فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۳۱٬۳۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در عرصه سیاست خارجی کشورها چگونگی جهت گیری رویکرد آنها نسبت به مسائل بین المللی و منطقه ای است. این جهت گیری می تواند در ایجاد ادراک مثبت یا منفی از کشورها تأثیرگذار باشد. رویکرد مبتنی بر یک جانبه گرایی دونالد ترامپ در قبال موضوعات مهم منطقه خاورمیانه ازجمله مسئله فلسطین موجب شکل گیری تفکراتی نسبت به سیاست خارجی آمریکا گردیده است. ازاین رو سؤال اصلی پژوهش این است که سیاست خاورمیانه ای دونالد ترامپ در ارتباط با مسئله فلسطین چه تأثیری بر ادراک افول آمریکا داشته است؟ در پاسخ به سؤال این فرضیه مطرح می شود که سیاست خارجی خاورمیانه ای دونالد ترامپ موجب ایجاد ادراک افول آمریکا در مسئله فلسطین گردیده است. این پژوهش از نوع کاربردی است و باتوجه به توصیفی و تبینی بودن موضوع، روش جمع آوری اطلاعات در این مجموعه عمدتاً کتابخانه ای و با استفاده از منابع مکتوب شامل کتب و مقالات مندرج در ژورنال های علمی است. یافته های پژوهش حاکی از این مهم است که با توقف روند عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل و شکست برنامه «معامله قرن»، ناکامی در سرکوب و تضعیف محور مقاومت فلسطینی، عدم مجاب شدن سازمان ملل متحد و جامعه جهانی در شناسایی قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و حاکمیت بر بلندی های جولان، نظم جایگاه ابرقدرتی این کشور با چالش جدی مواجه شده است.
سیاست خارجی روسیه در قبال آسیای مرکزی (2020-2000)
حوزههای تخصصی:
پس از به قدرت رسیدن پوتین و تاکید وی بر مفهوم "جهان چندقطبی" که به تسلط روسیه در قلب اوراسیا اشاره دارد؛ بار دیگر آسیای مرکزی بعنوان حوزه نفوذ و حیات خلوت روسیه مورد توجه قرار گرفت. در حالی که روسیه مصمم است که نفوذ خود را در "خارج نزدیک" تقویت کند، عدم قطعیت های جدیدی در برابر کشورهای بی ثبات آسیای مرکزی قرار دارد. سیاست خارجی روسیه در دوران ریاست جمهوری پوتین، با تأکید ویژه بر روابط آن با غرب، موردتوجه بسیاری از تحلیلگران و محققان روابط بین الملل قرارگرفته است. برای بحث در مورد این مسائل، مقاله به دو بخش عمده تقسیم می شود: 1) جایگاه آسیای مرکزی در سیاست خارجی روسیه و 2) ابزار اصلی مسکو در دستیابی به اهداف استراتژیک. هدف مقاله حاضر، بررسی سیاست خارجی روسیه در قبال منطقه آسیای مرکزی طی سال های 2000 تا 2020 است. مقاله با استفاده از رویکرد ژئوپلیتیک تلاش می کند به این سوال پاسخ دهد که ولادیمیر پوتین در آسیای مرکزی چه اهداف استراتژیکی را دنبال کرده و آیا موفق به تحقق آنها شده است یا خیر. فرضیه اصلی مقاله این است که ملاحظات ژئوپلیتیکی در کنار عواملی چون مسائل امنیتی و سیاست های خاص هر کشور، عناصر کلیدی رویکرد روسیه به آسیای مرکزی هستند.در نهایت مقاله به این نتیجه می رسد که روسیه در کوتاه مدت مهم ترین قدرت خارجی در آسیای مرکزی باقی خواهد ماند، اما با رشد نفوذ چین در حوزه های سیاسی و امنیتی، ممکن است نقش روسیه به چالش کشیده شود. روش مقاله ترکیبی از تحلیل کیفی، رویکرد تاریخی است.
تحلیل بازنمایی رسانه ای از مواجهه ایالات متحده آمریکا با برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران (با تأکید بر تحلیل محتوای اخبار بی بی سی فارسی و ایران اینترنشنال 1398-1401)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
113 - 141
مقاله حاضر به دنبال آن است که بازنمایی دو بنگاه خبری ایران اینترنشنال و بی بی سی فارسی در مورد مواجهه ایالات متحده آمریکا با برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران از منظری گفتمانی تحلیل نماید. تمرکز این مقاله نیز بر 2 مقوله اساسی تحریم و برجام به مثابه نقطه کانونی این نزاع گفتمانی است. انتظار می رود از قبل این تحقیق، استراتژی های گفتمانی ای که رسانه های مزبور به منظور تأثیرگذاری بر مخاطبان از آن ها بهره می برند شناسایی گردند، همچنین مضامین به کار رفته در محتوای پیام ها و نیز کنش گران، سازمان ها و موضوعات کانونی و مورد توجه این رسانه ها مشخص شوند. روش به کار رفته در این تحقیق، تحلیل تاریخی- گفتمانی روث ووداک است. نتیجه حاصل از پژوهش مشخص نمود مهم ترین استراتژی های گفتمانی رسانه های مزبور عبارت اند از: «نام گذاری»، «چشم اندازسازی»، «ارجاعی» و «اخباری». همچنین مهم ترین مضامین به کار گرفته شده عبارت اند از: «بشردوستی»، «حق/ عدالت»، «اقتصادی/ مالی» و «صلح/ امنیت».
گرایش به بین الملل گرایی در سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه ایالات متحده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
149 - 177
میزان گرایش به بین الملل گرایی در دولت های مختلف ایالات متحده، تأثیر مستقیمی بر روی میزان مداخله گرایی این کشور در مناطق مختلف جهان به ویژه منطقه غرب آسیا داشته و از این طریق، همواره امنیت و منافع ملی ایران را متأثر ساخته است. برخلاف دولت های دموکرات، این نوع گرایش در دولت های جمهوری خواه نوسان شدیدی را تجربه کرده و در طول یک قرن گذشته، دو بار از تمایل سنتی به انزواگرایی به یک بین الملل گرایی ستیزه جویانه تغییر جهت داده است. پژوهش حاضر برای پاسخ به چرایی چنین تحولی در ترجیحات سیاست خارجی حزب جمهوری خواه، از چارچوب نظریه واقع گرایی نوکلاسیک و روش پژوهش تاریخی بهره می برد تا بتواند با تجزیه و تحلیل پویایی های موجود در ترجیحات سیاست خارجی جمهوری خواهان در دو مقطع تاریخی پس از جنگ جهانی دوم و پس از حمله 11 سپتامبر، عوامل مؤثر بر رخداد چنین تحولی را شناسایی کند. نتیجه بررسی های یاد شده بیانگر آنست که در هر دو مقطع، جمهوری خواهان علیرغم عدم تمایل ذاتی به بین الملل گرایی، به دلیل ظهور تهدید بزرگ کمونیسم شوروی پس از جنگ جهانی دوم و جلوه گر شدن تهدید تروریسم پس از حادثه 11 سپتامبر، گرایش قابل ملاحظه ای را نسبت به یک بین الملل گرایی ستیزه جویانه در جهت مقابله با ابعاد مختلف تهدیدهای یاد شده نشان داده اند. به این ترتیب، برآیند ترجیحات سیاست خارجی جمهوری خواهان بیانگر آنست که در شرایط ظهور منابع عمده تهدید علیه امنیت ابالات متحده، گرایش آن ها به بین الملل گرایی افزایش قابل توجهی داشته است. خصیصه ای که در حزب دموکرات به این شدت مشاهده نمی شود.
تحریم های حقوق بشری: محتمل ترین پیامد تشکیل هیات مستقل بین المللی حقیقت یاب برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
35 - 55
حوزههای تخصصی:
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه A/HRC/S-35/L.1 برای نخستین بار برای کشور ایران، اقدام به تشکیل «هیات مستقل بین المللی حقیقت یاب» نمود. تاسیس هیات حقیقت یاب یکی از مهم ترین سازکارهای شورای حقوق بشر در حفاظت از حقوق بشر، از طریق تحقیق درخصوص موارد نقض حقوق بشر در هر یک از دول عضو ملل متحد در زمانی است که وضعیت رعایت حقوق بشر در آن کشور، نگران کننده بوده و سازمان در جستجوی مقابله با این وضعیت و جلوگیری از بی کیفرمانی باشد. ماموریت اصلی این هیات، تحقیق راجع به نقض های ادعایی حقوق بشر در بستر اعتراضات صورت گرفته در ایران پس از اتفاقات رخ داده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ در ساختمان پلیس امنیت اخلاقی، به خصوص حقوق زنان و کودکان و گردآوری و تحلیل ادله با هدف به کارگیری آن ها در فرآیندهای قضایی است. روش بررسی این پژوهش، تحلیلی– توصیفی می باشد و شیوه ی گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. سوال اصلی این پژوهش آن است که در پرتو بررسی فعالیت هیات های مشابه، آثار و پیامدهای حقوقی گزارش های این هیات برای ایران چه خواهد بود؟ فرضیه نگارندگان آن است که هرچند امکان طرح مسئولیت حمایت در صورت تشدید وضعیت نقض حقوق بشر برای ایران ممکن است پدیدار گردد اما محتمل ترین واکنش، اتخاذ اقدامات متقابل از رهگذر اعمال تحریمهاست. برخی دولت ها و سازمان ها مانند اتحادیه اروپایی پیرو گزارشات این هیات، تحریم هایی را علیه مقامات متهم به نقض حقوق بشر، وضع خواهند کرد.
تغییر و تداوم نظم بین المللی و الزامات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: نظم بین المللی طی دهه های گذشته دستخوش دگرگونی های ساختاری شده؛ ازیک سو فروپاشی بلوک کمونیستی که حوزه نظری روابط بین الملل را به جولان گاه گمانه زنی های آینده نگرانه درباره نظم پساجنگ سرد تبدیل کرد، ازسوی دیگر، خیزش قدرت های نوظهور که موجب طرح جدی تر ایده تغییر نظم بین المللی شد. ازآنجاکه مطابق «ساختارگرایی» نظم نوین بین المللی به تغییر سیاست خارجی می انجامد، هرکشور به ویژه کشورهای درگیر تعارض سیستمی همچون جمهوری اسلامی ناگزیراز بازتعریف نقش و جایگاه بین المللی خود می باشد. مقاله حاضر با مفروض انگاری تداوم قطبیت، براین پرسش متمرکز است که کدام گونه محتمل ساختار، نظم بین المللی جدید را رقم می زند و چه الزاماتی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی اعمال می کند؟ هدف این نوشتار ازیک سو تبیین محتمل ترین مدل نظم بین المللی و از سوی دیگر تجویز الزامات راهبردیِ سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.روش ها: نوشتار حاضر از روندپژوهی به عنوان روش مناسب تبیین موضوع درچارچوبه «نظم بین المللی» بهره می گیرد؛ نظریه ای که برپایه تداوم قطبیت بین المللی، چینش آن را در معرض تغییر می داند و برسر محتمل ترین دورنمای آن جولان می دهد. روش شناسی مقاله براساس رویکرد ساختارگراییِ نئورئالیستی و نئولیبرالیستی از روش روندپژوهی متشکل از دو جزء بهره می گیرد. نخست، روندپژوهی آیند ه نگرانه است که به شناساییِ تبیینیِ روندها و رویدادهای بین المللیِ تأثیرگذار و نیروهای پیش ران سیاست بین الملل می پردازد و آینده محتمل نظم بین المللی را درقالب ساختار دو-چندقطبی ترسیم می کند، دوم روندپژوهی آینده نگارانه است که معطوف به سناریوسازی برای ایران بر سنجه منافع ملی بوده و به استنباط هنجاریِ دلالت ها و الزامات راهبردی ایران درچارچوب دو-چندقطبی به عنوان الگوی قابل تحمل برای آن مبادرت می ورزد. یافته ها: مقاله حاضر با بررسی رویدادها و روندهای بین المللی و استنباط پیش ران های سیاست بین الملل تداوم قطبیت به عنوان جزء اصلی نظم بین المللی را مفروض انگاشته و ساختار دو-چندقطبی را به عنوان محتمل ترین نظم بین المللی و الگوی نظم قابل تحمل برای جمهوری اسلامی معرفی می کند. دراین نظم، ایالات متحده و چین با فاصله از سایر قدرت ها دست برتر را در نظام بین الملل می یابند و رقابت-همکاری آنها تعیین کننده رویه ها و الگوهای رفتاری بین المللی خواهد بود. دراین بستر ساختاریست که دلالت های هنجاری ناظر بر سیاست خارجی ایران و الزامات راهبردی آن قابل استنباط است. یافته ها حکایت ازآن دارند که سیاست خارجی ایران برپایه شناخت واقع بینانه و اجماع آمیز از نظم نوین بین المللی مستلزم سرمایه سازی اجتماعی بین المللی؛ عبور از نقش بازیگر نظم ستیز به بازیگر نظم پذیر و نظم ساز، عبور از از مشارکت کننده سلبی به مشارکت کننده ایجابی در امور منطقه ای و بین المللی و سرانجام هم نشین سازی سیاست خارجی موازنه گرا با سیاست خاری متوازن است.نتیجه گیری: نتایج مقاله نشان می دهند که بازتوزیع ثروت، قدرت و ایدئولوژی در سیاست بین الملل نویدگر آن هستند که تغییرات تدریجی ساختاری بین المللی در راه است. ترجیح قدرت های نوظهور که درپیِ ارتقاء نقش و جایگاه خود در نظام بین الملل هستند و حتی برخی قدرت های سنتیِ قدیمی آن است که از دونظم تجربه شده دوقطبی و تک قطبی عبور کنند. فارغ ازاینکه کدام نظم بین المللی برای کشورها ازجمله جمهوری اسلامی مطلوبیت دارد، روندها و رویدادهای بین المللی شکل گیری نظم دو-چندقطبی با قطبیت آمریکا-چین را محتمل تر نشان می دهند. خاصه سیاست خارجی ایران آن است که روابط همگرایانه ای ازقبل با چین (و روسیه) برقرار ساخته است. سیاست گسترش مناسبات با قدرت های نوظهور از دوجهت حائزاهمیت است. نخست آنکه این سیاست، انتخابی استراتژیک به واسطه تغییرات ساختاری محسوب می شود و دیگر آنکه به دلیل احتمال تداوم تقابل ایران و امریکا ضرورتی استراتژیک به شمار می آید. باوجوداین، سیاست خارجی ایران نیازمند متنوع سازی روابط خارجی است تا این دو قدرت نوظهور به فعالان بی رقیب در سیاست خارجی آن تبدیل نشوند.
راهبردهای نیل به تمدن نوین اسلامی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیل به آرمان تمدن نوین اسلامی، نیازمند نوعی هم افزایی نظری و نیز ابتناء بر پشتوانه ی یافته های آثار پژوهشی موجود است. این آثار، علی رغم گستردگی با آسیب موازی کاری و بعضا آشفتگی در یافته ها مواجه اند. پژوهش حاضر با هدف حل این مسئله و پاسخ به این پرسش که «براساس چگونگی بازنمایی تمدن نوین اسلامی در آثار مکتوب پس از انقلاب اسلامی، راهبردهای نیل به آن و هسته ی مرکزی این راهبردها کدامند؟»، به دنبال استخراج مدلی تبیینی از میان یافته های موجود است. در این مسیر، روش فراترکیب را برگزیدیم و در قالب گام های آن، از دل 514 راهبرد مستخرج از 296 اثر پژوهشی، به 52 مقوله و سپس چهار فرامقوله ی «تولید نرم افزار توحیدمحور پیشرفت»، «ارتقای فرهنگ دینی، بومی و انقلابی و کاربست آن در سطح حکمرانی و جامعه»، «اصلاح ساختارها و رفتارهای سیاسی در چارچوب حکومت های مردم سالار دینی منطقه ای و معطوف به امت سازی» و «توسعه ی علم محور و عدالت گرای زندگی مادی، معطوف به ارتقای معنوی»، دست یافتیم. با کنارهم گذاردن این چهار مفصل، هسته ی کانونی مدل نظری حاصل از یافته ها، «حرکت توامان نظری و عملی معطوف به ارتقاء زیست مادی ومعنوی باهدف تحقق حیات طیبه در امت اسلامی» بیان شد.
مدل مفهومی سیاستگذاری در دولت اسلامی با تحلیل محتوای خطبه سوم از کتاب «تمام نهج البلاغه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاستگذاری به عنوان یکی از مؤلفه های عمده ی دولت اسلامی، بخشی از نقشه ی راه تحقق تمدن اسلامی است. ازآنجایی که حاکمیت دینی، ماهیت متفاوتی در رویکردها و اهداف با سایر شیوه های حکمرانی دارد، انتظار می رود که دارای مدل مفهومی سیاستگذاری متفاوتی باشد. کتاب تمام نهج البلاغه به عنوان بازتاب دهنده ی افکار یکی از شاخص ترین حاکمان دین الهی در طول تاریخ است که زمینه ی مناسبی را برای ارائه ی محتوایی دقیق دراین باره فراهم کرده است. هدف از این مقاله، پاسخ به این سؤال است که مدل مفهومی سیاستگذاری در دولت اسلامی دارای چه مؤلفه هایی است؟ این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی و کمّی به بررسی خطبه سوم «تمام نهج البلاغه» که دربرگیرنده ی مؤلفه ها و مطالب مهمی دراین باره است سامان یافته است. یافته های پژوهش نشان داد که چندین حوزه ی سیاستی مانند اقتصادی و امنیتی در این خطبه مورداشاره قرارگرفته است و در میان آنها به لحاظ کمی، سیاست های دینی و فرهنگی بالاترین فراوانی را دارد و سیاست های رسانه ای پشتوانه ی اعلام، اجرا و اصلاح سیاست ها بوده است.
حاکمیت و مشروعیت سیاسی در مکتب فکری آخوند خراسانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹)
99 - 124
حوزههای تخصصی:
حاکمیت به معنای مشروعیت یا توجیه قدرت سیاسی بنا بر منبع آن به سه دسته الهی، غیرالهی و الهی-انسانی تقسیم می شود. آخوند خراسانی با توجه به مبانی فقهی و اصولی خود، ابتدا قدرت مطلقه را صرفاً مخصوص ذات خداوندی می داند و در دو دوره زندگی خود، ابتدا امور حسبه را از باب قدر متیقن از اختیارات فقیه و در دوره مبارزه مشروطه خواهی خود از اختیارات مؤمنین و سپس جمهور ملت می داند و در این مرحله متمایل به مشروعیت قدرت سیاسی جمهور ملت می شود. وی وجه شرعی بودن سلطنت مشروعه را رد می کند و حکومت معصوم را صرفاً حکومت مشروع تلقی می کند و تمام حکومت های عصر غیبت را جائر و با تقسیم آنها به عادله، نظیر مشروطه و جابره ، حکومت عادله، نظیر مشروطه که مباشر امور عامه عقلا و متدینین باشند، به تصریح حکم عقل و به فصیح منصوصات شرع، بر غیر مشروعه جابره تلقی می کند.
افول آمریکا و ظهور چین: ارزیابی بر اساس شاخص های سنتی و فناورانه قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
69 - 105
یکی از مباحث جدی در میان تحلیلگران و صاحبنظران سیاسی در آمریکا و سایر نقاط جهان بحث افول آمریکا و زمان تحقق آن است. پیش بینی کارشناسان سیاسی شکل گیری نظام چندقطبی با برتری اقتصادی چین نسبت به رقبا است. هدف مقاله پیش رو ارزیابی افول آمریکا و موقعیت جهانی چین است. پرسش اصلی این است که چه ارزیابی می توان از افول آمریکا و جایگاه کنونی چین داشت؟ برای پاسخ به سؤال فوق مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی از روش مطالعه اسنادی استفاده شده و شیوه گردآوری داده ها نیز به صورت کتابخانه ای بوده است. همچنین برای ارزیابی موقعیت کنونی آمریکا و چین شاخص های سنتی و فناورانه قدرت مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد اگرچه به لحاظ اقتصادی، سیاسی و اخلاقی آمریکا موقعیت پیشین خود را از دست داده است؛ با این حال در شاخص های فناورانه قدرت موقعیت بهتری نسبت به چین دارد. با این وجود، این امر به معنای تداوم قدرت آمریکا نیست و توانایی بهره برداری مؤثر از فناوری های جدید می تواند کشورهای ضعیف تر یا بازیگران غیردولتی را قادر سازد تا قدرت مستقر را به چالش بکشند که در نهایت منجر به یک نظم جهانی چندقطبی شود.
تجزیه و تحلیل جنگ شناختی بی.بی.سی فارسی در حوادث بعد از فوت مهسا امینی(شهریورتا دی ماه 1401)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر جنگ شناختی، ابزار اصلی دستیابی به اهداف توسعه طلبانه ی قدرت های استکباری بدون درگیری نظامی است. جنگ شناختی، رهیافتی ترکیبی از ظرفیت های نبرد غیرجنبشی متعلق به فضای مجازی برای پیروزی در جنگ بدون رودرویی فیزیکی است. دشمن در سال 1401، بعد از فوت مهسا امینی با استفاده از ابزار رسانه از جنگ شناختی علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کرد. بنابراین؛ پژوهش حاضر می کوشد با روش تحلیل گفتمان انتقادی وندایک و با استفاده از جامعه ی آماری اخبار منتشر شده ازرسانه ی فارسی زبان بی.بی.سی فارسی در بازه ی زمانی شهریور 1401 تا دی ماه 1401، جنگ شناختی و جریان سازی رسانه ای خبرگزاری بی.بی.سی فارسی را شناسایی کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است: متون خبری بی.بی.سی فارسی از لحاظ سبک واژگانی، افراد و نهادهای مطرح شده در متن، غیرسازی، استنادها، پیش فرض ها و تداعی و تلقین ها، درصدد است تا با راه اندازی جنگ شناختی از طریق ابزار رسانه؛ گفتمان هایی را شکل دهد؛ واکاوی گفتمانی از متون اخبار رسانه ی بی.بی.سی فارسی نشان داد که: گفتمان اصلی وب سایت بی.بی.سی فارسی در خصوص پوشش خبری اعترضات بعد از فوت مهسا امینی، «حجاب اجباری»، «خشونت پلیس»، «نبود آزادی و عدالت»، «نقض حقوق بشر»، و «نارضایتی عموم» بوده است.
نقش امریکا در جنگ روسیه علیه اوکراین در سال 2022 میلادی و تبدیل آن به جنگی فرسایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ سال 2022 روسیه در اوکراین از تاثیرگذارترین وقایع بین المللی معاصر است که نظم جدید بین الملل را انعکاس می دهد. هدف از نگاشتن این مقاله پاسخ به این سوال است که ایالات متحده امریکا تا چه اندازه در برافروختن این جنگ نقش داشته و چگونه زمینه های جنگ را از انقلاب میدان در سال 2014 فراهم کرده است. نتیجه حاصله این بود که عامل اصلی این جنگ، زیاده خواهی، خلف وعده و کارشکنی های امریکا در امور سیاسی اوکراین بوده است. سیاست های غلط امریکا و ناتو بعد از فروپاشی شوروی، قلب واقعیت توسط امپراتوری رسانه های جریان اصلی و کارشکنی امریکا در روند مذاکرات صلح، جنگ اوکراین را تبدیل به موضوعی لاینحل کرده است. به رغم تجهیزات زیادی که غرب در اختیار اوکراین گذاشته و عدم موفقیت هایی که روسیه در این جنگ داشته، روسیه همچنان دست بالا را دارد و توانسته در نظم بین المللی جدید، جلوی گسترش ناتو به سمت مرزهای خود را بگیرد و دولت اوکراین را به دولتی ناکارآمد تبدیل کند. در وضعیت فعلی جنگ، شانسی برای توافق صلح پایدار وجود ندارد. دولت امریکا می خواهد توان ارتش روسیه را در اوکراین تا حد ممکن کاهش دهد، اقتصاد این کشور را به تباهی بکشاند و جایگاه روسیه را در سلسله مراتب قدرت جهانی فروکاهد.
واکاوی شاخصه های قدرت نرم مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی با تأکید بر بیانات امام خامنه ای(مد ظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهید قاسم سلیمانی اصلی ترین شاخص قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه بود. به نظر میرسد مطالعه بیانات رهبر معظم انقلاب درباره این شهید بزرگوار میتواند بهترین راهنما برای احصای شاخصهای مکتب حاج قاسم سلیمانی باشد. در پژوهش حاضر تلاش شده به این سئوال پاسخ داده شود که شاخصه های قدرت نرم مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی با تاکید بر بیانات امام خامنه ای(مدظله العالی) چیست؟ پژوهش حاضر توسعه ای-کاربردی بوده و بر حسب ضرورت از روش های اسنادی و تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. هدف پژوهش حاضر واکاوی شاخصه های قدرت نرم مکتب شهید قاسم سلیمانی با تاکید بر بیانات امام خامنه ای است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که شاخصه های قدرت نرم مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی با تاکید بر بیانات امام خامنه ای عبارتند از صدق و اخلاص، مسئولیت پذیری،شجاعت و تدبیر توامان ، ولایتمداری و دشمن شناسی و استکبارستیزی خواهند بود.
کاربست مفهوم پایداری و مقاومت با محوریت آزادی فلسطین در ادبیات جهان اسلام (طراحی یک مدل عملگرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات پایداری شاخه ای از ادبیات است که دو مفهوم نهادینه شده مبارزه و مقاومت را در بطن خود دارد. مبارزه با مجموعه ظلم و ستم، استبداد و اختناق که هدف اصلی آن تحقق آزادی و رهایی بوده و مقاومت نیز تا نیل به این هدف مورد تأکید این نحله از ادبیات است. در این راستا، مسأله فلسطین، تهییج مبارزان فلسطینی و ستایش مقاومت آنان و نیز ترسیم چهره اشغالگران صهیونیستی یکی از مهمترین تجلی های ادبیات مقاومت قلمداد می شود. شاعران بسیاری این موضوع را به انحاء مختلف در قالب آثار منظوم و منثور فارسی و عربی مطرح نمودند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، کاربست مفهوم پایداری و مقاومت با موضوع فلسطین و طراحی یک مدل عملگرا در این رابطه است. پژوهش حاضر، از نظر هدف، توسعه ای؛ از لحاظ رویکرد، کیفی و بر اساس فراترکیب انجام می شود. بر این اساس، جامعه آماری پژوهش، شامل مجموعه مقالاتی است که در بازه زمانی سال های 1392 تا 1402 شمسی و با موضوعیت ادبیات پایداری و مبارزه مردم فلسطین به چاپ رسیده اند، می باشد. نویسندگان با جستجو در میان پایگاه های علمی مطرح داخلی تعداد 66 مقاله را از میان 148 مقاله برگزیده و پس از تحلیل محتوای آنها، مقوله ها و مفاهیم استخراج شده و اولویت سنجی آنان نیز با بهره گیری از روش آنتروپی شانون انجام شد. براساس یافته های پژوهش، 32 مفهوم در قالب 8 مقوله شناسایی و در قالب دو دسته عوامل سلبی و عوامل ایجابی تفکیک شدند. مفاهیم سلبی، به ترتیب شامل مفاهیمی همچون: نقض گسترده حقوق بشر از سوی صهیونیست ها، انتقاد شدید از سکوت جوامع بین الملل، نفی هرگونه سازش، نفی جامعه غفلت زده و مفاهیم ایجابی نیز به ترتیب شامل مواردی همچون:گذار ازهویت عربی به هویت اسلامی، بسط مرجعیت شهامت و شهادت طلبی، ائتلاف و اتحاد، تحقق وعده الهی(ترسیم افق روشن پیروزی) می باشند.
تحلیلی برکدهای ژئوپلیتیکی اسرائیل در قلمرو آسیای غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنجش و پایش مکان های خارج از قلمرو سرزمینی کشور بر اساس اولویت ها، ترجیح عملیاتی و عینیت یافته منافع ملی کشورهاست که کد ژئوپلیتیکی نام دارد. در این راستا هر کشور متأثر از مفروضه های راهبردی، امنیت ملی خود را شکل می دهد که این نگاه امنیتی در ارتباطی کامل با مجموعه ای از عوامل فرهنگی، ملی، سرزمینی و متأثر از مقیاس ها و برند سازی هویتی و جغرافیایی است. متعاقب عملیات طوفان الاقصی توسط مبارزان فلسطینی، پاسخ سبعانه رژیم اسرائیل به این اقدام و حملات پهپادی ج. ا. ا. به این رژیم و تهدید موجودیت سرزمینی این رژیم در نیم قرن اخیر، بحران جغرافیایی بر این رژیم عارض گردیده که اسرائیل را به شیوه های نوین سیاست جغرافیایی واداشته است. رژیم اسرائیل از بدو تأسیس تا کنون به علت سازه های هویتی و سرزمینی نامشروع، بستر تعارضات بسیار در خاورمیانه بوده است که در بستر این تعارض، همواره قلمروخواهی و چنگ اندازی به جغرافیایی سرزمینی کشورهای مجاور را در دستور کار خود قرار داده است؛ به طوری که حتی در جدیدترین دکترین نتانیاهو که زمینه و هدف این پژوهش است، دکترین صلح برای صلح و صلح از طریق قدرت، مؤلفه غالب امنیتی این رژیم بوده است. هدف این مقاله واکاوی کیفیت و چگونگی کدهای ژئوپلیتیکی این رژیم را با توجه به سازه های کدهای ژئوپلیتیکی، یعنی هویت و ساختن سوژه های متعارض، از لحاظ شکست در ساختارهای ژئوپلیتیک منطقه است که معطوف به منافع رژیم صهیونیستی می باشند. این تحقیق با روشی تحلیلی توصیفی در پی واکاوی و تحلیل کدهای ژئوپلیتیکی رژیم صهیونیستی در خاورمیانه، عوامل پیدایش این کدها با توجه به سازه متعارض هویتی و سرزمینی این واحد سیاسی در منطقه آسیای غربی با استفاده از شکست در ساختارهای ژئوپلیتیک و سوژه های جدید جغرافیایی است.
تبیین ماهیت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و توسعه بومی و جایگاه آن در اندیشه آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸
219 - 234
حوزههای تخصصی:
مفهوم توسعه در آموزه های آیت الله خامنه ای مغایر با مفهوم غربی توسعه می باشد.در آموزه های آیت االه خامنه ای الگوی پیشرفت ایرانی و اسلامی و توسعه بومی به جای مفهوم توسعه در مفهوم غربی آن بکار می رود چنین قرائت و خوانشی از توسعه در آموزه های آیت الله خامنه ای بدان جهت است که توسعه طبق معیار ها و الگوی غربی از منابع اومانیستی و سکولاریستی منبعث می گردد، در حالیکه الگوی پیشرفت ایرانی و اسلامی و توسعه مبتی بر معنویت گرایی و اتکا به مبانی فکری – فلسفی اسلامی است. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است که ضمن مفهوم شناسی توسعه و ابعاد آن، معنا و مفهوم توسعه،توسعه اقتصادی،سیاسی،فرهنگی و اجتماعی بر اساس دیدگاه های آیت الله خامنه ای،ماهیت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و توسعه بومی و جایگاه آن در اندیشه های آیت الله خامنه ای تبیین و مورد بررسی قرار گیرد. لذا در پاسخ به این پرسش تنظیم شده است که: طبق آموزه های آیت الله خامنه ای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و توسعه بومی مبتنی بر چه جلوه و نشانگی و چه جایگاهی در آموزه های آیت الله خامنه ای دارد؟ فرضیه ای که در پاسخ به پرسش پژوهش مورد سنجش و آزمون قرار می گیرد، این است که: الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و توسعه بومی مبتنی بر جلوه ها و نشانگی چون: معنویت گرایی، مردمی بودن،خانواده گرایی،عدالت و تامین اجتماعی و انطباق با مقتضیات بومی می باشد که بر مفهوم توسعه در مفهوم غربی آن رجحان واولویت دارد. لازم به یاد آوری است که پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی و از منظر تحلیل داده ها،کیفی است. از منظر چگونگی گرد آوری داده ها، اسنادی است. پژوهش حاضر از منظر ماهیت، توصیفی- و تحلیل داده ها و یافته ها می باشد. پژوهش حاضر از الگوی نظری توسعه بهره برده است.
هوش مصنوعی و ثبات استراتژیک؛ آموزه ای ادراکی در زمینه توسعه ابعاد نظامی هوش مصنوعی در کشورهای آمریکا و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
95 - 120
انقلاب صنعتی چهارم و رشد فناوری هایی مانند هوش مصنوعی رقابت قدرت های بزرگ را متحول کرده است. ابزارها و سیستم های مبتنی بر هوش مصنوعی دارای ویژگی های خاصی هستند که باعث می شود کشورهای مالک فناوری با بهره مندی از آنان توان نظامی بیشتری پیدا کنند و بتوانند در آینده جهانی نقش موثری داشته باشند. علی رغم این که کاربرد هوش مصنوعی موجب ثبات استراتژیک و فقدان انگیزه در قدرت های هسته ای برای درگیری مسلحانه می شود؛ اما بی توجهی به درک چگونگی تصور سیاست گذاران قدرت های هسته ای از فناوری های هوش مصنوعی و تأثیرات آن ها باعث شده تا این پژوهش رابطه بین هوش مصنوعی و ثبات استراتژیک میان کشورهای آمریکا و روسیه را نه تنها از طریق ماهیت فنی هوش مصنوعی بلکه توسط باورهای سیاست گذاران در مورد این فناوری ها و اهداف دیگر کشورها برای استفاده از آنان بررسی کند. این مقاله با استفاده از روش مطالعه اسنادی و رویکرد توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش است که تصمیم گیرندگان ایالات متحده آمریکا و روسیه با تجزیه و تحلیل ادارکی از گفتمان های رسمی خود بین سال های 2014 تا 2023 در مورد توسعه نظامی هوش مصنوعی و برقراری ثبات استراتژیک چگونه عمل کرده اند؟ بر اساس یافته ها آمریکا و روسیه از قابلیت های هوش مصنوعی خود از منظر نظامی تهدیدی ایجاد کرده اند که منعکس کننده دیدگاه های آن ها از ثبات استراتژیک و همچنین زمینه اجتماعی است که با بی اعتمادی و احساس رقابت مشخص شده است. گفتارهای موجود در اندیشه آنان موجب شکل گیری چرخه ای رقابتی از برداشت های اشتباه و غیرقابل بهبود پس از بحران اوکراین شده است.
تاثیر تحریم های بین المللی بر امنیت انرژی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
209 - 239
حوزههای تخصصی:
اقتصاد روسیه با توجه به چسبندگی بودجه آن به درآمدهای هیدروکربوری، در پی انواع تحریم ها ناشی از مناقشه اوکراین از سال 2014 تا کنون آسیب دیده است. هدف این تحقیق بررسی آثار تحریم های 2014 و 2022 بر امنیت انرژی روسیه می باشد. سوال این است که با توجه به صادرات سوخت های فسیلی روسیه به مناطق مقصد، آیا تفاوت معناداری در روند آن بر اساس متغیر تحریم ایجاد شده است؟ و راهبردهای روسیه برای تعدیل اثرات تحریم چه می باشند؟ با توجه به اینکه این تحقیق از نوع علّی-قیاسی است، فرضیه مورد بررسی از نوع مقایسه ای، متغیر وابسته، وابستگی به سوخت های فسیلی روسیه، و متغیر گروه بندی، کشورهای مورد بررسی بودند. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای OriginPro2024 و SPSS27 استفاده شد. طبق یافته ها، در 87 درصد کشورها و مناطق مورد بررسی، تحریم های 2014 اثر معناداری بر وابستگی به سوخت های فسیلی روسیه نداشته اند که علت آن را باید در ماهیت تحریم ها و رویکرد چندجانبه روسیه جست و جو کرد. اما تحریم های 2022 طی 13 ماه منتهی به فوریه 2024 کاهش معنادار واردات انواع سوخت فسیلی از سوی اتحادیه اروپا، و تقویت اضلاع شرقی را به دنبال داشته اند. به لحاظ ارزش دلاری، صادرات گاز طبیعی روسیه بیشترین کاهش معنادار را تجربه کرده است. در مقابل، روسیه تا حد زیادی توانسته صادرات نفت خود را با وجود محدودیت های قانونی و عملی حفظ کند.
استناد به دکترین تفسیر موسع از حق دفاع مشروع در مقابله با تروریسم پسامدرن: با تأکید بر تروریسم سایبری سازمان مجاهدین خلق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
257 - 276
حوزههای تخصصی:
واقعه 11 سپتامبر2001 شورای امنیت را بر آن داشت تا با تصویب قطعنامه هایی مطابق با حقوق بین الملل، به ظهور مفاهیم جدیدی از دفاع مشروع (حمله پیشدستانه و پیشگیرانه) کمک کند. زیرا اعمال کنشگران غیردولتی می تواند منجر به یک حمله مسلحانه شود، ازآن جاکه اقدامات تروریستی معاصر از حالت سنتی خارج شده و اشکال مدرن آن تحت عنوان موج تروریسم پسامدرن مانند تروریسم سایبری در حال گسترش است. براساس رویکرد موسع باری بوزان به امنیت ملی، این مقاله به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که، از منظر ماده 51 منشور ملل متحد، توسل به حمله پیشدستانه و پیشگیرانه در برابر تروریسم پسامدرن (تروریسم سایبری سازمان مجاهدین خلق) چگونه توجیه می شود؟ روش مطالعه این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. هدف پژوهش حاضر آن است که میان دو حوزه حقوقی و سیاسی در برابر تهدیدات پست مدرن تروریسم (مطالعه موردی تروریسم سایبری سازمان مجاهدین خلق) مفاهمه برقرار نماید. نتایج نشان می دهد که رویه حقوقی بین المللی حکایت از مشروعیت توسل به دفاع مشروع در برابر حملات تروریستی گروه های غیردولتی دارد و نظریه منتخب امنیت ملی این مطلب را تأیید می کند. هرچند حقوق بین الملل چیزی به نام حمله پیشدستانه و پیشگیرانه شناسایی نکرده است اما در نبود نظام حقوقی کارآمد در خصوص فضای سایبری تردیدی در حق دفاع مشروع در مقابله با تروریسم پسامدرن نمی باشد.
مناسبات سیاستی – امنیتی ایران و پاکستان در جنوب غرب آسیا؛ دلایل و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
622 - 599
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از پانزده همسایه ارضی و دریایی، حوزه بزرگی از همسایگان متفاوت با توانایی های مختلف را در کنار خود دارد و می توان آن را در این چارچوب فکری گنجاند که همسایگان در سیاست های راهبردی آن تأثیرگذارند و در بین همسایگان موجود در اطراف ایران، روابط این کشور با پاکستان همواره حول محور امنیت و منافع راهبردی مربوطه می چرخد و تعامل سیاسی و اقتصادی بین دو کشور همواره زیر سایه این پارادایم امنیتی پیش رفته است. ازاین رو هدف پژوهش حاضر تبیین ابعاد و مؤلفه های سیاسی و امنیتی روابط آونگی ایران و پاکستان و چگونگی تأمین منافع و امنیت ملی ایران در تحولات جنوب غرب آسیاست.روش پژوهش: بر اساس رویکرد توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش روندپژوهی و نمونه پژوهی به عنوان روش های پژوهش کیفی است و در جمع آوری اطلاعات از منابع اسنادی - کتابخانه ای و تارنماهای معتبر فضای مجازی استفاده شده است.یافته ها: این پژوهش بر این پایه استوار است که روابط ایران و پاکستان همواره صحنه رقابت و همکاری در جنوب غرب آسیا بوده است و در پی وقوع انقلاب اسلامی در ایران، حاکم شدن گفتمان اسلام سیاسی و افزایش تأثیر آن بر جامعه پاکستان طی چند دهه اخیر به تبع مسائلی که به طور معمول ایدئولوژیک و امنیتی است، دو کشور دوست و همسایه چنانکه شایسته است نتوانستند مناسبات قابل قبولی داشته باشند. ازاین رو با توجه به این مسئله سؤال اصلی پژوهش این است که چه عواملی پس از انقلاب اسلامی سبب افزایش اختلاف و رقابت میان ایران و پاکستان شده است؟ فرضیه درنظرگرفته شده بیانگر آن است که مهم ترین عامل در ماهیت رقابت جویانه ایران و پاکستان شرایط امنیتی و سیاسی برگرفته از محیط ناسازگار و چالش برانگیز همسایگی و رقابت های ژئوپلیتیکی دو کشور در منطقه ی آسیای جنوب غربی است که در یافته های پژوهش به چالش ها و رقابت های ناسازگار ژئوپلیتیکی بین تهران و اسلام آباد، مسائل ایدئولوژیکی، قومیتی، مرزی و عامل هند- عربستان اشاره می شود.نتیجه گیری: بر اساس داده های موجود و فرض پژوهش مشکل هسته اصلی روابط پاکستان و ایران فقدان روابط سیاسی و تعامل اقتصادی بین دو کشور است که بتواند نگرانی های امنیت ملی و ارتباط فرقه ای بین دو طرف را برطرف کند. بنابراین شاید بازنگری احتمالی در چشم انداز راهبردی و همسویی پاکستان در منطقه و نیز تحول در روابط رقابتی ایران با چین- هند و عربستان، آینده روابط دوجانبه را تغییر دهد. البته در این بحث باید همکاری بین رهبران سیاسی و نظامی در این موضوع را نیز در نظر داشته باشیم. در نتیجه معادلات امنیتی و سیاسی دو کشور منوط به تغییرات اساسی در مباحث مذکور است؛ مباحثی که نشان دهنده لزوم تغییر در بخش های داخلی و منطقه ای است.