فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بر پایه عرفان اسلامی پدیداری عالم بر مبنای محبت خداوند است. اصلی که آن را حرکت حبّی نامیده اند. خدا هم محب و هم محبوب خوانده شده است. استاد حیدری وجودی از عارفان معاصر افغانستان که همیشه معتقد بود با نگاه معرفتی و فرهنگی می توان مشکلات مسلمین را حل کرد، محقّقی از سنّت نظری و عملی مولانا جلال الدّین بلخی بوده و در این راستا محبّت را اساس جامعه سازی می پنداشت. در این پژوهش به روش تحلیلی محبّت در دیوان اشعار حیدری وجودی مورد بررسی قرار گرفته و با بیان اقسام محبت و مراتب آن، نقش محبت در خلقت عالم مورد بحث قرار می گیرد. اثبات این فرضیه که محبّت در معنای عرفانی آن می تواند اساس ایجاد یک معرفت جمعی و ساخت یک منظومه ی تمدّنی باشد، از میان ادبیات شعری کاری سهل نیست، امّا شاعر عارف معاصر افغانستان، که در فراز و نشیب حدود هفت دهه این سرزمین، ناآرامی های زیادی را دیده بود، از آن جهت که خود دغدغه ی ایجاد یک جامعه آرام را داشت، معرفت ناشی از عشق و محبّت را اسّ و اساس تشکیل اجتماع می دانست.
یهودای اسخریوطی، خائن یا فدایی عیسی (ع)؟ تفسیر «وَلکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ» از آیه 157 سورۀ «نساء»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسیحیان بر این باورند که عیسی(ع) به صلیب رفته و کشته شده است. مسلمانان در مقابل، بر این باورند که او به صلیب نرفته و کشته نشده است. اناجیل، یهودای اسخریوطی را که یکی از حواریون است، خائن معرفی کرده است و برخی مسلمانان نیز متأثر از اناجیل، یهودای خائن را کسی دانسته اند که به شکل عیسی(ع) درآمده و به جای او کشته شده است. ازاین رو این نوشتار درصدد بررسی این مطلب است که آیا یهودای اسخریوطی خائن به عیسی(ع) یا فدایی ایشان بوده است؟ این پژوهش با استفاده از روش نقلی و تحلیلی، ضمن اثبات بالا بودن ایمان حواریون و خائن نبودن ایشان، ثابت کرده است که یکی از حواریون، داوطلبانه فدایی عیسی شده و براساس منابع اسلامی و ارائه شواهدی از منابع مسیحی، به این جمع بندی رسیده است که آن حواری، یهودای اسخریوطی است.
بررسی و نقد نظریه تجدد امثال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
273 - 292
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحول در میان موجودات امری آشکار است که هر کسی با مشاهده جهان پیرامون خویش به عیان درمی یابد و ازآ نجاکه این تحولات، حکمی از احکام مرتبه ای از موجودات است، تفسیر آن به عهده علوم کلی نظیر فلسفه و عرفان است. اگرچه اصل مطلب یعنی تغییر موجودات روشن است، اما در تبیین نحوه این تغییرات نظریات متفاوتی ارائه شده است. نظریه تجدد امثال به معنای اعدام و ایجاد آن به آنِ ماسوی اللّه، یکی از این نظریات است که عرفا مطرح کرده اند. قائلین به این نظریه، علاوه بر ادعای شهود این امر، با استناد به برخی آیات قرآن نظیر «کلّ یوم هو فی شأن»، «بل هم فی لبس من خلق جدید» و یا با استناد به برخی قواعد عرفانی نظیر «عدم تکرار تجلیات الهی» درصدد اثبات این نظریه اند. ازآنجاکه تمام عالم از نظر عرفا تجلیات و تعینات حقیقت واحد وجود است، این تجلی در هر آن معدوم شده و در آنِ بعد با تجلی دیگری ظاهر می گردد. در این پژوهش که با روش انتقادی تحلیلی انجام گردیده، نشان داده شده است که این نظریه با اشکالات جدی نظیر از بین رفتن وحدت شخصی متجدد، عدم تمایز میان موجود مجرد و مادی و زوال وحدت فردی در معاد روبه روست.
نقش عقل فعال در شایستگی نبی برای ریاست و رهبری جامعه سیاسی از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
173 - 198
حوزههای تخصصی:
مبحث ضرورت وجود نبی در رهبری مدینه و نسبت نبوت با سیاست در فلسفه اسلامی از دیرباز، موردتوجه فراوان بوده است. ابن سینا نیز دراین باره اتصال نبی به عقل فعال به عنوان موجودی مجرد و مستقل از نفس، و برقراری رابطه میان نبی با سیاست در تئوریزه کردن زعامت و رهبری اتباع مدینه را مطرح کرده است؛ ازاین رو، تبیین چگونگی اتصال نبی به عقل فعال، و پیوند نبوت و سیاست براساس منابع دینی و حکمت سینوی از دستاوردهای بوعلی در فلسفه سیاسی است؛ بدین ترتیب، در پژوهش حاضر، درصدد پاسخ گویی به این پرسش بوده ایم که شیخ الرئیس بر چه اساس، بر رابطه نبوت و سیاست صحه گذاشته و طبق کدام مبنای نظری، نبی را شایسته زعامت و رهبری مدینه دانسته است. در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلیِ موردی، بر یک مورد واحد و مشخص در آرای سیاسی ابن سینا متمرکز شده و با بهره گیری از رویکرد تفسیری- تفهمی ازنوع هرمنوتیک روش شناسانه ویلهلم دیلتای نتیجه گرفته ایم شرط اتصال نبی به عقل فعال به عنوان حلقه واسط عالم محسوس با عالم معقول، راهبریِ سیاسی و دینی وی درخصوص اتباع مدینه را نیز توجیه می کند و بدین صورت، نبی به واسطه داشتن سه ویژگی قوه عقلیه قوی، قوه متخیله و قوه متصرفه به مثابه منشأ صدور اعجاز، لازمه رهبری مدینه به سوی سعادت دنیوی و رستگاری اخروی به شمار می آید. ریاست فاضله نبی با اتصال قوه متخیله و نفس ناطقه نبی، یعنی اتصال عقل مستفاد به عقل فعال و همچنین تجلی پدیده وحی، به حد اعلای سعادت می رسد و دیگران را نیز به سمت این سعادت هدایت می کند. بوعلی قوه عقلیه نبی را مستعد دریافت پرتو نورانی عقل فعال دانسته است که به مرتبه عقل قدسی دست می یابد؛ ازاین رو، این اتصال موجب می شود مردم فقدان آن را در خود ببینند و از قوانین شریعتِ ابلاغ شده ازجانب نبی پیروی کنند؛ بنابراین، حصول اتباع به سعادت حقیقی، لزوم رهبری نبی را به دلیل اتصال به عقل فعال و دریافت وحی ازمنظر ابن سینا اثبات می کند.
استراتژی سیاسی - فرهنگی صادقین در عبور از بحران های پیش روی جامعه شیعی عصر غیبت براساس الگوی سوات (swot)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
131 - 158
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسئله جامعه شیعی در عصر غیبت، وجود الگو و راهبردی برای زیستن در جامعه بود این که آیا امامان شیعه برای زیست شیعیان در جامعه با سایر مذاهب و نحله های اسلامی استراتژی خاصی ارائه کردند یا خیر؟ از این رو مقاله حاضر برای تبیین الگوهای زیستی ارائه شده توسط امامان معصوم؟ع؟، براساس چارچوب(swot)قوت _ ضعف و فرصت _ تهدید، استراتژی سیاسی _ فرهنگی صادقین؟عهم؟ در عبور از بحران های پیش روی جامعه شیعی در مواجهه با سایر جریان ها و نحله های فکری را مورد بررسی قرار داده است. در ابتدا با استفاده از روش سوات، محیط سیاسی داخلی و خارجی عصر صادقین؟عهم؟ ذکر شده است. محیط داخلی جامعه شیعی از لحاظ قوت(S) مانند: تشکیل مکتب علمی، گسترش جغرافیای تشیع و وضعیت فرهنگی جامعه شیعی و ضعف(W) مانند: ضعف اقتصادی شیعیان، وضعیت خفقان سیاسی _ اجتماعی حاکم بر شیعیان، انشعاب و پیدایش فرقه های شیعی و قیام زید و فرزندش یحیی، سپس محیط خارجی جامعه شیعیان از لحاظ فرصت(O) مانند: درگیری امویان و عباسیان، تأسیس حکومت عباسیان و رفع ممنوعیت حدیث و تهدید(t) مانند: جریان های فکری سیاسی عصر صادقین، رواج احادیث ساختگی و مجعول و عملکردهای حکومت های وقت می باشد؛ در نهایت با تلفیق الگوی ضعف _ تهدید(wt)، استراتژی فرهنگی: استقامت، مدارا و صبر و براساس الگوی قوت _ تهدید(st) و استراتژی سیاسی: بنیان گذاری و گسترش سازمان وکالت و تبری برای زیست و عبور شیعیان از بحران های پیش رو در جامعه، برای عصر غیبت ارائه شده است.
واقع گرایی اخلاقی از منظر علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
30 - 47
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی1 از بنیان گذاران فلسفه های مضاف در حوزه اندیشه اسلامی است. فلسفه اخلاق یکی از فلسفه های مضاف است که ایشان در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، تفسیر المیزان و رسائل خود مسائل مربوط به آن را تحت عنوان اعتباریات بحث کرده است. ظاهر دیدگاه های علامه در باب احکام اخلاقی غیر واقع گرایانه است. اما دقت در زوایای اندیشه ایشان روشن می سازد که وی واقع گرا بوده و علی رغم اعتباری دانستن الزامات و حسن و قبح اخلاقی، آنها را مبتنی بر واقعیت تلقی کرده است. به همین دلیل، ایشان را باید جزء واقع گرایان تلقی کنیم. از نظر علامه، حسن و قبح براساس الزام اخلاقی اعتبار می شود و الزام اخلاقی براساس درک لزوم واقعی میان فعل و غایت اعتبار می گردد. غایت اخلاق سعادت است و قصد به دست آوردن سعادت تابع سلیقه و قرارداد و امر و نهی نیست. لذا مطلوبیت آن واقعی است و چون به دست آوردن غایت بدون انجام فعل ممکن نیست، انسان ناگزیر می شود میان خود و افعالی که برای غایت لازمند، ضرورتی را اعتبار کند که آن را الزام اخ لاقی می نامیم. به این ترتیب، اعتباریت الزامات اخلاقی مبتنی بر مطلوبیت واقعی غایت اخ لاق و لزوم واقعی میان فعل و آن غایت است. واقعی بودن مبنای اعتبار حسن و قبح نیز به همین شکل تبیین می شود.
معنای زندگی از دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
23-40
حوزههای تخصصی:
چیستی معنای زندگی، یعنی هدفمندی و عبث نبودن حیات، از موضوعاتی است که اندیشه بشری را به خود مشغول داشته است. این مسئله از مسائلی است که شکست در پاسخ بدان موجب پیدایش بحران های فکری و اجتماعی در جوامع مختلف، به ویژه در جوامع غربی شده است. در این راستا، علامه محمدتقی مصباح یزدی، از فلاسفه اسلامی معاصر، چیستی معنای زندگی را به ژرفی کاویده و در نهایت معناداری زندگی را که استعاره از هدف زندگی است، مصداقاً با قرب الهی قرین دانسته اند. قرب الهی، یعنی نزدیک شدن به خدا، مقام حقیقی است که در سایه سار اعمال اختیاری در مسیر عبودیت الهی برای انسان حاصل می شود. این مقاله، پس از طرح مسئله و مفهوم شناسی معنای زندگی و اشاره به نگرش ها و چالش هایی که در این باره وجود دارد، به نقد و بررسی آنها به نحو تطبیقی می پردازد و در ادامه، دیدگاه آیت الله مصباح یزدی را باره معنای زندگی تبیین کرده و ارتباط آن را با قرب الهی تشریح می کند.
حکمت وجود واسطه ها بین خالق و مخلوق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
112 - 137
حوزههای تخصصی:
از حقایق عالم هستی، وجود واسطه ها بین خدا و خلق است. در بسیاری از آیات قرآن و روایات به طور مفصل تری به وجود واسطه های مادی و معنوی (مانند فرشته ها) و نقش آنها اشاره شده و از عقل روح ،قلم و... به عنوان واسطه یاد شده است. موضوع حکمت واسطه ها و نقش آنها در عالم، جایگاهی ویژه و عالی در علوم اسلامی دارد. مفسران، متکلمان، فلاسفه و عرفا در لابه لای تالیفات خود و به طور غیر مستقل مباحث مختلفی در تبیین و بررسی این موضوع طرح کرده اند. این بحث مقدمه ای لازم برای حل بعضی دیگراز مسائل است. دانشمندان مسلمان به تبع قرآن و احادیث به این مسئله توجه کرده اند. بحث واسطه ها و نقش آنها در عالم و رابطه تأثیر آنها با فاعلیت خداوند، از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. بسیاری از اشکالات وهابیان و وهابی مسلک ها با توضیح و تبیین این بحث حل می شود. دلیل این که وهابیان می گویند چرا با وجود خدای قادر به واسطه ها رو بیاوریم و چرا اصلاً به غیر خدا رو بیاوریم آن است که اینان بحث واسطه ها و نقش آنها را در عالم از نگاه آیات، روایات و عقل برای خویش حل نکرده اند. در این پژوهش بعد از تبیین انواع واسطه ها بین خداوند متعال و مخلوقات، درباره دلایل و حکمت های وجود این واسطه ها بحث کرده ایم.دلایل این که خداوند افعالش را از طریق واسطه ها انجام می دهد عبارتند از: عدم تحقق هدف خداوند از خلقت بدون برخی واسطه ها مثل انبیاء، معرفی عظمت مقام این واسطه ها برای ترغیب تمسک به آنها، نظامند بودن عالم هستی.
حکمت واجب الوجود از منظر متکلمان مسلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
241 - 263
حوزههای تخصصی:
حکمت پروردگار در آینه اندیشه متکلمان مسلمان، حاکی از علم بی منتهای اوست.آنان با تبیین حکمت الهی و دقایق صنع و لطایف فعل، علم پروردگار را استنتاج می نمایند وبیشتر هم به علم فعلی و صفات فعلی او توجه دارند. طبق عقیده متکلمان شیعی – با غضّ نظر از آرای فلسفی آنان در این باب– تعریفی که از حکمت باری در عرصه کلام صورت گرفته عبارتست از «أنّه تعالی لایفعل القبیح و لایخل بواجب» که مستلزم پذیرفتار شدن قاعده حسن و قبح ذاتی عقلی می باشد؛ اینکه پدیدگان فی نفسه مشتمل بر انحاء مصالح و مفاسداند و واجب تعالی هم عالم به این مصالح و مفاسد می باشد. لذا در افعال خود امور قبیح را مرتکب نمی گردد و امر بایسته را ترک نمی گوید. متکلمان شیعی با این رأی خویش به گونه ای مرزبندی با آرای اشاعره که منکر حسن و قبح ذاتی عقلی اند نمودند طبق رأی اشاعره، خداوند افعال خود را از روی مصحلت و حکمت انجام نمی دهد بلکه آنچه انجام می دهد حکمت آمیز است که آنرا هم ناشی از علم پروردگار می دانند. آنها با این بیان خواسته اند علو ذاتی پروردگار را که محکوم هیچ امر بیرون از قلمرو ذات خود نیست حفظ نمایند اما به گونه ای صدور هر فعلی ولو عبث آلود را برای ذات باری تجویز کرده اند.متکلمان معتزلی که همانند متکلمان شیعی قائل به حسن و قبح ذاتی عقلی اند بر ابتناء افعال باری بر مصلحت و حکمت و عاری بودن از لغو و عبث پای می فشرند اما بیان آنها از حکمت پروردگار شبیه به حکمت در آدمیان است که برای وصول به غرض و هدفی، فعلی از او صادر می شود.
نقد مواجهه فیزیکالیسم با مسئله تغییر بدن در برهان این همانی شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
149 - 178
حوزههای تخصصی:
تجرد نفس و ذهن و متمایز بودن آن از بدن یا مغز، از مباحث مهم در انسان شناسی است که آثار متعددی در معرفت فلسفی و دینی دارد. از استدلال ها بر دوگانه انگاری جوهری، برهان «این همانی شخصی» است که فلاسفه اسلامی و غربی به آن پرداخته اند. در مقابل، فیزیکالیست ها سعی در نقد این برهان و ارائه تصویری مادی از استمرار نفس در طول حیات دارند. آنها در این راستا به ثابت بودن نورون های مغزی و وحدت ساختاری یا کارکردی بدن یا مغز در طول حیات اشاره می کنند و یا استمرار فضا-زمانی بدن کش آمده را ملاک این همانی قرار می دهند. نوشتار حاضر ابتدا با بهره گیری از یافته های جدید در بیولوژی مولکولی و عصب شناسی، سعی در تقویت بنیه تجربی این استدلال دارد و سپس با پدیدارشناسی این همانی شخصی و به کارگیری مبانی فلسفی و تحلیلی (مثل تفکیک بین وحدت حقیقی و اعتباری و تفکیک بین یای تردید و یای تعریف) سعی در پاسخ گویی به انتقادات فیزیکالیستی دارد.
معناداری صفات الهی در کلام معتزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنا حقیقتی است که پس از ادراک مراتب یا ظهور واقعیت در ذهن شخص محقق شده و به مخاطب منتقل می شود. معناداری گزاره های کلامی و به ویژه صفات الهی از مهم ترین مباحثی است که شالوده هر نظام دینی را تشکیل داده و به دلیل متعالی بودن خداوند و نفی تشبیه او به مخلوق، محل نزاع فیلسوفان دین و متکلمان بوده است. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی نظر معتزله که از عقل گراترین متکلمان اسلامی هستند، کنکاش شده است. ازنظر آنان با ملاک مطابقت گزاره ها با واقعیت، شناخت مراد خداوند بعداز شناخت صفات خدا حاصل می شود. القای پیام های هدایت گرانه وحی برای عموم مردم است و از این رو، فهم مراد خداوند و صفات الهی میسر شناخته شده است. آن ها معناشناسی صفات ذاتی خداوند را با نظرات مختلفی مانند احوال، نیابت ذات از صفات و معنای سلبی تبیین کردند که هرکدام از این نظرات معرفتی برای انسان حاصل نمی کنند. همچنین، تعارض های متون دینی، از جمله صفات خبری را که حاکی از لوازم جسمانیت در خداوند است، با استفاده از تأویل، استعاره و مجاز، توجه به مباحث لغوی و استناد به قرائات شاذ برطرف ساختند که در پاره ای از موارد از ظاهر قرآن غفلت شده است.
خوانشی برمولفه های عرفانی تاثیر گذار نفس بر سلامت بدن از دیدگاه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷
21 - 46
حوزههای تخصصی:
مسئله ی نفس و چگونگی ارتباط آن با بدن، همواره یکی از مهم ترین دغدغه های عارفان وپزشکان بوده، و این امر منشاء شکل گیری مباحث متعددی در حوزه پزشکی شده است.عرفان مکتب مبتنی بر کشف وشهود و برخاسته از تهذیب وتزکیه نفس است که مبانی نظری آن در متون دینی و آث ارعرفانی وادبی تجلی یافته است.هدف از این پژوهش تبیین مولفه های اثر گذار سلامت نفس بر بدن در منظر مولوی است. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و گردآوری داده ها بر اساس روش کتابخانه ای است که با تحلیل محتوا به بررسی مولفه های اثرگذار نفس برسلامت بدن می پردازد. این پژوهش نشان می دهد؛ مولوی با الهام گرفتن از آموزه های دینی معتقداست ارتباط تنگاتنگی بین سلامت نفس وبدن وجود دارد به نحوی که تغییر جزئی در سلامت هریک ( نفس و بدن ) بر سلامت دیگری تأثیر می گذارد.بنابراین باید با مراقبت از نفس، از جسم خود نیز محافظت کرد زیرا سلامتی این دو به یکدیگر وابسته است.درواقع عارف از رهگذر تزکیه ﻧﻔ ﺲ،تعادل و هماهنگی در ابعاد ظاهری و باطنی میان نفس وبدن را ممکن می سازد. لذا جهت تصفیه درون و صیقل جان باید جسم را نیز به ریاضت کشاند تا هم زمان زمینه ساز کمال سلامت روح و تن را فراهم آورد.براین اساس نفس دارای جامعیت و قوت وجودی است که بر بدن تاثیر و تسلط دارد و دلایل این اثرگذاری نفس بربدن؛ مقام جانشینی،امتزاج معنوی نفس، و بدن ، مقام احدیت ، قدرت سازنده نفس است.
ارتباط قضا و قدر با بداء از نگاه فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
231 - 254
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین بحث های کلامی مسئله قضا و قدر علمی و ناسازگاری آن با بداء است. برخی از علمای عامه بر این باور هستند که هرگز تغییری در قضا و قدر الهی ایجاد نمی شود، زیرا این امر را با علم خداوند مغایر می دانند. در مقابل این گروه، امامیه معتقد به تغییر قضا و قدر الهی هستند، زیرا ازنظر آنان قضا و قدر بر دو قسم است: قضا و قدر حتمی؛ قضا و قدر مشروط؛ بنابراین آنچه امامیه به آن معتقد است، تغییر قضا و قدر مشروط از جانب خداوند است که با آموزه بداء یا تغییر سرنوشت نیز سازگار است. ازآنجایی که در بین متکلمین مسلمان، درباره آموزه بداء و ارتباط آن با قضا و قدر الهی، اختلاف نظر وجود دارد، ازاین رو در نوشتار حاضر به بررسی دیدگاه فریقین در این مسئله پرداخته شده است. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است و بر اساس آن نشان داده شده است که رویکرد علمای اهل سنت به این مسئله یکسان نیست. بعضی از آنان با تأکید بر معنای لغوی بداء، آن را در مقابل قضا و قدر می دانند و گروهی دیگر از علمای اهل سنت مانند امامیه قضا و قدر را به دو قسم حتمی و غیر حتمی تقسیم می کنند. بر مبنای این دیدگاه بداء در قسم غیر حتمی رخ دهد و مؤیداتی برای آن در آیات و روایات وجود دارد
Constructive Comparative Philosophy of Religion: Translations of Christianity and Islam and a Case Study of Ibn Tufayl and Ralph Cudworth(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
We point out how some Christian-Muslim comparative philosophies of religion may be enhanced with certain translations or interpretations of Christianity: a modalist view of the trinity and a high Christology. While perhaps of only limited significance, we argue in more detail that a comparison of two leading philosophers, one Islamic, the other Christian, can bring to light a shared philosophy of innate ideas or nativism, grounding moral and theological views of goodness and the divine
عوامل انحطاط تمدن ها از منظر قرآن و روایات
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
129 - 148
حوزههای تخصصی:
تمدن نوین اسلامی یکی از مسائل مورد تأکید مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم است. اینکه هنوز این مهم محقق نشده درراستای آسیب شناسی باید دید چرا تمدن ها در برهه های مختلف تاریخ از نگاه قرآن و روایات راه اضمحلال را پیموده اند. نوشتار پیش رو باروش توصیفی-تحلیلی و باهدف واکاوی نقش مهمترین علل سیاسی سقوط تمدن ها براساس آیات و روایات تنظیم شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که تفرقه و اختلاف، ظلم و اجحاف حاکمان وقت، سکوت دربرابر ظلم و عدم استقلال از مهمترین علل سیاسی انحطاط تمدن هاست که دربین سایر عوامل، نقش پررنگ تری دارد.
تحلیل کد اخلاقی اهیمسا در آیین بودا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
می توان ادعا کرد که اخلاق رکنی اساسی و پایه مشترک فطرت تمام انسان هاست؛ ازاین رو زبان مشترکی برای گفت وگو و مقایسه بین ظرفیت های مختلف ادیان محسوب می شود که تحت عنوان نظام اخلاقی مورد بررسی قرار می گیرد. این نظام اخلاقی دارای اجزا و عناصری است که کدهای اخلاقی اصلی ترین آن است. کد اخلاقی اهیمسا یکی از مهم ترین دستورها در نظام اخلاقی آیین بوداست. طبق این اصل، انسان باید از آسیب رساندن به موجودات جاندار اجتناب کند و اگر چنین چیزی محقق نشود، گرفتار کرمه بدی خواهد شد که طبق اعتقاد به تناسخ، در زندگی بعدی او اثر منفی خواهد داشت. می توان گفت که مهم ترین اثر این کد اخلاقی، صلح در جهان است که به عنوان یک اصل در جهان برای انسان ها شناخته می شود. در این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی کد اخلاقی اهیمسا با بهره گیری از منابع دینی آنان تبیین شده، در ادامه لوازم و تعارض و راه حل های آن بیان می گردد.
مواجهۀ حوزۀ علمیه ایران با فلسفۀ غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۳۰۷
9-22
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های رشد هر فلسفه ای مواجهه آن با فلسفه های دیگر و تأثیر و تأثرهایی است که در این حوزه رخ می دهد. برخورد اندیشه ها منتهی به پخته تر شدن آنها و ظهور اندیشه های نو می شود. سنت فلسفی ای که با سنت های دیگر در دادوستد نباشد دچار رکود و توقف می شود و اگر هم تحولی در آن رخ دهد، بسیار کند و کم دامنه خواهد بود؛ این درسی است که از مطالعه تاریخ فلسفه می توان آموخت. از این نگاه می توان مناسبات فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را مطالعه و بررسی کرد. فلسفه اسلامی در شکل گیری آغازین خود از فلسفه یونان بهره برد. پس از تکون و رشد فلسفه اسلامی، متون این فلسفه به لاتین ترجمه شد و منشأ تحولاتی اساسی در فلسفه غرب در دوره قرون وسطا گردید. با ورود فلسفه غرب به ایران در عصر جدید و آشنایی ایرانیان با آن، تحولاتی در رویکرد و ساختار فلسفه اسلامی رخ داد. بررسی این تحولات و ترسیم دورنمایی از آینده ارتباط میان فلسفه اسلامی و فلسفه غرب موضوع نوشته حاضر است.
بازنگاهی به تفویض معتزله از منظر متکلمان امامیه و اشاعره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میزان تأثیر و دخالت انسان در افعال صادره از او، یکی از مباحث مهمی است که همواره در طول تاریخ کلام اسلامی مورد توجه اندیشمندان فرقه های مختلف کلامی اسلامی قرار گرفته است. بر این اساس، نظریه های جبر گرایی، نظریه کسب، تفویض و امرٌ بین الأمرین مطرح شده است. برخی که از علوم الهی ائمه (ع) برخوردار نبوده اند، به سبب دفاع از اختیار و آزادی انسان، به تفویض، به معنای استقلال انسان در افعال خود و عدم تأثیر خداوند در افعال انسان اعتقاد داشته اند. متکلمان اشاعره و امامیه، اعتقاد مذکور را به معتزله نسبت می دهند. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی پس از تبیین ادعای مذکور، با مراجعه به آثار باقی مانده از متکلمان معتزله و سایر متکلمان هم عصر ایشان، صحت این نسبت و ادعا را بررسی می کند و مشخص می نماید که معتزله فقط درصدد نفی جبرگرایی و اثبات مختار بودن انسان بوده، نظری به اثبات تفویض ندارند.
چگونگی حضور مردم در حکومت علوی و مهدوی با نگاهی بر شاخصه تربیت نفوس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امام معصوم شئونی دارد که اگر مجال ظهور یابد، در سیره امام دیده می شود. تشکیل حکومت از شئون سیاسی امام است که از جهات مختلف قابل بررسی است؛ همچون لزوم تشکیل حکومت توسط معصوم، مبانی حکومتی اسلامی در آیات، روایات و سیره معصومین (ع). مردم نیز در فراهم آوردن شرایط برای ایجاد و استمرار آن می توانند نقش بسزایی داشته باشند. نوشتار حاضر به کیفیت حضور مردم در حکومت علوی و مهدوی می پردازد و به دنبال پاسخ به این سوال است که مردم در حکومت حضرت علی (ع) و حضرت مهدی، چگونه نقش آفرینی می کنند؟ یافته های پژوهش نشان از آن دارد که حاکم اسلامی در تمام شئون حاکمیتی اثرگذار است. در کنار او، مردم نیز در این مهم دخیل اند و مبانی اسلامی به حضور مردم در عرصه حکومتی مشروعیت می بخشد که در آیات، روایات، سیره معصوم و دلیل عقلی می توان به اثبات آن رسید. همچنین امت، در دو سطح عمومی و خواص، حضور پررنگی دارند و در ایجاد، نظارت، استمرار و مصونیت بخشی به حکومت نقش آفرینی می کنند. از این جهت که انسان برای رسیدن به تکامل خلق شده است. بخشی از مسیر تکامل از فعالیت اجتماعی حاصل می شود. انبیا و ائمه (ع) نیز مردم را آماده می کردند تا به مرتبه ای برسند که مسئولیت های مختلف اجتماعی را به دوش بگیرند. در هر دورانی که مردم این استعداد را بیشتر در خود فراهم کنند، نقش موثرتری خواهند داشت. با توجه به اینکه حکومت امام زمان (عج) جهانی و عدل محور است، مردم را به نقطه اوج تکامل در امور اجتماعی می رساند.
بررسی تطبیقی سماع موتی از دیدگاه محمدشفیع عثمانی و آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
191 - 217
حوزههای تخصصی:
در آیات قرآن سماع موتی، به معانی مختلفی به کار رفته است. در برخی از آیات منظور از سماع موتی شنیدن سخن زندگان توسط مردگان است؛ مانند آیاتی که به سخن گفتن حضرت صالح ع با قوم خود پس از هلاکتشان و خطاب قرار گرفتن کشته شدگان جنگ بدر و احد توسط پیغمبر(ص) دلالت دارند. در بعضی از آیات سماع موتی از ایمان نیاوردن کافران و عدم پذیرش سخن حق از سوی آنان حکایت می کند. سلفیان با استناد به برخی آیات قرآن، مانند «وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ» (فاطر / ۲۲)؛ «لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى» (نمل/۸۰)؛ «إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ» (فاطر/۱۴) و ...، منکر قدرت شنیداری مردگان شده اند. این دیدگاه پیامدهایی مانند انکار جایگاه توسل به پیامبران و اولیاء، زیارت قبور مسلمانان و شفاعت در پی دارد. ازاین رو ضروری است که آیات مختلف در این زمینه موردبررسی قرار گیرند. همه مفسران قرآن بر اساس ظاهر آیات قرآن، در مورد شهدا این اصل را می پذیرند و اختلاف در مورد سایر اموات می باشد که آیا سایر مردگان هم قدرت شنیداری دارند یا خیر؟ این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی تطبیقی دیدگاه محمدشفیع عثمانی و آیت الله جوادی آملی در مسئله سماع موتی پرداخته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که اختلاف چندانی در مسئله سماع موتی بین این دو مفسر با اینکه از دو مکتب فکری متفاوت هستند، وجود ندارد؛ زیرا هر دو مفسر با استناد به آیات، سخنان پیامبر اسلام(ص) و سخنان حضرت صالح(ع) در این مسئله، شنیدن مردگان را تأیید می کنند. علاوه بر این علامه جوادی آملی معتقد هستند شهدا از درجه زندگی برزخی بالاتری برخوردار هستند