فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش مهم ترین الگوهای همدیدی موجد بارش برف فراگیر در شمال شرق ایران موردبررسی قرار گرفته است. برای این منظور داده های کد هوای حاضر و عمق برف ایستگاه های سینوپتیک شمال شرق کشور طی دوره آماری 1371-1400، برای ماه های مهر تا اسفند، از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد. جهت بررسی بارش های برف فراگیر، روزهایی که بیش از 70 درصد منطقه موردمطالعه هم زمان شاهد ریزش برف بود، به عنوان یک روز فراگیر استخراج شدند. به منظور انجام تحلیل های همدیدی-دینامیکی در مورد بارش های برف فراگیر در شمال شرقی ایران، از روش طبقه بندی با استفاده از تحلیل خوشه ای استفاده شد و نقشه های روزهای نماینده از جمله دمای جو، شار رطوبت، ارتفاع ژئوپتانسیل، تاوایی، جبهه زایی، جت استریم، شاخص امگا و داده های باد مداری و نصف النهاری ترسیم شد. تحلیل روند نیز با استفاده آزمون من کندال انجام شد. نتایج نشان داد که 3 الگوی پرفشار سیبری و مرکز اروپا_کم فشار شرق ایران، پرفشار غرب ایران_کم فشار سودان، پرفشار مرکز اروپا_کم فشار شرق ایران و افغانستان به بهترین نحو بارش های برف فراگیر در منطقه موردمطالعه را توجیه می نمایند. در تمامی الگوها در تراز میانی جو شدت یافتن جریان های نصف النهاری بادهای غربی همراه با تشکیل مراکز پرفشار و کم فشار موجب ایجاد بلاکینگ در مسیر جریانات غربی شده و شرایط را برای صعود هوا فراهم کرده است . تمرکز میدان امگای منفی و فرارفت تاوایی نسبی مثبت به همراه قرار گرفتن منطقه شمال شرق ایران در نیمه چپ خروجی رودباد جنب حاره، موجب ناپایداری های شدید و بارش برف فراگیر در منطقه شده است. همچنین نتایج نشان داد که علیرغ م ع دم وج ود رون د در تعداد روزهای فراگیر برف در شمال شرق ایران، تعداد روزهای برف فراگیر در طول زمان روندی کاهشی داشته است.
ارزیابی تاب آوری کالبدی بافت شهری با رویکرد مدیریت بحران به کمک نرم افزار GIS (نمونه موردی: هادی شهر بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
119 - 150
حوزههای تخصصی:
بحران ها و حوادث طبیعی پیش بینی نشده ای در سرتاسر جهان در حال رخ دادن هستند که زندگی مردمان بسیاری را نابود و دگرگون کرده اند و این امر باعث شده تا همواره مقابله با نتایج حاصل از آن ها و امن ماندن از خطرات وارد شده، موضوع مهمی برای دولتمردان و محققین باشد. این تحقیق با هدف ارزیابی و یافتن راهکارهایی برای کاهش تلفات و اثرات مخرب بحران های طبیعی انجام شده است. به کمک روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، ابتدا شاخصه های کالبدی شهری که بر میزان تاب آوری در برابر بحران ها تاثیر دارند، از طریق بررسی کتب و تحقیقات پیشین استخراج شده است. سپس شاخص ها و زیرشاخص ها، بر اساس سه لایه تفکیک شده از تک بنا تا تمام محدوده شهر، طبقه بندی شدند. به کمک نرم افزار تخصصی شهرسازی، برای بررسی هر شاخص در سطح هادی شهر، نقشه های تحلیلی خروجی گرفته شدند. در آخر با استفاده از داده های حاصل از نقشه ها و داده های میدانی از منطقه مورد مطالعه، میزان تاب آور بودن شهر در خصوص هر یک از شاخص ها به دست آمدند. نتایج نشان می دهد که هادی شهر در قسمت های مساحت قطعات، بافت و ساختار، فاصله از گسل، تراکم ساختمانی، معابر، تجهیزات شهری، کیفیت ابنیه و زیرساخت های شهری، دارای بیشترین ضعف است. همچنین اندازه گیری اهمیت هر یک از شاخص ها و زیرشاخص ها نسبت به هم، نشان می دهد که از بین لایه های مقاومتی مدیریت بحران، لایه سوم و از بین زیرشاخص ها، زیرساخت های شهری بیشترین تاثیر را بر میزان مقاومت در برابر بحران ها دارند. در انتها، با توجه به ضعف ساختار شهر در هر یک از مولفه ها و میزان اهمیت آن ها، راهکارهایی برای بهبود وضعیت موجود ارائه شده تا بتوان شهر را به درجه بالاتری از تاب آوری رساند.
شناسایی مشکلات محله با رویکرد برنامه ریزی محله محور (مطالعه موردی: محله 49 منطقه 2 شهرداری زاهدان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
اندیشه های نو در علوم جغرافیایی دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
39 - 52
حوزههای تخصصی:
درگذشته مرزهای یک محله شهری را تفاوتهای قومی، نژادی، طبقاتی، گروهی و گاه تقسیم بندی های طبیعی و تفاوت های ژئوموفولوژی (مثل وجود یک رودخانه، مسیل و ...) تعیین می کردند. محله های یک شهر هر کدام دارای یک هویت فرهنگی نیز بودند و با شنیدن اسم محله بلافاصله خصوصیات ساکنان آنها به لحاظ شغل، میزان ثروت و نیز خلق و خوی غالب در محله به ذهن متبادر می شد. اما در شهرهای کنونی با انفجار جمعیت بوجود آمده در قرن ماضی که سبب درهم ریختن نظام های سنتی زیستی قدیم شد، عملا مفهوم محله دستخوش تغییر شده و تعابیر جدیدی جای آن را گرفت. شکل گیری محله ها در عصر حاضر نه بر اساس تجانس های قومی، نژادی مذهبی و ... بلکه براساس توان اقتصادی افراد، تجانس شغلی (کوی های کارمندی و ...) قرار گرفته است لذا در مطالعات میدانی در محلات جدید اخلاف عقیده و سلیقه بسیاری مشاهده می شود و محله ها از یک نوع عدم وحدت نظر در بین ساکنان خود رنج می برند. در تحقیق حاضر که به روش اسنادی – میدانی انجام گرفته ضمن جمع آوری اطلاعاتی در خصوص محله 49 شهر زاهدان تعداد 380 پرسشنامه بین ساکنان این محله توزیع شد و پس از جمع آوری آنها اطلاعات حاصل به کمک نرم افزار SPSS و براساس آزمون رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید. در محله مورد مطالعه علی رغم اینکه 61 درصد از ساکنان محله از زندگی در این محله رضایت داشتند اما مشکلات عدیده ای درون محله مشاهده شده مانند کمبود سطل های زباله و رها شدن زباله در سطح آسفالت، وضعیت نامناسب آسفالت، زمین های مخروبه که محل تجمع زباله و حشرات موذی می باشند. افزایش فضای سبز مهمترین مطالبه ساکنان این محله بوده و کمبود مراکز تفریحی و ورزشی، پیاده روهای نامناسب، عدم وجود شبکه حمل فاضلاب مناسب، جوی های مسدود شده نیز به ترتیب به عنوان بزرگترین مشکلات محله شناخته شدند.
آسیب شناسی پراکنده رویی و گسترش افقی کلانشهر اهواز براساس مدل کوکوسو(COCOSO)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
اندیشه های نو در علوم جغرافیایی دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
95 - 116
حوزههای تخصصی:
رشد سریع جمعیت شهری جهان به خصوص در کشورهای در حال توسعه، یکی از چالش های عمده برای دولت ها و سازمان های برنامه ریزی است. طی دهه های اخیر از میان الگوی های مختلف رشد شهری، الگوی رشد پراکنده به روند مسلط توسعه فضایی در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. هدف این پژوهش آسیب شناسی پراکنده رویی و گسترش افقی کلانشهر اهواز انجام شده است.پژوهش حاضر در زمره تحقیقات کاربردی و با روش، تحلیلی- توصیفی می باشد. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانه ای- اسنادی و پیماشی است.جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره کوکوسواستفاده شده است. یافته های حاصل حاصل از روش کوکوسو، مناطق 1 و 8 شهر اهواز با حرف اختصاری B و با کسب وزن نهایی 94/2 در آزمون کوکوسو مطلوب ترین وضعیت و شرایط را به خود اختصاص داده است. مناطق 2 و 6 شهر اهواز با حرف اختصاری D و با کسب وزن نهایی 49/1 نامطلوب ترین وضعیت و حداقل اثرگذاری را در میان سایر محدوده ها نسبت به مولفه های مطالعاتی کسب نموده است. نتیجه اینکه با توجه به پیامدهای نامطلوب رشد پراکنده و در راستای دستیابی به توسعه ی پایدار و شکل پایدار شهری، الگوی رشد فشرده به عنوان الگوی توسعه آتی شهر پیشنهاد می شود.
بررسی اثرات نوسان اقلیم بر میزان آب مجازی برخی محصولات زراعی در استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۲۲۷-۲۱۰
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق تأثیر نوسان اقلیم بر میزان آب مجازی برخی محصولات زراعی استراتژیک در استان کرمان برای دوره های آتی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از داده های اقلیمی مدل گردش کلی HadCM3 تحت سناریوی واداشت تابشی RCP4.5 استفاده شد. جهت بررسی امکان تولید و شبیه سازی داده های هواشناسی در دوره های آتی مدل ریزمقیاس نماییLARS-WG بکار گرفته شد. برای دوره پایه (2011-1991) کالیبراسیون و صحت سنجی مدل انجام گرفت. از طریق داده های LARS-WG میزان بارش و دمای بیشینه و کمینه ایستگاه های منتخب برای دوره های 2070-2011 میلادی پیش بینی و با دوره پایه مقایسه گردید. میزان آب مجازی برای محصولات منتخب شامل یونجه، جو و گندم محاسبه شد. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که پدیده نوسان اقلیم به طور معنی داری بر تبخیر- تعرق، عملکرد محصولات زراعی مورد مطالعه اثر گذار بوده و از این رو بهره وری آب کشاورزی را در آینده تحت تاثیر قرار خواهد داد. در حالی که میانگین دمای فصل رشد در آینده تحت تاثیر نوسان اقلیم افزایش خواهد یافت، پارامتر بیشینه دما بیش از کمینه دما تحت تاثیر این پدیده قرار خواهد گرفت و به موازات این موضوع نیاز آبی و تبخیر- تعرق گیاه در این دوره افزایش می یابد. همچنین بررسی ها نشان از کاهش بارش در فصول گرم سال و افزایش آن در فصول سرد در تمامی ایستگاه های مطالعاتی را دارد. میزان تغییرات آب مجازی به دست آمده برای همه گیاهان مورد مطالعه افزایشی است و این افزایش برای محصولات جو و گندم به طور متوسط در دوره آینده افزایش بیشتری از خود نشان می دهد. بیشترین افزایش میزان آب مجازی نسبت به دوره پایه در ایستگاه کرمان مربوط به محصولات جو و یونجه به اندازه حداقل 30% می باشد.
فرونشست دشت های ممنوعه بحرانی (منطقه مورد مطالعه: دشت اشتهارد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اخیر فرونشست به عنوان یک مخاطره ژئومورفیک و یکی از بحران های زیست محیطی، هر ساله خسارات جبران ناپذیری را به دشت های ایران تحمیل می کند که می توان گفت یکی از مهم ترین علل آن در حال حاضر برداشت غیراصولی و بی رویه از سفره های زمینی می باشد. دشت اشتهارد به عنوان یکی از قطب های صنعتی و کشاورزی استان البرز حائز اهمیت است و به دلیل افت شدید سطح آب زیرزمینی توسط وزارت نیرو ممنوعه بحرانی اعلام شده است. ازاین رو بررسی میزان نرخ فرونشست و پرداختن به علل و عوامل تأثیرگذار در جهت مدیریت خطر آن، دارای اهمیت زیادی است. در این پژوهش جهت بررسی فرونشست دشت اشتهارد از تکنیک تداخل سنجی تفاضلی راداری (D_ InSAR) و از داده های ماهواره Sentinel-1A در بازه زمانی (۲۰۲۳ تا ۲۰۱۷) استفاده شد. در این بازه زمانی فرونشست منطقه بین ۲.۰۸- تا ۲.۹۳- سانتی متر متغیر است که بیشترین مقدار فرونشست مربوط به بازه زمانی ۲۰۲۰ -۲۰۱۹ حدود ۲.۹۳ - سانتیمتر و کمترین مقدار فرونشست در بازه زمانی ۲۰۲۳ -۲۰۲۲ حدود ۲.۰۸- سانتیمتر است. نرخ فرونشست از شرق به غرب و در پهنه جنوبی با افزایش همراه است. درواقع بیشینه فرونشست در تمام بازه های مطالعاتی در محدوده آبخوان اشتهارد متمرکز است که بخش عمده ای از مزارع، آبادی ها، کارخانه ها و شهر اشتهارد، شهرک های صنعتی (کوثر، امید و اشتهارد)، زمین های کشاورزی و بیشترین تمرکز و استقرار منابع زیرزمینی (چاه ها) را در خودش جای داده است. نتایج هیدروگراف ها و درون یابی با استفاده از آمارهای چاه های پیزومتری نیز افت آب های زیرزمینی و افزایش عمق را در این محدوده نشان می دهد؛ این در حالی است که نتایج بررسی همبستگی میزان فرونشست زمین با تغییرات عمق آب زیرزمینی هم در سطح %95 معنی دار بوده است به طوری که با افزایش عمق آب زیرزمینی فرونشست در منطقه افزایش می یابد. براساس پروفیل های تغییرات فرونشست، فرونشست منطقه موردمطالعه الگوی پیچیده ای دارد که این تغییرات و نوسانات زمانی - مکانی نشان دهنده تأثیرات مختلفی ازجمله فعالیت های انسانی (مانند شدت، نوع فعالیت یا استخراج بی رویه آب از منابع زیرزمینی)، زیست محیطی، مشخصات زمین شناسی (جنس رسوبات، ضخامت سفره، موقعیت سنگ کف و...) میزان تغذیه و تخلیه آبخوان و... می باشد.
بررسی جامعه شناختی راهکارهای افزایش مشارکت اعضای تعاونی ها در امور مربوط به شرکت های تعاونی (مورد مطالعه: شرکت های تعاونی شهر اهواز)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تعاونی ها دموکراتیک ترین سازمان های روی زمین هستند که اعضای آن صاحبان اصلی آن هستند، انتظار می رود تعاونی ها از این ویژگی که بسیار ارزشمند است بتوانند بیشترین سود و استفاده را ببرند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و ارائه راهکارهای افزایش مشارکت اعضای تعاونی ها در امور مربوط به شرکت های تعاونی شهر اهواز است.روش بررسی: این پژوهش با رویکرد کمی، روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه برای جمع آوری داده ها انجام شده است. بر اساس فرمول کوکران تعداد 350 نفر از بین کل اعضای تعاونی ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بود. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه ی 22 انجام شد.یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که بین بین دیدگاه مدیران در مورد اهمیت مشارکت اعضا، میزان اطلاع از برنامه های مربوط به امور تعاونی، میزان اطلاع از جلسات مربوط به امور تعاونی، میزان رضایت از اطلاع رسانی در امور مربوط به تعاونی، رضایت از عملکرد مدیران، میزان تمایل مدیران به شرکت اعضا در جلسات، تشویق مدیران به شرکت اعضا در جلسات و آگاهی اعضا از فواید مشارکت در امور مربوط به تعاونی با میزان مشارکت اعضای تعاونی رابطه معناداری وجود داشته است اما بین میزان سرمایه اعضا در تعاونی و میزان مشارکت آنها رابطه معناداری وجود نداشته است. هم چنین نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای میزان اطلاع از جلسات تعاونی، میزان اهمیت مشارکت اعضا و میزان رضایت از عملکرد مدیران بیشترین سهم را در تبیین مشارکت اعضا تعاونی ها در امور مربوط به شرکت های تعاونی داشتتند و در کل 80 درصد از تغییرات متغییر وابسته را تبیین کردند که نشان دهنده تبیین بسیار بالایی است.
تحلیلی ساختاری از روندهای تولید و بازتولید بافت های فرسوده شهرستان اسلامشهر به منظور شناسایی پیشران های کلیدی بازآفرینی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طرد شدن برخی از بافت های شهری از توسعه ها، موجب سامان یافتن روندهایی می شود که به مرورزمان این گونه بافت ها را دچار فرسودگی می کند. اسلامشهر به عنوان شهرستانی که در مقیاس شهر تهران قربانی نا عدالتی در توسعه های شهری بوده است، به تدریج میزبان لکه های نوظهور فرسوده شهری گردیده است. ازاین رو در سال های اخیر طرح های بازآفرینی شهری برای مقابله با گسترش این نوع بافت ها، در پیش گرفته شده، اما در طی این دوره بازآفرینی، روند فرسودگی بافت های این شهرستان هنوز متوقف نشده و با سرعت پیشین ادامه دارد؛روش بررسی: در پژوهش حاضر سعی گردید تا با تحلیل تفسیری ساختاریِ روندهای تولید و بازتولید بافت های فرسوده، پیشران های کلیدی تکامل سیستم در جهت بازآفرینی مشخص شود. بر این مبنا، با مطالعات کتابخانه ای و پویش محیطی، 24 متغیر به عنوان بازیگران اصلی این سیستم انتخاب شدند. در ادامه با استفاده از روش دلفی، ماتریس تأثیرات متقابل توسط 25 نفر از خبرگان این حوزه تشکیل و وارد نرم افزار میک مک گردید.یافته ها و نتیجه گیری: به عنوان نتیجه گیری حاصل از پژوهش، می توان بیان نمود که «قوانین و ضوابط» در کنار متغیر تأثیرگذارِ «تأمین مالی» توسط سه رکنِ دولت، مدیریت شهری و ساکنین، نیروی محرکه سیستم را تأمین کرده و متغیرهای «انگیزه بخش خصوصی برای سرمایه گذاری»، «تعلق خاطر اهالی» و نیز «مالکیت»، متغیرهای استراتژیک جهت تکامل سیستم می باشند که می توانند با تکامل سیستم به سمت وضعیت مطلوب و توقف روندهای بازتولید فرسودگی، بازآفرینی پایدار را در کنار امنیت اجتماعی مطلوب و ابقای ساکنین بومی برای این مناطق، ایجاد نمایند.
تحلیل عوامل زیست پذیری فضاهای میانی ساختمان های بلندمرتبه به-منظور تحقق توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
63 - 90
حوزههای تخصصی:
بلندمرتبه سازی به عنوان یکی از روش های توسعه شهری و استفاده بهینه از فضاهای محدود، همواره مورد توجه بسیاری از معماران، طراحان و برنامه ریزان شهری بوده است. این نوع توسعه به تدریج از کاربری های اقتصادی به کاربری های مسکونی نیز گسترش یافته و مناطق پیرامونی شهرها را تحت تأثیر قرار داده است. با این حال، آنچه اغلب نادیده گرفته می شود، فضاهای میان ساختمان های بلندمرتبه است. بی توجهی به این فضاها می تواند منجر به کاهش کیفیت زندگی شهروندان می گردد. از آنجاییکه امروزه سیاست های شهری در راستای اهداف و اصول توسعه پایدار هستند، هدف این پژوهش تحلیل و بررسی متغیرهای زیست پذیری در فضاهای میان ساختمان های بلند مرتبه به منظور تحقق توسعه پایدار در شهرک گلستان سمنان است. روش مطالعه توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است و در آن رابطه علی و معلولی بررسی می شود. متغیرهای زیست پذیری در پنج بعد دسترسی، کالبدی و کاربری، زیست محیطی، تاسیسات و تجهیزات شهری و اجتماعی تدوین گردیده است. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردید که توسط 18 متخصص تکمیل شده است. جهت تحلیل پرسشنامه ها از روش ساختاری-تفسیری با کمک نرم افزار میک مک استفاده شد. متغیرهای زیست پذیری در فضای میان ساختمان های بلندمرتبه در پنج گروه متغیرهای دو وجهی (امنیت، روشنایی عملکردی و فضای سبز، مبلمان شهری، کاربری تفریحی و تعاملات اجتماعی)، مستقل (دسترسی به پارکینگ، دسترسی به ایستگاه حمل ونقل عمومی، فقدان آلودگی هوا، توالت عمومی و ایمنی)، تاثیرگذار (دسترسی به پارک، فقدان آلودگی هوا و بوی مطبوع)، تنظیمی (تئاتر روباز، کف سازی و فقدان آلودگی مواد جامد) و تاثیرپذیر (خوانایی) تبیین شده اند. متغیرهای امنیت، روشنایی عملکردی، دسترسی به پارک، مبلمان شهری و فضای سبز بیشترین تاثیرگذاری و متغیرهای متغیرهای خوانایی و ایمنی به ترتیب کمترین میزان اثرگذاری در تحقق زیست پذیری در فضای میان ساختمان های بلندمرتبه شهرک گلستان سمنان را دارند.
بررسی اثرات آلاینده های جوی معیار و پارامترهای هواشناسی بر تغییر غلظت کربن سیاه در تهران و تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۳
35 - 58
حوزههای تخصصی:
کربن سیاه (BC) یکی از اجزای مهم ذرات ریز معلق در هواست که تأثیر قابل توجهی بر آب و هوا و سلامت انسان دارد و فعالیت های انسانی همراه با شرایط آب و هوایی بر تغییرپذیری آن در طولانی مدت تأثیر می گذارد. از این رو، مطالعه حاضر به بررسی روابط آماری بین پارامترهای هواشناسی (دما، بارش، سرعت باد، رطوبت نسبی، فشار هوا، ساعات آفتابی، تابش خورشیدی و ابرناکی)، آلاینده های معیار هوا (CO، NO2، SO2، O3، PM10 و PM2.5) و آلاینده کربن سیاه و همچنین ارزیابی و مقایسه کارایی پنج الگوریتم یادگیری ماشین (رگرسیون خطی چندگانه (MLR)، مدل جمعی تعمیم یافته (GAM)، درخت طبقه بندی و رگرسیون (CART)، جنگل تصادفی (RF) و تقویت گرادیان (GBM)) در مدلسازی آلاینده ها و عوامل آب و هوایی مؤثر در تغییرات سطح غلظت آلاینده کربن سیاه در تبریز و تهران (2021 -2004) با استفاده از نرم افزار R 4.3.2 پرداخته است. نتایج مطالعه ی حاضر بیانگر تفاوت آشکار تأثیر پارامترهای هواشناسی و آلاینده های جوی معیار بر سطح غلظت آلاینده کربن سیاه در تبریز و تهران به دلیل موقعیت جغرافیایی، شرایط آب و هوایی و ساختار منطقه ای متفاوت این شهرها است. ذرات کربن سیاه روند صعودی معناداری را با سرعت نسبتاً برابر در طول دوره آماری مورد مطالعه در شهرهای تبریز و تهران تجربه کرده اند. بر اساس یافته های حاصل از تحلیل همبستگی اسپیرمن، ذرات کربن سیاه دارای همبستگی مثبت با آلاینده های PM2.5، NO2، CO و SO2 و همبستگی منفی با O3 است. آلاینده کربن سیاه دارای بیشترین همبستگی با پارامترهای سرعت باد (منفی) و رطوبت نسبی (مثبت) در تبریز و پارامترهای دما (منفی) و فشار هوا (مثبت) در تهران است. بر اساس ارزیابی عملکرد مدل های پیشگو و با توجه به اصل صرفه جویی، در تبریز مدل GAM و در تهران مدل مبنای MLR از عملکرد بهتری در پیش بینی مقادیر کربن سیاه نسبت به سایر مدل ها برخوردار بودند.
واکاوی مفهوم ناحیه عبور ممنوع مطالعه موردی: قلمروسازی نئونازی ها در روستای یامل آلمان (2024-2006)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
53 - 80
حوزههای تخصصی:
ایجاد آرمان شهرهای اکولوژیک و نواحی مبتنی بر عقاید سیاسی خاص در چارچوب رابطه میان ایدئولوژی و فضا طی دوره های مختلف مصداق هایی داشته اند که جدیدترین نمونه آن مفهوم نواحی عبور ممنوع است، این اصطلاح به قلمروسازی در نواحی شهری و روستایی اشاره دارد که توسط یک گروه خاص رادیکال، کنترل شده و لذا سکونت یا عبور و مرور برای افراد غیرخودی مانند مهاجران در آن امکان پذیر نبوده یا با خطر همراه است. در این پژوهش وضعیت قلمروسازی نئونازی ها در جمهوری فدرال آلمان در مقیاس فروملی و محلی مابین سال های 2006 تا 2024 میلادی بررسی شده و روستای یامل به عنوان مطالعه موردی تحت مطالعه قرار می گیرد. روش جمع آوری داده ها، کتابخانه ای و با استفاده از منابع دست اول لاتین و آلمانی و روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد عواملی همچون تبعات و نگرانی از ورود مهاجران خارجی از یک سو و کاهش جمعیت به ویژه در شهرهای کوچک و روستاها در آلمان بستر مناسبی را برای برخی لایه های اجتماعی راست گرای افراطی در این نواحی ایجاد کرده است تا نواحی عبور ممنوع ایجاد کنند. بر این اساس آن ها تلاش می کنند با بهره گیری از نمادها و علائم مربوط به دوران آلمان نازی فضای جغرافیایی مورد نظر خود را در برخی روستاهای کوچک به خصوص در شرق آلمان ایجاد کنند. با این حال براساس نتایج به دست آمده نئونازی ها تنها در مقیاس محلی و آن هم در میان بخش بسیار کوچکی از آلمان مقبولیت دارند و از نظر ایدئولوژیک، سازماندهی و عملکرد با جریان های راست گرای جدید همچون حزب آلترناتیو برای آلمان متفاوت هستند.
نیازهای سرمایشی و گرمایشی در ارتباط با پرورش جوجه گوشتی؛ مطالعه موردی: استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۳۶۳-۳۴۴
حوزههای تخصصی:
جوجه گوشتی یک از متداول ترین منابع گوشت طیور است که به یکی از پرطرفدارترین و سریع ترین نوع تولید طیور در سراسر جهان تبدیل شده است. عملکرد مرغ های گوشتی به طور مستقیم با افزایش یا کاهش دما و بروز تنش های حرارتی (سرد و گرم) تحت تأثیر قرار می گیرد. در پژوهش حاضر تلاش شده است درجه- روزهای سرمایش و گرمایش در دوره های مختلف پرورش جوجه گوشتی برای پهنه استان خراسان رضوی مورد ارزیابی قرار گیرد. به این منظور داده های میانگین ماهیانه دما برای دوره آماری (2018- 1988) مستخرج از 13 ایستگاه سینوپتیک استان استفاده شد. درجه روزهای سرمایش و گرمایش برای هریک از هفته های پرورش مبتنی بر آستانه های مشخص محاسبه و پراکندگی مکانی آن ها بررسی شد. در گام بعدی رابطه بین درجه روزهای سرمایش و گرمایش و ویژگی های جغرافیایی ارزیابی شد. نتایج نشان دادند با افزایش عرض جغرافیایی درجه- روزهای سرمایش کاهش و درجه- روزهای گرمایش افزایش می یابند. مناطق شمالی و غربی استان نیازهای گرمایشی بیشتری را در همه ی دوره های پرورش جوجه گوشتی نشان داده اند این در حالی است که نیازهای سرمایشی در مراحل مختلف پرورش جوجه گوشتی برای نواحی شرقی و جنوبی استان بالاتر بوده است. از نظر مجموع نیازهای سرمایشی و گرمایشی مناطق حاشیه شمال شرق، جنوب و غرب استان؛ شهرستان های خواف، گناباد، کاشمر، سرخس و سبزوار کمترین نیاز سرمایش-گرمایش را در 6 هفته دوره پرورش جوجه گوشتی داشته و از اقلیم های مناسب در توسعه این فعالیت اقتصادی محسوب می شوند.
آینده پژوهی توسعه منطقه شهری تهران در فرآیند جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییرات ساختاری در اقتصاد، تحولات سریع علم و فناوری، محدودیت ها در منابع مالی و انسانی، وابستگی متقابل کشورها، رقابت در سطح جهانی و تمایل روزافزون به جهانی شدن، لزوم درک بهتر «تغییرات» و «آینده» را برای دولت ها، کسب وکارها، سازمان ها و مردم ایجاب می کند. بدین منظور، آینده پژوهی از طریق ایجاد ارتباط، هماهنگی و هم اندیشی بین سازمان ها و نهادها به سیاست گذاران و برنامه ریزان کمک می کند تا برنامه های توسعه مناسبی را طراحی کنند. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر الگوی سناریونویسی اکتشافی است. داده ها به روش اسنادی و میدانی گردآوری شدند. در روش میدانی پرسشنامه محقق ساخته در قالب ماتریس متقابل برای امتیازدهی عامل ها در اختیار کارشناس ها قرار گرفت. به روش دلفی 30 نفر کارشناس انتخاب شدند. توزیع پرسشنامه ها نیز به روش غیراحتمالی از نوع در دسترس بود. برای تحلیل داده ها از نرم افزار میک مک و مورفول استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سیستم منطقه شهری تهران در حالت ناپایدار قرار دارد. ده نیروی پیشران از جمله عامل های ایدئولوژی حاکم، مدیریت یکپارچه، گسترش زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات، تجارت الکترونیک، گسترش رقابت پذیری اقتصادی، برندسازی اقتصادی، سیستم مدیریت الکترونیک، شفافیت سیاسی، تسهیل ورود شرکت های چندملیتی، گسترش دیپلماسی شهری به عنوان پیشران های تأثیرگذار در توسعه منطقه شهری تهران استخراج شدند. در نهایت سناریوهای پیش روی توسعه منطقه شهری تهران نشان داد که هشت سناریو وجود دارد که سناریوی اول با بالاترین احتمال وقوع دارای 9 گمانه بدبینانه و یک گمانه بینابین است.
کاربرد مدل HEC-RAS در ارزیابی الگوی تغییرات رسوب گذاری بخش هایی از رودخانه تالار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز رودخانه تالار در استان مازندران هرساله شاهد سیلاب های بزرگ با حجم رسوب انتقالی بسیار زیاد می باشد. برای بررسی انتقال رسوب از حوضه ی آبریز مذکور، 11 کیلومتر از رودخانه تالار در پنج بازه مکانی در فواصل 4/22- 7/24، 2/18 -5/20، 5/17- 00/18، 75/16- 5/17 و 5/11 – 75/16 کیلومتر از محدوده شهری از دریا ملاکلا- نجار کلا تا عرب روشن انتخاب شد تا الگوی تغییرات رسوب گذاری و فرسایش در بازه زمانی پنج ساله (1400- 1395) با توجه به قابلیت های مدل HEC-RAS، موردبررسی قرار گرفت. برهمین اساس از آمار بلندمدت ایستگاه هیدرومتری کیاکلا، در شرایط سیلاب با دوره ی بازگشت های 2، 10، 25، 50 و 100 ساله برای حوضه ی آبریز ایستگاه مذکور انتقال رسوب و حجم آورد رسوب تجزیه وتحلیل و بررسی شد. نتایج نشان داد مجموع رسوب ورودی در طول کل شبیه سازی در ابتدای دوره از مجموع رسوب در انتهای دوره شبیه سازی به میزان 9/0 میلیون تن کمتر و رودخانه در اکثر مواقع به صورت فرسایش پذیر است. همچنین متوسط ارتفاع رسوب در بازه مکانی اول (4/22- 7/24) 11 سانتیمتر و میزان رسوب گذاری 6 میلیون تن و رسوب گذاری قابل توجه می باشد. در بازه مکانی دوم (2/18 -5/20) میزان رسوب گذاری تقریباً 1 میلیون تن می باشد. در بازه مکانی سوم نیز نتایج کم وبیش مشابه وجود دارد. در بازه مکانی چهارم شرایط از نظر عمق و حجم فرسایش برای برداشت مناسب نیست. بازه مکانی پنجم (5/11 – 75/16) میزان فرسایش به طور تقریبی 3/8 میلیون تن به دست آمده است. دامنه تغییر ارتفاع فرسایش در بازه مکانی پنجم از 10 الی 20 سانتیمتر متغیر است.
بررسی عملکرد ترکیبی شاخص های سنجش از دوری در برآورد خشکسالی (منطقه مورد مطالعه: استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۳
155 - 180
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از مهمترین مخاطرات طبیعی است که برآورد و پایش صحیح آن تاثیر زیادی بر مدیریت و کاهش خسارات ناشی از این پدیده دارد. امروزه علاوه بر شاخصهای خشکسالی مبتنی بر داده های اقلیمی، شاخص های سنجش از دوری خشکسالی نیز به طور گسترده خصوصا در مناطقی که با کمبود داده های اقلیمی مواجه هستند، مورد استفاده قرار می گیرند. با توجه به دسترسی مناسب به تصاویر ماهواره ای و اطلاعات قابل توجه ارائه شده توسط این تصاویر، این شاخص ها عملکرد نسبتا مناسبی را ارائه می دهند. همچنین شاخص های ترکببی سنجش از دوری شاخص های نسبتا جدید و چند متغیره ای هستند که برای پایش خشکسالی، تلفیقی از شاخص های سنجش از دوری را در نظر می گیرند. مطالعات نشان داده است اثربخشی این شاخص ها می تواند تحت تاثیر منطقه مورد مطالعه نیز قرار گیرد. با توجه به اهمیت ارزیابی کارآیی روش های نوین در پایش خشکسالی، عملکرد شاخص ترکیبی سنجش از دور CDI با شاخص های سنجش از دوری VCI، TCI، VHI و PCI در استان چهارمحال و بختیاری مقایسه گردید. شاخص CDI ترکیبی از شاخص های VCI، TCI و PCI می باشد. بدین منظور مقادیر شاخص های مذکور با مقادیر شاخص خشکسالی اقلیمی SPI در دوره آماری 2020-2001 و با در نظر گرفتن تاخیر زمانی 0 تا 8 ماه از طریق محاسبه ضریب تعیین مقایسه شدند. برای هر شاخص تاخیر زمانی که بالاترین ضریب تعیین را ارائه نمود، مشخص شد. برای محاسبه SPI، از داده های بارش 19 ایستگاه باران سنجی منطقه مطالعه در مقیاسهای زمانی 3 و 6 ماهه استفاده شد. نتایج نشان داد شاخص ترکیبی CDI با اختلاف قابل توجه بیشترین تطابق را با مقادیر SPI ارائه می دهد. بر اساس نتایج، بالاترین ضریب تعیین برای شاخص VCI در مقیاس زمانی شش ماهه با تاخیر زمانی 3 ماه به طور میانگین برابر 0.30 می باشد. برای شاخص TCI، مقدار R2 میانگین برابر 0.50 در هر دو مقیاس سه و شش ماهه و بدون تاخیر زمانی می باشد. R2 میانگین برای شاخص VHI در مقیاس شش ماهه با تاخیر دو ماه برابر 0.41 محاسبه شد. ضریب تعیین میانگین برای PCI در مقیاس سه ماهه و بدون تاخیر زمانی برابر 0.32 به دست آمد. در نهایت شاخص CDI عملکرد بسیار بهتری را ارائه کرد. مقادیر R2میانگین در هر دو مقیاس زمانی سه و شش ماهه و بدون تاخیر زمانی برابر 0.83 به دست آمد. بنابراین در حالیکه هر یک از سه شاخص VCI، TCI و PCI به صورت مجزا تطابق نسبتا ضعیفی را با SPI ارائه کردند، تلفیق آنها در قالب شاخص CDI تطابق فابل توجهی را با SPI ارائه کرد.
برآورد میزان رطوبت نسبی استان هرمزگان با استفاده از پردازش محصولات سنجنده مودیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رطوبت نسبی یکی از پارامترهای مهم اقلیمی و پدیده های جوی محسوب می شود. هدف مطالعه حاضر ارزیابی الگوریتم های ناحیه ای در محاسبه مقدار رطوبت نسبی با استفاده از داده های سنجش ازدور در استان هرمزگان است. در این راستا از محصولات (MOD05 و MOD07) جهت برآورد مقدار آب قابل بارش، دمای هوا و فشار سطح زمین و از محصول (MOD35) جهت تست ابر استفاده شده که با انجام تست ابر حدود 2190 تصویر بدون ابر با درجه اطمینان 95 درصد برای پردازش، شناسایی شدند. برای ارزیابی نتایج از داده های رادیوسوند ایستگاه بندرعباس و ایستگاه های سینوپتیک در سطح استان استفاده شد که نتایج بیانگر دقت بالای الگوریتم ها و مدل تجربی بکار برده شده است؛ به طوری که مقدار R2 و RMSE لایه های ثبت شده از سنجنده و داده های زمینی، قابل قبول بودند و هم خوانی مناسبی با اندازه گیری های ایستگاه های زمینی دارند. نتایج این پژوهش بیانگر این است که اقلیم استان یک در حالت نیمه بیابانی قرار دارد که داری یک فصل طولانی گرم و یک فصل کوتاه خنک است. فشار سطح زمین و مقدار آب قابل بارش TPW در این استان با توپوگرافی منطقه همبستگی بالای دارند. به طوری که بیشترین آب قابل بارش و فشار سطح زمین در مناطق پست جلگه ای ساحلی و کمترین آن ها در ارتفاعات استان ثبت شده است.
شناسایی و سنجش عوامل تأثیرگذار در برنامه ریزی فضایی تاب آوری کالبدی روستاهای مستعد سیل (مورد مطالعه؛ منطقه هفت آمایش سرزمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
139 - 169
حوزههای تخصصی:
جوامع روستایی، به دلیل وابستگی بیشتر به منابع طبیعی، محدودیت زیرساخت ها و دسترسی کم تر به خدمات امدادی و حمایتی، در برابر خسارات ناشی از سیل به مراتب آسیب پذیرترند و بازسازی و بازیابی پس از بلایا برای آن ها دشوارتر است. از سوی دیگر، با افزایش وقوع سیل در نواحی روستایی ایران، تاب آوری کالبدی و برنامه ریزی فضایی در برابر مخاطرات طبیعی به یک ضرورت تبدیل شده است؛ برهمین مبنا هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر تاب آوری کالبدی نواحی روستایی مستعد سیل در منطقه هفت آمایش سرزمین است. در این راستا، تأثیر 8 عامل عمده نهادی و سازمانی، محیطی، فنی و مهندسی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، قانونی و نظارتی و فناوری به عنوان عوامل مؤثر بر برنامه ریزی فضایی تاب آوری کالبدی در برابر سیل مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر داده های پرسش نامه ای است؛ جامعه آماری پژوهش متشکل از 86 کارشناس مرتبط با مدیریت بحران و توسعه روستایی در سه استان منطقه هفت (زنجان، قزوین و مرکزی) است. نتایج تحلیل رگرسیون خطی چندگانه (تحلیل مسیر) نشان داد که متغیر عوامل نهادی و سازمانی شامل سیاست های مناسب، ساختارهای نهادی قوی و همکاری های بین نهادی است که نقشی کلیدی در بهبود تاب آوری کالبدی دارند. این عوامل با اثر کلی 261/0 در رتبه اول، عوامل اجتماعی و قانونی و نظارتی به ترتیب با اثر کلی 254/0 و 209/0 در رتبه های دوم و سوم هستند.
بهبود دقت زمانی و مکانی نقشه شاخص پوشش گیاهی (NDVI) با استفاده از الگوریتم های تلفیق تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست در محدوده های وسیع، امکان پوشش هم زمان کل منطقه را فراهم نمی کند. این مسئله زمانی که ارزیابی پوشش های گیاهی هم زمان و یا بررسی تغییرات پدیده های کوتاه مدت در یک منطقه وسیع مد نظر باشد، مطالعات را با چالش مواجه می سازد. ادغام داده های تصاویر ماهواره ای لندست با قدرت تفکیک پذیری مکانی مناسب، با اطلاعات تصاویر ماهواره ای مادیس با قدرت تفکیک پذیری زمانی مناسب، می تواند راه حلی برای پیوند بین داده های با وضوح زمانی و مکانی مناسب باشد. هدف از این تحقیق ارزیابی الگوریتم های مختلف ادغام تصاویر در تهیه نقشه شاخص پوشش گیاهی (NDVI) می باشد. بدین منظور از شش الگوریتم تلفیق، شامل NNDiffuse (انتشار نزدیک ترین همسایه)، PC (مؤلفه های اصلی)،Brovey، CN(رنگ نرمال شده)، Gram-Schmidt و SFIM (مدل مبتنی بر فیلتر هموارسازی) در یک محدوده آزمایشی در استان خوزستان استفاده شد. پس از ارزیابی نتایج الگوریتم ها و انتخاب مناسب ترین الگوریتم تلفیق، بر اساس محاسبه میزان خطاهای آماری و ارزیابی معیارهای طیفی (ضریب همبستگی) و مکانی (فیلتر لاپلاسین)، اطلاعات طیفی و مکانی بازتاب باندهای قرمز و مادون قرمز نزدیک هشت تصویر موزائیک شده لندست-8 (30 متر) با باندهای قرمز و مادون قرمز نزدیک یک تصویر مادیس (250 متر) تلفیق گردید. جهت بررسی پوشش های گیاهی، با تصویر ماهواره ای تلفیق شده، شاخص پوشش گیاهی (NDVI)، در محدوده استان خوزستان تهیه گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که الگوریتم NNDiffuse از دقت مطلوب تری جهت ادغام باندهای قرمز و مادون قرمز نزدیک لندست 8 و مادیس برخوردار است، به طوری که شاخص گیاهی NDVI به دست آمده از این الگوریتم در مقایسه با تصویر لندست- 8 اصلی، از کم ترین خطای آماری (1234/0) RMSE و (081/0)MAE برخوردار است.
ارزیابی تاثیر تنوع پوشش گیاهی در بام سبز گسترده بر مصرف انرژی ساختمان (نمونه موردی: ساختمان های مسکونی شهر تبریز)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به تغییرات آب و هوایی و افزایش روزافزون مصرف انرژی در جهان، نیاز به تغییر رویکردها در مورد مصرف انرژی و افزایش بهره وری از آن روز به روز بیشتر احساس می شود. یکی از راه حل های مطرح شده در سال های اخیر، استفاده از بام های سبز می باشد که به واسطه ی کاهش انتقال حرارت، سایه اندازی و کنترل آلاینده ها، اثرات مثبتی بر مصرف انرژی در ساختمان دارند. عملکرد بام های سبز تحت تاثیر عوامل و فاکتورهای مختلفی قرار دارد که یکی از آن ها نوع پوشش گیاهی است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر انواع پوشش های گیاهی به کاررفته در بام سبز بر میزان مصرف انرژی ساختمان در اقلیم سرد می باشد.روش بررسی: این پژوهش به عنوان یک مطالعه ی توصیفی-تحلیلی می باشد، که، پس از انتخاب یک ساختمان مسکونی یک طبقه در شهر تبریز سه نوع پوشش گیاهی وینکا، فرانکنیا و سدوم انتخاب و در ساختار بام سبز مدل انتخابی اعمال گردید. شبیه سازی های انرژی و ارزیابی رفتار حرارتی این ساختمان با استفاده از نرم افزار دیزاین بیلدر (ورژن 7) انجام گرفت.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از پوشش های گیاهی وینکا، فرانکنیا و سدوم در بام سبز ساختمان، به ترتیب مصرف انرژی را به میزان 4.2، 3.9 و 3.8درصد نسبت به ساختمان با بام بدون پوشش گیاهی کاهش می دهد. در مقالات مورد بررسی نیز تاثیر مثبت بام سبز در بهینه سازی انرژی ساختمان ثابت شده است. به نظر می رسد بهره گیری از بام سبز بطور اخص کاشت وینکا نسبت به سایر گونه های شبیه سازی شده در یک بام سز گسترده، به عنوان یک راه حل مناسب برای کاهش مصرف انرژی ساختمان ها باشد. بام سبز در اقلیم شهر تبریز راه حلی عملی و پایدار برای مصرف انرژی در آب و هوای سرد و خشک است و می توان از مزایای بسیار آن در اقلیم این شهر بهره برد.
الگوریتم های یکپارچه در تحلیل تعامل معماری و محیط نمونه موردی:روستاهای پلکانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۴۶۱-۴۴۴
حوزههای تخصصی:
تحلیل و سنجش بافت مسکن روستایی نیاز به شناخت طیف گسترده ای از عوامل موثر را دارد، عوامل محیطی همچون میزان بافت سبز،توپوگرافی، میزان بافت خشک، اقلیم و خرده اقلیم ها و غیره از جمله عوامل تاثیر گذار بر بافت مسکن روستایی می باشند. به منظور شناخت عوامل محیطی و بافت مسکونی یک روستا در دامنه کوهستان ها، نیاز به طی مسافت طولانی و برداشت های دقیق دستی می باشد، که این موضوع دشواری های خاص خود را به همراه می آورد. از طرف دیگر با توجه به روند روبه افزایش توسعه مسکن روستایی در دهه های اخیر و عدم هماهنگی بافت های جدید ازلحاظ تراکم با بافت های پیشین، بی تفاوتی این مسکن ها را نسبت به مسکن پیشین و بستر محیطی روستاها را نشان می دهد. امروزه ابزارهای جدید محاسباتی و عددی سازی در معماری با ورود دانش ریاضیات پیشرفته درعلم معماری باعث پدید آمدن ابعاد جدید در این عرصه شده اند. هدف اصلی پژوهش پیش رو، بررسی میزان تاثیر تراکم بافت سبز و بافت خشک به عنوان عوامل طبیعی، بر میزان تراکم بافت مسکونی روستاهای پلکانی ایران، دراقلیم های متفاوت می باشد. این مهم علاوه شناسایی تراکم بافت روستاها با تاکید بر مقایسه پارامترها ابعاد جدیدی را در بافت روستاهای پلکانی روشن خواهد ساخت. ابزار شبیه سازی تحلیل ها "الگوریتم تراکم سنج" بر اساس نقشه های هوایی می باشد، که توسط نگارندگان پژوهش نوشته شده است. این الگوریتم بر اساس نقشه های هوایی نگاتیو شده، توانایی شناسایی میزان تراکم بافت طبیعی، در بستر شکل گیری روستاها و بافت مسکونی را دارد. این توانایی موجب کاهش نیاز به حضور فیزیکی و بالابردن دقت خروجی ها در تحلیل بافت روستاها خواهد شد، همچنین شناسایی پارامترها، الگوی تراکمی نسل های پیشین را به نسل جدید مسکن های روستایی ارائه خواهد نمود.