فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۷٬۱۳۴ مورد.
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۲
205 - 229
حوزههای تخصصی:
نسل Z جوانترین و جدیدترین افرادی هستند که وارد نیروی کار شده اند. سردرگمی در مورد ویژگی ها، ارزش های کاری، ترجیحات پاداش، تلاش برای جذب، استخدام و نگهداشت این گروه نسلی در سازمان های مجهول مانده باشد، از اینرو مدیران منابع انسانی بایستی ویژگی های مرتبط با اشتغال این نسل را مورد توجه قرار دهند. پژوهش حاضر، با در نظر گرفتن این موضوع درصدد پاسخ به این سؤال است که عوامل موثر در جذب و استخدام کارکنان نسل Z کدام هستند؟ جهت گردآوری داده ها از نظرات خبرگان به تعداد ۲۰ استفاده شد. داده های بدست آمده به کمک نرم افزار MAXQDA مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها نشان داد که ابعاد و مولفه های تاثیرگذار در جذب و استخدام کارکنان نسل Z شامل: ویژگی های شخصیتی، محیط درونی سازمان، مصاحبه کنندگان، ساختار سازمانی و ویژگی های مدیران هستند. مجموع این عوامل الگوی جذب و استخدام کارکنان Z را شکل داد.در پژوهش های مختلفی که روی جذب و استخدام کارکنان نسل های مختلف انجام شده است فقط از نظر بعد کارکردی به کارکنان توجه شده است درحالی که در پژوهش حاضر علاوه بر بعد کارکردی کارکنان به شناخت جنبه های مختلف شخصیتی و رفتاری کارکنان و حتی مصاحبه کنندگان آنها نیز توجه شده است.ره آورد پژوهش حاضر شناخت هرچه بیشتر کارکنان در زمان بدو استخدام را مد نظر دارد تا سبب افزایش بهره وری سازمان های پویای امروزی گردد.
بررسی تأثیر مدیریت دانش بر اثربخشی سازمانی با نقش میانجی هوش معنوی کارکنان (مورد مطالعه: حوزه پیشگیری از جرم پلیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۲
211 - 243
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه ضرورت توجه سازمان ها بر بهبود عملکرد، اثربخشی و رضایت ذی نفعان، به ویژه در سازمان های خدماتی همچون پلیس، یک اصل بسیار مهم به شمار می رود، هدف از انجام این پژوهش، شناسایی میزان تأثیر ابعاد مدیریت دانش بر اثربخشی سازمانی با نقش میانجی هوش معنوی کارکنان در حوزه پیشگیری از جرم سازمان پلیس می باشد. روش: تحقیق حاضر از نظر داده ها کمی و از نظر اهداف کاربردی و از نظر ماهیت، مطالعه ی همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را مسئولین سطح یک و دو مرکز مطالعات راهبردی، پژوهشگاه علوم انتظامی و نظم اجتماعی، دانشگاه علوم انتظامی امین و پلیس پیشگیری در سال 1401 تشکیل می دهند. بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی ساده تعداد 105 نفر، حجم نمونه را تشکیل می دهد. داده های جمع آوری شده به روش معادلات ساختاری در نرم افزار smart pls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های تحقیق بیانگر آن است که ابعاد مدیریت دانش بر اثربخشی سازمانی پلیس به طور مستقیم 67/. درصد تأثیر مستقیم و از طریق هوش معنوی کارکنان به میزان 48/. درصد اثر غیرمستفیم دارد.لق، توزیع و بکارگیری دانش در جهت اثر بخشی سازمانی باید مورد توجه جدی قرار گیرد. ضمن اینکه هوش معنوی کارکنان که در این مطالعه به عنوان متغیر میانجی وارد گردید، باید تقویت گردد. واژه های کلیدی: دانش سازمانی، اثربخشی سازمانی، هوش معنوی، سازمان پلیس
عوامل تاثیرگذار بر رفتار ضد بهره وری کارکنان در سازمان؛ با تاکید بر نقش درهم تنیدگی سازمانی، هوش هیجانی و مالکیت روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۲
245 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل تاثیرگذار بر رفتار ضد بهره وری کارکنان در سازمان؛ با تاکید بر نقش درهم تنیدگی سازمانی، هوش هیجانی و مالکیت روانشناختی در شرکت پخش فرآورده های نفتی اصفهان می باشد که از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه کارکنان شرکت پخش فرآورده های نفتی اصفهان (300 نفر) بود که از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های استاندارد بود که روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات تعدادی از خبرگان این حوزه مورد تایید قرار گرفت و برای تعیین پایایی ابزار اندازه گیری از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که عدالت سازمانی بر رفتارهای ضد بهره وری هم به طور مستقیم و هم از طریق متغیر میانجی درهم تنیدگی سازمانی اثر منفی و معناداری دارد؛ همچنین تاثیر عدالت سازمانی بر درهم تنیدگی سازمانی و تاثیر درهم تنیدگی سازمانی بر رفتارهای ضد بهره وری نیز تایید گردید. در نهایت مشخص شد که مالکیت روانشناختی در رابطه بین درهم تنیدگی سازمانی و رفتارهای ضد بهره وری نقش تعدیلگر دارد. بنابراین، طبق نظریه حفاظت از منابع، درهم تنیدگی سازمانی به عنوان وضعیت فراوانی منابع در نظر گرفته می شود و کارکنان، درهم تنیدگی سازمانی را به عنوان یک منبع ارزشمند در نظر می گیرند که باید انباشته و محافظت شود و مالکیت روانشناختی نیز، به طور مستقیم بر ارزش و اهمیت منابع موجود تأثیر می گذارد و این عوامل به گونه ای هستند که مدیران می توانند از طریق مداخلات مختلف بر آن ها تأثیر بگذارند.
ارائه مدل خودتوسعه ای منابع انسانی مبتنی بر فرهنگ یادگیرنده در شهرداری های کلان شهرهای ایران
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای خودتوسعه ای کارکنان مبتنی بر فرهنگ یادگیرنده در سازمان های خدماتی (شهرداری کلان شهرهای ایران) انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، کیفی است. برای دستیابی به هدف پژوهش، از راهبرد نظریه پردازی داده بنیاد با رهیافت نظام مند استفاده شده است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۱۶ نفر از مدیران و متخصصان حوزه برنامه ریزی و توسعه منابع انسانی شهرداری های کلان شهرها و استادان دانشگاهی گردآوری و از طریق کدگذاری های باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. به منظور ارزیابی اعتبار یافته ها، از راهبرد بررسی همکاران و اعتبارسنجی اعضا استفاده شد و برای پایایی مصاحبه ها، روش توافق درون موضوعی دو کدگذار با محاسبه درصد توافق به کار رفت. داده ﻫا با استفاده از نرم افزار مکس کیودا تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش، به استخراج ۱۹۳ مفهوم و ۴۱ مقوله فرعی و ۱۱ مقوله اصلی انجامید که در قالب مدل پارادایمی قرار گرفت. در این مدل، فعالیت های خودتوسعه ای با تأکید بر فرهنگ یادگیرنده، به عنوان پدیده محوری انتخاب شد و شرایط علّی (مسئولیت پذیری فردی در آموزش، یادگیری و مسئولیت پذیری سازمان)، عوامل زمینه ای (توسعه جویی کارکنان، فرهنگ سازمانی، مشوق های توسعه منابع انسانی، زیرساخت ها)، عوامل مداخله گر (جوّ حاکم سازمانی، رویکرد سنتی نظام اداری)، راهبردها (توانمندسازی فردی، توانمندسازی سازمانی ) و پیامدها (توسعه فردی، توسعه سازمانی ) شناسایی شدند.
نتیجه گیری: مدل ارائه شده نشان می دهد که تقویت فرهنگ یادگیرنده و راهبردهای توانمندسازی، در خودتوسعه ای کارکنان در سازمان شهرداری ها نقش کلیدی دارد. این رویکرد با افزایش مسئولیت پذیری و کاهش موانع سازمانی، به توسعه فردی و بهبود عملکرد سازمانی منجر می شود.
تحلیل هم استنادی فراموشی سازمانی و ذهنیت شناختی عوامل مؤثر بر آن با رویکرد سودا (مطالعه موردی: شرکت نفت خارک)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در دهه اخیر، سازمان ها به طور فزاینده ای به ارزش مدیریت دانش، به عنوان یکی از ابزارهای بهبود عملکرد و کسب مزیت رقابتی پی برده اند. دو بُعد اصلی مدیریت دانش عبارت اند از: یادگیری سازمانی و فراموشی سازمانی. پژوهش حاضر دارای دو بخش است که در بخش اول، با نگاه دقیق تر به مفهوم فراموشی سازمانی، از طریق تجزیه وتحلیل های آماری و چگونگی رشد تولیدهای علمی نمایه شده در پایگاه استنادی وب آو ساینس، به مصورسازی تولیدهای علمی در این زمینه پرداخته شده است. در بخش دوم، با توجه به پیچیدگی پدیده فراموشی سازمانی و تأثیرگذاری عوامل متعدد بر این پدیده، تلاش شده است که ضمن شناسایی عوامل مؤثر بر آن، به ساختاردهی و درک عمیق تر این عوامل، به عنوان مبنایی برای ارائه راه کارهای بهینه، به منظور بهبود فرایندهای سازمانی و تصمیم گیری های مؤثر پرداخته شود. روش: در بخش اول، به تجزیه وتحلیل کتاب شناختی با هدف علم سنجی مفهوم فراموشی سازمانی در بازه زمانی ۱۹۹۴ تا ۲۰۲۳ با کمک نرم افزارهای سایت اسپیس و وس ویور مبادرت شد. در بخش دوم، با بهره گیری از رویکرد سودا، عوامل تأثیرگذار بر این پدیده مهم بررسی شد. در این مرحله، با انجام مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با ۱۲ نفر از افراد متخصص و با تجربه در صنعت نفت، این عوامل شناسایی شدند. در نهایت با استفاده نرم افزار دسیژن اکسپلورر، نقشه جامع شناختی ترسیم و با اجرای تحلیل دامنه ای و مرکزی، شناخت عمیق تری از عوامل مؤثر بر این پدیده حاصل شد. یافته ها: نتایج بخش اول نشان می دهد که در بازه زمانی فوق، ۱۱۳۰ پژوهش در زمینه فراموشی سازمانی در سایت وب آو ساینس نمایه شده که کشور آمریکا با بیشترین استناد در رتبه نخست قرار گرفته است و کشورهای سوئد، اسپانیا و انگلستان، نسبت به ۱۰ کشور برتر در این حوزه تحقیقاتی میزان همکاری بین المللی بیشتری دارند. همچنین مجله های متعلق به دانشگاه های برتر جهان، همچون جانز هاپکینز، هاروارد و کمبریج، بیشترین تعداد ارجاع در زمینه تحقیقات فراموشی سازمانی را دارند و از طرفی، تعداد مقاله های بسیار کمی در این دانشگاه ها منتشر شده است. تحلیل هم واژگانی نشان می دهد که مباحث رهبری، سرمایه انسانی و ارتباط آن با سایر مفاهیم می تواند به عنوان موضوعات داغ تحقیقات آینده مطرح شوند. نتایج بخش دوم، پژوهش حاکی از آن است که عواملی همچون بینش، علایق و انگیزش کارکنان، با امتیاز دامنه ای ۱۲ و مرکزیت 28/19، بینش، علایق و انگیزش مدیران با امتیاز 9 و مرکزیت 26/16 در نگاشت ذهنی خبرگان در زمینه عوامل مؤثر بر فراموشی سازمانی بیشترین اهمیت را دارند. نتیجه گیری: با توجه به تحلیل های هم استنادی، پژوهشگران علاقه مند در این زمینه تحقیقاتی، می توانند برای بررسی موضوعات داغ که طبق نتایج پژوهش، مباحث رهبری و سرمایه انسانی و ارتباط آن با سایر مفاهیم است، همکاری ها لازم را با کشورها و مؤسسه هایی داشته باشند که در این زمینه به صورت تخصصی فعالیت دارند. بنا به نتایج حاصل از دو بخش پژوهش، کارکنان، رهبران و مدیران به عنوان عناصر کلیدی، نقش بسیار حیاتی و اساسی در سازمان ها در زمینه فراموشی سازمانی ایفا می کنند.
طراحی مدل اجرای خط مشی های توسعه منابع انسانی در صنعت نفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی مدل اجرای خط مشی ها ی توسعه منابع انسانی در صنعت نفت ایران است. پژوهش دارای رویکردی کیفی و از نظریه داده بنیاد استفاده کرده است. روش گردآوری داده ها، مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه ها ی نیمه ساختار یافته با 12 نفر از اساتید مجرب دانشگاهی و متخصصان صنعت نفت از طریق نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی تا رسیدن به نقطه اشباع موردبحث است. روایی این پژوهش توسط مصاحبه شوندگان و اساتید متخصص موردتأیید قرار گرفت. پایایی نیز با بازآزمون 91 درصد به دست آمد. در تحلیل داده ها از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که الگوی اجرای خط مشی گذاری شامل: ساختار مدیریت مؤثر، سرمایه انسانی، الزامات خط مشی گذار، نظام خط مشی گذاری منابع انسانی و بهره وری فردی و سازمانی از عوامل مؤثر بر اجرای خط مشی های توسعه منابع انسانی در صنعت نفت ایران هستند.
طراحی ماتریس تبدیل ارزش های سازمانی به مصنوعات فرهنگی با کمک پژوهش علم طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 33
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هم سویی مصنوعات با ارزش های سازمانی، تسهیلگر اجرای موفق راهبردهای سازمانی است و به همین دلیل طراحی و مدیریت این آثار اهمیت بسیار زیادی دارد؛ اما چگونگی تبدیل ارزش های سازمانی به مصنوعات فرهنگی، به ندرت در تحقیقات بررسی شده است. این پژوهش با استفاده از ماتریس «خانه کیفیت» (HoQ)، نمایش ارزش ها را در مصنوعات فرهنگی بررسی می کند. هدف این رویکردِ پیشنهادی، ضمن حصول اطمینان از یکپارچگی مصنوعات فرهنگی، افزایش تأثیر راهبردی و هم سویی آن ها با ارزش های سازمانی است.
روش: راهبرد پژوهش حاضر، پژوهش علم طراحی (DSR) است و در آن، از مدل پفرز و همکاران (۲۰۰۷) مشتمل بر شش گام «شناسایی مسئله و انگیزه، مشخص کردن اهداف راه حل، طراحی و توسعه، نمایش، ارزیابی و انتشار» استفاده شده است. برای طراحی مصنوع از یک گروه خبرگی که اعضای آن را پژوهشگران، مدیران سازمانی، طراحان، کارشناسان فرهنگ سازمانی و کارشناسان توسعه محصولات و خدمات تشکیل داده بودند، بهره برده شد. سازمان همراه اول نیز به عنوان بستری برای نمایش و ارزیابی مصنوع طراحی شده انتخاب شد.
یافته ها: با استفاده از ماتریس «خانه کیفیت» (HoQ) که ابزاری برای تبدیل نیازهای مشتری به ویژگی های فنی محصول است، ابزاری به نام ماتریس «خانه ایده ها» (HoI) و ماتریس «خانه ارتباطات» (HoC)، به منظور تبدیل ارزش های سازمانی به مصنوعات فرهنگی طراحی شد. با کمک این ابزار می توان ارزش های سازمانی را به ویژگی های ایده پیشنهادی و در نهایت مصنوع فرهنگی تبدیل کرد.
نتیجه گیری: با توسعه ماتریس HoQ و طراحی دو ماتریس جدید، ماتریس «خانه ایده ها» (HoI) و ماتریس «خانه ارتباطات» (HoC)، مقاله حاضر رویکردی روش شناختی را برای تبدیل یکپارچه ارزش ها به مصنوعات فرهنگی ملموس معرفی می کند. سازمان ها می توانند با کمک این دو ماتریس، مصنوعات فرهنگی را برای جاری سازی ارزش های سازمانی طراحی کنند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر بهبود بهره وری نیروی انسانی در سازمان ها با روش بهترین-بدترین گروهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات توسعه و مدیریت منابع دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
39 - 48
حوزههای تخصصی:
در فضای رقابتی امروز شناخت و مدیریت عوامل مؤثر بر بهره وری کارکنان از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف از این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر بهبود بهره وری نیروی انسانیدر سازمان ها با استفاده از روش بهترین-بدترین گروهی است. جهت پیاده سازی مسئله شرکت راپکو به عنوان مطالعه موردی انتخاب گردید. در ابتدا عوامل براساس مرور تحقیقات مرتبط استخراج گردید و سپس با بهره گیری از نظرات خبرگان در سه جنبه فردی، شغلی و سازمانی دسته بندی شدند. سپس اوزان نهایی از طریق به کارگیری از روش بهترین-بدترین گروهی نتیجه گردید. براساس یافته های پژوهش بعد شغلی با ضریب وزنی 0.655 رتبه اول را در بین سایر ابعاد اصلی کسب نمود. همچنین در بین عوامل نیز «رضایت شغلی» با ضریب وزنی 0.279، «وجود پاداش و ابزارهای تشویقی» با ضریب وزنی 0.154 و «داشتن امنیت شغلی و آرامش روانی» با ضریب وزنی 0.149 در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند. علاوه بر این نیز «برقراری رابطه کاری اثربخش با دیگران»، «ایده پردازی» و «اخلاق کاری» به عنوانکم اهمیت ترین عوامل اثرگذار بر بهبود بهره وری کارکنان در شرکت راپکو شناسایی شدند. به طور کلی اهمیت دادن مدیران به اولویت و میزانتأثیرگذاری عوامل مؤثر بر بهبود بهره وری نیروی انسانی در شرکت های تولیدی منجر به عملکرد بهتر کارکنان خواهد شد.
ارائه مدل شبکه دانش فنی منابع انسانی درصنعت دارو برای بین المللی شدن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
منابع انسانی تحول آفرین سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹
84 - 98
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اهمیت روزافزون تجاری سازی، تبدیل شدن به دهکده جهانی و لزوم برقراری ارتباط با دنیا، باعث شده به مقوله دانش فنی منابع انسانی نگاه ویژه ای شود. از این رو، هدف این پژوهش ارائه مدل شبکه دانش فنی منابع انسانی در صنعت دارو برای بین المللی شدن می باشد.
روش بررسی: این پژوهش از نظر هدف بنیادی-کاربردی و بصورت کیفی و کمی انجام شد. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل خبرگان آشنا به موضوع بودند. جامعه آماری بخش کمی را مدیران و کارشناسان صنعت داروسازی استان تهران تشکیل دادند و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و روش گردآوری داده ها پرسشنامه بود. برای تحلیل داده ها، از نرم افزار مدل ساختاری استفاده شد.
یافته ها: مدل نهایی شامل ابعاد محیط درونی سازمان، محیط بیرونی سازمان، توسعه و تحقیق، تولید دانش فنی، تجاری سازی، نیازهای جامعه و بازار،آخرین وضعیت پیشرفت تکنولوژی و تولید و بازار در تجاری سازی، برنامه ریزی استراتژیک، توسعه شبکه، تهدیدها، فرصت ها و محدودیت ها در بازارهای خارجی و فرایند بین المللی شدن می باشد.
نتیجه گیری: الگوی ارائه شده پاسخی برای مشکل واقعی شرکت های دارویی بوده و توجه به گام های مدل، می تواند آگاهی و بینش لازم برای تخصیص بهینه منابع برای سیاستگذاران را فراهم سازد.
طراحی الگوی انتخاب مدیران حرفه ای شایسته مبتنی بر سیاست حرفه ای گرایی سازمانی در صنعت بانکداری کشور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
72 - 98
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: برخورداری سازمان ها از نیروهای حرفه ای و شایسته به ویژه در سمت های مدیریتی یک مزیتی به شدت منحصربه فرد بوده که موجب گشته طی سال های اخیر تلاش های سازمانی در زمینه بکارگیری منابع انسانی حرفه ای گرا و شایسته محور افزایش یابد. هدف این پژوهش، طراحی الگوی انتخاب مدیران حرفه ای شایسته مبتنی بر سیاست حرفه ایی گرایی سازمانی در صنعت بانکداری کشور می باشد.
طراحی مدل ساختاری- تفسیری پیشرانهای ظلم سازمانی ادراک شده در بیمارستان های سازمان تامین اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
99 - 120
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ظلم سازمانی ادراک شده یکی از منفی ترین نوع روابط فرد و سازمان است که در آن کارکنان به این باور می رسند که رفتارهای منفی سازمان با آنها برایشان مضر می باشد. هدف این پژوهش، طراحی مدل ساختاری-تفسیری پیشرانهای ظلم سازمانی ادراک شده در کارکنان بیمارستان های سازمان تامین اجتماعی می باشد.
آزمون الگوی مفهومی ارتباط مدیریت منابع انسانی و شایسته سالاری از طریق تملق سازمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات توسعه و مدیریت منابع دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
111 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، آزمون الگوی مفهومی ارتباط مدیریت منابع انسانی و شایسته سالاری از طریق تملق سازمانی بود. این تحقیق بر حسب هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی - همبستگی و از لحاظ زمانی، مقطعی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مدیران مدارس ناحیه 2 شیراز به تعداد 215 نفر که با توجه به جدول مورگان، 127 نفر بعنوان نمونه مورد آزمون قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات آماری از سه پرسشنامه استاندارد تملق سازمانی پارسایی و همکاران (1398)، شایسته سالاری انصاری (1393) و مدیریت منابع انسانی یاژو و جیان (2012) استفاده شد. روایی محتوایی هر سه پرسشنامه توسط صاحب نظران تأیید گردید است و پایایی آن پس از اجرای آزمایشی بین 30 نفر از جامعه آماری به وسیله محاسبه آلفای کرونباخ برای سه پرسشنامه به ترتیب 821/0، 895 و 929/0 تعیین گردید. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری)، مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داده که بین مدیریت منابع انسانی با شایسته سالاری رابطه مثبت و معنادار برقرار بود. تملق سازمانی با شایسته سالاری رابطه منفی و معناداری دارد. همچنین، بین مدیریت منابع انسانی و تملق سازمانی رابطه منفی و معناداری وجود داشت. درنهایت؛ تملق سازمانی در رابطه بین مدیریت منابع انسانی و شایسته سالاری از دیدگاه مدیران مدارس ناحیه 2 شیراز، نقش واسطه ای دارد.
توسعه رهبری مدیران گروه های آموزشی دانشگاه ها: یک مطالعه فراترکیب
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف سنتز ادبیات مربوط به توسعه رهبری مدیران گروه های آموزشی دانشگاه ها انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی می باشد.روش: با روش کیفی فراترکیب انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی 1380 الی 1402 و 2001 تا 2024 است. در این راستا 111 پژوهش در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 74 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، درمجموع 92 کد، 44 مفهوم، 13 مقوله کلیدی طی فرایند جستجو و ترکیب نظام مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تأیید گردید.یافته ها: تحلیل نشان داد که مهمترین عوامل کلیدی عبارتند از: شخصیتی، عمومی، مدیریتی و اجرایی، عوامل شخصیتی با مولفه اخلاق، عوامل عمومی با مولفه های ارتباط موثر، هوش هیجانی، مدیریت تعارض، توسعه تیم و حل مساله. عوامل مدیریتی با مولفه های هدف گذاری، تصمیم گیری و مدیریت عملکرد. عوامل اجرایی با مولفه های تعهد به مأموریت، رفتاری و عملکردی، مسولیت شغلی و هدایتگری منابع. نتیجه گیری: این پژوهش ازآن جهت که درک عمیقی از ادبیات موجود در مورد موضوع عوامل، مولفه ها و شاخص های توسعه رهبری مدیران گروه های آموزشی دانشگاه ها ارائه می دهد، می تواند برای ارتقاء عملکرد مدیران گروه های آموزشی در آموزش عالی مورداستفاده قرار گیرد.
طراحی مدل محاسباتی ارزش عمر کارکنان با استفاده از رویکرد تحلیل منابع انسانی (مورد مطالعه: یکی از شرکت های گروه خودروسازی)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: منابع انسانی عامل اصلی کسب برتری رقابتی و بقای سازمان ها هستند؛ از این رو منبع ارزش آفرینی سازمانی نیز محسوب می شوند. در همین راستا، در دنیای رقابتی امروز، سنجش میزان ارزش خلق شده کارکنان، اهمیت بسیار زیادی دارد؛ زیرا همه کارکنان ارزش یکسانی ندارند و باید قدر کارکنان برتر را دانست و در نگهداشت آن ها کوشا بود. مدل های قبلی به ارزیابی کیفی ارزش طول عمر کارکنان پرداخته اند؛ اما نوعی خلأ علمی و تحقیقاتی در حوزه سنجش عددی و کمی میزان ارزش طول عمر کارکنان، به خصوص در واحدهای تولیدی وجود دارد. هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل محاسباتی ارزش طول عمر کارکنان با استفاده از رویکرد تحلیل منابع انسانی در یکی از شرکت های گروه خودروسازی، در واحد پرس شاپ است که اهمیت خاصی دارد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، جزء تحقیقات توسعه ای کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، تحلیلی مطالعه موردی است. از نظر رویکرد نیز، رویکردی آمیخته (لانه ای) دارد. در بخش کیفی از پرسش نامه گروه کانونی و شیوه گروه کانونی برای احصای شاخص های درآمد و هزینه ارزش گذاری کارکنان استفاده شده است و در بخش کمّی، به شکل عملیاتی، داده های واقعی صنعت خودروسازی مبنای محاسبه ارزش کمی طول عمر کارکنان قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، ۱۶ نفر از مدیران، معاونان و خبرگان گروه خودروسازی به صورت گروه کانونی و در بخش کمّی، ۱۵ اپراتور واحد پرس شاپ یکی از شرکت گروه خودروسازی انتخاب شدند. یافته ها: طبق نتایج فاز کیفی پژوهش، مشخص شد که ۱۱ شاخص اصلی برای سنجش هزینه و ۱۶ شاخص برای سنجش درآمد کارکنان وجود دارد. همچنین نتایج فاز کمّی نشان داد که همه کارکنان ارزش یکسانی ندارد؛ به این معنا که برخی کارکنان ارزش منفی و برخی ارزش بسیار زیادی دارند؛ از این رو کارکنان در قالب سه دسته کارکنان با ارزش کم، متوسط و زیاد طبقه بندی شدند. به طور کلی نتایج نشان داد که ارزش طول عمر اپراتور ۱ تا ۴ در مجموع منفی است؛ یعنی این کارمندان طی ۳ سال، به اندازه هزینه ای که برای جذب و پرورش آن ها پرداخت شده، ارزش آفرینی نداشته اند. نتیجه گیری: به مدیران شرکت تولیدی و صنعت خودروسازی کشور توصیه می شود که در برنامه های آموزش کارکنان، به خصوص آموزش عملی و مهارتی آن ها تمرکز بیشتری کنند؛ زیرا فراگیری دانش تجربی و افزایش سطح مهارتی آن ها، باعث خلق ارزش بیشتر خواهد شد. همچنین در جهت نگهداشت کارکنان ماهر و باتجربه خود نهایت تلاش را انجام دهند؛ زیرا بیشترین خلق ارزش، متعلق به این دسته از کارکنان است.
واکاوی نقش فرآیندهای مدیریت دانش در استفاده از استراتژی های رقابتی برای دستیابی به نوآوری در شرکت های دانش بنیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
78 - 96
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به واکاوی نقش فرآیندهای مدیریت دانش در استفاده از استراتژی های رقابتی برای دستیابی به نوآوری در شرکت های دانش بنیان پرداخته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری متشکل از مدیران شرکت های دانش بنیان بوده که طبق اطلاعات سایت رسمی شرکت های دانش بنیان تعداد این شرکت ها در داخل کشور به ۸۴۸۷ رسیده است؛ که از این تعداد، حدود ۳۸۴ نفر که همان کف نمونه برای جامعه نامحدود برای فرمول کوکران است انتخاب شده که از این تعداد نیز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ۲۰۳ نفر به گویه های پرسشنامه پاسخ دادند. وسیله سنجش پرسشنامه بوده و روایی آن با نظر خبرگان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. داده ها بانرم افزارپی ال اس تحلیل گردیدند. نتایج نشان از آن داشت که فرآیندهای مدیریت دانش باضریب مسیر ۹۷۳/۰ و ضریب t ۶۳۶/۴ بر استراتژی های رقابتی و با ضریب مسیر ۷۳۴/0 و ضریب t ۸۲۹/۸ بر نوآوری، و استراتژی های رقابتی با ضریب مسیر ۲۵۰/۰ و ضریب t ۹۵۵/۲ بر نوآوری تأثیر دارد. استراتژی های رقابتی با ضریب مسیر ۲۴۳/۰ و ضریب t ۹۴۳/۲ توانست رابطه بین فرآیندهای مدیریت دانش و نوآوری را میانجی گری نماید. در این راستا پیشنهاد می گردد مدیران شرکت های دانش بنیان با بهبود فرآیندهای مدیریت دانش و بکارگیری استراتژی های رقابتی موثر در سازمان زمینه را جهت افزایش نوآوری مهیا ساخته و به بهبود عملکرد سازمان کمک کنند.
چارچوب نظری آسیب های رفتاری کارکنان سازمان با تحلیل مسئولیت اجتماعی دیجیتال در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
123 - 154
حوزههای تخصصی:
وجود مسئولیت اجتماعی دیجیتال در سازمان، برای کارکنان به عنوان یک الگو و الهام بخش عمل می کند. زمانی که یک سازمان مسئولیت اجتماعی دیجیتال را به طور جدی درنظر می گیرد و با استفاده از فناوری به خدمت جامعه می رود، کارکنان تحت تأثیر قرار می گیرند و بیشتر به رعایت ارزش ها و استانداردهای اجتماعی در کار خود تمایل دارند. تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و در دسته تحقیقات آمیخته قرار می گیرد. داده های تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای و همچنین مصاحبه های نیمه ساختا ریافته انجام شده است. در فاز کیفی از روش تحلیل مضمون و در فاز کمی از روش ISM جهت سطح بندی آسیب های رفتاری استفاده شده است. جامعه آماری، کلیه خبرگان حوزه رفتار سازمانی و مسئولیت اجتماعی در دستگاه های اجرایی استان مازندران می باشد که در فاز کیفی با روش گلوله برفی و در فاز کمی از روش هدف مند استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA و اکسل انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد که درمجموع 6 آسیب فردی، فرهنگی، سازمانی، امنیتی، پایداری و سیاسی شناخته شد که آسیب های فردی، فرهنگی و پایداری، دارای بیشتری اثرگذاری در سطوح سازمان بوده اند که می باید توجه بسیاری به آنها شود.
بازاریابی دیجیتال در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
73 - 92
حوزههای تخصصی:
امروزه صنایع خدماتی نقش اساسی و مهمی در توسعه اقتصادی کشورها دارند و در این میان نقش و اهمیت جایگاه صنعت بیمه به عنوان یک صنعت حمایت کننده بر هیچ کس پوشیده نیست. ازسوی دیگر، افزایش رقابت در صنعت بیمه، بیشتر مدیران این صنعت را به فکر چاره اندیشی برای حضور ماندگار در عرصه کسب وکار انداخته است. در اینکه صنعت بیمه از منظر ابتکارهای فناورانه نسبت به سایر خدمات مالی از قبیل بانک و بورس، عقب افتاده است، تردیدی وجود ندارد. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی بازاریابی دیجتالی در صنعت بیمه (فرصت ها، چالش ها و راهکارها) انجام شد. در پژوهش حاضر به منظور رسیدن به هدف اصلی پژوهش پس از انجام 10 مصاحبه و رسیدن به اشباع نظری، از فرایند سه مرحله ای تحلیل مضمون استفاده شد. در اولین مرحله برای انجام کدگذاری باز، محتوای تمام مصاحبه ها پیاده سازی و سپس کدگذاری باز آنها انجام شد؛ به این ترتیب که داده های جمع آوری شده در مصاحبه ها به صورت مکتوب روی کاغذ درج و سپس با تجزیه و تحلیل خط به خط و پاراگراف به پاراگراف نوشته های موجود کدهای باز و مفاهیم ایجاد شد. این مفاهیم اقتباسی از نوشته ها و در برخی موارد مانند خود نوشته بود که در مجموع 49 کد اولیه از مجموع 10 مصاحبه ایجاد شد. سپس به دلیل کثرت کدها، تمامی کدهای مشابه بر پایه قرابت مفهومی و معنایی در گروه خاص خود قرار گرفتند و به 37 مقوله فرعی تقلیل یافتند. در نهایت بر اساس کدهای باز ثانویه، هشت مقوله اصلی شامل چهار مقوله اصلی در بخش فرصت های بازاریابی دیجیتالی شامل مدیریت ارتباط با مشتری، معرفی محصولات، مدیریت هزینه ها، مدیریت بازاریابی و چهار موضوع اصلی در بخش چالش های بازاریابی دیجیتالی عوامل فناورانه، عوامل اجتماعی فرهنگی، عوامل قانونی و عوامل بازاریابی ایجاد شد.
شناسایی پیشایندهای مدیریت حکمت در سازمان ها با بهره گیری از روش نقشه شناختی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
55 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف: جایگاه عقل در مدیریت و بررسی زمینه های بهره مندی از آن یکی از مسائلی است که امروزه به آن توجه بسیاری شده است. در این راستا، مدیریت حکمت رویکردی است که به بهره گیری از دانش، تجربیات و درک درست در فرآیند تصمیم گیری و مدیریت تأکید دارد. این مدل مدیریت با ارتقا فهم عمیق و اثربخشی در تصمیم گیری ها، به منظور دستیابی موفق به اهداف سازمانی موثر می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشایندهای مدیریت حکمت در سازمان ها انجام پذیرفت.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث نحوه گردآوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر خبرگان متشکل از اساتید مدیریت دانشگاه های استان لرستان می باشند، که از میان آن ها 30 نفر به عنوان اعضای نمونه با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است. به منظور تحلیل داده ها در بخش کیفی از رویکرد تحلیل محتوا و با بهره گیری از نرم افزار اتلس تی و در بخش کمی از روش نقشه شناختی فازی استفاده شده است. روایی و پایایی مصاحبه پژوهش با استفاده از روش روایی محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار میان کدگذار تایید شد. همچنین روایی و پایایی پرسشنامه پژوهش با روایی محتوایی و بازآزمون سنجیده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مهمترین پیشایندهای مدیریت حکمت در سازمان ها، داشتن مهارت انسانی-ادراکی با شاخص مرکزی (45/26)، ارتقا براساس شایستگی با شاخص مرکزی (27/26)، توانایی حل مسئله (57/25)، دانش و تجربه ی مدیر (56/25)، توانش یادگیری قوی (44/25) و عدم وابستگی به منابع قدرت با شاخص مرکزی (09/25) می باشند.نتیجه گیری: پیشایندهای مدیریت حکمت در سازمان ها، عبارت اند از: توانش یادگیری قوی، ارتقا بر اساس شایستگی، سالم بودن، انتقادپذیر بودن، قضاوت نکردن بر اساس شنیده های دیگران، داشتن روحیه مشورت، داشتن مهارت انسانی - ادراکی، توانایی حل مسئله، توانایی تصمیم گیری منطقی بر اساس مستندات، عدم وابستگی به منابع قدرت، فرهنگ سازمانی، توانمندی در تجزیه وتحلیل وضعیت، دانش و تجربه مدیر، شرایط بازار، کارکرد هوشمندانه، توانایی تعامل اجتماعی، توانایی سازماندهی و مدیریت زمان، مدیریت استرس، داشتن هوش تصمیمی و مسئولیت پذیری. یافته های بخش کمی نیز بیانگر اولویت این پیشایندها است.اصالت/ارزش: سازمان ها می بایست در مراحل اولیه گزینش و استخدام، توجه خود را به توانایی ها و ویژگی های شخصیتی افراد معطوف نموده تا بتوانند زمینه پیاده سازی مدیریت حکمت را در سازمان ایجاد کنند و در مراحل بعد به تقویت این مهارت ها بپردازند.
بررسی تاثیر هوش مصنوعی بر عملکرد منابع انسانی و کیفیت زندگی حرفه ای کارکنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات توسعه و مدیریت منابع دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
69 - 80
حوزههای تخصصی:
متخصصان منابع انسانی معتقدند هوش مصنوعی می تواند فرصت هایی را برای تسلط بر مهارت های جدید و به دست آوردن زمان آزاد بیشتر در مدیریت منابع انسانی ارائه دهد و به متخصصان منابع انسانی اجازه می دهد تا نقش های فعلی خود را گسترش دهند و نگرشی استراتژیک تر در سازمان خود داشته باشند و نیز از کیفیت زندگی حرفه ای بالاتری برخوردار شوند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هوش مصنوعی بر عملکرد منابع انسانی و کیفیت زندگی حرفه ای کارکنان به تحقیق در این باره پرداخته است. این پژوهش از نوع کاربردی می باشد و برای گرد آوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. به منظور بررسی تاثیر هوش مصنوعی بر عملکرد منابع انسانی و مزایا و چالش های موجود از روش کتابخانه ای استفاده شده است. در راستای بررسی تاثیر هوش مصنوعی بر کیفیت حرفه ای زندگی کارکنان از روش میدانی استفاده شده است که با نمونه آماری 464 نفر از کارکنان دانشگاه شیراز در سال1403 به توزیع پرسشنامه کیفیت زندگی حرفه ای پرداخته است و تحلیل داده های به دست آمده در نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که هوش مصنوعی تاثیر بسزا و کلیدی در رشد و ارتقاء روند کاری و زندگی حرفه ای کارکنان دارد و بین هوش مصنوعی و کیفیت زندگی حرفه ای رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد.
تأثیر عوامل علّی زمینه ای و مداخله گر مؤثر بر مدیریت منابع انسانی رفاه محور در بانک سپه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
87 - 104
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر عوامل علّی و زمینه ای و مداخله گر مؤثر بر مدیریت منابع انسانی رفاه محور بانک سپه صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش 43500 نفر از کارکنان بانک سپه بودند که 361 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار SmartPLS3 صورت گرفت. نتایج نشان داد شرایط علّی (انگیزش کارکنان، توجه به نیازهای کارکنان، آموزش، شایسته سالاری، توانمندسازی) بر مدیریت منابع انسانی رفاه محور در بانک سپه تأثیرگذار است. اما مدیریت مشارکتی تأثیر معناداری بر مدیریت منابع انسانی رفاه محور ندارد. همچنین شرایط زمینه ای (مقررات، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی) بر مدیریت منابع انسانی رفاه محور در بانک سپه تأثیرگذار است. نتایج همچنین نشان داد شرایط مداخله گر (حقوق و دستمزد، بی عدالتی، سبک های مدیریت سنتی، عدم توجه به تخصص، عدم توجه به مسائل انگیزشی) بر مدیریت منابع انسانی رفاه محور در بانک سپه تأثیرگذار است. همچنین، مشخص شد شرایط زمینه ای (قوانین و مقررات، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی) بر راهبردهای مدیریت منابع انسانی رفاه محور در بانک سپه تأثیرگذار است. در مورد شرایط مداخله گر هم نتایج نشان داد حقوق و دستمزد، بی عدالتی، عدم توجه به مسائل انگیزشی بر مدیریت منابع انسانی رفاه محور در بانک سپه تأثیر منفی و معنادار دارد. اما سبک های مدیریت سنتی و عدم توجه به تخصص تأثیر معنا دار ندارد. نتایج نیز نشان داد مدیریت منابع انسانی رفاه محور در بانک سپه بر راهبردها تأثیرگذار است. در نهایت تحقیق نشان داد راهبردها بر پیامدها (بهره وری، سودآوری، تعهد سازمانی، تعالی سازمانی) تأثیرگذار است.