فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جوّ روانی- اجتماعی کلاس از طریق اثر بر متغیرهای روان شناختی مثبت همچون تاب آوری می تواند به طور غیرمستقیم بر خلاقیت اثرگذار باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تاب آوری در رابطه جوّ روانی- اجتماعی کلاس با خلاقیت دانش آموزان انجام شد. روش: در پژوهش همبستگی حاضر، نمونه مورد مطالعه شامل 341 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی از بین تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه یکم شهر الوند (استان قزوین) در نیم سال دوم سال تحصیلی 1402-1403 انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تفکر خلاق تورنس (1979)، جوّ روانی - اجتماعی کلاس فریزر و همکاران (1995)، و تاب آوری کانور و دیویدسون (2003) استفاده شد. داده ها از طریق نرم افزار Spss24 و AMOS24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل مفروض اولیه با داده های مشاهده شده برازش مطلوبی دارد. بر اساس نتایج مسیر مستقیم جوّ روانی _اجتماعی کلاس (اصطکاک و وابستگی) و تاب آوری بر خلاقیت معنادار به دست آمد (001/0p≤). همچنین مسیر غیرمستقیم تاب آوری در ارتباط بین جوّ روانی _اجتماعی کلاس (وابستگی) و خلاقیت (001/0P<)، و مسیر غیرمستقیم تاب آوری در ارتباط بین جوّ روانی _اجتماعی کلاس (انضباط) و خلاقیت نیز معنادار شد (01/0P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده جوّ روانی-اجتماعی کلاس با واسطه تاب آوری به صورت مستقیم و غیرمستقیم توان تبیین خلاقیت را دارند. محیط غنی کلاس درس همراه با رابطه صمیمی و مقتدر معلم در کاربرد آموزش های اکتشافی و بهبود خلاقیت، تلویحات مهمی برای معلمان و مشاوران مدارس دارد.
ارتباط رفتار تکانشگرانه بعد از ترک ماده شیشه در مردان با طرحواره های هیجانی، پریشانی روانی و پرخاشگری
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۴۲۴-۴۱۲
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ارتباط رفتار تکانشگرانه بعد از ترک ماده شیشه در مردان با طرحواره های هیجانی، پریشانی روانی و پرخاشگری انجام شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه مردانی بود که ماده شیشه را در مرکز یاران رهایی تهران در سال 1402 ترک کرده اند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 62 نفر انتخاب شدند و به پرسشنامه تکانشگری بارت و همکاران (1995)، پرسشنامه طرحواره هیجانی لیهی (2002)، پرسشنامه پریشانی روانشناختی (K-10) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) پاسخ دادند. نتایج نشان داد طرحواره های هیجانی شامل قابل درک و کنترل بودن، نشخوار فکری، توافق عمومی و پذیرش و همچنین پریشانی روانی و ابعاد پرخاشگری بدنی، پرخاشگری کلامی و خشم، تکانشگری را به صورت مثبت پیش بینی کرده اند. با توجه به نتایج، می توان تصمیم گیری و رفتارهای تکانشگرانه را بعد از ترک ماده شیشه در مردان بر اساس طرحواره های هیجانی، پریشانی روانی و پرخاشگری تبیین کرد.
مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشخوار ذهنی و فرسودگی هیجانی زنان مطلقه سرپرست خانوار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از اینرو هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشخوار ذهنی و فرسودگی هیجانی زنان مطلقه سرپرست خانوار میباشد. مواد و روشها: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و گروه گواه و جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه سرپرست خانوار در شهر اصفهان در سال 1402 که به روش نمونه گیری دردسترس 45 نفر انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه درمان پذیرش و تعهد 15 نفر و گروه درمان فراتشخیصی 15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. سپس به گروه آزمایش درمان پذیرش و تعهد 8 جلسه 90 دقیقهای و به گروه آزمایش درمان فراتشخیصی هم 8 جلسه 90 دقیقهای ارائه شد. برای گروه گواه مداخلهای صورت نگرفت. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه نشخوار ذهنی نولن – هوکسما و مورو (1991) و پرسشنامه فرسودگی هیجانی مسلش و جکسون (1981) بود. دادهها بهوسیله روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد، تفاوت معناداری را بین میانگین نمرات پس آزمون و آزمون پیگیری متغیر نشخوار ذهنی و میانگین نمرات پس آزمون فرسودگی هیجانی وجود ندارد و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اثربخشی بیشتری را نسبت به درمان فراتشخیصی بر کاهش نشخوار ذهنی و نگرانی زنان مطلقه سرپرست خانوار داشت. نتیجهگیری: درمان پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی با آموزش روشهای مناسب برخورد با موضوعات هیجانی، راهبردهای سازگارانه زنان مطلقه سرپرست خانوار برای تنظیم هیجانات را افزایش داده و باعث ارتقاء سطح سلامت روانی و کاهش نشخوار ذهنی و فرسودگی هیجانی شدهاند و همین موجب تجربه کمتر اختلالات فیزیولوژیکی و هیجانی شده است
مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور و روایت درمانی بر تحمل پریشانی مادران دارای فرزند مبتلا به بیماری سلیاک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماریهای مزمن و لاعلاج ازجمله سلیاک تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی بیماران و خانوادههای آنان دارد و ابتلای فرزندی به سلیاک میتواند عامل تهدید کنندهای برای سلامت روان مراقبان آنان بویژه مادرانشان باشد؛ از این جهت که این افراد اضطراب و فشارروانی زیادی را متحمل میشوند؛ لذا هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان راهحلمحور و روایتدرمانی بر تحملپریشانی مادران دارای فرزند مبتلا به سلیاک بود. مواد و روشها: پژوهش حاضر، از نوع مداخلهی نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 3 ماهه با دو گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری مادران دارای حداقل یک فرزند مبتلا به سلیاک و عضو انجمن سلیاک ایران در اصفهان بودند. از بین آنها، 60 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول درمان راهحلمحور و گروه آزمایش دوم روایتدرمانی را در قالب 8 جلسه 90 دقیقهای دریافت نمودند، گروه کنترل هیچ مداخلهای نگرفت. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه تحملپریشانی گاهر و سیمون(2005) در هرسه مرحله استفاده گردید. دادهها در نرمافزارspss26 به روش واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: هر دو مداخله منجر به افزایش معنادار تحملپریشانی در مادران دارای فرزند مبتلا به سلیاک شد(P<0.01). همچنین، در مرحله پسآزمون بین اثربخشی دو مداخله بر تحمل پریشانی در دو گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود نداشت. این نتایج در طول مرحله پیگیری پایدار باقی ماند(P<0.01). نتیجهگیری: هر دو درمان راهحلمحور و روایتدرمانی میتوانند بعنوان مداخلاتی سودمند برای افزایش تحملپریشانی در مادران دارای فرزند مبتلا به سلیاک بهکار گرفته شوند
بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر تعیین وضعیت سلامت عمومی روان در متخصصان بهداشت روان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۱۵۸-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
سلامت روان برای متخصصان بهداشت روان به ویژه روان شناسان حائز اهمیت است؛ زیرا وظایف روان شناسان کمک به مراجعین جهت پیشگیری و درمان اختلالات روان و به دنبال آن افزایش سلامت عمومی روان افراد می باشد و چنانچه سلامت روان ایشان مورد غفلت قرار بگیرد، آسیب هایی جبران ناپذیر به سلامت روان خود و مراجعین خواهند داشت. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی در افزایش سلامت عمومی روان شناسان می باشد. این مطالعه به روش شبه تجربی بود و با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. 38 نفر از روان شناسان شاغل در مراکز روان شناسی در مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای موردسنجش، پرسشنامه سلامت عمومی روان بود؛ که با این پرسشنامه سطح سلامت روان در جنبه های مختلف از قبیل اضطراب، نشانه های جسمانی، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی سنجیده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند میانگین نمره های سلامت عمومی روان گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری داشت و همچنین نسبت به گروه گواه افزایش معناداری یافت. همچنین نمرات گروه آزمایش در مرحله پیگیری به طور معناداری بالاتر از نمرات پیش آزمون بود؛ به عبارت دیگر، طرحواره درمانی سلامت عمومی روان درروان شناسان را به طور معناداری افزایش داد.
اثربخشی برنامه مشاوره معنویت درمانی بر هیجان تحصیلی و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان خانواده های تک والد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
کودکان خانواده های تک والد با مش کلات متعددی روبه رو هستند ک ه ازجمله آن ها اخت لال در عملکرد تحصیلی فرزندان است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه مشاوره معنویت درمانی بر هیجان تحصیلی و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان خانواده های تک والد صورت گرفت. پژوهش حاضر از نظر روششناسی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامع ه آم اری این پژوه ش را دانش آموزان مقط ع متوس طه دوم شهر بروجرد در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای این منظور تعداد 30 نفر از دانش آموزان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس 8 جلسه آموزشی مداخله ی معنوی در مورد گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای پیش آزمون و پس آزمون، تمام آزمودنی ها، ابزارهای مورداستفاده، خودپنداره تحصیلی بی یسن چی (2004)، هیجان تحصیلی پکران و همکاران (2005) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها بیانگر این بود که معنوی درمانی بر مولفه های گروه آزمایش تفاوت معناداری ایجاد کرده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که برنامه مشاوره مبتنی بر معنویت درمانی برکاهش هیجان تحصیلی و افزایش خودپنداره تحصیلی دانشآموزان اثرگذار بوده است.
اثربخشی زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی مثبت و منفی و ابرازگری صمیمیت در زوج های ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
679 - 696
حوزههای تخصصی:
زمینه: کاهش ابرازگری هیجانی مثبت، ابرازگری صمیمیت و افزایش ابرازگری هیجانی منفی با ناسازگاری زناشویی رابطه دارد. بهبود ابرازگری در زوج های ناسازگار از طریق مداخله های زوج درمانی، به ویژه زوج درمانگری متمرکز بر شفقت، مهم است، اما در تأثیر زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی در جامعه موردمطالعه، شکاف تحقیقاتی دیده می شود.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی مثبت و منفی و ابرازگری صمیمیت در زوج های ناسازگار انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زوج های ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی سیفا، بهین و همراز شهر خرم آباد در سال 1402 بودند. نمونه ای به تعداد 20 زوج واجد شرایط با روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. سنجش زوج ها بر اساس پرسشنامه ابرازگری هیجانی (کینگ و امونز، 1990) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در هر دو گروه انجام شد. گروه آزمایش زوج درمانگری متمرکز بر شفقت (لطفی و همکاران، 1400) را طی 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 27 استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد زوج درمانی متمرکز بر شفقت بر افزایش ابرازگری هیجانی مثبت، کاهش ابرازگری هیجانی منفی و نیز افزایش ابرازگری صمیمیت زوج های ناسازگار مؤثر است (01/0 p<).
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها زوج درمانگری متمرکز بر شفقت با تقویت هیجان های مثبت و سازگارانه در زوج ها، کاهش هیجان های منفی زوج ها، تشویق زوج ها به ابراز شفقت کلامی و رفتاری و همدلی نسبت به همسر و درک نقاط قوت و ضعف خویش و همسر موجب بهبود ابرازگری هیجانی در زوج های ناسازگار می شود. بنابراین می توان از زوج درمانی متمرکز بر شفقت برای بهبود ابرازگری هیجانی زوج های ناسازگار استفاده کرد.
اثربخشی مداخله شناختی رایانه محور بر حافظه آشکار و نهان و توانایی نگهداری ذهنی در کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
199 - 205
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال اوتیسم به عنوان یک اختلال عصبی-تحولی همواره با ضعف هایی در کودکان مبتلا به این اختلال در حافظه و نگهداری ذهنی همراه است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله شناختی رایانه محور بر حافظه آشکار و نهان و توانایی نگهداری ذهنی در کودکان مبتلا به اوتیسم انجام شد.روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه مراجعان کودک مبتلا به اختلال اوتیسم در سال 1402 به مراکز درمانی شهر تهران بودند. که از بین آن ها 30 کودک به طور هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و گواه (15) قرار داده شدند. مداخله شناختی رایانه محور به صورت انفرادی در 10 جلسه 50 دقیقه ای در طول چهار هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. در صورتی که گروه کنترل هیچ مداخله ای در زمینه توانبخشی شناختی رایانه محور دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون حافظه آشکار و نهان و تکلیف نگهداری ذهنی مایع بود. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون های تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 26 صورت گرفت.یافته: نتایج نشان داد مداخله شناختی رایانه محور بر بهبود حافظه آشکار و نهان و نگهداری ذهنی در کودکان مبتلا به اوتیسم معنادار بود. (0/001>P).نتیجه گیری: یکی از مهم ترین اهداف آموزشی و توانبخشی کودکان مبتلا به اوتیسم ارتقای شناختی آن ها است. به کارگیری مداخله شناختی رایانه محور برای ارتقای حافظه آشکار و نهان و توانایی نگهداری ذهنی ایشان مفید خواهد بود.
روابط ساختاری هوش هیجانی والد و مهارت های اجتماعی کودک با نقش میانجی گر ارتباط والد-کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۱۷۷-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: بررسی سابقه پژوهشی حاکی از رابطه میان هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی فرزندان است اما پژوهش های اندکی به بررسی رابطه هوش هیجانی والدین و مهارت اجتماعی فرزندان در سنین کودکی پرداخته اند و نیز در زمینه بررسی نقش میانجی گری رابطه والد-کودک در این رابطه خلاء پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر رابطه والد-کودک در رابطه هوش هیجانی والد با مهارت های اجتماعی کودک انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی کودکان 4 تا 7 ساله شهر بجنورد در سال 1400-1401 بودند که از بین آن ها 210 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه مهارت های اجتماعی کودکان (ماتسون، 1983)، هوش هیجانی (شرینگ، 1996) و رابطه والد-کودک (پیانتا، 1994) جمع آوری شد. برازندگی مدل پیشنهادی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و بهره گیری از نرم افزار AMOS نسخه 24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد شاخص های برازندگی مدل پیشنهادی در حد بسنده و قابل قبولی قرار دارند. ارزیابی روابط میانجی با استفاده از روش بوت استراپ نشان داد هوش هیجانی والدین از طریق رابطه والد-کودک، بر مهارت های اجتماعی فرزند اثر مثبت غیرمستقیم و معنی دار دارد (0/000 =p، 0/43 =β). اما، اثر مستقیم هوش هیجانی والدین بر مهارت های اجتماعی فرزند در حضور متغیر میانجی معنی دار نبود (0/532 =p، 0/07 =β). از این رو، نوع رابطه میانجی حاصله از مدل مطالعه حاضر از نوع میانجی گر کامل بود. نتیجه گیری: با توجه به این نتایج، هوش هیجانی والدین از طریق بهبود رابطه والد-کودک می تواند به افزایش مهارت های اجتماعی کودکان بیانجامد و نیز اصلاح سبک ارتباطی والدین با فرزندان و کاهش تعارضات در رابطه می تواند در بهبود مهارت های اجتماعی کودکان نقش داشته باشد.
مقایسه اثربخشی بسته آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی و برنامه آموزش مهارت های اجتماعی والکر بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
251 - 266
حوزههای تخصصی:
زمینه: توجه به رشد کودکان در ابعاد مختلف اجتماعی و اقدامات پیشگیرانه از بروز مشکلات رفتاری در سنین اولیه از اهمیت زیادی برخوردار است. ازاین رو شناسایی برنامه های مداخله ای هدفمند و مؤثر در این زمینه کمک کننده خواهد بود. تاکنون از روش های مختلفی برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان استفاده شده است، اما در مورد مقایسه اثربخشی بسته آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی و برنامه آموزش مهارت های اجتماعی والکر بر مشکلات رفتاری کودکان شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی و برنامه آموزش مهارت های اجتماعی والکر بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان دوره پیش دبستانی شهر کرمان بود که از میان آن ها نمونه ای 60 نفری به صورت در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. یکی از گروه های آزمایش از طریق بسته آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی (10 جلسه) و گروه آزمایش دیگر از طریق برنامه آموزشی والکر (1983) تحت 11 جلسه آموزش قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) بود. تحلیل داده های پژوهش با روش تحلیل کواریانس تک متغیری و چند متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-24 انجام شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس در پژوهش حاضر نشان داد هر دو روش مداخله در کاهش مشکلات رفتاری مؤثر بودند، اما اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی در مشکلات درونی سازی و بیش فعالی نسبت به روش والکر بیشتر بود (0/05 >P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد استفاده از روش های مداخله ای مبتنی بر نمایش عروسکی در بهبود مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی نسبت به روش هایی که صرفاً جنبه ذهنی دارند؛ مؤثرتر هستند، لذا مربیان پیش دبستانی و روانشناسان کودک می توانند از روش مذکور در جهت کاهش مشکلات رفتاری کودکان از آن استفاده کنند.
مقایسه کارکردهای اجرایی توجه، کارکردهای یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری در افراد ورزشکار حرفه ای و افراد عادی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ورزش کردن در سطح حرفه ای نه تنها نیازمند آمادگی بدنی، عوامل تکنیکی و تاکتیکی قرار می گیرد بلکه ویژگی های شناختی، روانی و هیجانی نیز می تواند بر عملکرد ورزشی تأثیرگذار باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی توجه، کارکردهای یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری در افراد ورزشکار حرفه ای و افراد عادی بود. روش: روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری ورزشکاران حرفه ای در سطح استانی و ملی در سال 1402-1401 بودند، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 90 نفر در دامنه سنی 35-15 سال در دو گروه ورزشکار حرفه ای و افراد عادی (هر گروه 45 نفر) جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون رنگ – واژه استروپ (2006)، مقیاس کارکردهای یادگیری مشاهده ای (2005) و مقیاس حافظه کاری (2008) استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون تی مستقل و از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲4 تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که در متغیرهای توجه (12/7t=، 05/0>P)، حافظه کاری (79/9t=، 05/0>P) و کارکردهای یادگیری مشاهده ای شامل مهارت (12/4t=، 05/0>P)، استراتژی (64/5t=، 05/0>P) و اجرا (02/4t=، 05/0>P) تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین گروه ورزشکاران حرفه ای از افراد عادی بیشتر بود. نتیجه گیری: کارکردهای اجرایی توجه، یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری در ورزشکاران حرفه ای بهتر از افراد عادی بود و بنابراین استفاده از برنامه های ورزشی برای تقویت کارکردهای شناختی مانند توجه، یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری می تواند بر بهبود عملکرد شناختی افراد مؤثر باشد
نقش ساختاری سطح کارکرد شخصیت و سبک های دلبستگی در غذا خوردن هیجانی: عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر ساختاری سطح کارکرد شخصیت و سبک های دلبستگی بر غذا خوردن هیجانی با در نظر گرفتن عامل واسطه ای مکانیسم های دفاعی انجام گرفت.
روش: در یک طرح همبستگی با روش مدل سازی معادلات ساختاری، تعداد 800 شرکت کننده به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند داده ها با پرسشنامه های رفتار خوردن داچ، پرسش نامه سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، پرسش نامه سبک های دفاعی و فرم کوتاه مقیاس سطوح کارکرد شخصیت توسط افراد نمونه جمع آوری شد.
یافته ها: سطح کارکرد شخصیت (52/0) و سبک های دلبستگی ایمن (91/0)، اضطرابی (39/0) و اجتنابی (51/0) بر غذا خوردن هیجانی اثر ساختاری مستقیم دارد (05/0>P). سطح کارکرد شخصیت با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدیافته (76/0)، رشدنایافته (83/0) و روان آزرده (79/0) بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (61/0)، اضطرابی (61/0) و اجتنابی (72/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدیافته بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (78/0)، اضطرابی (60/0) و اجتنابی (79/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدنایافته بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (86/0)، اضطرابی (67/0) و اجتنابی (73/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی روان آزرده بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P).
نتیجه گیری: از آنجا که اختلال در شخصیت با پرخوری و خوردن کنترل نشده ارتباط دارد لذا می توان این طور نتیجه گیری نمود که افراد دارای پرخوری، کارکرد شخصیت ناسازگار بالاتر و کارکرد شخصیت سازگار پایین تری دارند. بر اساس نظریه ی تنظیم هیجان که یکی از نظریه های رفتار غذا خوردن هیجانی است، خوردن هیجانی می تواند با کاهش هیجانات منفی، خلق و خو را بهبود بخشد. لذا با توجه به همپوشی بین مفاهیم تنظیم هیجان در دو متغیر سطح کارکرد شخصیت و غذا خوردن هیجانی به نظر می رسد این اشتراک علت ارتباط این دو متغیر با یکدیگر باشد. دفاع نابالغ با خوردن هیجانی مرتبط است و خوردن هیجانی نیز همچون مکانیزم دفاعی راهبردی برای کاهش هیجانات منفی می باشد که در نهایت آسیب های بسیاری را به دنبال دارد. هماهنگی مادر با کودک در موقعیت های پراسترس خودتنظیمی و مبانی شناختی و هیجانی و راهبردهای مقابله ای کودک را شکل می دهد؛ در صورتی که دلبستگی ایمن در فرد شکل نگیرد، قادر به تنظیم هیجانات و کنترل هیجانات خود به شیوه ی صحیح نخواهند بود و از راهبردهای نامناسبی همچون پرخوری برای تنظیم هیجانات خود استفاده خواهد کرد. نتایج پژوهش می تواند به تدوین و طراحی مداخلات روانشناختی و پروتکل های درمان پرخوری و چاقی کمک کند.
تحلیل مسیر صمیمیت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با میانجی گری باورهای ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
195 - 205
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تحلیل مسیر صمیمیت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با میانجی گری باورهای ارتباطی بود. روش پژوهش، توصیفی_همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه زنان متاهل شرکت کننده در کلاس های آموزش خانواده شهر ابهر که در محدوده سنی 45-25 قرار داشتند، بود که با استفاده روش نمونه گیری تصادفی ساده 260 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (MIS)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (RASS) و باورهای ارتباطی اپستاین و آیدلسون (RBT) بود. اطلاعات پرسشنامه ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 27 و ایموس نسخه 26 و به روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن و صمیمیت زناشویی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد و رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا و باورهای ارتباطی با صمیمیت زناشویی منفی و معنادار است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا هم بطور مستقیم و هم بطور غیر مستقیم از طریق باورهای ارتباطی برصمیمیت زناشویی تاثیر دارند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی یک رابطه خطی نیست و باورهای ارتباطی می تواند در این رابطه نقش واسطه ای داشته باشد.
بررسی تأثیر کارکردهای اجرایی در کودکان دارای اختلال یادگیری خاص: مطالعه مروری نظام مند
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۲۶۹-۲۵۶
حوزههای تخصصی:
اختلالات یادگیری ازجمله اختلالاتی است که نقص در کارکردهای اجرایی در آن دیده می شود. هدف این مطالعه ارائه تصویر روشنی از وضعیت کارکردهایی اجرایی در کودکان با اختلالات یادگیری است. بررسی داده ها در پژوهش حاضر به صورت مروری نظام مند یا سیستماتیک انجام گرفت. روش شناسی آن نیز مبتنی بر گردآوری، طبقه بندی و خلاصه کردن یافته های مقالات علمی پژوهشی مرتبط با کارکردهای اجرایی و اختلال یادگیری در بین سال های 2022-2012 میلادی از پایگاه های Cilivica, Noormags, SID, Google scholar با کلیدواژه های اختلالات یادگیری، کودکان و کارکردهای اجرایی بود. در جستجوی اولیه 114 مقاله انتخاب شدند و در ادامه 23 مقاله که با موضوع کارکردهای اجرایی در کودکان با اختلالات یادگیری مرتبط بودند؛ انتخاب شدند. از بین آن ها ۷۵ مقاله به دلیل عدم تناسب با موضوع، ۷ مقاله به دلیل قدیمی بودن و 9 مقاله به دلیل تکراری بودن در چند پایگاه اطلاعاتی حذف شد و درنهایت ۲۳ مقاله انتخاب گردید. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش کارکردهای اجرایی در چارچوبی مشخص به دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری، می تواند در کاهش مشکلات مربوط به مهارت های یادگیری به این دانش آموزان کمک قابل توجهی کند. با بررسی مطالعات انجام گرفته می توان نتیجه گرفت که بین دو گروه از دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری و عادی در کارکرد اجرایی تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنی که دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری در مقایسه با کودکان عادی از توانایی های عالی، شامل خودگردانی، خود آغازگری، برنامه ریزی، انعطاف شناختی، حافظه کاری، سازماندهی، پیش بینی آینده و حل مسئله کمتری برخوردار هستند.
پرسش نامه انگیزش ریاضی: ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج مطالعات مختلف از نقش حساس سازه انگیزش در تامین تجارب موفقیت آمیز یادگیرندگان در تمامی قلمروهای پیشرفت تحصیلی، حمایت کرده اند. بنابراین؛ این پژوهش با هدف مطالعه ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسش نامه انگیزش ریاضی در نوجوانان انجام شد. در این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی، از جامعه آماری دختران متوسطه اول منطقه 4 آموزش و پرورش شهر تهران، تعداد 350 نوجوانان از طریق روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به پرسش نامه انگیزش ریاضی (فیوریلا و همکاران، 2021)، نسخه تجدیدنظرشده مقیاس ارزیابی تنیدگی (رویلی، رویسچ، جاریکا و واگن، 2005) و پرسش نامه سرمایه روان شناختی نسخه نوجوان (لوتانز، آولیو، آوی و نورمن، 2007)، پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که نسخه فارسی پرسش نامه انگیزش ریاضی برای نوجوانان با ساختاری مشتمل بر چهار عامل ارزش درونی، خودتنظیمی، خودکارآمدی، ارزش سودمندی و اضطراب امتحان، از روایی عاملی خوبی برخوردار بود. علاوه بر این، نتایج مربوط به همبستگی بین ابعاد انگیزش ریاضی برای نوجوانان با ارزیابی های شناختی آنها از تجارب شکست در بافتار پاسخ به مطالبات درس ریاضی و همچنین با سرمایه روان شناختی یادگیرندگان در موقعیت های پیشرفت تحصیلی، از روایی ملاکی نسخه فارسی پرسش نامه مزبور، حمایت کرد. در مجموع، نتایج این پژوهش ضمن تاکید بر اتقان نظری بنان مفهومی زیربنایی پرسش نامه انگیزش ریاضی، از یک سوی، با تکرار ساختار عاملی این ابزار سنجش، از کارکرد فرابافتاری سازه های انگیزشی و از دیگر سوی، از ضرورت فهم بافتاری سازه های انگیزشی بر اساس مطالبه گری های اختصاصی دروس مختلف، حمایت کرد.
رابطه بین اختلال وسواسی اجباری واهمال کاری تحصیلی و نقش واسطه ای اجتناب شناختی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناسایی عوامل مرتبط و تأثیرگذار بر اهمال کاری تحصیلی از ضرورت و اهمیت ویژه ای برخوردار است. به نظر می رسد اختلال وسواسی اجباری و اجتناب شناختی از عوامل موثر بر اهمال کاری تحصیلی هستند. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه اختلال وسواسی اجباری و اهمال کاری تحصیلی با نقش واسطه ای اجتناب شناختی بود. روش: روش اجرای این پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان دانشگاه ارومیه در نیمسال دوم تحصیلی 1401-1402 بودند که تعداد 251 نفر از آن ها با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس بازنگری شده وسواسی اجباری (فوا و همکاران، 2002)، مقیاس اجتناب شناختی (سکستون و دوگاس، 2008) و مقیاس تعلل ورزی تحصیلی (سولومون و راث بلوم ، 1984) استفاده شد. تحلیل داده های جمع آوری شده در نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 24 و آموس نسخه 24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر مستقیم اختلال وسواسی اجباری بر اهمال کاری تحصیلی معنادار است (01/0p<). همچنین نتایج نشان داد اختلال وسواسی اجباری با واسطه گری اجتناب شناختی رابطه معناداری دارد (05/0p<). در نهایت نتایج نشان داد مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد اجتناب شناختی رابطه بین اختلال وسواسی اجباری و اهمال کاری تحصیلی را واسطه گری می کند. به مشاوران و روان شناسان مرکز مشاوره دانشجویی پیشنهاد می شود جهت کاهش اهمال کاری تحصیلی، بر تظاهرات اختلال وسواسی اجباری و اجتناب شناختی ناشی از آن نیز توجه کنند.
مدل پارادایمی خدمات مشاوره مدرسه بر مبنای نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
۱۸۱-۱۴۲
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی از خدمات مشاوره مدرسه است بر اساس شرایط و پیامدهای نظریه زمینه ای تا به مشاوران مدرسه کمک کند خدمات مناسب را جهت رشد یکپارچه دانش آموزان به کار گیرند. روش: روش پژوهش از نوع پژوهش کیفی بود که با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای انجام شد. گردآوری داده ها در این پژوهش، به دو روش مصاحبه نمیه ساختار یافته و ترجمه اسناد معتبر مشاوره مدرسه بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 8 مشاور تخصصی مدرسه با درجه دکترای تخصصی مشاوره بودند که بیش از 10 سال در مدارس به عنوان مشاور مدرسه کار کردند. یافته ها: یافته های این پژوهش بر اساس حوزه های نظریه زمینه ای شامل مفاهیمی از عوامل و پیامدهای خدمات مشاوره هستند. این مفاهیم عبارت اند از: نیازهای رشدی دانش آموزان، صلاحیت حرفه ای مشاوران مدرسه، ضرورت آگاهی خانواده ها، بافت فرهنگی، سبک زندگی خانواده ها، خط مشی آموزش و پرورش، پدیده کنکور، روان پزشکان و تجویز دارو، نگرش درمانی به جای نگرش پیشگیرانه، مؤسسات و مدارس غیر دولتی، استانداردهای دانش آموزان، استانداردهای مشاوران، خدمات مستقیم، خدمات غیر مستقیم. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان دادند که ارائه خدمات مشاوره مدرسه باید بر اساس نیازهای رشدی دانش آموزان باشد، بافت فرهنگی و سبک زندگی خانواده ها در نظر گرفته شود، مشاوران مدرسه استانداردهای لازم را برای ارائه خدمات داشته باشند و نهایتاً، خدمات مستقیم و غیر مستقیم مشاوره مدرسه به صورت تخصصی و در چارچوب منظمی ارائه شوند تا رشد یکپارچه دانش آموزان که شامل رشد شخصی، رشد تحصیلی، رشد هیجانی/اجتماعی، و رشد شغلی است، تسهیل شود.
ارائه ابعاد روانشناختی مدل شادی سازمانی در وزارت امور اقتصادی و دارایی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شادی سازمانی به دلیل افزایش احساسات مثبت و ارتقای سطح زندگی کارکنان، ارتباطات بین افراد را بهبود و منجر به بهبود سلامتی جسمانی و روانشناختی آن ها می شود.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد روانشناختی مدل شادی سازمانی در وزارت امور اقتصادی و دارایی بود.
روش: پژوهش حاضر کیفی و از نوع مطالعات توسعه ای بود. جامعه تحقیق شامل مدیران ارشد و میانی و خبرگان دانشگاهی شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود. بر این اساس ۱۰ نفر از مدیران ارشد و میانی وزارت امور اقتصادی و دارایی و ۱۰ نفر از اساتید دانشگاهی در رشته مدیریت رفتار سازمانی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل مصاحبه بود و از روش تحلیل مضمون، به شناسایی ابعاد، مولفه ها و شاخص های مرتبط با شادی سازمانی پرداخته شد. سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی میزان اهمیت هر یک از مولفه ها و شاخص ها تعیین شد. جهت بررسی اعتبار مدل بدست آمده، پرسشنامه سنجش مدل به صورت طیف پنج درجه ای تنظیم و در اختیار ۱۵ نفر از متخصصان این حوزه قرار داده شد. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد مولفه های ویژگی های فردی،کیفیت زندگی، روابط اجتماعی، تعلق خاطر، سلامت جسمی، ارزیابی خود، محیط فیزیکی، کیفیت زندگی کاری، روابط سازمانی، معنادار بودن کار، ساختار سازمانی منعطف و مدیریت مشارکتی به عنوان مولفه های روانشناختی مدل شادی سازمانی شناسایی شدند
نتیجه گیری: براساس نتایج تحقیق حاضر پیشنهاد می شود جهت افزایش شادی و بهره وری کارکنان در سازمان ها، ابعاد روانشناختی در مدل ارائه شده مورد توجه قرار گیرد.
پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری مادران با میانجی گری سبک دلبستگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
212 - 221
حوزههای تخصصی:
هدف: شیوع اختلالات رفتاری در کودکان قابل توجه است و با سبک های فرزند پروری مادران و سبک های دلبستگی ارتباط دارد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری مادران با میانجی گری سبک دلبستگی کودکان در شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه کودکان 8 تا 11 سال شهر اصفهان در سال 1402 تشکیل داد که از بین آن ها به صورت در دسترس 310 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1991)، پرسشنامه سبک دلبستگی کاپنبرنگ و همکاران (2006) و مشکلات رفتاری راتر (1975) بود. یافته ها: یافته ها نشان داد ضرایب مسیر شیوه فرزند پروری آزاد گذاری مطلق 26/0 =β، شیوه استبدادی 38/0=β و شیوه اقتدار منطقی 14/0- =β بدست آمد که در سطح 05/0≥P معنی دار بود. ضریب مسیر سبک های دلبستگی به اختلالات رفتاری نیز 47/0 =β بدست آمد که در 05/0≥P معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت اختلالات رفتاری کودکان با سبک های فرزند پروری مادران و سبک های دلبستگی پیش بینی می شود.
اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر بهزیستی روان شناختی بر بهبود مثبت اندیشی و رضامندی زوجیت در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر بهزیستی روانشناختی بر بهبود مثبت اندیشی و رضامندی زوجیت در زنان نابارور بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان نابارور گیرنده تخمک اهدایی مراجعه کننده و تحت درمان در مرکز درمان ناباروری مام شهر تهران در سال 1402 بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. همه آنها قبل از اجرای مداخله پرسشنامه شناخت مثبت خودکار اینگرام و همکاران (1988، APAC) و رضامندی همسران افروز (1390، AMSS) را تکمیل کردند. پس از آن گروه آزمایش مداخله برنامه آموزشی مبتنی بر بهزیستی روانشناختی را در 8 جلسه 90 دقیقه و هفته ای یک بار دریافت کردند. داده های پژوهش به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون در بین گروه ها تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). همچنین نتایج نشان داد در متغیرهای مثبت اندیشی و رضامندی زوجیت بین دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). بر این اساس می توان گفت استفاده از برنامه آموزشی مبتنی بر بهزیستی روانشناختی می تواند در افزایش مثبت اندیشی و رضامندی زوجیت در زنان نابارور موثر باشد.