فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱۲٬۳۸۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، هدف اصلی ارائه الگویی جامع و کاربردی برای تصمیم گیری سرمایه گذاران دارای هوش مالی بر اساس سوگیری های رفتاری (سوگیری های شناختی و عاطفی) در بازار سرمایه ایران است. برای دستیابی به این هدف، ابعاد مختلف این موضوع در بازار سرمایه ایران از زوایای گوناگون بررسی شده است. در حوزه تصمیم گیری سرمایه گذاران دارای هوش مالی، بیشتر تحقیقات به صورت کمی بوده و تنها تعداد محدودی از تحقیقات کیفی صورت گرفته است که آنها نیز تنها به ابعاد هوش مالی پرداخته اند. در این پژوهش کیفی، علاوه بر بررسی ابعاد و مقوله های هوش مالی، به بررسی ابعاد و مقوله های سوگیری های رفتاری (شناختی و عاطفی) نیز پرداخته شده است. با استفاده از نظریه داده بنیاد، تاثیر سوگیری های رفتاری بر تصمیم گیری سرمایه گذاران دارای هوش مالی برای انتخاب سهام در بازار بورس ایران مدل سازی شد. برای بررسی دقیق تر هر یک از پارامترهای این پژوهش (هوش مالی و سوگیری رفتاری)، محقق تمامی مصاحبه ها را به صورت تفکیک شده در دو مرحله مجزا، یک بار برای پارامتر هوش مالی و بار دیگر برای پارامتر سوگیری های رفتاری، کدگذاری باز و کدگذاری محوری نموده است. در نهایت، با استفاده از کدگذاری انتخابی، تمامی مقوله های استخراج شده هر دو پارامتر مذکور، منجر به شکلگیری مدل پارادایم تصمیم گیری سرمایه گذاران دارای هوش مالی گردید. این مدل سازی می تواند به درک بهتر رفتار سرمایه گذاران و بهبود تصمیم گیری مالی آنها کمک کند. پژوهش حاضر کمک میکند تا سرمایه گذاران دارای هوش مالی درک بهتری نسبت به تاثیر سوگیری های رفتاری در تصمیم گیری های خود داشته باشند و در نتیجه با اخذ تصمیمات بهینه، بازدهی سرمایه گذاری خود را افزایش دهند.
بررسی تاثیر یکپارچگی شخصیت مدیران مالی بر رابطه بین تعارض نقش درک شده و رفتار گزارشگری مالی فرصت طلبانه از دیدگاه اخلاقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر یکپارچگی شخصیت مدیران مالی بر رابطه بین تعارض نقش درک شده و رفتار گزارشگری مالی فرصت طلبانه از دیدگاه اخلاقی است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از دیدگاه گردآوری داده ها، پیمایشی است. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه مبتنی بر سناریو، برگرفته از پژوهش هگرس (2021) و دسایی و همکاران (2020) استفاده شده و روش تحلیل داده ها از نوع استنباطی است. جامعه آماری مدیران مالی بوده و براساس جدول کوهن و همکاران (2000) نمونه پژوهش شامل 166 مدیر مالی، در بازه زمانی سال 1402 تعیین شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش از تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که تعارض نقش درک شده توسط مدیران مالی بر گزارشگری مالی فرصت طلبانه از دیدگاه اخلاقی تاثیر دارد. همچنین، نتایج پژوهش اشاره دارد که یکپارچگی شخصیت مدیران مالی بر گزارشگری مالی فرصت طلبانه از دیدگاه اخلاقی تاثیر ندارد. در نهایت، تعامل تعارض نقش درک شده و یکپارچگی شخصیت مدیران مالی بر تمایل آنها برای گزارشگری مالی فرصت طلبانه از دیدگاه اخلاقی تاثیر دارد. نتیجه گیری: شرکت ها می توانند با اجرای مدیریت تعارض، امکان گزارشگری مالی فرصت طلبانه را از دیدگاه اخلاقی کاهش دهند.
بررسی تاثیر رتبه موسسه حسابرسی و اظهارنظر آن بر رابطه بین تجدید ارایه صورتهای مالی و هموارسازی سود، مطالعه موردی: شرکت های پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۷ (جلد ۱)
140 - 150
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی تأثیر رتبه مؤسسه حسابرسی و اظهارنظر آن بر رابطه بین تجدید ارائه صورت های مالی و هموارسازی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. ابتدا رابطه بین تجدید ارائه صورت های مالی و هموارسازی سود موردبررسی قرار گرفت که نتایج نشان داد این رابطه مثبت و معنادار است. در ادامه، نقش رتبه مؤسسات حسابرسی بررسی شد و مشخص گردید که مؤسسات با رتبه بالاتر تأثیر منفی و معناداری بر هموارسازی سود دارند. همچنین، اظهارنظرهای دقیق و مستقل حسابرسان نیز به کاهش هموارسازی سود منجر می شوند. این تحقیق با استفاده از روش تحقیق کمی، توصیفی و پس رویدادی انجام شد و داده های 116 شرکت طی سال های 1397 تا 1401 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد تجدید ارائه صورت های مالی به کاهش تمایل شرکت ها به هموارسازی سود منجر می شود. علاوه بر این، رتبه مؤسسات حسابرسی و اظهارنظرهای مستقل حسابرسان موجب بهبود شفافیت و کیفیت گزارشگری مالی شده و رفتارهای هموارسازی سود را کاهش می دهد. یافته های این تحقیق اهمیت استفاده از مؤسسات حسابرسی معتبر و تقویت استقلال حسابرسان را برجسته می سازد. همچنین، نظارت بر تجدید ارائه صورت های مالی، کاهش رفتارهای هموارسازی سود و آموزش مدیران مالی در زمینه پیامدهای آن به عنوان راهکارهای مؤثر معرفی شده است. درنهایت، تشویق به گزارشگری صحیح و اخلاقی و بهبود فرآیندهای حسابرسی داخلی برای افزایش شفافیت مالی و جلوگیری از هموارسازی سود تأکید شده است.
تاثیرات هوش مصنوعی بر بازارهای مالی
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی یک اصطلاح عمومی است که شامل حوزه های مختلفی از جمله یادگیری ماشین پردازش زبان طبیعی و ... میشود. این فناوری پتانسیل بالایی دارد و در صنایع مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. در حال حاضر هوش مصنوعی آمادگی این را ندارد که به صورت کامل جایگزین انسانها شود. اما در عوض، این فناوری قدرت نیروی کار انسانی را تقویت کرده و امکان فعالیتهای بیشتری را برای آنها فراهم میکند. با پیشرفت تکنولوژی در همه عرصه ها و فناوریهای نوظهور مانند هوش مصنوعی تکنیکهای هوش مصنوعی به طور فزاینده ای در بازارهای مالی، مانند مدیریت دارایی تجارت الگوریتمی پذیره نویسی اعتباری یا تامین مالی مبتنی بربلاک چین به کار گرفته می شوند. در حالیکه هوش مصنوعی باعث بهبود کارایی شرکتها و افزایش کیفیت خدمات مالی در بازارهای مالی میشود، در این بررسی تاثیرات هوش مصنوعی بر بازارهای مالی را بررسی می کنیم.
کیفیت حسابرسی و کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله رابطه کیفیت حسابرسی و کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار 118 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را در سال های بین 1387 تا 1401 مورد مطالعه قرار می دهد. از آنجا که کیفیت حسابرسی هم بر مشکلات نمایندگی و هم بر محیط اطلاعاتی و نظارتی تأثیر می گذارد، انتظار می رود که کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار شرکت با کیفیت حسابرسی ارتباط داشته باشد. این مطالعه از نوع کمّی و پس رویدادی است و برای اندازه گیری کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار از الگوی پینوک و لیلیس (2007) استفاده شد. نتایج تحلیل های رگرسیونی پژوهش نشان داد که بین کیفیت حسابرسی و کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار شرکت ها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین، شواهد پژوهش نشان داد که رابطه بین کیفیت حسابرسی با بیش (کم)سرمایه گذاری در نیروی کار منفی و معنادار است. این یافته ها دارای پیامدهای مهم سیاسی برای مشاغل و سیاست گذاران در زمینه بازار کار و همین طور حرفه حسابرسی است. .
بررسی دستکاری قیمت ها در بازار بورس ایران با استفاده از مدل ترکیبی خودرمزگذار متغیر-حافظه کوتاه مدت طولانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
133 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف: بازار سرمایه به عنوان یکی از اصلی ترین بخش های اقتصادی کشورها، نقش با اهمیتی در توسعه و گسترش فعالیت اقتصادی دارد. با توسعه تکنولوژی و الگوریتم های معاملاتی پیچیده، دستکاری سهام با سهولت بیشتری رخ داده و این امر سبب می شود تا استفاده از ابزارهای مانند هوش مصنوعی و یادگیری عمیق برای شناسایی دستکاری توسط نهادهای ناظر ناگزیر باشد. هدف از این پژوهش، شناسایی دستکاری سهام در بازار بورس ایران است. برای این کار از اطلاعات 73 سهم از 19 صنعت پذیرش شده در بورس طی 1398 الی 1402، روزهای معاملاتی تقریبی 71،300 استفاده شده است.روش: شناسایی دستکاری در معاملات سهام به دلیل همبستگی زمانی داده های قیمت سهام و پویا بودن آن، چالش مهمی را به وجود می آورد. این چالش با در دسترس نبودن داده های برچسب گذاری شده نیز تشدید می شود. از این رو باتوجه به عدم اعلام سهام دستکاری شده توسط ناظر بورس در بازار ایران، شناسایی داده ها: 1) آزمون های آماری مانند بازدهی غیرنرمال، سهام دستکاری شده و تاریخ دقیق دستکاری مشخص شده است. 2) داده های تصادفی با شبیه سازی الگوی دستکاری سهم، به سری زمانی سهامی که با اطمینان بالایی در آن ها دستکاری رخ نداده (پرسشنامه خبرگان)، تزریق شده است. در گام بعدی با استفاده از ترکیب مدل های خودرمزگذار متغیر و حافظه کوتاه مدت طولانی، الگوریتم VAE- LSTM برای مقایسه با برخی مدل ها یادگیری ماشین از قبیل درخت تصمیم، جنگل تصادفی، رگرسیون لجستیک و.. طراحی گردیده که احتمال دستکاری سهم را محاسبه می نماید.یافته ها: پس از اجرای مدل های یادگیری عمیق شاخص های دقت و بازخوانی و F1 و F2 محاسبه شد. به دلیل اینکه در بازار سرمایه دسته بندی سهام دستکاری شده و نشده از اهمیت یکسانی برخوردار نیست، برای رتبه بندی مدل ها از شاخص ارزیابی عملکردی F2 استفاده شده است. به ترتیب مدل های VAE-LSTM، درخت تصمیم، جنگل تصادفی، شبکه عصبی چندلایه، ماشین بردار پشتیبان، رگرسیون لجستیک عملکردی بهتری از خود نشان دادند. مقدار حدودی F2 مدل های مذکور به ترتیب : 72درصد، 69درصد، 50درصد، 41درصد، 40درصد و 26درصد است.نتیجه گیری: در نهایت مدل پیشنهاد شده براساس شاخص ارزیابی عملکرد F2 نسبت به سایر مدل ها توانایی بهتری در شناسایی دستکاری از خود نشان داده است. ذکر این نکته ضروری است که سایر مدل های یادگیری ماشین استفاده شده در این پژوهش نیز عملکرد مناسبی به خصوص در شاخص ارزیابی دقت داشته اما متأسفانه از نظر شاخص عملکردی بازخوانی که مهم تر می باشد، عملکرد ضعیف تری داشته اند. پس از تعیین مدل پیشنهادی به عنوان مدل برگزیده، براساس شاخص کل بورس تهران، دوره صعودی بازار سرمایه را در بازه زمانی 01/12/1398 تا 31/05/1399، دوره نزولی بازار سرمایه را در بازه زمانی 21/05/1399 تا 20/08/1399 و سال 1400 را به عنوان دوره تعادل بازار سرمایه در نظر گرفته ایم که مطابق با انتظار، احتمال دستکاری به ترتیب در بازارهای صعودی، متعادل و نزولی بیشتر است.این نتایج به طور کلی با سایر مطالعات پیشین نیز هم سو می باشد.
اثر احتمال تقلب بر خطای ارزش گذاری: نقش مالکیت دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
130 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزش گذاری صحیح دارایی ها باعث تخصیص بهینه منابع سرمایه ای می شود و نبود دقت و صحت در ارزش گذاری سهام می تواند به عملکرد شرکت آسیب برساند و منافع سهامداران را به خطر بیاندازد. بنابراین، خطای قیمت گذاری به عنوان یک ناهنجاری مالی، فرضیه بازار کارا را تضعیف می کند. وقوع تقلب، سبب کاهش اطمینان و واکنش های منفی در بازار می شود. در این راستا، انتشار اخبار تقلب به شهرت شرکت و ثروت سهامداران آسیب می زند. در این شرایط، قیمت سهام، شرایط واقعی شرکت را منعکس نمی کند، بنابراین، افشای تقلب در شرکت، زمینه ساز خطای ارزش گذاری شرکت می شود. از سوی دیگر، امروزه مالکیت دولت به یک راهبرد نجات در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه تبدیل شده است. محدودیت محیط اطلاعاتی شرکت های دولتی، منجر به کاهش نقدشوندگی سهام این شرکت ها می شود، از سوی دیگر، مدیران شرکت های دولتی بر دست یابی به اهداف اجتماعی و سیاسی کوتاه مدت تمرکز دارند. شرکت های دارای مالکیت دولتی وظیفه کمک به دولت در بهبود رفاه جامعه را به عهده دارند. مالکیت دولتی شرکت ها، چه نقشی در این وضعیت ایفا می کند. این پژوهش رابطه بین احتمال تقلب و خطای ارزش گذاری را با تأکید بر نقش مالکیت دولتی بررسی می کند. روش: این مطالعه بر مبنای اطلاعات واقعی بازار سهام و با گردآوری اطلاعات و گزارش های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار، انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره هشت ساله از سال 1394 الی 1401 می باشد. پس از اعمال شرایط غربالگری منظم، 129 شرکت، 1032 سال – شرکت انتخاب شده است. خطای ارزش گذاری به پیروی از مطالعه روهدس-کروپف و همکاران (2005) و چانگ و همکاران (2013) و احتمال وجود تقلب به پیروی از بنیش (1999) و اردوغان و اردوغان (2020) اندازه گیری شد. پس از بررسی فرض های رگرسیون چند متغیره، با کمک الگوی داده های تابلویی با اثرات ثابت فرضیه ها آزمون شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد احتمال وجود تقلب، خطای ارزش گذاری شرکت ها را به طور معناداری افزایش می دهد. با افزایش مالکیت دولتی در شرکت ها، اثر احتمال وجود تقلب بر خطای ارزش گذاری به طور معناداری افزایش می یابد. نتیجه گیری: گزارش های مالی متقلبانه منجر به انتشار اطلاعات نادرست و کاهش اعتماد سرمایه گذاران در بازار می شود. همچنین بسیاری از تقلب ها و سوء استفاده ها به موقع کشف نمی شوند و همه موارد کشف شده گزارش نمی شوند. لذا، انتشار گزارش های ارتکاب تقلب در شرکت، واکنش منفی بازار سرمایه و افزایش هزینه های تأمین منابع را در پی دارد که موجب خطای ارزش گذاری اوراق بهادار شرکت می شود. از سوی دیگر، در شرکت های دولتی، اثر احتمال تقلب بر خطای ارزش گذاری سهام افزایش می یابد. به دلیل حمایت سیاسی دولت و محیط بسته شرکت های دارای مالکیت دولتی، شفافیت گزارشگری مالی کاهش یافته، عدم تقارن اطلاعاتی و احتمال گزارشگری مالی متقلبانه افزایش می یابد و به دلیل تضعیف سازوکارهای نظارت داخلی در شرکت ها فرصت ارتکاب تقلب و تضاد منافع را برای مدیریت فراهم می آورد. بنابراین، در شرکت های دولتی، احتمال خطای ارزش گذاری سهام افزایش می یابد.
بررسی تأثیر ساختارهای راهبری شرکتی بر پذیرش، میزان و کیفیت گزارش های پایداری: کاربست روش مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۴
41 - 97
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت گزارشگری پایداری، طی سال های اخیر مطالعات انجام شده در این حوزه افزایش یافته است. بااین وجود به دلیل کاستی های مطالعات اولیه نمی توان بر اساس این یافته ها تصمیم گیری کرد و مطالعات جامع تری موردنیاز است. ازاین رو با توجه به تأثیر با اهمیت سازوکارهای راهبری شرکتی بر گزارشگری پایداری و اهمیت این موضوع از دیدگاه کتابشناختی، طی پژوهش حاضر تأثیر ساختارهای راهبری شرکتی بر گزار شگری پایداری بر اساس نتایج حاصل از مطالعات قبلی و با به کارگیری روش مرور سیستماتیک و تحلیل های کتابشناختی ارائه شد. نمونه پژوهش شامل 47 مقاله خارجی و 32 مقاله داخلی منتشرشده برای بازه زمانی 2013 تا پایان سپتامبر 2023 است. در این مقاله برای تدوین پروتکل مرور از چک لیست پریزما استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که ساختار مالکیت، هیئت مدیره، ویژگی های مدیران اجرایی، عملکرد راهبری شرکتی و کیفیت کنترل های داخلی از عوامل مؤثر بر گزارشگری پایداری هستند. ادبیات پژوهش در خصوص تأثیر عواملی نظیر اندازه و استقلال هیئت مدیره، کمیته های تخصصی پایداری و جبران خدمات مدیران به جمع بندی دست یافته و در خصوص سایر عوامل به یافته های متناقضی دست یافته است. تحلیل یافته های متناقض در خصوص برخی عوامل در پرتو انگیزه های مدیریت، سطوح بلوغ سازمانی، ساختار سازمانی و عوامل نهادی تأثیرگذار بر سازمان نظیر نوع صنعت، فرهنگ، کشور محل فعالیت و قوانین و مقررات قابل توضیح است و درنتیجه استفاده از استانداردهای یکسان برای شرکت های مختلف در بسترهای نهادی متفاوت اثربخش نخواهد بود.
تبیین مولفه های تعیین کننده تجدید ارزیابی دارایی های ثابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۴
43 - 62
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث برانگیزترین موضوعاتی که همواره در کانون توجه تدوین کنندگان استانداردها، سرمایه گذاران، جامعه علمی و اعضای حرفه قرار دارد، تجدید ارزیابی دارایی های ثابت است. چنین ابزاری برای شرکتها از این جهت چالش برانگیز قلمداد می شود که از یک سو فرآیندی رسمی برای به روزرسانی ارزش دفتری داراییهای ثابت در راستای ارائه اطلاعات مربوط بوده و از سوی دیگر ممکن است تحت تاثیر انگیزه های فرصت طلبانه مدیران جهت پوشش عملکرد ضعیف قرار گیرد. به همین جهت، هدف این پژوهش شناسایی عوامل تعیین کننده تجدید ارزیابی دارایی های ثابت در بازار ایران بوده که در سال های اخیر گسترش قابل توجهی یافته است. در این مطالعه عوامل تعیین کننده تجدید ارزیابی دارایی های ثابت به شش مؤلفه اقتصادی، قانونی، بازار، صنعت، شرکتی و انگیزه های مدیریتی طبقه بندی شده و طی دوره زمانی 1390 تا 1399 به روش PLS مورد بررسی قرار گرفته اند. جامعه ی آماری پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 10 سال و با در نظر گرفتن شرایط فعال بودن نماد بورسی و عدم عضویت در گروه های مالی ، واسطه گری ، بانکی و بیمه می باشد . یافته ها نشان داد که عوامل اقتصادی، بازار، صنعت و شرکتی در تجدید ارزیابی دارایی ها نقش داشته و و عوامل قانونی و انگیزه های مدیران در چنین فرایندی هیچگونه دخالتی ندارند. یافته های این پژوهش می تواند دستاوردهای قابل ملاحظه ای برای فعالان حرفه حسابرسی و نهادهای ناظر به واسطه برآورد ریسک حسابرسی به همراه داشته باشد.
نقش کنترل های داخلی بر رابطه بین محدودیت های مالی شرکت ها و چسبندگی هزینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
165 - 182
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی نقش کنترل های داخلی بر رابطه بین محدودیت های مالی شرکت ها و چسبندگی هزینه می باشد. چسبندگی هزینه یکی از ویژگی های رفتار هزینه در رابطه با تغییرات سطح فعالیت است و نشان می دهد که میزان افزایش هزینه ها هنگام افزایش سطح فعالیت بیشتر از میزان کاهش هزینه ها هنگام کاهش سطح فعالیت است. به عنوان یک مکانیسم نظارتی ، کنترل داخلی می تواند به طور مؤثر انگیزه نفع شخصی مدیریت را مهار کند و کاهش تعارض اصلی و عامل بهبود کارایی عملیاتی شرکت و کاهش عدم تقارن اطلاعات را به وجود آورد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی می باشد و جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 132 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و در دوره زمانی 8 ساله بین سال های 1392 الی 1399 موردبررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد رابطه مستقیم و معناداری بین محدودیت مالی و چسبندگی هزینه وجود دارد و ضعف در کنترل داخلی، رابطه مثبت بین محدودیت مالی و چسبندگی هزینه را تشدید می نماید.
طراحی مدل سنجش پاداش مدیران با رویکرد شفافیت گزارشگری مالی (مورد مطالعه: شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری دولتی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
117 - 130
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: پاداش مدیران و سنجش آن به ویژه در شرکت های دولتی یکی از چالش های اقتصاد کشورهای درحال توسعه است و به کارگیری رویکردهایی همانند شفافیت گزارشگری مالی در این رابطه می تواند مفید باشد. در این راستا، این پژوهش باهدف طراحی مدل سنجش پاداش مدیران با رویکرد شفافیت گزارشگری مالی در شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران به انجام رسید. روش پژوهش: روش انجام این پژوهش آمیخته(کیفی-کمی) است. در بخش کیفی پس از تحلیل مصاحبه با 20 خبره، 21 شاخص شناسایی و استخراج شدند. در بخش کمی ابتدا با استفاده از ماتریس خودتعاملی نحوه ارتباط و اثرگذاری شاخص ها با کمک خبرگان گردآوری شد. سپس با نرم افزار ISM متلب داده ها در قالب ماتریس خودتعاملی تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش: دستیابی به الگویی پنج سطحی متشکل از 21 شاخص، که 2 شاخص آموزش شفاف سازی گزارشگری و همسویی گزارشگری مالی با استانداردهای بین المللی گزارشگری تأثیرگذارترین است. همچنین 9 شاخص به عنوان تأثیرپذیرترین و 10 شاخص به عنوان رابط در این الگو عمل می کنند. نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: همسویی گزارشگری مالی با استانداردهای بین المللی گزارشگری نشان داد که یکسانی، شفافیت و قابل مقایسه کردن گزارش ها و صورت های مالی تنها به کمک این استانداردها امکان پذیر است. زیرا، این استانداردها مشخص می کنند که شرکت ها چگونه اسناد را ثبت، هزینه ها و درآمدها را گزارش کنند.
بررسی ارتباط بین حق الزحمه پرداختی به شرکای حسابرسی،کیفیت حسابرسی و درآمد حاصل از خدمات مشاوره حسابرسان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش بررسی ارتباط بین حق الزحمه پرداختی به شرکای حسابرسی،کیفیت حسابرسی و درآمد حاصل از خدمات مشاوره حسابرسان در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1395 تا 1400 است. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر داده های ترکیبی با اثراث ثابت از طریق نرم افزار ایویوز 11 استفاده شده است. نتایج فرضیه اول نشان داد حقوق و مزایای شرکای حسابرسی بر درآمدهای مشاوره ای ناشی از فروش خدمات مشاوره به مشتریان غیرحسابرسی تاثیر مثبت دارد. همچنین، نتایج فرضیه دوم نشان داد کیفیت حسابرسی بر درآمدهای مشاوره ای ناشی از فروش خدمات مشاوره به مشتریان غیرحسابرسی تاثیر منفی دارد. سایر فرضیه ها نیز نشان دادند که کیفیت حسابرسی ناشی از دوره تصدی حسابرسی، انداره موسسه حسابرسی و تخصص حسابرس در صنعت بر درآمدهای مشاوره ای ناشی از فروش خدمات مشاوره به مشتریان غیرحسابرسی تاثیر منفی دارد. در ارتباط با تبیین نتایج از دیدگاه پژوهشگر می توان بیان داشت حرفه حسابرسی به منظور کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سهامداران از طریق ایجاد قابلیت اطمینان بر صورت های مالی شرکت ها به وجود آمده است به گونه ای که وظیفه حسابرس حمایت از حقوق سرمایه گذاران از طریق ایفای نقش اعتباردهی به صورت های مالی و اظهار نظر در مورد کلیات آنها است.
استفاده از بتای افت سرمایه در تصمیم گیری مدیران برای تشکیل پرتفوی بهینه در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
چکیده در این مقاله، به منظور ارتقای کیفیت تصمیم گیری مدیران در تشکیل پرتفوی بهینه، در محاسبه ریسک پرتفوی، از یک معیار جدید و پویایی به نام پشیمانی (تأسف) مورد انتظار افت سرمایه (ERoD)[1]<!--[endif]--> استفاده شده است. این معیار، در واقع میانگینی از افت سرمایه های بیش از یک حد یا آستانه ی مشخصی (مثلا، 20 درصد) است (دینگ و اوریاسف 2022)[2]<!--[endif]-->. ERoD تا حدی شبیه افت سرمایه در معرض ریسک شرطی (CDaR)[3]<!--[endif]--> است که در واقع، میانگین درصد معینی از بزرگترین افت سرمایه ها تعریف می شود. اما بتای ERoD دارای مزیت هایی نسبت به بتای CDaR می باشد. بتای ERoD منفی[4]<!--[endif]-->، اوراق بهاداری را شناسایی می کند که در زمان هایی که بازار، افت های سرمایه فراتر از آستانه را تجربه می کند، بازده مثبت دارند. پس بتای ERoD تنها آن بازه های زمانی را در نظر می گیرد که بازار در وضعیت افت سرمایه قرار دارد؛ لذا از نظر مفهومی با بتای استاندارد که حرکات بالا و پایین بازار را تشخیص نمی دهد، تفاوت دارد. در این مقاله، بتای CDaR و ERoD برای 30 سهم فعال در بورس اوراق بهادار تهران با بتای استاندارد مقایسه شده و مشخص شد علاوه بر آن که بتاهای CDaR و ERoD در طول زمان ثبات دارند، در مواقعی که شاخص کل بورس تهران در شرایط ریزش و افت سرمایه قرار دارد، این بتاها، برای محاسبه ریسک و تشکیل پرتفوی بهینه، معیار بهتری را نسبت به بتای استاندارد در اختیار مدیران سرمایه گذاری قرار می دهد تا براساس آن، برای تشکیل پرتفوی بهینه، تصمیمات با کیفیت تری بگیرند. <!--[endif]--> [1]<!--[endif]--> Expected Regret of Draw down [2]<!--[endif]--> Rui Ding and Stan Uryasevz (2022) [3]<!--[endif]--> Conditional Drawdown-at-Risk [4]<!--[endif]--> Negative ERod
ارائه مدلی برای پیش بینی قیمت سهام مبتنی بر CNN-LSTM بهینه شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
123 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مهم ترین اهداف سرمایه گذاران و معامله گران بازار های مالی شناخت رفتار قیمت سهام است. پیش بینی قیمت، می تواند به افراد در مورد خرید، فروش یا نگهداری سهام کمک کند تا با زمان بندی موثر معاملات، سود بالقوه را به حداکثر یا زیان را به حداقل برسانند. به دلیل رفتار غیر خطی قیمت و وابستگی آن به عوامل گوناگون پیش بینی قیمت کار دشواری است که برای مقابله با این چالش، در این پژوهش از مدل های یادگیری عمیق کمک گرفته می شود که زیر شاخه ای از مدل های یادگیری ماشین هستند. ساختار مدل های یادگیری عمیق به دلیل تمرکز بر روی تعداد لایه های بیشتر و استفاده از گره های به هم پیوسته (نورون ها) در مواجه با مقادیر زیادی داده عملکرد مناسبی دارند و به دلیل توانایی آن ها در شناخت الگو ها و روابط، امکان ارائه پیش بینی دقیق تری از قیمت ها را فراهم می کنند.روش: در این پژوهش، برای پیش بینی قیمت سهام در بازار بورس اوراق بهادار تهران از دو مدل پیشنهادی LSTM-CNN و CNN-LSTM به وسیله بهینه سازی هایپرپارامتر ها توسط الگوریتم PSO که یک الگوریتم بهینه سازی مبتنی بر جمعیت است و تکنیک های تقویت مدل شامل: آموزش خصمانه، مکانسیم توجه و بلوک باقی مانده استفاده شده است. این مدل ها با مدل های CNN،LSTM وCNN-LSTM مورد مقایسه قرار گرفته اند. جهت دستیابی به این هدف، داده های10سهم از تاریخ20 شهریور 1392 تا تاریخ20 شهریور 1402 مورد بررسی قرارگرفته است.داده های ورودی شامل: قیمت های تعدیل شده سهم، اندیکاتور ها، اسیلاتور ها، قیمت دلارآزاد آمریکا و نرخ تورم می باشد.یافته ها: مقایسه نتایج معیار های ارزیابی شامل چهار معیار RMSE، MAE، R-squared و MAPE نشان از عملکرد مطلوب دو مدل پیشنهادی با سایر مدل ها می دهد. علاوه بر این، مدل پیشنهادی LSTM-CNN توانسته بهترین عملکرد را به ثبت رساند. همچنین، بررسی نتایج دو مدل پیشنهادی، با و بدون الگوریتم PSO مشخص کرد که این الگوریتم به بهینه سازی مدل ها کمک می کند. در نهایت، بررسی استراتژی های مبتنی بر مدل های پیشنهادی بر روی پنج سهم از پنج صنعت مختلف در چهار دوره زمانی نشان از عملکرد مالی برتر آن ها می دهد. به عبارت دیگر، مدل های پیشنهادیLSTM-CNN و CNN-LSTMتوانسته اند در معیار بازده مالی و نسبت شارپ در مقایسه با سایر استراتژی ها موفقیت مطلوبی به دست آورند که مدل پیشنهادیLSTM-CNN مطلوب ترین عملکرد را به ثبت رسانده است.نتیجه گیری: هایپرپارامترها، پارامترهایی هستند بر روی خروجی مدل ها تاثیر دارند و با تغییر هرکدام از این هایپارامترها نتایج مختلفی به دست می آید که می تواند مناسب یا غیر مناسب باشند این پارامترها در طول آموزش یاد نمی گیرند و باید قبل از آموزش تنظیم شوند. طبق نتایج به دست آمده، بهینه سازی هایپرپارامترها، می تواند سهم را بر اساس رفتار آن سهم بهینه کند که این امر منجر به پیش بینی دقیق تر قیمت می شود. همچنین، با استفاده از مدلLSTM-CNN استخراج ویژگی ها از داده ها و شناسایی و درک وابستگی ها در ویژگی های استخراج شده به طور مناسب تری از CNN-LSTM صورت می گیرد که می تواند در بهبود دقت پیش بینی کمک کند.
مدل سازی تورش های رفتاری شرکای مؤسسات حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری دولتی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
157 - 176
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: تورش های رفتاری یکی از انحرافات رفتاری در بین شرکای مؤسسات حسابرسی است و به عنوان یک عنصر مهم در بازارهای مالی به شمار می رود. این عامل گاهی باعث به وجود آمدن تلاطم در شرایطی که اطلاعات در آن پخش می شود، می گردد. لذا هدف کلی این تحقیق مدل سازی تورش های رفتاری شرکای مؤسسات حسابرسی می باشد. روش پژوهش: این تحقیق از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی از منظر نوع داده ها کیفی می باشد. مشارکت کنندگان این تحقیق رؤسای مؤسسات حسابرسی شهر تهران می باشند که به روش گلوله برفی تا حد اشباع نظری انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های پژوهش: تجزیه وتحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با استفاده از نرم افزار MAXQDA صورت پذیرفته است. پس از تجزیه و تحلیل دقیق مصاحبه ها، یافته های پژوهش منجر به شناسایی 74 مفهوم استخراجی از 12 مقوله اصلی شد. نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: مدل پارادمی تحقیق در شرایط علّی شامل 1-عوامل فردی، 2-عوامل محیطی؛ مقوله های در بخش پدیده محوری شامل 1- عوامل مدیریتی، 2- عوامل ارتباطی؛ مقوله های در بخش شرایط زمینه ای شامل 1- عوامل سازمانی، 2- عوامل فردی؛ مقوله های در بخش شرایط مداخله گر شامل 1- عوامل سازمانی، 2- عوامل محیطی؛ مقوله های در بخش راهبردها شامل 1- درون سازمانی، 2- برون سازمانی و انتظار می رود با اجرای این راهبردها پیامدهایی چون پیامدهای رفتاری و ضد اثربخشی در مؤسسات حسابرسی متصور گردد.
تاثیر افشای مسائل عمده حسابرسی در گزارش حسابرس مستقل بر حق الزحمه حسابرسی و تاخیر در صدور گزارش حسابرس
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر افشای مسائل عمده حسابرسی در گزارش حسابرس مستقل بر حق الزحمه حسابرسی و تأخیر در صدور گزارش حسابرس مستقل انجام شده است. افزودن بخش مسائل عمده حسابرسی در گزارش حسابرسی به منظور تقویت ارتباط حسابرس با ذینفعان از طریق گزارشات حسابرسی یکی از مقررات مهم وضع شده در سال های اخیر تلقی می شود که این امر با تدوین استاندارد 701 حسابرسی با عنوان "اطلاع رسانی مسائل عمده حسابرسی در گزارش حسابرس مستقل" متبلور شده است. این پژوهش با جامعه آماری متشکل از 71 نفر اعضای کمیته های حسابرسی شرکت های بورسی و غیر بورسی و از طریق مصاحبه و پرسشنامه نسبت به جمع آوری داده ها اقدام و سپس با استفاده از نرم افزار 22SPSS تاثیر افشای مسائل عمده حسابرسی بر حق الزحمه حسابرسی و تاخیر در صدور گزارش حسابرس مستقل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که گنجاندن مسائل عمده حسابرسی در گزارش های حسابرس مستقل منجر به تأخیر در صدور گزارش حسابرسی می شود. همچنین ما شواهدی مبنی بر وجود رابطه مثبت معنادار بین مسائل عمده حسابرسی و هزینه های حسابرسی ارائه می دهد. یافته های ما به تدوین کنندگان قوانین و مقررات و ناظران برای درک بهتر عواقب استانداردهای حسابرسی جدید کمک می کند.
تاثیر قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری بر سرعت دستیابی به اعتبار تجاری بهینه: رویکرد گشتاورهای تعمیم یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری و منافع اجتماعی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
153 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در پی ردیابی نقش قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری بر سرعت دستیابی به اعتبار تجاری بهینه شرکت ها است.روش پژوهش: در راستای حصول به اهداف پژوهش اطلاعات نمونه ای مرکب از 135 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که طبق الگوی حذف سیستماتیک انتخاب شده بودند، برای یک دوره زمانی 13 ساله مابین سال های 1389 الی 1401 گردآوری شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش از یک مدل رگرسیون چندمتغیره با رویکرد گشتاورهای تعمیم یافته(GMM) بهره گرفته شد. جهت سنجش سرعت تعدیل اعتبار تجاری از مدل قبلا توسعه داده شده توسط Lou(2022) و جهت سنجش قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری از شاخص سود-بازده استفاده شده است.یافته های پژوهش: نتایج آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که سرعت تعدیل اعتبار تجاری در نمونه پژوهش حدود 60 درصد است، یعنی شرکت ها قادرند در هرسال 60 درصد از فاصله ایجاد شده تا اعتبار تجاری بهینه را جبران نمایند. همچنین قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری بر سرعت تعدیل اعتبار تجاری تاثیرگذار است و با ارتقای این عامل، سرعت دستیابی شرکت ها به اعتبار تجاری بهینه افزایش خواهد یافت.دانش افزایی: پژوهش جاری مدارکی فراهم آورد که نشان می دهد سطح کیفی اطلاعات صورت های مالی برای استفاده کنندگان و تامین کنندگان اعتبارات شرکت ها، می تواند سرعت تعدیل اعتبار تجاری را در رسیدن به اعتبار تجاری هدف افزایش دهد.
طراحی الگوی پیش بینی و ارزیابی همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپ های فینتک با رویکرد استنتاج فازی عصبی- تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: این پژوهش با هدف ارائه الگوی پیش بینی و ارزیابی همکاری راهبردی نظام بانکی ایران با استارتاپ های حوزه فینتک انجام شده است.روش: از ابزار مصاحبه و روش داده بنیاد برای بهره گیری از نظرات خبرگان استفاده شده است که شامل 14 نفر از خبرگان نظام بانکی و شرکت های حوزه فینتک بوده اند. 31 شاخص در قالب شش عامل مؤثر بر همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپ های فینتک شناسایی و برمبنای آن، الگوی مفهومی پژوهش طراحی شد. سپس با استفاده از رویکرد فازی و نرم افزار متلب، همکاری راهبردی نظام بانکی با استارتاپ های فینتک با استفاده از نظرات 320 نفر از مدیران و متخصصان فعال در صنعت بانکداری و استارتاپ های حوزه فینتک ارزیابی شدیافته ها: نتایج نشان می دهد که مهم ترین ابعاد مؤثر بر همکاری راهبردی نظام بانکی با استارتاپ های فینتک به ترتیبِ اهمیت عبارتنداز: موانع و مشکلات ورود به همکاری های راهبردی، ابعاد و مؤلفه های برون سازمانی، عوامل تبیین کننده همکاری بانک ها و فینتک ها، انواع سطوح همکاری بانک ها و فینتک ها، پیامدهای ورود به همکاری های راهبردی، انگیزه بانک ها و فینتک ها در ورود به همکاری. سطح همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپ های فینتک در محدوده متوسط رو به بالا قرار دارد. باتوجه به میزان خطای به دست آمده و نبود پدیده فرا انطباق در انفیس طراحی شده، الگوی مذکور اعتبار پذیرفتنی و قدرت بالایی برای پیش بینی دارد.نوآوری: این پژوهش نه تنها با آشکارسازی ابعاد مهم همکاری، بلکه با ارائه یک الگوی پیش بینی معتبر یاری می رساند. این پژوهش به دلیلِ رویکرد جامع خود، ترکیب دیدگاه های متخصصان، شاخص های گوناگون، و ابزارهای تحلیلی پیشرفته، بینش های ارزشمندی را برای تقویت همکاری راهبردی میان نظام بانکی و استارتاپ های فینتک ارائه می دهد.
بررسی اثر بلند مدت و کوتاه مدت عوامل فنی و مالی بر کارمزد تراکنش شبکه بلاک چین بیت کوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر، توجه عموم و رسانه ها به بیت کوین افزایش پیدا کرده و سرمایه گذاری در این حوزه افزایش یافته است. این رمزارز درحال حاضر، بیشترین ارزش بازار را در بین ارز های مجازی دارد که براساس انگیزه های تعریف شده، می تواند به شکل غیرمتمرکز کار کند. این انگیزه شامل دو بخش است: پاداش ثابت استخراج هر بلاک و پاداش متغیر که ناشی از بازار کارمزد تراکنش ها است. کارمزد تراکنش ها در شبکه بیت کوین غیرپایدار است و در لحظه تعیین می شود و باتوجه به کاهش پاداش ثابت ناشی از استخراج بلاک، روز به روز اهمیت آن به عنوان تنها منبع درآمد استخراج کنندگان افزایش می یابد. این پژوهش به بررسی اثر بلند مدت و کوتاه مدت عوامل فنی و مالی بر کارمزد تراکنش ها و بررسی رفتار کاربران در تعیین کارمزد تراکنش می پردازد.روش: از مدل خودرگرسیونی با وقفه توزیعی (ARDL) برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است. داده های استفاده شده مربوط به بازه زمانی از 10 آپریل 2018 تا 24 جولای 2023 است. عوامل فنی شامل میانگین اندازه بلاک ، سختی شبکه و حجم تراکنش های ارسالی به شبکه و عوامل مالی شامل میانگین ارزش تراکنش های ارسالی به شبکه و میانگین قیمت بیت کوین است.یافته ها: نتایج نشان داد که در کوتاه مدت عوامل فنی و مالی هر دو بر کارمزد تراکنش تأثیر معنی داری دارد و دو عامل کارمزد تراکنش و حجم تراکنش ارسالی بیشترین میزان وقفه اثرگذار بر مدل را در کوتاه مدت دارند. در بلندمدت نیز عامل فنی سختی شبکه بیشترین تأثیر را بر کارمزد پردازش تراکنش ها دارد. همچنین، میانگین اندازه بلاک، اثر معنی داری بر کارمزد پردازش تراکنش ها در طولانی مدت دارد؛ بااین حال، قیمت بیت کوین تأثیر معنی داری در طولانی مدت بر کارمزد تراکنش ندارد. نوآوری: نتایج پژوهش حاضر می تواند به کاربران برای تصمیم گیری صحیح تر در هنگام تعیین کارمزد تراکنش ها و به استخراج کنندگان برای اتخاذ استراتژی های بهتر برای کسب درآمد کمک کند.
کووید 19، سطح نگهداشت وجه نقد و سرعت تعدیل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دلیل آنکه مازاد و کسری وجوه نقد موجب کاهش ارزش شرکت می شود، مدیران سعی می کنند مقادیر بهینه ای از وجه نقد را نگهداری کنند. به بیان دیگر، شرکت ها تلاش می کنند نسبت وجه نقد واقعی خود را به سمت نسبت بهینه سوق دهند. عوامل مختلفی روی سطح نگهداشت وجه نقد و سرعت تعدیل آن مؤثرند. این پژوهش اثر همه گیری کووید 19 را مدنظر قرار می دهد که انگیزه احتیاطی را برای نگهداشت وجه نقد تقویت کرده است. این پژوهش از مشاهدات 159 شرکت در بازه زمانی 1401-1387 استفاده کرده است و از رگرسیون حداقل مربعات تعمیم یافته و رویکرد گشتاورهای تعمیم یافته سیستمی با کنترل اثرات سال ها و صنایع بهره برده است. نتایج نشان می دهد که در دوره همه گیری کووید 19 در مقایسه با سال های قبل از آن، نسبت نگهداشت وجه نقد شرکت ها حدود دو برابر شده و سرعت تعدیل آن نیز نزدیک به 40درصد افزایش داشته است. نتایج آزمون های استحکام که با یافته های اصلی پژوهش همخوانی دارد، با مفاهیم مطرح در نظریه توازن سازگار است. این پژوهش ادبیات موجود درباره تأثیر کووید 19 بر انگیزه های احتیاطی نگهداشت وجه نقد را توسعه می دهد و با تأکید بر نقش همه گیری کووید 19 در تشدید فشارهای مالی بر شرکت ها، بیانگر افزایش سرعت تعدیل نسبت نگهداشت وجه نقد به عنوان روشی برای اجتناب از تبعات مالی این همه گیری است.