فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه یادگیری شهری به مثابه نیاز اساسی اجتماعات انسانی در جوامع مدرن توصیف شده است. به تبع این امر، طی سال های اخیر، مفهوم شهر یادگیرنده توانسته است در مدت زمان کوتاهی در سراسر جهان به یک مفهوم شهری پرطرفدار تبدیل شود. شهر مشهد نیز به پشتوانه ظرفیت های فرهنگی و آموزشی خود در سال 1397 درخواست عضویت در شبکه جهانی شهر یادگیرنده را داشته و موفقیت این شهر در این عرصه بسته به بسترها، امکانات و ظرفیت مؤلفه های شهر یادگیرنده در سطح مناطق آن دارد. هدف این پژوهش بررسی وضعیت مناطق شهری مشهد از منظر مؤلفه های شهر یادگیرنده بوده که با روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر پرسشنامه ای محقق ساخته و توزیع آن بین 390 نفر از شهروندان شهر مشهد انجام یافته است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که شهر مشهد از منظر مؤلفه ها شهر یادگیرنده از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و مناطق 13 گانه آن نیز در شرایطی ناهمگن و نامتعادلی به لحاظ مؤلفه های شهر یادگیرنده قرار دارند. به طوری که مناطق 1، 7، 9، 10 و 12 در سطح خیلی مطلوب، مناطق 2، 3 و 4 در سطح مطلوب، مناطق 5، 11 و 13 در سطح نامطلوب و مناطق 6 و 8 در سطح خیلی نامطلوب از حیث مؤلفه های شهر یادگیرنده قرار گرفتند. همچنین نتیجه قیاس بین رتبه بندی صورت گرفته برای مناطق شهری مشهد از منظر مؤلفه های شهر یادگیرنده و فضاهای آموزشی و فرهنگی هریک از مناطق آن نشان می دهد که هرچند ظرفیت های آموزشی و فرهنگی بالا یکی از شرط های لازم برای حرکت شهرها در مسیر شهرهای یادگیرنده محسوب می شود اما شرط کافی محسوب نمی شود.
برنامه ریزی راهبردی توسعه صنعت گردشگری با رویکرد تحلیلی اثرات متقاطع و اهداف- بازیگران (پژوهش موردی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
289 - 304
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از پژوهش حاضر، تدوین برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری پایدار با رویکرد آینده پژوهی در شهر یاسوج است. جامعه آماری پژوهش، کلیه مدیران، کارشناسان و افراد متخصص استان در زمینه گردشگری و آینده پژوهی؛ روش و طرح نمونه برداری، نمونه برداری هدفمند خواهد؛ و نمونه آماری پژوهش متشکل از 25 خبره و کارشناس در حوزه مرتبط با گردشگری و طبیعت گردی خواهد بود. گردآوری داده ها و اطلاعات موردنیاز در این پژوهش، ترکیبی از روش های مختلف ازجمله روش دلفی (پنل خبرگان) و طوفان فکری (انگیزش ذهنی ) و تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات موردنیاز بر اساس روش ساختاری و آینده پژوهی (شامل نرم افزار میک مک (MICMAC) و مکتور (MACTOR) می باشد.نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که از 55 شاخص شناسایی شده جهت بررسی و نقش آن ها در توسعه صنعت گردشگری پایدار شهر یاسوج، 15 شاخص به عنوان شالوده و مبنای اصلی و کلیدی جهت توسعه پایدار گردشگری شهر یاسوج استخراج گردید. لذا این پیشران های پیوندی که نشان دهنده توان تأثیرگذاری آن ها بر کل سیستم است شامل توسعه طبیعت گردی با وزن عددی (84/8)، اعتبارات بخش گردشگری و میراث فرهنگی (91/9)، توسعه ثبات سیاسی و امنیتی کشو (66/5)، همسایگان جنوبی خلیج فارس (65/2)، شهرک سلامت (7/3)، برند سازی (72/6)، تجارب عاطفی گردشگران (شادی، ع شق و غ افلگیری) (01/3)، اکو موزه (54/6)، بخش خصوصی (90/4)، احداث بازارچه های محلی (90/6)، نماسازی و سیما سازی بدنه های شهری (20/9)، طراحی مسیرهای گردشگری (14/2)، توسعه زیرساخت ها و فناوری های اینترنت محور (54/6)، شبکه حمل ونقل منطقه ای (37/6) و طرح جامع گردشگری (14/8) است. همچنین جهت بررسی میزان تأثیرگذاری بازیگران و بررسی ارتباط همگرایی و واگرایی آن ها زمینه برای بهبود و توسعه صنعت گردشگری شهر یاسوج، 13 بازیگر در سطوح استانی و 4 بازیگر در سطوح کلان و 2 بازیگر در مقیاس بینابین شناسایی گردید که نتایج حاصل از همگرایی پیشران ها و بازیگران کلیدی مؤثر جهت توسعه و بهبود گردشگری پایدار شهر یاسوج بر اساس رویکرد مکتور بنا نشان می دهد که از بین 19 سازمان و نهاد مورد هدف و درگیر با سازوکار با گردشگری پایدار شهر یاسوج، 4 بخش استانداری، برنامه ریزی و بودجه، شهرداری، میراث فرهنگی، گردشگری - صنایع دستی و بخش خصوصی بیشترین تأثیر را جهت امور و پیشبرد
ارزیابی اثرات اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی، و فیزیکی-کالبدی شهرک های صنعتی بر نواحی روستایی پیرامون؛ مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
167 - 182
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی آثار استقرار شهرک های صنعتی بر ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و فیزیکی- کالبدی حیات در نواحی روستایی پیرامون این شهرک ها صورت پذیرفت. جامعه آماری تحقیق، سرپرستان خانوار حوزه نزدیک و حوزه دور از شهرک های صنعتی در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد – شهرک صنعتی یاسوج 3- بود (1413N=). با توجه به جدول نمونه گیری بارتلت، تعداد 299 نفر از سرپرستان خانوار به شیوه طبقه بندی تصادفی با انتساب متناسب موردمطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی آن توسط متخصصان دانشگاهی تائید شد. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ بین 62/0 تا 71/0 و قابل قبول ارزیابی شد. تحلیل داده ها، با بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS21 صورت پذیرفت. بر اساس یافته ها حس مکان و امنیت اقتصادی-اجتماعی در منطقه، انگیزه و آرامش در منطقه، و فرهنگی-رفاهی مجموعاً 45/50 درصد واریانس کل اثرات اجتماعی؛ وضعیت کشاورزی، اشتغال و درآمد، وضعیت سرمایه و فقر مجموعاً 91/52 درصد واریانس کل اثرات اقتصادی؛ تراکم و تنوع انواع گونه ها، کمیت و کیفیت آب، کیفیت محیط، و سلامت درمجموع 44/52 کل اثرات محیط زیستی و فشار بر منابع محلی، ساماندهی معابر، کیفیت راه ارتباطی، و دسترسی به امکانات مجموعاً 14/51 درصد از واریانس کل اثرات کالبدی استقرار شهرک های صنعتی یاسوج بر نواحی روستایی حوزه نزدیک را تبیین نمودند. مقایسه ضرایب اختلاف شاخص توسعه نشان داد استقرار شهرک صنعتی بیشترین اثر را به ترتیب در شاخص های محیط زیستی و فیزیکی- کالبدی، و کم ترین اثر را بر شاخص اجتماعی داشته است.
تبیین مفاهیم سیاست گذاری عمومی در مناطق کلانشهری (نمونه موردی: کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
67 - 78
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر با چارچوب بندی محتوایی سیاست گذاری عمومی مبتنی بر حکمروایی شهری رابطه علی و معلولی مدیریت شهری یکپارچه و نهادگرایی به عنوان ابزار محرکه سیاست گذاری عمومی تبیین محتوا می گردد. در پژوهش حاضر با چارچوب بندی محتوایی سیاست گذاری عمومی مبتنی بر حکمروایی شهری رابطه علی و معلولی مدیریت شهری یکپارچه و نهادگرایی به عنوان ابزار محرکه سیاست گذاری عمومی تبیین محتوا می گردد. در این راستا محتوای عملیاتی پژوهش گونه های معینی از کلانشهر اهواز با توجه به مشکلات عدیده سطوح توسعه یافتی مدیریتی و نهادی مدیریت توسعه شهری مورد نظر و تمرکز واقع می گردد. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی و پیمایشی است. روش گرداوری داده ازروش کتابخانه ای –اسنادی برای مطالعات نظری وسیر بررسی موضوعی استفاد ه می شود. ابزارهای گرداوری اطلاعات در روش های کتابخانه ای فیش برداری و جداول کامپیوتری برای بهره برداری مطالب واسناد در روش های پیمایشی از روش های مشاهده خبر پرسشنامه یا مصاحبه برای جمع آوری داده های مورد نیازاستفاده می شود. جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق: کلانشهر اهواز شامل نخبگان و مدیران حوزه شهری و برنامه ریزی شهری می باشند. روش نمونه گیری طبقه بندی ساده می باشد و به منظور تعیین حجم نمونه از جدول تعیین حجم نمونه مورگان استفاده شده است. بر این اساس، تعداد 50 نفر نمونه تعیین شده است. مولفه های اجرایی و اجتماعی به مراتب سهم بیشتری در مقایسه با سایر متغیرها در پیش گویی متغیر وابسته دارند، بگونه ای که یک واحد تغییر در انحراف معیار اجرایی، اجتماعی و قانونی، باعث می شود تا انحراف معیار متغیر وابسته (سیاستگذاری عمومی) به اندازه 92، 38 و 10 درصد تغییر کند. نتایج نشان می دهد مقادیر بحرانی معنادار بودن هر یک از پارامترهای را نشان می دهد و چنانچه مقدار CR بزرگ تر از قدر مطلق عدد 96/1 باشد، پارامترهای مدل معنادار هستند. با توجه به اینکه تمامی اعداد معناداری کلیه پارامترهای مدل از عدد 96/1 بزرگ تر است همچنین سطح معناداری تمامی سؤال ها پرسشنامه کمتر از 0.05 محاسبه شده است می توان روایی سازه های اندازه گیری متغیرهای مربوطه در سطح معناداری 05/0 تأیید می شود.
Determinants of Entrepreneurial Orientation of Rural Women Who Are Members of Microcredit Funds, Case Study: Western Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
23 - 39
حوزههای تخصصی:
Purpose- Existing literature shows that women, especially rural women, play a prominent role in the development of small and medium-sized businesses; however, few studies have explored factors affecting the perceptions and entrepreneurial tendencies of rural women in developing countries, especially in Iran. The present study was conducted to investigate the determinants of entrepreneurial tendencies of rural women, who are members of microcredit funds, in western Iran (Kermanshah province).Design/methodology/approach- This is an applied study of a correlational-descriptive nature with a quantitative approach that uses a survey method for data collection. The study population consists of all female members of microcredit funds in Kermanshah city (n = 626 people). Using Bartlett et al.'s table, 201 people were chosen as the research sample using a stratified random sampling method. They were selected by proportional assignment. The main data collection instrument was a questionnaire whose validity and reliability were confirmed using content validity, convergent validity, combined reliability and Cronbach's alpha. Data analysis was conducted using SPSS and Smart PLS software.Findings- According to the results, the latent variables of social capital, recognition of opportunities and entrepreneurial skills had a positive and significant effect on the entrepreneurial tendency of rural women who are members of the microcredit fund; however, the positive and significant effect of entrepreneurial education on the entrepreneurial tendency of rural women was not confirmed. In addition, the findings showed that social capital has a positive and significant effect on entrepreneurial tendency through opportunity recognition.Originality/value- The findings of this research have theoretical and practical implications for the development of entrepreneurship among rural women. That is while enriching literature on the subject, it helps policy makers focus on communication and social interactions, strengthen entrepreneurial skills and introduce entrepreneurial opportunities to develop entrepreneurship among rural women.
شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر گردشگری شهر خرم آباد با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
1 - 12
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری به عنوان یک صنعت، به مثابه پدیده پویای جهانی و اجتماعی است که شناخت و تحلیل علمی آن می تواند چهارچوب مطمئنی برای برنامه ریزی صنعت گردشگری در حال و آینده فراهم آورد. هدف پژوهش حاضر شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر گردشگری شهر خرم آباد و بررسی چگونگی تأثیرگذاری این پیشران ها بر یکدیگر می باشد. این پژوهش از لحاظ راهبرد هدف گذاری کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی و بر اساس روش های آینده پژوهی، اکتشافی می باشد. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر اساس روش دلفی تهیه شده است. جامعه آماری پژوهش 30 نفر از خبرگان و متخصصان صاحب نظر در حوزه گردشگری شهر خرم آباد به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از روش های دلفی، تحلیل اثرات متقاطع و از نرم افزار MicMacاستفاده شده است. نتایج حاصل شده بیانگر آن است که آنچه از شیوه پراکندگی متغیرها مؤثر بر وضعیت آینده گردشگری شهر خرم آباد می توان فهمید، وضعیت ناپایداری سیستم است. 4عامل اصلی به عنوان عوامل کلیدی بر آینده گردشگری شهر خرم آباد شدت تأثیرگذاری بیشتر را دارند که عبارت اند از: دسترسی آسان، آب وهوا مناسب، موقعیت مناسب و استراتژیک در منطقه، وجود آثار تاریخی-یادمانی. در نتیجه تحلیل های ماتریس و ارزیابی پلان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری عوامل کلیدی با روش های مستقیم و غیرمستقیم، تعداد 12 عامل کلیدی که شامل: طرح جامع گردشگری، مدیریت یکپارچه، سرمایه گذاری بخش خصوصی،توسعه مراکز تفریحی و گردشگری، دسترسی آسان، موقعیت مناسب و استراتژیک در منطقه، آب وهوای مناسب، سیاست کلان دولت، تعداد جذابیت های گردشگری، افزایش مراکز اقامتگاهی، وجود آثار مهم تاریخی یادمانی و وجود امنیت، شناسایی شدند.
واکاوی تغییرات کاربری اراضی در سکونتگاه های روستایی منطقه کلان شهری تهران، مطالعه موردی: شهرستان شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
127 - 148
حوزههای تخصصی:
یکی از فعال ترین پدیده ها روی زمین تغییر کاربری اراضی است. مقاله پیش با رهیافت پراگماتیسم و مطالعات میدانی مبتنی بر روش های مشارکتی و با نگاه تبیینی-اکتشافی به دنبال بررسی و شناخت تغییر کاربری اراضی سکونتگاه های روستایی ناحیه شهریار در طی دوره زمانی 10 ساله (1400-1390) و همچنین شناخت عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر ایجاد چنین تغییری است. در راستای هدف مدنظر، پردازش تصاویر ماهواره ای نشان می دهد در سال 1390، اراضی انسان ساخت 65/9502 هکتار (23 درصد) از کل مساحت شهرستان را به خود اختصاص داده است. در سال های 1395 و 1400 نیز به ترتیب 14/10358 هکتار (26 درصد) و 90/11093 هکتار (27 درصد) از اراضی متعلق به کاربری انسان ساخت است. مساحت اراضی زراعی از 88/5531 هکتار (13 درصد) در سال 1390 به 91/4347 هکتار (10 درصد) در سال 1395 کاهش یافته است. البته این روند نزولی تا سال 1400 نیز ادامه دارد. علاوه بر همه این ها کاربری اراضی سایر در بازه زمانی 1400-1390، کاهش داشته است. نتایج حاصل از تحقیقات میدانی نشان داد که ضعف تعاملات سازمانی، مجاورت فضایی با کلان شهر، بحران در مدیریت منابع آب، رشد سوداگری زمین و بهره وری پایین بخش کشاورزی به عنوان عوامل درونی و توسعه مدیریت فضایی چندمرکزی، رانت قدرت در نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی، اقتصاد نفت محور، توسعه اقتصاد صنعتی، خزش کلان شهری، پس زدگی جمعیتی کلان شهر تهران و پایین بودن ظرفیت نهادی به عنوان عوامل بیرونی بر تغییر کاربری اراضی منطقه مؤثر هستند. در این خصوص پیشنهادهایی برای جلوگیری یا کند کردن روند حاضر ارائه شده است
بررسی سیاست های مؤثر بر تغییرات کاربری اراضی در افزایش کیفیت محیط شهری از دیدگاه شهروندان، پژوهش موردی: اراضی لشکر 64-ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه سیاست های مؤثر بر تغییرات کاربری اراضی در افزایش کیفیت محیط شهری از دیدگاه شهروندان در محدوده مورد مطالعه، اراضی لشکر 64 ارومیه می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی می باشد. از جنبه های نوآوری پژوهش حاضر در حوزه روش تحقیق، استفاده از مدل مایکل واکر ماتریس رضایت-اهمیت را می توان عنوان نمود. جمع آوری اطلاعات به دو صورت برداشت میدانی و اسنادی صورت پذیرفته است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه گردآوری شده است. معیارهای این پژوهش شامل پنج معیار کالبدی-فضایی(ذهنی)، کالبدی- فضایی(عینی)، فرهنگی اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی می باشد. جامعه آماری پژوهش ساکنین و استفاده کنندگان محدوده بلافاصل اراضی لشکر 64 ارومیه می باشد که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 361 نفر برآورد شده است. پرسشنامه ها به طور تصادفی توزیع گردیده اند. پایایی پژوهش با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و مقدار 76/0 مورد تایید قرار گرفته است. جهت تحلیل دیدگاه ساکنان از روش تحلیل مدل مایکل واکر ماتریس رضایت-اهمیت استفاده گردید. نتایج بررسی ها نشان می دهد که میزان رضایت- اهمیت برای تمامی شاخص ها بیش از 2/0 است، بنابراین در تمامی شاخص ها افزایش تأکید در اولویت قرار می گیرد. شاخص های کیفیت دسترسی، کیفیت بناها، دسترسی به فضای سبز بیش ترین اهمیت و شاخص های هویت و خوانایی، اقتصاد فعال محدوده بیش ترین رضایت را کسب نموده اند. با توجه به نتایج به دست آمده میزان اهمیت زیرمعیارها در سطح خوب و میزان رضایت در سطح متوسط قرار دارد.
ارزیابی مخاطرات اولویت دار و شیوه مداخله ایمن سازی روستاهای درمعرض خطر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های روستایی با خصوصیاتی نظیر موقعیت جغرافیایی، ویژگی های محیطی، ساختار کالبدی- فضایی و سطح برخورداری معمولاً بیشترین بحران ها را در زمان بروز مخاطرات تجربه می نمایند. ازاین رو شناسایی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی با در نظر گرفتن متغیرها و عوامل مؤثر، از مهم ترین روش های پیشگیری، کاهش خطر و مدیریت مخاطرات در روستاها به شمار می رود. در شناسایی، اولویت بندی و نحوه اقدام در روستاهای در معرض خطر سوانح طبیعی، از 48857 روستای بالای 20 خانوار در سراسر کشور، حدود 9000 روستای در معرض خطر با ریسک بالا در 5 اولویت دسته بندی و 1418 روستا با اولویت اول مورد بازدید میدانی قرار گرفت. سپس گزارش های بازدید با استفاده از نرم افزار NVIVO تحلیل محتوایی شد. نتایج نشان داد که از 1418 روستای بازدید شده، 1169 روستا با مخاطره سیلاب، 638 روستا با مخاطره زلزله، 393 روستا با حرکات دامنه ای (زمین لغزش، سنگ افتان و غیره)، 33 روستا با فرونشست و فروچاله و 18 روستا با خطر ماسه های روان مواجهند و برخی از روستاها به صورت همزمان چندین مخاطره را تجربه می کنند. همچنین پس از دسته بندی و تعیین فراوانی راهکارهای پیشنهادی جهت کاهش خطر سوانح در روستاهای درمعرض، ساماندهی رودخانه ها و مسیل ها با 05/26 درصد، اجرای طرح های آبخیزداری با 16/17 درصد، جمع آوری و هدایت آب های سطحی و زیرزمینی با 17/10 درصد، ایجاد / بهسازی امکانات زیربنایی با 43/8 درصد و رعایت حد و حریم بستر با 04/8 درصد، بالاترین آمار را به خود اختصاص دادند. هم زمانی آمار بالای روستاهای درمعرض خطر سیلاب و پرتکرارترین مشکلات شناسایی شده در روستاها در حوزه ی کاهش خطر سیلاب، و از طرفی ویژگی طبیعی و جغرافیایی کشور ما و تشدید اثرات تغییر اقلیم و نظریه های موجود بر پایه افزایش احتمال وقایع حدی، ضرورت توجه به عملکرد دستگاه های ذی مدخل و شفاف سازی تکالیف و مسئولیت های ذاتی هر دستگاه و روابط میان متولیان و ذی مدخلان در ارتباط با چالش های شناسایی شده را بیش ازپیش نمایان می سازد.
ارائه الگو پراکنش سکونتگاه های روستایی در محدوده های جنگلی؛ مطالعه موردی: میراث جهانی هورامان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۸
۶۲-۴۷
حوزههای تخصصی:
هدف: جنگل ها، ریه های زمین، نقشی بی بدیل در حیات کره خاکی ایفا می کنند و حفاظت از آن ها، موضوعی حیاتی است که در نشست گلاسکو در سال 2021 موردبحث و بررسی قرار گرفت. در این میان، پراکندگی سکونتگاه های روستایی در دل جنگل ها، تعادلی ظریف بین نیازهای انسانی و حفظ این اکوسیستم های ارزشمند ایجاد می کند. منطقه هورامان به دلیل دارا بودن جنگل های ارزشمند، در چهل و چهارمین جلسه کمیته میراث جهانی یونسکو در سال 2020 به فهرست آثار ملی افزوده شد اما جنگل های آن مدام در حال نابودی هستند. بنابراین باتوجه به اهمیت منطقه، پژوهش حاضر با هدف ارائه یک الگوی کارآمد برای پراکنش 267 سکونتگاه روستایی واقع در جنگل های هورامان انجام شده است. روش پژوهش: این پژوهش به بررسی شاخص های مؤثر بر پراکندگی با استفاده از مرور مبانی نظری در چهار معیار مرفولوژی زمین، دسترسی، اقلیم و تولیدات استخراج شده می پردازد و برای مدل سازی و تحلیل از مدل AHP و نرم افزار GIS استفاده کرده است. یافته ها: بعد از تشکیل ساختار سلسله مراتبی و دسته بندی شاخص ها، در میان شاخص ها و معیارهای تعیین شده، شاخص های بخش تولیدات، نقشی کلیدی در ارزیابی وضعیت پراکنش سکونتگاه های روستایی واقع در جنگل ایفا می کنند. این شاخص ها که به دو دسته تولیدات بخش حیوانی و کشاورزی تقسیم می شوند، اطلاعات جامعی را در خصوص میزان تولید، تنوع محصولات، بهره وری و وابستگی به منابع طبیعی ارائه می دهند؛ از سوی دیگر، معیار دسترسی به عنوان عاملی اساسی در پراکنش مؤثرند که شامل شاخص های فاصله تا رودخانه، سایر روستاها و شهر و ... است. بعد از بررسی و سنجش وضع موجود و تهیه نقشه وزنی، مکان یابی سکونتگاه ها انجام گرفت و الگوی نهایی با در نظر گرفتن چهار سیاست اصلی ارائه شد که شامل: ممنوعیت سکونت در روستاهای با ریسک بالا برای جنگل، جابه جایی سکونتگاه های آسیب زننده به جنگل به مکان های مناسب تر، ادغام چندین سکونتگاه کوچک برای تمرکز خدمات و کاهش تخریب جنگل و تثبیت سکونتگاه های موجود در وضع فعلی با رعایت شروطی مانند عدم توسعه در جهت منتهی به جنگل، ویلاسازی و حفظ تعادل با محیط زیست. نتیجه گیری: این الگو با هدف بهبود ماهیت سکونتگاه های روستایی و ارتقای کیفیت زندگی ساکنین، ضمن حفاظت از جنگل ها در برابر تخریب، جنگل زدایی و سایر مخاطرات، به دنبال توسعه پایدار منطقه هورامان است.
بازشناسی آیندهِ مراکز خرید از منظر هویت شهر ایرانی-اسلامی بارویکرد تحلیل ساختاری و سناریونگاری (مطالعه موردی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
163 - 178
حوزههای تخصصی:
تغییر شکل فضاهای سنتی خرید از بازار و خیابان به ساخت و ساز بی رویه مراکز خرید، باعث شده تا «مال سازی» تبدیل به رویکرد غالب مدیریت شهری شود. انواع فضاهای خرید، بی آن که شناخت جامعی نسبت به فلسفه شکل گیری و گونه شناسی آنها وجود داشته باشد در حال تسخیر شهر هستند. از روی بررسی آینده این شیوه توسعه مراکز خرید در شهرهای امروزین ضرورتی غیرقابل انکار است. با توجه به این مهم، در مقاله حاضر آینده مراکز خرید از منظر هویت شهرهای ایرانی-اسلامی بررسی شده است. در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد استدلال منطقی (فرهنگی-گفتمانی) و رویکرد تحلیل ساختاری به صورت توأمان، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و دو پرسشنامه (در جهت تدقیق مدل مفهومی و ارزیابی پایایی و روایی آن (25نفر) و همچنین استفاده از تکنیک تحلیل ساختاری(15نفر)) و مصاحبه (در جهت سناریو نویسی(5 نفر)) استفاده شده است. با توجه به بررسی های انجام شده و مدل مفهومی پژوهش، متغیرهای مطلوبیت مراکز خرید از منظر هویت شهرهای ایرانی-اسلامی مشتمل بر بیست و دو (22) متغیر در قالب شش (6) مولفه می باشد. نتایج حاصل از مقاله حاضر نشان دهنده جهتگیری بالای سناریو ادامه وضع موجود به سمت سناریو پادآرمان شهری است. این امر حاکی از بی توجهی به بستر و زمینه شهرها در توسعه مراکز خرید در لایه های مدیریت و تصمیم ساز شهر است. توجه به نکات مطروحه در الگوهای شهر ایرانی-اسلامی می تواند مسیری آگاهانه از توسعه در پیش روی متخصصان و برنامه ریزان شهر قرار دهد.
تحلیل عوامل مؤثر بر خروج سرمایه مالی از بخش کشاورزی روستاها؛ مطالعه موردی: شهرستان دهگلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
233 - 253
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات ساختاری بخش کشاورزی، خروج سرمایه هایی است که از این فعالیت در روستاها به دست می آید. خروج سرمایه عارضه ای رو به رشد در اقتصاد روستایی است که اثرات منفی بر توسعه روستاها داشته و شکاف توسعه ای بین روستا و شهر را بیشتر می کند؛ درحالی که نگهداشت و بازچرخانی سرمایه های تولیدشده در روستاها می تواند بستری برای ارتقای شاخص های توسعه روستایی فراهم نماید. پژوهش حاضر به واکاوی عوامل مؤثر بر خروج سرمایهء انباشته شده از بخش کشاورزی در روستاهای شهرستان دهگلان در استان کردستان پرداخته است. این پژوهش از لحاظ روش، جزو پژوهش های توصیفی – تحلیلی است. علاوه بر مطالعات کتابخانه ای - اسنادی، داده ی لازم با ابزار پرسشنامه محقق ساخته به دست آمد. بر اساس فرمول کوکران تعداد 340 نمونه از میان بهره برداران کشاورزی در روستاها با روش نمونه گیری طبقه بندی شده انتخاب شدند. برای اطمینان از نرمال بودن داده از آزمون های کولموگروف اسمیرونوف و ضریب همبستگی در نرم افزار SPSS استفاده شد؛ سپس برای تحلیل عاملی داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار smartpls استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر اثر مثبت و معنادار عوامل نهادی - مدیریتی، اجتماعی و اقتصادی بر خروج سرمایه است. از دیدگاه بهره برداران روستایی، مهم ترین عامل تأثیرگذار بر خروج سرمایه عامل نهادی - مدیریتی با بار عاملی 315/0 است؛ عوامل اجتماعی و اقتصادی به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند. در عامل نهادی - مدیریتی مهم ترین مؤلفه های تأثیرگذار بر خروج سرمایه عبارت اند از نبود یا حضور غیرموثر نهادهای دولتی در بخش کشاورزی، ضعف حمایت ها و تسهیلات این نهادها، و سرمایه گذاری ناکافی دولت در زیرساخت های روستاها. مهم ترین عوامل اقتصادی شامل درآمدزایی و اطمینان از بازگشت سرمایه و وجود زمینه های سرمایه گذاری در شهر است و از مهم ترین عوامل اجتماعی می توان به مواردی همچون انگیزه سرمایه گذاری در اقتصاد شهری (به دلیل سوددهی و بازدهی سرمایه، بازگشت سرمایه، حمایت های دولتی و...)، رفاه و امنیت روانی و اجتماعی سرمایه گذاری در شهر اشاره کرد.
سنجش و رتبه بندی محلات شهری گناوه از نظر شاخص های حکمروایی خوب شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه مفهوم حکمروایی به طور گسترده ای در میان سیاست گذاران و محققان مورد بحث قرار گرفته است، هنوز هیچ اجماع قوی در مورد یک تعریف واحد از این مفهوم ارایه نشده است. هدف این تحقیق، ارزیابی و رتبه بندی محلات شهر گناوه از نظر شاخص های حکمروایی خوب (مشارکت، کارایی و اثربخشی، مسئولیت پذیری، ثبات سیاسی، عدالت اجتماعی، دسترسی و اطلاعات، قانونمندی و اجتماع محوری) می باشد. روش پژوهش توصیفی-ترکیبی و نوع آن کاربردی است و روش های گردآوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی است که با طراحی پرسشنامه، از 15 نفر از اساتید، متخصصان و مسئولان بوده است. جهت اولویت بندی محلات شهر گناوه از نظر شاخص های حکمروایی خوب شهری از مدل ویکور فازی (Fuzzy Vikor) و جهت وزن دهی به شاخص ها از مدل تحلیل شبکه (ANP) استفاده شده است. نتایج ویکور فازی نشان می دهد که محله فرمانداری با وزن 0.000 در رتبه اول محلات شهر گناوه قرار دارد. محله نوروزآباد با وزن 0.089 در رتبه دوم، محله کوی مطهری با وزن0.159 در رتبه سوم، محله کوی بعثت با وزن 0.318 در رتبه چهارم، محله عبد امام با وزن 0.403 در رتبه پنجم، محله بازار با وزن 0.588 در رتبه ششم، محله چاه جو با وزن 0.649 در رتبه هفتم، محله بابا علی شاه با وزن 0.812 در رتبه هشتم، محله مال سادات با وزن 0.877 در رتبه نهم و محله ارشاد با وزن 0.967 در رتبه دهم و آخر قرار دارد.
ارزیابی محدوده های مسکن مهر براساس عوامل پایداری (مطالعه موردی: مسکن مهر تعاونی ساز، صنعتی ساز و خودساز شهر سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تجربه پروژه های مسکن مهر در شهرهای ایران به یکی از چالش های برنامه ریزی شهری تبدیل شده و نشان داده است که توجه به نیازهای ساکنین آن در محیط های سکونتی از مهمترین نیازهای هر مسکنی بشمار می آید و با تحقق این مهم می توان پایداری را در این نوع مساکن ارتقاء داد تا رضایتمندی ساکنین افزایش یابد. این پژوهش به دنبال ارزیابی سه محدوده مسکن مهر تعاونی ساز، صنعتی ساز و خودساز شهر سمنان براساس عوامل پایداری مسکن است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی است. ابزار جمع آوری داده ها براساس مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی و در قالب توزیع 360 پرسشنامه بصورت تصادفی ساده بوده است. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که ساکنین از معیار کالبدی و زیباشناختی به ترتیب بیشترین و کمترین رضایتمندی را داشته اند. در سطح شاخص ها نیز شاخص های «تأمین کافی امکانات پارکینگ وسایل نقلیه» و «تاسیسات و تجهیزات کارآمد»، بیشترین و شاخص های «چشم اندازهای قابل رویت» و «دسترسی به فضای سبز مناسب» کمترین رضایتمندی را کسب کردند. نتایج معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی بیانگر بیشترین میزان تاثیرگذاری معیار کالبدی در کل محدوده و همچنین در محدوده های تعاونی ساز و خودساز و معیار اجتماعی در محدوده صنعتی ساز است. نتایج روش های مرک و ایداس جهت وزندهی و رتبه بندی سه محدوده نشان داده است که مسکن مهر خودساز، نسبتا پایدار و مساکن مهر تعاونی ساز و صنعتی ساز به ترتیب دارای پایداری کم و عدم پایداری هستند. این نتایج می تواند به برنامه ریزان حوزه مسکن و مدیران شهری جهت بهبود پایداری مسکن مهر شهر سمنان در راستای ارتقای رضایتمندی ساکنین کمک کند.
شناسایی و سطح بندی مؤلفه های خوداشتغالی روستائی با رویکرد ISM مورد مطالعه: استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش برمبنای شناسایی، بررسی و سطح بندی مولفه های موثر در خوداشتغالی روستایی در استان آذربایجان شرقی به دنبال پاسخگویی به سوالات و اهداف زیر می باشد: مؤلفه های خوداشتغالی مهم در روستاهای استان آذربایجان شرقی کدامند؟، هر یک از مؤلفه های خوداشتغالی روستائی شناسایی شده، در چه سطحی قرار دارند؟، الگو یا مدل روابط مؤلفه های خوداشتغالی روستائیان چگونه است؟ و در نهایت سیاست ها و تصمیم های موثر برای توسعه و افزایش خوداشتغالی روستائیان چیست؟. روش پژوهش: روش شناسی این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده که به صورت کیفی در قالب تکنیک مدل سازی ساختاری-تفسیری (ISM) اقدام به سطح بندی و تعیین روابط مؤلفه های خوداشتغالی تأثیرگذار در روستاها گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل 34 نفر از افراد واجد شرایط از اساتید دانشگاهی و مدیران ارشد در سطح استان آذربایجان شرقی می باشد که در امر خوداشتغالی روستائیان صاحب نظر می باشند. بر اساس تئوری وارفیلد در مدل سازی ساختاری- تفسیری و ملاک خبرگی بر اساس دو شاخص میزان تجربه و سطح تحصیلات 13 نفر اعضای نمونه پژوهشی به عنوان خبرگان در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته های این مدل نشان داد که چهار مؤلفه: زیرساخت های مناسب، تسهیل مقررات و فرآیندهای اداری، فرهنگ و روابط اجتماعی ، روحیه فردی و تربیتی، به عنوان عوامل پایه ای و مبنایی در مولفه های یازده گانه توسعه خوداشتغالی روستائیان استان آذربایجان شرقی می باشند. نتیجه گیری: ایجاد زیرساخت ها و فراهم کردن امکانات مناسب در روستاها، تفویض اختیار به استان ها و تمرکز زدایی در برنامه ریزی روستاها، اصلاح و بازنگری قوانین و مقررات بازدارنده مرتبط با اشتغال روستائیان، فعال سازی میزهای تخصصی اقتصاد و اشتغال روستایی، ارائه آموزش های مهارتی به داوطلبان خوداشتغالی در روستاها از جمله نتایج و پیشنهادات کاربردی پژوهش هستند.
تدوین الگوی مدیریت ظرفیت برد در راستای ارتقا کیفیت گردشگری و حفظ محیط زیست در مناطق کوهستانی، مورد پژوهش: کوه صفه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
159 - 176
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ظرفیت برد گردشگری کوه صفه اصفهان درراستای ارتقای کیفیت گردشگری و حفظ محیط زیست انجام شد. نمونه های آماری دراین پژوهش بخشی از گردشگران بازدیدکننده ازاین منطقه به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. بدین صورت که باتوجه به مراجعه میدانی مکرر در روزهای مختلف، رقم متوسط تعداد مراجعان 100 هزار نفر برآورد شد. لذا با توجه به تعداد جامعه آماری، حجم نمونه تعیین شده طبق جدول مورگان، 384 نفرتعیین شد. این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است و از لحاظ هدف کاربردی محسوب می گردد. داده های مورد استفاده دراین پژوهش ازطریق پرسشنامه جمع آوری شد که روایی آن با محاسبه روایی صوری CVR تأیید و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ تایید شد. همچنین برای برآورد ظرفیت برد از روش های کمی استفاده شد. برای بررسی رابطه ظرفیت برد گردشگری بر حفظ محیط زیست و ارتقای کیفیت گردشگری از روش معادلات ساختاری و نرم افزار PLS استفاده شد. از آنجایی که براساس ویژگی ها و مختصات هر منطقه کوهستانی ازجمله اقلیم، جغرافیا، فرهنگ و تاریخچه، ظرفیت برد گردشگری متفاوت است، نوآوری این پژوهش در آن است که تاکنون پژوهشی درزمینه ظرفیت های برد گردشگری در محدوده مورد مطالعه انجام نشده است و همچنین ارائه الگوی مدیریت ظرفیت برد در راستای ارتقای کیفیت گردشگری و حفظ محیط زیست در مناطق کوهستانی موضوعی است که تاکنون به آن پرداخته نشده است. یافته های پژوهش نشان داد ظرفیت برد فیزیکی 32500، ظرفیت برد واقعی 8076 و ظرفیت برد مؤثر 5387 نفر در سال است، لذا ظرفیت برد مؤثر و ظرفیت برد واقعی، تأثیر معناداری بر حفظ محیط زیست و ارتقای کیفیت گردشگری دارد؛ ولی ظرفیت برد فیزیکی تأثیر چندانی در افزایش کیفیت گردشگری و محیط زیست ندارد.
بررسی عوامل مؤثر بر تاب آوری (اقتصادی- محیط زیستی) خانوارهای روستایی منطقه سیستان در برابر خشکسالی و عدم آورد رودخانه هیرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردها برای فائق آمدن بر پدیده خشکسالی، رویکرد تاب آوری است که نیازمند شناخت جامع و اصولی عوامل مؤثر بر آن در نظام بهره برداری کشاورزی است. این پژوهش با هدف تعیین تاب آوری خانوارهای روستایی سیستان به دلیل شرایط خشکسالی و نیز عدم آورد رودخانه هیرمند در این منطقه انجام شد. داده ها و اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسش نامه و مراجعه مستقیم به سازمان های ذی ربط گردآوری و با کمی سازی متغیر تاب آوری، تأثیر متغیرهای دموگرافیکی، اقتصادی و محیط زیستی بر این متغیر با استفاده از مدل لاجیت ترتیبی ارزیابی شد. نتایج نشان داد تاب آوری کشاورزان در برابر خشکسالی پایین بوده و متغیرهایی چون توانمندی و تعلق مکانی و عوامل جمعیتی و اقتصادی بر تاب آوری کل اثر مثبت و معنی دار و متغیرهایی چون تحصیلات کشاورزان اثر منفی و معنی دار بر احتمال قرار گرفتن خانوار در سطوح بالاتر از میزان تاب آوری داشته است. در بین این متغیرها، شاخص های مربوط به درآمد (از سطح کم به زیاد)، سرمایه جانبی و تعلق مکانی به ترتیب به مقدار 27/42، 14/19 و 13/95 درصد بیشترین اثر را بر تاب آوری کل داشته اند. همچنین در بین این متغیرها، شاخص های مربوط به درآمد (از سطح کم به زیاد)، سرمایه جانبی، تعلق مکانی و توانمندی به ترتیب به مقدار 24، 13/44، 15/46و 8/75 درصد بیشترین اثر را بر تاب آوری اقتصادی و سرمایه جانبی، تعلق مکانی، درآمد (از سطح کم به زیاد) و توانمندی به ترتیب به مقدار 14/19، 12/84، 11/15 و 10/18 درصد، بیشترین اثر را بر تاب آوری محیط زیستی داشته اند.
ارزیابی سطح توسعه یافتگی مناطق روستایی براساس عوامل ساختاری – کارکردی (مورد مطالعه: دهستان های شهرستان شهر بابک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
83 - 110
حوزههای تخصصی:
شناخت و تبیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی، نقش مهمی در برنامه ریزی توسعه روستایی ایفا می کند. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی و رتبه بندی میزان توسعه یافتگی دهستان های شهرستان شهربابک در استان کرمان است تا از این طریق مشکلات و محدودیت های دهستان های مورد مطالعه، شناسایی و برای حل آن ها اقدامات لازم صورت پذیرد. پژوهش حاضر ازنظر ه دف ک اربردی و از لحاظ روش توص یفی-تحلیل ی اس ت. در راس تای گ ردآوری داده ه ا از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسش نامه ها و تعیین اولویت بندی، شش معیار اصلی (محیطی- اکولوژیک، کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، مدیریتی و ساختار فضایی) و 47 زیر معیار تکنیک تحلیل شبکه و برای رتبه بندی دهستان ها ازنظر شاخص های توسعه یافتگی از روش تاپسیس استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، شش دهستان بخش مرکزی شهرستان شهربابک با جمعیت ۱۰۳۹۷5 نفر است که حجم نمونه مورد مطالعه براساس فرمول کوکران 382 نفر برآورد شد. یافته های پژوهش نشان داد که دهستان های استبرق، میمند و باقلعه در طبقه محروم و ناپایدار و دهستان های خورسند و خاتون آباد در سطح برخوردار و پایدار جای گرفته اند و دهستان مدوارات در جایگاه نیمه برخوردار و نیمه پایدار قرار دارد. بررسی وضعیت کلی مبین شرایط نامناسب حاکم بر دهستان های بخش مرکزی شهرستان شهربابک است. بنابراین انجام اقدامات لازم نیازمند توجه جدی مدیران و برنامه ریزان روستایی و منطقه ای است.
شناسایی تهدیدات در حاکمیت شهرهای هوشمند با رویکرد TOE (نمونه موردی شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به جایگاه شهر مشهد در هوشمند سازی، ریسک ها و تهدیدات کلاسیک نمی توانند به عنوان تنها مخاطره در آن باشند و به دلیل ارتباط متقابل شبکه های مختلف شهری اختلال در یک بخش از سیستم همه بخش ها را متأثر می کند که این امر می تواند حاکمیت شهر را دشوار و مستعد دست کاری کند. هر چه پیچیدگی در شهرها افزایش می یابد لزوم توجه به مسائل مدیریت ریسک نیز زیاد می شود. پژوهش حاضر باهدف کاربردی و ماهیتی توصیفی -تحلیلی به شناسایی تهدیدات و ریسک های با میزان تأثیر و احتمال وقوع بالا در شهرداری مشهد پرداخته است. در این پژوهش با توجه به رویکرد مطالعه، بعد فناوری دارای 14 شاخص و 49 متغیر، بعد سازمان شامل 14 شاخص و 43 متغیر، بعد محیط زیست نیز متشکل از 10 شاخص و 41 متغیر مرتبط با ریسک ها می باشند. ابزار مورداستفاده برای جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جامعه آماری[1] تحقیق 55 نفر از متخصصان و کارشناسان در حوزه موردمطالعه بر اساس دسترسی پذیری در شهرداری کلان شهر مشهد است. داده های گردآوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و با نرم افزار آموس مورد ارزیابی و تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر بر اساس رویکرد موردمطالعه نشان داد که مهم ترین ریسک ها و تهدیدهای فراروی حاکمیت شهری هوشمند در شهرداری مشهد از بین سه بعد موردمطالعه مرتبط با بعد سازمانی است. همچنین در بعد فناوری بیشترین میزان بار عاملی مربوط به تهدیدات، از جنبه میزان تأثیر و احتمال وقوع مرتبط باهوش مصنوعی (79/0)، نرم افزار (768/0)، حسگرها (767/0)، امنیت سایبری (761/0) و ابر داده ها (719/0) هست. ازلحاظ سازمانی نیز تراکنش الکترونیک (820/0)، محرمانگی (760/0)، ارتباط الکترونیک (753/0) و صحت اطلاعات (752/0) بالاترین درصد رادارند. در بین شاخص های ریسک بررسی شده برای محیط زیست شهری نیز اماکن عمومی (798/0)، انرژی (795/0)، ایمنی شهری (760/0) و آب و فاضلاب (684/0) دارای بیشترین تهدیدات در شهرداری مشهد می باشند.
شناسایی پهنه های مناسب برای مکان یابی فضاهای سبز چندمنظوره شهری جهت اسکان موقت پس از بحران، مطالعه موردی: شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازتعریف مفهوم فضای سبز شهری نه فقط به عنوان مکانی برای تفریح بلکه به عنوان یک کاربری منعطف و چندمنظوره در شرایط مختلف، می تواند در تاب آوری سکونت و زندگی شهری پس از بلایا تأثیرگذار باشد. بنابراین یکی از اصلی ترین مقاصد در احداث فضاهای سبز چندمنظوره، ارتقای تاب آوری شهری و اسکان موقت می باشد. ازاین رو برنامه ریزی آگاهانه برای جانمایی و احداث فضاهای سبز چندمنظوره، با فراهم کردن شرایطی مطلوب برای س پری ک ردن اوق ات ساکنان در آن و افزایش خدمات رسانی به مصدومان، رویکردی اثرگذار بر کاهش ریسک بحران خواهد بود. هدف از تحقیق حاضر جانمایی بهینه پهنه های سبز چندمنظوره با تأکید بر اسکان موقت در شهر رشت است. روش به کاررفته در این تحقیق، ترکیب رویکرد بهترین – بدترین (BWM) و توابع فازی در GIS می باشد. با تعیین وزن نهایی معیارها و زیر معیارهای مؤثر در مکان یابی فضاهای سبز چندمنظوره و مقایسه آن ها به روش بهترین-بدترین، بیشترین وزن زیرمعیارها در معیارهای "طبیعی"، "سازگاری"، "ناسازگاری" و "کارایی" مشخص گردید که به ترتیب عبارت اند از "فاصله از گسل"، "نزدیکی به مناطق مسکونی"، "فاصله از تأسیسات پرخطر" و "تراکم جمعیتی". سپس پهنه بندی رشت به روش فازی انجام شد و محدوده های بهینه در پنج منطقه رشت مشخص گردید. نتیجه نشان می دهد مناسب ترین مکان ها برای احداث فضاهای سبز چندمنظوره و اسکان موقت در مناطق 3 و 1 به ترتیب با مساحت های"01/967"، "6/718" هکتار در شمال و شرق شهر رشت می باشد. اما از نظر نسبت سطوح بهینه به مناطق، منطقه 2 با نسبت"64/0"، دارای بیشترین نسبت می باشد.