فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۴۱ تا ۲٬۰۶۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
منبع:
قبسات سال بیست و ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
107 - 136
حوزههای تخصصی:
«فرهنگ» در تلقی غالب علوم اجتماعی، عام ترین و گسترده ترین مفهومی است که همه فراورده های غیر مادی و معنایی (و در برخی تعاریف حتی فراورده های مادی) را که بشر در طول حیات اجتماعی تاریخی پرفراز و فرود خود بدان دست یافته، پوشش می دهد. از جمله موضوعات مطرح در فلسفه فرهنگ و نیز در جامعه شناسی و مردم شناسی فرهنگ، سؤال از خاستگاه، منشأ، علل ایجادی و اعدادی و در یک کلام، مبانی هستی شناختی فرهنگ است. این نوشتار در صدد است با غور و تأمل در ارا و اندیشه های عرضه شده با رویکردهای مختلف به این سؤال در حد امکان پاسخ گوید؛ از این رو سؤال اصلی آن چیستی مصادر، منابع، مناشی، خاستگاه ها و زمینه های معرفتی و غیر معرفتی فرهنگ به مثابه یک کل (و بالتبع عناصر و مؤلفه های ان) است. روش آن در مقام گردآوری داده ها، اسنادی و در مقام تفسیر یافته ها، تحلیلی، تبیینی و استنباطی است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد فرهنگ یا منظومه فرهنگی بشر، درکل تحت تأثیر مجموعه درهم پیچیده ای از استعدادها و ظرفیت های فطری، ارتباطات چندگانه انسانی، عوامل محیطی (اعم از طبیعی و اجتماعی)، عوامل ماورایی (دین و تعالیم وحیانی) و تجربه های تاریخی متراکم تکون یافته و از طریق فرایند جامعه پذیری در امتداد نسل های متمادی استمرار یافته است.
درآمدی تحلیلی و انتقادی بر فیزکالیسم بارابارا مونترو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه های کیفی (کوآلیا) از بزرگ ترین موانع صدق فیزیکالیسم است. این که با فیزیک چگونه می توان لذت، شادی، غم و درد را تبیین کرد، معضل ساده ای برای فیزیکالیست ها محسوب نمی شود. در این بین باربارا مونترو، از معروف ترین مدعیان فیزیکالیسم، با ارائه معنای خاصی از لفظ «است» در تعریف فیزیکالیسم (هر چیزی فیزیکی است) مدعیّ است می توان در معنای «فیزیکی» توسعه ایجاد کرد؛ به عنوان مثال وقتی گفته می شود «آب H2O است» لزوماً بدین معنا نیست که آب این همان با H2O است، بلکه می توان بدین معنا باشد که آب از H2O برآمده و از آن تشکیل یافته است. متناظراً تجربه های کیفی (امور ذهنی) هرچند این همان با امور فیزیکی (مغزی) نیستند اما فرا رویداده و مبتنی بر آن ها هستند و همین مقدار برای فیزیکی بودن تجربه های کیفی کفایت می کند. در مقاله حاضر ضمن ارائه ترجمه مقاله «فیزیکالیسم» از باربارا مونترو، در سه گام، فرارویدادگی را نقد کرده و اثبات کرده ایم که آموزه مذکور حداکثر، هم بودگی یا هم تغییری بین امور ذهنی و امور فیزیکی را اثبات می کند و هم بودگی یا هم تغییری بین امور ذهنی و فیزیکی نمی تواند دلیل موجهّی برای اطلاق کلمه «فیزیکی» بر تجربه های کیفی از قبیل لذت باشد.
متافیزیک درمان مبتنی بر منطق(LBT) از منظر الیوت کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
226 - 203
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در حوزه مشاوره فلسفی است و هدف آن معرفی و تبیین مبانی متافیزیکی درمان مبتنی بر منطق است. این روش درمانی، یکی از رویکردهای موجود در مشاوره فلسفی و ابداع الیوت کوهن است. پیش فرض این روش، این است که اعمال و عواطف انسان ها، حاصل نوعی قیاس منطقی عملی است و چون برخی از این قیاس ها حاوی مغالطاتی هستند، احساساتی غیرعقلانی و رفتارهایی خودشکن، در انسان ها ایجاد می کنند. مقاله حاضر، نخست به معرفی گام های ششگانه درمان مبتنی بر منطق می پردازد؛ این گام ها، به مراجعان کمک می کنند تا مغالطه هایی مانند مطلق گرایی و کمال طلبی را در قیاس های عملی خود کشف کنند. روش درمانی کوهن، صرفا جنبه سلبی ندارد، بلکه پس از شناسایی هر مغالطه، فضیلت مقابل آن را نیز، به عنوان پادزهر، به مراجع می آموزد. مقاله، سرانجام مبانی متافیزیکی درمان مبتنی بر منطق از منظر الیوت کوهن بررسی می کند و به تحلیل چهار اصل فلسفی بنیادی که بر آن ها مبتنی است، می پردازد.
تقدم حکمت عملی بر حکمت نظری در مکتب اشراقی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آثار و زندگی سهروردی دلایل و شواهدی موجود است که از آن می توان به ارجحیت حکمت عملی بر حکمت نظری دست یافت. پیش از سهروردی، حکمت نظری نسبت به حکمت عملی، بخصوص در فلسفه مشایی، دارای ارجحیت بود؛ اما سهروردی با اتخاذ روش ذوقی در کنار روش بحثی و تقدم قایل شدن بر این روش و انتقاد از مشائیان در پرداختن بیش از حد به روش بحثی، حکمتی را بنیان نهاد که در آن با توجه به ارتباط مستقیم روش ذوقی با عمل، تقدم از آن حکمت عملی است و این تقدم، بالشرف است نه زمانی. ریاضت و ارتباط با عالم مثال، جزء جداناشدنی حکمت عملی سهروردی است. حکمت او حکمتی وجدانی و عرفانی است که حکیم به صورت عینی، تجربه کننده حقایق است. از این جهت می توان سهروردی را فیلسوفی تجربه گرا نامید، تجربه ای وجدانی و شهودی و عرفانی. این تقدم در اندیشه های مکتوب و زندگی عملی او بررسی شده است.
توجیه پذیری نظریه عدالت جان رولز، بررسی انتقاد هابرماس و جست و جوی پاسخ بر مبنای نقش واقعیات کلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
87 - 112
حوزههای تخصصی:
نظریه عدالت رولز، یکی از مشهورترین نظریات در فلسفه سیاسی قرن بیستم است. هابرماس، فیلسوف آلمانی معاصر بر این باور است که رولز از عهده توجیه این نظریه برنمی آید؛ زیرا توجیه این نظریه مبتنی بر مقدماتی است که با سایر دیدگاه های رولز قابل جمع نیست. این مقاله با بازخوانی دقیق نظریه عدالت رولز، انتقاد هابرماس را مورد ارزیابی قرار می دهد. به نظر می رسد که انتقاد هابرماس را به دو صورت می توان پاسخ داد؛ پاسخ اول مبنای توجیه را در آنچه رولز، «عقل عمومی» یک جامعه می نامد، جست وجو می کند. این پاسخ با ظاهر سخن رولز هماهنگی بیشتری دارد، اما هابرماس آن را تقریری زمینه گرایانه از رولز می داند و آن را نمی پذیرد. پاسخ دوم با تمرکز بر مفهوم «واقعیت های کلی» در نظریه رولز، سعی دارد مبنایی برای توجیه جهان شمول و غیرزمینه گرایانه نظریه رولز ارائه دهد؛ مبنایی که هابرماس مدعی بود رولز فاقد آن است.
خوانش آیزیا برلین و دیوید وست در باب مبانی هستی شناختی آزادی مثبت در اندیشه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیزیا برلین و دیوید وست از جمله فیلسوفان سیاسی هستند که به تحلیل مفهوم آزادی مثبت در اندیشه اسپینوزا پرداخته اند. آن ها در تلاش برای تبیین معنای آزادی مثبت در اندیشه اسپینوزا تفاسیر و بینش های متفاوتی را اتخاذ کرده اند و به نتایج متفاوتی هم رسیده اند. برلین در مقاله دو مفهوم از آزادی، رساله الهی سیاسی اسپینوزا را منشأ دفاع از اصالت اقتدار و نادیده گرفتن آزادی های فردی قلمداد می کند. در حالی که وست با نگرشی جامع تر به دفاع از اندیشه سیاسی اسپینوزا برخاسته است، و با تحلیل وسیع تری از ابعاد مفهوم آزادی مثبت (هستی شناختی، اخلاقی و سیاسی) در اندیشه اسپینوزا معتقد است که لزوماً آزادی مثبت به اقتدارگرایی مستبدانه ای منجر نمی شود که برلین عموماً آن را به نظریه های سیاسی عقل گرایانی چون افلاطون، فیشته و هگل نسبت می دهد. پرسش های راهبر ما در این مقاله عبارتند از: خوانش اسپینوزا از آزادی چگونه منجر به دو رهیافت و نتیجه متفاوت از سوی برلین و وست شده است؟ تا چه حد نقدهای برلین به آزادی مثبت اسپینوزا مبنی بر وجوه مقتدرانه آن وارد است؟ وست چگونه بر اساس مبانی هستی شناختی و اخلاقی در اندیشه اسپینوزا، آزادی مثبت را نه در مقابل آزادی منفی، بلکه مکمل آن می داند؟ پیشنهاد نهایی این است که اگرچه خوانش برلین درباره آزادی مثبت در اندیشه اسپینوزا از برخی وجوه صادق است، اما از رویکردی تقلیل گرایانه برخوردار است که در آن تنها بر برخی از مواضع اسپینوزا در رساله الهی سیاسی تمرکز دارد. این در حالی است که خوانش وست به دلیل توجه به ابعاد مختلف اخلاقی، هستی شناختی و سیاسی واقع بینانه تر و جامع تر است.
تبیین نظریه امر الهی رابرت آدامز و اشاعره در حوزه اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
788 - 810
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مبانی نظری و دیدگاه های اشاعره و رابرت آدامز در ذیل نظریه امر الهی و در حوزه اخلاق به تفکیک بررسی شده است. از منظر رابرت آدامز موضع گیری در رابطه با اخلاق در دو محور «معنای خوبی» و «معنای الزام» و از منظر اشاعره در دو بخش «حسن و قبح» و «الزامات اخلاقی» مورد بررسی قرار گرفته است. از نظر آدامز، منشأ حسن اخلاقی ذات و صفات ذاتی خداوند است. همچنین از دیدگاه وی مفاهیم ارزشی واقعیت عینی دارد و دارای واقعیت خارجی است و کار عقل تنها کشف و درک آن است. اشاعره نیز در ذیل نظریه امر الهی، بیشتر به حسن و قبح افعال پرداخته اند و معتقدند حسن و قبح افعال ذاتی نیست بلکه شرعی است؛ بنابراین نظریه امر الهی اشاعره در خصوص حسن و قبح الهی وابستگی مفهومی نیست، بلکه بیشتر بر اساس وابستگی وجودشناختی اوامر اخلاقی بر اراده خداوند است
تبیین چندگانگی مطرح شده در نظریه «معاد» خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
خواجه نصیرالدین طوسی از منظر دو دانش کلام و فلسفه، شخصیتی دوگانه به نظر می آید. زیرا گاهی در یک مسئله علمی دو رأی مختلف داده است؛ یکی به شیوه اهل کلام و دیگری به روش فیلسوفان. در وهله نخست به ذهن می آید، که خواجه دچار تعارض شده است. برای نمونه، خواجه با دیدگاه فلسفی، اعاده معدوم را جایز نمی داند و ازسویی در مقدمات بحث معاد پذیرفته است که اِعدام عالم ممکن و مطابق ادله نقلی است. در این مقاله به مطالعه «معاد» خواهیم پرداخت و سپس در مقام داوری، احتمالات ممکن را طرح کرده و از میان آن ها، دیدگاهی را که از دید ما با واقعیت مطابق است، به عنوان دیدگاه برگزیده انتخاب می کنیم. این نوشتار در داوری خود، برپایه عبارات خواجه نصیر و درنظر داشتن موقعیت اجتماعی و علمی و ویژگی روزگار زندگی وی که با هجوم گسترده متکلمان بر ضد فیلسوفان روبه رو بود، همچنین باتوجه به شخصیت میانه رو، حق محور و دانش دوست مرحوم خواجه، غبار تعارض را از چهره او می زداید و چنین حکم می کند که شخصیت وی متعارض نماست و نه متعارض. این تحقیق براساس پژوهش در آثار خواجه شکل گرفته است. این آثار بیشتر به صورت کتابخانه ای انجام شد. ولی در همه این موارد کوشیده ایم تا دیدگاه خواجه پس از تحلیل و بررسی جهات محتمل، نقل شود. ازاین رو، در جاهایی که نیاز بود، از عبارات شارحان نیز، یاری گرفته ایم.
«سنجش دموکراسی» و «ستایش فیلسوف شاه» نزد افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های متداول زمام داری در طول تاریخ فلسفه سیاست که فیلسوفان بسیاری به سنجش آن پرداخته اند، دموکراسی است و یکی از نخستین فیلسوفان پیش رو در این زمینه افلاطون است. چنان که، دموکراسی در جغرافیای فکری او بدترین نوع حکومت است که برخلاف سایر شیوه های زمام داری، قابلیت جهت گیری به امور مثبت را ندارد. در واقع، او دموکراسی را حکومت مردمان نادانی می داند که از مُثُل به دور هستند و سرانجام آن به عوام فریبی ختم می شود. از همین رو، این مقاله می کوشد، دیدگاه افلاطون در سنجش دموکراسی و نظریه «فیلسوف شاه» وی را بنحو روشنی در چشم انداز رساله جمهوری بکاود و راه کار افلاطون در هدایت امور جامعه، که به باور وی تنها فیلسوف شاه می تواند فرمانروای راستین یک جامعه باشد را تبیین کند. و در نهایت، نقدهایی که متفکران دوران رنسانس، مدرن و معاصر بر نظریه فیلسوف شاه او وارد ساختند را واکاوی می کند.
نقد و بررسی مراتب علم الهی از نظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین و پیچیده ترین مباحث خداشناسی، علم الهی است که ریشه در ذات دارد و تا صفات و افعال او امتداد پیدا می کند. بحث مذکور را تحت عنوان مراتب علم الهی در حکمت متعالیه بررسی کرده ایم و به این نتیجه می رسیم که آنها عبارت اند از: الف) عنایت با حدود پانزده ویژگی که مهم ترین آنها عبارت است از علم و علیت و رضای ازلی الهی به نظام احسن؛ ب) قضای ربانی که عبارت است از صور عقلی و کلی همه موجودات عالم در صقع ربوبی با ویژگی جمعی، اجمال، بساطت و ابداعی بودن؛ ج) قدر علمی که عبارت است از صور جزئی و تفصیلی همه موجودات عالم در عالم نفوس فلکی؛ د) قدر خارجی که عبارت است از صور جزئی مذکور در مواد خارجی. عنایت، فاقد محل است و قضا و قدر دارای محل اند؛ محل قضا، قلم اعلا و لوح محفوظ است و محل قدر علمی، قلم غیراعلا و لوح محو و اثبات است و محل قدر خارجی نیز عالم ماده است. صدرالمتألهین به جهت اینکه در علم علاوه بر تجرد عالم، تجرد معلوم را نیز شرط می داند، قدر خارجی را مرتبه اخیر علم الهی نمی داند، مگر به واسطه قدر علمی که این دیدگاه نزد برخی از اندیشمندان خالی از اشکال نیست.
معناشناسی منطقی گفتار و گذار به جهان اینترسابجکتیو در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
75 - 97
حوزههای تخصصی:
هوسرل در روش پدیدارشناسی دریچه ای نوین را به بحث تجربه می گشاید که به واسطه تعریف نوین شناخت و در راستای پیشگیری از خطای فلاسفه پیشین -به ویژه تجربه باوران کلاسیک- صورت گرفته است؛ به نحوی که شناخت، دیگر مبتنی بر تجارب بی واسطه از جهان نیست، بلکه بر پایه تجارب التفاتی که بر شهود بی واسطه ابژه ها تکیه دارد، صورت می پذیرد. پیامد این برداشت، دستیابی به تجربه زنده است. بنابراین، برای هوسرل، شناخت جهان پیرامون مبتنی بر زیسته هایی است که بر حیث التفاتی آگاهی استوارند. سخن گفتن از این جهان التفاتی در اندیشه هوسرل به واسطه معانی ایدئال صورت می گیرد و این دسته از معانی حول محور یک خوداستعلایی قرار دارند که مرکز کنش ها و حالات التفاتی است. بنابراین، تحلیل کنش گفتاری این «خود» به شکل معناشناختی و بر پایه منطق استعلایی صورت می پذیرد و از نگرش نحوی جداست. هوسرل این تغییر جدید را در راستای تحویل بردن سوژه استعلایی به جهان اینترسابجکتیو صورت می دهد. در این پژوهش، هدف ما این است که چگونگی تاثیر معناشناسی منطقی بر گفتار و گذار به جهان اینترسابجکتیو را مورد تحلیل قرا دهیم.
کاربرد آرای مولوی و گابریل مارسل در امیددرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
۳۵۴-۳۴۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، پژوهشی میان رشته ای و در راستای کاربردی سازی فلسفه از طریق همکاری آن با روان شناسی و ادبیات است. در این پژوهش به امید در آرای دو متفکر بزرگ پرداخته شده است؛ مولانا، عارف و ادیب مسلمان و گابریل مارسل، فیلسوف اگزیستانسیالیست مسیحی. هدف از این پژوهش، ارائه بن مایه هایی برای کار مشاوران فلسفی و روان درمانگران است. به همین سبب، دیدگاه ریچارد اسنایدر نظریه پرداز و بنیانگذار امیددرمانی در روان شناسی معاصر نیز در پژوهش حاضر معرفی شده است تا امکان نزدیک کردن آرای مولانا و مارسل در باب امید، به مباحث مورد توجه امید درمانی، فراهم آید و از تشابهات به دست آمده برای کار مشاوران فلسفی استفاده شود. بر اساس یافته های پژوهش، امیدی که مولانا از آن سخن می گوید، امیدی روشن و هدایتگر است که اگر از آن استفاده به جا شود، می تواند به یک صفت اخلاقی مثبت در انسان تبدیل شود؛ امیدی که برخواسته از نیاز انسان به خداوند است و همواره در جهت پیشرفت معنوی انسان، راهگشا خواهد بود. مارسل نیز امید را ابزاری برای ایمان و تقرب به وجود اعلی می شمارد که سبب آمادگی معنوی فرد در جهت خدمت به دیگر انسان ها می شود. این آمادگی معنوی، انسان را از دام جهان درهم شکسته ای که مارسل از آن سخن می گوید، رهایی می بخشد. با مقایسه نظریه امید اسنایدر و دیدگاه مولوی در باب امید، به وجوه تشابه میان دیدگاه آنان در مؤلفه های امید دست می یابیم. بررسی نظریه امید اسنایدر و دیدگاه مارسل در باب امید نیز تشابه فکری این دو متفکر را در باب نقش حیاتی امید در زندگی، نشان می دهد.
کورسوی آزادی در دفاع از اصل امکان های بدیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصل امکان های بدیل حکایت از این انگاره کم وبیش فراگیر دارد که عامل تنها در صورتی در قبال آنچه انجام داده دارای مسئولیت اخلاقی قلمداد می شود که در مرتبه تصمیم گیری یا کنشگری امکان عمل کردن یا تصمیم گرفتن به گونه دیگر را داشته باشد. اما فرانکفورت در مقابل تأکید می کند که گاه با نمونه هایی مواجهیم که گرچه شخص وادار به اتخاذ تصمیم یا انجام دادن عمل نشده، اما اجتناب از انجام دادن آن نیز برای او ناممکن بوده و با این حال عامل را از نظر اخلاقی مسئول برمی شماریم. «کورسوی آزادی» در کنار دفاع دوحدّی از مهم ترین پاسخ فیلسوفان به الگوی فرانکفورتی و نفی اصل امکان های بدیل در آن بوده است. مطابق راهبرد کورسوی آزادی، مثال های فرانکفورت همه امکان های بدیل را منتفی نمی سازند و هنوز کورسوهایی از آزادی وجود دارد. به عبارتی در یک نمونه فرانکفورتی، اگرچه عامل به سبب وجود یک مداخله گر فاقد گزینه های متعارف گشوده است، اما در عوض مقدار ناچیزی از امکان های بدیل باقی مانده را می توان پیش روی عامل مشاهده کرد که به نظر می رسد مسئولیت اخلاقی او را توجیه می کند. «اِشکال نیرومندیِ» فیشر و استامپ مهم ترین چالش پیش روی این راهبرد است که به نظر می رسد کارآمدی لازم در دفاع از نمونه های فرانکفورتی را نداشته است.
بررسی تحلیلی - انتقادی نظریه اشتراک معنوی در گزاره های الهیاتی از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
149 - 173
حوزههای تخصصی:
علامه جوادی آملی، از شارحان برجسته حکمت متعالیه، در معناشناسی گزاره های الهیاتی، نظریه اشتراک معنوی را در گزاره های لفظی الهیاتی و گزاره های برآمده از واقع پذیرفته است. توجه ایشان به نظریات دیگر در معناشناسی گزاره ها و همچنین چالش های مطرح در مورد نظریه اشتراک معنوی، سبب شده است که تقریر ایشان از این نظریه، دربردارنده زوایای جدیدی باشد؛ از جمله تأکید بر نظریه وضع الفاظ برای ارواح معانی، امکان عقل برای شناخت مفهومی واجب در حوزه ذات و صفات ذاتی، سازگار دانستن نظریه اشتراک معنوی با نظریه وحدت شخصی، تطبیق گسترده این نظریه در آیات و روایات. با این همه ملاحظاتی در این تقریر وجود دارد که ممکن است اصل نظریه اشتراک معنوی را به چالش بکشد که از جمله آنها می توان به نارسایی ادله این نظریه، ناسازگاری نظریه اشتراک معنوی در گزاره های لفظی الهیاتی با قواعد زبان عرب، محذور اکتناه واجب و منتفی شدن این نظریه بر پایه وحدت شخصی وجود اشاره کرد.
تأثیر مرگ اندیشی بر زندگی اصیل در اندیشه ی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
41 - 73
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر متمرکز بر بررسی موضع هایدگر در قبال تأثیر مرگ اندیشی بر زندگی اصیل و نسبت میان مرگ، زندگی و اصالت است. برای نیل به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شد. دغدغه ی هایدگر پرسش از هستی با تحلیل بنیادین دازاین به مثابه ی زندگی محض در ساحت هستن به سوی مرگ است. اندیشیدن به مرگ بافهم ایستاده در نیست بودن دازاین و همچنین سایر مفاهیم بنیادی ازجمله اضطراب، وجدان و اصالت پیوند عمیق دارد. رهایی از ابتذال زندگی روزمره مبتنی بر نقطه ی عطف انتخاب وجه اصیل دازاین، یعنی مرگ است. مرگ عنصر فهم دازاین و وجدان نیز عنصر فهم اصالت در زندگی است. در این میان اضطراب پیش شرط اصالت و کاشف حجاب مرگ است. در تفکر هایدگر، جستجوی وجه اصیل دازاین با اتکا به مرگ و تاکید بر انتخاب فردی به دور از وجدان نااصیل کسان مشهود است. بنابراین، در هوش ستبر او، مرگ اندیشی از واجب ترین امور در ساخت زندگی اصیل است. اما رویکرد او نسبت به مرگ به منزله ی آغاز یا پایان زندگی، پدیده ی اصالت در دنیا یا آخرت و همچنین زندگی اصیل در اینجا یا آنجا، زمینه ساز نگاهی متفاوت به سنت متافیزیکی گذشتگان است.
بازنگری در رابطه اخلاق هنجاری و کاربردی (در پرتو بحران کرونا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
223 - 250
حوزههای تخصصی:
نظریه های مختلف در اخلاق هنجاری، معیارهای متفاوتی برای فعل اخلاقی ارائه می دهند. در عین حال تصور غالب این است که به کار بستن هر یک از نظریه های اخلاق هنجاری می تواند مسائل اخلاقی عملی را حل کند. بدین ترتیب عموماً معتقدند که اخلاق کاربردی- حرفه ای، چیزی بیش از اخلاق هنجاری نیست. اما عده زیادی از فیلسوفان اخلاق و متخصصین اخلاق حرفه ای با این رویکرد قیاسی درباره ربط هنجاری-کاربردی مخالفند و با اعتقاد به رویکردی فرایندیبه اخلاق کاربردی ادعا می کنند که اخلاق کاربردی، صرفاً مبتنی بر یک مجموعه اصول پیشینی در اخلاق هنجاری نیست و نیاز به بهره گیری از تجربه های انسانی در شرایط خاص دارد. بلایا و حوادث طبیعی و بشری، بزنگاه هایی هستند که معیارهای اخلاق هنجاری در شرایط عادی را به چالش می کشند و ضرورت مطالعات ویژه ای (تحت عنوان اخلاق بلایا) را یادآوری می کنند. در این راستا و به بهانه فراگیر شدن بیماری کرونا، مقاله حاضر به این مسئله می پردازد که آیا چالش اخلاقی اولویت بندی و تریاژ بیماران کرونایی برای دریافت منابع و خدمات درمانی را می توان صرفاً بر اساس نظریه های اخلاق هنجاری حل کرد؟ پاسخ این مقاله به این پرسش منفی است. رویکرد مختار مقاله، مبتنی بر یک فرایند رفت وبرگشتی تأملی بین دو سطح قواعد عام و قضاوت های خاص (موردی) اخلاقی است. در واقع در هر موقعیت حرفه ای، رابطه بین عام و خاص و هر دو سوی این رابطه، قابلیت تغییر دارند و متخصصین اخلاق حرفه ای تشخیص می دهند که در آن مورد، کدام یک از طرفین رابطه (یا هر دو) را در جهت انسجام با دیگری تغییر دهند.
چگونه دربارۀ هیچی حرف بزنیم: تعریف پذیری و تقسیم بندی های پوچ گرایی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
131 - 147
حوزههای تخصصی:
نیهیلیسم یا پوچ گرایی فلسفی، به معنی باور به عدم، ترجیح دادن نیستی به هستی، و درکل نفیِ بنیادین جنبه ای از شناخت ها یا ارزش های انسانی است؛ اما چگونه می شود در فلسفه دربارۀ چیزی بحث کرد که ادعا می شود نیست؟ برای پاسخ به این سؤال باید به سؤالات جزئی تری پاسخ داد؛ اعم از اینکه چگونه می توان پوچ گرایی را تعریف کرد و ارائۀ تعریف تا چه حد به شناختن پوچ گرایی کمک می کند؟ پوچ گرایی را به چه روش هایی می توان تقسیم بندی کرد؟ همچنین، باتوجه به تعاریف و انواع پوچ گرایی، معادل های فارسی پوچ گرایی چه نقاط ضعف و قوتی دارند؟ پوچ گرایی را می توان براساس تاریخ به قبل و بعد از نیچه، براساس رویکرد به فعال و منفعل، براساس وسعت به فردی و اجتماعی، و براساس زمینۀ بحث به شناختی و ارزشی تقسیم کرد. در همۀ این تقسیمات، پوچ گرایی نفی کننده است؛ پس تعریف هایش هم توصیفاتی هستند دربارۀ «چگونه نه گفتن» یا «به چه چیزی نه گفتن». همۀ نظریه هایی که تفکرات پیشین خود را از ریشه نفی کرده اند، به طور نسبی پوچ گرایانه هستند و درعین حال «ممکن است» نسبت به اندیشه های متأخر خود، ایجابی تلقی شوند. پس به طورکلی درمقابل متافیزیک، پوچ گرایی قرار گرفته است و به طور نسبی درمقابل هر فلسفه ای، پوچ گراییِ آن فلسفه؛ اما پوچ گرایی فقط یک طرز فکر مستقل نیست؛ بلکه روشی برای آزمودن متافیزیک و هر فلسفۀ دیگر است. پوچ گرایی بدیهی بودن خود فلسفه را هم به پرسش می کشد؛ اینکه برای کلی ترین سؤالات ذهن ما باید پاسخی وجود داشته باشد؛ یعنی پرسش را به پرسش می کشد. سؤالات ما لزوماً پاسخ دادنی نیستند؛ اصلاً لزوماً سؤالات معناداری نیستند.
مبانی انسان شناختی اگزیستانسیالیسم خداباور و مقایسه آن با آرای علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
111-124
حوزههای تخصصی:
مهم ترین رکن فلسفه اگزیستانسیالیسم بر انسان و اختیار او استوار است. در فلسفه اسلامی نیز علامه طباطبائی براساس آموزه های اسلامی و همچنین تحت تأثیر فلسفه صدرایی نکات ارزشمندی درباره انسان مطرح می کند. ازآنجاکه شناخت انسان و درک ویژگی های او نقش بسزایی در تکوین مکتب های فکری دارد، لذا بررسی مبانی انسان شناسی یکی از ارکان تفکرات فلسفی است. در فلسفه اگزیستانسیالیسم حتی در طیف خداباور انسان موجود وانهاده ای است که همه چیز حول محور او شکل می گیرد و ماهیت وی در آزادی کامل دائماً در حال شکل گیری است، درحالی که در عقاید علامه انسان موضوع شناخت است، همه چیز حول محور خداوند شکل می گیرد و انسان می تواند با اختیار خویش به بالاترین درجه تعالی برسد. مقاله حاضر سعی دارد مبانی انسان شناسی اگزیستانسیالیسم خداباور را با مبانی انسان شناسی علامه طباطبائی به روش توصیفی تحلیلی، مورد بررسی تطبیقی قراردهد.
نقش میکروبیوم در سلامت جسمی، ذهنی، و روابط اجتماعی انسان و اثرات همه گیری کووید19بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از افزودن داده های علمی جزئی نگر در کنار هم می توان تصاویری عام تر ترسیم کرد. این تصاویر عام تر خود مدل هایی خطاپذیرند که البته می توانند بهتر از حدس های تصادفی تصویری از آینده را بنمایانند. در مقاله ی حاضر دسته ای از یافته های تجربی در کنار یکدیگر در دفاع از این دعوی قرار گرفته اند که «همه گیری کووید19 با تسریع تغییراتی که در میکروبیوم انسان در حال رخ دادن است تأثیرات شگرفی بر سلامت جسمی و روانی، هیجانات و شناخت، و روابط اجتماعی انسان ها دارد». استدلال اصلی مقاله در دفاع از این دعوی چنین است. ترکیب میکروبیوم بر سلامت جسمی و روانی، هیجانات و شناخت، و روابط اجتماعی انسان تأثیر دارد و بنابراین تغییر در میکروبیوم به تغییر در این جنبه ها می انجامد. طی تاریخ تکاملی انسان میکروبیوم تغییر کرده است. در دو سده ی گذشته این روند تغییرات شتاب گرفته است و همه گیری کووید19 می تواند تغییرات بیشتری در میکروبیوم انسان ها ایجاد کند. در حمایت از مقدمات استدلال، از میان انبوه داده ها برخی گزینش و عرضه شده اند.
نقد تصویر خدا در انجمن های دوازده قدمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
295 - 317
حوزههای تخصصی:
انجمن های دوازده قدمی گمنام یکی از شاخه های معنویت های درمانگرا محسوب می شوند که بر پایه اصول اخلاقی و روحانی به جذب و درمان مبتلایان به اعتیاد رفتاری یا مصرفی می پردازند. هدف از تحقیق، ارزیابی انتقادی مدل خداباوری در این انجمن هاست؛ نحوه تصویر خدا، محوری ترین مبنای فکری مکاتب عرفانی قلمداد می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی – انتقادی، کوشیده تا ضمن تبیین علمی شاخصه های خداباوری از دیدگاه انجمن، به بیان نارسائی تصویر خدا در انجمن بپردازد و آن را با نگاه توحیدی اسلام به خدا، مقایسه کرده و میزان همسویی آن را با معارف اسلامی مورد کاوش قرار دهد. سپس به آسیب شناسی و بررسی پیامدهای فکری و رفتاریِ پذیرش این نوع از خداباوری پرداخته و اهداف ضمنی انجمن را شناسایی و نمایان ساخته است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که تصویر انجمن از خداوند، سه شاخصه اصلی دارد، مفهومی فروکاهیده به خدای مبهم، محدود، ناتوان و آسیب زننده به باور و رفتار فرد است و با خدای ازلی و ابدی اسلامی تطبیق ندارد.