فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه مدیریت برند، کلید موفقیت رسیدن به مزیت رقابتی پایدار در صنایع خدمات، همچون بانکداری که دارای محصولات کم و بیش مشابه هستند تلقی می شود. این پژوهش با هدف ارایه مدلی برای تبیین پیشایندها و پسایندهای نفرت از برند از نظر مشتریان بانک های دولتی انجام می گیرد. روش: نوع پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت مسأله و هدف، پژوهشی کاربردی و از لحاظ روش پژوهش، یک پژوهش توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مشتریان بانک های دولتی استان قم در سال 1402 است. همچنین جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات پژوهش از روش معادلات ساختاری و نرم افزارهایSPSS و LISREL استفاده شده است. یافته: نتایج حاکی از تأثیر معنادار ناسازگاری نمادین بر نارضایتی، تجربه منفی گذشته بر نارضایتی، عدم مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت بر نارضایتی، کیفیت پایین محصول بر نارضایتی، نارضایتی بر نفرت از برند، نفرت از برند بر تبلیغات دهان به دهان منفی، نفرت از برند بر اجتناب از برند، نفرت از برند بر انتقام از برند، نفرت از برند بر کاهش/توقف حمایت از برند و نفرت از برند بر شکایت از برند بود.نتیجه گیری: تمام ده فرضیه اصلی پژوهش مورد تایید قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که مدیران ارشد بانک های دولتی می بایست در تمامی رسانه ها از قبیل رادیو، تلویزیون و روزنامه، در مورد شیوه خدمت رسانی بانک، تسهیلات، شیوه های دریافت وام، شیوه سپرده گذاری ها و غیره تبلیغات روشن و قابل فهم ارائه دهند تا از این طریق مشتریان به تفاوت این بانک ها با بانک های رقیب پی ببرند.
حکمرانی رفتار مصرف انرژی در کشور از طریق سنخ شناسی فرهنگ مصرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
81 - 109
حوزههای تخصصی:
از چالش های حوزه انرژی، در کنار محدودیت منابع و مشکلات زیست محیطی، رشد مصرف برق به خصوص در بخش خانگی است که برای اصلاح الگوی مصرف، نیاز به شناخت اعمال مصرفی جامعه می باشد. هدف این پژوهش خوشه بندی رفتار مصرف برق بر اساس متغیرهای اقتصادی- اجتماعی است. روش پژوهش، کمی و با استراتژی پیمایش بوده که 1081 نفر از سراسر کشور با پرسشنامه آنلاین مورد پرسش قرار گرفته اند. اعتبار متغیرها توسط صاحب نظران حوزه انرژی تأیید شده است. یافته ها بیانگر 6 خوشه توانمند مصرف گرا، توانمند صرفه جو، میانه مستعد، میانه متمایل به مصرف، ناتوان صرفه جو و ناتوان متمایل به مصرف می باشد که هر یک از گروه ها امتیازات متفاوتی در آگاهی، ارزش ها، سبک زندگی و فرهنگ مادی کسب نموده اند. یافته ها نشان داده، افراد جامعه به دلیل تفاوت در پایگاه اجتماعی فرهنگی، علی رغم یکسان بودن پایگاه اقتصادی، رفتار مصرف انرژی متفاوتی داشته و برای سیاستگذاری اثربخش در سمت تقاضا برای گروه های مختلف نیازمند راهکارهای اختصاصی آن خوشه هستیم.
شناسایی و الویت بندی ریسک پروژه های مهندسی، تدارکات و ساخت (EPC) مطالعه موردی: شرکت بهره برداری نفت و گاز کارون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
257 - 292
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: یکی از انواع قراردادهای مطرح در اجرای پروژه ها، روش مهندسی، تدارکات و ساخت بوده که ابزاری برای انتقال فعالیت ها و نیز ریسک های پروژه به پیمانکار می باشد. با توجه به اهمیت ارزیابی ریسک در پروژه های نفتی، به ویژه برای پیمانکاران، هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و رتبه بندی ریسک های پیرامون پروژه های مهندسی، تدارکات و ساخت (EPC) در شرکت بهره برداری نفت و گاز کارون است. همچنین این مقاله به دنبال ارائه راهکارهایی برای مدیریت موثر ریسک های پروژه های مزبور توسط پیمانکاران می باشد.
روش ها : روش تحقیق در این مطالعه شامل چندین گام می باشد. ابتدا با استفاده از روش کتابخانه ای و نظرات خبرگان، ریسک های موثر در پروژه های EPC شناسایی، استخراج و طبقه بندی شده است. در این گام، تیم تحقیق با مطالعه منابع علمی و مصاحبه با خبرگان صنعت نفت و گاز، لیستی از ریسک های احتمالی را تهیه کرده و سپس با ارائه مدلی مبتنی بر روش دلفی فازی و دیدگاه 5 خبره با 15 معیار، تعدادی از ریسک های شناسایی شده به عنوان ریسک های اصلی انتخاب گردیده اند. نظرات خبرگان در قالب اعداد فازی جمع آوری و تحلیل شده است تا به اجماع نسبی در مورد ریسک های اصلی دست یابند. در گام بعد، با بهره گیری مجدد از نظرات خبرگان و روش آنالیز سلسله مراتبی فازی مبتنی بر عدد ریسک،ریسک های منتخب بر اساس احتمال وقوع و شدت تاثیر آنها ارزیابی و رتبه بندی شده اند. برای افزایش دقت نظرات خبرگان و پرهیز از اعمال سلیقه شخصی از سیستم فازی استفاده شده است. در واقع، اعداد فازی به جای اعداد قطعی برای بیان نظرات خبرگان به کار گرفته شده است.
یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ریسک های پروژه شرکت مزبور به ترتیب اولویت عبارت از نرخ تورم، اعمال فشار کارفرما بر توقف اجرای کار، افزایش قیمت تجهیزات، تاخیر در پرداخت مالی، وجود عوامل ناهمخوان و استفاده از استانداردهای فرعی در پروژه، ایرادات در طراحی اولیه و اعمال مدیریت مهندسی غیرموثر پروژه می باشند. این نتایج می تواند به پیمانکاران کمک کند تا ریسک های اصلی را شناسایی و برای مدیریت آنها برنامه ریزی کنند. همچنین یک نقشه شناختی سناریومحور برای مواجهه با ریسک های اثرگذار ارائه شده است. شناسایی و اولویت بندی ریسک های مزبور، امکان سناریوسازی توسط پیمانکاران برای مدیریت این ریسک ها را فراهم می سازد تا احتمال رخداد عواقب این چالش ها را در شرکت بهره برداری نفت و گاز کارون کاهش دهند. در واقع، این نقشه شناختی به عنوان نقشه راه پیمانکاران برای مدیریت ریسک در پروژه های EPC عمل می کند. برای مثال، این راهکارها می تواند شامل برنامه ریزی دقیق، مدیریت قراردادها، مدیریت تامین مالی، مدیریت تدارکات، مدیریت ذینفعان و ... باشد. هدف اصلی این راهکارها پیشگیری از بروز چالش های احتمالی در پروژه می باشد.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که ارزیابی ریسک در پروژه های EPC بسیار حائز اهمیت است. پیمانکاران باید با شناسایی ریسک های اصلی و ارائه راهکارهای مدیریتی مناسب، از بروز چالش های احتمالی جلوگیری کنند. استفاده از ابزارهای تحلیلی مانند آنالیز سلسله مراتبی فازی و نقشه های شناختی سناریومحور می تواند به پیمانکاران در این زمینه کمک شایانی نموده و نقش بسزایی در موفقیت پروژه های EPC ایفا نماید.
تبیین و توسعه ابعاد محتوایی استراتژی تحول دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
23 - 47
حوزههای تخصصی:
از آنجا که فناوری های دیجیتال ابعاد مختلف سازمان ها را تحت تأثیر قرار داده تا جایی که کم ترین کسب وکاری را در صنایع مختلف می توان مستقل از این نوع فناوری ها تصور کرد. از این رو، سازمان ها برای رقابت و بقا، راهی جز تحول دیجیتال ندارند و در صورت مقاومت یا تأخیر برای شروع اقدامات دیجیتالی سازی، مسیر افول به روی آن ها باز می شود. اولین گام حرکت در مسیر تحول دیجیتال، شکل دهی استراتژی تحول دیجیتال است. سازمان ها در صورت عدم اتخاذ استراتژی برای تحول دیجیتال و به تبع آن پیاده سازی اشتباه و ناکامی، خسارات قابل توجهی را متحمل خواهند شد و بقای آن ها نیز در خطر خواهد بود. بنابراین شکل دهی استراتژی تحول دیجیتال به دغدغه کلیدی برای سازمان ها تبدیل می شود و فقدان چارچوب مرجع و جامع که ابعاد مختلف تحول دیجیتال را شامل شود، چالشی جدی و خلاء پژوهشی است. از این رو، هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد محتوایی استراتژی تحول دیجیتال است. روش پژوهش، کیفی از نوع آمیخته است. ابتدا با بررسی نظام مند پیشینه موضوع به روش فراترکیب، پس از غربال گری و تحلیل 22 مقاله منتخب، از طریق کدگذاری باز، کدهای اولیه شناسایی و سپس با 17 نفر از خبرگان که به صورت هدف مند انتخاب شدند، مصاحبه های عمیق نیمه ساختار انجام و داده های حاصل با روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار سیه- شانون بررسی شد. بر حسب یافته های پژوهش، 72 کد شناسایی شده به 5 بعد و 14 مؤلفه تبدیل شدند. در چارچوب نهایی ارزش (مدل کسب وکار، تجربه مشتری، تجربه کارکنان و فرایندهای عملیاتی)، فناوری های دیجیتال (فناوری های تحول آفرین و فناوری های معمول)، حکمرانی (سبک رهبری و حکمرانی، اکوسیستم و ساختار و مدل عملیاتی)، قابلیت های پویای تحول دیجیتال (قابلیت تحول و قابلیت دیجیتال) و منابع (منابع مالی، منابع انسانی و منابع دانشی) ابعاد و مؤلفه های شناسایی شده در این پژوهش هستند.
تاثیر پویایی و سازگاری قابلیت های بازاریابی با شدت رقابت در ارتقاء عملکرد صادراتی شرکت های تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
157 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی تأثیر قابلیت های بازاریابی پویا و سازگار بر عملکرد شرکت ها در بازاریابی بین المللی است. نوع پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری شامل شرکت های صادرکننده کاشی و سرامیک در ایران است که با توجه به آمارگرفته شده از وزارت صنعت، معدن و تجارت ایران مجموعاً 155 شرکت می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 110 شرکت است. روش نمونه گیری در این تحقیق از نوع نمونه گیری تصادفی در دسترس است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته با بهره گیری از شاخص و گویه های پیشینه تحقیق استفاده گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار SmartPLS استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد، قابلیت های بازاریابی بر عملکرد بازاریابی بین المللی شرکت های صادرکننده کاشی و سرامیک در ایران تأثیر دارد. اثر مستقیم قابلیت های بازاریابی پویا و قابلیت های بازاریابی سازگار بر عملکرد بازاریابی بین المللی نیز معنا دار می باشند. همچنین، قابلیت مدیریت ارتباط با مشتری، قابلیت مدیریت توسعه محصول، قابلیت مدیریت زنجیره تأمین، قابلیت یادگیری بازار هوشمند، قابلیت آزمایش بازار سازگار، قابلیت بازاریابی باز بر عملکرد بازاریابی بین المللی تأثیر معنادار دارند. تأثیر تعدیل کننده شدت رقابت در رابطه بین قابلیت های بازاریابی، قابلیت های بازاریابی پویا، قابلیت های بازاریابی سازگار و عملکرد بازاریابی بین المللی شرکت های صادرکننده کاشی و سرامیک در ایران تائید شد. در نهایت تأثیر تعدیلگر شدت رقابت در رابطه بین قابلیت مدیریت ارتباط با مشتری، قابلیت مدیریت توسعه محصول، قابلیت مدیریت زنجیره تأمین، قابلیت یادگیری بازار هوشمند، قابلیت آزمایش بازار سازگار، قابلیت بازاریابی باز و عملکرد بازاریابی بین المللی تائید شد. نتایجی که از این پژوهش می توان دریافت کرد این است که قابلیت های بازاریابی پویا و سازگار به عوامل کلیدی موفقیت برای شرکت های صادراتی تبدیل شده اند. یک شرکت با قابلیت های پویا برای بقا و بهبود عملکرد تجاری خود بسیار مورد نیاز است. هدف نهایی شرکت های کاشی و سرامیک علاوه بر بهبود عملکرد در زمینه صادرات، کسب مزیت رقابتی در بین شرکت های صادراتی می باشد.
نقش معماری اقامتگاه های بوم گردی در رضایتمندی و وفاداری گردشگران (نمونه موردی: استان خراسان شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
363 - 410
حوزههای تخصصی:
اقامتگاه های بوم گردی به عنوان یکی از اجزای اصلی اکوتوریسم، نقش مهمی در دستیابی به اهداف آن ایفا می کنند. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش معماری اقامتگاه های بومگردی در رضایت بوم گردان و وفاداری آنها در استان خراسان شمالی است. پژوهش حاضر از راهبرد پیمایشی و همسبتگی استفاده کرده است. جامعه مورد مطالعه، شامل بوم گردان خراسان شمالی بوده و نمونه 128 نفر بوده است. یافته ها نشان داد که مقادیر میانه در همه متغیرها، به طور معناداری از میانه موردانتظار پایین تر بوده که نشان دهنده شکاف بین تجربه بومگردان از اقامتگاه ها و انتظارات آنهاست. همه ویژگی ها و عناصر معمارانه اقامتگاه به جز یک مورد، با متغیرهای رضایت، تمایل به بازگشت دوباره و تمایل به توصیه اقامتگاه به دیگران، رابطه مستقیم معنادار داشتند. میانگین نمره برخی متغیرها در زنان به طور معناداری کمتر از مردان بود. میانگین نمرات بسیاری از متغیرها در بین سطوح مختلف تحصیلات و سطوح مختلف نوع سفر، تفاوت معناداری نشان داد.
زمینه یابی کارکردهای تفکر استراتژیک بریکولاژ حسابرسان در کنترل وقوع اختلال های سریزشدگی فشارهای حرفه حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۴
197 - 287
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، زمینه یابی کارکردهای تفکر استراتژیک بریکولاژ حسابرسان در کنترل وقوع اختلال های سرریزشدگی فشارهای حرفه حسابرسی می باشد. این مطالعه به لحاظ روش شناسی، ترکیبی محسوب می شود، چراکه بر اساس مجموعه ای از روش های تحلیل کیفی و کمی، به دنبال دستیابی به اهداف پژوهش می باشد. لذا از طریق فرآیندهای بخش کیفی، ابتدا تلاش شد تا بر اساس دو تحلیل گرندد تئوری و غربالگری محتوایی سیستماتیک، نسبت به شناسایی زمینه های کارکردیِ تفکر استراتژیک بریکولاژ حسابرسان و اختلالِ های ناشی از سرریزشدگی فشارهای حرفه حسابرسی، اقدام شود تا پس از پیاده سازی فرآیند تحلیل دلفی فازی و تأیید پایایی ابعاد شناسایی شده، امکان بسط آن ها به بستر مطالعه ممکن باشد. سپس در بخش کمّی مطالعه، از طریق ماتریس ویکور خاکستری تلاش شد تا نسبت به ارزیابی معیارهای شناسایی شده در حرفه حسابرسی اقدام شود. یافته های مطالعه در بخش کیفی حکایت از شناسایی 36 مضمون مفهومی، 6 مؤلفه ی محوری و 3 مقوله برای متغیر کارکردهای تفکر استراتژیک بریکولاژ حسابرسان و شناسایی 5 اختلال ناشی از سرریزشدگی فشارهای حرفه حسابرسی دارد. در ادامه و باهدف ترکیب این متغیرهای در قالب پیاده سازی فرآیند تحلیل ویکور خاکستری، نتایج نشان داد، با ارتقاء سطح کارآمدی زمینه های مذاکره ای حسابرس بر اساس توسعه تفکر استراتژیک بریکولاژ در حسابرسان می توان انتظار داشت، تعارض ناشی از تساهل با صاحب کار به دلیل سرریزشدگی فشارهای حرفه حسابرسی نسبت به سایر اختلال های شناسایی شده ی دیگر، از قابلیت کنترل پذیری بیشتر برخوردار باشد.
مدل مدیریت مدرسه محور بر اساس آموزه های ملی (پژوهشی آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی و اعتباریابی مدل مدیریت مدرسه محور بر اساس آموزه های ملی ایرانی بود.روش پژوهش اکتشافی متوالی از نوع ابزار سازی بود که در بخش کیفی به صورت تحلیل مضمون انجام شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، مدیران ارشد ستادی و کارشناسان ارشد اداره کل آموزش و پرورش و اساتید دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی استان کهگیلویه و بویراحمر بودند که به به روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از رویکرد اشباع نظری انجام شد. آگاهی دهندگان کلیدی، شامل 23 نفر از جامعه هدف بودند. در بخش کمی، جامعه شامل معاونین آموزشی ادارات کل آموزش و پرورش استانهای کشور و نیز مدیران مدارس مستقل دوره های ابتدایی، متوسطه و هنرستانهای فنی و حرفه ای و کارودانش اداره آموزش و پرورش شهرستان بویراحمد بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای درمجموع 227 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزار گرد آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه به شیوه روایی محتوایی و جرح و تعدیل توسط متخصصین صورت گرفت. اعتباریابی کیفی پژوهش به عنوان یک پارادایم کیفی برپایه چهارمعیار: قابلیت اعتبار (باورپذیری)، بی طرفی (تأئیدپذیری)، قابلیت اطمینان (سازگاری) و قابلیت کاربرد (انتقال پذیری) درنظرگرفته شد. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ به مقدار 87/0 به دست آمد. یافته ها: بر اساس شبکه مضامین 14 مضمون سازمان دهنده تحت عناوین چشم انداز مدرسه، آموزه های استراتژیک ملی، چشم انداز دانش آموزی، استانداردهای روانشناختی دانش آموزان، رویکرد دموکراتیک ستاد (وزارت)، مرجعیت معلم، حرفه مندی و تخصص گرایی، اشتراک پذیری، تشکل های راهبردی، نقش پذیری اولیا، نقش پذیری سازمان ها و مؤسسات، محاسبه پذیری و پایش فراگیر، تکریم کارکنان و پرهیز از انحرافات و بیراهه ها بود. در مجموع می توان نتیجه گرفت که یافته های بخش کمی، نتایج بخش کیفی را تآئید نمودنتایج حاصل از پژوهش مبیّن آن است که شرط اساسی و بایسته در تحقق مدیریت مدرسه محور، تمرکز زدایی از نظام آموزشی، حذف قوانین و مقررات دست و پاگیر و وضع قوانین و مقررات حامی، جلب مشارکت فراگیر همه سازمانها و مؤسسات سطح جامعه، تکریم معلم، می باشد.
بررسی و اولویت بندی عوامل کلیدی پولی و غیرپولی بر سرمایه گذاری صنعتی در بخش مسکن با رویکرد دلفی-فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
127 - 174
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تأثیر متغیرهای کلیدی پولی و غیرپولی بر سرمایه گذاری صنعتی در بخش مسکن ایران با استفاده از روش دلفی فازی می پردازد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عواملی است که به طور معناداری بر جذب سرمایه گذاری صنعتی در بخش مسکن تأثیر می گذارند. برای این منظور، پرسشنامه ای شامل ۱۵ شاخص تأثیرگذار بر سرمایه گذاری تهیه شد و نظرات خبرگان اقتصادی از طریق سه دور تحلیل دلفی جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که از میان عوامل پولی، نرخ تورم، نوسانات ارزی، رشد قیمت زمین و نرخ رشد بهای مصالح ساختمانی بیشترین تأثیر را بر هزینه ها و سودآوری سرمایه گذاری در بخش مسکن دارند. همچنین، در میان عوامل غیرپولی، تقاضا و عرضه مسکن، رشد جمعیت، سیاست های نظارتی و تحریم های اقتصادی به عنوان عوامل اصلی مؤثر بر تصمیم گیری های سرمایه گذاری شناسایی شدند. تحلیل نتایج نشان داد که سیاست گذاران باید به تقویت سیاست های پولی، بهبود دسترسی به منابع مالی و کاهش نوسانات ارزی توجه ویژه ای داشته باشند. همچنین، تسهیل مقررات اداری و تقویت سیاست های نظارتی برای جذب بیشتر سرمایه گذاری های صنعتی در بخش مسکن ضروری است. این تحقیق تأکید می کند که ترکیبی از سیاست های پولی و غیرپولی می تواند شرایط لازم برای توسعه بخش مسکن را فراهم کرده و به بهبود رشد اقتصادی ایران کمک کند. پیشنهادات ارائه شده مبتنی بر تحلیل دقیق عوامل کلیدی، ابزار مناسبی برای تصمیم گیران اقتصادی به منظور بهبود فضای سرمایه گذاری در بخش مسکن فراهم می کند
تحلیل تأثیر قراردادهای آتی بر بهبود نقدینگی و کارایی مالی پارس خودرو
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۶ (جلد ۳)
314 - 321
حوزههای تخصصی:
در شرایط کنونی اقتصادی و مالی کشور، شرکت های خودروسازی به دنبال یافتن راهکارها و روش های نوین هستند تا بتوانند بازدهی مالی و نقدینگی خود را بهبود بخشند و از چالش هایی که در این مسیر با آن ها مواجه اند، عبور کنند. این چالش ها نه تنها شامل افزایش قیمت مواد اولیه و نوسانات اقتصادی می شود، بلکه ناشی از تغییرات در بازار جهانی، تحریم ها، و مسائل داخلی اقتصادی نیز هستند. در این راستا، به کارگیری ابزارهای مالی پیشرفته نظیر قراردادهای آتی، می تواند به عنوان یکی از راه حل های مؤثر در مدیریت این چالش ها و ریسک های اقتصادی مد نظر قرار گیرد. قراردادهای آتی به شرکت ها این امکان را می دهند که با تعهد به خرید و فروش کالاها در آینده و با قیمت مشخص، نوسانات قیمتی را مدیریت کرده و از اثرات مخرب آن روی سودآوری جلوگیری کنند. این ابزار مالی می تواند به ویژه برای شرکت های تولیدی و خودروسازان که با ریسک های عمده ای همچون افزایش قیمت مواد اولیه مواجه اند، بسیار مفید باشد. استفاده از چنین قراردادهایی می تواند نقدینگی و تمامیت مالی شرکت ها را به طرز چشم گیری ارتقا بخشد. این مقاله به طور خاص به بررسی نقش قراردادهای آتی در بهبود نقدینگی و کارایی مالی شرکت پارس خودرو می پردازد. تحلیل این موضوع نشان دهنده نقاط قوت و ضعف این راهکار در تطابق با شرایط اقتصادی ایران و بازار خودرو است. همچنین این مقاله تلاش می کند تا با ارائه شواهد و بررسی پارامترهای مختلف، به این سؤال پاسخ دهد که چگونه می توان از قراردادهای آتی به عنوان یک ابزار مالی مؤثر برای پایداری و رشد مالی در این صنعت استفاده نمود.
نقش هوش مصنوعی در مدیریت امور مالی (ضرورت و کاربرد و چالش ها)
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۷ (جلد ۱)
111 - 121
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری نوین در دنیای امروز، نقش مهمی در تحول مدیریت امور مالی ایفا می کند. این فناوری با بهره گیری از الگوریتم های پیشرفته یادگیری ماشین و پردازش داده های کلان، توانسته است روش های بهینه تری برای تحلیل و پیش بینی بازارهای مالی، مدیریت ریسک، و بهبود فرآیندهای مالی ارائه دهد. در این تحقیق که به روش کیفی و توصیفی با استفاده از منابع معتبر انجام شده، ابتدا کاربردهای هوش مصنوعی در تحلیل داده ها و پیش بینی روندهای بازار مالی مورد بررسی قرار گرفته است. این فناوری همچنین در شبیه سازی نوسانات مالی و مدیریت ریسک های مالی از طریق ابزارهای پیشرفته و هوشمند نقش مؤثری دارد. با این حال، چالش هایی نیز در پیاده سازی این فناوری وجود دارد که شامل هزینه های بالای پیاده سازی، نیاز به زیرساخت های مناسب و مشکلات اخلاقی و شفافیت در تصمیم گیری های هوش مصنوعی است. بر اساس نتایج پژوهش، پذیرش هوش مصنوعی در صنعت مالی برای بهبود فرآیندهای مالی و مدیریت بهینه منابع مالی بسیار ضروری است. برای بهره برداری مؤثر از این فناوری، سرمایه گذاری در آموزش نیروی انسانی، توسعه زیرساخت های فناوری و ایجاد استانداردهای اخلاقی و شفاف در الگوریتم ها توصیه می شود. در نهایت، استفاده هوشمندانه از هوش مصنوعی می تواند مزایای بسیاری مانند کاهش ریسک ها، بهینه سازی عملیات مالی، و شخصی سازی خدمات مالی برای مشتریان به همراه داشته باشد.
بررسی تاثیر تئوری هماهنگی و دوره تصدی مدیر عامل بر مسئولیت اجتماعی شرکت و ارزش شرکت در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی بررسی تاثیر تئوری هماهنگی و دوره تصدی مدیر عامل بر مسئولیت اجتماعی شرکت و ارزش شرکت در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. این پژوهش از نظر ماهیت و روش توصیفی و از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی بوده و از آنجایی که در پژوهش حاضر وضعیت موجود متغیرها با استفاده از جمع آوری اطلاعات، از طریق اطلاعات گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، در ردیف مطالعات توصیفی و از نوع پس رویدادی گنجانده می شود. در مسیر انجام پژوهش، چهار فرضیه اصلی تدوین و 127 شرکت از طریق نمونه گیری به روش حذف سیستماتیک برای دوره زمانی 10 ساله بین سال 1393 تا 1402 انتخاب شده و داده های مربوط به متغیرهای پژوهش بعد از گردآوری در نرم افزار اکسل با استفاده از نرم افزار آماری ایویوز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد: تئوری هماهنگی و دوره تصدی مدیر عامل بر مسئولیت اجتماعی شرکت و ارزش شرکت در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر معناداری دارد.
اثر بیمه ای مسئولیت پذیری اجتماعی بر عملکرد شرکت در مقابل خروج از برجام: رویکرد تفاوت - در- تفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش در وهله اول بررسی اثر بیمه ای مسئولیت پذیری اجتماعی بر عملکرد شرکت در مقابل خروج از برجام است. در مرحله دوم، این پژوهش این اثر بیمه ای را در دوره های زمانی کوتاه و بلندمدت بررسی کرده است. برای این منظور، از رویکرد تفاوت - در- تفاوت با استفاده از اطلاعات مربوط به 105 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره 9ساله در بازه زمانی 1394 تا 1402 استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد خروج از برجام تأثیری منفی و معنادار بر عملکرد شرکت ها داشته است. نتایج رگرسیونی بیانگر آن است که این تأثیر منفی به ویژه در سال های اول تا چهارم پس از خروج از برجام بیشترین شدت را داشته و در سال های پنجم و ششم معنادار نبوده است. همچنین، مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها نه فقط اثری مثبت بر عملکرد آن ها دارد، بلکه به عنوان یک ابزار بیمه ای در مقابل تأثیرات منفی خروج از برجام عمل کرده است. این اثر بیمه ای در سال اول تا سوم خروج از برجام با اطمینان بالای 95 درصد تأیید شده است؛ بنابراین، وجود مسئولیت پذیری اجتماعی هم در کوتاه مدت و هم در بلندمدت بسیار مهم و ضروری است.
الگوی اشتغال پل کارکنان خبره در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
1 - 32
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های عصر حاضر افزایش سن کارکنان متخصص و در نتیجه کم شدن تعداد این نیروهاست از این رو، پیر شدن نیروی کار یک چالش بزرگ برای سازمان ها و دولت ه است. از طرف دیگر افزایش سن و روند سالخوردگی جمعیت، بهبود امید به زندگی، کاهش زاد و ولدها و وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه، به تمایل کارکنان بازنشسته به برگشتن به بازار کار می افزاید و لذا ضرورت دارد تا به شرایط و توقعات این گروه کاری اهمیت داده شود. اشتغال پل به اشتغال مجدد بعد از بازنشسته شدن از مشاغل عادی تمام وقت و قبل از خارج شدن کامل از فعالیت های درآمدزا، گویند. این پژوهش با رویکرد داده بنیاد و با هدف بررسی الگوی اشتغال پل خبرگان در ایران اجرا شده است. این پژوهش از نوع کیفی، توسعه ای، تفسیری و استقرایی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل ده خبره دانشگاهی – اجرایی می باشد که مشغول به اشتغال پل هستند و با روش قضاوتی انتخاب شده اند. در این پژوهش بعد از مرحله انتخاب جامعه، پاسخ سوالات پژوهش با مصاحبه های نیمه ساختار یافته داده شد. بعد از مرحله بررسی و تحلیل مصاحبه ها، 186 کد اولیه یافت شد که از میان آنها نیز 76 مفهوم، 22 مقوله فرعی و 15 مقوله اصلی استخراج شد. بدین ترتیب عوامل؛ محیطی، اجتماعی، فردی، روانشناختی و دولتی به عنوان شرایط علی؛ الزامات قانونی نظام ارزشی حاکم بر اشتغال پل به عنوان عوامل زمینه ای؛ عوامل سازمانی و موقعیتی به عنوان عوامل مداخله گر، کنش دولت، کنش سازمان و کنش بخش مدیریت منابع انسانی به عنوان راهبرد، عوامل سازمانی – دانشی، زیرساختی – هزینه ای، فردی – انگیزشی به عنوان پیامد اشتغال پل شناسایی شدند. الگوی ارائه شده می تواند برای برنامه ریزی در سازمان ها مبنایی فراهم کند تا مجددا از تجارب، تخصص و مهارت های بازنشسته ها در مشاغل حرفه ای و غیرحرفه ای استفاده شود. لازم به ذکر است که پیش نیاز پیاده سازی درست اشتغال پل در سازمان ها، تدوین و اجرای سیاست ها و استراتژی منابع انسانی متناسب با آن می باشد.
واکاوی چالش های تحول دیجیتال در بخش عمومی ایران: رویکرد مدل سازی ساختاری-تفسیری (ISM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تحول دیجیتال در بخش دولتی به ضرورتی اساسی و استراتژیک برای دولت های سراسر جهان مبدل شده است؛ چراکه در عصر دیجیتال، نیازها و انتظارات شهروندان تغییر یافته و سازمان های دولتی باید در راستای نیاز شهروندان به سمت تحول دیجیتال حرکت کنند. بااین حال، گاه بخش دولتی مطابق با تصویر ناکارآمدی که در نزد جامعه دارد ممکن است نتواند چنین نقشی را به خوبی ایفا کند و در این مسیر با چالش هایی روبرو باشد. بنابراین، به سبب کمبود مطالعات در خصوص چالش های تحول دیجیتال در بخش دولتی ایران، پژوهش حاضر با هدف واکاوی چالش های تحول دیجیتال در بخش دولتی ایران انجام شده است. برای تحقق این هدف، از یک فرایندی دو مرحله ای در بخش روش استفاده شده است. در مرحله اول، ابتدا چالش های تحول دیجیتال از ادبیات موضوع و تحلیل داده های گردآوری شده از مصاحبه با خبرگان استخراج و در مرحله دوم، به منظور تقدم و تأخر چالش ها از روش مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شد. درنهایت، 12 چالش به عنوان مهم ترین چالش های تحول دیجیتال در سازمان های دولتی انتخاب شد. طبق یافته ها، چالش ها در 5 سطح قرار گرفتند که «محدودیت های قانونی»، «وجود نسل های قدیمی در جایگاه مدیریتی» و «تغییرات مدیریتی پی درپی» به عنوان چالش های اساسی مطرح شدند و مدیران به منظور پیاده سازی تحول دیجیتال در وهله اول باید آن ها را مدنظر قرار دهند. یافته های پژوهش می تواند راهگشای برنامه ها و سندهای آتی تحول دیجیتال باشد و بینش لازم برای سیاست گذاران و مدیران دولتی به منظور تعیین اولویت ها و غلبه بر چالش های تحول دیجیتال ارائه دهد.
نظریه اتصال سست ، متنوع سازی درآمد ها و پایداری مالی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری دولتی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
167 - 188
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: پژوهش حاضر به پایداری مالی در آموزش عالی برمبنای نظریه اتصال سست و تنوع درآمدی با محوریت دانشگاه آزاد اسلامی پرداخته است. پایداری مالی دانشگاه آزاد اسلامی بدلیل استقلال از بودجه عمومی کشور و داشتن سهم چهل درصدی در آموزش عالی دارای اهمیت بسزایی است. منطق های دوگانه آکادمیک و پایداری مالی از طریق اتصال سست می توانند برای ایجاد واحدهای دانشگاهی انعطاف پذیر، روابط شبکه ای و تفکر راهبردی مورد استفاده قرار گیرند. روش پژوهش: پژوهش به شیوه مدلسازی معادلات ساختاری به تحلیل روابط بین اتصال سست، راهیردهای تنوع درآمدی و پایداری مالی پرداخته است. داده ها از جامعه آماری دانشگاه آزاد اسلامی و از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. یافته های پژوهش: نتایج نشان داد ساختار اتصال سست بر پایداری مالی دانشگاه موثر است و این ساختار ازطریق تاثیر معنادار بر متنوع سازی درآمدها به مولفه های پایداری مالی کمک می کند. نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: با توجه به نتایج پژوهش، حاکمیت درساختارهای دانشگاه آزاد اسلامی که از اتصال سست و ایجاد همزیستی بین منطق های آموزشی و منطق پایداری مالی بهره می برند می تواند با بهره گیری از تغییرات از یک محیط ثابت به متنوع، تغییر ساختار از روند بوروکراتیک به انعطاف پذیر و تغییرات سبک مدیریتی از اختیارات به فرایندهای اشتراکی، به ایجاد منابع متنوع و در نتیجه پایداری مالی کمک کند. این پژوهش ازطریق ارزیابی ساختار اتصالات سازمانی برمبنای ابعاد اتصال سست از جنبه های پاسخگویی و تمایز ، ضمن توسعه مفاهیم نظریه اتصال سست، با ارائه مدل عملیاتی نوین، به پایداری مالی در نظام آموزش عالی کمک می کند.
The Effect of Business Risk Management on Financing Cost by Considering the Managers' Ability(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Emerging Technologies in Accounting, Auditing and Finance,Vol. ۲, No ۲, Summer ۲۰۲۴
19-33
حوزههای تخصصی:
Objectives: The benefits of risk management can be defined as increasing efficiency and effectiveness, facilitating and streamlining, reducing costs, speeding up and time reducing of operations, improving communication, ensuring control over the system, identifying threats related to the project with the system, and helping to achieve goals on time. Therefore, according to the necessity of implementing comprehensive risk management in all firms, the current research is dedicated to this issue, considering the problems in financing firms in the competitive market. This study investigates the effect of business risk management on financing costs by considering managers' abilities. Design/methodology/approach: The statistical population of the research is the firms listed on the Tehran Stock Exchange from 2013 to 2022. Using the systematic elimination screening method, the 132 firms have been considered as the final sample of the research. Results: The results showed that risk management has an inverse effect on the cost of financing and moderates the managers' ability in this relationship. Innovation: The present research can provide new evidence for the development of the literature on the subject. The results of this research can also help users of financial information make better decisions.
Investigating the Relationship between Firms' Financial Constraints and Cost Stickiness(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Emerging Technologies in Accounting, Auditing and Finance,Vol. ۲, No ۲, Summer ۲۰۲۴
63-72
حوزههای تخصصی:
Objectives: This study aims to rigorously investigate the relationship between financial constraints faced by companies and the phenomenon of cost stickiness. Understanding this relationship is crucial for effective financial management and strategic decision-making. Design/methodology/approach: To achieve the research objectives, a comprehensive dataset comprising 132 firms listed on the Tehran Stock Exchange was meticulously selected using a systematic exclusion model. The analysis spans an 8-year period from 2015 to 2022. A linear multivariate regression model was employed to robustly test the research hypotheses. Findings: The empirical results reveal a direct and statistically significant relationship between financial constraints and cost stickiness. This finding indicates that companies experiencing financial limitations tend to exhibit greater cost stickiness, which can adversely affect their operational efficiency. Innovation: This research contributes valuable insights by demonstrating that effective management of financial crises can significantly mitigate cost stickiness. By highlighting this relationship, the study underscores the importance of proactive financial strategies in enhancing corporate resilience and performance.
Effects of Various Influential Factors in the Realization of Social Responsibilities Based on Corporate Governance with an Emphasis on Financial Transparency(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Social responsibilities could meet the needs of stakeholders invariably. Financial transparency is a key component of social responsibility and the mechanism of corporate leadership principles. The present study aimed to assess the effects and levels of various influential factors in realizing social responsibilities based on the mechanism of corporate leadership principles with an emphasis on financial transparency. We attempted to validate and grade four main factors in this research, including mandating, monitoring, infrastructural, and structural factors. For this purpose, a questionnaire was developed to assess the data of 256 corporate managers and determine the associations between these factors in the form of four main hypotheses using path analysis. According to the findings, the four mentioned factors were confirmed in terms of their impact on the realization of social responsibilities based on the mechanism of corporate leadership principles with an emphasis on financial transparency. In addition, infrastructural factors had the most significant effect on the realization of social responsibilities based on corporate governance then, Monitoring, Structural, and Mandating factors are influential, respectively. Research findings are consistent with the theoretical framework of the stakeholder theory.
Key Success Factors to Implement IoT in the Food Supply Chain(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the Industry 4.0 era, many pioneering industries are leveraging emerging technologies such as the Internet of Things (IoT) as solutions in the digital age. One of the largest and most active industries in Iran is the food industry, which stands to benefit significantly from these advancements. Achieving a sustainable competitive advantage is often possible at the level of the supply chain, where companies use information and communication technologies, such as IoT, to coordinate information, finances, and materials among supply chain actors. This research aimed to identify the key success factors (KSFs) for implementing IoT in the food supply chain. Firstly, through a systematic literature review, the KSFs for IoT implementation in the food supply chain were identified. To develop a measurement model, confirmatory factor analysis using structural equation modeling was employed, making the research applied-descriptive. A questionnaire was designed and completed by 142 members of the "Amadeh Laziz" supply chain (a case study), who were selected using a stratified random sampling method. Confirmatory factor analysis and LISREL 8.83 were then used to validate the proposed model. Finally, the cause-and-effect relationship between KSFs in IoT implementation in the food supply chain was analyzed using Grey DEMATEL. Based on the confirmatory factor analysis findings, the KSFs in implementing IoT in the food supply chain were identified as technical, economic, legal, cultural and social, security, applicability of IoT throughout the supply chain, and implementation of IoT applications. Thus, the measurement model included eight factors and 27 measures. According to the cause-and-effect relationship findings, "Implementation of IoT applications" and "Economic" factors were found to be mostly influenced, while "Applicability of IoT throughout the supply chain" and "Technical" factors were recognized as the most influential. The results of this research can guide food producers and technology policymakers in their supply chains and help avoid trial and error in IoT implementation by leveraging global and national experiences.