مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵۳۹٬۹۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کارکردهای اجرایی به عنوان مکانیسم تنظیم فرایندهای شناختی تعریف شده که خاص انسان هستند. یکی از مولفه های این کارکردها به روزرسانی است که به عنوان فرایند جایگزین کردن اطلاعات نامرتبط با اطلاعات جدید به منظور به روز نگه داشتن اطلاعات حافظه کاری، تعریف می شود. هدف: عوامل موثر برکارکردهای اجرایی، پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده اند. با این حال، تاکنون مطالعه ای عملکرد گروه های سنی مختلف زنان و مردان را بررسی نکرده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوت های سن و جنس در مولفه به روزرسانی طراحی شد. روش: این پژوهش از نظر ماهیت، کاربردی، از نظر روش پژوهش، توصیفی - پیمایشی و روش اجرا، به صورت فردی بود. جامعه آماری، افراد ساکن استان کرمان از سنین 16 تا 59 سال در سال 1401 بود. تعداد 479 نفر (51% خانم) با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب و در ده گروه سنی طبقه بندی شدند. ابزار پژوهش نسخه رایانه ای مولفه به روزرسانی از مجموعه تکالیف کارکردهای اجرایی بنیادی و روش تحلیل داده ها، تحلیل واریانس یک راهه بود. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای تفاوت میانگین گره های سنی مولفه به روزرسانی نشان داد که تفاوت بین نمرات گروه های سنی ده گانه هر سه تکلیف در سطح 0001/0 P< معنادار است. همچنین، نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای تفاوت میانگین جنس نشان داد که بین عملکرد زنان و مردان در این مولفه تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: عملکرد نوجوانان در مولفه به روزرسانی کارکردهای اجرایی رو به افزایش است به صورتی که در افراد 20 تا 24 سال به بیشترین حد خود می رسد و سپس با افت ملایمی تا انتهای میانسالی همراه است. پیشنهاد می شود پژوهش های آینده جهت بالا بردن دقت نتایج مطالعات طولی را شامل شوند.
دو روایت از دو تدوین خدای نامه در منابع حمزه اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
95 - 115
حوزههای تخصصی:
کتاب خدای نامه ( خودای نامگ ) یکی از منابع تاریخی ایران باستان به شمار می رود که در اوایل دوره اسلامی بارها از پهلوی به عربی ترجمه شده است. تاریخ نگاران دوره اسلامی از ترجمه های عربی این کتاب برای نگارش تاریخ پادشاهان ایران استفاده کرده اند. از خدای نامه مطالب متفاوتی در متن های تاریخی دیده می شود که دو دیدگاه متفاوت را درباره این کتاب به وجود آورده است: دیدگاه نخست، خدای نامه را اثری مفصّل با تحریرهای گوناگون (شاهی، دینی و پهلوانی) می داند؛ درحالی که دیدگاه دوم، آن را کتابی مختصر و محدود به فهرست شاهان و روایت های کوتاه تاریخی به شمار می آورد که نسخه های خطی بسیاری داشته است. با در نظر گرفتن این دو دیدگاه، در این پژوهش به روش تحلیل اسناد، سال شمار شاهان ساسانی در متن های تاریخی چهار قرن نخست اسلامی مقایسه شده و با تمرکز بر روایت حمزه اصفهانی در کتاب تاریخ سنی ملوک الأرض و الأنبیاء کوشش شده است تا به پرسش های زیر پاسخ داده شود: آیا سال شمار شاهان ساسانی در کتاب های دوره اسلامی برگرفته از خدای نامه پهلوی بوده است؟ تفاوت سال شمار شاهان ساسانی ناشی از تحریرهای مختلف خدای نامه بوده یا ناشی از تفاوت در نسخه های خطی این کتاب بوده است؟ مقایسه سال شمارهای شاهان ساسانی در متن های تاریخی نشان می دهد که این سال شمارها به چهار گروه و سه روایت مختلف تقسیم می شود. روایت نخست، به خدای نامه ای مربوط می شود که در زمان خسرو انوشیروان تدوین شده و تا دوره اسلامی با افزودن بخش های تازه ای نسخه برداری شده است. روایت دوم به تحریر دیگری از خدای نامه مربوط می شود که احتمالاً نزدیک به دوره اسلامی یا در قرن اول اسلامی تدوین شده است. منابع حمزه اصفهانی ترکیبی از این دو روایت را نشان می دهد، هرچند تأثیر تدوین دوم خدای نامه در آن بیشتر بوده است.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی در جامعه ی ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی در جامعه ی ایرانی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی افراد جامعه ی ایران در سال 1403 که اطلاعات مقدماتی در زمینه ی کامپیوتر و هوش مصنوعی داشتند بود که بالای 20 سال سن داشتند و از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 340 نفر (137مرد، 203 زن) انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی، پرسشنامه ی انگیزه های استفاده از هوش مصنوعی و فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی جمع آوری شدند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی چهار عامل آگاهی ، استفاده ، ارزیابی و اخلاق را برای مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی تأیید کرد. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون برای بررسی روایی همزمان (همگرا و واگرا) مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی نشان داد که بین خرده مقیاس های، مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی و خرده مقیاس پرسشنامه ی انگیزه های استفاده از هوش مصنوعی و خرده مقیاس پذیرش هوش مصنوعی در فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی همبستگی مثبت معنادار و با خرده مقیاس ترس از هوش مصنوعی در فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. همسانی درونی خرده مقیاس های، مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی بر حسب آلفای کرونباخ با ضرایب همبستگی 72/0 تا 82/0 مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی برای سنجش این سازه در نمونه ای از جامعه ی ایرانی از ویژگی های روانسنجی مناسبی برخوردار است و می تواند ابزاری مفید برای پژوهشگران در زمینه ی پژوهش های مرتبط با دانش استفاده از هوش مصنوعی باشد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و حساسیت بینفردی دانش آموزان پسر نوجوان دارای نشانه های اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و حساسیت بین فردی نوجوانان دارای نشانه های اضطراب اجتماعی انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر نوجوان دارای نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی شهر کوهدشت در سال تحصیلی 1403-1402 بود که از میان آن ها 30 دانش آموز نوجوان دارای نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی که نمرات پایینی در انعطاف پذیری شناختی و نمرات بالایی در حساسیت بین فردی داشتند، به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه اضطراب اجتماعی نوجوانان (SASA)، پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی دنی س و ون دروال (2010) و پرسش نامه حساسیت بین فردی توسط بویس و پاپکر(1989) جمع آوری شد. گروه آزمایش تحت آموزش ذهن آگاهی در طی 8 جلسه 70 دقیقه ای قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS (نسخه 24) تحلیل گردید. نتایج حاصل نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و حساسیت بین فردی گروه آزمایش تأثیر معناداری داشته است (۰۱/۰p<)، به بیان دیگر آموزش ذهن آگاهی در ارتقای انعطاف پذیری شناختی و کاهش حساسیت بین فردی گروه آزمایش اثربخش بوده است (۰۱/۰p<). می توان گفت از جمله آموزش های مفید و اثربخش در جهت تقویت انعطاف پذیری شناختی و کاهش حساسیت بین فردی نوجوانان دارای اختلال اضطراب اجتماعی، آموزش ذهن آگاهی است.
ماهیت و گسترلأ مغالطات ناشی از اشتراک لفظی با تأکید بر دیدگاه ارسطو، فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
229 - 249
حوزههای تخصصی:
اشتراک اسم، اشتراک در احوال ذاتی لفظ و اشتراک در احوال عرضی لفظ از اقسام مهم مغالطات لفظی است که در طول تاریخ منطق در کانون توجه منطق دانان بوده است. در این نوشتار دیدگاه ارسطو، فارابی و ابن سینا در این سه قسم مغالطه مورد کنکاش قرار گرفته و نقاط مشترک و تمایز دیدگاه ها نشان داده شده است. همه آنان به اهمیت این سه قسم مغالطه واقف بوده و آن ها را در صدر بحث از مغالطات قرار داده اند و در بسیاری از مصادیق این مغالطات، اتفاق نظر دارند اما در نحوه بیان اقسام و تعبیراتی که درباره آن دارند و در گستره برخی اقسام اختلافاتی مشاهده می شود. دو تفاوت در سخن شان دیده می شود یکی در اطلاق اشتراک بر این اقسام که ابن سینا در هر سه از واژه اشتراک بهره برده است، ولی ارسطو و فارابی واژه اشتراک را به قسم اول و دوم اختصاص داده اند. البته مقتضای نگاه دقیق تر اختصاص اشتراک به قسم نخست است و به کار بردن آن برای سایر اقسام نوعی تسامح می طلبد. تفاوت دیگر در اعجام و گستره آن است که ابن سینا آن را مرادف احوال عرضی لفظ دانسته است و در نوشتار و گفتار جاریش می داند اما ارسطو و فارابی آن را مختص نوشتار دانسته اند. اینکه مغالطه اعجام چه معنایی دارد و چرا برخی مختص نوشتارش دانسته اند، هردو، بررسی شده است. از کلمات ارسطو و ابن سینا چهار معنا برای اعجام استفاده می شود و همین تعدد معنا علت اختلاف در گستره اعجام شده است و در حقیقت ارسطو و فارابی و ابن سینا در مغالطه ای که مختص نوشتار است، اختلافی ندارند.
بررسی تغییرات اشتغال و نقش آن در فرآیند توسعه شهری استان آذربایجان غربی (با تأکید بر رویکرد تغییرات سهم و مکان)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: استان آذربایجان غربی به دلیل ویژگی های جغرافیایی و اقتصادی، دستخوش تغییرات قابل توجهی در بازار کار و اشتغال بوده است. این پژوهش با هدف بررسی روند تغییرات اشتغال در سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات طی سال های ۱۳۹۰، ۱۳۹۵ و ۱۴۰۰ انجام شده است. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی الگوی تغییرات اشتغال و تأثیر آن بر توسعه شهری استان آذربایجان غربی است. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی - تحلیلی است و داده های آن از منابع کتابخانه ای و سالنامه های آماری کشور و استان جمع آوری شده است. برای تحلیل داده ها، از مدل تغییر سهم (Shift-Share) به منظور بررسی تأثیر عوامل ملی و ساختاری بر اشتغال، و از مدل ضریب مکانی (Location Quotient) برای تفکیک مشاغل پایه و غیرپایه استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهند که در سال های ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، سهم اشتغال در بخش کشاورزی و صنعت کاهش یافته است، به طوری که سهم اشتغال در کشاورزی از ۳۷.۲ درصد به ۳۰.۴ درصد و در صنعت از ۲۴.۸ درصد به ۲۲.۳ درصد کاهش یافته است. در مقابل، بخش خدمات دولتی شاهد رشد قابل توجهی بوده است، سهم اشتغال در این بخش از ۲۳.۱ درصد به ۳۰.۱ درصد افزایش یافته است. این تغییرات نشان دهنده انتقال نیروی کار از بخش های کشاورزی و صنعتی به بخش خدمات است. نتیجه اصلی پژوهش نشان می دهد که اشتغال در بخش های کشاورزی و صنعت کاهش یافته و به بخش خدمات انتقال یافته است، که نیازمند تقویت متوازن این بخش ها برای توسعه پایدار شهری است.
بررسی عوامل موثر بر خط مشی سلامت سازمانی در نظام بانکی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۹
18 - 35
حوزههای تخصصی:
سلامت سازمانی ازلحاظ فهم، پویایی های سازمان ها و پژوهش و کوشش جهت بهسازی، مزایای قابل ملاحظه ای دارد. سلامت سازمانی به دوام و بقای سازمان در محیط خود و سازگاری با آن و ارتقا و گسترش توانایی خود برای سازش بیشتر اشاره می کند. ازطرفی، بانک ها نقش حساسی در عرصه شکل گیری بازار پول و سرمایه و استحکام نظام های اقتصادی ایفا می کنند. لذا، طراحی مدل مطلوب سلامت سازمانی در نظام بانکی کشور، اهمیت به سزایی دارد. مقاله حاضر با روش پژوهش آمیخته مبتنی بر روش کیفی تحلیلی مضمون و روش کمّی پیمایشی به دنبال طراحی مدل خط مشی سلامت سازمانی در نظام بانکی کشور است. جامعه آماری در بخش کیفی مبتی بر متخصص محور با 26 نفر با روش گلوله برفی و در بخش کمّی نیز کارشناسان و مدیران بانکی با تعداد نمونه 258 نفر با روش فرمول کوکران انتخاب شد. بری تحلیل داده ها در بخش کیفی از تکنیک کدگذاری تحلیل مضمون با کمک نرم افزار MAXQDA و در بخش کمّی نیز از آزمون تحلیل عاملی تاییدی با مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزارهاس SPSS و SmartPLS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که، در طراحی الگوی مطلوب مدل خط مشی سلامت سازمانی در نظام بانکی کشور، سه مقوله محور شامل شاخص درونداد (20 مقوله)، شاخص فرایندی (14 مقوله) و شاخص برونداد (30مقوله) شناسایی گردید. همچنین، در بخش کمّی نیز، شاخص های موثر بر طراحی مدل خط مشی سلامت سازمانی در نظام بانکی کشور بالاتر از 96/1 بوده و نشان دهنده قدرت بار عاملی بر عامل (متغیر مکنون) است. خروجی آزمون مدل معادلات ساختاری نشان داد که میزان همبستگی و رابطه علّی بین سلامت سازمانی در نظام بانکی و عوامل درونداد برابر 46.571؛ همبستگی بین سلامت سازمانی در نظام بانکی و عوامل فرآیندی برابر 47.499؛ و همبستگی بین سلامت سازمانی در نظام بانکی و عوامل برونداد برابر 47.795 است.
Earthquake disaster-related emotional distress and coping mechanisms in high-rise residents in bangkok: A transactional model perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: Bangkok's urban landscape features approximately 6,000 high-rise towers housing millions of residents in what was historically considered a seismically stable region. However, the March 28, 2025 magnitude-7.7 Myanmar earthquake triggered widespread psychological distress among Bangkok's vertical communities despite causing minimal structural damage. While existing disaster psychology research demonstrates that individual appraisal processes and coping resources influence distress outcomes, high-density vertical urban environments remain largely unexplored in disaster literature, particularly within Asian megacities where socioeconomic inequities may compound vulnerabilities. Aims: This study aimed to quantify earthquake-related emotional distress changes, evaluate the effectiveness of different coping strategies, examine socioeconomic and disability-related moderators, and test Transactional Model of Stress and Coping pathways among Bangkok's high-rise population. Methods: A cross-sectional web-based survey was conducted two weeks post-earthquake using multistage stratified probability sampling. From 120 randomly selected buildings across Bangkok's districts, 5,200 households received survey invitations, yielding 2,104 completed responses (40.5% response rate). Participants were adults residing at least six months in buildings exceeding eight floors. Validated Thai-adapted instruments included the Kessler-6 for psychological distress, Insomnia Severity Index, and custom scales measuring emergency preparedness, social support-seeking, and self-care behaviors. Statistical analyses employed paired t-tests, ANOVA, MANOVA, and bootstrap mediation procedures with effect size reporting. Results: Clinically significant insomnia prevalence increased from 27.4% to 61.8% post-earthquake. Emergency preparedness behaviors were associated with lower anxiety levels, while social support-seeking correlated with reduced insomnia severity. Significant disparities emerged across housing tenure, income levels, and disability status, with renters demonstrating lower preparedness rates than homeowners (54.6% versus 71.9%). Mediation analyses revealed that preparedness and support-seeking behaviors collectively explained 37.7% of the association between perceived seismic threat and psychological distress outcomes. Conclusion: Perceived earthquake threat, rather than actual structural damage, emerged as the primary driver of psychological distress in Bangkok's high-rise communities. While emergency preparedness and social support provided substantial protective effects against anxiety and insomnia, these resources were inequitably distributed across socioeconomic groups. These findings highlight the critical need for inclusive disaster preparedness policies that address structural barriers affecting vulnerable populations in rapidly urbanizing megacities facing emerging seismic risks.
روایت اسنادی علی دشتی در لبنان و مصر طی حکومت محمدرضا پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
27 - 52
حوزههای تخصصی:
روابط خارجی و برقراری تعاملات دیپلماتیک با کشورهای خارجی، از مهمترین مؤلفههای سیاست خارجی هر کشور است. طی سده گذشته، وزارت امور خارجه ایران سفرای بسیاری را به کشورهای مختلف با سابقه روابط دوستانه اعزام کرده است. این سفرا نیز با توجه به میزان کفایت و قدرت مدیریتی خود، مصدر تعاملات و فعالیت های مفید دوطرفه با کشورهایی شدند که محل خدمتشان بود. نتیجه عملی این اقدامات هم به تحکیم روابط و بسط تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دو کشور منجر میشد؛ همچنین باعث کسب وجاهت سفرا به عنوان شخصیت واقعی که دارای برجستگی فرهنگی یا علمی بودند، در کشورهای محل مأموریت می گردید.
علی دشتی از سوی وزارت امور خارجه با سمت سفیر کبیر ایران در مصر و لبنان، دوره مأموریت مهمی را پشت سر گذاشت که پژوهش حاضر بر آن است با بررسی عملکرد وی، به این سؤال پاسخ دهد که سفارت علی دشتی در بیروت و قاهره، بر روابط ایران با دو کشور لبنان و مصر چه تأثیری گذاشت و اینکه در میان کشورهای محل مأموریت خود چه وجهه ای داشت؟
روش پژوهش این مقاله براساس تحلیل تاریخی و با رویکرد توصیفی است که با تکیه بر اسناد آرشیوی موجود، اعم از آرشیو ملی ایران و مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه تهیه و تدوین شده است. نتیجه مترتب بر این پژوهش نیز حکایت از این دارد که علی دشتی به عنوان نماینده سیاسی کشور ایران و داشتن جایگاه فرهنگی، شناخت عمیق از زبان، ادبیات و فرهنگ کشورهای عربی و تجربیات دیپلماتیک، با ایجاد روابط دوستانه و حسنه با سران دو کشور لبنان و مصر، توانست مناسبات این کشورها با ایران را در سطح مطلوب، ذیل روابط دوستانه ارتقا دهد.
Intention to Adopt Next-Level Technology in Food and Beverage Manufacturing SMEs in Bangladesh: UTAUT Model and Business Continuity Theory(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The performance of SMEs will keep the wheel of the country’s economy turning. Upgrading the technologies currently used in SMEs will make the manufacturing process of food and beverage (F&B) industries more efficient. These firms are still using traditional equipment and machinery in their F&B manufacturing process; however, it is required to adopt the next level of technologies for maximum productivity, which they cannot afford. Thus, the study focuses on the intention to adopt upgraded technologies in F&B SMEs in developing countries. A total of 230 F&B SME owners and top management were surveyed in Bangladesh. The collected data were analyzed using PLS-SEM with SmartPLS software. The results showed that disaster preparedness and business continuity had significant effects on the intention to adopt; similarly, performance expectancy, effort expectancy, and social influence were also significant in the intention to adopt the next level of IR technologies. The moderating role of government support and policy had mixed effects on intention. The study is significant because disaster preparedness and business continuity plans are utilized in technology adoption and intention scenarios. To investigate this intention, the study adopted two perspectives: the influence and role of disasters and hazards on SMEs through disaster preparedness and business continuity plans, and secondly, the Unified Theory of Acceptance and Use of Technology (UTAUT) for measuring the intention. The study contributed to these two theories in a new context with constructs. The study will also contribute to policymakers in developing constructive policies and providing effective financial and non-financial support for F&B manufacturing SMEs.
نزاع قدیم و جدید در تعارض شرع و قانون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حقوق عمومی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
151 - 178
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی دو منازعه فقهی بر سر قانون می پردازد که در تاریخ حقوقی ایران با فاصله تقریباً یک قرن از هم رخ داده اند. منازعه اول که در عصر مشروطه جریان یافت ناظر به اصل حلیّت یا حرمتِ قانون بود. در این منازعه فقها درگیر این بحث بودند که آیا قانون گذاری و قانون نویسی امری حلال یا حرام است؟ اما در منازعه دوم که در عصر حاضر جریان دارد «قانون» دیگر با بحران وجودی مواجه نیست، بلکه نزاع بر سر قلمرو و حدودِ اختیارات قانون است. فقهای سنّتی با تکیه بر استدلال هایی نظیر «نظریه کمال شریعت» معتقدند که شریعت در همه حوزه ها از جمله حوزه های عرفی (معاملات) نیز ورود کرده و قانون حق دخالت در آن حوزه ها را ندارد. در مقابل، فقهایی که می توان آن ها را «نواندیش» یا «تحوّل خواه» خواند معتقدند که شریعت تنها در حوزه های اخروی و عبادی ورود کرده و در حوزه های عرفی نقش چندانی ندارد. بنابراین قانون می تواند در این حوزه ها نقش آفرینی کند. نویسنده در این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی به بررسی این دو نزاع پرداخته و در پی آن است تا با روش شناسی تطبیقی، به این پرسش پاسخ دهد که این دو نزاع فقهی چه تفاوت ها و شباهت هایی با یک دیگر دارند؟
شناسایی و رتبه بندی چالش ها و فرصت های زیست بوم لند تک های ارایه دهنده اعتبار مصرفی در نقطه فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال ۶ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
312 - 331
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعه فناوری مالی در بخش وام دهی در سال های اخیر چشمگیر بوده است و این تحولات به تغییرات اساسی در نحوه ارایه خدمات مالی و کیفیت بسته های اعتباری منجر شده است. یکی از مهم ترین مدل های کسب وکار لندتک، الگوی اعتبارمصرفی در نقطه فروش است که به BNPL نیز شهرت دارد. پژوهش حاضر، به شناسایی و رتبه بندی چالش ها و فرصت های زیست بوم لند تک های ارایه دهنده اعتبارمصرفی در نقطه فروش می پردازد. روش شناسی پژوهش: در این پژوهش، پس از تحلیل مضمون 9 سند پژوهشی لاتین مرتبط با موضوع و انجام 15 مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان علمی-پژوهشی و نیز خبرگان کسب وکار، مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر به وسیله روش تحلیل مضمون، استخراج شدند. پس از رسیدن به اشباع نظری در مرحله کیفی پژوهش، 4 مضمون فراگیر مربوط به فرصت ها و 6 مضمون فراگیر مربوط به چالش ها، بر اساس میزان اهمیت در این زیست بوم، به وسیله روش تاپسیس فازی و با مشارکت 22 خبره رتبه بندی شدند. یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد فرصت های موجود به ترتیب شامل جبران ضعف های نظام بانکی در ارایه اعتبار خرد، ایجاد فرصت های مالی و عملیاتی برای پذیرندگان، ارتقای ظرفیت سیاست گذاری اعتبارخرد و ارتقا کیفیت خدمات اعتباری برای کاربران می باشند. در مقابل، به ترتیب چالش هایی نظیر عدم توسعه متناسب الزامات نظارتی، کمبود سواد مالی کاربران، انحصار در اعتباردهی، ناپایداری مدل کسب وکار، سواستفاده از داده ها و توزیع نامتناسب اعتبار، شناسایی شدند. اصالت/ارزش افزوده علمی: با وجود پژوهش هایی در خصوص زیست بوم فین تک و لندتک در ایران، بررسی پژوهش های فارسی نشان از خلا پژوهشی در اعتبار مصرفی لندتک دارد. این پژوهش با شناسایی و رتبه بندی چالش ها و فرصت های این زیست بوم، به توسعه ادبیات آن به فارسی کمک می کند.
نقش فناوری بلاک چین در شفاف سازی زنجیره تأمین و افزایش اعتماد مشتریان
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۱ (جلد ۱۲)
226 - 239
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی نقش فناوری بلاک چین در شفاف سازی زنجیره تأمین و افزایش اعتماد مشتریان انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و به صورت توصیفی-تحلیلی و از نوع پیمایشی اجرا شده است. روش جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه ساختاریافته و بر اساس مقیاس لیکرت 5 درجه ای صورت پذیرفته است. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران و کارشناسان زنجیره تأمین و فناوری اطلاعات در شرکت هایی است که فناوری بلاک چین را در فرآیندهای خود به کار گرفته اند. حجم نمونه در حدود 100 تا 150 نفر بوده و داده ها به صورت کمی جمع آوری و تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که استفاده از فناوری بلاک چین در زنجیره تأمین موجب افزایش شفافیت فرآیندهای تأمین و توزیع کالا، افزایش اعتماد مشتریان، بهبود کارایی، کاهش هزینه ها و در نهایت افزایش رضایت مشتریان می شود. این یافته ها تایید کننده فرضیه های تحقیق هستند که در آن ها شفافیت، اعتماد مشتری، تجربه مشتری و رضایت مشتری به عنوان متغیرهای اصلی مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج این تحقیق می تواند برای شرکت ها و سازمان هایی که قصد دارند از فناوری بلاک چین در زنجیره تأمین خود استفاده کنند، مفید واقع شود.
تحلیل تطبیقی ویژگی های پوششی زنان 45-20 ساله تهرانی با آرکی تایپ آفرودیت از منظر نظریه «جین شینودا بولن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۳
45 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضربررسی تحلیل تطبیقی ویژگی های پوششی زنان 20 تا 45 ساله تهرانی دارای هویت شخصیتیِ آرکی تایپ آفرودیت از منظر نظریه جین شینودا بولن بود. جامعه پژوه ش تمامی متون روانکاوی بر اساس نظریات یونگ و پیروان مکتبش به خصوص جین شینودا بولن بود. نمون ه پژوه ش متون مرتب ط ب ا اسطوره شناسی، آرکی تایپ آفرودیت و شخصیت زنان معاصر بود. در ای ن پژوه ش جه ت گ ردآوری اطلاع ات از روش کتابخان ه ای به ص ورت فیش ب رداری از منابع مکت وب و مرتبط ب ا روانکاوی یونگ اس تفاده ش د. س پس داده ها ب ه صورت توصیف ی- تحلیلی مورد بررس ی ق رار گرفت. نتایج نشان داد که هویت شخصیتی نقش مهمی در الگوهای پوشش زنان دارد و زنان با آرکی تایپ آفرودیت و طبق نظریه جین شینودا بولن به دلیل تأثیرات فرهنگی و تاریخی، به سبک هایی گرایش دارند که زنانگی را برجسته می سازد. آرکی تایپ آفرودیت که نمایانگر جنبه های زیبایی شناسانه و جذابیت های زنانه است، به صورت ناخودآگاه (طبق نظریه یونگ) بر انتخاب های پوششی زنان تأثیر می گذارد. زنان در گروه سنی 20تا 45 ساله با استفاده از لباس ها و زیورآلات ، به دنبال تأیید اجتماعی و افزایش اعتماد به نفس خود هستند. زنان به دنبال لباسی هستند که هویت فردی و اجتماعی آن ها را به بهترین شکل نشان دهد. این انتخاب ها معمولاً تحت تأثیر نیاز به احساس جذابیت، پذیرش اجتماعی و تأیید خود دارند. زنان آفرودیت از ترکیبات متنوعی در پوشش استفاده می کنند که با ویژگی های فردی شان مرتبط است این ویژگی ها شامل استفاده از آیتم های زنانه و طراحی های مبتکرانه می باشد. در کل درک عمیق روا ن شناسی و فرهنگ زنان می تواند به طراحی موثرتر در حوزه مد و پوشاک منجر شود.
بررسی ارتباط بین حسابرسی ضمنی و نهایی بر تأخیر گزارش حسابرس، تجدید ارائه صورت های مالی و حق الزحمه حسابرسی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین حسابرسی ضمنی و نهایی بر تاخیر گزارش حسابرس، تجدید ارائه صورت های مالی وحق الزحمه حسابرسی است.روش پژوهش: روش این پژوهش داده های تابلویی و تحلیل مؤلفه اصلی بوده است. بدین منظور 103 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1391 تا1401 انتخاب شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: یافته های حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان دهنده این است که انجام حسابرسی های ضمنی به کاهش تاخیر گزارش زمانی حسابرسی کمک می کند. این نتیجه نشان می دهد که حسابرسی های نهایی زمانی که حسابرسی های میان دوره ای در همان دوره انجام می شوند، می توانند کارآمدتر انجام و تکمیل شوند. علاوه بر این تصمیم برای حسابرسی گزارش های میان دوره ای با ریسک کمتر تجدید بررسی گزارش های سالانه مرتبط نیست در نتیجه ریسک کمتر تجدید بررسی به نوبه خود نتایج حسابرسی نهایی مؤثرتری را نشان نمی دهد. همچنین حق الزحمه حسابرسی برای شرکت هایی که صورت های مالی میان دوره ای آن ها توسط حسابرس قانونی آن ها بررسی می شود بیشتر استنتیجه گیری :در نهایت نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که حسابرسی های میان دوره ای می تواند موجب اعتلا حسابرسی نهایی باشد که این امر ارزش و اهمیت حسابرسی مستمر را برجسته تر می کند.
تناقضات راهبردهای بازاریابی و ترفندهای فروش با اخلاق حرفه ای و سلامت اخلاقی و روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۸۰)
116 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش بررسی تناقضات راهبردهای بازاریابی و ترفندهای فروش با اخلاق حرفه ای و سلامت اخلاقی و روانشناختی بود. مواد و روش ها: این مطالعه با استفاده از روش کیفی سیستماتیک MOOSE ، با استفاده از پژوهش های انجام شده در این زمینه، انجام شد. در ابتدا ، 868 مقاله استخراج و پس از غربالگری اولیه و ثانویه در نهایت 9 مقاله ی مربوط با توجه به معیارهای از پیش تعیین شده انتخاب شدند. یافته ها: به طور کلی نوزده مشکل کلیدی در زمینه تناقضات راهبردهای فروش و ترفندهای بازاریابی با اخلاق حرفه ای و مبانی سلامت روانشناختی وجود دارد که زیر مجموعه ی چهار عامل کلی قرار می گیرد که شامل: دغل کاری و سوءاستفاده ، انحصار طلبی و خودخواهی، تخریب سلامت روانشناختی ، تخریب و انحطاط ارزش های اخلاقی می باشد. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش نظارت جدی بر راهبردهای بازاریابی و ترفندهای فروش و آگاهی بخشی به افراد جامعه به منظور حفظ ارزش های اخلاقی و کاهش تبعات و آثار منفی آن بر سلامت روانشناختی افراد ضروری به نظر می رسد.
فراز و فرود عین و ذهن در ادوار معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
45 - 64
حوزههای تخصصی:
این مقاله ادعای هیچ گونه بداعتی ندارد، نه از حیث محتوا و مدعا و نه از حیث طرح یک کنجکاوی علمی یا کشف یک مسئله مبتلابه، بلکه کوشیده است تا بدیهیات روشن و رایج یک شاخه از دانش (یعنی فلسفه) را برای شاخه دیگری (یعنی جامعه شناسی) که فاقد این مبانی است و جز به ضرورت و اقتضا به آن نمی پردازد، به زبانی ساده و حداقلی بازخوانی کند. این کار از طریق دوره شناسی و مرور تحولات معرفتی، ذیل یکی از مهم ترین دوگانه های مطرح در این ساحت (یعنی عین و ذهن) دنبال شده و ضمن نشان دادن فراز و فرودهای ناهمسوی آنها، به توضیح مختصر عمده ترین مکاتب و نظریات و مقایسه اجمالی آنها پرداخته است. حاصل این بررسی به جامعه شناسی و دیگر شاخه های علوم انسانی کمک می کند تا بحث ها و موضوعات تخصصی معرفت را با امعان بیشتر و با اشراف بر ادبیات ریشه دار آن طرح و تعقیب نمایند.
ارزیابی مدل کارآمدی اجتماعی دانش آموزان براساس تحمل عدم قطعیت و سازگاری روانی با نقش میانجی تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۵
90 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی مدل کارآمدی اجتماعی دانش آموزان باتوجه به تحمل عدم قطعیت و سازگاری روانی و بادرنظرگرفتن نقش میانجی تاب آوری است. این مطالعه از نوع توصیفی-هم بستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان شهرستان تبریز است که براساس آمار اداره آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۲شمسی، جمعیتی برابربا 868/692نفر را شامل می شود. حجم نمونه بااستفاده از فرمول کوکران، ۳۳۰نفر محاسبه شد که بادرنظرگرفتن احتمال ریزش نمونه، ۴۰۰نفر انتخاب گردید. نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انجام گرفت. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه های کارآمدی اجتماعی، تحمل عدم قطعیت، سازگاری شناختی و تاب آوری می باشند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS جهت آمار توصیفی و AMOS برای آزمون فرضیه ها با بهره گیری از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان دادکه مقدار آماره سوبل برای مسیر «تحمل عدم قطعیت→تاب آوری→کارآمدی اجتماعی»، برابربا 459/10 و مقدار p کمتر از 05/0 است که بیانگر معناداری اثر غیرمستقیم می باشد. همچنین، آماره سوبل برای مسیر «سازگاری روانی→تاب آوری→کارآمدی اجتماعی»، برابربا 135/17 و مقدار p کمتر از 05/0 بوده که نشان دهنده معناداری این اثر غیرمستقیم است.
ظاهره الجواز فی النحو العربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الجواز فی الاصطلاح هو أحد الأحکام النحویه و یقصد به: إباحه الحکم النحوی من غیر وجوب أو امتناع و هذا یودی إلی تعدد الأوجه النحویه فی المسأله الواحده، بخلاف الوجوب الذی یقتضی وجهاً واحداً. الجواز فی اللغه ینقسم إلی قسمین : 1- الجواز الذی نشأ فی اللغه بسبب تأثیر اللهجات.2- الجواز الذی یعود إلی طبیعه اللغه الانسانیه: و هو ینقسم إلی قسمین: أ) قسم یختلف فیه الوجه الثانی عن الأول و هو یتمثل فی الأوجه التی لکل منها معنی خاص إذا دخلت فی سیاق ما، بعباره أخری یُعد جوازاً مادام لم یستعمل فی النص و لم یتأثر بالسیاق و إذا استعمل فی النص ینتهی الجواز. لکی نفهم حقیقه هذا الجواز علینا ان ندرسه فی ضوء نظریه السیاق. ب ) قسم لایؤثر فیه السیاق لیختار وجه و یرفض آخر، أو یرجح أحد علی الآخر و یفید التوسیع المعنایی فی اللغه، و فیما یختص بالجواز القرآنی إن القرآن اختار من بین الوجوه المتعدده فی اللغه وجهاً أحسن و اکثر تلاءماً و تلاصقاً بنظم الآیه و سیاقها و غرضها، و فی ضوء نظریه النظم یزول الغموض المکتنف الجواز و یتجلی الإعجاز القرآنی. ظاهره الجواز فی کتب النحو یوهم أن هناک وجوهاً یستطیع المتکلم أو الکاتب أن یختار أیا شاء و کذلک فی القرآن من جهه یقال: لایستبدل کلمه أو حرف بآخر و من جهه أخری مراراً تحدث النحاه و المفسرون عن الجواز فیه. لذلک تتنأول هذه المقاله ظاهره الجواز بالبحث و التحلیل لتبیّن موقعه و أثره فی اللغه. أظهرت نتائج البحث أن الجواز لیس اعتباطیا فی اللغه، و الجواز الذی نشأ فی اللغه متأثراً بللهجات یثری اللغه و یجعل القاعده النحویه مرنه طیعه و الجواز الذی یعود إلی أصل اللغه منه ما لیس بجواز إذا استعمل فی النص فی إطار السیاق و یحمل فی طیه معانٍ لم ینتبه إلیها النحاه .
Towards the Human Rights of Future Generations and the Role of Interantional Criminal Court(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The challenges of the past century—such as terrorism, nuclear threats, population growth,and drug trafficking—have significantly impacted global security and human rights. Amongthese, the “Environmental Crisis” stands out as one of the most pressing issues facing theinternational community and the rights of future generations. These rights are increasinglythreatened not only by terrorism and nuclear risks but also by the alarming proliferation of theCOVID-19 pandemic, which has emerged as a formidable challenge in the 21st century. It isessential to recognize that these challenges constitute a substantial part of criminal conduct atvarious national, regional, and international levels. To effectively address the myriad forms ofcrimes against the rights of future generations, the adoption of a robust and effective criminalpolicy is imperative. However, the Rome Statute of the International Criminal Court (ICC)has not sufficiently criminalized or addressed crimes specifically targeting future generations.Nonetheless, the Statute’s provisions concerning recognized international crimes—such aswar crimes, crimes against humanity, and genocide—may offer a framework for addressingoffenses that infringe upon the rights of future generations. Thus, it is conceivable to pursueaccountability for such crimes within the jurisdiction of the ICC.







