فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
323 - 331
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال بی اعتنایی مقابله ای، یک الگوی رفتاری منفی، خصمانه توأم با نافرمانی است و به علت اینکه این اختلال می تواند منجر به بروز مشکلات خانوادگی یا تحصیلی در کودک گردد، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی افزودن سارکوزین به درمان رفتاری آموزش مدیریت والدین بر درمان اختلال بی اعتنایی مقابله ای انجام گرفت. مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، ۸۰ کودک ۱۲-۶ ساله مبتلا به اختلال بی اعتنایی مقابله ای، به طور تصادفی در دو گروه ۴۰ نفره توزیع شدند. در گروه اول از روش درمان آموزش مدیریت والدین و دارونما استفاده شده و در گروه دوم، علاوه بر درمان آموزش مدیریت والدین، داروی سارکوزین با دوز ۰.۰۳ گرم به ازای هر کیلوگرم روزانه برای ۱۲ هفته تجویز شد. کلیه بیماران در قبل و بعد از مداخله از نظر شدت و فراوانی مشکل ساز بودن رفتار بی اعتنایی مقابله ای با پرسشنامه آیبرگ ارزیابی شده و نتایج دو گروه با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل و مقایسه گردید. یافته ها: میانگین نمره شدت رفتار بی اعتنایی مقابله ای طبق پرسشنامه ایبرگ در قبل و بعد مداخله در گروه سارکوزین به ترتیب ۵/۲۵ ± ۳/۱۱۵ و ۷/۲۱ ± ۵/۱۰۳ بوده و اختلاف قبل و بعد درمان معنادار بود (۰۰۱/۰>P). در گروه دارونما، میانگین نمره مذکور در قبل و بعد مداخله به ترتیب ۹/۲۸ ± ۷/۱۱۳ و ۷/۲۵± ۸/۱۰۸ بوده و تفاوت قبل و بعد، معنادار بود (۰۳۵/۰=P). نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد استفاده از سارکوزین به همراه درمان آموزش مدیریت والدین می تواند منجر به تأثیر مطلوب تر و تسریع در درمان کودکان مبتلا به اختلال بی اعتنایی-مقابله ای گردد.
مروری بر «روش استنطاقی» به عنوان یک روش پژوهش کیفی و کاربست آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روان شناسی قرآن بنیان به کار رود؟ برای پاسخ به این پرسش به تحلیل نظریِ اسناد مکتوب در این مسئله پرداخته شد؛ مفاهیمِ مرتبط از متون مربوطه استخراج، تحلیل مفهومی و معرفی شد. این معرفی در ضمن یک پژوهش قرآنی کوتاه در موضوع «ناخودآگاه» ارائه شد تا به کاربست نزدیک تر شود. بعضی از دستاوردهای این پژوهش عبارت است از: 1. روش استنطاقی ظرفیت کاربرد در روان شناسی قرآن بنیان را دارد؛ 2. اگر تفسیر موضوعی با رویکرد «نظریه پردازی» و با توجه به لوازم آن صورت پذیرد، همان روش استنطاقی است؛ 3. این روش مراحل و فرایند مشخصی دارد که تمایز آن با روش های کیفی دیگر را نشان می دهد؛ 4. بعضی از تفاوت های مهم آن با تکنیک های تحلیل مضمون، شبکه معنایی و... در «مسئله گزینی»، «فرمول بندی سؤال»، «تحلیل» و «نظریه پردازی» است.
مقایسه کارکرد اجرایی کودکان مبتلا به اختلال بدتنظیمی خلق اخلالگر با کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
283 - 292
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، مقایسه کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال بدتنظیمی خلق اخلالگر با تاکید بر بازداری پاسخ، سازماندهی و تصمیم گیری-برنامه ریزی با همتایان سالم بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی علی-مقایسه ای بود و جامعه آماری آن شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال بدتنظیمی خلق اخلالگر و کودکان بهنجار شهر تبریز در بازه سنی 12-8 سال بود. با همکاری یکی از مراکز مشاوره پس از انجام غربالگری به وسیله مصاحبه تشخیصی بالینی مبتنی بر DSM-5، 30 نفر از کودکان مبتلا به اختلال بدتنظیمی خلق اخلالگر به روش سرند کردن انتخاب شدند. 30 کودک بهنجار نیز به روش نمونه گیری تصادفی از نظر سن و جنسیت با گروه بیمار همتا شدند. داده ها با آزمون عصب روانشناختی و شخصیتی کولیج با پاسخدهی والدین کودکان بدست آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد و نتایج نشان داد که دوگروه از نظر هر سه مولفه کارکرد اجرایی با یکدیگر تفاوت دارند و این تفاوت به نفع گروه بهنجار است. به عبارتی، کودکان بهنجار در مقایسه با کودکان دارای اختلال مذکور، از مشکلات مربوط به حوزه های بازداری پاسخ، سازماندهی و تصمیم گیری – برنامه ریزی کمتر رنج می برند. یافته های پژوهش حاضر تلویحات قابل توجهی در خصوص نقش این اختلال در تخریب کارکرد اجرایی و ضرورت تدوین روشهای درمانی متمرکز بر نقایص کارکرد اجرایی در این گروه در بر دارد.
مقایسه توان شبیه سازی حرکتی کودکان فلج مغزی و کودکان سالم: نقش شناخت جسمی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دستور ساخت مدار جسمی شده، درک زبان مبتنی بر شبیه سازی معنایی صورت می گیرد. پژوهش های عصب شناسی زبان نیز نشان داده اند که درک و تولید زبان مستقل از دیگر توانایی های شناختی نیست و دانش زبان جسمی شده است. پژوهش حاضر با همین رویکرد به بررسی چگونگی ارتباط بین سیستم های حرکتی و پردازش افعال حرکتی و همچنین تأثیر آن بر شبیه سازی حرکتی کودکان فلج مغزی می پردازد. روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی_تحلیلی از نوع موردی_شاهدی است که در آن 13 دانش آموز 7 تا 12 ساله مبتلا به فلج مغزی (6 پسر و 7 دختر) از آموزشگاه استثنایی ویژه کودکان با محدودیت های جسمی و حرکتی و همچنین مدارس عادی (تلفیقی) در شهر شیراز با داشتن معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و با همسالان طبیعی خود مورد مقایسه قرار گرفتند. یافته ها: داده های به دست آمده از آزمون شبیه سازی حرکتی نشان داد که تفاوت بین میانگین مدت زمان پاسخگویی به افعال همخوان، ناهمخوان با عضو مشابه و ناهمخوان با عضو متفاوت در دو گروه فلج مغزی و سالم در سطح 0/001>P از لحاظ آماری معنادار است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که شناخت از جسم جدا نیست، بلکه تحت تأثیر توانایی های حسی - حرکتی و تجربیات آن شکل گرفته است. از آنجا که شناسایی پردازش های زبانی سیستم های حسی_حرکتی در سنین پایین مهم است، تعریف و تبیین این مفاهیم می تواند به درک بهتر و بازنمایی دقیق تر این مفاهیم در حافظه و درک کلمات مرتبط در کودکان فلج مغزی فارسی زبان کمک کند.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر تکانشگری و هیجات خواهی در مردان دارای سوءمصرف مواد تحت درمان با متادون شهر ایلام
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه سوءمصرف مواد و پیامدهای ناشی از آن یکی از مهمترین مشکلات سلامت عمومی در سراسر جهان به شمار می رود،مطالعه و بررسی نقش کارآمدی درمان فراشناختی ولز و تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس در زمینه کاهش تکانشگری، هیجان خواهی، افکار ناکارآمد و نگرش های مرتبط با مواد و افزایش سازگاری اجتماعی و عاطفی نقش مهمی در زندگی افراد معتاد ایفا می نمایند و همچنین می توانند زمینه کاهش پیامدهای این مساله باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و تنظیم هیجان بر تکانشگری و هیجات خواهی مردان دارای سوءمصرف مواد تحت درمان با متادون شهر ایلام بود. روش:پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد.جامعه مورد مطالعه کلیه معتادان تحت درمان با متادون مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر ایلام بودند که از بین این جامعه ،حجم نمونه به تعداد 60 نفر و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 20 نفره( دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار داده شدند.برای جمع آوری داده ها از ابزارهای پرسشنامه تکانشگری بارت (2016) و مقیاس هیجان خواهی زاکرمن (2014) استفاده شد.گروه آزمایش اول مداخلات درمان فراشناختی ولز در 8 جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم تنظیم هیجان مبتنی بر گراس در 8 جلسه 120 دقیقه ای بصورت گروهی، هفتگی و جداگانه دریافت کردند. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد (EMDR) و تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم (tDCS) بر استرس ادراک شده و اضطراب زنان مبتلا به اختلال پرخوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
15 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم بر استرس ادراک شده و اضطراب زنان مبتلا به اختلال پرخوری بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به اختلال پرخوری مراجعه کننده به مراکز تغذیه در بهار 1402 شهر کرج بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و سپس در 2 گروه آزمایش(هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل(15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه های آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و 8 جلسه 60 دقیقه ای تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس شدت پرخوری(BES) گورمالی و همکاران (1982)، مقیاس استرس ادراک شده(PSC) کوهن و همکاران(1983) و سیاهه اضطراب بِک(BDI-II) بک و همکاران(1988) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 28 در دو بخش توصیفی و استنباطی(تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کاهش استرس ادراک شده و اضطراب داشته است(05/0>P).
The Divorce Legacy: Marriage Challenges in Women with Experience of Parental Divorce(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: This qualitative study investigates the challenges faced by women with a history of parental divorce in their marriages. It aims to uncover the emotional, psychological, and relational difficulties stemming from parental divorce and their impact on marital dynamics. Method: Utilizing conventional content analysis, this study conducted semi-structured interviews with sixteen women from Qom Province during winter and summer of 2024 year, who had experienced parental divorce and are in their first marriages. Participants were selected through purposive sampling. Data collection involved recording and transcribing interviews, followed by coding and thematic analysis to identify recurring themes. Findings: The findings indicated six main categories: 1. Unresolved Past Painful Emotions, 2. Marital hurdles of Being a Child of Divorce, 3. Persistent Psychological Insecurity, 4. Deficiency in Skills Due to the Absence of Successful Life Models, 5. The Enduring Echoes of Parental Divorce, and 6. Growth After Experiencing the Trauma of Parental Divorce. Conclusion: Parental divorce profoundly impacts individuals' emotional and psychological well-being, influencing various aspects of their marital lives. The study highlights the need for targeted interventions to address these challenges, emphasizing mental health support and life skills training. Future research should explore gender differences, partner perspectives, and cross-cultural variations to develop comprehensive strategies for improving the marital experiences of individuals with a history of parental divorce.
مطالعه نگرش های والدگری متمرکز، اهداف و کمال گرایی والدینی در پدران و مادران خانواده های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
29 - 57
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه والدگری متمرکز، اهداف و کمالگرایی والدینی در دو گروه از پدران و مادران ایرانی انجام شد. مواد و روش ها: تعداد 706 والد (532 مادر و 174 پدر) به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلب برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اهداف والدینی (PGS)، پرسشنامه والدگری متمرکز (IPS) و مقیاس کمالگرایی والدینی (MPPQ) بودند. یافته ها: نتایج حاصل از اجرای آزمون t گروه های مستقل نشان داد که مادران به طور کلی در والدگری متمرکز و به طور خاص در سرشت باوری و چالش گری تفاوت معنی داری با پدران (05/0p<) و پدران تفاوت معنی داری در فرزندمحوری با مادران داشتند (01/0p<). نتایج همچنین نشان داد که پدران در رشد فرزند (05/0p<) و تصویر والدینی (05/0p< ) از اهداف والدینی و در کمالگرایی در هر دو بعد معطوف به خود و معطوف به جامعه تفاوت معنی داری با مادران داشتند (05/0p< ).نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نقش ویژه پدران و مادران را در پیامدهای فرزندپروی، تمرکز بر اهداف و ارزش ها تقویت شده با هدف شکل دهی به هویت اجتماعی فرزند، توجه به مسئولیت خاص پدران در پرورش فرزند با عنایت به مولفه های والدگری در فرهنگ ایرانی را برجسته می سازد.
بررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانگان استرس و سرمایه روان شناختی دانشجویان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همواره استرس یکی از چالش های تحصیل در رشته پزشکی به خصوص در دوره کارورزی بوده است و شناسایی منابع روان شناختی که به عنوان عوامل محافظتی برای دانشجویان عمل نماید از دغدغه های متخصصین سلامت روان است. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانگان استرس و سرمایه روان شناختی دانشجویان پزشکی انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی، همراه با پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان پزشکی کارورز (اینترن) دانشگاه آزاد اسلامی تنکابن در سال 1402-1401 که تعداد آنها 100 نفر بودند. آزمودنی ها با روش نمونه گیری (در دسترس) و تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را در 8 جلسه 120 دقیقه ای دریافت کردند، اما گروه کنترل مداخله ایی دریافت نکرد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نشانگان استرس خدایاری فرد و پرند (1385) و سرمایه روا ن شناختی توسط Luthansو همکاران (2007) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها کوواریانس چند متغیره توسط نرم افزار SPSS-27 به کار گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نشانگان استرس و افزایش سرمایه روان شناختی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون شده است (0/05>P). نتیجه گیری: این برنامه باعث کاهش موثر نشانگان استرس و افزایش سرمایه روان شناختی کارورزان پزشکی شد. این پژوهش اهمیت بالایی در بهبود سلامت روانی و فیزیکی دارد، همچنین برنامه های عملی برای کاهش استرس و افزایش عملکرد در حرفه پزشکی ارائه می دهد. این یافته ها می تواند به عنوان راهنمایی برای توسعه برنامه های آموزشی مشابه در حوزه های بهداشتی و پزشکی، با هدف بهبود کیفیت خدمات و کاهش استرس مورد استفاده قرار گیرد.
ارتباط رفتار تکانشگرانه بعد از ترک ماده شیشه در مردان با طرحواره های هیجانی، پریشانی روانی و پرخاشگری
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۴۲۴-۴۱۲
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ارتباط رفتار تکانشگرانه بعد از ترک ماده شیشه در مردان با طرحواره های هیجانی، پریشانی روانی و پرخاشگری انجام شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه مردانی بود که ماده شیشه را در مرکز یاران رهایی تهران در سال 1402 ترک کرده اند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 62 نفر انتخاب شدند و به پرسشنامه تکانشگری بارت و همکاران (1995)، پرسشنامه طرحواره هیجانی لیهی (2002)، پرسشنامه پریشانی روانشناختی (K-10) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) پاسخ دادند. نتایج نشان داد طرحواره های هیجانی شامل قابل درک و کنترل بودن، نشخوار فکری، توافق عمومی و پذیرش و همچنین پریشانی روانی و ابعاد پرخاشگری بدنی، پرخاشگری کلامی و خشم، تکانشگری را به صورت مثبت پیش بینی کرده اند. با توجه به نتایج، می توان تصمیم گیری و رفتارهای تکانشگرانه را بعد از ترک ماده شیشه در مردان بر اساس طرحواره های هیجانی، پریشانی روانی و پرخاشگری تبیین کرد.
نشانگان بدریخت انگاری بدن در نوجوانان: نقش طرحواره های ناسازگار اولیه و ابعاد مرضی شخصیت با میانجی گری حساسیت به طرد و نگرش های فرهنگی - اجتماعی نسبت به ظاهر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
194 - 212
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به وجود تنوع شناختی، شخصیتی و تفاوت های فرهنگی افراد و همچنین با نگرش به پنهان کاری های متعدد در خصوص افشاء نشانگان بدریخت انگاری بدن، مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ابعاد مرضی شخصیت با نشانگان بدریخت انگاری بدن، از طریق میانجی گری حساسیت به طرد و نگرش های فرهنگی-اجتماعی نسبت به ظاهر انجام گرفت. مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری؛ کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم نواحی پنج گانه تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بودند که با روش نمونه گیری در دسترس به تعداد ۳۹۶ نفر انتخاب و به پرسش نامه های نشانگان بدریخت انگاری بدن (اوستوزین و همکاران)، طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه)، ابعاد مرضی شخصیت ((PID-۵، نگرش های فرهنگی-اجتماعی نسبت به ظاهر (SATAQ-۳) و حساسیت به طرد مبتنی بر ظاهر (پارک) پاسخ دادند. جهت محاسبه شاخص های توصیفی و همبستگی از نرم افزار SPSS و برای مدل یابی معادلات ساختاری نیز، از نرم افزارAMOS استفاده شد. یافته ها: مبتنی بر نتایج در نگاره مدل اصلاحی پژوهش، تمامی مسیرهای مستقیم مفروضه، به غیر از مسیر ابعاد مرضی شخصیت به نشانگان بدریخت انگاری بدن (اندازه اثر: ۱۱/۰ و ۰۹/۰: P)، دارای اثر مستقیم و مثبت معنی داری می باشد (۰۵/۰< P). همچنین نقش میانجی حساسیت به طرد و نگرش های فرهنگی-اجتماعی نسبت به ظاهر در ارتباط بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ابعاد مرضی شخصیت با نشانگان بدریخت انگاری بدن در سطح معنی داری قرار دارد (۰۱/۰< P). نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد، طرحواره های ناسازگار اولیه و ابعاد مرضی شخصیت م ی توانند ش کل گی ری نشانگان بدریخت انگاری بدن را برمبنای مکانی سم ه ای واس طه ای حساسیت به طرد و نگرش فرهنگی-اجتماعی نسبت به ظاهر در ب ین نوجوان پیش بینی کنند.
بررسی و انطباق ویژگی های روان سنجی پرسشنامه کوتاه راهبردهای مقابله موقعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۷
55 - 81
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت راهبردهای مقابله ای و تمایل پاسخ دهندگان و پژوهشگران به فرم های کوتاه و جامع، در پژوهش حاضر به بررسی و انطباق ویژگی های روان سنجی پرسشنامه کوتاه راهبردهای مقابله ی موقعیتی پرداخته شد. باتوجه به اهداف و موضوع، روش این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات تحلیل عاملی است. جامعه آماری، تمامی دانشجویان دانشگاه های شهرستان مشهد بودند که از این جامعه و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 660 نفر انتخاب شدند. شرکت کنندگان به ابزارها شامل پرسشنامه کوتاه راهبردهای مقابله موقعیتی (SCSBQ-28)، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (RPWS-18) و مقیاس رضایت از زندگی تک سوالی (SLSS-1) پاسخ دادند. در ادامه، تعداد 47 شرکت کننده به عنوان داده ناقص و پرت شناسایی شدند. بنابراین نمونه نهایی مطالعه 613 شرکت کننده بود. نتایج، 14 عاملی بودن پرسشنامه کوتاه راهبردهای مقابله موقعیتی را مورد تایید قرار داد. هم چنین روایی همگرا و واگرا در مورد ابعاد و کل پرسشنامه با بهزیستی روان شناختی و رضایت از زندگی مطلوب گزارش شد. آلفای کرونباخ ابعاد بین 63/0 تا 86/0 و کل پرسشنامه نیز 76/0 محاسبه شد که مطلوب می باشد. بنابراین پژوهشگران و بالینگران با توجه به ابعاد چهارده گانه، جامع بودن، و کوتاه بودن این ابزار نسبت به ابزارهای مشابه در عین جامع بودن، می توانند از این پرسشنامه در مطالعات علمی و بررسی های بالینی، استفاده نمایند.
مقایسه تمایزیافتگی خود و علاقه اجتماعی در افراد وابسته به آمفتامین و افراد عادی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه تمایزیافتگی خود و علاقه اجتماعی در افراد وابسته به آمفتامین و افراد عادی انجام شده است. مواد و روش کار: پژوهش کنونی به شیوه علی -مقایسه ای صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه افراد مصرف کننده آمفتامین در کمپ های ترک اعتیاد در شهر تهران و افراد عادی شامل عموم جامعه در سال 1402 بودند. تعداد حجم نمونه طبق جدول مورگان 150 نفر برای هر گروه محاسبه گردید که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1998) و مقیاس علاقه اجتماعی بود. برای تحلیل داده های جمع آوری شده با استفاده از میانگین تحلیل، واریانس چند متغیری و t دوگروهی انجام شد و جهت تحلیل موارد ذکرشده از نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: میانگین نمره تمایزیافتگی و علاقه اجتماعی در افراد عادی مقدار بیشتری را نشان داده و این میزان برای واکنش پذیری عاطفی، گریز عاطفی و هم آمیختگی با دیگران نیز برقرار بوده و فقط در مورد جایگاه من مصرف کنندگان آمفتامین میزان بیشتری را در مقایسه با افراد عادی نشان دادند. بحث و نتیجه گیری: ضروری است که متخصصین، نهادها و سازمان هایی که در این زمینه می توانند نقشی ایفا کنند، با جدیت بیشتر و بر مبنای دانش و پژوهش های روزآمد در زمینه کاهش گرایش به اعتیاد با کار بر روی متغیرهای تأثیرگذار در سطح جامعه گام بردارند.
نقش واسطه ای ارزیابی مجدد و سرکوب تجارب هیجانی در رابطه بین ویژگی های شخصیتی با گرایش به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای ارزیابی مجدد و سرکوب تجارب هیجانی در رابطه بین ویژگی های شخصیتی با گرایش به اعتیاد در دانشجویان انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه ی حاضر را تمامی دانشجویان دانشگاه خوارزمی در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند، که تعداد 357 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پنج عاملی شخصیت NEO فرم کوتاه (مک کری و کاستا، 1992)، پرسشنامه تنظیم هیجانی(گراس و جان، 2003) و گرایش به اعتیاد (وید و بوچر، 1992) استفاده شد. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای با استفاده از نرم افزارهای SPSS 24و Amos 24 تحلیل شد. یافته ها نشان داد که ویژگی شخصیتی روان رنجوری با گرایش به اعتیاد، رابطه مستقیم و مثبت دارد، همچنین صفات برون گرا و وجدان گرایی با گرایش به اعتیاد رابطه مستقیم و منفی دارند، در حالی که بین صفت توافق پذیری با گرایش به اعتیاد رابطه مستقیم و معناداری یافت نشد و رابطه مستقیم روان رنجوری با سرکوب تجارب هیجانی و رابطه مستقیم برون گرایی و وجدان گرایی با ارزیابی مجدد هیجان معنادار است و ارزیابی مجدد تجارب هیجانی با گرایش به اعتیاد رابطه مستقیم و معناداری نداشت، درحالی که سرکوب تجارب هیجانی با گرایش به اعتیاد رابطه مستقیم و معناداری دارد. همچنین سرکوب تجارب هیجانی در رابطه بین صفت شخصیتی روان رنجوری با گرایش به اعتیاد نقش میانجی دارد. (1/96 < t). بنابراین ویژگی های شخصیتی و ارزیابی مجدد و سرکوب تجارب هیجانی نقش مهمی در گرایش به اعتیاد دانشجویان دارند و هدف قراردادن این دو مؤلفه در درمان های روانشناختی، می تواند در کاهش گرایش به اعتیاد دانشجویان مؤثر باشد.
مقایسه روش مبتنی بر بازی با آموزش وارونه در یادگیری درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
179 - 205
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه آموزش مبتنی بر بازی با آموزش وارونه بر یادگیری مفهوم ضرب عددها در درس ریاضی پایه سوم ابتدایی شهر چابهار انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی؛ از نظر زمان حال نگر، بر اساس نوع متغیر کمی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها جزو تحقیقات شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی شهر چابهار در سال تحصیلی 1401-1402 به تعداد 1800 نفر بود که با توجه به نمونه گیری تصادفی خوشه-ای چند مرحله ای تعداد 75 نفر از این اعضا در سه گروه: آموزش با روش بازی، آموزش با روش وارونه و بدون آموزش به صورت تصادفی قرار گرفتند. روش تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس آمار استنباطی شامل آزمون آنکووا بوده است. نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر بازی ها و نیز آموزش وارونه در یادگیری مفهوم ضرب عددها در درس ریاضی پایه سوم ابتدایی شهر چابهار تاثیر دارد. با توجه به یافته ها می-توان نتیجه گرفت به طور کلی هر دو روش اثر معناداری بر ضرب عددها در دانش آموزان دارند و میانگین نمره دانش آموزان در روش مبتنی بر بازی بیشتر از روش آموزش وارونه است. بنابراین بازی ها و آموزش وارونه می توانند از جمله راه های موثر در آموزش ضرب باشند.
مدل یابی معادلات ساختاری بی صداقتی تحصیلی بر اساس ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی هویت اخلاقی در دانش آموزان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
891 - 910
حوزههای تخصصی:
زمینه: بی صداقتی تحصیلی نه تنها ارزش های اصالت و انصاف را خدشه می زند، بلکه محیط یادگیری را نیز تحت تأثیر قرار می دهد و از توسعه دانش و مهارت های واقعی جلوگیری می کند. فهم عمیق تر از فرایندهای روانی و شخصیتی در بی صداقتی تحصیلی می تواند در ارائه راهکارهایی برای ارتقای هویت اخلاقی و کیفیت زندگی تحصیلی دانش آموزان کمک نماید. علی رغم اهمیت این موضوع، در پیشینه این حوزه، تعاملات میان ویژگی های شخصیتی، هویت اخلاقی و بی صداقتی تحصیلی مورد مطالعه قرار نگرفته است.
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی مدل یابی معادلات ساختاری بی صداقتی تحصیلی بر اساس ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی هویت اخلاقی در دانش آموزان شهر تهران بود.
روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از این میان 500 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش از مقیاس بی صداقتی تحصیلی (ویترسپون و همکاران، 2010)، سیاهه تجدید نظر شده پنج عامل شخصیت (کاستا و مک کری، 2008) و پرسشنامه هویت اخلاقی (بلک و رینودلدز، 2016) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین ویژگیهای شخصیتی و هویت اخلاقی با بی صداقتی تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد (0/01 >P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی از طریق نقش میانجی هویت اخلاقی بر بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان معنادار بود. بر اساس یافتههای این پژوهش، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/052=RMSEA و 0/05>P-value) و مدل نهایی ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است.
نتیجه گیری: از نتایج این پژوهش میتوان در راستای کاهش بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان با در نظر گرفتن نقش متغیرهای ویژگی های شخصیتی و هویت اخلاقی کمک گرفت. از جمله اقداماتی که می توان در این زمینه انجام داد، برگزاری وبینارهایی با هدف بهبود وضعیت ویژگی های شخصیتی و هویت اخلاقی با کاهش گرایش به بی صداقتی و تقلب تحصیلی در دانش آموزان است و همچنین، مشاورین تحصیلی در صورت لزوم مداخلات آموزشی برای تقویت و ارتقای ویژگی های شخصیتی و هویت اخلاقی را تدوین نمایند
اثربخشی درمان پردازش شناختی بر حافظه سرگذشتی و تجربه سوگ در بازماندگان کرونا دارای استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1775 - 1785
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال استرس پس از سانحه ناشی از تجربه مستقیم یک آسیب شدید، مثل مرگ ناگهانی عضوی از خانواده، ممکن است با ایجاد تغییر در شناخت، سلامت فرد را تحت الشعاع قرار دهد و موجب پایداری نشانگان سوگ و اختلال در حافظه سرگذشتی شود. تاکنون مطالعات متعددی در مورد تأثیر درمان پردازش شناختی بر کاهش نشانه های استرس پس از سانحه ناشی از داغدیدگی و برنامه ریزی شناختی انجام شده است، اما در مورد تأثیر این رویکرد درمانی بر نشانگان سوگ و حافظه سرگذشتی، پژوهشی دیده نشد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پردازش شناختی بر حافظه سرگذشتی و تجربه سوگ در بازماندگان کرونا دارای علائم استرس پس از سانحه، انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری، پژوهش شامل بازماندگان دارای علائم استرس پس از سانحه مبتلا به داغدیدگی بودند که در سال 1400 به مراکز مشاوره شهر شیراز مراجعه کرده بودند و بر اساس پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی (کیان، کادل و تیلور، 1988)، مبتلا به این اختلال تشخیص داده شده بودند. بدین صورت 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، تحت درمان پردازش شناختی در 12 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت و گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی (کیان، کادل و تیلور، 1988)، تجربه سوگ (بارت و اسکات، 1989) و حافظه سرگذشتی (ویلیامز و برودبنت، 1986) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره در نرم افزار SPSS-27 انجام شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تأثیر درمان پردازش شناختی بر نمرات آزمون تجربه سوگ و آزمون حافظه سرگذشتی در سه طبقه محرک واژه مثبت، منفی و خنثی معنادار بوده است (05/0 >P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمان پردازش شناختی با ایجاد شناخت عمیق از تجربه آسیب زا بر بهبود عملکرد حافظه سرگذشتی و کاهش نشانگان سوگ مؤثر است و پیشنهاد می شود درمانگران از آن برای درمان بازماندگان با علائم استرس پس از سانحه مبتلا به داغدیدگی، استفاده کنند.
واکاوی چالش ها و مؤلفه های ناپایداری ازدواج مجدد در متقاضیان زوج درمانی: پژوهش کیفی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
212 - 235
حوزههای تخصصی:
هدف: ازدواج مجدد نسبت به ازدواج نخست آسیب پذیری بیشتری در برابر طلاق دارد. پژوهش حاضر باهدف پاسخ به این سؤال صورت گرفت که، چالش ها و مؤلفه های ناپایداری ازدواج مجدد چیست؟ روش: پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد سیستماتیک استراوس و کوربین (2011) بود. جمعیت موردمطالعه شامل کلیه زوجینی بود که تجربه ازدواج مجدد داشتند و در شهر کرمان زندگی می کردند. با استفاده از شیوه نمونه گیری توأمان هدفمند و نظری تعداد 12 نفر که متمایل به همکاری با پژوهشگر بودند، انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته موردبررسی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از شیوه استراوس و کوربین (1990) و نرم افزار MAXQDA صورت گرفت. یافته ها: بعد از کدگذاری درمجموع 87 کدمعنایی، 24 مضمون فرعی و 12 مضمون اصلی استخراج شد. شرایط علی (عدم حل وفصل مشکلات ازدواج قبلی، عدم طرح ریزی برای ازدواج مجدد، ازدواج مصلحتی، ایجاد موقعیت بیگانه/خودی) راهبردها (راهبردهای مقابله ای نامناسب در زمان استرس و اختلافات زناشویی)، شرایط مداخله گر (عدم درک چالش های مرتبط با چرخه زندگی و عدم انعطاف در مواجه با چالش های ازدواج، ناتوانی در مدیریت اوقات دونفره، ناتوانی در به اشتراک گذاری صمیمیت و بیان احساسات، مشکلات مالی)، شرایط زمینه ای (مخدوش شدن امنیت ازدواج به دلیل عدم تائید خانواده اصلی)، پیامدها (سست شدن سرمایه گذاری بر روی رابطه، از دست رفتن خود). نتیجه گیری: درنتیجه می توان گفت ازدواج مجدد نیازمند طرح ریزی، آمادگی و راهبردهای مقابله ای مناسب است. عدم توجه به موارد یادشده پیامدهای ناگواری برای ازدواج در پی دارد.
پیش بینی اعتیاد به تلفن همراه بر اساس احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه مدارس استعداد درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
125-137
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه وابستگی به تلفن همراه و تأثیر منفی آن بر زندگی روزانه افراد، بروز آسیب های ذهنی، جسمی و اجتماعی را در پی داشته است. لذا پژوهش حاضر، با هدف پیش بینی اعتیاد به تلفن همراه بر اساس احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم انجام شد.
روش: این مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم مدارس استعدادهای درخشان شهر مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰۲ – ۱۴۰۱ بود (1500N=) که 336 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد اعتیاد به تلفن همراه لیونگ (۲۰۰۸)، احساس تنهایی دی تاماسو (۲۰۰۴)، اضطراب اجتماعی پاکلک و ویدک (۲۰۰۸) گردآوری و با استفاده از آزمون رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد که ابعاد احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی با مؤلفه های اعتیاد به تلفن همراه رابطه مستقیم و معناداری دارد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد، از بین ابعاد احساس تنهایی، تنهایی خانوادگی و از بین ابعاد اضطراب اجتماعی، بعد رفتاری، سهم قوی تری در پیش بینی اعتیاد به تلفن همراه دارد. همچنین از بین ابعاد احساس تنهایی، تنهایی عاطفی، سهم قوی تری در پیش بینی اضطراب اجتماعی دارد (۰5/۰>p). نتایج تحلیل مسیر هم نشان داد، احساس تنهایی به طور مستقیم و غیرمستقیم بر اعتیاد به تلفن همراه و نیز اضطراب اجتماعی به طور مستقیم بر اعتیاد به تلفن همراه تاثیر داشته است.
نتیجه گیری: احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی سهم قوی و معنادار در اعتیاد به تلفن همراه دارند و آگاهی بخشی جامعه درباره فناوری و استفاده صحیح از آنها، حائز اهمیت است.
تعیین اثربخشی درمان اجتماع مدار همراه با داروی آگونیست متادون برکارکردهای اجرایی سوء مصرف کنندگان مواد تحت درمان اجباری استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بدنبال تعیین اثربخشی درمان اجتماع مدار همراه با داروی آگونیست متادون برکارکردهای اجرایی مصرف کنندگان مواد تحت درمان اجباری استان کرمان ( مصرف کنندگان مواد موضوع ماده 16 قانون مبارزه با موادمخدر) در سال های 1398 و 1399 بوده است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مددجویان درحال ترک حداقل یکی از مواد مصرفی به جز نیکوتین و الکل که در مرکز موضوع ماده 16 کرمان در سالهای 99-1398 نگهداری و به تعداد3582 نفر می باشند.نمونه پژوهش شامل 30نفر که با روش نمونه گیری هدفمند از معتادین موضوع ماده 16 (متجاهر) دارای حکم دستگیری انتخاب گردیده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند.گروه آزمایش در درمان اجتماع مدار همراه با داروی آگونیست متادون قرارگرفت و گروه کنترل فقط درلیست انتظار دریافت درمان قرارگرفت. ابزار این پژوهش پرسشنامه نارسایی در کنشوری اجرایی بارکلی (2011) بوده است. نتایج این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که درمان اجتماع مدار همراه با داروی آگونیست متادون برکاهش نمرات کنش اجرایی خود مدیریتی زمان، خود سازماندهی، خود کنترلی، خود انگیزشی و خودنظم جویی تاثیر معنادار داشته است و مصرف کنندگان مواد موضوع ماده 16، در مقایسه با گروه کنترل که درمانی دریافت نکرده بودند، نمرات کنش اجرایی خود مدیریتی زمان، خود سازماندهی، خودکنترلی، خودانگیزشی و خودنظم جویی پایینتری داشتند و درمان بر روی خودکنترلی و خود مدیریتی زمان به ترتیب با اندازه اثر 473/0 و 45/0 بیشترین تاثیر را داشته است.