فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۵۴٬۶۶۴ مورد.
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
92 - 69
حوزههای تخصصی:
آماده سازی زمینه های فکری کارآفرینی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل توسعه اقتصاد، بیش از پیش در ارکان مختلف جامعه مورد توجه قرار گرفته است. یکی از مهم ترین اقدامات برای افزایش کارآفرینی، رفع باورهای محدودکننده در حوزه های مختلف اعم از ایده پردازی، خودکارآمدی، عاملیت، استفاده از منابع و غیره است. این پژوهش پتانسیل مربیگری شناختی-رفتاری را به عنوان ابزاری مؤثر برای این جنبه حیاتی از توسعه ذهنیت کارآفرینی، مورد بررسی قرار داده است. هدف پژوهش حاضر بهبود ذهنیت های کارآفرینانه از طریق مربیگری شناختی-رفتاری به عنوان راهکاری مداخله ای- اصلاحی از منظر خبرگان بود. با استفاده از روش پژوهش دلفی، ۱۲ خبره از حوزه های مختلف روان شناسی و مربیگری مشارکت کردند. از طریق چندین دور نظرخواهی، بازخورد و اصلاح، در نهایت یک مدل اجماع خبرگان پدیدار شد. این مدل، مبتنی بر اصول مربیگری شناختی-رفتاری و غنی شده با بینش های متخصصین، چارچوبی را برای تغییر باور در زمینه کارآفرینی ارائه می دهد. این مدل شامل 8 مرحله است که از کشف و بررسی رویدادهای فعال کننده ی باور شروع می شود، سپس به بررسی اثرات زیربنایی باور و ارزش های پشتیبان آن می پردازد و با ضربه زدن به باور محدودکننده و مشخص کردن پیامدهای آن، سعی در ایجاد چالش در باور محدودکننده دارد. همدلی و ایجاد عاملیت برای رفع یا تغییر باور محدودکننده نیز در این مراحل وجود دارد تا اینکه به اقدام های آینده مراجع رسیدگی می شود. تمام این 8 مرحله بر بنیان 4 ویژگی اصلی چارچوب جلسات مربیگری قرار گرفته است که شامل هوشمندسازی هدف، اعتماد متقابل، طالب تغییر بودن و ارتباط مؤثر است. یافته های این مطالعه نه تنها یک شکاف مهم در ادبیات را پر می کند، بلکه مربیان کسب وکار را با ابزاری قوی و مورد تأیید متخصصین برای حرکت در زمینه چالش برانگیز کارآفرینی برای تغییر باورهای محدودکننده مجهز می کند.
ارائه چارچوبی برای پیش بینی وضعیت تحویل کالای مراقبت های بهداشتی و مدیریت زنجیره تأمین مراقبت های بهداشتی داده محور برپایه تکنیک ماشین بردار پشتیبان و بهینه سازی بیزی: مطالعه موردی زنجیره تأمین مراقبت های بهداشتی جهانی آژانس جهانی توسعه ایالات متحده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
45 - 72
حوزههای تخصصی:
تحویل به موقع داروها، تجهیزات پزشکی و سایر لوازم ضروری برای مراقبت از بیمار بسیار حیاتی بوده و اغلب می تواند نجات دهنده باشد. تأخیر تحویل در زنجیره تأمین مراقبت های بهداشتی می تواند منجر به افزایش هزینه ها و چالش های عملیاتی برای سازمان های حوزه سلامت شده و بر مراقبت از بیمار و ثبات مالی تأثیر بگذارد. مدیریت زنجیره تأمین کارآمد و قابل اعتماد برای کاهش این خطرها و اطمینان از عملکرد یکپارچه در صنعت مراقبت های بهداشتی بسیار حائز اهمیت است. این پژوهش بهمسئله تأخیر در تحویل کالای مراقبت های بهداشتی در زنجیره تأمین مراقبت های بهداشتی جهانی آژانس جهانی توسعه ایالات متحده پرداخته و یک چارچوب برای پیش بینی وضعیت تحویل کالاهای مراقبت های بهداشتی ارائه می نماید. همچنین ویژگی هایی که بیشترین تأثیر را در پیش بینی وضعیت تحویل کالا داشته اند، برای مدیریت زنجیره تأمین مراقبت های بهداشتی داده محور تعیین می کند. روش پژوهش مطالعه پیش رو، علم طراحی است که یک چارچوب بر پایه روش ماشین بردار پشتیبان و بهینه سازی بیزی برای پیش بینی وضعیت تحویل کالاهای مراقبت های بهداشتی را ارائه کرده و عملکردهای مختلف الگوریتم های طبقه بندی برای پیش بینی وضعیت تحویل کالای مراقبت های بهداشتی را مقایسه کرده است. نتایج نشان می دهد که چارچوب ارائه شده بر پایه روش ماشین بردار پشتیبان و بهینه سازی بیزی منجر به دقت طبقه بندی ۹۵ درصد می شود که در مقایسه با دیگر روش های به کار گرفته شده برای پیش بینی تأخیر تحویل عملکرد بهتری دارد. نتایج حاصل نشان داد که ویژگی های کشور مقصد، روش حمل، تأمین کننده و مکان تولید تأثیرگذارترین ویژگی ها در پیش بینی وضعیت تحویل می باشند.
بررسی تاثیر رهبری اخلاقی بر پنهان سازی دانش با نقش میانجی سرمایه اجتماعی رابطه ای و تفکر ابزاری (نمونه پژوهش: کارکنان دانشگاه لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
157 - 190
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر رهبری اخلاقی بر پنهان سازی دانش با تبیین نقش میانجی سرمایه اجتماعی رابطه ای و تفکر ابزاری می پردازد. این پژوهش در زمره پژوهش های کمی و همچنین از حیث فلسفه تحقیق دارای رویکرد قیاسی است. جامعه آماری پژوهش، 360 نفر از کارکنان دانشگاه لرستان می باشد، با توجه به اینکه حجم جامعه آماری محدود و مشخص می باشد، از فرمول مورگان، نسبت به تعیین حجم نمونه استفاده شد و در سطح 95% حجم نمونه 186 نفر تعیین و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در پژوهش حاضر برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد هانگ و همکاران (2019)، کبیز( 2004)، کالشون و همکاران( 2011)، کانلی و همکاران( 2011) استفاده شده، که روایی و پایایی آن با استفاده از روش اعتبار محتوا و آلفای کرونباخ تایید شده است. در این پژوهش برای بررسی و آزمون فرضیه ها، رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارspss وpls به کار رفت. یافته ها نشان داد رهبری اخلاقی تاثیر منفی و معناداری بر پنهان سازی دانش دارد. همچنین رهبری اخلاقی تاثیر مثبت و معناداری بر سرمایه اجتماعی رابطه ای و تاثیر منفی و معناداری بر تفکر ابزاری دارد. نتایج پژوهش مبین آن است که سرمایه اجتماعی رابطه ای و تفکر ابزاری نقش میانجی در تاثیر رهبری اخلاقی بر پنهان سازی دانش دارد
ارزیابی ارتباط میان سیاست های تأمین مالی و اهرم مالی با بازده سهام شرکت ها (مورد مطالعه: شرکتهای حاضر در صنعت خودروسازی)
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۵ (جلد ۲)
226 - 238
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به ارزیابی ارتباط میان سیاست های تأمین مالی و اهرم مالی با بازده سهام شرکت ها (مورد مطالعه: شرکتهای حاضر در صنعت خودروسازی پرداخت. بدین منظور؛ اطلاعات 44 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دوره ده ساله (از ابتدای سال 1393 تا پایان سال 1402) ، استخراج، متغیرهای پژوهش محاسبه و آزمون های آماری لازم صورت گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بوده و طرح آن از نوع تجربی و با استفاده از رویکرد پس رویدادی است که به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، از رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شده که با استفاده از روش های آماری و اقتصاد سنجی به بررسی و آزمون فرضیه ها پرداخته شده است. یافته های پژوهش؛ حاکی از آن بود که بین سیاستهای تأمین مالی با بازده سهام رابطه معکوس وجود داشته و بین اهرم مالی با بازده سهام رابطه معکوس وجود دارد.
چالش های اجماع راهبردی از نگاه مدیران دولتی : کاربست روش شناسی تحلیل شبکه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
29 - 71
حوزههای تخصصی:
اجماع راهبردی نقطه شروع مهمی در توسعه برنامه ریزی راهبردی محسوب می شود و فقدان آن به پراکندگی در اندیشه ها و باورها در مورد ترجیحات راهبردی و آینده مورد نظر سازمان اشاره دارد. هدف اصلی این پژوهش تشریح کاربرد تحلیل شبکه اجتماعی در چالش های پیش روی مدیران در حصول به متغیر حساس و مهم اجماع راهبردی در تدوین و اجرای راهبرد از طریق درک گفته های مدیران در این زمینه است. کاربست روش شناسی تحلیل شبکه اجتماعی با تمرکز بر روابط میان اعضا، فهم عمیقی از تعاملات و پیوندهای میان تصمیم گیرندگان به دست می دهد. جامعه مورد مطالعه، مدیران سازمان های دولتی هستند که تجربیات خود را بیان و توصیف می کنند. در بخش اول به منظور جمع آوری داده های کیفی با استفاده از نمونه گیری هدفمند با 9 نفر از مدیران تصمیم گیرنده، مصاحبه انفرادی نیمه ساختارمند انجام شد. یافته های پژوهش با استفاده از روش تحلیل مضمون در 43 شاخص، 8 مؤلفه و 3 بعد اساسی طبقه بندی شدند. 3 بعد شناسایی شده شامل ویژگی های انسانی، فرایند تصمیم گیری و ساختار سازمانی است. مؤلفه های بعد ویژگی های انسانی عبارتند از شکاف شناختی، ناکارآمدی های فردی، ناکارآمدی های درون گروهی، و مؤلفه های بعد فرایند تصمیم گیری، فلج تحلیلی، ناکارآمدی های نظام تصمیم گیری، پویایی های تصمیم گیری را در خود جای داده است. همچنین تعارض منافع و عزم نمادین در سطح راهبردی جزو مؤلفه های بعد سوم (ماهیت ساختار سازمانی) قرار دارد. در مرحله دوم با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی و مفهوم مرکزیت (درونی، بیرونی و بینابینی) کلیدی ترین چالش ها شناسایی شدند. براین اساس، چالش «باور نداشتن به تأثیرگذاری ارتباط اجتماعی غیررسمی در سازمان (شبکه سازی ارتباطات)» بیشترین مرکزیت درجه بیرونی را دارا است. برمبنای مرکزیت درجه درونی، چالش «ضعف در ایجاد رفتار توافق جویانه در گروه» بیشترین تأثیرپذیری را از سایر چالش ها دارد. همچنین بیشترین مرکزیت بینابینی به چالش «اولویت های ناهم سو و متعارض» تعلق دارد.
تحلیل ساختاری اثر یادگیری از خطا و شکست سازمانی بر عملکرد نوآورانه با میانجی گری ظرفیت جذب دانش (مورد مطالعه: شرکت های تعاونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
233 - 245
حوزههای تخصصی:
هدف: یادگیری از شکست و خطا، منبع دانشی پایدار برای سازمان هاست که خود منجر به افزایش ظرفیت جذب در کارکنان می شود. توانایی و انگیزه بالا که از عوامل مهم ظرفیت جذب کارکنان است، انتقال دانش در سازمان را تسهیل نموده و نوآوری سازمانی را بهبود می بخشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر یادگیری از خطا و شکست سازمانی بر عملکرد نوآورانه سازمان و نیز بررسی نقش میانجی ظرفیت جذب دانش است.روش شناسی پژوهش: این مطالعه ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر گردآوری داده ها پژوهشی توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان شرکت های تعاونی شهر اهواز بوده که 348 نفر از آن ها به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و موردبررسی قرار گرفته اند. جهت گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های استاندارد وانگ و الینگر [1]، مینباوا و همکاران [2]، رایبویک و همکاران [3]، ون دیک و همکاران [4] استفاده شده که روایی و پایایی آن با استفاده از روش اعتبار محتوا و آلفای کرونباخ (بالاتر از 0/7) تایید شده است.یافته ها: نتایج حاصل از آزمون معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SmartPLS-3 نشان داد که اگرچه یادگیری از خطاهای سازمانی تاثیر مستقیم و معناداری بر عملکرد نوآورانه دارد، اما به واسطه ظرفیت جذب دانش کارکنان، موجب افزایش بیش تر عملکرد نوآورانه می شود. به عبارتی ظرفیت جذب دانش کارکنان نقش تسهیل گری و میانجی در رابطه بین یادگیری از خطاهای سازمانی و عملکرد نوآورانه در سازمان ایفا می کند. هم چنین نتایج، تاثیر مثبت و معنادار یادگیری از خطاهای سازمانی بر ظرفیت جذب دانش و ظرفیت جذب دانش بر عملکرد نوآورانه را تایید نموده است.اصالت/ارزش افزوده علمی: تاثیر مثبت یادگیری از خطا بر عملکرد نوآورانه به طور مستقیم و نیز به واسطه ظرفیت جذب دانش نشان داد شرکت می تواند عملکرد خود را از طریق بهبود ظرفیت جذب دانش و تجربه اندوزی از خطاهای پیش آمده در شرکت بیش ازپیش بهبود بخشد.
تبیین تأثیر ویژگی های شخصیتی بر سوگیری های رفتاری متخصصان مالی در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عوامل روانی و رفتاری تصمیمات مالی را هدایت می کنند امور مالی رفتاری توضیح می دهد که چگونه عوامل روانی بر ادراک، رفتار، تصمیم گیری و عملکرد بازار متعاقب سرمایه گذاران تأثیر می گذارد. تصمیم گیری سرمایه گذار شامل عوامل روانشناختی، بیولوژیکی و جامعه شناختی است. جمعیت شناسی سرمایه گذاران ممکن است بر توانایی های تصمیم گیری ادراک و نگرش ریسک و ویژگی های شخصی آنها تأثیر بگذارد. شخصیت یک فرد نقش مهمی در تصمیم گیری دارد که پیامدهای مختلفی را برای تصمیم گیرندگان بخصوص متخصصان مالی در ایران داشته باشد. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد با بررسی چگونگی تأثیر عوامل شخصیتی بر سوگیری های رفتاری، به نظریه چشم انداز کمک کند. روش تحقیق حاضر، بر اساس هدف از نوع تحقیق کاربردی است و بر اساس نحوه ی گردآوری داده ها از نوع روش توصیفی از شاخه پیمایشی محسوب می شود. بر این اساس با طراحی و توزیع پرسشنامه میان 132 نفر از متخصصان مالی در سطح شهر تهران که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند به مطالعه میدانی پرداخته شده است. داده ها پس از گردآوری با استفاده از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری بکمک نرم افزار لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل ها در مجموع نشان داد ویژگی های شخصیتی و مولفه های آن (روان رنجوری، برون گرایی، گشودگی، وجدان و قابلیت سازگاری) بر سوگیری های رفتاری تاثیر مثبت و معنی داری داشته اند.
شناسایی ابعاد و پیامدهای تجربه دیجیتال مشتری به روش پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
194 - 215
حوزههای تخصصی:
هدف: تجربه مشتری جنبه مهمی برای دستیابی به موفقیت است؛ به ویژه در حوزه اینترنتی و خرید دیجیتال که فرایندی پیچیده است و عامل های اثرگذار بسیاری دارد. با ظهور فناوری های جدید، شیوه های ارتباطی بین سازمان ها و مشتریان تغییر کرده است و روند دیجیتالی شدن، به مشتریان اجازه می دهد تا بدون مرز زمانی و مکانی، به اطلاعات زیادی در سراسر جهان دست یابند و تراکنش و خریدهای متعددی را در لحظه انجام دهند. امروزه مشتریان فقط به دنبال بارگیری یا جست وجوی داده ها نیستند و خودشان قادر به تعامل، بارگذاری و اشتراک گذاری محتوا هستند. رسانه های اجتماعی با به وجودآوردن دنیای مجازی آنلاین، ارتباطات را از شیوه سنتی، به پدیده اجتماعی بزرگ و آنلاین تبدیل کرده اند. این رسانه ها با بهره گیری از قابلیت های تعاملی، به تماس مستقیم با مصرف کنندگان، هزینه کمتر و بهره وری بیشتر منجر می شوند و رضایت خرید آنلاین و تکرار خرید آنلاین را افزایش می دهند و موجب تجربه خوشایند در مصرف کنندگان می شوند. تجربه دیجیتال مشتری، به موضوع مهمی در تحقیقات بازاریابی تبدیل شده است؛ زیرا کسب وکارها دریافته اند که موفقیت آن ها تا حد زیادی، به ارائه تجربه های خرید مثبت به مشتریان خود بستگی دارد. در این پژوهش تجربه دیجیتال مطلوب مشتریان، هنگام خرید اینترنتی در فضای پُر رقابت، به عنوان دغدغه اصلی پژوهش بررسی شده است تا مشخص شود که چه عواملی تجربه دیجیتال مشتریان در فضای اینترنتی را شکل می دهند.روش: رویکرد انجام پژوهش، از نوع کیفی و به شیوه پدیدارشناسی توصیفی است. جامعه آماری پژوهش افرادی بودند که در ماه، دست کم دوبار از طریق سایت خرید اینترنتی انجام داده اند و مبلغ خرید ماهیانه آن ها بیش از ۵۰۰ هزار تومان بوده است، در نتیجه کسانی انتخاب شدند که با خرید اینترنتی آشنایی کامل داشتند. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه با توجه به ماهیّت کیفی پژوهش تا حد اشباع داده ها، ۱۸ نفر تعیین شد. تجزیه وتحلیل داده های مصاحبه به روش ون مانن انجام شد و بر اساس مراحل سه گانه کدگذاری، یعنی کدگذاری های باز، محوری و گزینشی، داده ها به طور مستمر بازبینی و پالایش شدند.یافته ها: پس از تحلیل یافته ها، تعداد ۷۰۵ کد استخراج شد که در سه مؤلفه اصلیِ تجربه دیجیتال مشتری، رضایت از خرید اینترنتی و بازگشت مجدد، دسته بندی شدند. برای دسته تجربه دیجیتال مشتری، ۱۹ مقوله فرعی، ۵ مقوله اصلی و یک طبقه فرعی شناسایی شد. به همین صورت، برای دسته رضایت مشتریان از خرید اینترنتی ۲ مقوله و برای دسته قصد بازگشت مجدد نیز ۲ مقوله شناسایی شد.نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از تأثیر عوامل ذکر شده بر ایجاد تجربه دیجیتال مثبت در مشتریان و خرید اینترنتی است که با توجه به شرایط پُررقابت کسب وکارها، مدیران و صاحبان کسب وکارها برای ایجاد رضایت مشتریان، بایستی به این عوامل توجه ویژه ای داشته باشند.
طراحی ماتریس تبدیل ارزش های سازمانی به مصنوعات فرهنگی با کمک پژوهش علم طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 33
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هم سویی مصنوعات با ارزش های سازمانی، تسهیلگر اجرای موفق راهبردهای سازمانی است و به همین دلیل طراحی و مدیریت این آثار اهمیت بسیار زیادی دارد؛ اما چگونگی تبدیل ارزش های سازمانی به مصنوعات فرهنگی، به ندرت در تحقیقات بررسی شده است. این پژوهش با استفاده از ماتریس «خانه کیفیت» (HoQ)، نمایش ارزش ها را در مصنوعات فرهنگی بررسی می کند. هدف این رویکردِ پیشنهادی، ضمن حصول اطمینان از یکپارچگی مصنوعات فرهنگی، افزایش تأثیر راهبردی و هم سویی آن ها با ارزش های سازمانی است.
روش: راهبرد پژوهش حاضر، پژوهش علم طراحی (DSR) است و در آن، از مدل پفرز و همکاران (۲۰۰۷) مشتمل بر شش گام «شناسایی مسئله و انگیزه، مشخص کردن اهداف راه حل، طراحی و توسعه، نمایش، ارزیابی و انتشار» استفاده شده است. برای طراحی مصنوع از یک گروه خبرگی که اعضای آن را پژوهشگران، مدیران سازمانی، طراحان، کارشناسان فرهنگ سازمانی و کارشناسان توسعه محصولات و خدمات تشکیل داده بودند، بهره برده شد. سازمان همراه اول نیز به عنوان بستری برای نمایش و ارزیابی مصنوع طراحی شده انتخاب شد.
یافته ها: با استفاده از ماتریس «خانه کیفیت» (HoQ) که ابزاری برای تبدیل نیازهای مشتری به ویژگی های فنی محصول است، ابزاری به نام ماتریس «خانه ایده ها» (HoI) و ماتریس «خانه ارتباطات» (HoC)، به منظور تبدیل ارزش های سازمانی به مصنوعات فرهنگی طراحی شد. با کمک این ابزار می توان ارزش های سازمانی را به ویژگی های ایده پیشنهادی و در نهایت مصنوع فرهنگی تبدیل کرد.
نتیجه گیری: با توسعه ماتریس HoQ و طراحی دو ماتریس جدید، ماتریس «خانه ایده ها» (HoI) و ماتریس «خانه ارتباطات» (HoC)، مقاله حاضر رویکردی روش شناختی را برای تبدیل یکپارچه ارزش ها به مصنوعات فرهنگی ملموس معرفی می کند. سازمان ها می توانند با کمک این دو ماتریس، مصنوعات فرهنگی را برای جاری سازی ارزش های سازمانی طراحی کنند.
احساسات سرمایه گذاران و اظهارنظر حسابرس نسبت به تداوم فعالیت: بررسی دقت اظهارنظر حسابرس و واکنش بازار نسبت به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
165 - 190
حوزههای تخصصی:
احساسات سرمایه گذاران بر رفتار فرصت طلبانه مدیران در گزارشگری مالی موثر است. بنابراین می توان انتظار داشت احساسات با ارزیابی ریسک توسط حسابرسان مستقل و اظهارنظر آنها در ارتباط باشد. پژوهش حاضر به مطالعه رابطه بین احساسات سرمایه گذاران، دقت اظهارنظر حسابرس نسبت به تداوم فعالیت و واکنش بازار به اظهارنظر حسابرس می پردازد. برای این منظور از داده های 340 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سال های 1392 تا 1399 استفاده شده است. مدل های پژوهش با استفاده از رگرسیون لجستیک با کنترل اثرات صنعت برازش شده اند. نتایج نشان می دهد با افزایش احساسات سرمایه گذاران، احتمال اظهارنظر حسابرس نسبت به تداوم فعالیت کاهش می یابد. به علاوه در دوره هایی که احساسات سرمایه گذاران زیاد است، دقت اظهارنظر حسابرس کاهش می یابد. بدین معنی که در دوره هایی با احساسات زیاد سرمایه گذاران، احتمال اظهارنظر نسبت به تداوم فعالیت برای شرکت هایی که در سال آتی با افزایش احتمال ورشکستگی مواجهند، کاهش می یابد. مطالعه واکنش بازار به گزارش حسابرسی حاوی بند تداوم فعالیت نشان می دهد، در دوره هایی با احساسات زیاد سرمایه گذاران، این واکنش کمتر است.
ارزیابی معیارهای کلیدی مدیریت ریسک در اجرای پروژه های شبکه های توزیع گاز طبیعی با رویکرد سوارا فازی و بهترین – بدترین فازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مهندسی مدیریت نوین دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
93-120
حوزههای تخصصی:
با در نظر گرفتن شرایط رقابتی و جایگاه پروژه های گازی در توسعه کشور به عنوان یکی از منابع مهم انرژی و برتری های اقتصادی، انجام طرحها و پروژه های بزرگ در این صنعت، به منظور اجرای هدفمند، بهینه و اثربخش پروژه های شبکه های توزیع گاز امری ضروری محسوب می گردد. بنابراین با توجه به اهمیت اجرای این گونه پروژه ها و چالش های مطرح در این حوزه، مطالعه حاضر سعی دارد با مقایسه دو تکنیک تصمیم گیری چند معیاره فازی به ارزیابی معیارهای کلیدی مدیریت ریسک در اجرای پروژه های شبکه های توزیع گاز طبیعی بپردازد. بدین منظور با انتخاب تعداد 36 نفر خبره و متخصص در حوزه صنعت گاز طبیعی از پرسشنامه محقق ساخته، روش لاوشه و تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره سوارا فازی (Fuzzy SWARA) و بهترین - بدترین فازی (FBWM) استفاده شده است. نتایج بدست آمده بیانگر این است که، از بین 32 معیار مدیریت ریسک، 17 معیار به عنوان معیارهای کلیدی مدیریت ریسک شناسایی گردید. براساس نتایج حاصل شده چنین استنباط می گردد که معیار عدم کفایت یا نقص اطلاعات فنی برای طراحی در تکنیک تصمیم گیری چند معیاره بهترین - بدترین فازی با وزن قطعی (22/0) با رتبه دوم در تکنیک تصمیم گیری چند معیاره سوارافازی فازی با وزن قطعی (82/0) هم خوانی دارد و از بیشترین اهمیت برخوردار است.
ارائه مدل مطلوب عملکرد معاملاتی سرمایه گذاران در بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بازده یکی از مهم ترین عوامل تبیین کننده ریسک سهام است. سرمایه گذاران با هدف دستیابی به بازده مناسب یا عملکرد معاملاتی مطلوب شرکت هایی را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند. هنگام انتخاب این شرکت ها عوامل زیادی مورد توجه قرار می گیرد که همگی بر عملکرد معاملاتی شرکتها (بازده) اثرگذار است. هدف از این پژوهش ارائه مدل مفهومی عملکرد معاملاتی سرمایه گذاران در بازار سرمایه ایران می باشد.
روش کار: پس از مطالعه دقیق ادبیات پژوهش تعداد 38 مقاله با روش برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی انتخاب گردید. با مطالعه مقالات مربوطه مولفه های موثر بر عملکرد معاملاتی شناسایی شد. پس از این مرحله با روش دلفی فازی از 20 کارشناس خبره نظرخواهی شد.
یافته ها: مشخصه های جنسیتی و رفتاری، ریسک ها و بحران های اقتصادی و ویژگی های شخصیتی، موروثی و ژنتیکی به عنوان مهم ترین عوامل موثر بر عملکرد معاملاتی سرمایه گذاران شناسایی شدند.
نتیجه گیری: در نهایت با شاخص کاپا مدل مفهومی عملکرد معاملاتی سرمایه گذاران ارائه شد. این مدل می تواند برای پیش بینی عملکرد معاملاتی در بازار سرمایه ایران به کار گرفته شود.
موانع و چالش های پیش روی خط مشی گذاری سناریو محور در خط مشی گذاری توسعه نفتی
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی و تحلیل موانع و چالش های پیش روی سیاست گذاری مبتنی بر سناریو در زمینه سیاست های توسعه نفتی ایران است. این مطالعه به بررسی منابع بایاس، قابلیت پیش بینی رخدادهای آتی، سطح دانش و تخصص موجود برای تدوین سناریوها، و تعارضات منافع و تنش های موجود در مذاکرات می پردازد. این پژوهش به روش کیفی انجام شد و از مصاحبه های نیمه ساختارمند و تکنیک دلفی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. در ابتدا، پرسشنامه های دلفی بین 20 نفر از مدیران ارشد وزارت نفت و خبرگان دانشگاهی توزیع گردید. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند جمع آوری و با استفاده از نرم افزار NVivo تحلیل شدند. تکنیک دلفی در سه مرحله اجرا شد تا به اشباع نظری دست یابد. یافته های این پژوهش نشان داد که چهار مفهوم اصلی به عنوان موانع و چالش های سیاست گذاری مبتنی بر سناریو در توسعه نفتی ایران شناسایی شدند: سوگیری در تدوین خط مشی ها، عدم توانایی پیش بینی رخدادهای آتی، فقدان دانش و تخصص کافی برای تدوین سناریوها، و تعارض در منافع و تنش در مذاکرات. این چالش ها می توانند منجر به کاهش کیفیت و اثربخشی سیاست ها شوند. نتایج نشان می دهد که شناسایی و مدیریت سوگیری ها، بهبود توانایی های پیش بینی، افزایش دانش و تخصص در تدوین سناریوها، و مدیریت تعارضات منافع و تنش ها می تواند به بهبود فرآیند سیاست گذاری مبتنی بر سناریو کمک کند. برنامه های آموزشی و آگاهی بخشی، ایجاد سیستم های بازخورد و تحلیل های پیش بینی می توانند در این راستا مؤثر باشند.
تأثیر سرمایه فکری و رهبری استراتژیک بر رفتار شهروندی سازمانی با نقش تعدیل کنندG اخلاق حرفه ای کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر سرمایه فکری و رهبری استراتژیک بر رفتار شهروندی سازمانی با نقش تعدیل کننده اخلاق حرفه ای کارکنان در اداره کل آموزش و پرورش استان کرمانشاه است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- پیمایشی از نوع علّی است. جامعه آماری پژوهش کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان کرمانشاه بودند که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 304 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. روش گردآوری داده ها میدانی و ابزار موردنیاز استفاده از پرسشنامه های سرمایه فکری بونتیس (1998)، رهبری استراتژیک لیر (2012)، رفتار شهروندی سازمانی اورگان و کانوسکی (1988) و اخلاق حرفه ای محقق ساخته بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها آمار توصیفی و مدل سازی معادلات ساختاری با بهره گیری از دو نرم افزار Spss26 و Amos24 بود. یافته ها نشان داد که سرمایه فکری بر رفتار شهروندی سازمانی به میزان 66 درصد تأثیر معنادار و مثبتی دارد. رهبری استراتژیک به میزان 46 درصد تغییرات رفتار شهروندی سازمانی را پیش بینی نمود؛ همچنین نقش تعدیل کننده اخلاق حرفه ای کارکنان بین سرمایه فکری و رهبری استراتژیک با رفتار شهروندی سازمانی مورد تأیید قرار گرفت که میزان تعدیل کنندگی این متغیر به ترتیب برابر با 5 درصد و 2/3 درصد بود. نتایج نشان داد که سرمایه فکری بر رفتار شهروندی سازمانی تأثیر بیشتری را نسبت به رهبری استراتژیک دارد. لذا توجه بیشتر به سرمایه فکری در جهت بهبود رفتار شهروندی سازمانی در سازمان امری ضروری می باشد.
ارائه مدلی برای شبیه سازی عوامل مؤثر بر وفاداری برند در صنعت خرده فروشی آنلاین با رویکرد پویایی سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
103 - 126
حوزههای تخصصی:
با توجه به گسترش چشمگیر و روزافزون خرید آنلاین در صنعت خرده فروشی و تغییر رفتار مصرف کنندگان یکی از دغدغه های خرده فروشی های آنلاین در این صنعت ایجاد وفاداری و حس تعلق در مشتریان است. هدف از پژوهش حاضر ارائه مدلی پویا برای تدوین استراتژی وفاداری برند در صنعت خرده فروشی آنلاین است. بدین منظور با استفاده از روش پویایی سیستم عوامل اصلی مؤثر بر وفاداری به برند، شناسایی و روابط آنها به شکل نمودار علت و معلولی مشخص شد. درنهایت، نمودار جریان با استفاده از نمودار علت و معلولی و با استناد به نظر خبرگان و پیشینه پژوهش تهیه شد. شبیه سازی پویای پژوهش با استفاده از نرم افزار ونسیم نسخه 7.3.5 در افق زمانی 10 ساله از سال 1392 تا 1402 برای مصرف کنندگان خرده فروشی آنلاین صورت گرفته است. اعتبار مدل با اجرای آزمون های بازتولید رفتار و تحلیل حساسیت مدل تأیید و سپس سناریو رضایت مشتریان با افزایش 70 درصدی و دیگری با افزایش 30 درصدی و سناریو سیاست ها و استراتژی های بهبود با افزایش 50 درصدی بر اساس نظر های خبرگان پیشنهاد و نتیجه حاصل از اجرای این سناریوها شبیه سازی شد. یافته ها نشان داد که افزایش رضایت مشتریان و سیاست ها و استراتژی های بهبود موجب افزایش وفاداری به برند می شود که این خود نشان از رشد کسب وکار دارد. از میان این سه سناریو، افزایش 70 درصدی رضایت مشتریان تأثیر بیشتری بر وفاداری به برند داشت؛ بنابراین کسب وکارها با دو بازوی رضایت مشتریان و سیاست ها و استراتژی های بهبود می توانند وفاداری به برند را افزایش دهند و نیز کنترل کنند؛ زیرا این سناریو ها منجر به افزایش درآمد سالانه هر مشتری می شود.
تبیین نقش فرماندهی معظم کل قوا (مد ظله العالی) در هدایت و رهبری دفاع همه جانبه از آسمان کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی ارتش سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹
67 - 93
حوزههای تخصصی:
پس از پذیرش قطعنامه 598، امام خمینی (ره) در پیام سال 1367 ه.ش خطاب به فرماندهان نظامی کشور، ایده راهبرد دفاع همه جانبه را مطرح کردند و بر ضرورت تدوین آن در سال های آتی تأکید فرمودند. به تناسب نیاز روز و شرایط زمانی و در جهت مقابله با تهدیدهای نرم و نظامی دشمن، توجه به این راهبرد در سال های اخیر توسط فرماندهی معظم کل قوا (مدظله العالی) به وضوح مشخص است. ازآنجایی که اولویت اول بودن پدافند هوایی و توجه به دفاع همه جانبه از آسمان کشور از منظر معظم له بسیار ضروری است، تبیین نقش فرمانده معظم کل قوا در هدایت و رهبری دفاع همه جانبه از آسمان کشور یکی از نکات بسیار مهم محسوب شده و هدف این تحقیق است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر رویکرد کیفی و ازنظر نوع، توصیفی تبیینی با ابزار تحلیل داده بنیاد می باشد که در قالب مفهوم سازی، مقوله سازی و سپس مدل پردازی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. بر طبق نتایج تحقیق، راهبردها و پیامدهای هدایت و رهبری فرماندهی معظم کل قوا در دفاع همه جانبه از آسمان کشور به شرح ذیل می باشد:الف) راهبردها:استقامت و آمادگی و بصیرت، حفظ و ارتقاء آمادگی و توان رزمی، پاسخ گویی جامع به تهدیدات با بهره گیری از ظرفیت های منسجم و یکپارچه فرماندهی و کنترل در دفاع همه جانبه، نمایش قدرت بازدارندگی و آمادگی همه جانبه با به کارگیری تجهیزات و تسلیحات بومی ب) پیامدهادفاع همه جانبه هوشمند، فناورانه، مهارت محور چندگانه، منعطف و پویا، ، دفاع هوایی پایدار، دائمی، مطمئن و پاسخگو و ایجاد بازدارندگی یکپارچه برای جمهوری اسلامی ایران
Adaptation of Villa Business to Retreat Centers on Post-Pandemic(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
During the Covid-19 pandemic in 2020 and 2021, the villa business in Bali was significantly affected by a decrease in tourist arrivals. Despite the post-pandemic recovery in 2022, the industry had not yet fully regained its momentum. In this challenging situation, this business encountered new challenges, including the implementation of health protocols and the incorporation of information technology. These challenges led to additional costs, further straining the already diminished income due to the decrease in inbound tourism. Therefore, this study aimed to assess the adaptation of villa business to retreat centres during the post-pandemic era and its contributions. Data were collected using literature study, observations, and interviews, then analysed descriptive and interpretative qualitatively. The results showed that villa businesses adapted to the post-pandemic challenges by transforming into retreat destinations. This adaptation was rooted in a product-orientated strategy based on market demand, income optimization, and health needs. Furthermore, the approach used necessitated collaboration with local communities and a commitment to environmental preservation, as these destinations majorly depended on local community assets and a healthy setting. Based on these findings, this adaptive approach had several contributions for sustainable tourism development in terms of empowerment local community, supporting the economy, and ensuring environmental conservation.
ارائه الگوی مدیریت دانش اقناعی مشتریان با روش مدلسازی ساختاری تفسیری فازی (مورد مطالعه: شرکت های تولیدکننده محصولات سبز و ارگانیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
129 - 156
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های اصلی بازاریابان، تردید یا عدم اطمینان مصرف کنندگان از اطلاع اتی اس ت ک ه در تبلیغ ات ارائه می شود. این شک و تردید و عدم اطمینان از دانش اقناعی مشتریان سرچشمه می گیرد که به معنای دانش و آگاهی مصرف کنندگان نسبت به تلاش ها و اهداف بازاریابی و فرآیند اقناع سازی بازاریابان است. بنابراین مدیریت دانش اقناعی مشتریان با ایجاد ذهنیت و نگرش مثبت مصرف-کنندگان، باعث برطرف شدن شک و تردید مشتریان شده و نگرانی آن ها در ارتباط با عدم اطمینان و ابهامات تبلیغات محصول را برطرف می سازد. لذا پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت دانش اقناعی مشتریان با روش TISM فازی انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر خبرگان هستند که متشکل از مدیران بازاریابی شرکت های تولیدکننده محصولات سبز و اساتید دانشگاه می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل کفایت نظری 30نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش درنظر گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن ها با استفاده از روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار تایید شد. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری با نرم افزار اتلس-تی استفاده شد. همچنین برای تحلیل کمی از روش TISM فازی بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش مشتمل بر ارائه الگوی مدیریت دانش اقناعی مشتریان در چهار محور زمینه سازهای مدیریت دانش اقناعی مشتریان، ابعاد مدیریت دانش اقناعی مشتریان، روش های مدیریت دانش اقناعی مشتریان و پیامدهای آن می باشد. براین اساس نتایج پژوهش بیانگر آن است که مدیریت دانش اقناعی مشتریان موجب ایجاد پاسخ های رفتاری مثبت و تبدیل مشتریان به مبلغان برند، مقابله با پدیده دگرگزینی و ایجاد وفاداری مشتریان، ایجاد ارزیابی مثبت از برند و محصولات آن و کاهش شک و تردید و پارانویای مشتریان می شود.
الگوی واماندگی استعدادها با روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
807 - 824
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از پیامدهای مدیریت نادرست استعدادها در سطح جهان، واماندگی استعدادهاست که سازمان های ایرانی را نیز با چالش های بسیاری مواجه کرده است؛ بنابراین چرایی واماندگی استعدادها، سؤالی است که همواره در ذهن مدیران و پژوهشگران مطرح شده است. بررسی ها نشان می دهد که پیشایندها و پیامدهای واماندگی استعدادها در سازمان ها، موضوعی است که تاکنون به صورت نظام مند و جامع و در چارچوبی مشخص ارائه نشده و لازم است مطالعاتی جامع و کل نگر در این خصوص طراحی و اجرا شود. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوی پیشایندها و پیامدهای واماندگی استعدادها اجرا شده است.
روش: پژوهش حاضر مطالعه ای کیفی است که با استفاده از فراترکیب اجرا شده است. فراترکیب روشی است مناسب برای تلفیق یافته های پراکنده مطالعات پیشین، در راستای ارائه چارچوب های مفهومی جدید. جامعه آماری را مطالعات پیشین تشکیل می دهد که در این میان، پس از جست وجو و یافتن منابع موجود، از طریق بررسی و ارزیابی عنوان، چکیده و محتوای منابع یافت شده، به انتخاب منابع مناسب، به عنوان نمونه های پژوهش اقدام شده است. داده های لازم نیز از طریق بررسی یافته های منابع منتخب گردآوری شده اند. برای تجزیه وتحلیل و ترکیب داده ها و گزارش نتیجه نهایی فراترکیب نیز، روش تحلیل مضمون استفاده شده است.
یافته ها: پس از انتخاب منابع مناسب برای انجام پژوهش، به بررسی متن منابع منتخب و استخراج کدهای اولیه اقدام شد. پس از آن، کدهای شناسایی شده بررسی و ضمن حذف کدهای تکراری و ادغام کدهای مشابه از نظر معنایی و مفهومی، کدهایی نهایی دسته بندی شدند. در ادامه، پیشایندهای واماندگی استعدادها در سازمان ها، در دو بُعد عوامل فردی و عوامل سازمانی دسته بندی شدند. عوامل فردی، دو مؤلفه را شامل می شود که عبارت اند از: عوامل نگرشی (عدم اعتمادبه نفس، نارضایتی از شغل، عدم وجود چشم اندازی روشن به آینده فردی در سازمان، بی عدالتی ادراک شده، خودکارآمدی پایین، فقدان حمایت سازمانی ادراک شده، عدم هویت سازمانی ادراک شده و تعارض کار زندگی) و عوامل رفتاری (عدم توانایی سازگاری و تاب آوری فردی، فقدان هوش هیجانی، داشتن مشغولیت کاری در بیرون از سازمان، عدم تمایل به بروز رفتارهای سیاسی، ضعف مهارت های ارتباطی فرد). عوامل سازمانی نیز پنج مؤلفه را دربرمی گیرد که عبارت اند از: عوامل شغلی (عدم استقلال، فشار کاری شدید و استرس زا، عدم امنیت شغلی، عدم دریافت بازخورد، عدم تناسب بین شایستگی ها و وظایف کاری فرد، عدم دسترسی به فرصت های رشد و توسعه)، عوامل فرهنگی (فضای کاری نامناسب، رواج قلدری و خشونت، رواج سیاسی کاری، حاکمیت روحیه فردگرایی، حاکمیت دیدگاه دیگ ذوب، رواج فرهنگ خویشاوندسالاری)، عوامل ساختاری (رسمیت زیاد، ساختار سازمانی خشک و بوروکراتیک، تمرکز تصمیم گیری، تفکیک ساختاری)، عوامل مدیریتی (ناشایستگی، روحیه ماکیاولگری، عدم انتقادپذیری، خودشیفتگی، کارگرایی بیش از حد) و عوامل فرایندی (ضعف سیستم پاداش و جبران خدمات، ضعف فرایندهای ارتباطی، ضعف سیستم مدیریت عملکرد، ضعف سیستم مدیریت استعداد و جانشین پروری). پیامدهای واماندگی استعدادها نیز در دو بُعد پیامدهای فردی (متشکل از دو مؤلفه نگرشی و رفتاری) و پیامدهای سازمانی (در قالب دو مؤلفه کوتاه مدت و بلندمدت) شناسایی شدند.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش می تواند آگاهی مدیران در ارتباط با چرایی شکل گیری این پدیده در سازمان ها را افزایش دهد و شناخت آنان از عوامل مؤثر بر واماندگی استعدادها در سازمان ها را بهبود بخشد. شناسایی پیشایندهای واماندگی استعدادها، همچنین بستر مناسبی برای برنامه ریزی و اجرای اقدامات لازم برای پیشگیری و مدیریت این پدیده در سازمان ها فراهم می کند. شناسایی پیامدهای واماندگی استعدادها نیز می تواند اهمیت موضوع را به مدیران گوشزد کند و حساسیت آنان را به مدیریت این پدیده منفی و پیشگیری از آن را افزایش دهد.
ارائه مدل عوامل موثر بر تاب آوری رفتار کارآفرینانه در دانشگاه فنی و حرفه ای استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
431 - 454
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل عوامل مؤثر بر تاب آوری رفتار کارآفرینانه در دانشگاه فنی و حرفه ای استان البرز می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی، از نوع تحلیل مضمون می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 12 نفر از مشارکت کنندگان کارشناسان و اساتید کارآفرینی می باشد. نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی انجام شد. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. برای تجزیه و تحلیل از کدگذاری باز و محوری و انتخابی از نرم افزار MAXQDA استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که پدیده محوری تاب آوری رفتار کارآفرینانه در دانشگاه دارای چهار بعد محرک های محیطی، عوامل توسعه دهنده، بازدارنده های محیطی و عوامل محدود کننده است . برای افزایش تاب آوری رفتار کارآفرینانه در دانشگاه راهبرد مالی و قانونی، راهبرد عملیاتی، راهبرد بین المللی و راهبرد سیاست گذاری نیاز است که به پیامدهای اقتصادی، علمی و فرهنگی در سطح کشور منجر می شود . زمینه های مالی و اقتصادی، پشتیبانی و سیاست گذاری های مناسب در محیط متغیر و فضای رقابتی شدید به راهبردهای تاب آوری رفتار کارآفرینانه در دانشگاه کمک می کند تا با شرایط مناسب عملیاتی شود. در این زمینه و موانع علمی، انسانی، مدیریتی، قانونی، ساختاری و مالی مطرح است که با شناسایی و رفع آن ها می توان به بهبود ابعاد تاب آوری رفتار کارآفرینانه در دانشگاه و راهبردهای اساسی کمک کرد .