مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۴۱ تا ۴٬۲۶۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۳۹ مورد.
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ مرداد و شهریور ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
179 - 204
حوزههای تخصصی:
While cognitive and social-affective strategies have straightforward impacts on learners’ academic performance attached to specific tasks in a communicative and student-centered language classroom, metacognitive strategies, with their vigorous power, are arguably worth more attention. This group of strategies plays a vital role in making students become more self-directed and autonomous learners. This paper reported on a study investigating Vietnamese university students’ perception of using metacognitive strategies in their listening activities. Specifically, 140 English majors at the foreign language department of a university in Vietnam were involved in the study. Based on quantitative data from a questionnaire slightly adapted from Vandergrift et al. (2006), it was found that students in the study generally had a relatively high awareness of metacognitive strategies, with varying levels across the five subcategories of specific strategies. In addition, a comparison between the two groups (first-year and third-year students) showed minor differences regarding their listening strategy awareness. The findings suggested that metacognitive strategies should be encouraged, and listening strategies should be instructed early in English education programs.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های روانشناختی- محیطی رهبری توجهی جهت ارائه الگو در آیین نام اجرایی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۶
۱۵۶-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: از آنجا که مدرسه محور آموزش وپرورش بوده، می توان از الگوی رهبری توجهی، به سبب ظرفیت روانشناختی، کل گرایانه و تحول گرای آن در مدیریت این سازمان دانش محور نهایت استفاده را برد. بنابراین انجام مطالعه در این زمینه برای مدیران و متولیان سازمان آموزش و پرورش در جهت شناسایی ابعاد و مؤلفه ضروری بود. هدف: این مطالعه با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های روانشناختی- محیطی رهبری توجهی در سیاستگذاری آموزش وپرورش ایران انجام شد. روش: پژوهش از نوع کیفی و تحلیل مضمون بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه اسناد در زمینه علوم تربیتی و آموزش کشور تشکیل می دهد و نمونه آماری آیین نامه اجرایی مدارس (1400) بوده است که پرسش این پژوهش بر آن اعمال شده است، سند آیین نامه اجرایی مدارس بوده است. داده های حاصل از کدگذاری به کمک روش تحلیل مضمون (کلارک و براون، 2018) تحلیل شد. یافته ها: یافته های حاصل از انجام تحلیل مضمون به موارد بسیار زیادی درباره ابعاد و مولفه های روانشناختی- محیطی رهبری توجهی اشاره کرده اند که پس از تحلیل به سه مضمون فراگیر و 14 مضامین سامان دهنده اصلی که شامل تمرکز درون شخصی (فلسفی، فیزکی، معنوی، روانی و عاطفی)، تمرکز بیرونی (فردی، تیمی، اجتماعی و سازمانی) و تمرکز زمانی (حال، آینده، گذشته، آینده میان مدت و آینده کوتاه مدت) طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: از آنجا که این سند مدیر را مهمترین رکن مدرسه می داند چارچوب روانشناختی و محیطی را برای او در مقام مدیر- رهبر در مدرسه فراهم می آورد که بتواند به دیدی روشن به هدایت آموزش و پرورش در مدرسه بپردازد. همچنین باوجود آنکه از منظر رهبری توجهی، سند مورد نظر قابلیت ها و ظرفیت های چشمگیری برای خروج آموزش وپرورش از وضعیت موجود دارد، منتهی نیازمند تمهیداتی است که بتواند هرچه بهتر در عمل واقعیت پیدا کند.
بررسی تأثیر سلول درمانی بر افزایش ترشح سرتونین در افسردگی به وسیله سلول های بنیادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۶
۲۵۳-۲۳۹
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سلول های بنیادی نقش مهمی در بازسازی بافت ها و درمان بیماری ها دارند، بنابراین مطالعه حاضر باهدف بررسی تأثیر سلول درمانی برافزایش ترشح سرتونین در افسردگی به وسیله سلول های انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه اجرا تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش موش های بالغ نژاد سوری، معروف به رت سوری بودند. تعداد 40 موش رت سوری به صورت هدفمند و بر اساس معیارهای ورود به تحقیق، به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 20 عدد). ابتدا سطح سروتونین خون دو گروه اندازه گیری شد، سپس گروه آزمایش سلول های بنیادی بند ناف را از طریق تزریق دریافت کرد و در این زمان گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پس از دریافت سلول های بنیادی، میزان ترشح سروتونین دو گروه مجدداً موردبررسی قرار گرفت، در تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 25 و تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون میزان ترشح سرتونین در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (01/0>p)، بنابراین سلول درمانی موجب افزایش میزان ترشح سرتونین در افسردگی به وسیله سلول های بنیادی شده است. نتیجه گیری: سلول های بنیادی می توانند به عنوان نویدبخش درمان بیماری های شناختی و روانی و استراتژی های درحال توسعه جدید برای درمان بیماری های سیستم عصبی ازجمله افسردگی در نظر گرفته شوند.
تبیین عوامل واگرای ژئوکالچر بر روابط ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عراق مهم ترین بخش از سیاست خارجی ایران محسوب می گردد. برای سیاست گذاران ایرانی، عراق نسبت به سایر کشورهایی که ایران در آن ها از گروه های شبه نظامی محلی حمایت می کند، صحنه عملیاتی حیاتی تر و در نتیجه حساس تری است. تاریخ نشان داده است که حوادث عراق می تواند پیامدهای مهمی برای ثبات ایران داشته باشد. عراق همچنان تهدیدی برای امنیت ملی ایران است و به همین دلیل است که ایران به دنبال شکل دادن به سیاست داخلی و جهت گیری استراتژیک عراق است. از سال 2003، ایران با بهره گیری از مرزهای مشترک طولانی و روابط فرهنگی، مذهبی و اقتصادی عراق به طرز ماهرانه ای در میان جمعیت شیعه عراق نفوذ کرده است. نفوذ ایران چندوجهی است و شامل دسترسی به طیف وسیعی از بازیگران سیاسی و اجتماعی می باشد. ازاین رو این تحقیق به دنبال بررسی عوامل واگرای ژئوکالچر در روابط ایران و عراق است. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی و نرم افزار ویزارد بهره گرفته شد. یافته های تحقیق نشان داد عوامل واگرا در روابط ژئوکالچر بین ایران و عراق در شرایط بحرانی و نیمه بحرانی قرار داد. تابلوی سناریوهای قوی از 8 وضعیت احتمالی مختلف تشکیل شده است. از این 8 وضعیت احتمالی، 3 وضعیت بحرانی، 1 وضعیت نیمه بحرانی، 1 وضعیت ایستا، 2 نیمه مطلوب، 1 حالت نیز وضعیت مطلوب دارند. ازآنجاکه اکثریت شهروندان ایرانی و عراقی مذهب مشترکی دارند و آن اسلام شیعه است. حوزه ها یا حوزه های علمیه در شهرهای مذهبی قم در ایران و نجف در عراق، مراکز آموزش شیعیان هستند؛ بنابراین می توان از این عامل برای بهبود شرایط استفاده نمود.
مسئله بی حجابی: ستیز فرهنگی و کنشی سیاسی و امنیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مسئله شناسی بی حجابی در جامعه ایران انجام شد. روش پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی زمینه ای و با بکارگیری تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از اساتید (14 مرد و 6 زن) رشته های علوم اجتماعی و آینده پژوهی از دانشگاه های تهران، علامه طباطبائی و شهید بهشتی به عنوان جامعه نخبگانی مصاحبه شد. روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اشباع نظری بود. متن مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار 10MAXQDA کدگذاری شد. نتایج نشان داد ستیز فرهنگی و کنش سیاسی و امنیتی بی حجابی در ایران به عنوان مقوله هسته پژوهش در دو قالب عدم پذیرش حجاب به عنوان یک تکلیف قانونی و شکل گیری اعتراض در قالب نافرمانی مدنی به شکل عادی سازی پوشش های ناهنجار نمایان شده است. همچنین مقوله هایی چون تغییر تدریجی فضای گفتمانی جامعه زنان به ازای افزایش بهره مندی علمی و شکل دهی به جنبش های اجتماعی، کم رنگ شدن فضا-مکان های زنانه و محوری شدن فضا-مکان خیابان به عرصه کنشگری زنانه و همراهی مرجعیت الگویی در قالب سلبریتی ها در باورمندی به پدیده بی حجابی به عنوان عوامل ستیز فرهنگی جامعه شناسایی شد که در مواجهه با آنها، راهکارهایی نظیر ِفعال کردن مکانیسم و شیوه های بازدارندگی بدحجابی و بی حجابی از مسیر تقویت بنیان خانواده، اجتناب از دوگانه سازی گفتمان شرعی -الزام قانونی، کثرت گرایی فرهنگی-سیاسی سبک زندگی مطابق با قواعد نظام و اتخاذ سیاستگذاری مناسب در محیط های کسب و کار خصوصی و غیر خصوصی از طریق ارائه دستورالعمل های خاص مربوط به نوع پوشش در محیط های کسب وکار و تقویت گفتمان اقناع سازی ارائه شد. با توجه به نتایج پژوهش، برای جلوگیری از نافرمانی مدنی به کنش سیاسی توجّه همزمان به دو بعد فرهنگی و سیاسی حجاب به صورت توأمان پیشنهاد می گردد.
بررسی اثربخشی مداخلات آنلاین سازگاری بعد از طلاق بر روی استرس، اضطراب و کیفیت زندگی در زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
219 - 241
حوزههای تخصصی:
یکی از خدماتی که از پیامدهای بیماری کرونا متاثر شد، خدمات مشاوره و روانشناختی بود. در حالی که قبل از این بیماری افراد به صورت حضوری از خدمات مشاوره و روانشناختی بهره می بردند ولی در حال حاضر با وضعیت جدید روبرو شده به طوری که ادامه خدمات با استفاده از ابزارهای ارتباطی از راه دور ممکن خواهد بود و لذا آموزش ها و خدمات روانشناختی نیز به سمت و سوی خدمات غیرحضوری سوق پیدا کردند. هدف از پژوهش حاضر اثربخشی مداخلات آنلاین سازگاری بعد از طلاق بر روی استرس، اضطراب و کیفیت زندگی در افراد مطلقه شهرستان ایذه در سال 1400 بود. پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه مداخله و گروه گواه بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل تمامی افراد مطلقه شهرستان ایذه در سال 1400بودند. نمونه آماری شامل 24 نفر، دو گروه 12 نفره (گروه اول با مداخلات آنلاین و گروه دوم بدون مداخله) بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس برای گروه آزمایش مداخلات آنلاین (پروتکل مداخلات آنلاین سازگاری بعد از طلاق صادقی، گودرزی و کریمی ثانی، 1400) طراحی شده در یک اپلیکیشن در مدت 6 ماه و گروه کنترل بدون مداخله انجام شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن، مقیاس اضطراب بک و پرسشنامه کیفیت زندگی وبر و شربون بود. یافته ها نشان داد که مداخلات آنلاین سازگاری بعد از طلاق بر روی استرس، اضطراب و کیفیت زندگی در افراد مطلقه شهرستان ایذه موثر می باشد. بنابراین در زمان آموزش های غیرحضوری می توان از این اپلیکیشن برای سازگاری بعد از طلاق افراد مطلقه استفاده کرد.
ضرورت های سیاست گذاری حقوقی در آستانه تحولات شگرف انقلاب چهارم صنعتی و هوش مصنوعی با تاکید بر چالش ها و اولویت ها
حوزههای تخصصی:
انقلاب چهارم صنعتی و پیشرفت های سریع در فناوری هایی مثل هوش مصنوعی، زندگی ما را به شدت تغییر داده اند. این تغییرات بزرگ، باعث شده اند که قوانین فعلی دیگر جوابگوی نیازهای جدید نباشند و لازم باشد قوانین جدیدی نوشته شوند تا با این تحولات هماهنگ شوند. مثلاً، فناوری هایی مثل هوش مصنوعی، ربات ها و اینترنت اشیا، سؤال های جدیدی به عبارت صحیح تر چالش هایی درباره حریم خصوصی، امنیت اطلاعات، مسئولیت پذیری و حقوق مالکیت فکری و... به وجود آورده اند که باید به آن ها پاسخ داده شود. در اینجا با نگاهی توصیفی و تحلیلی این مقاله به این موضوع می پردازد که چرا باید قوانین جدیدی برای این فناوری ها نوشته شود و چه چالش هایی در این راه وجود دارد. مثلاً، وقتی یک سیستم هوش مصنوعی تصمیم اشتباهی می گیرد، چه کسی باید پاسخگو باشد؟ یا چگونه می توان از اطلاعات شخصی افراد در دنیایی که هر روز داده های بیشتری جمع آوری می شود، محافظت کرد؟ همچنین، این جستار تأکید می کند که برای حل این مشکلات، کشورها باید با هم همکاری کنند، چون خیلی از این مسائل، مثل امنیت سایبری یا مالکیت فکری، فقط در یک کشور اتفاق نمی افتد و نیاز به قوانین جهانی دارد. اولویت های سیاست گذاری حقوقی شامل تدوین قوانین شفاف و انعطاف پذیر، تقویت زیرساخت های حقوقی برای حمایت از حریم خصوصی و امنیت داده ها، و ترویج اخلاق فناوری است. هدف نهایی این است که با ایجاد تعادل بین پیشرفت فناوری و ارزش های انسانی، آینده ای امن، عادلانه و پایدار برای همه جوامع فراهم شود. در اینجا نوعا بر اهمیت همکاری بین دولت ها، بخش خصوصی و نهادهای بین المللی برای دستیابی به این هدف تأکید می نماید.
بازخوانی مفهوم «معماری انتقادی» براساس آرای مایکل هیز و جین رندل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱۴۳
41 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مفهوم «معماری انتقادی» به عنوان پاسخی به محدودیت های تعاریف سنتی از «معماری» به عنوان «ابزار فرهنگ» یا «فرم مستقل»، در جهت ارائه دیدگاهی جامع تر مطرح شده است. این مفهوم نخستین بار توسط مایکل هیز معرفی و پس از آن توسط جین رندل بازتعریف شد. بااین حال، ابعاد مختلف نسبت این مفهوم به نقد معماری و ظرفیت آن در ایجاد تغییرات اجتماعی و فرهنگی همچنان نیازمند بررسی دقیق و تعریف مجدد است.هدف پژوهش: هدف این پژوهش، تبیین ریشه های نظری مؤثر در شکل گیری مفهوم «معماری انتقادی» و ارائه تعریفی جامع از آن و تحلیل رابطه آن با مفهوم «نقد معماری» است.روش پژوهش: این مقاله این هدف را از طریق بررسی مفهوم «معماری انتقادی» با تمرکز بر نظریات مایکل هیز و جین رندل، دو تن از اندیشمندان و نظریه پردازان حوزه معماری، دنبال می کند. راهبرد این پژوهش «تحلیل محتوا» و «تفسیر متون» و روش آن «بررسی اسنادی» است. برای این منظور، از مقالات و متون اصلی این دو نظریه پرداز استفاده و رویکردهای آن ها نسبت به مفاهیمی چون «فرهنگ»، «فرم»، «طراحی» و «نقد» تحلیل و مقایسه شده است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که «معماری انتقادی» از ریشه های نظری عمیقی در اندیشه های فلسفی «نظریه انتقادی» بهره می گیرد. هیز «معماری انتقادی» را در فضایی میان «فرهنگ» و «فرم» تعریف می کند که با ارائه فرم های مقاوم و اعتراضی، زمینه نقد ایدئولوژی های غالب را فراهم می آورد و بدین ترتیب، معماری را به ابزاری برای بازاندیشی در ارزش های فرهنگی تبدیل می کند. رندل نیز این مفهوم را به عنوان فرایندی «میان رشته ای» معرفی می کند که مرزهای سنتی میان «طراحی» و «نقد» را از میان برمی دارد و آن ها را به اشکالی از «عمل انتقادی» تبدیل می کند. این پژوهش نتیجه می گیرد که «معماری انتقادی» می تواند به عنوان ابزاری برای نقد و تغییر اجتماعی و امکانی برای بازاندیشی در ارزش ها و ایدئولوژی های غالب در بستر معماری ایفای نقش کند.
مهرکده های «استیا» پژوهشی نو برگرفته از یافته های میدانی در معابد میترایی (بازدید از شهر باستانی استیا-رم، مرداد ۱۴۰۱)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱۴۳
73 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معابد متعدد میترایی در بندر تجاری- نظامی استیا-رم، حاکی از اهمیت این دین و آیین در میان نظامیان و بازرگانان دارد و طبق اسناد و شواهد آیین مهر از این مکان به رم انتقال یافته است. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش، گزارش بازدید میدانی از مهرابه های متعدد استیا و تأکیدبر اهمیت این آیین در رم باستان است که در این مطالعه تمام مهرابه ها به صورت یکجا معرفی شده است. آث ار و ش واهد مهراب ه ی ا معاب د میت را «Mithraum» در سراس ر امپراط وری روم ب ه وی ژه ایتالی ا و س ایر کش ورهای اروپ ا مانن د آلم ان، بلژی ک، اروپ ای ش رقی و همچنی ن در آسی ا و آفریق ا برجاس ت ک ه ب رخی از ای ن معاب د مع رفی ش ده در مع رض بازدی د عم وم ق رار داردکه پابرج اتری ن آن ها، مهراب ه س نت کلمنت ه در ش هر رُم اس ت ام ا س ایر معاب د میت رایی در ایتالی ا مت روک و غیرقاب ل بازدی د اس ت. چنانچ ه مهراب ه های شهر باستانی استیا معرفی شوند، بخش مهمی از فرهنگ و هنر میترایی در غرب آشکار خواهد شد.روش پژوهش: روش پژوهش کتابخانه ای- میدانی، بازنگری براساس بازدید میدانی در مقایسه با مطالعات کتابخانه ای است.نتیجه گیری: نتیجه نو و قابل ملاحظه ای در بازدید میدانی و مقایسه آن با منابع کتابخانه ای حاصل شد که با توجه به تأسیسات عظیم نظامی در جوار این شهر و حضور نظامیان و همچنین تجار در این بندر اهمیت خدای یاور جنگجویان و حامی عهد و پیمان های راستین را نشان می دهد.
بررسی آینده محیط های دفاعی- امنیتی باتوجه به توسعه علوم و فناوری های شناختی
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، تحولات سریع علوم و فناوری، به ویژه در حوزه علوم شناختی، تأثیرات عمیقی بر دفاع و امنیت گذاشته است. این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی است که با توجه به توسعه علوم و فناوری های شناختی؛ آینده محیط های دفاعی- امنیتی چگونه خواهد بود؟ فرض این تحقیق آن است که توسعه علوم و فناوری های شناختی، تأثیرات شگرفی بر آینده محیط های دفاعی- امنیتی خواهد گذاشت. برای بررسی موضوع، از چهار رویکرد اصلی استفاده می نماید: رویکرد عصب شناختی جهت بررسی تأثیر علوم اعصاب و فناوری های مرتبط بر عملکرد مغز و رفتار انسان در حوزه دفاع و امنیت، رویکرد روان شناختی جهت تمرکز بر درک عوامل روانشناختی بر عملکرد افراد در موقعیت های نظامی، رویکرد شناخت اجتماعی جهت مطالعه تأثیر متقابل انسان، فناوری و محیط اجتماعی بر تصمیم گیری، ارتباطات و رفتار در حوزه دفاع و امنیت و رویکرد شناخت- محاسباتی جهت استفاده از مدل های محاسباتی برای شبیه سازی فرآیندهای شناختی انسان و بهبود عملکرد سامانه های دفاعی- امنیتی. مطالعه حاضر از نوع کیفی است و از روش گروه کانونی برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. در این پژوهش از سیزده متخصص علوم شناختی برای شرکت در جلسات گروه کانونی دعوت به عمل آمده است. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که علوم و فناوری های شناختی قابلیت های بالقوه زیادی برای ارتقاء توان دفاعی و امنیتی کشورها دارند. این قابلیت ها می توانند به ایجاد سناریوهای مختلف در حوزه هایی همچون بهبود عملکرد سربازان، طراحی و تولید تسلیحات شناختی، مقابله با تهدیدات سایبری و جنگ شناختی و مدیریت حجم عظیم داده ها منجر شوند.
شناسایی عوامل مؤثر بر نامرئی شدن کارکنان در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان با نقش میانجی رفتار سیاسی
حوزههای تخصصی:
نامرئی شدن کارکنان از مسائل پیش روی منابع انسانی در سازمان ها می باشد. سازمان علوم پزشکی تعیین کننده گزاره های مرتبط با حقوق و مزایای کارکنان می باشد و این موضوع بر رفتار سیاسی یا سیاستی سازمان اثرگذار است. با توجه به نقش نیروی انسانی در سازمان و اهمیت بررسی رفتار آن، پژوهش حاضر به شناسایی عوامل مؤثر بر نامرئی شدن کارکنان در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان با نقش میانجی رفتار سیاسی پرداخته است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی با رویکرد پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر کارکنان علوم پزشکی زاهدان بوده که تعداد آنها 3230 نفر گزارش شده است. تعداد نمونه 380 نفر تعیین شده است. برای تعیین نمونه آماری از جدل مورگان استفاده شده است. روش نمونه گیری، تصادفی ساده است. ابزار جمع آوری داده ها در تحقیق حاضر پرسشنامه محقق ساخته می باشد. پرسشنامه به تأیید کارشناسان رسیده و برای پایایی پرسشنامه نیز 30 نسخه از آن در بین جامعه آماری اجرا شده که آلفای حاصله از آن برای پرسشنامه نامرئی شدن کارکنان برابر با 969/0 و پرسشنامه رفتار سیاسی برابر با 87/0 بدست آمد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که عوامل مؤثر بر نامرئی شدن کارکنان به ترتیب اولویت عبارتند از: عدم توجه به شایسته سالاری، انتقاد ناپذیری و عدم پذیرش مشورت، عدم تعهد و بی انگیزه بودن، عدم قدرشناسی، غفلت از کار و طفره رفتن، نظارت و ارزیابی، ترک خدمت مجازی، ریاکاری.
شناسایی چالش های کلیدی راه اندازی رمزارزهای ملی در کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد باثبات دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
73 - 111
حوزههای تخصصی:
در عصر فناوری های سایبرفیزیکال، رمز ارزها به عنوان یک پدیده نوظهور توانسته اند توجه گسترده ای را به خود جلب کنند. در این میان رمز ارزهای بانک مرکزی به عنوان ابزاری بالقوه برای تحول در سیستم های مالی ملی، اهمیت فزاینده ای یافته اند. با توجه به تغییرات سریع در محیط اقتصادی و فناوری و تأثیرات هر روزه رمزارزها بر سیاست های مالی و اقتصادی کشورها، درک چالش های راه اندازی و بهره گیری از رمز ارزهای ملی برای نهادهای مالی و سیاست گذاران به ضرورت بدل گشته است. به منظور تحلیل نظام مند این چالشها، نویسندگان این مقاله ابتدا طی مطالعه کتابخانه ای به شناسایی چالشهای راه اندازی رمزارزهای ملی مبادرت ورزیده و سپس با استفاده از یک رویکرد ترکیبی جدید اقدام به اولویت بندی چالشها نموده اند. این رویکرد شامل ادغام دو تکنیک پیشرفته، یعنی تحلیل نسبت ارزیابی وزندهی تدریجی (SWARA) و ارزیابی تولید وزنی تجمعی (WASPAS) تحت محیط فازی است که دقت و صحت فرآیندها ی تصمیم گیری را به طور چشمگی ری افزایش می دهد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که چالشهای کلیدی راه اندازی رمزارزهای بانک مرکزی شامل عدم حمایت مالی مناسب برای استیبلکوین، عدم ثبات ارز داخلی ، مدیریت متمرکز در بستر تکنولوژی غیرمتمرکز، عدم وجود زیست بوم پذیرش عمومی، مشکل لیست شدن رمزارزها در صرافی های معتبر و چالشهای اقتصادی و خطر پولشویی است. در حوزه رمزارزهای بخش خصوصی نیز محدودیت های قانونی در پذیرش سایر رمزارزها، عدم حفظ ارزش سرمایه های خرد، حفاظت از داده ها و حریم خصوصی و نقدشوندگی سریع دارایی های منجمد، مهمترین چالشها در ایجاد و نگهدار ی این دسته از رمزارزها هستند. نتایج تحقیق بر ضرورت اتخاذ استراتژی های جامع و مدون بر ای کاهش این چالشها تأکید کرده و در این راستا راهبردهایی برای مواجهه با این چالشها ارائه نموده است. استراتژی هایی که می تواند به تسهیل پذیرش و توسعه مؤثر رمزارزها در کشور منجر شود.
طراحی و اعتباریابی الگوی توسعه رهبری اخلاقی در مدارس دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
23 - 52
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: یکی از دغدغه های اصلی سازمان ها و پژوهشگران در چهار دهه گذشته، سبک های رهبری بوده است. به خوبی اثبات شده است که سبک های مختلف رهبری با سلامت روانی پیروان مرتبط هستند. رهبری یکی از مفاهیم اصلی در رویکردهای پست مدرن و معاصر به شمار می رود. شفقّت، مراقبت و عدالت اصول اخلاقی اساسی در رهبری و مدیریت هستند. یکی از عواملی که بر اثربخشی معلّمان تأثیر می گذارد، پایبندی آنها به اخلاق است. به نظر می رسد تعهّد اخلاقی یکی از نگرانی های بنیادین هر نظام آموزشی در جوامع مختلف است. اخلاق در قلب رهبری جای دارد. به عنوان تنظیم کننده روابط انسانی، اخلاق همواره از اهمیت قابل توجّهی برخوردار بوده است. در مباحث مدیریتی، این مکانیزم درونی، بدون نیاز به اجرای اجباری خارجی، می تواند عملکرد اخلاقی کارکنان را تضمین کند و یک سازمان اخلاقی ایجاد کند. رهبری اخلاقی به طور مستقیم با عملکرد خلاقانه مرتبط است. رهبری اخلاقی در قرن بیست ویکم توجه زیادی را به خود جلب کرده است. بررسی پژوهش ها نشان می دهد که گستره و تنوع مطالعات در این حوزه ناشی از اهمیت روزافزون رهبری اخلاقی به عنوان یک نگرانی جدی برای سازمان ها و نیز دیدگاه های منحصربه فرد هر پژوهشگر در این زمینه است. بنابراین، با توجه به نکات فوق، پژوهش حاضر قصد دارد مدلی برای توسعه رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی شهر اردبیل طراحی و اعتبارسنجی کند.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و از نظر ماهیت داده ها از روش ترکیبی (کیفی و کمی) بهره گرفته است. روش تحقیق، طرح اکتشافی بود. در مرحله کیفی، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و روش نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شد، در حالی که در مرحله کمی، مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) به کار گرفته شد. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل اساتید دانشگاه و کارشناسان حوزه علوم تربیتی استان اردبیل بود. برای نمونه گیری در مرحله کیفی از روش نمونه گیری هدفمند، که یک روش نمونه گیری غیر احتمالی است، استفاده شد. کفایت نمونه براساس اشباع داده ها و تکرارپذیری تعیین شد و تعداد نمونه شامل ۱۵ استاد دانشگاه در حوزه علوم تربیتی از اردبیل بود. جمع آوری داده ها در این مرحله از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. در مرحله کمی، جامعه آماری شامل تمامی معلمان مقطع ابتدایی شهر اردبیل بود. تعداد کل معلمان ابتدایی اردبیل در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ تقریباً ۲۶۰۰ نفر بود. براساس حجم جامعه آماری و فرمول کوکران، ۳۳۵ معلم به عنوان نمونه در مرحله کمی انتخاب شدند که از روش نمونه گیری غیرتصادفی و در دسترس استفاده شد. برای تحلیل داده ها، در مرحله اوّل کدهای ساختاری از طریق سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی جمع آوری شدند. در مرحله دوّم، تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از داده های مرحله اول انجام شد. با توجه به توزیع غیر نرمال داده ها، از روش حداقل مربعات جزئی (PLS) و تکنیک بوت استرپینگ در نرم افزار Smart PLS برای به دست آوردن شاخص های برازش مدل استفاده شد.نتایج: پس از تحلیل کیفی که به شناسایی کدهای اولیه منجر شد، این کدها براساس شباهت ها و ارتباط داده ها در قالب چندین مضمون دسته بندی شدند. در نهایت، مضامین در دسته بندی های مشخصی سازماندهی شدند. پس از فرآیند مستمر کدگذاری باز، محوری و انتخابی، داده های جمع آوری شده براساس رویکردی نظام مند به ۱۳۰ کد باز، ۹۹ مفهوم، ۱۰ مضمون و ۶ دسته بندی سازماندهی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مدل توسعه رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی شهر اردبیل در قالب مضامینی ازجمله ویژگی های شخصی و شخصیتی، تقویت ارتباطات و تعاملات، توسعه مهارت های فردی و حرفه ای، مدیریت بحران، تقویت انگیزه، حفظ و پاسداری از ارزش های اخلاقی، شفافیت، اثربخشی سازمانی، رشد حرفه ای و افزایش اعتماد و انسجام دسته بندی شده است. مدل مورد نظر اعتبارسنجی شد و برازش مناسبی داشت (p<0.05).بحث و نتیجه گیری: شرایط علّی در این پژوهش شامل ویژگی های شخصی و شخصیتی بودند. نتایج نشان می دهد که ویژگی های فردی و شخصیتی تأثیر قابل توجّهی بر توسعه رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی دارند. این ویژگی ها می توانند به طور مثبت یا منفی بر اخلاق و رفتار رهبران در مدارس تأثیر بگذارند. همچنین یافته ها نشان می دهد که راهبردها نیز نقش مهمی در توسعه رهبری اخلاقی ایفا می کنند. در این پژوهش، راهبردها شامل تقویت ارتباطات و تعاملات، توسعه مهارت های فردی و حرفه ای، و مدیریت بحران بودند. تحقیق نشان می دهد که بهبود ارتباطات و تعاملات، توسعه مهارت های فردی و حرفه ای، و مدیریت بحران برای پرورش رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی ضروری است. این راهبردها به تقویت روابط بین اعضای جامعه مدرسه، بهبود مهارت های رهبری اخلاقی، و ارتقای کیفیت تصمیم گیری های اخلاقی در محیط آموزشی کمک می کنند. علاوه بر این، نتایج نشان می دهد که شرایط مداخله گر نیز تأثیر قابل توجّهی بر توسعه رهبری اخلاقی دارند. در این پژوهش، تقویت انگیزه به عنوان یک عامل مداخله گر شناسایی شد. یافته ها نشان می دهد که مداخلاتی مانند ایجاد محیط انگیزشی، تقویت تفکر مثبت، ترغیب به شور و اشتیاق، افزایش انگیزه رهبران، و ارتقای پویایی در میان افراد می توانند به توسعه رهبری اخلاقی کمک کنند. تقویت انگیزه به عنوان یک عامل مداخله گر نقش مهمی در پرورش رهبری اخلاقی ایفا می کند. این مطالعه همچنین نشان می دهد که توجه به ارزش های اخلاقی و حفظ آنها، به همراه شفافیت، به عنوان شرایط زمینه ای، تأثیر مثبتی بر توسعه رهبری اخلاقی دارند. پژوهش بیان می کند که این شرایط زمینه ای به پرورش رهبرانی متعهّد به اصول و ارزش های اخلاقی کمک می کنند و محیطی شفاف و اخلاق مدار در مدرسه ایجاد می نمایند. ارزش های اخلاقی نظیر خودسازی، صداقت، امانت داری، و دوراندیشی، هنگامی که به طور دقیق رعایت شوند، می توانند به شکل گیری ذهنیتی اخلاقی کمک کنند و پایداری اصول اخلاقی را در تصمیم گیری ها و اقدامات رهبری تضمین کنند. پژوهش نشان می دهد که پرورش رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی می تواند به ایجاد سازمان هایی سالم و پایدار کمک کند و نتایج مثبت متعدّدی برای این محیط ها به همراه داشته باشد. توسعه رهبری اخلاقی در میان معلّمان و کارکنان مدارس ابتدایی می تواند به افزایش اعتماد و همبستگی منجر شود. درنهایت، محور اصلی این پژوهش حول محور رهبری اخلاقی می چرخد که بدون وجود عوامل و شرایط مناسب ممکن است به نتایج منفی منجر شود. رهبری اخلاقی مهمترین عنصر در مدارس ابتدایی است که می تواند عدالت و ارزش را به فرهنگ و محیط آموزشی مدرسه اضافه کند.
«معرفت شناسی قرآن بنیان» به مثابه ی زیرساخت معرفتی برای دست یابی به علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
85 - 102
حوزههای تخصصی:
تلاش برای شکل گیری علوم انسانی اسلامی، نیازمند تبیین الگوی معرفتی (پارادایم) حاکم بر آن فضای علمی است. پارادایم ها بر مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی و ... استوارند. مسئله ی این مقاله، دست یابی به یک الگوی مفهومی از دیدگاه قرآن در محور معرفت شناسی است. در این مقاله از روش داده بنیاد استفاده شده است و نتیجه ی تحقیق را می توان چنین بیان کرد: دالّ مرکزی درباره ی «علم و معرفت» و امور مرتبط با آن در دیدگاه اقتباس شده از قرآن، «شبکه ای بودن معرفت» است. مقصود از «معرفت شبکه ای»، تلاش برای کشف موقعیت وجودی (روابط و آثار) و کارکرد یک پدیده در شبکه ی منسجم کل هستی است که مبتنی بر واقعیتی خودبنیاد (وجود بی نهایت) است و این انطباق، معیار صدق شمرده می شود. این کشف، با استفاده از ترکیب حواس با عقل (استدلال های منطقی اعم از برهان، استقرا و لوازم بیّن) در حداقلِ صعود معرفتی، و با استفاده از شهود قلبی (اتحاد وجودی با پدیده)، در حرکت به سمت حداکثر صعود معرفتی (آگاهی به شبکه ی هستی) انجام می شود. متخالف های «علم و معرفت» در قرآن (مانند: نسیان، جهل، سفه، غفلت، ریب، شک، خرص، امانیّ، ظن، مریه، ...) نیز دارای ملاک واحدی هستند که «بی توجهی به رابطه »ی پدیده ها با شبکه ی هستی و با رأس هرم هستی است.
Xenophobia in Media: Reconstruction of Subjectivity in Iqbal Al-Qazwini’s Zubaida’s Window(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study argues the relationship between the media’s power and the reconstruction of subjectivity in Zubaida’s Window, a novel by Iqbal Al-Qazwini. It is a description of the tortured psyche of the exiled woman and her attempts to reconstruct her displaced subjectivity among different versions of media’s Baudrillardian simulacra and to distinguish reality from unreality. Media’s depictions of death and war’s destruction can generate xenophobia among natives who may blame immigrants for their social problems and disturbing spatial harmony. Qazwini re-emphasizes that xenophobia can destroy an immigrant’s self-perception and trigger the preference for death. Moreover, the hyperreal versions of truth and ignoring the subaltern’s voice and revelation affect an immigrant’s mentality negatively and persuade her/him to prefer loneliness and death to have social interactions. This article focuses on the significance of media in the reconstruction of subjectivity, intensification of anti-immigration views, and the dark sides of modern war based on the interrelated theories of David Miller and Derek Gregory. Considering the issues of compulsory displacement and territoriality, Miller focuses on the ethical/political dimensions, while Gregory examines the causes of armed conflicts and geopolitical factors. By applying such an interdisciplinary approach, the researchers investigate Zubaida’s mental downfall, her failure in the reconstruction of subjectivity, and her inability to reconcile different self-images. This article examines her ceaseless effort to reverse the colonial power of media by adhering to her homeland’s memories, or watching her country’s news through TV’s representation, or ignoring spatial interactions, and lack of interest in self-renovation.
Tearing between the Cultures and Turning from Somebody to Nobody in the Hybridized Space of Immigration in Mohsin Hamid’s Moth Smoke(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۷, No ۱, Autumn and Winter ۲۰۲۵
135 - 149
حوزههای تخصصی:
In the immigration studies, the diasporic female experiences are not indicatively considered as the prevailing experiences of immigrant men who are claimed to stand for all immigrants. Thus, it is challenging to examine female migration experiences and the consequences that are ignored. This article explores the ignored parts of female migration experiences as subalterns and focuses on the process of assimilation in the host country following theories of Gayatri Spivak’s post-colonialism. In the age of migration the female characters of the former colonies are being culturally hybridized when they get in touch with the Western factors. That hybridity and their ambivalent attitude between the cultures, they are becoming the mimic women that has not only affected them and led them to identity crisis but also contributed to the dangling of them between cultures lost and confused. This article will carefully examine the consequences of assimilation of the female character, Mumtaz, in Mohsin Hamid’s Moth Smoke in the hybridized atmosphere. Moth Smoke is the debut novel by British Pakistani novelist, Mohsin Hamid, which provides the context for the clash of cultures in its portrait of a country violently divided against itself. Sometimes, assimilation with host cultures are to the extent that the female immigrant becomes baffled and confounded. With shattered identity, she is neither a modern Westernized woman nor an Eastern glorified mother and wife.
برساخت تجربه زیسته معلمان از کاربست انحصاری زبان فارسی در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
19 - 35
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث زبان در کالبد جدید آن ذیل مفهوم فرهنگ تلقی می شود و بر خلاف نگاه حاکم در میان برخی از ایرانی ها که آن را با تمامیت ارضی و پیکاران سیاسی پیوند می دهند، جزء قلمرو آموزش چندفرهنگی قرار می گیرد. این پژوهش براساس رویکرد کیفی با رهیافت پدیدارشناسی، تجربیات معلمان را از کاربست انحصاری زبان فارسی در مدارس شهر سنندج مورد بررسی قرار می دهد. میدان تحقیق شهر سنندج و مشارکت کنند گان بالقوه شامل همه معلمان مقاطع ابتدایی تا دبیرستان بودند که از 15 نفر (۸ مرد و ۷ زن) از آن ها دعوت به مشارکت شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد که در نهایت برای تحلیل آنها از چارچوب براون و کلارک استفاده گردید. علی رغم تأکید معلمان بر اهمیت زبان مادری در وجوه مختلفی همچون ساخت هویت فرهنگی، حس تعلق و مهارت های ارتباطی، آن ها بیان داشتند که نظام آموزشی ایران با تمرکزگرایی آموزشی، آسیمیلاسیون فرهنگی و نادیده گرفتن حقوق زبانی اقلیت ها، سیاست تک زبانه (فارسی) را بکار می گیرد. آن ها همچنین پیامدهای این خط مشی را به بحران هویت، تشدید دوگانگی فرهنگی و یادگیری بازدارنده پیوند دادند. سرانجام معلمان به پیشنهادات متعددی مانند حذف رویکردهای سیاسی در آموزش زبان مادری، نهادینه سازی تربیت پاسخگوی فرهنگی و آموزش عاری از ایدئولوژی را برای اصلاح نظام آموزشی فعلی اشاره کردند.
اثر تنوع بخشی عملیات بیمه گری بر ریسک سرمایه گذاری شرکت های بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۷
271 - 306
حوزههای تخصصی:
این پژوهش اثر تنوع بخشی در عملیات بیمه گری و سبد بیمه ای بر میزان ریسک پذیری در سرمایه گذاری شرکت های بیمه را بررسی می کند. طبق فرضیه مدیریت ریسک هماهنگ انتظار می رود بین ریسک سرمایه گذاری و ریسک بیمه گری شرکت های بیمه رابطه منفی وجود داشته باشد بطوری که شرکت های بیمه ای که ریسک بیمه گری را از طریق تنوع بخشی سبد بیمه ای کاهش (افزایش) می دهند به دنبال آن ریسک سرمایه گذاری خود را افزایش (کاهش) دهند بدون توجه به اینکه سطح کل ریسک افزایش یا کاهش یابد و یا اینکه ثابت بماند. در این پژوهش برای بررسی اثر تنوع بخشی سبد بیمه ای به عنوان متغیر مستقل بر میزان ریسک پذیری در دارایی ها به عنوان متغیر وابسته از مدل های رگرسیونی حداقل مربعات معمولی و حداقل مربعات دو مرحله ای استفاده شد. سایر متغیرهای مهم اثرگذار بر ریسک سرمایه گذاری نیز در مدل ها لحاظ شدند. همچنین برای بررسی پایداری نتایج از معیارهای جایگزین تنوع بخشی و ریسک پذیری در دارایی ها و مطالعه رویدادی استفاده شد. نمونه پژوهش شامل 29 شرکت بیمه ی مستقیم است و دوره پژوهش از سال 1385 تا 1402 را پوشش می دهد. یافته ها نشان دادند مطابق با فرضیه مدیریت ریسک هماهنگ شرکت های بیمه ای که پرتفوی بیمه ای متنوع تری دارند نسبت به شرکت های بیمه ای که از تنوع کمتری برخوردارند در سرمایه گذاری های خود ریسک پذیرترند. نتایج این پژوهش نسبت به معیارهای مختلف اندازه گیری تنوع بخشی در عملیات بیمه گری و معیارهای اندازه گیری ریسک پذیری در دارایی ها و تورش های بالقوه ناشی از درون زایی متغیرها معتبر و پایدار باقی ماندند. همچنین مطالعه رویدادی نشان داد شرکت هایی که میزان تنوع سبد بیمه ای خود را در یک دوره کاهش می دهند و متمرکزتر می شوند ریسک سرمایه گذاری خود را نیز کاهش می دهند و متقابلاً شرکت هایی که سبد بیمه ای خود را در یک دوره متنوع تر می کنند به تناسب آن دارایی های پرریسک تری در سرمایه گذاری خود انتخاب می کنند.
دو روی سکه آموزش کارکنان گیگ؛ پیش نگری فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
89 - 119
حوزههای تخصصی:
جهان امروز در مواجهه با اقتصاد گیگ، شاهد افزایش کسب و کارهای پلتفرمی دیجیتال (همچون تاکسی-های اینترنتی، ارائه خدمات و ارسال کالاها) است که به کارگیری کارکردهای مدیریت منابع انسانی رایج در مشاغل سنتی را سخت و پیچیده می سازد. هدف پژوهش حاضر، واکاوی دو وجهه مختلف آموزش کارکنان گیگ و فرصت ها و چالش های پیش روی آن است. روش پژوهش حاضر از نظر نوع و ماهیت داده ها دارای رویکرد کیفی با روش مطالعه چند موردی و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری پنج مورد از کسب و کارهای پلتفرمی شامل پونیشا، حامی ورکس، اسنپ، تپسی و کارلنسر است که 18 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند و فن گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختار یافته می باشد که با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفته است. 118 مفهوم در قالب 12 مضمون فرعی و 4 مضمون اصلی آموزش با منطق توسعه شایستگی و آموزش با منطق هزینه فایده در دسته کلی فرصت های آموزش و محدودیت های سرمایه گذاری در آموزش از منظر فردی و چالش های پیش روی پلتفرم ها در آموزش در دسته کلی محدودیت های آموزش کارکنان گیگ شناسایی شد. با اقدام برای رفع محدودیت های شناسایی شده آموزش، می توان در جهت بهره مندی از فرصت ها و نتایج مثبت دوره های آموزشی مشاغل گیگ بهره برد.
بررسی تأثیر رهبری تحول گرا بر رفتار کاری نوآورانه در نظام آموزش عالی سلامت کشور با توجه به نقش میانجی تناسب فرد- سازمان و رفتار اشتراک دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
119 - 144
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی تاثیر رهبری تحول گرا بر رفتار کاری نوآورانه با نقش میانجی تناسب فرد- سازمان و رفتار اشتراک دانش در نظام آموزش عالی سلامت کشور می پردازد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی بوده و از نظر روش توصیفی با تاکید بر شاخه همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق، کارکنان بیمارستان پیامبر اعظم (ص) گنبدکاووس به تعداد 204 نفر می باشند که 136 نفر از آنان به عنوان حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدندتجزیه وتحلیل داده ها در سطح توصیفی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS22 و در سطح استنباطی از تکنیک آماری مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart-PLS3 انجام گرفت. نتایج این تحقیق تأیید می کند که رهبری تحول گرا به طور مؤثری بر تقویت تناسب فرد-سازمان و تشویق به اشتراک دانش بین کارکنان تأثیر دارد. این یافته ها نشان می دهند که رهبران تحول گرا با ارائه ی بینشی الهام بخش، تقویت ارزش ها و ایجاد انگیزه های مشترک در بین افراد، می توانند به هم سویی بهتر ارزش های فردی با ارزش های سازمانی کمک کنند. این هم راستایی باعث می شود کارکنان احساس تعلق بیشتری به سازمان داشته باشند و راحت تر دانش خود را با دیگران به اشتراک بگذارند، زیرا می دانند که ارزش ها و اهداف آن ها با مسیر کلی سازمان هم خوانی دارد. با این حال، عدم وجود ارتباط معنادار بین رهبری تحول گرا و رفتار کاری نوآورانه بیانگر این است که برای تشویق به نوآوری در محیط کاری، ممکن است تنها سبک رهبری تحول گرا کافی نباشد و به عوامل دیگری نیز نیاز باشد.