فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱۳٬۷۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
برای مرجعیت منبع جامع و خطاناپذیر قرآن، در علوم انسانی، می توان با مطالعات میان رشته ای قرآن و علوم انسانی زمینه های اولیه را فراهم کرد و با توجه به تفاوت روش شناسی تحقیق در علوم انسانی با روش شناسی تحقیق در قرآن کریم، لازم است یک روش شناسی مطالعات میان رشته ای قرآن و علوم انسانی برای ارتباط معرفتی میان این دو عرضه شود. برای رسیدن به این هدف، باید با توجه به روش شناسی متفاوت علوم انسانی موجود و مطالعات قرآنی، روش هایی که می توان به وسیله آن روش ها، ارتباط معرفتی میان داده های علوم انسانی موجود و داده های قرآنی ایجاد کرد، مورد بررسی قرار دهیم و در نهایت روش مطلوب عرضه شود. روش هایی همچون «کشف و استنباط»، «تأیید و تکمیل»، «داوری و تهذیب»، «تکیه بر پیش فرض های قرآنی برای تأسیس علوم انسانی دینی»، «فرضیه انگاری تعالیم قرآن» و «تأثیر غیرمستقیم و عدم مداخله» و «تولید علوم انسانی با پشتوانه تعالیم بنیادی قرآن به مثابه مفروضات نظری» قابل عرضه است، اما هیچ یک از این روش ها کامل نبوده و از وجاهت لازم برخوردار نیست. بر این اساس این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی، به این پرسش پاسخ خواهد داد که مرجعیت علمی قرآن در عرصه مطالعات میان رشته ای قرآن و علوم انسانی با چه روشی امکان پذیر است؟ نتیجه و دستاورد این تحقیق، عرضه روشی مستدل و قابل قبول برای مطالعات میان رشته ای قرآن و علوم انسانی است.
تحلیل انتقادی دیدگاه خاورشناس «کلود ژیلیوت» درباره گردآوری قرآن و پیدایش قرائت های آن (موردپژوهی مقاله: «ریشه های متن قرآن و تثبیت آن»)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۲)
83 - 102
حوزههای تخصصی:
مساله گردآوری قرآن و منشأ قرائت های قرآنی و تاریخ این خوانش ها، از موضوعات بسیار مهمی است که باعث ایجاد مشکلات فراوانی در عرصه قرآن پژوهی شده و از این منظر، اشکالاتی از سوی خاورپژوهان مطرح شده و منتقدان با تکیه بر آن، در مورد وحیانی بودن قرآن و سلامت نص آن تردید ایجاد کرده اند. ازآنجا که پاسخ به این شبهات بسیار ضروری و مهم به نظر می رسد، برآن شدیم تا دیدگاه هایی از خاورپژوه معاصر، «کلود ژیلیوت» را در این ساحت، با تکیه بر مقاله وی با عنوان «ریشه های متن قرآن و تثبیت آن»، مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم. در این تحقیق که با رویکرد تحلیل انتقادی صورت گرفته، به این نتایج دست یافته ایم: 1- دیدگاه وی درباره شیوه گردآوری قرآن مطابق منابع اسلامی، کاملاً نادرست بوده و از اخبار شاذ و غیر معتبر در اثبات گردآوری قرآن پس از دوران پیامبر اکرم (ص) توسط صحابه بهره جسته است. 2- دیدگاه وی درباره تغییرات ایجادشده در متن کاملاً ناصحیح بوده و از مجرای روایات و اخبار نادرست به این مطلب رسیده است که قابل نقض می باشد. 3- همچنین اینکه وی استدلال کرده که مصحف های صحابه و اختلاف قرائت های قرآنی نشان از عدم وجود متن واحد تا پس از دوران پیامبر اکرم (ص) دارد، کاملاً نادرست و قابل خدشه است. 4- سخن وی در باب انتقادات مسلمانان نسبت به نسخه مشترک قرآن در عصر عثمان، کاملاً نادرست است و جامعه اسلامی بر این نسخه واحد اجماع داشته اند.
تحلیل رابطه میان محتوا و ساختار در داستان حضرت عیسی (ع): تأملی در کاربست شگردهای زبانی متفاوت در شیوه روایت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۲)
27 - 40
حوزههای تخصصی:
تحلیل شگردهای زبانی- روایی هر داستانی، زمینه فهم دقیق لایه های پنهان آن را فراهم می کند. این شیوه متن کاوی، در درک ابعاد داستان های قرآنی نیز می تواند کارآیی داشته باشد. این پژوهش با روش تحلیل محتوا، داستان حضرت عیسی (ع) را از این منظر بررسی نموده و کوشیده به این پرسش پاسخ گوید که از نگاه قرآن کریم، بستر لغزندگی جامعه در آن دوره چه بوده و به منظور پرهیز از آن، چه شگردهای زبانی- روایی متفاوتی در شیوه روایت به کار رفته است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد محور اصلی داستان حضرت عیسی (ع)، نفی صفت ربوبیت از اوست و به منظور پیشگیری از این کج روی، در آیات مربوط به زندگی آن حضرت، در مقایسه با دیگر پیامبران، شگردهای زبانی- روایی منحصر به فردی موضوعیت پیدا کرده است. شرح دوره جنینی و زایمان مادر، افزودن عبارت «ابن مریم» همراه با نام وی، برجسته سازی سبکی در گفت وگوی او با خداوند، تکرار «باذن الله» در تبیین معجزات او، ازجمله این شگردهای ویژه است که این روایت را از دیگر روایت های قرآنی متمایز نموده است.
آموزه های تربیتی در «ادعیه قرآنی» با رویکرد سبک شناسی لایه ای (مطالعه موردی هفده آیه در لایه ی واژگانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه سبک شناسی لایه ای، قرآن کریم با شیواترین تکنیک های سبک ساز، آموزه های اخلاقی_تربیتی را مفهوم سازی نموده است؛ هر یک از لایه های زبانی فی نفسه بنیانِ ارتباط نبوده بلکه روابط بینافردی با زایش معانی نوین شکل می گیرد. در میان مفاهیم قرآن کریم، «ادعیه قرآنی» به عنوان هسته ی عبادت، بسامد بالایی از ظرافت های معنایی را در زیر و بم شاخصه های ممتاز زبانی و به ویژه لایه ی واژگانی به خود اختصاص داده است؛ براین اساس نوشتار حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد سبک شناسی لایه ای و مطالعه ی موردی لایه ی واژگانی، آموزه های تربیتی را در هفده ادعیه قرآنی استخراج نموده و به این سوال پاسخ گوید که از چه اختیارات زبانی جهت زایش مفاهیم تربیتی استفاده شده است؟ رهیافت های حاصل آنکه، واکاوی لایه ی واژگانی در قالب مؤلفه های آوایی، ساخت واژی و جایگزینی واژگانی، مفاهیمی مانند کمال گرایی، ادب گفتمانی، فروتنی داعی مقابل مدعوّ، ضرورت شکر نعمات و...را فراهم ساخته تا الگویی قرآنی جهت کاربردینه سازی انسان کامل و تجسم سعادت ابدی شکل گیرد. گفتنی است نوع تقاضاها، رتبه بندی و اولویت بندی درخواست ها وعوامل دستیابی به تقرب الهی با بررسی الگومدار و روشمند سطوح سبک شناختی قابل ارزیابی می باشد.
تحلیلی بر جاودانگی عذاب مشرکان بر اساس آیه «إِنَّ اللَّهَ لَایَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِه ...»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۱۷۴-۱۴۷
حوزههای تخصصی:
محققان برای آموزه قرآنی «خلود در جهنم» دو معنای «جاودانه» یا «زمان طولانی» را در نظر می گیرند. ادله ارائه شده نشان می دهد هر دو دیدگاه در تحلیل های خود به آیه «إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ ...» توجه شایسته ای نکرده اند؛ در حالی که به نظر می رسد از این آیه بتوان برای تعیین دقیق معنای خلود بهره گرفت؛ از این رو «ضرورت تبیین دقیق آموزه های قرآنی جهت هدایت بندگان» و «امکان سنجی به کارگیری این آیه در تبیین معنای قرآنی خلود» اهمیت بررسی این مسئله را ثابت می کند. بررسی تحلیلی کشف «لمّی» و «إنّی» آیه مورد اشاره نشان می دهد گناه شرک در کنار عدم مغفرت خداوند «مقتضی عذابی بی نهایت» است. البته با توجه به سایر آیات مشرکان می توانند در دنیا با استفاده از «رحمت گسترده خداوند» خود در مقابل این «مقتضی»، «مانع» ایجاد کنند، اما برخی چنین کاری را انجام نمی دهند. هم چنین با توجه به این آیه «رحمت گسترده و حکمت خداوند» و «امکان اصلاح مشرکان» نمی تواند مانعی در برابر این اقتضا باشد؛ از این رو عذاب جاودانه برای آنان هماهنگ با این آیه و سایر آموزه ها است.
بررسی مبانی قرآنی شخصیت انسان با رویکرد تطبیقی اندیشه های تفسیری مقام معظم رهبری و آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
100 - 121
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مباحث انسان شناسی موضوع شخصیت است که تاکنون پژوهش های اندکی به بررسی آن از منظر قرآن کریم پرداخته اند . علاوه بر آن ، هر یک از نظریه پردازان با توجه به درک خود تعریف متفاوتی از شخصیت ارائه داده اند و همین مسئله ابهامات زیادی را در این حوزه بوجود آورده است. یکی از راه حل های از بین بردن ابهامات، مراجعه به متون دینی است، زیرا در این متون، می توان مبانی شخضیت انسان را استخراج نمود و به همه ساحت های وجودی اعم از مادی و غیرمادی پرداخت. در این مقاله با کاربست روش توصیفی- تحلیلی ، مبانی شخصیت انسان از منظر آموزه های قرآن کریم با رویکرد تطبیقی اندیشه های مقام معظم رهبری و آیت الله جوادی آملی بررسی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد شخصیت انسان به معنای ملکات نفسانی و به مثابه ی زیر ساخت و علت درونی رفتار انسان است که زمینه های شکل گیری آن را بُعد درونی مثل مادی، ماورائی و محیط غیر قابل کنترل و بُعد بیرونی مثل محیط قابل کنترل و رفتارهای اختیاری انسان شکل می دهد که برخی اکستابی و برخی غیر اکستابیظف ولی تأثیرگذار است.
مورخان فارسی نگار و بهره گیری از آیات قرآن در گزارش ویران گری های حاکمان (مطالعه موردی آیه 34 سوره نمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
56 - 77
حوزههای تخصصی:
آیه 34 سوره نمل از آیاتی است که موردتوجه مورخان فارسی نگار سده های هشتم تا سیزدهم هجری قرار گرفته و با برداشتی همسو با هدف این مورخان، در گزارش رویدادهای تاریخی گنجانده شده است. نوشته حاضر در پاسخ به این پرسش سامان یافته است که «مورخان فارسی نگار در توصیف اقدامات ویران گرانه سلاطین متجاوز و دشمن یا اقدامات سلاطین و حاکمان دلخواه و ممدوح خود، چگونه از این آیه بهره برده اند؟» و به روش توصیفی تحلیلی به کاویدن این مسئله پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد، اختلاف در برداشت از «تباهی سرزمین ها و خواری عزیزان، برآمده از ورود حاکمان» که در آیه آمده، سبب شده است تا گروهی از مورخان این تباهی و خواری را مشیّت الهی بخوانند و اقدامات ویران گرانه حاکمان متجاوز و بیگانه را سرنوشت حتمی و پیش بینی شده ای بدانند که در قرآن از آن یاد شده است؛ گروهی دیگر نیز این افساد و اذلال را اصلی گریزناپذیر و یادآوری شده توسط خداوند بدانند و اقدامات حاکمان دلخواه و ممدوح خود را مشروع و پذیرفتنی توصیف کنند. این افساد و اذلال در برداشت هر دو گروه، در توصیف اقدامات حکمرانان متجاوز و بیگانه یا حکمرانان ممدوح و دلخواه، به عنوان اصل کلام الهی و نه گفته ملکه سبأ تلقی شده است.
ویژگی های رتوریکی در استدلال های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رتوریک، خطابه اثرگذار و اقناعی است که گرچه پیدایش آن به یونان باستان برمی گردد، در حیات عرب جاهلی - به ویژه در امور صلح آمیز - ردپای آن، فراوان دیده می شود. از آنجا که قرآن در چنین فرهنگی ظهور کرده و از ساختار خطابه ای برخوردار است، بررسی میزان بهره برداری قرآن از بیان رتوریکی ضرورت دارد. در این تحقیق با بررسی آیات قرآن کریم در حوزه های مشتمل بر استدلال و احصا و دسته بندی آنها به شیوه استقرایی، مشخص می شود استدلال های قرآن، فراتر از شیوه های مرسوم به ویژه در فلسفه، مبتنی بر ویژگی هایی است که می تواند علاوه بر جنبه عقلانی، ابعاد دیگری از ادراکات انسانی مانند تأمل در مشاهدات روزمره، احساسات، درک وجدانی و تصویرسازی ذهنی را نیز درگیر سازد و از رهگذر آن، تأثیر همه جانبه و عمیق تری بر مخاطب خود بر جای گذارد. این خصوصیات ویژگی های رتوریکی در شیوه استدلال قرآن کریم است.
شخصیت های برجسته علوم قرآنی حوزه علمیه قم در سده اخیر؛ آیت الله محمدهادی معرفت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
297 - 312
حوزههای تخصصی:
آیت الله محمدهادی معرفت (1309 1385) از علمای شناخته شده تفسیر و علوم قرآن حوزه علمیه قم در سده چهاردهم شمسی است. این مقاله با روش تحلیلی تاریخی به بررسی شخصیت علمی ایشان در عرصه علوم قرآن می پردازد. یافته های تحقیق حاکی است که غالب فعالیت های علمی آیت الله معرفت در زمینه علوم قرآن در حوزه علمیه قم رقم خورده و به ثمر رسیده است. او دارای تالیفات متعدد قرآن پژوهی و صاحب موسوعه «التمهید فی علوم القرآن» است که در جهان اسلام آوازه دارد. اندیشه ها و پژوهش های علمی قرآنی آیت الله معرفت دارای ویژگی اساسی است: مسئله محوری، نیازآگاهی، مکتب گرایی، انصاف مداری، تقریب گرایی، آینده نگری، آزاد اندیشی و نواندیشی. وی دیدگاه ها و نظرات تأثیرگذاری در برخی از مباحث علوم قرآن مانند جمع و تالیف قرآن، قرائات قرآن، نسخ قرآن، تاویل قرآن و صیانت قرآن از تحریف عرضه کرده است که مورد توجه و عنایت و رجوع پژوهشگران علوم اسلامی و قرآنی است. ایشان همچنین در زمینه علوم قرآن، به تربیت نسلی از فضلای جوان همت گماشت و زمینه ساز تأسیس مراکز آموزشی و پژوهشی متعدد در این رشته در قم و ایران شد.
نمادسازی قرآن کریم در داستان حضرت ابراهیم (ع)
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
343 - 381
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم دربردارنده مجموعه داستان هایی درباره انبیاء الهی است که در خلال آن ها به روشنی تقابل حق و باطل در طول تاریخ و جوامع بشری ترسیم شده است. داستان رازآلود ابراهیم (ع)، یکی از نمونه های آن است که شخصیت های مثبت و منفی آن برای آیندگان تصویرپردازی و نمادسازی شده اند. نمادسازی در این داستان مبتنی بر «افراد و شخصیت ها» و «وقایع و عوامل طبیعی» است. قهرمانان مثبت این قصه عبارتند از: ابراهیم (ع)که نماد شخصیتی انقلابی در تحقق آیین توحیدی و مبارز در مواجه با ظواهر طاغوتی است و هاجر نماد ولایت مداری، اسماعیل نماد بندگی و تسلیم محض، اسحاق نماد امید و بصیرت و ساره نماد همدلی و دلدادگی. شخصیت های منفی همچون نمرود، آزر و قومش نیز به ترتیب نماد استکبار، حق گریزی و ارتجاع و تعصب اند. افزون بر آن، قرآن مجید در اقدامی بدیع، وقایع و عوامل طبیعی را نیز نمادسازی کرده است. در این داستان، کعبه نماد توحید و وحدت امت اسلامی، صفا و مروه نماد پاسداشت از شعائر الهی، اجرام آسمانی نماد برهان مستدل، بت نماد طاغوت و تبر نماد مبارزه به تصویر درآمده اند.
معناشناسی واژه «تسویل» در قرآن کریم با تأکید بر روابط مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های دستیابی به ظرافت های معنایی و تعمیق فهم متون، توجه به روابط مفهومی میان واژگان است. این امر درباره واژگان قرآن کریم جایگاه ویژه ای پیدا می کند. بر این اساس، پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، روابط مفهومی واژه «تسویل» در قرآن کریم با سایر واژگان همنشین و جانشین بررسی و تحلیل شده است. مؤلفه هایی که در معناشناسی واژه «تسویل» تأثیرگذار هستند، با هدف جانشینی عبارت اند از: «اغوا»، «تزیین»، «زخرف»، «تحلیه»، «تحسین» و «تبرج» و در بخش واژگان همنشین، واژگان: «نفس»، «شیطان» و «املا» بررسی شده اند. درنهایت، بر این نکته صحّه گذاشته می شود که «تسویل» عمل نفس انسان بوده و بر معنایی خاص از تزیین اشاره دارد که مربوط به تمنیات نفسانی انسان است. به همین مناسبت، این قوه نفسانی، به نفس مسوّله نیز نامیده می شود؛ به این معنا که آنچه با حقیقت فاصله بسیاری دارد، در نظر انسان پسندیده جلوه داده می شود و سبب لغزش و خطا در تصمیم گیری انسان می شود.
بررسی آراء مفسران فریقین در سبک بلاغیِ «ما أَدْراک... » و ارتباط آن با علم نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اسلوب های ادبیِ مختص قرآن، اسلوب «ما أَدْراک... » است که در عصر نزول به کار می رفته و مردمان آن زمان با کارکردهای آن آشنا بوده اند و بعدها مورد توجه نبوده است؛ لذا تبیین معنای این اسلوب بیانی با توجه به اختلاف مفسران قرآن در مفهوم آن، اهمیت این پژوهش را نمایان می سازد. این اسلوب که فقط در سور مکی قرآن، 13 بار ذکر شده، دارای کارکردهای بلاغی متعددی است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی به این نتیجه رسید که با تکیه بر دلائل متعدد، خطاب آیه نمی تواند دلالت بر عدم آگاهی پیامبر نماید، و اساسا مخاطب، شخص ایشان نیست. تفاوت و تعارض دیدگاه برخی مفسران در کارکرد صرفی و نحوی آیات مشتمل بر «ما أَدْراک... » خود گواه این است که به دلیل جداسازسیِ ترکیب آن، به خطا رفته اند. این اسلوب کلیشه ای، مجموعا بسته ی ادبی اصطلاحی است که برای جلب توجه شنونده، هنگام تفخیم و عظمت مطلب، استفاده می شود.
پژوهشی بر تفسیر واعظانه قرآن کریم و تبیین برخی از نمونه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
205 - 240
حوزههای تخصصی:
تفسیر به مثابه یک علم، در طول تاریخ گسترده خود، همانند دیگر علوم، ساختاری عمدتاً قابل استفاده برای دانشمندان داشته و استدلال، بیان آرای موافقان و مخالفان، و نقد، بخشی از شاکله آن را تشکیل داده است. تفسیر واعظانه، نامی نوآشنا اما گرایشی کهن از تفسیر قرآن کریم است که تا کنون مطالعه دقیقی پیرامون چیستی و جایگاه آن در میان تفاسیر انجام نشده است. این نوع تفسیر با انگیزه تبیین قرآن و همراه با وعظ و اندرز مخاطبان، به منظور تأثیرگذاری آموزه های قرآنی بر ایشان، با استفاده از ابزارهایی همچون شعر، حکایت، امثال، اشارات عرفانی و مأثورات روایی، به تفسیر آیات می پردازد. تفسیر واعظانه، تفسیری همسو با روح قرآن، یعنی هدایت و موعظه، است و شواهد و قراین نشان می دهد که رگه هایی از آن به عصر نزول بازمی گردد. با این حال، در شکل مصطلح خود، با تفسیر حسن بصری آغاز شد و با ترجمه تفسیر طبری ادامه یافت تا سرانجام با تفسیر ابوالفتوح رازی به یک تفسیر کامل با نشانه های تفسیری که از آن به «واعظانه» یاد می شود، نمود جدی در جهان تفسیر پیدا کرد. برخلاف تفاسیر اجتهادی-علمی که گرایش تنها نخبگان جامعه را به سوی خود جلب می کند، تفسیر واعظانه مانند خود قرآن، قابل استفاده علمی، تربیتی و اخلاقی برای عموم مردم بوده و هست؛ با این حال، با تفاسیر تربیتی و هدایتی تفاوت هایی دارد. این نوع تفسیر می تواند فاصله میان دانش تفسیر و توده مسلمان را کاهش داده و به پیوند بیشتر عامه مردم با مفاهیم قرآنی منتهی گردد. در این مقاله، با به کارگیری روش توصیفی-تحلیلی و شیوه منبع یابی کتابخانه ای، جایگاه تفسیر واعظانه بین گونه های مختلف تفاسیر، معنا و چیستی آن با عنایت به مفردات و معناشناسی وعظ تبیین و برای نخستین بار، تعریف کاملی از آن ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تفسیر واعظانه، تلفیقی از تفاسیر نقلی و عرفانی به حساب می آید که ادبیاتی سرشار از بدیع و آمیخته با شعر، داستان و امثال دارد. همچنین به دلیل ورود متنی از یک یا چند منبع بیرونی و غیر از تحلیل مفسر، جایگاه این نوع تفسیر را در بین تفاسیر توسعه ای قرار می دهد.
تحلیل رویدادهای هسته ای داستان حضرت آدم (ع) از منظر توالی و علیت (مطالعه تطبیقی سه تفسیر کهن فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دردوران معاصر، علوم انسانی رویکردهای جدیدی به پدیده های انسانی دارد که می تواند خوانش هایی نو از متون کهن به دست دهد. این پژوهش قصد داردبادیدگاه ساختارگرایانه به بررسی و تحلیل ساختار روایت های داستان آدم از منظر رویدادهای هسته ای در سه تفسیر قرانی (ترجمه تفسیر طبری، کشف الاسرارو عده الابرار و روض الجنان وروح الجَنان) بپردازد. با توجه به اینکه این تفاسیر داستان را از متن مقدس قرآن روایت کرده اند، رویدادهای هسته ای هر یک از این داستان ها در تفاسیر فوق یکسان است و از الگوی واحدی پیروی میکنند، اما هر تفسیر در جزییات تفاوت هایی با دیگر تفاسیر دارد. مسئله ی اصلی این است که به رغم منبع واحد این تفاسیر (قرآن)، چرا با یکدیگر اختلاف دارند و دیگر اینکه این اختلافات چه چیزهایی را به ما نشان می دهند. بررسی ها نشان داد جزییات روایی هر تفسیر تفاوت هایی با دیگر متون دارد که ناشی از دیدگاه و دوره خاصی است که تفسیر در آن نوشته شده است.نکته ی مهم دیگر که از منظر روایت شناسی اهمیت دارد این است که این داستان در ده رویداد هسته ای قابل تلخیص است و این رویدادهای ده گانه نیز در نهایت، به چهار واحد بنیادین قابل تقلیل هستند؛ این چهار واحد الگویی کلی را می سازد که بر طیف وسیعی از روایات مذهبی و تفاسیر آنها قابل انطباق است.
The Basis of a Right-Centeredness Approach and Its Principles in Organizational Communications According to the Quran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۸
139 - 169
حوزههای تخصصی:
Organizational communication is an important and pervasive topic that significantly impacts the resolution of internal conflicts and issues external to the organization. Communication connects the organization in such a way that without it, understanding, coordination, and collaboration within organizations become impossible. Since the foundations and principles of organizational communication in a religious society differ from those in a non-religious society, the present study aims to answer the questions of what constitutes the basis of a right-centered approach and how it plays a role in designing the principles of organizational communication from the perspective of the Quran, using a descriptive-analytical method. Various foundations and principles can be derived for organizational communications; however, this research is dedicated to the basis of a right-centered approach as one of the most fundamental bases. The findings indicated that the components making up the foundation of a right-centered approach include: The truth of God, the truth of religion, the truth of the impeccable Imams, the truth of angels, and the truth of the resurrection. These components guide individuals to adhere to the principles of truthfulness, truth-hearing, and truth-seeking.
استعاره مفهومی «وزن» در قرآن کریم با تکیه بر رویکرد زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم درراستای وضوح بخشی به مفاهیم و تصویرسازی ذهنی آنها و با هدف تأثیرگذاری حداکثری در تفکر و رفتار انسان، به نحوه تفکر انسان از جمله تفکر استعاری توجه داشته است و برای تفهیم امور غیرمحسوس یا تجربه نشده از استعاره های مفهومی عینی و محسوس به صورت وسیع استفاده کرده و آنها را در قالب عبارات زبانی پدیدار ساخته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی استعاره مفهومی وزن و واژگان مرتبط با آن به عنوان یکی از حوزه های حسی مبدأ و نیز استخراج حوزه های مفهومی مقصد و نام نگاشت های آن در قرآن کریم انجام گرفته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و به شکل قیاسی- استقرائی انجام شده است. بر اساس یافته های پژوهش، ماده های واژگانی ثقل، خفف، وزن، وزر مصادیق زبانی استعاره مفهومی وزن در قرآن کریم هستند و به آشکارسازی و تبیین حوزه های مفاهیمی چون عمل، عذاب، گرایش های انسانی، اندیشه، کلام، مسئولیت و حوادث می پردازند که همه دارای وزن هستند. در میان حوزه ها حوزه های مفهومی مبدأ، واژه ثقل بیشترین بسامد و مفهوم خفف کمترین بسامد را داراست و از میان حوزه های مفهومی مقصد، بیشترین بسامد مربوط به حوزه مفهومی عمل است که ریزمفاهیم آن شامل هرگونه عمل دارای وزن است؛ چه خیر باشد چه شر باشد، ازاین رو عمل صالح سنگین و عمل غیرصالح سبک است و موجودات مکلف به واسطه اعمال نیک و بدشان وزن دار می شوند. کمترین بسامد در حوزه های مفهومی مقصد نیز مربوط به حوزه مفهومی کلام است.
A Critical Study of Armstrong's View on Myth in the Qurʾān with an Emphasis on the Phenomenological Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
89 - 112
حوزههای تخصصی:
Myth in the Quran is one of the topics that has been studied by western Qurʾānic scholars. The new studies of Western scholars have investigated this issue with different approaches and methods, sometimes with a contextual approach and sometimes with a phenomenological approach. In the meantime, Karen Armstrong, using the principles and characteristics of the phenomenological approach, has studied the myth in religions, especially in Islam and the Qurʾān. She considers all the events mentioned in the holy books of the three Abrahamic monotheistic religions to be myths, although there may be historical events behind them, but over centuries this historical event has become the source of religious inspiration and the center of religious spirituality. To transform and enter the lives and hearts of believing and worshiping generations, it must be recreated in the form of a myth along with actions and rituals. Karen Armstrong is a British author and commentator who has written many works in the field of Islam and the Quran. The comparative and phenomenological approach to religion is one of the main characteristics of her works. Like other mythologists, she introduces myth as an event that once happened in some way, but at the same time always happens. According to her, an event should be freed from the shackles of a certain period and enter the lives of contemporary worshipers, because otherwise it will remain a unique and unrepeatable event, or a strange historical event that does not connect with the lives of others. In other words, the key point of the view of this group of orientalists about the relationship between myth and historical event can be summarized in the following sentence: "As long as a historical event has not become a myth, it cannot become a source of religious inspiration." As the title and content of this research indicate, the subject matter pertains to Karen Armstrong's phenomenological approach to Quranic narratives and their relationship to the concept of myth. The research aims to not only compare her perspective with the methodological principles of phenomenology but also to critically evaluate it. Previous studies on this topic can be broadly divided into two categories: Western studies on myth in the Quran and Islamic studies that critique Western scholars' views on this issue. The research in the first category constitutes the primary sources for this research, along with other critical studies among the various critiques offered by Muslim scholars; the contextual approach employed by Western scholars has received particular attention. This approach has been extensively discussed by scholars such as Angelika Neuwirth in the Encyclopedia of the Quran. In response, several articles have been written critiquing and examining this perspective. But the analysis of Armstrong's point of view based on phenomenological approach is a subject that has been rarely discussed and this research can be considered one of the initial critical studies in this regard. In contrast to Western scholars, Muslim scholars and exegetes have primarily focused on the concept of "Asāṭīr al-Awwalīn" (اساطیر الاولین) when addressing the issue of myth in the Quran. They have sought to explain this concept within the Quranic framework. The majority of Muslim exegetes define Asāṭīr as the writings of the ancients about their own lives, including their history, speeches, stories, and events. Fakhr al-Dīn al-Rāzī (d. 1209 CE) identifies this definition as the view held by the majority of exegetes. However, what is studied under the title of myth in the western Qurʾānic studies has other criteria and indicators that are determined by contextual and phenomenological approaches. Using library sources and descriptive-analytical method, this article aims to examine Armstrong's view of myth in the Quran by emphasizing the methodological principles of the phenomenological approach and evaluate it in the form of a case study. The principle of autonomy or independence, which expresses the uniqueness of the realm of the sacred and its experience, is one of the most important methodological principles of the phenomenological approach. Emphasizing this principle, Armstrong considers the language and realm of the Qurʾān to be different from the language and realm of experimental and social affairs, and this is where she finds her way to mythological or symbolic language. Relying on the comparative method, which is one of the methodological principles of the phenomenological approach, Armstrong compares Islam and Christianity and, in this way, pays attention to the character of Jesus and the mythological issues created by Paul. She tries to present a view similar to her own view of Christianity by presenting three introductions: The Prophet being the successor of Christ, the Qurʾān's non-opposition to myth and the moral function of the stories of the Qurʾān. In this way, the Quran, by presenting a mythological image of the Prophet of Islam and other prophets, tries to bring these characters out of the confinement of those times and places and repeat them for all ages. In addition to the criticisms that were expressed regarding the symbolic nature of the language of the Quran and the effectiveness of a belief in the lives of believers as a criterion of truth, Armstrong's comparison between the Prophet of Islam and the Jesus has been criticized.
مرابطه در قرآن: بازخوانی تطبیقی مفهوم با تکیه بر المیزان و التحریر والتنویر
حوزههای تخصصی:
مرابطه ازجمله مباحث مهم اجتماعی قرآن است که نقشی مؤثر در شکل گیری ارتباط افراد درراه اهداف و آرمان های اسلامی در جامعه دینی دارد. پژوهش حاضر، این مسئله مهم را به روش تطبیقی و شیوه توصیفی_تحلیلی از منظر دو مفسر معاصر؛ طباطبایی در المیزان و ابن عاشور در التحریر والتنویر موردنقد قرار داده است. به نظر ابن عاشور مرابطه به معنای حفظ آمادگی نظامی در مرزهای کشور اسلامی است؛ درحالی که بر اساس خوانش اجتماعی طباطبایی، مرابطه به معنای ارتباط تمامی افراد در جمیع شئون زندگی اجتماعی است. سؤال اساسی آن است که با عنایت به روابط هم نشینی واژگان و هم چنین بررسی معانی باب مفاعله در آیه 200 سوره آل عمران، تبیین دقیق مفهوم مرابطه چیست؟ با بررسی تطبیقی، ذکر روایت تفسیری انتظار نماز پس از نماز، به عنوان نقطه اشتراک نظر هر دو مفسر به دست آمده است. از طرفی به عنوان نقطه افتراق، تحلیل اجتماعی طباطبایی درباره مرابطه اسلامی به معنای ارتباط تمامی افراد در کنش های اجتماعی، در برابر نظر ابن عاشور، یعنی حفظ مرزهای کشور اسلامی قرار دارد. نتیجه آن که با عنایت به اطلاق رابطوا در آیه و نظر به معانی باب مفاعله، هیچ یک از دیدگاه های مذکور از حد تعیین مصداق فراتر نبوده و رابطوا حکایت از مشارکت مداوم افراد جامعه همراه با ایستادگی محکم و قوی درراه رسیدن به حق دارد.
معناشناسی واژگان سنت مهلت دهی در قرآن کریم با تأکید بر تحلیل معنایی «املاء»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
املاء یکی از سنت های الهی به معناى مهلت دادن و به تأخیر انداختن عذاب است. نوشتار پیش رو به روش توصیفی-تحلیلی و با دو رویکرد روابط جانشینی وهم نشینی، مؤلفه های معنایی واژه ی «اِملاء» و مشتقات آن را در قرآن کریم مورد کاوش و تحلیل معنایی قرار داده است، براین پایه، واژگان: «خیر»، «أخذ»، «کید»، «ازدیاد»، «استهزاء» با محوریت روابط همنشینی و در بخش دیگر، واژگان: «استدراج»، «إمهال»، «إنظار»، «اَجل»، «تَمتیع»، «تأخیر»، «ذَر»، «مَد»، با محوریت روابط جانشینی با واژه «اِملاء» مورد ارزیابی لغوی، صرفی و معناشناختی قرار گرفته اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که املاء یکی از سنت های الهی است و با توجه به شرایط حاکم بر کافران معاند، این فرصت به سود آنان نخواهد بود چرا که این امر برای هلاکت و نابودی آنان در نظر گرفته شده است. براین پایه واژه ی املاء وقتی به خدای متعال نسبت داده می شود عقوبتی از سوی خداوند در قبال کافرین است برخلاف کاربرد واژه امهال و انظار که معنایی اعم از عقوبت یا غیر آن را می رساند و در مفهوم آن توقع بهبودی اوضاع و رفع عذاب نیز وجود دارد ونیز در مفهوم استدراج، سقوط تدریجی قرار دارد و املاء به چگونگی این سقوط تدریجی اشاره دارد.
ریشه یابی علل اختلاف رفتاری پیامبران نسبت به درخواست یا رفع عذاب از کفار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
159 - 183
حوزههای تخصصی:
انبیای الهی(ع)، بعد از مسجل شدن عذاب بر کفار توسط خداوند، در مقابل آن سر تعظیم فرود آورده و هیچگاه مخالفتی در برابر آن نشان نداده اند، ولی در دو مورد ادعا شده است که پیامبران با این امر الهی، مخالفت نشان داده اند: درخواست نوح(ع) نسبت به نجات فرزندش و درخواست ابراهیم(ع) نسبت به رفع عذاب از قوم لوط. این تحقیق که به روش کتابخانه ای (با مراجعه به کتب تفسیری متعدد) و شیویه توصیفی - تحلیلی سامان یافته است، به نقد و بررسی آرای تفسیری و تحلیل آیات می پردازد. روش کار بدین شکل بوده است که ابتدا تمام آیات مربوط به تعامل این دو نبی الهی با مخالفان استخراج گردید و سپس به تحلیل و بررسی در این عرصه پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اولاً حضرت نوح(ع) نسبت به استحقاق مجازات فرزند خود علم نداشت و ثانیاً درخواست نجات از عذاب را نیز مطرح نکرد، بلکه صرفاً برای رفع ابهام ذهنی خود، سؤالی را مطرح ساخت. مجادله حضرت ابراهیم(ع) نیز با توجه به صفات مطرح شده برای ایشان و همچنین عدم علم به قطعیت عذاب، از نوع مجادله ممدوح بوده است. در نتیجه، نه مخالفتی با روییه سایر پیامبران از سوی این دو بزرگوار و نه اقدامی برخلاف عصمت یا شخصیت اخلاقی آنان رسول خدا نداده است.