مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۲۱ تا ۴٬۲۴۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۳۹ مورد.
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
371 - 398
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه الگوی مفهومی تحلیل منابع انسانی در گمرک جمهوری اسلامی ایران با بهره گیری از رویکرد فراترکیب است. بر این اساس ۵۷ پژوهش پیشین مرتبط با اهداف مطالعه حاضر در بازه زمانی ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۴ با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو بررسی گردید و به تجمیع، ترکیب و تفسیر یافته های این پژوهش ها پرداخته شد تا مدلی جامع و بدیع از تحلیل منابع انسانی در سازمان دولتی ارائه شود.شیوه تحلیل داده ها تحلیل مضمون بود که پس از شناسایی کد ها بر اساس میزان تشابه مفهومی دسته بندی و ترکیب شدند و در نهایت از روش دلفی شامل تعداد ۱۰ خبره دانشگاهی و سازمانی استفاده شد.یافته ها نشان داد مدل تحلیل منابع انسانی در گمرک ایران شامل ۷ مقوله اصلی همسویی استراتژیک ، زمینه تحلیلی ، قابلیت ، معیارها ، چالش ها ، پذیرش و نگاه به آینده در قالب ۲۰ مقوله فرعی و ۷۶ کد می باشد که الگوی تحقیق آن ترسیم شد. بنابراین می توان نتیجه گرفت تحلیل منابع انسانی رویکردی فعالانه است که با قابلیت هایی مانند بهبود مدیریت استعدادها ، منجر به ارتقاءعملکرد سازمانی و رضایت کارکنان می شود.
ارائه مدل پارادایمی تجارت غیرقانونی حیات وحش از منظر گروداران (مطالعه موردی: بازار پرندگان وحشی فریدون کنار)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر تبیین پدیده «تجارت غیرقانونی حیات وحش» در بازار پرندگان وحشی فریدون کنار از منظر گروداران و ارائه رهیافت هایی جهت مقابله با آن با رویکرد کیفی به کمک روش «نظریه داده بنیاد» است. درراستای دستیابی به حقیقی ترین تصویر از واقعیت، الگوی 6 زنجیره ای که پیچیده ترین و مافیایی ترین الگوی حاکم بر گروداران بود، مبنای مطالعه قرار گرفت. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و ملاک مصاحبه «داوطلب بودن» و مبنای اشباع نظری دستیابی به «حداکثر تنوع» و «تکراری شدن پاسخ ها» با حضور نمایندگانی از تمام گروه های گرودار اصلی بود. پس از مکتوب سازی مصاحبه ها، 104 کد باز و 20 کد محوری احصا شد. سپس کدهای محوری در قالب کدهای گزینشی مقوله بندی، فشرده سازی و به ارائه مدل پارادایمی نهایی انجامید. نتایج حاکی از آن است که شرایط زمینه ای تجارت غیرقانونی حیات وحش در بازار پرندگان وحشی فریدون کنار، «شکل گیری شبکه مافیایی»، «برخورد قهری محیط بانان با شکارچیان» و «کمبود بودجه، امکانات و نیروهای متخصص در سازمان حفاظت محیط زیست» است. شرایط مداخله گر «ناآگاهی جوامع محلی از آثار محیط زیستی شکار غیرمجاز» و «فساد اداری در سازمان حفاظت محیط زیست»، شرایط علی، «فقر و گرانی»، «اختلاف طبقات و تبعیض اجتماعی»، «تقاضای بازار، بازار سیاه گسترده و کم ریسک»، «کم رنگ شدن اخلاق محیط زیستی» و «نبود نظارت بر فضای سایبر» است. راهبردهای مقابله «آموزش و فرهنگ پروری»، «مدیریت مشارکتی محیط زیست و منابع طبیعی»، «بازنگری در نوع مواجه محیط بانان با شکارچیان»، «تنوع بخشی به اقتصاد جامعه محلی و کارآفرینی»، «بازنگری در قوانین» و «فراهم سازی زیرساخت های نوین شناسایی و ضبط محموله ها» و پیامدهای مقابله، «حفاظت از محیط زیست و پایداری منابع طبیعی»، «اشتغال زایی و تأمین پایدار معیشت جوامع محلی»، «بازتعریف و احیای هویت جوامع محلی» و «کاهش تضادها و تعارضات گروداران با محیط بانان» است.
رابطه تغییرات در میزان UV با شیوع سرطان پوست در فاصله زمانی 2005 تا 2014 (مطالعه موردی: شهرهای مختلف استان آذربایجان شرقی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شیوع سرطان های پوست در دهه های اخیر رو به افزایش بوده و بیشتر این سرطان ها ناشی از تماس مکرر با نور خورشید است، تغییرات در میزان UV می تواند علت عمده شیوع سرطان پوست باشد. در این مقاله به منظور بررسی اثر تغییراتUV بر شیوع سرطان پوست در استان آذربایجان شرقی، داده ها و اطلاعات مورد نیاز در رابطه با سرطان پوست از مرکز مدیریت بیماری های استان واقع در شهر تبریز گردآوری و داده ها و اطلاعات در مورد پرتو فرابنفش خورشید نیز با استفاده از تصاویر ماهواره ای استخراج شد. جهت تجزیه وتحلیل تصاویرماهواره ای از نرم افزار Arc GIS استفاده شد ونقشه توزیع جغرافیایی سرطان به تفکیک شهرستان ها تهیه گردید و سپس نقشه توزیع جغرافیایی میزان پرتو فرابنفش خورشید در استان آذربایجان شرقی از داده های نقطه ای تهیه گردید. و درآخر همبستگی دو لایه میزان سرطان پوست بامیزان پرتو فرابنفش به صورت مدل تهیه شد. از نرم افزار آماری SAS 9.1 جهت همبستگی ارتفاع و عرض جغرافیایی با میزان بروز سرطان پوست استفاده شد. نتایج بررسی توزیع سرطان پوست در استان آذربایجان شرقی نشان می دهد؛ که بیشترین میزان سرطان پوست مربوط به شهرستان های تبریز و هریس با میزان بروز 22-2/15 در هر 100000 نفر جمعیت و کمترین میزان بروز آن مربوط به نوار جنوبی استان از جمله شهرستان های ملکان، چاراویماق و قسمتی از شمال شرقی استان شهرستان خدا آفرین و جلفا با میزان بروز 7/2 تمرکز سرطان پوست است. همچنین درقسمت های شهرستان تبریز، کلیبر و هریس نیز مشاهده می شود که بیشترین میزان مربوط به شهرستان اهر است که 12 در هر 1000000 نفر است. میزان UV در قسمت های مختلف استان در محدوده خطر زیاد تا بسیار زیاد قرار دارد. ماهواره ها شاخص UV را تا رقم بالای 8/11 در سال 2011 روی ایستگاه هایی همچون ملکان و بناب به ثبت رسانده است. در محدوده مورد بررسی نتایج حاکی از این است که افزایش میزان UV از سال 2005 تا 2014 غیر قابل انکار بوده است. روند افزایشی آن در قسمت های مختلف استان به صورت مختلف صورت گرفته است.
The Combined Effects of Task Sequencing and Indirect Corrective Feedback on L2 Writing: Examining the SSARC Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Task sequencing (TS) has been a focus of empirical investigations in task-based language teaching (TBLT). Previous studies on TS failed to represent classroom contexts because they did not provide learners with corrective feedback (CF). This study aimed to address this gap by examining the combined effects of TS and CF on writing complexity, accuracy, and fluency (CAF). To do so, 113 upper-intermediate EFL learners were selected and divided into two groups. Participants took a pretest at the beginning of the study. Each group performed two three-task sets in simple-to-complex(S-C) or complex-to-simple(C-S) order. In each group, the errors in the first set of tasks were given CF by error codes (ECs), while the errors in the second set were only underlined. Participants in both groups were asked to revise their texts based on the provided CF and take a posttest at the end of the study. Multivariate analysis of variance (MANOVA) was run to analyze the pretest and posttest data. The results showed that the group performing tasks in S-C order and receiving ECs outperformed the others. Findings supported the SSARC (Stabilize, Simplify, Automatize, Reconstruct, Complexify) model. The study has implications for material development.
Shakespeare's Contemporary Resonance in Iran: Historical Context and Contemporary Representation(مقاله علمی وزارت علوم)
This article examines the reception and interpretation of Shakespeare’s works in modern-day Iran, beginning with an overview of the Qajar Dynasty (1789–1925) and focusing on Post-Revolutionary Iran. The study aims to illuminate an often-overlooked aspect: a significant shift in attitudes toward Shakespeare’s plays between pre- and post-Revolutionary Iran, shaped by the dominant policies and ideologies of each era. Prior to the 1979 Iranian Revolution, adaptations of Shakespearean works such as Macbeth and Hamlet demonstrated discernible political orientations. In contrast, post-Revolution adaptations, including Tardid and Mortal Wound, adopted a more sophisticated moralistic perspective. This transformation extended not only to thematic content but also to the medium of adaptation. During the pre-Revolution period, Shakespeare’s plays were primarily translated into dramatic performances. However, the post-Revolutionary era saw a shift toward visual adaptations, including cinematic productions and home-video renditions. The contrast between these periods offers insights into Iran’s contemporary outlook, revealing the interplay between historical power structures and the reception of Shakespeare’s works. This study highlights the extent to which prevailing systems of authority shape the acceptance and adaptation of cultural expressions across distinct historical contexts.
مهارت های شناختی معماران در خلق روایت های مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۶
72 - 96
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی های فرایند مشارکتی باعث می شود که طراح برای حضور در این فرایند نیازمند کسب توانایی های ویژه ای باشد. بخشی از این توانایی ها مربوط به مهارت های بینشی نزد معماران است. جهت درک مهارت های بینشی می توان پژوهش های مربوط به معماری مشارکتی را مطالعه و اصلی ترین مفاهیم حوزه را تجزیه، تحلیل و ترکیب کرد. بر این اساس پژوهش حاضر، سه هدف را دنبال می کند: الف) شناسایی و دسته بندی پژوهش های مربوط به مهارت های شناختی یک معمار در فرایند مشارکتی. ب) ارائه تعریف معماری مشارکتی معطوف به مهارت های شناختی مورد نیاز معماران. ج) مهارت های شناختی مورد نیاز برای معماران در فرایند مشارکت. در نتیجه این پژوهش مطالعه ای مروری است که براساس روش سنتزپژوهی کیفی و کدگذاری مضامین محتوایی حاصل شده است. همچنین با استفاده از نرم افزار VOS VIEWER شبکه کلیدواژه ها استخراج و براساس تحلیل آن ها الزامات شناختی بیان شده اند. نتایج نشان می دهد که دو گروه کلی مشارکت با معماران و مردم و شش زیرگروه قابل تفکیک هستند. براساس تعریف ارائه شده، مشارکت گفت وگویی روایی و مرکزگریزِ میان شهروندی برای خلق داستان های جدید است. همچنین معمار مشارکتی باید دارای توانایی ساخت و بازخوانی داستان هایی درزمینه مفاهیم شهر، مسکن، دموکراسی، ادراک و فقر باشد که بر رویکردهای انتقادی و مرکزگریز تمرکز داشته باشند. او باید نسبت به ورود به فرایندی تفسیری و چندسویه آگاه بوده و قادر به شناخت اجزای روایت و تفسیر آن باشد.
تحلیل و ارزیابی مدل شناختی دیدگاه فرهنگستان علوم اسلامی در تولید علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
31 - 47
حوزههای تخصصی:
تحلیل و ارزیابی مدل شناختی رویکردهای مختلف علم دینی با بازنمایی دقیق تر مدل های ممکن در تولید علم دینی زمینه ایجاد اجماع و توافق بیشتر میان باورمندان علم دینی را فراهم می کند و گامی عملیاتی در مسیر پیشبرد مباحث علم دینی و خروج از مباحث انتزاعی علم دینی محسوب می شود. ارزیابی مدل شناختی این رویکردها با محوریت سه مؤلفه عام و اصلی ناظر بر تعریف مدل و مبانی نظری و فلسفی، منطق و روش شناسی تولید علم، انسجام و نظام مندی و سازگاری درونی است که ذیل آن مجموعه دیگری از مؤلفه های فرعی ناظر بر مهم ترین مواضع چالش و نزاع در روش شناسی تولید علم دینی قابل استخراج است. در این نوشتار، ضمن اذعان به ضرورت های معرفتی و اخلاقی و فرهنگی علم دینی، به روش توصیفی تحلیلی به ارزیابی مدل شناختی رویکرد فرهنگستان علوم بر اساس عناصر پیش گفته پرداخته شد. رویکرد فرهنگستان علوم اسلامی به دلیل پرداختن به مؤلفه های عام اصلی و اکثر مؤلفه های فرعی یکی از مدل های ممکن در مسیر تولید علوم انسانی اسلامی است؛ گرچه تا رسیدن به مدل کارآمد که مورد اجماع اکثریت باورمندان علم دینی باشد نیازمند همگرایی، اصلاح، ارتقاء، و تکمیل است.
تعامل هستی شناختی و معرفت شناختی تجربه دینی و هنرهای قدسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
135 - 146
حوزههای تخصصی:
میان هنر قدسی و تجربه دینی، تعاملی دوسویه برقرار است؛ تجربه دینی، که همراه با ویژگی-هایی همچون حیرت و شگفتی، مجذوب شدگی، مقهوریت، شورمندی و طلب و اشتیاق است، بیش از آنکه ماهیتی عقلانی و مستدل داشته باشد، احساسی و بی واسطه است و تعبیر آن نیز، نه به زبان تعلیمی و خطابی، تعبیر احساسی و طبیعی حالت روحی است که مستقیماً از تجربه به تعبیر می رسد و توسط مخاطب/مخاطبان، فهم و تفسیر می گردد و هنر دینی یکی از انحاء این گونه تعبیر است. پژوهش حاضر، رابطه ای دوسویه را در این میان می یابد؛ هنرهای دینی، از حیث هستی شناختی خود وابسته به تجربه دینی هستند که در مرز میان تجارب دینی و مدلهای مفهومی آفریده می شوند و پرورش می یابند. از دیگر سوی، هنر، خود نیز در تحقق، فهم و تفسیر تجربه دینی موثر است و جایگاهی معرفت شناختی دارد که با ایجاد تجربه ای مشارکتی، ماهیت اثر هنری را از سطح ابژه فراتر می برد و آن را به امری فعال در فرایند فهم و تفسیر تجربه دینی دینداران تبدیل می کند. پژوهش حاضر، در صدد است با رویکردی پدیدارشناختی به مطالعه موردی و تطبیقی برخی هنرهای قدسی و تعامل آنها با آموزه ها و تجربیات دینی بپردازد.
تأثیر تجربیات سوئدنبرگی بر اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش مرسوم از فلسفه نقادی کانت، با تأکید بر واکنش به تجربه گرایی هیوم و ترسیم حدود شناخت، از این مهم غفلت می کند که کلیت اندیشه کانت را نمی توان بدون دغدغه توجیه و تلاش برای مفهوم پردازی جهان نومنال و نحوه ارتباط آن با جهان پدیداری مطالعه کرد. آشنایی با تجربیات عرفانی سوئدنبرگ در دوره پیشانقدی، صرف نظر از تعالیم دینی، کانت را، بر خلاف اقتضای روشنگری، در این کشمکش قرار داد که عدم تعین پدیداریِ متعلقات چنین تجربیاتی امکان وجود و نقش تعیین کننده شان را نفی نمی کند. اهمیت این معنا کانت را بر آن داشت تا صورت بندی جهان نومنال و بررسی ارتباط آن با جهان پدیداری را در طرح نظام نقادی خود بگنجاند. با تمام سرسختی ها در انکار، می توان ادعا کرد که بیننده تأثیر گسترده تجربیات و ساختار اندیشه سوئدنبرگ بر نظام نقادی را گواهی می دهد. نشانه های تأثیرپذیری ساختار کلی و برخی ایده ها و مفاهیم نظام کانت از بینش های سوئدنبرگ تا به حدی است که اتهام مشابهت نظام وی با اندیشه های عارف بزرگ سوئدی را برانگیخت. خوانش هرمنوتیکی این جستارْ آموزه ها و مفاهیم و اصطلاحات سوئدنبرگی را در مقایسه با عناصر فلسفه نقادی فرامی خواند، و ضمن نشان دادن وجوه شباهت، بر تفاوت آنها تأکید می کند: تمایز و تطابق جهان پدیداری و جهان نومنال، سوبژکتیو بودن ایده زمان و مکان، عدم امکان بازنمایی امر نومنال، تناسبِ کمالی میان افعال و قانون اخلاق به مثابه شرط اصلی تحقق خیر برین، و ملکوت غایات از جمله این شباهت های احتمالی است، که اگرچه عمق تأثیرگذاری تجربیات سوئدنبرگی بر نظام کانتی و یا هم منشأ بودن آنها را نشان می دهد، اما اصالت نظام وی را مخدوش نمی سازد.
بررسی تأثیر تجرد نفس وعلم، بر تاریخمندی فهم، از طریق تحلیل مراتب ادراک با تأکید بر نظرات علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۱
31 - 52
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تعامل میان نظریه تاریخمندی فهم در هرمنوتیک فلسفی و تأثیر تجرد روح برآن می پردازد. هرمنوتیک فلسفی، با تأکید بر پدیدارشناسی، انسان و تمام ابعاد وجودی او، من جمله فهم را زمانی و تاریخی می داند. در مقابل فلاسفه اسلامی بر بعد مجرد انسان و تجرد علم تأکید دارند، و ادراک انسانی را فعلی از قوای نفس می دانند. این پژوهش با تحلیل مراتب ادراک و نقش جسم و روح در هر یک از مراتب، به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا تجرد نفس و روح، ناقض نظریه تاریخمندی فهم است و این نظریه بدون در نظرگرفتن بعد مجرد انسان بنا نهاده شده است یا خیر؟ پاسخ به این سوال از طریق واکاوی مراتب ادراک به روش تحلیلی توصیفی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد اگرچه تجرد نفس، با مبنای پدیدارشناسی در تاریخمندی فهم سازگار نیست، اما نظریه تاریخمندی به طور کامل با تجرد روح ناسازگار نیست. در برخی موارد مانند ادراکات حضوری و تصدیقات بدیهی، و بازادراک شده، تاریخمندی منتفی است و در چارچوب نظریه بازگشت علوم حصولی به حضوریِ علامه طباطبایی، تاریخمندی ادراکات حصولی، در مرتبه ادراک حضوری منتفی است. از این رو تجرد روح، ناقض ذاتی بودن تاریخمندی در فهم است
معماری پایدار جزیره قشم: درس هایی برای طراحی انرژی کارا در اقلیم گرم و مرطوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
۱۷۴-۱۵۳
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف این پژوهش، بررسی ظرفیت های معماری سنتی جزیره قشم به منظور استخراج راهکارهایی برای طراحی انرژی کارا و سازگار با اقلیم گرم و مرطوب است. در این راستا، پژوهش بر حفظ منابع انرژی برای نسل های آینده، ارتقای فرهنگ مصرف بهینه، کاهش یارانه های مستقیم سوخت، کاهش آلاینده های زیست محیطی، و استفاده از مصالح بومی و عناصر اقلیمی تمرکز دارد. روش ها: روش تحقیق به کار رفته در این مطالعه از نوع کاربردی بوده و داده ها از طریق سفر میدانی به جزیره قشم گردآوری شده است. ابزار گردآوری داده ها شامل مشاهده مستقیم معماری بومی، بررسی منابع مکتوب محلی، مصاحبه با ساکنان، دانشجویان معماری، و اساتید دانشگاهی در منطقه بوده است. با توجه به شرایط اقلیمی خاص جزیره، دو نمونه موردی شامل خانه های سنتی «مغ» در قشم و بافت سنتی بندر لافت انتخاب شدند و با استفاده از روش توصیفی–تحلیلی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: پژوهش حاکی از آن است که طراحی معماری سنتی منطقه با بهره گیری هوشمندانه از عناصر اقلیمی نظیر بادگیر، حیاط مرکزی، بازشوهای کنترل شده و مصالح بومی، توانسته در تأمین آسایش حرارتی و کاهش نیاز به انرژی های فسیلی نقش مؤثری ایفا کند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که بهره گیری از اصول معماری سنتی قشم می تواند به عنوان الگویی بومی، مؤثر و پایدار برای طراحی انرژی کارا در معماری معاصر اقلیم های گرم و مرطوب ایران مورد استفاده قرار گیرد.
The Art of Communicating Through Images: A Classification of Persian Memes(مقاله علمی وزارت علوم)
This paper presents a new taxonomy of memes based on a comprehensive analysis of the content, purpose, and discourse characteristics of memes in Persian cyberspace. The taxonomy identifies five main categories of memes: (1) Visually punctuated memes, which rely on wordplay and visual imagery to create humor, often employing juxtaposition, incongruity, or unexpected combinations of elements; (2) Culturally Allusive Memes which draw upon shared cultural knowledge, including historical references, literary allusions, or popular cultural tropes, to evoke humor and connect with a specific audience; (3) Socially Commentative Memes which use humor to critique or comment on social and political issues, often employing satire, irony, or exaggeration to highlight societal ills or promote social change; (4) Personally Anecdotal Memes which humorously share personal anecdotes or observations, often using relatable experiences to foster connection and shared understanding among viewers; and, (5) Hybrid Memes defy categorization and combine elements from different categories to create unique and creative expressions. This article also explores the role of memes in the meaning-making of internet humor in Persian cyberspace. Memes, this study shows, are a great way for Iranians to share humor, connect with others, and express their unique culture.
Modernist Echoes: The Role of Tradition, Language, and Myth in Eliot, Shamlou, and Sepehri(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۳
126 - 142
حوزههای تخصصی:
This article attempts to explore the influence of T. S. Eliot’s modernist poetics on the works of Iranian poets, Ahmad Shamlou and Sohrab Sepehri. It examines how these Iranian poets engaged with the concepts of “tradition,” “language,” and “myth” in their writings, drawing upon Eliot’s critical perspectives. The article begins with an overview of T. S. Eliot’s significance as an Anglo-American figure of twentieth century literature, and how his modernist themes and techniques resonated with Iranian poets navigating their own cultural transformations. It then reviews relevant secondary sources that provide critical frameworks for understanding the relationships between Eliot, Shamlou, Sepehri, and the broader modernist poetic tradition. The core discussion analyzes how Shamlou and Sepehri, inspired by Eliot’s innovative spirit, may have sought to redefine their engagement with Persian classical poetry. They utilized new approaches to language and expression to challenge established forms, especially through using defamiliarization and mythical method, while still drawing upon their rich literary heritage. By tracing these intertextual and cross-cultural connections, the article aims to contribute to a deeper understanding of the transnational circulation of modernist poetic ideals, especially Eliot’s preoccupations, and how they were reinterpreted and reinvigorated within the Iranian literary context. In fact, this comparative analysis sheds light on the complexities of cultural exchange and the evolution of modern poetry across geographic boundaries.
توجّه شفروه اصفهانی به شعر خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵) ویژه نامه خاقانی شناسی ۱
46 - 60
حوزههای تخصصی:
شاعران اصفهانی در قرن ششم، شعر خاقانی شروانی را می خوانده اند. یکی از این شاعران اصفهانی آشنا با شعر خاقانی، شرف الدّین شفروه اصفهانی است. توجّه شفروه به شعر خاقانی را می توان در تصاویر، تشبیه ها، عبارات خاص همسان و اصطلاحاتِ مشترکی که در شعر این دو شاعر آمده است، دید. نشانه آشکار این توجّه را می توان در قصیده ای دید که شفروه به پیروی از خاقانی سروده است و در آن قصیده، مصراعی از خاقانی را تضمین کرده و حتّی بر او برتری جسته است. آمیختگی شعر شفروه و خاقانی از دیگر مسائلی است که در این مقاله بدان پرداخته شده است. از جمله شاعرانی که شعرشان با هم آمیخته است، شرف الدّین شفروه اصفهانی و خاقانی شروانی است. در این مقاله، بر اساس اطّلاعاتِ برون متنی مثل جُنگ ها، تذکره ها، منابع تاریخی و اطّلاعاتِ درون متنی، به تفکیک این اشعار و شناخت شاعر راستین آنها پرداخته شد و دلایل این آمیختگی بیان شد.
Lexical Bundles in Iranian and International English Proficiency Tests: Reading Sections in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۷, No. ۱, ۲۰۲۵
175 - 196
حوزههای تخصصی:
This study explores the utilization of lexical bundles (LBs) in the reading sections of international English proficiency tests, specifically IELTS and TOEFL, in comparison with Iranian local assessments such as MSRT, TOLIMO, and EPT. The research aims to analyze both the structural and functional categories of these LBs. To facilitate this investigation, two distinct corpora were compiled, consisting of 513,490 tokens from international assessments and 432,252 tokens from local Iranian tests. Utilizing AntConc software for quantitative analysis, the study identified LBs and conducted a qualitative examination of their structural patterns, functional roles, and contextual applications. The findings reveal significant differences between the international and local assessments: 1,030 instances of LBs were identified in the International Corpus (IC), whereas the Local Corpus (LC) contained only 564. Inferential statistical analysis indicated a higher prevalence of discourse organizers and stance bundles in the IC, contrasted with a predominance of referential bundles in the LC. Furthermore, international assessments featured mainly noun-phrase fragments, unlike the Iranian ones that predominantly used prepositional-phrase fragments. Statistical tests, including the Linear-by-Linear Association test (p=0.028) and the Chi-square test (χ²(2)=28.803, p<0.001), confirmed these structural variations, suggesting divergent academic discourse conventions between the corpora. The results underscore the need for revisions in Iranian assessments to align with international standards, potentially enhancing global academic proficiency and fostering greater learner engagement in higher education contexts.
An Analysis of Language Use and Food Menu Naming of Thai Dishes on Social Media(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۴, N. ۲, ۲۰۲۵
159 - 182
حوزههای تخصصی:
The study investigates the popularity, language use, and food menu naming of Thai cuisine on international social media by analyzing 210 Thai food dishes from Allrecipes, a leading cooking and recipe website. Data were categorized to identify popular dishes and the top six food groups were found: curry, Pad Thai, soup, sauce, rice, and noodles. Curry dishes, particularly green and red curry, are the most popular followed by Pad Thai and soups like Tom Kha Gai and Tom Yum. Thai food names are predominantly translated into English with additional descriptors. English transliterations are used for iconic and national dishes like Pad Thai and Tom Yum, reflecting a global preference for accessible names. A free program called HK Coder was employed to analyze the data, determine word frequency, and identify keywords. The linguistic analysis revealed frequent terms such as "Thai", "chicken", and "curry" highlighting the significance of national identity and key ingredients of Thai cuisine. Remarkably, a less traditional dish ‘Peanut Butter Noodles’ also received high ratings as a popular dish, indicating a blending of Thai flavors with Western preferences. The study provides insights into how Thai food is perceived and adapted internationally, contributing to the understanding of cross-cultural culinary exchanges.
واکاوی جایگاه نور در آئین های نوروزی (نمونه موردی: آیین چراغ بران شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ مرداد و شهریور ۱۴۰۴ شماره ۶۳
186 - 232
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که می تواند قدمت، اصالت و ریشه دار بودن باورهای کهن مردم هر سرزمین را به نمایش بگذارد، برگزاری آیین ها و سنت ها و سیالیت اندیشه های والایی است که در پیوند میان ملیت و مذهب، توانسته اند با گذر از کوره راه های سخت زمانه، به زیست خود ادامه دهند. یکی از آن ها، آیین چراغ بران است که همه ساله در شب عید نوروز در صحن امامزادگان دو خاتون (س) شهرکرد برگزار می شود؛ تا روشنایی بخش سفره هفت سین باشد. در این آیین، فردی که به اصطلاح «سید» است اقدام به روشن کردن چراغ می کند و مردم برای حفاظت از این شعله تا پایان یافتن سوخت چراغ، می کوشند. هدف از نگارش این مقاله، بررسی جایگاه و عناصر نمادین نور در فرهنگ ایرانی اسلامی است و این پرسش مطرح می شود که: جایگاه نور در آیین ملی مذهبی چراغ بران شهرکرد کجاست؟ روش ارائه مطالب، توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی بوده است. آیین چراغ بران پیشینه ای چند هزار ساله دارد و ارتباط ناگسستنی ملیت و مذهب را با محوریت نور در قالبی نوآورانه به منصه ظهور رسانده است. باوجود اینکه نوروز و نو کردن آتش، آیینی مربوط به پیش از اسلام است، اما مردمان شهرکرد با اجرای این مراسم که تقدس نور و روشنایی از پیش تا پس از اسلام و احترام به آن را به نمایش می گذارد، به نوعی ارتباط با معبود حقیقی و ارادت به اهل بیت(ع) را در آستانه سال نو اعلام می کنند. قابلیت انعطاف پذیری دین اسلام و هوشمندی ایرانیان یکتاپرست، درهم تنیدگی سنت های ملی مذهبی در جهت رسیدن به معبود الهی و پیوستگی فرهنگی در این آیین، هم زمان متجلی شده است.
The role of faith in human happiness in Allamah Tabatabaei’s point of view(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
5 - 28
حوزههای تخصصی:
Human happiness is one of important philosophical and theological discussions among thinkers and is the goal of every man who seeks it consciously or not, and explains and identifies it according to his view. Thinkers have not treaded the same course in their understanding of happiness. Some have perceived it to be material pleasures, some spiritual-intellectual and some a combination of the two. Allama Tabataba'i has defined happiness of everything as its attainment to its existential good thereby enjoying it. He has defined happiness for humankind as Divine proximity and approximating the Absolute Reality, and has defined the human ultimate perfection as "wilaya". He considers faith to be of the type of knowledge and practical observance, and highlights it in attainment to happiness. This study, by a descriptive-analytic method, led to the conclusion that happiness in Allama Tabatabaei's view consists in "Divine proximity" and attainment to "wilaya", the nearset way to reach this position is soul knowledge and faith is the most important element in realization of human happiness.
ارائه الگوی تحقق حق به شهر مبتنی بر فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) در خام شهرهای غرب مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۴۴۳-۴۲۰
حوزههای تخصصی:
ایده آل گرایی برای زیستن در شهر مستلزم ایجاد زیرساخت و بستری است که همه ذی نفعان شهر اعم از مدیران، برنامه ریزان و شهروندان (فارغ از پایگاه و طبقه اجتماعی و اقتصادی، جنسیت و ...) را در نظر بگیرد. این امر در قالب اندیشه حق به شهر در شهرها عینیت می یابد. هرچند این مسئله در شهرهای کوچک با شرایط سخت تری قابل تحقق می باشد. بر همین اساس، این پژوهش در پی ارائه الگوی تحقق حق به شهر مبتنی بر فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) در خام شهرهای غرب مازندران می باشد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی محسوب می گردد. جامعه آماری در این پژوهش را متخصصان شهری (با بهره گیری از تکنیک دلفی و انتخاب 25 نمونه) تشکیل داده اند. برای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش علاوه بر برداشت های میدانی، از نقشه های پایه سازمان نقشه برداری کشور و مجموعه مطالعات بررسی شهرهای سه گانه بلده، کجور و پول (خام شهرهای غرب استان مازندران) استفاده شده است و برای پردازش و تحلیل داده ها از روش فرایند تحلیل شبکه (ANP) استفاده گردیده است و در نهایت به استخراج سوپرماتریس موزون از نرم افزار Super Decision منجر شده که پس از انجام مراحل مختلف، اولویت نهائی شاخص ها و گزینه ها جهت تحقق حق به شهر را بدست داده است. نتایج حاصل از تحلیل شبکه ای (ANP) ابعاد تحقق حق به شهر در خام شهرهای غرب استان مازندران نشان می دهد در بین ابعاد تحقق حق به شهر در خام شهرهای غرب استان مازندران، بعد کالبدی- زیستی با وزن (0.1970) دارای بیش ترین وزن و اهمیت است. در عین حال که ابعاد اقتصادی (0.1725) و اجتماعی و فرهنگی با وزن نهایی (0.0847) در رتبه های بعدی قرار دارند. در عین حال که از میان معیارهای تحقق حق به شهر در خام شهرهای غرب استان مازندران، معیار حق اختصاص دهی شهر به خود با وزن (0.1461)، معیار حقوق زیست محیطی با وزن (0.0943)، و معیار حق معاش و پایداری اقتصاد شهر با وزن (0.0840) دارای بیش ترین اهمیت هستند.
بررسی و تحلیل حرف اضافه مکانی «زیر» با رویکرد زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
117 - 139
حوزههای تخصصی:
حروف اضافه به عنوان گروهی از واژه های دستوری پربسامد و مهم نقش مهمی در بسیاری از زبان ها و ازجمله زبان فارسی ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر این است که در چارچوب رویکرد زبان شناسی شناختی و براساس دو نظریه چندمعنایی اصولی (Tyler & Evans, 2001, 2003) و نظریه طرح واره های تصوری (Johnson, 1987)، چندمعنایی حرف اضافه «زیر» را بررسی کند. داده های پژوهش شامل مجموعه ای از جملات و عبارات فارسی حاوی حرف اضافه «زیر» است که از پیکره همشهری (نسخه دوم) استخراج شده اند. علاوه بر این پیکره، از دو فرهنگ دهخدا و معین نیز استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که حرف اضافه «زیر» در مفهوم اولیه و سرنمونی خود بیانگر وضعیتی است که در آن یک شیء (شیء متحرک) از لحاظ موقعیت مکانی در راستای عمود در جایگاهی پایین تر از شیء دیگر (زمینه ثابت) قرار می گیرد که بین آن ها می تواند فاصله باشد یا نباشد و یکی دیگری را پوشش دهد یا ندهد. علاوه بر این، «زیر» دارای سه مفهوم «کم تر»، «تسلط و کنترل» و «تأثیرپذیری» نیز هست که حاصل بسط استعاری مفهوم سرنمونی به حساب می آیند.