فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار بهره برداری از تجربه بانکداری اجتماعی و بدون ربا در نظام بانکی امریکا برای یافتن آموزه و یا راهکارهایی جهت رفع آسیب ها و کاستی های تجربه بانکداری بدون ربا در ایران است. به این منظور به کمک فرامطالعه اسنادی و روش توصیفی-تحلیلی، نخست بانکداری بدون ربا در ایران آسیب شناسی می شود و از میان آن ها بر سه مسئله بنیادین «نحوه ارزیابی کالاها» برای تصمیم گیری در تأمین سرمایه، «نحوه محاسبه سود» برای برآورد سهم بانک از مبادله یا مشارکت و «بانکداری اجتماعی» برای رعایت موازین اخلاقی و اجتماعی، تمرکز می کنیم. آن گاه با بررسی تجربه موفق بانکداری بدون ربا در چارچوب نظام بانکی امریکا و هم چنین ملاحظات و مقررات بانکداری اجتماعی در نظام بانکداری ربوی آن، آموزه ها و راهکارهای «شاخص سنجش کالایی»، « ارزش گذاری بر پایه بازار»، «اعطای وام منصفانه»، «فرصت برابر اعتباری»، و «سرمایه گذاری مجدد در اجتماع» را برای آسیب های یاد شده پیشنهاد می کنیم.
تاملی بر نظریه سرمایه فرهنگی پیر بوردیو در باب آموزش موسیقی به کودک (مطالعه موردی هنرجویان ساز پیانو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
123-147
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر کوشیده است در ایران تاثیر و اهمیت سرمایه فرهنگی را در شکل گیری روند یادگیری موسیقی در هنرجوی کودک نشان دهد. ساز مورد مطالعه این پژوهش پیانو بوده و با تکیه بر نظریه سرمایه فرهنگی پیر بوردیو جامعه شناس فرانسوی جلو رفته است. از دیدگاه بوردیو سرمایه فرهنگی شامل درک و شناخت فرهنگ، زیبایی، هنرهای متعالی، داشتن معلومات عمومی، سلیقه ی خوب و شیوه های رفتاری متناسب است که از بستر خانوادگی و نوع طبقه فرد سرچشمه می گیرد. بوردیو معتقد است وجود سرمایه فرهنگی بالا در فرد می تواند تاثیر جدی بر پیشرفت و پیشبرد فعالیت های هنری وی داشته باشد. بر این اساس این پژوهش سعی دارد چگونگی این نظریه و اهمیت سرمایه فرهنگی کودک را در رابطه با آموزش موسیقی مورد سنجش قرار دهد. تا ذیل نشان دادن تاثیر سرمایه فرهنگی در یادگیری نشان دهیم که تنها هوش موسیقیایی کودک نیست که می تواند بر یادگیری وی موثر باشد، بلکه میزان سرمایه فرهنگی خانوادگی کودک می تواند تاثیر کلیدی بر روند یادگیری وی داشته باشد. در این پژوهش از روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. در این روش داده ها از قبل وجود داشته و پژوهشگر از طریق مصاحبه با کودک و تکیه بر نظریه بوردیو به تحلیل آن ها می پردازد.
تحلیل جامعه شناختی فرار مالیاتی بر سطح رفاه اجتماعی مودیان مالیاتی در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی فرار مالیاتی بر سطح رفاه اجتماعی مودیان مالیاتی در کلان شهر تهران انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی است. جامعه آماری پژوهش تمامی مودیان مالیاتی شهر تهران در منطقه 12 هستند که بیش از 100000 نفر می باشند و بر اساس فرمول کوکران 383 نفر انتخاب و بر اساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای به پرسشنامه پژوهشگر ساخته پاسخ دادند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی پژوهشگر ساخته است که اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار محتوا (CVR)، اعتبار سازه ابزار پژوهش از طریق آزمون کیرز - میر، اوکلین و پایایی ابزار از طریق روش آلفای کرونباخ مشخص شده است. و بعد از اطمینان از وجود شرایط پارامتری یعنی نرمال بودن توزیع، پیوسته بودن متغیرها و برابری واریانس ها از آماره های پارامتری نظیر رگرسیون استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که عوامل جامعه شناختی فرار مالیاتی فرهنگ سازی مالیاتی، شفاف سازی مالیاتی، عدالت مالیاتی، قوانین و مقررات مالیاتی، وضعیت جمعیت شناختی، فرهنگی و اجتماعی مودیان مالیاتی بر رفاه اجتماعی و شاخص های آن اثرگذار هستند.
شورش علیه طبقه خویشتن (بررسی تطبیقی تیپ شخصیت «ناتاشا» در رمان مادر و شیرین در داستان کوتاه نامه ها)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸
23 - 36
حوزههای تخصصی:
تیپ شخصیت های قهرمانان در مکتب رئالیسم سوسیالیستی معمولاً از دل توده مردم برگزیده می شوند، اما در برخی از آثار بزرگ علوی، مثل داستان نامه ها و رمان چشم هایش، افرادی از طبقه برتر پا به میدان مبارزه علیه طبقه مرفه خویش می گذارند. به زعم برخی پژوهشگران، حضور این افراد در صحنه انقلاب تصنعی است و علوی بیهوده می کوشد تا بین جریان انقلاب و افرادی از طبقه برتر ارتباطی ایجاد کند. مسئله جستار حاضر، این است که پل زدن میان انقلاب و لایه متوسط یا مرفه جامعه، تنها ایده و عقیده علوی و حاصل نگاه صرف او نبوده و می توان رد و سابقه چنین پیوندی را در آثار اصیل رئالیسم سوسیالیستی مشاهده کرد؛ خاصه در رمان مادر که به عنوان الگو و به عنوان نمادی از ادبیات سیاسی و مقاومت به شمار می آید. درنگی در این رمان نشان می دهد که توجه ویژه گورکی به قشرهای فرودست سبب نمی شود که از توان و پتانسیل افراد طبقه فرادست (بورژوا) غافل شده و آن ها را به یکباره طرد و انکار کند. بلکه برعکس، او به ترسیم تصویری از افراد طبقه بالادست می پردازد که شخصیتی انقلابی دارند و هم دست و همراه با پرولتاریا علیه طبقه خویش می شورند و به ستیز علیه ظلم و ستم اربابان، سرمایه داران و طبقه برتر برمی خیزند. مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی، با بهره گیری از امکانات کتابخانه ای و رویکرد تطبیقی نوشته شده است، می کوشد تا به بررسی تطبیقی تیپ شخصیت های «ناتاشا» و «شیرین» (در رمان مادر ماکسیم گورکی و داستان نامه ها اثر بزرگ علوی) بپردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که ناتاشا و شیرین هر دو دخترانی از طبقه مرفه اند که با داشتن ویژگی ها و دلایلی مشترک ضد طبقه خویش می شورند.
میشل دوسرتو و تاریخ نگاری زندگی روزمره: مواجهه ای خودتأملی از خلال تجربه مطالعات فرهنگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
143 - 171
حوزههای تخصصی:
آشنایی با میشل دوسرتو در ایران، از خلال صورت بندی خاصی که جان فیسک از کتاب دوسرتو، کردارهای زندگی روزمره و به ویژه دو مفهوم استراتژی و تاکتیک به دست داده، میسر شد. کاری که فیسک با آرای دوسرتو، بی اعتنا به بینش متاروش شناختی او می کند، جهان شمول کردن دوگانه های یادشده و متناظر ساختن «شیوه های عمل» با «شیوه های مصرف رسانه ای» است. با این حال، دوسرتو متفکری چندوجهی و غنی است که به ویژه به سبب تلاش های قابل اعتنایش در نقطهٔ تعاطی تاریخ نگاری، روان کاوی، الهیات، زبان شناسی و انسان شناسی، شناخته می شود. ایده ها و بینش روش شناختی و شناخت شناسانه او در حیطه تاریخ نگاری، به ویژه بحث مهم او دربارهٔ «عمل تاریخ نگارانه»، که تلاشی برای پیوند مطالعات تاریخی با متاتاریخ نگاری بوده است، می تواند مدخل مناسبی برای خروج از سردرگمی ای باشد که مطالعات زندگی روزمره در ایران را برای بدل شدن به پروژه ای تاریخ نگارانه آزار داده است. در این مقاله، نخست، مختصات «متاتاریخ نگاری» دوسرتو و تمایز آن با متاتاریخ نگاری هایی از سنخ کارهای هایدن وایت شرح داده می شود، سپس، این ملاحظات روش شناختی و متاروش شناختی در پرتو یکی از شناخته شده ترین تک نگاری های تاریخی او، تسخیر روح در لودون روشن تر می شود. در انتها و جمع بندی بحث، در مواجهه ای خودتأملی، سعی کردم تبعات دوسرتو گریزی در مطالعات فرهنگی ایران، محدودیت های تحلیل هم آیندی برای تاریخ نگاری زندگی روزمره و امکان های متاتاریخ نگاری دوسرتو برای رهایی از تنگناهای موجود را به بحث بگذارم.
دگردیسی تعاملِ هنری و سرگشتگیِ نهادی: ارائه الگوی داده بنیاد تعیین کننده های جامعه شناختی رابطه هنرمندان هنرهای تجسمی با مخاطبان در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف ارائه الگوی داده بنیاد تعیین کننده های جامعه شناختی ارتباطات هنرمندان هنرهای تجسمی با مخاطبان و با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای به انجام رسیده است. مشارکت کنندگان پژوهش شامل کارشناسان در حوزه هنر بودند که با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند- نظری، تعداد 14 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از سه شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر این است که عوامل تأثیرگذار بر رابطه هنرمند- مخاطب عبارت اند از: فهمِ تکه تکه شده از تعامل، شخصیت حرفه ای- اخلاقی و چرخش تکنولوژیک (شرایط علی)، ناکارآمدی نهادی و فساد نهادینه شده (شرایط زمینه ای)، اقتصاد هنر و دگردیسی مخاطب (شرایط مداخله گر). این عوامل و شرایط در وضعیت فعلی جامعه ایرانی، سبب تخریب نسبی رابطه هنرمند و مخاطب شده اند. برای رهایی از این وضعیت، مشارکت کنندگان این استراتژی ها را ارائه داده اند: تعامل همدلانه، مخاطب شناسی مداوم، بازسازی نهادی، فرهنگ سازی هنری و بازسازی اقتصاد هنر. در صورت تحقق این راهبردها، تعالی هنری-فکری، بازآفرینی ساحت فرهنگی هنر و بازآفرینی ساخت اجتماعی هنر (پیامدها) اتفاق خواهد افتاد. به طور کلی نتایج پژوهش، نشانگر تعامل و رابطه دوسویه هنرمند-مخاطب، هنر-جامعه بود.
صیانت از حقوق مطلقه در خسارت طلاق تعسفی در نظام های حقوقی ایران، عراق و الجزایر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۷
145 - 171
حوزههای تخصصی:
خانواده هسته اصلی اجتماع است که با قوت و استحکام خانواده، جامعه مستحکم و با ضعف آن ضعیف خواهد شد؛ لیکن کانون مقدس خانواده ممکن است با مشکلاتی مواجه شود. شارع حکیم بنا بر مصالحی، انحلال عقد زوجیت را در دست مرد قرار داد؛ اما به هیچ وجه مجوز اعمال ناروای آن نیست. درصورت عدول از انصاف و استیفای ناروا و ظالمانه این حق، طلاق تعسفی تلقی می شود. هدف این پژوهش شناسایی نهاد طلاق تعسفی یا خودسرانه و به تبع، پیش بینی جبران خسارت آن در ایران با مطالعه تطبیقی با حقوق کشورهای عراق و الجزایر در راستای تحقق اهداف شریعت اسلام در ایجاد عدالت اجتماعی و تحکیم کانون خانواده است. این پژوهش ازنظر نوع «کاربردی» و روش تحقیق تحلیلی بنیادی است و به فراخور اهمیت قوانین موجود در نظام های حقوقی مذکور، مطالعه تطبیقی صورت می گیرد. یافته های پژوهش نشان داد که اگرچه جبران خسارت طلاق خودسرانه به صراحت در حقوق موضوعه ایران پیش بینی نشده است، لیکن با بررسی و تعمق در آیات کتاب، سنت، اجماع و عقل مشخص شد که جبران خسارت در طلاق خودسرانه همسو با احکام شریعت و پاسخی به جلوگیری از سوءاستفاده از حق طلاق است. وفق قوانین عراق و الجزایر درصورت تحقق طلاق خودسرانه، زوج علاوه بر حقوق قانونی ثابته، موظف به جبران خسارت است. این تدابیر به عنوان اقدامات حمایتی برای جلوگیری از سوءاستفاده از حق طلاق و حفظ حقوق زوجه پیش بینی شده اند. در دو نظام حقوقی یادشده، طلاق باید با اراده یک جانبه زوج صورت گیرد تا غرامت قابل مطالبه باشد. در این حالت، عواملی چون خودسرانه بودن طلاق، عدم رضایت زوجه یا عدم موافقت او، ورود ضرر، به عنوان تکمیل کننده شرط اولی نیز باید وجود داشته باشند.
مفهوم شناسی و مطالعه تطبیقی دیپلماسی سایبر، دیجیتال و همگرا (با تأکید بر بند هفتم سیاست های کلی اطلاع رسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
511 - 550
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین حوزه های میان رشته ای فضای مجازی، ارتباط میان دو حوزه حکمرانی فضای مجازی و دیپلماسی است. نو بودن این حوزه میان رشته ای و ماهیت پویای هر دو ساحت، سبب بروز نوعی سیالیت، پویایی، عدم استقرار و حتی تشتت در چهارچوب مفهومی آن شده است. در این میان دو مفهوم «دیپلماسی دیجیتال» و «دیپلماسی سایبر» دارای بیشترین بسامد در کاربرد هستند که از عارضه تشتت و خلط مفهومی رنج می برند. مسئله این پژوهش ناظر به دو سؤال است: 1- با توجه به سپهر حکمرانی فضای مجازی مربوطه، مرز مفهومی میان دیپلماسی دیجیتال و دیپلماسی چیست؟ 2- در جهت پیوند و همگرایی دیپلماسی دیجیتال و سایبر، مفهوم «دیپلماسی همگرا» در سپهر معرفتی «حکمرانی عصر فضای مجازی» از چه چهارچوبی برخوردار است؟ این پژوهش با روش جمع آوری کتابخانه ای و روش تحلیل توصیفی تحلیلی انجام شده است. یافته ها و نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که دیپلماسی دیجیتال و دیپلماسی سایبر ذیل دو سپهر اندیشه ای حکمرانی متفاوت تعریف می شوند (حکمرانی «با» فضای مجازی و حکمرانی «بر» فضای مجازی) و بر این اساس در شاخص هایی همچون چیستی، کنشگر، مورد کنش، هدف و نوع حکمرانی تفاوت معنادار دارند. از همین رهگذر، جنبه نوآورانه این پژوهش، پیشنهاد مفهوم «دیپلماسی همگرا» در سپهر حکمرانی «عصر» فضای مجازی است. در دیپلماسی همگرای عصر فضای مجازی، شاهد پیوند و تقارب دیپلماسی سایبر و دیپلماسی دیجیتال هستیم؛ به طوری که تأثیر و تأثرهای متراکم آن ها را شاهد هستیم. بر اساس این چهارچوب مفهومی می توان دلالت های نظری و سیاستی جدی برای حکمرانی عصر فضای مجازی جمهوری اسلامی پیشنهاد داد.
تحلیل جنسیتی حمایت عاطفی فرزندان بزرگسال و والدین از یکدیگر در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
449 - 482
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت روابط نسلی و جنسیتی، در این مقاله به تحلیل جنسیتی حمایت عاطفی میان فرزندان بزرگسال و والدین پرداخته ایم. جامعه آماری پیمایش، افراد 18 سال و بالاتر شهر تهران بوده و 1000 نفر از 30 حوزه به شیوه خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شده اند. یافته ها نشان داده که در حمایت عاطفی والدین و فرزندان بزرگسال از یکدیگر، تفاوت های جنسیتی وجود دارد. به طوری که حمایت عاطفی پدران و مادران از دختران بیش از پسران و حمایت عاطفی مادران از دختران بیش از حمایت عاطفی پدران از دختران بوده است. در صورت طلاق والدین، حمایت عاطفی پدران از فرزندان کمتر از حمایت عاطفی مادران گزارش شده است. همچنین حمایت عاطفی دختران از پدران و مادران بیش از حمایت عاطفی پسران از پدران و مادران و حمایت عاطفی دختران از مادران بیش از پدران بوده است. حمایت عاطفی دختران و پسران از پدران در صورت طلاق و تضاد والدین، کاهش می یابد. به طور کلی می توان گفت که مادران پیوندهای عاطفی بیشتری با فرزندان خود و به ویژه با دختران خود دارند و در طلاق و تضاد والدین، روابط فرزندان بزرگسال با والدین و به ویژه با پدر، تضعیف می گردد. تقویت پیوندهای عاطفی پدران با فرزندان و تلاش والدین در راستای پایداری زندگی زناشویی پیشنهاد می شود.
توسعه اجتماع ابنیه های مسکونی در بهینه سازی مصرف انرژی و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی مبتنی بر عملکردهای اقتصادی در اقلیم سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۱
195-220
حوزههای تخصصی:
امروزه تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر توسعه اجتماع ابنیه های مسکونی در بهینه سازی مصرف انرژی در دسته بندی های اقلیمی به ویژه اقلیم سرد نقش اساسی داشته است. باتوجه به اهمیت روزافزون پایداری و بهینه سازی مصرف انرژی در حوزه تحولات فرهنگی ساخت وساز مسکونی، این مطالعه با بهره گیری از روش تحقیق آزمایشی، داده ها را براساس استانداردهای موجود جمع آوری و تحلیل کرده است. به طورخاص، هدف اصلی این پژوهش، واکاوی تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در بهبود عملکرد انرژی بر ابنیه های مسکونی می باشد. نتایج حاکی ازآن است که بهینه سازی مصرف انرژی در ابنیه های مسکونی نه تنها به کاهش هزینه های انرژی کمک می کند، بلکه باعث توسعه کیفیت زندگی و افزایش رضایت مندی ساکنین نیز می شود. این تحقیق نشان می دهد که توجه به ملاحظات اقتصادی و اجتماعی در طراحی و ساخت ابنیه های مسکونی می تواند به توسعه پایدار و ارتقاء نقش زندگی در مناطق سردسیر منجر شود. استفاده از مواد مضاف در بتن برای سازه های پیش ساخته بتنی در اقلیم های سرد می تواند مصرف انرژی ساختمان ها را تا ۲۳درصد کاهش دهد. این بهبود عملکرد جداره خارجی ساختمان موجب کاهش مصرف انرژی و ارتقاء فرهنگ استفاده از انرژی در مناطق سرد می شود. درنتیجه، جستار به بررسی نمونه های موفق از پروژه های ساختمانی در اقلیم های سرد پرداخته و راهکارهای نوین و فناوری های پیشرفته در بهینه سازی مصرف انرژی را معرفی می کند. بررسی این نمونه ها نشان می دهد که استفاده از فناوری های نوین نظیر؛ جداره های بتنی پیش ساخته، عایق بندی پیشرفته، سیستم های گرمایشی کارآمد و بهره گیری از منابع انرژی تجدیدپذیر می تواند به طور قابل توجهی مصرف انرژی را کاهش داده و درعین حال به حفظ محیط زیست و اجتماع فرهنگ ساکنان کمک کند.
Lived Experiences of Parents with Adolescent Victims in Cyberspace(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
150 - 165
حوزههای تخصصی:
Purpose: In the current era, cyberspace has become one of the most concerning issues that can influence the social and psychological world of humans, leading to adverse outcomes for them. A phenomenon that has recently attracted the attention of parents, researchers, and experts is the victimization of adolescent girls in cyberspace. Accordingly, the purpose of the present study was to identify the factors affecting victimization in cyberspace among adolescent girls, based on the lived experiences of their parents.
Methodology: The research method was qualitative and conducted through thematic analysis. The statistical population included parents of female students victimized in cyberspace in secondary school during the 2023-2024 academic year in the city of Isfahan, and the sampling method was purposive. To collect the factors affecting victimization in cyberspace among adolescent girls, semi-structured interviews were conducted with parents, and theoretical saturation was achieved after interviewing 16 parents. In this study, the Guba and Lincoln (1985) method was employed for validating the findings. Data analysis (coding and theme identification) conducted with MAXQDA software for thematic analysis.
Findings: In this study, 17 basic themes based on mothers' lived experiences and 19 basic themes based on fathers' lived experiences were extracted. From these basic themes, 8 organizing themes were identified: innate characteristics, lack of skills, dependence on the internet, absence of friendly and intimate family relationships, economic pressure, lack of interest in education, and cyber literacy, which were categorized under 3 overarching themes: individual, familial, and environmental.
Conclusion: The study's findings highlight the complex interplay between individual, family, and environmental factors influencing teenage girls' vulnerability in cyberspace. Addressing these factors holistically, through supportive family relationships, educational initiatives, and enhanced digital literacy, is crucial for safeguarding adolescents against online risks.
واکاوی تفسیر نسل Z از عدالت اجتماعی (مطالعه موردی خمینی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
83 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی تفسیر نسل Z از مفهوم عدالت اجتماعی است. این پژوهش با راهبرد کیفی و روش پدیدارشناسی در سال 1402 در خمینی شهر اصفهان انجام گرفت که در آن، 16 نفر از متولدین سال های 1377 الی 1387 ساکن خمینی شهر ازطریق روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند و با حداکثر تنوع انتخاب شدند و با آنها مصاحبه عمیق انجام گرفت. فرایند نمونه گیری تا دستیابی به اشباع ادامه یافت. پس از آن، داده ها تجزیه وتحلیل شدند که 9 مقوله فرعی در قالب 3 مقوله اصلی از آنها استخراج شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مشارکت کنندگان تجاربی از تبعیض اقتصادی، تبعیض در خانواده و همچنین تبعیض در تحصیل به همراه دارند که موجب بروز مفهومی از عدالت اجتماعی با عنوان «عدالت اجتماعی دوبخشی» در میان آنان شده است. نسل Z برای گسترش عدالت اجتماعی راهکارهای متنوعی را شامل تحول حکمرانی، تحول فرهنگی، دموکراتیزاسیون و کنشگری مدنی مطرح نمودند. به شکل کلی می توان بیان کرد که نسل Z با بهره گیری از تجربه های شخصی تبعیض آمیز و همچنین تعاریف موجود درباره عدالت اجتماعی، تفسیری جدید و التقاطی از مفهوم عدالت اجتماعی ارائه می کنند که ترکیبی از برابری و استحقاق است و به دنبال گسترش آن در جامعه ازطریق تحولات فرهنگی و سیاسی و همچنین کنش های فردی هستند.
تأثیر کیفیت زندگی بر نگرش به شایستگی های دانش آموختگان (مورد پژوهش: کارفرمایان بخش خصوصی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
87 - 123
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر، گسترش دانشگاه ها و تسهیل ورود به آنها موجب افزایش دانش آموختگان در بیشتر رشته های تحصیلی در کشور شده است. همسو با افزایش کمی تعداد دانش آموختگان، بحث کیفیت و شایستگی آنها نیز به عنوان یک چالش مطرح می شود. به نظرمی رسد یکی از مشکلات شایع نظام آموزشی در کشور ما، پایین بودن سطح مهارت ها و دانش عملی در بین دانش آموختگان دانشگاهی است. هدف پژوهش تعیین تأثیر کیفیت زندگی بر نگرش به شایستگی های دانش آموختگان در بین کارفرمایان شهر مشهد است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، کارفرمایان بخش خصوصی در شهر مشهد که بر اساس فرمول کوکران تعداد 350 نفر به روش نمونه گیری قضاوتی و از طبقات مختلف مدیران انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و Amos استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دهنده تأثیر معنادار کیفیت زندگی فارغ التحصیلان بر نگرش به شایستگی های فارغ التحصیلان دانشگاهی شهر مشهد است. یافته ها نشان داد که متغیرهای واردشده به مدل درمجموع 19 درصد از واریانس نگرش به شایستگی فارغ التحصیلان را تبیین کردند. مقادیر برآورد استاندار مدل معادله ساختاری کیفیت زندگی فارغ التحصیلان بر نگرش به شایستگی های تحصیل کردگان به مقدار 541/0 برآورد شد. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که با ارتقای کیفیت زندگی و به خصوص کیفیت تحصیلی در دانشگاه ها و توجه بیشتر به جنبه های عملی و کاربردی آموزش های دانشجویان، صلاحیت های شغلی و حرفه آنان را می توان بالا برد. ضمن اینکه سازمان های متولی به ویژه کانون های فارغ التحصیلان بایستی پس از فارغ التحصیلی دانشجویان، همواره مهارت آموزی و افزایش تخصص و تسلط آنها را با توجه به نیاز روز جامعه افزایش دهند.
تاراج آشکار: پیرامونی سازی، سلب مالکیت و بی ثبات زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری دولت-ملت های مدرن و ایدئولوژی ناسیونالیسم باستان گرا برای چند دهه که به غیریت سازی درون اجتماعی و ملی مبتنی بر هویت قومی، مذهبی و زیانی بود، سبب ایجاد عرصه زیست جهان ایدئولوژیکی در ایران شده بود که غیریت سازی، پیرامونی سازی و فرودست سازی در آن حرف اول را می زد. این مقاله با تمرکز بر زیست جهان فرودستان (در اینجا نیروهای کار غیررسمی در حاشیه) به این پرسش پاسخ می دهد که چه سازوکاری وضعیت فرودستی نیروهای کار غیررسمی را تولید و بازتولید می کند و فرودستان چه راهبرد های مقاومتی ای را در پیش می گیرند. به عبارت دیگر، منطق نیروهای حاکم بر شهر سنندج و حومه آن را با رویکردی مردم نگارانه مطالعه می کنیم. حیات اقتصادی و اجتماعی مردم سنندج در مکانیسمی مورد تعدی بوده که به فرودست شدن مردم انجامیده و بخش اعظمی از شهروندان را از دایره زندگی نرمال بیرون انداخته است. درنتیجه آن ها ناگزیر به اقتصاد و کار غیررسمی گرویده اند. میدان مطالعه شهر سنندج است.
این پژوهش در رویکرد کیفی و به روش مردم نگاری انجام شده است. در کار میدانی مردم نگارانه، پژوهشگر با میدان روبه رو است. گردآوری داده ها با فنون پژوهش میدانی شامل مشاهدات، گفتگوها و مشارکت یا حضور در زندگی روزانه و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. چارچوب مفهومی ما براساس نظریات آصف بیات، میشل فوکو، امبمبه و استندینگ بنا شده است.
این مطالعه نشان می دهد سازوکار فرودست ساز از طریق سلب مالکیت های گسترده در قالب سیاست ها و برنامه های تاریخی، اقتصادی و اجتماعی، به پیرامونی سازی، فرودستی و بی ثبات زیستی شهروندان دامن زده است. همچنین نشان می دهد در برابر این سازوکارهای فرودست ساز، راهبرد هایی مقاومتی مانند تسخیر خیابان، هویت طلبی ناسیونالیستی، فرقه گرایی و... شکل می گیرد. به تعبیری مطابق نتایج، تاریخ سنندج در پیوندی ناگسستنی با سیاست های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در تجربه ای تاریخی بوده که با اعمال سیاست اغیارسازی، پیرامونی کردن و مطرودسازی شاهد تاراج گسترده از منابع محلی و از سوی دیگر سلب مالکیت از حقوق و زیست شهروندان بوده که با درافتادن جمعیت عظیمی از مردمان محلی در جرگه فرودستان رقم خورده است. اما این متن همواره جهان هایی موازی در برابر این سازوکار تاراج سیستماتیک تاریخی خلق کرده است.
نکته ای که نباید از نظر دور داشت این است که به موازات خلق جهان های فرودستان در برابر تاراج و سلب مالکیت تاریخی، این جهان های موازی نتوانسته است به مثابه پلی برای خروج از فرودستی و قربانی شدن آنان باشد.
تحلیل مضمون الگوی راهبردی هویت زبانی در اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۳
1187 - 1210
حوزههای تخصصی:
هویت زبانی به مثابه یکی از شاهکله های همبستگی و اتحاد ملی، نیازمند گزینش سیاست گذاری مناسب برای پاسداشت از هویت زبان محلی و قومی در کنار زبان رسمی می باشد. (موضوع) ازآنجایی که اصل پانزدهم قانون اساسی به مسائل زبانی اشاره می کند، این مقاله برای شناسایی و بررسی الگوی هویت زبانی در ایران تلاش می کند تا به بررسی سیاست هویتی در این اصل قانونی بپردازد. (هدف) تلاش بر این است به سؤال زیر پاسخ داده شود: بر اساس اصل پانزدهم قانون اساسی ایران، در خصوص زبان رسمی و هویت های زبانی چه سیاستی اتخاذ شده است؟ برای پاسخگویی به سؤال های مقاله از مطالعات اسنادی کتابخانه ایی و روش کیفی تحلیل مضمون استفاده شده است. (روش) تجزیه وتحلیل اصل پانزدهم نشان می دهد الگوی مطلوب هویت زبانی در جمهوری اسلامی ایران بر اساس قانون اساسی، «وحدت گرایی در عین پذیرش تکثر زبانی» می باشد و دولت موظف است مانعی در راستای سیاستِ آموزش زبان های محلی و قومی ایجاد نکند. بر اساس الگوی سیاست زبانی در اصل پانزدهم قانون اساسی نباید زبان های محلی و قومی به حاشیه رانده شوند.
تحلیل گفتمان فیلم های سینمایی در رابطه با دولت در سینمای ایران در سال های 1369-1358 ه.ش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
1541 - 1570
حوزههای تخصصی:
شناخت مفهوم «دولت» به عنوان مهم ترین رکن نظام سیاسی، یکی از راهبردی ترین مسائل در پژوهش های سیاسی-اجتماعی به شمار می آید. رسانه های ارتباط جمعی منبع مهمی برای صورت بندی افکار عمومی در نسبت با نهاد دولت قلمداد می گردد. در این میان، «سینما» تأثیرگذارترین رسانه ای است که از یک سو توان جذب افکار و برانگیختن تصورات و اذهان مردم را دارد و از سوی دیگر شرایط اجتماعی حاکم و نقش دولت در هر دوره تاریخی را بازنمایی می کند. در همین راستا، پس از انقلاب اسلامی ایران، سینما به مثابه یک ابزار استراتژیک و محور سیاستگذاری های فرهنگی-رسانه ای، مورد توجه دولت ها قرارگرفته است. براین اساس، هدف پژوهش حاضر، نیل به تفسیر و تبیین گفتمانی از پدیده دولت در هنر-رسانه ی سینما است. سوال اصلی تحقیق آن است که با توجه به نقش مهم دولت در زندگی اجتماعی، این نهاد چگونه و در قالب چه گفتمان هایی در فیلم های سینمایی بازنمایی شده است؟ با به کارگیری روش «تحلیل گفتمان پدام» و نظریات گفتمان و بازنمایی، 16 فیلم مهم سیاسی-اجتماعی تولید شده در فاصله سال های 1358 تا 1369 مورد تحلیل قرار گرفته است. نتیجه حاصل از تحلیل گفتمان فیلم های مورد مطالعه نشان می دهد تقریباً تمامی فیلم های سیاسی سینمایی تولید شده در این سال ها به بازنمایی دولت اقتدارگرای پهلوی و نمایش ظلم وستم آن بر جامعه ایران پرداخته است و سینمای سیاسی ایران در دهه 60 تا پایان جنگ تحمیلی، متأثر از فضای انقلابی آن زمان، با انتقاد از نظام سیاسی پیشین، دولت را در قالب گفتمان "دولت اقتدارگرا" بازنمایی کرده است.
راهبردهای استفاده از شبکه های اجتماعی به منظور تقویت نشاط در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
87 - 124
حوزههای تخصصی:
خانواده کوچک ترین و مهم ترین نهاد اجتماعی و رکن اساسی جامعه است و ثبات جامعه به آن بستگی دارد. گسترش فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی و فضای مجازی، اعضای خانواده را تبدیل به کاربران شبکه های اجتماعی نموده است. نشاط یکی از عوامل مهم در کارآمدی و ثبات خانواده است و در صورت کمبود یا نبود آن مشکلات گوناگون روانی و اجتماعی دامن گیر خانواده و به تبع آن کل جامعه می شود. نشاط مانند هر پدیده اجتماعی دیگری، از نهاد خانواده به عنوان اولین اجتماع بشری آغاز می شود. این در حالی است که شبکه های اجتماعی به عنوان یکی از محبوب ترین وسایل ارتباطی و تفریحی است و حضور در شبکه های اجتماعی می تواند شادی و نشاط کاربران خانوادگی را دستخوش تغییراتی نماید. هدف از پژوهش حاضر ارائه الگویی برای کاربر خانوادگی در شبکه های اجتماعی به منظور تقویت نشاط است. پژوهشگر با روش گرندد تئوری با رویکرد کلاسیک، بر اساس مصاحبه با نخبگان راهبردهایی را جهت افزایش نشاط در شبکه های اجتماعی استخراج نموده است. یافته ها حاکی از آن است که راهبردهای تقویت نشاط بر اساس کاربری شبکه های اجتماعی شامل: راهبردهای شبکه سازی در خانواده، راهبردهای مبتنی بر درونی سازی، تعامل مؤثر، راهبردهای اقتصادی و شغلی، الگودهی، راهبردهای علمی و آموزشی، به کارگیری نمادهای سبک زندگی، اشتراک گذاری تجربیات، بازنشر پیام ها، اثربخشی توجه در روابط، همدلی در روابط خانوادگی، معناشناسی نشاط، راهبردهای معنوی، نقش اخلاق در نشاط و آگاهی از انحرافات مبتنی بر فضای مجازی است.
مدل ساختاری تفسیری پیشران های توسعه کسب و کارها در ایران، با بهره مندی از پلتفرم های دیجیتال مبتنی بر هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
56 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه مدلسازی پیشران های شکل دهنده توسعه کسب و کارها در کشور ایران است. ما به دنبال درک عوامل و پیشران های مهمی هستیم که تأثیرگذاری بالقوه در توسعه کسب و کارها با بهره گیری از پلتفرم های دیجیتال مبتنی بر هوش مصنوعی دارند. این پژوهش سعی دارد با تحلیل پیشران ها، راهنمایی هایی ارائه کند تا کسب و کارها بتوانند با بهره گیری از فناوری های نوین و هوش مصنوعی، بهبود و توسعه خود را مد نظر قرار دهند.روش: روش تحقیق از نوع آمیخته اکتشافی است. جامعه نظری پژوهش شامل خبرگان با تجربه در زمینه کسب و کار، پلتفرم های دیجیتال و هوش مصنوعی بوده و 20 نفر از این خبرگان به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش، ابتدا با مرور ادبیات عوامل مؤثر در کسب و کار با تمرکز بر پلتفرم های دیجیتال و هوش مصنوعی شناسایی شدند. سپس با استفاده از آزمون دوجمله ای و مدل سازی ساختاری تفسیری، عوامل تأثیرگذار تأیید، سطح بندی و روابط میان آنها مشخص شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه و آزمون استاندارد مقایسات زوجی بود که روایی آن مطابق نظر خبرگان و پایایی آن با آزمون نشانه زوجی مورد تأیید قرار گرفت.یافته ها: پیشران های هوشمندسازی (A2)، دگرگونی تجاری و افزایش بهره وری (A12) و تولید پایدار و کنترل آلودگی (A19)، تأثیرگذاری و تأثیر پذیری بالاتری نسبت به سایر پیشران ها دارند.نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که توسعه کسب و کارها با بهره گیری از فناوری های دیجیتال و هوش مصنوعی در آینده می تواند ارتقاء یابد. این پیشران ها می توانند راهبردهای مؤثری را برای تحولات اقتصادی و اجتماعی در ایران فراهم آورند.
تفاوت های قومی در ایده آل ها و رفتارهای فرزندآوری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه تفاوت های قومی در ایده آل ها و رفتارهای فرزندآوری به دلیل پیامدهایش بر روندها و ترکیب های اجتماعی و جمعیتی آینده، توجه جمعیت شناسان و سیاست گذاران را به خود جلب کرده است. در این راستا، هدف از مقاله پیش رو تحلیل تفاوت های قومی در ایده آل ها و رفتارهای فرزندآوری در ایران با استفاده از داده های پیمایش ملّی خانواده (1397) است. تعداد نمونه شامل 1302 زن 15 تا 44 ساله دارای همسر ساکن در مناطق شهری کشور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد رفتارها و ایده آل های فرزندآوری گروه های قومی مختلف به طور معنی داری متفاوت است؛ زنان بلوچ و گیلک/مازندرانی به ترتیب بالاترین و پایین ترین تعداد فرزندان زنده بدنیا آمده، اندازه ایده آل خانواده و تمایل به داشتن فرزند دیگر را دارند. نتایج تحلیل چندمتغیره بیانگر تأثیر مستقل و معنادار قومیت در ایده آل ها و رفتارهای فرزندآوری است، هرچند مشخصه های جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی تأثیر قومیت بر هنجارها و رفتارهای فرزندآوری را اندکی کاهش داده است. این یافته بیانگر تایید فرضیه اثر قومی/ فرهنگی است. با در نظر گرفتن اثرات سایر متغیرها، زنان گیلک/ مازندرانی ترجیحات و رفتارهای فرزندآوری کمتری داشته و در مقابل، زنان کرد، عرب و به ویژه بلوچ ترجیحات و رفتارهای فرزندآوری بیشتری دارند. از اینرو، قومیت نقش تعیین کننده ای در شکل گیری ترجیحات و رفتارهای باروری دارد. درنتیجه، توجه به زمینه ها و تفاوت های قومی باروری در سیاست های و برنامه های جمعیتی ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
رسانه و ارتقاء سلامت: تحلیل محتوای برنامه های تلویزیونی سلامت محور در شبکه استانی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
413 - 435
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه مفهوم سلامت، به رفاه کامل جسمانی، روانی و اجتماعی شهروندان اشاره دارد و به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه پایدار شناخته می شود. به همین دلیل، کشورهای مختلف برای ارتقای سلامت جامعه تلاش می کنند و رویکرد ارتباطات سلامت به عنوان یک ابزار مؤثر برای تحقق این هدف مورد توجه قرار گرفته است. این رویکرد از شیوه های مختلفی همچون «بازاریابی اجتماعی»، «آموزش از طریق سرگرمی»، «ارتباطات پزشکی» و «حمایت رسانه ای» بهره می برد. در این میان، حمایت رسانه ای به دلیل استفاده از رسانه های جمعی، جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز در راستای تغییر نگرش به مفهوم سلامت و تأکید بر پیشگیری به جای درمان، اقدام به تولید و پخش برنامه های سلامت محور کرده است. در این زمینه، شبکه استانی یزد با تولید دو برنامه نارنجستان و پزشک شما، گام های مؤثری در جهت ارتقای آگاهی های سلامت محور در جامعه برداشته است. روش و داده ها: گردآوری داده ها در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی انجام شد. برای این منظور، بخش های گفتگومحور دو برنامه سلامت محور شبکه استانی یزد با نام های «پزشک شما» و «نارنجستان» انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: بررسی محتوای این برنامه ها نشان داد که بعد سلامت جسمی در برنامه های سلامت محور شبکه استانی یزد از اولویت بالاتری برخوردار است. همچنین، رویکرد غالب پیام های ارائه شده در این برنامه ها، تمرکز بر پیام های سلبی و استفاده از جملاتی با مضمون ترس، کارآمدی رفتار و خودکارآمدی رفتار بوده که از این طریق، سعی در تأکید بر اهمیت پیشگیری و تغییر رفتارهای سلامت محور داشته اند. بحث و نتیجه گیری: برپایه یافته ها، سلامت جسمی موضوع غالب برنامه های سلامت محور در استان یزد بوده است. در این برنامه ها، تنها به صورت محدود به مباحث سلامت روحی و معنوی پرداخته شده و به بعد سلامت اجتماعی، که به حوزه ارتباطات و تعاملات افراد در جامعه اشاره دارد، توجهی نشده است. بنابراین، ضروری است که برنامه های سلامت محور به سایر ابعاد سلامت، به ویژه سلامت اجتماعی و روانی، توجه بیشتری نشان دهند. این امر می تواند به ایجاد تعادل در ارائه پیام های سلامت و بهبود اثربخشی این برنامه ها کمک کند. پیام اصلی: در تولید برنامه های سلامت محور، توجه به نوع پیام، زمان پخش و ابعاد مختلف سلامت از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین، انتخاب پیام های اثربخش و زمان بندی مناسب برای پخش این برنامه ها، نقش کلیدی در جلب توجه مخاطبان و تغییر رفتارهای سلامت محور ایفا می کند.