فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۴۱ تا ۲٬۲۶۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
منبع:
علوم و فنون نظامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۷
185 - 215
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: علائق ژئوپلیتیک ج.ا.ایران، کلیه عوامل ژئوپلیتیک خارج از مرزهای سیاسی کشور است که منافع ملی را تأمین می کند. نکته حائز اهمیت این است که علائق ژئوپلیتیکی می تواند باعث ارتقاء منزلت ژئوپلیتیکی گردد بطوری که ضمن تأمین منافع ملی در خارج از مرزها، کمترین تعارض ژئوپلیتیک با منافع دیگر بازیگران سیاسی داشته باشد. واقعیت امر این است که ژئوپلیتیک با قدرت و قدرت با بازیگر سیاسی معنا پیدا می کند؛ بنابراین اگر علائق ژئوپلیتیک باعث تعارض منافع بازیگران متعدد سیاسی گردد نه تنها این علائق ژئوپلیتیک باعث ارتقاء قدرت نمی-گردد که چه بسا باعث تضعیف آن نیز گردد. در این مقاله علائق ج.ا.ایران در فرامرزها در راستای تقویت منزلت ژئوپلیتیکی آن بررسی شده است تا کمک شود ظرفیت-های بالفعل و بالقوه خارج از کشور که می تواند بصورت عینی و ذهنی بر قدرت بازیگری ایران موثر باشد شناسایی و تبیین گردد. هدف اصلی این تحقیق تعیین شاخص های علائق ژئوپلیتیکی کشور در سه مؤلفه طبیعی، اقتصادی و سیاسی می باشد؛روش شناسی: این تحقیق از نوع کاربردی - توسعه ای با روش تحقیق توصیفی تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق 56 نفر متناسب با ویژگی های تحقیق از بین صاحب نظران انتخاب شده اند. روش تجزیه وتحلیل داده بر اساس معادلات ساختاری می باشد.یافته ها و نتایج : یافته ها و نتایج تحقیق حاکی از آن که علائق ژئوپلیتیکی کشور در مؤلفه طبیعی با 3 شاخص، اقتصادی با 7 شاخص و مؤلفه سیاسی با 8 شاخص بر ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی کشور مؤثر است.
مدل سازی عوامل موثر بر اجرای مدیریت منابع انسانی پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
295 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ، شناسایی و سطح بندی عوامل موثر بر مدیریت منابع انسانی پایدار به منظور پیاده سازی اثربخش آن با استفاده از مدل سازی تفسیری ساختاری(ISM) می باشد.روش: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اکتشافی است که به صورت آمیخته کیفی و کمّی انجام شده است. در فاز اولِ پژوهش، از روش فراترکیب استفاده شده است. در فاز دوم و بخش کمّی برای سطح بندی عوامل و شناسایی تاثیرگذارترین مولفه ها از روش مدلسازی ساختاری تفسیری(ISM) استفاده شده است.یافته ها: مطابق با نتایج به دست آمده از تحقیق، 7 مولفه و 43 شاخص برای این منظور، شناسایی و اعتبار سنجی شد.نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که مولفه های فشار ذینفعان، سیاست ها و مقررات دولتی، عوامل مرتبط با سیاست گذاری منابع انسانی، عوامل فرهنگی، و عوامل مربوط به کارکنان، متغیررابط یا پیوندی می باشند؛ این متغیرها از وابستگی بالا و قدرت هدایت بالا برخوردارند به عبارتی تاثیرگذاری و تاثیرپذیری این معیارها بسیار بالاست و هر تغییر کوچکی بر روی این متغیرها باعث تغییرات اساسی در سیستم می شود. از آنجا که مولفه هایی که در آخرین تکرارها به عنوان خروجی تعیین می شوند از نظر روش معادلات ساختاری تفسیری، تاثیرگذارتر خواهند بود، لذا مولفه های سیاست ها و مقررات دولتی، و عوامل اقتصادی، تاثیرگذارتر خواهند بود و جهت نیل به پیاده سازی مدیریت منابع انسانی پایدار باید به این عوامل توجه نمود.
ارائه الگوی توسعه پایداری شرکتی بر مبنای اخلاق حرفه ای مدیران و کارکنان بانک صادرات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
93 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف ارائه الگوی توسعه پایداری شرکتی بر مبنای اخلاق حرفه ای مدیران و کارکنان بانک صادرات ایران انجام شده است. روش پژوهش: تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی- توسعه ای و از لحاظ روش جمع آوری داده ها روش تحقیق کیفی است. برای انتخاب جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش، و ایجاد مولفه های مدل نهایی الگو، پژوهشگر تلاش دارد تا با مصاحبه با خبرگان و مدیران و کارشناسان ارشد بانک صادرات ایران است که با 17 نفر خبره حجم نمونه بر اساس رسیدن به اشباع نظری با 17 مصاحبه تعیین شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته است. برای تحلیل داده ها از روش در نخستین گام پژوهش، به کدگذاری مصاحبه های تخصصی پژوهش با استفاده از تحلیل کیفی مضمون با نرم افزار مکس کیودی و روش دلفی فازی با نرم افزار متلب تحلیل ساختاری-تفسیری با نرم افزار میک مک استفاده شده است. یافته ها: بر اساس نتایج بدست آمده از تحلیل مضمون داده های کیفی، عواملی شامل عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی، عوامل زیست محیطی، عوامل استراتژی ک، عوامل اخلاق حرفه ای، افشای پایداری، مدیریت منابع انسانی سبز، مدیریت زنجیره تأمین، خلق ارزش پایدار، و عوامل روانی به عنوان مضامین اصلی الگوی پایداری شرکتی با رویکرد اخلاق حرفه ای در بانک صادرات شناسایی شدند. نتیجه گیری: براساس نمودار قدرت نفوذ-وابستگی متغیرهای عوامل استراتژیک، مدیریت سبز منابع انسانی، عوامل روانی و اخلاق حرفه ای قدرت نفوذ بالایی داشته و تاثیرپذیری کمی دارند و در ناحیه متغیرهای مستقل قرار گرفته است. متغیرهای پایداری شرکتی، و مدیریت زنجیره تامین نیز از وابستگی بالا اما نفوذ اندکی برخوردار است بنابراین متغیرهای وابسته محسوب می شوند. متغیرهای ملاحظات اقتصادی، ملاحظات زیست محیطی، ملاحظات اجتماعی، افشاء پایدار و خلق ارزش پایدار نیز قدرت نفوذ و میزان وابستگی بالایی دارد بنابراین متغیرهای پیوندی هستند.
بررسی تأثیر برنامه اخلاق سازمانی بر رفتارهای غیراخلاقی حسابرسان مستقل، با در نظر گرفتن نقش میانجی فرایند ارزیابی شناختی فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
103 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به این که در پیشگیری از وقوع رفتارهای غیراخلاقی در مؤسسات حسابرسی هم عوامل سازمانی و هم عوامل فردی دارای اهمیت هستند، هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر برنامه اخلاق سازمانی بر رفتارهای غیراخلاقی کارکنان شاغل در مؤسسات حسابرسی با در نظر گرفتن نقش میانجی فرایند ارزیابی شناختی فردی حسابرسان مستقل است. روش: قلمرو مکانی پژوهش، مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران، قلمرو زمانی پژوهش، سال 1401، جامعه آماری پژوهش کلیه حسابرسان شاغل در مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران و نمونه آماری شامل 171 عضو این جامعه است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری با به کارگیری نرم افزار Smart-PLS استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد برنامه های اخلاقی مؤسسات حسابرسی شامل مکانیسم های کنترلی انطباق گرا و ارزش محور و همچنین فرایند ارزیابی شناختی فردی حسابرسان مستقل نقش تعیین کننده ای در کاهش رفتارهای غیراخلاقی حسابرسان مستقل دارد. نتیجه گیری: در راستای تقویت فرایند ارزیابی شناختی فردی کارکنان و پیشگیری از رفتارهای غیراخلاقی کارکنان، لازم است که مؤسسات حسابرسی نسبت به ایجاد و تقویت برنامه اخلاق سازمانی مؤثر شامل مکانیسم های کنترلی انطباق گرا و ارزش محور اهتمام لازم را داشته باشند.
طراحی مدل تماتیک و رتبه بندی تفسیری پیشران های توسعه حسابداری بلاغت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
77 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، طراحی مدل و رتبه بندی تفسیری پیشران های توسعه حسابداری بلاغت در بازار سرمایه ایران است.روش: این مطالعه از نظر روش شناسی توسعه و ترکیبی است، به طوریکی در بخش کیفی از تحلیل تماتیک و دلفی و در بخش کمی از فرآیند رتبه بندی تفسیری استفاده شد. در بخش کیفی ابتدا از طریق غربالگری محتوایی نسبت به شناسایی مضامین فراگیر اقدام شد و سپس از طریق مصاحبه با 12 نفر از خبرگان حسابداری تلاش شد تا نسبت به تعیین مضامین پایه و سازمان دهنده در قالب یک مدل شش بعدی اقدام گردد. ابعاد شناسایی شده باهدف تعیین پایایی از طریق تحلیل دلفی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در بخش کمی 29 نفر از مدیران شرکت های بازار سرمایه در سال 1400 مشارکت داشتند تا از طریق ماتریس مقایسه زوجی نسبت به انجام فرآیند رتبه بندی تفسیری اقدام گردد. یافته ها: نتایج پژوهش در بخش کیفی حکایت از وجود 3 مضمون فراگیر؛ 6 مضمون سازمان دهنده و 30 مضمون پایه در خصوص پیشران های توسعه حسابداری بلاغت دارد. از طرف دیگر نتایج در بخش کمی نشان داد، تقویت سیستم اطلاعات در دانش حسابداری، مهم ترین پیشران توسعه حسابداری بلاغت تلقی می شود که می تواند امکان ایجاد شفافیت محتوایی و زبانی متعامل بین حسابداری با ذینفعان جهت ارتقاء قدرت تصمیم گیری آنان را ارتقاء بخشد. نتیجه گیری: نتایج کسب شده گویایی این موضوع است که انتخاب مضمون تقویت سیستم اطلاعات دانش حسابداری به عنوان اثرگذارترین پیشران در خصوص کارکرد حسابداری بلاغت به این معناست که افزایش کانال های ارتباط بین واحد حسابداری با بسترهای اجتماعی می تواند به تقویت و توسعه شناخت انتظارات و نیازهای اطلاعاتی ذینفعان توسط واحدهای حسابداری کمک نماید و به طور سیستمی فرآیندهای حسابداری بتواند ستاده های قابل اتکاءتری را در اختیار ذینفعان برای تصمیم گیری قرار دهند.
الگوی حکمرانی صنعت امنیت سایبری جمهوری اسلامی ایران
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷)
127 - 152
حوزههای تخصصی:
حفظ وضعیت موجود در تحقق مأموریت صنعت امنیت سایبری در بخش دولتی و افزایش سود سهامداران در بخش خصوصی، آنها را از برنامه ریزی راهبردی و جامع برای این صنعت دور می سازد. تعریف یک چارچوب برای صنعت امنیت سایبری کشور که شامل استانداردها، راهبردها و اقداماتی برای بومی سازی تجهیزات مؤثر به منظور بهبود حفاظت از زیرساخت های حیاتی و افزایش قدرت ملی باشد، برای آن دسته از صنایعی که فعالیت های تحقیقاتی و تولیدی به منظور دستیابی به محصولات و خدمات امنیت سایبری را دارند، ضروری است. این چارچوب شامل تعیین زمین بازی، بازیگران، تصویب قوانین و دستورالعمل ها و نیز کنترل، ارزیابی و بازخوردهاست که از آن به عنوان حکمرانی یاد می شود.این پژوهش در ابتدا با ارائه تعاریف مرتبط و مبانی نظری به روش کتابخانه ای و مطالعه کشورهای متعدد، الگوی مفهومی اولیه و شش بُعد الگوی حکمرانی صنعت امنیت سایبری جمهوری اسلامی طراحی شد و برای پی ریزی ادامه کار، الگوی اولیه مورد بررسی برخی از خبرگان قرار گرفت. سپس با ابزار میدانی مصاحبه و تحلیل کیفی داده های به دست آمده با روش داده بنیاد، ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های الگو مشخص شدند. در ادامه و با رویکرد به کارگیری روش کمی، اقدامات طراحی، توزیع و جمع آوری 93 فقره پرسش نامه انجام شد و با نرم افزارهای SPSS و LISREL ارتباط بین ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های به دست آمد و در انتها نیز با استفاده از روش دیمتل فازی، اولویت بندی و تأثیر هر کدام از ابعاد مشخص شدند. الگوی به دست آمده در این تحقیق شامل 6 بُعد، 22 مؤلفه و 107 شاخص می باشد.
نگاشت تعاملات ذی نفعان کلیدی نوآوری فناورانه داروهای زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
79 - 116
حوزههای تخصصی:
رویکرد نظام نوآوری به چارچوبی محبوب برای پژوهشگران و سیاست گذاران تبدیل شده است تا بتوانند دلایل و ریشه های عدم خلق، انتشار و استفاده از نوآوری را شناسایی کنند. در رویکرد نظام نوآوری، فرایند نوآوری غیرخطی و پیچیده در نظر گرفته می شود. این پیچیدگی به صورت بازخورد متعدد بین عناصر، نهادها و شبکه ها بازتاب می یابد. صنعت داروهای زیستی در میان صنایع نوین از جایگاه خاصی برخوردار بوده و سرعت توسعه کاربردهای آن شگفت آور و دارای توانایی ها و حوزه عمل وسیعی است. ازاین رو، در پژوهش کنونی به تحلیل تعاملات ذی نفعان کلیدی این حوزه با رویکرد نوآوری فناورانه با استفاده از الگوی تحلیل ساختاری و نرم افزار میک مک پرداخته شد. براین اساس، ابتدا مجموعه ذی نفعان کلیدی مؤثر در توسعه نوآوری فناورانه در حوزه داروهای زیستی شناسایی شده و سپس با استفاده از نمودار میک مک بر اساس قدرت نفوذ و وابستگی طبقه بندی شده اند. بر این اساس، ذی نفعان کلیدی حوزه داروهای زیستی را پنج دسته از فعالان اصلی: حوزه سیاست گذاری، نظام آموزشی و پژوهشی، شرکت های فعال، نظام مالی و نظام حمایتی و نظارتی تشکیل می دهند. پس از توزیع و تکمیل پرسش نامه ها توسط 28 نفر از آگاهان کلیدی، گردآوری پرسش نامه ها آغاز شد. نتایج نشان داد روابط برای توسعه نوآوری های فناورانه می تواند به گونه ای باشد که مراکز تحقیق و توسعه داخلی وابسته به دولت، عهده دار وظیفه تحقیق و توسعه؛ بنگاه های خصوصی عهده دار تولید محصولات و وزارتخانه های دولتی عهده دار بازاریابی از طریق تدوین مقررات و استانداردهای ایجادکننده انحصار یا وضع تعرفه یا خرید محصولات بومی باشند که می تواند با سطح توانمندی بنگاه های خصوصی تولیدکننده داروهای زیستی یا نهادهای دولتی درگیر، با تغییراتی از میزان همکاری همراه باشد. با این روش، خطرات و هزینه های تحقیق و توسعه بین مراکز تحقیقاتی دولتی و بنگاه ها تقسیم می شود. همچنین، نهادهای دولتی با پایش روند نوآوری های فناورانه می توانند بازیگران جدید را وارد این همکاری ها کنند و این زمانی امکان پذیر است که توانمندی بنگاه های خصوصی به اندازه کافی برای انجام تحقیق و توسعه، افزایش یافته باشد.
شناسایی کارکردهای مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
197 - 250
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی کارکردهای مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ با رویکرد فراترکیب می باشد. این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای؛ از لحاظ ماهیت و سبک تحلیل مؤلفه ها، جزء پژوهش های کیفی و براساس جمع آوری داده ها، اسنادی است. از منظر روش انجام پژوهش، تحلیلی- توصیفی است و مؤلفه های پژوهش با استفاده از روش کیفی فراترکیب هفت مرحله ای ساندلوسکی و باروسو جمع آوری و تحلیل شده اند. به منظور شناسایی کارکردهای مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ، پژوهشگران به جستجوی سیستماتیک پژوهش های انجام شده مربوط به این عوامل در 5 پایگاه علمی ساینس دایرکت، امرالد، وایلی، سیج و تیلور اند فرانسیس و همچنین پایگاه استنادی اسکوپوس بین سال های 2010 تا 2023 پرداختند. در بررسی های اولیه، تعداد 117 منبع یافت شد که پس از طی مراحل غربال گری و اعتبارسنجی و بهره گیری از ابزار CASP در نهایت 21 مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای بررسی کیفیت یا پایایی شاخص ها از ضریب کاپا در نرم افزار SPSS استفاده شده است که در پژوهش حاضر برابر با 0/80 است که نشان دهنده پایایی مناسب شاخص های این پژوهش می باشد. در مجموع 7 کارکرد اصلی مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ شامل برنامه ریزی منابع انسانی، جذب و استخدام منابع انسانی، آموزش و توسعه منابع انسانی، جبران خدمات منابع انسانی، طراحی شغل، مدیریت عملکرد، و ارتباطات؛ و 18 کارکرد فرعی مدیریت منابع انسانی در اقتصاد گیگ شناسایی شده است.
شناسایی عوامل مؤثر در بررسی نقش فین تک ها در خلق پول بانک ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
45 - 86
حوزههای تخصصی:
فین تک ها با بهره گیری از فناوری های نوین، ارائه خدمات مالی را دستخوش تغییر کرده و نوآوری هایی را به ارمغان آورده است. این نوآوری ها با تهدیدها و فرصت هایی برای بانک های سنتی همراه بوده است و رویکردهای متفاوتی را نیز در بین بانک ها و شرکت های فین تک ایجاد کرده است. این تحقیق با رویکرد ترکیبی انجام شده و به منظور ارائه چارچوبی برای نقش فین تک ها در خلق پول بانک ها، با توجه به تنوع فین تک ها و وضعیت بانک ها، مهمترین عوامل مؤثر در تعیین میزان نقش فین تک ها را شناسایی می کند تا به عنوان عامل تعدیل گر نتایج تحقیقات در این زمینه در نظر گرفته شوند. به همین منظور در بخش کیفی، با روش دلفی فازی و مصاحبه با خبرگان بانکی و حوزه فین تک، عوامل در چند مرحله تحلیل شده است. در گام اول، عوامل مؤثر برای تعیین نقش فین تک ها در خلق پول بانک ها بر اساس مرور تحقیقات پیشین و مصاحبه با خبرگان استخراج شد. در گام دوم با توزیع پرسش نامه بین خبرگان و استفاده از روش دلفی فازی از 29 عامل استخراج شده، 13 عامل غربال و برای اولویت بندی نهایی انتخاب شدند. در گام سوم عوامل بر اساس روش مارکوس، اولویت بندی شدند که حوزه فعالیت فین تک و نقش بانک مرکزی در مقرره گذاری حوزه فین تک ها، مهم ترین عوامل از نظر خبرگان شناخته شد.
شناسایی ابعاد کارآفرینی فناورانه با نگرش استراتژیک: مطالعه ای در کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
55 - 72
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تغییرات زیاد در محیط های کسب وکار به عنوان یکی از نشانه های دنیای امروزی، سازمان ها را مجبور به تلاش بیشتر برای حفظ بقا نموده است؛ به گونه ای که توجه به موضوعاتی مانند انعطاف پذیری و کارآفرینی سازمانی و داشتن نگرش استراتژیک از اهمیت بالایی برخوردار است. دراین زمینه دو مقوله کارآفرینی و نگرش استراتژیک دارای اهداف مشترک بوده و هر دو مقوله به استفاده از فرصت ها برای مقابله با تغییرات تأکید دارند و کارآفرینی فناورانه در مرکزیت هر دو نگرش قرار دارد. بااین حال، تدوین الگوی کارآفرینی فناورانه با رویکرد استراتژیک برای سازمان های دولتی می تواند موضوعی جدید باشد؛ ازاین رو، هدف این پژوهش شناسایی ابعاد کارآفرینی فناورانه با نگرش استراتژیک و تدوین الگو بود.روش شناسی: دراین پژوهش از روش کیفی و نظریه بنیانی استفاده شد. جامعه موردمطالعه پژوهش شامل خبرگان (کارشناسان و مدیران اجرایی) سازمان های دولتی عراق بود. براساس روش نمونه گیری هدفمند، پس از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 31 نفر، اشباع نظری حاصل شد. دراین پژوهش جهت دست یابی به روایی، از مشاوران و کارشناسان صاحب نظر درزمینه کارآفرینی و کارآفرینی فناورانه استفاده گردید و برای تعیین پایایی، از راهبرد تأیید همکاران پژوهشی استفاده شد. روش تجزیه وتحلیل مورداستفاده در پژوهش حاضر، روش استراوس و کوربین بود.یافته ها: براساس نتایج مصاحبه ها، 32 مضمون به دست آمده است که عبارت اند از: شرایط علّی (فرصت گرایی و تهدید گریزی، توانمندسازی منابع انسانی، گرایش کارآفرینانه سازمانی، تغییر الگوی رفتاری سازمان با رویکرد کارآفرینانه)؛ عوامل زمینه ای (سطح مهارت و کیفیت نیروی انسانی، سواد دیجیتال منابع انسانی، مدیریت نوآوری فناوانه، کیفیت منابع فنی سازمان، سطح مدیریت دانش، دیدگاه سیستمی، فرهنگ ریسک پذیری و خلاقیت، سطح پذیرش ابهام، روحیه کار تیمی)؛ شرایط مداخله گر (ارتباط دانشگاه و صنعت، پویایی محیط، کمیت و کیفیت فناوری، سطح توسعه یافتگی، حمایت از مالکیت معنوی و سرمایه فکری، انعطاف پذیری فرآیندهای تعریف شده دولتی، سطح تسهیل گری قوانین و مقررات، تحریم فناوری ها)؛ پدیده محوری (توسعه کارآفرینی فناورانه با دیدگاه استراتژیک)؛ راهبردها (تقویت تحقیق و توسعه سازمانی، توسعه شبکه های علمی و فناورانه درون و برون سازمانی، اعمال سیاست های تشویق ریسک پذیری و خلاقیت، جذب، حفظ و ارتقا نیروی انسانی فناور، هوشیاری سازمانی، آینده پژوهشی)؛ پیامدها (ارائه خدمات مبتنی بر نوآوری های فناورانه، نوآوری فرایندی، بهبود عملکرد کلی سازمان، بین المللی سازی، توسعه کشور در مسیر فناوری). نتیجه گیری/ دستاوردها: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت کارآفرینی فناورانه مستلزم توجه به عوامل درون و برون سازمانی است. این عوامل منجر به بروز پیامدها یعنی ارائه خدمات مبتنی بر نوآوری های فناورانه، نوآوری فرایندی، بهبود عملکرد کلی سازمان، بین المللی سازی و توسعه کشور در مسیر فناوری می شود.
مدیریت عملکرد منابع انسانی مبتنی بر تفاوت های فردی و تناسب فرد با سازمان با رویکرد شخصی سازی در شهرداری تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
73 - 89
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، طراحی مدل مدیریت عملکرد منابع انسانی مبتنی بر تفاوت های فردی و تناسب فرد با سازمان با رویکرد شخصی سازی شده در شهرداری تهران است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و هدف پژوهش، توسعه ای است. جامعه خبرگان، مدیران ارشد نواحی 124گانه و منابع انسانی شهرداری تهران هستند که به روش نمونه گیری هدفمند و به صورت گلوله برفی تا رسیدن به حد اشباع نظری با دوازده تن از آنان مصاحبه نیمه ساختار انجام پذیرفته است. با روش تحلیل مضمون، در سطح فردی، دوازده مضمون فرعی، چهار مضمون سازماندهی شده و دو مضمون فراگیر شکل گرفته اند. در سطح گروهی، سیزده مضمون فرعی در پنج دسته مضمون سازماندهی و در دو دسته مضامین فراگیر تعریف شده اند. در سطح سازمانی، تعداد چهل و نه مضمون فرعی در هجده مضمون سازماندهی شده در چارچوب شش مضمون فراگیر پدیدار آمده اند. این مقاله، پدیده مدیریت منابع انسانی مبتنی بر تفاوت های فردی و تناسب فرد با سازمان را تئوریزه می کند. بنا به این نظریه، مدیریت بر عملکرد منابع انسانی برای افراد مختلف در یک سازمان، متفاوت است. این شیوه، جذب، توسعه و نگهداری بهتر منابع انسانی را درپی دارد و انعطاف پذیری بالایی بین منابع انسانی و سازمان ارائه می کند که در مجموع، عملکرد بهتری از منابع انسانی در سطوح سه گانه ارائه می شود. این تئوری با تکیه بر نظریه تفاوت های فردی و تناسب فرد با سازمان مطرح شده است. مدل ارائه شده، انعطاف پذیری و عملکرد بهتری را نسبت به مدل های پیشین ارائه می دهد.
شناسایی و اولویت بندی راهکارهای بازیابی اعتماد سرمایه گذاران به بازار سرمایل جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: سلب اعتماد سرمایه گذاران به بازارهای مالی می تواند منجر به خروج نقدینگی و سقوط بازار شود. به منظور بازیابی اعتماد سرمایه گذاران ابتدا باید مشخص کرد چه عواملی در سلب اعتماد سرمایه گذاران اثرگذار بوده است. هدف از پژوهش حاضر این است که ابتدا عوامل مؤثر بر سقوط شاخص بازار سهام ایران در سال 1399 و سلب اعتماد سرمایه گذاران شناسایی و سپس راهکارهای بازیابی اعتماد سرمایه گذاران استخراج و اولویت بندی شود.روش: برای گردآوری داده ها از مصاحبه با خبرگان و برای تحلیل آنها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. برای اولویت بندی راهکارها نیز از آزمون ناپارامتریک فریدمن استفاده شده است.نتایج: در این پژوهش بیست و شش عامل مؤثر در سقوط بازار سهام و سلب اعتماد سرمایه گذاران ذیل چهار دسته حکمرانی کلان کشور، بازار سرمایه، مؤلفه های اقتصاد کلانی و رسانه و بیست و هفت راهکار در بازیابی اعتماد سرمایه گذاران ذیل چهار دسته پیش گفته شناسایی شد. از منظر خبرگان، راهکارهای جلوگیری از مداخله دولت و اظهارنظرهای غیرکارشناسی مسئولان دولتی در بازار سرمایه، اصلاح نظام اقتصادی و ایجاد ثبات اقتصادی، افزایش شفافیت اطلاعاتی و شفافیت در تصمیم گیری ها و بهبود عملکرد سازمان بورس در کشف و مقابله با تخلفات دارای بیشترین اهمیت شناخته شد.
تحلیل کتاب شناختی و مصورسازی پژوهش های منتشر شده در زمینه بازاریابی کارآفرینانه در چهار دهه گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازاریابی کارآفرینانه به عنوان یک مفهوم کلیدی در زمینه بازاریابی و کارآفرینی با تمرکز بر استراتژی های بازاریابی مبتکرانه و خلّاقانه ای که شرکت ها به کار گرفته اند، در نظر گرفته می شود. با توجه به رشد روزافزون پژوهش های منتشرشده در این حوزه هدف از پژوهش حاضر تحلیل روند انتشارات و تحلیل کتاب شناختی پژوهش هایی است که در زمینه بازاریابی کارآفرینانه منتشر شده است. در این پژوهش از سه روش تحلیل زوج کتاب شناختی، هم استنادی و هم واژگانی استفاده و روند تأثیر مقاله ها، نویسندگان، مجله ها و مؤسسه ها بررسی شد. بدین منظور، اطلاعات 273 مقاله که در بازه 1976 تا 2024 منتشر شده است از پایگاه داده ای وب آو ساینس استخراج و تحلیل شد. نتایج نشان داد که تحقیقات حوزه بازاریابی کارآفرینانه به سه دسته اصلی «مفهوم بازاریابی کارآفرینانه»، «بازاریابی کارآفرینانه در عمل» و «گرایش کارآفرینانه و بازارگرایی» طبقه بندی می شود.نتایج این پژوهش نشان می دهد که در سال های اخیر مفهوم بازاریابی کارآفرینانه حوزه در حال رشدی بوده است و پژوهشگران برای بررسی دقیق تر این حوزه باید مفاهیمی همچون گرایش کارآفرینانه و بازارگرایی را در پژوهش های آتی خود در نظر گیرند.
تلفیق و توسعه QFD فازی در ارزیابی و انتخاب راهکارهای توسعه سوخت های زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
189 - 211
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در راستای دستیابی به اهداف توسعه پایدار و نیز کاهش وابستگی به سوخت های فسیلی، سوخت های زیستی به عنوان جایگزینی پایدار و طرف دار محیط زیست مطرح هستند. صنعت سوخت های زیستی می تواند با تنوع بخشی به منابع انرژی، امنیت انرژی را افزایش داده و وابستگی به واردات سوخت های فسیلی را کاهش دهد؛ اما ارزیابی و انتخاب بهترین راهکارهای توسعه آن، نیازمند به کارگیری روش های مناسبی است.
روش ها: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و به دلیل اینکه به شناسایی و رتبه بندی چالش ها، راهبردها و راهکارهای توسعه سوخت های زیستی می پردازد، می توان آن را پژوهش توصیفی پیمایشی محسوب کرد. در این مقاله، از توسعه و تلفیق روش گسترش کارکرد کیفیت، برای ارزیابی و انتخاب راهکارهای توسعه سوخت های زیستی استفاده شده است. بر همین مبنا، با مرور چارچوب نظری و بررسی نظرات خبرگان طی روش دلفی فازی، چالش ها و راهبردهای توسعه سوخت های زیستی و نیز راهکارهای اجرایی آن شناسایی شدند. سپس، با استفاده از یک QFD فازی و دومرحله ای، درجه اهمیت استراتژی ها در مقابل چالش ها و وزن راهکارها در مقابل استراتژی ها ارزیابی شد و در مرحله آخر با تلفیق و توسعه QFDبا روش تاپسیس، به رتبه بندی راهکارهای توسعه سوخت های زیستی پرداخته شد.
یافته ها: با بررسی سیستماتیک چارچوب نظری، مهم ترین چالش ها و موانع توسعه پایدار سوخت های زیستی شناسایی و در 4 بعد چالش های اقتصادی، فنی، زیست محیطی، اجتماعی و سیاسی طبقه بندی شدند. 20 چالش استخراج شده از چارچوب نظری با استفاده از روش دلفی فازی و تجمیع نظر کارشناسان، غربالگری و به 13 چالش تقلیل داده شد. در مرحله بعد، خبرگان پژوهش، بهترین و بدترین چالش را انتخاب و اهمیت سایر چالش ها را با آنها مقایسه نمودند. پس از تجمیع نظرات و فرموله نمودن معادله ریاضی غیرخطی و حل آن توسط نرم افزار لینگو، وزن چالش ها محاسبه شد. بر مبنای وزن های حاصل از اجرای روش بهترین-بدترین (BWM)، "تأمین ناپایدار مواد اولیه و انرژی" و نیز "فقدان نوآوری ها و تکنولوژی های به صرفه" به ترتیب مهم ترین و کم اهمیت ترین چالش های شناسایی شده بودند. استراتژی های مقابله با چالش های توسعه سوخت های زیستی در فاز اول روش گسترش کارکرد کیفیت، تعیین وزن گردیدند. بر این اساس و طبق نظر خبرگان پژوهش، راهبردهای"تحقیق و توسعه برنامه های بهبود فرایند تولید سوخت های زیستی" و "تحقیق و توسعه فناوری های جدید و پیشرفته برای تولید سوخت های زیستی" به عنوان مهم ترین استراتژی توسعه سوخت های زیستی شناخته شدند. در مرحله پایانی و در فاز دوم QFD، 10 راهکار اجرایی توسعه سوخت های زیستی، در مقابل راهبردهای اولویت بندی شده، مورد ارزیابی و رتبه بندی قرار گرفتند و سه راهکار اصلی دارای اولویت عبارت بودند از: ایجاد و ارتقای استانداردها، حمایت از تولیدکنندگان پایدار و حفاظت از تنوع زیستی.
نتیجه گیری: سوخت های زیستی نقش مهمی در آینده ایفا می کنند، اما در تولید این انرژی های تجدیدپذیر چالش هایی هم وجود دارد. تأمین ناپایدار مواد اولیه و انرژی از مهم ترین چالش های یافت شده در این مطالعه است. راهکارهای اجرایی این مطالعه نیز نقش مؤثری در تولید سوخت های زیستی ایفا می کنند. به طور کلی، ارتقای پایداری زیست محیطی شامل اقداماتی است که به افزایش استفاده از منابع تجدیدپذیر، کاهش استفاده از منابع غیرقابل تجدید، ارتقا استفاده از سوخت های زیستی، بهبود کارایی انرژی و مدیریت مؤثر پسماند و پساب های صنعتی متمرکز می شود.
مطالعه تأثیر هزینه های نمایندگی بر رابطه بین عدم اطمینان اقتصادی و سطح نگه داشت وجه نقد
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۵ (جلد ۲)
163 - 174
حوزههای تخصصی:
از دیرباز وجه نقد به لحاظ عینیت آن به عنوان شاخصی از تداوم فعالیت و توانایی شرکت در انجام عملیات بدون مواجهه با مشکلات مالی و نیز به عنوان ابزاری جهت بهره برداری از فرصت های رشد و سرمایه گذاری سودآور، مورد توجه استفاده کنندگان از صورت های مالی قرار داشته است. ایجاد توازن بین وجوه نقد موجود و نیازهای نقدی یکی از مهمترین عوامل سلامت اقتصادی واحدهای تجاری و تداوم فعالیت آن هاست. هدف این پژوهش مطالعه تأثیر هزینه های نمایندگی بر رابطه بین عدم اطمینان اقتصادی و سطح نگه داشت وجه نقد است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه مورد مطالعه، شامل 152 شرکت پذیرفته شده طی سال های 1397 تا 1401 است. روش پژوهش توصیفی و از نظر ارتباط بین متغیرها ترکیبی از علی-همبستگی است و از نظر هدف کاربردی است. برای پردازش و آزمون فرضیه ها از روش رگرسیونی و داده های تابلویی و همچنین مدل اثرات ثابت استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که هزینه های نمایندگی بر رابطه بین عدم اطمینان اقتصادی و سطح نگه داشت وجه نقد تأثیر مثبت و معناداری دارد.
تبیین محرک های ارزش ادراک شده مشتریان صنعت خرده فروشی: تحلیل مضمون و آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز صنعت خرده فروشی با چالش های متعدّدی مواجه است که یکی از مهم ترین آنها درک و تبیین ارزش ادراک شده مشتریان است. ارزش ادراک شده به معنای ارزیابی کلی مشتریان از مزایا و هزینه های مرتبط با یک محصول یا خدمت است. این ارزش نقش کلیدی در تصمیم گیری های خرید و وفاداری مشتریان دارد. در این راستا، شناسایی و تحلیل محرک های مؤثر بر ارزش ادراک شده می تواند به خرده فروشان کمک کند تا استراتژی های بهتری را برای جذب و نگه داشت مشتریان خود طراحی کنند. محققان در پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی این عوامل می کوشند تا به نقش اساسی آنها در شکل گیری ارزش ادراک شده مشتریان در صنعت خرد فروشی بپردازند و به دنبال آن بهبود استراتژی های کسب و کار را در این زمینه ترویج کنند. در بخش اول (کیفی) پژوهش با یک رویکرد ترکیبی محتوای 35 مقاله با استفاده از نرم افزار MAXQDA و روش شناسی تحلیل مضمون تحلیل و سپس عوامل مؤثر بر ارزش ادراک شده مشتریان در صنعت خرده فروشی استخراج شد. این عوامل در بخش دوم (کمّی) از نگاه 502 نفر از مشتریان این صنعت در استان مازندران با استفاده از پرسشنامه (آزمون فریدمن) و نیز از نگاه 30 نفر از خبرگان حوزه بازاریابی (با روش آنتروپی شانون) اولویت بندی شد. محرک های ارزش ادراک شده مشتریان در این مطالعه عبارت است از نسبت هزینه به منفعت، فرآیند خرید درک شده، ارزش احساسی و ارزش اجتماعی. نتایج رتبه بندی از دیدگاه خبرگان و مشتریان مشابه بوده است؛ بنابراین ارزش اجتماعی از نظر هر دو گروه در رتبه اول قرار گرفته است.
واکاوی عوامل مؤثر بر رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکت های فناوری محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چشم انداز معاصر صنایع فناوری محور، ادغام هوش مصنوعی در رصد فناوری برای تقویت نوآوری و حفظ رقابت ضروری است. هدف این پژوهش، توسعه چارچوبی برای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی با تمرکز بر شرکت های فناوری محور است. این پژوهش با رویکرد کیفی به گردآوری داده ها از طریق روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو پرداخت. این روش با بررسی نظام مند 28 مقاله مرتبط با هدف پژوهش از بین 253 مقاله اولیه انجام شد. مقاله های نهایی براساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. روایی پژوهش برطبق معیارها، برگزاری جلسات با اعضای تیم پژوهش، استفاده از کارشناس و ممیزی کل فرایند برای اجماع نظری تأیید شد و پایایی نیز از طریق برنامه مهارت های ارزیابی انتقادی مشخص شد. چارچوب رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکت های فناوری محوردر پنج بعد ترسیم شده است: ابزارهای رصد فناوری، چرخه عمر فناوری، محیط شرکت، رویکرد شرکت در مواجهه با محیط، و ظرفیت جذب شرکت. یافته ها بر نقش محوری ابزارهای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی تأکید می کنند، پویایی های ظریف چرخه عمر فناوری را روشن می کنند، جنبه های چندوجهی محیط شرکت را آشکار می سازند، رویکردهای استراتژیک در مواجهه با چشم انداز فناوری درحال تحول را ترسیم می کنند، و بر ضرورت ظرفیت جذب برای استفاده موثر از فناوری های هوش مصنوعی تأکید می کنند. این پژوهش با ارائه بینش های عملی و راهنمایی استراتژیک، شرکت های فناوری محور را با پایه ای قوی برای پیمایش در تقاطع پیچیده هوش مصنوعی و رصد فناوری مجهز می کند، درنتیجه رشد پایدار، افزایش مزیت رقابتی و نوآوری پایدار را تسریع می کند.
طراحی الگوی انعطاف پذیری منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف طراحی الگوی انعطاف پذیری منابع انسانی با رویکرد TISM فازی در دانشگاه لرستان انجام گرفته است. روش: تحقیق براساس هدف کاربردی و از نظر روش در زمره تحقیقات آمیخته کمی و کیفی است. داده ها از طریق روش مدل سازی ساختاری تفسیری کل فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی و کمی، گروهی از خبرگان، متشکل از اساتید دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه لرستان که گرایش و تخصص آنان در حوزه مدیریت منابع انسانی بود، در نظر گرفته شد. شاخص های انعطاف پذیری منابع انسانی از طریق ادبیات نظری و مصاحبه با 7 نفر ازصاحب نظران این حوزه که با روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل کفایت نظری به عنوان نمونه انتخاب شدند، شناسایی شدند. که در نتیجه ی آن 12 شاخص استخراج شد. در بخش کمی پرسشنامه مقایسات زوجی شاخص ها توسط افراد نمونه تکمیل شد. سپس، برای ایجاد ارتباط و توالی بین عوامل و ارائه الگوی ساختاری از روش مدل سازی ساختاری تفسیری در محیط فازی استفاده گردید. یافته ها: سطح بندی شاخص های انعطاف پذیری منابع انسانی طی سیزده مرحله انجام گرفت که در نهایت منجر به شکل گیری مدل انعطاف پذیری منابع انسانی در چهار سطح شد. شاخص های توانش حل مسئله، اقدام مؤثر در شرایط مبهم، فنون مدیریت دانش در بالاترین سطح قرار گرفتند و بالاترین قدرت وابستگی را دارند
ارائه چارچوبی برای تبیین افول برند در صنعت پوشاک ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت پوشاک ورزشی به طور فزاینده ای رقابتی و پویا است و برندها برای جذب و حفظ مشتریان با چالش-های متعددی مانند ظهور رقبا، تغییر ترجیحات مشتریان و نوسانات اقتصادی روبرو هستند. از اینرو چارچوب افول برند می تواند ابزاری ارزشمند برای برندهای پوشاک ورزشی باشد تا به آنها در درک و پیش بینی روندهای آینده و اتخاذ تصمیمات استراتژیک کمک کند. هدف از این تحقیق طراحی چارچوب افول برند در صنعت پوشاک ورزشی است. این پژوهش از نظر فلسفه، پرگماتیسم؛ از نظر روش، کیفی؛ و از نظر استراتژی، داده بنیاد است. برای تعیین چارچوب افول برند، مصاحبه ای با 15 نفر از متخصصین در حوزه مدیریت برند و مدیران برجسته صنایع پوشاک ورزشی، به روش گلوله برفی و رسیدن به حد اشباع نظری انجام شد. روایی و اعتبار ابزار گردآوری داده ها به روش گوبا و لینکلن مورد بررسی و تایید قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بهترین راه حل با توجه به چارچوب طراحی شده دارای 7 عامل و 35 مولفه مرتبط با آن است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که در چارچوب افول برند، متغیرهای درون سازمانی در قالب کاهش سهم بازار، کاهش آگاهی از برند، کاهش وفاداری به برند، و ضعف در مدیریت و ابعاد مرتبط با محیط در قالب افزایش رقابت، عدم فرهنگ سازی برند، و شکاف تکنولوژی در صنعت پوشاک ورزشی نقش کلیدی دارند. چنانچه سازمان بخواهد از افول برند جلوگیری کند و موقعیت برند خود در بازار را تثبیت و یا بهبود ببخشد باید به این متغیرهای درون سازمانی و محیطی توجه نماید.
Comparative Study on Different Machine Learning Algorithms for Neonatal Diabetes Detection(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper gives a performance analysis of multiple vote classifiers based on meta-classification methods for estimating the risk of diabetes. The study's dataset includes a number of biological and clinical risk variables that can result in the development of diabetes. In the analysis, classifiers like Random Forest, Logistic Regression, Gradient Boosting, Support Vector Machines, and Artificial Neural Networks were used. In the study, each classifier was trained and evaluated separately, and the outcomes were compared to those attained using meta-classification methods. Some of the meta-classifiers used in the analysis included Majority Voting, Weighted Majority Voting, and Stacking. The effectiveness of each classifier was evaluated using a number of measures, including accuracy, precision, recall, F1-score, and Area under the Curve (AUC). The results show that meta-classification techniques often outperform solo classifiers in terms of prediction precision. Random Forest and Gradient Boosting, two different classifiers, had the highest accuracy, while Logistic Regression performed the worst. The best performing meta-classifier was stacking, which achieved an accuracy of 84.25%. Weighted Majority Voting came in second (83.86%) and Majority Voting came in third (82.95%).