فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱۳٬۷۲۸ مورد.
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
79-100
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم به عنوان مهمترین رکن ساختار حکمت متعالیه و عمود خیمه این مکتب و نظام فلسفی، از نقشی قابل توجه برخوردار است. صدر المتألهین عشق و ارادتی زاید الوصف به قرآن کریم داشته و تمامی معارف و هنرهایش را سرانجام در استخدام فهم بیشتر این معجزه بزرگ الهی قرار داده است به گونه ای که با اعتقاد شدید و راسخ به قرآن کریم و حدیث که نه فقط در حل برخی از مسائل از روح قرآن الهام گرفته است بلکه در برخی از مسائل جهان شناسی اصل آیات قرآنی را بعنوان مؤید استدلال خود قرار می دهد . او در آیات زیادی به مسائل مختلف در باب جهان هستی به عنوان آیات الهی اشاره می کند که در این مقاله به پاره ای از مبانی فکری و دیدگاه ههای ملاصدرا در باب جهان شناسی از جمله اصالت وجود، تشکیک وجود، امکان و وجوب، قوه و فعل، حرکت جوهری، حادث و قدیم و آفرینش جهان هستی به استناد آیات قرآنی می پردازد.
نقد روشی و محتوایی انگاره سیاق رکوعات در فرایند فهم قرآن کریم (با تأکید بر دیدگاه مرحوم لسانی فشارکی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۲)
103 - 128
حوزههای تخصصی:
در طول دهه های گذشته، به دلیل حمایت جمهوری اسلامی از آموزش همگانی تفسیر و تدبر قرآن کریم و تلاش در توسعه فرهنگ قرآنی، بسیاری از دغدغه مندان عرصه تفسیر، کوشش ها و روش هایی را برای فهم و بهره مندی مردم از هدایت گری قرآن کریم ارائه کردند. یکی از گسترده ترین این فعالیت ها، تدبر و یا تحقیق موضوعی است که توسط مرحوم لسانی فشارکی ارائه شده و علاقمندان بسیاری به این حوزه روی آورده اند. اما روشی که این قرآن پژوه برای تعیین سیاق ارائه کرده، روشی نقلی و غیر معتبر است که نمی تواند مبنای تعیین سیاق قرار گیرد. وی مبنای تعیین سیاق را رکوعاتی قرار داده که در سده نخست هجری، برای نماز تراویح استفاده می شده است. این پژوهش با استفاده از دو محور نقد روشی و محتوایی، مبنای سیاق رکوعات را به عنوان یک خطای آشکار در فرایند فهم؛ چه از نظر روش و چه به صورت عینی و از جهت محتوا، در فهم سوره فرقان معرفی کرده و استفاده از وحدت موضوعی را راهکاری برای تعیین سیاق ارائه می کند که می تواند منجر به پویایی تفسیر گردد.
تبیین مبانی فلسفی خودآگاهی در قرآن کریم و انعکاس تربیتی خودآگاهی در سبک زندگی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
167 - 204
حوزههای تخصصی:
انسان موجودی مرکب از روح و بدن است و بخش اصیل وجود انسان، روح غیرمادی اوست. بر اساس متون اسلامی تکامل روح به معنای تقویت خودآگاهی انسان است. خودآگاهی در قرآن کریم به معنای بازیابی حقیقت خویش به واسطه پرورش استعدادهای فطری است. خداوند تمام عالم را دارای شعور و آگاهی می داند. هدف پژوهش حاضر، تبیین مبانی فلسفی خودآگاهی در قرآن کریم و انعکاس تربیتی خودآگاهی در سبک زندگی اسلامی است. این مقاله از نوع تحقیقات کاربردی است و با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا از نوع قیاسی، مبتنی بر مطالعه اسنادی (کتابخانه ای) انجام شده است. بر این اساس ابتدا به ایضاح خودآگاهی و مبانی فلسفی آن از منظر قرآن پرداخته شد و درنهایت انعکاس تربیتی خودآگاهی در سبک زندگی اسلامی استنباط شد ازجمله پذیرش مسئولیت در زندگی، تمرین عزم و پرورش اراده، خویشتن بانی در مواجهه با چالش های زندگی، خروج از غفلت ها در زندگی، دستیابی به نشاط.
واکاوی عملکرد علمی مجاهدبن جبر، محمدبن کعب قرظی و حسن بصری، از مفسران موالی، در عصر تابعین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
76 - 99
حوزههای تخصصی:
پس از این که اسلام در عصر فتوحات از سرزمین حجاز فراتر رفت، اقوام و نژادهای گوناگون به آن گرویدند و تابع خلافت اسلامی گشتند؛ ازاین رو، میان مردمان سرزمین های فتح شده و عرب ها مراودات گسترده ای انجام پذیرفت. در این میان، افرادی از آنان با پذیرش اسلام، تحت عنوان «موالی» تحت حمایت یک حامی عرب قرار گرفتند و بدین ترتیب، جذب جامعه عربی شدند؛ بنابراین موالی با استفاده از این امتیاز، در حوزه های مختلف سیاسی و اجتماعی و بالاخص علوم اسلامی، ازجمله زهد و فقه اسلامی و تفسیر پیشرفت نمودند و کتب برجسته ای تألیف کردند. در همین راستا، این سؤال مطرح می شود که چرا آثار مفسران موالی همچون مجاهدبن جبر و محمدبن کعب قرظی و حسن بصری، در عصر تابعین اهمیت داشت؟ فرضیه موردنظر چنین است که آنان با پرداختن به علم تفسیر توانستند به عنوان اشخاصی دارای اصالت غیرعرب، تفاسیر ساده تری نسبت به مفسران عرب پدید آورند که مطالعه آن برای مردم خسته کننده نباشد و در زندگی از آن بهره بیشتری ببرند. این مقاله با استفاده از پژوهش تاریخی مبتنی بر توصیف و تحلیل، ابعاد و زوایای این موضوع را با دقت بررسی می کند. یافته های تحقیق نشان می دهد که گرچه موالی آشنایی کاملاً عمیقی با زبان عربی نداشتند، عملکرد آن ها سبب شد تا مفسران شیعی هم در کنار اهل سنت، آثار خوب و ساده تری پدید آورند و به رشد این علم در اسلام مساعدت نمایند.
رهیافتی جدید در معناشناسی واژه «کَبَد» با توجه به آیه 4 سوره بلد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه 4 سوره بلد، درباره چگونگی خلقت انسان می فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ». فهم عمیق این آیه، نیازمند رمزگشایی دقیق از واژه «کَبَد» است. بیشتر مترجمان و مفسّران متأخر، معنای این کلمه را تنها به «رنج و سختی» اشاره و آیه را این گونه ترجمه کرده اند: «خداوند انسان را در رنج و سختی آفریده است»؛ اما آیا این نگاه تک بعدی منفی به آفرینش انسان، سبب ناامیدی او در زندگی نمی شود؟ آیا این مفهوم با رحمت و حکمت پروردگار تناسب دارد؟ طرح این سؤالات، فرضیه وجود معنای دیگری از واژه کبد و فهم دیگری از آیه را تقویت می کند. بنابراین، در پژوهش پیش رو با هدف دستیابی به معنایی جدید از واژه «کبد» و به دنبال آن کشف مفهومی متفاوت از آیه، به بررسی معناشناختی واژه «کبد» براساس لغت نامه ها، تفاسیر قدیم و جدید، روایات معصومان(ع) و تحلیل تاریخی این واژه در زبان عبری و متون دینی تورات و انجیل پرداخته و با کمک سیاق شناسی و ساختارشناسی و مستندات تفسیری و روایی و بررسی موضوعی آیات مربوط به خلقت انسان، به این نتیجه رسیده است که: ضمن احترام به مفسران متقدم که تنها از واژه کبد معنای رنج و سختی برداشت کرده اند، معنای دقیق تر واژه کَبَد در این آیه، «استواری، راست قامتی، اعتدال و قوام» است و بر این اساس، ترجمه آیه این گونه پیشنهاد می شود: «انسان را راست قامت، دارای تناسب اندام و معتدل آفریدیم»؛ از این رو، با جمع میان معانی واژه کَبد، می توان به فهم جدیدی از آیه درباره خلقت انسان دست یافت.
مبانی و ویژگی های جامعه ولایی در قرآن با تاکید بر آرای تفسیری آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
101 - 134
حوزههای تخصصی:
در نگرش تفسیری آیه الله خامنه ای، اعتقاد به توحید از مهمترین مبانی شکل گیری جامعه ولایی است، از جمله مراتب توحید، توحید در ربوبیت الهی است، ربوبیت الهی شوون مختلفی دارد که از جمله شوون و مراتب آن، توحید در تشریع، حاکمیت و اطاعت است که اِعمال آن با تشکیل جامعه ولایی با محوریت امام، امکان پذیر است. پژوهش حاضر، با استفاده از روش شناسی توصیفی - تحلیلی و سازماندهی علمی، با هدف تحلیل جامعه ولایی، به بررسی و تحلیل سؤال اصلی موضوع این پژوهش: «با تکیه بر آرای تفسیری آیه الله خامنه ای، مبانی و ویژگی های جامعه ولایی چگونه در قرآن مطرح شده است؟» می پردازد. مهمترین دستاورد موضوع این پژوهش این است، در مبنای توحیدی، تنها خداست که حق تصرف کامل در افعال انسان و تشریع را داراست و این حق را از طریق تشکیل جامعه ولایی با محوریت امام، عملی می سازد. یعنی خداوند، در راستای توحید در ربوبیتش با دادن اذن ایجاد حکومت دینی به پیامبران و امامان معصوم و فقهای واجد شرایط، به عنوان امامان جامعه، حق انحصاری خود در حاکمیت و ولایت را، اِعمال می کند. امامانی که با اذن الهی محور شکل گیری جامعه ولایی اند که دارای سه ویژگی مهم، حفظ وابستگی های داخلی و نفی وابستگی های خارجی و وجود امام، ست.
واکاوی اصطلاح فقهی جزایی کیفرضغث از منظرآموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
231 - 244
حوزههای تخصصی:
کیفر ضغث یکی از مسائلی است که در حقوق اسلامی و فقه جزائی مورد توجه ویژه واقع شده است. این مسئله در اسلام دارای اهمیت بسیار زیادی بوده و براساس آموزه های قرآنی و فقهی شکل گرفته است. در این پژوهش اصطلاح فقهی کیفرضغث در راستای بهبود نظام قانونی برمبنای ادله نقلی و اصول تعیین کننده جدید و مقررات این کیفرمورد بررسی و ارزیابی قرارمی گیرند. این اصول به عنوان مبناهای اصلی در تنظیم قوانین جزائی در خصوص کیفر ضغث مورد استفاده قرار می گیرند. همچنین، اصول قرآنی مرتبط با اعمال حدود و یمین نیز مورد بررسی قرار می گیرند. با بهره گیری از منابع فقهی و قرآنی مربوط به مسئله ضغث، پژوهش حاضر به اهمیت رعایت اصول فقهی در تنظیم قوانین جزائی و اصول قرآنی دراعمال حدود ویمین تأکید می کند.نتایج نشان می دهند که اصول فقهی می توانند بهبود نظام حقوقی درخصوص کیفرضغث را ترویج کنند و از جمله تأثیرگذارترین اصول در این زمینه، تعقل و توجه به مصلحت های فردی و شخصی وعمومی هستند در نهایت، پژوهش حاکی از اهمیت تأثیراصول فقهی و قرآنی درتنظیم کیفر ضغث است و پیشنهاد می دهد که نظام حقوقی با رعایت این اصول بهبود یابد.
مؤلفه های متفاوت بافتی در گونه شناسی فهم متن وحیانی در سده نخست هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه ها و دانش ها پیامدی از نحوه زیست و همبسته به منافع، بدآیندها، خوشایندها و سایر مؤلفه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در بافتار تاریخ است. در این میان ناهمسانی فهم قرآن کریم در پیوند با تغییروتحول معارف انسانی و سایر مؤلفه های فرهنگی و اجتماعی در توالی زمانی است. با توجه به جریان های ناهمسان فکری در سده آغازین که برآمده از عناصر متفاوت و شیوه روی آوری به نهاد قدرت بود، مبانی و زوایای دید ویژه ای را ایجاد نمود که درپی آن گونه های متفاوت فهم متن را ایجاد کرد. بر این اساس جستار حاضر درپی پاسخ به پرسش چرایی گونه های فهم متن قرآن کریم در سده نخست هجری است. این پژوهه باشیوه توصیفی و تاریخی، با مؤلفه های اگزیستانسیالیسم و تکیه بر اسناد کتابخانه ای تلاش کرده تا پاسخ این پرسش را در داد وستد بینامتنی با گفتمان های متعدد ومؤلفه های در پیوند آن بسان تاریخ، ریشه ها، نسبت ها، ارتباطات، تعاملات، اثرمندی ها و وابستگی ها به عناصر قبیله ای و نژادی که هرکدام معطوف به قدرت است، جستجو نماید. مؤلفه های بازگفته از یافته های پژوهش در تعیین بخشی نوع اندیشه اندورزی مفسران و ازعوامل مؤثر در گونه های فهم متن در این سده دانسته شد.
بررسی تطبیقی حقیقت عرش و کرسی از منظر علامه طباطبایی و مکتب عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
205 - 232
حوزههای تخصصی:
در منظومیه هستی، دو حقیقت به نام عرش و کرسی وجود دارند که اندیشمندان درباریه آن ها به بحث و بررسی پرداخته اند که از جمله آن ها می توان به علامه طباطبایی و مکتب عرفانی ابن عربی اشاره کرد. این دو دیدگاه در بیان حقیقت عرش و کرسی دارای اشتراکات و افتراقاتی هستند. حال، با توجه به این مطلب که قرآن، عرفان و برهان جدای از یکدیگر نیستند و درعین حال تفسیر ارائه شده از عرش و کرسی در مکتب ابن عربی با تفسیر علامه طباطبایی از عرش و کرسی ظاهراً متفاوت است، بنابراین ضرورت ایجاب می کرد که تحقیقی در این زمینه نگاشته شود و ابعاد آن مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین هدف پژوهش حاضر این است که حقیقت عرش و کرسی و جایگاه آن ها را با روش توصیفی - تحلیلی و انتقادی و به صورت تطبیقی از منظر علامه طباطبایی و مکتب عرفانی ابن عربی مورد بحث و واکاوی قرار دهد. علامه عرش و کرسی را حقیقت واحدی می داند که دارای اجمال و تفصیل می باشد. این حقایق در عالم عقول قرار دارند و حاملینی دارند که آن ها را در دنیا و آخرت حمل می کنند و این عرش محمول در دنیا و آخرت یکی است، اما از دیدگاه مکتب ابن عربی عرش صورت دایره ای است که در آغاز عالم مثال شکل می گیرد. این عرش همان عرش رحمان است که آسمان بهشت است و با بقیه اقسام عرش تفاوت دارد و کرسی هم که زمین بهشت است در درون این عرش قرار دارد. از طرف دیگر این عرش را چهار نفر حمل می کنند و با عرش محمول در قیامت که هشت نفر آن را حمل می کنند تفاوت دارد. اهم دستاوردهای تحقیق را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد: ۱. عرش و کرسی دو حقیقت مجزای از یکدیگر هستند و از مراتب علم فعلی خداوند به شمار می آیند. ۲. حاملان چهارگانه بالأصاله مربوط به کرسی هستند و به اعتبار کرسی به عرش نسبت داده می شوند. ۳. مطابق با روایات، برخی از انسان های کامل هم ممکن است جزو حاملان عرش محسوب شوند. ۴. اطلاق فلک اطلس و فلک الافلاک بر عرش که مطابق با یافته های هیئت بطلمیوسی است، نادرست می باشد. ۵. عرش حقیقتی واحد است که شئون متعدد دارد و اوصافی چون عظیم، کریم و مجید وصف عرش محسوب می شوند، نه از اقسام عرش. ۶. مطابق ظاهر روایات، عرش محمول در دنیا و آخرت یکی است.
ادله روایی مرجعیت علمی قرآن کریم
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
33 - 63
حوزههای تخصصی:
مرجعیت علمی قرآن به معنای جهت دهی و راهبری علوم ساخت یافته بشری توسط قرآن، می تواند تحول عظیمی را در راستای تولید علم ایفا نماید که نتیجه آن تولید علمِ مفید بدون آسیب های جانبی در راستای برپا کردن تمدن اصیل اسلامی است. اما این پرسش وجود دارد که آیا روایات مؤید نظریه مرجعیت علمی قرآن هستند و آیا نگاه معصومین(ع) به آن مثبت است؟ نوشتار پیش رو با هدف بررسی ادله روایی مرجعیت علمی قرآن با روش توصیفی - تحلیلی سامان یافته است. در این نوشتار از راه شش دسته روایات (روایات جامعیت قرآن، روایات عرضه، روایات معیت قرآن با معصومین(ع)، روایات دال بر نور و هدایت بودن قرآن، روایات بیانگر تازگی قرآن در تمام زمان ها و روایات بیانگر نمونه های عینی از مرجعیت قرآن در کلام اهل بیت(ع)، مرجعیت علمی قرآن را اثبات کردیم
بررسی مصداق "ربائب"درتفاسیر فریقین و تطبیق آن با گزارشهای تاریخی فرزندان حضرت خدیجه(سلام الله علیها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
20 - 39
حوزههای تخصصی:
"ربائبتنها در آیه 23 سوره نساء آمده که به معنای دایه و دختران همسر از شوهر اول است. برخی از مفسران فریقین ذیل آیه، به مصداق آن، به ویژه ربائب پیامبر(ص) اشاره کرده اند.در گزارش های تاریخی مشهور است که حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر(ص) همسر مرد دیگری بوده و دخترانی به نامهای زینب، رقیه وام کلثوم داشته است که در این صورت اینها ربائب پیامبر(ص) می شوند.در این مقاله،بامقایسه تفاسیرفریقین ذیل این آیه و تطبیق آن با گزارش های تاریخی مشخص می گردد؛ مفسران در بیان مصادیق ربائب، هیچ اشاره ای به فرزندان حضرت خدیجه(س) نکرده اند.در صورتی که با وجود قرائنی از جمله بیان شاهد مثال در بعضی از تفاسیر مشخص می گردد که موضع مفسران سهو یا فراموشی نبوده است. بنابراین،ثمره ازدواج پیامبر(ص) باحضرت خدیجه(س) تنها یک دختر و آن هم حضرت فاطمه(س) است. حضرت خدیجه(س) قبل از پیامبر(ص) ازدواج نکرده و فرزندی نداشتند.زینب، رقیه وام کلثوم که درتاریخ آمده؛دختران خواهر حضرت خدیجه(س) بودند که تنها در دامن پیامبر(ص) بزرگ شدند و به این خاطر به آنها ربائب می گفتند.
تحلیل گفتمان خداوند در مقابل مخالفان در سوره انعام بر اساس دو نظریۀ داده بنیاد و لاکلا و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه لاکلا و موفه به بررسی گفتمان خداوند متعال در مقابل مخالفان در سوره انعام می پردازد؛ لذا ابتدا داده ها بر مبنای نظریه داده- بنیاد کدگذاری گردید سپس بر اساس این نظریه تحلیل شد. بررسی داده ها نشان می دهد که گفتمان خداوند با دال مرکزی «توحید» در تقابل با گفتمان مخالفان با دال مرکزی «شرک» قرار می گیرد. مخالفان به منظور حفظ هژمونی و قدرت خود اقدام به طرد و حاشیه رانی گفتمان خداوند از طریق ایجاد شک و دودلی، بهانه جویی و نافرمانی می کنند اما خداوند، در مقابل، از طریق برجسته سازی گفتمان خود به بازنمایی هژمونی خود می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد خداوند مدلولی است مقتدر که در کنار دال شناور «مهربان بودن»، «عقاب دهنده» نیز هست. در نظام معنایی گفتمان خداوند برخی از دال ها مانند دال شناور «یکتا بودن» در تضاد با دال محوری گفتمان مخالفان در بازنمایی گفتمان هژمونیک خداوند نقش عمده ای را ایفا نموده اند.
واکاوی عبارت «فی قلوبهم مرض» در قرآن کریم
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
156 - 188
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در مقابل مؤمنان واقعی از گروه هایی مانند مشرکان، کافران، اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و مجوسیان)، منافقان و... نام می برد. یکی از این گروه ها که قرآن از آنها یاد می کند کسانی اند که «فی قلوبهم مرض» (بیماردلان) هستند. این عبارت در 11 آیه به کار رفته است که در 8 مورد همراه با موصول «الذین» است و 2 مورد بدون اسم موصول «الذین» است و در یک آیه به شکل «الذی فی قلبه مرض» آمده است. در بعضی از موارد، قرآن این گروه را در کنار منافقان به کار می برد و صفاتی را به هر دو گروه نسبت می دهد. همین کاربرد موجب شده که برخی مفسران، این گروه را همان منافقان بدانند، در حالی که این دو گروه در عین حال که اشتراکاتی دارند، از یکدیگر متفاوت هستند. عبارت «فی قلوبهم مرض» هم در سوره های مکی و هم در سوره های مدنی کاربرد دارد، اما بیشتر در سوره های مدنی دیده می شود. در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، مشخصه های دقیق بیماردلان براساس آیات قرآن و نظرات مفسران، شناسایی می شود، و نیز روشن می شود این گروه، گروهی جدا از منافقان هستند؛ اگرچه در برخی صفات با آن ها مشترک هستند، اما انگیزه و اهداف آن ها متفاوت است. در مورد این عبارت، سه دیدگاه در میان مفسران وجود دارد. یک. این عبارت به منافقان اشاره دارد وتعبیر دیگری از منافقان است؛ دو. این افراد جزء دسته منافقان هستند با این تفاوت که شدت نفاق میان آنها و منافقان متفاوت است؛ سه. این افراد منافق نیستند و در واقع مسلمانان ضعیف الایمان و سست ایمان هستند. دیدگاه راجح همین دیدگاه سوم است
معناشناسی واژه «حُکم» در قرآن کریم و امکان سنجی دلالت آن بر حکومت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه «حُکم» سی بار در قرآن کریم به کار رفته است. باوجود کاربردهای پربسامد این واژه و سایر مشتقات آن در قرآن کریم که تفاوت های معنایی روشن یا مبهمی را در این متن مقدّس به نمایش می گذارد، لغت شناسان و صاحبان کتب وجوه و نظائر در عمل معانی کلّی و محدودی را برای آن گزارش کرده اند. این پژوهش سعی دارد علاوه بر پیجویی همزادهای این واژه در زبان های سامی، با توجه به هم نشین های این واژه و بافت کاربرد آن در قرآن کریم، برخی معانی را معرفی کند که لغت شناسان به آن توجه نکرده اند. براساس این، علاوه بر داوری که قطعی ترین و پرکاربردترین معنای این واژه در عربی قرآنی است، معانی توانایی داوریِ صحیح، فرمان و دستور، مسئولیت و مأموریت و احتمالاً فرمانروایی از معانی دیگر این واژه در قرآن کریم است. همچنین، کاربرد «حُکم» در معنای حکومت و فرمانروایی که در عربی کلاسیک و معاصر گسترش آن را شاهدیم، در قرآن کریم محدود و غیرقطعی به نظر می رسد و دالّ اصلی این معنا در قرآن کریم «مُلک» و مشتقات آن است.
Narcissism in Religion and Its Components Based on Psychological Foundations(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Narcissism is an individual or group phenomenon in which individuals and groups become unhealthily enamored with them, perceiving themselves as superior to others. This condition has also infiltrated the realm of religion and spirituality, being recognized as one of the ills of religiosity. The present study aims to describe and explain religious narcissism and its components. It employs a descriptive-analytical method with a focus on the psychological foundations of narcissism to elucidate this phenomenon. The results indicate that it manifests in both religious individuals and groups or movements, leading them to issue reprimands and excommunications against others. The results demonstrate that despite its multiple components, the basis of the beliefs of the individual and the narcissistic religious movement centers around three core components: "Self-righteousness, absolutism, and exclusivism," which also encompass other components. Under the shadow of these three components—discussed in the psychology of narcissism under terms such as a sense of righteousness, superiority, self-centeredness, and exclusivity—narcissistic individuals and groups believe that in comparison to others, they are special and superior, that goodness is what they perceive it to be, and that evil is what they deny. They maintain an egocentric focus on themselves and their needs, convinced that everything is meant for them.
کنشگری فعّال قرآن کریم در محدود کردن تعداد همسران یک مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
255 - 282
حوزههای تخصصی:
مصادف با آغاز نزول قرآن کریم، مردان حجاز می توانستند با تعداد نامشخصی از زنان، بدون رعایت حقوق آنان ازدواج دائم داشته باشند، اما در نودودوّمین سوره نازل شده (سوره نساء)، مردان به شرط رعایت عدالت، حداکثر با چهار زن و در غیر این صورت، فقط با یک زن می توانستند ازدواج دائم کنند. با توجه به حکیمانه بودن نزول تدریجی قرآن، این سؤال مطرح می شود که کنشگری فعال قرآن کریم در ایجاد این محدودیت در سیر نزول، بر اساس چه الگویی صورت گرفته است. بررسی ابعاد حکمیانه بودن نزول قرآن کریم و اهمیت روش تدریجی در تحولات فرهنگی، اقتضا می کند که این مسئله مورد بررسی قرار گیرد. بررسی تحلیلی شواهد مختلف نشان می دهد قرآن کریم در سه مرحله، این محدودیت را نهادینه کرده است: مرحله اول: سکوت هوشمندانه در برابر فرهنگ رایج و تلاش برای احیای شخصیت زن و تثبیت مطلوبیت ازدواج از طریق سیره عملی پیامبر(ص)؛ مرحله دوم: ممنوع کردن ازدواج های جدید برای پیامبر(ص) در سوره احزاب و در انتها، محدود کردن ازدواج های مؤمنان در سوره نساء. در این فرایند دو مرحله اول، زمینه ساز تحقق مرحله سوم هستند.
مقایسه تحلیلی جایگاه و کارکرد شورا در نظریه حکومتی دروزه و فضل الله با تکیه بر آیات ۱۵۹ آل عمران و ۳۸ شورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
73 - 94
حوزههای تخصصی:
چنین می نماید که آیه 159 آل عمران و 38 شورا جایگاهی ویژه در تنظیم شاکله نظریه حکومتی نزد اندیشمندان مسلمان در دوران جدید دارد؛ ازآن رو که ازسویی عموم نظریات حکومتی دینی، به ویژه در سده بیستم میلادی و متأثر از نظام های دمکراتیک حاکم بر کشور های غربی، بر نفی حکومت های استبدادی و موروثی و متغلّبانه تأکید ورزیده و ازدیگرسو، وجود رکن شورا یا پارلمان و به تبع آن برخورداری عموم مردم از حق رأی و حق دخالت در سرنوشت سیاسی شان را ضروری دانسته است. دقیقاً در این جهت است که مفسران معاصر، به ویژه اهل سنت، به آیات مشورت توجهی جدی و جدید نشان داده و کوشیده اند همگام با تحولات اجتماعی نوین، شورا را به عنوان یکی از ارکان تأثیرگذار در نظریه حکومتی اسلام در نظر گیرند و مقوّمات آن را مخصوصاً با دقت در آیات مشورت به دست آورند. فرضیه پژوهش آن است که نگاه مفسران معاصر شیعه و اهل سنت به کارکرد این دو آیه در جهت مطلوب فوق، چندان همسو نیست؛ به این معنا که مفسران اهل سنت عموماً برای شورا و رأی مردم به ویژه در مشروعیت حاکم و نظارت بر عملکرد او مدخلیت قائلند و درمقابل، مفسران شیعی به رغم تأکید بر جایگاه و اهمیت شورا در حیات اجتماعی مسلمانان و حتی ساختار حکومتی، مشروعیت حاکم را وابسته به آن نمی دانند و درنهایت نیز او را ملزم به تبعیت از نظرات شورا نمی شمارند. پژوهش حاضر این دو کارکرد شورا را به طور خاص نزد دو اندیشمند شیعه و سنی، فضل الله و دروزه، بررسی می کند. تحلیل نهایی پژوهش نیز مؤید فرضیه پیش گفته است.
نسبی گرایی و مطلق انگاری در پارادایم هرمنوتیکی پژوهش های قرآنی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نقد و بررسی جریان هرمنوتیک به دنبال این مطلب هستیم که آیا مطالعات روشی در پژوهش های قرآنی معاصر جهان اسلام به مثابه یک جریان هست یا خیر؟پژوهش حاضر به صورت توصیفی به بررسی مطالعات هرمنوتیکی در پژوهش های قرآنی می پردازد و با تحلیل مضمون ارتباط آن ها را با یکدیگر مورد ارزیابی و سنجش قرار می دهد. با بررسی های انجام شده باید گفت پارادایم هرمنوتیک فلسفی مفسرمحور که نسبی گرایی فهم از آن استنباط می شود و هرمنوتیک روشی (متن) که متن محور و مؤلف محور است و به صورت مطلق گرایی به فهم متون دینی می پردازد، موجب بروز دوقطبی بین مسلمانان شده است. به تبع آن به لحاظ مطلق گرایی و نسبی گرایی مباحث «هرمنوتیک کلاسیک» با رویکرد مطلق گرایی و شاخصه «هرمنوتیک مدرن» نسبی گرایی و «هرمنوتیک پسامدرن» که از نقد هرمنوتیک مدرن نشأت می گیرد و در آن یک مفسر محوری وجود ندارد و فارغ از متن هرکسی می تواند نقش مفسر محوری را ایفا کند و همه هم صحیح هستند. فی الجمله در نسبی گرائی و مطلق انگاری میان مستشرقان و اندیشمندان جهان اسلام هم صدایی خاصی وجود دارد اما در تقابل با دانشمندان ایران است و نتایج عکس وجود دارد و به لحاظ دیدگاه دوره تاریخی میان اندیشمندان مستشرق، جهان اسلام و ایران سنخیت و قرابت بیشتری وجود دارد.
مدلول عبارت «ما کان لهم الخیرة» (قصص/ 68)
حوزههای تخصصی:
در تفسیر عبارت «ما کانَ لَهُمُ الخِیَرَه» در آیه 68 سوره قصص آرائی ارائه شده که شماری ناظر به مباحث کلامیِ مربوط به اعمالِ انسان، برخی بیانگر امرِ گزینش پیامبر یا امام، و پاره ای نیز ناظر به مواردی دیگر اند. ازآن جاکه آراءِ متعدد و مختلف درباره این عبارت با سیاق تأیید نشده اند و آیاتی نیز که به عنوان مؤید ارائه شده اند هم مضمون و شاهدِ دِلالی برای تأیید این آراء نیستند، و نیز، با توجه به این که این آراء و از جمله آراء متکلمانه به فضای نزول توجه نداشته اند، در این مطالعه کوشش خواهد شد با روشی توصیفی تحلیلی ضمن نقد آراء مزبور، مدلولِ آیه مذکور و ارائه تفسیر صحیح از آن به نحوی ضابطه مند بررسی شود. فرضیه این مطالعه آن است که این آیه، اولاً، بر هیچ یک از معناهایی که مفسران پیشین بازگفته اند دلالت ندارد و به ویژه سیاقش مؤید نظر آن ها نیست؛ ثانیاً، تعیین نادرست مرجع ضمیر در عبارت مذکور موجبِ اجمال در دلالتِ عبارت، و بالتَّبَع، پیداییِ آراءِ تفسیری مختلف گردیده است؛ ثالثاً، با توجهِ دقیق به سیاق و کشف مرجع صحیح برای ضمیر هُم در عبارت یادشده و بهره گیری از شواهد دیگری از قرآن می توان دریافت که این آیه بر توحید ربوبی دلالت دارد و شرک ربوبی را به مثابه مهم ترین چالش در خداشناسی مشرکان نفی می کند و ازاین رو آیه درباره نفی اراده شریکان خدا ست.
Evaluating the Critique of the Quran Verses Interpretation (Taʼwīl) in the Exegesis (Tafsīr) of Sayyid Murtaḍā(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"Interpretation (Taʼwīl)" is one of the key topics in Quranic literature that has had significant importance and a special place in the fields of religious knowledge. To study and understand the Holy Quran correctly, research and investigation on this subject are necessary. The extent of Sayyid Murtaḍā's knowledge and the value of his works have led many researchers to consider his perspectives and works as subjects of their own scientific research. The present study aims, using a descriptive-analytical method, to examine interpretation in the Quranic thought of Sayyid Murtaḍā through. The research approach shows that Sayyid Murtaḍā introduced interpretation in the field of exegesis; it has general (ʻĀm) meaning which encompass exegesis. Therefore, when explaining the clear (Muḥkam) verses and also explaining the unclear (Mutashābih) verses, he used the term interpretation (Taʼwīl). According to him, there is a difference between the credibility of interpretation (proof of possible aspects) and the correctness of interpretation. His exegesis is in line with scientific and rational principles and he has a scholarly understanding of the Quran. His beliefs include belief in the divine nature of the Quranic words, belief in the comprehensibility of the Quran, affirmation of the truths in the words and expressions of the Quran, and the discovery of reasonable meanings attributable to God in the unclear (Mutashābih) verses, among others. The result of this research is beneficial for understanding the Quranic views of Sayyid Murtaḍā and benefiting from his experiences and skills in Quran exegesis; also, it addresses the need for a comprehensive approach to interpreting unclear and difficult verses.