فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۷٬۰۱۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دنیای در حال تغییر و غیر قابل پیش بینی امروز که مشاغل و مسیرهای شغلی نیاز به ایفای نقش افراد در موقعیت های گوناگون دارند، سرمایه مسیر شغلی، با فراهم آوردن مجموعه ای از مهارت ها، شایستگی ها و قابلیت های کسب شده در طول زندگی حرفه ای افراد، به آنها کمک می کند تا برای مشاغل مختلف آمادگی و توان کافی داشته باشند. هدف این پژوهش، شناسایی مولفه های موثر بر سرمایه مسیر شغلی مدیران ارشد در سازمان های دولتی است. این پژوهش از نظر نوع و ماهیت داده ها دارای رویکرد کیفی و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش، مدیران سازمان های دولتی استان قم می باشد که 9 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند و فن گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختار یافته می باشد که با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفته است. 97 مفهوم در قالب 11 مضمون فرعی و 4 مضمون اصلیِ شایستگی های فردی، شایستگی های بین فردی، پویایی های گروهی و تسهیل گرهای سازمانی به عنوان مولفه های موثر بر سرمایه مسیر شغلی در سازمان های دولتی شناسایی شد.
برنامه مدیریت دانش بازارمحور در تعاونی های تولیدی؛ شناسایی عوامل کلیدی موفقیت و پیامدهای پیاده سازی با روش FCM (مورد مطالعه: تعاونی های تولیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
67 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف: آمیختگی موفقیت آمیز بین مدیریت دانش و جهت گیری به بازار در تعاونی های تولیدی می تواند مبنایی برای بهبود عملکرد و رشد این بنگاه ها را فراهم سازد. لذا مدیریت دانش و جهت گیری به بازار، به عنوان دو رویکرد مؤثر در مدیریت، می توانند به بهبود فعالیت های سازمانی کمک کنند. ازاین رو پژوهش حاضر باهدف شناسایی عوامل کلیدی موفقیت و پیامدهای پیاده سازی مدیریت دانش بازارمحور انجام پذیرفته است.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی از حیث گردآوری اطلاعات در زمره پژوهش های اکتشافی است که با توجه به بستر مورد مطالعه با رویکرد مطالعه موردی انجام شده است. همچنین این پژوهش از نوع تحقیقات آمیخته به صورت کیفی و کمی و بر مبنای فلسفه قیاسی استقرایی است. جامعه آماری پژوهش در هر دو بخش کیفی و کمی، خبرگان با تحصیلات دانشگاهی و تجربه در اداره و مدیریت بخش تعاونی هستند که با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل کفایت نظری 12 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوایی و روایی نظری و روش پایایی سنجی درون کدگذار و میان کدگذار تایید شد. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوایی و پایایی باز آزمون تائید شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از رویکرد کدگذاری و در بخش کمی از روش نقشه شناختی فازی استفاده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که نهادینه سازی فرهنگ دانش محور و مشوق توزیع دانش، ترکیب هم افزای مدیریت دانش و مدیریت ارتباط با مشتری و بهره گیری از مکانیسم های منسجم در جهت تسهیل ترویج مبادله سازمانی مهم ترین عوامل کلیدی پیاده سازی موفق مدیریت دانش بازارمحور در تعاونی های تولیدی هستند. همچنین افزایش توانایی در حاکم نمودن فرهنگ مشتری گرایی، خدمات گرایی، نوگرایی و نوآوری، تسهیل قابلیت های تصمیم گیری در موقعیت های استراتژیک و توسعه و ارتقا الگوهای رقابت پذیری و کارآفرینی به عنوان مهم ترین پیامدهای پیاده سازی موفق مدیریت دانش بازارمحور در تعاونی های تولیدی شناسایی شدند.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بررسی و شناخت عوامل کلیدی موفقیت و پیامدهای پیاده سازی مدیریت دانش بازارمحور در تعاونی های تولیدی، به عنوان یک ضرورت برای دستیابی به عملکرد بهتر و پایداری این سازمان ها و همچنین دستیابی به مزیت رقابتی پایدار مطرح می شود. به علاوه، نتایج بخش کمی پژوهش مشتمل بر سنجش میزان اهمیت و اولویت بندی عوامل کلیدی موفقیت و پیامدهای پیاده سازی مدیریت دانش بازارمحور در تعاونی های تولیدی است. براین اساس مهم ترین عوامل کلیدی پیاده سازی موفق مدیریت دانش بازارمحور، نهادینه سازی فرهنگ دانش محور و مشوق توزیع دانش، ترکیب سینرژیک مدیریت دانش و مدیریت ارتباط با مشتری، بهره گیری از مکانیسم های منسجم در جهت تسهیل ترویج مبادله سازمانی هستند. همچنین افزایش توانایی در حاکم نمودن فرهنگ مشتری گرایی، خدمات گرایی، نوگرایی و نوآوری، تسهیل قابلیت های تصمیم گیری در موقعیت های استراتژیک، توسعه و ارتقا الگوهای رقابت پذیری و کارآفرینی به عنوان مهم ترین پیامدهای پیاده سازی مدیریت دانش بازارمحور شناسایی شدند.
طراحی الگوی کاهش طفره روی اجتماعی در سازمان های دولتی فناوری محور و دورکار با رویکرد ارتقای بهره وری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
157 - 180
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی الگوی کاهش طفره روی اجتماعی در سازمان های دولتی دورکار با رویکرد ارتقای بهره وری انجام شد. این پژوهش از منظر نوع توصیفی و از منظر نتیجه کاربردی بوده و با استفاده از روش آمیخته (کمی – کیفی) به انجام رسید که استخراج 5 بعد اصلی از 16 مؤلفه و 51 شاخص در بخش کیفی با استفاده از تحلیل مضمون مصاحبه با 20 نفر از خبرگان دانشگاهی و سازمانی در حوزه طفره روی اجتماعی صورت گرفت و برای دست یابی به الگو در بخش کمی از روش الگو سازی ساختاری تفسیری (ISM) و همچنین پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری در بخش کمی، کارشناسان ارشد شرکت خدمات انفورماتیک بودند. در تجزیه و تحلیل داده های کیفی از نرم افزار Maxqda و در تجزیه و تحلیل داده های بخش کمی حاصله از 96 پرسشنامه و نرم افزار های SPSS وPLS استفاده شد. تحلیل داده های کیفی و کمی پژوهش دست یابی به 5 بعد سازمانی، رفتاری، نظام های مدیریتی، فرهنگی و اهداف/رویکردها بود که طی تحلیل های صورت گرفته متغیر سازمانی به عنوان متغیر مستقل، متغیر اهداف/استراتژی به عنوان متغیر وابسته، متغیر نظام های مدیریتی به عنوان متغیر میانجی و در نهایت متغیرهای رفتاری و فرهنگی به عنوان متغیرهای رابط شناسایی شدند. الگوی حاصله از تحلیل ISM منتج به ارائه الگویی 3 سطحی بود که بعد سازمان تأثیرگذارترین و بعد اهداف/ رویکردها به عنوان تأثیرپذیرترین بعد شناخته شد. بهره گیری از نتایج الگوی اکتشافی این پژوهش می تواند به صورت عملی منتج به کاهش طفره روی اجتماعی در سازمان های دورکار شده و در عین حال ارتقای بهره وری در این سازمان ها را به همراه داشته باشد.
شناسایی پیشران های اثربخشی تیمی از راه شبکه عصبی مصنوعی (موردمطالعه: شرکت فولاد خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
105 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی پیشران های اثربخشی تیمی در شرکت فولاد خوزستان از راه شبکه عصبی مصنوعی است. این پژوهش بر اساس هدف، از نوع پژوهش های کاربردی-توسعه ای بر مبنای روش و نحوه گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی- پیمایشی و از نظر نوع داده ها، رویکرد پژوهش کمی است. جامعه آماری پژوهش را 1020 نفر از کارکنان و مدیران شرکت فولاد خوزستان تشکیل می دهند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده و هدفمند، 360 نفر برای نمونه انتخاب شدند. نتایج نشان داد شبکه عصبی مصنوعی با درصد دقت بالا (در شناسایی شاخص هایی که اثربخشی را افزایش می دهند: یعنی 3/97 در بخش آموزش و 8/95 در بخش آزمایش، همچنین در شناسایی شاخص هایی که اثربخشی را افزایش نمی دهند: یعنی 5/96 درصد در بخش آموزش و 9/92 در بخش آزمایش) توانسته است درست عمل کرده و پیش بینی کند که این موضوع بیانگر کارایی و حساسیت بسیار بالای این سیستم است. همچنین، از تعداد 125 شاخص ارائه شده، تعداد 65 شاخص مستقل فعال در پیش بینی اثربخشی تیمی موفق عمل کردند که این روش توانست با تعریف متغیر صفر و یک آنها را شناسایی کند. شبکه عصبی مصنوعی در تحلیل داده ها ما را به این نتیجه رساند که به ترتیب شاخص های یادگیری تیمی، جهت سازی یکسان تیمی و ذهنیت چابک، مهم ترین پیشران ها در اثربخشی تیمی محسوب می شوند و نیاز است مطالعه عمیقی روی این ابعاد انجام شود.
ارائه مدل تاثیر مدیریت دانش و مدیریت استعداد بر عملکرد مربیان فوتبال استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل تاثیر مدیریت دانش و مدیریت استعداد بر عملکرد مربیان فوتبال استان آذربایجان غربی انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ فلسفه تفسیرگرایانه، از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ رویکرد استقرایی، از لحاظ انتخاب پژوهش کمی و از لحاظ بازه زمانی مقطعی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مربیان دارای مدرک رسمی مربی گری فوتبال بودند که در سال 1402 در استان آذربایجان غربی مشغول فعالیت بودند که بر اساس فرمول کوکران و با روش تصادفی طبقه ای، 261 نفر از آنان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مدیریت دانش فیلیوس و همکاران (2000)، مدیریت استعداد احمدی و همکاران (1391) و عملکرد مربیان رمضانی نژاد و همکاران (1392) بود. تجزیه و تحلیل داده ها به صورت توصیفی در نرم افزار spss23 و به صورت مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار smartpls3.1.1 در سطح معنی داری 05/0 انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است و مدیریت دانش (877/18=t؛ 000/0=p) و مدیریت استعداد (621/21=t؛ 000/0=p) بر عملکرد مربیان فوتبال استان آذربایجان غربی تاثیر معنی داری دارند. بنابراین در باشگاه های فوتبال هر چقدر کسب، ثبت، انتقال، خلق و کاربرد دانش و در کنار آن نظام جذب، آموزش و حفظ استعدادها در وضعیت بهتری قرار گیرد، به همان میزان عملکرد مربیان نیز بالا می رود.
مدیریت استعداد دانشجویان خلبانی: شایستگی های محوری و الزامات گزینش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
139 - 174
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه منابع انسانی مستعد، یکی از عوامل کلیدیِ بهبود عملکرد سازمانی و کاهش هزینه ها در مشاغل پیچیده شناخته می شوند. شناسایی و جذب این افراد، به ویژه در حرفه هایی مانند خلبانی که به مهارت های چندبُعدی نیاز دارد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های محوری و الزامات گزینش استعداد دانشجویان خلبانی انجام شده است.
روش: این مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی و استراتژی استقرایی، ابتدا به بررسی ادبیات مرتبط با مدیریت استعداد، استعدادیابی و شایستگی های موردنیاز خلبانان پرداخته است. سپس با ۹ نفر از استادان خلبانی که در آموزش خلبانی تجربه مدیریتی داشتند، مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفت. داده های گردآوری شده از ادبیات و مصاحبه ها با روش تحلیل مضمون و به کمک نرم افزار مکس کیوا ۲۰۲۰ تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل مؤثر برگزینش استعداد دانشجویان خلبانی مشتمل بر ۹ مضمون فراگیر، ۳۸ مضمون سازمان دهنده و ۱۵۴ مضمون پایه است. این عوامل ابعاد متنوعی دارند، از جمله: عوامل محیطی (برون سازمانی)، عوامل سازمانی، عوامل فرهنگی، عوامل شغلی، سیاست گذاری گزینش و معتبرسازی گزینش که مهارت های فردی، وضعیت اقتصادی، جنبه های روانی و فرهنگی جامعه و ویژگی های شغلی و سازمانی را پوشش می دهند. پیش بینی کننده ها نیز در انتخاب خلبانان نقش حیاتی دارند و عبارت اند از: ارزیابی توانمندی های فنی و جسمانی، ارزیابی های شناختی، روان شناختی و اجتماعی. همچنین شایستگی های محوری شناسایی شده که در موفقیت حرفه خلبانی عوامل کلیدی محسوب می شوند، عبارت اند از: شایستگی های روانی حرکتی، هوانوردی، شخصیتی، جسمانی، شناختی و اجتماعی.
نتیجه گیری: کاربرد یافته های این پژوهش در فرایند گزینش متقاضیان خلبانی در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، می تواند به ارتقا و بهبود فرایند استعدادیابی و همچنین، سیاست گذاری و برنامه ریزی در این زمینه کمک شایانی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از ابزارهای نوین مانند شبیه سازهای پروازی، هوش مصنوعی و آزمون های روان شناختی، در کنار روش های سنتی مانند تحلیل بیوگرافی، دقت پیش بینی گزینش خلبانان را افزایش می دهد. درنهایت، پیشنهاد می شود که سازمان های هوانوردی با استفاده از روش های ترکیبی و ارزیابی های جامع، شایستگی های مختلف متقاضیان را شناسایی کنند و فرایند گزینش خود را با توجه به وضعیت های اقتصادی و اجتماعی جامعه بهبود بخشند تا علاوه بر کاهش هزینه ها، ایمنی و عملکرد سازمانی را ارتقا دهند.
طراحی مدل شناختی نگه داشت کارمندان دانشی در شرکت های فناور و دانش بنیان پارک علم و فناوری یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
29 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: در صنایع در حال رشد، کارکنان دانشی به دلیل ارزش بالای دانش و تخصص شان، نقش اساسی در موفقیت سازمان ها ایفا می کنند. ترک خدمت این کارکنان می تواند هزینه های مادی و معنوی بالایی برای سازمان ها به همراه داشته باشد. بنابراین، هدف این پژوهش شناسایی عوامل تأثیرگذار بر حفظ و نگه داشت کارکنان مستعد و دانشی است.روش پژوهش: این پژوهش به صورت آمیخته انجام شده است؛ در مرحله ی نخست، از طریق مرور ادبیات به عنوان بخش کیفی، (58) عامل مؤثر بر ماندگاری استعدادها شناسایی شد. جامعه آماری شامل متخصصین شرکت های فناور، دانش بنیان و مدیران و کارشناسان پردیس های پارک علم و فناوری یزد است و نمونه گیری به صورت نمونه در دسترس انجام شد. در مرحله ی دوم، با استفاده از روش کمی، نظرات (17) نفر از خبرگان پارک علم و فناوری و دانشگاهی از طریق پرسش نامه گردآوری و با روش نقشه شناختی فازی شهودی تجزیه وتحلیل گردید. روابط بین عوامل با استفاده از نرم افزار FCMapper تعیین و در نرم افزار Pajek ترسیم شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که عوامل مؤثر بر نگه داشت کارکنان دانشی در چهار بعد محیطی، سازمانی، فردی و شغلی تقسیم بندی شدند. در تحقیقات سرفرازی و همکاران نیز عوامل مؤثر بر نگه داشت کارکنان دانشی به چهار گروه فوق تقسیم بندی شده است. در بعد محیطی سه عامل «فرصت های شغلی در بازار کار»، «مهاجرت» و «زندگی شخصی و خانوادگی فرد» به دلیل داشتن بالاترین درجه مرکزیت، به عنوان مهم ترین عوامل مؤثر در بعد محیطی شناخته شدند.نتیجه گیری: «فرصت های شغلی در بازار کار» بیش ترین میزان مرکزیت و تأثیرگذاری، بر «مهاجرت» اثر گذاشته و سبب تغییر در آن شده است. ازآن جهت که ویژگی های شخصیتی از بیش ترین درجه مرکزیت در بین عوامل بعد سازمانی برخوردار است، مهم ترین عامل مؤثر بر نگهداشت کارکنان کلیدی در بعد سازمانی شناسایی شد. «مدیریت مسیر شغلی، ارتقا و توسعه شغلی» با تأثیرپذیری از «ویژگی های شخصیتی مدیرعامل و سرپرست»، بر «توانمندسازی کارکنان دانشی» اثر گذاشته و درنهایت افزایش ماندگاری کارکنان دانشی را به دنبال دارد. توانمندی های تخصصی کارکنان دانشی و مستعد سازمان بالاترین میزان درجه مرکزیت را در بین عوامل بعد فردی دارد، مهم ترین عامل در این بعد معرفی می گردد.اصالت/ارزش: سازمان ها برای استخدام و نگهداشت کارکنان دانشی، به این عوامل کلیدی توجه ویژه داشته و با برنامه ریزی راهبردی، ماندگاری این کارکنان را تضمین نمایند.
ابعاد و مؤلفه های شایستگی های مدیران برای همرقابتی در بخش سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همرقابتی رویکردی راهبردی است که می تواند کمبودهای موجود در منابع و تخصص های زنجیره تأمین سلامت را رفع کند. برای پیاده سازی آن نیاز به مدیران شایسته است. شایستگی های مدیران برای همرقابتی تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته و این تحقیق به منظور پوشش این شکاف تحقیقاتی به شناسایی شایستگی ها و ترسیم شبکه مضامین پرداخته است. به منظور پاسخ گویی به سؤال پژوهش، از روش کیفی با رویکرد اکتشافی تحلیل مضمون و به منظور گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد. جامعه آماری تحقیق، خبرگان زنجیره تأمین سلامت شهرستان های کاشان و آران و بیدگل هستند. پس از تحلیل مضمون، 67 شایستگی شناسایی گردید که در قالب 15 دسته «شایستگی دانشی و نوآفرینی»، «شایستگی حل تعارض»، «مدیریت زمان»، «شایستگی وسعت دید و آینده نگری»، «شایستگی الگوی فکری»، «شایستگی فرهنگی»، «شایستگی ادراکی»، «شایستگی حل مسئله و تصمیم گیری»، «شایستگی تیم سازی و کارگروهی»، «شایستگی راهبری»، «شایستگی امنیتی»، «شایستگی های شخصیتی»، «شایستگی تعاملی»، «شایستگی نظارتی» و «شایستگی حقوقی» گروه بندی شدند. با توجه به این موارد در جذب مدیران بر اساس شایستگی ها حاصل شده در این تحقیق و برگزاری دوره های آموزشی بر اساس اولویت ، به منظور تقویت این شایستگی ها توصیه می شود.
بررسی عوامل اثرگذار بر تجربه کارکنان در شرکت های تولید نرم افزار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه در سال های اخیر چهار نسل متفاوت از کارکنان در سازمان ها در کنار هم مشغول به کارند، راضی نگه داشتن و ایجاد تعلق خاطر نسبت به سازمان در کارکنان، به چالشی برای مدیران منابع انسانی سازمان بدل شده است. برخی محققان در پاسخ به این چالش، تغییر رویکرد سازمان، به مدیریت تجربه کارکنان را توصیه می کنند. اما آنچه اهمیت می یابد این است که در ساخت یک تجربه مثبت همکاری، چه عواملی اثرگذارند. هدف از پژوهش جاری، ارائه مدل تجربه کارکنان در شرکت های تولید نرم افزار است. پژوهش جاری یک پژوهش کاربردی است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق پدیدارشناسی توصیفی، با روش تحلیل موستاکاس به توصیف پدیده تجربه کارکنان، در دو شرکت همکاران سیستم و داتین که دو شرکت تولید نرم افزار بزرگ در کشور هستند، پرداخته شده است، برمبنای یافته های پژوهش 7 عامل سازمانی، 2 عامل فردی و 4 عامل محیطی اثرگذار بر تجربه کارکنان شناسایی شدند. با توجه به اهمیت موضوع تجربه کارکنان در مدیریت منابع انسانی در عصری که چهار نسل متفاوت از کارکنان، با تنوع بالا مشغول به کار در سازمان هستند، یافته های این تحقیق به طراحان تجربه کارکنان در سازمان کمک خواهد کرد تا به بهبود تجربه کارکنان بپردازند.
ارائه الگوی کژرفتاری سازمانی: علل، محتوا و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
243 - 257
حوزههای تخصصی:
کژرفتاری سازمانی از ضعف ها و مشکلات سازمانی هستند که به دلیل اهمیت و تأثیر آن ها در عملکرد سازمانی همواره مورد توجه محققان بوده اند. از این رو هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی کژ رفتاری سازمانی مستخرج از پیشینه تحقیق با استفاده از روش فراترکیب بود. جامعه آماری شامل مقالات منتشرشده در سال های 1995 تا 2021 بود که پس از غربالگری تعداد ۶۰ مقاله برای تجزیه وتحلیل نهایی انتخاب شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل تم و از طریق نرم افزار مکس کیودا انجام گرفت. از تجزیه وتحلیل مقاله ها 281 کد استخراج شد که در 57 مقوله و 5 تم اصلی طبقه بندی شد. تم های اصلی شناسایی شده شامل علل بروز کژرفتاری سازمانی، متغیرهای تعدیلگر، متغیرهای میانجی، ماهیت کژرفتاری سازمانی، هدف کژرفتاری سازمانی، انواع کژرفتاری سازمانی و پیامدهای آن است. استخراج الگوی حاضر برای شناسایی خلأهای موجود در تحقیقات کژرفتاری سازمانی به منظور روشن شدن مسیر تحقیقاتی در آینده و مدیریت آن ها در سازمان می تواند مفید باشد.
ارائه مدل تاب آوری سازمانی با رویکرد کار افرینانه در صنعت بانکداری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
22 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل تاب اوری سازمانی با رویکرد کار افرینانه در صنعت بانکداری بود. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی بود که به صورت میدانی اجرا گردید. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمامی خبرگان و افراد آگاه در حوزه صنعت بانکداری در ایران بودند. به منظور شناسایی این خبرگان از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. این نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری انجام گردید.که تعداد 15 نفر به عنوان نمونه پژوهش مشخص شدند. در بخش کیفی تحقیق جهت بررسی روایی از قابلیت باور پذیری (اعتبار)، انتقال پذیری و تایید پذیری استفاده گردید. همچنین در قسمت تجزیه و تحلیل کمی تحقیق، از روش دیمتل استفاده شد. نتایج تحقیق حاضر مشخص گردید که تغیرهای تاثیرگذار بر تاب اوری سازمانی با رویکرد کار افرینانه در صنعت بانکداری شامل پویایی ساختار، تشخیص فرصت ها، بهینه سازی مدیریت، پیامد های نقدینگی، تحول مدیریتی، ایجاد عدالت اجتماعی و پویایی ساختار و ایجاد انعطاف پذیری بانک ها می باشد. همچنین نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد، عامل پویایی ساختار با وزن 237/0 مهمترین عامل در تاب اوری سازمانی با رویکرد کار افرینانه در صنعت بانکداری مشخص گردید.
رویکردی نوین به مدیریت حمایت اجتماعی در رابطه بین سبک های مقابله با سلامت روانی کارکنان سالمند و بازنشسته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
رویکردهای نو در مدیریت دولتی دوره ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
111 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای حمایت اجتماعی در رابطه بین سبک مقابله با سلامت روانی در کارکنان سالمند و بازنشسته دانشگاه آزاد اسلامی است. روش تحقیق: پژوهش حاضر براساس رویکرد از نوع پژوهش کمی است و گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است جامعه آماری پژوهش را کارکنان سالمند و بازنشسته دانشگاه آزاد تشکیل داده اند و بر طبق نظریه کلاین (۲۰۱۱) طی یک پژوهش همبستگی ۲۸۳ نفر از این افراد به شیوه در دسترس انتخاب شدند ابزار پژوهش عبارت است از سه پرسشنامه حمایت اجتماعی شربرن و استوارت (1991) سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979) و سبک مقابله لازاروس و فولکمن (1980) همچنین در این پژوهش داده های به دست آمده به کمک آزمون همبستگی و تحلیل مسیر به وسیله نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که رابطه مثبتی بین سبک های مقابله با سلامت روانی وجود دارد رابطه مثبتی بین حمایت اجتماعی با سلامت روانی وجود دارد رابطه مثبتی بین حمایت اجتماعی و سبک های مقابله وجود دارد و همچنین حمایت اجتماعی در رابطه بین سبک مقابله با سلامت روانی نقش واسطه ای ایفا می کند. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج می توان درمان هایی مبتنی بر سبک مقابله حمایت اجتماعی برای ارتقای سلامت روانی سالمندان و بازنشستگان تدارک دید.
توسعه مدیریت منابع انسانی سبز: الگویی برای توسعه رفتارهای شهروندی سازمانی سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی سبز با رویکرد رفتار شهروندی سازمانی سبز در شهرداری شیراز انجام شده است. روش پژوهش آمیخته (ترکیبی) و از نظر هدف کاربردی، ماهیت داده ها،کیفی-کمی و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای–میدانی است. روش مورد استفاده بخش کیفی تحلیل مضمون و ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه می باشد. جامعه آماری بخش کیفی تعداد 20 نفر خبرگان دانشگاهی، متخصصان و مدیران منابع انسانی شهرداری شیراز می باشد که با استفاده از نمونه گیری غیراحتمالی گلوله برفی، 12نفر به عنوان حجم نمونه تا رسیدن به اشباع انتخاب شدند. تحلیل داده ها نیز با استفاده ازکدگذاری انجام شد. رویکرد بخش کمی توصیفی–پیمایشی است و از حیث زمان مقطعی می باشد. جامعه آماری این بخش کارشناسان و کارمندان شهرداری شیراز اعم از (رسمی، قراردادی و نیروهای شرکتی) به تعداد 7030 نفر می باشند که با استفاده از نمونه گیری احتمالی خوشه ای چند مرحله ای و بهره گیری از فرمول کوکران تعداد 364 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی، پرسش نامه محقق ساخته می باشد. روایی پرسش نامه نیز با استفاده از نظرات خبرگان و اساتید مدیریت منابع انسانی تایید شد. پایایی پرسش نامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ به میزان 958/0 برآورد شد. در بخش کمی به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و شاخص های آن و همچنین آمار استنباطی و روش معادلات ساختاری از جمله تحلیل عاملی تاییدی به منظور آزمون برازش مدل استفاده شده است. در این تحقیق نرم افزارهای SPSS و smart-pls مورد بهره برداری قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داد مدیریت منابع انسانی سبز شامل اقدامات و ابعاد استخدام و انتخاب سبز، آموزش و توسعه سبز، حمایت ها و مشوق های سبز و برنامه ریزی و ارزیابی عملکرد منابع انسانی سبز می باشد
ارائه مدل ارزش آفرینی منابع انسانی در شرکت ملی گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی در صنعت نفت و انرژی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۰
150 - 176
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارائه مدل ارزشآفرینی منابع انسانی در شرکت ملی گاز ایرا ن
انجام گرفت. روش پژوهش آمیخته )کیفی کمی( بود. جامعه هدف پژوهش
خبرگان آگاه به موضوع تحقیق بودند که برحسب انتخاب هدفمند، تعداد 14 نف ر
بهعنوان نمونه تحقیق مشخص گر دید. ابزار جم عآوری داد هها، مصاحبههای عمی ق
و پرسشنامههای محق قساخته بود، داد ههای کیفی جهت شناسایی شاخصهای
ارزشآفرینی منابع انسانی با شیوه تحلیل تماتیک مبتنی بر مدل براو ن و کلارک و
داد ههای کمی با استفاده از تکنیک دیمتل تحلیل شد و برای این منظور از
نرمافزارهای 10Maxqda و 2016Excel استفاده شد. بعد از تحلیل دادهها، 94 مفهو م
اولیه در قالب 18 تم فرعی و 9 تم اصلی مؤثر بر ارزشآفرینی منابع انسان ی
بیشترین اثرگذاری را بر سایر » انگیز ش « دست هبندی شدند. نتایج نشان داد، شاخص
کمترین مقدار را به خود » توسعه سازمان « شاخصها داراست، در مقابل شاخص
اختصاص داده است که بهشدت تحت تأثیر شاخصهای دیگر مدل قرار دارد.
بیشترین تعامل را با شاخصهای دیگر داشته و » تغییر نگر ش « همچنین، شاخص
در مرک ز مدل قرار گرفته است. با توج ه به یافت هه ا، برنام ه ر ی ز ی راهبردی و توجه به
انگیزش و شبکه ارتبا ط ی کارکنا ن در س ا ی ه م د ی ر ی ت حم ا ی ت ی د ر شرک ت ملی گاز
ایران د ر راستا ی ارز شآفرینی منابع انسا ن ی از اهمیت بسزایی برخوردا ر اس ت باید
موردتوجه مدیران قرار ب گ یر د
ارائه الگوی مفهومی مدیریت استراتژیک منابع انسانی چابک با رویکرد فراترکیب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
منابع انسانی تحول آفرین سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹
1 - 24
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سازمان ها برای توسعه بایستی بتوانند در برابر چالش های پیشروی خود سازگار، مقاوم و دارای نیروی انسانی چابک باشند، از این رو آشنایی با مفاهیم بنیادی مدیریت استراتژیک منابع انسانی چابک و توسعه آن برای سازمان ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف این پژوهش، ارائه الگوی مفهومی مدیریت استراتژیک منابع انسانی چابک با رویکرد فراترکیب می باشد.
روش بررسی: در پژوهش حاضر از روش کیفی فراترکیب استفاده شد تا بتواند یافته های مطالعات صورت گرفته در این خصوص را به صورت نظام مند بررسی نماید. ابزار گردآوری داده ها، اسناد موجود در این حوزه در پایگاه های علمی معتبر در بازه زمانی 1999 تا 2023 و شامل 20 پژوهش بود. شیوه تحلیل داده ها کدگذاری باز و در این پژوهش تعداد 226 کد شناسایی گردید و سپس کدهای شناسایی شده بر اساس میزان تشابه مفهومی دسته بندی و ترکیب شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد عوامل تاثیرگذار بر مدیریت استراتژیک منابع انسانی چابک شامل پنج بعد عوامل سازمانی، عوامل ارتباطی، عوامل دانشی، عوامل فرهنگی و عوامل انسانی می باشد که در نهایت الگوی تحقیق ترسیم شد.
نتیجه گیری: منابع انسانی در سازمان ها به دلیل ماهیتی که دارند، باید از سطح بالایی از قابلیت ها در حوزه مدیریت استراتژیک برخوردار باشند تا اهداف بلندمدت سازمان ها تامین شود. برای این مهم، ضروری است عوامل تاثیرگذار بر مدیریت استراتژیک منابع انسانی چابک مورد توجه مدیران قرار بگیرد.
طراحی الگوی فرایند منتورینگ اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با تأکیدبر مؤلفه های اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی الگوی فرایند منتورینگ اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد و با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پژوهش نظریه ای مبتنی بر تحلیل مضمون، نگاشته شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش، کلیه اعضای هیئت علمی در تمامی دانشکده های دانشگاه فردوسی مشهد بودند که در سطوح علمی استادیار، دانشیار و استاد مشغول به کار می باشند. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری هدف مند (از نوع ترکیبی) و برای جمع آوری داده های این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 25 نفر از اعضای هیئت علمی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد الگوی فرایند منتورینگ اعضای هیئت علمی در دانشگاه فردوسی مشهد ذیل سه مضمون کلان: قبل از اجرا، اجرا و پس از اجرا شکل گرفت. مضمون کلان قبل از اجرا، مضمون های بسترسازی و ایجاد زمینه منتورینگ و برنامه ریزی و آماده سازی را در خود جای داده است. در مضمون کلان اجرا، مضامین اصلی اقدامات اولیه، اقدامات محتوایی و ارتباطی و اقدامات مدیریتی قرار گرفته اند و درنهایت مضمون سنجش و ارزیابی ذیل مضمون کلان پس از اجرا شکل گرفته است. درنتیجه، باید گفت که منتورینگ اعضای هیئت علمی، پدیده ای چندبعدی و پیچیده است که برای پیاده سازی آن در دانشگاه فردوسی مشهد باید به عوامل و مؤلفه های متنوعی توجه شود تا برنامه منتورینگ اعضای هیئت علمی در دانشگاه با موفقیت اجرایی شود.
بررسی تجارب زیسته منتی ها از پدیده بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ در شرکت ایران خودرو دیزل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 28
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف اصلی در روابط منتورینگ، انجام موفق فرایند منتورینگ است و بازخورد مؤثر به کارکنان، یکی از ابزارهای دستیابی به این هدف است. و در همین راستا پژوهش حاضر درصدد دستیابی به مضامین مشترک از تجارب زیسته منتی ها در جهت تبیین و درک ماهیت و بستر پدیده بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ است.روش: پژوهش حاضر بر رویکرد پدیدارشناسی تفسیری ون منن مبتنی است ابزار پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و مشارکت کنتدگان پژوهش، 16 نفر منتی بود که از بین خبرگان و دریافت کنندگان بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ، در شرکت ایران خودرو دیزل انتخاب شدند و روش نمونه گیری نیز هدفمند(مبتنی بر هدف)از نوع معیارمحور بود.یافته ها: نتایج پژوهش به هفت خوشه بندی کلی منتهی شد: مقوله محوری، استراتژی ، پیامد، تسهیلگر، تعدیلگر، بستر و محدودیت. همچنین 19 درون مایه اصلی به دست آمد که زیرمجموعه هر یک از خوشه های اصلی بود. این درون مایه ها عبارت اند از: مقوله محوری: یادگیری؛ استراتژی: شیوه های بازخورد فنی، توسعه ای و اجتماعی؛ پیامد: پیامدهای فردی، شغلی و سازمانی؛ تسهیلگر: شایستگی های فردی منتور، شایستگی های رفتاری منتور و شایستگی های تخصصی منتور؛ تعدیلگر: ویژگی های منتی، ویژگی های منتور و محتوای بازخورد. بستر: فرهنگ سازمانی و حمایت سازمانی.نتیجه گیری: استفاده از مدل این پژوهش، فرایند طراحی و توسعه بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ را در سطح کلان فرهنگ سازی می کند و در سطح سازمان ها نیز می تواند با سهولت بیشتری عملیاتی و اجرای شود. افزون براین، حوزه نظری موضوع را در سطح بین المللی توسعه می دهد؛ از این رو ارزش افزوده این مطالعه را می توان آگاهی و تسهیل فرایند بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ در بستر سازمان ها با آگاهی و الگوبرداری از مفاهیم و درون مایه های مدل ارائه شده دانست.
طراحی مدل توسعه سرمایه انسانی مبتنی بر اهداف قانون برنامه هفتم توسعه کشور: رویکرد توسعه اقتصاد دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
36 - 61
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: توسعه سرمایه انسانی، یکی از اهداف بسیار مهم برنامه های توسعه در هر کشوری است و پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم فراوانی روی توسعه پایدار دارد. پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل توسعه سرمایه انسانی، مبتنی بر اهداف قانون برنامه هفتم توسعه کشور (رویکرد توسعه اقتصاد دیجیتال) انجام شده است.
روش: این پژوهش کاربردی با رویکرد استقرایی اجرا شد. شناسایی عوامل با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت. مشارکت کنندگان پژوهش، اعضای هیئت علمی و مدیران دانشگاه های برتر شهر تهران به تعداد ۱۶ نفر بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای پیمایش دیدگاه مشارکت کنندگان پژوهش، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای بررسی اعتبار یافته ها، از راهبردهای مراجعه مجدد به مشارکت کنندگان و جلب توافق ایشان و بررسی توسط همتایان استفاده شد.
یافته ها: مدل توسعه سرمایه انسانی مبتنی بر اهداف برنامه هفتم توسعه، از سه بُعد تشکیل شده است که عبارت است از: الزامات اقتصاد دیجیتال، دانشگاه تراز اقتصاد دیجیتال و توسعه سرمایه انسانی (توسعه شایستگی های دیجیتال و شایستگی های نرم).
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند برای مدیریت توسعه سرمایه های انسانی کشور، مبتنی بر اهداف برنامه هفتم توسعه (توسعه اقتصاد دیجیتال)، شناخت مفیدی فراهم سازد. توجه هم زمان به چیستی، چگونگی و چرایی توسعه سرمایه انسانی، وجه تمایز برجسته این پژوهش به شمار می رود.
چارچوب توسعه صنایع پایین دستی صنعت پتروشیمی با تمرکز بر مدیریت پنجره های فرصت همپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی در صنعت نفت و انرژی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۰
201 - 226
حوزههای تخصصی:
توسعه صنایع پایین دستی پتروشیمی با توجه به منابع غنی و قابلیت های بالقوه آن، فرصتی عظیم برای رشد و توسعه اقتصادی کشور است؛ لذا در این مطالعه اجزای فرایند همپایی شامل توانمندی ها و قابلیت ها، پنجره های فرصت (فناورانه، تقاضا، سیاست ها/نهادها)، راهبردها و مسیرها و نیز اهداف همپایی در صنایع مذکور به صورت همه جانبه بررسی شد که نوآوری تحقیق نیز محسوب می شود. در این راستا با مرور بر مبانی تحقیق و نظرخواهی از 15 تن از خبرگان این حوزه از رویکرد تحلیل مضمون استفاده شد. طبق نتایج، چارچوب حصول به همپایی در صنایع پایین دستی پتروشیمی ایران دارای 12 مؤلفه توانمندی و قابلیت، 22 مؤلفه پنجره های فرصت، 11 مؤلفه راهبردها و مسیرها و درنهایت 15 مؤلفه موفقیت در همپایی است که می توانند محرک یکدیگر باشند؛ بنابراین به سیاست گذاران حوزه صنایع پایین دستی پتروشیمی پیشنهاد می شود از چارچوب ارائه شده در این تحقیق برای برنامه ریزی حصول به همپایی و بهره گیری از مزایای آن بهره بگیرند.
طراحی الگوی مدیریت منابع انسانی الکترونیک در راستای ارتقای سلامت نظام اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی مدیریت منابع انسانی الکترونیک در راستای ارتقای سلامت نظام اداری در شرکت ملی نفت ایران است. این پژوهش بر اساس هدف توسعه ای کاربردی، از لحاظ رویکرد پیمایشی اکتشافی و از لحاظ نوع کیفی است. برای شناسایی مؤلفه های مدیریت منابع انسانی الکترونیک سلامت محور از روش تحلیل تم به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل 15 نفر از خبرگان شرکت ملی نفت ایران بودند که به روش نمونه گیری هدفمند (اشباع نظری) انتخاب شدند. اندازه گیری پایایی به روش پایایی بازآزمون و روایی از طریق چهار معیار اعتبارپذیری، تعمیم پذیری، اطمینان پذیری، و تأییدپذیری انجام گرفت و تأیید شد. الگوی مدیریت منابع انسانی الکترونیک در راستای ارتقای سلامت نظام اداری در قالب 7 تم اصلی، 16 تم فرعی و 60 مفهوم از طریق نرم افزار MAXQDA2020 از میان 630 کد اولیه استخراج شد.