فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در پی خشکسالی های نیم قرن اخیر و با از بین رفتن بخش کشاورزی، اقتصاد نواحی روستایی سیستان رو به افول نهاد. متولیان امر در زمینه توسعه روستایی، شروع به تهیه طرح ها و برنامه های مختلف جهت بهبود شرایط رفاه مردم مبتنی بر اقتصاد پایدار در نواحی روستایی سیستان نمودند اما شواهد، نشان از ناپایداری در اقتصاد و معیشت مردم دارد؛ بنابراین تجدید نظر در ساختار طرح ها به ویژه اقتصاد روستایی این ناحیه به عنوان بازساخت ضروری می باشد چرا که بازساخت اقتصادی، علاوه بر احیای منابع معیشتی گذشته، تقویت همزمان ظرفیت های محلی را برای ایجاد منابع اقتصادی جدید مد نظر قرار می دهد. تحقیق به لحاظ ماهیت، کاربردی و روش آن کیفی مبتنی بر روش فراتحلیل است. نتایج نشان می دهد شاخص ترین طرح های رفاهی در ناحیه سیستان، مربوط به چاه نیمه ها و توزیع آب آشامیدنی لوله کشی توانسته است موجب ماندگاری جمعیت شود اما کاربری اقتصادی این طرح نسبت به شرب آن در درجه دوم اهیمت بوده و تنها حمایت اقتصادی آن در قسمت های تجاری و صنعتی خرد، کشاورزی محدود و دامداری ها مشهود بوده است. ایجاد بازارچه میلک، طرح های اشتغالزایی دولتی و همچنین غیر دولتی (مشارکتی) در طرح های خدماتی علی رغم اهداف پیش بینی شده آن جهت بهبود اقتصاد ناحیه، نتوانسته ثبات و پایداری در اشتغال نواحی روستای را به استناد داده های سازمان آمار ایران به ارمغان بیاورد. همچنین از انواع دیگر این طرح ها می توان به راه اندازی منطقه آزاد تجاری- صعنتی اشاره نمود که همچنان نتایج فعالیت های آن پس از مصوب شدن در سال 1400 محسوس نبوده است. از نظر زیرساختی؛ احداث نیم لوله ها، طرح آبرسانی به 46 هزار هکتار، طرح آب ژرف و تامین آب از دریای عمان به جهت پایداری در سیستان به ویژه نواحی روستایی آن یا به مرحله اجرا درآمده یا در حال اجرا می باشد. طرح نیم لوله بدون نتیجه رها شده و طرح آبرسانی به 46 هزار هکتار، بدون توجه به نوسان آب رودخانه هیرمند و عدم توجه به شرایط زیست محیطی آن، چالش های اساسی در این طرح را مطرح کرده است. طرح آب ژرف جدا از نقطه قوت آن در رفع بحران کم آبی، با سوالات زیادی در زمینه حجم و ذخیره ، کیفیت، هزینه های مراحل اکتشاف و استحصال روبرو می باشد و ادامه روند اجرای آن را با ابهام روبرو نموده است. در طرح تامین آب از دریای عمان که هم اکنون در حال اجرا می باشد می توان گفت، باعث افزایش امید در بین مردم ناحیه شده اما نمی توان صرفا با تامین آب آشامیدنی شرایط و فعالیت های اقتصادی را بهبود بخشید و مشکلات زیست محیطی (خشکی و طوفان های شن) را مرتفع نمود. علاوه بر این ها هزینه بالای انتقال و شیرین سازی، نوع مصرف آب (مصارف خانگی یا کشاورزی) را با چالش روبرو خواهد نمود. این نتایج حاکی از آن است که هنوز نظام برنامه ریزی ما بخشی و دارای رویکردی از بالا به پایین است. طرح ها به صورت مستقل و جدا از هم، اجرا و در نهایت با صرف هزینه های عظیم اقتصادی و اجتماعی به باد فراموشی سپرده می شوند. هر طرحی در سیستان معمولا راه حلی موقتی است چرا که پایه و اساس همه طرح ها، به نوعی نشان از نظام برنامه ریزی شتاب زده دارد و فاقد نظریه و رویکردی کامل و جامع می باشد. اسناد طرح ها هیچ اشاره ای به شبکه تولید، فعالیت های مکمل و ساخت زنجیره ارزش اقتصادی مبتنی بر برنامه آمایش سرزمین و نگاه جغرافیایی ندارد. علاوه بر آن، برنامه ریزی ها بدون توجه به رژیم آبی رودخانه و سیاست های کشور همسایه و صرفا با تکیه بر گذشته تاریخی به عنوان انبار غله صورت گرفته است. روند ادامه طرح ها هیچ الگوی پایداری در مسیر رشد و توسعه ناحیه را نشان نمی دهد؛ از این رو بازساخت اقتصادی میتنی بر واقعیت، محرک های توسعه درون زا و ایجاد زیر ساخت ها، لازم و ضروری می باشد.
تبیین تاب آوری اقتصادی روستاهای گردشگرپذیر در برابر بیماری کووید-19 (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
240 - 262
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تبیین تاب آوری اقتصادی روستاهای گردشگرپذیر شهرستان رشت در برابر بیماری کووید 19، پرداخته شده است. تحقیق حاضر بر حسب هدف، کاربردی و شیوه مطالعه بر حسب روش و ماهیت تحقیق توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای، اسنادی، روش مشاهده مستقیم و روش های میدانی استفاده شده است و به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS، GIS و مدل های فازی ممدانی و دیمتل استفاده شده است. برآیند تحلیل اطلاعات نشان داد، میزان تاب آوری اقتصادی روستاهای گردشگرپذیر در شهرستان رشت در برابر بیماری کرونا بسیار کم است و بر اساس نتایج مدل دیتمل، شاخص های (انعطاف پذیری شغلی و فعالیتی، برخورداری از حمایت اقتصادی و مالی، داشتن توانمندی اقتصادی و مالی، انعطاف پذیری در برابر شوک ها و درنهایت نوآوری و خلاقیت اقتصادی) در نیمه مثبت نمودار عوامل علی قرار گرفته اند که نشان از تأثیرگذاری بالای این شاخص ها است و شاخص های (انعطاف پذیری روانی، چاره جویی، آسیب پذیری اقتصادی کم، قابلیت تطبیق و سازگاری، مدیریت مالی) در نیمه منفی نمودار عوامل معلول قرار گرفته اند که نشان از تأثیرپذیری بالای این شاخص ها دارد. بر این اساس، از بین شاخص های علت به ترتیب: نوآوری و خلاقیت اقتصادی، برخورداری از حمایت اقتصادی و مالی، داشتن توانمندی اقتصادی و مالی، انعطاف پذیری شغلی و فعالیتی، برخورداری از حمایت اقتصادی و مالی، بیشترین و کمترین میزان تأثیرگذاری را بر ماندگاری افراد در شغل بخش گردشگری را به خود اختصاص داده اند. در ادامه نیز نتایج تحلیل فضایی روستاهای شهرستان رشت بر اساس میزان تاب آوری اقتصادی در برابر کرونا نشان داد، بیش از نیمی از روستاهای موردمطالعه، میزان تاب آوری اقتصادی شان در برابر کرونا در حد (کم و بسیار کم) است.
مدل سازی ریسک آتش سوزی با استفاده از روش های سنجش ازدور و شبیه سازی رفتار آتش در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
102 - 129
حوزههای تخصصی:
استان گیلان یکی از شاخص ترین نمونه های ریسک آتش سوزی جنگل ها و مراتع در ایران است. در این تحقیق، شاخص ریسک آتش سوزی در این استان بر اساس داده های مکانی و تصاویر ماهواره ای سنجش ازدور که عوامل انسانی و بیوفیزیکی سیمای سرزمین را توصیف می کند، تهیه شد. با استفاده از تصاویر ماهواره ای Landsat-8 OLI/TIRS L1TP سال 2021 و نیز الگوریتم طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان (SVM)، طبقه بندی نظارت شده این تصاویر برای تهیه نقشه پوشش زمین منطقه مورد مطالعه انجام شد. شاخص ریسک آتش سوزی (دامنه ارزش از 0/0 تا 1) بر اساس 1) رفتار آتش سوزی (شدت خط آتش و نرخ گسترش آتش که توسط مدل شبیه ساز آتش FlamMap (Finney, 2006) مشخص می شود)؛ 2) تاریخچه آتش سوزی (مربوط به داده های آماری آتش سوزی طی سال های 1992 تا 2022)؛ و 3) عوامل انسانی (با استفاده از رابطه معکوس این تأثیر با فاصله اقلیدسی از جاده ها و سکونت گاه ها) محاسبه شد. با توجه به نتایج مدل سازی، ریسک آتش در منطقه مورد مطالعه از 0/0 تا 68/0 با میانگین 11/0 متغیر بود. مقدار کمینه شاخص ریسک آتش در بخش های پست و کم ارتفاع که عمدتاً توسط مدل های ماده سوختنی غیرقابل سوختن (اراضی لخت، باغ-زراعت آبی، مناطق انسان ساز و مناطق آبی) پوشیده شده است، مشاهده می شود. درحالی که مقدار بیشینه شاخص ریسک آتش در ارتفاعات، جایی که پوشش های جنگلی متراکم و با دسترسی محدود به جاده و تجهیزات اطفای آتش در مقایسه با مناطق کم ارتفاع وجود دارد، مشاهده می شود. شاخص ریسک آتش سوزی محاسبه شده نشان داد که حدود 21 درصد از استان، ازجمله مهم ترین بوم سازگان های جنگلی اولیه و کهن رُست از نظر اکولوژیکی، در برابر آتش سوزی های جنگلی آسیب پذیر است. بر اساس این نتایج، در این مناطق باید منابع مدیریت آتش با تمرکز بیشتری کنترل و برنامه ریزی شود، زیرساخت های پیشگیری از آتش تقویت شود، آموزش پیشگیری از آتش برای ارتقای آگاهی مردم در برابر آتش انجام شود و اقدامات مختلفی برای افزایش تاب آوری بوم سازگان های آسیب پذیر این مناطق باید در نظر گرفته شود.
بررسی عوامل موثر بر تاب آوری اجتماعی – اقتصادی شهرها در مواجهه با اپیدمی ها (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
121 - 134
حوزههای تخصصی:
شیوع اپیدمی ها یکی از مهمترین مخاطرات برای جوامع شهری می باشد که در صورت عدم تاب آوری سیستم های شهری می تواند خسارات جبران ناپذیری را به بار آورد. هدف پژوهش پیش رو بررسی مهمترین عوامل موثر بر تاب آوری اجتماعی – اقتصادی شهرها در برابر اپیدمی ها و ارائه استراتژی های لازم در زمینه ارتقاء آنها می باشد. پژوهش پیش رو از نظر هدف توصیفی – تحلیلی و از نظر نتایج کاربردی بوده و برای تحلیل نتایج از روش های کمی استفاده می گردد. پس از استخراج گویه های مرتبط با تاب آوری اجتماعی و اقتصادی در مواجهه با اپیدمی ها، با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی گویه های مرتبط با آنها دسته بندی شده و به تعدادی عامل تقلیل می یابد و آزمون T تک نمونه ای وضعیت آنها در شهر شیراز را مشخص می کند. با استفاده از مدل استراتژیک SOAR استراتژی های لازم برای ارتقاء تاب آوری شهر شیراز تدوین شده و اولویت بندی می گردد. بر اساس نتایج به دست آمده، از 15 گویه تاب آوری اجتماعی چهار و از 9 گویه تاب آوری اقتصادی دو عامل استخراج گردید. در بین این عوامل تنها عامل "آگاهی" در شهر شیراز در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار داشت و سایر عوامل وضعیت مناسبی نداشتند. در ادامه هفت استراتژی اصلی برای بهبود تاب آوری اجتماعی و اقتصادی در برابر اپیدمی ها تدوین گردید. در بین استراتژی های استخراج شده، استراتژی "تقویت کارایی و کارآمدی با آموزش مدیران شهری و ایجاد شفافیت جهت نظارت عمومی" و "تقویت پایداری و ثبات اقتصادی و افزایش نرخ اشتغال با ارائه آموزش های مهارت محور" بیشترین امتیاز را به دست آوردند و باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند.
نقش حمل ونقل هوشمند در توسعه اقتصادی و اجتماعی شهر، مطالعه موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۳
67 - 89
حوزههای تخصصی:
نظریه توسعه پایدار شهری یکی از شاخصه های رسیدن به توسعه پایدار را گسترش حمل و نقل عمومی کارآمد در شهرها می داند؛ چراکه سامانه های حمل ونقل نقش بسزایی در پیشبرد نظام توسعه شهری در چارچوب توسعه پایدار دارند، امّا مشکلات مربوط به حمل ونقل باعث شده تا تأمین حمل ونقل ایمن و کارا یکی از مهم ترین مسائل پیش روی اغلب کشورها باشد؛ لذا لازم است به توسعه زیرساخت های حمل ونقل و گونه های مختلف آن توجه بیش تری شود. براین پایه، پژوهش حاضر قصد دارد نقش حمل ونقل هوشمند به خصوص تاکسی های اینترنتی را در توسعه اقتصادی- اجتماعی -پایدار شهری مورد مطالعه قرار دهد که براساس هدف جزء تحقیقات کاربردی و برمبنای ماهیت و روش جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، شهر تهران می باشد که اعضای آن از میان نمونه های دردسترس جهت مطالعه و بررسی انتخاب شده اند. داده ها به دو صورت میدانی و کتابخانه ای جمع آوری و با استفاده از نرم افزار ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین شاخص توسعه اقتصادی و امکانات حمل و نقل هوشمند و همچنین شاخص توسعه اجتماعی- فرهنگی با خدمات حمل و نقل هوشمند، هیچ همبستگی معناداری وجود ندارد. در بررسی تفکیکی شاخص ها، بیش ترین تاثیر تاکسی های اینترنتی در بعد اقتصادی بر ایجاد فرصت شغل جانبی است و در بخش تاثیرات اجتماعی- فرهنگی نیز بیش ترین تاثیرات بر کیفیت زندگی مردم شهر، صرفه جویی در زمان شهروندان و مسافران و عدالت فضایی شهر؛ یعنی دسترسی به خدمات و امکانات تاکسی اینترنتی در هر زمان و مکان و برای همه بوده است.
تحلیل توزیع خدمات آموزشی شهر تبریز با تأکید بر عدالت فضایی، مورد مطالعه: مدارس متوسطه دخترانه در نواحی 5 گانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۷
284 - 265
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی سرانه برخورداری از بسیاری از امکانات اجتماعی و اقتصادی را کاهش داده و پیامدهای آن به صورت کاهش سطح کیفیت زندگی در عرصه های مختلف شهری نمایان شده است. کلان شهر تبریز همچون اغلب شهرهای بزرگ کشور بستر نابرابری فضایی مناطق از بهره مندی از خدمات عمومی شهری به خصوص خدمات آموزشی است. لزوم توجه به کاربری آموزشی هم به عنوان اساسی ترین خدمات عمومی شهری با توجه به جوانی جمعیت کشورمان اهمیت بسیاری دارد. این پژوهش به تحلیل توزیع مراکز آموزشی شهر تبریز به خصوص مدارس دخترانه دوره متوسطه اول و دوم از نکته نظر عدالت فضایی پرداخته است. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش از نرم افزارسیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) برای تعیین شعاع عملکردی این واحدها استفاده شده است و سرانه این واحدها محاسبه و با سرانه استاندارد مقایسه شده و میزان کمبود و یا مازاد این خدمات تعیین شده است. به منظور رتبه بندی برای این مدارس شاخص هایی تعیین شده و با استفاده از تکنیک Topsis این شاخص ها وزن دهی شده و در نهایت مدارس از نظر شاخص های مورد نظر از عالی تا خیلی ضعیف رتبه بندی شده و توزیع آنها در سطح شهر تبریز نمایش داده شده است. نتیجه به این صورت است که بیشترین تعداد مدارس در رتبه مدارس ضعیف قرارمی گیرند و تنها 7 مدرسه با توجه به شاخص های موردنظر عالی هستند که در نواحی 1و 3 قرار دارند. مدیریت شهری مادرشهر تبریز نیازمند توجه به مناطق محروم از شاخص خدمات آموزشی است.
تبیین عوامل موثر در مدیریت توسعه پایدار شهری، با تاکید بر شهرهای شکوفای پیرامون کلان شهرها (نمونه موردی: شهر لواسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی معیارهای مدیریت توسعه پایدار شهری در شهرهای در حال شکوفایی پیرامون کلان شهرها می پردازد. بر اساس روش تحلیل محتوا در بررسی نظریات مطرح در این حوزه، یک مدل مفهومی ویژه تدوین شده که نقش شاخص های مختلف اثرگذار بر مدیریت توسعه پایدار شهری در شهرهای در حال شکوفایی را ارائه می دهد. همچنین، مبتنی بر روش موردپژوهی، شهر لواسان به عنوان نمونه موردی، انتخاب شد تا درک واقع بینانه ای از نقش مؤلفه های مختلف بر مدیریت پایدار شهری در شهرهای در حال شکوفایی پیرامون کلان شهرها فراهم آید. روش پژوهش مبتنی بر روش های کمی و کیفی بوده است. بر اساس بازدید میدانی، گفتگوهای اولیه و مدل مفهومی پرسش نامه های هدفمندی تهیه گردید. جهت یافتن روابط متغیرها، برای تجزیه وتحلیل اطلاعات پرسش نامه ها، از فن آماری SPSS21 و Smart-PLS استفاده شده است. 376 پرسش نامه در ارتباط با مؤلفه های مدیریت توسعه پایدار شهری تحلیل شده است. نتایج تحلیل ها، نمایانگر آن است که مؤلفه های اثرگذار بر مدیریت توسعه پایدار شهری شهر در حال شکوفایی لواسان را می توان در ابعادکالبدی- فضایی، کیفیت زندگی، مدیریت هوشمند، عدالت و برابری و حکمروایی و قانون گذاری بهینه بررسی کرد. همچنین نتایج نشان می دهد که عامل کالبدی– فضایی مهم ترین معیار اثرگذار می باشد. همچنین مسیر تحلیل عاملی نشان می دهد که دستیابی به شکوفایی شهری در شهرهای پیرامون کلان شهرها از مدیریت شهری هوشمند آغاز می شود، حکمروایی و قانون گذاری مناسب در زمینه زیرساخت های کالبدی- فضایی و زیرساخت های کیفیت زندگی سبب گسترش عدالت و برابری در شهر و در نهایت منجر به شکوفایی شهری می گردد. واژگان کلیدی: مدیریت توسعه پایدار، شکوفایی شهری، شهرهای پیرامون کلان شهرها، لواسان. [1]. نویسنده مسئول: pourja_m@modares.ac.ir
تحلیل رابطه زیست پذیری مساکن روستایی باکیفیت زندگی روستاییان (مطالعه موردی: شهرستان زیرکوه، دهستان زیرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کیفیت زندگی و ارتقای آن مهم ترین رویکرد در برنامه ریزی های روستایی و شهری می باشد. عوامل و عناصر متعددی می توانند در ارتقا کیفیت زندگی روستاییان تأثیرگذار باشند که یکی از آن ها مسکن قابل زیست و استاندارد می باشد. مسکن روستایی به عنوان نیاز اولیه انسان، با ابعاد وسیع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی خود تأثیر بسزایی در کیفیت زندگی و توسعه پایدار روستایی دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل و بررسی رابطه بین مسکن زیست پذیر و کیفیت زندگی (ذهنی و عینی) روستاییان دهستان زیرکوه انجام شده است.
روش شناسی تحقیق: در این راستا روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را روستاییان 15 نقطه روستایی تشکیل می دهند که دارای 1417 خانوار می باشند. تعداد نمونه ها 313 خانوار می باشد که با استفاده از فرمول کوکران با خطای اندازه گیری 5 درصد انتخاب شده اند.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، دهستان زیرکوه است.
یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، متغیر زیست پذیری با آماره پیرسون 616/0 باکیفیت زندگی دارای رابطه ای مستقیم با شدتی قوی می باشد. همچنین با توجه به سطح معناداری به دست آمده که کوچک تر از 05/0 می باشد، متغیر زیست پذیری دارای رابطه معنی داری باکیفیت زندگی است و قابلیت تعمیم به کل جامعه را دارد. تأثیر متغیر زیست پذیری مسکن بر هر دو بعد عینی و ذهنی مورد تأیید قرار گرفت اما با توجه به ضریب تعیین تعدیل شده که برای بعد ذهنی کیفیت زندگی برابر با 307/0 و برای بعد عینی کیفیت زندگی 328/0 می باشد که نشان می دهد 7/30 درصد از تغییرات بعد ذهنی و 8/32 درصد از تغییرات بعد عینی در روستاهای نمونه وابسته متغیر زیست پذیری مسکن است و تأثیر متغیر زیست پذیری مسکن بیشتر بر بعد عینی کیفیت زندگی است.
نتایج: نتایج پژوهش بیانگر این می باشد که روستاهای پیشبر، بمرود، محمد آباد و حسین آباد و اردکول بالاترین سطح زیست پذیری مسکن را دارا می باشند. در مقابل روستاهای مهرک، گمنج، حسن آباد و تجنود دارای پایین ترین سطح زیست پذیری مسکن از دید جامعه نمونه اند و میانگین زیست پذیری مسکن در روستاهای منطقه مورد مطالعه در حد متوسط به بالا قرار دارد و بیشترین میانگین به بعد اجتماعی (55/3) و کمترین میانگین متعلق به بعد اقتصادی (06/3) است.
شناسایی پیشران های مؤثر بر بازآفرینی محورهای گردشگری شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری، به عنوان یک رویکرد جامع، همه ذی نفعان و عوامل تأثیرگذار در بحث گردشگری را دربرمی گیرد. هدف از این پژوهش ارزیابی شناسایی پیشران های مؤثر بازآفرینی بر گردشگری شهری در سطح شهر ایلام با رویکردی از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی پژوهش توصیفی تحلیلی متکی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. جهت شناسایی شاخص های مفهومی تبیین کننده پیشران های اصلی بازآفرینی و گردشگری شهری از روش اسنادی و دلفی هدفمند استفاده شد. حجم نمونه کارشناسان و متخصصان مرتبط با موضوع پژوهش 30 نفر است. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل آثار متقاطع و با استفاده از برنامه Micmac به تحلیل مؤلفه های بازآفرینی و گردشگری شهر ایلام پرداخته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل مسیر با استفاده از مدل معادلات ساختاری Smart PlS استفاده شد. یافته های حاصل از نتایج اولویت بندی ابعاد مؤثر در بازآفرینی محورهای گردشگری شهر ایلام نشان داد که بعد کالبدی (354/4) در رتبه اول اهمیت، بعد اجتماعی فرهنگی (607/2) در رتبه دوم، و بعد زیست محیطی (545/2) و بعد اقتصادی (464/2) در رده های بعدی اهمیت قرار دارند. در نهایت با توجه به نتایج مرتبط با تحلیل آثتر متقاطع در شناسایی پیشران های مؤثر بازآفرینی بر آینده محورهای هفت گانه گردشگری شهر ایلام 6 عامل کلیدی (روابط اجتماعی، عملکرد، تسهیلات و خدمات رفاهی، زیرساخت ها و تأسیسات، اقتصاد گردشگری، سرزندگی) شناسایی شد. آنچه از این تحقیق برمی آید نشان دهنده تأثیر قوی بازآفرینی بر تحقق گردشگری موفق در 7 محور گردشگری این شهر است. و با توجه به درهم آمیزی مؤلفه ها و شاخص های مفهوم بازآفرینی شهری نقش آن بر جوانب مختلف گردشگری شهری و آینده آن در شهر ایلام انکارناپذیر است.
بررسی شاخص های طراحی برج مسکونی در راستای توسعه پایدار اجتماعی نمونه موردی: برج های کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی مسکن از مهمترین الگوها و رویکردهای مهم در راستای توسعه پایدار اجتماعی است؛ چرا که امروزه با توجه به تغییرات زیاد در بحث کالبدی، شهرها با مشکلات بسیاری مواجهه هستند. بنابراین اتخاذ شاخص های مطلوب جهت طراحی برج های مسکونی بسیار مهم است. در این تحقیق هدف بررسی شاخص های طراحی برج مسکونی در راستای توسعه پایدار اجتماعی در کلانشهر تهران بوده است. روش تحقیق با توجه به ماهیت آن توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است . جامعه آماری پژوهش حاضر کارشناسان معماری عضو سازمان نظام تهران را تشکیل داده اند. با توجه به استعلام از سازمان نظام مهندسی، جامعه آماری را 22000 نفر از کارشناسان و اعضای سازمان نظام مهندسی تهران تشکیل داده اند. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 384 نفر تعیین شد. نتیجه آزمون فریدمن نشان داد که طراحی فضاهای باز هنری، فرهنگی، بازی و تفریحی در برج ها در ارتقاء تعاملات و حس تعلق و دور کردن اثرات منفی زندگی صنعتی بر روی ساکنان با وزن 81/17، طراحی انعطاف پذیری برج ها و مرتفع سازی محدودیت های سازه ای با راهکار هایی مانند (طراحی نواری برج ها و طراحی آتریوم و تسهیل دسترسی مناسب و تعبیه فضاهای باز...) در توسعه پایدار و ارتقاء حس رضایت ساکنان با وزن 51/17 و همچنین شاخص مدیریت قوی در برج ها و عملکرد مناسب در طراحی بام و همکف و ایجاد فضاهای مناسب اجتماعی (تعاملاتی، ورزشی، فرهنگی، و هنری.....) در کاهش مشکلات برج نشینی و ایجاد سرزندگی و مشارکت عمومی با وزن 42/17 به ترتیب در رتبه های اول تا سوم اهمیت قرار گرفته اند. بنابراین توسعه پایدار اجتماعی در طراحی برج های مسکونی موثر است.
پیش بینی بزرگا و محل وقوع زلزله های احتمالی در محدوده خطوط ریلی استان هرمزگان با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی محیطی دوره ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
111 - 128
حوزههای تخصصی:
پیش بینی بزرگا و محل وقوع زلزله تأثیر زیادی در کاهش خسارت های ناشی از این پدیده خواهد داشت؛ زیرا پیش بینی محل وقوع زلزله های احتمالی موجب بهسازی و مقاوم سازی تأسیسات و زیرساخت ها در این مکان ها و کاهش آسیب پذیری آنها خواهد شد. بر همین اساس، در پژوهش حاضر کوشش شده است تا با استفاده از الگوریتم شبکه های هوشمند عصبی مصنوعی بزرگی و محل وقوع لرزه های احتمالی در محدوده خطوط ریلی استان هرمزگان پیش بینی و تحلیل شود. بدین منظور پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله از موقعیت مکانی، بزرگا و عمق زلزله های ثبت شده در محدوده مطالعاتی و نیز از طول گسل های موجود در منطقه به عنوان متغیرهای ورودی به مدل شبکه عصبی پرسپترون چند لایه استفاده کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در منطقه مطالعاتی 31 نقطه برای وقوع لرزه های احتمالی پیش بینی شده است که نهایت بزرگای محتمل برای این نقاط 3/4 و 2/5 ریشتر خواهد بود. بر همین اساس، پهنه بندی استان هرمزگان براساس لرزه های پیش بینی شده حاکی از آن است که بخش های جنوبی و مرکزی استان (شمال تنگه هرمز) در پهنه با خطر زیاد قرار دارند که موجب آسیب پذیری بیشتر خطوط ریلی در این بخش از استان خواهند شد. همچنین، تونل شماره 23 در محدوده پرخطر (در منطقه نهایت بزرگای محتمل) قرار دارد و نیز تونل 21، 22، 23 به زلزله های با بزرگای بیش از 5 ریشتر بسیار نزدیک است.
چالش های سیاستگذاری امنیتی خاورمیانه در عصر بحران های ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
1 - 25
حوزههای تخصصی:
بحران های ژئوپلیتیکی تابعی از معادله رقابت سیاسی بازیگران نوظهور و تغییر در موازنه قدرت می باشد. خاورمیانه در زمره مناطقی محسوب می شود که اولاً دچار چالش های سیاستگذاری امنیتی بوده، ثانیاً با نشانه هایی از بحران های تصاعدیابنده ژئوپلیتیکی روبه رو گردیده و نکته سوم آنکه در گذر زمان زمینه برای ظهور نخبگان رایکال نیز به وجود آمده است. هر یک از مولفه های یادشده را می توان در زمره چالش های اصلی سیاستگذاری امنیت منطقه ای در خاورمیانه دانست. ساخت اجتماعی و الگوی کنش نخبگان نقش موثری در روند سیاستگذاری دارد. هر گونه سیاستگذاری راهبردی و امنیت منطقه ای ماهیت زمینه ای داشته و تابعی از شکل بندی های ساختار محیطی و الگوی کنش کارگزاران می باشد. سیاستگذاری امنیت منطقه ای خاورمیانه به این دلیل با چالش های پایان ناپذیر روبرو می باشد که اولاً دارای محیط آشوب زده بوده، ثانیاً بر اساس نشانه هایی از کنش رادیکال کارگزاران قرار دارد و نکته سوم آنکه تحت تاثیر مداخله قدرت های بزرگ و ائتلاف منطقه ای آنان می باشد. این مقاله با ماهیت بنیادی و با بهره گیری از رهیافت هویت و ساختار باری بوزان با استفاده از روش شناسی تحلیل داده ها و تحلیل محتوی داده های در دسترس در پی پاسخ به این سوال می باشد: «سیاستگذاری امنیت منطقه ای خاورمیانه برای ثبات و موازنه دارای چه نشانه هایی بوده و چه عواملی منجر به تداوم بحران های منطقه ای خاورمیانه گردیده است؟» نتایج نشان می دهد که درک واقعیت های محیط منطقه ای خاورمیانه بر اساس الگوی کنش کارگزاران حاصل می شود. سیاستگذاری امنیتی در محیط آشوب زده ماهیت تاکتیکی خواهد داشت. معادله قدرت و بحران های منطقه ای را باید به عنوان چالش پایان ناپذیر سیاست های امنیتی در خاورمیانه دانست.
اثرات سرمایه اجتماعی بر مشارکت روستاییان در توسعه طرح های اقتصادی و زیست پذیری پایدار روستایی در بخش مرکزی شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
199 - 213
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی یکی از ارکان بنیادین برای مشارکت در توسعه طرح های اقتصاد روستایی و به مثابه امکانات و ظرفیتی برای بهبود زیست پذیری پایدار روستایی بشمارمی آید و زمینه را برای مشارکت و تعامل سازنده روستاییان فراهم می کند. براین مبنا، پژوهش حاضر به روش کمی و توصیفی تحلیلی مبتنی بر ابزار پرسشنامه در 30 روستا و 400 خانوار نمونه بررسی شد. برای ارایه چارچوب معناداری از روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آموس گرافیک رابطه میان شاخص های سرمایه اجتماعی، مشارکت روستاییان در توسعه طرح های اقتصادی روستا و زیست پذیری پایدارروستایی در بخش مرکزی شهرستان جیرفت بهره گرفته شد. نتایج پژوهش آشکار ساخت، از میان شاخص های سرمایه اجتماعی شاخص انسجام اجتماعی با کمترین میانگین معادل 83/2 و تشکل اجتماعی با مقدار 42/3 بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است و میانگین شاخص های مشارکت روستاییان در توسعه طرح های اقتصادی معادل 85/2 را به خود اختصاص داده است؛ و در میان ابعاد زیست پذیری پایدار روستایی، بعد اقتصادی با میزان 15/3 کمترین میانگین و بعد محیطی اکولوژیک با میزان 59/3 بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است. افزون براین، یافته های مدل ارتباطی پژوهش نشان داد برازش ضرایب مسیر سرمایه اجتماعی به میزان39/1 بر مشارکت در توسعه طرح های اقتصادی و بر زیست پذیری پایدار روستایی به میزان 54/0 تأثیر داشته است. براین مبنا، یافته ها آشکار ساخت، ضرایت مسیر متغیرها دارای برازش مطلوب است. بدین سان، سرمایه اجتماعی قادر است که بر مشارکت و اعتمادپذیری و روحیه همکاری در میان روستاییان برای مشارکت در توسعه طرح های اقتصادی تأثیر مثبت به همراه داشته باشد و در تواناسازی روستاییان برای مدیریت و پاسخ به فشارهای اجتماعی، اقتصادی و محیطی اکولوژیک و در نتیجه بهبود ابعاد زیست پذیری پایدار روستایی کارساز باشد.واژه های کلیدی: اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، مدلسازی معادلات ساختاری، شهرستان جیرفت
تحلیل تأثیر نوع تعاونی روستا- شهری بر توسعه پایدار منطقه ای، مطالعه موردی: تعاونی های فعال خوانسار، استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نگاه راهبردی، تعاونی ها به لحاظ کارکرد، شرایط عضویت و نوع گرایش اقتصادی انواع گوناگونی دارد که باید دید ظرفیت ها ، آسیب ها و شرایط هر منطقه برای پذیرش کدام یک مناسب است. از این رو پژوهش حاضر به منظور تحلیل تأثیر نوع تعاونی روستا- شهری بر توسعه پایدار منطقه ای با مطالعه موردی تعاونی های فعال شهرستان خوانسار در استان اصفهان صورت گرفته است. هدف پژوهش، شناخت کارکرد تعاونی موثر بر توسعه منطقه ای است که براساس شاخص های بررسی وضع موجود تعاونی ها، انواع تعاونی ها و کارکرد آن به دست آمده است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با هدف انجام مطالعه ای کاربردی با بررسی های اسنادی و میدانی انجام شده است. شاخص های این تحقیق با تأکید بر ابعاد مطالعات منطقه ای و تعاونی، با هدف تاثیر مثبت این نهاد بر برنامه ریزی توسعه منطقه ای استخراج شد. در این پژوهش، با روش دلفی و آزمون ضریب هم بستگی با توجه به نظر تعاونگران، شاخص های کلان توسعه منطقه ای یعنی اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و سیاسی به بحث گذاشته شد. در نهایت تحلیل متغیرهای استخراجی از بین 330 تعاونگر فعال شهرستان خوانسار، استان اصفهان، با روش تصادفی سیستماتیک نشان داد که انتخاب تعاونی چند منظوره بهترین نوع تعاونی برای دستیابی به توسعه پایدار و متوازن منطقه ای است. در بخش تعاونی متغیر قیمت و دلالی با 4/95 و در توسعه منطقه ای متغیر آموزش با 1/90 درصد در بالاترین سطح قرار گرفت که می تواند در برنامه ریزی آینده با تحلیلی سیستمی جهت توسعه پایدار و متوازن منطقه به کمک تعاونی ها برای برنامه ریزان در اولویت باشد.
تبیین مدل مفهومی سرزندگی محیطی: مطالعه تطبیقی در علوم اجتماعی و معماری و شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرزندگی یکی از مؤلفه های اصلی در طراحی می باشد، اما مفهوم پیچیده و چند وجهی است که در ابعاد گوناگون آن همپوشانی وجود دارد. بدین جهت با توجه به خلأ نظری آن در معماری و در نظر گرفتن میان رشته ای بودن آن، با کنار هم قرار دادن و همپوشانی تفاوت ها و تشابه ها سرزندگی در حوزه روان شناسی و جامعه شناسی با تعاریف در معماری و همچنین بررسی تفاوت سرزندگی با دیگر مفاهیم نزدیک به آن در معماری و شهرسازی شامل کیفیت زندگی، زیست پذیری و پایداری، در نهایت مدل تعریف سرزندگی و مدل عوامل سرزندگی محیطی ارائه شد. بدین جهت مقاله حاضر با پارادایم تفسیرگرا، رویکرد کیفی، روش تطبیقی و منطق استدلال قیاسی انجام شد که به لحاظ هدف نظری و نوع نتایج آن تبینی می باشد. هدف از این پژوهش پاسخ سؤالاتی پیرامون تعریف سرزندگی محیطی، رویکرد مناسب پژوهش پیرامون سرزندگی، مقیاس مناسب پژوهش سرزندگی، عوامل مؤثر بر سرزندگی محیطی و ارائه مدل تحلیلی- تطبیقی سرزندگی جهت ارزیابی آن می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد، سرزندگی محیطی مفهومی نسبی وابسته به مکان و زمان می باشد که نمی توان عواملی را به طور مشخص برای سرزندگی همه مکان ها در همه کشور ها و در همه دوره های زمانی بیان کرد بلکه باید عوامل به صورت محلی با توجه به مکان مشخص شود. عوامل مؤثر بر سرزندگی محیطی به دست آمده در این مقاله شامل مؤلفه های کالبدی، تجربی و زیباشناختی، اجتماعی می باشد و با توجه به فرهنگ جمع گرا و جایگاه شادی های جمعی در کشورمان توجه به عواملی از سرزندگی که باعث افزایش جنبه های اجتماعی فضا، جذب و مشارکت افراد شود می تواند راهگشا باشد. واژگان کلیدی: شادی، نشاط اجتماعی، مطالعه تطبیقی، سرزندگی محیطی [1]. این مقاله برگرفته از رساله دکتری معماری تحت عنوان " سرزندگی محیطی بومی در مجتمع های تجاری: تدوین مدل ارزیابی عوامل معماری مرتبط با سرزندگی محیطی در مجتمع های تجاری شهر تهران " می باشد که به راهنمایی استادان دکتر منوچهر فروتن و دکتر محمد مهدی سروش و مشاوره دکتر سارا جلالیان در دانشگاه آزاد اسلامی همدان به انجام رسیده است. [2]. نویسنده مسئول: همدان، بلوار امام خمینی، خیابان دانشگاه آزاد اسلامی، بلوار پروفسور موسیوند، ساختمان هنر و معماری، گروه معماری.
تحلیل فضایی فقر شهری از بعد اجتماعی در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت شهرها، فقر شهری یکی از معضلات مهمی است که مبارزه با آن ضروری به نظر می رسد. در قرن بیست و یکم یکی از شاخص های پیشرفت شهری، مسئله ی پایین بودن فقر شهری است (Lemanski and Marx, 2015). به منظور تحلیل و ارزیابی شاخص های فقر شهری در شهر رشت در بلوک های مختلف و خوشه بندی فقر اجتماعی در این شهر (خیلی فقیر، فقیر، متوسط، مرفه، خیلی مرفه)، برای تحلیل فقر اجتماعی و استخراج لکه های داغ گستره فضایی از نرم افزار Arc Gis استفاده شد؛ و استخراج نواحی مختلف شهر از نرم افزار R و به روش تصمیم گیری چند شاخصه پرومته که وزن شاخص ها به روش ANP از داده های خام بلوک های آماری شهر رشت در سرشماری سال ۱۳۹۵ به دست آمده بود، محاسبه شد. یافته های پژوهش نشان دادند که به طور نسبی بخش های مرکزی شهر را بلوک های متوسط در برمی گیرد و در بخش های بیرونی و حاشیه ای مرکز شهر دو ناحیه لکه داغ مشاهده می شود که بلوک های خیلی مرفه و مرفه را در خود جای داده اند. لکه های سرد نیز در حاشیه بیرونی شهر به وضوح قابل مشاهده هست و بلوک های خیلی فقیر و فقیر را در برگرفته اند و شهر به جز لکه های داغ و سرد بیشتر به صورت لکه های ملایم و اکثر بلوک ها در وضعیت متوسط فقر اجتماعی قرارگرفته اند. همچنین بر اساس یافته های تحقیق بیشتر مناطق محروم از نظر فقر اجتماعی در شهر رشت در بخش شمال غربی و شمال شرقی شهر قرارگرفته اند. واژگان کلیدی: روش ANP، روش پرومته، گستره فضایی، تحلیل لکه های داغ، فقر اجتماعی، شهر رشت.
مدل سازی رواناب ذوب برف توسط مدل SRM و برآورد پارامتر فاکتور درجه-روز با استفاده از تصاویر ماهواره ای تابش خالص (مطالعه موردی: حوضه آبریز کارده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
1 - 22
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیر مطالعات برف در مدیریت منابع آب و جلوگیری از مخاطرات ناشی از بروز سیل و ازآنجاکه مدل سازی رواناب ذوب برف به دلیل تغییرات بسیار در پراکندگی توده های برف با کمبود یا فقدان داده چگالی برف در حوضه آبریز مواجه بوده و ایجاد ایستگاه های اندازه گیری برف در ارتفاعات کاری سخت و پر هزینه است، در این مطالعه تلاش شده با ابداع معادله ای جدید و با استفاده از تکنیک های سنجش ازدور به روشی ساده تر و فیزیکی تر پارامتر فاکتور درجه-روز (α) را محاسبه کرده و سپس شبیه سازی با تعریف مقادیر محاسبه شده آن به روش های کلاسیک و جدید در کنار مقادیر سالانه و فصلی ضریب فروکش (k) برای مدل رواناب ذوب برف (SRM) انجام شده و نتایج حاصل مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. به منظور ارزیابی عملکرد مدل و پارامترهای آن، شبیه سازی برای دوره های واسنجی و درستی سنجی به ترتیب برای سال های آبی 2012_2011 و 2013_2012 انجام شد و از محصول پوشش برف MODIS (MOD10A1) جهت برآورد سطح پوشش برف و برای برآورد مقادیر تابش خالص از محصول تابش خالص NEO (CERES-NETFLUX-E) استفاده گردید. نتایج نشان داد بهترین روش شبیه سازی رواناب در دوره واسنجی (2011-2012) استفاده از روش محاسبه فاکتور درجه-روز جدید و کاربرد دو مقدار ضریب فروکش جریان فصلی با ضریب تبیین 72/0 و درصد اختلاف حجمی 17/4 است. در دوره اعتبارسنجی (2012-2013) نیز شبیه سازی رواناب با روش محاسبه فاکتور درجه-روز جدید و یک ضریب فروکش سالانه با ضریب تبیین 51/0 و درصد اختلاف حجمی 38/4 بهترین نتیجه را از نظر ارزیابی معیارهای دقت مدل ارائه کرد.
ارزیابی خطر لرزه ای منطقه بدخشان (شمال شرق افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
133 - 150
حوزههای تخصصی:
منطقه بدخشان، در شمال شرق افغانستان دارای زمین شناسی پیچیده ای است. با استفاده از داده های کاتالوگ لرزه خیزی آسیای میانه با بروز رسانی (سال های 2011-1909) از سایت سازمان زمین شناسی آمریکا از سال 2011-2021 کاتالوگی تهیه گردید. با در نظر گرفتن آخرین زلزله با بزرگای 7.2 در سال 2015 ضرایب b به بیشترین مقدار 1.0 و a به مقدار 7.9 در سطح و عمق محاسبه گردید. افزایش مقادیر عددی a,b در نیمه مرکزی به طور کامل مشهود بوده است. نتایج حاکی از آن است روند حاضر، برخلاف راستای گسل اصلی شمال بدخشان (جهت شمالی- جنوبی) است. بیشترین فراوانی زلزله های ≥4 در عمق 70-150 کیلومتر، زلزله های ≥5 در عمق 300-150 کیلومتر و درنهایت زلزله های ≥6 در عمق 300-150 کیلومتر در راستای شرقی غربی رخ می دهد. این منطقه دقیقاً برخورد صفحه دالان پامیر به مرکز بدخشان می باشد. این مهم نشان می دهد در منتهی الیه دالان پامیر از شرق به غرب گسیختگی هایی در عمق های 0-150 کیلومتر در حال ایجاد شدن هستند. دو روند شرقی-غربی و شرقی- جنوبی مشهود است. در خصوص زمین لرزه های کم عمق مربوط به 50 کیلومتر بالایی پوسته، سازوکار غالب از نوع نرمال است که حکایت از کشش پوسته در این بخش دارد. جهت نیروی کششی با توجه به سازوکار ژرفی زمین لرزه ها، در امتداد شرقی-غربی است. همین مسئله، موضوع برخورد قاره ای و سپس فرورانش به سمت جنوب بدخشان را بیشتر تأیید می کند. نوآوری این پژوهش شناسایی روندهای لرزه ای است که در منطقه موردمطالعه به ندرت تحقیق شده است و کاربرد آن برای شناسایی نواحی پرخطر جهت ساخت وسازها می باشد.
تحلیل اثرات خشکسالی بر تغییرات سطح آب دریاچه های بختگان، طشک و مهارلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
139 - 159
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از مهم ترین مخاطرات اقلیمی است که تأثیرات زیادی بر بخش های مختلف طبیعی و فعالیت های انسانی دارد. از مهم ترین اثرات خشکسالی تأثیر آن بر کاهش آب های سطحی در حوضه های آبریز است که نهایتاً با کاهش ورودی رودخانه ها به دریاچه ها، سبب خشک شدن تدریجی آنها می شود. بر این اساس در پژوهش حاضر سعی بر آن شده است تا اثر خشکسالی بر روی دریاچه های بختگان، طشک و مهارلو استان فارس در طی دوره 2021-2000 مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور از تصاویرماهواره لندست 5 تا 8 استفاده شده است. هم چنین به منظور پایش خشکسالی از شاخص پالمر استفاده شده و بر اساس این شاخص فراوانی و شدت وقوع خشکسالی در ایستگاه های منتخب برای هر سه دریاچه استخراج شده است. به منظور برآورد مساحت دریاچه ها، از شاخص استخراج خودکار آب (AWEI) بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از ارزیابی خشکسالی نشان می دهد که در 22 سال مورد مطالعه، در دو ایستگاه منتخب طشک و بختگان 15 سال و در ایستگاه منتخب مهارلو 14 سال خشکسالی با شدت های مختلف اتفاق افتاده است. طولانی ترین خشکسالی با تداوم شش ساله بین سال های 2008 تا 2013 به وقوع پیوسته که در این دوره سطح آب دریاچه ها به شدت کم شده است. تحلیل تغییرات سطح آب در این دریاچه ها نیز نشان داد که بیشترین مساحت دریاچه ها را رودخانه های فصلی به خود اختصاص داده اند. این موضوع نشان می دهد سطح آب این دریاچه ها به شدت از بارش های فصلی تبعیت می کند. در بررسی تصاویر ماهانه نیز مشخص شد در هر سه دریاچه سطح آب فصلی در بین ماه های آبان تا اردیبهشت افزایش پیدا می کند. میزان ماندگاری آب فصلی نسبت به سال های مختلف در دریاچه ها متفاوت بوده ولی میزان آن به طور کلی بین 3 تا 7 ماه است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر در توسعه گردشگری طبیعت مبنا با رویکرد آینده پژوهی و روش بهترین - بدترین معیار (مطالعه موردی: استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
55 - 72
حوزههای تخصصی:
استان یزد، به دلیل برخورداری از تنوع جاذبه های طبیعی منحصربه فرد همچون کویرها، کوه ها و معادن، توان بالقوهٔ زیادی برای توسعه ازطریق گردشگری دارد. گردشگری طبیعت مبنا به منزلهٔ گونه ای از گردشگری پایدار می تواند نقش مهمی در توسعهٔ منطقه ای و ملی ایفا کند. لذا، هدف پژوهش حاضر، به منزلهٔ مطالعه ای توصیفی - تحلیلی و میدانی، شناسایی عوامل کلیدی تأثیرگذار در توسعهٔ گردشگری طبیعت مبنا در استان یزد است. شیوهٔ گردآوری داده ها مطالعات کتابخانه ای است و با نمونه گیری هدفمند (روش گلوله برفی) تعداد پانزده نفر از استادان و پژوهشگران حوزهٔ گردشگری به منزلهٔ خبرگان انتخاب شده است. سپس، با رویکرد آینده پژوهی و با بهره گیری از روش تحلیل ساختاری و مزایای نرم افزار Micmac، عوامل کلیدی تأثیرگذار در توسعهٔ گردشگری طبیعت مبنا در استان یزد شناسایی شده است. در ادامه، با بهره گیری از روش Best-Worst Method درجهٔ اهمیت هریک از آن ها تعیین شد. درنهایت، نوزده عامل در شش بعد اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، اقتصادی، مدیریتی و کالبدی شناسایی شد. این عوامل در دوازده مورد (شامل فنّاوری های اطلاعاتی، سرمایه گذاری دولتی، سرمایه گذاری غیردولتی، آموزش، کیفیت مسیرهای ارتباطی، مشارکت محلی، گونه های حمل ونقل، حمایت مالی سازمان های بین المللی، برنامه ریزی توسعهٔ گردشگری، امنیت، تبلیغات و جاذبه های گردشگری طبیعت مبنا) با پیشینهٔ پژوهش اشتراک دارد و در هفت مورد (شامل ایجاد هماهنگی و یکپارچگی بین سازمان های مرتبط، قوانین مرتبط با توسعهٔ گردشگری، مناطق حفاظت شده، ایمنی، ارائهٔ تسهیلات دولتی برای جذب سرمایه گذار خصوصی، گردشگرپذیری و کیفیت هوای محیط) متفاوت است. گفتنی است از نظر این پژوهش مهم ترین و کم اهمیت ترین معیار به ترتیب «جاذبه های گردشگری طبیعت مبنا» و « حمایت مالی سازمان های بین المللی» است.