فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۹٬۰۷۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
«مبانی نظری تحول بنیادین» به دلیل اهمیت و جایگاه بلندی که در تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و ازهمین رو به سبب نقش مؤثری که در سامان دادن و اصلاح نظام تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران دارد، لازم است پیوسته مورد بررسی و نقد و بازخوانی قرار گیرد. این مقاله تعریف و اهداف تربیت را که در این سند تحت عنوان چیستی تربیت و چرایی تربیت مطرح شده اند، بررسی کرده و برخی کاستی های نیازمند بازخوانی و اصلاح را یادآور شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، نقد درونی و بیرونی است. مهم ترین کاستی ها در بخش چیستی تربیت عبارت اند از: ابهام و اشکال در روش شناسی؛ ابهام و تداخل در مفاهیم کلیدی؛ و ابهام در مفهوم هویت؛ و در بخش چرایی تربیت، مهم ترین کاستی ها عبارت اند از: انتخاب عنوان های نامناسب؛ ابهام در هدف غایی؛ روشن نبودن هدف کلی؛ ضابطه مند نبودن بیان اهداف واسطی؛ بیان نشدن مستندها و ادله اهداف واسطی؛ روشن نبودن رابطه اهداف میانی با هدف کلی؛ و عدم جامعیت اهداف میانی.
ادراک انگاره های معلمان و والدین از چالش های آموزش قرآن پایه اول ابتدایی شهر یزد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه انگاره های معلمان و والدین از چالش های آموزش قرآن پایه اول ابتدایی در سال تحصیلی 1401 1402، و رویکرد آن کیفی و به روش (پدیدار شناسی) بود. گروه هدف شامل والدین و معلمان شهر یزد بود که با روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، هفده معلم و چهار نفر از والدین دانش آموزان در پژوهش مشارکت داشتند. نمونه گیری تا مرحله اشباع نظری داده ها ادامه یافت. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. در روند کدگذاری اولیه، تعداد 212 کد زنده به دست آمد که در فرایند فروکاهی به 103 کد تبدیل شدند و درنهایت چالش های احصاشده در قالب چهار مضمون اصلی و نوزده مضمون فرعی طبقه بندی شدند. چالش های مربوط به طراحی و تدوین کتاب قرآن با هشت مضمون فرعی، نواقص در اجرای برنامه درسی قرآن با پنج مضمون فرعی، چالش های حاصل از ماهیت ماده درسی قرآن با سه مضمون فرعی، و چالش های اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی با سه مضمون فرعی احصا شدند. درنتیجه رفع چالش های مربوط به گسترش فرهنگ قرآنی در جامعه، نیازمند مشارکت سایر نهادهای فرهنگی و هم افزایی دیگر دستگاه های حکومتی است.
قواعد استنباط مراحل تربیت اخلاقی با ملاک ترتیب منطقی از نگاه علامه مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
استنباط مراحل تربیت اخلاقی از متون دینی یکی از بخش های مهم تربیت اخلاقی در معارف اسلامی به شمار می آید و نیازمند قواعد و ضوابط خاص خود است. از طرفی نیز ملاک ترتیب منطقی، یکی از ملاکات در تدوین و استنباط مراحل تربیت اخلاقی شمرده می شود. حال سؤال این است که برای استنباط مراحل تربیت اخلاقی با ملاک ترتیب منطقی از دیدگاه علامه مصباح یزدی، به عنوان یک نظریه پرداز عرصه اخلاق، چه قواعدی وجود دارد؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای درصدد پاسخ به سؤال یادشده برآمده است و پس از تتبع لازم در آثار علامه مصباح یزدی و بهره گیری از استدلال های عقلی، این نتیجه حاصل شد که قواعد استنباط مراحل تربیت اخلاقی با ملاک ترتیب منطقی عبارت اند از: 1. ترتّب منطقی انجام رفتار ارزشی بر رفع موانع؛ 2. ترتیب منطقی بین بینش ها، گرایش ها و کنش ها؛ 3. ترتّب منطقی ارزشمندی افعال اخلاقی بر ایمان؛ 4. ترتّب منطقی تربیت روح بر تربیت جسم؛ 5. ترتّب منطقی خودسازی بر خودشناسی.
ایده دانشگاه تربیت محور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ایجاد تحولی در دانشگاه ها احساس نیاز می شد. با وجود اجرای سیاست های متنوع، تاکنون این تحول در دانشگاه ها به وجود نیامده است و دانشگاه های کشور همان مسیر ترسیم شده جهانی را کم وبیش پیموده اند. گواه آن نیز رتبه بندی های جهانی است که به طور تلویحی نشان می دهند، نه تنها ساختار دانشگاه، بلکه فعالیت های علمی پژوهشی در آن نیز در راستای معیارهای جهانی است. در مقابل، بی تأثیر بودن دانشگاه ها در رفع مشکلات جامعه ایرادی است که حتی از طرف دانشگاهیان بر وضعیت فعلی دانشگاه وارد می شود؛ حتی برخی افراد از آن به بحران دانشگاه یاد می کنند. در این مقاله با استفاده از تعریف موسّع «علم» در فرهنگ اسلامی، که شامل علوم مدرن هم می شود، ایده «دانشگاه تربیت محور» را ارائه خواهیم کرد که می تواند دانشگاه های ما را، با توجه به شرایط کنونی آنها و با کمترین تغییرات در وضعیت فعلی شان، متحول کند. ایده دانشگاه تربیت محور بر مبنای نظریه های سامانه های پیچیده در این نوشتار معرفی می شود.
واکاوی چالش های تربیت دینی نوجوانان در نظام آموزشگاهی و اعتباربخشی به آن توسط دبیران دین و زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی چالش های تربیت دینی و اعتباربخشی آن در نظام آموزشگاهی است. روش پژوهش آمیخته است. در بخش کیفی جامعه تحقیق کارشناسان خبره از قبیل سرگروه های آموزشی درس دین و زندگی دوره دوم متوسطه، کارشناسان مسئول قرآن و عترت، مدیران و معاونان مدارس بودند که به طور هدفمند انتخاب و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته دیدگاه های آنها مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصله حاکی از این است که ضعف سیاست گذاری تربیتی، کارآمد نبودن جو تربیت اخلاقی و عاطفی، آرمان گرایانه بودن و انعطاف ناپذیری اهداف، عدم تناسب با نیاز، فعال و کاربردی نبودن برنامه های تربیتی، ضعف روش های تبیینی و اجرایی، ضعف ویژگی شخصیتی، دانش تخصصی، باورهای دینی، دانش و تعهد حرفه ای معلمان، و عدم مدیریت فضای مجازی از چالش های تربیت دینی است. جهت اعتباربخشی به یافته های حاصله، با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته، دیدگاه های دبیران دین و زندگی دوره دوم متوسطه 5 استان کشور مورد مطالعه و بخش اعظم مؤلفه های احصاشده مورد تأیید قرار گرفت.
ارائه الگوی پرورش تفکر کودک بر مبنای معرفت شناسی اسلامی در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی پرورش تفکر کودک بر مبنای معرفت شناسی اسلامی در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان انجام پذیرفت. روش پژوهش کیفی و بر حسب تحلیل محتوا بود. ابزار گردآوری داده، مرور سیستماتیک ادبیات و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. به منظور تعیین روایی پرسش نامه از روایی محتوایی و سازه، و برای محاسبه پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد، که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل مضمون شامل مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر با نرم افزار مکس کیودا بود. یافته ها نشان دادند که پرورش تفکر کودک در آموزش فلسفه برای کودکان بر مبنای معرفت شناسی اسلامی شامل 159 شاخص، 32 مؤلفه و 7 بعدِ «اخلاقی شدن کودک و فهم مباحث ارزشی»، «ایجاد تفکر عقلی، استدلالی و منطقی»، «دیدگاه شهودی و فلسفی»، «ارتقای درک سیاسی و اقتصادی»، «ارتقای درک معرفت شناسی و هستی شناسی»، «تأدیب و تربیت کودک» و «درک خداشناسی» بود؛ همچنین شامل ایجاد فضای آزاد برای بحث و انتقاد، تشویق به پرسش و تفکر عمیق، ارائه مسائل فلسفه اسلامی به زبان ساده، ترغیب به تفکر انتقادی و درک چندگانه، و توجه به توسعه قدرت تفکر انتزاعی بود.
تحلیل ابعاد و مؤلفه های حیات طیبه بر اساس آیات قرآن و روایات اسلامی به منظور ارائه استلزامات تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأکید اساسی گفتمان تربیتی در مبانی نظری تحول بنیادین تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، دستیابی متربی و مربی به مراتبی از حیات طیبه است. حیات طیبه آنگونه از زندگی است که پاسخگوی نیازهای مادی و معنوى، علمى، عملى و روحی آدمی باشد. هدف از این مقاله ابتدا شناسایی و تحلیل مؤلفه های حیات طیبه بر اساس قرآن کریم و روایات اسلامی، آنگاه استخراج استلزامات تربیتی آن برای نظام آموزشی کشور بوده است. بدین منظور با توجه به کیفی بودن پارادایم پژوهش، با استفاده از روش تحلیل مضمون، ابعاد و مؤلفه های حیات طیبه مبتنی بر حوزه پژوهش این مطالعه، در قرآن کریم و روایات اسلامی، مورد واکاوی قرار گرفته، پس از کد گذاری و طبقه بندی و شناسایی ابعاد و مؤلفه های مربوطه، استلزامات تربیتی برای تعلیم و تربیت استخراج شده است. همچنین در این پژوهش، حیات طیبه به عنوان مفهومی اساسی و کلیدی و به مثابه هدف غایی در تعلیم و تربیت به منظور حصول قرب الی الله تلقی شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، ابعاد بدست آمده در قلمرو فردی واجتماعی (دنیوی و اخروی) و مؤلفه ها هم در حوزه رفتاری، دینی وشناختی و مهمترین استلزامات تربیتی حاصله شامل: جامع بودن مفهوم حیات طیبه، اکتسابی بودن، شکل گیری حیات طیبه در پرتو ایمان و عمل صالح، خود سازی و تهذیب نفس و توجه به آموزه های وحیانی احصاء شده است. بنابراین برنامه ریزان نظام آموزسی با اتکاء به یافته ها و استلزامات مستخرج از این تحقیق و مبانی تربیت مبتنی بر حیات طیبه، قادر خواهند بود اهداف، محتوا، روشهای آموزش و ارزشیابی آموزشی را در راستای سوق دادن مربیان و متربیان به مراتبی از حیات طیبه، تدوین نموده و نظام تعلیم وتربیت اسلامی را از نظام های وارداتی سکولار مستغنی سازند.
نقش فضایل اخلاقی در خودگرایی اخلاقی آین رند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
31 - 51
حوزههای تخصصی:
آین رَند یکی از نظریه پردازان خودگرایی اخلاقی در دوران معاصر است. با وجود اختلافات میان اندیشه او و ارسطو، وی بر این مسئله اعتراف دارد که در نظریه اخلاقی اش متأثر از ارسطوست. به نظر می آید یکی از مباحث نظریه اخلاقی رند که متأثر از اندیشه ارسطویی است، نقش فضایل اخلاقی در سعادت انسان باشد. گرچه نظریه اخلاقی رند به طور کامل خودگرایانه است و از این حیث با دیدگاه اخلاقی ارسطو فاصله دارد، اما او نیز مانند ارسطو از فضائل اخلاقی ای یاد می کند که نقش مهمی در دستیابی به غایت نهایی اخلاق از منظر او دارند. هدف این پژوهش آن است که ضمن تبیین دقیق فضائل اخلاقی در نظریه اخلاقی رند، به تحلیل نقش آنها در شکل گیری شخصیت انسان خودگرا از نظر او پرداخته و در نهایت دیدگاهش را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. به همین منظور ابتدا به معرفی تفسیر آین رند از نظریه خودگرایی اخلاقی پرداخته شده و سپس نقش فضائل اخلاقی در این نظریه مورد بررسی قرار گرفته است.
مدل معادلات ساختاری بین هویت ایرانی - اسلامی با سلامت روان: با آزمون نقش میانجی سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سرمایه روان شناختی در رابطه بین هویت ایرانی – اسلامی با سلامت روانی دانش آموزان شهرستان پلدختر بود. روش پژوهش توصیفی – هم بستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان پلدختر در سال تحصیلی 1403-1402 بود که با روش نمونه گیری در دسترس بر اساس دیدگاه کلاین 300 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسش نامه هویت ایرانی – اسلامی راشدی (1400)، پرسش نامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) و پرسش نامه سلامت روان که یس و همکاران (2008) بود. به منظور تحلیل داده ها از روش مدل یابی با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس 26و ایموس 24 استفاده شد یافته ها: یافته ها نشان داد که هویت ایرانی – اسلامی اثر مستقیم و معناداری بر سلامت روان دارد (01/0>P). هویت ایرانی – اسلامی با سرمایه روان شناختی رابطه مثبت و معناداری دارد (01/0>P). سرمایه روان شناختی و سلامت روان رابطه مثبت و معناداری دارد (01/0>P). رابطه غیر مستقیم بین هویت ایرانی – اسلامی و سلامت روان از طریق سرمایه روان شناختی مثبت و معنادار بود (01/0>P). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که مدل طراحی شده بر اساس داده های پژوهش، برازش مناسب داشته و سرمایه روان شناختی به عنوان یک عامل میانجی، رابطه بین هویت ایرانی – اسلامی و سلامت روان را تحت تأثیر قرار می دهد. یعنی هویت ایرانی-اسلامی می تواند با افزایش امید، خوش بینی، خودکارآمدی و تاب آوری دانش آموزان، موجب افزایش سلامت روان آن ها شوند. بنابراین پیشنهاد می شود که آموزش هایی در خصوص هویت ایرانی-اسلامی و نهادینه کردن آن در دانش آموزان انجام گیرد.
پولی سازی و تجاری سازی آموزش از دیدگاه فقه تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
21 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: از جمله مسائلی که نظام آموزشی با آن مواجه است بحث پولی شدن آموزش و پرورش است. از این موضوع دو مفهوم استنباط می شود: معنای اول پولی شدن به معنای پرداخت هزینه خدمت (آموزش) است که از این نظر صرف هزینه برای کسب علم امری رایج و منطبق بر سیره عقلا و مشروع تلقی می شود و به طور معمول خانواده ها برای تحصیل فرزندان خود پول خرج می کنند که این معنا، پولی شدن به معنای اسلامی آن است. معنای دوم، پولی شدن آموزش به عنوان یک سیاست حاکمیتی است که نتیجه آن تجاری سازی است. این معنا ریشه در بنیادهای لیبرالی دارد که به دنبال تحمیل الگوهای بازار آزاد بر نظام آموزشی است. بر اساس منطق بازار آزاد در اقتصاد لیبرال، پول معیار بهره مندی از امکانات و زندگی بهتر است و بی پولی مساوی است با عدم لیاقت برای بهره مندی از زندگی بهتر؛ تفوق این منطق بر نظام آموزشی به معنای برخورداری از تحصیلات مبتنی بر توانایی مالی خانواده ها و سلب حق تحصیل و آموزش عمومی از اقشار ضعیف تر است. این معنای پولی شدن آموزش و پرورش با عدالت آموزشی در تعارض است و موجب محرومیت دانش آموزان در خانواده های با حقوق کمتر آموزشی و تضعیف نظام آموزش همگانی می شود و در درازمدت موجب بروز شکاف طبقاتی در جامعه در سطوح اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی می شود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ارائه این موضوع به فقه و استنباط حکم فقهی اصل صرف هزینه برای تحصیل و نیز حکم پولی شدن آموزش به معنای لیبرالی آن است.روش: روش تحقیق در این مقاله، روش تحقیق کیفی است که با استفاده از روش مرسوم در تحقیقات اسلامی یعنی روش اجتهادی انجام شده و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. در این روش پس از تبیین مفهومی موضوع و روشن شدن ابعاد آن، موضوع به آیات قرآن، روایات، عقل و برخی قواعد فقهی ارائه می شود و دلالت های هر یک مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد و در پایان از مجموع مفاهیم، حکم فقهی موضوع مورد پژوهش استخراج می شود. برای استنباط حکم صرف مال برای تحصیل، از اطلاق عموم ادله استفاده شده و در مجموع، حکم جواز استنباط شده است. برای به دست آوردن حکم پولی شدن آموزش و پرورش به معنای لیبرال، علاوه بر ادله فوق، به برخی از اصول قانون اساسی و ادله ولایتی و حکومتی و نیز پیامدها و آثار سیاسی و اجتماعی آن (محرومیت طبقات متوسط و ضعیف و استعدادهای ناب از آموزش عمومی رایگان، فاصله طبقاتی) مورد توجه قرار گرفت و از مجموع آنها، مرجوح بودن به دست آمد، هر چند حکم به حرمت آن نیز بعید به نظر نمی رسد.یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از جواز دادن پول برای تحصیل است (کسب درآمد به معنای اسلامی)؛ همچنین مغایرت تجاری سازی آموزش به معنای لیبرالی با عدالت آموزشی، کرامت انسانی و نیز تضییع حق آموزش رایگان دانش آموزان به اثبات رسید. همچنین بر اساس عناوین ثانویه و با توجه به آثار و پیامدهای منفی پولی شدن آموزش و پرورش به معنای آزادانه آن مرجوح بودن یا حتی حرمت آن اثبات شد. دولت در قبال آموزش و پرورش موظف است؛ زیرا آموزش مقدمه لازم برای حفظ نظام و تامین عدالت اجتماعی است؛ از آنجایی که ترک آموزش و آموزش لازم و کافی برای همه اقشار جامعه موجب هرج و مرج و اخلال در نظام می شود، به حرمت آن حکم می شود.نتیجه گیری: در خاتمه از مجموع مطالب مطرح شده در این مقاله می توان به موارد زیر اشاره کرد:گرفتن اجرت و مزد برای تدریس از نظر عقلی و شرعی جایز و منطبق با سیره عقلی و شرعی است. از حکم مذکور به ملازمه، جواز شرعی اعطای اجرت و مزد از سوی عامل تربیتی استنباط می شود که در مواردی این جواز به حد ضرورت می رسد آنجا که ترک تربیت فرزند، موجب گمراهی او شود.آنچه از دلالت مجموع قواعد فقهی، استفاده می شود این است که حکومت اسلامی نسبت به تعلیم و تربیت عمومی به نحو وجوب کفایی وظیفه دارد که این حکم، الزام به سروسامان دادن به نظام آموزشی، بسط مراکز آموزشی، تأمین زیرساخت ها و مراکز آموزشی، منابع انسانی و حمایت های مادی از معلمان و مانند آن را به دنبال دارد.توجه به آموزش همگانی وظیفه همه کارگزاران آموزش و پرورش است، اما با توجه به ویژگی های خاص حکومت، بر عهده حکومت اسلامی است که با توجه به توان و ظرفیت خود در این امر هزینه کند. اگر سهل انگاری یا کوتاهی دولت موجب آسیب به روند تحقق آموزش عمومی شود؛ الزام حکومت به پرداخت هزینه برای آموزش دانش آموزان مورد تاکید قرار می گیرد.4. خصوصی سازی آموزش و پرورش منجر به پولی شدن آموزش و پرورش به مفهوم لیبرال آن برخلاف عدالت آموزشی است و با توجه به پیامدهای منفی و نیز آثار سوء درازمدت آن بر سرنوشت کشور و نظام از نظر فقه تربیتی می توان به ممنوعیت آن حکم کرد.
واکاوی مفهوم عدالت اجتماعی در اندیشه سید قطب (مطالعه موردی تفسیر فی ظلال القرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
85 - 108
حوزههای تخصصی:
از نظر اسلام عدالت یک اصل بنیادین ومهمترین رکن جامعه تلقی می شود، بطوری که فلسفه ارسال رسولان برقراری عدل وقسط در میان مردم دانسته شده است از اینروهمواره موضوع عدالت از دغدغه ها ی بشرومفاهیم محوری و نظریه پردازی صاحب نظران وفلاسفه بسیاری بوده است. سید قطب از جمله اندیشمندان مسلمان در قرن بیستم است که به بررسی ابعاد عدالت اجتماعی در اسلام پرداخته است. هدف اصلی از انجام این پژوهش؛ بررسی چیستی مفهوم عدالت اجتماعی در اندیشه سیدقطب با تکیه بر کتاب "تفسیر فی ظلال القرآن" است و اینکه وی چگونه از آن مبانی به نظریه عدالت اجتماعی اش دست یافته است. در این مقاله با روش تحلیلی، توصیفی به واکاوی مفهوم عدالت اجتماعی در تفسیر فی ظلال القران از نظر سید قطب خواهیم پرداخت. نتایج پژوهش نشان می دهد که عدالت اجتماعی در تفسیر فی ظلال القرآن، یک آرمان دست نیافتنی نیست بلکه این عدالت از طریق ایجاد جامعه ی عادلانه واخلاقی برای تبدیل آموزه ای قرانی به واقعیت جامعه بشری است بر پایه ی دستورات قران که از یک مفهوم اعتقادی جامع سرچشمه گرفته باشد وعدالت بی ارتباط به زندگی و حیات عینی انسان و جامعه نیست،بلکه معنایی فراتر از حکومت و هستی شناسانه دارد و باید که در کنش فردی و اجتماعی تحقق یابد. بر این اساس، سید قطب راه تحقق عدالت اجتماعی را در عدالت در روابط اجنماعی بین افراد ،عدالت اقتصادی ،عدالت توزیعی وحکمرانی عادلانه ومسولیت پذیر بودن انسانها می دانست که در زیر لوای احکام الهی تحقق می یابد.وموانع آن تبدیل دستورات قرانی به هوا وهوس، فساد وتمرد از شریعت الهی وتوزیع نا عادلانه است . ایشان چشم انداز اصلاحی خود را برای جامعه بر اساس تحقق عدالت اجتماعی می داند و دستیابی به مبانی اسلام، اعمال مشروعیت آن و اجرای مبانی وپیاده سازی حکومت اسلامی به عنوان یکی از مهمترین اهداف قرآن، هدف اصلی وی بوده است.
گونه شناسی گرایش های دروس اخلاق در حوزه علمیه قم از بدو تأسیس تاکنون(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حوزه علمیه قم در سده اخیر در ابعاد گوناگون از خود جلوه های درخشانی نمایانده است. تعالیم اخلاقی در قالب دروس اخلاقی و آثار مکتوب آن، یکی از این جلوه هاست. تعالیم اخلاقی با رویکردهای گوناگون خود، در سده اخیر با محوریت حوزه علمیه قم توانست قلمرو وسیعی از مناسبات اجتماعی- سیاسی را درنوردد و افراد زیادی را تحت نفوذ تعلیمات خود متحول سازد. دروس اخلاقی در حوزه قم از رویکرد یکسانی پیروی نمی کند. در سابقه سده اخیر این حوزه می توان شاهد گونه های متفاوتی از رهیافت های اخلاقی بود. در تقسیم رایج، از رهیافت های اخلاق عقلی، عرفانی، روایی و تلفیقی یاد می شود. یا از نوع دروس تشکیل شده اخلاق فردی و اجتماعی سخن به میان می آید. اما با نگاه دقیق در سنخ شناسی دروس اخلاق، ابعاد این دسته بندی و گونه شناسی گسترده می نماید و فراتر از تقسیم رایج در مباحث اخلاقی به نظر می رسد؛ از جمله: گونه اخلاقی جامع نگر در برابر یکسونگر؛ اخلاق علمی در برابر عملی؛ اخلاق فردی در برابر اجتماعی؛ اخلاق خوفی در برابر رجایی؛ اخلاق نقلی (نص محور) در برابر اخلاق عقلی؛ درون گرا در برابر برون گرا؛ جذبه ای در برابر اخلاقی. گزارشی از آنها در این تحقیق بیان می شود.
تربیت معلم تراز جمهوری اسلامی براساس آموزه های مکتب شهید سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۴
127 - 153
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کشف ویژگی های معلم تراز جمهوری اسلامی ایران براساس آموزه های مکتب سردار سلیمانی انجام شده است. روش پژوهش کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته با نخبگان تعلیم و تربیت و کسانی که علاوه بر آن با مکتب، خصوصیات و منش سردار سلیمانی آشنا بودند، صورت پذیرفت و اطلاعات در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. کدگذاری مفاهیم حاصل از مصاحبه با شرکت کنندگان، باعث شکل گیری 125 مفهوم اولیه، 60 مفهوم محوری و در نهایت 21 مضمون اصلی و تهیه الگوی پارادایمی معلم تراز جمهوری اسلامی در مکتب شهید سلیمانی گردید. الگوی به دست آمده در پژوهش شامل شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها است که با توجه به آن می توان ضمن برطرف نمودن موانع فراروی تربیت معلمان، با تأسی از مکتب شهید سلیمانی، زمینه و بستر های شکل گیری و رشد نسلی خداجو و امیدوار را فراهم نمود.
بررسی میزان توجه به مؤلفه های هویت ملی و دینی در کتاب های فارسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
91 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی میزان توجه به مؤلفه های هویت ملی و دینی در کتاب های فارسی دوره ابتدایی صورت گرفته است. روش: به همین منظور از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل محتوای تمامی کتاب های فارسی خوانداری دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1402−1403 از پایه اول تا ششم بوده که تمامی حجم جامعه مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش، سیاهه تحلیل محتوای مؤلفه های هویت ملی و دینی است که پیش ازاین پژوهش توسط صانعی مهر و رزم آزما تنظیم شده است و روایی آن از طریق روایی محتوایی و پایایی آن از طریق روش اسکات با 30/81 درصد مجدد محاسبه شد. تجزیه وتحلیل داده با آمار توصیفی و روش آنتروپی شانون انجام شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد، مؤلفه های هویت ملی بیشتر از هویت دینی دیده شده اند؛ از میان مؤلفه های فرعی هویت ملی، هویت اجتماعی و هویت فرهنگی بیشترین میزان توجه و هویت سیاسی کمترین میزان توجه را به خود اختصاص داده اند. از میان مؤلفه های فرعی هویت دینی نیز بیشترین میزان توجه به ارزش ها و هنجارهای مذهبی و کمترین میزان توجه به سیره زندگی مبتنی بر دین است. همچنین بیشترین کاربرد مؤلفه هویت ملی، در متن کتاب های فارسی و کمترین میزان استفاده در پرسش ها؛ و بیشترین کاربرد مؤلفه هویت دینی در متن و کمترین میزان استفاده در تصاویر بوده است. هویت دینی بنا بر دلایلی متعدد تاریخی و عناصری مانند مذهب، تدین، معنویت جز پایدار هویت ایرانیان محسوب می شود و نباید پرورش هویت ملی و دینی در دانش آموزان از یکدیگر جدا باشد. نتایج نشان می دهد هویت ملی بیشتر مورد توجه بوده است و در کتاب های درسی از پرداختن به هویت دینی دانش آموزان غفلت شده است.
روند موضوعی مطالعات حوزه حجاب در پایگاه استنادی و پایش علوم و فناوری جهان اسلام (ISC) به منظور شناسایی حوزه های پژوهشی بالغ و نوظهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی ساختار مفهومی پژوهش های مرتبط با حجاب در نمایه استنادی علوم ایران می پردازد و به شناسایی زیرحوزه ها و ابعاد مهم مفهوم حجاب می پردازد. روش: این پژوهش با استفاده از فنون کتاب سنجی و تحل هم رخدادی واژگان و تحلیل شبکه های اجتماعی انجام شده است. تعداد 313 مدرک از نمایه استنادی علوم ایران بررسی شد تا روند پژوهش های مربوط به حجاب در بازه زمانی 19 سال گذشته (1402-1384) را شناسایی کنند. از تحلیل خوشه ای و نمودار راهبردی برای ترسیم ساختاری مفهومی پژوهش های حوزه حجاب استفاده شده است. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل محتوایی پژوهش های حوزه حجاب نشان داد که مطالعات این حوزه در ده خوشه به شرح زیر قرار می گیرند: عفاف و حیا در آیات و روایات (1)، حجاب در متون و منابع (2)، رسانه و سبک زندگی (3)، پوشش اسلامی (4)، ادیان آسمانی و حجاب (5)، سیاست گذاری درحوزه حجاب و عفاف (6)، پوشش و امنیت اجتماعی (7)، آسیب شناسی پوشش زن (8)، تربیت اخلاقی (9) و کشف حجاب (10). علاوه بر این، با تحلیل محتوای مقالات منتشرشده درطول این دوره، موضوعات نوظهور درحوزه حجاب شناسایی شدند. نتیجه گیری: این مقاله به پژوهش گران کمک خواهد کرد تا درک جامعی از مفهوم حجاب داشته باشند و حوزه های بالقوه برای پژوهش های آینده را شناسایی کنند. پوشش اسلامی (4)، پوشش و امنیت اجتماعی (7)، آسیب شناسی پوشش زن (8)، از خوشه های نوظهور این پژوهش هستند.
اثربخشی آموزش ارزش های اخلاقی به شیوه بازی وارسازی بر حساسیت اخلاقی و اخلاق تحصیلی دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ارزش های اخلاقی به شیوه بازی وارسازی بر حساسیت اخلاقی و اخلاق تحصیلی دانش آموزان پسر پایه سوم منطقه انزل ارومیه در سال تحصیلی 1403 – 1402 انجام شد. روش: از پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و با گروه کنترل (طرح گروه نامعادل) برای دست یابی به هدف استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را تمام دانش آموزان پسر پایه سوم منطقه انزل ارومیه در سال تحصیلی 1403 – 1402 تشکیل دادند که تعداد آن ها 208 نفر بود. از بین آن ها با روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس یک کلاس پایه سوم به تعداد 16 نفر بعنوان گروه آزمایش و یک کلاس پایه سوم به تعداد 16 نفر به عنوان گروه گواه جهت مطالعه انتخاب شدند. کاربندی آزمایشی 8 جلسه ای برای گروه آموزش به شیوه بازی وارسازی طراحی و طی 4 هفته اجرا شد. این برنامه با توجه به کتاب های بازی های آموزشی برای پرورش صفات اخلاقی نوشته کشانی و عابدی درچه (1396) و بازی وارسازی در یادگیری و آموزش نوشته (سانکیون، کیبونگ، باربارا و برتون، 2018) و هم چنین نظریه های بازی وارسازی در یادگیری و آموزش و عناصر بازی وارسازی (ورباخ و هانتر، 2012) متناسب با نیازهای دانش آموزان تدوین شد. به منظور اعتباریابی محتوایی، برنامه آموزشی در اختیار ده نفر متخصص روان شناسی تربیتی، قرار گرفت تا براساس تجارب و نظرات آن ها برنامه آموزشی اعتبار یابی شود. شاخص نسبت روایی محتوایی برای برنامه آموزشی 73/0 به دست آمد که با مقایسه این شاخص با مقدار قابل قبول بر اساس روش لاوشه که حداقل آن برای ده نفر 62/0 است، مقداری قابل قبول می باشد. بر این اساس برنامه مورد تأیید قرار گرفت و اجرا شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه حساسیت اخلاقی (ناروائز، 2001) و اخلاق تحصیلی گل پرور (1389) استفاده شد. داده ها در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) با بهره گیری نرم افزار اس پی اس اس نسخه 27 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های تحلیل آماری نشان داد آموزش ارزش های اخلاقی بر متغیرهای وابسته اثر معنادار و مثبت داشته است و اثر گروه به میزان 78/5 واحد میانگین متغیر حساسیت اخلاقی و به میزان 49/2 واحد میانگین اخلاق تحصیلی را افزایش داده است که 51 درصد از واریانس یا تغییرات حساسیت اخلاقی و 43 درصد از واریانس یا تغییرات اخلاق تحصیلی ناشی از اثر متغیر مستقل یا آموزش ارزش های اخلاقی است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت برنامه آموزش ارزش های اخلاقی به شیوه بازی وارسازی موجب بهبود و افزایش حساسیت اخلاقی و اخلاق تحصیلی دانش آموزان می شود.
مقایسه دو مکتب اخلاقی «لذت گرای حسی» و «قدرت گرایی»(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر کوشیده است با روش «توصیفی تحلیلی» پیامدهای معیار ارزش گذاری اخلاقی در دو مکتب «لذت گرای حسی» و «قدرت گرایی» را با هم مقایسه کند. این مقایسه بر آسیب های اجتماعی این دو مکتب تأکید دارد. یافته ها حاکی از آن است که هر دو مکتب می توانند آسیب های اجتماعی بسیاری داشته باشند؛ از جمله: (1) افزایش احتمال روابط زناشویی خارج از خانواده؛ (2) کاهش انگیزه نگهداری از فرزندان معلول؛ (3) کاهش انگیزه نگهداری افراد ناتوان و سالمند؛ (4) نبرد برای کسب قدرت و مدیریت در خانواده؛ (5) افزایش احتمال طلاق؛ (6) اختلال در جامعه از طریق افزایش هرج و مرج؛ (7) ایجاد پیامدهای خطرناک سیاسی و حکومتی. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد این مکاتب دو روی یک سکه هستند و هر دو پیامدهای مشابهی دارند و می توانند آسیب های جدی در سطح اجتماع ایجاد کنند. علت مهمی که برای بروز این مشکلات می توان بر شمرد این است که مکاتب مذکور شناخت ناقصی از هویت حقیقی انسان دارند. با شناخت هویت راستین انسان می توان معیارهای ارزش گذاری دقیق تری طراحی کرد. علاوه بر این به نظر می رسد قدرت گرایی به لذت گرایی بازگشت دارد؛ زیرا قدرت طلبی و احساس قدرت نیز نوعی لذت است، منتها این لذت مربوط به قوه غضب انسان است.
ارائه الگوی تغییر ساختار موسسات حسابرسی با رویکرد به اخلاق حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
89 - 112
حوزههای تخصصی:
اگرچه ممکن است حسابرسان تاحدی به رفتار حرفهای پایبند باشند اما نظارت شفاف و مستمر بر رفتار حسابرسان از یک سو و و از سمتی وجود تغییرات در ساختارهای موسسات حسابرسی از سوی دیگر برای حفظ اخلاق حرفهای برای رسیدن به کنترل کیفیت کار حسابداری مهم به نظر میرسد. در این راستا هدف مطالعه حاضر ارائه الگوی تغییر ساختار موسسات حسابرسی با رویکرد به اخلاق حرفهای میباشد. روش مطالعه حاضر داده بنیاد میباشد. جامعه آماری شامل حسابداران رسمی میباشد که با استفاده از روش گلوله برفی، 11 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. کدگذاریها در سه بخش کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. نتایج حاصل از کدگذاریها در شش دسته محوری، شرایط علی، مداخله گر، راهبرد کنشها، بستر و زمینه و پیامدها دسته بندی شد. الزامات قوانین محیطی و موانع سازمانی و فردی موسسات در دسته بستر و زمینه قرار گرفتند و تحولات فنی و توسعهای و انتصاب و پاداش های حسابرسان در دسته شرایط مداخلهگر و همچنین استاندارد سازی ساختار موسسات حسابرسی و ساختارهای سازمانی واحد در دسته شرایط علی، خط مشیهای عملیاتی موسسات حسابرسی، مهارت و تخصص اعضای موسسات حسابرسی و نیازها و خواستههای ساختار موسسات حسابرسی در دسته کنش ها و اعتبار خدمات در ساختارهای جدید و سازگاری با تغییرات ساختارهای جدید در دسته پیامدها قرار گرفتند. امید است نتایج مطالعه حاضر کمک شایانی به موسسات حسابداری و افراد شاغل در موسسات حسابرسی نماید.
تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره متوسطه اول از نظر میزان توجه به مفهوم نیکوکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
101 - 121
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی کتاب های درسی دوره متوسطه اول از نظر توجه به مفهوم نیکوکاری انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوای کمی و جامعه آماری پژوهش شامل کتاب های درسی دوره متوسطه اول بود که با روش نمونه گیری هدفمند 5 عنوان کتاب (هدیه های آسمانی، تفکر و سبک زندگی، آموزش قرآن، فارسی و مطالعات اجتماعی) با 14 جلد کتاب در نمونه قرار گرفت. ابزار اندازه گیری، چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته بود که روایی آن مورد تأیید کارشناسان و صاحبنظران بوده و پایایی آن با روش ویلیام اسکات 96 درصد محاسبه شد. شیوه پردازش داده ها بر اساس روش آنتروپی شانون بوده و به منظور بررسی میزان تفاوت مؤلفه های نیکوکاری در کتاب های درسی سه پایه از آزمون خی دو استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که در دوره متوسطه اول به مؤلفه های «کمک نیازمندان»، «احترام به دیگران، «همدلی با دیگران» توجه بیشتر و به مؤلفه های «مهار خشم، «احترام به حقوق حیوانات و گیاهان»، «فعالیت داوطلبانه»، «وقف» و «عفو و بخشش» توجه کمتری مبذول شده است. همچنین مؤلفه های «عفو و بخشش»، «فعالیت داوطلبانه»، «مهار خشم» و «احترام به حقوق حیوانات و گیاهان» ضریب اهمیت پایینی داشته و پراکندگی مناسبی در کتاب های درسی سه پایه نداشته اند. علاوه بر این، فراوانی مؤلفه های نیکوکاری در کتاب های پایه نهم به مراتب کمتر از پایه های هفتم و هشتم بود.
ارائه الگوی مدرسه کارآفرین با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
57 - 80
حوزههای تخصصی:
وجود علائمی همچون، عدم شایستگی و توانمندی دانش آموزان بعد از 12 سال تحصیل در ورود به بازار کار، توانایی کسب درآمد، تشکیل زندگی مستقل و حتی ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل نشان از نیاز اساسی به تغییر در مدارس کشور می باشد. یکی از رویکردهای توانمندسازی دانش آموزان، رویکرد کارآفرینی در بستر وجود مدرسه کارآفرین است. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال ارائه الگوی مدرسه کارآفرین با رویکرد فراترکیب است. پژوهش از نظر هدف کاربردی، از منظر گردآوری داده ها توصیفی و از منظر رویکرد کیفی است. این پژوهش با استفاده از روش فراترکیب انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها، اسناد و مدارک پژوهشی و کتابخانه ای گذشته از سال 2010 تا 2024 است، که با ارزیابی کیفی صورت گرفته شامل 41 پژوهش می شود. شیوه تحلیل داده ها، تحلیل محتوا است. یافته های پژوهش نشان می دهد، پیش بین های موثر بر مدرسه کارآفرین در 3 مقوله: عوامل مرتبط با دانش آموز(ویژگی های شخصیتی، آشنایی با کارآفرینی)؛ عوامل مرتبط با معلم و مدیر(نگرش و رفتار کارآفرینانه، مدیریت کارآفرینانه، دانش کارآفرینانه، تجربه کارآفرینانه)؛ عوامل مرتبط با مدرسه(ساختار تسهیل کننده کارآفرینی، استراتژی آموزشی کارآفرینانه، برنامه درسی کارآفرینانه) قرار می گیرند. بافتار یا عوامل زمینه ای در 4 مقوله: سیاست های تسهیل کننده(برنامه حمایتی، نظام پاداش و تشویق)، تأمین منابع(منابع مالی، فیزیکی و اطلاعاتی)، شرایط بازار(محیط نوآورانه، شبکه سازی و جهانی شدن)، فرهنگ کارآفرینانه(اعتقادات کارآفرینانه، حکمرانی کارآفرینانه) و پیامدهای مدرسه کارآفرین در 3 مقوله: پیامد برای دانش آموز(ارتقا ریسک پذیری، توانایی توسعه استعدادها و مهارت ها، بهبود مشارکت، استقلال طلبی و مسئولیت پذیری، کارآفرینی انتفاعی)، پیامد برای مدرسه(هدفمند شدن آموزش، تشکیل مدرسه کارآفرین)، پیامد برای جامعه(پویایی شبکه کارآفرینی، توسعه اقتصاد آینده نگر، توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی) قرار می گیرند.