فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دیابت به عنوان یکی از رایج ترین بیماری های مزمن در کودکان، علاوه بر مشکلات جسمانی، با پیامدهای روان شناختی مانند افسردگی و اضطراب همراه است. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، با تمرکز بر پذیرش، ذهن آگاهی، و تعهد به تغییرات معنادار، به عنوان روشی نوین در ارتقای سلامت روانی بیماران مزمن شناخته شده است. این پژوهش با مرور نظام مند مطالعات، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در کاهش مشکلات روان شناختی کودکان مبتلا به دیابت بررسی می کند. روش: از طریق مطالعه مروری نظام مند، تمامی مقالات منتخب با توجه به کلمات کلیدی دیابت، افسردگی، اضطراب، تنیدگی، پریشانی روان شناختی، کودکان، و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در پایگاه های اطلاعاتی خارجی گوگل اسکالر، پاب مد، پروکوئست، امبیس، سایک اینفو، و اسکوپوس در بین سال های 2013 (از ماه ژانویه) تا 2024 (تا ماه سپتامبر) و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش، توسط نویسندگان پژوهش ارزیابی شد. 749 مقاله منتشرشده انگلیسی، با در نظر گرفتن معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت با استفاده از الگوی پریزما بررسی شدند. سپس بر اساس ارزیابی کیفی نهایی، 19 مقاله انتخاب و در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: در میان 749 مقاله اولیه، 19 مطالعه با بیش از 2500 شرکت کننده از کشورهای مختلف بررسی شدند. پژوهش های انجام شده مشخص کردند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به کاهش افسردگی، اضطراب، و تنیدگی، و بهبود مدیریت قند خون، کیفیت زندگی، و انعطاف پذیری روان شناختی کمک می کند. مداخلات آنلاین و گروهی به ویژه در کودکان و والدین بیماران نیز مؤثر بوده و تأثیرات مثبتی بر کیفیت زندگی کودکان داشتند. ترکیب این درمان با روان شناسی مثبت و ذهن آگاهی، مدیریت بهتر بیماری، و بهبود روابط بیمار-پزشک را تسهیل کرده است. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان رویکردی جامع و انعطاف پذیر، مرزهای سنتی درمان های روان شناختی را گسترش می دهد. این روش با ترکیب اصول ذهن آگاهی، پذیرش، و تعهد به تغییر، نه تنها تنیدگی و پریشانی مرتبط با دیابت را کاهش می دهد، که زمینه ای برای تعامل مؤثرتر بیمار-پزشک، بهبود کیفیت زندگی، و خودمدیریتی بهتر بیماری فراهم می کند.
طراحی و اعتباریابی درونی الگوی آموزشی - درمانی آسیب هم وابستگی مبتنی بر ادراک تجارب زیسته نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
198 - 211
حوزههای تخصصی:
هدف: نوجوانی سومین مرحله رشدی است که پس از اِتمام دوران کودکی آغاز شده و تحت تاثیر تحولات رشدی که با آن مواجهه است در مقایسه با سایر مراحل زندگی، بیش تر در معرض بدکارکردی های رشدی و آسیب های روانشناختی _ اجتماعی قرار دارد. پژوهش حاضر باهدف طراحی و اعتباریابی درونی الگوی آموزشی- درمانی آسیب هم وابستگی مبتنی بر ادراک تجارب زیسته نوجوانان هم وابسته شهرستان خاتم انجام شد. مواد و روش: از روش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی با استفاده از روش پیمایشی به گرداوری نظرات اساتید و مختصصان پرداخته شد. در بخش کیفی تحقیق، نمونه آماری جهت مصاحبه های نیمه ساختارمند شامل 15 تن از نوجوانان هم وابسته شهرستان خاتم بودند. در بخش کمی تعداد 12 تن از اساتید ومتخصصین بودند که به عنوان نمونه انتخاب شدند. بر اساس تحلیل محتوای انجام شده، 5 ضمنون اصلی و 12 زیر مضمون استخراج شدند. یافته ها: یافته های پژوهش در بخش کیفی نشان داد که مضمون ها و زیر مضمون ها در دو بعد فردی و اجتماعی به ترتیب شامل: واکنش گری که خود شامل زیر مولفه های (انکار، وسواس و خشم)، مولفه نیاز به کنترل که خود شامل زیر مولفه های (سرکوب احساسات و ضعف در برقراری ارتباط) و مولفه ازخودبیگانگی بود و در بعد اجتماعی شامل مولفه های؛ وابستگی میان فردی که خود شامل زیر مولفه های (کنترل کردن، بی اعتمادی، روابط ناهنجار، حدومرزهای ضعیف) و مولفه تمرکز بر خارج از خود که خود شامل زیر مولفه های (مراقبت از دیگران و متأثر از عوامل خارجی) بودند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که دست اندکاران نظام تعلیم و تربیت به منظور طراحی و اجرای آموزش اثر بخش برای رشد و بهبود خودکارآمدی نوجوانان الگوی پیشنهادی این پژوهش را مد نظر قرار دهند.
تدوین و اعتباریابی بسته پیشگیری از قلدری/ قربانی فضای مجازی نوجوانان مبتنی بر نقش عوامل فرهنگی، شناختی و هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جرم شناسان اتفاق نظر دارند که افزایش جرائم سایبری ازجمله قلدری سایبری نتیجه پیشرفت های تکنولوژیکی است که تعامل اجتماعی و رفتار مردم را تغییر داده است و به یک ناسازگاری و مشکل روانی- اجتماعی رایج در جمعیت کودک و نوجوان مطرح شده است. هدف پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی بسته پیشگیری از قلدری و قربانی فضای مجازی مبتنی بر نقش عوامل فرهنگی، شناختی و هیجانی بود.روش : روش پژوهش حاضر از نوع کیفی و به روش سنتز پژوهی ترکیبی بود. به منظور طراحی بسته پیشگیری، از مبانی نظری موجود در پژوهش های انجام شده استفاده شد و برای کسب اطمینان از روایی مطلوب بسته پیشگیری، از روش روایی محتوایی با استفاده از مدل لاوشه با پانل خبرگان 11 نفری و از دو ضریب کمی نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمامی جلسات بسته طراحی شده ضروری است. محتوای تمامی جلسات، کاملاً مرتبط با اهداف و یا مرتبط اما نیازمند بازبینی جزئی تشخیص داده شد. در ادامه، بازبینی های خواسته شده توسط متخصصان که 17 درصد تمامی پاسخ ها را در برمی گرفت، اعمال و بسته نهایی در ده جلسه تدوین شد.نتیجه گیری: با توجه به روایی مطلوب این بسته پیشنهاد می شود محتوای بسته حاضر به عنوان یک فصل درسی برای کتاب تفکر و سبک زندگی متوسطه اول در نظر گرفته شود. همچنین به مشاوران مدارس و مسئولین ذی ربط پیشنهاد می شود برنامه مداخله حاضر را در صورت لزوم به صورت بالینی و آموزشی مورد استفاده و بهره برداری قرار دهند.
Investigating the effectiveness of positive psychotherapy on cognitive flexibility and distress tolerance in divorced women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to investigate the effectiveness of positive psychotherapy on cognitive flexibility and distress tolerance in divorced women.
Methods: The study population consisted of all divorced women in Damghan City in 2020, from which 30 individuals were randomly selected and assigned to the control and experimental groups (15 individuals in each group). The Distress Tolerance Scale, Cognitive Flexibility Inventory, and Positive Psychotherapy Protocol were used to collect the data, and the ANCOVA test was used to analyze the data. The ANCOVA results showed that the intervention group obtained significantly higher scores in cognitive flexibility and distress tolerance than the control group (p<0.01).
Results: According to the findings, cognitive flexibility and distress tolerance significantly increased in the experimental group. According to the findings of the present study, positive psychotherapy and improvement of psychological components such as psychological flexibility and distress tolerance can play an important role in improving the mental health of divorced women.
Conclusion: By focusing on talents and abilities, a positive therapeutic approach can use the potential capacities of people in order to improve psychological problems to a significant extent.
رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و نوموفوبیا در دانشجویان بزرگسال نوظهور: نقش واسطه ای کمال گرایی منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و نوموفوبیا در دانشجویان بزرگسال نوظهور با نقش واسطه ای کمال گرایی منفی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 1402 – 1403 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 417 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسش نامه دلبستگی بزرگسالان – تجدیدنظرشده (RAAS) (1990)، پرسش نامه نوموفوبیا (NMP-Q) (2015) و پرسش نامه چندبعدی کمال گرایی فراست (FMPS) (1990) بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل مدل معادلات ساختاری بود. مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. یافته ها نشان داد که اثر مستقیم سبک های دلبستگی ناایمن بر نوموفوبیا مثبت و معنادار بود (001/0 P =) و اثر مستقیم دلبستگی های ناایمن بر کمال گرایی منفی نیز مثبت و معنادار بود (001/0 P =). همچنین اثر غیرمستقیم سبک های دلبستگی با میانجی گری کمال گرایی منفی بر نوموفوبیا نیز مثبت و معنادار بود (008/0= P). این یافته ها نشان می دهد که کمال گرایی منفی نقش واسطه ای معناداری در رابطه دلبستگی های ناایمن و نوموفوبیا در دانشجویان بزرگسال نوظهور دارد.
کارآمدی امید درمانی اسلامی در شادکامی و رضایت از زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر امیددرمانی اسلامی در شادکامی و رضایت از زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود. روش تحقیق از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون دو گروهی بود که شامل یک گروه گواه و یک گروه آزمایش بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بودند که در سال 1402 به یک مرکز آموزشی توان بخشی اتیسم در شهر قم مراجعه کرده بودند. تعداد شرکت کنندگان هر گروه 12 نفر بودند و مداخله در 8 جلسه هفتگی 90 دقیقه ای صورت گرفت. متغییرهای وابسته، مقیاس شادکامی فاعلی و رضایت از زندگی در دو مرحله بررسی گردید. یافته ها نشان دهنده تفاوت معنادار گروه کنترل و آزمایش در رضایت از زندگی و شادکامی بود. نتایج نشان داد پروتکل امیددرمانگری اسلامی روشی مؤثر در افزایش شادکامی و رضایت از زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم است. بنابراین پروتکل ارائه شده قابل استفاده در فرایند مداخله برای این افراد است.
Investigating the association between burnout components and self-concept components among educational supervisors
حوزههای تخصصی:
The aim of the present study was to investigate the relationship between burnout and self-concept among educational supervisors. The sample of the present study consisted of 92 educational supervisors in Zahedan city who were selected using simple random sampling and participated in the study. Burnout and self-concept scales were used to collect data. Pearson correlation coefficient test was used to analyze the data. The results showed that emotional exhaustion had a negative and significant relationship with health and gender appropriateness, self-confidence, self-acceptance, beliefs and guilt, but emotional exhaustion had a positive and significant relationship with feelings of shame and guilt. However, emotional exhaustion had no significant relationship with abilities, self-worth, present, future and past, beliefs and guilt, sociability and emotionality. The results showed that depersonalization had a negative and significant relationship with physical health and gender appropriateness, self-acceptance, beliefs and guilt, but a positive and significant relationship was observed between depersonalization and feelings of shame and guilt. Depersonalization was not related to abilities, self-confidence, self-worth, present, future and past, self-esteem, and emotionality. The results showed that there was a positive and significant relationship between personal functioning and self-esteem. However, personal functioning had no significant relationship with the other subscales of self-concept.
Effectiveness of Digital Competence on Entrepreneurial Mindset and Lifelong Learning of Students
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted to determine the impact of digital competence on entrepreneurial mindset and lifelong learning of sixth-grade female students in Mirjaveh city during 2022-2023 academic years. The research method was quasi-experimental design with pretest-posttest and control groups. The statistical population consisted of all sixth-grade female students in Mirjaveh, and Meraj-2 Elementary School was randomly selected. The sample members included two classes of sixth grade, one assigned as the experimental group and the other as the control group. Students in the experimental group underwent 12 sessions, each lasting 45 minutes, under the supervision of the researcher to acquire digital competence skills. The data collection instruments included the Lifelong Learning Questionnaire (Li & Cheng, 2010) and the Entrepreneurial Mindset Questionnaire (Bahramzadeh et al., 2009). Data analysis was performed using descriptive statistics (mean, standard deviation) and inferential statistics (one-way and multivariate analysis of covariance). The results of the covariance analysis were examined for comparing the scores of entrepreneurial mindset, lifelong learning, and their components between the experimental and control groups in the posttest. The F value for each was significant at that indicating that the effect size of digital competence on entrepreneurial mindset and lifelong learning was significant. Furthermore, considering the higher mean scores of the experimental group students in the posttest, it was concluded that the digital competence has a positive and significant effect on the entrepreneurial mindset and lifelong learning of students.
ارائه مدل مطلوب عملکرد تحصیلی بر اساس سرمایه روانشناختی، سازگاری فردی و مهارت حل مسأله در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل مطلوب عملکرد تحصیلی مبتنی بر سرمایه روان شناختی، سازگاری فردی و مهارت های حل مسئله در دانش آموزان دختر شهر کرمان (سال تحصیلی 1402-1401) بوده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و در قالب مدلسازی معادلات ساختاری بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهرستان کرمان با تعداد 3875 نفر بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شد. با توجه به امکان حذف و قابل استفاده بودن برخی از پرسشنامه ها، تعداد 400 دانش آموز تعیین گردید که پس از حذف پرسشنامه های ناقص، تعداد 380 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، حل مسئله هپنر و پترسن (1982)، سازگاری فردی کالیفرنیا کلارک و همکاران (1953)، عملکرد تحصیلی درتاج (2013) استفاده شد. با توجه به برازش مناسب مدل اندازه گیری متغیرهای تحقیق، نتایج نشان داد که تمامی شاخص ها قابل قبول بوده اند. نتایج به دست آمده از آزمون مدل نشان داده است که رابطه مستقیم بین متغیرهای سرمایه روان شناختی، سازگاری فردی، مهارت های حل مسئله و عملکرد تحصیلی مثبت و معنادار است.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر تحمل پریشانی، باورهای غیرمنطقی، نشخوار خشم در مبتلایان وسواس فکری عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
48 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر تحمل پریشانی، باورهای غیرمنطقی و نشخوار خشم در مبتلایان وسواس فکری علمی بود.روش شناسی پژوهش: در این مطالعه ی نیمه آزمایشی جامعه ی آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به وسواس فکری- عملی شهر تهران مراجعه کننده به مراکز روانشناسی و مشاوره در سال 1401 میشد. از میان افرادی که شرایط ورود به مطالعه داشتند تعداد 30 نفر به روش در دسترس جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. این افراد به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری قرار گرفتند. کسانی که در گروه مداخله جایگزین شدند در 10 جلسه 2 ساعته تحت مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک قرار گرفتند. در این مطالعه پرسشنامه های تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، باورهای غیرمنطقی جونز و نشخوار خشم ساکودولسکی و همکاران (2001) و وسواس فکری عملی پادوآ(1988) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس با اندازه های مکرر و در نرم افزار SPSS، تجزیه تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که دو گروه مداخله وکنترل در تحمل پریشانی، باورهای غیرمنطقی و نشخوار خشم پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با یکدیگر تفاوت معنی داری دارند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که رفتاردرمانی دیالکتیک در بهبود تحمل پریشانی، باورهای غیرمنطقی و نشخوار خشم در مبتلایان وسواس فکری علمی اثربخش است.بنابراین رفتاردرمانی دیالکتیک برای بهبود بیماران مبتلا به وسوسا فکری عملی میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
نقش میانجی مطلوبیت اجتماعی در رابطه بین سرمایه های روانشناختی و نگرش به روابط قبل از ازدواج با جهت گیری ازدواج در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۱۴۶-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی مطلوبیت اجتماعی در رابطه جهت گیری ازدواج، سرمایه های روانشناختی و نگرش به روابط قبل از ازدواج در دانشجویان مجرد بود. این مطالعه توصیفی- همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان مجرد دانشگاه های آزاد اسلامی استان اصفهان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که باتوجه به تعداد متغیرهای پژوهش به روش در دسترس تعداد 500 نفر به عنوان نمونه (303 دختر و 197 پسر) به پرسشنامه های جهت گیری ازدواج (MOQ، گوانجی، 1399)، سرمایه روانشناختی (PCQ، لوتانز، 2007)، نگرش به روابط قبل از ازدواج (PRAQ، کردلو، 1380) و مطلوبیت اجتماعی (SDSA، کراون و مارلو، 1964) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر انجام شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج نشان داد سرمایه های روانشناختی با جهت گیری ازدواج رابطه مثبت و معنادار داشت (001/0>P)؛ همچنین اثر مستقیم مطلوبیت اجتماعی بر جهت گیری ازدواج مثبت و معنادار بود (001/0>P). علاوه براین، اثرغیرمستقیم سرمایه های روانشناختی بر جهت گیری ازدواج با نقش میانجی مطلوبیت اجتماعی معنادار بود (001/0>P). اما بین متغیر نگرش به روابط قبل از ازدواج با جهت گیری ازدواج اثر مستقیم و غیرمستقیم معنی داری مشاهده نشد (001/0<P). باتوجه به نتایج می توان گفت مطلوبیت اجتماعی در رابطه بین سرمایه روانشناختی و جهت گیری ازدواج نقش میانجی دارد و این رابطه میان نگرش به رابطه و جهت گیری وجود ندارد.
The Role of Sleep Quality and Self – Efficacy in Job Burnout of Teachers
حوزههای تخصصی:
This study aimed to explore the influence of teachers' sleep quality and self-efficacy on burnout in Iranshahr City. The statistical population for this study comprised all secondary high school teachers in Iranshahr city during the academic year 2023 – 2024. The sample consisted of 118 teachers who were chosen using the convenience sampling method. To gather the data, the job burnout questionnaires developed by Maslach, Jackson, and Leiter (1986), the Petersburg sleep quality questionnaire (1989), and the teacher self-efficacy questionnaire created by Schanen, Moran, and Woolfolk (2001) were utilized. To analyze the data, Pearson correlation and multiple regression were conducted, with all analyses carried out using SPSS software version 24. The results of the Pearson correlation coefficient indicated that emotional exhaustion and depersonalization had a negative correlation with comprehensive involvement, educational strategies, and class management (p<.01), while personal accomplishment showed a notable positive correlation with comprehensive involvement, educational strategies, class management, and sleep quality (p<.01). The overall model accounted for 24.7% of the variance in emotional exhaustion and 11% of the variance in depersonalization. Thorough involvement accounted for 14.5% of the variance in personal accomplishment, while sleep quality explained 9% of the variance in personal accomplishment.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان درگیر تعارض در سال های اول زندگی مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان درگیر تعارض بود که حداکثر پنج سال تجربه زندگی مشترک داشتند. طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان درگیر تعارض شهر مشهد در فروردین ماه 1401 بود که به دادگاه خانواده و شورای حل اختلاف شهر مشهد مراجعه کرده بودند. از جامعه آماری تعداد 45 نفر به صورت دردسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش یک تحت آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی، گروه آزمایش دو تحت آموزش گروهی مثبت نگری طی 8 جلسه 1 ساعته قرار گرفتند و گروه گواه تا پایان پژوهش، مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های ناگویی هیجانی، رضایت از زندگی و خوش بینی بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان دادند بین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان تفاوت معنادار وجود دارد و مثبت نگری نسبت به آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان درگیر تعارض در سال های اول زندگی مشترک اثربخشی بیشتری دارد. بر این اساس، می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری می تواند به عنوان مداخلات تکمیلی در جهت کاهش مشکلات روانشناختی و بهبود کیفیت زندگی زنان درگیر تعارض زناشویی به کار گرفته شود.
رابطه علی سرشت و منش با نشانه های درونی و بیرونی سازی شده نوجوانان با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
395 - 418
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه سرشت و منش با نشانه های درونی سازی شده و بیرونی سازی شده نوجوانان با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان بود. این پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر مقطع دوم متوسطه شهرستان اندیمشک بود. نمونه شامل 326 نفر (165 دختر و 161 پسر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خودسنجی نوجوانان (Achenbach et al.)، پرسشنامه شخصیتی سرشت و منش (Cloninger et al.) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (et al. Garnefski) استفاده شد. نتایج نشان داد که برای هر دو مسیر غیرمستقیم اثر سرشت و منش بر نشانه های درونی سازی شده از طریق تنظیم هیجان مثبت و منفی مورد تایید قرارگرفت. همچنین، دو مسیر غیرمستقیم اثر سرشت و منش بر نشانه های بیرونی سازی شده از طریق تنظیم هیجان مثبت و منفی مورد تأیید قرار گرفت. براساس یافته های به دست آمده از این پژوهش می توان گفت که راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان با اثرگذاری بر ابعاد سرشت و منش شخصیت، موجب بروز و یا تدوام مشکلات رفتاری درونی و بیرونی سازی شده نوجوانان می شود.
Marital Satisfaction Based on Father Involvement in Parenting, Problem-Solving Skills, and Cognitive Emotion Regulation through Emotional Empathy in Mothers of Children with Cerebral Palsy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate marital satisfaction based on father involvement in parenting, problem-solving skills, and cognitive emotion regulation through emotional empathy in mothers of children with cerebral palsy. Methods: The research design was descriptive-survey and used a structural equations approach. The statistical population included 148 mothers of children with cerebral palsy in the city of Rasht in 2022. Using a census and purposive sampling method, all 148 individuals were selected as the sample. Data were collected using the ENRICH Marital Satisfaction Questionnaire, Alabama Parenting Test (Parent Form), Family Problem-Solving Questionnaire, Emotion Regulation Questionnaire, and Emotional Empathy Questionnaire. Data analysis was performed using SPSS (version 28) and Lisrel (version 10). Findings: The findings showed a direct relationship between father involvement in parenting, problem-solving skills, cognitive emotion regulation, and emotional empathy with marital satisfaction (p ≤ .01). An indirect relationship was also found between father involvement in parenting, problem-solving skills, and cognitive emotion regulation through the mediation of emotional empathy with marital satisfaction (p ≤ .01). Conclusion: To alleviate or reduce the burden on mothers of children with cerebral palsy, fathers must actively participate in parenting. This collaboration enables both parents to solve problems and control negative emotions while supporting each other with a high level of emotional empathy, thereby fostering and enhancing marital satisfaction.
Structural Relationship of Metacognitive Beliefs, Stress, Attachment Styles with Anorexia Nervosa Mediated by Self-Image(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to determine the structural relationship between metacognitive beliefs, stress, attachment styles, and anorexia nervosa mediated by self-image. Methods: This research is a descriptive correlational study and is a type of modeling research; the study population included female middle school students from Tehran in the 2022-2023 academic year. The research sample was collected through convenience sampling. Participants included 215 female students who completed online questionnaires on Anorexia Nervosa (Stice et al., 2004), Body Self-Image (Rue & Associates, 1999), Anxiety, Depression, Stress-21 (Lovibond & Lovibond, 1995), Metacognitive Beliefs-30 (Cartwright et al., 2004), and the Adult Attachment Styles Questionnaire (Besharat, 2005). Data were analyzed using the Partial Least Squares method in SPSS and Smart-PLS software. Findings: The results showed that the modified structural relationship model of metacognitive beliefs, stress, and attachment styles with anorexia nervosa mediated by body self-image had the necessary fit. Conclusion: Based on the results obtained, it can be concluded that body self-image played a mediating role in the relationship between metacognitive beliefs, stress, and attachment styles with anorexia nervosa.
تدوین مدل امیدواری بر اساس تنظیم شناختی هیجان با میانجی گری بهزیستی معنوی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی شهر کرمانشاه و اثربخشی آن بر اضطراب مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: موضوع این پژوهش تدوین مدل امیدواری بر اساس تنظیم شناختی هیجان با میانجی گری بهزیستی معنوی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی شهر کرمانشاه و اثربخشی آن بر اضطراب مرگ بود. روش شناسی: این پژوهش در دو مرحله انجام گرفت.در مرحله اول روش توصیفی از نوع همبستگی بود که ارتباط بین متغیرهای پیش بین،ملاک و میانجی مورد بررسی قرار گرفت.در مرحله دوم پژوهش از روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شدجامعه آماری در این پژوهش تمام جوانان مبتلا به نارسایی قلبی مراجعه کننده به بیمارستان امام علی (ع) و مطب های خصوصی شهر کرمانشاه در سال 1401 بودند. در فاز اول مطالعه و بر اساس فرمول کوکران و با رعایت ملاک های ورود به پژوهش تعداد 270 نفر به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شد. در فاز دوم پژوهش نیز بصورت هدفمند و با رعایت ملاک های ورود به پژوهش از میان جامعه آماری تکمیل کننده ابزارهای پژوهش که نمره کمتری در مقیاس های امیدواری و بهزیستی معنوی و تنظیم شناختی هیجان و همچنین نمره بیشتری در پرسشنامه اضطراب مرگ نسبت به بقیه بیماران کسب نمودند تعداد 30 نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش (تجربی) و کنترل (گواه) (هر گروه 15 نفر) قرار داده شدند.در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد.لازم به ذکر است که این تحلیل ها با کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS نسخه 23 انجام گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تنظیم شناختی هیجان با بهزیستی معنوی و امیدواری ارتباط علی معناداری دارند.همچنین مشخص گردید که ارتباط علی بین بهزیستی معنوی و امیدواری معنادار است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش تایید کننده نقش میانجی بهزیستی معنوی در ارتباط بین متغیرهای مذکور بود. همچنین برنامه آموزشی تدوین شده بر اساس امیدواری بر میزان اضطراب مرگ بیماران با نارسایی قلبی اثربخش بود.
اثربخشی مداخلات روان شناختی در درمان کودکان و نوجوانان مبتلاء به درد مزمن: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
62 - 80
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: درد مزمن در سنین پایین می تواند منجر به مشکلات جدی روانی، اجتماعی، و تحصیلی شود و تأثیرات منفی بر عملکرد شناختی داشته باشد. مداخلات روان شناختی به دلیل محدودیت های درمان های پزشکی، می توانند راهکارهای مؤثری برای بهبود کیفیت زندگی و کاهش درد باشند. در این زمینه، پژوهش مروری حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخلات روان شناختی در درمان کودکان و نوجوانان مبتلاء به درد مزمن انجام شد. روش: از طریق مطالعه مروری نظام مند، تمامی مقالات منتخب با توجه به کلمات کلیدی تخصصی در پایگاه های اطلاعاتی خارجی گوگل اسکالر، پاب مد، پروکوئست، امبیس، سایک اینفو، اسکوپوس در بین سال های 2001 (از ماه ژانویه) تا 2024 (تا ماه جولای) و اطلاعات مود نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش، توسط نویسندگان پژوهش ارزیابی شد. 973 مقاله منتشرشده انگلیسی، با در نظر گرفتن معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت با استفاده از الگوی پریزما بررسی شدند. سپس بر اساس ارزیابی کیفی نهایی، 38 مقاله انتخاب و در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش های انجام شده حاکی از اثربخشی مداخلات بیوفیدبک-آرامیدگی (7 مطالعه)، مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی (9 مطالعه)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 مطالعه)، درمان شناختی رفتاری (10 مطالعه)، و درمان متمرکز بر شفقت (3 مطالعه) بر سلامت روانی و جسمانی کودکان و نوجوانان مبتلا به درد مزمن داشت. نتیجه گیری: بر این اساس می توان اذعان داشت مداخلات روان شناختی برای کودکان و نوجوانان با درد مزمن به طور قابل توجهی مؤثر بوده اند. این درمان ها شدت درد، تنیدگی، اضطراب، افسردگی، و کم توانی های مرتبط با درد را کاهش داده اند. در مقابل، کیفیت زندگی، مهارت های کنار آمدن، کنش وری جسمانی، و رضایت از زندگی را در بیماران افزایش یافته است. به طور کلی این درمان ها نه تنها به کاهش علائم منفی ،که به بهبود جنبه های مختلف زندگی این بیماران کمک کرده اند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری توام با خودشفقت گری همراه با فعالیت های شناختی -حرکتی و مداخله شناختی-حرکتی به تنهایی بر اضطراب مرگ و ادراک پیری سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری توام با خودشفقت گری همراه با فعالیت های شناختی حرکتی حرکتی بر اضطراب مرگ و ادراک پیری سالمندان بود. مواد و روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون، با گروه کنترل همراه با دوره پیگیری بود. بدین منظورنمونه ای متشکل از 42 نفر(21 زن و 21مرد) بالای 60 سال ساکن شهرمشهد در سال 1400 که ملاک های ورودی را برآورده کردند، انتخاب و پس از گمارش تصادفی در سه گروه آزمایش اول(با مداخله درمان شناختی رفتاری توام با خودشفقت گری همراه با فعالیت های شناختی حرکتی)؛ گروه آزمایش دوم( با مداخله مبتنی برفعالیت های شناختی حرکتی به تنهایی) وگروه کنترل (بدون هیچگونه مداخله) در 18 جلسه 90 دقیقه ای طی 9 هفته تحت مداخلات ذکرشده قرارگرفتند. داده های حاصل از پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر وهمکاران (1970) و پرسشنامه ادراک پیری اسلاتمن و همکاران(2017) از طریق نرم افزارآماریSPSS و با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمورد هردو متغیراضطراب مرگ و ادراک پیری، بین دوگروه آزمایش با گروه کنترل، درهردو زمان پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادارشده، اما تفاوت میان دو گروه آزمایش، معنادار نبود. نتیجه گیری: به نظر می رسد درمان شناختی-رفتاری توام با خودشفقت گری همراه با فعالیت های شناختی-حرکتی و همچنین مداخله شناختی-حرکتی به تنهایی، را می توان برای کاهش افسردگی مرگ و بهبود ادراک از پیری سالمندان و درجهت ارتقاء کیفیت زندگی و تدوین برنامه های آموزشی مناسب آن ها بکار گرفت.
ارائه مدل زیباشناختی و هنری در برنامه درسی دوره ابتدایی براساس آیات و روایات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
21 - 35
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال ارائه مدل زیباشناسانه و هنری در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس آیات و روایات با استفاده از روش آمیخته (کیفی و کمی) است. مولفه-های زیباشناختی و هنری برنامه درسی براساس آیات و روایات از طریق بررسی اسناد و تبیین مبانی و انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان این حوزه تبیین و استناج شد. در بخش کمی جامعه آماری، شامل کلیه معلمان، مدیران و فرهنگیان دارای مدرک دکتری تخصصی در استان سیستان و بلوچستان بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 265 نفر انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها نیز استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بود. مدل اولیه، با مولفه های حاصل از پرسشنامه طراحی شد و با استفاده از نرم افزار PLS مورد تحلیل قرار گرفت و شکل تاییدی آن بدست آمد. در مدل اعتبار شده 12 مولفه بدست آمد. در تحلیل تاییدی PLS و سوالات پژوهش از طریق بارهای عاملی و ارزش های R2 و از روش بوت استراپ (با 500 زیر نمونه) برای محاسبه مقادیر آماره T جهت تعیین معناداری ضرایب مسیر استفاده شد. مدل با توجه به جداول و ضرایب در سطح قابل قبول برازش شد و کلیه بارهای عاملی مرتبه اول بالای 50/0 به دست آمد. در نهایت مدل برآمده از PLS، در قالب نمودار اشعه خورشیدی (Sunburst) حاصل شد.