فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
برخلاف فهم متعارف در علوم اجتماعی که مقوله دین یا آیین را در ساحت تاریخِ دوره کشاورزی و پس از آن تاریخِ دوره صنعتی بررسی می کند، تبارشناسی دین نیازمند فهم حیات بشری در معنایی وسیع تر است که در این میان باستان شناسی یکی از کلیدی ترین الگوهای معرفتی را برمی سازد. کاوش های باستان شناختی گاه به یافت اشیایی می انجامد که نشان از نمادین بودن آنها دارد که می توان گفت بر پایه باورهایی پدید آمده است. در برخی از محوطه های باستانی در آسیای غربی در دوره آغاز نوسنگی همچون محوطه چاتال هویوک در آناتولی، شیخی آباد در کرمانشاه و شماری محوطه دیگر اشیایی یافت شده است که می توان آنها را اشیایی نمادین قلمداد کرد که برای هدف ویژه ای که به احتمال آیینی و مربوط به باورمندی انسان بوده ساخته شده اند.
تاملی بر نظریه سرمایه فرهنگی پیر بوردیو در باب آموزش موسیقی به کودک (مطالعه موردی هنرجویان ساز پیانو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
123-147
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر کوشیده است در ایران تاثیر و اهمیت سرمایه فرهنگی را در شکل گیری روند یادگیری موسیقی در هنرجوی کودک نشان دهد. ساز مورد مطالعه این پژوهش پیانو بوده و با تکیه بر نظریه سرمایه فرهنگی پیر بوردیو جامعه شناس فرانسوی جلو رفته است. از دیدگاه بوردیو سرمایه فرهنگی شامل درک و شناخت فرهنگ، زیبایی، هنرهای متعالی، داشتن معلومات عمومی، سلیقه ی خوب و شیوه های رفتاری متناسب است که از بستر خانوادگی و نوع طبقه فرد سرچشمه می گیرد. بوردیو معتقد است وجود سرمایه فرهنگی بالا در فرد می تواند تاثیر جدی بر پیشرفت و پیشبرد فعالیت های هنری وی داشته باشد. بر این اساس این پژوهش سعی دارد چگونگی این نظریه و اهمیت سرمایه فرهنگی کودک را در رابطه با آموزش موسیقی مورد سنجش قرار دهد. تا ذیل نشان دادن تاثیر سرمایه فرهنگی در یادگیری نشان دهیم که تنها هوش موسیقیایی کودک نیست که می تواند بر یادگیری وی موثر باشد، بلکه میزان سرمایه فرهنگی خانوادگی کودک می تواند تاثیر کلیدی بر روند یادگیری وی داشته باشد. در این پژوهش از روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. در این روش داده ها از قبل وجود داشته و پژوهشگر از طریق مصاحبه با کودک و تکیه بر نظریه بوردیو به تحلیل آن ها می پردازد.
Designing a Model of Collective Identity Based on Perceived Social Support with the Mediating Role of Emotional Intelligence in Students of Qom Province(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the significance of collective identity in carrying out group and social activities, this study aimed to design a model of collective identity based on perceived social support with the mediating role of emotional intelligence among students.
Methodology: The present study was applied in objective and descriptive-correlational in method. The research population comprised all undergraduate psychology students of the Islamic Azad University of Qom Province in the academic year 2021-2022. The sample size of this study was 500 individuals, selected after reviewing the entry criteria through convenience sampling. Data were collected using the Collective Identity questionnaire (Hezarjaribi & Lohrasbi, 2011), Perceived Social Support (Sherbourne & Stewart, 1991), and Emotional Intelligence (Schering, 1996) questionnaires and analyzed using Pearson correlation coefficients and structural equation modeling in SPSS-27 and AMOS-24 software.
Findings: The findings showed that collective identity, perceived social support, and emotional intelligence among students had a positive and significant correlation (P<0.01). Additionally, the model of collective identity based on perceived social support with the mediating role of emotional intelligence in self-efficacy among students had an appropriate fit. In this model, the variable of perceived social support had a direct and significant effect on emotional intelligence and students' collective identity, and the variable of emotional intelligence had a direct and significant effect on their collective identity. Perceived social support with the mediating role of emotional intelligence had an indirect and significant effect on students' collective identity (P<0.001).
Conclusion: According to the results of the present research, counselors and psychologists can improve collective identity among students by enhancing their perceived social support and emotional intelligence through educational workshops.
شناسایی نشانگرهای گفتمانی قدرت و عدم قدرت در گفتمان دادگاه های کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
133 - 159
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی حقوقی به عنوان علمی نوپا و مؤثر در واکاوی گفتمان نوشتاری و گفتاری در پرونده های دادگاه و تسهیل روند دادرسی کارساز بوده، شاخه ای از زبان شناسی کاربردی است که در تحلیل گفتمان عوامل دادگاه و کشف ساختار و سبک سخن در مستندات دادگاه، محققان را یاری می رساند. پژوهش حاضر، تحلیل مکالمات قضات و متهمان دادگاه های کیفری ایران را با توجه به نظریه قدرت و عدم قدرت انجام داده است. روش پژوهش، ترکیبی و از نوع ک مّی و کیفی است. سؤال اصلی درباره کشف بسامد الگوهای گفتاری قضات و متهمان در 29 پرونده معروف و شناخته شده است. تحلیل این الگوها در مکالمات قضات و متهمان از منظر زبان شناسی حقوقی، موضوع این پژوهش بوده است. داده های این مطالعه از مکالمات دادگاه در درگاه آپارات جمع آوری شد. تحلیل کیفی داده ها و تحلیل استنباطی انجام شد. نتایج این پژوهش درباره متغیر «قدرت» نشان داد که از میان شاخص های مقوله قدرت، قضات در بهره گیری از دو شاخص «استفاده از جمله های القایی، سؤالات هدایتگر و بسته» و «استفاده از جمله های امری» دارای اختلاف معنا دار با متهمان بودند. در مقوله عدم قدرت مشخص شد که متهمان در استفاده از تمامی شاخص ها، به جز شاخص «ارجاع به منبع قدرت»، دارای اختلاف معنادار با قضات بودند. نتایج این پژوهش در تربیت قضات قبل و در حین خدمت منجر به افزایش دانش زبان شناسی و تحلیل گفتمان آنها می گردد.
مدل سازی عوامل مؤثر بر اشتغال بخش رسمی و غیر رسمی ایران با استفاده از رویکردهای میانگین گیری بیزین غیر خطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
449 - 494
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مدل سازی عوامل مؤثر بر اشتغال بخش رسمی و غیررسمی ایران با توجه به شرایط خاص این بازار است. بازه زمانی تحقیق در دوره زمانی 1370 تا 1399 می باشد. در این پژوهش 43 متغیر مؤثر بر اشتغال بخش رسمی و غیررسمی وارد مدل میانگین گیری بیزین گردیدند. نتایج بیانگر این است که از میان مدل های BMA، TVP-DMA و TVP-DMS، BVAR و OLS مدل BMA به عنوان کاراترین مدل تعیین گردید. براساس مدل BMA، 11 متغیر غیرشکننده مؤثر بر اشتغال بخش رسمی و غیررسمی شناسایی شدند. براساس نتایج عوامل مختلفی بر اشتغال بخش رسمی و غیررسمی اثرگذار است. براساس نتایج در بخش رسمی، تحصیلات، ارزش افزوده بخش خدمات، رشد اقتصادی، شاخص تغییر ساختاری، دستمزد واقعی، تورم مصرف کننده، مخارج جاری دولت، خصوصی سازی، حداقل دستمزد، درآمدهای نفتی و تحریم؛ اثرگذارتری بیش تری دارند. در بخش غیررسمی، تحصیلات، شاخص فضای کسب و کار، ارزش افزوده بخش خدمات، سیکل های تجاری، شاخص جهانی شدن اقتصادی (KOF)، تورم تولیدکننده، بهره وری نیروی کار، نرخ بهره، مخارج عمرانی دولت، درآمدهای نفتی و تحریم مهم ترین متغیرهای مؤثر بر اشتغال هستند.
نسبت سنجی اقتصادسیاسی دوره سازندگی در ایران با ویژگی های دولت توسعه گرای لفت ویچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
171 - 193
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر می کوشد با روشی تحلیلی-تطبیقی و با بهره گیری از داده های بدست آمده از منابع کتابخانه ای به کشف مهمترین عناصر و مولفه های اقتصادسیاسی دوران سازندگی در ایران(1376-1368) و نسبت سنجی آن با ویژگی های دولت توسعه گرا بر اساس متغیرهای دولت توسعه گرای لفت ویچ بپردازد.لفت ویچ پنج ویژگی وجود نخبگان توسعه گرا، قدرت بوروکراتیک و توانایی نهادی، استقلال دولت از طبقات اجتماعی، وجود جامعه مدنی ضعیف و بستر بین المللی مناسب برای توسعه کشور را برای دولت توسعه گرا ذکر کرده است. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که مهمترین ویژگی ها و گزاره های حاکم بر دولت سازندگی و نخبگان حاکم این دوره عبارت بودند از: لیبرالیسم اقتصادی، توسعه گرایی اقتصادی، رئالیزم اسلامی در سیاست خارجی، پراگماتیزم و عمل گرایی، تکنوکراسی و فن سالاری، خصوصی سازی و تعدیل ساختاری و به همین دلایل فضای کلی دولت سازندگی دارای ویژگی های مشابه دولتهای توسعه گرا بوده است. دولت سازندگی دارای اقتدار بوروکراتیک و توانایی فنی-نهادی نسبتا بالا برای پیشبرد پروژه توسعه کشور بود، این دولت دارای استقلال بالایی از طبقات مختلف اجتماعی بود و روابط ویژه ای با طبقه سرمایه داری تجاری-صنعتی داشت. جامعه مدنی در این دوره هرچند روبه رشد اما نسبتا ضعیف ارزیابی می شود. متغیر بستر بین المللی توسعه علی رغم بهبود نسبت به دهه اول انقلاب اما در مقایسه با دولتهای توسعه گرای شرق آسیا نامطلوب ارزیابی می شود. این دولت کم و بیش واجد ویژگی های دولت توسعه گرای لفت ویچ است و این شباهت در متغیرهای وجود نخبگان توسعه گرا،استقلال نسبی دولت از طبقات و وضعیت جامعه مدنی بیشتر از متغیرهای اقتدار بوروکرتیک(توانایی نهادی و فنی)و بستر بین المللی مناسب برای توسعه بوده است.
اثر آموزش آمادگی شناختی بر سلامت جسمانی و ادراک استرس در عملیات انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۴)
81 - 107
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: موقعیت های پیش بینی ناپذیر انتظامی می توانند استرس بالا و کاهش سلامت را سبب شوند که لازم است افراد آمادگی لازم برای مواجهه با این موقعیت ها را داشته باشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر آموزش آمادگی شناختی بر سلامت جسمانی و ادارک استرس در موقعیت شبیه سازی عملیات انتظامی بود.
روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی در قالب پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش درجه داران انتظامی بود که 38 نفر داوطلبانه و بر اساس ملاک های ورود و خروج، وارد پژوهش شدند؛ لذا شیوه نمونه گیری به صورت داوطلبانه بود و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. همچنین جهت گردآوری داده ها از مقیاس واکنش به استرس ادراک شده (PSRS) و در بعد جسمانی ضربان قلب، تعداد تنفس، دمای بدن، فشار خون و پاسخ گالوانیکی با حسگرهای نوروفیدبک استفاده شد. تنها برای گروه آزمایش 40 جلسه آموزش آمادگی شناختی (به صورت گروهی و هر جلسه 90 دقیقه) ارائه شد.
یافته ها: تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکووا) نشان داد که آموزش آمادگی شناختی سبب کاهش واکنش های شناختی و جسمانی در واکنش پذیری به استرس موقعیتی و نیز افزایش شاخص های سلامت جسمانی می شود.
نتیجه گیری: برجسته ترین مزیت به کارگیری آمادگی شناختی آن است که موجبات کاهش استرس و خطاهای انسانی را فراهم می آورد؛ لذا در صورت آموزش های لازم در قالب علوم شناختی درک بهتری از موقعیت رخ می دهد و با کاهش استرس های موقعیتی و افزایش سلامتی، فرد بار روانی کمتری را متحمل می شود که این امر خود به خود به انتقال راحت تر آموخته ها و مهارت های کسب شده به شرایط مبهم کنونی می شود.
تحلیل کیفی مولدهای پساطبقاتی قشربندی و نابرابری اجتماعی: از نابرابری های سخت تا منعطف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
169 - 203
حوزههای تخصصی:
اهداف: هم زمان با دگرگونی ساختارهای قشربندی اجتماعی؛ شاخص ها و مولدهای قشربندی و نابرابری نیز تحول می یابند. آخرین ادعاهای نظری درباریه قشربندی و نابرابری های اجتماعی، تحول شاخص ها و مولدهای قشربندی طبقاتی به سمت پساطبقاتی است. این موضع جدید پساطبقاتی هنوز چندان شناخته نشده است. تحقیق حاضر به قصد تحلیل مولدهای پساطبقاتی قشربندی و نابرابری با استفاده از دو تکنیک کیفی شامل مصاحبیه نیمه ساخت یافتیه فردی و گروه متمرکز انجام شد. روش: برای کشف مولدهای پساطبقاتی از ادراکات و تجارب فردی 23 نفر از جمعیت شهر زنجان و از 1 جلسه گروه کانونی به عنوان استراتژی کیفی در ارتباط و ترکیب با نتایج مصاحبه های فردی استفاده شد. نمونه گیری به روش هدفمند بوده و گردآوری داده ها تا رسیدن به اشباع نظری و اجماع گروهی ادامه یافت. برای کدگذاری و تحلیل از کدگذاری هم زمان و تحلیل تماتیک و برای اطمینان از اعتمادپذیری، از مقایسیه تحلیلی، بازبینی اعضا و رویکرد گفت وگویی و هم سازی گروهی استفاده شد. یافته ها: تحلیل کیفی به 14 مضمون فراگیر و 48 مضمون سازمان دهنده پیرامون فهم افراد از نابرابری و قشربندی (4 مضمون فراگیر،10مضمون سازمان دهنده)؛ فهم افراد از مولدها یا شاخص های قشربندی و نابرابری پساطبقاتی (7 مضمون فراگیر، 27 مضمون سازمان دهنده) و تجربیه افراد از مکانیزم های برخورد با قشربندی و نابرابری (2 مضمون فراگیر، 11 مضمون سازمان دهنده) منتج شد. نتیجه گیری: تحقیق، به کشف عرصیه پساطبقاتی شدیه جامعه و فهرستی از مولدهای بازتولید قشربندی و نابرابری و مکانیزم های فردی برخورد با آن طبق فهم و ادراک افراد دست یافت و اهمیت مولدهای بسیار متنوع قشربندی و نابرابری را آشکار کرد. بنابراین، توجه به تنوع مولدها و مکانیزم ها در مطالعات قشربندی اجتماعی؛ همچنین توجه به رویکرد پساطبقه در تبیین قشربندی اجتماعی و استفاده و آزمونِ شاخص ها و مولدهای پساطبقاتی قشربندی و نابرابری حاصل از این تحقیق میدانی، در تحقیقات بعدی پیشنهاد این تحقیق است.
تعیین کننده های مدت زمان ماندگاری در زندگی زناشویی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
223 - 257
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه شانس ترک زندگی زناشویی با استفاده از مدل های آماری کاکس با مخاطرات متناسب و اثرات تصادفی، بررسی و تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی مانند سن در ازدواج، جنس، محل سکونت و استان، بر مدت زمان آن برآورد شد. رخداد وقایع ازدواج و طلاق سازمان ثبت احوال در بازه 01 / 01 / 1401 تا 29 / 12 / 1401 بوده است. در مجموع 412918 رکورد داده در تحلیل بقاء وارد شد. رکوردهای دارای خطا یا بی پاسخ، حذف شدند. نتایج نشان داد، شانس ترک زندگی زناشویی در مردان 1.54 برابر زنان و معنی دار است. اما شانس ترک زندگی زناشویی در ازدواج های سنین پایین تر، بیشتر از ازدواج هایی است که در سنین بالاتر رخ می دهد. به طوری که، شانس ترک زندگی زناشویی برای گروه های 20-10، 30-20، 40-30 و 50-40 ساله و بیشتر به ترتیب 31.3، 11.7، 3.9، 1.3 برابر افراد در گروه سنی 50+ ساله است. متغیر استان نیز دارای تأثیر معنی دار بر طول مدت زناشویی است. بررسی عوامل موثر بر مدت زندگی زناشویی، امکان مداخله به موقع در جهت افزایش بقای ازدواج، برای زوجین، خانواده، روانشناسان و مددکاران اجتماعی در سطح خرد و برای جامعه شناسان و سیاست گذاران در سطح کلان را فراهم می کند.
تحلیل کیفی پدیده فرار بیمه ای: سودجویی کوتاه مدت ذی نفعان و ناپایداری بلندمدت در تولید رفاه اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۲
277 - 318
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهشهای اخیر مؤید اهمیت تأمین اجتماعی در برقراری عدالت اجتماعی به واسطه ارائه تعهداتی از قبیل خدمات درمانی و مالی به نیروی کار است. هرچند تحت تأثیر عوامل مختلفی، چنین خدماتی گاهی ازنظر کارفرمایان و کارگران فاقد توجیه دانسته می شود. در چنین وضعیتی، می توان شاهد وقوع پدیده فرار بیمه ای بود. پژوهش حاضر به دنبال واکاوی رخداد پدیده فرار بیمه ای و شرایط شکل گیری آن است.
روش: این واکاوی با استفاده از روش تحقیق کیفی مبتنی بر نظریه زمینه ای انجام شده است. در آن 14 نفر از کارشناسان سازمان تأمین اجتماعی با تکنیک نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این افراد در مصاحبه هایی ساختارمند و مسئله محور به سؤال اصلی پژوهش (شرایط زمینه ساز رخداد فرار بیمه ای) پاسخ دادند.
یافته ها: ماحصل تحلیل داده های مستخرج از مصاحبه ها با استفاده کدگذاری سه مرحله ای استراوس و کوربین در محیط نرم افزار مکس کیودا (MAXQDA) منجر به صورت بندی مقوله ای هسته تحت عنوان «فرار بیمه ای، سودجویی کوتاه مدت ذی نفعان و ناپایداری بلندمدت در تولید رفاه اجتماعی» شد که تحت شرایط مهم از قبیل «آگاهی نداشتن بازیگران از مزایای بیمه»، «پیچیدگی و ابهام در قوانین و مقررات»، «رخداد امواج پی درپی بحرانهای اقتصادی» و «شرایط حاکم بر فضاهای شغلی» محصور شده است.
بحث: یافته ها اشاره دارند که پدیده فرار بیمه ای تحت تأثیر دو دسته از عوامل اقتصادی و ساختاری به وجود می آید. به بیان دیگر، تورم و بحرانهای اقتصادی و نقصان در قوانین تأمین اجتماعی مبنی بر تعیین سبکهای بیمه پردازی و بیمه شدگی، بیش از هر عامل دیگر عملکرد صاحبان سرمایه و کار را تحت تأثیر قرار می دهد.
فراتحلیل مطالعات دین داری و شادمانی در ایران (سالهای 1400- 1387)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۳
87-133
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شادمانی چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی در تمام جوامع بشری جایگاهی ویژه دارد؛ زیرا یکی از عوامل اساسی است که بر رفتار، کردار، کارایی، سلامت جسمی و روانی و نیز توسعه و رفاه اجتماعی تأثیر می گذارد. دین داری یکی از مهم ترین متغیرهای تأثیرگذار بر شادمانی است. هدف پژوهش حاضر تعیین اندازه اثر دین داری بر شادمانی است.
روش: پژوهش حاضر از نظر روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و از نظر روش تحقیق از نوع فراتحلیل است. جامعه آماری این پژوهش، همه تحقیقات علمی - پژوهشی انجام شده در ایران پیرامون رابطه دین داری و شادمانی در سالهای 1387 تا 1400 هستند که در یکی از پایگاههای اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه مجلات تخصصی نور، پایگاه اطلاعات نشریات کشور و پایگاه مرکز اسناد و مدارک علمی ایران نمایه شده اند. از میان 29 سند پژوهشی یافت شده، 7 پژوهش، شرایط و ملاکهای انتخاب را داشته و وارد نرم افزار جامع فراتحلیل (CMA) شده اند.
یافته ها: در گام نخست تجزیه وتحلیل، سوگیری انتشار و همگنی مطالعات موردبررسی قرار گرفت؛ آزمونهای آماری استفاده شده در این بخش، حکایت از عدم سوگیری انتشار و همچنین ناهمگنی مطالعات دارند. در گام بعدی، اندازه اثر دین داری بر شادمانی مورد ارزیابی قرار گرفت (277/0) که برحسب جدول کوهن، «در حد کوچک» ارزیابی می شود.
آزمون تحلیل حساسیت بیانگر آن است که با حذف تنها یکی از پژوهشها، مقدار اندازه اثر به (303/0) تغییر می یابد که بر اساس نظام تفسیری کوهن «در حد متوسط» ارزیابی می شود.
بحث: با توجه به یافته ها، گرچه دین داری (و ابعاد مختلف آن)، از طریق انسجام بخشی، امیدبخشی، معنابخشی و هدف بخشی به زندگی، سازگاری با ناکامیها، حمایت عاطفی، حمایت اجتماعی و... زمینه بسیار مناسبی را برای شادمانی فراهم می کند، اما رابطه دین داری و شادمانی، رابطه ای علی و خطی نیست و عوامل میانجی احتمالی متعددی روی آن تأثیر می گذارند که تأثیر این روابط نیز بایستی به طور جداگانه موردبررسی قرار گیرند.
قدرتِ زمانِ مقدس: مردم شناسی تفسیری از کنش های عراقیان در ایام مرتبط با عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳شماره ۶۵
123 - 160
حوزههای تخصصی:
کنش های خاص مردم عراق در ایام منتسب به اهل بیت(ع) علی الخصوص در ایام اربعین، در جهانی که مملو از عقلانیت ابزاری و سودانگاری منفعت طلبانه شده است، پدیده ای استثناء و به شدت متفاوت ادراک می شود. پژوهش حاضر تلاش کرده با روش تفسیری گیرتز، از طریق توصیف فربه و تفسیر متکی بر توصیف از منظر مفسّر، خود را به پاسخ به سوال تحقیق نزدیک نماید. سوال تحقیق این است که «ایام منتسب به امام حسین(ع) در چه سازوکاری به حیات انسان های حاضر در مراسماتی چون اربعین معنابخشی می کند؟» گردآوری داده ها در بیش از بیست سفر به عراق و 14 بار پیاده روی مسیر نجف تا کربلا در مناسبت های اربعین، عرفه و نیمه شعبان در فاصله سالهای 1387 تا 1401 صورت گرفته است اما دستیابی به تفسیر نهایی و تولد مفاهیم کلیدی برای عبور از توصیف به تفسیر، با سفر به کربلا در روز عاشورای سال 1401 رخ داده است. در نتیجه پژوهش، اهمیت مساله «زمان» و «توان معنادهی زمان به جهان» به عنوان عوامل اصلی بروز چنین کنش هایی معرفی شده اند. «به هم ریختگی زمانی»، «بر انگیختگی زمانی» و «حرکت بینازمانی» مفاهیمی هستند که توان توصیف آن کنش های خاص را دارا هستند. این مفاهیم نشان می دهند که چرا و چگونه عراقی ها آن کنش های منحصر بفرد را صرفاً در آن ایام خاص از خود بروز می دهند.
مسجد در کتاب های درسی دوره آموزش عمومی؛ از وضعیت موجود تا مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۶۷
187 - 227
حوزههای تخصصی:
تربیت نسل آینده مبتنی بر ارزش های مطلوب، برای هر ملت یک امر ضروری است. در این میان در دین اسلام و به ویژه کشور ما، نهاد مسجد از ظرفیت بسیار زیادی در این زمینه برخوردار است. از این رو، انس و آشنایی نسل جدید با این نهاد، اهمیت بسیاری دارد. آموزش و پرورش در کنار خانواده، دو نهاد اصلی برای حصول به این مهم هستند و کتاب درسی به عنوان منبع آموزشی فراگیر که یکی از بسترهای پیوند میان مدرسه و خانواده ملاحظه می شود، نقش حائز اهمیتی در این خصوص دارد. این پژوهش به بررسی نسبت نهاد مسجد و محتوای کتاب های درسی پرداخته است. در این پژوهش از مصاحبه و مطالعات اسنادی برای جمع آوری اطلاعات و از روش کیفی تحلیل مضمون برای تحلیل اطلاعات جمع آوری شده، استفاده شده است. یافته های پژوهش حاضر به دو سطح: 1. وضعیت موجود کتب درسی در نسبت با مسجد و 2. وضعیت مطلوب کتب درسی در نسبت با مسجد در نگاه کارشناسان و خبرگان تقسیم می شود. در این پژوهش در سطح اول، 45 مضمون پایه، 9 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر به دست آمد که مضامین فراگیر، نشان دهنده توجه کتب درسی به 4 مفهوم اهمیت مسجد، کارکرد های مسجد، نحوه ارتباط و سبک زندگی مسجدی و مصادیق مسجد بوده است. در سطح دوم، 72 مضمون پایه، 10 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر، استخراج شده است که نشان دهنده لزوم توجه بیشتر به مفاهیمی همچون درک از مسجد و ارتباط مبتنی بر این درک با آن، کارکردهای گوناگون مسجد و روش انتقال محتوا از نگاه کارشناسان این حوزه است.
بررسی و ارزیابی برون سپاری تولید محتوا در سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
45 - 73
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبرد های تولید برنامه های تلویزیونی صداوسیما، برون سپاری آنهاست. اجرای ناصحیح برون سپاری می تواند با آسیب های زیادی همراه باشد. در شرایط حاضر که سیمای جمهوری اسلامی، نیاز به برون سپاری گسترده تولیدات خود دارد، لازم است همواره مورد ارزیابی قرار گیرد تا در صورت اختلاف میان نتایج کسب شده و مطلوبیت مورد انتظار، با شناسایی چالش ها و آسیب ها، در نحوه اجرای این راهبرد تجدیدنظر شود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، ارزیابی وضعیت فعلی برون سپاری تولیدات سیمای جمهوری اسلامی ایران و شناسایی آسیب های اجرای این راهبرد بوده است. برای نیل به این هدف، پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه مورد بررسی، شامل 20 نفر از مدیران ارشد و میانی سیما، تهیه کنندگان داخلی و مستقل بوده و برای جمع آوری داده ها، از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تجزیه وتحلیل آنها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. یافته های پژوهش در ادامه فرایند استقرا و تحلیل، در پنج بعد فراگیر، احصا و بر این اساس، «انتخاب غیرحرفه ای تهیه کننده»، «سازکار نامناسب برآورد برنامه»، «ضعف مدیریت داخلی برون سپاری» و «نظارت نامناسب بر فرایند برون سپاری» ازجمله آسیب های اجرای برون سپاری تولیدات سیما شناخته شده اند. نتایج نشان می دهد به نظر می رسد که راهبرد برون سپاری در سیما بدون سازکار یا دستورالعمل مشخصی در حال اجرا است.
تحلیل مضمون و شناسایی چالش ها و راهبردهای توسعه بازی های دیجیتال بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بازی های دیجیتال به صنعتی فراگیر، ثروت آفرین و فرهنگ محور تبدیل شده و توانسته با بهره گیری از عناصر فنی و هنری، روانشناسی و جامعه شناسی، به عنوان یک رسانه صنعت/ هنر و در حقیقت هنر هشتم، جایگاه خود را تثبیت کند. صنعت بازی های دیجیتال در مقام یک صنعت فرهنگی و خلاق، تاثیر بسزایی نیز در اقتصاد، فرهنگ و آموزش داشته است. این مطالعه، با هدف شناسایی چالش ها و نیز راهبردهای توسعه بومی این صنعت در کشور ایران انجام گرفته است. در این پژوهش با جمع آوری داده های کتابخانه ای، انجام مصاحبه های عمیق و ساختاریافته و نیز استفاده از روش تحلیل مضمون، چالش های توسعه بومی این صنعت و نیزراه کارهای رفع این موانع، شناسایی و استخراج شد و در مراحل بعدی، این عوامل، درمضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر تقلیل یافته و دسته بندی شدند. در نهایت عوامل مورد اشاره با بررسی نظرات خبرگان صنعت اهمیت سنجی و پالایش شدند. نقصان دانش بازی سازان در حوزه مسائل مربوط به مدیریت تولید و مدیریت پروژه بازی ها به عنوان چالش های اصلی ششناخته شدند و از طرف دیگر شبکه سازی و جلب مشارکت عناصر موجود در بازی دیجیتال، توانمندسازی و توسعه قابلیت های متخصصین بازی ساز و نیز تقویت مسئولیت های نظارتی و توسعه ای نهادهای دولتی و نظارتی ازجمله مهمترین سیاست های توسعه بازی های دیجیتال تعریف و دسته بندی شدند.
تحلیل موانع و بازدانده های فتگوی بین نسلی در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
87 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تحلیل عوامل و موانع موجود فراروی فرصت های ارتباطی والدین و فرزندان در خانواده است. فرصت های ارتباطی زمان ها یا رویدادها یا برنامه هایی هستند که اعضای یک خانواده طی آن امکان ارتباطات انسانی حضوری یا با واسطه از طریق ابزارهای ارتباطی و رسانه ای پیدا می کنند. با استفاده از روش کیفی و نمونه گیری نظری، مصاحبه هایی با هدف تحلیل تجربه زیسته40 نفر از دانش آموز دبیرستانی در مدارس شهر تهران انجام شد. نتایج نشان می دهد که بیشترین فرصت ارتباطی چهره به چهره والدین و فرزندان در گردهمایی های شبانه برای شام و انجام یک فعالیت مشترک (دیدن فیلم و برنامه تلویزیونی) شکل می گیرد و ارتباطات میان فردی روزانه آنها «رسانه ای شده»، «کوتاه شده» و «ناپایدار» است. همچنین نتایج نشان می دهد گرچه رویدادها و برنامه های فراغتی، موقعیت های مطلوبی برای شکل گیری تعامل پایدار، طولانی و گفتگو وصحبت است، اما «فراغت جمعی والدمحوریا خانواده محور» در بین نوجوانان بسیار حداقلی وکمرنگ است. این در حالی است که برنامه های «فراغت فردی رسانه محور» و «فراغت جمعی همسال محور» بیشترین بخش اوقات فراغت فرزندان را به خود اختصاص می دهد.
چارچوب شاخص های فرهنگ اسلامی در فضای مجازی
حوزههای تخصصی:
یکی از ملزومات حکمرانی، سنجش و اندازه گیری ازطریق شاخص ها است. شاخص ها، امکان شناسایی تغییرات یک کشور در طول زمان، شناسایی تأثیرات سیاست ها، مقایسه کشورها، توصیف وضع موجود کشور و... را فراهم می کنند. هدف از این تحقیق شناخت شاخص های فرهنگ اسلامی در فضای مجازی است. در این پژوهش، نگاه به شاخص ها، برای توصیف فرهنگ اسلامی در فضای مجازی است. اولین و مهم ترین کار در سنجش و شاخص گذاری، تدوین چهارچوب تئوریک است تا مبتنی بر آن، سنجه ها و نماگرهای آماری تدارک دیده شود. یک چهارچوب نظری استوار، نقطه آغازی برای ساخت شاخص های ترکیبی است. چهارچوب نظری باید به وضوح پدیده ای که بایستی اندازه گیری شود و اجزای فرعی آن را بیان نماید. مبتنی بر روش شناسی تدوین چهارچوب نظری ؛ نتایج تحقیق نشان داد: این چهارچوب های نظری دارای بخش هایی همچون 1. حوزه سنجش، 2. زیرحوزه های سنجش، 3. مفاهیم (شاخص های ترکیبی) ذیل زیرحوزه ها و 4. ابعاد مفاهیم است. با استفاده از مطالعه ادبیات موضوع (روش اسنادی) و روش توصیفی - تحلیلی و شکست مفهومی، حوزه سنجش، زیرحوزه های سنجش، مفاهیم ذیل آن ها و ابعاد مفاهیم شناسایی شدند. حوزه سنجش، «فرهنگ اسلامی در فضای مجازی» است. مبتنی بر مطالعات نظری، چهار زیرحوزه برای حوزه سنجش انتخاب شد که عبارتند از: 1. باورهای اسلامی، 2. ارزش های اسلامی، 3. هنجارهای اسلامی و 4. نمادهای اسلامی و مسلمانان. در زیرحوزه چهارم، صرفاً فرهنگ اسلام مطرح نیست و فرهنگ مسلمانان در فضای مجازی نیز مدنظر قرار می گیرد. درنهایت مفاهیم هر زیرحوزه و ابعاد هریک از مفاهیم، در چهار جدول شناسایی و جمع بندی شدند.
مفهوم شناسی و مطالعه تطبیقی دیپلماسی سایبر، دیجیتال و همگرا (با تأکید بر بند هفتم سیاست های کلی اطلاع رسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
511 - 550
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین حوزه های میان رشته ای فضای مجازی، ارتباط میان دو حوزه حکمرانی فضای مجازی و دیپلماسی است. نو بودن این حوزه میان رشته ای و ماهیت پویای هر دو ساحت، سبب بروز نوعی سیالیت، پویایی، عدم استقرار و حتی تشتت در چهارچوب مفهومی آن شده است. در این میان دو مفهوم «دیپلماسی دیجیتال» و «دیپلماسی سایبر» دارای بیشترین بسامد در کاربرد هستند که از عارضه تشتت و خلط مفهومی رنج می برند. مسئله این پژوهش ناظر به دو سؤال است: 1- با توجه به سپهر حکمرانی فضای مجازی مربوطه، مرز مفهومی میان دیپلماسی دیجیتال و دیپلماسی چیست؟ 2- در جهت پیوند و همگرایی دیپلماسی دیجیتال و سایبر، مفهوم «دیپلماسی همگرا» در سپهر معرفتی «حکمرانی عصر فضای مجازی» از چه چهارچوبی برخوردار است؟ این پژوهش با روش جمع آوری کتابخانه ای و روش تحلیل توصیفی تحلیلی انجام شده است. یافته ها و نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که دیپلماسی دیجیتال و دیپلماسی سایبر ذیل دو سپهر اندیشه ای حکمرانی متفاوت تعریف می شوند (حکمرانی «با» فضای مجازی و حکمرانی «بر» فضای مجازی) و بر این اساس در شاخص هایی همچون چیستی، کنشگر، مورد کنش، هدف و نوع حکمرانی تفاوت معنادار دارند. از همین رهگذر، جنبه نوآورانه این پژوهش، پیشنهاد مفهوم «دیپلماسی همگرا» در سپهر حکمرانی «عصر» فضای مجازی است. در دیپلماسی همگرای عصر فضای مجازی، شاهد پیوند و تقارب دیپلماسی سایبر و دیپلماسی دیجیتال هستیم؛ به طوری که تأثیر و تأثرهای متراکم آن ها را شاهد هستیم. بر اساس این چهارچوب مفهومی می توان دلالت های نظری و سیاستی جدی برای حکمرانی عصر فضای مجازی جمهوری اسلامی پیشنهاد داد.
فرهنگ ملی و چالش های پیش روی توسعه با تأکید بر فساد اداری (تحلیل تطبیقی متغیر محور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
645 - 674
حوزههای تخصصی:
امروزه برنامه های توسعه با چالش های جدی به خصوص در کشورهای درحال توسعه روبه رو می باشد. یکی از این چالش ها فساد اداری است. همه کشورها از سطحی از فساد رنج می برند. وقتی بحث از دلایل فساد می شود، فساد را مسئله ای چند سطحی می دانند که تحت تأثیر عوامل مختلف قرار دارد. این عوامل در تعامل با یکدیگر موجب شکل گیری انواعی از فساد در جوامع می شوند. در این میان نقش فرهنگ در کاهش یا افزایش فساد در میان نظریه پردازان مناقشه برانگیز شده است. این مقاله تلاش دارد به رابطه و تأثیر شاخص های فرهنگ ملی بر ادراک فساد در میان کشورهای هدف بپردازد. هدف تحقیق با تأکید بر نظریه هافستد بررسی تأثیر ابعاد مقوله های فرهنگ ملی بر ادارک فساد در میان کشورهای منتخب می باشد. این تحقیق به روش تطبیقی از نوع متغیرمحور می باشد. در این تحقیق از داده های ثانویه موجود از 80 کشور دنیا استفاده شده است. نتایج آزمون همبستگی میان شاخص های فرهنگ ملی و ادراک فساد بیانگر معناداری رابطه فاصله قدرت، فردگرایی، آینده گرایی، خویشتن داری، و قطعیت با ادراک فساد در کشورهای هدف می باشد. همچنین رابطه ای معناداری میان مردگرایی و ادراک فساد مشاهده نگردید. تحلیل چندمتغیره بیانگر این است که متغیر فاصله قدرت (Beta=0/42) و آینده گرایی (Beta=-0/36). بیشترین تأثیر و عدم قطعیت کمترین تأثیر را بر ادراک فساد دارند. متغیرهای فرهنگی به کار گرفته شده توانسته اند 66 درصد از تغییرات متغیر وابسته (ادراک فساد) را تبیین کنند. نتایج این تحقیق نشان داد که هرچند فرهنگ ملی مقوله ای محوری در کاهش چالش های توسعه به خصوص مسئله فساد می باشد ولی باید به متغیرهای دیگر ازجمله متغیرهای اقتصادی و تأثیر همزمان آنها توجه داشت؛ زیرا با کنترل متغیر درآمد سرانه کشورها تنها دو متغیر فرهنگی فاصله قدرت و متغیر فردگرایی همچنان تأثیر معناداری بر متغیر ادراک فساد داشتند.
تأثیر سرمایه اجتماعی زنان بر مناسبات قدرت در نهاد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
154 - 176
حوزههای تخصصی:
اهداف: مقاله حاضر با هدف بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی زنان بر مناسبات قدرت در نهاد خانواده انجام شده و در آن تلاش شده تا تغییر و تحولات مناسبات قدرت را در نهاد خانواده تحت تأثیر مشارکت، ارتباط و اعتماد اجتماعی و همچنین سن، تعداد سال های تحصیل و وضعیت اشتغال زنان مورد مطالعه قرار دهد. روش مطالعه: روش تحقیق مورد استفاده، پیمایش و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل زنان متأهل 20 الی 64 ساله ساکن شهر تهران در سه منطقه 3، 8 و 17 است. حجم نمونه تحقیق 387 نفر می باشد. روش نمونه گیری ترکیبی از روش های طبقه بندی چندمرحله ای و تصادفی ساده بوده است. یافته ها: نتایج آزمون های دومتغیره نشان داد که تمامی متغیرهای مستقل تأثیر معناداری بر متغیر وابسته (مناسبات قدرت در خانواده) دارند. نتایج تحلیل چندمتغیره حاکی از آن بود که تمامی متغیرها اعم از سن، تعداد سال های تحصیل، منطقه محل سکونت، وضعیت اشتغال، ارتباط اجتماعی، اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی، تأثیر معناداری بر متغیر وابسته داشته اند. متغیرهای وضعیت اشتغال، ارتباط اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، تعداد سال های تحصیل، سن و منطقه محل سکونت به ترتیب بالاترین تأثیر رگرسیونی را روی متغیر وابسته (مناسبات قدرت در خانواده) داشته اند. جهت رابطه تمامی متغیرها به جز سن بر مناسبات قدرت در خانواده، مثبت بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق می توان انتظار داشت با افزایش سطح تحصیلات زنان در جامعه و به تبع در خانواده و همچنین افزایش مطالبه اشتغال زنان، علاوه بر تغییر جایگاه آنان در مناسبات قدرت خانواده، شاهد تغییر جایگاه آنان در نظام تصمیم گیری و قدرت در ساحت اجتماعی و در عرصه عمومی نیز خواهیم بود.