فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۰٬۳۴۱ مورد.
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
93 - 109
حوزههای تخصصی:
گسترش شهرنشینی و رشد شتاب زده شهرها و تغییر الگوهای زندگی به سمت مدرنیته شدن، مشکلاتی را برای شهرها به وجود آورده طوری که شهر به مثابه موجودی زنده، شادابی و سرزندگی خود را از دست داده است؛ بنابراین با توجه به آشفتگی و تغییرات پرشتاب و مداوم و ظهور مسائل جدید در سال های اخیر، تجدیدنظر در رویکردهای کلانِ مدیریتی بیش ازپیش مورد نیاز است. آینده پژوهی به عنوان رویکردی نوین برای ساختن آینده مطلوب، فرآیندی است که منجر به نتیجه پایدار عمل برنامه ریزی می شود. در این راستا پژوهش حاضر، با بهره گیری از رویکرد آینده پژوهی به شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر و بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت تحقق شهر شاد در کلان شهر کرمانشاه می پردازد. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع که یکی از روش های متداول و مورد پذیرش آینده پژوهی است و با استفاده از نرم افزار میک مک به تحلیل متغیرهای شهر شاد در کلان شهر کرمانشاه پرداخته است. بدین منظور ابتدا با مطالعه اسناد فرادست تمامی عوامل دخیل در تحقق و شکوفای شهر شاد مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و با استفاده از روش دلفی 23 متغیر به عنوان متغیرهای اولیه اثرگذار بر شهر شاد استخراج شدند، در ادامه تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل اثرات متقابل/ساختاری به وسیله نرم افزار Micmac صورت گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که کلان شهر کرمانشاه با توجه به پراکندگی متغیرها دارای سیستمی ناپایدار است و در صفحه پراکندگی پنج دسته (متغیرهای تأثیرگذار، دووجهی، تنظیمی، تأثیرپذیر و مستقل) قابل شناسایی هستند. در نهایت از میان 23 متغیر شناسایی شده، پس از بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این متغیرها بر هم دیگر و بر وضعیت آینده کلان شهر کرمانشاه با روش های مستقیم و غیرمستقیم، 10 عامل کلیدی (توزیع عادلانه امکانات و خدمات شهری و امکان دسترسی متعادل برای استفاده کنندگان از فضا، وجود فضاهای مناسب جهت گذراندن اوقات فراغت، تجهیزات مبلمان شهری (سطل زباله، نیمکت، جدول، سایبان ایستگاه ها و ...)، ایجاد مکان های جمعی به منظور جشن و شادی و رویدادهای شادی آفرین، استفاده از نورپردازی شبانه، برخورداری از فضا و فروشگاه های مختلف با عرضه کالاهای متنوع) و ...که بیشترین نقش را در تحقق شهر شاد در آینده کلان شهر کرمانشاه دارند، انتخاب شدند.
مرور نظام مند پژوهش های توسعه گردشگری هوشمند در نواحی روستایی (سالهای 2000 تا 2022)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
183 - 198
حوزههای تخصصی:
تعریف و تبیین چارچوب نظری تدوین الگوی هوشمند سازی گردشگری روستایی، مستلزم بهره مندی از مطالعات انجام شده در این حوزه و سایر مباحث مرتبط می باشد، مرور پژوهش های پیشین نشان دهنده ضعف چارچوب های موجود در تبیین الگوی گردشگری هوشمند در نواحی روستایی است. هدف این تحقیق، توسعه یک چارچوب جامع برای پیاده سازی الگوی گردشگری هوشمند در نواحی روستایی با رویکرد مرور نظام مند است. پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی است، و با رویکرد مرور نظام مند ادبیات مرتبط با مؤلفه های هوشمند سازی روستایی و گردشگری هوشمند در فاصله سال های 2000 تا 2023، با استفاده از 3 کلیدواژه مشخص و استراتژی شفاف و از پیش طراحی شده، از 5 پایگاه های اطلاعاتی، جمع آوری شد. پس از غربالگری و ارزیابی کیفی، تحلیل نهایی روی 59 مقاله انجام شد. با تحلیل مقاله ها چهار فرایند و 42 مؤلفه برای تدوین چارچوب نظری الگوی گردشگری هوشمند شناسایی شد. مطالعه نشان می دهد، تدوین چارچوب نظری برای پیاده سازی الگوی گردشگری هوشمند مستلزم شناخت پیش شرط ها و الزامات قبل از اجرا، شناسایی عناصر کلیدی و سازمان های دخیل در حوزه گردشگری هوشمند، توجه به منابع سرزمینی مقاصد و راهبردهای انتخاب مقاصد هدف و در نهایت فرایند اجرای الگوی گردشگری هوشمند خواهد بود که می تواند به پایداری منابع و تحقق گردشگری هدفمند و پایدار کمک شایانی نماید.
بررسی تکامل گردشگری روستایی: مرور نظام مند و شناسایی روندهای کنونی و آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
37 - 50
حوزههای تخصصی:
گردشگری روستایی به عنوان یکی از مردمی ترین اشکال گردشگری، آثار و مزایای فراوانی در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داشته و موجب حفظ جمعیت محلی در روستاها و کمک به توسعه پایدار روستایی می شود. توسعه سریع گردشگری روستایی محرک پژوهش های بسیاری در این حوزه بوده است، در نتیجه هدف پژوهش حاضر بررسی تحول مفهومی گردشگری روستایی و بررسی جریان های پژوهشی آن در این سال ها با استفاده از تکنیک های کتاب سنجی و مصورسازی است. بدین منظور، 2407 مقاله از پایگاه وب آوساینس (Web of science) بازیابی و توسط نرم افزار وی اواس ویوئر (VOS Viewer) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها سیر صعودی انتشار و استناددهی به مقالات این حوزه را نشان می دهد که رکورد 352 مقاله در سال 2022 و 7934 استناد در 2023 را داشته است. همچنین برترین پژوهشگران، مجلات، کشورها و دانشگاه های این حوزه ازلحاظ تعداد استنادهای صورت گرفته به آن ها مشخص شده و تحلیل هم تألیفی کشورها، همکاری های جهانی صورت گرفته در پژوهش های این حوزه را به تصویر کشیده است. تحلیل هم آیندی واژگان نیز کلماتی از جمله گردشگری روستایی، توسعه پایدار، توسعه روستایی را پرتکرارترین واژگان این حوزه معرفی کرد. این تحلیل همچنین بر اساس سیر زمانی، روند تغییرات این حوزه را آشکار نمود که بر این اساس در ابتدا تمرکز پژوهش ها بر فرهنگ، مشارکت جامعه محلی و کیفیت خدمات بوده است. با اهمیت یافتن مفهوم گردشگری پایدار، موضوعاتی مانند محیط زیست بوم، اکوتوریسم، تاب آوری و سپس نوآوری، هم آفرینی ارزش، تجربه گردشگر، اقتصاد چرخشی موردتوجه قرارگرفته و اخیراً نیز تأثیر تکنولوژی مانند گردشگری هوشمند در تحقیقات این حوزه نفوذ داشته است.
گونه بندی توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی (TOD) در ایستگاه های جنوب خط یک مترو شهر اصفهان بر مبنای مدل گره-مکان-سیستم پشتیبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، شهرها، به محل اصلی زندگی انسان ها تبدیل شده است و شهرنشینی پایدار از جمله دغدغه های اصلی سکونتگاه های شهری امروزی محسوب می شود. رویکرد توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی به عنوان یکی از راهبردهای یکپارچه سازی سیستم حمل ونقل و کاربری زمین مطرح شده است. گونه بندی توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی، موضوعی نوظهور محسوب می شود که به دنبال توجه به تفاوت های محلی برای سیاست گذاری توسعه پایدار است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال گونه بندی توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی در فاصله 500 متری از هفت ایستگاه مترو واقع در بخش جنوبی خط یک مترو شهر اصفهان با استفاده از مدل گره-مکان- سیستم پشتیبان می باشد. هدف از گونه بندی ایستگاه های مترو موردمطالعه، ارزیابی نحوه یکپارچگی حمل ونقل و کاربری زمین و ارائه پیشنهاد ها مکان محور برای تحقق توسعه پایدار است. بدین منظور ابتدا شاخص های گونه بندی با مرور ادبیات نظری معتبر استخراج شده و داده ها با استفاده از روش های کتابخانه ای و میدانی جمع آوری می گردد. سپس وضعیت ایستگاه ها از نظر شاخص ها، تحلیل و مقدار سه بعد گره، مکان و سیستم پشتیبانی برای هریک از آنها محاسبه می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد، وضعیت حمل ونقل و کاربری زمین در پیرامون ایستگاه های سی وسه پل، کارگر و دانشگاه در حالت تعادل، در ایستگاه های آزادی، دفاع مقدس و کوی امام با غلبه سیستم حمل و نقل و در ایستگاه شریعتی با غلبه سیستم کاربری زمین می باشد و به طور کلی 5 گونه توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی در جنوب خط یک مترو اصفهان وجود دارد.
پیش بینی و تبیین ساختاری مؤلفه های تببین کننده تغییرات جمعیتی در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات جمعیتی به عنوان مهمترین پدیده تحولی دوران معاصر به شمار می رود چرا که تحولات جمعیت تقریباً تمام جنبه های زندگی و جهان پیرامون ما را تحت تأثیر قرار داده است و آثار زیادی بر خرده نظام های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیطی وارد ساخته است. در همین راستا؛ هدف پژوهش حاضر پیش بینی و تبیین ساختاری مؤلفه های تببین کننده تغییرات جمعیتی در کلان شهر اهواز است. از نظر هدف گذاری کاربردی و از نظر روش شناسی به صورت توصیفی- تحلیلی است. در روند تهیه و تولید داده ها ابتدا مؤلفه های تببین کننده تغییرات جمعیتی با استفاده از نظرات 15 نفر از اساتید و کارشناسان سازمان های مربوطه از طریق روش دلفی شناسایی شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات 11 عامل به عنوان عوامل تأثیرگذار قوی بر تغییرات جمعیتی کلان شهر اهواز از مدلسازی تفسیری-ساختاری ISM و سپس با نرم افزار میک مک بهره گرفته شده است و در نهایت با استفاده از نرم افزار اسپکتروم به پیش بینی جمعیت تا افق 1430 پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل ساختار جنسی،تراکم جمعیت، باروری، بیکاری، جمعیت فعال و سواد جز تأثیرگذارترین مؤلفه ها بر تغییرات جمعیتی و 5 مؤلفه ساختار سنی، رشد جمعیت، مرگ ومیر، مهاجرت و امید به زندگی جزء تأثیرپذیرترین عوامل به شمار می آیند. همچنین نتایج حاصل از میک مک نشان می دهد همه عوامل بجز عامل تراکم جمعیت جز متغیرهای پیوندی می باشند.و در نهایت بهترین سناریو برای پیش بینی جمعیت تا سال 1430 سناریو سوم (کاهش باروری) است که بیش از 98 درصد در برآورد جمعیت دقت داشته است.
اثرات سرمایه اجتماعی بر مشارکت روستاییان در توسعه طرح های اقتصادی و زیست پذیری پایدار روستایی در بخش مرکزی شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
199 - 213
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی یکی از ارکان بنیادین برای مشارکت در توسعه طرح های اقتصاد روستایی و به مثابه امکانات و ظرفیتی برای بهبود زیست پذیری پایدار روستایی بشمارمی آید و زمینه را برای مشارکت و تعامل سازنده روستاییان فراهم می کند. براین مبنا، پژوهش حاضر به روش کمی و توصیفی تحلیلی مبتنی بر ابزار پرسشنامه در 30 روستا و 400 خانوار نمونه بررسی شد. برای ارایه چارچوب معناداری از روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آموس گرافیک رابطه میان شاخص های سرمایه اجتماعی، مشارکت روستاییان در توسعه طرح های اقتصادی روستا و زیست پذیری پایدارروستایی در بخش مرکزی شهرستان جیرفت بهره گرفته شد. نتایج پژوهش آشکار ساخت، از میان شاخص های سرمایه اجتماعی شاخص انسجام اجتماعی با کمترین میانگین معادل 83/2 و تشکل اجتماعی با مقدار 42/3 بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است و میانگین شاخص های مشارکت روستاییان در توسعه طرح های اقتصادی معادل 85/2 را به خود اختصاص داده است؛ و در میان ابعاد زیست پذیری پایدار روستایی، بعد اقتصادی با میزان 15/3 کمترین میانگین و بعد محیطی اکولوژیک با میزان 59/3 بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است. افزون براین، یافته های مدل ارتباطی پژوهش نشان داد برازش ضرایب مسیر سرمایه اجتماعی به میزان39/1 بر مشارکت در توسعه طرح های اقتصادی و بر زیست پذیری پایدار روستایی به میزان 54/0 تأثیر داشته است. براین مبنا، یافته ها آشکار ساخت، ضرایت مسیر متغیرها دارای برازش مطلوب است. بدین سان، سرمایه اجتماعی قادر است که بر مشارکت و اعتمادپذیری و روحیه همکاری در میان روستاییان برای مشارکت در توسعه طرح های اقتصادی تأثیر مثبت به همراه داشته باشد و در تواناسازی روستاییان برای مدیریت و پاسخ به فشارهای اجتماعی، اقتصادی و محیطی اکولوژیک و در نتیجه بهبود ابعاد زیست پذیری پایدار روستایی کارساز باشد.واژه های کلیدی: اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، مدلسازی معادلات ساختاری، شهرستان جیرفت
شهرهای فراگیر: رویکرد نوین شهرهای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرن بیست و یکم، فناوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه و برنامه ریزی شهری ضرورت یافت تا کیفیت زندگی و مکان را بهبود بخشد. مطابق با پارادایم جدید شهری، استفاده از سیستم های نوآورانه از جمله ایجاد شهر های فراگیر با سیستم های همگرای هوشمند، راه حلی برای غلبه بر این مشکلات شهری است. شهرفراگیر از شهرهای آینده ای است که در آن فضاهای فیزیکی و فضاهای الکترونیکی همگرا هستند. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و مروری به بررسی و تحلیل رویکرد شهرفراگیر در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات است. نتایج تحلیل نشان می دهد که شهرفراگیر متشکل از فضا، مکان، فناوری اطلاعات و ارتباطات و انسان است. تفاوت این رویکرد با رویکردهای قدیمی در زمینه برنامه ریزی شهری، اتخاذ فناوری اطلاعات و ارتباطات بعنوان ابزار تغییر در شهرفراگیر است. این شهر با چهار بعد اجتماعی، اقتصادی، فضایی و سازمانی دارای تاثیرات مشخص بر شهر است. در راستای ابعاد؛ پیاده سازی دموکراسی به صورت واقعی با ایجاد مشارکت در بین شهروندان، تعیین فناوری اطلاعات و ارتباطات بعنوان محرک و موتور رشد اقتصادی، حذف محدودیت های زمانی و مکانی، رد نظریه مکان مرکزی و رویکردی است که هر دو فرم شهری فشرده و پراکنده قابلیت توسعه در آن را دارند. به لحاظ سازمانی نیز به ایجاد تعادل بین سه بعد اجتماعی، اقتصادی و فضایی در سطح شهر کمک می کند. بنابراین با توجه به قابلیت های کلیدی فناوری اطلاعات و ارتباطات توجه به رویکرد شهرفراگیر بخصوص در کلانشهرهای پایتختی ضروری است زیرا که امکان حل بسیاری از مشکلات از جمله ترافیک حمل ونقلی، آلودگی های زیست محیطی و افزایش توان رقابت پذیری اقتصادی را به دنبال دارد.
رویکرد حق به شهر در محله های دوستدار کودک، مطالعه موردی: محله خواجه نظام الملک تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
95 - 112
حوزههای تخصصی:
شهری شدن و ظهور سبک های زندگی نوین، مسائل جدیدی را رویاروی کودکان قرار داده و اندیشه شهر و محله دوستدار کودک را به عنوان مکانی که در آن حقوق کودکان رعایت می شود، مطرح نموده است. هدف این مقاله ارزیابی محله خواجه نظام الملک تهران به لحاظ شاخص های محله دوستدار کودک با رویکرد حق به شهر است. داده های عینی مربوط 22 شاخص از منابع اسنادی فراهم آمده اند و داده های 31 شاخص ارزیابی ذهنی نمونه آماری 373 نفره از والدین کودکان ساکن در محله هستند که به شکل تصادفی از جامعه آماری والدین انتخاب شده اند. پرسشنامه حاوی 31 گویه برای ارزیابی 31 شاخص است. ضمن تحلیل کیفی داده های آماری در قیاس با معیارهای استاندارد، داده ها در دامنه 1-5 نمره گذاری شده اند تا تمامی شاخص ها واجد مقیاس واحدی گردند. مدل تی تست تک نمونه ای در نرم افزار SPSS برای تحلیل داده ها، اجراشده است. یافته ها نشان دادند که وضعیت محله موردمطالعه در سطحی پایین تر از حد متوسط قرار دارد. با فرض رقم 3 به عنوان حد میانه، رقم 17/2 نشانگر ضعیف ترین حالت برای شاخص های بعد نهادی-حقوقی است. در دو بعد دیگر کالبدی-محیط زیستی و اجتماعی-فرهنگی نیز رقم یادشده به ترتیب 28/2 و 8/2 حاصل شده است. ضعیف ترین شاخص ها مربوط به سرانه های فضای سبز، فرهنگی، ورزشی بوده و شاخص های سطح تحصیلات والدین، تشویق به پاسداشت رویدادهای فرهنگی، امکان تأمین کالاها و خدمات خاص کودکان در خود محله و دسترسی و کیفیت مهدهای کودک و مدارس ابتدایی وضعیت نسبی بهتر را نشان دادند. پیش بردن محله برای نزدیک شدن به معیارهای یک محله دوستدار کودک نیازمند یک برنامه راهبردی در راستای بازآفرینی پایدار فرهنگی است.
تبیین مؤلفه های بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری براساس ابعاد ریخت شناسی شهری نمونه موردی: بافت مرکزی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
123 - 140
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و بررسی تأثیر شاخص های ریخت شناسی شهری بر بازآفرینی بافت های فرسوده در محدوده مرکزی شهر اهواز انجام شده است. این مطالعه به لحاظ ماهیت به صورت توصیفی-تحلیلی و به لحاظ روش، به صورت کمی و هدف کاربردی انجام شده است. داده های مورد نیاز از منابع کتابخانه ای، اسناد و منابع الکترونیکی جمع آوری شده است. همچنین داده های میدانی نیز از طریق پرسشنامه و مشاهده متوالی جمع آوری شده است تا به دقت سنجش متغیرها و ارائه راهکارهای پیشنهادی انجام شود. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بالای 0.7 تأیید شده است. جامعه مورد نظر این پژوهش شامل 25 نفر از متخان و نخبگان به صورت گزینشی و هدفمند انتخاب شده اند. برای تحلیل داده ها با تکنیک دیمتل از نرم افزار اکسل استفاده شده است. نوآوری این پژوهش به دلیل استفاده ترکیبی از مفاهیم بازآفرینی، بافت فرسوده و ریخت شناسی شهری و استفاده از یک تکنیک دیمتل است که به عنوان یک مطالعه برجسته در حوزه بافت فرسوده مرکزی شهر اهواز تلقی می شود. نتایج نشان می دهد که متغیرهای کاربری مسکونی (امتیاز 4.35)، تعداد تصادفات (امتیاز 4.031)، نفر در واحد مسکونی (امتیاز 3.54)، تعداد طبقات ساختمان (امتیاز 3.35) و دسترسی به فضای عمومی و باز (امتیاز 1.99) در جایگاه اول تا پنجم قرار گرفته اند. برای احیای بافت فرسوده شهری، باید بهبود دسترسی به فضاهای عمومی و باز، تنوع فضای عمومی،کاهش تراکم دسترسی، کاهش تعداد طبقات ساختمان، افزایش سرانه کاربری فضای سبز توسط برنامه ریزان شهری مدنظر قرار گیرد. همچنین مشارکت فعال ساکنان و ارائه تسهیلات اقتصادی، می تواند در بازآفرینی بافت فرسوده مؤثر باشد.
تحلیل پایداری کشاورزی شالی کاران شهرستان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
159 - 182
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های مهم توسعه پایدار، کشاورزی پایدار است که سه ه دف اصلی بهره وری اقتصادی، کیفیت زیست محیطی و مسئولیت اجتماعی دارد و می بایست به صورت متعارف در کنار یکدیگر بررسی شوند. ش ناخت ای ن مؤلف ه ه ا م ی توان د در ت دوین سیاست ها و راهبردهای کشاورزی پایدار نقش بسزایی ایفا کند. هدف اصلی مطالعه، شناخت و تحلیل مؤلفه های پای داری نظ ام ک شت برنج در شهرستان رشت است. داده های مورد نیاز به صورت حضوری و با تکمیل پرسش نامه از کشاورزان شالی کار شهرستان رشت در سال 1400-1399 جمع آوری شد. برای تعیین وزن شاخص های اجتم اعی، اقتص ادی و اکولوژیکی از فراین د تحلی ل سلسله مراتبی ((AHP استفاده شد و همچنین برای ادغام شاخص های پایداری از روش شاخص ترکیبی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد 36 درصد نظام تولید برنج در وضعیت نرمال است و تنها 4 درصد نظام تولید برنج در وضعیت پایدار قوی و بالقوه پایدار قرار دارد. بر اساس یافته ها، ارقام بومی ازنظر شاخص های پایداری وضعیت مطلوب تری داشتند و کشاورزانی که عملی ات م دیریت اگرواکولوژی ک را استفاده کرده بودند، ازنظر پایداری اکولوژیکی، اقتصادی و پای داری ک ل در س طحی بالاتری قرار داشتند. با توجه به نتایج، کشاورزانی که دارای اراضی یکجا و متمرکز بوده اند ازنظر پایداری اقتصادی و پایداری کل وضعیت مطلوب تری داشتند. همچنین کشاورزانی که از ارقام بومی و گواهی شده استفاده کرده بودند ازنظر شاخص های پایداری وضعیت مطلوب تری داشتند. بنابراین کشت ارقام بومی و گواهی شده، مدیریت اگرواکولوژیک و حرکت به سوی اندازه های بزرگ تر مزرعه می تواند تأثیر مثبتی بر پایداری کشت برنج داشته باشد.
رابطه درون و بیرون خانه به روایت ساکنین زن؛ مطالعه موردی: خانه های بافت میانی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر الگوهای کالبدی مؤثر بر شکل گیری رابطه مناسب میان درون و بیرون خانه مورد سؤال است. این الگوها کمک می کنند که ضمن حفظ حریم های درونی خانه، این مکان به بستر پیرامونی اش پیوند بخورد. ازآنجاکه میزان مطلوب رابطه درون خانه با بیرون تا حد زیادی به شیوه زندگی ساکنین مربوط می شود؛ پژوهش به یک حوزه مکانی-فرهنگی خاص یعنی بافت میانی شهر کرمانشاه محدود شده است. علت انتخاب این بافت، برخورداری اغلب خانه های بافت میانی از شرایط کالبدی تقویت کننده رابطه درون و بیرون برآمده از بررسی منابع مکتوب و جریان داشتن زندگی در این خانه ها است که از سویی امکان مطالعه هم زمان رفتار و کالبد را فراهم کرده و از سوی دیگر تعمیم پذیری نتایج به محیط های مسکونی با شیوه زندگی مشابه را افزایش می دهد. همچنین نسبت نزدیک زنان به خصوص زنان خانه دار با خانه سبب شده سؤال از دریچه روایت ساکنین زن، به پاسخ نزدیک گردد. روش پژوهش: راهبرد پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است. جمع آوری داده ها از طریق انجام مصاحبه باز با 16 نفر از زنان خانه دار ساکن 9 خانه از خانه های بافت میانی کرمانشاه، تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. پس از تطبیق دادن کدهای اولیه حاصل از مصاحبه ها با نقشه های برداشت شده از خانه ها و مقوله بندی کدها بر اساس چهارچوب نظری پژوهش، نتایجی در پاسخ به سؤالات به دست آمده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد، رابطه مناسب درون و بیرون خانه برای زنان ساکن در بافت میانی شهر کرمانشاه، رابطه ای است که کنترل نوع و میزان آن در اختیار ساکنین خانه باشد؛ بنا بر این هرقدر در خانه ای فضاها ازنظر میزان ارتباط با بیرون متنوع تر باشند، آن خانه در شکل دادن به رابطه مطلوب درون با بیرون کارآمدتر است. نتیجه گیری: در خانه های موردبررسی سه سطح از ارتباط میان فضاهای درونی با بیرون دیده می شود. همچنین دو دسته الگوی کالبدی یعنی «لایه بندی فضایی» و «پنجره ها» به تحقق رابطه مطلوب میان درون و بیرون کمک می کنند؛ «لایه بندی فضایی» به معنای قرارگیری بخش های خصوصی خانه (اتاق خواب و نشیمن) در عمق و طبقات بالاتر و هم جوار شدن دیگر فضاهای خانه با معبر است. همچنین «پنجره های» هم جوار با بیرون، در مقیاس خرد بر کیفیت رابطه درون و بیرون تأثیرگذارند. علاوه بر این به واسطه حضور بلندمدت زن (مادر) در آشپزخانه این فضا به قلب خانه تبدیل شده و نوع و میزان ارتباط آن با بیرون تا حد زیادی تعیین کننده نوع و میزان ارتباط خانه با بیرون است.
تحلیل مؤلفه های تاثیر گذار در مدیریت بحران در نواحی روستایی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۹)
133 - 148
حوزههای تخصصی:
تداوم مخاطرات طبیعی و آسیب پذیری نواحی روستایی موجب شده تا این مخاطرات به بحران هایی بدل گردند که هرساله خسارات فراوانی را برجای می گذارند، با توجه به اینکه وضعیت مدیریت بحران، نقش بسزایی در کنترل و تبدیل مخاطرات طبیعی دارد، در این راستا نیاز است که وضعیت نواحی روستایی مورد مداقه و تحلیل قرار گیرد. لذا ارائه مدلی متناسب در پایش و مدیریت بحران به حل مشکلات عدیده در زمینه بلاهای طبیعی می تواند کمک کند. مناطق روستایی استان اصفهان دارای روستاهای بسیار زیادی می باشد که نبود قوانین و برنامه ای متناسب در زمینه کنترل و مدیریت مخاطرات طبیعی، منابع زیادی را نابود خواهد کرد که این امر بررسی و تحلیل مؤلفه های مؤثر در مدیریت ریسک و تبیین الگوی برنامه ریزی متناسب آن را طلب می کند. لذا هدف از این مطالعه تحلیل مؤلفه های مؤثر در مدیریت بحران نواحی روستایی استان اصفهان می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و جهت گردآوری داده ها از مطالعات میدانی استفاده شده است. ابزار مورداستفاده برای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود که با توجه به مرور زمینه تحقیق و انجام مصاحبه های فردی با کارشناسان اداره کل مدیریت بحران منطقه طراحی گردید. جامعه آماری این تحقیق شامل 22 نفر از مدیران مرتبط هستند که در حوزه مدیریت بحران فعالیت داشتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که شاخص برنامه ریزی (30/0)، آموزش و ترویج (18/0)، قوانین و مقررات (66/0)، اطلاع رسانی (46/0) و عامل زیربنایی (22/0) از بارهای عاملی را تبیین می نماید. دیدگاه ساختاری و جامع، جهت شناخت عوامل مؤثر بر وضعیت مدیریت بحران نواحی روستایی وجه تمایز این پژوهش با سایر پژوهش ها می باشد.
ارزیابی و مدیریت مخاطرات شهری در هزاره سوم (مطالعه موردی: سیلاب های شهری شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
41 - 52
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی بدون برنامه ریزی در کشورهای در حال توسعه با سرعتی نگران کننده در حال رشد است. این رشد چالش هایی را برای برنامه ریزی توسعه و مدیریت مخاطرات شهری ایجاد کرده است. رشد قابل توجه جمعیت شهری منجر به افزایش خطرات شهری شده و در نتیجه هنگام مواجهه با مخاطرات طبیعی، اغلب منجر به بلایای مکرر می شود. ارزیابی ریسک به عنوان یکی از ابزارهای اساسی مدیریت ریسک به تجزیه و تحلیل خطر و آسیب پذیری می پردازد. این ابزار برای مطالعه عوامل خطر احتمالی و موجود بلایایی که می تواند رخ دهد، استفاده می شود و زمینه را برای برنامه ریزی و اجرای اقدامات کاهش خطرات و اثرات بلایا فراهم می کند. در این پژوهش، با توجه به استعداد سیل خیزی در حوضه رودخانه خشک شیراز، ارزیابی و مدیریت مخاطرات شهری (با توجه به سیلاب های شهری شیراز) بررسی شده است. هدف این مطالعه تعیین مکان های مناسب برای استقرار مراکز موقت جمعیت آسیب دیده ناشی از سیل در شهر شیراز است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی است که با استفاده از آن، معیارها و شاخص های مورد نیاز انتخاب شده و با توجه به نتایج تحلیل توسط کارشناسان مدیریت بحران، به عنوان لایه هایی در نرم افزار Arc GIS سنجیده شده است. سپس با توجه به وزن داده شده به هر یک از لایه ها و با استفاده از مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی، مکان هایی با تطابق بیشتری با پهنه های مناسب و خیلی مناسب انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که مناطق جنوبی، مرکزی و قسمتی از شرق جزو مناطق با پتانسیل بالای احداث مناطق مناسب برای اسکان اضطراری و موقت در جریان بروز مخاطرات ژئومورفیک در حوضه رودخانه خشک شیراز می باشند. به طور کلی، ارزیابی و مدیریت مخاطرات شهری می تواند به عنوان یک مرحله مهم در فرآیند مدیریت ریسک دیده شود که به وسیله ی آن می توان از منابع موجود برای مقابله با بلایا و خطرات استفاده کرد.
تحلیلی بر مهاجر فرستی شهرستان ها به مرکز استان؛ علل و روندها، مطالعه موردی: استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
133 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل روند مهاجرفرستی شهرستان های استان آذربایجان غربی به مرکز استان و نیز علل مؤثر بر این مهاجرت می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و جنبه ی کاربردی دارد. داده های مورد نیاز پژوهش، از داده های خام مهاجرت و سالنامه آماری استان آذربایجان غربی و از سایت مرکز ملی آمار استخراج شدند. ابتدا روند مهاجرفرستی شهرستان ها به مرکز استان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و برای تحلیل داده ها از آمار فضایی در محیط نرم افزار Arc Gis استفاده شد. تحلیل موران نشان داد داده های مهاجرفرستی دارای خودهمبستگی فضایی و الگوی توزیع خوشه ای هستند و به صورت تصادفی و پراکنده توزیع نشده اند. در نتیجه تحلیل لکه های داغ مشخص شد در بازه زمانی ۹۰- ۹۵ لکه های داغ در سطح دو شهرستان خوی و سلماس تشکیل شدند در حالی که در بازه زمانی ۹۰- ۸۵ این لکه های داغ علاوه بر خوی و سلماس، شهرستان ماکو را نیز در بر می گیرند. در گام بعدی، پس از ورود داده ها به نرم افزار Spss و اجرای آزمون T همبسته مشخص شد هیچ تغییر معناداری در کل میزان مهاجرفرستی شهرستان های استان به مرکزاستان ، طی دو بازه زمانی مذکور وجود ندارد. جهت بررسی علل موثر بر مهاجر فرستی شهرستان ها به مرکز استان، داده ها با تحلیل رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR)، مورد تحلیل قرار گرفتند. نیکوئی برازش مدل رگرسیونی با 5 متغیر مستقل ضریب شهرنشینی در مبدأ، تعداد متقاضیان کار، فاصله مبدأ ومقصد، تراکم جمعیت و میزان برخورداری از خدمات شهری، مناسب ارزیابی شد و الگوی خاصی از تأثیرگذاری مدل رگرسیونی در منطقه مورد مطالعه مشاهده گردید.
شناخت عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری استخوان بندی و سازمان دهی مسکن کپری در روستای بنگرو (قلعه گنج، کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۸
۴۶-۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف: در نواحی روستایی، مسکن سرپناه مهمی برای سکونت مردم بوده و وظایف دیگری ازجمله نگهداری دام، ذخیره محصولات تولیدشده و ایجاد مکان هایی برای فعالیت های اقتصادی را بر عهده دارد. جامعه روستایی به دلیل پایبندی به سنت ها و فرهنگ محلی، الگوی مسکن بومی را پذیرفته و آن را با توجه به شرایط جغرافیایی خود اجرا می کند. در روستاهای کپری، الگوهای متنوعی از ساخت وجود دارد که حوزه های زیستی، جمعی، خدماتی و معیشتی را سازمان دهی می کند. طراحی مسکن روستایی نیازمند درک دقیق از حوزه های زندگی مردم، توجه به استحکام سازه در برابر شرایط طبیعی و انسانی، و سازگاری با محیط زیست است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به دنبال شناخت عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری استخوان بندی و سازمان دهی مسکن در روستای کپری بنگرو به روش کیفی بوده است و در تحلیل داده ها از شیوه توصیفی-تحلیلی بهره برده است. بدین منظور به بررسی استخوان بندی و سازمان دهی ایجادشده توسط ساکنان با دخل و تصرف در روابط کپرهای توپی ساخته شده در طرح بهسازی این روستا، پرداخته شد. یافته ها: نتایج نشان دهنده وجود چهار نوع کلی چیدمان کپرها تحت تأثیر شیوه زندگی و معیشت ساکنان در مجموعه های سکونتی روستا بوده که در قالب یک استخوان بندی خطی تحت تأثیر عوامل اقلیمی و توپوگرافی سازمان دهی شده است. نگاه موشکافانه به این الگوها نشان می دهد، در طرح بهسازی سکونتگاه های روستایی، باید به مسائل اقلیمی، اجتماعی و الگوهای جمعی که در میراث معماری کهن ساکنان نهفته است، در کنار تجارب پیشرفت تکنولوژی دوره مدرن توجه داشت. نتیجه گیری: بررسی توپ های بهسازی شده و تغییرات پس از ساخت آن نمایانگر این حقیقت بود که کپرهای بومی علاوه بر فرم، پتانسیل های بررسی نشده دیگری نیز در خود نهفته دارد که می تواند جهت ارائه الگوی ساخت برای واحدهای مسکونی مدرن و مطابق با نیازهای ساکنان راهگشا باشد، که علاوه بر توانایی بهتر در همگام شدن با اقلیم و کاهش مصرف انرژی می تواند گامی مؤثر در حفظ فرهنگ بومی و حافظه اجتماعی ساکنان خود باشد.
استراتژی های توسعه شهر پیرانشهر با رویکرد CDS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین استراتژی های توسعه پیرانشهر به نگارش درآمده است. بنابراین، ابتدا وضعیت شاخص های CDS ارزیابی و سپس، چشم انداز توسعه شهر در قالب برنامه ریزیِ راهبردی مشارکتی تدوین شده است. روش پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و ازلحاظ ماهیت توصیفی تحلیلی و روش جمع آوری داده ها به صورت پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده که بدین ترتیب، داده های پژوهش از سه گروه جامعه آماری (شهروندان، مسئولین و نخبگان) جمع آوری گشته و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. همچنین، جهت تحلیل عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر شهر و تدوین استراتژی های توسعه، مدل SWOT و برای اولویت بندی استراتژی ها نیز مدل های ترکیبی AHP-SWOT و ANP-SWOT به کاررفته است. نتایج نشان می دهد میانگین کلی گروه های شهروندان، مسئولین و نخبگان به ترتیب معادل 42/2، 31/2 و 15/2 بوده و هر سه گروه، وضعیت پیرانشهر را به لحاظ برخورداری از شاخص های CDS مطلوب ارزیابی نکرده اند. آزمون مانووا نیز نشان می دهد بین دیدگاه گروه های شهری در رابطه با همه شاخص های CDS به جز شاخص "حکمروایی" تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج چشم انداز سازی مشارکتی حاکی از آن است که هر سه گروه بر محورهای راهبردی چشم انداز پیرانشهر به عنوان شهری با عملکرد بازرگانی (برون مرزی) تجاری، شهری با عملکرد معدنی، شهری گردشگری و شهری کشاورزی اجماع نظر داشته اند. همچنین، در اولویت بندی استراتژی ها، استراتژی "تقویت عملکرد بازرگانی (برون مرزی) تجاری پیرانشهر و عملکردهای وابسته به آن"، با بالاترین امتیاز (374/0AHP=؛ 357/0ANP=) به عنوان بهترین استراتژی توسعه آتی پیرانشهر انتخاب گردید.
علل ایجاد ضایعات در زنجیره تأمین سبزیجات برگی در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
53 - 82
حوزههای تخصصی:
امروزه ضایعات مواد غذایی به یک نگرانی جهانی برای سامانه های کشاورزی-غذایی پایدار تبدیل شده است. بر اساس بررسی های میدانی، سالانه بخش زیادی از سبزیجات برگی در استان کرمانشاه در نتیجه ناکارآمدی زنجیره تأمین به ضایعات تبدیل می شوند. بااین حال، هیچ آمار و اطلاعات دقیقی از میزان ضایعات در مراحل مختلف زنجیره تأمین و محرک های آن ارائه نشده است. این مطالعه با هدف اندازه گیری میزان ضایعات در زنجیره تأمین سبزیجات برگی در استان کرمانشاه و شناسایی علل آن انجام شده است. ابزار جمع آوری داده های تحقیق، پرسش نامه بود. جامعه آماری این مطالعه شامل دو گروه از متخصصان موضوعی و کنشگران زنجیره تأمین سبزیجات برگی در سال 1400 بود. در مجموع، 60 نفر متخصص و 728 نفر از کنشگران در مراحل مختلف زنجیره تأمین سبزیجات برگی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج مطالعه حاکی از آن است که مراحل تولید (با 24 درصد ضایعات) و مصرف خانوار (با 21 درصد ضایعات)، مهم ترین نقاط ورود برای مداخله و اعمال راهبردهای کاهش ضایعات سبزیجات برگی هستند. نتایج بررسی علل و محرک های تولید ضایعات نشان داد که کیفیت نامناسب محصول عرضه شده به هریک از مراحل زنجیره تأمین به دلیل اقدامات نامطلوب و رفتارهای کنشگران در مراحل پیشین، یکی از مهم ترین علل ایجاد ضایعات سبزیجات برگی به شمار می رود. بنابراین، به کارگیری اقدامات و راهبردهای مقابله با علل ایجاد ضایعات در مراحل پیشین زنجیره تأمین، ضمن کاهش ضایعات در این مراحل، تأثیر قابل ملاحظه ای بر کاهش میزان ضایعات در مراحل نهایی زنجیره تأمین دارد.
بررسی میزان رضایتمندی روستاییان بیمه گذار محصول خرما در استان های خرماخیز کشور (رهیافت توبیت هکمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
23 - 46
حوزههای تخصصی:
خرما از محصولات باغی دارای مزیت نسبی و ارزآور کشور به شمار می رود که حمایت از تولید و صادرات آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. بیمه از ابزارهای حمایتی و کارآمد در راستای تولید محصول خرما است. هدف پژوهش بررسی میزان رضایتمندی روستاییان بیمه گذار محصول خرما از منظر کارگزاران صدور بیمه نامه در استان های سیستان و بلوچستان، خوزستان، کرمان، فارس، بوشهر و هرمزگان با استفاده از الگوی دومرحله ای هکمن بود. اطلاعات لازم با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از 105 کارگزار صدور بیمه نامه به صورت غیر حضوری در سال 1401 جمع آوری شد. نتایج آماره های مرحله نخست، مؤید قدرت توضیح دهندگی، دقت عمل و مناسب بودن مدل بود و نتایج مرحله دوم نشان داد سه متغیر سطح زیر کشت، بیمه کشاورزی و خرید تضمینی به ترتیب بیشترین تأثیر مثبت و معنادار را بر میزان رضایتمندی روستاییان بیمه گذار خرما داشته اند. در این راستا پیشنهاد می شود سیاست گذاران با اقدامات حمایتی لازم زمینه یکپارچه سازی اراضی خرما را فراهم نمایند. همچنین با بیمه کشاورزی و قراردادهای بازاریابی در قالب خرید تضمینی، ریسک های نخل داران را کاهش داده تا با افزایش تولید و صادرات آن، زمینه حفظ و توسعه این محصول فراهم شود.
بررسی تأثیر مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر مدیریت پسماندهای روستایی (مطالعه موردی: روستاهای بخش پادنا در شهرستان سمیرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
213 - 236
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون جمعیت و افزایش چشمگیر فعالیت های انسانی، تغییر الگوهای زندگی و تنوع فزاینده نیازهای بشر منجر به افزایش پسماندهای مختلف در جوامع شهری و روستایی شده است. روستاها به خصوص روستاهای حواشی شهرهای بزرگ ایران همچون دیگر جوامع انسانی تحت تأثیر این تحولات و خطرات واقع شده است. ازاین رو، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر مدیریت پسماندهای روستایی در روستاهای بخش پادنا در شهرستان سمیرم از توابع استان اصفهان پرداخته است. تعداد 150 نفر از جامعه آماری مورد نظر به عنوان نمونه، انتخاب و اطلاعات به روش نمونه گیری تصادفی ساده در سال 1403 جمع آوری شد. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی و مدیریت مطلوب پسماندهای روستایی در نمونه مورد مطالعه همبستگی مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج استفاده از شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چندلایه نیز نشان داد که اخلاقیات و اعتماد اجتماعی به ترتیب بیشترین اهمیت نسبی را در رفتار مدیریت پسماندهای روستایی ساکنان به خود اختصاص داده اند. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندمتغیره گام به گام نشان داد مؤلفه های مشارکت و اخلاقیات اجتماعی در میان عناصر تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی دارای اثرگذاری مثبت و معنی دار بر مدیریت پسماندهای روستایی بودند و بر این مبنا به عنوان مؤلفه های پیشگو در توضیح رفتار مدیریت پسماند روستایی در منطقه مورد مطالعه شناخته شدند. در نهایت، براساس نتایج به دست آمده، برنامه ریزی و سیاست گذاری در جهت ترویج و بهبود اخلاقیات و مشارکت اجتماعی در مدیریت مطلوب پسماندهای روستایی از طریق برگزاری کارگاه های آموزشی و ارائه مشوق های مالی در مناطق روستایی توسط نهادهای ذی ربط مورد تأکید قرار گرفت.
ارزیابی ناهماهنگی های آسایش حرارتی و سازگاری رفتار ساکنین در مسکن تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۸
۱۱۸-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی انتقادی مدل های آسایش حرارتی در آپارتمان های میان مرتبه شهر تهران می پردازد و بر شکاف بین استانداردهای نظری و تجربه واقعی ساکنان تمرکز دارد. آسایش حرارتی یکی از عوامل کلیدی در طراحی ساختمان های مسکونی است که تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی ساکنان دارد. در تهران، که شرایط آب وهوایی متنوع است و ساختمان ها اغلب دارای کیفیت پایین ساخت هستند، دستیابی به آسایش حرارتی چالش های خاصی را ایجاد می کند. هدف این مطالعه، ارزیابی نواقص شاخص های استاندارد، به ویژه شاخص میانگین رأی پیش بینی شده (PMV) که مبنای استانداردهای ملی ایران است، و تطابق آن ها با رفتارهای تطبیقی و شرایط محلی است. این مطالعه به دنبال ارائه رهنمودهای رفتاری-پاسخ گو برای بهبود آسایش حرارتی در شرایط خاص تهران است. روش پژوهش: این پژوهش از رویکرد ترکیبی موازی هم گرا استفاده کرده که شامل جمع آوری داده های کمی و کیفی است. داده های کمی از طریق اندازه گیری های محیطی شامل دما، رطوبت، سرعت هوا و دمای میانگین تابشی (MRT) در فصول مختلف جمع آوری شده است. داده های کیفی از طریق نظرسنجی از 112 ساکن آپارتمان های میان مرتبه با توان آماری 95/0، به دست آمده است. این نظرسنجی ها به بررسی رفتارهای تطبیقی ساکنان در برابر تغییرات دمایی و ترجیحات آن ها در استفاده از سیستم های گرمایش و سرمایش پرداخته است. یافته ها: یافته ها نشان داد که شاخص PMV تنها در 17 درصد موارد توانست آسایش حرارتی را به درستی پیش بینی کند که نشان دهنده محدودیت های جدی این مدل در شرایط اقلیمی تهران است. اختلافات بین دمای میانگین تابشی (MRT) و دمای حباب خشک به ویژه در تابستان موجب افزایش نارضایتی حرارتی شده است. دماهای خنثی ترجیح داده شده توسط ساکنان در تابستان 55/20 درجه و در زمستان 86/23 درجه سانتی گراد بوده است. نتیجه گیری: این مطالعه بر ناکارآمدی مدل های ایستای آسایش حرارتی مانند PMV در شرایط خاص تهران تأکید می کند و نیاز به استانداردهای تطبیقی را برجسته می سازد. استانداردهایی که به رفتارهای ساکنان و شرایط محلی پاسخ گو باشند، می توانند آسایش حرارتی و پایداری را بهبود بخشند.