فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۹٬۱۱۷ مورد.
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
27 - 53
حوزههای تخصصی:
پیامبر اکرم (ص) برای همه انسان ها در همه زمان ها و در همه زمینه ها الگو و سرمشق است. یکی از ابعاد مهم زندگی پیامبر (ص) شخصیت اخلاقی رسول خدا(ص)است. حضرت محمد(ص) شخصیتی معروف گرا داشت که این مهم در سیره و عملکرد ایشان نمود عینی و عملی یافته بود. آنچه در این مقاله مدنظر است، بررسی نقش ویژگی های اخلاقی پیامبر(ص) در گسترش اسلام در عصر بعثت است که می تواند به عنوان یک الگو در همه دوران ها استفاده شود. یافته های مقاله حکایت از آن دارد که شخصیت اخلاقی والای پیامبر(ص) از اصلی ترین عوامل بنیادین در گرایش به اسلام است. جایگاه و موقعیت اخلاقی پیامبر(ص) پشتوانه گران بهایی بود که قدرت فراوانی به حضرت بخشید. این امر در میزان نفوذ و تأثیری که بر افراد داشت، تجلی یافت. تأثیر این امر به اندازه ای بود که از آن به «معجزه دوم» یاد می شود و در میان گروندگان به آیین اسلام در دو محور نمودار شده است: گرایش به اسلام و پذیرش آیین جدید و تحمل شدیدترین دشواری ها و سختی های طاقت فرسا که در این مسیر بر نومسلمانان تحمیل شد.
شناسایی و تبیین مؤلفه های هویت ساز انسان از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر شناسایی و تبیین مؤلفه های هویت ساز انسان از منظر نهج البلاغه است. این تحقیق در پارادایم کیفی و بر اساس نظریه داده بنیاد و از روش کدگذاری استقرایی داده ها انجام گرفته است. نمونه مورد تحلیل، کل متن نامه ها، خطبه ها و حکمت های نهج البلاغه بود که داده ها به شیوه ی هدفمند و با رعایت قاعده ی اشباع نظری گرد آوری شد. به منظور اعتبارسنجی تحقیق از روش مسیر ممیزی استفاده شده است. همچنین نتایج پس از اعمال نظر پنج نفر از صاحب نظران و خبرگان عرصه هویت اسلامی، جمع بندی و اصلاحات لازم صورت گرفت. به منظور پایایی و اعتبایابی یافته ها، ضریب توافق نمره گذاران برای واحدهای تحلیل تخصیص داده شده صورت گرفت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که 22 کد محوری شامل حکمت ورزی، اندیشه ورزی در امور، کسب آگاهی از امور، تأمل ورزی در تاریخ، تجربه محوری، تربیت پذیری، انجام اصولی و دقیق امور، عمل متفکرانه، استواری در امور، اتکال به پروردگار، یقین ورزی، میانه روی در امور، حفظ نقطه تعادل، پرورش روحیات درونی، خودکنترلی، اخلاص در نیات و اعمال، خضوع، خداباوری، خودارزشمندپنداری، خودارزیابی، توجه به امور دنیایی و احساس تعهد و مسئولیت و 9 کد گزینشی شامل معرفت اندوزی، عملگرایی، استحکام سازی درونی، تعادل جویی، خودسازی، خدامحوری، خودنگری، دنیاداری، تعهدورزی به عنوان مؤلفه های هویت ساز از منظر نهج البلاغه احصا گردید.
مبانی معرفت شناختی تربیت معنوی در تحقق دانشگاه تمدن ساز مبتنی بر اندیشه امامین انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۴
225 - 254
حوزههای تخصصی:
تربیت معنوی به عنوان یکی از رویکردهای اساسی تربیت در زندگی انسان، نقشی کلیدی در ارتقای کیفیت حیات فردی، اجتماعی و تمدنی ایفا می کند. در محیط دانشگاهی نیز این نوع تربیت اهمیت ویژه ای دارد، چرا که تربیت معنوی می تواند به پرورش ابعاد اخلاقی و معنوی در کنار رشد علمی کمک کند. هدف این پژوهش تبیین مبانی معرفت شناسی تربیت معنوی مبتنی بر اندیشه امامین انقلاب اسلامی بود که از روش تحلیل یا برهان فرا رونده استفاده شد و روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و اسنادی و با مراجعه به منابع دست اول بوده و محتوای به دست آمده با استفاده از کتب و همچنین نرم افزارهایی که به جمع آوری سخنان امام خمینی (ره) و امام خامنه ای پرداخته اند گردآوری شد. یافته ها نشان داد مبانی معرفت شناختی تربیت معنوی در تحقق دانشگاه تمدن ساز عبارتند از: وحیانی بودن معرفت، ارزشی بودن معرفت، توحیدی بودن معرفت، عقلانی بودن معرفت، تقلیدی نبودن معرفت و نافع بودن معرفت؛ که این مبانی معرفتی می توانند به دانشگاه ها کمک کنند تا نقش های فعال تری در شکل دهی و پیشبرد تمدن نوین اسلامی ایفا کنند.
عملکرد حوزه علمیه قم در حیطه اخلاق اجتماعی در یکصد سال اخیر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از زمان تأسیس حوزه علمیه قم که قریب یکصد سال می گذرد، این حوزه نقش تأثیرگذاری در تحولات اجتماعی داشته است. این تحولات از منظر اخلاقی قابل بررسی و واکاوی است. مقاله حاضر با گونه شناسی این تأثیرات بر اساس شاخص هایی همچون جغرافیای تأثیر، قلمرو تأثیر، نوع مخاطب متأثر از حوزه، نوع برونداد تأثیر و نیز زمان و تاریخ این تأثیرگذاری به ابعاد گوناگون تأثیرات اخلاقی حوزه می پردازد. این گونه شناسی نشان می دهد که در یکصد سال تأسیس حوزه علمیه قم- چه قبل از انقلاب اسلامی ایران وچه بعد از آن - این حوزه توانسته است با تأثیرات اخلاقی خود در برخی مقاطع تاریخی، تحولات قابل توجهی را ارائه کند. مبارزات سیاسی- اجتماعی، خدمات عمومی و عام المنفعه، تواصی و خیرخواهی اجتماعی و مشارکت های همدلانه، و پس از انقلاب اسلامی در مقاطعی مثل جنگ، محرومیت زدایی و سازندگی کشور همواره حوزه ها الهام بخش اخلاقی اجتماع بوده اند. این تأثیر فراتر از کشور ایران در کشورهای دیگر نیز قابل رصد است.
واکاوی نقش استعاره در تفهیم مفاهیم غیرعینی (مورد مطالعه: هدیه های آسمانی دوم و سوم دبستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
143 - 161
حوزههای تخصصی:
استعاره ابزاری مؤثر در تفهیم مفاهیم انتزاعی است. پژوهش حاضر میزان بهره مندی کتاب هدیه های آسمانی دوم و سوم دبستان از استعاره و نقش آن در تفهیم مفاهیم ناملموس را بررسی می کند. در همین راستا اطلاعات مربوط به «قلمروهای مبدا و مقصد»، «تعمیم چند معنا» و «نگاشت جزئی» به تفکیک درس های هر دو پایه، در دو جدول مجزا جمع آوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. طبق یافته های پژوهش، مؤلفان در پایه دوم از 38 استعاره برای تفهیم مفاهیم انتزاعیِ 16 درس و در پایه سوم از 46 استعاره برای تفهیم مفاهیم 16 درس بهره برده اند. بنابراین در هریک از پایه ها، 4 درس از 20 درس به کلی از عنصر استعاره بی بهره بوده اند. این امر درکنار درس هایی که در آن از استعاره استفاده نشده است، نشان می دهد که پراکندگی استعاره ها از جهت به کارگیری در همه درس ها از نمودار منظمی پیروی نمی کند؛ لذا در تعداد قابل توجهی از درس ها این ابزار به نحو شایسته ای به کار نرفته است. توجه به تنوع قلمروهای مبدا استفاده شده، نشان می دهد که مؤلفان از24 نوع حوزه مبدا برای تفهیم23 گونه حوزه مقصد درپایه دوم دبستان و از 36 نوع حوزه مبدأ برای عینی کردن 35 گونه حوزه مقصد در پایه سوم دبستان استفاده کرده اند. در نتیجه، با ارتقاء دانش آموزان به پایه بالاتر افزایش و رشد شناختی آنها، بسامد و تنوع کاربرد استعاره در کتاب هدیه آسمانی بیشتر شده است. بهتر است نگاه متوازن به فراوانی و تنوع کاربرد استعاره در کلیه دروس از سوی مؤلفان مورد توجه قرارگیرد تا به تسهیل یادگیری مفاهیم ناملموس کمک شایانی کند.
نقش آموزش در فلسفه اخلاق ریچارد مروین هیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۳
۴۶-۲۹
حوزههای تخصصی:
فلسفه به دنبال واکاوی امور با چارچوبی خردورزانه است که می تواند چهره موجهی به رفتارهای انسانی دهد. البته نوعا شایسته رفتارها را می توان با انتساب به اخلاق و برون دادی به نام رفتارهای اخلاقی، تبیین و تشریح کرد. استدلال عقلی و ارائه دقیق موضوعات منطبق بر عقل می تواند برای رسیدن به رفتار اخلاقی راهگشا باشد. از نظر ریچارد مروین هیر، نیل به این موضوع، نیازمند به دریافت برخی اصول به صورت پیش فرض یا حداقل پذیرش آنهاست و آنچه می تواند یاری رسان کنش های اخلاقی باشد و به آن سوق دهد، آموزش بر اساس آموزه های عقلانی با استناد به قاعده تعمیم پذیری، جهان شمولی و توصیه است که مبتنی بر توصیف گرایی است و مبانی فلسفه اخلاق هیر را تشکیل می دهد. او با استناد به چگونگی آموزش، تلقین، تمرین و مهارت را الگوی محوری معرفی کرده که در نهایت منجر به عادت در ویژگی های اخلاقی توأم با توصیه خواهد شد.
بررسی روش شناختی مطالعات تربیت معنوی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
37 - 52
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: در دهه های اخیر، به تبع ورود بحث «تربیت معنوی» به کشور، این موضوع مورد توجه بسیاری از پژوهشگران از رشته های مختلف قرار گرفته است. تأمل در این زمینه نشان می دهد که گرچه پژوهش های قابل توجهی در قالب رساله، پایان نامه، مقاله و کتاب در زمینه تربیت معنوی انجام و منتشر شده اند، با این حال، تنها تعداد معدودی از آنها به صورت روشمند و عمیق به این موضوع پرداخته اند و بر همان اساس، حرف جدی برای زدن دارند؛ در حالی که عنصر روشمندی، مهم ترین عنصر در اثربخشی تحقیق است. از این رو، بررسی دقیق و آسیب شناسانه پژوهش های تربیت معنوی از جهت روش تحقیق، یک نیاز جدی است تا مسیر طی شده طی این دو دهه مورد تأمل انتقادی قرار بگیرد و با رفع کاستی ها در پژوهش های بعدی، محتوای علمی تر، دقیق تر و اصیل تر فراهم شده، در اختیار دست اندرکاران تربیت معنوی قرار گیرد. این پژوهش در همین راستا انجام شده است. هدف این تحقیق بررسی روش شناسی مطالعات تربیت معنوی در ایران با رویکرد آسیب شناسانه است.روش: رویکرد این تحقیق، آسیب شناسانه و انتقادی بود. در این تحقیق 90 مطالعه منتشر شده و در دسترس بین سال های 1385 تا 1400 در قالب پایان نامه، رساله و مقاله معتبر داخلی در زمینه تربیت معنوی از لحاظ بایستگی ها و استانداردهای روش پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. سؤال تحقیق این بود که آثار مربوط به تربیت معنوی در ایران به لحاظ روش شناسی چه کاستی هایی دارند.یافته ها: کاستی های شناسایی شده به لحاظ روش شناسی مطالعات تربیت معنوی در ایران، بدین ترتیب هستند: عدم تمایز مفهومی (بین تربیت معنوی، تربیت دینی، تربیت اخلاقی و تربیت عرفانی)، غفلت از بحث های مبنایی(مانند فقدان چارچوب نظری و مبنای نظری، عدم تعریف مفاهیم کلیدی تحقیق)، گسست میان پژوهش های نظری و کاربردی(وجود نوعی گسست میان بحث های نظری و کاربردی؛ در حالی که برای نظریه پردازی در تربیت معنوی لازم است ابتدا مباحث نظری آن را روشن کنیم و بعد به سراغ مباحث کاربردی برویم)، کمبود پژوهش های چندرشته ای و میان رشته ای (و اکتفا به نگاه تک بعدی)، ورود غیرتخصصی(در برخی از مطالعاتی که با عنوان «تربیت معنوی» توسط افرادی غیر از متخصصان علوم تربیتی صورت می گیرد، «روش های تربیتی»، «اصول تربیتی»، «مبانی تربیتی» و نظایر اینها که اصطلاحاتی کاملاً تخصصی هستند، دقیق و بجا به کار گرفته نمی شوند؛ چرا که پژوهشگر به قدر کافی حساسیت نظری و تخصص علمی در این مورد ندارد)، بلاتکلیفی در سطح بومی سازی (بلاتکلیفی در نحوه استفاده از منابع اسلامی و غربی، ترکیب غیرروشمند معنویت اسلامی و غربی و توجه نکردن به اصالت اسلامی، گرفتن «چیستی» تربیت معنوی از آثار اندیشمندان غربی و «چگونگی» آن از منابع اسلامی، ترکیب تعاریف غربی و اسلامی و عدم موضع گیری مشخص و اصیل در این مورد، التقاط در بخش راهکارها و روش های تربیتی، استفاده از ملاک ها و مقیاس ها و پرسشنامه های غربی تربیت معنوی در پژوهش های اسلامی − ایرانی، اتخاذ چارچوب و مؤلفه های تربیت معنوی از نظریه های غربی و سپس جایگزین کردن محتوا با منابع دینی)، غفلت از مسئله محوری(موضوع محور بودن و غفلت از مساله ها)، پژوهش های سطحی و بدون تحلیل های عمیق(ساده سازی چیزی که دارای ماهیت ساده ای هم نیست و ابعاد و لایه های مختلفی دارد، شتابزدگی و کم مهارتی در تحلیل)، فقدان انسجام و پراکنده نویسی (نداشتن سناریوی مشخص برای پژوهش و عدم تبعیت از رویکرد و روش تحقیق مناسب و گاه نداشتن هیچ روش تحقیقی در برخی مطالعات تربیت معنوی)، روشمند نبودن در مطالعات تطبیقی و انتقادی، و در نهایت، کم توجهی به اخلاق حرفه ای پژوهش در برخی تحقیقات (گاهی، ذکر مطالب بدون ارجاع دادن به منبع اصلی).بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، تهیه یک کلان پروژه منسجم برای این حوزه پژوهشی نسبتاً جدید و همچنین، طراحی و تنقیح مدل های همکاری چندرشته ای و میان رشته ای در مطالعات تربیت معنوی در کشور ضروری است.سپاسگزاری: این مقاله حاصل پژوهشی است که با حمایت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه انجام گرفته است. بدین وسیله از حمایت های آن پژوهشگاه قدردانی می گردد.تعارض منافع: تعارض منافعی در این مقاله وجود ندارد.
الگوی مفهومی یکپارچگی شخصی بر پایه قرآن و روایات معصومین: استنتاج اصول تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
53 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارائه الگوی مفهومی یکپارچگی شخصی بر پایه قرآن و روایات معصومین انجام شد. گام نخست برای ایجاد یک جامعه سالم و متعادل، توجه به تربیت انسان سالم و یکپارچه است. بدین منظور پژوهش حاضر به استنتاج اصول یکپارچگی شخصی در ساحات درونی و بیرونی انسان پرداخته است تا افراد بتوانند با دریافت این آموزش ها و قرار دادن آن ها به عنوان راهنمای عمل خویش، وضعیت مطلوبی در سطح فردی و اجتماعی فراهم آورند. روش شناسی: این پژوهش با به کارگیری صورت بازسازی شده الگوی استنتاج عملی فرانکنا انجام شد. جامعه مورد تحلیل، منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن کریم و روایات معصومین (ع) بوده است که پس از متن خوانی و فیش برداری اطلاعات موردنظر هدفمندانه گردآوری شده اند. یافته ها: بر پایه قرآن و روایات معصومین، انسان موجودی آزاد و مختار است که قادر است با انتخاب آگاهانه ی خود، یکپارچگی را در خود رقم بزند و به قرب الی الله نائل آید. نتایج: اصول مستخرج عبارتند از: یک رو بودن، صداقت، فضیلت مندی، ثبات در رفتار، پایبندی به باورها و ارزش ها، تعهد، هماهنگی ظاهر و باطن، همسویی گفتار و عمل.
باور به توفیق الهی و نقش آن در تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
69 - 83
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: فرایند تربیت تمامی ساحت ها و حوزه های زندگی انسان را در برمی گیرد. حوزه تربیت اخلاقی به عنوان یکی از مهم ترین، حساس ترین و زیربنایی ترین ساحت های تربیتی، همواره موردتوجه بوده است. تربیت اخلاقی فرآیند زمینه سازی و به کارگیری شیوه هایی جهت شکوفاسازی، تقویت و ایجاد صفات، رفتارها و آداب اخلاقی و اصلاح و از بین بردن صفات، رفتارها و آداب ضد اخلاقی در خود یا دیگری است (بناری، 1379، 539-568). به بیانی ساده تر می توان تربیت اخلاقی را به فراهم کردن زمینه های لازم برای شکل دهی و شکوفاسازی صفات، ملکات و رفتارهای خود و دیگران در راستای رسیدن به فلاح و سعادت تعریف کرد.در فرایند تربیت به طور کلی از عوامل اثرگذاری مانند وراثت، محیط و اراده یاد می شود. ازاین رو در فضاهای تعلیم و تربیت نیز تمام برنامه های تربیتی بر اساس همین عوامل برنامه ریزی می شود.در نگاه مکاتب الهی و اسلامی و در ادبیات دینی اعم از آیات، روایات و کلمات اندیشمندان اسلامی که بر ایمان به خداوند و اعتقاد به توحید ربوبی مبتنی است بر نقش عوامل غیرمادی یا متافیزیکی مانند توفیقات الهی، تأکید شده است. به گونه ای که همه عالمان دینی موفقیت خود را در گذراندن مدارج عالی معرفتی و اخلاقی به توفیق الهی معرفی کرده اند.ازاین رو پژوهش حاضر، ضمن بازخوانی موضوعاتی مانند حقیقت توفیق الهی، رابطه توفیق الهی با مراتب آفرینش و سایر اسماء الهی، اراده و تلاش انسان و همچنین عوامل جذب توفیق الهی، به این پرسش محوری می پردازد که باور به توفیق الهی یعنی «اعتقاد به اینکه خداوند متعال اسباب رسیدن به یک امر مطلوب را سامان دهی و هماهنگ می کند» چه رابطه ای باتربیت اخلاقی دارد یا اینکه باور به توفیق الهی چگونه بر تربیت اخلاقی اثر می گذارد.روش: این پژوهش با رویکردی درون دینی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی و با هدف توصیف و تحلیل نقش توفیق الهی بر تربیت اخلاق انجام گرفته است.نتایج: مُوَفِّق یکی از اسماء الهی است و به معنی هماهنگ کننده و سازگارکننده اسباب و شرایط برای رسیدن به هدف است. این اسم در همه مراحل و مراتب هستی از مشیت الهی تا آفرینش و رسیدن به نتیجه، نقش سازگاری بین اسباب را دارد. این بررسی نشان داده که توفیق در عالم انسانی سازگاری بین ربوبیت تکوینی و ربوبیت تشریعی است و در میان همه اسباب اراده انسان به عنوان یکی از اسباب رابطه طولی با اراده الهی دارد.ازآنجاکه بر اساس توحید افعالی تدبیر عالم و همه کارها با اجازه خداوند انجام می شود، بنابراین در طریق خودسازی و مبارزه با نفس نیز باید توجه داشت که تنها با تکیه بر علم و آگاهی و تلاش خود نمی توان مراحل سعادت و کمال را طی کرد. ازاین رو انسان باید تنها بر یاری و مدد الهی تکیه کند و باور داشته باشد بدون توفیق و عنایت خداوند نمی تواند بر نفس و خواهش های آن پیروز شود (مصباح یزدی،1383، 268).بررسی های انجام شده نشان داد که باور به توفیق الهی باعث ایجاد انگیزه و اراده برای تلاش؛ ایجاد آرامش و تحمل مشکلات؛ دوری از ناامیدی؛ پرورش فروتنی و دوری از غرور و خودخواهی؛ احساس فقر الی الله و روح مراقبه بر عوامل و موانع کسب توفیق، می شود. این مراقبت ها افزون بر رشد اخلاق فردی بر روابط اجتماعی و اخلاق اجتماعی انسان بادیگران نیز تأثیر مثبت می گذارد.در بررسی هندسه روایات مربوط به توفیق الهی نیز روشن شد که در برخی از روایات توفیق عامل تعالی بخش و دوری کننده از دنیاگرایی، معصیت و انجام واجبات معرفی شده است. در برخی دیگر از روایات نیز رسیدن به سعادت و فوز به عنوان غایت تربیت اخلاقی به توفیق الهی نسبت داده شده است و همچنین معصومین اجابت دعاهای خود را با توفیق الهی همراه ساخته اند؛ و در پایان به این نکته اشاره شد که در قرآن کریم نیز موارد بسیاری از ارزش ها اخلاقی مانند صبر؛ استقامت و استمداد؛ رعایت مال حلال، توبه و استغفار؛ موعظه پذیری، احترام به والدین، داشتن هم نشین خوب، به توفیق، لطف و عنایت و راهنمایی پروردگار نسبت داده شده است.بحث و نتیجه گیری: در ادبیات دینی توفیق الهی به عنوان یکی از موضوعات مهم و اساسی معرفی شده است؛ و به بندگان سفارش شده است توفیق الهی را فراموش نکرده و در کارهای خود توجه و درخواست از خداوند متعال را فراموش نکنند؛ از این رو بر دست اندرکاران تربیت، مربیان و متولیان لازم است با باور به این موضوع بحث از توفیق الهی را مورد توجه قرار داده و متربیان خود را نسبت به عوامل کسب توفیق و موانع دستابی به توفیق الهی آشنا سازند و در منابع آموزشی معرفتی نیز درس هایی به این موضوع اختصاص داده شود.
طبقه بندی علوم؛ بنیانی برای آموزش و پژوهش نظام مند در اندیشه ابن سینا، فارابی و اخوان الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۵
225 - 251
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی علوم در سنت فلسفی متفکران مسلمان، صرفاً سامان دهی موضوعات علمی نیست، بلکه بازتابی از نظم عقلانی و غایت مند در فهم هستی و انسان است. در این مقاله، با تأکید بر آراء ابن سینا، فارابی و اخوان الصفا، نشان داده شده است که طبقه بندی علوم نه تنها در تعیین نسبت میان شاخه های معرفت نقش دارد، بلکه چارچوبی عقلانی برای سازمان دهی آموزش و هدایت پژوهش فراهم می آورد. فارابی با تأکید بر غایت مندی و پیوند علم و سیاست، ابن سینا با طرح مراتب ادراک و تنظیم سیر آموزش، و اخوان الصفا با تلفیق معرفت و تزکیه، هر یک الگویی جامع برای تعلیم و پژوهش ارائه می دهند. نتیجه پژوهش آن است که احیای عقلانیت طبقه بندی شده می تواند گامی در جهت رفع پراکندگی معرفتی، اولویت بندی آموزشی و بازسازی پیوند میان علم، اخلاق و تربیت باشد.
کارکردهای اصل کرامت در سیاست گذاری های جنایی در پرتو آموزه های شرعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
193 - 216
حوزههای تخصصی:
از آنجا که کرامت انسانی، به منزله یک حق یا مجموعه ای از حقوق غیر قابل سلب و انتقال محسوب می شود که دارای ظرفیت ها و زمینه های تکوینی و تشریعی فراوان در قاعده سازی یا تدوین اصول اساسی در عرصه مدیریت و کنترل جرائم یا همان سیاست جنایی است، لذا به نظرقادر است در عرصه سیاستگذاری های کلان و راهبردی جنایی به نحوی فراقانونی، نقشی سازنده و اثرگذار را ایفا نماید. در آموزه های دینی اسلام نیز کرامت انسانی، نه بر مبنای یک امر قراردادی و اعتباری، بلکه بر اساس امری هستی شناختی، اخلاقی و اصیل، که منشأ آن ذات خلقت بشری و موضوعی تکوینی است که بر مبنای احکام الهی و در بعد تشریعی توجیه می شود. حال سوال این است که با تمام این ظرفیتها چگونه می توان، در بستر سیاستگذاری های جنایی و در عرصه مدیریت و کنترل جرائم، در یک حکومت دینی به این موضوع جنبه کاربردی داد؟ به بیان دیگر جایگاه و کارکردهای کرامت مداری در سیاستگذاری های کلان جنایی و کیفری چیست؟ یافته های این مقاله که با روش توصیفی و تحلیلی تهیه شده بیان می دارد که حفظ کرامت انسانی که دارای منشاء اخلاقی از یک سو و همچنین موجد آثار اخلاقی فراوانی نیز هست، این قابلیت را دارد که به عنوان مهمترین رکن سیاستگذاری های جنایی در مفهوم عام و سیاستگذاری های -کیفری در مفهوم خاص شناخته شود. از آنجایی که این اصل عامل موجه و مبنای وجودی بسیاری از نهادها و سازوکارهای کیفری و اخلاقی موجود در نظام دادرسی کیفری مانند اصل تساوی، تناسب، عفو، برائت، تساوی سلاح ها، احتیاط، درأ و ..می باشد لذا با بازتعریف کارکرد قاعده کرامت، که این مقاله به بررسی آن پرداخته، می توان سیاستگذاری های کلان و راهبردی کیفری و جنایی را متحول نمود.
محتوای آموزش جنسی در دوران کودکی اول و دوم از منظر اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در برنامه ریزی تربیتی و آموزشی به طور عام، از جمله در آموزش جنسی، مؤلفه هایی همچون معلم، شاگرد، محتوا، برنامه، ابزار، روش ها، عوامل، موانع، ساحت ها و مراحل دخیل اند که با توجه به نبود پژوهشی جامع در خصوص محتوای آموزش جنسی در اسلام و نیز با توجه به لزوم محدودیت موضوع پژوهش، مقاله حاضر با هدف بررسی محتوای آموزش جنسی در دوران کودکی اول و دوم با روش کیفی و تحلیل اسنادی در متون اسلامی به این موضوع پرداخته است. آموزش به موقع در این سنین، از برخی آفات و اختلالات مسائل جنسی جلوگیری می کند و پی ریزی و تربیت بهینه جنسی کودک را در پی خواهد داشت. اجازه خواهی هنگام ورود به اتاق خلوت اولیا یا دیگر افراد، پوشاندن عورت خود از دیگران و نگاه نکردن به عورت دیگران و نیز رد درخواست ملامست جنسی از سوی دیگران از جمله محتواهای آموزش جنسی در این دوران است. در اواخر این دوران، آموزش هویت جنسیتی و مقتضیات جنسیتی نیز مد نظر خواهد بود که پی ریزی قبول جنسیت و افتخار بدان و نیز رفتارهای متناسب با جنسیت نیز از آموزه های جنسیتی در این دوره به شمار می آید.
بررسی وضعیت ساحت زیبایی شناسی و هنری در دانش آموزان متوسطه اول؛ مورد مطالعه مدارس ناحیه 10 منطقه 1 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۴
101 - 126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی وضعیت ساحت زیبایی شناسی و هنری دانش آموزان متوسطه اول پرداخته است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان متوسطه اول ناحیه10 منطقه1 شهر تهران در سال تحصیلی1402-1401 به تعداد500 نفر بوده که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 217نفر، نمونه به روش طبقه-ای -تصادفی انتخاب شده اند. به منظور گردآوری داده از روش اسنادی و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. مولفه های پژوهش و شاخص های سنجش، پس از مطالعه اسنادی احصاء و پرسشنامه تنظیم شده است. روایی صوری پرسشنامه از طریق اجرای آزمایشی، روایی محتوایی از طریق قضاوت خبرگان، روایی سازه از طریق تحلیل عاملی و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ(762/0) بررسی و تایید شده است. جهت تبیین مولفه های ساحت مدنظر از تحلیل عامل اکتشافی در نرم افزارSPSS نسخه22 استفاده شده است. به دلیل نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون تی تک نمونه ای جهت مقایسه میانگین مولفه ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهد وضعیت دانش آموزان در مولفه های «بهره گیری و رشد قوه ی تخیل، تجسم و ایده پردازی»، «توان درک موضوعات دارای زیبایی مادی و ظاهری»، «به کارگیری اصول زیبایی شناسی و ارزشی در زندگی» و «شکل گیری آرامش روحی و روانی در محیط از منظر هنری و زیبایی-شناسی»، متوسط و در مولفه های «رشد احساسات و ذوق زیبایی شناسی»، «توان درک موضوعات دارای زیبایی معنوی و الهی»، «توان خلق آثار هنری» و «توجه به زیبایی محیط»، خوب است.
منشور حقوق شهروندی ایران و عهدنامه مالک اشتر امیر مؤمنان؛ مقارنه و تطبیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
65 - 96
حوزههای تخصصی:
اخلاق شهروندی از جمله شاخه های اخلاق کاربردی است که در آن اموری همچون حقوق شهروندان، تبعیض مثبت و عصیان مدنی مطرح می شوند. لزوم توجه به بافت فرهنگی در مسائل اخلاق کاربردی، و نیز حضور نهاد دین در جامعه ایران معاصر، این ضرورت را ایجاد می کند که سازگاری اسناد مربوط به اخلاق شهروندی، با منابع دینی مورد مطالعه قرار گیرند. در این پژوهش «منشور حقوق شهروندی» که توسط دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران منتشر شده، با نامه 53 نهج البلاغه (مشهور به عهدنامه مالک اشتر) مقایسه شده است. روش این پژوهش تحلیل محتوای کیفی است. از جمله نتایج حاصل این است که به لحاظ انتساب ساختاری، عهدنامه مالک اشتر مناسب تر از منشور حقوق شهروندی است. محتوای این دو سند از این جهات همسو هستند: بی طرفی دینی در حقوق شهروندان، توجه به حقوق سلبی و ایجابی، توجه به تبعیض مثبت، توجه به حق انتقاد از حاکمان و پاسخگویی آنها، اهتمام به جلب رضایت مردم. اما از جهاتی نیز ناهمسو هستند، از جمله در زمینه: اشتمال همزمان بر اخلاق عدالت و اخلاق احسان، حق دسترسی به حاکمان.
جریان شناسی اخلاق عقل گرا در حوزه های علمیه ایران در یک صد سال اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
7 - 40
حوزههای تخصصی:
ظرفیت ها و بن مایه های تفکر شیعی و فرهنگ ایرانی در طول سده های پیاپی بخش مهمی از ظرفیت های حوزه های علمیه را به سمت وسوی علوم عقلی و درنتیجه شکل گیری گفتمان ها و جریان های عقل گرا سوق داده است. اگر در سده های پیشین شاهد ظهور اخلاق کلامی و جریان های اخلاق فلسفی جالینوسی، افلاطونی، ارسطویی و فیثاغوری - هرمسی و امتداد اخلاق خردگرای ایرانی بوده ایم، در سده حاضر حوزه های علمیه به منظور مواجهه نقادانه با آثار فلسفه اخلاقی و کاربردی اندیشمندان مغرب زمین و بن مایه ها و پیامدهای گاه متفاوت یا متعارض آن با نگره دینی و در ادامه با هدف حل مسائل عینی مورد نیاز جامعه اسلامی به عرصه کاوش های عقلی انتزاعی و انضمامی در دانش اخلاق روی آورده اند. حاصل این تکاپوی حقیقت جویانه، ورود بخشی از نخبگان حوزه های علمیه به دانش هایی مانند فلسفه اخلاق، فلسفه علم اخلاق، اخلاق کاربردی، روان شناسی اخلاق، تربیت اخلاقی و جامعه شناسی اخلاق بوده است. رهاورد کاوش های عقلانی اخلاق پژوهان معاصر ایران را می توان در قالب چهار نوع عقلانیت اخلاقی، صورت بندی و تبیین کرد: برخی از این کاوش ها تک رشته ای و برخی دیگر میان رشته ای هستند؛ پاره ای از عقلانیت قیاسی و بعضی دیگر از عقلانیت تجربی بهره می برند؛ گروهی بر میراث اخلاقی مسلمانان و دست مایه های کلامی و حکمی آن تکیه زده اند؛ بعضی به بازخوانی و بازنگری فلسفه اخلاق در سنت یونانی و مسیحی توجه کرده اند. ترسیم اطلس اخلاق پژوهی ایران معاصر امری بایسته است. ترسیم این اطلس بدون شناخت نمایندگان و آثار برجسته جریان های اخلاق پژوهی حوزه علمیه میسور نیست.
مفهوم شناسی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
29 - 66
حوزههای تخصصی:
مفهوم «نور» در کاربست های قرآنی، از معانی جامع و بنیادین برخوردار بوده و بالغ بر43 بار در سیاق های گوناگون به کار رفته است.این پژوهش به دنبال بروز و تجلی نور در وجود انسان ها به عنوان وجهی از منش مؤمنانه است. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل مفهومی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن کریم بود. از روش تحلیل محتوای کیفی سیه و شانون (2005) به شیوه تحلیل محتوای قراردادی استفاده شد؛ بدین منظور سه مرحله کدگذاری انجام و با استفاده از 31 کد در مرحله کدگذاری باز، 83 کد محوری در مرحله اول، 22 کد محوری در مرحله دوم، مدل مفهومی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن ترسیم گردید. یافته های پژوهش نشان دادکه پنج عامل عقلانیت، ایمان به غیب، ارتباط با قرآن، منبع کنترل درونی، باور به خواست خدا، شکل دهنده منش مؤمنانه، پنج عامل قابل درخواست، قابل رویت، ساخت در دنیا، پیوستاری بودن، اکتسابی بودن پیش فرضهای منش مؤمنانه و دوازده مولفه ایمان، اهل قرآن، ثبات درونی، انگیزش درونی، تجارب معنوی، سلامت روان، بهزیستی روان شناختی، تعالی خواهی، ، شادکامی حیات بخش، هدف در زندگی، خود شکوفایی، شکرگذاری نشانه منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم نور در قرآن می باشد. در این راستا، منش مؤمنانه را می توان به عنوان منشی معرفی کرد که به نور و هدایت الهی متصل است و از این رو به دیگران نیز نور و هدایت را منتقل می کند.
روایتی از چگونگی تلفیق اخلاق در برنامه درسی مدارس والدورف و اشارات تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
111 - 143
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی تلفیق اخلاق در برنامه درسی مدارس والدورف و واکاوی اشارات تربیتی آن است. بدین منظور نخست به اختصار رویکرد تربیت اخلاقی در فلسفه رودلف اشتاینر تحلیل شد. سپس برای دستیابی به چگونگی امکان تربیت اخلاقی در ساختاری کل نگرانه در مدارس والدورف بر پایه اندیشه های اشتاینر، چهار بنیان اصلی تحقق تربیت اخلاقی شامل بنیان معنوی فلسفه اشتاینر، انسان شناسی سه بُعدی قلب و سر و دست، رویکرد هنرمحور و وجوه اثربخش نقش معلمان احصا، توصیف و تحلیل شد. پس از آن، برای وضوح مسئله پژوهش، ابعاد عملی تربیت اخلاقی در مدارس والدورف بررسی شد. درنهایت دلالت های تربیتی رویکرد تربیت اخلاقی در مدارس والدورف به منظور بازاندیشی، ایجاد تغییرات مطلوب و بهبود دیدگاه های سنتی در آموزش اخلاق عرضه شد. یافته ها نشان می دهد رویکرد والدورف با هدایت فرایند رشد همه جانبه فراگیران در تلاش است زمینه های ایجاد تعادل میان ابعاد وجودی را برقرار کند؛ ازاین رو با تکیه بر بُعد معنویت، برای تحقق انگیزه های درونی اخلاق به فراگیر کمک می شود در زمینه ای آزاد، معنای زیست اخلاقی را درک کند. درنهایت تصویر کل نگر این پژوهش بیانگر آن است که نوعِ تربیت اخلاقی در مدارس والدورف می تواند زمینه هایی برای بازاندیشی و درس آموزی در تربیت اخلاقی موجود فراهم کند.
بینش و گرایش فطری انسان به حسن و قبح از دیدگاه علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
5 - 37
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های کسب معرفت در معرفت شناسی عام، فطرت یا وجدان است. در معرفت شناسی اخلاق، درباره اینکه آیا وجدان اخلاقی وجود دارد یا نه و در صورت وجود داشتن، بینش و گرایش به حسن و قبح اخلاقی دارد یا نه و در صورت دارا بودن بینش، علمش حضوری است یا حصولی، اختلاف است. علامه جوادی آملی معتقدند فطرت انسان یا خلقت خاصی که خداوند بر اساس آن انسان را آفرید، هم از بینش و هم از گرایش برخوردار است. از آنجا که ادله و شواهد ایشان، آیاتی از قرآن کریم است که با رویکرد عقلی تبیین شده است، این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به تبیین ادله در دو دسته آیات ناظر به بینش فطری به حسن و قبح و آیات ناظر به گرایش فطری به حسن و قبح پرداخته و حاصلش این شد که چون بینش فطری برخاسته از علم مستقیم و بی واسطه نفس است و نه با واسطه عقل نظری، از قبیل علم حضوری خواهد بود و نه حصولی. و از آنجا که گرایش و تحریک نفس حاصل شأن عامله نفس است که بدان عقل عملی گویند پس نفس از گرایش فطری نیز برخوردار است.
تبیینی از شبکه حقوق و تکالیف تربیتی از منظر فقه تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
57 - 70
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: مطالعات اسلامی در تربیت به دلیل اهمیت نگاه بومی و اسلامی لازم و ضروری است. فقه تربیتی هم جریان تازه ای در تربیت پژوهی اسلامی است و ضرورت دارد مطالعات نظام واره در آن برای استنباط سیستم تربیتی توسعه یابد و از رویکرد فقه فردی گذر نماید. به بیان دیگر از آنجا که تربیت، ذاتاً امری اجتماعی است و در عصر حاضر، عرضَاً امری سازمانی، فرهنگی و حتی حکومتی / حاکمیتی است، اقتضاء چنین نگاهی به تربیت در فقه تربیتی چیست؟ در اینباره نگاه نظام وار، کل نگر و جامع در تفقه تربیتی ضروری است. یکی از این مسائل بنیادین این است که آیا تربیت یک مکلف خاص دارد و یا اینکه گروه های مختلف به آن مکلف شده اند؟ آیا تربیت به مثابه یک تکلیف شرعی است که جایگاه بسیار مهمی در شریعت دارد و به مثابه «یکی از امور مهمه شریعت که لایرضی الشارع بترکه» می باشد؟ آیا با نگاه نظام وار و شبکه مند و با هدف استخراج الگویی از حکمرانی تربیتی، می توان احکام تربیتی را ناظر به مکلفان و عاملان تربیتی، صورت بندی کرد؟ بنابراین پرسش های نوشتار حاضر به قرار زیر است: 1. تربیت (به مثابه امری اجتماعی) از منظر فقه تربیتی در پهنه اجتماع، چه مکلفانی دارد؟ 2. تکالیف تربیتی برای هریک از عوامل / بازیگران / مکلفان در چه سطحی از الزام و رجحان است؟ 3. تکالیف تربیتی عوامل / بازیگران نسبت به همدیگر چیست؟ 4. و آیا می توان این تکالیف را به صورت شبکه ای از حقوق و تکالیف تنظیم کرد؟ در ادامه در بخش اول به سوال 1و2 و در بخش دوم به سوال 3و4 پاسخ داده می شود.
روش: روش تحقیق در نوشتار حاضر، روش توصیفی استنباطی است و محقّق برای کشف حقوق و تکالیف و احکام تربیتی مکلفان به تربیت از روش اجتهادی و استنباطی و اصطلاحاً «تفقه تربیتی» بهره می جوید و برای کشف و صورت بندی تناسب احکام مستنبطه و ترسیم شبکه حقوق و تکالیف تریبتی از روش تحلیلی و استنتاجی بهره می برد.
نتایج: طبق بررسی های تفصیلی هدایت و تربیت برعهده چند نهاد در اجتماع گذاشته شده است که عبارتند از: خانواده، نخبگان، عموم مکلفان و حاکمیت. بنابراین تربیت امری است که در میانه وظایف والِد، عالِم، حاکِم و مردم جای دارد. در این پژوهش تلاش شد به اجمال و اختصار، مهمترین ادله وظیفه مندی اصناف مذکور اشاره شود. این پژوهش نشان داد که تربیت در فقه تربیتی و شریعت اسلامی به میزانی مهم است که هیچ گاه بدون متولی نخواهد ماند. به صورت همزمان و درعرض یکدیگر، تربیت بر والد و حاکم واجب و بر عالِم و توده های مردم مستحب و در مواردی نیز واجب است. همچنین در کنار این مسئولیت / ولایت تربیتی در برخی موارد، ولایت طولی و ترتّبی با سازوکار ولایت، تسبیب، نیابت و وصایت نیز قابل تصویر است و درنهایت شبکه ای طولی و عرضی از احکام تربیتی و ناظر به خانواده، عالمان، حاکمان و عموم مکلفان ترسیم می شود که می تواند آغازی برای طراحی یک الگو از حکمرانی تربیتی برای تسهیم اقتدار تربیتی قرار گیرد.
بحث و نتیجه گیری: مساله نوشتار حاضر عبارت است از تبیین شبکه حق و تکلیف تربیتی از منظر فقه تربیتی که به چهار پرسش باید پاسخ می داد. برای این منظور در بخش اول تلاش شد احکام تربیتی عموم مکلفان، عالمان، حاکمان و خانواده تعیین گردد و وجوب و استحباب تربیت برای آنان استنباط شد. در ادامه در بخش دوم برای پاسخ به سوال سوم و چهارم، تلاش شد نسبت ادله و اطلاقات تربیتی در مورد مکلفان چهارگانه فوق با یکدیگر تعیین شود و شبکه حق و تکلیف تربیتی که به صورت طولی و عرضی درهم تنیده است، ترسیم شود و این نتیجه حاصل شد که تربیت به مثابه امری مهم که «لایرضی الشارعُ بِترکه» می باشد و در سپهر جامعه در هر شرایطی، کسی به تربیت تکلیف شده است که تکلیف آن یا به صورت
ترتّبی و لولایی و یا به صورت عرضی، تنجّز می یابد.
دلالت این نتیجه در شبکه طولی و عرضی حقوق و تکالیف تربیتی، تمهید شرایط برای نقش آفرینی اَصالی و بالعرضِ خانواده، نهادهای مردمی و نخبگان در تربیت (رسمی و غیررسمی) است که این مهم نیز، برعهده حاکمیت است. تجربه حکمرانی تربیتی در جمهوری اسلامی ایران با فراز و فرودهایی مواجه بوده و هست و تربیت در وجه رسمی و مدرسه ای آن مطابق دیدگاه فوق، به مشارکت خانواده ها، دیگر عوامل / ذی نفعان / بازیگران نیازمند است و الگوی مشارکت و تسهیم اقتدار / نفوذ در تربیت جای تاملات جداگانه ای دارد که در این مجال نمی گنجد. لزوم احیای ولایت های طولی و عرضی تربیتی مبتنی بر فقه اسلامی را با برخی تجارب در مسائل فتنه و اغتشاشات سال 1401 می توان تایید کرد. توضیح آنکه بنابر برخی گزارشات، میانگین سنی بسیاری از دستگیرشدگان، 15 سال بوده است. این وضعیت درحالی بوده که نقش های تربیتی و ولایت های طولی و عرضی تربیتی در خانه، محله و جامعه حذف شده و در پایان این فرایند، نوبت اقدام قضایی و پلیسی رسیده است. باید سهم ولایت های تربیتی و تعاضد تربیتی را افزایش داد و پیش و بیش از اقدام قضایی و امنیتی به احیای نقشهای تربیتی حذف شده (مانند نقش بزرگان فامیل و عشیره، نقش های محله محور مسجد و امام جماعت، نقش های اصلاحی معلمان و فرهنگیان و اساتید حوزه و دانشگاه) همت گماشت. اساساً در نظم اجتماعی مدرن و از منظر مکتب لیبرالیستی که با ابزار رسانه در جامعه ایرانی در حال نهادینه سازی است، چنین نقش هایی هیچ جایگاهی ندارند.
موانعِ شکرگزاری در زندگی از منظر متون اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۷)
134 - 164
حوزههای تخصصی:
از جمله فضایل فراموش شده در جامعه اسلامی شکرگزاری از خداوند می باشد. این درحالی است که در قرآن و روایات اسلامی، از سویی، بر انجام این فضیلت اخلاقی تأکید بسیار شده و آثار معجزه آسایی برای آن ذکر نموده اند و از سوی دیگر، از ناسپاسی به شدت نهی و سرزنش شده است. احیای این فضیلت اخلاقی و بهره گیری از آن در زندگی، نخست نیازمند رفع موانع آن است. هدف از این پژوهش، بررسی متون اسلامی است تا مشخص شود از این منظر، چه موانعی موجب می شود، انسان ها از شکرگزاری از خداوند و زیستِ شاکرانه، اجتناب کرده و از آثار شگفت آن در زندگی، خود را محروم سازند. برای رسیدن به این هدف، به روش توصیفی تحلیلی، متون اسلامی به ویژه متون روایی مورد تحلیل قرار گرفت که نتیجه آن، تقسیم موانع، به دو قسمِ درونی و بیرونی بود. در موانع درونی، مهم ترین مانع، «جهل» و «غفلتِ» آدمی مطرح شد که این جهل و غفلت، یا نسبت به «منعم» یا نسبت به «نعمت» بود. در تحلیل اینکه چرا جهل و غفلت نسبت به «نعمت»، مانعی برای شکرگزاری است، از متون اسلامی، سه علتِ «وفور نعمت»، «شمول نعمت» و «کوچک شمردن نعمت» به دست آمد. در موانع بیرونی نیز سه عاملِ «استدراج»، «شیطان» و «جاذبه های دنیا»، مهم ترین مانع، برشمرده شد.