ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
۱۹۶۱.

اصطلاح شناسی ابداع در نگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابداع صفات خدا المیزان طباطبایی اصطلاح شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۸ تعداد دانلود : ۲۴۸
ابداع به عنوان یکی از صفات فعلیه خداوند همواره مورد توجه اندیشمندان مسلمان قرار داشته و شخصیت های برجسته ای چون کندی، فارابی، ماتریدی، صدوق، ابن سینا، طبرسی، سهروردی و غیره بحث های مختلفی را درباره آن مطرح کرده اند. برخی به تعریف حداقلی از ابداع بسنده کرده و شماری، تعریف حداکثری ابداع را ضروری می دانند. در این میان علامه طباطبایی به عنوان یکی از شخصیت های برجسته تفسیری، فلسفی و کلامی عصر حاضر، به مناسبت کاربرد کلمه بدیع و برخی مشتقات بدع، به بحث در مورد ابداع نیز می پردازد. ایشان ابداع را از صفات فعلیه خداوند می داند. علامه بدیع را به معنای مبدِع درنظر گرفته و این همانی مبدِع، فاطر و خالق را برنمی تابد. در نگاه ایشان، ابداع، ایجاد بدون نمونه، بدون زمان، بدون تقلید، بدون علل و بدون مثل است. نوشتار پیش رو با روش توصیفی و مطالعه کتابخانه ای صورت گرفته و هدف نهایی آن زدودن اختلافات لفظی در تعریف ابداع و تقریب نظریات در این حوزه است.
۱۹۶۲.

ارزیابی نقادانه استدلال های دنیل دنت در دفاع از دیدگاه طبیعت گرایی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طبیعت گرایی فرگشت داروین دنت پلانتینگا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۰ تعداد دانلود : ۳۵۴
بنابر دیدگاه طبیعت گرایی روش شناسانه، استفاده از روش ها، قوانین و نیروهای طبیعی برای توضیح پدیده ها کافی است و عوامل ماورای طبیعت و الهی در این میان نقشی ندارند. طبیعت گرایی فلسفی نیز، دیدگاهی هستی-شناسانه است که بنابرآن، غیر از عوامل طبیعی و هویات فیزیکی، علت و هویت دیگری در عالم وجود ندارد. معمولاً طبیعت گرایان با تمسک به نظریه ی فرگشت داروین در توضیح چگونگی پیدایش ارگانیسم های پیچیده و تعمیم آن به کل موجودات و رخ دادهای عالم، تلاش می کنند دیدگاه خود را توجیه کنند. در این مقاله، ضمن توضیح دیدگاه دنیل دنت به عنوان نماینده ی شاخص دیدگاه طبیعت گرایی فلسفی، استدلال های او جهت توجیه طبیعت گرایی فلسفی صورت بندی و نقد می شوند. سپس نقد آلوین پلانتینگا علیه باور به طبیعت گرایی و فرگشت توضیح، و نشان داده می شود این دو باور با یک دیگر ناسازگارند و جمع آن دو، خودشکن است. نتیجه مقاله نیز این است که طبیعت گرایی هستی شناسانه دیدگاهی درست و قابل اعتماد نیست.
۱۹۶۳.

وحدت در گزاره های رمزانشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وحدت گزاره حمل رمزانش نمونش زالتا ماینونگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۶ تعداد دانلود : ۳۴۱
وحدت در گزاره های رمزانشی چکیده: درباره ی گزاره ها (ی متداول)، خانواده ای از مسئله ها وجود دارد که ذیل عنوان مسئله ی وحدت گزاره مطرح می شوند و از این می پرسند که چگونه یک گزاره، بازنمایاننده است؛ چگونه معنایی منسجم و واحد، فراتر از مجموع معانی دخیل در آن دارد و چگونه برخلاف اجزائش، قابل تصدیق و تکذیب است. در این مقاله، مسئله (ها)ی مشابهی درباره ی گزاره های رمزانشی –یعنی گزاره های حاوی حمل رمزانشی در برابر حمل متداول- مطرح خواهم کرد. فرض وجود این نوع حمل، ما را قادر می سازد تا عبارت هایی از این قبیل که "کوه طلا، کوه است" را بر خلاف تحلیل های کلاسیک، نه تنها معنادار بشماریم بلکه تصدیق کنیم. نشان خواهم داد که حمل متداول قابل فروکاست به رمزانش است و بر این مبنا راهکار منسجمی برای پاسخ به مسئله ی محوریِ وحدت گزاره پیش می کشم. پذیرش این راهکار، متضمن صورت بندی جدیدی از مسئله ی وحدت خواهد بود.
۱۹۶۴.

سمنتیک عبارت های ناشمار انضمامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سمنتیک زبان های طبیعی اسم های شمار اسم های ناشمار انضمامی پارشناسی نظریه ی جزء و کل نظریه ی مجموعه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۲ تعداد دانلود : ۲۰۷
در اکثر زبان های طبیعی اسم های عام به دو رده ی شمار و ناشمار تقسیم می شوند. میان این دو رده از اسم ها هم تمایز نحوی برقرار است و هم تمایز سمنتیکی. در این میان اما یک تمایز نحوی بارزتر از دیگران است: اسم های شمار می توانند با معرّف های عددی همراه شوند. برای مثال، در زبان فارسی می توان از «دو دلفین» یا «سه درخت» سخن گفت، اما واژه هایی همچون «برنز» یا «آب» را نمی توان بدین سان شمرد. در سویه ی سمنتیکی، بنابر تفسیر شیئی، یک شیء متفرد—یعنی یک دلفین—می تواند جمله ی «x دلفین است» را صادق گرداند. اما—دست کم در اغلب موارد—جمله ی «x آب است» را یک شیء متفرد صادق نمی کند، بلکه «جمعی» از ذرّه ها، قطره ها، مولکول ها و به مانند آن است که چنین نقشی را برعهده دارند. پرسش محوری این است که سرشت این «جمع» چیست: آیا این «جمع» یک مجموعه ی انتزاعی است یا یک کل انضمامی متشکل از اجزاء؟ براین اساس، دو رویکرد مبتنی بر نظریه ی مجموعه و پارشناسی (نظریه ی جزء و کل) وجود خواهد داشت. در نوشتار کنونی نخست دشواری های پیش روی هر دو رویکرد را بررسی کرده ایم و سپس نشان داده ایم که رویکرد مبتنی بر پارشناسی با قدری جرح و تعدیل می تواند از پس چالش های پیش رو برآید.
۱۹۶۵.

قضایای حقیقیه و خارجیه نزد ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارسطو قضیه حقیقیه قضیه خارجیه قیاس های وجهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۵ تعداد دانلود : ۳۴۸
منطق دانان مسلمان به پیروی از فخر رازی دو اصطلاح قضیه حقیقیه و خارجیه را به ادبیات منطقی خود افزوده اند که در نگاه بدوی در آثار ارسطو و شارحان یونانی اش وجود ندارد. با وجود این نشان می دهیم که هرچند ارسطو هنگام بحث از قیاس های مطلق (غیروجهی) مثال هایی برای قضیه مطلقه ذکر کرده است که قضیه حقیقیه هستند، اما هنگام بحث از قیاس های مختلط (مرکب از مقدمه های وجهی و غیروجهی) در بسیاری از موارد برای قضیه مطلقه مثال هایی آورده است که تنها به صورت قضیه خارجیه می توانند صادق باشند و نه به صورت قضیه حقیقیه. با همه اینها، ارسطو در یک مورد عبارتی دارد که با صراحت تمام، استفاده از قضیه خارجیه در قیاس را ممنوع می داند. در تعارض میان این یک تک عبارت صریح بر منع کاربرد قضایای خارجیه و آن همه مثال های فراوان که قضیه خارجیه هستند چه باید کرد؟ برخی از مفسران معاصر احتمال داده اند که این تک عبارت از افزوده های بعدی ارسطو و در پاسخ به اعتراض های دانشجویان و دستیارانش بوده است. در هر صورت، قیاس های موجهاتی ارسطو، چنان که برخی از منطق دانان مسلمان مانند ابن سینا، فخر رازی و خونَجی به صراحت نشان داده اند، نسبت به قضیه های حقیقیه و خارجیه حساس هستند؛ هرچند تا کنون، هیچ منطق دانی را سراغ نداریم که احکام این قیاس ها را برای قضیه های حقیقیه و خارجیه به صورت کامل و دقیق بررسی و استخراج کرده باشد.
۱۹۶۶.

دکارت، شکِّ متافیزیکی و بنیادگذاریِ روش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت شک متافیزیکی شک روشی روش اهریمن فریب کار استدلال رژیا من روانشناختی منِ متافیزیکی پیوند ضروری وجود و عقل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۰ تعداد دانلود : ۴۱۵
شکّ روشیِ دکارت را هم آنان نقد می کنند که یک سره با شکّ میانه ای ندارند، هم دیگرانی که آن را برای آغازِ اندیشیدنِ روش مند، نابسنده می دانند. بااین حال، دست آوردهای شکّ روشیِ او در فلسفه های پس از وی، جذب شده و همواره درکار است. هدف این مقاله آن است تا نشان دهد که دکارت چگونه در راهِ پاسخ به پرسشی ناگزیر، از بنیادِ متافیزیکیِ روشِ علمی َش، توانست با به کاربستنِ شکِّ روشی به سانِ بسط گامِ نخست از همین روش، به مهم ترین کشفِ متافیزیکیِ خویش یعنی کشفِ پیوندِ ضروریِ وجود و عقل در این همانیِ «من» دست یابد. ازین رو، پس از طرحِ بنیادهای روش ریاضی کلّی و روشن ساختنِ ضرورتِ درونیِ طرحِ شکِّ روشی درنسبت با استوارساختنِ این بنیادها، با تمرکز بر گام سوم از شکّ روشی شکّ متافیزیکی گذارِ دکارت از سطح روان شناختیِ روش به سطحِ متافیزیکیِ آن صورت بندی می شود. روشن خواهد شد که شکِّ متافیزیکی به همراه ایده ی اهریمن فریب کار، گره گاهی است برای پیوندِ روشِ علمی و متافیزیک دکارتی؛ پلی برای گذر از «منِ» روان شناختی به «منِ» متافیزیکی؛ آستانه ای برای کشفِ پیوندِ ضروریِ وجود و عقل در این همانیِ «منِ» متافیزیکی؛ گذرگاهی برای کنارگذاشتنِ معیارِ شکّ ناپذیری برای حقیقت ازراهِ به کاربستنِ دوباره ی آن برخودش ودرنتیجه کشفِ معیارِ عقلانیِ وضوح و تمایز.
۱۹۶۷.

بررسی شناخت گرایی اخلاقی محقق طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: محقق طوسی فلسفه اخلاق معرفت شناسی اخلاق شناخت گراییِ اخلاقی مطلق گرایی اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۰ تعداد دانلود : ۲۴۹
شناخت گرایی اخلاقی یکی از مباحث فلسفه اخلاق و معرفت شناسی اخلاق محسوب می شود و محقق طوسی در زمره شناخت گرایان اخلاقی قرار می گیرد؛ زیرا وی اولاً به راه های گوناگون شناخت واقعیت هم چون عقل، شهرت، تجربه و وحی و الهام اشاره دارد؛ ثانیاً به حدوسط به عنوان معیار شناخت پرداخته است؛ ثالثاً برهان پذیری جملات اخلاقی عقلانی را می پذیرد و رابعاً به مطلق گرایی اخلاقی پای بند است؛ با توجه به شناخت گرا بودن محقق طوسی و این که تمام شناخت گرایان اخلاقی، وحدت گرای اخلاقی محسوب می شوند، محقق طوسی نیز در زمره وحدت گرایان اخلاقی قرار می گیرد. اما به نظر می رسد محقق طوسی در تبیین برهان پذیری جملات اخلاقی، رابطه حقیقی میان اعطای نعم الهی و وجوب شکر را برهانی نکرده است و با ادعایی به نتیجه رسیده است که می توان این رابطه را نتیجه رابطه علّی معلولی قلمداد کرد که میان فعل اخلاقی و نتیجه آن وجود دارد، یعنی هر فعل اخلاقی مانند شکرگزاری سبب سعادت بخشی و به کمال رسیدن انسان می شود و این وجوب شکرگزاری خدا مبین رابطه علی و معلولی میان شکر خدا و سعادت حاصل از آن برای شکرگزار خواهد بود؛ پس اگر پرسیده شود چرا شکر مُنعِم واجب است، پاسخ داده می شود برای کسب سعادت و کمال، این شکرگزاری واجب است.
۱۹۶۸.

اخلاق و چشم انداز سیاست

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۲ تعداد دانلود : ۶۱۱
الگوهای اخلاقی اموری تغییرپذیر و در واقع تاریخی هستند و به طور خاص در عصر تجدد که گفته اند «هر آنچه ثابت و پایدار است، دود خواهد شد و به هوا خواهد رفت»، این تحول اجتناب ناپذیر است.برخلاف تصور اولیه، اخلاق پدیده ای پیچیده است و همان قدر که درگیر مسائل اجتماعی و تاریخی است، به همان میزان هم با مسائل فلسفه و سیاست ارتباط دارد.کلیت نظام اخلاقی در تمدن های بزرگ تقریبا ثابت و دست نخورده باقی مانده و آنچه دستخوش تحولات بزرگ شده، مصادیق اخلاقی بوده که بیش از هر چیز، دریافت های بشر در قرون جدید از مفهوم آزادی، آن را تحت تأثیر قرار داده است. افزوده شدن آزادی به الگوی اجتماعی اخلاق، به ما کمک کرده است تا اشکال گوناگون و پیچیده تبعیض را شناسایی و برای امحای آن ها تلاش کنیم و این به معنی بسط مفهوم عدالت نیز بوده است.آنچه ما تحت عنوان اخلاق می شناسیم به معنای دقیق کلمه شاید در برخی از ذهن ها و گروه های انسانی «پیشا تاریخی» وجود نداشته باشد و به همین جهت هنگامی که برخی رفتارهای عمومی آن ها ازجمله بی اعتنایی به «حرمت نفس» را در آن ها می بینیم، آن را زندگی اجتماعی غیراخلاقی نام می گذاریم؛ ولی اغلب توجه نداریم که در چنان اجتماعاتی اصولا مفهوم اخلاق به شکلی که ما می فهمیم بلاموضوع و بنیان ها و الگوهای زندگی جمعی متفاوت بوده است.
۱۹۶۹.

تحلیل معنای تأمل و نقش آن در مراحل سه گانه فلسفه هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هوسرل تأمل طبیعی - روان شناختی تأمل پدیدارشناختی تأمل ناتمام معانی سه گانه اگو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۵ تعداد دانلود : ۳۰۸
آنچه امروز به نام پدیدارشناسی هوسرل می شناسیم، حاصل تلاش روشمند وی برای فهم ساختار آگاهی و دادگی اشیاء در این ساختار است. یکی از مهم ترین ارکان این روش، آن چیزی است که هوسرل از آن با نام «تأمل پدیدارشناختی» یاد کرده و آن را در مقابل تأمل طبیعی- روان شناختی قرار می دهد. از نظر هوسرل، تأمل یکی از بنیادی ترین افعال آگاهی است که آنچه را از پیش به صورت تلویحی و ضمنی داده شده، به نحوی صریح و مضمون ساز فراچنگ می آورد؛ لذا در هر تأملی نوعی گذار از آگاهی پیشاتأملی به آگاهی تأملی دیده می شود. در فلسفه هوسرل متناسب با مراحل سه گانه تحول فکری وی، با سه گونه تأمل مواجه ایم که عبارت اند از: «تأمل طبیعی-روان شناختی»، «تأمل پدیدارشناختی» و در نهایت، آنچه ما آن را در این مقاله، «تأمل مطلق» یا «تأمل ناتمام» می نامیم. از نظر هوسرل هر تأمل، واجد دو جنبه متضایف است: الف) متعلق تأمل؛ ب) عامل (سوبژه تأمل)؛ لذا هر تأملی همراه با نوعی خودآگاهی یا به تعبیر هوسرل، «خودروشن سازی» است؛ بنابراین، متناظر با انواع سه گانه تأمل در فلسفه وی، ما با سه معنا از «خود» یا «اگو» مواجه می شویم. در مقاله حاضر ضمن تبیین معنای تأمل در مراحل سه گانه فلسفه هوسرل، نقش بنیادین آن در هریک از مراحل سه گانه تفکر وی بررسی شده و نشان داده شده است که چگونه تغییر در ابژه تأمل در هریک از این مراحل به درک عمیق تر و بنیادی تری از سوبژه منجر شده است.
۱۹۷۰.

نقد تکنولوژی های نوین ارتباطاتی با نظر به آرای انتقادی فینبرگ و مبتنی بر نظریه ادراکات اعتباری(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تکنولوژی رسانه فینبرگ علامه طباطبایی ادراکات اعتباری راهکار دموکراسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۷ تعداد دانلود : ۴۰۳
اندرو فینبرگ فیلسوفی متفکر از مکتب انتقادی محسوب می شود. تفاوت اندیشه های او با بقیه متفکران مکتب انتقادی، امیدواری او به تحت سلطه درآمدن تکنولوژی و اصلاح مسیر توسعۀ آن توسط انسان است. فینبرگ به آشکارساختن پیامدهای نامطلوب تکنولوژی اکتفا نمی کند و رهایی از فضای تکنولوژیک حاکم را بر پایه ارزش های دموکراتیک مورد توجه قرار می دهد. او درباره تکنولوژی های ارتباطاتی به هویت متذبذب آنها اشاره نموده، به امکان تغییر در شکل گیری آنها و کاهش آسیب های روزافزون آن و قابلیت استفاده برای تحقق اهداف دموکراتیک اشاره می کند. علامه طباطبایی در نظریه ادراکات اعتباری مبنایی برای تبیین و توصیف نیازهای متنوع انسانی و نحوه شکل گیری ادراکات و نهادهای برآوردندۀ این نیازها را عرضه می کند. علامه تشریح می کند نیازهای طبیعی و عادت های اجتماعی می تواند برانگیزاننده توجه ادراکی انسان باشند و ما با تعمیم این بحث به کنش های ارتباطی، تعین نیازهای متنوع ارتباطی در تکنولوژی های مختلف ارتباطی را تحلیل می کنیم. برانگیختن توجه و ارضای افراد از ارتباط برقرارکردن در فضای مجازی، سبب نفوذ روزافزون سلطه سیاسی سرمایه داری گردیده است. در فضای مجازی حاضر که هم از فرهنگ تأثیر می پذیرد و هم بر آن اثر می گذارد، ارتباط مطلوب که سبب افزایش همبستگی مومنانه می شود، محقق نشده است. بر مبنای نظرات علامه لازم است نیازهای ارتباطی که متناسب با جهان بینی الهی در ادامه نیاز طبیعی ایجاد شده، بستر توجه و تدارک ادراک اعتباری را رقم زده، با حضور فعالانه در مدیریت و طراحی سرویس های فضای مجازی، این بستر در خدمت سبک زندگی مومنانه قرار دهیم. در این مقاله میزان تلائم اندیشه های فینبرگ و علامه طباطبایی برای تحلیل و نقد جهت گیری رسانه ها و تکنولوژی های ارتباطی مورد بحث قرار می گیرد.     
۱۹۷۱.

Divine and Conventional Frankfurt Examples(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: blameworthiness determinism divine Frankfurt example foreknowledge obligation praiseworthiness

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۲ تعداد دانلود : ۲۴۳
The principle of alternate possibilities ( PAP ) says that you are morally praiseworthy or blameworthy for something you do only if you could have done otherwise. Frankfurt examples are putative counterexamples to PAP. These examples feature a failsafe mechanism that ensures that some agent cannot refrain from doing what she does without intervening in how she conducts herself, thereby supposedly sustaining the upshot that she is responsible for her behavior despite not being able to do otherwise. I introduce a Frankfurt example in which the agent who could not have done otherwise is God. Paying attention to the freedom requirements of moral obligation, the example is commissioned, first, to assess whether various states of affairs that are unavoidable for God can be obligatory for God and for which God can be praiseworthy. The example is, next, used to unearth problems with conventional Frankfurt examples that feature human agents. I argue that conceptual connections between responsibility and obligation cast suspicion on these examples. Pertinent lessons that the divine Frankfurt example helps to reveal motivate the view that divine foreknowledge and determinism, assuming that both preclude freedom to do otherwise, may well imperil obligation and responsibility.
۱۹۷۲.

تکثرگرایی علمی ساندرا هاردینگ و ناسازگاری های آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفۀ علم فمینیستی تکثرگرایی علمی موقعیت مندی معرفت معرفت شناسی پست مدرن عینیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۹ تعداد دانلود : ۲۶۷
سه جریان اصلی در فلسفۀ علم فمینیستی وجود دارد: تجربه گرایی فمینیستی، نظریۀ موقعیت مندی معرفت، و معرفت شناسی پست مدرن. ساندرا هاردینگ فیلسوف علم فمینیست، تلاش می کند نظریۀ موقعیت مندی معرفت را به طریقی تفسیر کند که نسبت به انتقادات پست مدرن ایمن باشد. این گرایش هاردینگ در دیدگاه او دربارۀ تکثرگرایی علمی نیز دیده می شود. از آراء هاردینگ در دفاع از تکثرگرایی علمی می توان دو استدلال متمایز استخراج کرد: استدلال اول بر مبنای مفهوم «عینیت قوی»، و استدلال دوم در دفاع از «جهانی از علم ها». استدلال مبتنی بر عینیت قوی برگرفته از نظریۀ موقعیت مندی معرفت است که طبق آن منظر گروه های حاشیه ای واقعیات جهان را با تحریف کمتری بازنمایی می کنند. از طرف دیگر استدلال به نفع جهانی از علم ها متأثر از گرایش های پست مدرن هاردینگ، و مبتنی بر فرض رابطۀ قوام بخشی متقابل جامعه و علم است. اگرچه هاردینگ هر دو استدلال را به نفع تکثرگرایی علمی به کار می برد، اما این دو استدلال به دو نوع متفاوت از تکثرگرایی علمی منتهی می شوند. این دوگانگی محصول تعارض های موجود میان نظریۀ موقعیت مندی معرفت و معرفت شناسی پست مدرن است. در مقالۀ زیر مواضع تناقض آمیز تکثرگرایی علمی هاردینگ دربارۀ دو مسئلۀ «واقع گرایی و ناواقع گرایی علمی»، و الگوی «تعاملات اجتماعی در جامعۀ علمی» بررسی می شود.
۱۹۷۳.

تجرد و جاودانگی نفس در اندیشه صدرالمتألهین و ارتباط آن با معناداری زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجرد خلود نفس مرگ معناداری صدرالمتألهین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۳ تعداد دانلود : ۳۷۰
پرسش از تجرد و خلود نفس انسانی و معنای زندگی، ازجمله دغدغه های اصلی است که از دیرباز ذهن اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. باور به حیات پس از مرگ، اصالت روح، تجرد و جاودانگی نفس انسانی در نوع تفسیر انسان از زندگی و در معناداری یا بی معنایی آن نقش مهم و اساسی دارد. صدرالمتألهین با نگاه توحیدی و براساس عناصری از نظام فلسفی خویش همچون نحوه تعلق نفس انسانی به بدن و ترکیب میان آن دو، حرکت جوهری، حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس و با ارائه تبیینی متفاوت از پدیده مرگ، ایده ای مطرح می کند که بر پیوند میان اعتقاد به تجرد و خلود نفس و معناداری زندگی صحه می گذارد. رویکردی که صدرا برای اثبات تجرد و جاودانگی نفس انسان پیش می گیرد، فلسفی بوده، ظهوراتش در مسئله معناداری زندگی قابل توجه است. با توجه به ابعاد تجرد و جاودانگی انسان و معناداری زندگی در نظر صدرالمتألهین، انسان ایمانی، انسان عقلانی و انسان اخلاقی ملازم یکدیگرند. در این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی در ابتدا برخی از مهم ترین مؤلفه های تجرد، خلود و معناداری زندگی را بررسی می کنیم و سپس با توجه به مبانی حکمت صدرایی، به نقش و جایگاه باور به جاودانگی نفس در معنای زندگی می پردازیم.
۱۹۷۴.

«بررسی تطبیقی مضامین دینی در شعر کودک و نوجوان فارسی و کُردی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مقایسه و تطبیق محتوا شعر کودک و نوجوان فارسی و کردی مضامین دینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۴ تعداد دانلود : ۳۱۶
شعر کودک و نوجوان به عنوان یک ژانر ادبی، دارای بُعد آموزشی گسترده ایست. از مهمترین جنبه های آموزشی این ژانر پرداختن به مفاهیم و مضامین دینی است. شاعران فارس و کردزبان به فراخور درک کودک به آموزش این آموزه ها پرداخته اند. پژوهش حاضر برآن است تا از طریق بررسی و تحلیل تطبیقی مضامین دینی در شعر کودک و نوجوان فارسی و کُردی این مهم را محل توجه قراردهد. بدین منظور، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تحلیل محتوا به بررسی مضامین دینی در 40 مجموعه شعر کودک فارسی و 40 مجموعه شعرکُردی پرداخته تا پاسخی علمی برای سؤالات پژوهش به دست دهد. سؤالاتی چون: 1- وجوه اشتراک و افتراق در مضامین دینی شعر دو زبان چگونه است؟ 2-بسامد مضامین دینی در شعر دو زبان به چه میزان است؟ از مهمترین یافته های پژوهش این است که شعر کودک و نوجوان فارسی بیشتر به مفاهیم مربوط به معصومین و ائمه اطهار (65 %)، سپس مفاهیم مرتبط با ذات الهی، پیامبران و قرآن پرداخته است. اما در شعر کُردی بیشترین بسامد از آنِ مفاهیم مرتبط با خداوند (72 %) و سپس مضامین مرتبط با پیامبران و قرآن است.در شعر کودک و نوجوان هر دو زبان به مفهوم معاد پرداخته نشده است.
۱۹۷۵.

مقایسه آراء فروید و هایدگر در باب هنر همراه با تأکید بر نگاهی انتقادی به تفسیر روانکاوانه از هنر از منظر تفکر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفسیر روانکاوانه هنر ناخودآگاه زیباشناسی حقیقت هایدگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۵ تعداد دانلود : ۳۸۶
رویکرد فروید نسبت به درک هنر به عواملی محدود است؛ وی بر جنبه های عصبی تجربه هنری بیش از حد تأکید می کرد، تحلیل او از هنرمندان تا حد زیادی به نیاز او برای معرفی و توسعه نظریه روانکاوی که در آن زمان با آن کار می کرد، وابسته است. او اعتراف کرد که نتوانسته است با جنبه های رسمی و فنی هنر مقابله کند، و روانکاوی هنوز نتوانسته به "راز" درونی و "توانایی اسرارآمیز" هنرمند و خلق یک اثر هنری پی ببرد. او منشأ خلق اثر هنری را در ناخودآگاه فردی هنرمند جستجو می کرد. نظر فروید در باب هنر را می توان ادامه دیدگاه زیباشناسانه (استتیک) مدرن به هنر و در عین حال بیانگر بحرانی شدن آن دانست. در مقابل با رویکرد متفاوتی نسبت به هنر و سرآغاز اثر هنری روبه رو هستیم. در این رویکرد هایدگر سرآغاز اثر هنری را جدای از هنرمند و زندگی شخصی او می داند و می کوشد هنر را با حقیقت پیوند زند. او بر این اساس تفسیر جدیدی از هنر بدست می دهد. در این تحقیق نگارنده بر آنست تا دریابد تفسیر روانکاوانه از هنر واجد چه مؤلفه ها، پیش فرض ها و مبانی است؟ با توجه به تفکر هایدگر تفسیر روانکاوانه از هنر واجد چه نقاط ضعف یا قوتی است؟ نسبت هنر با حقیقت در تفسیر روانکاوانه و نیز تفسیر هایدگر از هنر چگونه است؟
۱۹۷۶.

درون گروی ناظر به توجیه و برون گروی ناظر به معرفت به مثابه دستاورد نگرش دوگانه انگار آئودی در معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درون گروی برون گروی دسترسی توجیه معرفت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۸ تعداد دانلود : ۳۲۳
از حدود نیم قرن پیش، دوگانگی درون گروی و برون گروی در خصوص توجیه و معرفت بحثی چالش برانگیز بوده و گرایش به یکی از آن دو، به مثابه مشخِّصه ی دیدگاه معرفتی معرفت شناسان معاصر تلقی می شده است. درون گروی، مبتنی بر ضرورت درونی بودن همه ی عوامل توجیه و معرفت، و برون گروی در نقطه ی مقابل و مبتنی بر سلب ضرورت یادشده است. رابرت آئودی، در خصوص توجیه و معرفت نظریه ای ترکیبی دارد؛ «درون گروی ناظر به توجیه و برون گروی ناظر به معرفت». پرسش محوری این نوشتار این است که از دیدگاه آئودی دیدگاه ترکیبی در مورد توجیه و معرفت چگونه ممکن است، منشأ آن چیست و چگونه متمایز می شود؟ آئودی مانند گتیه تعریف سه جزئی معرفت را قابل انتقاد می داند، از تفاوت شالوده توجیه و معرفت سخن می گوید و معرفت را به خاطر وابستگی به صدق مانند توجیه دسترس پذیر نمی داند. ترکیبی بودن نظریه و تفصیل آن در خصوص توجیه و معرفت، مبتنی بر دیدگاه دوگانه انگار او به موضوع معرفت شناسی و اعتقاد او به تفاوت در قابلیت دسترسی به دو موضوع موازی معرفت شناسی یعنی توجیه و معرفت است؛ او توجیه را درونی و معرفت را بیرونی می داند. نظریه آئودی تنها نظریه تفصیلی و ترکیبی مشهور در باب ماهیت توجیه و معرفت است.
۱۹۷۷.

تصور علامه طباطبایی از ذات خدا؛ عارفانه یا فیلسوفانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذات خدا تصور عارفانه فیلسوفانه لابشرط مقسمی علامه طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۹ تعداد دانلود : ۳۰۶
اندیشه و گفتگو درباره خدا، جزء موضوعاتی است که از ابتدای تأملات بشری جایگاه ممتازی داشته است. بسیاری از مسائلی که در مورد خداوند مطرح می شود متوقف بر چگونگی تصور خداست. تصور فلاسفه از خدای متعال با تصور عرفا نسبت به خدا متفاوت است. در نگاه فیلسوفانی که قائل به کثرات متباین هستند، ذات حق تعالی حقیقت بشرط لا است و در نگاه فیلسوفانی که قائل به وحدت تشکیکی وجود هستند، خدای سبحان حقیقت لابشرط قسمی است. در حالی که در نگاه عارفان ذات خدای سبحان حقیقت لابشرط مقسمی، مطلق از حد، و بریئ از هر گونه قید حتی قید اطلاق است. خدای تصور شده نزد آن فیلسوفان تنها تعینی از تعینات حقیقت مطلقه حق تعالی و مقید به قید اطلاق است. سوال پژوهش این است که رویکرد علامه طباطبایی نسبت به خدا رویکردی عرفانی یا فلسفی؟ یا یکی را دقیق و دیگری را دقیق تر می داند؟ در این پژوهش روشن می شود که ایشان با عبور از «تشکیک در وجود» به «تشکیک در مظاهر» نه تنها رویکرد عرفانی دارند بلکه رویکرد عرفانی را دقیق تر از رویکرد فیلسوفانه می بیند.
۱۹۷۸.

چگونگی مواجهه هایدگر با هنر مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر زیبا شناسی (استتیک) هنر بزرگ هنر مدرن سکنیگزیدن ریلکه سزان کله هولدرلین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۶ تعداد دانلود : ۳۴۷
محور تحلیل های هایدگر از هنر در کتاب سرآغاز اثر هنری، هنر بزرگ است که شأنی غیراستتیکی دارد و محل رخداد حقیقت وجود است. در این کتاب، هنر مدرن نمایان گر غلبه تلقی استتیکی از هنر و دارای شأنی نیست انگارانه به حساب می آید که درنهایت، به مرگ هنر بزرگ منجر می شود.دیدگاه هایدگر پس از آشنایی با آثار برخی از هنرمندان مدرن، به ویژه نقاشی های سزان و کله و نیز شعر ریلکه و همچنین تحت تأثیر اشعار هولدرلین، تغییر کرد و موجب شد او از منظری نو به هنر مدرن بنگرد و آن را تحلیل کند. درنهایت، هایدگر به این نتیجه می رسد که برخی از آثار هنری مدرن این قابلیت را دارد که بتواند امکان سکنی گزیدن آدمی را در قرب وجود فراهم کند و برای بی خانمانی انسان معاصر چاره ای بجوید؛ پس می توان برخی از این آثار را در زمره هنر بزرگ به حساب آورد.مقاله حاضر بر آن است که چگونگی مواجهه هایدگر را با آثار برخی از هنرمندان مدرن چون ریلکه، سزان و کله بررسی کند و پیامدهای ناشی از این مواجهه را در تغییر نگاه وی به هنر در دوران مدرن، آشکار سازد و نشان دهد این چرخش در اندیشه هایدگر موجب شد وی بپذیرد که هنر مدرن نیز قابلیت و توان ایفای نقش و کارکرد هنر بزرگ را در آشکارگی حقیقت دارد.
۱۹۷۹.

تبیین اَشکال هیچ انگاری و شرط رهایی از آن در اندیشه نیچه-دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز نیچه هیچ انگاری انهدام بی کنشانه ویرانگری کنش گرانه بلا تار بکت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۸ تعداد دانلود : ۳۷۹
ما و جهان مان در آخرین مرحله هیچ انگاری گیر افتاده ایم و امرِ قابل توجه، تداوم این وضعیت است چنانکه مشخص نیست این وضعیت تا کی ادامه خواهد داشت. مساله مقاله حاضر درک هیچ انگاری است به منظور فراهم آوردن امکان اندیشیدن به شرایط رهایی و خلاصی از آن. در این مقاله متمرکز خواهیم بود بر تفسیر دلوز از نیچه درخصوص مفهوم هیچ انگاری. به این منظور باید مسیر اصلی استدلال دلوز درخصوص سنخ های مختلف هیچ انگاری را درک کنیم که سه شکل است: نه گو، واکنش گرانه و بی کنشانه. درک این سه شکل، به ویژه واپسین شکل آن؛ یعنی وضعیتی که در آن زندگی می کنیم. پس از آن تلاش خواهد شد که ابعاد عاطفی این مفهوم با رجوع به سینمای بلا تار به خواننده انتقال داده شود. به این منظور که ضرورت رهایی از هیچ انگاری موجود در وضعیت به شکل عاطفی احساس شود. در این نقطه از استدلال شرایط فراهم می شود برای اندیشیدن به گام بعد و این امر با درک تمایز واپسن مرحله هیچ انگاری و شرایط رهایی از آن ممکن خواهد شد. به منظور درک تمایز این دو وضعیت و در نهایت درک شرط رهایی از هیچ انگاری، تمایز میان دو مفهوم انهدام بی کنشانه و ویرانگری کنش گرانه مورد توجه قرار می گیرد. برای درک تمایز این دو مفهوم نیچه ای-دلوزی نیز از تمایز دو مفهوم خسته و فرسوده که دلوز در شرح بکت مطرح می کند، بهره خواهیم برد. از این رو، مسیر مقاله به این صورت خواهد بود: تحلیل اَشکال هیچ انگاری: 1- نه گو، 2- واکنش گرانه، 3- بی کنشانه و 4- شرط رهایی از هیچ انگاری.
۱۹۸۰.

بسط نظریه دیکانستراکشن دریدا؛ نقدی فلسفی بر سبک دیکانستراکشن در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دریدا فهم متن معماری سبک دیکانستراکشن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۲۹۹
وقتی نظریه دیکانستراکشن دریدا در معماری بسط پیدا کرد، گمان می رفت راهی برای ترجمان و نمایش یک اندیشه به صورت عملی یافت شده است، اما بازخورد آن آرا در خلق فضاهای معماری، نشان داد که تعمیم آرای دریدا به معماری تنها بر پایه برداشتی سطحی و ناقص از آن آرا بوده که منجر به برون داد سبک دیکانستراکشن در معماری هم شده است. دریدا با همراهی در پروژه ای که هدفش ابداع سبک دیکانستراکشن در معماری بود، درصدد برآمد ضمن ارائه نمودی عینی برای نظرات خود، نشان دهد که هنرها بهترین محل برای تجلی دیکانستراکشن هستند، اما نتایج حاصل از این پروژه موجب شد تا این فرضیه او با شکست مواجه شود. بر این مبنا، این سوال اساسی مطرح است که سبک دیکانستراکشن در معماری تا چه اندازه توانسته است به برآیند مواضع دریدا درباره دیکانستراکشن بدل شود و یا تا چه حد با آن اختلاف معناداری دارد؟ برای نیل به این مهم ضروری است، میزان تمایز آرای دریدا درباره دیکانستراکشن با سبک دیکانستراکشن در معماری مشخص شود؛ موضوعی که در سایر پژوهش های مشابه تمایزی برای آن قائل نشده اند و بدون پرداختن به آن به عنوان مبانی شکل گیری سبک دیکانستراکشن در معماری پذیرفته شده است. بدین ترتیب و بر این اساس، در این پژوهش سبک منسوب به دیکانستراکشن در معماری، نه از منظری معمارانه، بلکه از منظری فلسفی مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرد و میزان اختلاف آرای دریدا با این سبک در معماری تحلیل می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان