فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی بزرگ ترین اثر حماسی زبان فارسی و درکنار حماسه های ملل دیگر، نظیر ایلیاد و ادیسه، جزو معدود حماسه های مشهور جهان است. فردوسی، شاهنامه را در یکی از بدترین شرایط اجتماعی مردم ایران، یعنی زمانی که هویت ملی آنان از جانب اقوام بیگانه مورد تهاجم قرار گرفته بود، سرود و به تعبیر خود «عجم» را با این «پارسی» زنده کرد. شاهنامه افسانه و ساخته و پرداخته ذهن فردوسی نیست؛ بلکه تاریخ اساطیری ایران است که پیش از او در «خدای نامک» ها ثبت شده بود. متناسب با موضوع مقاله حاضر. فردوسی در خلال معرفی اسطوره ها و حماسه های ایرانی، آیین کشورداری و راه و رسم زندگی معنی دار را به مردم می آموزد. گذشته از خداینامک ها، با رویکردی بینامت نی، ردّپای پندنامه ها هم در این اثر پیداست و دیده می شود که فردوسی، به مثابه انسانی بخرد، فرصت بهره گیری از تجربه هایی را که در اندرزنامه ها، در عباراتی گزیده و به صورت گزینه گویی فشرده شده، از دست نمی دهد و بدین ترتیب بر غنای شاهنامه می افزاید. در این مقاله برآنیم که شیوه های حکم رانی را از دید فردوسی و با تکیه بر تاثیرپذیری اش از پند نامه ها، که اینک بسیاری از آن ها در دست نیست، به اقتصار بررسی کنیم. در این مقاله داده های تحقیق با روش کتاب خانه ای به دست آمده و با استفاده از روش تحلیل توصیف شده است. و حاصل کار نشان می دهد که فردوسی به نگه داشت پیوند میان گذشته های درخشان ایران با روزگار تباه عصر خویش و رهایی مردم از بی هویتی سخت پای بند بوده است.
رمز و رازهای نبرد اسفندیار با ارجاسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرایند گذر از دوران اسطوره به حماسه، شاهد دگرگونی هایی در مظاهر اساطیری هستیم به طوری که در اسطوره، با تقابل ایزد و اهریمن روبرو هستیم اما این ثنویت، در نمود حماسی خویش، ساختاری منطقی می یابد و به تقابل پهلوان ایرانی با پادشاهی انیرانی مبدل می گردد. اسطوره اژدهاکشی یکی از این موارد است که در شاهنامه، نسج و نمودی حماسی می یابد؛ آن گونه که در اساطیر، اژدها یا موجودی اهریمنی موجب نابودی و سترونی زمین می گردد تا این که فرّه ایزدی، این اژدها یا اهریمن را شکست می دهد و موجب باروری زمین می گردد اما در حماسه رویارویی اسفندیار با ارجاسب اژدهاصفت، پهلوان به دین به عنوان فرّه ایزدی موجب شکست اژدها یا اهریمن شده و پهنه زمین را از سترونی و خشک سالی می رهاند. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی در پی اثبات اژدها بودن ارجاسب در خان هفتم اسفندیار و رویارویی پهلوان ایرانی با پادشاهی انیرانی در قالب تقابل ایزد و اهریمن است. در این حماسه، ارجاسب با اسارت خواهران اسفندیار به عنوان مظاهر باروری، موجب خشکسالی می شود. اسفندیار که نمودی ایزدی در اساطیر دارد با شکست ارجاسب اهریمنی موجب آزادسازی آب ها و سرسبزی زمین می گردد. لذا حماسه رویارویی اسفندیار با ارجاسب تورانی، شکل دگردیس یافته اسطوره اژدهاکشی و تقابل خیر و شر به شمار می رود. بازکاوی ژرف ساخت داستان های شاهنامه ما را به شناخت بهتر بن مایه های اساطیر کهن ایرانی رهنمون می سازد.
تحلیل ساختار و کارکردهای کلان روایت ها در قصاید مدحی( مطالعه موردی قصاید فرخی سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
47 - 66
حوزههای تخصصی:
متن و معنی قصاید مدحی، در ساختاری روایی ساماندهی می شود. شاعر تلاش می کند تا بر اساس تاریخ، تجربه و علوم مختلف، روایت های خرد را که قدرت نظام سازی ندارند به حاشیه براند یا آنها را در روایتی جامع و واحد که سیاست و مذهب حاکم از آن حمایت می کنند، حل نماید. همین امر موجب شکل گیری کلان روایتهایی مانند آزادی و عدالت، رفاه و توسعه و در نتیجه «سایه خدا بودن پادشاه» در قصاید مدحی است. این روایت های ساخته شده، دیگر نیاز به تایید یا تصدیق علمی و بیرونی ندارد، بلکه بلاغت درونی شعر و قرارداشتن شاعر در ساختار قدرت، مشروعیتی درونی به آن ها می دهد. در این مقاله تلاش شده تا با روشی توصیفی و تحلیلی و با تأسی از اندیشه های فرانسوا لیوتار، به این پرسش پاسخ داده شود که ساختار و شیوه های شکل گیری کلان روایت ها در قصاید مدحی چگونه است؟. می توان کلیت سازی، بدیهی جلوه دادن حقیقت های ایدئولوژیک، مشروعیت بخشی های زبانی، طرد و جذب، گفتمان سازی و نفی تناقضات اجتماعی، از مهمترین پیامدهای زبانی و معنایی شکل گیری کلان روایت در قصاید مدحی دانست.
تحلیل عواطف در داستان های محمود دولت آبادی (رمان جای خالی سلوچ و داستان های کوتاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
197 - 216
حوزههای تخصصی:
آدمی با ابراز عواطف به جهان خود روح می بخشد. «ابراز عاطفه» یکی از شیوه های ارتقاء کیفیّت زندگی و برقراری ارتباط های مؤثر انسانی است. در ادبیات داستانی معاصر، آثار محمود دولت آبادی به لحاظ واقع گرایانه بودن، متونی مناسب برای بررسی عواطف انسان ها و تعامل های عاطفی آنان است. نویسنده در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی به «بررسی کمی و کیفی عواطف شخصیّت ها» در داستان های دولت آبادی (رمان جای خالی سلوچ و نه داستان کوتاه) پرداخته است. مهم ترین هدف؛ یافتن پاسخ این پرسش هاست: «چه عواطفی» «چرا»، «چگونه» و با «چه پیامدهایی» در اشخاص داستان های منظور بروز می یابند؟ نتایج نشان می دهد: در داستان های برگزیده، عواطف منفی خاصه «خشم و ترس» غالباً به علل: مشکلات اقتصادی، قهر طبیعت، فقر فرهنگی، جامعه ارباب-رعیتی، و... به شیوه های مختلف مانند: آشوب و نزاع های جمعی، خشونت های کلامی و غیرکلامی (آزارهای جسمی و روحی) بروز یافته، بر عواطف مثبت چیره می گردند. عواطف مثبت همچون: «شادی و عشق» نسبتا اندک و اغلب در رفتارهای غیر کلامی اشخاص داستان و گاه در برخی سنت های محلّی و ملّی- غالباً به صورت «غیرمستقیم»- نمایان می شوند. آثارعواطف که گاه خود، عامل پیدایی یا دگرگونی عواطف دیگرند، در حیطه های زیستی-فرهنگی-اجتماعی اشخاص داستان به اشکال مختلف ظهور می یابند
تحلیل روان شناختی شخصیت در داستان کوتاه «درخت گلابی» از گلی ترقی بر اساس نظریه اناگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
377 - 405
حوزههای تخصصی:
واکاوی روان شناختی شخصیت های داستانی، زمینه را برای دستیابی به دیدگاه و نگرش نویسندگان ادبیات داستانی فراهم می کند و همچنین راه را برای شناخت صحیح شخصیت های داستانی هموار می سازد. نظریه روان شناسی اناگرام، یک تیپ شناسی نوین است که خلق و خوی انسان ها را در 9 تیپِ کمال گرا، امدادگر، موفقیت طلب، فردگرا، پژوهشگر، پرسشگر، خوش گذران، ریاست طلب و صلح طلب دسته بندی می کند. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تطبیق پذیری شخصیت اصلی داستان «درخت گلابی» از مجموعه داستان «جایی دیگر» نوشته گلی ترقی با تیپ های نُه گانه اناگرام و همچنین تجزیه و تحلیل رفتار شخصیت اصلی بر مبنای الگوی اناگرام است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که غالب مؤلفه های رفتاری شخصیت اصلی داستان «درخت گلابی» با تیپ 5 (پژوهشگر) اناگرام مطابقت دارد و در برخی موقعیت ها، رفتارهای تیپ 4 (فردگرا) اناگرام را از خود به نمایش می گذارد و با الگوی اناگرام هم خوانی دارد و بر این اساس تحلیل پذیر است.
شاخصه های زبانی و بلاغی معارف برهان الدین محقق ترمذی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۴بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۲۵
170 - 188
حوزههای تخصصی:
از جمله آثاری که در زمره معارف نامه ها جای می گیرد، کتاب معارف برهان الدین حسین محقق ترمذی (638-561 ه.ق)، مرید بهاءولد و استاد مولاناست. این مقاله بر آن است تا به شیوه تحلیلی- توصیفی، معارف برهان الدین محقق ترمذی را با تکیه بر ویژگی های زبانی و بلاغی آن بررسی کند و از این طریق، به دو پرسش اصلی پاسخ دهد: 1. ساختار معارف برهان الدین از منظر زبانی (آوایی، واژگانی، نحوی) و بلاغی چگونه است؟ 2. کدام شاخصه ها در این اثر وجود دارند که آن را در ردیف معارف نامه ها جای می دهند؟ این مقاله در چند گام، به سؤالات مطرح شده، پاسخ داده است. نتایج، نشان می دهد که کاربرد واژگان و اصطلاحات گونه گفتاری، همچنین نحو کلام و ساختار دستوری متن، متأثر از شیوه مجلس گویی و ایراد وعظ و خطابه است. تکرار ارکان جمله، استفاده از جملات هم پایه، استفاده از کارکردهای مختلف وجوه فعل در کلام، درهم آمیختگی متن با آیات و احادیث و تلمیحات قرآنی و روایی، کاربرد ابزارهای بیانی برای افزودن بر جذابیت کلام و تأثیر بر مخاطب و... از مؤلفه های قابل ذکر معارف برهان الدین محقق است که در دیگر متون نوع ادبی معارف نامه نیز کاربرد دارد. با توجه به پیوند و ارتباط عمیق میان زبان، بلاغت و سطح فکری و اندیشگانی متن با بافت موقعیتی شکل گیری آن، متن مورد مطالعه، از منظر ایدئولوژی و محتوایی نیز به صورت اجمالی مورد بررسی قرار گرفته است.
واکاوی عناصر گفتمان ادبی پست مدرن با تکیه بر انگاره های ژان فرانسوا لیوتار: (تحلیل داستان دو بلدرچین از محمدرضا صفدری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
125 - 141
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل نمودها و تعاملات گفتمان پست مدرنیسم در داستان دو بلدرچین نوشته محمدرضا صفدری پرداخته است. مسئله اصلی پژوهش پیشِ رو، تحلیل و واکاوی این پرسش است که چگونه یک متن می تواند قواعد متعین بازنمایی را به چالش بکشد و جلوه های نوین بازنمود را پیشنهاد دهد. در این تحقیق به شیوه تحلیل محتوای کیفی برپایه اسناد، و با تکیه بر انگاره های برجسته لیوتار مانند: رویداد، امر والای پسامدرنیستی، ترافع و ستیز جملات و مسئله هویت، داستان دو بلدرچین موردمطالعه قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد صفدری، با برهم زدن بسط خطی و جهت روایت، پیش فرض های خواننده را در دست یابی به ماجرا به چالش کشیده و پیوسته در حس سردرگمی غوطه ور می گذارد. متن صفدری در این داستان، خصلت رویداد داشته که همچنان که از داوری بر مبنای اصول شناخته شده ژانر گفتمانی و قواعد داستانی مدرن سر باز می زند، شگردها و شکل های بازنمایی نوینی پیشنهاد می دهد. روایت صفدری نشان دهنده وضعیت جهانی پرآشوب است که هرگونه پیوستگی ساختاری و انسجام معنایی در آن با تردید همراه است. این نامشخص بودن و عدم قطعیت نه تنها در محتوا قابل درک است بلکه در وجوه صوری و فرمی بیان و زبان نیز نمود آشکار دارد.
مقایسه «افسانه» نیما و «دو مرغ بهشتی» شهریار بر اساس نظریه اضطراب تأثیر «هارولد بلوم»
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۷
37 - 66
حوزههای تخصصی:
«اضطراب تأثیر» نظریه ای است درباره تأثیر شاعرانه، که نخستین بار هارولد بلوم با بهره گیری از مفاهیم روانشناسی فروید، آن را بیان کرد. او در دو کتاب خود «اضطراب تأثیر» و «نقشه بدخوانی» مهم ترین عامل خلق آثار ادبی را روابط خانوادگی بین متن ها می داند. از نگاه بلوم، بینامتنیت، میدان نبرد ادیپی میان شاعر متأخر با شاعران متقدم است. به طوری که شاعر متأخر تلاش می کند تا از طریق بدخوانی خلاقِ آثار پیشینیان از اضطراب تأثیر آنها رهایی یافته و شعری اصیل بیافریند. در این پژوهش شعر «دو مرغ بهشتی» شهریار که تحت تأثیر منظومه «افسانه» نیما سروده شده است، به عنوان اثر متأخر مورد بررسی قرار گرفته و به این پرسش پاسخ داده شده است که؛ شهریار به عنوان شاعر دیرآمده با بهره گیری از چه شیوه هایی در صدد رهایی از اضطراب تأثیر نیما یوشیج برآمده و تا چه میزان در این نبرد ادیپی موفق بوده است؟ به این منظور، اشعار نیما و شهریار در سه قلمرو زبانی، ادبی و فکری بررسی شد. سپس گام های شهریار برای رهایی از سلطه نفوذ نیما تحلیل شده است. نتیجه آن که می توان گفت؛ شهریار در «دو مرغ بهشتی» به توصیه های نیما در سرودن شعر نو توجه داشته است، اما در سه قلمرو زبانی، ادبی و فکری با بهره مندی از نبوغ خاص خود در استفاده از زبان ساده و روان، مفاهیم عرفانی اشعار کهن فارسی، فنون ادبی سبک عراقی و استفاده از مکتب رمانتیسم در توصیف طبیعت، به خوبی توانسته از سایه نفوذ نیما یوشیج و اضطراب تأثیر او رهایی یافته و شعر اصیل خود را بسراید.
بررسی عناصر ادبیات اقلیمی در داستان های محمود دولت آبادی و علی عباس حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
503 - 525
حوزههای تخصصی:
بازتاب حال و هوا، اوضاع و موقعیت های اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی پیرامون یک هنرمند، در زندگی شخصی و آثار هنری او مشهود است. یکی از این عوامل بیرونی تأثیر گذار بر افکار هنرمند، جغرافیای طبیعی محل تولد یا زندگی وی است. ادبیات اقلیمی یکی از شاخه های ادبیات است که ویژگی های طبیعت و افراد ساکن در منطقه ای خاص را بیان می کند. این نوع ادبی در ادبیات تمام مناطق جهان از جمله ادبیات فارسی و ادبیات اردو دارای اهمیت زیادی است. علی عباس حسینی در شبه قاره هند و پاکستان و محمود دولت آبادی در ایران به خلق آثار بسیاری منطبق با ادبیات اقلیمی پرداخته اند و از ارزش بالایی در این حوزه ی ادبی برخوردار هستند. داستان های دولت آبادی اغلب در فضای استان خراسان و داستان های حسینی در فضای اوتارپرادش جریان دارند. در این پژوهش ابتدا تعاریف موجود از ادبیات اقلیمی و سپس تاریخچه این نوع ادبی در ادبیات فارسی و اردو به طور مختصر بیان شده است و سپس به شیوه ی تحلیلی و استنباطی، عناصر و ویژگی های ادبیات اقلیمی در داستان های علی عباس حسینی و محمود دولت-آبادی به شکل تطبیقی مورد بررسی قرار خواهد گرفت که ضمن مطالعه ی این نقد و بررسی، زمینه ی آشنایی با فرهنگ و اقلیم مناطق توصیف شده توسط داستان های این دو نویسنده امکان پذیر می گردد.
زن افغان در آیینه ادبیات، خوانش نقد جغرافیایی در هزار خورشید تابان و مدرسه ی زیبایی کابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
673 - 688
حوزههای تخصصی:
زنان افغانی در دوره های مختلف شرایط متفاوتی را تجربه کرده وطی دو مرحله حکومت طالبان بر افغانستان، فعالیت و حضور آنان در جامعه به شدت سرکوب شده است. محرومیت از تحصیل، کار و فعالیت اجتماعی، اسارت در خانه، ازدواج های اجباری، خشونت در مقابل عدم تمکین وغیره از جمله مشکلاتی است که زنان افغانی با آن دست و پنجه نرم می کنند. به همین دلیل نویسندگان و مدافعین حقوق زنان، با نوشتن رمان ها و مقالات، فضای مرد سالارانه افغانستان را به تصویر کشیده و با نقل روایت های واقعی به دفاع از زنان این سرزمین می پردازند. خالد حسینی نویسنده افغان-آمریکایی با رمان معروف خود به نام هزار خورشید تابان سعی در بازنمایی سرگذشت این زنان و فضای مردسالارانه در کشور افغانستان دارد. دبورا رودریگز به عنوان یک آرایشگر آمریکایی با نوشتن کتاب مدرسه ی زیبایی کابل به شرح خاطرات اقامت خود در افغانستان پرداخته است و روایت نقش زنان این سرزمین و رنج و مشقت هایشان را در آیینه ی ادبیات به منصه ی ظهور می رساند. در این میان نقش مکان و فضا در ایجاد این دو اثر ادبی با بهره گیری از نقد جغرافیایی بسیار حائز اهمیت است. این پژوهش، با بررسی تصویر «خود» و «دیگری» در دو اثر و نمودهای آن در فضای کشور افغانستان سعی دارد؛ تأثیر مطالعات فرااستعماری در تحلیل نگاه مهاجر و نگاه بومی را مورد بررسی قرار دهد. همچنین چگونگی گذار از توصیف فضای واقعی به فضای خیالی در خصوص زن افغان در ذهن مهاجر غربی و تاثیر آن بر خواننده مورد تحلیل قرار می گیرد.
تحلیلی روان شناسانه بر داستان کوتاه «داش آکل» صادق هدایت
حوزههای تخصصی:
ادبیات و روان شناسی دو حوزه، با اشتراکات بسیار است. اشتراکاتی که بر مبنای آن ها، شاخه ای از نقد ادبی، با نام «نقد روان شناسانه» (Psychological Criticism)، شکل گرفته است که متن را بر پاییه مسائل روان شناسی تحلیل می کند. این پژوهش، روشی توصیفی- تحلیلی دارد، و چون با اتکا به نقد روان شناسانه صورت می گیرد، دارای رویکردی میان رشته ای است. هدف آن بررسی و تحلیل اختلال یا اختلالات روانی موجود در رفتار «داش آکل»، شخصیت اصلی داستان کوتاه «داش آکل» صادق هدایت است. به همین منظور، در آن، ابتدا با استفاده از داده های دانش روان شناسی، اشاره ای کوتاه به مبحث اختلال روانی شده است و سپس شخصیت داش آکل از نظر اختلال یا اختلالات روانی، با توجه به کنش ها و واکنش هایی که در داستان دارد، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که در داستان کوتاه داش آکل، شخصیت اصلی آن، در اثر یک ماجرای عاشقانه و ناکامی ناشی از آن، به اختلال افسردگی گرفتار می شود. این اختلال به مرور، در روان داش آکل شدت می گیرد و تمام زندگی او را تحت تأثیر خود قرار می دهد. سرانجام نیز داش آکل بعد از هفت سال ابتلا به این اختلال، برای رهایی از آن، به نوعی خودکشی غیرمستقیم، دست می زند. بر مبنای نشانه ها و قراینی که نویسنده با رویکردی انتقادی، در داستان گنجانده است، مسائل اجتماعی، نظیر باورهای غلطی که در میان مردم عرف شده، در شکل گیری اختلال افسردگی داش آکل نقشی مؤثر داشته است. علاوه بر اختلال افسردگی، اختلال مازوخیسم، با درجه ای ضعیف، نیز در شخصیت داش آکل مشاهده می شود.
بررسی و تحلیل «بافت زبانی» و «ساخت جمله» در غزلیات مولوی با رویکرد به آراء پالمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
126 - 151
حوزههای تخصصی:
معناشناسی در جستجوی کشف و پیدایی معناهایی است که در سخن گوینده وجود دارد. برای رسیدن به این معنا و مفهوم، لایه های گوناگونی مورد نظر قرار می گیرد که در این بین، واژه، جمله و بافت زبانی از اهمیت بالایی برخوردار است. مولوی در غزلیات شمس، معانی بسیاری را در سروده های خود انعکاس داده است. با بهره گیری از ظرفیت های معناشناسی می توان این معناها را استخراج کرد و اصلی ترین شگردهای مولوی در تشریح معنا را مورد بررسی قرار داد. این پژوهش با استناد به منابع کنابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده است. برای ارائه تحلیل های دقیق تر از غزلیات مولوی، از نظریه معناشناسی با تأکید بر آراء پالمر استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که معنا در غزلیات شمس در حوزه جمله، مؤلفه های «قواعد ترکیب پذیری معنایی؛ منطق گزاره ای؛ واقعیت تحلیلی و ترکیبی» در غزلیات شاعر برجسته بوده است. همچنین مشخص شد که واقعیت از نگاه مولوی، از نوع ترکیبی بوده و این امر با توجه به رویکردهای او در غزلیات مبنی بر ستایش افراطی معشوق، بدیهی به نظر می رسد. از دید بافت زبانی، مقوله همنشینی و باهم آیی واژه ها در غزلیات بررسی از مؤلفه های دیگر برجسته تر بوده است.
منطق روایی در جهان موازی داستان (مطالعه موردی رمان 1Q84 اثر هاروکی موراکامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
191 - 216
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین ویژگی های داستان پردازی پسامدرن و ادبیات فرا واقع، عدم قطعیت وجود شناختی یا در هم آمیختن مرز میان واقعیت و خیال است؛ زیرا برخلاف داستان مدرنیستی که درون مایه معرفت شناختی را برجسته می کند درداستان پسامدرنیستی درون مایه هستی شناسی برجسته است و این امر حاصل مرز آشوبی های سطوح هستی شناسانه و به هم ریختن مرزهاست. هاروکی موراکامی نویسنده معاصر اهل کشور ژاپن است که در رمان های مختلفش به بیان مسائل گوناگون جهان معاصرو رازهای پنهان از شگفتی های دنیای اطراف می پردازد. خط سیر آثار او به ویژه داستان 1Q84 را می توان بر مبنای نوعی مکاشفه درونی با جهان های موازی دانست. این داستان پست مدرنیستی پیرنگی خلاف عادت دارد به گونه ای که براساس منطق روایی کلاسیک که خواننده به آن عادت دارد نمی باشد و فهم آنها در گرو درک و دریافت جهان های موازی و ممکنی است که در علم فیزیک کوانتوم مورد توجه قرار می گیرند. در این روایت زمان و مکان داستان در جهت تکثر جهان های مختلف و چندگانه فیزیکی طرح ریزی شده و به صورت عدم قطعیت، مکان مبهم، زمان نامشخص وهستی شناسی چندجهانی درداستان موراکامی مورد توجه قرار گرفته است. در مقاله پیش رو که به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش سندکاوی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است، نگارنده در تلاش است تا ارتباط میان مفهوم جهان موازی (ممکن) با روایت داستان یاد شده را مورد توجه قرار دهد. نتایج نشان می دهد روایت این داستان به صورت موازی قرار گرفتن زمان و مکان، و نیزهویت و ماهیتِ گنگ و خیالی، به ایده جهان موازی بسیار کمک کرده است
بررسی و تحلیل اسطوره های «هزاره دوم آهوی کوهی» با تأکید بر نقش هویت یاب آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره به رغم کهنگی اش، پدیده ای زنده و حاضر و ناظر بر رفتار و اندیشه های انسان است. با وجود آن که تمام شاعران، از اسطوره در شعر خود استفاده می کنند، فقط برخی از آنان و ازجمله شفیعی کدکنی، از بینش اساطیری برخوردارند. او نه تنها با اسطوره های ایران، اسلام، عرفان و جهان آشناست؛ بلکه از تأثیر آن بر عمق بخشیدن به شعر هم آگاهی کافی دارد. در این مقاله برخی از اسطوره های «هزاره دوم آهوی کوهی» از آن روی که به انسان هویت می بخشند، معرفی شده است. شفیعی، با پذیرش ضمنی اسطوره هایی که سبب شکل گیری هویت ایرانی- اسلامی است، بر هویت ایرانی، که از ابزارهای خودیابی و ایستادن در برابر تمدن غرب است، تأکید بیشتری دارد. داده های این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای گردآوری و با استفاده از روش کیفی توصیف شده است. هدف نویسندگان بازنمایی طرز اسطوره پردازی شفیعی برای هویت بخشی به انسان است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شفیعی با بهره گیری از بینش اساطیری و نیز با شناخت عمیقی که از اسطوره ها، دارد به مخاطب برای رهایی از بی هویتی، کمک، شایانی می کند.
تحلیل بینامتنی روایت اسطوره ای رمان چاه بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت اصطلاحی مهم در نظریه های ادبی معاصر است که در آن به روابط بین متون اشاره می شود؛ بنابر، این نظریه متون ادبی در انزوا شکل نمی گیرند و نمی توان آن ها را بدون ارتباط با یکدیگر خواند و تفسیر کرد. بینامتنیت در آثار پست مدرن با دیگر ویژگی های این متون همچون گسست زمانی، روایت غیرخطی، دور باطل و... پیوندی جدانشدنی دارد. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از نظریه بینامتنیت، اثرپذیری روایت چاه بابل از اسطوره هاروت و ماروت بررسی و تحلیل شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد شخصیت ها، کنش ها و حوادث داستان چاه بابل هم در صورت و هم در مضمون مشابهت های فراوانی با روایت اسطوره ای هاروت و ماروت دارند و استفاده از عناصر اسطوره ای همچون بن مایه ها، شخصیت ها و نمادها، چاه بابل را به روایتی اسطوره ای تبدیل کرده که از اهمیت تحلیل بینامتنی برخوردار است. در این داستان سیال بودن ذهن راوی رمان در بینامتن های اسطوره ای، روایتی پسامدرن از دنیای پر از رنج و عذاب شخصیت ها آفریده است. هدف این پژوهش بررسی و بازنمایی نقش بینامتنیت در روایت پسا مدرن و رابطه آن با دیگر مؤلفه های این نوع متون در رمان چاه بابل است.
بررسی رویای جریره در شاهنامه فردوسی، بر پایه نظریه ناخودآگاهی یونگ و خواب گزاری سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موارد مشترک بین ادبیات و روان شناسی، مقوله رویا و خواب گزاری است و مهم ترین وجه اشتراک این دو، به کارگیری زبانی نمادین در آن ها است. روایت رویا در بسیاری از آثار ادبی اقوام و ملل مختلف وجود دارد که در ادامه، گاهی منجر به بحث تعبیر و تفسیر و خواب گزاری نیز می شود. در شاهنامه فردوسی نیز به عنوان یک اثر فاخر در ادبیات حماسی، مشاهده می شود که امر خواب گزاری، یکی از موارد تکرار شونده در این کتاب است؛ به گونه ای که می توان از آن به عنوان یک بن مایه یاد کرد. این رویاها از جهت تصاویر و تحقق آن ها، چند گونه اند: بعضی از این رویاها عینا به وقوع می پیوندد، بعضی نیمی نمادین و نیمی حقیقی اند و رویاهایی نیز هستند که تماما نمادین اند. در این جستار، تعبیر رویای جریره در شاهنامه، از دو منظر خواب گزاری سنتی و مباحث ناخوداگاه فردی و جمعی یونگ مورد بررسی قرار گرفته و با تعبیر مدنظر روایت داستانی مقایسه شده است.
واکاوی مؤلفه های کار کودک در داستان بچه های خاک بر اساس نظریه گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان با توجّه به تأثیر فراوانش به خوبی می تواند بازگوکننده مسائل و مشکلات اجتماعی باشد. کار کودکان در زمره این مسائل است که از دیرباز در تمام جوامع بشری وجود داشته، وجوه و آسیب های ناشی از آن توجه بسیاری از نویسندگان معاصر را به خود معطوف داشته است. بچه های خاک نوشته محمدرضا یوسفی، رمانی است که با برجسته ساختن مسأله کودکان کار و خیابان و بازنمایی روزگار سیاه کودکانی که در چنگال کارفرمایان بی رحم و ستمگر اسیر شده اند، تلنگری است برای جامعه تا نگاه روشنگر و جدّی تری به این مشکل داشته باشد. در این میان، جامعه شناسی ادبیات رویکرد مناسبی برای پرداختن به معضل فراگیر و روزافزون کودکان کار است. پژوهش حاضر با رویکردی انتقادی و خوانشی توصیفی – تحلیلی به بررسی مؤلفه های جامعه شناختی کودکان کار در این رمان پرداخته است و به دنبال شناخت و بررسی دشواری های اجتماعی و نقد این معضلات براساس نظریه نقد اجتماعی گلدمن (1928-2013) است. نتیجه حاصل از این پژوهش حاکی است که مؤلفه های گوناگون موردبحث در جامعه شناسی کار کودک مانند نبود سرپرست مناسب، فقر، آزار و اذیت کودکان، وجوهی در حوزه جامعه شناسی فرهنگی مانند بحران هویت و نابهنجاری های فرهنگی، جامعه شناسی اقتصادی همانند سرمایه داری با محوریت استثمار کودکان و مشکلات محیط کار کودکان پربسامدترین مؤلفه های جامعه شناختی منعکس شده در رمان بچه های خاک است که نویسنده با کاربست رئالیستی بجا و مکرر این مفاهیم توانسته آن ها را برای خواننده برجسته و ملموس سازد.
بررسی تطبیقی آرامش از دیدگاه مولانا - وین دایر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
94 - 111
حوزههای تخصصی:
انسان معاصر به مدد علم وعقل آنچه را برای آسایش زندگی لازم داشته تقریباً بدست آورده است اما دچار نوعی سرگشتگی شده و آرامش ندارد، این پژوهش بر آن است حلقه گمشده زندگی آدمی (آرامش) و راه های رسیدن به آن را به مخاطبانی نشان دهد که با وجود داشتن امکانات و آسایش و رفاه نسبی، آرام و قرار ندارند. آنانکه قدر و ارزش نعمت هایی راکه خداوند به آنها هدیه نموده فراموش کرده اند.این پژوهش نشان می دهد چگونه می توان با درک عمیق آموزه های بزرگانی همچون مولانا - وین دایر و دیگران قرین آرامش شد. هدف این نوشتار تبیین برخی عوامل درونی و بیرونی آرامش از دیدگاه مولانا - دایر می باشد که با روش توصیفی، تطبیقی، تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. به نظر می رسد با شناخت عوامل آرامش این نتیجه حاصل خواهد شد که دایره اختیار انسان محدود است و باید با همین شرایط موجود از تمام مواهب زندگی نهایت بهره را ببرد.
بررسی تطبیقی حماسه بلوچی «رند و لاشار» و جنگ «بسوس» در ادبیات جاهلی عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵۹
39 - 66
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و تاریخ عرب پس از ظهور اسلام همواره مورد توجه مسلمانان در جای جای گیتی بوده است و مسلمانان با فراگیری علوم اسلامی، با فرهنگ و تاریخ عرب نیز آشنا شده اند. یکی از وجوه تاریخی عرب، جنگ های قبیله ای فرسایشی همچون جنگ «بسوس» و «داحس و غبراء» بوده که اکثراً کنشی به زندگی سخت و صحرانشینی آنان بوده است. «رند و لاشار» نیز از حماسه های عامه بلوچسستان است که شباهت های انکارناپذیری با جنگ بسوس در دوران جاهلی دارد. این پژوهش با رویکرد تطبیقی تاریخی و به شیوه تحلیل محتوا به بیان مشابهت های تاریخی این دو حماسه و جنگ می پردازد. فرضیه پژوهش بر این اصل استوار است که حماسه رند و لاشار در مواردی متأثر از جنگ بسوس میان دو قبیله بکر و تغلب در دوره جاهلی است و اقلیم مشابه و ساختار اجتماعی و خصوصیات اخلاقی یکسان، راه را برای این تأثیرپذیری هموار کرده است. نتیجه تحقیق با اثبات این فرضیه نشان می دهد که آتش جنگ بسوس و حماسه رند و لاشار با کشتن شترهای «بسوس» و «گوهر» شعله ور می شوند و این دو زن، شخصیت های محوری این جنگ ها بوده اند. وجه دیگر این تأثیرپذیری در علل این جنگ هاست که انتقام خواهی و حمایت از مهمان، انگیزه اصلی هر دو جنگ به شمار می روند.
تعارض هویتی میان سنت و مدرنیته از نگاه گیدنز در رمان پایان روز
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
213 - 230
حوزههای تخصصی:
هویت از نیازهای روانی انسان و پیش نیاز هر گونه زندگی اجتماعی است. بدون چهارچوبی برای تعیین هویت، افراد همانند یکدیگر خواهند بود و هیچ کدام از آنها نمی توانند به صورتی معنادار با دیگران ارتباط یابند. اعتماد به محیط یکی از لوازم ضروری زندگی اجتماعی است و روابط بر اساس آن بنا می شوند و در صورت عدم وجود اعتماد تعارضات هویتی و تفاوت کنش گری زنان و مردان به خصوص در مرحله گذر از سنت به مدرنیته شکل می گیرند. از این رو اعتماد اجتماعی نقش مهمی در تعاملات انسانی از سطح خرد (خانواده) تا سطح کلان (جامعه) دارد. هدف مقاله حاضر تحلیل و تبیین جامعه شناختی عوامل موثر بر تعارض هویتی با نظریه آنتونی گیدنز (Anthony Giddens) است که به بررسی شخصیت های رمان پایان روز اثر «محمد حسین محمدی» نویسنده افغان با روش توصیفی_ تحلیلی می پردازد. گیدنز معتقد است برای فهم تعارضات هویتی ابتدا باید درک روشنی از مفهوم سنت و تاثیرات آن بر ساختارهای هویتی داشت و بعد از آن به تحلیل هویت در دنیای مدرن پرداخت. از آن جایی که سنت نقش یک قالب از پیش تعیین شده را برای ساختن هویت افراد بازی می کند، هر انسانی برای رسیدن به هویت جدید در دنیای مدرن متحمل پدیده انقطاع می شود. تعارض و انقطاع برای نسل جدید زنان افغان علی رغم محدویت های موجود با جهان سنتی اگر چه سبب پریشانی هویت آنان گشته است اما به نسبت مردان گرایش به سمت دنیای مدرن با توجه به رانه های بازدارنده القا شده توسط زنان سنتی بسیار فعالانه تر دیده شد.