مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۶۱ تا ۴٬۲۸۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۳۹ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷
187 - 210
حوزههای تخصصی:
شاهنامه علاوه بر اینکه یک منبع ادبی است، خلق و خوی انسانی را نیز از زاویه های گوناگون مطرح می کند و در لطیف ترین حالت پند می دهد. ناهنجاری های اخلاقی در رفتار فردی، آسیب های اجتماعی به همراه دارد و جامعه را از حالت امنیت و سکون بیرون می بَرد. هدف این نوشتار ارائه اعمالی است که با خیر آرمانی همگونی نداشته و فرد و به طبع جامعه را با چالش مواجه می سازد. از آنجایی که اندیشه های کی کاووس یکپارچه نیستند و چندان با واقعیت مطابقت ندارند، نمی تواند راهبردی عمل کند. این پژوهش سعی دارد عادت واره های شخصیت کاووس را نشان دهد و دریابد کدام عادت واره تأثیر وافری در روند حکومتی او داشته است؟ بر اساس یافته ها، عادت واره سلبی کینه در پادشاهی کاووس از بسامد بسیار بالایی برخوردار است. در واقع عامل اصلی ایجاد کنش ها به شمار می رود و این در حالی است که نیرنگ پایین ترین میزان تأثیر را داشته است؛ اما با برجسته نمودن داستان سیاوش در عادت-واره های ایجابی مهر بیشترین بازکرد را به دست می دهد و اتهام که بر پایه حس تخاصم و رقابت در کاووس بروز می کند، پایین ترین بسامد را دارد. در پادسوی آن نیایش نیز اندک است. هرآیینه فردوسی سرّ توازن اخلاقی را بهترسازی پارسایی و باورمندی به یزدان تبیین می کند.
بازتاب اندیشه های شیعی در کتاب حبیب السیر خواندمیر: باور راستین یا طرح اندازی تاریخ نویسی کارکردگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
188 - 215
حوزههای تخصصی:
دوره زندگانی خواندمیر، عصر گذار بین دو اندیشه اجتماعی و مذهبی بود؛ دوره ای که باورهای مذهبی جامعه در حال تغییرات بنیادین و در عین حال سازگاری و انطباق با شرایط جدید بود. از یک سو، دولت صفوی براساس اندیشه های صوفیانه و شیعی بنیان گذاری شد و از سوی دیگر، عقاید مبتنی بر اسلام سنتی یا اهل سنت در بطن جامعه ریشه دوانده بود. همچنین توجه به اهل بیت پیامبر(ص) و عناصر مذهب شیعه در طریقت های صوفیانه، به امری معمول تبدیل شده بود. به طور طبیعی اندیشه و بینش تاریخ نویسی خواندمیر تحت تأثیر چنین فضای تاریخی ای قرار گرفته بود. از این رو، فهم اندیشه و روش تاریخ نویسی این نویسنده و بازتاب اندیشه های شیعی موجود در کتاب حبیب السیر، به درک هرچه بهتر فضای فکری و تاریخی گفته شده، چگونگی رسمی شدن مذهب تشیع و بنیان گذاری دولت صفوی، یاری خواهد رساند. رهیافت مقاله حاضر برای فهم ماهیت اندیشه های شیعیِ کتاب حبیب السیر، «تفسیر خلاصه وار» است. بر این اساس، دیدگاه شیعی خواندمیر تحت تأثیر سه جریان فکری بود: نخست باورهای التقاطی سنی، شیعی و صوفیانه یا اسلام مردمی؛ دوم تشیع فقاهتی؛ و در نهایت تشیع فایده گرایانه ای که در راستای مشروعیت بخشی به دولت صفوی بود. به نظر می رسد وجه دوم و سوم اندیشه خواندمیر، یعنی تشیع شریعت مآبانه و کارکردگرایانه، تحت تأثیر جایگاه و وظایف مشروعیت بخشِ سیاسی و اداری نویسنده، به عنوان تاریخ نویس دربار صفویان قرار گرفته است. رگه های راستین باورهای مذهبی خواندمیر نیز بیشتر در محیط پرورش اجتماعی اش ریشه داشت؛ هرچند تأثیراتِ دو بُعد دیگر را در ماهیت واقعی اندیشه های شیعی خواندمیر نباید نادیده گرفت.
«سلطنت مطلقه منتظم» ایده اصلی برای عبور از الگوی حکمرانی سنتی در ایران پیشامشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
297 - 332
حوزههای تخصصی:
در ایران سنتی، تلقی نخبگان از حکمرانی کارآمد بنا بر الگوی کهن حکمرانی در ایران شکل گرفته بود و راهبرد دستیابی به حکمرانی کارآمد، برقراری سلطنت مطلقه قوی بود. میثاق های زبانی که برای بیان ایده دولت قوی در زمانه تأسیس و تثبیت سلسله قاجاریه به کار رفتند، در افق فکری سنتی تمدن ایران قرار داشتند و به توضیح و اثبات ایده برقراری سلطنت مطلقه قوی می پرداختند. این پژوهش با تکیه بر روش تحقیق تاریخی و تحلیل علّی و عقلانی در پی یافتن پاسخ این پرسش است که چگونه ایده سلطنت مطلقه منتظم به عنوان راهبردی جایگزین برای ایجاد سلطنت مطلقه قوی برای الگوی حکمرانی کارآمد در ایران دوره پیشامشروطه درآمد.
نتایج این پژوهش نشان می دهد که مواجهه ایرانیان با تمدن مدرن، نخبگان را با این مسئله اساسی روبه رو کرد که الگوی کهن حکمرانی در ایران، در برابر چالش های جدیدی که ناشی از مواجهه با تمدن مدرن بود، قادر به پاسخ گویی نیست و دولت قاجاری با تکیه بر ایده سلطنت قوی به معنای قدیم آن، نمی تواند بر این چالش های جدید فائق آید. شکست ایده اصلاحات از بالا با حفظ سلطنت مطلقه غیرمنتظم، فضایی را برای استفاده از ایده جایگزین «سلطنت مطلقه منتظم» فراهم کرد که اصلاحات از بالا ممکن می شد. دریافت واضعان ایده سلطنت مطلقه منتظم از این ایده، دریافتی انعکاسی از افق فکری مدرن بود و تلاش می کرد مفاهیم دولت مدرن را به شکلی در جامعه سنتی بیان کند که با چارچوب های فکری و فرهنگی جامعه در تضاد نباشد و موجد تحول در نظام حکمرانی سنتی ایران شود، اما شاه همچنان در رأس قدرت قرار داشته باشد.
شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه و پیشرفت ورزش کاراته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۸)
18 - 1
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در این تحقیق محققان به شناسایی عوامل کلیدی که سبب گسترش جهانی کاراته می شوند، پرداختند. رویکرد آنها از تجارب ورزشکاران باتجربه ای که در سطوح نخبه رقابت کرده اند و موقعیت های بین المللی تأثیرگذاری داشته اند، نشأت می گیرد. هدف محققان با گرفتن این دیدگاه های متنوع، روشن کردن عناصر راهبردی ضروری برای رشد مداوم این ورزش در سراسر جهان بود.
روش پژوهش: پژوهش حاضر یک تحقیق کیفی است و برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه های عمیق، باز و نیمه ساختاریافته استفاده شده است. نمونه آماری تحقیق را صاحب نظران این رشته ورزشی از جمله مسئولان، داوران، مربیان و ورزشکاران نخبه و دارندگان مدال های بین المللی از کشورهای منتخب تشکیل داده اند که تجربه حضور در مسابقات و کسب کرسی های بین المللی را داشته اند. در ادامه تحلیل مصاحبه ها با استفاده از کدگذاری باز و محوری انجام و بررسی شد.
یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش، عوامل مؤثر بر توسعه و پیشرفت ورزش کاراته از نظر صاحب نظران در سطح بین المللی شامل 10 مؤلفه زیر بوده است: حاکمیت، مدیریت، منابع مالی، نیروی انسانی، قوانین و مقررات، استعدادیابی، زیرساخت ها، نگرش اجتماعی، انگیزش و جذابیت، بازاریابی و رسانه.
نتیجه گیری: بهبود تفکر راهبردی و نگرش سیستمی، ثبات مدیریت در فدراسیون های جهانی، قاره ای و ملی، بهره گیری از آموزش های تخصصی و اثربخش، بهره گیری از تمام پتانسیل موجود در کاراته و بهره مندی از مدیران نخبه و توانمند جوان از مهم ترین عوامل توسعه و پیشرفت کاراته در جهان هستند.
تحلیل مضمون بیانات رهبری در حوزه روابط دولت ها با غرب با تاکید بر مذاکرات هسته ای دولت یازدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
83 - 107
حوزههای تخصصی:
پس از انقلاب اسلامی تعاملات بین المللی ایران به ویژه در رابطه با ایالات متحده آمریکا، با چالش های فراوانی مواجه شد. یکی از مهم ترین این چالش ها، تحریم های اقتصادی ایالات متحده بود که تأثیرات عمیقی بر اقتصاد نفتی ایران داشت. این تحریم ها، که از دهه 1980 میلادی شروع شدند و در طول دهه های بعدی گسترش یافتند، عملاً به یکی از چالش های اساسی برای اقتصاد و سیاست خارجی ایران تبدیل شدند. در طول این سال ها هر کدام از دولت ها با توجه به شرایط و شعار خود رویکرد خاصی را در قبال غرب دنبال کردند. دولت «تدبیر و امید» با شعار رفع تحریم های اقتصادی غرب، به مذاکره در خصوص موضوع هسته ای پرداخت. بدین منظور دولت یازدهم از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ زیرا تنها دولتی در جمهوری اسلامی است که دال مرکزی حکمرانی خود را بر اساس سیاست خارجه گذاشته است. رهبر معظم انقلاب با توجه به جایگاه ویژه ای که در قانون اساسی و تعیین سیاست های کلی نظام دارند؛ در خصوص مذاکرات هسته ای در طول سال های مذاکره و پس از آن بیانات حائز اهمیتی داشته اند. با استفاده از روش تحلیل مضمون بیانات معظم له کدگذاری و استدارک شد. در مرحله اول 67 مضمون پایه از بیانات استخراج گشت. در مراحل بعد 17 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر با مضامین « ما با آمریکا هیچ گونه اعتمادی نداریم»، « مذاکره باید انقلابی باشد»، « مذاکرات دولت یازدهم با شکست روبرو شد» و «مذاکره با آمریکا باعث عقب نشینی از اصول نمی شود» احصا و دسته بندی شد.
Examining the jurisprudential Imperatives of foreign policy with a novel approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In foreign policy, imperatives refer to the factors and conditions that compel a country to act in specific ways or make particular decisions in the international arena. One significant category of imperatives in foreign policy, particularly for Islamic societies, is jurisprudential imperatives—the fundamental principles, rules, and values derived from Islamic law to guide international relations.According to the Holy Quran and Islamic narrations, Islam provides the sole path for humanity to attain true happiness, both worldly and eternal, on individual and societal levels. To achieve this ideal goal within an Islamic society, the foreign policy actions of an Islamic state must align with imperatives rooted in Islamic law. These imperatives are informed by core Islamic objectives such as the pursuit of justice, peace, preservation of human dignity, and the promotion of the public interest.This research, using a descriptive-analytical method and utilizing reliable jurisprudential sources, considering the issues affecting Islamic countries , identifies and explains the most important jurisprudential imperatives of foreign policy that have a special impact on the numerous and important foreign policy choices of countries in facing contemporary challenges.Within this framework, the study identifies key jurisprudential imperatives for foreign policy, including adherence to principles such as the fulfilment of the obligation, reciprocity, peaceful coexistence, caution in dealing with adversaries, rejection of domination, invitation , and the rules of capability and expediency. The findings underscore that Islamic jurisprudence offers vital solutions to contemporary challenges in international relations, strengthening the effectiveness of Islamic systems on the global stage.
Identifying Key Components of Identity Development in Adolescents with Sensory Impairments(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to explore the key components of identity development in adolescents with sensory impairments. This qualitative study employed a phenomenological approach to examine the lived experiences of adolescents with sensory impairments. Data were collected through semi-structured interviews with 31 participants recruited via online platforms. Theoretical saturation was reached, ensuring a comprehensive understanding of identity development in this population. Interviews were transcribed and analyzed using thematic analysis, with NVivo software facilitating the identification of core themes and subthemes. The results highlighted four primary themes shaping identity development in adolescents with sensory impairments. Personal identity formation was influenced by self-perception, emotional regulation, autonomy, and future aspirations. Social identity was shaped by peer relationships, family dynamics, social stigma, and the presence of mentors. Cultural and community belonging emerged as a significant factor, with participants emphasizing the role of cultural engagement, media representation, and community participation in shaping their identity. Coping strategies, including the use of assistive technologies, psychological resilience, and adaptive social skills, were found to play a crucial role in navigating identity-related challenges. These findings align with existing literature emphasizing the intersection of self-perception, social interactions, and cultural narratives in identity formation. The study underscores the complexity of identity development in adolescents with sensory impairments, highlighting the interplay between personal, social, cultural, and adaptive factors. The findings suggest that fostering inclusive educational environments, providing mentorship opportunities, and improving media representation can positively impact identity formation in this population. Further research is needed to explore identity development across diverse cultural and socioeconomic backgrounds to develop targeted interventions.
Impact of Sensory Processing Sensitivity on Emotional Dysregulation in Gifted Students: The Mediating Role of Anxiety Sensitivity(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the impact of sensory processing sensitivity on emotional dysregulation in gifted students, examining the mediating role of anxiety sensitivity in this relationship. The research employed a descriptive correlational design, involving a sample of 390 gifted secondary school students from Isfahan city, selected based on Morgan and Krejcie’s sampling table. Participants completed three validated Likert-based instruments: the Highly Sensitive Person Scale (HSPS), the Anxiety Sensitivity Index-3 (ASI-3), and the Difficulties in Emotion Regulation Scale (DERS). Data analysis was conducted using SPSS-27 for descriptive statistics and Pearson correlation analysis, and AMOS-21 for structural equation modeling (SEM) to assess direct, indirect, and total effects among the variables. Model fit was evaluated using standard indices including RMSEA, CFI, TLI, and GFI. Pearson correlation coefficients indicated significant positive relationships between sensory processing sensitivity, anxiety sensitivity, and emotional dysregulation (r = .56 to .67, p < .001). The SEM results showed that sensory processing sensitivity had a significant direct effect on emotional dysregulation (β = .42, p < .001), and on anxiety sensitivity (β = .56, p < .001). Anxiety sensitivity also directly predicted emotional dysregulation (β = .49, p < .001). Importantly, anxiety sensitivity partially mediated the relationship between sensory processing sensitivity and emotional dysregulation, with a significant indirect effect (β = .28, p < .001). The model demonstrated excellent fit indices (CFI = .96, RMSEA = .052, χ²/df = 2.07). The findings underscore the importance of recognizing and addressing anxiety sensitivity as a key psychological mechanism linking sensory traits and emotional dysregulation in gifted youth. Interventions that integrate emotional regulation and sensitivity awareness may enhance educational and psychological outcomes for this population.
Teacher–Student Interaction Quality and Academic Motivation in Neurodivergent Learners: The Mediating Role of Social Relatedness(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the effect of teacher–student interaction quality on academic motivation in neurodivergent learners, with social relatedness examined as a mediating variable. A descriptive correlational design was employed using a sample of 403 neurodivergent secondary school students in Slovenia, selected based on Krejcie and Morgan’s sampling table. Standardized instruments were used to assess teacher–student interaction quality, social relatedness, and academic motivation, all measured on 7-point Likert scales. Data were analyzed using Pearson correlation in SPSS-27 to explore bivariate associations and Structural Equation Modeling (SEM) in AMOS-21 to test the hypothesized mediating model. Model fit was evaluated using multiple indices, including χ²/df, GFI, AGFI, CFI, TLI, and RMSEA. The results indicated significant positive correlations among all variables: teacher–student interaction quality was positively correlated with social relatedness (r = .61, p < .001) and academic motivation (r = .55, p < .001), while social relatedness was strongly correlated with academic motivation (r = .67, p < .001). The SEM analysis showed an acceptable model fit (χ²/df = 2.35, CFI = 0.97, RMSEA = 0.057). Teacher–student interaction quality had significant direct effects on both social relatedness (β = .61, p < .001) and academic motivation (β = .26, p < .001). Social relatedness significantly predicted academic motivation (β = .58, p < .001), and also mediated the relationship between teacher–student interaction and academic motivation (indirect β = .35, p < .001), confirming a partial mediation model. The findings underscore the critical role of social relatedness in explaining how supportive teacher–student interactions enhance academic motivation among neurodivergent learners. Educational interventions that strengthen relational dynamics in inclusive classrooms may foster higher motivation and academic engagement in this population.
رابطه بین رفتار فابینگ و خشنودی زناشویی با نقش میانجی مهارت های ارتباطی در افراد متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۶)
۱۵۴-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین رفتار فابینگ و خشنودی زناشویی با نقش میانجی مهارت های ارتباطی در افراد متاهل بود. روش این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از مردان و زنان متاهل شهر رودسر در سال 1403 بودند که به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی مراجعه کرده بودند. 258 نفر به روش نمونه گیری در دسترس مورد بررسی قرار گرفتند و به پرسشنامه خودگزارشی مهارت های ارتباطی جرابک (JCSQ؛ جرابک، 2004) و پرسشنامه خشنودی زناشویی (MHS؛ آذرین و همکاران، 1973) و مقیاس عمومی فابینگ (GSP؛ چوتپیتایاسونوند و داگلاس، 2018) پاسخ دادند. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش برخوردار است. نتایج نشان داد که رفتار فابینگ و مهارت های ارتباطی بر خشنودی زناشویی اثر مستقیم و معنادار داشت؛ همچنین اثر مستقیم رفتار فابینگ بر مهارت های ارتباطی معنادار بود (05/0>P)؛ نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که مهارت های ارتباطی در رابطه بین رفتار فابینگ و خشنودی زناشویی نقش میانجی داشت (05/0>P). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که رفتار فابینگ به طور مستقیم و با میانجی گری مهارت های ارتباطی بر خشنودی زناشویی اثر داشت.
رابطه صدا بیزاری و پرخاشگری با نقش میانجی حساسیت اضطرابی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین صدا بیزاری و پرخاشگری با نقش میانجی حساسیت اضطرابی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه گیلان در سال 1403 بود که به روش نمونه گیری در دسترس 200 نفر از آن ها در یک نظرسنجی آنلاین مشارکت کردند و به پرسشنامه پرخاشگری باس-پری (BPAQ؛ باس و پری، 1992)، پرسشنامه صدا بیزاری (MQ؛ وو و همکاران، 2014) و مقیاس حساسیت اضطرابی تجدید نظر شده (ASI-R؛ رایس و پترسون، 1986) پاسخ دادند. داده ها به روش تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. نتایج نشان داد که صدابیزاری و حساسیت اضطرابی بر پرخاشگری به طور مثبت اثر مستقیم داشتند؛ همچنین صدابیزاری بر حساسیت اضطرابی به طور مثبت اثر مستقیم داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که حساسیت اضطرابی در رابطه بین صدابیزاری و پرخاشگری نقش میانجی داشت (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که صدابیزاری به عنوان یک محرک آزار دهنده به صورت مستقیم و با میانجی گری حساسیت اضطرابی بر افزایش پرخاشگری موثر است.
ابزارهای تخصّصی هوش مصنوعی برای پژوهش / مروری بر ابزارها و کارکردها
این مقاله، به بررسی نقش و کاربرد ابزارهای تخصّصی مبتنی بر هوش مصنوعی در مراحل مختلف پژوهش در حوزه علوم اسلامی می پردازد. این ابزارها عمدتاً با استفاده از فنّاوری های هوش مصنوعی مانند مدل های بزرگ زبانی، به پژوهشگران در طول مسیر انجام تحقیقات خود کمک شایانی می کنند. آشنایی با کارکرد و شیوه به کارگیری این ابزارها می تواند افق های جدیدی را پیش روی پژوهشگران این عرصه بگشاید.
در این نوشتار، ضمن معرّفی دسته بندی شده این ابزارهای تخصّصی، با کارکردهای آنها جهت استفاده بهینه آشنا می شویم. هدف اصلی مقاله، ارائه فهرستی جامع از ابزارهای تخصّصی پژوهشی مبتنی بر هوش مصنوعی برای پژوهشگران علوم اسلامی جهت ارتقاء کیفیت و تسریع فرایندهای پژوهشی است.
ارائه مدل مفهومی مؤلفه های بی انگیزگی تحصیلی: یک مطالعه سنتز پژوهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
75 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل مفهومی بی انگیزگی تحصیلی بود. این پژوهش با روش کیفی سنتزپژوهی انجام گرفت. جامعه آماری، شامل کلیه متون پژوهشی داخلی و خارجی در دسترس، مراجع مرتبط و اسناد بالا دستی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 17 سند که به صورت مرتبط به حوزه بی انگیزگی تحصیلی پرداخته بودند، انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش چک لیست بود که روایی صوری و محتوایی آن مورد تأیید 3 نفر از متخصصان علوم تربیتی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیک تحلیل مضون استفاده شد. براساس یافته های پژوهش، 55 ویژگی در چهار مضمون اصلی و 18 مضمون فرعی با عناوین: مضمون عوامل فردی با شش مضمون فرعی (خودتنظیمی، تجربه هیجانات در مدرسه، اضطراب و وسواس فکری، عدم آگاهی، نداشتن هدف)، مضمون عوامل خانوادگی با پنج مضمون فرعی (خانواده از هم گسیخته، سبک فرزندپروری، پایگاه اقتصادی اجتماعی، تعارض رفتاری، نشاط و انگیزه)، مضمون عوامل آموزشی با پنج مضمون فرعی (معلم اثربخش، روش تدریس نوین، جایگاه مشاور، زیرساخت آموزشی، محتوای درسی)، بعد مهارت مدیریتی با دو مؤلفه (مدیریت کلاس، سازماندهی کلاس) و مضمون عوامل اجتماعی با دو مضمون فرعی (رسانه های اجتماعی، ارتباطات اجتماعی) تلخیص و دسته بندی شدند. بر پایه مضامین شناسایی شده، مدل مفهومی بی انگیزگی تحصیلی ارائه و اصول آن نیز پیشنهاد شد. نتیجه اینکه انگیزه تحصیلی به مجموعه عوامل و تعاملات پیچیده بین آنها بستگی دارد عوامل زیادی به صورت زنجیروار بر از بین بردن انگیزه و ایجاد بی انگیزگی تحصیلی مؤثر است، که می توان به عوامل فردی، اجتماعی، خانوادگی و آموزشی اشاره کرد.
بررسی ارتباط بین عدم قطعیت و انواع برنامه ریزی استراتژیک با میانجیگری گرایش استراتژیک (مورد مطالعه: شرکت های مستقر در پارک فناوری پردیس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
177 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه در جهانی که به طور شگرفی در حال تغییر و رویدادهای آینده با عدم قطعیت همراه است، دستیابی مدیران به راهبردهایی که بتوانند با برقراری توازن لازم بین تعهد و تغییر، سازمان را به مزیت رقابتی برسانند، دشوارتر می شود. یکی از مسیرهای تحقق چنین توازنی، برنامه ریزی انعطاف پذیر است. در این بین، مدیریت سازمان ها در نحوه ارتباط اجزای درونی با جهان بیرونی و در کل، عملکرد کلی سازمان متبوعش فوق العاده تأثیرگذار است. این نکته به ویژه در خصوص بنگاه های کوچک و متوسط که وزن عامل مدیریت بر عملکرد کلی بنگاه، به مراتب بیشتر است، بیش از پیش نمود می یابد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عدم قطعیت با انواع برنامه ریزی استراتژیک با نقش میانجی گرایش استراتژیک انجام گرفت. روش: جامعه آماری این پژوهش، مدیران عالی شرکت های مستقر در پارک فناوری پردیس تهران است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی پیمایشی است. روایی پرسش نامه از طریق مبانی نظری و نظر خبرگان و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تأیید شد. به منظور بررسی روابط و تجزیه وتحلیل داده، از روش معادلات ساختاری و هم بستگی استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین عدم قطعیت با گرایش استراتژیک، رابطه معنادار و مثبت و بین میزان عدم قطعیت با برنامه ریزی استراتژیک رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین گرایش استراتژیک با انتخاب برنامه ریزی استراتژیک، رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد و در نهایت، نقش گرایش استراتژیک به عنوان میانجی تأیید شد. نتیجه گیری: برنامه هایی که بیشترین هم بستگی را باعدم قطعیت دارند، به ترتیب عبارت اند از: استراتژی یادگیرنده و پدیدارشونده، استراتژی پابرجا، استراتژی موضوعات استراتژیک، برنامه ریزی شکل دهنده و رویکرد برنامه ریزی استراتژیک. در این میان، پنجمین نوع از برنامه ریزی، یعنی رویکرد برنامه ریزی استراتژیک، بیشترین میانگین را به دست آورد. دومین نتیجه گیری این است که چون گرایش استراتژیک، دید و ذهنیت مدیران را به استراتژی ها و آینده مشخص می کند، در ارتباط باعدم قطعیت و رویکردهای برنامه ریزی استراتژیک، نقش فوق العاده تأثیرگذاری دارد.
فهم و بازتاب پدیده استعفای خاموش از دیدگاه نسل زِد به عنوان نسل نو وُرود به سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
328 - 373
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش بر شناخت مفهوم استعفای خاموش، به عنوان پدیده ای نوظهور در سازمان ها تمرکز دارد که اغلب به نسل کاری زِد نسبت داده می شود. انجام دادن کار در حداقلی ترین حالتِ ممکن و اکتفای صِرف به انجام شرح شغل، از جمله تعاریف اولیه ای است که برای این مفهوم ارائه شده است. هدف پژوهش حاضر، فهم این پدیده از دیدگاه کارکنان نسلِ زد و بازتاب این فهم بود.
روش: با قرار دادن دو معیار سن و سابقه کار، ۱۵ نفر از کارکنان شاغل در یکی از سازمان های دولتی در صنعت فناوری اطلاعات در شهر تهران برای انجام مصاحبه در قالب گروه های کانونی انتخاب شدند. تحلیل داده ها به روش تحلیل تم بازتابی انجام شد. ذهن انگاری و بازتابندگی پژوهشگر، امکان تولید تم هایی برای روایت داستان، فراهم آوردن مبنایی برای تولید تم های مکنون در کنار تم های معناشناختی و نیز بافت مندی و موقعیت مندی روایت، به عنوان خردمایه هایی در توجیه مناسب بودن این روش شرح داده شد. داده ها در شش گام و با بهره گیری از ابزارهایی مانند نگاشت تماتیک و یادداشت نگاری بازتابی تحلیل شدند.
یافته ها: سه تم اصلیِ «استعفای خاموش صدای واضحی دارد»، «استعفای خاموش، پارادوکسی کارآمد است» و «استعفای خاموش، تلاش برای هماهنگی زندگی کار است»، تم هایی بودند که مفهوم پدیده استعفای خاموش را از دیدگاه نسل زد تشکیل دادند. تم اول با دو تم فرعی «صدای اعتراض است» و «سپر دفاعی است» تعریف شد. سه تم فرعی «همیشه خودخواهانه نیست»، «به نظر منفی می رسد؛ می تواند ماهیت مثبت داشته باشد» و «سوءبرداشت نسلی است»، نیز تم دوم را تشکیل داد.
نتیجه گیری: سهم یاری پژوهش حاضر در دو حیطه بود. نخست، تلاش شد تا خلأ موجود در این حوزه پژوهشی نوظهور، به ویژه در پژوهش های داخلی کاهش یابد. دومین سهم یاری پژوهش، فهم پدیده استعفای خاموش از دیدگاه کارکنان نسل زِد، به عنوان متأثرترین نسل از این پدیده بود. نسل زِد از پدیده استعفای خاموش برای ابرازِ چیزی استفاده می کرد و این در واقع واکنش آن ها به ناخوشایندی بود. این واکنش گاهی جنس اعتراض داشت و گاهی برای دفاع از خود به کار گرفته می شد. تمِ «استعفای خاموش صدای واضحی دارد»، بیانگر این گونه واکنش است. تم «استعفای خاموش، پارادوکسی کارآمد است»، دیدگاه خاصِ نسلِ زد، مبنی بر لزوم تعریف کارآمدی از دیدگاه آنان را نشان می داد. آن ها بیشتر ویژگی هایی را که نسل های دیگر کاری به آن ها نسبت می دادند، می پذیرفتند، با این تفاوت که این ویژگی ها را لزوماً در تعارض با کارآمدی نمی دانستند. خاستگاه اعتقاد آنان به این کارآمدی، در سه حوزه خاص چشمگیر بود. اولی «خودِ افراد» بود که قصد و نیت آنان را برای رفتارهای استعفای خاموش لزوماً منفی نمی دانستند. دومین خاستگاه «خودِ پدیده» بود که آن را لزوماً ناکارآمد نمی دانستند. سومین خاستگاه «افرادِ دیگر» یعنی از دید نسلِ زد، افراد متعلق به دیگر نسل هایی بودند که کارآمدی را تعریف می کردند و برای آن شاخص های رفتاری می گذاشتند که لزوماً با رفتارهای آنان یکسان نبود. در نهایت، تم «استعفای خاموش، تلاش برای هماهنگی زندگی کار است»، نشان می داد که نسل زِد با ارجح دانستن زندگی بر کار، استعفای خاموش را تلاشی برای حفظ کلیت زندگی خود و در عین حال زیرمجموعه های آن می شمارد.
Effectiveness of Psychodynamic Therapy on Marital Relationship Quality and Cognitive Emotion Regulation in Couples with Marital Conflicts(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the present study was to determine the effectiveness of psychodynamic therapy on the quality of marital relationships and cognitive emotion regulation in couples experiencing marital conflicts. Methods and Materials: This research employed a quasi-experimental design with pretest-posttest and a control group. The statistical population consisted of couples with marital conflicts residing in Babol in 2023. From this population, 28 individuals (14 couples) were selected through convenience sampling and randomly assigned to either the experimental group (n = 14) or the control group (n = 14). Data were collected using standardized questionnaires measuring marital relationship quality and cognitive emotion regulation. The experimental group received psychodynamic therapy over 12 sessions (two 90-minute sessions per week), while the control group did not receive any treatment. Findings: The findings indicated that the posttest scores of both marital relationship quality and cognitive emotion regulation in the experimental group were significantly higher than the pretest scores. Conclusion: Therefore, psychodynamic therapy was found to be effective in improving marital relationship quality and cognitive emotion regulation among couples with marital conflicts.
Designing a Structural Model of Marital Satisfaction Based on the Components of Systemic–Spiritual Couple Therapy with the Mediating Role of Power Structure in the Family(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to design and validate a structural model of marital satisfaction based on the components of systemic–spiritual couple therapy, with the mediating role of the family power structure. Methods and Materials: The research adopted a descriptive–correlational design with an applied objective. The statistical population included all couples in Isfahan who had been married for at least five years. Using convenience sampling, 384 participants (192 couples) were selected from counseling centers. Participants completed the ENRICH Marital Satisfaction Questionnaire, the Family Power Structure Questionnaire, and the Systemic–Spiritual Couple Therapy Scale. Data were analyzed using Pearson correlation, multiple regression, and structural equation modeling (SEM) with AMOS software. Findings: Results showed that systemic–spiritual couple therapy had a significant positive effect on marital satisfaction (β = 0.54, p < 0.001) and on the family power structure (β = 0.61, p < 0.001). The family power structure also significantly predicted marital satisfaction (β = 0.24, p < 0.01), confirming its mediating role. The overall model demonstrated good fit indices, supporting the hypothesized relationships among variables. Regression analysis also revealed that the components of systemic–spiritual couple therapy and family power structure together explained 25% of the variance in marital satisfaction (R² = 0.25, F = 66.51, p < 0.001). Conclusion: The findings support the effectiveness of systemic–spiritual couple therapy in enhancing marital satisfaction, both directly and indirectly through improvements in family power dynamics. The proposed model underscores the importance of integrating spiritual and systemic interventions with structural family variables to improve relationship outcomes.
واکاوی زمینه ها و پیامدهای تخریب آثار تاریخی (مورد مطالعه: ساباط عبید زاکانی قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوای زمینه های و پیامدهای تخریب ساباط عبید زاکانی انجام شده است. رویکرد این پژوهش کیفی بوده و روش پژوهش نظریه داده بنیاد مبتنی بر مدل اشتراوس و کوربین می باشد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساخت یافته است. جامعه آماری شامل خبرگان متخصص در حوزه میراث فرهنگی، مرمت گران، اساتید دانشگاه و چندتن از همسایه های ساباط عبید زاکانی بوده است. شیوه نمونه گیری در این پژوهش غیرتصادفی از نوع هدفمند می باشد. حجم نمونه نیز بر اساس قاعده اشباع، به تعداد 18 نفر تعیین و نهایی شده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که شرایط علی (افول سرمایه اجتماعی، کژکارکردی سازمانی، آنومی سازمانی و فساد سازمانی)، شرایط زمینه ای (ناکارآمدیی کنترل رسمی، فقر فرهنگی و عدم تعلق خاطر)، شرایط مداخله گر (ضعف مدیریت نهادی و مصرف گرایی)،پدیده مرکزی (وندالیسم تاریخی)، پیامدها (کاهش امنیت اجتماعی، بی سازمانی فرهنگی و بحران امنیت رفتاری) و راهبردها (هویت تاریخی پایدار، نوگرایی کاذب، حمایت اجتماعی ابزاری، مدیریت فرهنگی و توسعه پایدار محلی) مدل پارادایمی وندالیسم تاریخی را منعکس می نماید.
Optimizing Cost Management in Construction Projects: A Sustainability Assessment Model Using Fuzzy Inference Systems (Case Study of the Apadana Project in the Persian Gulf Petrochemical Industries Company)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Industrial Management Journal, Volume ۱۷, Issue ۲, ۲۰۲۵
58 - 84
حوزههای تخصصی:
Objective : The construction industry has been increasingly criticized for its poor sustainability performance in recent decades, creating a chance for the sector to play a key role in global sustainability efforts. Rapid technological advancements and increasing construction project complexities have driven the need for flexible, sustainability-focused project management frameworks. This study introduces a fuzzy inference system designed to evaluate construction project sustainability, built on insights from extensive literature and expert input. Methods : To design the proposed model, the system inputs—criteria for evaluating the sustainability level of construction projects at various layers—were first identified. Next, the necessary if-then rules were developed based on expert opinions. The system output was determined in alignment with the research’s final objective. By offering a comprehensive assessment of construction project sustainability, the model enables organizations to identify their strengths and weaknesses, assess their current position, and make informed decisions to enhance their sustainable performance. Results : The output of the research includes a detailed analysis of the sustainability performance of construction projects. The designed model, along with its measurement tools, provides an opportunity for leaders and managers in the construction industry who are concerned about sustainability to gradually enhance their sustainability status and advance the sustainability level of projects. This model consists of three subsystems named the Direction, Execution, and Results subsystems. The aforementioned subsystems are the result of a literature review and are considered inputs to the final level of the model. Conclusion : The designed model serves as a tool to identify and implement improvement methods and potential areas for project advancement from a sustainability perspective. By utilizing this model, the quality of project execution in line with sustainability indicators, while addressing all three dimensions—economic, social, and environmental—improves continuously and proportionately.
Enhancing Fake News Detection by Attention-Based BiLSTM and Hybrid Whale-Multi-Verse Optimization(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of Information Technology Management , Volume ۱۷, Special Issue on SI: Intelligent Security and Management, ۲۰۲۵
168 - 197
حوزههای تخصصی:
The proliferation of fake news, characterized by the dissemination of inaccurate information to deceive audiences, has become a pressing concern in recent times. Traditional approaches to phony news detection, often focused on analyzing Twitter content, are susceptible to noise and variations in input sequences, leading to suboptimal performance. To address these challenges, this study proposes a novel method called Multi-Head Attention-Hierarchical Bidirectional Long Short-Term Memory (MHA-HBiLSTM) Networks. Our approach involves two phases: training and testing, wherein we employ tweet pre-processing techniques such as stemming, punctuation removal, stop-word elimination, URL handling, and Twitter control removal. Features are represented using the Glove word embedding technique for experimental evaluation and comparison. The MHA-HBiLSTM model integrates multi-head attention and hierarchical concepts, allowing meaningful information extraction from Twitter data. Notably, our model utilizes dual-level attention mechanisms and a hierarchical structure, reflecting the inherent hierarchy in documents and prioritizing key material during document representation. The effectiveness of the proposed MHA-HBiLSTM algorithm is evaluated using the Whale & Multi-Verse (W-MVO) Optimizer approach, with tests conducted on Kaggle and FakeNewsNet datasets. Comparative analysis with traditional machine learning approaches and deep learning models demonstrates the superior performance of the MHA-HBiLSTM approach in fake news detection.