فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۲)
165 - 188
حوزههای تخصصی:
آیا طراحی خوب فناوری برای ارزیابی اخلاقی آن کفایت می کند؟ در این مقاله، در چارچوب نظریه اخلاق فضیلت و با چشم انداز نظریِ مطالعات علم و فناوری، به این سؤال پاسخ منفی خواهیم داد. این بحث را طرح خواهیم کرد که تمرکز روی طراحی اخلاقی فناوری، این که مثلاً فناوری تبعیضی را علیه گروهی روا ندارد، حق هیچ گروهی را نقض نکند و پیامدهای پیش بینی پذیر نامطلوبی نداشته باشند، کافی نیست، بلکه باید به این مسئله نیز پرداخت که آیا این فناوری به شکوفایی کاربر کمک می کند یا برعکس، منجر به نهادینه شدن عاداتی می شود که کاربر را از شکوفندگی دور می کند. یک فناوری اخلاقاً خوب طراحی شده ممکن است به تدریج عادات مخربی را تقویت و ویژگی های والایی را تضعیف کند و در نتیجه دست کم از زاویه دید اخلاق فضیلت، مسیر شکوفندگی فرد را با مشکل مواجه سازد. توجه به این مسئله ما را به نگاه متفاوتی در ارزیابی اخلاقی ارتباط فناوری-کاربر می رساند. به عنوان یک مورد مطالعاتی، روی برخی از ویژگی های شبکه اجتماعی اینستاگرام متمرکز خواهیم شد. می کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم که برخی از ویژگی های اینستاگرام چه نسبتی با شکوفندگی کاربر پیدا می کنند.
منابع یونانی در فلسفۀ عربی و اسلامی
منبع:
الهیات سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
59 - 90
حوزههای تخصصی:
در قرن های دوم و سوم هجری، مسلمانان منابع مختلف علمی را از تمدن های گوناگون نظیر ایران، هند، روم، مصر و یونان به عربی ترجمه کردند. در این دوران که از آن تحت عنوان نهضت ترجمه یاد می شود؛ مسلمانان با مهم ترین آثار فلسفه افلاطون و ارسطو آشنا شدند. عصر مذکور در فرهنگ اسلامی از اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا به واسطه این نهضت، انتقال دانش از منابع مختلف به اندیشه عربی- اسلامی صورت گرفت. به عبارت دیگر، نهضت مذکور را می توان به منزله پلی دانست که به واسطه آن میان آثار علمی تمدن های مختلف ارتباط و تعامل برقرار شد. در واقع نهضت ترجمه نقطه عطفی در تبادل دانش میان غرب و شرق محسوب می شود. در اینجا توجه به این نکته ضروری است که متفکران مسلمان صرفا به ترجمه این آثار اکتفا نکردند؛ بلکه آن ها را مورد نقد و بررسی قرار دادند. از این رو زمینه برای رشد فلسفه، کلام و سایر علوم اسلامی فراهم شد و به تدریج مکاتب مختلف فلسفه اسلامی پدید آمدند. در مقاله حاضر به بررسی نقش کندی و سایر مترجمان برجسته نظیرحنین بن اسحاق و فرزندش اسحاق بن حنین در ترجمه آثار فلسفه یونانی پرداخته شده است.
تحلیل رابطه توحید عملی و تاب آوری اجتماعی با تأکید بر اندیشه های علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۸)
84 - 101
حوزههای تخصصی:
افزایش سازگاری و تاب آوری در برابر حوادث طبیعی یا انسانی و بررسی عوامل دخیل در آن یکی از دغدغه های دیرین بشر است. از آنجا که باور توحیدی انسان نقش مستقیم در انعطاف و تاب آوری او در مواجهه با رویدادهای زندگی دارد، این مقاله درصدد بررسی رابطه توحید در عمل و میزان تاب آوری انسان با تکیه بر نظرات آیت الله مصباح برآمد. شیوه داده پردازی این پژوهش، کتابخانه ای و بر اساس روش توصیفی و تحلیلی است. بر اساس اندیشه های علامه مصباح یزدی، مظاهر توحید در عمل در جهت افزایش تاب آوری یک اجتماع، در سه محور کلی «تعامل سازنده با افراد جامعه» و «تواصی به مکارم اخلاقی و ارزش های انسانی» و «توجه به معناداری و هدفمندی زندگی» طرح می شود. تعامل، ناظر بر مشارکت های عملی اجتماعی بر مدار توحید است که از طریق «حفظ وحدت جامعه»، «رعایت حقوق و مصالح اجتماعی خود و دیگران» و «تأمین کرامت و عزت نفس نیازمندان» منجر به افزایش تاب آوری اجتماعی می گردد و تواصی نیز ناظر به مشارکت های کلامی بر مدار توحید است که با نظارت رهبران دینی از طریق توجه دادن مردم به امیدواری به الطاف الهی و تواصی افراد جامعه به حق، صبر و ترحم موجب تاب آوری بیشتر می شود و در نهایت توجه به معناداری و هدفمندی زندگی که بر مبنای توحیدی با توجه به قضا و قدر و حکمت های الهی جهت تدبیر عالم و موقتی دانستن دنیا و اصالت آخرت همراه خواهد بود، عوامل افزایش تاب آوری یک اجتماع را فراهم می آورد.
نقد دیدگاه فلوطین در باب حقیقت زمان بر اساس مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
105 - 112
حوزههای تخصصی:
فلوطین بزرگترین فیلسوف نوافلاطونی و از شاخص ترین متفکران دوران باستان است که اندیشه های او تأثیر بسیاری بر فلاسفه بعدی گذارده است. مسئله زمان، نزد فیلسوفان و مکتب های فلسفی بعد از ارسطو به ویژه در تفکّر فلوطین، اهمیّت زیادی دارد. یکی از وجوه اهمیت مباحث مربوط به زمان، چگونگی ارتباط داشتن موجودات سیّال زمانی با موجودات ثابت و مجرد است .در مورد مسأله زمان، فلوطین نخست به نقادی تعریف ارسطو از زمان پرداخته و سپس به تبیین ازلی، أبدی و ثابت بودن مرتبه دهر می پردازد. فلوطین در نهایت دیدگاه ابداعی خویش را در مورد این که زمان تصویر یا ظهور روح در عالم ماده است، برهانی می کند. در پژوهش حاضر با روش تحلیلی - تطبیقی بیان شده است که اشکالات فلوطین به تعریف زمان از دیدگاه ملاصدرا صحیح نیست. مدعای فلوطین در مورد اینکه زمان تصویر روح می باشد نیز با اشکالات چندی طبق مبانی ملاصدرا در حکمت متعالیه مواجه می باشد.
ریشه شناسی نام "الله" در ادیان و سنت های قبل از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
7 - 18
حوزههای تخصصی:
برخی از مستشرقین در قرن بیستم مدعی شدند که عنوان «الله» در قبل از اسلام نام خدای ماه اعراب بت پرست بوده و پس از اسلام به خدای یگانه و لایزال تغییر یافته و این ادعا ابزاری برای تبلیغات مبشرین مسیحی منتقد اسلام قرار گرفته است. در این تحقیق به دنبال آن هستیم که نشان دهیم آیا بین «خدای ماه» و «الله» ارتباطی وجود دارد یا نه. برای بررسی این ادعا، ابتدا استنادات باستان شناسان مورد بررسی قرار گرفت و هیچ سندی یافت نشد که نشان دهد میان «خدای ماه» و «الله» رابطه ای وجود داشته است. در مرحله ی دوم به بررسی استعمال این واژه در میان مسیحیان قبل از اسلام پرداختیم. نتایج نشان داد که مشتقات نام «الله»، در کتاب مقدس به عنوان خدای مسیحیت به کار رفته است و مسیحیان عرب زبان قبل از اسلام، خدا را با نام «الله» مورد پرستش قرار می دادند. همچنین در باور اعراب قبل از ظهور اسلام، یک خدای اصلی به نام «الله» وجود داشته است و تعداد زیادی بت هم بودند که این بتان وظایف کوچکی بر عهده داشتند؛ ولی هیچ بت یا خدای دیگری غیر از خدای قادر مطلق و خالق متعال به نام «الله» نامیده نشده است.
بررسی تطبیقی فهم علامه طباطبائی و ابن تَیمیّه از احادیث اولین مخلوق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس روایاتی که اولین مخلوق الهی را عقل، قلم، عرش، روح و یا نورِ پیامبر می دانند، ضرورت پرداختن به دلالت های این احادیث، صحت و سقم آن ها و نحوه تحقق این عناوین بر مصادیقش قابل بررسی است. اما این پژوهش با هدف آشکار سازی فهم علامه طباطبائی (1360-1281 ش) و ابن تیمیه (728-661 ق) از احادیث اولین مخلوق به عنوان نمایندگان جریان عقل گرای شیعی و جریان نقل گرای اهل تسنن، کوشید تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی همراه با رویکرد تطبیقی، نشان دهد که علامه، نسبت به دیدگاهی که اولین مخلوق الهی را حقیقت محمدیه می داند نظر مساعد داشته، اما با نقد برخی از تبیین های صدرائی، مشائی و اشراقی، دیدگاه مستقلی ارائه داده است. علامه طباطبائی با تبیین نظام علی و معلولی، روایات مربوط به اولین مخلوق را با خوانشی متفاوت از حقیقت محمدیه، از شائبه شرک در امان نگه داشت. از طرف دیگر به باور ابن تیمیه ، احادیثی که در آن از عقل به عنوان اولین مخلوق یاد شده است، با توجه به ظاهر و یا شروحی که توسط برخی حکما و فلاسفه از آن ها شده، جعلی و دارای محتوای شرک آلود است. وی بدون در نظر گرفتن سایر مباحث در زمینه نقد و تحقیق در احادیث، تمامی آن ها را باطل دانست.
تحلیل رفتار حرکتی در نگرش هستی شناسانه فلسفه اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اندیشه فلسفه اصالت وجود، رفتار حرکتی و تربیت بدنی به منظور کسب مهارت و ورزیدگی و قهرمانی تلقی نمی شوند، بلکه به آنها به مثابه هماهنگی با هستی و جریان زندگی نگریسته می شود. این نگرش فلسفی، برای رفتار حرکتی بروندادهایی چون تعمیق معنای وجودی و خودشکوفایی متصور است. از آنجا که یکی از اصول بنیادین اگزیستانسیالیسم، تقدم وجود بر ماهیت و آزادی انسان در شکل دهی به سرنوشت خویش است، رفتار حرکتی نه تنها بازتابی از هستی انسان است بلکه در شکل دهی به آن نقش دارد. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر، تحلیل رفتار حرکتی در نگرش هستی شناسانه فلسفه اصالت وجود بود. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استنتاج منطقی بوده است. با توجه به مبانی، در مکتب اصالت وجود، رفتار حرکتی، به عنوان پدیده ای وجودی انسان را در ارتباط با هستی خود یاری داده و به خودشکوفایی می رساند. با عنایت به موضع اختیارگرایانه فلسفه اصالت وجود در مسئله جبر و اختیار، فعالیت های حرکتی به عنوان انتخاب های آگاهانه، بیانگر آزادی و اختیار انسان هستند. در این مکتب، واقعیت توسط تجارب شخصی معین می شود و از همین جهت، بازی به عنوان تجربه ای ارزشمند در شناخت مفاهیم و محیط است. در این راستا ورزش های انفرادی به دلیل آزادی عمل بیشتر، مهم تر از ورزش های گروهی اند. علاوه بر این، اجرای حرکات می تواند به شناخت بهتر از وجود خویش منجر شود. با این حال، اگزیستانسیالیست ها با ورزش قهرمانی چندان موافق نیستند و آن را باعث اختلال در ماهیت انسان و گرایش او به سوی کمال مرتبط می دانند. به طور کلی در دیدگاه فلسفه اصالت وجود، رفتار حرکتی فراتر از یک فعالیت فیزیکی صرف در نظر گرفته شده که با وجوه وجودی و هستی شناختی و مفاهیمی چون خودشکوفایی، اختیار، آزادی و مسئولیت پذیری ارتباط و پیوند عمیقی دارد.
تحلیل علمی چگونگی خلقت حضرت عیسی (ع) در قرآن از منظر علم ژنتیک
منبع:
موعودپژوهی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
57 - 67
حوزههای تخصصی:
شبهه طول عمر حضرت مهدی (عج) و همراهی حضرت عیسی (ع) مسیح (ع) با ایشان از شبهات پرتکراری است که بررسی علمی در راستای پاسخ گویی به این نوع شبهات ضروری به نظر می رسد. مقاله پیش رو اولین اقدامات مبنایی بوده و درصدد اثبات ولادت حضرت عیسی (ع) مسیح (ع) با تطبیق شریعت و یافته های علمی دنیاست. ازآنجا که منشأ مادی به وجود آمدن یک انسان براساس روال معمول و طبیعی آن توسط یک زن و یک مرد است برای عده ای این ذهنیت به وجود آمده که تولد حضرت عیسی (ع) خارج از قانون طبیعت صورت گرفته است درحالی که هیچ چیزی حتی معجزات الهی نمی تواند خارج از قواعد کلی و قوانین طبیعت اتفاق افتد. پژوهش حاضر درصدد اثبات این است که تولد آن حضرت در چارچوب قوانین طبیعی، اما نه به شکل معمول و عادی آن صورت گرفته است. نص صریح قرآن دلالت دارد بر اینکه حضرت عیسی (ع) از مادری باکره و بدون پدر به اذن و اراده الهی و با قدرت کلمه «کن فیکون» خدا متولد شده است. نتیجه مطالعات علم ژنتیک اثبات می کند که این تولد با اسباب غیرعادی، اما به صورت طبیعی و در چارچوب نظام تکوین صورت گرفته است.
بازخوانی تقسیم جوهر و عرض بر اساس مبانی معرفت نفسیِ شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
127 - 152
حوزههای تخصصی:
یکی ازتقسیم بندی های رایج برای دسته بندی حقائق، تقسیم اشیاء به «جوهر» و «عرض» است. طبق قرائت سینوی و صدرایی با همه اختلافی که دارند، اما جوهر ماهیتی ست که یا در خارج بدون موضوع تحقّق دارد یا اگر در موضوع تحقّق دارد، موضوع هم برای تحقّق خود بدان محتاج است. در مقابل عرض، ماهیتی ست که همواره در موضوعی که از آن بی نیاز است، یافت می شود. این تقسیم بندی براساس قیام یا عدم قیام وجودی ماهیات است. نکته اینجاست که آیا چنین تقسیم بندی ای با همین ملاک در فلسفه شیخ اشراق اوّلاً و بالذّات مطرح است یا نه؟ نقطه شروع شیخ اشراق برای بحث از حقیقت، «من» و وجدان«من» است، نه وجود. در این نگاه، «من» یک حقیقت خودپیداست که به خود علم دارد و علم به غیر هم با اضافه اشراقیه و پرتوافکنی و ظهورِ غیر محقّق می شود. بنابراین آنچه در گام اوّلِ ظهور اشیاء، توجّه «من» را به خود جلب می کند، وجدان و خودیابی اشیاء است. سپس در گام دوّم از دریچه شهود، نحوه قیام اشیاء مورد توجّه «من» قرار می گیرد بدین ترتیب که اگر حقائق نورانی ای که خود سراسر حضور و نور هستند و خود را ادراک می کنند، قائم به خود یافت و وجدان شوند، «جوهر نورانی» بوده و اگر قائم به غیر یافت و وجدان شوند ، «عرض نورانی» هستند. همچنین در مقابل اگر حقائقی که از خود غائب یافت می شوند، مستقلّ از غیر یافت و وجدان شوند، «جوهر غاسق» بوده و اگر قائم به غیر، یافت و وجدان شوند، «عرض غاسق» نامیده می شوند.
نقش جوانان در تحقق انقلاب اسلامی مبتنی بر تیپ شناسی جوان در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
7 - 27
حوزههای تخصصی:
انقلاب به معنای تحوّل اساسی و بنیادین است، انقلاب یعنی یک تحول و یک دگرگونی عمیق بنیادی از ریشه در یک اجتماع. پژوهش حاضر نقش جوانان در تحقق انقلاب اسلامی را براساس تیپ شناسی جوان در قرآن تبیین می نماید. در این تحقیق تیپ های شخصیتی سه گانه جوان در قرآن و مصادیق مختلف آن، با روش توصیفی _ تحلیلی تبیین می شود و نقش هر تیپ شخصیتی در تحقق انقلاب اسلامی بیان می گردد. با بررسی آیات قرآن با محوریت جوان، سه نوع تیپ شخصیتی جوان از منظر قرآن کریم استنباط گردید؛ جوان جوگیر و احساساتی، جوان خودنگهدار و پارسا، جوان تحوّل آفرین و تمدن ساز. مهم ترین شاخصه های جوان نقش آفرین در تحقق انقلاب اسلامی عبارتند از: جوانی که جوگیر و احساساتی نشود و از احساسات توأم با عقل بهره گیری نماید؛ جوانی که با اهل باطل همنشینی نکند و در مسیر جوآفرینی دشمنان قرار نگیرد، جوانی که تحت تأثیر احساسات جوانی به خودنمایی و تجمل پرستی نپردازد، جوانی که نماز را ضایع نکند و از شهوات پیروی ننماید، جوانی که با بصیرت، تدبیر و عقلانیت عمل نماید، جوان پارسا و خودنگهدار؛ مؤمن، پاکدامن، دارای روح توحیدی، صبر و ایثار، عفو و گذشت، جوان تحول آفرین و تمدن ساز؛ جوانی که مانند ابراهیم؟ع؟ بت شکن و فسادستیز است، جوانی که چون موسی؟ع؟ عدالت طلب و حامی مظلومان است، جوانی که دارای اقدام جهادی و خالصانه است، جوانی که از دانش لازم و توانایی جسمی برخوردار است، جوان مؤمن انقلابی.
فلسفه در ساحت عمل؛ از مهارت های فکری تا زیست فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یونانیان باستان با استفاده از تمثیل پرکردن ظرف و برافروختن شعله، میان دو گونه یا دو معنای آموزش تمایز نهاده اند. قبول این تمایز و رجحان معنای دوم، توجه اندیشمندان را به ساحت های مختلف آموزش (به ویژه ساحت عمل) و ارائه الگوهای متناسب با آن معطوف نموده است. تطبیق این امر بر فلسفه و تعیین قلمرو ساحت عمل در این دانش محور تحقیقات فزاینده ای است که نتایج آنها را میتوان در دو حوزه مهارتهای فکری و زیست فلسفی سامان داد. مقاله حاضر به منظور ارائه تبیینی جامع از ساحت عمل در فلسفه در دلالت اول (مهارتهای فکری) به بررسی دو فهرست پیشنهادی و تلاش جهت سامان بخشی به اختلاف نظرها و در دلالت دوم (زیست فلسفی) به توضیح انگاره فلسفه به مثابه روش زندگی و جریانهای برخاسته از آن مانند مشاوره فلسفی و فلسفه درمانی می پردازد. در پایان ساحت عملی فلسفه به مثابه هرمی مشتمل بر مهارتهای فلسفی در سطح پایین، زیست فلسفی در سطح بالا و سایر کنش های مرتبط با فلسفه ورزی در سطوح میانه ترسیم می شود.
رابطه ایمان و اختیار از نگاه علامه طباطبایی و پل تیلیخ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رابطه ایمان و اختیار انسان، همواره در جوامع غربی و شرقی مورد بحث بوده است. در این پژوهش، به رابطه ایمان و اختیار و مقایسه دیدگاه های علامه طباطبایی و پل تیلیخ پرداخته شده است. علامه طباطبایی، در عین قائل شدن اختیار در کسب ایمان، آن را مرتبه ای قلبی و رتبه بعد از شناخت اولیه دین و مقدمه عمل و اطاعت می دانند در حالیکه پل تیلیخ ایمان را غایت قصوا یا دلبستگی نهایی تعریف کرده و آن را حاصل عمل همه وجود آدمی همچون عقل و اراده و احساس، دانسته و مرحله اول ایمان که یافتن متعلق ایمان است را امری اختیاری و مرحله تسلیم و دلبستگی به آن را امری غیر ارادی دانسته است.علامه طباطبایی در مباحث مفصل پیرامون ایمان و نقش اختیار انسان در نیل به ایمان را تبیین نموده اند. در تفکر اسلامی، علامه طباطبایی، حقیقت ایمان را تصدیقی قلبی می داند که شدت و ضعف پذیر است و مومن امنیت و اطمینانی کسب می کند که هرگز در اعتقاد خودش دچار تردید نمی گردد و ایمان را امری اختیاری می دانند.پل تیلیخ فیلسوف و الهی دان پروتستان نیز، در کتاب های خود از جمله، پویائی ایمان و الهیات سیستماتیک، به بحث پیرامون عقل و ایمان و اختیار با آن پرداخته است. ایمان از دیدگاه تیلیخ نه علم به حقیقتی است، نه علم به گزاره ای است و نه اختیار عقیده ای است.
تحلیل و تطبیق تاریخی از مسئله خیر و شر در حکمت ایرانی، اشراقی و صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت دقیق و تحلیل صحیح افکار و آرای حکمای اسلامی، وابسته به شناسایی و زمینه ها و عوامل پیدایش اندیشه ها و اثرپذیری آنان از خردورزی پیشینیان است. انسان شناسی یکی از مواریث حِکمی ایران باستان است که بن مایه های آن در آرای حکیان مسلمان و فلسفه آنان (فلسفه مشاء، فلسفه اشراق و حکمت صدرایی) مشاهده می شود؛ ازاین رو، تحلیل فلسفی خیر و شر در حوزه انسان شناسی ، ناظر به معنای خیر و شر در حکمت ایران باستان است که اهمیت بسزایی داشته است. در این نوشتار برای تأیید و صدق این گفتار، مبانی فلسفی برگرفته از خیر و شر در حکمت ایرانی با حکمت اسلامی بررسی تحلیلی تطبیقی شده است. روی آوردی که حاصل آن، گواه از وجود نقاط مشترک فلسفی در تطبیق تاریخی مبانی حکمی ایرانی ، اشراقی و صدرایی دارد؛ اشتراکاتی چون، اشتراک مفهوم خیر و شر (نور و ظلمت)، وجود اختیار انسان و مختاربودن وی در پیداش خیر و شر و اینکه فرشتگان مصادیق خیر و شیاطین مصادیق شر هستند، به تمامی گواه بر سیر تاریخی اندیشه خیر و شر به لحاظ وجودشناسی و معرفت شناسی از حکمت ایرانی تا صدرایی است.
تبیین وجود رابط معلولی و پیامدهای آن در تفسیر برخی آیات توحیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
261 - 284
حوزههای تخصصی:
یک از مهم ترین ابتکارات صدرالمتألهین در حوزه هستی شناختی، «نظریه وجود رابط معلول» است که در ترسیم نسبت وجود خداوند با ماسوای او نقش بسزایی را ایفا می کند. مصداق حقیقی وجود و موجود بالذات، تنها خداوند است و کثرات و اشیاء امکانی با ظهور وجود خداوند، صبغه وجودی پیدا می کنند و موجودیت آن ها بالعرض بوده که به دلیل وحدت حقه حقیقیه وجود خداوند، تشکیک، صرفاً در آن ها قابل تصور است. جمع حیثیت تقییدی و تعلیلی در تشکیک خاص الخاصی از نگاه صدرالمتألهین اصطیاد می شود و با وحدت شخصی وجود سازگار خواهد بود. در این پژوهش، به روش توصیفی، تحلیلی، طبق تقریر صدرالمتألهین از نظریه وجود رابط معلول، نتیجه ای که حاصل شد این بود که هرچه مراتب وجود قوی تر و به واجب بالذات نزدیک تر باشد، آن وجود از کمالات و بساطت بیشتری برخوردار خواهد بود. این قاعده بر پایه تشکیک خاص الخاصی، عبارت است از اینکه هر کمالی اولاً و بالذات متعلق به وجود بسیط حقیقی خداوند است و ثانیاً و بالعرض به نحو شأنی در اشیاء امکانی متحقق شده است، زیرا موجود بالذات حقیقی و کمال حقیقی، منحصر در خداوند است و اشیاء امکانی، چه در وجود و چه در کمال، از ظهورات و شئونات او هستند.
جایگاه وجودشناسانه و معرفت شناسانۀ عقل اول نزد کندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
107 - 128
حوزههای تخصصی:
عقل یکی از مباحث مهم در سیر تاریخ فلسفه از ارسطو و شارحان او است که برخی شارحان ارسطو رساله ای درباره آن نگاشته اند. آنچه مسئله عقل را به مسئله ای چالش برانگیز نزد شارحان ارسطو تبدیل کرد نگاه به چیستی خود عقل فعال یا عقل اول به عنوان بخشی از قوه نفس انسان یا مرتبه ای در نظام مراتب موجودات است. بررسی آن می تواند چیستی و جایگاه عقل و وظایف آنرا نیز تبیین کند. پرسش اینست حقیقت «عقل اول» نزد کندی چیست و چه جایگاه وجودشناسانه و معرفت شناسانه ای در اندیشه فلسفی او دارد؟ براین اساس در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به این یافته ها دست یافتیم که عقل اول همیشه بالفعل است و علت برای معقولات و علت برای عقول ثانی است و مقدم بر همه آنهاست و عقول ثانی سه مرتبه دیگر عقل هستند و این سه مرتبه از مراتب عقل، جزئی از نفس ناطقه هستند، اما درباره جدایی عقل اول از نفس صراحتی در بیان کندی وجود ندارد از حیث معرفت شناسانه، نفسی را که عاقل بالقوه است بالفعل می کند. به این نتیجه دست یافتیم نظریه عقل اول کندی، تلفیقی از نگاه ارسطوئی، افلاطونی و کتاب خیرالمحض است.
استدلال جهان شناختی رابرت کونز در اثبات واقعیت ضروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استدلال جهان شناختی به دسته ای از استدلال ها گفته می شود که برای اثبات واقعیتی ضروری اقامه می شوند و دست کم یک مقدمه پسین دارند. در اواخر قرن بیستم، رابرت کونز نسخه پیشرفته ای از این استدلال را مطرح کرده و مدعی است که استدلال او می تواند پاسخ قانع کننده ای در برابر اشکالات فیلسوفانی مانند هیوم، کانت، راسل و... فراهم کند. بدین جهت، او از پیشرفت های منطقی و فلسفی قرن بیستم، مثل منطق موجهات جدید، منطق های غیریکنواخت و پارشناسی استفاده می کند. این ابداعات باعث می شوند که نسخه کونز از استدلال جهان شناختی مبتکرانه به نظر آید. او در ابتدا مفهوم «کیهان» را مطرح کرده و آن را انباشت همه واقعیت های کاملاً ممکن تعریف می کند و سپس اثبات می کند که کیهان خود نیز واقعیتی کاملاً ممکن است و در مرحله بعد با استفاده از این اصل علّی که هر واقعیت کاملاً ممکنی معلول است (مگر این که خلاف آن ثابت شود)، علّتی برای کیهان اثبات می کند. او سپس از اصل دیگری استفاده می کند و بیان می کند که چون علّت و معلول باید از لحاظ وجودی با هم متمایز باشند، پس علّت کیهان متمایز از خود آن است. بنابراین این علّت باید نه واقعیتی ممکن بلکه یک واقعیت ضروری باشد. ما در این مقاله، ابتدا به بیان پیش فرض های استدلال کونز می پردازیم و سپس استدلال او را در حلّ مشکلات استدلال های قبلی ارزیابی می کنیم.
بررسی معنای انتساب «احد» به خداوند در قرآن با نگاهی به آرای علامه طباطبایی، ملاصدرا و ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
54 - 75
حوزههای تخصصی:
«احد» از الفاظی است که در قرآن به خداوند متعال نسبت داده شده و از ویژگی ها و صفات ذات حق تعالی قرار گرفته است. بررسی معنای «احد» که آیا در استعمال قرآنی به معنای وجودی است که هیچ کثرتی در ذات او نیست و بسیط است یا اینکه مراد از آن، وجودی است که مثل و شریکی ندارد یا اینکه امری فراتر از این دو معنا مقصود از آن است، موضوعی است که در این نوشتار بدان خواهیم پرداخت و معنایی فراتر از هر یک از دو معنای فوق را در دلالت استعمالی «احد» و همچنین به لحاظ ملازمات عقلی، برای «احد» اثبات می کنیم. همچنین در ادامه آرای برخی از حکیمانی که در این موضوع اظهار نظر کرده اند، همچون ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی را بررسی خواهیم کرد. روش ما در این مقاله تتبع و پژوهش کتابخانه ای به همراه تحلیل لغوی و عقلی یافته های پژوهش است.
مطالعه تطبیقی- انتقادی مبانی و لوازم هستی شناختیِ تعالی خواهی در تفکر آبراهام مزلو و صدرالمتألهین: مبانی و لوازم اصل واقعیت ذو مراتبی و وحدت تشکیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
447 - 469
حوزههای تخصصی:
مسئله اساسیِ این پژوهش، بررسیِ مبانی هستی شناختی تعالی خواهی در دو نظام فکری مزلو و صدرالمتألهین با محوریت اصل واقعیت ذو مراتبی و وحدت تشکیکی و هدف از آن، کشفِ لوازمی است که برای ایجاد فلسفه ا ی متعالی، روان شناسی کمال گرا دارای اهمیت است. پژوهش حاضر با استمداد از معیارهای معرفت شناختی انسجام گروی و در برخی موارد مبناگرایی و نیز با شیوه تطبیقی – انتقادی و با استفاده از روش های استدلال قیاسی و بررسی تاریخی به این نتیجه می رسد که اصل واقعیت ذومراتبی با نام دیگر اصل تداوم در نظریه مزلو که برگرفته از متافیزیک فلوطینی برگسونی است، توسط اصل مکملیت بور و اصل عدم قطعیت هایزنبرگ به اصل ناپیوستگی متافیزیک وایتهدی پیوند می خورد تا این-گونه تعالی نزد مزلو افزون بر سرشت جمعی و دیگر محور، شأنی فردی، نخبه گرایانه و خود محور نیز داشته باشد. اما وحدت تشکیکی در نظام صدرایی با تأکید بر اصالت وجود که از بین برنده کثرت هاست، تصویر گسسته ماهوی و ذره ای از عناصر هستی را با امتداد موجی و پیوسته از اجزاء جهان جایگزین می کند تا تعالی را از امری فردی و خودمختار بیرون آورده، آن را امری جمعی، جبری و وابسته به غیر گرداند. هر چند صدرالمتألهین به دلیل توجه به إشکالات درونی وحدت تشکیکی از علیّت سنتی روی برمی گرداند و با ارائه نظریه فقر وجودی و نیل به وحدت شخصی، فرایند تعالی سازی جبری حرکت اشتدادی را متوقف می کند اما با توجه به لوازم اصل کاملیت که هستی را تک ساحتی و نظام إلاهیاتی را پاِنن تئیستی می گرداند، تعالی را ذاتی انسان و جهان نشان می دهد و به تئوری فقر وجودی و حرکتِ اشتدادیِ تعالی بخش، وجه معرفت شناختی می بخشد.
سنجش نظریه «اتحاد وجودی و تغایر تحلیلی جوهر و عرض» استاد فیاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
25 - 38
حوزههای تخصصی:
در باب رابطه وجودی جوهر و عرض، دو دیدگاه کلان وجود دارد: اتحاد وجودی و تغایر وجودی. استاد فیاضی با اتخاذ مبانی خاص در باب معنا، مفهوم و مصداق، نظریه «اتحاد وجودی» را تقویت کرده است. وی برای دیدگاه مذکور از یک مبنای عام، یک دلیل و یک مؤید بهره برده است. مبنای عامِ دیدگاه مذکور این است که «تعدد معانی مستلزم تعدد وجود نیست» و در نتیجه، یک وجود می تواند مستجمع معانی متعدد شود و معنی در دیدگاه استاد فیاضی محکی مفهوم است و موطن آن همان جایی است که مصداق آن مفهوم واقع است. مدعای مورد بحث مردود است؛ زیرا نه شاهد یادشده قابل قبول است و نه مبنای نظریه مذکور (یعنی نظریه «معنی» به شکلی که در این دیدگاه مد نظر است) صحیح است و نه دلیل ادعاشده را می توان پذیرفت.
نقد و بررسی نظریه های معرفت در مکتب فلسفی سانکهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
121 - 137
حوزههای تخصصی:
مکتب فلسفی سانکهیه به عنوان یکی از قدیمی ترین نظام های فلسفی هند از مکاتبی است که تقریری نظام مند از نظریه های معرفت به دست داده است. در فلسفه سانکهیه معرفت یا پرامه همان دانش معتبر است که عبارت است از: شناخت قطعی درباره یک شیء از راه تصرف بودهی که آگاهی پوروشه در آن انعکاس می یابد. در فلسفه سانکهیه معرفت بر دو نوع است: 1. معرفت درست؛ 2. معرفت نادرست. در تفکر سانکهیه در بحث از نظریه های معرفت، یکی از رویکرد های موجود، نظریه ی معرفت انعکاسی است که از سوی متفکران مکتب سانکهیه، یعنی واچسپتی میشره و ویجنانه بهیکشو به دو صورت تفسیر شده است. نظریه ی دیگر، نظریه ی معرفت فضیلت است. در فلسفه سانکهیه، نظریه ی معرفت فضیلت به مجموعه ای از نظریه های معرفت شناختی اطلاق می شود که به جای توجه به باور، به صاحب باور نظر دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که فلسفه سانکهیه در باب معرفت، نظریه های مهمی عرضه کرده است و در نوع خود از اعتبار معرفت شناختی برخوردار است. ابتکار اصلی فلسفه سانکهیه، طرح نظریه ی معرفت فضیلت است که درواقع، چرخشی بنیادین از تمرکز به تحلیل ماهیت معرفت به سوی صاحب معرفت است.