ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۴۶۱.

ااثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس ناشی از انتظارات تحصیلی و خودناتوان سازی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس انتظارات تحصیلی خودناتوان سازی ذهن آگاهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۱۳۶
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس ناشی از انتظارات تحصیلی و خودناتوان سازی دانش آموزان انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده و در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر چاراویماق در استان آذربایجان شرقی در سالتحصیلی1402-1401  به تعداد تقریبی 2000 نفر تشکیل داده اند. پس از اجرای مقیاس استرس ناشی از انتظارات تحصیلی (AESI) آنگ و هوان (2006) و خودناتوان سازی(SHS) جونز (1979) از بین دانش آموزانی که استرس و خودناتوان سازی شدیدی داشتند،30 نفر انتخاب و با استفاده از گمارش تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. اعضای گروه آزمایش، طی 8 جلسه 5/1 ساعته آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی که توسط کابات زین در سال 2002 طراحی شده را به صورت گروهی دریافت کردند. داده های گردآوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس و SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی موحب کاهش استرس ناشی از انتظارات تحصیلی و خودناتوان سازی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر چاراویماق شده است (سطح معنی داری 001/0). بر اساس یافته های پژوهش می توان کارگاههای آموزشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را برای کاهش استرس ناشی از انتظارات تحصیلی و خودناتوان سازی دانش آموزان برگزار کرد. همچنین جلساتی با هدف آگاهی بخشی برای والدین و معلمان در جهت کاهش انتظارات تحصیلی از دانش آموزان، می توان ترتیب داد. 
۴۶۲.

بررسی نقش دلبستگی به خدا در نشانه های افسردگی، اضطراب و استرس بیماران فشار خون(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: دلبستگی به خدا افسردگی اضطراب استرس فشار خون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۷۷
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دلبستگی به خدا در نشانه های افسردگی، اضطراب و استرس بیماران فشار خون انجام گرفته است. این پژوهش زیردسته تحقیقات کمّی است که از نظر هدف بنیادی و از نظر روش گردآوری یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل تمام بیماران فشار خون شهرستان خوی در بهار سال 1401 که توسط پزشک متخصص تشخیص این بیماری را گرفته بودند، می باشد. حجم نمونه شامل 150 نفر می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس از افرادی که به مطب پزشکان متخصص مراجعه می کنند و تشخیص این بیماری را دارند، انتخاب شدند و افراد به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت نمودند. برای گردآوری داده ها، از پرسش نامه دلبستگی به خدا رووات و کرک پاتریک و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین دلبستگی به خدا با افسردگی، اضطراب و استرس بیماران فشار خون ارتباط معناداری وجود دارد (05/p <0). دلبستگی به خدا با ایجاد امید و هدفمندی و کاهش تنش باعث می شود فرد اضطراب و استرس کمتری را تجربه کرده و احتمال ایجاد افسردگی در افراد کمتر گردد.
۴۶۳.

نقش میانجی خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی در رابطه بین هویت تحصیلی و بی ارادگی ورود به شغل در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی هویت تحصیلی بی ارادگی ورود به شغل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۶۷
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی در رابطه بین هویت تحصیلی و بی ارادگی ورود به شغل در نوجوانان دختر انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1402 بود. 303 نفر به روش خوشه ای چندمرحله ای در این مطالعه شرکت داشتند و به مقیاس هویت تحصیلی (AIS؛ واز و ایزاکسون، 2008)، مقیاس اراده ورود به شغل نسخه-دانش آموزان (WVS-SV؛ دافی و همکاران، 2012)، فرم کوتاه مقیاس خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی (CDSE؛ توسط بتز و تایلور، 1996) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بود. همچنین، نتایج نشان داد که اثرمستقیم هویت تحصیلی به خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی به صورت مثبت و در مقابل خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی بر بی ارادگی ورود به شغل به صورت منفی معنادار (001/0P<) بودند و مسیر هویت تحصیلی بر بی ارادگی ورود به شغل معنادار (195/0=P) نبود. نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که که خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی بین هویت تحصیلی و بی ارادگی ورود به شغل به طور معنادار (001/0P<) نقش میانجی داشت. نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که هویت تحصیلی با میانجی گری خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی بر بی ارادگی ورود به شغل اثر دارد.
۴۶۴.

تدوین مدل تعهد دینی بر اساس سبک دلبستگی به خدا با نقش میانجی تصویر ذهنی از خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصویر ذهنی از خدا تعهد مذهبی سبک دلبستگی به خدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴ تعداد دانلود : ۴۵
تعهد مذهبی بیان می کند یک فرد تا چه اندازه درگیر با امور و مفاهیم مذهبی است یا به عبارت دیگر فردی با تعهد مذهبی بالا در زندگی و امور روزمره خود به دین پایبند است. یکی از مهم ترین مواردی که می توان بر ارتباط های انسان همچون با خدا اثر بگذارد، سبک دلبستگی است. دلبستگی از نظر بالبی ، پیوند عاطفی پایداری می باشد که ویژگی آن گرایش به جستجو و حفظ مجاورت به شخص خاص به ویژهبه ویژه در زمان استرس می باشد، پاتریک با مفهوم سبک دلبستگی به خدا بر این باور بود که تفاوت های فردی سبک های دلبستگی بزرگسال و تاریخچه دلبستگی دوران کودکی در یک نقطه زمانی با تفاوت های فردی عقاید مذهبی و الگوهای روان شناختی از خدا هماهنگ هستند؛ از این رو بین ادراک دلبستگی دوران کودکی و اعتقادات انسان به خدا نیز رابطه وجود دارد. از نظر پاتریک زمانی که شخص درمانده است، همان ارتباطی را با خدا برقرار می کند که در خلال کودکی با والدین خود داشته است و سبک های دلبستگی به والد احتمالاً پایه شکل گیری ارتباط با خدا می شود، انواع سبک های دلبستگی به خدا عبارت اند از: دلبستگی ایمن به خدا، دلبستگی اضطرابی به خدا و دلبستگی اجتنابی به خدا. لارنس تصور از خدا را مفهومی شناختی از خداوند تعریف می کند که برداشتی شهودی از خدا است و از راه مجموعه ای از یادآوری ها، تداعی های مرتبط با آن و تجربه ها مشخص می شود. بر اساس پیشینه نظری و عملی پژوهش تصویر خدا متغیری شناخته می شود که هم با تعهد دینی و هم با سبک دلبستگی به خدا در ارتباط است و می توان آن را به عنوان یک متعیر میانجی در نظر گرفت نظر به این آنکه این روابط در قالب یک مدل ساختاری بررسی نشده اند، هدف این پژوهش تدوین مدل تعهد دینی بر سبک دلبستگی به خدا با نقش میانجی تصویر ذهنی خدا. روش: پژوهش حاضر نظری و از نوع بنیادی و داده های مورداستفاده کمّی است. طرح پژوهش مطالعه توصیفی از نوع همبستگی مدل معادلات ساختاری است، می باشد. جامعه این پژوهش شامل دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی نیم سال دوم 1403-1402 دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام بود که انتخاب نمونه به روش تصادفی خوشه ای انجام شد و داده ها با استفاده از مقیاس مقیاس تعهد مذهبی، مقیاس سبک دلبستگی به خدا و مقیاس تصویر ذهنی از خدا جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-29 انجام شد. نتایج: نتایج نشان داد که مدل از شاخصه های برازش مطلوب برخوردار است و پس از برازش مدل نتایج نشان داد سبک دلبستگی اجتنابی به خدا با تعهد دینی رابطه مستقیم و منفی دارد، دلبستگی ایمن به خدا با تصویر مثبت رابطه مستقیم و مثبت دارد. دلبستگی اجتنابی به خدا با تصویر مثبت رابطه مستقیم و منفی دارد، دلبستگی دوسوگرا به خدا با تصویر مثبت از خدا رابطه مستقیم و منفی دارد، سبک دلبستگی ایمن با نقش میانجی تصویر مثبت از خدا با تعهد دینی رابطه غیرمستقیم و مثبت دارد. سبک دلبستگی دوسوگرا به خدا با نقش میانجی تصویر مثبت از خدا با تعهد دینی رابطه غیرمستقیم و منفی دارد، سبک دلبستگی اجتنابی با نقش میانجی تصویر منفی از خدا با تعهد دینی رابطه غیرمستقیم و منفی دارد. بحث: افراد ایمن در پرتو ایمنی و آرامش کسب شده از وجود خداوند فرصتی برای پرداختن به سطوح عالی نیازها می یابند؛ یعنی آنچه مازلو آن را خود شکوفایی می نامد ؛ مردم تمایل ذاتی به تبدیل شدن به خود واقعی شان دارند، یعنی تمام آنچه که می توانند باشندبرای دستیابی به این اهداف نهایی، تعدادی از نیازهای اساسی دیگر مانند نیاز به غذا، ایمنی، عشق و عزت نفس باید برآورده شود که خلاصه و عصاره آن در معنویت براساس علم وحی است که و ابزار مهم ایستادگی در مسیر سخت و پرچالش زندگی (انشقاق، 6) را مفهوم ایمان (عصر، 3) می داند که ایمان از معنای لغوی تصدیق و اعتقاد قلبی به کسی یاچیزی است و از معنای اصطلاحی آن، اعتقاد و تصدیق قلبی به خدا است. افرادی با دلبستگی اجتنابی به خدا دلیل نگاه منفی به خود و خدا، با ترس از صمیمیت در پی ردّ ارتباطات نزدیک می باشند این افراد گاها نگاه خرافی به مذهب دارند و آن را مانع زندگی و آزادی خود می دانند،؛ بنابراین با دیدی منفی از خود و خدا، رابطه ای سرد و فاصله فاصله دار ایجاد می کنند که در نتیجه منجر به اجتناب از خدا می شود. پیلاگ و همکاران (2016) نیز توضیح می دهند که در افراد نا ایمن مضطرب در جست و جوی مداوم صمیمت در رابطه با خدا همراه با اضطراب زیاد و تنش های فراوانی است؛ از این رو لذا افراد مضطرب برای این که از علاقه خدا اطمینان داشته باشند و نیز به علت ترس از طرد شدن، دوست دارند در روابط نزدیک کنترل شوند و کنترل را نشانه دوست داشتن می دانند که البته این احساس با خشم و اضطراب همراه است،. این افراد اعمال مذهبی را در جهت ترس از دست دادن خدا و یا ترس از مجازات الهی انجام می دهند. یکی از مهم ترین محدودیت های پژوهش ها با موضوع دینداری در ایران نبودن ابزارهای بومی مطابق با فرهنگ ایران و اسلامی است. منحصر بودن نمونه حاضر به دانشجویان ساکن تهران و میانگین سنی جوانی از محدودیت های این پژوهش است که نتایج حاصله را بایستی با احتیاط به گروه های مختلف و شهرهای دیگر تعمیم داد.  در پایان پیشنهاد می شود مطالعات بیشتری با مقیاس های متنوع و نمونه های مختلف انجام پذیرد تا بتوان به چنین یافته هایی عمومیت بخشید. تقدیر و مشارکت نویسندگان: نویسندگان ابتدا شکرگزار خداوند و سپس تمام افرادی که در این پژوهش همراه بوده اند کمال قدردانی و تشکر را دارم. نویسنده اول مسئولیت طراحی، جمع آوری داده ها و تحلیل را انجام داده است و دارند نویسنده دوم مسئولیت هدایت فرایند کلی پژوهش را برعهده داشت و نویسنده سوم مسئولیت نظارت بر ابعاد مذهبی پژوهش را داشته است.  تضاد منافع و تأمین مالی: نویسندگان اعلام کرده اند که هیچ تضاد منافع در این مقاله وجود ندارد و کلیه هزینه های پژوهش توسط نویسندگان تأمین شده است.
۴۶۵.

چالش های مشاوران مدرسه جدیدالاستخدام در راهبری هدایت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چالش مشاوران جدیدالاستخدام هدایت تحصیلی مطالعه کیفی تجارب زیسته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰ تعداد دانلود : ۳۴
در نظام آموزشی ایران، هدایت تحصیلی دانش آموزان جهت افزایش آمادگی تحصیلی/شغلی و همچنین دست یابی به موفقیت در مدرسه و پسامدرسه، از جمله وظایف مشاوران مدارس است. این مطالعه با هدف بررسی چالش های مشاوران مدرسه جدیدالاستخدام در راهبری هدایت تحصیلی دانش آموزان، به روش کیفی از نوع تحلیل مضمون انجام شده است. در این مطالعه هشت نفر از مشاوران مدارس با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته، بر اساس روش تحلیل مضمون براون و کلارک مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده پنج مضمون اصلی به دست آمد که عبارتند از: چالش های مرتبط با برنامه هدایت تحصیلی، مشکلات دانش آموزان در انجام موفق هدایت تحصیلی، عدم آماده سازی مشاوران قبل از اشتغال در مدرسه، موانع عملکرد حرفه ای مشاور حین اشتغال در مدرسه و چالش های هویت حرفه ای مشاوران. شناخت و بررسی چالش های مشاوران تازه کار پیرامون برنامه هدایت تحصیلی، به تأثیرگذاری بیشتر آنها و همکاری هر چه بیشتر با معلمان، مدیران و خانواده ها در جهت بالابردن سطوح رشدی دانش آموزان خواهد انجامید. نتیجه ی این بررسی ها در حوزه های رشد تحصیلی، شغلی و شخصی/اجتماعی دانش آموزان به طور موفقیت آمیزی نمایان خواهد شد.
۴۶۶.

اثربخشی آموزش ویژه هدایت تحصیلی-شغلی بر دانش و مهارت مشاوران مدارس متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش متوسطه اول مهارت مشاور مدرسه هدایت تحصیلی-شغلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۳۸
هدایت تحصیلی-شغلی در دوره متوسطه اول، زیر نظر مشاور مدرسه رقم می خورد و میزان آگاهی و مهارت مشاوران در اجرای صحیح این فرایند و سرنوشت دانش آموزان تعیین کننده است. پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش هدایت تحصیلی_شغلی بر دانش و مهارت مشاوران مدارس متوسطه اول صورت پذیرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مشاوران مدارس متوسطه اول شاغل در سال تحصیلی1401-1400 مناطق 21گانه شهرستان های استان تهران بودند که تعداد30 نفر بصورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به روش تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پیش از هرگونه مداخله پیش آزمون گرفته شد و سپس گروه آزمایش 8 جلسه مداخله آموزش هدایت تحصیلی-شغلی را دریافت نمودند و درپایان از هردو گروه پس آزمون اخذ شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته سنجش دانش و مهارت مشاوران در زمینه هدایت تحصیلی بودکه با توجه به عدم وجود پرسشنامه مناسب این پژوهش، طراحی شده و پس ازکسب اطمینان از روایی و پایایی، توزیع شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل کوواریانس بوده و یافته های پژوهش حاکی از این بود که آموزش ویژه هدایت تحصیلی-شغلی، بطور معناداری باعث بهبود دانش و مهارت مشاوران مدارس متوسطه اول شهرستانهای استان تهران شده است. لذا می توان نتیجه گرفت که آموزش ویژه هدایت تحصیلی-شغلی ارائه شده در این پژوهش می تواند بر بهبود دانش و مهارت مشاوران اثربخش واقع شود و مورد استفاده متولیان تربیت مشاور مدرسه در نظام آموزش عالی و نظام آموزش و پرورش ایران قرار گیرد.
۴۶۷.

بررسی اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر کاهش ناگویی هیجانی، ناخودداری، درآمیختگی شناختی و نشانگان وسواس افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان روان پویشی کوتاه مدت ناگویی هیجانی ناخودداری آمیختگی شناختی وسواس فکری- عملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۵۵
هدف: هدف از پژوهش، بررسی اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر کاهش ناگویی هیجانی، ناخودداری، درآمیختگی شناختی و نشانگان وسواس افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری است و جامعه آماری شامل افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی می باشد که جهت درمان طی ماه های فروردین تا آذرماه سال 1402 به کلیه مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهرستان بیرجند مراجعه کرده بودند. بدین منظور تعداد 40 نفر بر اساس جدول کوهن، به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت 11 جلسه، درمان روان پویشی کوتاه مدت را دریافت نمودند و گروه کنترل طی این مدت هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش، پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) بگبی، پارکر و تیلور (1994)، پرسشنامه ناخودداری (Y-BOCS) ییل و براون گودمن و پرایس (1986)، پرسشنامه آمیختگی شناختی گیلاندرز و همکاران (2010) و پرسشنامه مقیاس وسواس فکری عملی هاجسون و راچمن (1977) بود که به منظور جمع آوری اطلاعات در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بر روی آزمودنی ها اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که درمان روان پویشی کوتاه مدت باعث کاهش ناگویی هیجانی، ناخودداری، درآمیختگی شناختی و نشانگان وسواس، در مرحله پس آزمون شده است(05/0P<) و ماندگاری اثر درمان بعد از سه ماه نیز حفظ شده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت درمان روان پویشی کوتاه مدت بر ناگویی هیجانی، ناخودداری، آمیختگی شناختی و نشانگان وسواس افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی، اثرمعنی داری دارد و می توان از این آموزش جهت کاهش و تعدیل ناگویی هیجانی، ناخودداری، درآمیختگی شناختی و نشانگان وسواس افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی استفاده کرد.
۴۶۸.

مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد با نسخه اینترنتی آن بر انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد انعطاف پذیری روان شناختی آشفتگی روان شناختی خیانت زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹ تعداد دانلود : ۲۸
مقدمه: هدف تحقیق مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد با نسخه اینترنتی آن بر انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش: تحقیق حاضر به صورت نیمه آزمایشی با سه گروه و در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری انجام گرفت. جامعه آماری شامل زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بودند که به مراکز مشاوره روانشناسی تحت نظر بهزیستی در شهر شیراز در سال 1401 مراجعه کرده بودند. 45 نفر به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. گروه حضوری تحت 8 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. برای گروه اینترنتی یک سایت طراحی گردید که مطالب براساس درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه در اختیار آن ها قرار گرفت. از پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و پریشانی روان شناختی کسلر (2003) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از تحلیل کوواریانس و بونفرونی استفاده شد. یافته ها: هر دو روش حضوری و اینترنتی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی اثربخش بودند. میان اثربخشی دو روش حضوری و اینترنتی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختی تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می توانند کمک به سزایی در زمینه کمک به زوجین آسیب دیده از خیانت زناشویی داشته باشد.
۴۶۹.

Comparison of the Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy and Reality Therapy on the Components of Adaptation in Incompatible Married Individuals(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: marital adjustment Acceptance and Commitment Therapy (ACT) Reality Therapy (RT)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۷۹
Methods and Materials: A quasi-experimental design with a pretest-posttest-follow-up framework was employed, involving two experimental groups (ACT and RT) and one control group. The sample consisted of 54 incompatible married individuals (18 per group) recruited from psychological centers in District 7 of Tehran. Participants completed the Spanier Dyadic Adjustment Scale at pretest, posttest, and follow-up stages. The ACT intervention comprised 8 weekly sessions focusing on mindfulness, acceptance, and value-based actions, while the RT intervention consisted of 8 sessions emphasizing need satisfaction and responsible behavior. Data were analyzed using repeated measures ANOVA to assess changes over time and between groups. Findings: Both ACT and RT significantly improved overall marital adjustment compared to the control group, with significant interaction effects observed for dyadic cohesion (F = 11.161, p = 0.001, η² = 0.247), dyadic consensus (F = 24.787, p = 0.001, η² = 0.422), and affectional expression (F = 22.477, p = 0.001, η² = 0.398). RT demonstrated greater effectiveness in enhancing dyadic cohesion and consensus, while ACT showed stronger outcomes in improving affectional expression. Post-hoc analyses revealed significant mean differences between pretest and posttest for dyadic cohesion in RT (mean difference = -8.167, p < 0.001) and affectional expression in ACT (mean difference = 2.694, p < 0.001). Follow-up assessments indicated sustained improvements, with RT maintaining higher scores in dyadic cohesion (mean = 15.139) and consensus (mean = 25.694), and ACT in affectional expression (mean = 4.78). Conclusion: Both ACT and RT are effective interventions for improving marital adjustment, with RT being more beneficial for addressing behavioral and communication aspects of marital conflict, and ACT more effective in fostering emotional intimacy.
۴۷۰.

ارائه مدل ساختاری روابط انعطاف پذیری تصویر بدن با خودکارآمدی وزن و نقش واسطه ای تاب آوری در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انعطاف پذیری تصویر بدن تاب-آوری تخمدان پلی کیستیک خودکارآمدی وزن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۲۰
زمینه: سندرم تخمدان پلی کیستیک یکی از شایع ترین اختلالات هورمونی در زنان است که می تواند پیامدهای جسمانی، روانی و اجتماعی گسترده ای داشته باشد. تصویر بدن، به عنوان ادراک فرد از ظاهر جسمی خود، و خودکارآمدی وزن، به معنای اعتماد به توانایی فرد در مدیریت وزن، از جنبه های مهم روانشناختی در این افراد هستند. با این حال، نقش انعطاف پذیری تصویر بدن بر خودکارآمدی وزن و تأثیر تاب آوری به عنوان متغیر واسطه ای، به طور کامل بررسی نشده است. هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری روابط انعطاف پذیری تصویر بدن با خودکارآمدی وزن و نقش واسطه ای تاب آوری در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک بود. روش: روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان و دختران مبتلا به سندرم تخمدان پل یکیستیک مراجعه کننده به بیمارستان کمالی شهرکرج در سال 1403- 1402 تشکیل داد و از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 600 نفر انتخاب شدند و به پرسشنامه های تاب آوری (کانر دیویدسون، 2003)، خودکارآمدی وزنی (کلارک و همکاران، 1991) و انعطاف پذیری تصویر بدن (ماگالانز، 2015) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS نسخه 26 و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار PLS نسخه 4 انجام شد. یافته ها: بررسی مسیرهای معنادار شده نشان داد که انعطاف پذیری تصویر بدن بر تاب آوری و نیز تاب آوری بر سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی وزنی زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک تأثیری مثبت و معنادار دارد (05/0 >P) و بالعکس، انعطاف ناپذیری تصویر بدنی بصورت غیر مستقیم بر خودکارآمدی وزنی زنان تأثیری منفی خواهد گذاشت (05/0 >P). از این یافته ها چنین استنتاج می شود که داشتن انعطاف پذیری در تصویر بدن قادر است بر تاب آوری تأثیر بگذارد و در نتیجه، تاب آوری به عنوان یک عامل واسطه ای به بهبود خو
۴۷۱.

Designing and Validating a Family based Mental Empowerment Program for Improvement of Cognitive Processes, Psychological Hardiness and Academic Performance of slow learners’ students

کلیدواژه‌ها: mental empowerment family-based cognitive processes psychological hardiness Academic Performance slow learner

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹ تعداد دانلود : ۱۷۰
The study reported in this paper aimed at developing and validating a family-based mental empowerment program to enhance cognitive processes, psychological hardiness, and academic performance of slow learners. The present study was fundamental in nature. The statistical population included psychologists and exceptional children's education specialists, family education instructors, and parents of slow learners in Tehran. The sample population consisted of three professors in psychology and exceptional children's education from the University of Tehran, three family education instructors, and three mothers of slow learners, selected through purposive sampling. The validation process of the studied program was carried out in five steps (reviewing theoretical foundations, reviewing previous research and existing programs, developing program content, validating the content, and explaining the program validation). The Delphi method was used for program content development, triangulation and Lawshe's content validity index were employed for content validity determination, and the expert agreement percentage method was used for determining the program’s reliability. The overall content validity coefficient of the sessions stood at 85%, and the program’s reliability coefficient was 86%. The family-based mental empowerment program aimed at enhancing cognitive processes, psychological hardiness, and academic performance of slow learners demonstrated high validity and reliability. Therefore, this program can be used to improve the cognitive and academic status of slow learners.
۴۷۲.

اصول تحول روان شناختی بر اساس حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: اصل تحول روان شناختی حمکت متعالیه تحلیل محتوا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳ تعداد دانلود : ۶۰
هدف از این پژوهش، دستیابی به اصول تحول روان شناختی بر اساس حکمت متعالیه است. پژوهش حاضر با روش کیفی از نوع تحلیل محتوا می باشد؛ همچنین داده ها از طریق مطالعه و فیش برداری از کتب، مقالات و نیز استفاده از کتابخانه های الکترونیک جمع آوری و طبقه بندی گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که بر اساس حکمت متعالیه می توان به سه دسته از اصول تحول روان شناختی دست یافت: دسته اول اصول حاکم بر روند تحول روان شناختی شامل تدریجی بودن، مراتبی بودن، سیر از ساده به پیچیده، پیوستگی، تفاوت در آغاز و امتداد، وابستگی به بدن، نقش مخاطرات، الگومندی و قابل پیش بینی، دارای ابعاد متنوع؛ دسته دوم اصول حاکم بر جهات تحول روان شناختی شامل مبدأ و مقصدی الهی، کمال محوری و همبستگی منفی با تحول بدنی؛ دسته سوم اصول حاکم بر میزان تحول روان شناختی شامل وجود تفاوت های فردی و اختلاف سرعت میزان تحول در مراتب مختلف. پذیرش اصول تحول روان شناختی مبتنی بر حکمت متعالیه، علاوه بر تغیی ر در نوع نگاه پژوهشگر به تحول انسانی، روش و من ابع مطالع اتی وی را در پ ژوهش ه ای تحولی دگرگون ساخته به تبع آن گستره، اهداف و روش دانش روان شناسی تحولی نیز در قلمروه ای گون اگون مت أثر خواهد کرد.
۴۷۳.

ارائه الگوی گرایش زنان زندانی به مصرف مواد بر پایه تکانشگری با نقش میانجیگر نشخوار ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تکانشگری نشخوارذهنی مصرف مواد زنان زندانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۴۲
زمینه: شواهد حاکی از این است که گرایش به مصرف مواد ریشه در ویژگی های روانشناختی علی الخصوص تکانشگری داشته و این منجر به اعتیادپذیری در زنان می شود. بنابراین بررسی عوامل تأثیرگذار بر گرایش به مصرف مواد به ویژه نشخوارذهنی می تواند راهگشای پیشگیری از اعتیادپذیری در زنان گردد. هدف: هدف این پژوهش ارائه الگوی گرایش زنان زندانی به مصرف مواد بر پایه تکانشگری با نقش میانجی نشخوارذهنی بود. روش: روش پژوهش مطالعه حاضر همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان زندانی بند نساء شهر ارومیه در سال 1403 بودند که حداقل سابقه یک سال حبس در زندان داشتند (262=N). نمونه آماری شامل 200 زندانی بودند که براساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده های این پژوهش از مقیاس آمادگی به اعتیاد (وید و بوچر، 1992)، پرسشنامه تکانشگری (بارات، 1995) و مقیاس نشخوار ذهنی (نولن-هوکسما و مارو، 1991) استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS-24 و SPSS-25 استفاده شد. یافته ها: نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد رفتار تکانشگری (44/0 =B) و نشخوارذهنی (48/0 =B) بر گرایش به مصرف مواد زنان زندانی و همچنین رفتار تکانشگری بر نشخوار ذهنی (39/0 =B) اثر مستقیم معناداری دارند. همچنین نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد که اثر غیرمستقیم رفتار تکانشگری بر روی گرایش به مصرف مواد زنان زندانی از طریق نشخوارذهنی معنی دار بوده و مدل تایید شد (05/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان با روان درمانی نشخوارذهنی زنان زندانی بخش مهمی از تکانشگری را تعدیل و در راستای پیشگیری از گرایش به مصرف مواد سود برد.
۴۷۴.

تحلیل کیفی نیازهای زیربنایی چرخه های تعاملی هیجانی زوجین ساکن شهر یزد: یک مطالعه تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیاز چرخه هیجانی تعامل زوجین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۶۰
زمینه: حالات خلقی یک شریک، توانایی انتقال هیجانی به شریک دیگر را دارند که می تواند در یک چرخه تعاملی رخ دهد، و این تعاملات می توانند تحت تأثیر نیازهای مختلف قرار بگیرند. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نیازهای زیربنایی چرخه های تعاملی هیجانی زوجین ساکن شهر یزد به صورت تحلیل محتوای کیفی بود. روش: روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر تحلیل محتوای عرفی بود. جامعه آماری شامل زوجین با سن بین ۲۰ تا ۴۵ سال و ساکن شهر یزد بود. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و تا رسیدن به حد اشباع، ۲۷ زوج در یک مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته شرکت کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش ۵ مرحله ای گرانهایم و لاندمن (۲۰۰۴) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل محتوای داده ها در پاسخ به سؤال پژوهش به شناسایی ۶ مقوله اصلی منجر شد که عبارت بود از: صمیمت شناختی-هیجانی، صمیمیت جنسی، صمیمیت زمانی، نیاز به مراقبت و حمایت، نیاز به تعهد و نیاز به آزادی. نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که راهکارهای بهبود چرخه های تعاملی هیجانی در روابط زوجین شامل درک عمیق تر از نیازهای زیربنایی هر زن و مرد، ارتقاء ارتباط و ارائه حمایت متقابل برای تأمین این نیازها، و استفاده از تکنیک های مؤثر مانند مشاوره زناشویی یا آموزش مهارت های ارتباطی می باشد. این راهکارها می توانند بهبود رضایت و تطابق در روابط زناشویی را تسهیل و تقویت نمایند.
۴۷۵.

Investigating the effectiveness of repeated and intensified bifrontal transcranial direct current stimulation (tDCS) on the improvement of love trauma syndrome in romantic relationship breakup: A case report(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: DLPFC love trauma Romantic relationship breakup Transcranial direct current stimulation

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۵۸
Objective: Experiencing stress and emotional disturbances due to ending and separating from a romantic relationship is one of the most painful events for some people. We aimed to evaluate a repetitive transcranial direct current stimulation (tDCS) protocol on a girl experiencing an unmarried relationship break-up.Methods: We aimed to evaluate a tDCS protocol to the left dorsolateral prefrontal cortex (DLPFC) (10 sessions, 2 mA current intensity for 20 minutes, one session each day) on a girl experiencing an unmarried relationship break-up (In Iran, the year 2022). In order to evaluate the effect of this protocol, the assessment of love trauma (Love Trauma Inventory (LTI), depression (Beck Depression Inventory (BDI-II), anxiety Hamilton Anxiety Rating Scale (HAM-A), Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ) and Positive and Negative Affect Schedule (PANAS) was done at different time intervals, before and after the intervention and follow-up.Results: Repetitive tDCS stimulation protocol with left anodal/right cathodal DLPFC montage may effectively reduce emotional disturbances after the experience of separating from a romantic relationship and lead to improved mood.Conclusion: In order to generalize the introduced stimulation protocol, it is necessary to investigate more in large groups of people who have experienced a romantic relationship breakup.
۴۷۶.

Components of Collective Coping in Families Facing Chronic Illness(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Collective coping communal coping chronic illness family resilience Qualitative study Ireland

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۴۲
Objective: This study aimed to explore the core components of collective coping in families managing the challenges of chronic illness, focusing on how emotional, relational, and social processes interact to sustain resilience. Methods and Materials: A qualitative research design was employed using semi-structured interviews with 20 family members of patients living with chronic illness in Ireland. Participants were recruited through purposive sampling to ensure variation in roles, including spouses, parents, adult children, and siblings. Interviews were conducted either face-to-face or via secure online platforms, with each lasting between 60 and 90 minutes. Data collection continued until theoretical saturation was reached. Transcripts were analyzed thematically using NVivo software version 14, following an iterative coding process of open coding, categorization, and theme development. Reflexivity and peer debriefing were used to enhance credibility and trustworthiness. Findings: Four overarching themes emerged, each encompassing multiple subthemes. Emotional solidarity captured shared emotional expression, empathic support, hope maintenance, anxiety management, and the protection of vulnerable members. Collaborative problem-solving included shared decision-making, role and task distribution, resource pooling, adaptive planning, and conflict resolution. Meaning-making and resilience reflected reframing illness as a shared challenge, strengthening family identity, engaging in collective spiritual practices, and narrative sharing. External support and community connection encompassed reliance on social networks, healthcare partnerships, institutional support, peer networks, and advocacy. Collectively, these themes highlighted coping as a relational and communal process rather than an individual endeavor. Conclusion: The findings underscore that coping with chronic illness within families is fundamentally collective, rooted in shared appraisals, collaboration, and external resource integration. Recognizing these dynamics offers valuable insights for healthcare professionals and policy makers seeking to design family-centered interventions that enhance resilience and well-being.
۴۷۷.

Confirmatory Factor Analysis of the Components of Psychological Well-Being in the Persian Version of the Ryff Scale Across Different Ethnic Groups of Afghan Families(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Afghans Psychological well-being Instrument Reliability Convergent Validity Discriminant Validity

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۷۴
Objective: This study aimed to evaluate the validity and reliability of the short form of the Ryff Psychological Well-Being Scale (1989), consisting of 18 items, within the population of Afghan families across four provinces in Afghanistan. Methods: The present research was descriptive and correlational in nature. A total of 320 families, including fathers, mothers, and one child from each family (960 participants in total), participated in this study using convenience sampling. Data were analyzed through confirmatory factor analysis (CFA) using the Partial Least Squares Structural Equation Modeling (PLS-SEM) approach with the statistical packages SmartPLS 4 and SPSS 27. Findings: After obtaining feedback from Afghan university professors and participants, the face validity of the scale was confirmed. The reliability of the scale was assessed using Cronbach's alpha and composite reliability (CR). The reliability coefficients were calculated as 0.79 for fathers, 0.78 for mothers, and 0.78 for children, with CR values at satisfactory levels. Convergent validity was evaluated using the average variance extracted (AVE), and discriminant validity was assessed and confirmed using the Heterotrait-Monotrait (HTMT) ratio. To improve the model and enhance discriminant validity, two items related to the dimensions of Environmental Mastery and Personal Growth were removed. The findings demonstrated that the reliability and validity evaluations of the scales used in this study were statistically sound and reliable. Conclusion: The study concluded that the 18-item version of the Ryff Psychological Well-Being Scale is a valid and reliable instrument for use within the Afghan family population. Therapists in Iran working with Afghan migrants, as well as Afghan therapists residing in Afghanistan, can utilize this tool in their clinical and research settings.
۴۷۸.

اثربخشی روش های یاددهی- یادگیری مبتنی بر مغز بر بازده های شناختی - عاطفی یادگیری زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش مبتنی بر مغز یادگیری زبان انگلیسی بازده های شناختی و عاطفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۴۰
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر مغز بر بازده های شناختی و عاطفی یادگیری زبان انگلیسی بود. در راستای این هدف و در قالب طرح آزمایشی بین گروهی با پیش آزمون و پس آزمون از دانش آموزان پایه نهم شهرستان بستان آباد است. آزمودنی ها 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (دو کلاس 15 نفره) جایگزین شدند. سپس برای گروه های آزمایشی راهبردهای آموزشی مبتنی بر مغز طی 10 جلسه به مرحله اجرا گذارده شده و برای گروه کنترل، مداخله ای به عمل نیامده جهت اندازه گیری بازده های شناختی - عاطفی یادگیری در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از آزمون پیشرفت تحصیلی زبان انگلیسی و پرسشنامه انگیزش و نگرش یادگیری زبان خارجی گاردنر استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد بهبود بازده های شناختی- عاطفی یادگیری زبان انگلیسی اثربخش است. این یافته ها تلویحات کاربردی در عرصه های آموزش زبان انگلیسی داشته که به طور مبسوط مورد بحث واقع می شود.
۴۷۹.

مدل ساختاری اعتیاد به غذا براساس حساسیت به تنبیه و پاداش: نقش میانجی ولع به غذا و پردازش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتیاد به غذا پردازش هیجانی حساسیت به پاداش و تنبیه ولع به غذا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۳۲
هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون نقش میانجی ولع به غذا و پردازش هیجانی در رابطه بین حساسیت به پاداش و تنبیه با اعتیاد به غذا انجام شد. روش: پژوهش حاضر بنیادی از نوع توصیفی و به روش همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد چاقی بود که در بهار و تابستان ۱۴۰۲ به مراکز و کلینیک های تغذیه تهران مراجعه کردند. ۳۵۷ نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از محاسبه شاخص توده بدنی شرکت کنندگان و مقیاس اعتیاد به غذای یل (گرهارد و همکاران، ۲۰۰۹)، پرسشنامه حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش (کانر و همکاران، ۲۰۱۸)، پرسشنامه ولع به غذا-صفت (سپدابنیتو و همکاران، ۲۰۰۰) و مقیاس پردازش هیجانی (باکر و همکاران، ۲۰۰۷) جمع آوری و با استفاد از مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos۲۴ تحلیل شدند. یافته ها: مدل با داده های مشاهده شده برازش مطلوب داشت. ضریب مسیرمستقیم بین حساسیت به تنبیه و اعتیاد به غذا منفی و معنادار بود. اثر غیرمستقیم حساسیت به تنبیه بر اعتیاد به غذا با میانجیگری ولع به غذا منفی و با میانجیگری پردازش هیجانی مثبت و معنادار بود. اثر غیرمستقیم حساسیت به پاداش بر اعتیاد به غذا با میانجیگری ولع غذا مثبت و با میانجی گری پردازش هیجانی منفی و معنادار بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد مشکلات پردازش هیجان، ولع غذا و حساسیت به تنبیه و پاداش نقش معناداری در سبب شناسی و تداوم خوردن بیمارگون ایفا می کنند و تمرکز بر تعامل این عوامل می تواند در پیشگیری و درمان مشکلات خوردن افراد دارای اضافه وزن و چاقی سودمند باشد.
۴۸۰.

تأثیر برنامه خواندن مبتنی بر حافظه کاری واجی بر آگاهی واج شناختی کودکان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگاهی واجی برنامه ی پیشرفت خواندن حلقه واجی حافظه فعال واجی نارساخوان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۲۶
هدف: هدف این پژوهش، ارزیابی و تعیین اثربخشی یک برنامه بهبود خواندن مبتنی بر مدل حافظه کاری (حلقه آوایی) برای افزایش آگاهی واج شناختی در کودکان مبتلا به نارساخوانی بود. روش: این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان نارساخوان پایه اول تا سوم ابتدایی مراجعه کننده به مراکز اختلالات یادگیری آموزش و پرورش شهرستان اصفهان در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ است که پس از غربالگری و حذف آزمودنی های نامناسب، تعداد نمونه ها به 40 دانش آموز نارساخوان (پایه های اول تا سوم) کاهش یافت که به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش (هر کدام 20 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه برنامه بهبود خواندن را دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل بدون مداخله ماندند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون تشخیصی اختلال خواندن (کرمی، ۱۳۹۹)، آزمون هوش ریون (1938)، و آزمون آگاهی واج شناختی (سلیمانی و همکاران، ۱۳۸۴) بودند. اندازه گیری ها در هر دو گروه قبل از مداخله، بلافاصله پس از آن و شش ماه بعد (دوره پیگیری) انجام شد. یافته ها:تحلیل آماری با استفاده از روش تحلیل کوواریانس نشان داد که نمرات گروه آزمایش در متغیر آگاهی واج شناختی به طور معناداری افزایش یافته است (p < 0.05). در گروه کنترل چنین بهبودی مشاهده نشد. نتیجه گیری: برنامه بهبود خواندن مبتنی بر مدل حافظه کاری در بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی مؤثر

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان