فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
130 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، واکاوی فرایندهای اجتماعی شکل گیری زیست مجردانه در شهر اهواز می باشد. روش پژوهش، مبتنی بر روش کیفی با رویکرد گرندد تئوری است که در راستای شناسایی و فهم فرآیندهای شکل گیری زیست مجردانه از خلال مصاحبه با مردان واجد این نوع زندگی جهت رسیدن به فهمی نظام مند انجام گرفته است. در این مطالعه، 14 نفر از مردانی که در شهر اهواز زیست مجردانه داشته اند با روش نمونه گیری نظری و هدفمند انتخاب شدند. داده های مورد نظر با استفاده از مصاحبه عمیق، جمع آوری و تجزیه و تحلیل شدند. تحلیل مصاحبه ها بر اساس کدگذاری سه مرحله ای استراوس و کوربین منتج به شکل گیری 18 مقوله فرعی، 7 مقوله اصلی شامل1) زیست مجردانه پیوستاری از الزام موقعیت تا انتخاب سبک زندگی، 2) زیست مجردانه ملهم از سرگذشت فردی، 3) زیست مجردانه، فرایند دائمی مشروعیت سازی، 4) زیست مجردانه، زیستن علیه تجویز فرهنگی، 5) زیست مجردانه، زیستن در سایه مجردزدگی، 6) زیست مجردانه، فرصتی برای توسعه و تحقق فردی و حرفه ای و 7) زیست مجردانه، امکانی برای رهایی از نظارت فراگیر شده است و در نهایت منجر به کشف یک مقوله هسته تحت عنوان "زیست مجردانه: ساخت گشایی زیست جهان جوانان" گردیده است.
ارزیابی انتقادی کنش گرایی ماکس وبر در مسئله سیر تطوّر دین بر اساس منظومه فکری مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
109 - 126
حوزههای تخصصی:
رویکرد ماکس وبر به عنوان یک جامعه شناس در دسته رویکردهای خُرد جامعه شناسی طبقه بندی شده و تببین او از پدیده های مختلف هم تبیینی عینی است. توجه به فرد و تبیین بر اساس در نظر گرفتن موقعیت فرد در جامعه، حتی در مسئله سیر تطوّر دین در جامعه نیز خود را نشان داده است. این مقاله که با هدف فهم انتقادات به دست آمده از دیدگاه شهید مطهری بر نظرات ماکس وبر در خصوص مسئله سیر تطوّر دین و به روش اکتشافی، توصیفی و انتقادی نگاشته شده است، به این ملاحظات دست یافته که دین پدیده ای با خاستگاه الحادی، بشری یا اجتماعی نیست تا در اثر تغییر و تحولات شرایط و زمان، نیاز به تطوّر و همسانی با شرایط داشته باشد. جامع بودن و تطابق دین با واقع، دو عنصر اساسی برای عدم احتیاج دین به تغییرات ماهوی است. همچنین ماهیت دین در گذر تاریخ تغییر نکرده تا دین نیاز به تکمیل داشته باشد. عناصر همه ادیان الهی، یکسان است و تغییری در این عناصر شکل نگرفته تا گمان تغییر، تحوّل و تطوّر در دین ایجاد شود. دیدگاه قرآن در خصوص سیر تطوّر دین، دیدگاهی یکپارچه است. یعنی این دین از بدو خلقت اولین انسان تا آخرین مخلوق توسط خداوند متعال با هدف ایجاد تضمین سعادت زندگی دنیوی و اخروی با انسان و جامعه انسانی همراه شده و چون هدف یکسان است، دین نیز جامع این هدف از ابتدا تاکنون بوده است.
نظریه مدنیت فطری آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل اساسی مکاتب فلسفی در حوزه علوم اجتماعی، مسئله اجتماعی بودن انسان است. براین اساس مسئله اصلی این نوشتار نیز تبیین نظریه آیت الله جوادی آملی درباره اجتماعی بودن انسان است. در این مقاله با مراجعه به آثار ایشان و بهره گیری از روش کتابخانه ای این نتایج به دست آمده است: بر اساس نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن، انسان در نقطه آغاز موجودی جسمانی است و با حرکت جوهری به تدریج وجودی روحانی می یابد. بر اساس این نظریه اگرچه انسان ها در حدوث، بهره مند از مبدأ واحد مشترک هستند، اما در بقاء، متناسب با نوع حرکت خود به انواع متعدد مبدل می شوند. جوادی آملی اجتماعی بودن انسان را یکی از مراحل حرکت جوهری انسان برمی شمرد. وی انسان و کنش او را بر اساس حرکت جوهری در چند دسته جای می دهد: نخست؛ توحش طبعی و کنش حیوانی، دوم؛ استخدام متقابل و کنش متقابل، سوم؛ استخدام عادلانه و کنش مبتنی بر عقل، چهارم؛ احسان و ایثار و کنش مبتنی بر فطرت الهی. جوادی آملی استخدام گری را ناشی از طبیعت انسان دانسته و معتقد است آدمی بر اساس فطرت خویش مدنی است، اما بر اساس طبیعت خود متوحش است.
پیش بینی صمیمیت زناشویی بر اساس روابط موضوعی و شناخت اجتماعی در زوجین دارای نشانگان وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۷
40 - 62
حوزههای تخصصی:
اختلال وسواس فکری _عملی می تواند منجر به فاصله عاطفی و فیزیکی در بین زوجین شود. کنترل بیش از حد بر احساسات، مانع خود انگیختگی در رابطه و مختل شدن صمیمیت می شود که این مسئله یک مشکل اساسی برای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری _ عملی است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی صمیمیت زناشویی بر اساس روابط موضوعی و شناخت اجتماعی در زوجین دارای نشانگان وسواس فکری_ عملی انجام گردید.پژوهش حاضر از لحاظ هدف بنیادی و از لحاظ جمع آوری اطلاعات همبستگی از نوع رگرسیون بود. غربالگری در بین 500 زوج با توجه به معیارهای ورود انجام شد و 136 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شد. نتایج آزمون پیرسون نشان می دهد که روابط موضوعی و خرده مقیاس های آن با صمیمیت زناشویی رابطه مثبت و معناداری در سطح 01/0 دارد و شناخت اجتماعی با صمیمیت زناشویی، روابط موضوعی و خرده مقیاس های آن رابطه معناداری ندارد. شناخت اجتماعی در زوجین دارای نشانگان وسواس باید مورد بررسی بیشتری قرار گیرد. از سوی دیگر با ارتقای کیفیت روابط موضوعی و خرده مقیاس های آن می توان گامی موثر در جهت افزایش صمیمیت زناشویی زوجین دارای نشانگان وسواس برداشت
اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته مادران دارای فرزند چند معلولیتی با ناگویی هیجانی بر بهبود افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
259 - 270
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته مادران دارای فرزند چند معلولیتی با ناگویی هیجانی بر بهبود افسردگی بود.
روش شناسی: روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزندان چندمعلولیتی که فرزندشان مشغول به تحصیل در مدرسه استثنایی گل های شیراز در سال 1400-1401 بودند. از بین مادران، 30 مادر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. سپس پیش آزمون متغیرهای پژوهش به عمل آمد و مادران گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش بسته تدوین شده ناگویی هیجانی قرار گرفتند. بعد از اتمام آموزش دوباره یک پس آزمون از گروه های آزمایش و کنترل به عمل آمد. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های ناگویی هیجانی (تورنتو، 1994) و افسردگی (بک، 1961) گردآوری شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند گانه درون گروهی-بین گروهی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه آموزش ناگویی هیجانی باعث بهبود افسردگی در مادران کودکان چند معلولیتی شد.
بحث و نتیجه گیری: براساس یافته ها از آنجایی که برنامه تدوین شده در این پژوهش بر اساس تجربه های واقعی مادران کودکان چند معلولیتی بود و به طور اختصاصی برای این مادران تدوین شده است و ویژگی های روانسنجی برنامه توسط متخصصان این زمینه تایید شده و به نحوی هم به مسائل و مشکلات روانی مادران و هم مشکلات رفتاری کودکان پرداخته است، از اثربخشی بیشتری برخوردار بوده است.
پیش را ن ها و پس ران های کنش ورزی قومی (مورد مطالعه: بختیاری های ساکن شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۲۲۷-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
مسئله مندشدن کنش ورزی قومی، ترجیحات طایفه ای و تعصبات قومی، همواره یکی از موضوعات مورد بحث در ایران بوده است. ازاین رو، پژوهش حاضر درصدد شناسایی پیش ران ها و پس ران های کنش ورزی قومی و کشف دلالت های معنایی آن است. مشارکت کنندگان این پژوهش که با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است، بختیاری های ساکن شهر دزفول در استان خوزستان بودند که ۱۸ نفر از آن ها با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس معیار اشباع نظری انتخاب شدند. داده های تحقیق با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری شد و تحلیل آن از طریق تکنیک تحلیل مضمون انجام گرفت. بر پایه یافته ها، پیش ران های کنش ورزی قومی شامل «قطبی شدگی سیاسی، بسامدگرایی قومی، هم آیندی چالش های فرهنگی، قوم گرایی سازمانی، احساس تبعیض قومی، قوم گرایی فضایی کالبدی، ابزاری شدن قومیت و جامعه پذیری قوم گرایانه» و پس ران های این کنش ورزی شامل «مراودات فرهنگی، دیگرپذیری، ارتباطات اجتماعی درهم تنیده، حکمرانی مطلوب و بهبود کیفیت زندگی» بوده است. به طورکلی، می توان گفت نقش ناسازواره این گونه فرهنگی بر الگوهای کنش ورزی و مشارکت سیاسی شهروندان، به ویژه در انتخابات مجلس شورای اسلامی نمود آشکارتری دارد و پیامد آن در عرصه سیاست، اخلال در روند تصمیم گیری عقلانی-استدلالی انتخاب کنندگان و درنتیجه اخلال یا تضعیف نهاد تصمیم سازی در سطح ملّی است. تقلیل و تضعیف این الگوی کنش ورزی، در گرو ایجاد بسترهایی است که در آن کنش های عقلانی به منصه ظهور برسد.
مطالعه جامعه شناختیِ تنهایی در بین سالمندان در شهر شیراز: یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تنهایی» به عنوان یکی از مسائل اجتماعی سالمندان در سراسر جهان، به سرعت درحال شیوع است. اگرچه، تحقیقات متعددی در این زمینه انجام شده است، اما زوایای این مسئله نیاز به شناخت جامع تر دارد. هدف این پژوهش واکاوی «تنهایی» در بین سالمندان شهر شیراز با استفاده از نظریه زمینه ای است. روش جمع آوری اطلاعات، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. مشارکت کنندگان، ۱۴ نفر سالمند بودند که با روش نمونه گیری هدفمند برگزیده شدند. داده های جمع آوری شده در قالبِ کدهای باز، محوری و انتخابی، کدگذاری گردیدند که منجر به استخراج ۹ مقوله اصلی شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل داده ها، کمبودِ حمایتِ اجتماعی و افولِ سرمایه اجتماعی، شرایط علّی «تنهایی» بودند، فقدانِ مهارت، شرایطِ مداخله گرِ «تنهایی» بود و تغییراتِ اجتماعی سریع و آسیب های اجتماعی، به عنوان شرایط زمینه ای وقوع «تنهایی» شناسایی شدند. به علاوه، استفاده از فضای مجازی، مدیریت اوقات فراغت و مثبت اندیشی، استراتژی سالمندان در مواجهه با «تنهایی» و اختلال در زندگی، پیامدِ «تنهایی» بود. نُه مقوله اصلی پژوهش منجر به کشفِ مقوله هسته با عنوان «تنهایی، تجربه ای دردآور» گردید. بر اساس نتایج این پژوهش، «تنهاییِ» سالمندان پدیده ای «دردآور» هم برای سالمندان و هم برای جامعه است و ضرورت دارد با شناخت جامعِ «تنهایی»، تسکین و تقلیل آن مد نظر سیاست گذاران و برنامه ریزان سالمندی قرار گیرد.
Explaining the Managerial Position of Women in National and International Sports Levels(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The status and position of women in the management system face numerous challenges and problems. Therefore, the present study was conducted with the objective of explaining the managerial position of women in sports assemblies at the national and international levels.
Methodology: This study was applied in terms of its objective and mixed (qualitative and quantitative) in terms of its implementation method. The population in the qualitative part consisted of sports experts, professors, and high-ranking sports managers, from whom 16 individuals were selected as the sample through purposive sampling based on the principle of theoretical saturation. The population in the quantitative part included sports experts, athletes, professors, and high-ranking sports managers, from whom 141 individuals were selected as the sample through random sampling based on the Cochran's formula. The research tools were semi-structured interviews in the qualitative part and researcher-made questionnaires in the quantitative part, the psychometric indices of which were confirmed. Data were analyzed using coding methods and exploratory factor analysis.
Findings: The findings from the qualitative part revealed that the managerial position of women in sports assemblies at the national and international levels encompasses 54 concepts in 27 subcategories and 10 categories, including identity formation in managerial spaces, division of labor capability, overcoming gendered spaces, effective control, program orientation, field management and leadership, social support for women's management, management practice, organizational efficiency, networks, and communication skills. Moreover, the quantitative findings indicated that all 27 observed variables had a positive standardized factor loading and a critical ratio greater than 1.96 with each of the 10 latent constructs, thus confirming their validity, and their reliability was calculated to be higher than 0.70 using Cronbach's alpha. In addition, the model of women's managerial position in sports assemblies at the national and international levels fitted well, having a direct and significant effect on all 10 constructs of identity formation in managerial spaces, division of labor capability, overcoming gendered spaces, effective control, program orientation, field management and leadership, social support for women's management, management practice, organizational efficiency, networks, and communication skills (P<0.05).
Conclusion: Based on the results of this research, to improve the managerial position of women in sports assemblies at the national and international levels, it is possible to create conditions for the realization of the identified subcategories and categories.
The Role of Educational Institutions in Shaping Student Self-Perception(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This research aims to explore the various aspects of educational environments that shape how students perceive themselves, with a focus on the interactions and experiences that contribute to their self-concept and academic engagement.
Methodology: This qualitative study was conducted using semi-structured interviews with 21 participants who were either currently enrolled in educational institutions or had recently graduated. Data collection continued until theoretical saturation was achieved, ensuring a comprehensive understanding of the phenomena. The interviews were transcribed and analyzed using NVivo software to identify recurring themes and patterns related to the educational environment and its impact on student self-perception.
Findings: Four main themes were identified: Institutional Environment, Educational Practices, Student Engagement, and Self-Perception Development. Each theme comprised various categories that elucidated the influence of educational settings on students: Institutional Environment included Physical Infrastructure, Social Climate, Academic Atmosphere, Administrative Support, and Extracurricular Activities. Educational Practices focused on Teaching Methods, Evaluation Techniques, and Teacher-Student Relationships. Student Engagement highlighted Participation in Class, Engagement in School Governance, Peer Collaboration, and Identification with School. Self-Perception Development covered Identity Formation, Self-Efficacy, Career Aspirations, Academic Self-Concept, and Emotional Resilience.
Conclusion: The study concluded that educational institutions play a pivotal role in shaping student self-perception through various environmental and interactional aspects. These elements not only influence students' academic engagement but also significantly impact their self-concept and future aspirations. The findings underscore the need for educational policies and practices that enhance positive student experiences and support comprehensive development.
نسبت سنجی دین و هوش مصنوعی در بستر رسانه های نوین
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲
45 - 67
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مقاله، بررسی و سنجش جایگاه دین و نسبت آن با هوش مصنوعی در بستر رسانه های نوین و بررسی پیوند مابینِ ظرفیت های بالقوه دین و فناوری هوش مصنوعی در بسترهای نوین رسانه ای است.روش شناسی پژوهش: رویکرد این مقاله پژوهشی است و با استفاده از روش اسنادی-کتابخانه ای و توصیفی-تحلیلی انجام شده است.یافته ها: امروزه پلتفرم های اینترنتی، الگوریتم های مبتنی بر هوش مصنوعی و منابع دینی مختلف مانند متون مقدس، موعظه ها، و مطالب عبادی را متناسب با ترجیحات و اعتقادات فردی فعال می کنند. مواردی مثل واقعیت مجازی (متاورس) برای ایجاد محیط های مذهبی افراد را قادر می سازد در زیارت های مجازی، مراسم مذهبی و عبادات عمومی شرکت کنند. این مسئله در عصر نوین دیجیتال، زمینه جدیدی را برای استفاده از علوم رسانه ای نوین در خدمت پیروان ادیان ایجاد کرده است.بحث و نتیجه گیری: رابطه جایگاه دین و هوش مصنوعی در بستر رسانه های نوین می تواند منجر به استفاده سالم و مفید برای پیروان و دغدغه مندان حوزه دین و رسانه باشد. همچنین از هوش مصنوعی تعریف شده در ابزارهای گوناگون رسانه ای می توان برای اعمال و مناسک گوناگون دینی بهره برد. باید از فرصت های نوین در دنیای امروز برای پر رنگ کردن جایگاه دین بهره برد و با چالش ها به صورت صحیح، تخصصی و علمی رو به رو شد.
الزامات فرهنگی تحقق جهاد تبیین از دیدگاه فرماندهان انتظامی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهاد تبیین، یکی از مهم ترین مفاهیم مرتبط با نظم و امنیت، نیازمند فراهم سازی مقدمات و الزامات به وسیله نهادهای مختلف، ازجمله نیروی انتظامی است. به همین دلیل، هدف پژوهش حاضر تبیین ابعاد و مؤلفه ها و الزامات فرهنگی تحقق جهاد تبیین براساس دیدگاه فرماندهان انتظامی استان کرمانشاه است. رویکرد پژوهش کیفی است و با روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه مورد مطالعه، کلیه فرماندهان انتظامی استان کرمانشاه بود که براساس رویکرد نمونه گیری هدفمند قضاوتی و روش معیار و با توجه به اشباع نظری، تعداد 24 نفر از آنان مورد مصاحبه قرار گرفتند و داده ها و اطلاعات از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته و عمیق جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با الگوی کلایزی (1978) انجام گرفت. الزامات فرهنگی تحقق جهاد تبیین با محوریت فرماندهان انتظامی و نقش آنان در این امر، در قالب سه جدول با عناوین «شرایط و زیرساخت ها»، «اهداف و چشم انداز» و «اثرات و نتایج» در قالب 98 مضمون فرعی و 11 مضمون اصلی با عناوین «آموزش، شرایط و زیرساخت، خلاقیت و نوآوری، کیفیت (شرایط و زیرساخت ها)، روانی- جسمانی، فردی- اجتماعی، ملی و بین المللی(ابعاد)، مقاومت و پایداری، اعتماد و سرمایه اجتماعی، رشد و پیشرفت، اتحاد و انسجام (اثرات و نتایج)» طبقه بندی و شناسایی شدند. این مضامین از الزامات فرهنگی مهم تحقق جهاد تبیین هستند و تقویت آن در جامعه با تأکید بر نقش فراجا قابل انجام است.
ارزیابی آثار تقلید از سبک زندگی غربی از منظر آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
140 - 173
حوزههای تخصصی:
در عصر جهانی شدن و ارتباطات گسترده، الگوپذیری از فرهنگ ها و سبک های زندگی مختلف امری اجتناب ناپذیر است؛ اما الگوپذیری صرفاً تقلیدی از یک فرهنگ خاص، به ویژه زمانی که با ارزش ها و اعتقادات دینی و ملی مغایرت داشته باشد، می تواند آثار منفی بسیاری به همراه داشته باشد. یکی از مهم ترین چالش های فرهنگی در جوامع اسلامی، الگوپذیری از سبک زندگی تقلیدی از غرب است. این پدیده که در بسیاری از موارد به عنوان یک تهدید برای هویت اسلامی تلقی می شود، دارای ابعاد مختلف و نیازمند بررسی دقیق و همه جانبه است. هدف از پژوهش پیش رو بررسی این موضوع و ارزیابی و تحلیل مستندات قرآنی آیت الله خامنه ای از این ابعاد بود. این تحقیق توصیفی تحلیلی از حیث هدف کاربردی و با روش اسنادی و منابع کتابخانه ای است. مهم ترین یافته های این نوشتار، تبیین تفاوت بنیادین میان مبانی الگوپذیری سبک زندگی اسلامی و غربی، همراه با ارزیابی مستندات قرآنی بیانات رهبری در مناسبت های مختلف درباره الگوپذیری از سبک زندگی غربی و آثار مخرب آن در حوزه هایی مانند اخلاق فردی و جمعی، خانواده، علم و فناوری، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و محیط زیست بود.
تدوین مدل سیاست گذاری شهریِ رونقِ اقتصادِ فرهنگ در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله برگرفته پژوهشی از طرح با عنوان «.تدوین سند جامع اقتصاد فرهنگ » با شماره قرارداد 137/ 288746 با حمایت مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران انجام شده است. اقتصادِ فرهنگ یکی از حوزه هایی است که ذیل مفهوم «صنایع فرهنگی»، شکل دهنده جهت توسعه اقتصادی در دنیای امروز شده است و تمرکز آن بر نقش خلاقیت مردم (شهروندان) در تولید است. بر اساس دسته بندی سازمان ملل، بخش های مختلف صنایع فرهنگی عبارت از هنر، کتاب، فیلم، نقاشی، فستیوال ها، صنایع دستی، موسیقی، طراحی، پویانمایی و بازی های ویدیویی است. این بخش ها از طریق خلق دارایی های فکری و نیز ایجاد اشتغال تأثیر مثبتی بر رشد اقتصادی منطقه فعالیت خود می گذارند. از این منظر، نقش بالقوه حکومت های محلی، خصوصاً شهرداری ها، در حمایت از رشد این صنایع، نسبت به سایر صنایع پررنگ تر است. پژوهش حاضر باهدف توسعه یک مدل سیاست گذاری مدون و اثربخش برای حمایت شهرداری از رونق اقتصادِ فرهنگ در شهر تهران انجام شده است. جهت گیری پژوهش در وهله اول بنیادی است اما با توجه به الزامات اسناد بالادستی پروژه، خصوصاً برنامه توسعه سوم شهر تهران، یک پژوهش کاربردی محسوب می شود. داده ها که مشتمل بر داده های اولیه (مشاهدات و پرسش های مستقیم) و داده های ثانویه (مطالعه اسناد، تجارب مکتوب و درس آموخته ها) است، با استفاده از استراتژی نشریه مبنایی تحلیل شده اند. این استراتژی در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، به استخراج الگوی نهفته در داده ها می پردازد. الگوی استخراج شده از این مراحل، مشتمل بر مقوله محوری، علت ها، شرایط زمینه ای و مداخله گر، راهبردها و درنهایت پیامدها می شود که به صورت مدل پارادایمی ارائه شده است. علاوه بر استخراج الگو، با استفاده از مدل SWOT، نقاط قوت و ضعف (عوامل داخلی اثرگذار بر سیاست ها) و فرصت ها و تهدیدها (عوامل بیرونی اثرگذار بر سیاست ها) از بطن مصاحبه ها واکاوی و پیشنهاد های راهبردی بر مبنای آن ها نیز ارائه شده است. راهبردهای پیشنهادی حول چهار محور اصلی بسترسازی، تسهیل گری، آموزش و درآمدزایی تدوین شده است. با توجه به رویکردهای مختلف توسعه یافته نسبت به مقوله اقتصادِ فرهنگ، رویکرد غالب برای رونق این حوزه و نیل به وضع مطلوب، رویکرد اقتصادی است. ویژگی های اصلی این رویکرد، تأکید بر کارکردهای اقتصادی صنایع فرهنگی مانند خلق ثروت و یا ابعاد اقتصادی آن مانند رشد اقتصادی است.
مردم نگاری انتقادی: یک ارزیابی نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
183 - 202
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیق و گفتگو پیرامون انسان همواره در طول تاریخ محل بحث و مناقشه بوده است. علوم اجتماعی در این میان مسئولیت مطالعه و بررسی رفتارها و کنش های تغییرپذیر انسانی را عهده دار بوده است. به دلیل قابلیت کنشگری خلاقانه انسان در کنار فعالیت های عقلانی وی، حصول شناخت کامل در این حوزه بسیار مورد تردید قرار می گیرد. از جانب دیگر، علوم اجتماعی نیز به نوبه خود محدودیت ها و اریب هایی در ذات خود نهفته دارد که مربوط به نقش محقق در تحقیق است. به همین دلیل اندیشمندان زیادی به این روند انتقاد کردند و سعی نمودند انواع متفاوتی از روش های تحقیق در علوم اجتماعی را ابداع نمایند. در این مسیر، مردم نگاری انتقادی از جمله کارآمدترین و جدیدترین روش های موجود در علوم اجتماعی به شمار می رود. در این مقاله سعی می شود بنیان های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی این روش بررسی شود. روش و داده ها: روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع مطالعه اسنادی است. یافته ها: مردم نگاری انتقادی و به خصوص روش ویژه کارسپیکن، فرصتی را برای به کارگیری طیف وسیعی از روش های جمع آوری داده ها، از عکاسی و رسانه های ترکیبی گرفته تا روش های تحلیل گفتمان ارائه می دهد. این بدان معناست که نه تنها محقق می تواند روش هایی را که ترجیح می دهد انتخاب کند، بلکه ممکن است رویکردی باشد که به احتمال زیاد بینش های جدید و جالبی را ایجاد می کند و می تواند به طور متفاوت برای پروژه های مختلف به کار گرفته شود. بحث و نتیجه گیری: با کاربرد روش مردم نگاری انتقادی، محقق علوم اجتماعی سعی می کند بین پارادایم های غالب حرکت کند و از توانایی آنها با بندزنی های پراگماتیستی، از رویه های اتیک و امیک استفاده کند و در نهایت به فهم و بینش جامعه شناختی بیفزاید که البته این بینش سراسر انتقادی است. پیام اصلی: کارسپیکن در روش مردم نگاری انتقادی خود با گره زنی های پارادایمیک، روشی جدید خلق می کند که سراسر انتقادی است. این روش فرصتی را برای به کارگیری طیف وسیعی از روش های جمع آوری داده ها، از عکاسی و رسانه های ترکیبی گرفته تا روش های تحلیل گفتمان ارائه می دهد.
نابرابری درآمد و مشارکت اقتصادی زنان در استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
413 - 448
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر نابرابری درآمد بر مشارکت اقتصادی زنان در 31 استان ایران طی دوره زمانی 1390-1399 است. بدین منظور ضریب جینی به عنوان شاخص نابرابری درآمد مورد استفاده قرار گرفته است و میزان باروری، نسبت باسوادی زنان و نسبت جمعیت زنان شهری به کل جمعیت زنان به عنوان متغیرهای کنترلی وارد مدل شده اند. نتایج حاصل از به کارگیری تکنیک های اقتصادسنجی مبتنی بر داده های پانلی حاکی از این است که نابرابری درآمد اثر مثبت و معناداری بر مشارکت اقتصادی زنان در استان های ایران دارد. همچنین، طبق نتایج با افزایش نسبت باسوادی و افزایش میزان باروری، مشارکت اقتصادی زنان در استان های ایران کاهش می یابد این در حالی است که نسبت جمعیت زنان در شهر به کل جمعیت زنان اثر مثبت و معناداری بر مشارکت اقتصادی زنان در استان های ایران دارد. با توجه به نتایج اجرای سیاست های بازتوزیعی دولت با هدف بهبود زیرساخت ها و خدمات عمومی می تواند علاوه بر کاهش نابرابری درآمد، افزایش مشارکت اقتصادی زنان را در استان های ایران به همراه داشته باشد.
سرمایه اجتماعی، امید به آینده، و تمایل به مهاجرت بین المللی: مطالعه ای در میان دانشجویان دانشگاه های شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
381 - 411
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مهاجرت بین المللی از مبدأ و تمایل به آن به ویژه در میان جوانان تحصیل کرده یکی از مهم ترین چالش های پیش روی جوامع در حال توسعه است. هدف پژوهش حاضر آن است تا با رهیافتی اجتماعی در تبیین علل تمایل به مهاجرت بین المللی، رابطه دو متغیر امید به آینده و سرمایه اجتماعی (با محوریت اعتماد نهادی و شبکه اجتماعی) را با متغیر وابسته مورد بررسی قرار دهد. روش و داده ها: روش پژوهش، پیمایش می باشد و داده های به صورت پرسشنامه جمع آوری شده است. جامعه آماری را دانشجویان دانشگاه های شهر کرمان (دانشگاه های شهید باهنر، علوم پزشکی، آزاد اسلامی و پیام نور) در تمامی مقاطع تحصیلی تشکیل می دهند. نمونه آماری 511 نفر است که با روش نمونه گیری طبقه بندی شده، انتخاب گردیده اند. یافته ها: یافته ها بیانگر آن است که امید به آینده و شبکه اجتماعی رابطه ای معنادار با متغیر وابسته دارند. همچنین بر مبنای تحلیل مسیر، اعتماد نهادی به صورت غیرمستقیم بر تمایل به مهاجرت بین المللی مؤثر است. در نهایت مدل برآمده از متغیرهای مستقل قابلیت تبیین 26 درصد از واریانس کل متغیر وابسته را داراست. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که اعتماد به نهادهای داخلی کشور و امید به آینده دارای رابطه منفی و معنادار با تمایل به مهاجرت هستند. بنابراین هرچه افراد اعتماد بیشتری به نهادهای کشور خود داشته باشند و به آینده امیدوارتر باشند، تمایل کمتری به مهاجرت از کشور نشان می دهند. از سوی دیگر، شبکه های اجتماعی در مقصد مهاجرت نقش مهمی در افزایش تمایل به مهاجرت بین المللی دارند. پیام اصلی: تقویت سرمایه اجتماعی و افزایش امید به آینده در میان دانشجویان می تواند به کاهش تمایل به مهاجرت بین المللی منجر شود. این پژوهش نشان می دهد که اعتماد به نهادهای داخلی و داشتن شبکه های اجتماعی قوی در مقصد مهاجرت تأثیر مهمی بر تصمیم گیری دانشجویان برای مهاجرت دارد. بنابراین، سیاست گذاری ها باید بر تقویت این عوامل متمرکز شود تا از پدیده مهاجرت نخبگان جلوگیری شود و زمینه برای پیشرفت و توسعه داخلی فراهم گردد.
سایه ی اَبَرگفتمان "بازگشت به خود" بر شکل گیری "اسطوره ی معماریِ مشروعیت خواه" در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو حول یک پرسش بنیادین در رابطه با معماری یک سده ی اخیر ایران شکل گرفته است: چرا آثاری که در آنها به نحوی ارجاع به گذشته مشاهده می شود از مشروعیت بیشتری در نگاه متخصصین و قدرت های سیاسی این دوران برخوردارند. طرح چنین پرسشی، کاوشی جامعه شناختی در لایه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و زیستی را الزام آور می کند. در مسیر پیشبردِ پژوهش، مؤلفه ای تحت عنوان «بازگشت به خویش از طریق ارجاع به گذشته»، به مثابه اَبَرگفتمانی که اقلیم اندیشه ای جامعه را در سیطره ی خود در آورده به وضوح خودنمایی می کند. این گفتمانِ کلان همچون مرکز ثقلی قدرتمند، فضای اجتماعی و سیاسی ایران را به تولید خُردگفتمان هایی گذشته گرا، توسط سه قدرت سیاسیِ حاضر در این دوران هدایت کرده و نیروی آن به قدری است که حتی تجدد و تجددخواهی را به سلطه ی خود در آورده است. در این میان معماری به مثابه رسانه ای برای انتقال این پیام به جامعه، دچارِ همین گذشته گرایی شده است و فراگیری این نگاه، آن را به مرجعی اسطوره ای برای کسب مشروعیت حداکثری بدل کرده که سنگینی آن، فضای بروز گفتمان ها و ظرفیت های دیگر را تنگ کرده و به حاشیه رانده است. این پژوهش بنیادین و نظری، سعی دارد با مطالعه نظام مندِ مفاهیم برآمده از گفتمان تولیدی قدرت در جامعه، مبتنی بر تحلیلی از بستر پارادایم انتقادگرایی، به سطوح زیرین مناسبات قدرت در ایران یک قرن اخیر گذر کرده تا از خلال آن تصویری روشن از چگونگی برآمدن "اسطوره معماری مشروعیت خواه" در معماری معاصر ایران ارائه دهد.
ارزیابی انتقادی مطالعات مساله اجتماعی قانون در ایران: کاربست جامعه شناسی حقوق دورکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
173 - 193
مقاله حاضر با بهره گیری از چارچوب مفهومی جامعه شناسی حقوق دورکیم و پیگیری امتداد نظام حقوق در نظم حقوقی، معیار ارزیابی انتقادی «نحوه به هم پیوستگی قانون وضعی با زمینه اجتماعی در طول و عرض زمان» را برای بررسی وضعیت اجتماعی رعایت قانون ارائه کرده و می کوشد پاسخی برای دو پرسش مطرح شده درباره این معیار به دست دهد. مواد تحقیق، مطالعات اجتماعی مساله قانون ناظر به دو مقطع زمانی: 1. سه دهه گذشته پس از انقلاب اسلامی و 2. انقلاب مشروطه است که آنها را برای شناسایی «نحوه به هم پیوستگی قانون وضعی با زمینه اجتماعی» به روش تحلیل مضمون بررسی کرده ایم. یافته های تحقیق بیانگر آن است که این مطالعات اعتبار صوری قانون در نظام حقوق را مبنا گرفته و انتظار دارند اعتبار هنجاری و اعتبار تجربی آن به میزان بهنجار (نرمال) باشند. این مطالعات، اغلب با اتخاذ رویکرد آسیب شناسانه دورکیمی و ذیل تعابیری نظیر آنومی (بی هنجاری)، قانون گریزی را به عنوان «مساله اجتماعی» مطرح کرده و معضلات دو سطح وضع و اجرای قانون را به عنوان متغیر مستقل (ذیل عنوان عامل سیاسی یا عامل قانونی) از جمله عوامل بروز این پدیده اجتماعی معرفی کرده اند و ناخواسته ضرورت برآمدن قانون از وجدان جمعی و نیز به هم پیوستگی شیوه های نظارت اجتماعی جامعه ایران را نادیده گرفته اند. دستاورد این مقاله برای انجام پژوهش درباره وضعیت رعایت قانون در ایران امروز از نوع توصیفی و اکتشافی است که می تواند شروعی دیگر برای تحقیقات آتی فراهم آورد تا از پیش فرض آسیب و بیماری فاصله گرفته و بکوشند از موضع سلامت جامعه درباره میزان بهنجار رعایت قانون در ایران پژوهش کنند.
بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
اهداف: این پژوهش، در پی بررسی سلامت اجتماعی و سرمایه اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1402-1401 بود. چارچوب نظری این پژوهش بر اساس نظریه سلامت اجتماعی کییز بود. روش پژوهش: روش پژوهش کمی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه دانشجویان دانشگاه شیراز بودند. روش نمونه گیری در این پژوهش روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای و حجم نمونه مورد مطالعه بر اساس فرمول کوکران 376 نفر بود. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه ساختارمند شامل مقیاس های سلامت اجتماعی کییز و شاپیرو (2005) و سرمایه اجتماعی میرفردی و ولی نژاد (1394)، استفاده شد. اعتبار ابزار به روش اعتبار صوری مورد تائید قرار گرفت و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و داده ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 26 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میزان سلامت اجتماعی و سرمایه اجتماعی دانشجویان در سطح متوسطی است. تفاوت معناداری بین سلامت اجتماعی دانشجویان زن و مرد وجود نداشت. بین سلامت اجتماعی با توجه به مقطع تحصیلی، رشته تحصیلی، گروه سنی و قومیت تفاوت معناداری وجود نداشت. میزان سلامت اجتماعی دانشجویان برحسب پایگاه اقتصادی- اجتماعی متفاوت بود و طبقه بالا، بیشترین سلامت اجتماعی را داشت. بین متغیرهای سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی رابطه مثبت و معناداری در سطح 99 درصد وجود داشت. در مجموع، متغیرهای سرمایه اجتماعی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی، 12 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کردند. نتیجه: همراستایی بین سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی، نشانگر کارکردهای اجتماعی آنها برای اهداف عمومی جامعه است.
تمایل به مهاجرت (داخلی/ بین المللی) در میان جوانان و عوامل پشتیبان جمعیتی و اجتماعی آن (مورد مطالعه شهرستان آبدانان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
299 - 332
حوزههای تخصصی:
میل به مهاجرت و تحولاتی که در آن در حال وقوع است بیانگر اتفاقاتی است که در تار و پود جامعه در حال وقوع است. هدف این پژوهش مطالعه تمایل به نوع مهاجرت و عوامل پشتیبان آن در میان جوانان می باشد. در این راستا با انتخاب نمونه 376 نفری از جوانان شهرستان آبدانان در استان ایلام این مسئله بررسی شد. نتایج نشان داد فقط 9/8 درصد پاسخگویان طی یکسال گذشته به مهاجرت از این شهرستان فکر نکرده اند. 22 درصد مهاجرت درون استانی، حدود 6/52 درصد بین استانی و حدود 5/16 درصد به مهاجرت از کشور ابراز تمایل کرده اند. در زمینه علل تمایل به مهاجرت از این شهرستان به ترتیب جستجوی کار، کمبود امکانات آموزشی، تفریحی و بهداشتی و آینده نامشخص در این شهرستان سه علت اصلی هم در بین افرادی که تمایل به مهاجرت داخلی و هم در بین افردای که تمایل به مهاجرت بین المللی داشته اند بیان شده است؛ با این تفاوت که در تمایل به مهاجرت بین المللی، دسترسی به آزادی و امنیت (در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و قضائی) بیشتر نیز در مرتبه سوم همراه با آینده نامشخص در این شهرستان قرار دارد. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد با کنترل همه متغیرهای پژوهش، احتمال تمایل به مهاجرت بین المللی در بیکاران حدود 90/3 برابر بیشتر از شاغلین است و هر چقدر احساس امنیت (به صورت کلی) افزایش می یابد، تمایل به مهاجرت بین المللی کاهش می یابد. براساس نتایج این مطالعه می توان گفت سیاستگذران می توانند با تلاش برای ارتقای احساس امنیت- اقتصادی، سیاسی، قضایی و اجتماعی- و ایجاد اشتغال پایدار زمینه کاهش تمایل به مهاجرت بین المللی را در جوانان فراهم سازند.