلایل انتخاب این جمعیت آماری این است که اولاً بنا بر مباحث و نظریه های مردم سالاری، این دو قشر، معرف بیشینه (ماکزیمم) گرایش به فرهنگ مردم سالارانه هستند؛ ثانیاً شهر همدان به عنوان یکی از شهرهای نسبتاً پر جمعیت و چند فرهنگی کشور، تا حدودی معرف میانگین وزن طبقه متوسط جدید شهری و گرایش های آن در ایران امروز است. به این ترتیب، این پیمایش می تواند بیشینه گرایش به فرهنگ مردم سالارانه را در میان طبقه متوسط جدید شهری ایران امروز نشان دهد. در این پیمایش، با انتخاب نمونه ای معرف و با استفاده از شاخص ه ای سنجش گر و پرسشنامه استاندارد و بومی شده، میزان گرایش این دو گروه به ارزش های مردم سالارانه سنجیده شده است. نتایج پیمایش نشان می دهد گرایش به ابعاد هنجاری مردم سالاری در میان این دو قشر در مجموع کمی بیش از حد متوسط (حدود 60 درصد) و گرایش به ابعاد رفتاری مردم سالاری بسیار کمتر از حد متوسط (حدود 22 درصد) است. به این ترتیب فقط حدود 39 درصد از این دو گروه به مجموع ارزش های مردم سالارانه (اعم از هنجاری و رفتاری) گرایش دارند. بنابراین، مقاله به این نتیجه رسیده که با توجه به موقعیت و جایگاه اجتماعی و سیاسی این دو قشر، گرایش به فرهنگ مردم سالارانه در میان طبقه متوسط جدید شهری ایران، به احتمال زیاد، کمتر از حد انتظار است
تحلیل ابزار ارزشیابی عملکرد آموزشی استادان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش و تربیت نیروی انسانی متخصص و مورد نیاز جامعه از رسالت ها و کارکرد های اصلی دانشگاه و آموزش عالی است. دستیابی به این هدف تا اندازه زیادی به عملکرد آموزشی استادان بستگی دارد. با توجه به نقش مهم و محوری استادان در کیفیت و توسعه دانش، ارزشیابی و بهبود کیفیت مستمر تدریس استادان در بیش تر کشورها از جمله ایران مورد توجه بسیار قرار گرفته است و همه ساله منابع انسانی و مادی زیادی در دانشگاه ها صرف ارزشیابی آموزش توسط فراگیران می شود. در این روش، فراگیران استادان خود را در قالب مجموعه ای از معیار ها و رفتار ها که نمایانگر تدریس مؤثر است، ارزیابی می کنند. از جمله عوامل مهم و اساسی در اثر بخشی نتایج این نوع ارزشیابی، میزان روایی ابزار ارزشیابی است. مقاله حاضر با هدف کمک به به سازی ابزارهای یاد شده، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بررسی یکی از ابزار های ارزشیابی پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد، ابزار طراحی شده متکی بر رویکرد آموزشی روشن و دقیقی نیست و حاوی گویه های مبهم و گیج کننده است؛ زیرا فعالیت های مهم آموزشی هم چون روش تدریس و روش ارزشیابی به خوبی تعریف نشده است. برای اصلاح و به سازی کیفیت این ابزار، بهبود و افزایش آگاهی طراحان این ابزار از رویکرد های جدید یادگیری پیشنهاد شده است.
تحول میان نسلی در زندگی علمی استادان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدت هاست که زندگی دانشگاهی در ایران با مناقشه روبه رو شده و عملکرد آموزشی و پژوهشی دانشگاهیان درگیر تغییراتی مهم و بحث انگیز شده است. در این میان، برخی دعاوی بیانگر رنگ باختن ارزش ها، هنجارها و مسئولیت های دانشگاهی و دیگر تغییرات شده اند. این مسائل برای ایران، آن هم در دنیایی که زندگی بیش ازپیش دانش بر شده است، اهمیتی حیاتی دارد و مطالعه آن ضروری است. هدف پژوهش حاضر، تحول زندگی علمی میان سه نسل از استادان دانشگاه است که با استفاده از روش کیفی و نظریه مبنایی صورت گرفته است. مشارکت کنندگان در چارچوب نمونه هدفمند از میان استادتمام های سه دانشگاه جامع (دانشگاه های تهران، تربیت مدرس و شهید بهشتی) انتخاب شده اند. داده ها از طریق مصاحبه های اکتشافی عمیق و نیمه ساختمند در حد اشباع نظری با کمک 52 نمونه فراهم شد و تحلیل آن با استفاده از نرم افزار اطلس تی. آی صورت گرفت. براساس یافته ها، استادان در تعامل با شرایط علی، محیطی و زمینه ای راهبردهای متفاوتی داشته اند. نسل اول با دانشگاه های آموزشی و نخبه گرایانه خو گرفته اند و آموزش نزد آن ها بیش از پژوهش اهمیت دارد. همچنین ارتباط آن ها با دانشجویانشان استادشاگردی است و اقامت تمام وقت در پردیس عادتی علمی برای آن هاست. استادان نسل دوم با چرخش دانشگاه به سمت پژوهش، به ترکیبی از آموزش و پژوهش پرداخته اند و برخی از آن ها به سوی پروژه های کاربردی و طرح های بزرگ سوق پیدا کرده اند، اما استادان نسل سوم به نوعی مادیات گرا شده اند و چندپیشه گرایی آن ها اقامت آن ها را در پردیس کاهش داده است. این استادان به دنبال تأسیس شرکت های دانش بنیان و اجتماعی سازی کسب وکار دانشجویی هستند تا از علم تولید ثروت کنند. نتیجه این راهبردها بیانگر افول هنجارها تا اهمیت امور صنفی و منفعت طلبی از حرفه علمی است. با وجود تفاوت های این سه نسل، نگرانی های مشترکی در میان آن ها وجود دارد. از جمله غلبه امر سیاسی بر امر دانشگاهی، سیطره کمیت و افت کیفیت، ضعف تعاملات اجتماعی، مقاله گرایی صوری، گسترش بی رویه و ناموزون آموزش عالی، ضعف همکاری های علمی بین المللی و ضعف سرمایه های اجتماعی.
تأثیر سرمایه فرهنگی بر دلبستگی شغلی در بین استادان دانشگاه محقق اردبیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر سرمایه فرهنگی و دلبستگی شغلی در بین استادان دانشگاه محقق اردبیلی می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی پیمایشی از نوع توصیفی و همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه استادان دانشگاه محقق اردبیلی می باشد که تعداد آن ها برابر 300 نفر می باشد. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده و تعداد نمونه آماری برابر 169 نفر به دست آمده است که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد سرمایه فرهنگی بوردیو و پرسشنامه استاندارد دلبستگی شغلی کان ونگو استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار آماری (spss)، برای تحلیل فرضیه های تحقیق از ضریب رگرسیون تک متغیره، آزمون های معنی داری T و تحلیل و اریانس استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که سرمایه فرهنگی بر دلبستگی شغلی استادان دانشگاه محقق اردبیلی تأثیر مثبت معنی داری دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که تحصیلات بر دلبستگی شغلی استادان دانشگاه محقق اردبیلی تأثیر معنی داری دارد و با افزایش تحصیلات، میزان دلبستگی شغلی نیز افزایش می یابد.
پیوند نظریه و عمل در مدیریت آموزشی: کاوشی در تعامل مدیران مدارس با اساتید دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
44 - 23
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور شناسایی زمینه های همکاری و تعامل آموزشی بین مدارس متوسطه و دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی شهر تهران و با استفاده از روش کیفی داده بنیاد انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دست اندرکاران و صاحبنطران دانشگاهی و آموزش و پرورش می باشد که در ارتباط با موضوع تعامل آموزشی بین مدارس و دانشگاه ها، به نوعی دارای سابقه اجرایی و یا علمی هستند. از میان جامعه آماری، 26 نفر از طریق نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از کدگذاری استفاده شده است. برای بررسی روایی و پایایی پژوهش، از تأیید مصاحبه شوندگان برای کنترل روایی پژوهش بهره گرفته شده است و در ارتباط با پایایی نیز، توافق یا همخوانی بین دو کدگذار در کدگذاری چهار مصاحبه، محاسبه گردیده است. ضریب توافق به دست آمده، 85/0 بوده که حاکی از توافق و همخوانی بالا و نیز ضریب پایایی مناسب می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که مدارس متوسطه و دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی شهر تهران می توانند در سه زمینه کلی پشتیبانی از دانش آموزان، آماده سازی دانش آموزان برای دانشگاه، و حمایت و پشتیبانی از معلمان و کارکنان مدرسه و 31 زمینه جزئی با یکدیگر همکاری و تعامل آموزشی داشته باشند.
طراحی مدل اشتیاق کاری اعضای هیئت علمی دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
113 - 142
حوزههای تخصصی:
امروزه اشتیاق کاری کارکنان به منزله یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر بهبود بهره وری و عملکرد، بیش ازپیش مورد توجه سازمان های پیشرو قرار گرفته است. بااین حال، جای خالی توجه به اشتیاق کاری استادان دانشگاه، به عنوان یکی از مهم ترین کنشگران دانشگاه بسیار محسوس است. دراین خصوص ارائه مدلی از وضع موجودِ اشتیاق کاری استادان مشتاق دانشگاه های ایران، می تواند زمینه ساز توجه به این مهم و انجام اقدامات لازم برای بهبود آن باشد و حرکت دانشگاه ها به سمت وضع مطلوب را تسهیل و تسریع نماید. هدف از این پژوهش که به شیوه کیفی انجام شده است، طراحی مدل اشتیاق کاری اعضای هیئت علمی دانشگاه های ایران است. بدین منظور نمونه گیری به شیوه نظری انجام شد، پژوهشگران با مصاحبه های نیمه ساختاریافته داده ها را از استادان مشتاق دانشگاه ها، گردآوری نموده و به تحلیل مصاحبه ها با راهبرد نظریه پردازی داده بنیاد، رویکرد ساخت گرای چارمز پرداختند. درنهایت مدلی از وضع موجود اشتیاق کاری استادان مشتاق ارائه و برای بهبود، سازوکارهایی پیشنهاد شد تا با حضور استادان پرشور و مشتاق، دانشجویانی مشتاق تر داشته باشیم و درراستای رسیدن به وضع مطلوب گام برداریم.
اهمیت آموزش حسابداری دادگاهی: یک بررسی در بنگلادش
حوزههای تخصصی:
هدف: در این مقاله به بررسی اهمیت آموزش حسابداری دادگاهی در بنگلادش می پردازیم.
بررسی سواد رسانه ای گروه های مرجع (معلمان، استادان دانشگاه، مدیران و فعالان فرهنگی- هنری) و عوامل مؤثر بر آن در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۷)
49 - 76
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از افراد بخش مهمی از زندگی روزمریه خود را به رسانه ها اختصاص می دهند. در این وضعیت سنجش وضعیت سواد رسانه ای شهروندان، به ویژه آن هایی که قدرت سیاست گذاری دارند یا رهبران فکری جامعه هستند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی سواد رسانه ای گروه های مرجع استان گلستان و عوامل مؤثر بر آن است. روش پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و جامعیه آماری آن چهار گروه مرجع عمده در استان گلستان یعنی استادان دانشگاه، مدیران، معلمان و فعالان فرهنگی هنری بوده و از میان آن ها به روش نمونه گیری طبقه بندی متناسب 1278 نفر جهت پاسخگویی به سؤالات پرسش نامه انتخاب شده اند. سواد رسانه ای در این تحقیق مطابق با مدل کمیسیون اروپا تعریف شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که به طور کلی سواد رسانه ای گروه های مرجع اندکی بیشتر از حد متوسط است و در زمینیه ابعاد آن نیز نمریه بعد مهارت های دسترسی و استفاده از رسانه ها و بعد درک انتقادی رسانه ها در پاسخگویان بیشتر از متوسط و نمریه بعد توانایی های ارتباطی کمتر از متوسط است. اعضای هیئت علمی دانشگاه ها بالاترین میزان سواد رسانه ای را دارند و بعد از آن به ترتیب فعالان فرهنگی، معلمان و مدیران در رتبه های بعدی قرار گرفته اند. همچنین میزان سواد رسانه ای گروه های مرجع با تحصیلات و سن همبستگی معنادار دارند که این همبستگی با تحصیلات مثبت و با سن منفی است. اما رابطه ای بین جنسیت، وضعیت تأهل و زبان مادری با سواد رسانه ای در جامعیه مورد مطالعه وجود ندارد.
دگرگونی نسلی در زندگی علمی دانشگاهی (مورد مطالعه: دانشگاه تهران، تربیت مدرس و شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر دگرگونی هایی در دانشگاه ایران روی داده است و عملکرد آموزشی و پژوهشی دانشگاهیان مورد بحث قرار گرفته که قابل تأمل است. به نظر برخی از ارزش ها، هنجارهای دانشگاهی در طی نسل ها رنگ باخته اند که مطالعیه آن از اهمیت حیاتی برخوردار است. هدف این پژوهش مطالعیه کیفی تحولات نسلی دانشگاهیان و علل و پیامدهای آن در نیم قرن گذشته است. روش تحقیق کیفی و از نظرییه زمینه ای استفاده شده است. جامعیه موردمطالعه استاد تمام های سه دانشگاه تهران، تربیت مدرس و شهید بهشتی بودند که برحسب سن، سابقیه عضویت علمی و جریانات اجتماعی در سه نسل از هم تفکیک و نمونه ها به صورت هدفمند از میان آن ها انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبیه اکتشافی و نیم ساختاریافته استفاده شد. داده ها با 52 مصاحبه به اشباع نظری رسید و با نرم افزار اطلس تی آی مورد تحلیل قرار گرفت. از استخراج مصاحبه ها 26 مقولیه محوری به دست آمد. یافته ها نشان داد که طی سه نسل دانشگاهی، اخلاق مداری و رعایت هنجارهای آکادمیک به سمت امور صنفی و ارتقاء پیش می رود. پول و منفعت فراتر از علم رفته است. شیویه جامعه پذیری از استادشاگردی به دانشجومحوری تقلیل یافته است. ارتباط عاطفی حضوری به تعامل علمی غیرحضوری تبدیل شده است. سنت اقامت در پردیس به فعالیت بیرون از پردیس دانشگاهی تغییر یافته است؛ نتیجه این که به رغم مشترکات بین سه نسل، دگرگونی در سبک زندگی علمی دانشگاهیان اتفاق افتاده است و دانشگاه نخبه گرایانیه آموزشی به سمت دانشگاه توده گرایانه و کارآفرین پژوهشی پیش می رود. درآمدزایی از علم، ارزش های ذاتی آن را تحت تأثیر قرار داده و کمّیت بر کیفیت غلبه کرده است.