فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۵۹
۸۴-۶۷
حوزههای تخصصی:
در نهاد مراقبت پدرانه، فردی برای مراقبت و پیگیری امور عده ای از دانش آموزان در مدرسه در نظر گرفته می شود. این نهاد ابتدا در مدارس کلیسا به وجود آمد و در ادامه دچار تحولاتی شد. با بررسی ریشه های تاریخی و تحلیل مفهوم «مراقبت پدرانه»، مفاهیم «قیمیت»، «اصلاحگری اجتماعی-اخلاقی»، «اقتدار، کنترل و مراقبت»، «نگاه کل گرایانه به فرد و تربیت»، «رستگاری-محوری و خیرخواهی»، «فردی نگری (شخصی سازی)» و «عشق و نوع دوستی» به منزله مفاهیم زیرساز این طرح تعیین شده اند. با دسته بندی رویکردهای موجود مراقبت پدرانه به سه ویراست «مراقبت پدرانه برای کنترل و انضباط»، «مراقبت پدرانه برای رفع ناهنجاریهای فردی و جمعی» و «مراقبت پدرانه برای پیشرفت تحصیلی» و بررسی مفاهیم زیرساز هرکدام، ویراست «مراقب پدرانه انسانی» پیشنهاد شده است. همچنین با توجه به مفاهیم استخراج شده تهدید ها و فرصتهای این طرح استخراج شد. در بخش تهدیدها به «اقتدار صوری و کنترل بیرونی»، «قدرت پنهان شده در نقاب شبانی و اصلاحگری»، «پرورش خویشتن رام و کاذب» و «جایگزینی تربیت با تلقین و عادت» و در بخش فرصتها به «ورود اخلاق و خیرخواهی به مدرسه»، «جامعیت نگاه در نگریستن به شاگرد و تربیت»، «شخصی سازی آموزش و عبور از آموزش توده وار» و «دمیده شدن نسیم عشق در فضای مدرسه» اشاره شده است.
تعیین رابطه پرخاشگری با ساختارخانواده (رضایت زناشویی) با میانجی گری عوامل اجتماعی-اقتصادی والدین در بین کودکان پیش از دبستانی شهر تهران در سال 1401(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
1 - 13
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی با ساختار خانواده(رضایت زناشویی) با میانجی گری عوامل اقتصادی_اجتماعی والدین بود. روش : این پژوهش توصیفی از نوع علی_مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کودکان پیش دبستانی شهر تهران تشکیل دادند که ۱۰۰ نفر از این تعداد بر اساس فرمول کوهن و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه وضعیت اقتصادی_اجتماعی(1393)، پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ(1998) و پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی واحدی و همکاران(1387) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش SPSS23از شاخص های مرکزی و پراکندگی مانند میانگین و انحراف استاندارد برای خلاصه نمودن و توصیف اطلاعات) استفاده شد و بررسی مفروضه ها با استفاده از روش بررسی همگنی ماتریس کوواریانس متغیر وابسته و چولگی و کشیدگی توزیع متغیرها، و پاسخ به فرضیه با استفاده از آزمون رگرسیون ساده، چندگانه انجام شد.یافته ها: نتایج رگرسیون نشان داد که هر چه میزان رضایت زناشویی والدین در بالاتر باشد، میزان پرخاشگری کودکان در سطح پایین تری قرار خواهد داشت. همچنین مشخص شد که عوامل اقتصادی_اجتماعی نقش میانجی معناداری بین رضایت زناشویی و پرخاشگری نداشته و نقش این عوامل تنها تعدیل کننده است.نتیجه گیری: با توجه به یافته ها به نظر می رسد متغیر وضعیت اقتصادی اجتماعی تعدیل کننده رابطه بین رضایت زناشویی و پرخاشگری بین والدین می باشد. توجه به ارتقا وضعیت اقتصادی و اجتماعی زوجین نقش مهمی در کاهش پرخاشگری و مشکلات رفتاری کودکان میتواند داشته باشد.
بررسی رابطه باورهای فرا شناختی با تنظیم شناختی هیجان و ابراز وجود در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر کوهنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
73 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی رابطه باورهای فراشناخت با تنظیم شناختی هیجان و ابراز وجود در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر کوهنانی بود. روش: روش این مطالعه زمینه یابی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول راهنمایی شهر کوهنانی که در سال تحصیلی ۴۰۰-۱۳۹۹ مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. از میان جامعه آماری تعداد ۱۰۵ دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی از مدارس دخترانه مقطع متوسطه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه فراشناخت ولز و کارترایت هاتون (۲۰۰۴)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱) و پرسشنامه ابراز وجود گمبریل و ریچی (۱۹۷۵)که درجه پایایی آنها به ترتیب 76/. ، 82/. و78/. می باشداستفاده شد. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل رگرسیون استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش نشان داد که بین باورهای فراشناختی با تنظیم شناختی هیجان و ابراز وجود رابطه مثبت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر وجود باورهای فراشناخت با افزایش تنظیم شناختی هیجان و ابراز وجود در دانش آموزان همراه است. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت: باورهای فراشناختی به عنوان یک متغیر مهم روانشناختی با میزان تنظیم شناختی هیجان و ابراز وجود در دانش آموزان رابطه معناداری دارد و این رابطه موجب سازگاری هر چه بیشتر دانش آموزان در محیط های مدرسه و خانواده می شود.
رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و تحول مثبت دردانش آموزان نوجوان: نقش واسطه ای امید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین الگوهای ارتباطی خانواده (جهت گیری گفت وشنود و همنوایی) و تحول مثبت در دانش آموزان نوجوان با نقش واسطه ای امید انجام شد. این پژوهش از نوع همبستگی بود که در آن ارتباط بین متغیرها در قالب مدل یابی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان پژوهش، 423 نفر (228 دختر و 195 پسر) از دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 1402- 1403 بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای گزینش شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه تجدید نظرشده الگوهای ارتباطی خانواده، پرسشنامه تحول مثبت نوجوانی و مقیاس امید. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS نسخه 24 و AMOS نسخه 24 استفاده شد. نتایج تحلیل ها نشان داد که از میان الگوهای ارتباطی خانواده جهت گیری گفت وشنود اثر مستقیم و مثبت بر تحول مثبت دانش آموزان نوجوان دارد. جهت گیری همنوایی نتوانست به نحو معنی داری تحول مثبت دانش آموزان نوجوان و امید را پیش بینی کند. مطابق با یافته ها، امید در ارتباط بین جهت گیری گفت و شنود و تحول مثبت دانش آموزان نوجوان نقش واسطه ای مثبت داشت. نتایج این پژوهش هم راستا با دیدگاه تحول مثبت نوجوانی، نقش زمینه ساز سرمایه های تحولی بیرونی و درونی در تحول نوجوانان را برجسته کرده است.
بررسی انتقادی مدعای تقابل فهم و اقرار در تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۵۹
۱۲۴-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
تربیت دینی به معنای پرورش ایمان، رویکردی دیرین است. از دهه 1950 این رویکرد با انتقاداتی مواجه شده است. منتقدان از منظر سکولاریستی و پلورالیستی براین باورند که در تربیت دینی، فهم حاصل نمی شود و هدف، عبارت است از اقرار و اعتراف. بنابراین باید از «تربیت دینیِ اقراری» دست شست و به جای آن «تربیت دینیِ غیراقراری» یا «تربیت سکولار» پیشنهاد می شود. به جای «آموزش دین» نیز باید به «آموزش درباره ادیان» همت گماشت. نوشتار حاضر با روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و انتقادی، درصدد گردآوری، صورت بندی و ارزیابی این دیدگاه است. پس از گزارش این دیدگاه، مدعای مذکور در قالب سه تقریر بازسازی شده که عبارت اند از : 1. عدم امکان فهم دینی در تربیت دینی؛ 2. تلازم انحصارگرایی دینی و عدم فهم؛ 3. تلازم تلقین و عدم فهم. در ادامه به تفصیل تقریرهای فوق مورد سنجش و نقادی قرار گرفته و در نهایت مدعای تقابل فهم و اقرار در تربیت دینی مخدوش دانسته شده و گفته شده است که 1. ایمان -محوری در تربیت دینی، مانع از حصول فهم در متربی نیست و تربیت دینی می تواند عقلگرا باشد؛ 2. انحصارگرایی دینی (پیش فرض گرفتن حقانیت یک دین) مانع از انعقاد فهم در متربی نیست و اساس تربیت پلورالیستی هم این گونه است؛ 3. معیار تلقین، موضوع نیست و تربیت دینی الزاماً تلقینی نیست، همانطور که تربیت سیاسی، تربیت اخلاقی و تربیت علمی هم اگر با روش غیراستدلالی تدریس شوند، تلقینی خواهند بود. به فراخور فرصت، زوایایی از رویکرد اسلامی در تربیت دینی تبیین شده و از نسبت «تربیت دینی سکولار» و «تربیت دینی اسلامی» سخن به میان آمده است.
طراحی و اجرای یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی و تاثیر آن بر توانایی های خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
157 - 172
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اجرای یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی و تاثیر آن بر توانایی های خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری دانش آموزان با روش نیمه (شبه) آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدائی شهر ساری در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 5382 نفر بود که تعداد 60 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) گمارش شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های توانایی های خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995)، خودکارآمدی شرر (1982) و کیفیت یادگیری مهدیون و همکاران (1390) بود که پایایی ابزار به روش همسانی درونی و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر، 78/0، 88/0 و 84/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک متغیره (آنکوا) و تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) انجام شد. یافته ها نشان داد یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی بر توانایی های خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری دانش آموزان پایه چهارم ابتدائی تاثیر دارد. هم چنین، تأثیر یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی بر توانایی های خودتنظیمی بیشترین و در مراتب بعد، به ترتیب بر خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری تأثیرگذار بود.
ارزیابی وضعیت مراکز یادگیری محلی آموزش بزرگ سالان استان مازندران و ارائه راهکارهای بهبود کمی و کیفی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
127 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف: مراکز یادگیری محلی نقش مهمی در آموزش بزرگ سالان و ارتقای سواد جامعه دارند. ارزیابی این مراکز می تواند به شناسایی چالش ها و فرصت های بهبود آن ها کمک کند. هدف این پژوهش، بررسی وضعیت مراکز یادگیری محلی آموزش بزرگ سالان در استان مازندران و ارائه راهکارهایی برای بهبود کمی و کیفی آن ها است. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. برای ارزیابی مراکز، از الگوی CIPP استفاده شده و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شده اند. جامعه آماری شامل ۲۱ نفر از مدیران، آموزش دهندگان و فراگیران مراکز یادگیری محلی بوده و داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شده اند.یافته ها: یافته ها نشان داد که چالش های اصلی این مراکز شامل مشکلات فرهنگی، محدودیت های مالی، ضعف در برنامه های انگیزشی، کمبود تجهیزات و منابع آموزشی، و نیاز به آموزش های تخصصی برای آموزش دهندگان است. این عوامل تأثیر منفی بر کیفیت یادگیری و میزان مشارکت فراگیران دارند. نتیجه گیری و پیشنهادها: برای بهبود کمی و کیفی مراکز یادگیری محلی، پیشنهادهایی ازجمله افزایش حمایت مالی، بهبود شرایط پرداختی آموزش دهندگان، بازنگری در محتوای آموزشی، توسعه برنامه های انگیزشی و تجهیز مراکز ارائه شده است. اجرای این راهکارها می تواند به ارتقای سطح سواد بزرگ سالان و افزایش اثربخشی این مراکز کمک کند. نوآوری و اصالت: این پژوهش با ارائه راهکارهای کاربردی و منطبق بر نیازهای واقعی آموزش دهندگان و فراگیران، به بهبود عملکرد مراکز یادگیری محلی و سیاست گذاری های آینده در حوزه آموزش بزرگ سالان کمک می کند. یافته های این تحقیق می تواند مبنای سیاست گذاری های جدید در این حوزه قرار گیرد و به تقویت زیرساخت های آموزشی و بهبود کیفیت خدمات آموزشی منجر شود.
ارائه مدل ارزیابی عملکرد سازمانی با رویکرد خلاقیت و نوآوری در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه فروردین
131 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ارزیابی عملکرد سازمانی با رویکرد خلاقیت و نوآوری در آموزش عالی ارائه شده است. امروزه به دلیل رشد و پیشرفت سریع تکنولوژی، سازمان هایی می توانند در عرصه رقابت باقی بمانند که بتوانند تمامی فعالیت های خود را بر پایه خلاقیت و نوآوری ترسیم کنند. دانشگاه ها نیز از این مسأله مستثنی نیستند و باید جهت رقابت با سایر دانشگاه ها بتوانند عملکرد خود را بر پایه خلاقیت و نوآوری ترسیم کنند.روش شناسی پژوهش: . پژوهش به لحاظ ماهیت داده از نوع کیفی به سبک داده بنیاد است. مشارکت کنندگان پژوهش را اعضای هیئت علمی دانشگاه ها (دارای حداقل 5 سال سابقه خدمت و حداقل مدرک دکتری) تشکیل می داد که حجم نمونه پس از اشباع نظری به تعداد 12 نفر و به صورت هدفمند قضاوتی انتخاب گردید. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش فن مضمون (کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی) و با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد. اعتبار مطالعه در این پژوهش از منابع مختلفی همچون اساتید حوزه مدیریت، بررسی ادبیات پژوهشی و به کارگیری بیش از یک پژوهشگر و همچنین برای بررسی پایایی پژوهش نیز از ضریب پایایی هولستی استفاده شده است.یافته ها: . بر اساس تحلیل مصاحبه های صورت گرفته، 247 کد در مرحله کدگذاری باز به دست آمد که پس از حذف کدهای مشابه به 112 کد پایه کاهش یافت که در نهایت این کدها در 33 مقوله فرعی دسته بندی شدند. در نهایت با استناد به رهیافت سیستماتیک در نظریه داده بنیاد، کدها و مقوله های شناسایی شده در شش طبقه هسته ای شامل؛ شرایط علی(تشویق منابع انسانی، کار تیمی، حمایت از تغییرات، حمایت از آزاداندیشی، و تأمین مالی)؛ شرایط زمینه ای(فرهنگ خلاق و نوآور، منابع انسانی خلاق و نوآور، مدیریت دانش، حمایت مدیران،وجود قوانین خلاقانه و نوآورانه)؛ مقوله محوری(عملکرد سازمانی، کارایی، بهره وری، خلاقیت و نوآوری)؛ عوامل مداخله گر(جغرافیای دانشگاه، رتبه دانشگاه، تعداد دانشجویان، دوره های تحصیلی، رشته های تحصیلی،درجه علمی اساتید، دسترسی آسان، هزینه کم، شانس بالای اشتغال بعد از فراغت از تحصیل)؛ راهبردها(نظارت و ارزیابی، پذیرش تغییر، مسئولیت پذیری، فرهنگ یادگیری، تمرکززدایی در سازمان، مدیریت استعداد، برنامه ریزی)؛ و پیامدها قرار گرفتندبحث و نتیجه گیری: پیامدهای ارزیابی عملکرد با رویکرد خلاقیت و نوآوری در آموزش عالی می تواند شامل؛ ارتقای جایگاه دانشگاه در سطح ملی و بینالمللی، افزایش کارایی، افزایش بهرهوری، ارائه خدمات به صنایع، تأمین نیازهای جامعه و ... باشد.
بررسی اثربخشی آموزش مجازی فیزیک با رویکرد شناختی در پیشرفت تحصیلی و راهبرد های یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
33 - 55
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مجازی مفاهیم فیزیک (همچون دما و گرما) با رویکرد شناختی در پیشرفت تحصیلی و سطوح شناختی یادگیری و راهبردهای یادگیری دانش آموزان انجام شده است. روش تحقیق کمّی و شبه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون پس آزمون با دو گروه کنترل و آزمایش است. جامعه آماری تحقیق از کلیه دانش آموزان پسر سال دهم رشته تجربی مدارس عادی شهر مشهد در سال تحصیلی 1401- 1400 تشکیل شده است. نمونه پژوهش به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای با حجم ۶۷ نفر انتخاب شد. برای سنجش پیشرفت تحصیلی از آزمون محقق ساخته و برای سنجش راهبردهای شناختی یادگیری از پرسش نامه استاندارد راهبردهای انگیزشی یادگیری پنتریچ و دی گروت (1990) استفاده شد. آموزش مجازی فیزیک با رویکرد شناختی به مدت هشت جلسه 90دقیقه ای برای گروه آزمایش ارائه شد و به گروه کنترل آموزش مجازی متداول داده شد. در آموزش با رویکرد شناختی از الگوهای تدریس خانواده پردازش اطلاعات، حل مسئله و روش هایی مانند آموزش معکوس و زمینه محور استفاده شد. برای بررسی پایایی آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی و پرسش نامه استاندارد راهبردهای انگیزشی یادگیری ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 74/0 و 76/0 به دست آمد. در تحلیل داده ها، شاخص های آمار توصیفی، آزمون کلموگروف اسمیرنوف و تحلیل استنباطی کوواریانس به کار گرفته شد. نتایج این پژوهش اثربخشی این رویکرد آموزشی را در بهبود یادگیری و پیشرفت تحصیلی و تقویت راهبردهای یادگیری شناختی و فراشناختی دانش آموزان نشان داد. براساس نتایج این تحقیق، آموزش با رویکرد شناختی، فرایند شکل گیری ساختار دانش در فراگیران را تسهیل می کند و درک آن ها را از مفاهیم آموزشی افزایش می دهد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر افسردگی، اضطراب و تنیدگی مادران کودکان با اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال اضطراب جدایی کودکان به عنوان یکی از اختلال های شایع دوران کودکی و نوجوانی می تواند منجر به از دست دادن سلامت روان و پریشانی روان شناختی مادران شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر افسردگی، اضطراب، و تنیدگی مادران کودکان با اختلال اضطراب جدایی در سال 1401 - 1400 در شهر قائم شهر انجام شد. روش: در این پژوهش از روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری شامل مادران کودکان دختر با اختلال اضطراب جدایی و نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از آنها بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به تصادف در 2 گروه آزمایشی و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه هفتگی در دوره آموزشی درمانی شفقت ورزی به صورت گروهی شرکت داده شدند ولی گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. هر 2 گروه در 2 مرحله پیش آزمون و پس آزمون با پرسشنامه افسردگی، اضطراب، و تنیدگی ارزیابی شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت اثرات مثبت معناداری بر نمره افسردگی، اضطراب، و تنیدگی مادران داشته، بدین ترتیب که در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون، نمرات افسردگی، اضطراب، و تنیدگی به طور معناداری کاهش یافته است ) 001 / .)p>0 نتیجه گیری: بنابراین، با توجه به نتایج مثبتی که شفقت ورزی در کاهش افسردگی، اضطراب، و تنیدگی مادران دارد و می تواند با بهبود رابطه والد کودک، نقش مؤثری در کاهش اضطراب این کودکان نیز داشته باشد، می ت
تأثیر بازخوردهای اصلاحی معلمان (کتبی، کلامی، تلاش محور و توانایی محور) بر تغییر سطح ابراز وجود، پیوند با مدرسه و ادراک از فضای آموزشی در درس عربی زبان قرآن برای دانش آموزان مقطع متوسطه اول
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر بازخوردهای اصلاحی معلمان (کتبی، کلامی، تلاش محور و توانایی محور) بر تغییر سطح ابراز وجود، پیوند با مدرسه و ادراک از فضای آموزشی دانش آموزان مقطع متوسطه اول در درس عربی زبان قرآن در شهر نور بود. این پژوهش به صورت نیمه تجربی بود که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش 40 آزمودنی بود که از می ان دان ش آم وزان پس ر مقطع متوسطه اول شهرستان نور استان مازندران به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (دریافت بازخوردهای مبتنی بر مدل باتلر و وین) و گواه گمارده ش دند. در مرحله مداخله گروه آزمایش به مدت 10 هفته بعد از ارزشیابی های تکوینی، مبتنی بر مدل باتلر و وین بازخورد دریافت می کردند و گروه کنترل به طور سنتی بازخورد دریافت می کردند. داده های پژوهش با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شدند. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار (SPSS.21) انجام گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که سطح ابراز وجود، پیوند با مدرسه و ادراک از فضای آموزشی گروه آزمایش در درس عربی زبان قرآن به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل افزایش یافته بود؛ بنابراین می توان گفت که ارائه بازخوردهای مبتنی بر مدل باتلر و وین می تواند در درس عربی مؤثر باشد و درصورتی که معلمان بعد از ارزشیابی های تکوینی از این مدل برای ارائه بازخورد استفاده کنند، می توانند سطح ابراز وجود، پیوند با مدرسه و ادراک از فضای آموزشی دانش آموزان را به طرز معنی داری افزایش دهند.
طراحی مدل سیستمی کیفیت آموزش دانشگاه شیراز : رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی ابعاد و عوامل مؤثر بر سیستم کیفیت آموزش و بررسی روابط پیچیده بین آن ها در دانشگاه شیراز است تا ازاین طریق بتوان ضعف های کیفی و کاستی های ساختاری در این حوزه را تا حد زیادی کاهش داد. روش پژوهش این مطالعه ازنظر ماهیت داده ها، آمیخته اکتشافی (کیفی-کمّی) است. جمع آوری داده های این پژوهش ازطریق بررسی مستندات و مطالعات موجود در حوزه کیفیت آموزش عالی، پرسش نامه و مصاحبه با خبرگان مربوطه صورت گرفته است. برهمین اساس با بررسی نظام مند ادبیات و مصاحبه با خبرگان، مدلی متشکل از ابعاد مؤثر بر سیستم کیفیت آموزش با استفاده از مدل سازی تفسیری ساختاری فراگیر در 10 بعد و 5 طبقه استخراج گردید. نتایج پژوهش نشان داد که در بین مجموعه ابعاد مدل، الزامات مبتنی بر فناوری به عنوان بعد زیربنایی سیستم کیفیت آموزش تشخیص داده شده است و این بدین معنا است که برای دستیابی به سیستم کیفیت آموزشی مطلوب ابتدا باید به این بعد توجه شود و با تدوین سیاست های آموزشی ویژه، بحث به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش عالی به عنوان یک راهبرد اساسی بهبود کیفیت آموزشی مورد توجه قرار بگیرد. همچنین تدوین دوره های آموزشی مستمر ضمن خدمت برای مسئولان، کارمندان و اساتید، بهبود عوامل محیطی و زیرساخت ها نظیر توسعه خطوط ارتباطی اینترنتی و اینترانتی پیش نیازهای مهمی در این زمینه هستند.
بسترها و الزامات طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر دانش ریزوماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
88 - 98
حوزههای تخصصی:
ریزوماتیک شیوه ای از تفکر است که رویکرد سنتی تر، هژمونیک و خطی را که به طور سنتی بر نظام آموزشی حاکم است را مختل می کند و به تغییرات مفهومی که می تواند از تفکر (خلاق) برگرفته شود می پردازد. هدف پژوهش حاضر شناسایی بسترها و الزامات طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر دانش ریزوماتیک بود. روش اجرای پژوهش کیفی (تحلیل مضمون) بود. جامعه آماری 12 نفر از اساتید و متخصصین برنامه درسی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در مطالعه شرکت نمودند، ابزار مورد نظر مصاحبه بود که روایی با مثلث سازی و پایایی با شاخص کاپا بررسی شد. تحلیل داده ها بر اساس مدل براون و کلارک و سه نوع کدگذاری مضامین پایه، مضامین سازمان دهنده، مضامین فراگیر انجام شد. یافته ها نشان داد بسترها و الزامات طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر دانش ریزوماتیک در مدارس ابتدایی کشور تحت تاثیر 176 مضمون پایه و 23 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر (1- توجه به فلسفه و مبانی رویکرد ریزوماتیک 2- تحول بنیادین در نظام برنامه ریزی درسی 3- نوآوری در اهداف و استراتژی های آموزش و تدریس 4- در نظر گرفتن ویژگی های فردی و عملکردی دانش آموزان) است. برای داشتن برنامه درسی مبتنی بر دانش ریزوماتیک می بایست بسترها و الزاماتی که در طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر دانش ریزوماتیک شناسایی شدند مدنظر نظام آموزشی و برنامه ریزان درسی قرار گیرد.
ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی فراگیر در روابط کاری و استخدامی معلمان با قرارداد کاری موقت مدارس دولتی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: در سازمان های امروزی کم و بیش استفاده از کارکنان با قرارداد کاری موقت، مشاهده می شود که چالش های جدیدی را برای مدیریت منابع انسانی در روابط کاری و استخدامی این قبیل کارکنان به دنبال می آورد. مدارس دولتی ایران نیز از معلمان با قرارداد کاری موقت برای دست یابی به اهداف آموزشی و پرورشی بهره می برند که در همین راستا مسئله اصلی پژوهش حاضر، شناسایی مسائل کاری و استخدامی معلمان با قرارداد کاری موقت مدارس دولتی در نظر گرفته شد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی فراگیر در روابط کاری و استخدامی معلمان با قرارداد کاری موقت مدارس دولتی است. روش ها : این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام پذیرفت. پس از بررسی مبانی نظری و حصول شناخت نسبت به ادبیات موضوع، 16 نفر از معلمان با قرارداد کاری موقت و مدیران و کارشناسان منابع انسانی آموزش وپرورش به روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس تحلیل داده ها، 102 مضمون پایه و 38 مضمون سازمان دهنده شناسایی شد که در قالب 4 مضمون فراگیر نیازها و انتظارات سازمانی، ادراک مدیران و کارشناسان منابع انسانی از روابط کاری و استخدامی، قرارداد روان شناختی معلمان و ادراک معلمان از روابط کاری و استخدامی دسته بندی شدند و سپس الگوی نهایی پژوهش صورت بندی و ارائه شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، به مدیران آموزش وپرورش پیشنهاد می شود ضمن لحاظ نیازهای سازمانی، انتظارات معلمان با قرارداد کاری موقت مانند عدالت سازمانی، حمایت سازمانی، تفاهم و درک متقابل، امنیت شغلی و نظام ترجیحات آن ها را در برنامه های کاری خود مورد توجه قرار دهند و به درستی اجرا نمایند.
طراحی و اعتبار سنجی چارچوب پیشنهادی برنامه درسی دوره اول ابتدایی در مدارس عشایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
69 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش ح طراحی و اعتبار سنجی چارچوب پیشنهادی برنامه درسی دوره اول ابتدایی در مدارس عشایری بود. روش پژوهش، تحلیل اسنادی کیفی است. جامعه پژوهشی، شامل تمامی متون مرتبط می شد که تعداد 234 سند شناسایی، و در نهایت 57 متن انتخاب شد. تحلیل داده ها به شکل استقرایی و با مبنا قرار دادن عناصر برنامه درسی ده گانه اکر انجام شد. مقبولیت، همسانی، تعین و انتقال پذیری معیارهای ارزیابی داده های کیفی بود. روایی چارچوب پیشنهادی، با استفاده از فرمول نسبت روایی محتوا و جدول لاوشه تایید شد. اهم یافته ها نشان داد که منطق برنامه درسی، تحقق عدالت آموزشی است. اهداف بر آموزش صلح و ساحت زیستی متمرکز باشد. محتوا دارای مختصات فرهنگ عشایری بوده و در قالب فعالیت های یکپارچه و پروژه محور، در یک نظام معلمی دُوری، توسط معلم بومی آموزش داده شود. مدارس طبیعت محور باید در زمانی غیر از کوچ عشایر فعال باشند. برآیند برنامه درسی مبتنی بر زیست بوم عشایری، موجب اقبال دانش آموزان به برنامه درسی خواهد شد.
بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر بهبود همدلی و کاهش قُلدری دانش آموزان پسر با اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات رفتاری به رفتارهایی اشاره دارد که به طور افراطی بروز می کنند، مزمن هستند، قابل پذیرش
نیستند و علت آنها انتظارهای اجتماعی و فرهنگی نمی باشد. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای
تنظیم شناختی هیجان بر بهبود همدلی و کاهش قُلدری دانش آموزان پسر با اختلال رفتاری بود.
روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت
بود از تمامی دانش آموزان پسر ۱۵ - ۱۳ ساله دوره متوسطه اول با اختلال رفتاری شهر زابل در سال تحصیلی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ . از
میان جامعه آماری تعداد ۲۶ دانش آموز با اختلال رفتاری به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب، و در قالب 2 گروه آزمایشی
) ۱۳ نفر ( و گواه ) ۱۳ نفر ( گمارش شدند. گروه آزمایشی به مدت ۸ جلسه ۵۰ دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای تنظیم
شناختی هیجان قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه همدلی بارون-کوهن و ویلرایت، مقیاس
قُلدری ایلی نویز و پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر )مقیاس معلم( استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل
کوواریانس تک متغیره و چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در بهبود همدلی
و کاهش قُلدری دانش آموزان با اختلال رفتاری مؤثر است ) ۰۱ / .)p>۰
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان گفت: از جمله رویکرد آموزشی مفید در جهت بهبود
همدلی و کاهش قُلدری دانش آموزان با اختلال رفتاری، آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان است.
رابطه اعتماد سازمانی و تاب آوری سازمانی با ادراک از سکوت سازمانی در بین معلمان درس هنر دوره متوسطه شهر کربلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۹
92 - 114
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین اعتماد سازمانی و تاب آوری سازمانی با ادراک از سکوت سازمانی بین دبیران هنر در شهر کربلای عراق انجام شد. روش تحقیق آن از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل همه ی معلمان هنر دوره متوسطه شهر کربلا در سال 2023 به تعداد 146 نفر می شده است. برای نمونه گیری از روش تصادفی طبقه ای استفاده شد و بر این اساس تعداد 103 معلم بر اساس فرمول حجم نمونه کرجسی و مورگان (1970) انتخاب و در مطالعه شرکت داده شدند. داده ها از طریق نسخه برگردان شده به زبان عربی پرسشنامه های: اعتماد سازمانی شفیعی (1390)، تاب آوری امیری و همکاران (1397) و سکوت سازمانی زکریاپور (1393) گرداوری شدند. برای سنجش روایی محتوایی مقیاس ها از شاخص روایی محتوای لاوشه استفاده شد. بر این اساس، روایی محتوایی هر یک از مقیاس ها به ترتیب: 78/0، 74/0 و 75/0 محاسبه شد که نشان می دهد مقیاس ها از روایی محتوایی کافی برخوردارند. نیز برای سنجش پایایی ابزارها از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. بر این اساس پایایی هر مقیاس به ترتیب: 70/0، 82/0 و 81/0 برآورد شد که نشان می دهد ابزارها از پایایی کافی برخوردار هستند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 و آزمون های آماری همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین اعتماد سازمانی و تاب آوری سازمانی با سکوت سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0p>). همچنین مشخص شد که سه مؤلفه از مؤلفه های اعتماد سازمانی و دو مؤلفه از از مؤلفه های تاب آوری سازمانی، پیش بینی کننده قوی و منفی سکوت سازمانی هستند (01/0p>).
Designing and validating the blended learning model of educational organizations in CEPA program (case study: international wetlands of Sistan and Baluchistan province)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research is to design and validate the model of combined education of educational organizations of the CEPA program for the protection of international wetlands in Sistan and Baluchistan region. In terms of purpose, this research is applied-developmental and in terms of qualitative-quantitative mixed method with exploratory approach. In the qualitative part, the main components of the model were extracted by combining the IBM blended learning model and the components of the CEPA program. Then, to determine the micro-components, evaluation and summarization of the discourse space was done through the Q method, and 51 Q phrases were selected from among 110 statements by ten experts. Then, the Q questionnaire was given to 19 specialists of the CEPA program through targeted sampling, and the micro-components were prioritized. Structural equation modeling analysis was used to test the model. In the quantitative part, the validation of the questionnaire was done by SPSS 22 and Amos software, and the researcher-made questionnaire with Cronbach's alpha of 91% was available to the participants. Based on the results of the qualitative part, the model includes four main components and 14 key micro-components. According to the results of the quantitative section, the t-statistic values for all factors are higher than the standard absolute value of 1.96. The validation of the research model also showed the significance of the relationships between the variables and the acceptability of the overall fit, and the research questions were suitable explanations. Creating the motivation for participation with the highest factor load was the first priority of the model design. Priority micro-components in the main component of communication and interaction, "educational network development", in education and information, "educational process development" in partnership and cooperation, "participatory and interdepartmental management" and sustainable practical action, jointly, "establishment of the indigenous approach" and "combined use of learner-centered styles" were selected.
شناسایی مؤلفه های مؤثر در بالندگی نظام آموزش و پرورش از دیدگاه صاحب نظران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
49 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های مؤثر در بالندگی نظام آموزش و پرورش از دیدگاه صاحب نظران بود که با رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی انجام شد. جامعه آماری پژوهش صاحب نظران حوزه بالندگی و مدیران ارشد آموزش و پرورش استان سمنان در سال 1402 بودند که 20 نفر، طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی اسناد موجود در این زمینه بود. داده ها با روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. نتیجه تحلیل داده ها به شناسایی 323 مضمون پایه، 63 مضمون سازمان دهنده یک و 15 مضمون سازمان دهنده دو در زمینه بالندگی نظام آموزش و پرورش منجر شد. این مضامین در قالب چهار مضمون فراگیر بالندگی در سطح وزارت آموزش و پرورش با چهار مضمون سازمان دهنده (سیاست گذاری و راهبری، مدیریت منابع انسانی، وضعیت اقتصادی و ساختار سازمانی)؛ بالندگی در سطح ادارات کل آموزش و پروش با سه مضمون سازمان دهنده (رهبری، مراکز بالندگی، نیروی ستادی و کارشناسان)؛ بالندگی مدرسه با چهار مضمون سازمان دهنده (بالندگی فردی، بالندگی حرفه ای، سازمانی و سواد مدیران و معلمان) و بالندگی برنامه درسی با چهار مضمون سازمان دهنده (برنامه درسی مهارت محور، برنامه درسی آینده پژوهانه، برنامه درسی مبتنی بر حقوق شهروندی، برنامه درسی مبتنی بر تربیت شهروند جهانی) طبقه بندی شدند. داده های به دست آمده با استفاده از روش بازخورد مشارکت کننده اعتباریابی شدند و روایی داده ها با استفاده از معیار کیفیت (موثق بودن) سنجیده و تأیید شد. با استفاده از یافته های پژوهش، الگویی برای بالندگی نظام آموزش و پرورش ارائه شد. امید می رود نظام آموزش و پرورش با حرکت به سوی این الگو، با دیدن یک کل منسجم، در راستای استقرار مطلوب و استمرار بالندگی در سطح وزارت، ادارات کل، مدرسه و برنامه درسی تغییرات اساسی ایجاد کند.
نقد مبانی فلسفی انسان فرهیختل ترسیم شده در سند آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، نقد مبانی فلسفی انسان فرهیخته در آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران است. روش ها: برای دست یابی به این هدف، از روش فلسفی (تحلیل تفسیری، انتقادی و استنتاجی) بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج بررسی نشان داد که مبانی فلسفی تربیت در سند در بستر دینی؛ یعنی اسلام شکل گرفته است، درنتیجه، بنیان های نظری در تربیت انسان فرهیخته آموزه های دینی و قرآنی است. بررسی مبانی فلسفی تربیت نشان داد که تصویر انسان فرهیخته را نمی توان تنها ذیل مبحث مبانی انسان شناسی مشاهده کرد. این تصویر در سند در لابه لای مباحث حوزه های هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی قابل بازیابی است. بسیاری از اهداف و ویژگی های اشاره شده در سند آموزش وپرورش در تربیت انسان فرهیخته، جنبه آرمانی داشته و تحقق آن ها در نظام آموزشی با توجه به امکانات آموزشی و پرورشی دشواراست. نتیجه گیری: با توجه به این که مباحث اساسی مطرح شده در هریک از مبانی فلسفی انسان فرهیخته در چگونگی و نوع تربیت انسان فرهیخته دخیل هستند و بین مبانی فلسفی انسان فرهیخته و مؤلّفه های اساسی آن رابطه وجود دارد؛ لذا انتظار براین است که در مرحله بازنگری سند نقدهای مطرح شده مورد توجه قرار گیرد. این نقد می تواند یک سری دستاوردهایی را برای نظام آموزشی کشور داشته باشد؛ می تواند به مبانی فلسفی سند آموزش وپرورش قوام و استحکام بخشد و نقاط قوت آن را نشان دهد و اگر کاستی ها و خلأهایی در آن وجود داشته باشد در جهت برطرف کردن آن ها تلاش شود.